موضوع: "بصیرتی"

دادگاه‌های الهی برای محاسبه‌ی اعمال انسان...


یکی از بارزترین صفات الهی، عدالت خداوند است. خداوند عادل بوده و همیشه بر اساس عدل و قسط عمل می‌نماید و هر فردی را بر اساس عملی که انجام داده است جزا و پاداش خواهد داد.
عدل الهی اقتضا می‌کند که اگر فردی عمل شایسته‌ای انجام داد خداوند نیز پاداش مناسبی به او عطا نماید و اگر فردی مرتکب ظلم و خلافی شد عقوبت عمل او را نیز متناسب با عملش به او برساند.
اما خداوند برای محاسبه‌ی اعمال انسان دادگاه‌های مختلفی تشکیل داده و جزای هر یک از اعمال انسان را در یکی از این دادگاه‌ها مشخص می‌کند.
به صورت کلی می‌توان بیان کرد که خداوند برای هر انسانی سه دادگاه متفاوت تشکیل داده و اعمال را در این سه دادگاه محاسبه می‌نماید. اما این سه دادگاه در کجا و به چه صورت تشکیل می‌شود

منبع:

بحار الأنوار، ج 58، ص 7

شاکیان قیامت....

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد انسان، متفکر بودن اوست. بر خلاف حیوانات که تمام همّ و غم آن‌ها خور و خواب و خشم و شهوت است، انسان موجودی است که می‌تواند دایره‌ی تفکرات خود را از عالم ماده فراتر برده و به اموری بیندیشد که بر اساس مبانی مادی به هیچ عنوان قابل درک نیست. انسان می‌تواند با تفکر و تعقل و به واسطه‌ی در آمیختن معلومات خود با یکدیگر، بسیاری از مجهولات حتی مجهولات غیر مادی را نیز برای خود تبدیل به معلومات نماید. شاید بتوان ادعا نمود که بر اساس گستره‌ی وسیع تفکرات انسانی، مهم‌ترین سوالاتی که به صورت آگاهانه و یا حتی ناخود آگاه در ذهن هر انسانی به وجود می‌آید این است که از کجا آمده؟ برای چه آمده؟ و به کجا خواهد رفت؟ آیا زندگی او نیز شبیه حیوانات بوده و کمال او در خوب خوردن و خوب خوابیدن و خوب شهوت‌رانی کردن است یا هدف او مطلبی فراتر از آن است؟
اگر فردی زندگی خود را محدود به همین حیات مادی دنیائی بداند روشی را برای زندگی برمی‌گزید و اگر قائل شود که بعد از این جهان نیز حساب و کتابی در میان است و هر کس نتیجه اعمال خود را به عدالت مشاهده خواهد کرد روش دیگری را برای زندگی برمی‌گزیند.
بر اساس مبانی اعتقادی الهی، انسان موجودی دو بُعدی است که دارای روحی الهی بوده و باید با انجام اعمالی صالح، خود را برای پذیرش رحمت الهی در جهانی دیگر آماده کند.
جان و روح تمام انسان‌ها (چو مومن و چه کافر) منسوب به خداوند و از نزد اوست و به سوی او نیز بازگشت خواهد داشت، «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» «ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمی‌گردیم»
اما چه کنیم که در قیامت به رحمت خداوندی نائل شویم نه به غضب و سخط او؟
خداوند در دنیا امکانات و قوا و استعدادهائی در اختیار انسان قرار داده است که با به کارگیری صحیح آن می‌تواند مراتب کمال را طی کند و بر اساس همان قوا و استعدادها، در قیامت نیز از او مطالبه خواهد شد که با نعم الهی چگونه رفتار نمودی؛ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم.» «سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهایی که داشته‌اید بازپرسی خواهید شد!»
دنیا سرای عمل است. هر کس می‌تواند قوای خود را به کار گرفته و تا اوج قله‌ی بندگی حضرت حق بالا رود و یا می‌تواند از همان قوای الهی سوء استفاده کرده و در اسفل سافلین و در دره‌ی عمیق بندگی شیطان سقوط نماید.
آنچه مسلم است این است که باید در قیامت در محضر دادگاه خداوندی حاضر شده و حساب اعمال خود را یک به یک رسیدگی نماید.
ما در این مقال درصددیم از بین مواقف مختلف و متعدد قیامت تنها یکی از آن مراحل یعنی مرحله‌ی «حساب اعمال» را به صورت مختصر بررسی نمائیم و ویژگی‌های «یوم الحساب» را بر اساس آیات و روایات بیان نمائیم و از این نکته نیز غافل نیستیم که تمام گناهانی که بندگان مرتکب می‌شوند بر اساس فراموشی همین مرحله‌ی قیامت است که خداوند فرمود: «إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ به ما نَسُوا یَوْمَ الْحِساب.» «کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند!»

منبع:

بحار الانوار؛ ج 70، ص 373.

او [دیگر] کیست؟! قرآن بخوان، خوب است


روزی جوانی در راه خانه، از حضرت آیة الله بهجت رحمة الله پرسید: نظر شما درباره ی دکتر… [نویسنده ای که اشکالات بنیادین فراوانی در کتابهایش هست] چیست؟
فرمودند: او [دیگر] کیست؟!
و پس از چند لحظه شاید به این خاطر که دانستند جوان مقصود ایشان را متوجه نشده باشد دوباره رو کرد به وی و افزودند: قرآن بخوان [که اینکار] خوب است.

منبع:

پندهایی از ایت الله بهجت

شما بر کافران اثر بگذارید، نه آنها بر شما


باید خیلی خیلی ملتفت باشیم که از مفاد إنّی تارک ٌ فیکم الثقلین - که قرآن و عترت است و خدا آنها را برای ما قرار داده است - جدا نشویم و گر نه در دارالضّیافه ی گرگ ها قرار می گیرید. همه ملتفت باشید -که از قرآن و اهلبیت علیهم السلام که باطنشان یکی است - جدا نشوید به این طرف و آن طرف نروید زیرا منحرفان به فانیات تعلبق دارند و سخنانشان یا باطل است یا دروغ.
بنابراین با کافران و سرانشان و افراد مانند انها، ابدا رفاقت و دوستی – و هر چه بدین معناست – نداشته باشید. اگر هم یک مصاحبتی با آنان کردید، شما باطل انها را بگیرید و [عقائد] حق را به آنها بدهید؛ نه اینکه آنها باطلشان را به شما تزریق کنند یا حق شما را از دستتان بگیرند.

منبع:

سخنان پند اموز از ایت الله بهجت

در هر مرتبه ای هستید، تقوا را مراعات کنید


آیت الله بهجت خطاب به نوجوانانی که بعد از تشرف امام رضا علیه السلام در مشهد خدمت ایشان رسیدند:
إنشاءالله مؤید، مقبول الزیاره و محفوظ و معصوم از شرّ شیطانهای انس و جن و آفتهای دنیوی و اخروی و ظاهری و باطنی باشید.
در هر حال با خدا باشید و خدا را فراموش نکنید تا اینکه خودمان، خودمان را فراموش نکنیم.
خداوند همیشه، همه ی مردان و زنان مؤمن را موفق بدارد تا از صراط مستقیم به چپ و راست منحرف نشوند و از خداوند همیشه سعادت خودشان را بخواهند و تا ابد از شرّ و آفت شیطانهای انس و جن، دوری کنند و به خدا و انبیاء او و اوصیای انبیاء و ملائکه ی مقرب، نزدیک شوند.
هر کسی – با هر مرتبه ای که دارد – اگر از خداوند و انبیاء و راه انبیاء و اوصیاء دوری کند، آخرش به همان اندازه ی دوری اش، پشیمان خواهد شد و هر کس در هر مرتبه و هر جا و هر کاری باشد، با نزدیک شدن به آنان، آخر کارش سعادت و خوشحالی است.
امید دارم خدا همه را در صراط مستقیم به گونه ای حفظ و تثبیت کند که گمراهان را بتوانیم به راه بیاوریم، نه اینکه آنانی را که در راه مستقیم هستند، گمراه کنیم.

منبع:

ایت الله بهجت

آثار و نقش استغفار در زندگی

آثار و نقش استغفار در زندگی

برای چنین استغفار کاملی می توان آثار و دستاوردهای مختلفی برشمرد که در سه دسته تقسیم می شوند:
1- آمرزش و عفو گناهان یا دفع آثار گناه: مهم ترین دستاورد استغفار این است که خداوند از خطا و تقصیر بنده می گذرد و او را در مقام غفران خویش قرار می دهد.
قرآن کریم در این باره می گوید: کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند استغفار نماید خداوند آمرزنده و مهربان است (نساء آیه 110) البته آیاتی دیگر چون آیه 46 سوره نساء و آیه 61 سوره قصص و 391 تا 591 سوره آل عمران و نیز آیه 85 سوره بقره و آیه 32 سوره اعراف و 78 و 88 سوره انبیاء نیز بر این نقش سازنده استغفار در زندگی دنیوی و اخروی بشر اشاره می کند.
بنابراین بندگان گناهکار خداوند باید برای آمرزش گناهان خویش به درگاه او روی آورند و بدانند که خداوند، گناهان آنان را هر چند زیاد و عظیم باشد خواهد بخشید؛ زیرا خود در آیات فراوان دیگر این وعده را به مومنان داده است که از جمله می توان به خطاب خداوند در سوره «زمر» به پیامبر (صلی الله و علیه وآله) اشاره کرد که می گوید: بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خدا مأیوس نشوید که خداوند همه گناهان را می آمرزد.

در روایتی نیز پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) فرمود: برای هر دردی دارویی است و داروی گناهان، استغفار است.

منبع:

(مستدرک‌الوسائل،ج 5،ص 318)

حضرت عیسی(ع) در کلام رهبر معظم انقلاب: اگر امروز عیسی(ع) بود، لحظه‌ای را برای مبارزه با استکبار جهانی از دست نمی‌داد!

