موضوع: "بصیرتی"

اهمیت علم ودانش در اسلام؟..

اگر گفته شود دین اسلام، دین دانش و آموزش برای زندگی سعادتمندانه دنیوی و اخروی بشر است، سخنی ناحق، گفته نشده است. اهمیت علم ودانش در اسلام بقدری است که اولین کلمه ای که جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت؛ این بود: «اقرأ» (بخوان)!.

بی گمان ارزش انسان در آموزه های قرآنی به دانش است؛ از این روست که تسخیر فرشتگان و هستی، زمانی برای انسان شدنی شد که خداوند به انسان اسمای خویش را تعلیم داد و انسان به دانش اسمایی آگاه شد. این آگاهی هر چند به شکل آگاهی حضوری و شهودی است که از آن به دانش وجودی نیز تعبیر می شود؛ زیرا در جان و وجود انسان جای می گیرد و بخشی بلکه همه وجود وی را شکل می بخشد که در تعبیر مولوی:

ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی جز استخوان و ریشه ای

به خوبی تبیین شده است. با این همه، دانشی دارای ارزش است که انسان را به مقام خودش بازگرداند و از مقام هبوط، به عروج رساند و صعود دوباره ای را از خاک به عرش افلاک برین تا عرش سدره المنتهی آغاز کند.

از اینروست که قرآن ارزش و اعتبار آدمی را به دانش اسمایی دانسته است که دانش، توانایی و ظرفیت به همه آن چیزهایی است که خداوند را به خداوندی متصف ساخته است.

آدمی با دانش اسمایی می تواند به کمال مطلق برسد. تفاوت اسما و صفات در خداوند با انسان در این است که اسما در خداوند عین ذات و ازلی و ابدی است و در انسان عین ذات نیست بلکه به شکلی عارض ذات و عنایت الاهی است. با این همه این انسان است که می تواند با دانش خویش به جایی برسد که کسی در هستی بدان دست نیافته است».

منبع:

www.beytoote.com/…/excerpts1-statements-cyrus.html


زیان غفلت

 

عبد الله بن یحیی می گوید: به محضر علی (علیه السلام) مشرف شدم وهنگامی که خواستم بر روی

تخت بنشینم پایه اش شکست و بر روی زمین افتادم و سرم آسیب دید .

حضرت علی (علیه السلام) فرمودند : شکر خداوند را که کفاره گناهان شیعیان ما را در دنیا قرار داد تا

همین جا پاک شوند .

عبدالله می گوید: عرض کردم :چه گناهی کرده ام که شکسته شدن سرم کفاره آن باشد؟

حضرت فرمود:وقتی که نشستی« بسم الله» نگفتی.

 

منبع : حکایت و حکمت/حسین دیلمی ص20

 

سر انجام مردی که به آرایش همسرش خشنود باشد...

 


رسول خدا [صلی الله علیه وآله و سلم] می فرماید: (هر مردی که همسرش آرایش کرده، از خانه اش

بیرون بیرون می رود، بی غیرت است. و هرآنکه چنین مردی را بی غیرت بنامد، گناه نکرده است. و

هر زنی که آرایش کرده و عطر زده از خانه اش خارج شود و شوهرش به آن خشنود باشد؛ با هر

گامی که بر می دارد، خانه ای در آتش برای شوهرش ساخته می شود)                    

خداوند متعال می فرماید:                      

(یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم واهلیکم نارا)

  ( ای آنان که ایمان آورده اید ! بازدارید خود و خاندان خود را از آتش…)

 

عفاف و حجاب،تنها ویژه ی زنان نیست بلکه مردان نیز،هم خود باید نسبت به آن حساس باشند؛

و هم  از خانواده ی خویش پاسداری کنند و به آن رهنمود شوند.

با رعایت عفاف و حجاب - از سوی مردان و زنان - بنیاد خانواده مستحکم می ماند ودر هر کدام از

زن و شوهر ،عشق خویش را خرج یکدیگر می کنند . در غیر این صورت، هر چند جسم و کالبد با

هم باشند؛ ولی دل و روحشان در جای دیگر خواهد بود.

از دیگر سوی ، با بی عفتی ها و بی حجابی ها، آسیب های بسیار بر اجتماع و خانواده های دیگر

وارد خواهد شد؛ بدین گونه که زمینه های چشم چرانی های زنان و مردان بیمار دل و تضعیف

غیرت  دینی را درپی خواهد داشت و چه بسا زنان و مردانی که با مشاهده و تاّثیر پذیری از چنین

صحنه هایی، بهمقایسه ی نابجا میان آنان با همسران خویش بپردازند و آهسته-آهسته زمینه

های سست شدن بنیان خانواده ها شروع شود.

 

 

منبع: اربعین حجاب/ محسن رفیعی ،معصومه شریفی ص128–129

 

بیش از این رمقی نداشتم...

 

خودش را وقف شهدا کرده بود. محال است کسی او را بیکار دیده باشد! استراحت برایش معنا نداشت

.معتقد بود آدم باید آنقدر برای خدا کار کند که وقتی مرد، حسرت چیزی را نخورد: آن دنیا دستش پر باشد و بگوید دیگر بیش از این رمقی نداشتم .

خداوند متعال در قران کریم می فرمایند:

در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستاده اند: بعضی پیمان خود را به آخر بردند (ودر راه او شربت شهادت نوشیدند ) و بعضی دیگر در انتظار ند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهدو پیمان خود ندادند . سوره احزاب ،آیه 23

منبع:

شیدایی/ص115

پیام لیلی ....

آنگاه که لیلی بیمار شد، به مادرش وصیت کرد و گفت : مادر ! پیام من را به مجنون برسان و به او بگو : اگر خواستی به کسی علاقه پیدا کنی به یک موجودی که با یک تب از بین می رود دل نبند ، حیف است انسان به متغیر دل ببندد.

 

 

منبع:حکایت و حکمت /حسین دیلمی /ص50

خاطره کوتاه دفاع مقدس ؟...

روی بچه های متاهل یک جور دیگه  حساب می کردد . می گفت :«کسی که ازدواج کرده ،اجتماعی تر

فکر می کنه  تا آدم مجرد.»

بعد از عقد که برگشتم جبهه، چنان بغلم کرد وبو سیدکه تا آن موقع این طور تحویلم نگرفته بود . گفت

«مبارکه،جهاد اکبر کردی.»

منبع :یادگاری/ص64

چه کنم تا بتوانم به نامحرم نگاه نکنم...

مردی به جنید گفت : چه کنم تا بتوانم به نامحرم نگاه نکنم؟

 جنید گفت : این نکته را به یاد داشته باش که:

پیش از آنکه چشم تو به نامحرم بیفتد ، چشم دیگری مراقب تو است

 منبع:

داستان های موضوعی/ کاظم سعید پور ص 247

 

پیام امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )

 

حضرت امامزمان (علیه السلام ) بواسطه شیخ مفید (رحمه الله علیه )چنین پیغام دادند:

ما دررعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم ویاد شما را از خاطر نبرده ایم ،اگر جز این بود ،گرفتاری ها به شما رو می آورد و دشمنان شما را ریشه کن میکردند پس،از خدا بترسید ومارا پشتیبانی کنید.

منبع:

بحارالانوار /ج 53/ص 175

ضرورت نماز شب

 

 

عالم فرزانه آیت الله سید علی قاضی (رحمه الله علیه )به یکی از شاگردان خود می نویسد:

اما نماز شب، پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست و تعجب از کسی که می خواهد به کمال دست یابد ،در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند. و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر بوسیله نماز شب.

