نمی دانم... تاب شنیدن داری یا نه؟؟؟

سلام من به کربلا به غصه و غم حسین (علیه السلام)…

می خواهم مقداری حرف های بر دل مانده خود را برای تو باز گویم..

نمی دانم … نمی دانم… تاب شنیدن داری یا نه؟؟؟

می خواهم با تو که غمگین ترین و محزون ترین زمین عالمی درد دل کنم!

تو که سخت تر ین روز را در خود دیدی…

 تویی که از الان تا ابد بر غم مولایت عزداری!!!

آن روز چه کشیدی ؟ عصر عاشورا چگونه بود؟ اصحاب چگونه بودند؟

از علی اکبر(علیه السلام) بگو…

یا از رقیه (سلام الله علیها)…

از قاسم بن حسن (علیه السلام) ک می فرماید: احلی من العسل …بگو

از سقای تشنه لب بگو…از آن لحظه ای که مادرمون فاطمه(سلام الله علیها) ناله می زد…وای پسرم…

از دستان بریده ابوالفضل (علیه السلام) بگو…

و اما…امان از دل زینب(سلام الله علیها)

که نه من تاب گفتن دارم و نه تو تاب شنیدن!!!

تو خود بگو چه رازی در این میان نهفته است…

کربلا تو خود عنایتی کن! مرا به آستانت بخوان.

                      و ای کربلا می دانم تو هم مثل ما منتظری

                        منتظر منتقم خون حسین (علیه السلام).

                                 اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

منبع: دلنوشته/زهرا شاهبازی

 

  • 5 stars
    نظر از: كوثر
    1396/07/02 @ 11:09:35 ب.ظ

    كوثر [عضو] 

    سلام مطلب تون زیبا بود ماه محرم را به شما دوست عزیز تسلیت عرض می کنم دراین ایام ما رو هم دعا کنیم تاآقا اون دنیا دست مارو هم بگیره
    خوش حال میشیم که به وبلاگ ما هم سر بزنید
    http://blog42.kowsarblog.ir/

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.