اگر امروز حضرت عیسی(علیه السلام) بود…

اگر حضرت عیسی (علیه‌السلام) امروز در میان ما می‌بود، لحظه‌ای را برای مبارزه با سردمداران ظلم و استکبار جهانی از دست نمی‌داد و گرسنگی و سرگردانی میلیاردها انسانی را که به وسیله‌ی قدرت‌های بزرگ، استثمار و به جنگ و فساد و ستیزه‌‌خویی سوق داده می‌شوند، تحمل نمی‌کرد. (پیام به مسیحیان و مسلمانان جهان، به مناسبت سالروز میلاد حضرت عیسی مسیح (علیه‌السلام)

۷۰/۱۰/۷)

درسی که مسیحیان و مسلمانان باید فر بگیرند عیسی مسیح (علیه‌السلام) مجهز به معجزه و دعوت الهی برای نجات بشر از ظلمات شرک و کفر و جهل و ظلم و رسانیدن وی به نور معرفت و عدل و عبودیّت پروردگار مبعوث شد و در همه‌‌ی مدت اقامت خود در میان انسانها لحظه‌‌ای در مبارزه با بدی و دعوت به نیکی درنگ نفرمود. این درسی است که مسیحیان و مسلمانان که معتقدان به نبوت آن بزرگوارند باید فراگیرند. (پیام به مناسبت سالروز میلاد حضرت عیسی مسیح (علیه‌السلام) ۷۲/۱۰/۱۲)

مسیح (علیه السلام)؛‌ پیامبر برگزیده‌ی خدا آن پیامبر برگزیده‌ی خدا، مردم را به راه خدا که راه خوشبختی انسان است دعوت می‌کرد و از پیروی هوا و هوس و آلودن صفای روح انسان به زشتی و ستم و بدکرداری، بر حذر می‌داشت. قدرت‌های طاغوتی و فاسد و زورگو و بندگان زر و زور، آن رسول الهی را مورد آزار و تهمت قرار دادند و قصد جان او را کردند و پس از آن‌که خدای متعال او را در آغوش حفظ و امان خود جای داد، حواریّون و پیروانش را سالهای سال به شکنجه‌های هولناک دچار ساختند تا تعالیم او را که بر ضدّ فساد و ظلم و شرک و هوسرانی و جنگ‌افروزی و مردم‌فریبی بود، از بین ببرند. آنان که خود، فاسد و ظالم و هوسران و جنگ‌افروز و مردم فریب بودند، نمی‌توانستند دین خدا و پیامبر خدا و رهروان راه خدا را تحمل کنند.

(پیام به مناسبت سالروز میلاد حضرت عیسی مسیح (علیه‌السلام)

۷۳/۱۰/۱۲)

آيه اعتصام درباره وحدت


وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

و همگی به رشته (دین) خدا چنگ زده و به راههای متفرّق نروید، و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید، خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر دینی یکدیگر شدید، و در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد. بدین گونه خدا آیاتش را برای (راهنمایی) شما بیان می‌کند، باشد که هدایت شوید.

نعمت ( بزرگ ) خدا را بر خود ، به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او ، برادر شدید .

در این که مقصود از ریسمان الهى چیست، مفسرّان اختلاف دارند. قرآن، کتاب و سنّت، دین الهى، اطاعت خداوند، توحید خالص، ولایت اهل‏بیت(ع) و جماعت، وجوهى است که در تفسیر آن گفته شده است. برخى نیز مفهوم حبل اللَّه را شامل همه این معانى دانسته‏اند.

منبع:

سوره آل عمران، آيه 103.
مجمع البیان، ج 2، ص 536 و 537 و 805

اعلام عفو عمومی


یکی از افسران اسلام هنگام ورود به مکّه این شعار را سر داد.

الیوم یوم الملحمة الیوم مستحلّ الحرمه؛ امروز روز نبرد است، امروز جان و مال شما حلال شمرده می شود؟ پیامبر اکرم(ص) از این شعار فوق العاده ناراحت شد و برای تنبیه وی، دستور داد که پرچم از دست وی گرفته شود، و از مقام فرماندهی عزل گردد و پرچم را به فرزند او داد، و دستور داد این شعار را سر دهند الیوم یوم المرحمة؛ امروز روز رحمت (رأفت، گذشت، مهربانی) است. و آنگاه عفو عمومی را به شرح زیر آغاز کرد و گفت: شما مردم هموطنان بسیار مناسبی بودید، رسالت مرا تکذیب کردید و مرا از خانه ام بیرون ساختید، و در دورترین نقطه که من به آنجا پناهنده شده بودم با من به نبرد برخاستید ولی من با این جرائم همه شماها را بخشیده، و بند بندگی و بردگی را از پای شما باز می کنم و اعلام می نمایم که: «اذهبوا فانتم الطلقاء؛ بروید دنبال زندگی خود، همه شما آزادید.»

راستی این عفو عمومی و گذشت و مهربانی در اوج قدرت که می توانست تمام دشمنان خویش را از دم شمشیر بگذراند و یا به بردگی کشد، جز از یک انسان رئوف، مهربان، و دلسوز و «رحمة للعالمین» صادر می شود؟ راستی اگر آن حضرت ذرّه ای اهل خشونت بود لااقل برای تشفّی قلبش و انتقام از دشمنان خویش عدّه ای از دانه درشت های مشرکین را به قتل می رساند.

بسیارند کسانی که تا قدرت ندارند اهل لطف و مهربانی هستند وقتی به قدرت دستیافتند بدترین خشونت ها و جنایت ها را به کار می برند.

امّا رسول رحمت و رأفت در اوج قدرت مرتبه اعلای از رحمت و گذشت و عطوفت و مهربانی را به نمایش گذاشت این رأفت و رحمت می تواند درس بزرگی برای بشریت و مخصوصاً مسلمانان باشد که می توانند با گذشت و رحمت بهترین زندگی را در کنار هم داشته باشند، و مسلمانان با محور قرار دادن آن وجود نازنین قوی ترین اتحاد و انسجام را به وجود آورند.

منبع:

سوره نمل، آیه 77.

اگر به سمت صلاح نزدیک بشویم ظهور نزدیک خواهد شد


شما مردم عزیز – بخصوص شما جوانها – هر چه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیتها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید این آینده را نزدیکتر خواهید کرد، اینها دست خود ماست اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد همچنان که شهدای ما با فدا کردن جان خودشان آن روز را نزدیک کردند، آن نسلی که برای انقلاب آن فداکاریها را کردند، با فداکاریهای خودشان آن آینده را نزدیکتر کردند هر چه ما کار خیر و اصلاح درونی خود و تلاش برای اصلاح جامعه انجام بدهیم آن عاقبت را دایما نزدیکتر می کنیم.

بیاناترهبردرباره سالروز میلاد خجسته امام زمان(عج) ۱۳۷۹/۰۸/۲۲

ﻋﻔﺖ ﻭ ﺣﺠﺎﺏ!


ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !!
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺮﺍ ؟؟؟؟
ﮔﻔﺖ: ﺩﺧﺘﺮ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎﺳﺖ … ﻣﮕﺮ می شود ﮔﻮﺷﺘﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻠﻌﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻮﺳﻪ را ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ !؟!!
ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻔﺘﻢ …..

ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻔﮑّﺮﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ !
ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ …
ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ، ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ !
ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻮﺳﻪ !!!
ﺑﻪ ﺧﻮﺩ می گفت ﺩﺭﻧﺪﻩ !!!
به خود می گفت ﻭﺣﺸﯽ !!!
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﭘﻨﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﯼ ﻏﺮیزه ی ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺳﺖ ! ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻔﮑﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ …
ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﻭ ﺗﺎﺭ ﻣﻮ ، ﺧﻮﯼ ﺩﺭﻧﺪﮔﯿﺶ ﺍﻭﺝ می یابد !!!!

ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ کسانی ﻣﺘﻨﻔّﺮ ﮔﺸﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﻐﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻨﺪ …
ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﮒ ﻭ زن ها ﺭﺍ ﻃﻌﻤﻪ ﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ !!
ﻭ ﻫﻤﻪ ی ﻣﺎ ﺍین ها ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ !!!!
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺍین که ﻣﺎ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ !
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺍین که ﻏﺮیزه ، ﻓﺮﻣﺎنرواﯼ موجودیتمان ﻧﺒﻮﺩ !
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ !!!
ﻭ ﭼﻪ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺟﻨﺲ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ آﻥ ﺭﺍ ﻋﻔﺖ ﻭ ﺣﺠﺎﺏ ﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ . . .

کشیش و مرد دانا

در قرون وسطا و دوران اوج قدرت کلیسا ها ، عقاید و خرافه های دینی که کشیش ها به وجود آورده بودند ، شدت گرفته بود و راهب ها به قدرت رسیده بودند… کشیش ها بهشت را به مردم می فروختند!! مردم نادان هم در ازای پرداخت کیسه های طلا ، دست نوشته ای به نام سند دریافت میکردند!!

فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد ، نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:

قیمت جهنم چقدر است ؟

کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!

مرد دانا گفت: بله جهنم…!

کشیش بدون هیچ فکری گفت: 3 سکه

مرد فوری مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم به من بدهید!

کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم

مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد :

ای مردم! من تمام جهنم را خریدم و این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کسی را داخل جهنم راه نمی دهم…

منبع:

از بزرگان

حيا مي کنم


غلام جواني را ديد که داشت غذا مي خورد و سگي روبه روي او نشسته بود. هر لقمه اي که مي خورد، لقمه اي به سگ هم مي داد.
پرسيد: «چرا اين طور مي کني؟»
غلام جواب داد: «من خجالت مي کشم که خودم غذا بخورم و اين سگ گرسنه بماند».
حضرت خواست به او پاداشي نيکو بدهد. براي همين او را به دليل اين عمل نيک، از مولايش خريد و آزاد کرد و باغي را که در آن کار مي کرد، خريد و به او بخشيد».

منبع:

البدايه و النهايه، ج 8، ص 38.

برکات حجت خدا


 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم 
 احمد بن اسحاق گوید: بر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم و می خواستم از امام بعد از او سوال کنم. امام علیه السلام قبل از سوال من فرمود: ای احمد بن اسحاق! خداوند زمین را از زمان خلقت آدم تا روز قیامت از وجود حجت خالی نمی گذارد و به وسیله اوست که بلا را از اهل زمین دور می گرداند، باران می بارد و برکات زمین ظاهر می شود.عرض کردم: یابن رسول اللّه: امام بعد از شما کیست؟امام علیه السلام با عجله برخاست و داخل اتاق دیگر شد و در حالی که بچه سه ساله ای که همانند ماه شب چهاردهم زیبا بود را بر دوش داشت بازگشت و فرمود: ای احمد اگر نزد خداوند و ما دارای ارزش و مقامی نبودی فرزندم را به تو نشان نمی دادم، او هم نام رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله است که زمین را پر از قسط و عدل می کند همانا گونه که پر از ظلم و جور شده است.ای احمد! مثل او در این امت مثل حضرت خضر علیه السلام و ذوالقرنین است. به خدا قسم غیبتی می کند که هر کس جز آنکه خداوند او را بر امامتش ثابت و استوار و استوار نگاه داشته است و توفیق دعا برای تعجیل در فرج او داده است از اعتقاد به او منحرف می گردد.عرض کردم: مولای من! آیا نشانه های دارد که قلبم به آن مطمئن شود؟در این هنگام کودک سه ساله با زبان فصیح عربی گفت: انا بقیه اللّه فی ارضه و المنتقم من اعدائه.من بقیه اللّه در زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم.احمد بن اسحاق گوید: من در حالی که بسیار خوشحال بودم از محضر امام علیه السلام خارج شدم و روز بعد خدمت او رسیدم و عرض کردم: از لطفی که دیروز به من کردید بسیار مسرور شدم، اما بفرمائید سنتی که از خضر و ذوالقرنین در او چیست؟ امام علیه السلام فرمود: طولانی شدن غیبت اوست.عرض کردم: یا بن رسول اللّه غیبت او طولانی می شود؟فرمود: قسم به پروردگارم اکثر معتقدین به او از امامتش بر می گردند و کسی جز آنکه در عهد ولایت ما پا برجاست و ایمان در قلب او نوشته شده است و با روح الهی تایید شده است ثابت قدم نمی ماند.ای احمد! آنچه به تو می گفتم سری از اسرار الهی است، از دیگران مخفی بدار و از شکر گزاران باش که با مادر علیین بهشت خواهی بود. محجة البیضاء، ج 4، ص 339امام حسن عسکری علیه السلام: از تواضع است که بر هر کس بگذری سلام کنی 
منبع:
بحارالنوار، ج 78، ص

نماز باران



قحطی شده بود. مردم در تنگنا بودند. آسمان حتی از قطره آبی دریغ می ورزید. جویبارها و رودها خشک شده بود. گیاهی توان روییدن نداشت. گرسنگی و تشنگی، امان مردم را بریده بود. برای لقمه غذایی، برای تکه نانی، مردم حتی به جان هم می افتادند. آن قدر قطحی سخت بود که خبر آن به کاخ معتمد عباسی هم رسید، تا جایی که خلیفه دستور داد مردم به نماز استسقا برخیزند.