منبع:

 نامه های عرفانی ،ص 233

دستور العملی برای تهذیب

 

دستورالعملی برای دفع صفات کریهه نفسانی و حضور قلب در نماز مرقوم بفرمایید؟

آیت الله بهجت (رحمه الله علیه ) می فرمایند:

بسمه تعالی

اصلاح نماز ،مستلزم اصلاح ظاهر وباطن و دوری از منکرات ظاهری وباطنی است. واز راه های اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع نماز، به حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است همان گونه در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت(علیه السلام ) عرضه می داریم: به واسطه شما است که طاعات واجب مورد قبول واقع می شوند.

 

منبع :

پایگاه اینترنتی موسسه تنظیم و نشر آیت الله بهجت (رحمه الله علیه)

علت مبتلا شدن یعقوب به فراق جدایی؟...

 

 

هنگامی که برادران یوسف (علیه السلام )او را یعقوب  (علیه السلام )جدا کردند و بعد از مدتی همان برادران

بنیامین (برادر تنی یوسف)را از پدر گرفتند وبه مصر بردند و بدون او باز گشتند ،یعقوب بسیار آزرده دل و

شکسته  شده و عرض کرد :« خدایا !آیا به من رحم نمیکنی ؟چشمم را که گرفتی و فرزندم را که بردی»

خداوند به یعقوب (علیه السلام )وحی کرد .« اگر یوسف و بنیامین را میرانده باشم، برای تو زنده خواهم کردتا

شما را کنار هم جمع کنم. ولی آیا آن گوسفند را به یاد داری که ذبح و بریان نمودی و خوردی، اما فلانی و

فلانی در همسایگی تو روزه بودند و از گوشت آن چیزی به آن هاندادی

بعد از این وحی، در هر چاشتی ،همیشه در خانه یعقوب (علیه السلام) حتی یک فرسخی اطراف آن، جار می زدند که هر کس شام می خواهد به خانه یعقوب بیاید!

منبع :

محاسن /جلد 2 /ص 399

برکات مرگ را می دانی ؟.

 

 

در روزگار گذشته قومی نزد پیامبر آمدند و گفتند : «از خداوند بخواه مرگ را از میان ما بردارد». آن

پیامبر دعا کرد و خداوند ،مرگ را از میان آنان برداشت . با گذشت ایام ، به تدریج جمعیت آن ها زیاد

شد : به طوری که ظرفیت خانه ها گنجایش افراد را نداشت . کم کم کار به جایی رسید که سر

پرست یک خانواده صبح زود از خانه بیرون می رفت تا برای پدر و مادر، پدر بزرگ ومادر بزرگ و دیگر

افراد تحت تکلفش، نان و غذا تهیه و به ایشان رسیدگی کند. این مسئله موجب شد که افراد فعال 

از کار و کسب و طلب معاش زندگی باز بمانند. از این رو، ناچار نزد پیامبر خویش رفتند و از روی

خواستند آن ها را به وضع سابقشان باز گرداند و مرگ را میان آنان برقرار کند. پیامبر دعا کرد و خداوند

دعای او را اجابت  فرمود و مرگ را در میان ایشان برقرار کرد

منبع :

بحار النوار ،جلد 6،ص116

 

 وقایع روز سوم ربیع الثان

1…سفر امام عسکرى علیه السلام به جرجان…در این روز امام حسن عسکرى علیه السلام براى وفا به وعده اى که فرموده بودند و آشکار شدند معجزاتى از آن بزرگوار با طى الارض از سامراء به جرجان تشریف فرما شدند…(1)…

جعفر بن شریف مى گوید:🕋…سالى قصد حج کردم ، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکرى علیه السلام در سامراء رفتم . اموالى از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت مى رساندم . خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسى بدهم ، ولى پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: “به مبارک خادم بده “عرض کردم : همین کار را کرده ام ، و سپس بیرون آمدم و گفتم : “شیعیان شما در جرجان به شما سلام مى رسانند” امام علیه السلام فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمى گردى⁉️ عرض کردم : بر مى گردم . فرمودند: 170روز دیگر اول روز جمعه سوم ربیع الثانى به جرجان وارد مى شوى…آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان مى آیم . برو به سلامت خداوند متعال تو را و آنچه باتوست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسرى براى پسرت متولد شده است.

نام او را ((صلت )) بگذار، که خداوند به زودى او را به حد کمال مى رساند و او از اولیاء ما خواهد بود. من گفتم یابن رسول الله ، ابراهیم بن اسماعیل جرجانى از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان مى کند، و در جرجان از اشخاصى است که متنعم به نعمت هاى الهى است

 امام علیه السلام فرمودند:خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانى که به شیعیان ما مى کند جزاى خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسرى صحیح الاعضاء روزى فرماید که قائل به حق باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن على مى گوید: نام پسر خود را احمد بگذار راوى مى گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم ، و در روزى که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم . هنگام که اصحاب ما براى تهنیت آمدند، به ایشان گفتم : امام علیه السلام مرا وعده داده که در آخر امروز به اینجا تشریف مى آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکرى علیه السلام در همان ساعتى که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم . آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم . من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم .

اکنون شما حوائج و مسائل خود را بیاورید. اول کسى که ابتدا به سؤال کرد نضر بن جابر بود. او گفت : یابن رسول الله ، پسر من از هر دو چشم نابیناست ، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند او را حاضر کن . او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجتهاى آنان را بر آورده مى نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز 

آخرین نماز...

🌸🌼 آخرین نماز 🌷 وقتی خدای مهربان در قرآن فرموده که: « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری‏ ؛ نماز را بخوان تا به یاد من باشی» معنای دیگرش این است که اگر به یاد او نباشیم نمازی نخوانده ایم. حالا برای اینکه در نماز به یادش باشیم به این نسخه شفابخش عمل کنیم که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود

: «طوری نماز بخوان که گویی آخرین نمازی است که می خوانی.» 🌷 و نیز در جای دیگر داریم: «طوری نماز بخوان که انگار خدا را می بینی و اگر تو او را نمی بینی بدان که او تو را می بیند.» از همین امروز تمرین کن قبل از نماز خیلی جدی به خودت بگو

: این آخرین نماز من است، من می‌خواهم با خدا حرف بزنم. 📚 زیر این حرف ها خط بکشید؛

منبع:

 احادیث کافی، ج 4، ص 261 و مصباح الشریعه، ص8 کانال مرکز تخصصی

نعمت بخشش...

امیرالمومنین علی علیه السّلام فرمودند: إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ فَیُقِرُّهَا فِی أَیْدِیهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَیْرِهِمْ؛

خدای را بندگانی است که نعمت خیر رسانی به مردم را ویژه آنان قرار داده است، پس تا آنگاه که ببخشایند، نعمتها را در دست آنان باقی دارد، ولی چون از بخشش دست بردارند خدا نیز نعمتها را از آنان ستانَد و به دیگران بخشد.

