قرآن روزى دهنده

نقل مىكنند مردى همواره ملازم در خانه عمر بن خطاب بود تا به او كمكى شود.عمر از او خسته شده، به او گفت: اى مرد، به در خانه خدا هجرت كردهاى يا به درخانه عمر؟ برو و قرآن بخوان و از تعليمات قرآن بياموز كه تو را از آمدن به در خانه عمر بىنياز مىسازد.او رفت و ماهها گذشت، ديگر نيامد و عمر او را نديد تا اينكه اطلاع يافت كه او از مردم دور شده و در جاى خلوتى به عبادت اشتغال دارد.(و در ضمن استمداد از درگاه خدا توفيق تلاش براى كسب روزى حلال يافته و معاش خود را تأمين نموده است.)عمر به سراغ او رفت و به وى گفت: مشتاق ديدار تو شدم و آمدم از تو احوال بپرسم.بگو بدانم چه باعث شد كه از ما دور گشتى و بريدى؟او در پاسخ گفت: قرآن خواندم.قرآن مرا از عمر و آل عمر بىنياز ساخت.عمر گفت: كدام آيه را خواندى كه چنين تصميم گرفتى؟او گفت: قرآن مىخواندم به اين آيه رسيدم:«وَ فى السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ.»«روزى شما در آسمان است و همچنين آنچه به شما وعده داده مىشود.»با خود گفتم رزق و روزى من در آسمان است ولى من آن را در زمين مىجويم! براستى بد مردى هستم.

منبع:

حکایت های قرانی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.