مردم جمع شدند و برای طلب باران به مصلی رفتند، نماز خواندند و دعا کردند، اما باران نیامد. روز دیگر هم رفتند، باز هم نماز خواندند، این بار هم از باران خبری نبود و زمین در حسرت قطره آبی می سوخت. روز سوم باز هم مردم جمع شدند و نماز باران خواندند. دیگر از انتظار خسته شده بودند. زن و مرد، پیر و جوان، چشمانشان را به آسمان دوخته بودند و دعا می کردند، اما این بار هم باران نیامد.

در چهارمین روز، جاثلیق، پیشوای اسقفان مسیحی، همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت. در میانشان راهبی بود که هرگاه دست خود را به سوی آسمان بلند می کرد، بارانی درشت فرو می ریخت. زمین پس از عطشی طولانی مدت لب تر کرد.فردای آن روز نیز جاثلیق همان کار را کرد. باران شروع به باریدن کرد؛ آن قدر بارید که زمین سیراب شد. آب در هر جویباری جاری گشت و رودهای خشک پر آب شدند. دانه ها سر از خاک برداشتند، شادی و شور به میان مردم بازگشت و دیگر نیاز به باران نداشتند.

این امر موجب شگفتی شده بود. مردم دچار شک و تردید شدند. حتی بسیاری از مسلمین به مسیحیت متمایل شدند و با خود می گفتند: »اگر ما برحق هستیم، پس چرا با نماز خواندن ما خداوند درِ رحمتش را نگشود، اما همین که مسیحیان دست به دعا برداشتند، این گونه بارانی آمد؟»

وضعیت بر خلیفه ناگوار آمد، از خشم به خود می پیچید. هرچه فکر کرد راه به جایی نبرد. درمانده شده بود. نمی دانست چه باید بکند. پس به دنبال امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ فرستاد. آن گرامی در زندان بود. ایشان را از زندان آوردند. ابهت امام در دل خلیفه هراس انداخته بود. دست و پایش را گم کرده بود. به سختی به زبان آمد و عرض کرد: «ای ابومحمد! امت جدت را دریاب که گمراه شدند».

امام با آرامش فرمود: «از جاثلیق و راهبان بخواه که فردا، سه شنبه، به صحرا بروند.» خلیفه گفت: «مردم دیگر باران نمی خواهند؛ چون به قدر کافی باران آمده است، بنابراین به صحرا رفتن چه فایده ای دارد؟» امام فرمود: «مگر نمی خواهید شک و شبهه را برطرف سازم؟ ان شاءالله فردا این کار را خواهم کرد.»

خلیفه فرمان داد و پیشوای اسقفان همراه راهبان روز سه شنبه به صحرا رفتند. امام عسکری ـ علیه السلام ـ در میان جمعیت عظیمی از مردم به صحرا آمد. گروه جاثلیق برای طلب باران دست به سوی آسمان برداشتند. به سرعت آسمان ابری شد و باران آمد. در این هنگام امام به یکی از ملازمانش فرمان داد: «دست آن راهب را بگیر و آنچه در میان انگشتان اوست، بیرون بیاور».مردم شگفت زده نگاه می کردند. همه می خواستند از سرّ این استخوان باخبر شوند. صدای همهمه میانشان پیچیده بود. هرکس سخنی می گفت. خلیفه هم مانند دیگران سر در گم شده بود و مبهوت این ماجرا. او هم می خواست هرچه زودتر از حقیقت ماجرا باخبر شود. از امام عسکری ـ علیه السلام ـ پرسید: «این استخوان چیست؟» امام فرمود: «این استخوان پیامبری است که به دست این راهب افتاده و استخوان پیامبری ظاهر نمی شود مگر آنکه باران ببارد.» مردم غرق شادی شدند و امام را تکریم کردند. استخوان را آزمودند، دیدند همان طور است که امام فرموده بود

منبع:

سیره پیشوایان، ص 630.

فعالیت های امام حسن عسکری علیه السلام


اگرچه امام به علت شرایطی که در آن زمان بود نتوانست دانش بی انتهای خود را در جامعه گسترش دهد، ولی با همان شرایط به تربیت شاگردان و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات پرداخت.

امام با انتخاب وکیلان خاص، شبکه ارتباطی منسجمی با شیعیان جهان اسلام برقرار کرد. با اینکه به سبب محدودیت ها مجبور بود این شبکه ارتباطی را به صورت سرّی و مخفیانه رهبری کند، با این حال، حتی به حمایت های مالی آنان همت می گماشت تا از فشار دستگاه حکومت که بیشتر فشار اقتصادی بود، نجات یابند و آنها را برای عصر غیبت آماده می نمود.

از دیگر فعالیت های او، تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه و استفاده گسترده از آگاهی غیبی برای از بین بردن شک ها و تردیدها بود.

مدت عمر شریف حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ با خلافت 8 نفر از خلفای عباسی مصادف بوده است که 5 تن از آنان در زمان پیش از امامت آن حضرت و سه نفر در زمان امامت آن بزرگورار بوده اند.

شهادت امام حسن عسکری در هفتم ربیع الاول سال 260 و در دوران خلافت معتمد واقع شد. هرچند خلیفه خواست این فقدان بزرگ را وفات بر اثر کسالت جلوه دهد، اما شواهدی در دست است که حضرت توسط معتمد شهید شد و مظلوم از دنیا رفت.

منبع:

انتشارات فیض کاشانی، 1377، ص 89.

مراقب باشید از خدا دور نشوید


قدم اول در سیر الی الله و در مسیر تقرب خدا این است که انسان هر وقت تصمیم به خود سازی گرفت ،بداند که فاصله ای طولانی با مولای خود دارد و مراقب باشد که حد اقل ،اگر نزدیکتر نشد ، (از خدا) دورتر نیز نشود و سعی کند موقعیتی که دارد ،حفظ کند و بعد کم کم به جلو حرکت کرده خود را خود را به مولا نزدیکتر کند.

به روح بیشتر از جسم اهمیت دهید
اگر بشر به همان اندازه که به جسمش اهمیت می دهد ، به روحش نیز می پرداخت ،هیچ غم و غصه ای باقی نمی ماند ، اما با تاسف بسیار بشر تنها به دنبال آنچه برای جسمش مفید است می رود و از روحش باز می ماند.

بدون اصلاح نفس به جایی نمی رسیم
باید بدانیم که علاج ما اصلاح نفس است در همه ی مراحل واز این مستغنی نخواهیم بود و بدون آن کار ما تمام نخواهد شد. با اعتراف به این که عمل خود ما است که بر سر ما آمده و می آید ،تا خودمان را اصلاح نکنیم و با خدا ارتباط نداشته باشیم و با نمایند گان خدا ارتباط نداشته باشیم ، کارمان درست نمی شود .

کاری نکنید که پشیمان شوید
اعمالی در دنیا محل ابتلا و آزمایش ما خواهد شد . باید بدانیم که آنها مورد رضای خداست و همچنین خدمت و عبادت و طاعت او محسوب می شود . پس هدف باید این باشد که تمام عمر صرف در یاد خدا ، طاعت او و عبادت شود تا به آخرین درجه قرب شایسته خود برسیم . در غیر این صورت ، پس از آنکه دیدیم بعضی به مقامات عالی رسیدند و ما بی جهت عقب ماندیم ،پشیمان خواهیم شد.

منبع:

نصايح اخلاقي

توصیه های مهم اخلاقی از آیت الله بهجت (ره)

 

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، ۵۱ رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، ۴۴ رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است.]
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»

مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: «به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

منبع:

نکات اخلاقی ایت الله بحجت

 

 

« رعایت اصول ادب و عفت بیان»

مردي در جهنم بود كه فرشته اي براي كمك به او آمد و گفت: من تو را نجات مي دهم براي اينكه تو روزي كاري نيك انجام داده اي.
فكر كن ببين آن را به خاطر مي آوري يا نه؟
او فكر كرد و به يادش آمد كه روزي در راهي كه ميرفت عنكبوتي را ديد اما براي آنكه او را له نكند راهش را كج كرد و از سمت ديگري عبور كرد.
فرشته لبخند زد و بعد ناگهان تار عنكبوتي پايين آمد و فرشته گفت تار عنكبوت را بگير و بالا برو تا به بهشت بروي.
مرد تار عنكبوت را گرفت در همين هنگام جهنميان ديگر هم كه فرصتي براي نجات خود يافتند به سمت تار عنكبوت دست دراز كردند تا بالا بروند، اما مرد دست آنها را پس زد تا مبادا تار عنكبوت پاره شود و خود بيفتد كه ناگهان تار عنكبوت پاره شد و مرد دوباره به سمت جهنم پرت شد.
فرشته با ناراحتي گفت: تو تنها راه نجاتي را كه داشتي با فكر كردن به خود و فراموش كردن ديگران از دست دادي.ديگر راه نجاتي براي تو نيست و بعد فرشته ناپديد شد…!

منبع:

شرح نهج البلاغه، خوئی، ج 13، ص 94.