منبع:

نهج البلاغه، حکمت 417

"تفاوت بین شهدای کربلا و توّابین در کلام رهبر"

لحظه را باید شناخت، نیاز را باید دانست. فرض بفرمایید کسانی در کوفه دلهاشان پر از ایمان به امام حسین بود، به اهل‌بیت محبت هم داشتند، اما چند ماه دیرتر وارد میدان شدند؛ همه‌شان هم به شهادت رسیدند، پیش خدا هم مأجورند؛ اما کاری که باید بکنند، آن کاری نبود که آنها کردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن کار را انجام ندادند. اگر کاری که توابین در مدتی بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به کوفه انجام می‎دادند، اوضاع عوض می‎شد؛ ممکن بود حوادث، جور دیگری حرکت بکند. شناسائی لحظه‌ها و انجام کار در لحظۀ نیاز، خیلی چیز مهمی است. (بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 88/10/29)

فرق بین شهدای کربلا و توّابین همین است. شهدای کربلا هم شهید شدند، توّابین هم شهید شدند. فاصلۀ زمانی بین آنها هم خیلی زیاد نبود؛ اما شهدای کربلا در عرش انسانیت قرار دارند، شهدای توّابین نه؛ مقامشان با آنها خیلی فرق دارد. چرا؟ چون شهدای کربلا به ندای حسین بن علی (علیه السلام) در وقتِ خود پاسخ دادند؛ ولی توّابین به ندای آن حضرت، بعد از گذشتن وقت پاسخ دادند. فرقش این است. (بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهیدان قائن (78/6/8)

آنهایی که در کربلا شهید شدند، کفّارۀ اشتباهشان داده شد. دربارۀ آنها بحثی نیست و اسمشان را هم نمی‎آوریم. اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین (علیه السلام)کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! لذاست که در تاریخ، عدۀ توّابین، چند برابر عده‌ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌ خاطر اینکه در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. (بیانات در دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسول‌الله (صلی الله علیه و اله) (75/3/20)

هدفداری انسان و ضرورت تقوا...

 

(نقل کردند که امیر المومنین علیه السلام کمتر بر منبری می نشست که پیش از سخن این عبارت را نگوید:) ای مردم! از خدا بترسید، هیچ کس بیهوده آفریده نشد تا به بازی پردازد، و او را به حال خود وا نگذاشته اند تا خود را سرگرم کارهای بی ارزش نماید، و دنیایی که در دیده ها زیباست، جایگزین آخرتی نشود که آن را زشت می انگارند، و مغروری که در دنیا به بالاترین مقام رسیده، چون کسی نیست که در آخرت به کمترین نصیبی رسیده است.

منبع:

حکمت 370 نهج البلاغه

انسان سالک کسی است که عقلش را زنده نگه دارد...

آیت الله جوادی آملی در درس فقه روز (۹۵/۱۰/۸) با تکیه بر خطبه ۲۱۹ نهج‌البلاغه در تبیین اوصاف متّقین گفت: از حضرت سؤال شد کسی که اهل سیر و سلوک است وصفش چیست؟ حضرت اوصاف سالک را که ذکر می‌کند می‌فرماید کسی است که عقلش را زنده نگه‌داشته است.

معظم له بیان داشت: حضرت امیرالمومنین یک بیان نورانی در نهج‌البلاغه دارد که «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ» عرض کرد ما پناه می‌بریم به خدا از اینکه عقل یک جامعه تعطیل بشود، پس عقل هم باید زنده باشد هم بیدار و یقظان باشد.

وی سپس اظهار داشت: آن سالک «قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّی دَقَّ جَلِیلُهُ» بدن وارسته سالک در راه سیر و سلوک خیلی نحیف و لاغر شد و آن استخوان‌های بدن او و اندام ستبرِ او در این راه، باریک و لطیف شد آن نورانیت در قلبش پیدا شد این پرده را گاهی امام برمی‌دارد, گاهی اگر به دستور امام عمل شود و این سیروسلوک ادامه پیدا کند این نورانیت برای او هست و دیگر راه برای او روشن است و با این نور, راه را می‌بیند دیگر تردیدی در او راه ندارد.

معظم‌له در تبیین سلامت دل گفتر: «وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَی بَابِ السَّلاَمَةِ» این سالک مرتب این راه را می‌رود تا به باب‌السّلام که از ابواب بهشت است، وارد می‌شود. می‌بینید آدم که می‌میرد، مریض می‌شود و می‌میرد ولی در مورد حضرت یحیی و حضرت عیسی(سلام الله علیهما) فرمود: ﴿وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا﴾ و خداوند بر اینها سلام می‌فرستد. سلامِ خدا از سلامت حکایت می‌کند کسانی هستند که در حین مرگ هم سالم‌اند, سالم به دنیا آمدند و سالم هم مُردند ﴿وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا

منبع:

http://www.shahrekhabar.com/cultural/148303680012076

روز بصیرت...

روز نهم دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصیرت» تبدیل به یوم الله و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را مأیوس و ناامید ساخت و قلب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) و نائب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت. مهدی(عجل الله تعالی فرجه شریف) است امام و نائبش، خامنه ای ست…

بصیرت به چه معناست و راه دست یابی و حفظ آن کدام است؟

 

بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست.بصیرت، قوّه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را - چنان که هست - در می یابد. با دید بصیرت، انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل، به آسانی تشخیص می دهد. اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده، می شنوند؛ می اندیشند؛ نگاه می کنند؛ می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راه های روشنی را می پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاه ها و لغزش گاه ها در امان می مانند.1

در واقع، بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، در میان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده است: «وجَعَلنا لَهُ نُوراً یمشِی بِهِ فِی النّاسِ».2

 انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد و نیز درگرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائة نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرمودة امام علی علیه السلام، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است.3

بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشن گری آن است. قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند؛ تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند؛ بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند.4

چه بی فایده است دیدة سر، هنگامی که دیدة دل، نابینا باشد. امام علی علیه السلام در این باره فرموده است: «هرگاه دیدة بصیرت، کور باشد، نگاه چشم، سودی ندهد».5

آن کس که دیدة بصیرت دارد، نگاه هایش به سوی خوبی ها کشانده شده، از بدی ها دور داشته می شود. دارندة بصیرت و بینش درونی، پیش از آن که در پی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود، دست می شوید. او می داند که دیدة کور داشتن، بهتر از دل کور داشتن است، بنابراین، دیده بر نارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را از رفتن به جایگاه های ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه و اندیشه را از هر چه غیر خداست، پاک می کند. کسانی که با دیدة بصیرت به عالم و عالمیان می نگرند، از هر عاملی که موجب نابینایی دیدة بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند. اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند؛ زیرا امام علیعلیه السلام فرموده است: «دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد».6

کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است، محبت دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علیعلیه السلام فرموده است: «به خاطر دنیادوستی، قلب ها از نور بصیرت، کور گشته اند».7

پی نوشت ها:

1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 158. 2. انعام، آیة 122. 3. غررالحکم و دررالکلم، ح 6548. 4. حج، آیة 46. 5. غررالحکم و دررالکلم، ح 9972. 6. همان، ح 5146. 7. همان، ح 4878.

14جمله کلیدی "درباره بصیرت" از رهبر معظم انقلاب...

