هشدارجدی به آنان که به زیارت امام حسین(ع) نرفته اند

لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ یَزُرِ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَکَانَ تَارِکاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّ حَقَّ الْحُسَیْنِ ع فَرِیضَةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی وَاجِبَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ.

اگر یکی از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما امام حسین (علیه السلام) را زیارت نکند حقی از حقوق رسول خدا (ص) را ترک کرده است چرا که حق حسین (ع) فریضه الهی و بر هر مسلمانی واجب و لازم است.

منبع:

«وسائل الشیعه، ج 14، ص 428 - تهذیب الاحکام، ج 6 ، ص 42»

سرانجام گستاخى


محمد بن زکريا مى گويد: مامون هر نيرنگى که داشت براى امام جواد عليه السلام بکار برد (تا آن حضرت را آلوده و دنياطلب نشان دهد) ولى چيزى دستگيرش نشد چون عاجز شد و خواست دخترش را براى زفاف حضرت فرستد  دستور داد دويست دختر از زيباترين کنيزان را خواسته به هر يک از آنان جامى که در آن گوهرى بود بدهند که حضرت در کرسى دامادى مى نشيند در پيشش دارند   و چنانکه دستور داده بود کردند  لکن امام به آنها توجهى نکرد.
مردى بود بنام مخارق که آوازه خوان ، تارزن و ضربگير بود و ريش درازى داشت ماءمون او را دعوت کرد.
مخارق گفت : يا اميرالمؤمنين اگر امام جواد عليه السلام مشغول کارى از امور دنيا باشد همانطوري که تو مى خواهى او را به دنيا مشغول مى کنم . سپس در برابر امام جواد عليه السلام نشست و آوازى شروع کرد که اهل خانه دورش جمع شدند و شروع کرد به ساز زدن و آواز خواندن ، ساعتى ادامه داد.
چون امام جواد عليه السلام بر من فرياد زد دهشتى به من دست داد که هرگز از آن بهبود پيدا نمى کنم امام جواد عليه السلام به او اعتنايى نمى فرمودند و به راست و چپ هم نگان نمى کرد سپس سرش را به طرف او بلند کرد و فرمود:
اى دراز ريش از خدا بترس ، ناگهان ساز و ضرب از دستش افتاد و تا وقتى که مرد دستش کار نمى کرد.
ماءمون از حال او پرسيد جواب داد:
چون امام جواد عليه السلام بر من فرياد زد دهشتى به من دست داد که هرگز از آن بهبود پيدا نمى کنم.

منبع:

مناقب ابن شهرآشوب  ج 4، ص 377

شفاى چشم


محمدبن ميمون مى گويد: من در مکه همره امام رضا عليه السلام بودم به حضرت عرض کردم : من مى خواهم به مدينه بروم ، نامه اى بنويس به ابى جعفر عليه السلام ببرم امام رضا عليه السلام تبسم فرمود و نامه اى نوشت .
به مدينه رفتم و چشمهايم درد داشت (و درست نمى ديد) به خانه امام رفتم نامه را دادم موفق  غلام امام  گفت سرنامه را بگشا و بازکن و در پيش روى امام بگير (چنان کردم ) سپس حضرت جواد عليه السلام به من فرمود: اى محمد حال چشمت چطور است؟
عرض کردم يا ابن رسول الله بيمار است و نور چشمم رفته همانطور که مشاهده مى فرمائيد.
آنگاه دستش را دراز کرد و بر چشم من کشيد بينائيم برگشت همانند سالمترين وضعيتى که بود شده بودم ، سپس دستها و پاهاى حضرت را بوسيدم و برگشتم در حاليکه بينا شده بودم و حضرت جواد عليه السلام در اين زمان کمتر از سه سال داشت.

منبع:

دلائل الامامه ص 209,

کار دستم داد...اخر

کار دستم داد اخر قلب ناپاکم

اربعین پای پیاده رفت از دستم که رفت 

دل من هوای کربلا دارد…

میدونم بدم ولی اقاجان باهام بساز

چه دردی دارد

#سلام من رسیدم کربلا به یادت هستم#

ویزا.بلیط.وکربلا مال خوبهاست 

سهم چو من پیامک هستم ب یادت “است

میگن پنجره فولاد رضا ع برات کربلا میده…

یاغریب الغربا ویزای من را جور کن 

اربعین ایران بمانم بی گمان دق میکنم 

خلاصه ک اقا 

ب هوای حرمت محتاجم 

اقاجون نوکرتم 

ب دعای مادرت محتاجم 

 

منبع:دلنوشته/زهرا شاهبازی

رقیه (سلام الله علیها) یتیم شد...

هوای درد یتیمی دختر سه ساله تاب و توانم را گرفته …پیش خودمان فکر میکنیم ک او یتیم شد …

اما همه مان یتیم هستیمو و حواسمان نیست …این روزها دلم هوای کربلا دارد 

السلام علیک …دلتنگم ….ای بمیرم اقا ک خود میدانم ک مایه ی ننگم …

بارونیه چشام مثل همیشه 

هنوزم منتظرم دعوتم کنی اقا 

حداقل اقاجان همین قد ک یتیم نوازیه رقیه س کنم 

جان عباس فراموش نکن نام مرا 

بخدا کربلایی شدنم دست شماست 

اما 

خوب میدانم اقا 

نشدم نوکر خوبه درت حق داری 

اربعین داغ حرم را به دلم بگذاری…

دعایم کن مولاجان 

دعای شما درمان تمام درد من است

منبع:دلنوشته/زهراشاهبازی