روش برخورد با دنیا


(امیرالمؤمنین به فرزندش امام مجتبی خطاب كرد:) چیزی از دنیای حرام برای پس از مرگت باقی مگذار، زیرا آنچه از تو می ماند، نصیب یكی از دو تن خواهد شد، یا شخصی است كه آن را در طاعت خدا به كار گیرد، پس سعادتمند می شود به چیزی كه تو را به هلاكت افكنده است. یا شخصی كه آن را در نافرمانی خدا به كار گیرد، پس هلاك می شود به آنچه كه تو جمع آوری كردی، پس تو در گناه او را یاری كرده ای، كه هیچ یك از این دو نفر سزاوار آن نیستند تا بر خود مقدم داری. (این حكمت به گونة دیگری نیز نقل شده؛)

 پس از ستایش پروردگار !   آنچه از دنیا هم اكنون در دست تو است، پیش از تو در دست دیگران بود، و پس از تو نیز به دست دیگران خواهد رسید، و همانا تو برای دو نفر مال خواهی اندوخت، یا شخصی كه اموال جمع شدة تو را در طاعت خدا به كار گیرد، پس به آنچه كه تو را به هلاكت   افكند، سعادتمند می شود، یا كسی است كه آن را در گناه به كار اندازد، پس با اموال جمع شدة تو هلاك خواهد شد، كه هیچ یك از این دو نفر سزاوار نیستند تا بر خود مقدمشان بداری، و بار آنان را بر دوش كشی، پس برای گذشتگان رحمت الهی، و برای بازماندگان روزی خدا را امیدوار باش

منبع:

نهج البلاغه. (حكمت 416)

سرکشی ابلیس !!!

ابلیس (پدر شیطان ها) در صف عرشیان بود، او شش هزار سال در پیشگاه خدا، عبادت نمود.
خداوند بزرگ هنگامی که حضرت آدم (پدر انسان ها) را آفرید، و روح انسان را در او دمید، برای بزرگداشت خلقت آدم، به همه فرشتگان و به ابلیس فرمان داد که آدم را سجده کنید. همه او را سجده کردند، ولی ابلیس تکبّر نمود و با یاد آوری اصل خلقت خود و خلقت آدم، خود را بزرگتر پنداشت، و به آدم گفت: «اَنَا نارِی وَ اَنتَ طینِی: «من از آتش آفریده شده ام و تو از گل و خاک» و همین فکر غرور آمیز، او را از انجام فرمان خدا باز داشت، و در نتیجه، اعمالش پوچ و بی محتوی گردید. و از درگاه خداوند، رانده و مطرود شد، که امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: از داستان ابلیس، پند و عبرت بگیرید، از این رو که عبادات طولانی و کوشش های فراوان او (بر اثر تکبّر) از بین رفت، او خداوند را شش هزار سال عبادت نمود که معلوم نیست از سال های دنیا است یا از سال های آخرت ولی با ساعتی تکبر و غرور، همه عبادات و کوشش هایش را محو و نابود کرد، گر چه ابلیس، آسمانی و عرشی بود، ولی فرمان خدا بین اهل آسمان و زمین یکی است، و همه بندگان در برابرش مساوی هستند ای بندگان خدا، از این دشمن خدا (یعنی ابلیس) بر حذر باشید.

منبع:
[1] . اقتباس از نهج البلاغه، خطبه اول و 192.

عنایات امام رضا علیه السلام به زائران خود

دیده و شنیده شده است که اشخاصی در مشاهد مشرّفه، به امامی که صاحب ضریح است، سلام کرده و جواب سلام را شنیده اند.
شخصی گفته است: «هر وقت برای زیارت حضرت امام رضا - علیه السلام – به مشهد مشرّف می شوم (شاید در هر سال یک بار زیارت بیشتر نمی کرده است)، در هر بار در زیارت اول، با وجود ازدحام جمعیت، تا ضریح راه برایم باز می شود، به ضریح نزدیک می شوم و زیارت می کنم، و حضرت رضا -علیه السلام- خرجی راه و حتی مقداری پول برای خرید سوغات را نیز به من می دهند.»
در خانه ای که ما  در مشهد بودیم نیز علویه ای بود که می گفت: «هر وقت که برای زیارت به حرم می روم، برای من هم، راه به سوی استلام ضریح  باز می شود.»

منبع:

در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص69

کفش‌های قهوه‌ای‌ام را پوشید و برای همیشه رفت!!!

خانواده آفتابی همگی رزمنده بودند. از پدر گرفته تا شش پسرش که از میان آنها چهار جانباز و یک شهید در طول دفاع مقدس تقدیم شد. پدر این خانواده مرحوم عوض آفتابی خودش هم به جبهه رفت و جراحت‌هایی به یادگار داشت. این امر در حالی بود که فرزند چهارم خانواده در سال 1362 در بوکان به شهادت رسیده بود. در نبود پدر و مادر شهید که چند سالی می‌شود به فرزند شهیدشان پیوسته‌اند، با اصغر آفتابی برادر بزرگ‌تر شهید عادل آفتابی همکلام شدیم تا تنها شهید این خانواده تماماً رزمنده را بهتر بشناسیم.

 
نفرات ذکور خانواده شما همگی رزمنده بودند، کمی از این خانواده بگویید.
ما اصالتی سرابی داریم ولی مدت‌هاست که ساکن تهران هستیم. پدرمان مرحوم عوض آفتابی مردی زحمتکش و مذهبی بود. تربیت‌های او و مادرمان باعث شد که از میان شش فرزند پسر این خانواده چهار نفرمان در دفاع مقدس جانباز شوند و یک نفر هم به شهادت برسد. بار اصلی جنگ روی دوش خانواده‌های عموماً جنوب شهری و اقشار محروم جامعه بود. ما هم یک خانواده پر جمعیت با شش پسر و یک دختر بودیم که هر کدام از برادرها سنش به جنگ قد می‌داد رهسپار جبهه می‌شد.
عادل از شما کوچک‌تر بود و لابد کودکی‌هایش را به یاد دارید؛ چطور بچه‌ای بود؟
یادم است شهید وقتی خیلی کوچک بود همراه بچه‌های محله‌مان هیئت کودکان راه‌اندازی می‌کرد. از همان بچگی‌ اهل نماز و مسجد و هیئت بود. عادل متولد سال 45 بود و وقتی انقلاب پیروز شد 12 سال داشت. اما در فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد. وقتی بسیج تشکیل شد عضو پایگاه بسیج القارعه شد و کلاس‌های قرآن دایر می‌کرد. در محله ما که جنوب شهر است خلافکار و گردن‌کلفت و این چیزها گاهی دیده می‌شود. عادل بچه نترسی بود و هر کسی می‌خواست به‌اصطلاح لات‌بازی دربیاورد مقابلش می‌ایستاد. خودش سنی نداشت ولی مقابل زورگوها جانانه می‌ایستاد. همین نترسی‌اش هم باعث شد که به جبهه برود.
چه سالی به جبهه رفت؟
از همان زمانی که جنگ شروع شد عادل قصد جبهه کرد، اما سنش قد نمی‌داد. به همین خاطر شناسنامه من را برداشت که با آن اقدام کند. من متوجه این کارش شدم. اول می‌خواستم جلویش را نگیرم. منتها دوستانم گفتند اگر برای او اتفاقی بیفتد شناسنامه تو باطل می‌شود! خود عادل هم به خاطر من از خیر اعزام گذشت. آن زمان به جبهه نرفت، ولی کمی که بزرگ‌تر شد دوباره اقدام کرد و این‌بار به جبهه کردستان اعزام شد.
آنجا مسئولیتش چه بود؟
برادرم در کردستان محافظ امام‌ جمعه بوکان شده بود. به نظرم یک سال و نیم در مناطق عملیاتی حضور داشت. مجروح هم شد ولی به رغم اینکه مادرم می‌گفت نرو، باز هم رفت. می‌گفت ما اگر نرویم ضد انقلاب خانه‌ها را سر مردم خراب می‌کنند. احساس مسئولیت می‌کرد و تا لحظه شهادتش چند بار به جبهه اعزام شد.
آخرین دیدارتان یادتان هست؟
بله خوب یادم است. آن روز من در پایگاه بسیج بودم که عادل پیشم آمد و گفت: داداش من را تا راه‌آهن برسان. سرتاپایش را ورانداز کردم و دیدم کفش‌های قهوه‌ای‌رنگ من را پوشیده است. گفتم عادل تو که داری می‌روی چرا کفش من را پوشیده‌ای؟ خندید و گفت: داداش خدای تو بزرگ است. خندیدم و او را تا راه‌آهن رساندم. رفت و دیگر روی پاهای خودش بازنگشت.
نحوه شهادتش چطور بود؟
ما نحوه شهادت عادل را از زبان امام‌ جمعه بوکان شنیدیم. ایشان می‌گفت همراه برادرم که محافظ و راننده ایشان بود در حوالی بوکان می‌رفتند که ضد انقلاب به سمتشان شلیک می‌کنند و عادل مجروح می‌شود. ماشینشان به دره سقوط می‌کند. همه سرنشینان به بیرون خودرو پرت می‌شوند. امام جمعه که حال مساعدتری داشت مخفی می‌شود و می‌بیند که چطور ضد انقلاب به تک تک بچه‌ها و از جمله برادر من تیر خلاص می‌زنند و شهیدشان می‌کنند.
شما برادر بزرگ‌تر عادل بودید و حتماً خاطرات زیادی از او دارید. ما را مهمان یکی از همین خاطرات کنید.
یادش بخیر وقتی که عادل در میان ما بود، خانواده آنقدر پر جمعیت بود که مادرمان هرچیزی سر سفره می‌گذاشت همه را می‌خوردیم. حتی وقتی می‌خواست خرده‌نان‌ها را دور بریزد، همه ما و خصوصاً عادل اعتراض می‌کرد که اسراف است و همان نان‌خرده‌ها را بده تا آنها را بخوریم. بعد از شهادت عادل چون مادرمان از قبل دو فرزند دیگرش را از دست داده بود خیلی افسرده شد. می‌توانم بگویم دیگر همان آدم سابق نبود. کمتر حرف می‌زد و بیشتر سکوت. مادر و پدرم هر دو چند سال بعد از شهادت عادل فوت کردند و به فرزند شهیدشان پیوستند.

منبع: روزنامه جوان

کجای قرآن آمده دوست دختر یا پسر ممنوع؟!

خداوندی که انسان را خلق نموده و راه‌های رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونه‌ای که هم رفع نیازش را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری می‌داند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه می‌فرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علم و حکمتم این غریزه و محبت را به شما داده‌ام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار داده‌ام.

اما اگر انسان برای رفع هر نیازش بدون هیچ قانونی که منتج به فایده‌ی او شود عمل کند، از تعقل و اراده‌ی خود که وجه متمایز او با حیوانات است، هیچ بهره‌ای نمی‌برد و لذا چون حیوانات و بلکه پست‌تر می‌گردد [کالانعام بل هم اضل]. لذا برای هر فعلی قانونی وضع نمود و در این قانون بهترین‌ها را حلال و مضرات را حرام نمود. یا به تعبیری دیگر، اصل‌ها را حلال و بدل‌های تقلبی را حرام نمود.

در آیه‌ی 5 از سوره‌ی مائده ابتدا می‌فرماید «أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات‏»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک‌ دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح) ‌تأکید می‌فرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان‏»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیق‌گیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.