 در سال 88 «ملت ایران از یک امتحان و از یک فتنه عبور کرد» 1389/8/26 [1]

و این یکی از مقاطع مهمِ رشد تاریخی ما است. «این معنایش فقط این نیست که حالا همه فهمیدند ملت ایران قوی است؛ بلکه معنای مهمتر آن این است که با این حرکت، با این قدرت بر عبور از فتنه و محنت، این ملت یک وضع جدیدی پیدا کرد؛ یک توانائی تازه‌ای در او به وجود آمد.» 1389/8/26 [2]

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای ایستادگی در مقابل فتنه «افزایش بصیرت ملت» بود: «مردم در مقابل فتنه هم ایستادند. فتنه‌ی سال 88 کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهای سیاسی و اجتماعی‌ای که میتواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ بصیرت مردم را بیشتر کرد.» 1389/7/27 [3]

اما بصیرت چیست؟ چه ضرورتی دارد که از بصیرت برخوردار باشیم؟ و چگونه می‌توان به بصیرت دست یافت؟ در ادامه بر اساس بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهیم. بصیرت، قطب‌نماست قبل از هرچیز باید معنای بصیرت را فهم کرد: «بصیرت، نورافکن است؛ بصیرت، قبله‌نما و قطب‌نماست… در یک فضای تاریک، بصیرت روشنگر است. بصیرت راه را به ما نشان میدهد.» 1389/8/4 [4]

بصیرت عامل جلوگیری از «گمراهی» است: «بصیرت یعنی گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراهه‌ها و کجراهه‌ها نشدن، تأثیر نپذیرفتن از وسوسه‌ی خنّاسان و اشتباه نکردن کار و هدف.» 1390/10/19 [5]

بصیرت در واقع مجموعه‌ای از شناخت‌ها است: «بصیرت، روشن‌بینى. یعنى چه؟ یعنى شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ بصیرت است.» 1393/9/6 [6]

با بصیرت است که انسان فهمِ صحیحی از «حقایق» پیدا می‌کند: «بصیرت این است که انسان بداند، حقایق را درک کند، جایگاه خودش را، جایگاه کشورش را، جایگاه ملّتش را، جایگاه منطق انقلاب را، جایگاه آن خطّ مستقیم و صراط مستقیمی که امام در کشور ترسیم کرد؛ جایگاه اینها را بداند؛ این، بصیرت است.» 1394/9/4 [7]

بصیرت در واقع مجموعه‌ای از شناخت‌ها است: «بصیرت، روشن‌بینى. یعنى چه؟ یعنى شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ بصیرت است.» 1393/9/6

نکته‌ی مهم اینکه بصیرت در زمینه‌های گوناگون موضوعیت دارد: «بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راه‌های جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است.» 1388/7/15 [8]

اشتباهِ غیرقابل بخشش اما چه ضرورتی دارد انسانِ مسلمان از بصیرت برخوردار باشد؟ در پاسخ باید گفت عالم، عرصه‌ی درگیری و مبارزه‌ی «جبهه‌ی حق» علیه «جبهه‌ی باطل» است. در این صحنه‌ی درگیریِ حساس و سرنوشت‌ساز، انسان بی‌بصیرت در واقع «کور» است: «نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا نمیدانید کجا باید بروید.» 1392/10/19 [9]

در این رویارویی اگر «بصیر» نباشیم در «تشخیص جبهه‌ها» به خطا می‌رویم: «بنده بارها این جبهه‌های سیاسی و صحنه‌های سیاسی را مثال میزنم به جبهه‌ی جنگ. اگر شما تو جبهه‌ی جنگ نظامی، هندسه‌ی زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهای بزرگ هست… عرصه‌ی سیاسی عیناً همین‌جور است. اگر بصیرت نداشته باشید، دوست را نشناسید، دشمن را نشناسید، یک‌وقت می‌بینید آتش توپخانه‌ی تبلیغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان.» 1388/5/5 [10]

بدون بصیرت بزرگ‌ترین اشتباهات «در تشخیص جبهه‌ی حق از باطل» رُخ می‌دهد: «در ماجرای دفاع از دین، از همه‌چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بی‌بصیرتها فریب می‌خورند. بی‌بصیرتها در جبهه‌ی باطل قرار می‌گیرند؛ بدون این‌که خود بدانند.» 1371/4/22 [11]

«اشتباههای کوچک، قابل بخشش است. آن اشتباهی که قابل بخشش نیست، این است که کسی جبهه‌ی حق را با جبهه‌ی باطل اشتباه کند و نتواند آن را بشناسد.» 1369/2/6 [12]

نکته‌ی مهم این است که: «اگر بصیرت نبود، همان ایمان ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند. کسی که علم ندارد، بصیرت درست ندارد به آنچه پیرامون او دارد میگذرد، گاهی اوقات میشود که راه را عوضی طی میکند؛ همه‌ی نیروی او نه فقط هدر میرود، بلکه به کج‌راهه او را میرساند و میکشاند؛ پس بصیرت لازم است.» 1392/10/19 [13]

و تنها با بصیرت است که می‌توان از «فتنه»ها عبور کرد: «یک ملّتی که بصیرت دارد، مجموعه‌ی جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همه‌ی تیغهای دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود، غبارآلودگی فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند.» 1388/7/15 [14]

کدام خیراست و کدام شر؟!؟!

 کدام خیر است و کدام شر؟

(بقره/21)* ….وَ عَسَی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسَی أَن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم* چه بسا چیزی را مکروه دارید در حالیکه به صلاح شماست و شاید چیزی را دوست بدارید در حالیکه همان به زیان شماست 

نه تنفر از چیزی ملاک زشتی است و نه مطبوع بودن امری دلیل صحت و صلاحیت آن است. انسان به مبارزه با نفس خود تن در نمی‌دهد و در امور دینی که برای تزکیه نفس اوست، کاهلی می‌کند. در حالیکه همان امر، سعادت نهایی او را تأمین خواهد کرد؛ (قَد أَفلَحَ مَن زَکّیَهَا)

راه دوستی با خدا...

رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم) فرمودند:

خداوند به موسی وحی کرد:

ای موسی! مرا دوست بدار و به مردم بگو مرا دوست بدارند!

موسی عرض کرد:

خداوندا من تو را دوست دارم؛ ولی چه کنم که مردم تو را دوست بدارند؟

خداوند فرمود: نعمت ها و احسان های مرا درباره ی آنها برای ایشان بگو بلاهایی که من می توانم نازل

کنم، به آنان گوش زد کن؛ زیرا آنها وقتی فهمیدند، مرا دوست می دارند.

 

منبع :داستان های موضوعی /کاظم سعید پور ص 165

خلوت انس...


هنگامی که حضرت موسی (علیه السلام) باخداوند مناجات می کرد، خداوند فرمود: ای فرزندعمران! 

دروغ می گوید کسی که خیال می کند مرا دوست دارد، و وقتی شب شد می خوابد!

آیا نباید هر دوستداری خلوت کردن با حبیب را دوست بدارد؟

 

منبع:داستان های موضوعی/کاظم سعید پور ص165

 

می خواهم پرواز کنم....

 

 

 

می خواهم پرواز کنم…نمی دانم چگونه ؟

احساس می کنم هنوز بال بسته ام…

می خواهم آزاد باشم …نمی دانم چگونه؟

احساس می کنم هنوز زندانی ام …

می خواهم تنهاباشم …نمی دانم چگونه؟

احساس میکنم خیلی شلوغه اطرافم…

می خواهم بدون گغتن جواب بشنوم…نمی دانم چگونه؟

فقط می دانم کسی درک نخواهدکرد…

می خواهم هنوز کودک باشم …نمی دانم چگونه؟

فقط می دانم از سه سالگی مدام گفته اند دیگر بزرگ شدی…

می خواهم خدا را بغل کنم …نمی دانم چگونه؟

میدانم ضعیفم وضعف از خود من است !

