کلید واژه: "عفت و حیا"

حيا مي کنم

غلام جواني را ديد که داشت غذا مي خورد و سگي روبه روي او نشسته بود. هر لقمه اي که مي خورد، لقمه اي به سگ هم مي داد. پرسيد: «چرا اين طور مي کني؟» غلام جواب داد: «من خجالت مي کشم که خودم غذا بخورم و اين سگ گرسنه بماند». حضرت خواست به او پاداشي نيکو بدهد.… بیشتر »

« رعایت اصول ادب و عفت بیان»

مردي در جهنم بود كه فرشته اي براي كمك به او آمد و گفت: من تو را نجات مي دهم براي اينكه تو روزي كاري نيك انجام داده اي. فكر كن ببين آن را به خاطر مي آوري يا نه؟ او فكر كرد و به يادش آمد كه روزي در راهي كه ميرفت عنكبوتي را ديد اما براي آنكه او را له نكند… بیشتر »