البته اگر دقت فرمایید در ادامه نیز می فرماید: هر کس کافر شود، یعنی ایمان و قوانین اسلامی را بپوشاند،‌ یا به تعبیر عمل نکند، «حَبِطَ عَمَلُه‏» - عملش تباه می‌شود. یعنی تلاشش به جایی نمی‌رسد و فایده‌ای نمی‌برد و در نتیجه در آخرت نیز «مِنَ الْخاسِرین‏» - یعنی از زیانکاران خواهد بود. و ما امروز در سرتاسر عالم و در جامعه‌ی خودمان نیز شاهدیم که روابط زن و مرد به شکل دوست، هیچ‌گاه سرانجام نیکویی برای طرفین نداشته است.

 چه عواملی منجر به رابطه نادرست در ارتباط دختر و پسر می شود؟

در زمینه چگونگی روابط دختر و پسر از دیدگاه قرآن و روایات این است که در ایجاد و شکل گیری رابطه ای نادرست مجموعه عواملی موثر است که می توان از میان آنها به نگاه نا مناسب و خود آرایی اشاره کرد .

1- طنازی در سخن

یعنی زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال های شیطانی نموده شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی که در دل بیمار است به طمع بیفتد . منظور از بیماری دل نداشتن نیروی ایمان است، آن نیرویی که آدمی را از میل به سوی شهوات باز می دارد. (المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج 16، ص. 461)

قرآن کریم برای جلوگیری از روابط ناسالم میان زنان و مردان می فرماید: “نازک و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آنکه دلش بیمار است به طمع افتد بلکه درست و نیکو سخن بگویید."(احزاب. 32) تاثیر کلام به قدری است که مولای متقیان از سلام کردن به زنان جوان خودداری می کند و می فرماید: “می ترسم از این که صدای آنها مرا خوش آید و از اجرم کاسته شود."( شیخ حر عاملی، آداب معاشرت، ص. 67)

سخن معمولی و مستقیم بگویید، سخنی که شرع و عرف اسلامی (نه هر عرفی) آن را بپسندد و آن سخنی است که تنها مدلول خود را برساند، نه اینکه کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنید .

2- تأخیر در ازدواج

زن و مرد، مکمل نیازهای روحی و روانی یکدیگرند و هر یک بدون دیگری احساس فقر و نیاز می نماید. زن به دنبال تقدیس از جانب مرد و در آرزوی این است که تنها ملکه کاخ عشق و محبتش باشد. (مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص. 148) و به قول ویل دورانت: زن فقط وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات اوست. (ویل دورانت، لذات فلسفه، ص. 141) و مرد نیازمند کسی است که قلبش برای او بتپد و با گرمی نگاه و کلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملایمات زندگی امید بخشد و خلاصه اینکه “هر یک از ما، در جدایی فقط نیمه ای از انسان است و همیشه نگران آن نیم دیگر است"تا زمانی که دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند. لذا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است.” (میزان الحکمه، ج 4، ص 272، حدیث. 7807)

3- بستر اجتماعی

یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکاری رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیداکردن دوست برای یکدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. برای رهایی از این زمینه فساد یکی از راهکار های آن را می توان در دقت در انتخاب همنشین جستجو کرد .

باید راه های صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: “دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است.” (میزان الحکمه ، ج 5، ص 297، حدیث. 10221)

دین

4- عدم تقید خانواده به مسائل دینی

جوانان اولین برخوردها و معاشرت های ناسالم و مختلط را در خانه تجربه می کنند.فرهنگ خانواده است که حد و مرزها را به فرزندان می آموزد.

لذا قرآن کریم می فرماید: “ای مومنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید."(تحریم. 6) یعنی خود و زن و بچه خود را تعلیم خیر دهید و ادب نمایید. (الدر المنثور، ج 6، ص. 244) و در نگهداری خانواده همین بس که به آنها امر کنید بدان چه که خدا امر کرده و نهی کنید از آنچه خدا نهی کرده است. (کافی، ج 5، ص. 62)

اگر خانواده ها حدود شرعی را در روابطشان مراعات نکنند، دیگر چه انتظاری از جوانان با آن شرایط روحی و هیجانی می توان داشت .

5- بی توجهی به نیازهای جوانان در خانه

جوانان به محبت، برقراری صمیمیت، تنوع، تفریح و هر چیزی که شور و نشاط آنان را حفظ کند، نیازمند هستند. اگر والدین این نیازها را تأمین نکنند، خود آنان دست به کار می شوند و از آنجا که معمولا جوانان شتابزده و ناپخته عمل می کنند، از هر طریقی برای رفع نیاز خود اقدام می کنند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکاری است.

خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) توصیه می فرماید: “هنگامی که از کار مهمی فارغ شدی خود را به کار دیگری مشغول کن"(انشراح. 7) والدین باید برای اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند.

فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی علاوه بر اینکه آنها را از بسیاری از فسادها حفظ می کنند، در رشد ابعاد مختلف جوان موثر است. والدین در برخورد با جوانان باید طریق اعتدال را پیش بگیرند و از هرگونه افراط، تفریط، برخورد خشک، خشن و انعطاف ناپذیر خودداری کنند. و در ضمن نظارت و کنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهای آنان، شخصیت و حریم خصوصی آنان راحفظ نمایند زیرا اگر شخصیت او از بین برود و عزت و کرامتی نداشته باشد، هیچ امید خیری در او نیست. (شرح غرر و درر، آمدی، ج 1، ص. 394) و از سرزنش و ملامت نیز پرهیز کنند که آتش لجاجت را در آنان شعله ورتر می کند. (میزان الحکمه ، ج 8، ص 485، حدیث. 17831)

 در اینجا این سۆال پیش می آید که کسی که قصد انتخاب همسر دارد از کجا بفهمد که قبلا آن شخص ارتباط نامشروع داشته یا نه؟ یا شایسته همسری هست یا نه؟

قرآن در جواب می گوید:(ألخبیثاتُ للخبیثین والخبیثونَ للخبیثات والطّیباتُ للطیبین والطیبونَ للطیبات)سوره نور آیه 26  

زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشت کار ناپاک نیز شایسته زنانی بدین وصفند و بالعکس زنان پاکیزه لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه اند.

پس آدمی باید به خودش بنگرد که گذشته و جوانی خود را چگونه سپری کرده؛ آیا مصداق پاکان برای پاکان است یا خدای نکرده…

دوست دختر نگیرید

سوره 5: المائدة - جزء 6

الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُۆْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ .

امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست ‏خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است.

 دوست پسر نداشته باشید

سوره 4: النساء - جزء 5

وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُۆْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُۆْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.

و هر کس از شما از نظر مالى نمى‏تواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى [خود] درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار و دوست‏گیران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویى با کنیزان] براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.

 

چرا برای مردگان چهلم می‌گیرند؟

چهل روز عزای مؤمن رسول گرامی اسلام علیه السلام در سفارشهای خویش به جناب ابو‏ذر غفاری به اهمیت و جایگاه والای مؤمن در جهان اشاره کرده و فرموده است: «یا اباذر! ان الارض لتبکی علی المؤمن اذا مات اربعین صباحا; (1) ای ابوذر! هنگامی که مؤمنی از دنیا می‏رود، زمین تا چهل روز برای فقدان او گریان و عزادار است.»

ممکن است منشا مجالس اربعین برای اموات مؤمنین همین روایت نبوی باشد:

1.زندگی چهل ساله

هنگامی که فرزدق شاعر قصیده معروف خود را در مدح حضرت امام سجاد علیه السلام در حضور خلیفه ستمگر عباسی، هشام بن عبدالملک، با رشادت تمام قرائت کرد و مطلع آن چنین بود که:

هذا الذی تعرف البطحأ وطاته

والبیت‏یعرفه والحل والحرم

یعنی، این آقایی است که گامهای او را سرزمین بطحأ، بیت‏خدا و حل و حرم می‏شناسد; خلیفه بر او خشم گرفت و دستور داد تا فرزدق را علاوه بر قطع حقوق، به جرم دفاع از اهل‏بیت علیهم السلام زندانی کنند; اما بعد از گذشت مدتی به دعای امام چهارم علیه السلام آزاد شد. امام زین‏العابدین علیه السلام برای کمک به فرزدق مبلغی را که چهل سال مخارج زندگی‏اش را کافی بود به حضورش فرستاد و فرمود: «لو علمت انک تحتاج الی اکثر من ذلک لاعطیتک; [ای فرزدق!] اگر می‏دانستم بیش از چهل سال زنده خواهی بود، بیشتر می‏فرستادم.» علی بن یونس بیاضی می‏نویسد: دقیقا بعد از چهل سال از آن تاریخ فرزدق به دیار باقی شتافت و صداقت و کرامت امام چهارم بر همگان روشن شد.

2. بعثت انبیأ در چهل سالگی

در روایت آمده است که اکثر انبیأ در چهل سالگی به رسالت مبعوث شده‏اند. همچنان که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز در چهل سالگی به رسالت مبعوث گردید. امام باقر علیه السلام فرمود: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در 63 سالگی از دنیا رفت، که آخر سال دهم هجرت بود. آن حضرت بعد از تولد خویش هنگامی که چهل سالش کامل گردید، به پیامبری رسید و 13 سال دیگر در مکه بود که در 53 سالگی به مدینه هجرت کرد و بعد از ده سال در مدینه به سرای جاویدان منتقل شد.»

3.حفظ چهل حدیث

حضرت رسول صلی الله علیه و آله در زمینه پاسداری از فرهنگ و معارف اسلام می‏فرماید: «من حفظ من امتی اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه من امر دینهم بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما; هر کس از امت من چهل حدیث از احادیث دینی مورد نیاز جامعه را حفظ کند خداوند متعال او را در روز قیامت‏به عنوان فقیه و دانشمند محشور خواهد کرد.»

براساس همین حدیث، دانشمندان بزرگ شیعه تلاش کرده‏اند که کتابهایی را به نامهای الاربعین و چهل حدیث از خود به یادگار بگذارند تا شاید مشمول این کلام نورانی رسول گرامی اسلام بشوند، نظیر: اربعین شیخ بهائی، اربعین شهید اول، اربعین مجلسی دوم، اربعین جامی و چهل حدیث امام خمینی رحمه الله.

4. آثار گناه تا چهل روز

آثار گناهانی که انسان مرتکب می‏شود تا چهل روز در روح و روان او باقی است. امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تقبل صلاة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب; کسی که از شراب و مسکرات حرام استفاده کند تا چهل روز نمازش پذیرفته نمی‏شود، مگر اینکه حقیقتا توبه کند.