می خواهم حسی سرشار داشته باشم…می دانم چگونه؟

ولی براحتی دارد به تحلیل می رود…

می خواهم به راحتی خاطرات کودکی را مرور کنم … ولی دفترش خیلی قدیمی به نظر می رسد و خطوط پاک شده….می خواهم خودم را پیدا کنم ولی غرق در خودم شدم و میان آن همه حس وافکار گم شدم..می خواهم اسبی داشته باشم ودور شوم از دنیا…ولی اسیرم اسیر دنیاااااا…می خواهم فقط به آسمان نگاه کنم وبا خدا حرف بزنم ولی آسمان تار است …چشمانم را می گویم که آسمانم را تار کرده است…می خواهم دور باشم از همه چیزو همه کس ولی تمام دارایی ام که خودکارو کاغذ و خاطرات کودکی و احساس کودکانه و عکس شهید وخدا می باشدرا همیشه همراه داشته باشم …و چه غریبم میان این همه انسان …چقدر تنهام میان اشخاصی که غرق دنیایند…بین این اشخاص اگر در حال غرق شدن باشی ویا براثر غرق شدن خفه شده باشی برایشان فرقی نمی کند…زیرا خودشان هم غرق شده اند…

خواهم رفت…

می خواهم باتمام وجود بخندم…باتمام وجود گریه کنم …ولی کسی اطرافم نباشد…

خواهم رفت…

خواهم خندید…

خواهم گریست…

کسی را می خواهم از تور تهی ،یارو معشوقه ام را دوست بدارد و بدون گفتن سخن بگوید…

دوستی می خواهم که سرشار باشد…کسی که آزادگیمو نگیرد…یاری را می خواهم که کشورمون ،انسان ها،طبیعت،احساس،شعور وعزیزان و شهیدانم را درک کند وبدون گفته ها بشنود وبگوید…

نخواهم عاشق شوم …جز خداااااااا زیرا آزادگیم گرفته خواهد شد.

 

منبع:تولیدی /دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه کوثر

من خودم را تغییر می دهم.....

 

من نمی خواهم جهان را تغییر دهم …

من نمی خواهم کشور را تغییر دهم…

نمی خواهم شهرو خانواده ام را تغییر دهم …

من “خودم"را تغییرخواهم داد…

من خودم را برای بندگی تغییر خواهم داد…

خودم را برای عزیزانم تغییر خواهم داد…

دراین دنیایی که همه تنها هستند:من خودم را تغییر خواهم دادتا تنهایی عزیزانم را بخرم…وحتی برای لحظه ای عزیزانم آرامش را کنارم احساس کنند…

و در این راه از خدا کمک خواهم گرفت.

منبع :تولیدی /دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه کوثر

نحوه تبریک وتسلیت گفتن در سیره امام علی (ع)

روش تبريك گفتن در تولد فرزند

وَ هَنَّأَ بِحَضْرَتِهِ رَجُلٌ رَجُلًا بِغُلَامٍ وُلِدَ لَهُ فَقَالَ لَهُ لِيَهْنِئْكَ الْفَارِسُ فَقَالَ [عليه السلام] لَا تَقُلْ ذَلِكَ وَ لَكِنْ قُلْ شَكَرْتَ الْوَاهِبَ وَ بُورِكَ لَكَ فِى الْمَوْهُوبِ وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (در حضور امام، شخصى با اين عبارت ، تولد نوزادى را تبريك گفت ” قدم دلاورى يكّه سوار مبارك باد”
چنين مگو ! بلكه بگو : خداى بخشنده را شكر گزار ، و نوزاد بخشيده بر تو مبارك ، اميد كه بزرگ شود و از نيكو كارى اش بهرمند گردي!.

روش تسليت گفتن

وَ عَزَّى قَوْماً عَنْ مَيِّتٍ مَاتَ لَهُمْ فَقَالَ [عليه السلام] إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَيْسَ لَكُمْ بَدَأَ وَ لَا إِلَيْكُمُ انْتَهَى وَ قَدْ كَانَ صَاحِبُكُمْ هَذَا يُسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِى بَعْضِ أَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَيْكُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَيْهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت)
مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.

روش بر خورد با فتنه ها

 

امام علی (علیه السلام) فرمودند: در فتنه ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد، ونه پستانی تا اورا بدوشند.

 

 

منبع:نهج البلاغه حکمت 1 /محمد دشتی ص 445

ما با شیطان چه کردیم

 

 


روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است.

حضرت از او پرسید:چرا به این روز افتاده ای ؟

شیطان گفت: ای رسول خدا ! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم.

پیامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه کرده اند!

شیطان گفت: ای رسول خدا ! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص ندارم .


اول: هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.

دوم: با هم مصاحفه می کنند.

سوم: هر کاری که میخواهد انجام دهد ، ان شاءالله می گویند..

چهارم: از گناه استغفارمی کنند.

پنجم: تا نام شما را می شنوند صلوات  می فرستند.

ششم : ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند.

 

منبع:داستان های موضوعی /کاظم سعید پور ص 79-80

 

 

 

اخلاص....

 

امام صادق (علیه السلام )فرموده است  کسی جزخدا :عمل خالص آن است که نخواهی کسی جز خدای عزوجل تورا برآن بستاید.

امام عسکری در روایتی دیگر می فرماید:اگر همه دنیا را یک لقمه کنم وآن را در دهان کسی که گذارم که از روی اخلاص خدا را عبادت می کند به نظرم در حق اوکوتاهی کرده ام.

 

منبع :

میزان الحکمه/ج 3 حدیث 47623

سکوت پاسخی ساده؟؟....

 

سقراط گفته است : اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آرند ،بهتر که سخن گویی تا خاموشت کنند

منبع :حکایت وحکمت/حسین دیلمی/ص 186

ترک گناه زمینه انجام خوبی ها !!!....

 

گر گناه انجام نشود قطعا ثواب وارد صحنه خواهد شد ،وقتی ما وجودتان را آلوده نکنیم خود به خود در

کارها و افعال شایسته وارد می شویم . در جملات بزرگان آمده است که نفس کشیدن ما ذکر (هو) است که

از دهان بیرون می آید . همه موجودات ذکر دارند .انسان هم ذکر دارد بزرگ ترین ذکر و اشاره به حضرت

حق ، همان ذکر (هو)و (هو)است که خدا آن را بدون زحمت در اختیار انسان گذاشته است ، پس باید دقت

کنیم که این ذکر شریف را خراب نکنیم.فر موده اند :آه کشیدن مریض ،عبادت است ،زیرا در روایت آمده

است که (آه)از نام های مقدس خداست . پس می بینیم که چگونه حتی در وقت سکوت نیز در حال انجام کار ثواب هستیم.