5. اصلاح تا چهل سالگی

اساسا افراد سعادتمند و کسانی که به دنبال خوشبختی و کمال هستند تا سن چهل سالگی در اعمال و رفتارشان نشانه‏های اصلاح پیدا می‏شود; اما اگر تا سن چهل سالگی تغییراتی در رفتارهای زشت و ناپسند آنان ایجاد نگردد، بعد از آن اصلاح آنان مشکل خواهد بود. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این زمینه به مسلمانان هشدار داده و فرموده است: «اذا بلغ الرجل اربعین سنة ولم یغلب خیره شره قبل الشیطان بین عینیه وقال: هذا وجه لایفلح; هنگامی که شخص به سن چهل سالگی پا می‏گذارد و کارهای نیک او از اعمال زشتش بیشتر نباشد، شیطان پیشانی او را بوسیده، می‏گوید: این چهره‏ای است که دیگر روی سعادت و خوشبختی را نخواهد دید.» و در حدیث دیگری آن حضرت افراد چهل ساله‏ای را که به سوی صلاح گام برنمی‏دارند از دوزخیان به شمار می‏آورد و می‏فرماید: «فرد چهل ساله‏ای که در اندیشه کارهای نیک نباشد، برای ورود به آتش جهنم خود را آماده کند که نجات او مشکل است.»

6. هشدار به چهل ساله‏ ها!

امام زین‏ العابدین علیه السلام فرمود: «اذا بلغ الرجل اربعین سنة نادی مناد من السمأ دنا الرحیل فاعد زادا ولقد کان فیما مضی اذا اتت علی الرجل اربعون سنة حاسب نفسه; هرگاه شخصی به سن چهل سالگی برسد فرشته‏ای از سوی خداوند در آسمان ندا می‏دهد که هنگام سفر نزدیک است، زاد و توشه سفر را مهیا کن و در گذشته هنگامی که فردی به چهل سالگی می‏رسید، با نفس خود محاسبه می‏کرد.»

و از رسول گرامی اسلام نقل است که «خداوند فرشته‏ای را مامور کرده است تا در هر شب صدا بزند: «یا ابنأ الاربعین ماذا اعددتم للقأ ربکم; ای کسانی که چهلمین بهار عمر خود را سپری می‏کنید! برای ملاقات با پروردگارتان چه چیزی آماده کرده ‏اید [و چه پاسخی دارید]؟!»

7. تغذیه و اربعین

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من ترک اللحم اربعین صباحا ساء خلقه; هر کس چهل روز از خوردن گوشت‏خودداری کند، اخلاقش بد خواهد شد.»

چرایی اهمیت پیاده‌روی روز اربعین از منظر آیت الله بهجت


آیت‌الله محمدتقی بهجت فومنی درباره نقش پیاده‌روی روز اربعین می‌گوید: روایت دارد که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) که ظهور فرمود، پنج ندا می‌کند به اهل عالم، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سحقوه عدوانا،… امام زمان خودش را به واسطه امام حسین(علیه السلام) به همه عالم معرفی می‌کنند … بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، امام حسین(علیه السلام) را شناخته باشند… اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین(علیه السلام) را نمی‌شناسند و این تقصیر ماست، چون ما برای سیدالشهدا(علیه السلام) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود، پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای معرفی امام حسین(علیه السلام) به عالم است.

با اینکه زیارت سید‌الشهدا(علیه السلام) در اکثر برهه‌های تاریخی به سختی انجام می‌شد و جان زائران در خطر بود، اما با این وجود عاشقانه خطرات را به جان می‌خریدند و به پابوسی امام حسین(علیه السلام) در روز اربعین نائل می‌شدند.

 منبع

سخنان ایت الله بهجت درباره پیاده روی اربعین

 

ارزش بیشتری دارد!...

 

 آیت‌الله بهجت رحمه الله علیه خاطره‌ای را از شیخ علی زاهد قمی نقل کردند که: «ایشان به دلیل بیماری و یا ضعف، قادر به گرفتن روزه ماه رمضان نبود.

کسی به ایشان گفت: دعا کن که موفق به روزه ماه رمضان شوی! فرمود: دعا نمی‌کنم!

پرسیدند: چرا؟! پاسخ داد: تسلیم قضای الهی بودن ارزش بیشتری دارد.»

 

منبع:[از فرمایشات آیت الله بهجت رحمه الله علیه، برگرفته از زمزم عرفان ، ص 99 ]

 

آثار انس با خدا....


حضرت داوود در ميان پيامبران در مناجات با خدا ممتاز بود و هنگامي‌که مشغول دعا، ذکر و معاشقه با خدا مي‌شد، در، ديوار و پرندگان با او همنوا مي‌شدند و حتي کتابي که از حضرت داوود مانده، شامل همين گفت‌وگوهاي عاشقانه‌ بين خدا و حضرت داوود است. البته اين جناب داوود، همان داوودي است که در جنگ طالوت عليه کفار، جالوت را کشت. همان فرد لايق و برجسته‌اي که در بين همه لشگريان، اين هنر را داشت که توانست فرمانده جنگ دشمن را بکشد و به اين وسيله آن لشگر را به کلي شکست بدهد. سپس خداوند او را به پيامبري برگزيد و منصب قضاوت و حکومت را نيز به او داد. نکته‌اي که در اين‌جا بايد به آن توجه  کنيم اين است که بر خلاف برخي از فرقه‌هاي مدعي عبادت و تقرب به خدا که مي‌گويند انسان يا بايد دوست خدا و اهل عبادت باشد و يا اهل فعاليت‌هاي اجتماعي، خداوند حضرت داوود را معرفي مي‌کند که از يک طرف پهلواني است که سرکرده لشگر کفار را مي‌کشد و عامل پيروزي مي‌شود و خداوند پس از نبوت، مقام حکومت و قضاوت را به او مي‌دهد، و از سوي ديگر رابطه‌اش با خدا اين ‌گونه‌ بود که اين گفت‌وگوهاي عاشقانه بين خدا و ايشان رد و بدل مي‌شد. حال يک نمونه از سخنان خداوند با حضرت داوود را مي‌خوانيم:

يَا دَاوُدُ أَبْلِغْ أَهْلَ أَرْضِي أَنِّي حَبِيبُ مَنْ أَحَبَّنِي‏ اي داوود! به همه مردم اهل زمين اين پيام را برسان که من دوست کسي هستم که مرا دوست بدارد، و اگر کسي مي‌خواهد با من رابطه محبت برقرار کند من آماده‌ام. وَجَلِيسُ‏ مَنْ‏ جَالَسَنِي‏؛ ‏اگر کسي بخواهد با من همنشيني کند، همنشين‌اش مي‌شوم. وَمُونِسٌ‏ لِمَنْ‏ أَنِسَ‏ بِذِكْرِي؛ کسي که با ياد من انس بگيرد، انيس‌اش مي‌شوم و او را از تنهايي و وحشت درمي‌آورم. وَصَاحِبٌ لِمَنْ صَاحَبَنِي؛ کسي مي‌خواهد با من همراه شود، من آماده‌ام و رفيق و همراهش مي‌شوم. وَمُخْتَارٌ لِمَنِ اخْتَارَنِي؛  کسي که مرا انتخاب کند، من نيز او را انتخاب مي‌کنم. وَمُطِيعٌ لِمَنْ أَطَاعَنِي؛ ‏اگر کسي مرا اطاعت کند، من نيز از او اطاعت مي‌کنم. مَا أَحَبَّنِي أَحَدٌ أَعْلَمُ ذَلِكَ يَقِيناً مِنْ قَلْبِهِ إِلَّا قَبِلْتُهُ لِنَفْسِي وَأَحْبَبْتُهُ حُبّاً لَا يَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِي؛  اگر کسي واقعا مرا دوست بدارد و من بدانم که مرا مي‌خواهد، من نيز  او را دوست مي‌دارم. او را براي خودم مي‌پذيرم و براي دوستي خودم انتخاب مي‌کنم. بالاتر اين‌که محبتي به او پيدا مي‌کنم که هيچ کس نمي‌تواند بر آن سبقت بگيرد. مَنْ طَلَبَنِي بِالْحَقِّ وَجَدَنِي وَمَنْ طَلَبَ غَيْرِي لَمْ يَجِدْنِي؛  اگر کسي واقعا مرا بجويد مرا خواهد يافت، اما کسي که سراغ ديگران برود، به من نخواهد رسيد. سپس خداوند به مردم پيغام مي‌دهد که فَارْفُضُوا يَا أَهْلَ الْأَرْضِ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ غُرُورِهَا وَهَلُمُّوا إِلَى كَرَامَتِي وَمُصَاحَبَتِي وَمُجَالَسَتِي وَمُؤَانَسَتِي؛  خود را از اين وسايل فريب که به آن‌ها مشغول شده‌ايد، رها کنيد! اين‌ها مطلوب حقيقي شما نيست؛ به سوي کرامت من بياييد و با من همنشين شويد و با من انس بگيريد! وَآنِسُونِي أُؤَانِسْكُمْ وَأُسَارِعْ إِلَى مَحَبَّتِكُم؛ با من انس بگيريد تا مونس شما شوم و به محبت شما شتاب بگيرم. اگر با من انس بگيريد، نه‌تنها انيس شما مي‌شوم و شما را از وحشت و تنهايي در مي‌آورم، بلکه اصلا محبتم را در اختيار شما قرار مي‌دهم.

منبع:

بحار الأنوارج‏67، ص 26

برنامه عملي براي رسيدن به خدا


اين‌که انسان به‌گونه‌اي شود که صبح که از خواب بيدار مي‌شود فقط دنبال انجام کاري باشد که خدا دوست دارد، لياقت و همت بسياري مي‌خواهد که در امثال ما نيست. اما نبايد به کلي نااميد باشيم و خود را  از اين لطف خدا محروم کنيم. به نظر مي‌رسد انسان بايد برنامه بگذارد و از کارهاي ساده ‌شروع کند. مثلا بگويد من امروز اين مقدار از وقتم را براي خدا مي‌گذارم و در اين فرصت فقط رضاي او را مي‌طلبم. اين کار شدني است. انسان مي‌‌تواند براي اين کار، ربع ساعت يا نيم ساعت وقت بگذارد و هنگامي‌که مسلط شد، کم‌کم آن را توسعه بدهد. در مرحله بعد خداوند به چنين کسي کمک مي‌کند و توفيق و توان او را براي انجام اين کار بيشتر مي‌‌کند. مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعاًتو يک وجب جلو بيا! من يک ذراع مي‌آيم؛ حال از اين بگذريم که همان قدم اول نيز با عنايت خداست و «تا که از جانب معشوق نباشد کششي -  کوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد»؛ همان را هم او مي‌کشاند، اما به رويتان نمي‌آورد. انسان روزي يک ربع ساعت را فقط به فکر اين باشد که آن‌چه خدا دوست دارد، انجام دهد و هيچ چيز ديگر نيز نخواهد؛ البته اين کار نيز مراتب دارد. بالاخره ثواب بهشت و امثال آن نيز هست و نبايد از آن محروم و نااميد باشيم، اما اگر انسان بتواند يک کار کوچک را فقط به‌خاطر اين‌که خدا دوست دارد انجام دهد، کم‌کم قدرت اين را پيدا مي‌کند که کارهاي بيشتر و بهتر و خالص‌تر نيز انجام بدهد. مثلا انسان هر روز  دو رکعت نافله بخواند و بگويد خدايا! اگر من را جهنم هم مي‌بري، من چون تو دوست مي‌داري، اين دو رکعت نماز را مي‌خوانم.

وفقناالله واياکم ان‌شاءالله.

منبع:

 

چرا پيامبر (ص) براي گفتگو با خدا به معراج رفت؟! (مگر خدا همه جا نيست؟!)

ابتدا يادآور مي‌‌شويم كه هدف از معراج، تنها قرب الهي نبوده است، بلكه اهداف ديگري نيز در اين سفر مورد نظر بوده كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد. اما توجه به اين نكته نيز لازم است كه اگر چه خدا همه جا حضور دارد، اما در برخي موقعيت‌‌ها مي‌‌توان ارتباط قوي‌‌ تري با او برقرار كرد كه مشابه چنين وضعيتي را مي‌‌توان در حج نيز شاهد بود.
اما هدف معراج چنان‌‌ كه در برخي تفاسير آمده اين بود كه روح بزرگ پيامبر اسلام(ص) با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستى، مخصوصاً عالم بالا، درك و ديد تازه‌‌اى براى هدايت و رهبرى انسان‌‌ها بيابد. اين هدف صريحاً در ابتداي سوره اسراء و آيه 18 سوره نجم آمده است
در منابع روايي نيز به برخي از اهداف معراج پيامبر(ص) اشاره شده است؛ از جمله:


1 يونس بن عبد الرحمن مي‌‌ گويد: از امام كاظم (ع) پرسيدم: به چه علت خدا پيامبرش را به سوى آسمان بالا برد و از آن به سوى سدرة المنتهى و از آن به سوى حجاب‌‌‌ هاى نور برد و با او گفت‌‌ و گو و نجوا كرد، در حالي‌ كه خداوند به مكان وصف نمي‌‌ شود؟ امام (ع) فرمود: «خداى متعال به مكان وصف نمي‌‌ شود و زمان بر او جارى نمي‌‌ گردد ولي خداوند عزت‌ مند و بزرگ، خواست كه فرشتگان و ساكنان آسمان‌‌هاى خود را با مشاهده پيامبر بنوازد و شگفتي‌‌ هاي خلقت را به رسول خود (ص) نشان دهد تا پس از برگشت از معراج به مردم خبر دهد و اين مسئله به گونه‌‌اي كه فرقه مشبهه مي‌‌ گويند نيست. خدا، پاك و برتر است از آنچه وصف مي‌‌ كنند».


2. ثابت دينار مي‌ گويد: از امام زين العابدين(ع) پرسيدم: آيا خداوند مكانى [مخصوص و معين] دارد كه در آن‌‌جا باشد؟ امام (ع) فرمود: «خداوند منزه است از اين [كه بتوان مكانى مخصوص و معين برايش تصور كرد]»، پرسيدم: پس چرا خدا، حضرت محمّد (ص) را به آسمان برد؟! آن‌ حضرت فرمود: «[به آسمان بردن آن‌حضرت دليل نيست كه خداوند مكانى دارد بلكه] آن‌ حضرت را به آسمان برد تا عوالم ملكوتى را به او نشان دهد، و شگفتي‌‌ هاي آفرينش و صنعت الهى را به چشم سر مشاهده نمايد…».

منبع:
[3]. شيخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 132، 132.

آيا مي دانيدچرا طواف كعبه هفت شوط است؟

امام زين العابدين ( عليه السلام ) در جواب سؤال ابوحمزة ثمالي فرمود:

وقتي خداوند به فرشتگان فرمود مي‌خواهم در زمين براي خود خليفه قرار دهم، فرشتگان گفتند: انسان فتنه‌انگيز و خون‌ريز است. در برابر اين اعتراض،خداوند فرشتگان را 7000 سال از نور خود محروم كرد.آنها در اين مدت به عرش خدا پناه بردند.خداوند بر آنها ترحم كرده، توبة آنها را پذيرفت و بيت المعمور را براي آنها مأمن قرار داده و بيت الحرام را براي انسان‌ها. از اين رو طواف پيرامون آن به مقدار هفت شوط بر بندگان واجب شد؛ يعني براي هر هزار سال عبادت فرشتگان يك شوط بر بندگان واجب شد.(1)همانطوري كه قرآن طبقات آسمان‌ها را هفت مي‌شمارد حاجي در هر چرخش گويي در يك آسمان سير مي‌كند؛ گو اينكه محيط مسير حاجي به مسير سماوي مبدّل مي‌شود.خاك نشينان عشق بي مدد جبرئيل هر نفسي مي كنند سير سماوات را چون در روايات از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آمده است: «من طاف بالبيت … خرج من ذنوبه كيوم ولدته أمّه؛ هر كه خانة خدا را طواف كند، از گناهانش خارج مي‌شود؛ مانند روزي كه از مادر زاييده شده بود».

منبع:
1. علل الشرائع ، ج 1 ، ص 401.
2. مستدرك الوسائل، ج 9، ص 376.
460 نكتة نوراني دربارة حج رحمان يوسف پور ص174

هرکس توکل ندارد ایمان ندارد...

هرکس توکل ندارد،ایمان ندارد ؛زیرا خداوند می فر ماید:

{و علی الله فتوکلوا ان کنتم مومنین} بر خدا توکل کنید اگر مومنید .

پس اگر توکل نباشد ،ایمان هم نیست واقع مطلب همین است.

حقیقت ایمان؛یعنی خدا را مسبب الاسباب میداند و بس،اگر چنین است،لازمه اش تکیه ب اوست و نه دیگری ،پس اگر رای خود ،یادیگری را از روی فهم و عقلو فراست دیدی،از این جاست ک خدا را کنار گذاشته ای !

کجا متو کل هستی؟در حالی ک در این حال،مومن نیستی.

منبع:

تردید و توکل /ایت الله دستغیب /ص128

زیارت ارباب بی سر

سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مسأله که گریه ی بر امام حسین علیه السلام گناهان را می آمرزد فکر می کرد. همان وقت متوجه شد که شخص عربی سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد ، بعد پرسید:«جناب سید درباره ی چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مساله علمی است بفرمائید شاید من هم اهل باشم؟»

سید بحرالعلوم عرض کرد:«در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سیدالشهداء علیه السلام می دهد؛ مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت بر می دارند ثواب یک حج و یک عمره در نامه ی عمل شان می نویسند و برای یک قطره ی اشک، تمام گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟»

آن سوار عرب فرمود:«تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود. سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت در شکارگاه از لشکریان دور شد و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید، وارد آن خیمه شد در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید آنها در گوشه ی خیمه بز شیردهی داشتند و از راه مصرف این بز زندگی خود را می گذراندند.

وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. سلطان شب را همانجا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و هرطوری بود خودش را به درباریان رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد، در نهایت از ایشان سوال کرد ، اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید انجام بدهم؟

یکی از حضار گفت:به او صد گوسفند بدهید.

دیگری که از وزراء بود گفت:صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.

یکی دیگر گفت:فلان مزرعه را به ایشان بدهید.

سلطان گفت:هرچه بدهم کم است؛ زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام ، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.»بعد سوار عرب به سیّد فرمود:«حالا جناب بحرالعلوم ،حضرت سیدالشهداء علیه السلام هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد نباید تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمی تواند به سیدالشهداء علیه السلام بدهد پس هرکاری که می تواند آن را انجام می دهد ؛ یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین علیه السلام ، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت می کند، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند.»

وقتی شخص عرب این مطالب را فرمود از نظر سید بحرالعلوم غیب شد.

منبع:ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا ص 126 و 12

 

ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است

امام علی (ع) در گفتاری حکیمانه و کوتاه فرمودند: ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است.

امام علی (علیه السلام) فرمودند: َترْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوبةِ. ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است.

امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته مهمى در مورد ترک گناه و مقایسه آن با توبه اشاره کرده و مى فرماید: «ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است»، (تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوبةِ ).

این امر دلایل زیادى دارد؛ از یک سو ممکن است انسان پس از ارتکاب گناه توفیق توبه نیابد و از دنیا برود. به خصوص اگر توبه را به تأخیر بیندازد، آن گونه که سیره بسیارى از غافلان است از سوى دیگر توبه شرایط زیادى دارد؛ پشیمانى قطعى از گناه و تصمیم بر ترک در آینده و پرداخت حق الناس و قضاى عبادات و پرداختن کفاره. به خصوص اگر عملى است که داراى قضا و کفاره بوده، مانند ترک روزه واجب، جبران کردن خطاهاى گذشته با اعمال صالح آینده ممکن می شود؛ زیرا در قرآن مجید کراراً بعد از جمله «تابُوا» واژه «اَصْلَحُوا» ذکر شده است.

از همه اینها گذشته گناه رسوباتى در روح انسان از خود بر جاى مى گذارد که برطرف ساختن آن بسیار مشکل است و درست به این مى‌ماند که به کسى بگویند مراقب باش بدنت مجروح نشود و دست و پایت نشکند و او بگوید مهم نیست اگر مجروح شد، مداوا مى‌کنم و اگر شکست به شکسته بند مراجعه مى نمایم. در حالى که بعد از مداواى جراحات و جبران استخوان هاى شکسته آثارى از آن در ظاهر یا در باطن باقى مى ماند که گاه تا آخر عمر همراه انسان است.

مرحوم کلینى در کافى و مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار داستان جالبى از عابدى از بنى اسرائیل نقل مى کند که ذکر آن در اینجا بسیار مناسب است. در این حدیث امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «مرد عابدى در بنى اسرائیل بود که هرگز مرتکب خلافى در امور دنیا نشده بود (و گناهى نکرده بود). به گونه اى که ابلیس از دست او ناراحت شد و فریاد کشید و لشکرش نزد او حاضر شدند.ابلیس گفت: چه کسى مى تواند براى من این عابد را گمراه سازد؟ یکى از آنها گفت: من آماده ام. ابلیس گفت: از کدام راه به سراغ او مى روى؟ گفت: از ناحیه زنان (و شهوت جنسى که بسیار نیرومند است). ابلیس گفت: کار تو نیست این عابد مسائل مربوط به زنان را تجربه نکرده است. یکی دیگر از شیاطین گفت: من آمادگى دارم. ابلیس گفت: از کجا به سراغ او مى روى؟ گفت: به وسیله شراب و لذات. ابلیس گفت: کار تو نیست او علاقه اى به این امور ندارد. سومى گفت: من آماده ام (که او را گمراه سازم). ابلیس گفت: از چه راه به سراغ او مى روى؟ گفت: از طریق کارهاى نیک (و عبادت!) ابلیس پسندید گفت: برو، این کار از تو ساخته است. او به صومعه عابد رفت و در برابر او ایستاد و مشغول نماز شد. عابد از عبادت خسته مى شد و مى خوابید و آن شیطان چشمش به خواب فرو نمى رفت، عابد استراحت مى کرد ولى شیطان استراحت نمى کرد. عابد در حالى که خود را در برابر او قاصر و عمل خود را کوچک مى دید گفت: اى بنده خدا از چه راه این همه قدرت و قوت بر نماز و عبادت پیدا کردى؟ شیطان جوابش را نداد. بار دوم و بار سوم تکرار کرد. شیطان در جواب او گفت: اى بنده خدا! گناهى از من سر زده و من از آن توبه کردم، هر زمان که گناه به خاطرم مى آید قوتى بر نماز پیدا مى کنم.عابد گفت: اگر چنین است گناهت را به من بگو تا من هم انجام دهم و توبه کنم و هرگاه چنین کردم (و گناه به خاطرم آمد) قوت بر نماز پیدا کنم. شیطان به او گفت: به شهر مى روى (در محله بدنام) و سراغ فلان زن آلوده را مى گیرى دو درهم به او بده و مرتکب گناه شو.