منبع :پرده نشین/ آیته الله العظمی بهجت/ ص 51

آن هایی که پروانه آمدند ... پروانه ماندند

 


همه جا تاریک بود… تاریک تاریک… زمخت زمخت…

دستی شمعی را روی تاقچه زمین گذاشت

شمع آرام آرام روشن شد

ما کم کم از پیله خود بیرون زدیم

یکی یکی…

فوج فوج

وآمدیم زیر نور نام تو

اما بعضی ها از نور ترسیدند و برگشتند

برگشتند به پیله خود…

حالا فقط آن هایی مانده اند که تنها نور تورا نوشیده اند…

آن هایی که پروانه آمدند… پروانه ماندند

و آن ها که به نان و آب عادت کرده بودند

برگشتند… به همان تاریک تاریک… سیاه سیاه

 

منبع: زخم های نیلی باد /مریم سقلاطونی ص 61-62

 

بهشت برسه کس حرام است...

پیامبر کرم (صلی الله علیه وآله وسلم)می فرماید:

بهشت برسه کس حرام است :سخن چین،کسی که غیبت می کند،وکسی که دائم الخمر باشد.

غیبت کننده در صورتی که توبه کند وتوبه اش نیز پذیرفته شودباز هم آخرین کسی است که وارد بهشت می شود.

خداوند به موسی بن عمران (علیه السلام )وحی فرستاد که غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت می شود.

منبع:

وسائل الشیعه /ج 8/ص 599

منفور ترین و محبوب ترین بندگان.......

 

 

امام سجاد[علیه السلام] فرمودند: اگر مردم می دانستند در طلب علم چه چیز (وچه چیز هایی) نهفته است آن را طلب می کردند اگر چه به ریختن خون ها و فرو رفتن در گرداب ها منجر شود.

خدای متعال به دانیال وحی کرد که:

منفور ترین بندگانم نزد من، نادانی است که حق اهل علم را کوچک شمرده وپیروی از آن ها را ترک کند،

ومحبوب ترین بندگانم نزد من، پرهیزگاری است که جویای پاداش بزرگ الهی، همپای دانشمندان، پیرو

بردباران، وپذیرای (سخن ) حکیمان باشد.

 

منبع:سخنان قدسی/موسسه امام هادی ص 121

 

 

معنای واقعی در راه خدا بودن...

روزی پیامبر اکرم ( صل الله علیه و اله و سلم) در میان یاران خود نشسته بود چشمش به جوانه چلاک و نیرومند افتاد که از پگاه کار می کرد. یاران گفتند: وای بر او! چه میشد اگر جوانی و چالاکی اش را در راه خدا بود؟؟؟

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند: «چنین مگویید اگر او برای خود تلاش می کند تا خود را از مردم بی نیاز کند و نزد آنان دست دراز نکند در راه خدا کار می کند.

اگر برای پدر و مادر ناتوان و یا فرزندان ناتوان خویش تلاش می کند تا آنان را بی نیاز و زندگیشان را اداره کند، در راه خداست. ولی اگر برای ثروت اندوزی و فخر فروشی تلاش می کند کار او در راه شیطان است.»

امام صادق(علیه السلام): در جوانی بسیار در عبادت می کوشیدم.

پدرم فرمود:«فرزندم! از آنچه انجام می دهی کم کن، زیرا خداوند عز وجل اگر بنده ای را دوست بدارد با عبادت کم هم از او خشنود می گردد.*

و در جایی دیگر خود امام صادق می فرمایند: با ارزشی ترین کار نزد خداوند کاری است که کوچک اما مداوم باشد….

آری

“عبادت به سجاده و دلق نیست / عبادت بجز خلقت خلق نیست”

عبادت معنای گسترده ای دارد….

 

*حکمت نامه جوان/ محمدی ری شهری

hd ck

ای زن غربی که به تاراج رفته ای ! به چه سر نو شت بدی گرفتار آمدی!

اشک تاریخ برایت می ریزد که چه تنها و غریب افتاده ای :

افسوس که خورشید وجودت در پس کوهها ی  غم  ووحشت در شفقی خونین غروب کرده است وغم  فروریختندیوار  ارزش هایت مغرب زمین را به غمکده ای وحشتناک مبدل ساخته است .

که تو را در آن دفن کرده اند و گفتار های پلید بر جسم بی جانت دندان تیز کرده اند .

آه که زن مغرب  زمین ،از میان رفت و شیرازه سنگر منزلش از هم فرو پاشید و دیگر این مو جودات مسخ شده فرزندان گذشتگان  خود نیستند

خدایا دنیا را با ظهوئ ولیت  به پایان بر ،که زمین با همه بزرگی که دارد تنگ شده است  .

و نفس ها به سختی می زند .

آمین یا رب العالمین

منبع /حجاب در عصر ما /محمد رضا اکبری /ص 119

همه چیز که شما می خوایید در یک حدیث!!!

امروز استاد مبادی گفت نفری یه حدیث برای پیامبر بگین و درباره اش صحبت کنین…

زنگ تفریح خورد و همه دنبال یه حدیث و…..نمیدونم چرا!؟ولی یه لحظه به مغزم خطور کرد که منم برم سر کمد فرهنگی!!!دنبال چیز دیگه ای بودم ولی چشمم خورد به یه سری کارت هایی که توش نکته هایی نوشته بود! با خودم گفتم شاید یه حدیثی هم باشه!!!از قضا سه تا حدیث پیدا کردم از پیامبر که خیلییییییییییییی قشنگ بودن! ولی دلم یه جوری شد….

چند روز بود دنبال آرامش بودم شدیدا!!!دنبال یه حرف کاربردی یه کاری که باعث شه واقعا خدا ازم راضی باشه!

بخصوص وقتی از پیامبراکرم شنیده بودم که انقدر ایشون رحمة للعالمینن که به خدا میگن روز محشرنزار گناه امتم رو مردم ببینن!!!ودر جواب خدا میفرماید: تو پیامبر رحمتی اینو میگی ومن ارحم الراحمینم….حتی نمیزارم تو هم گناه بندهامو ببینی….این شد که شرمنده بودم و خلاصه می خواستم که خدا ازم راضی باشه میدونستم یه سری کارا به خدا نزدیکم میکنه اما دنبال یه حرف از یه عالمی بودم که بیشتر قانعم کنه….!تا اینکه روی یکی از اون کارتا یه حدیث بسیییییییار زیبا از پیامبر دیدم:

اولش شرمنده بودم احساس کردم همین الان پیامبر داره نگهم میکنه…ولی با تاسف…

شرمنده بودم که این همه مناسبت گذشت و میلاد پیامبر(صلی الله علیه و اله) تموم شد ولی قشنگ نرفتم دنبال چندتا حدیث از پیامبر(صلی الله علیه و اله) که راجبش فکر کنم و….مثلا طلبه هم هستم!

خلاصه یه حدیث ساده و بسیار زیباکه همه چیزهایی که یه ادم مومن بخواد توش هست:

ای سلمان توصیه میکنم تورا به قرائت قرآن، که همانا قرائت قرآن کفاره گناهان، پوشاننده از آتش دوزخ و پناهگاهی است بر عذاب خدا، برای خواندن هر آیه ثواب100 شهید نوشته می شود و برای هر سوره ثواب یک نبی عطا می گردد، برای قاری رحمت الهی نازل شده و ملائکه برای او استغفار می کنند و خدا از او راضی می گردد…*

*بحار الانوار/ج89/ص17-18

به قلم افسر جوان فضای مجازی

عقربی که پنج نفر را می خورد...

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است.

آن عقرب می گوید : «أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟» ؛ آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟

جبرئیل فرود می آید و می پرسد: «چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟»

عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم:

اول: تارِکُ الصَّلوة:

آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است.

دوم: مانِعُ الزَّکاة:

کشاورزی که گندم داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند.

سوم: آکِلُ الرِّبا:

کسانی که نزول می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد.

چهارم: شارِبِ الخَمر:

کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست.

پنجم: قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا:

مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند.

برگرفته از کتاب در محضر آیت الله مجتهدی

انتظار یعنی ....

 

کسی بگوید: <<من منتظر آن مصلح کل هستم.>> این ارزش چندانی نخواهد داشت در مقابل کسی که بگوید:<<منتظرم آن سرور و مولای عزیز بیاید ، پس به وضع خودم برسم ، به زندگی ام برسم و آن را مورد رضایت حضرتش کنم ، به وضع کار و کاسبی ام برسم ، به وضع چشم و زبان و گوش و قلبم برسم که مورد رضایت حضرت باشند ، به وضع روحیات و اخلاقیاتم برسم ، تا اگر مولا تشریف آوردند از آنها رنجیده خاطر نشوند>>.

فرمول انتظار :ََ

دعا + عمل < برای فرج> = تسریع در امر ظهور و فرج              

                                                

 

                                               اللهم عجل لولیک الفرج

منبع : آخرالزمان /محمد یوسفی ص69

عقاب

رسول برگزیده به نقل از امام علی(ع)

 

 

 

 

 

 

 

شهادت می دهم که محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) بنده و فرستاده و برگزیده خدا از میان انسان هاست. پیامبر برای تشریح حقائق آیین الهی انتخاب، و به ارزش های ویژه اخلاقی گرامی داشته شد. او را برای رساندن رسالت های کریمانه اش برگزید، نشانه های هدایت به وسیله او آشکار و تاریکی های جهل و گمراهی با نور هدایت او از میان رفت…

منبع:

خطبه178/ 5-4

 

فرشته ای از فرشته ها...!

 

ارزش عفت و پاکدامنی…

پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفیفِ پاکدامنی نیست که قدرت بر خدا گناه دارد و آلوده نمی گردد.

همانا عفیفِ پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست…!

منبع:

نهج البلاغه/محمد دشتی/ترجمه531حکمت ها/حکمت 474

 

اکثریت اهل تسنن موافق مهدویت هستند...

 

حجت الاسلام و المسلمین رضا ایمانی، استاد حوزه و دانشگاه به مناسبت هفته وحدت به مباحث اعتقادی اهل تسنن پیرامون امام زمان (عج) پرداخت و اظهارداشت: یک گروه بسیار اندکی در میان اهل سنت وجود دارد که با نام «منکران یا مخالفان مهدویت» شناخته می شوند و چهره های شاخص آنها؛ ابن خلدون و احمد امین هستند و این ها، مسئله مهدویت را بطور کامل انکار می کنند و احادیث را رد می کنند.

اکثریت اهل تسنن موافق مهدویت هستند
وی با اشاره اینکه در مقابل این گروه اندک، اکثریت اهل تسنن موافقان مهدویت هستند، تصریح کرد: این طیف از اهل تسنن نیز به دو دسته تقسیم می شوند، یک گروه در ضمن اشتراکاتی در این مبحث با شیعیان، اختلاف نظرهایی نیز دارند.

۱۴ اشتراک نظر شیعیان و اهل تسنن پیرامون مهدویت
ایمانی با اشاره به اینکه ۱۴ مورد اشتراکی میان شیعیان و اهل تسنن در باب مهدویت وجود دارد، افزود: اولین مورد، اشتراک، اعتقاد به مهدویت است بطور مثال شیخ محمد صفایینی از علمای اهل سنت در کتاب «لوامع الانوار» جلد دو صفحه ۸۴، آورده است که « الایمان بخروجه المهدی واجب؛ یعنی ایمان به خروج امام زمان(عج) واجب است» پس این افراد، اعتقاد به خروج حضرت(عج) را واجب می دانند.

این کارشناس ارشد مهدویت ادامه داد: مرکز فرهنگی وهابیت که در میان اهل تسنن، با شیعیان به مبارزه می پردازد و تکفیر می کند، در سال ۱۹۷۶، در مورد مهدویت در قالب مرکز رابطه العالم الاسلامی آورده است که « فإنّ الاعتقاد بظهور المهدی یعتبر واجباً على کل مسلم یعنی اعتقاد به خروج حضرت مهدی(عج) واجب است بر هر مسلمانی» یعنی وهابیت هم مانند دیگر فرق اهل تسنن اعتقاد به مهدویت را واجب می دانند.

اعتقاد اهل تسنن به غیر قابل انکار بودن احادیث مهدوی
وی با اشاره به اینکه اهل تسنن به تواتر اخبار و روایات مهدویت اعتقاد دارند، افزود: آنان معتقدند روایات مهدویت همچون واقعه غدیرخم و حدیث ثقلین متواتر است یعنی سندش توسط افرا بسیاری نقل شده است و امکان رد و انکار وجود ندارد.

ایمانی با اشاره به اینکه اهل تسنن نیز معتقدند که دعوت امام زمان(عج) جهانی خواهد بود، تصریح کرد: آنان هم به نزول حضرت عیسی(ع) و اقتدایش به حضرت مهدی(عج) ایمان دارند و همچنین به «خسف بیداع» به عنوان یکی از نشانه های ظهور اعتقاد دارند.

«خسف بیداع» یکی از نشانه های حتمی ظهور
این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: «خسف بیداع» یکی از نشانه های ظهور است، بدین صورت که سفیانی زمانی که بنای مقابله با امام زمان(عج) را می کند، در سرزمینی به نام «بیداع» بین مکه و مدینه، سپاهش در زمین فرو می رود که اهل تسنن نیز به وقوع این حادثه ایمان دارند.

لقب منجی آخرالزمان، مهدی است
وی ششمین وجه اشتراک شیعیان و اهل تسنن در باب مهدویت را اعتقاد به لقب «مهدی» توصیف کرد و گفت: آنان نیز معتقدند لقب منجی آخرالزمان، مهدی است و همچنین به امداد الهی خداوند به ایشان هم معتقد هستند که موجب نصرت حضرت(عج) و یاران ایشان می شود.

ایمانی با بیان اینکه اهل تسنن نیز به طلوع خورشید از مغرب به عنوان یکی از نشانه های ظهور ایمان دارند، ابراز کرد: این واقعه البته مشخص نیست که نماد است یا بصورت واقع اتفاق خواهد افتاد و در روایات مطرح شده است و کتابی نیز تحت عنوان «خورشید مغرب» پیرامون آن تالیف شده است.

اعتقاد اهل تسنن به اینکه مهدی موعود(عج) از نسل حضرت زهرا(س) است
مدیر موسسه فرهنگی و هنری «عطر انتظار» خراسان شمالیبا بیان اینکه اهل تسنن نیز معتقدند که مهدی موعود(عج) از نسل حضرت زهرا(س) است، افزود: آنان هم اعتقاد دارند که حضرت مهدی(عج) از فرزندان پیامبر(ص)، امیرالمومنین امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) است و نسبت به مشخصات ظاهری نیز هم عقیده با شیعیان هستند.

وی با اشاره به اینکه با اشاره به اینکه اهل تسنن نیز به فراوانی نعمت در عصر امام زمان(عج) اعتقاد دارند، افزود: آنان نیز به بیعت میان رکن و مقام با امام زمان(عج) اعتقاد دارند و همچنین معتقدند ایشان عدالت و قسط را در سراسر عالم پراکنده می کند و در نهایت معقتدند که امام عصر(عج) هم نام و هم کنیه با پیامبر(ص) است یعنی نام ایشان «محمد» و کنیه اش «ابوالقاسم» است.

مهدویت موضوعی وحدت آفرین میان شیعیان و اهل تسنن
ایمانی با بیان اینکه موضوع مهدویت امری وحدت آفرین میان اهل تسنن و شیعیان است، گفت: می توان با تاکید و تبلیغ روی مباحث مشترک، وحدت میان مسلمانان را تقویت کرد، فرضا با تاکید بر وجوه اعتقادی و حتی دیدگاه وهابیت، می توان این مهم را به وجود آورد.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: ابن تیمیه که ریشه عقاید وهابیت به وی برمی گردد و بسیاری از اخبار و روایات شیعیان، پیرامون ائمه(ع) را تضعیف می کند، در بحث مهدویت، روایات را می پذیرد.

وی در پایان گفت: باید برای کار پیرامون مباحث مهدوی، برروی موارد اشتراکی میان اهل سنت و شیعیان سرمایه گذاری کرد تا موجب ایجاد وحدت شود.

منبع:

http://www.jamnews.ir/detail/News/744356?sk=1

 

 

شوخی و جدی

روزی شیخ انصاری ، پس از پایان تدریس ، مثل همیشه به دیدار مادر پیرش رفت و برای اینکه دلش را شاد کند، باب شوخی را باز کرد و گفت :<< یادش به خیر مادر ، یادت می آید آن وقت ها که دوره مقدمات را می گذرانم ، بچه نافرمانی بودم . هرگاه از من می خواستی کاری انجام دهم ، من دستور های شما را پس از درس و مباحثه انجام می دادم ؟ آن گاه شما عصبانی می شدی و با ناراحتی می گفتی : وای بر من،  انگار نه انگار که فرزندی دارم . اکنون نیز همین طور است و فرزندی نداری >>.

مادر با خنده گفت : <<بله اکنون نیز همین طور است آن وقت ها به کار های منزل نمی رسیدی ومن را زیر فشار قرار می دادی و اکنون نیز که به جایی رسیده ای چنان در مصرف وجو هات شرعی احتیاط می کنی که ما زیر فشار هستیم>>.

راه رسیدن به حقیقت توحید...؟

 

سوال اساسی این است که: انسان، چگونه می تواند از خود شرک زدایی کند؟، و با شکستن بت نفس، ریشه شرک پنهان و آشکار را در وجود خود بخشکاند و به زلال توحید ناب، دست یابد؟؟؟

پاسخ جناب شیخ رجب علی خیاط این است که:

به نظر حقیر، اگر کسی طالب راه نجات باشد و بخواهد به کمال برسد و از معانی توحید، بهره ببرد باید به چهار چیز تمسک جوید:

اول: حضور قلب دائم؛

دوم: توسل به اهل بیت(علیهم السلام)

سوم: گداییِ شب ها

چهارم: احسان به خلق

منبع:

کیمیای محبت/محمدی ری شهری/ص142

داروی موثر!!!

از دانشمندی پرسیدند:

کسی که قرآن می خواند و نمی داند که چه می خواند ، آیا هیچ اثری دارد؟

گفت:کسی که دارو می خورد و نمی داند که چه می خورد، اثر می کند؛ پس چگونه قرآن اثر نکند؟ بلکه

بسیار اثر می کند.

 

پس چگونه خواهد بود اگر بداند که چه می خواند.

 

 

 

منبع: حکایت وحکمت/حسین دیلمی  ص 189-190

حساب عشق...

 

عشقی که نه عشق جاودانی است                بازیچه شهوت جوانی است

عشق   آینه    بلند    نور     است                شهوت ز حساب عشق،دور است

 

منبع:

گلستان کشمیری/سید یلی اکبر صداقت-63

​بزرگترین وظیفه‌ى منتظران از منظر مقام معظم رهبری

بزرگترین وظیفه‌ى منتظران از منظر مقام معظم رهبری:

بزرگترین وظیفه‌ى منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‌کردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آماده‌ى دفاع از ارزشها و میهن اسلامى و پرچم برافراشته‌ى اسلام است، مى‌تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مى‌بازند و زانوانشان سست مى‌شود؛ کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند حرکتى که مطامع آنها را به خطر مى‌اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور مى‌توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌هاى صلاح را آماده سازد و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381

چرا برخی اقدام به خودکشی می کنند؟

حضرت آیت‌الله العظمی صافی گفتاری درباره خودکشی بیان کرده است.

 متن گفتار مطرح شده این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:

خودکشی از محرّمات کبیره و عامل آن، مرد باشد یا زن، مستحق عقوبت و عذاب شدید الهی است و اگر شخص، مجنون و مختلّ‎الحواس نباشد، این گناه علامت ضعف عقیده به مبدأ و معاد و نداشتن صفت صبر و مقاومت در برابر شداید و دشواری‌های زندگی و نومیدی از خداوند متعال است.

شکست‌های غیرواقعی

بیشتر افرادی که مرتکب این معصیت می‎شوند، یا اسیر یک سلسله اوهام و خیالاتند که از یک جهت شکست‌هایی، که در واقع شکست نیست، مثل شکست در بازی‌ها یا بالاتر زناشویی‎ها و ازدواج‎ها، دست به این عمل می‎زنند، یا در اثر فشارها و سختی‌های زندگی خودکشی می‎نمایند.

دنیای پر از فراز و نشیب

به‌طور کلی به این اشخاص باید تذکر داد که دنیا همه‎اش فراز و نشیب و تغییر و تحوّل است و اشخاصی در زندگی واقعاً شکست می‎خورند، که روحیه صبر و مقاومت نداشته باشند و با یک پیشامد و یک امر ناملایم و ناگوار، روحیه خود را ببازند و خود را بیچاره بشمارند. افراد موفق که بر مشکلات فایق می‎شوند، به اراده و همت و عزم خود اعتماد دارند و با توکل به خداوند متعال، بر مشکلات صابرند و با قلب محکم و استوار و امید به آینده با هر پیشامد ناگوار، دست‌وپنجه نرم می‎کنند.

آسایش پس از سختی

تاریخ بشر پر است از فرج بعد از شدّت و گشایش و رفاه و توانگری بعد از تنگی و گرفتاری و فقر‌؛ مردان و زنان موفق از هیچ حادثه‎ای تکان نمی‎خورند و عقب‌نشینی نمی‎کنند‌؛ به فضل و لطف خدا اعتماد دارند و این آیه را با مضمون بلند آن همواره به خاطر دارند که: ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً﴾.[۱] آسانی‎ها از میان دشواری‌ها رخ می‎دهند و روشنایی‌ها بر تاریکی‌ها غلبه می‎یابند.

صبر، اصل ایمان

باید این افراد را به صبر سفارش کرد که صبر از ایمان، به‌منزله سر، در جسد است.[۲] امید است این نصیحت در قلوب، مؤثر و نافع باشد. والله ‎العالم.

منبع:

[۱]. انشراح، ۵-۶. «بی‌گمان در جنب دشوارى، آسانى است. آرى، در جنب دشوارى آسانى است».

[۲]. نهج‎البلاغه، حمکت ۸۲. «فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإِیمانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ».

برگرفته ازhttp://www.jamnews.ir/detail/News/741396?sk=1

1 2 3 5