عابد جریان را به طور کامل براى آن زن تعریف کرد. آن زن گفت: «إنَّ تَرْکَ الذَّنْبِ أهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَلَیْسَ کُلُّ مَنْ طَلَبَ التَّوْبَةَ وَجَدَها، ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است و تمام کسانى که تقاضاى توبه مى کنند ممکن است موفق به توبه نشوند». سپس افزود: تصور مى کنم فردى که این دستور را به تو داده شیطانى بوده که در برابر تو به صورت عابدى ظاهر شده است. برگرد که من هرگز تسلیم خواسته تو نخواهم شد. مرد عابد (از خواب غفلت بیدار شد و) بازگشت (و اثرى از آن شیطان ندید) اتفاقاً آن زن آن شب از دنیا رفت و مردم دیدند بر در خانه او نوشته شده است به تشییع جنازه این زن حاضر شوید که از اهل بهشت است.

مردم به شک افتادند سه روز دست نگه داشته و او را دفن نکردند، چون در کار او حیران بودند. خداوند به پیامبر آن زمان یعنى «موسى بن عمران» وحى فرستاد که به سراغ فلان زن برو نماز بر او بخوان و به مردم بگو که در نماز بر او شرکت کنند که من او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم، زیرا فلان بنده عابد مرا از گناه باز داشت.

 منبع:

شرح و تفسیر حکمت 170 نهج البلاغه

گریه‌ تاریک، گریه روشن

امامان معصوم علیهم السلام ما را به گریه بر اباعبدالله علیه السلام ترغیب نموده‌اند به طوری که جای هیچ شکی باقی نیست که گریه کردن بر مظلومیت خاندان وحی به ویژه گریه بر اباعبدالله علیه السلام نقش مهمی در بهبود رابطه الهی انسان ایفا می‌کند؛ اما از آنجا که مراقبت از خود و رعایت تقوا همه شوون زندگی ما را در بر می‌گیرد و معمولا در کنار هر گلی، یک خار هم رشد می‌کند، لازم است به گریه کردن‌های خود برای مظلومیت اباعبدالله علیه السلام هم با نگاه مراقبت بنگریم.

گریه‌ تاریک، گریه روشن
گریه‌ انواع مختلفی دارد. گاهی انسانها بی‌صبری خود در برابر مشکلات را با گریه می‌پوشانند و سراغ گریه را می‌گیرند تا از این راه خود را افسرده و محتاج عنایت دیگران نشان دهند و بدینوسیله توجه و محبت دیگران را به خود جلب کنند، اما در میان انواع مختلف گریه‌های منفی و تاریک، انواعی از گریه روشن هم وجود دارد.

بدون تردید وقتی در دین به برخی از انواع گریه‌ها مانند گریه از خوف خدا، گریه برای نتایج گناهان، گریه از سختی قبر و قیامت و حساب و گریه بر مظلومیت خاندان وحی و به طور ویژه امام حسین علیه السلام توصیه می‌شود،‌ منظور از آن جنبه‌های تاریک و منفی گریه نیست؛‌ بلکه در گریه‌هایی که ریشه در دین دارند، تعالی و بالندگی انسان و شادابی همه جانبه او لحاظ شده است یعنی این گریه‌ها انسان را از امور مصنوعی و ساختگی جدا می‌کند و او را به طبیعت حق‌طلب خود باز می‌گرداند.

گریه بر امام حسین علیه السلام هم باید نقشی مثبت و انسان ساز داشته باشد؛ در غیر اینصورت از حقیقت خود خارج می‌شود و دیگر کارکردهای خود را نخواهد داشت.

اگر هر سال به گریه و عزاداری سالار شهیدان علیه السلام می‌پردازیم اما در سبک زندگی ما تفاوتی ایجاد نمی‌شود و زندگیمان به سمت تعالی و رشد الهی پیش نمی‌رود، زنگ خطری است برای اینکه عزاداریهای ما مقبول درگاه الهی واقع نیست و نوبت آن است که بررسی کنیم و برای یافتن اشکال کار خود چاره‌جویی کنیم


انبیاء الهی،‌ پیشگامان گریه بر مظلوم
گریه رسول الله صلی الله علیه و آله و نیز گریه‌هایی که انبیاء الهی قرنها قبل از حادثه عاشورا برای مظلومیت امام حسین علیه السلام ریخته‌اند، همگی از نوع روشن و مثبت است. در حقیقت انبیاء بزرگ الهی از هر کار بی‌فایده و نیز هر کاری که جنبه افسردگی و کسالت در امور الهی باشد، خودداری می‌کرده‌اند. از اینجا می‌فهمیم که عاشورا چنان نقش بزرگی در هدایت بشر داشته است که انبیاء الهی سالها و قرنها قبل از آن متوجه آن شده‌ و به آن اهمیت داده‌اند.

منبع: دانشنامه امام حسین علیه السلام ، ج10)

اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) را الگو قرار دهید


بصره یک نقطه حسّاس کشور اسلامی تحت رهبری و امارت امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، و از نظر استراتژیکی، پل ارتباطی نقاط مختلف به مرکز حکومت به شمار می آمد.
معاویه که همواره بر توسعه طلبی خود می افزود، این بار عبد الله بن حضرمی را با جمعی فرستاد، تا بصره را تحت پرچم معاویه در آورد.
در آن وقت «زیاد بن عبید» استاندار علی علیه السلام در بصره بود، ابن حضرمی به بصره رفت و بر دودمان تمیم وارد شد و با ترفندهای عجیب خود افرادی را گول زد و کم کم کار به جائی رسید که اکثر مردم بصره با او بیعت کردند، و هوادار معاویه شدند.
شخصی به نام «اعین بن صبیعه»، به پیشنهاد خود، از امام علی علیه السلام خواست، تا به بصره رود، و غائله ابن حضرمی را تمام کند.
او به بصره رفت، ولی مخالفان در کمین او قرار گرفتند و او را در بسترش کشتند،
 فرمود: استغفار، یک کلمه (استغفرالله) است ولی دارای شش معنی و مفهوم می باشد. 1 پشیمانی از گناهان گذشته 2   تصمیم قاطع و ابدی بر اینکه دیگر به سوی گناه بازنگردد 3 ادای حق الناس، به طوری که خدا را آنگونه ملاقات کنی که بدهکار کسی نباشی 4 انجام حق الله (مانند نماز و روزه و حج و..) 5 توجه کنی به گوشتی که از خوردن مال حرام در بدنت روئیده است و آن را بر اثر اندوه و پشیمانی از گناهان سابق، آب کنی تا این که گوشت تازه جایگزین آن گردد. اطاعت و پیروی از احکام الهی را هر چند که دشوار باشد، برخود هموار سازی. همانطور که گناه را بر وجود خود همواره می ساختی. 6 دشواری اطاعت را آنچنان به خودت بچشانی که شیرینی و لذت گناه را چشیدی پس از انجام این مراحل (مُجاز هستی که) بگویی استغفرالله: «خدایا از درگاهت، طلب آمرزش می کنم»
زیاد (استاندار علی علیه السلام ) در ضمن نامه ای، جریان بصره را برای امام علی علیه السلام گزارش داد، و از امام درخواست کرد که «جاریه بن قدامه» را برای جلوگیری از شرّ «ابن حضرمی»، به بصره بفرستد، زیرا جاریه، شخصی مصمّم و شجاع بود و در میان بستگانش، نفوذ خوبی داشت.
امام، جاریه بن قدامه را به بصره فرستاد، سرانجام توسط جاریه، ابن حضرمی در خانه اش محاصره شد و به قتل رسید. (ماجرای ابن حضرمی و سرانجام قتل او به طور مشروح در  بصره، از دست دشمن این سخنرانی را کرد، که خلاصه اش این است:
ما در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن چنان مخلصانه فداکاری می کردیم که حتّی حاضر بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود را ایثار کنیم، و روز به روز بر ایمان و تسلیم ما در برابر فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم افزوده می شد، و هر لحظه در این راه ثابت قدم تر می شدیم و گاهی ما بر دشمن پیروز، می شدیم و گاهی دشمن بر ما…
«فلمّا رای الله صدقنا انزل بعدوّنا الکبت، و انزل علینا النّصر…؛  وقتی که خداوند اخلاص و راستی ما را دید، ذلّت و نکبت را بر دشمنان ما نازل کرد، و ما را پیروز نمود، تا آن جا که اسلام در سرزمین ها، گسترش و استقرار یافت.»
امام علی علیه السلام با این سخن اعلام کرد که اصحاب فداکار پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم را الگو قرار دهید، و در پایان برای این که افراد بی تفاوت و مسامحه کار را، از خواب غفلت بیدار کند فرمود: «به جانم سوگند اگر ما در نبرد با دشمنان مثل شما بودیم، نه پایه دین، استوار می شد و نه شاخه ای از درخت دین، سبز می گردید»

منبع:شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج4، از ص4 تا 53 آمده است)
(نهج البلاغه، خطبه 56)

امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا چگونه به شهادت رسید!

امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا چگونه به شهادت رسید! دلیل دیدارهای مکرر یزید ابن معاویه با کاروان اسراء چه بود؟

چگونگی به شهادت رسیدن امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا، امام سجاد (ع) و دیگر ائمه (ع) حاضر در واقعه عاشورا، از جمله کسانی بودند که یزید و حکومت بنی امیه درصدد نابودی آنان بودند، به همین سبب پس از واقعه کربلا یزید بر این بود که با دیدار‌های مکرر در دربار خود با اسراء کربلا و امام سجاد (ع) بهانه‌ای را براي قتل حضرت (ع) پیدا کند. در بسیاری از کتاب‌ها آمده است: یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام(ع) در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد. یزید گفت: «چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟» امام…

منبع: زندگی نامه امام سجاد

 

آيا اين صحيح است كه امام حسين (ع) مخير شد بين پيروزي و شهادت؟

منشأ ديدگاه اين سوال، روايتي است از امام باقر(ع) كه فرمود: «خداي تعالي نصرت خود (يعني ملائكه) را بر امام حسين(ع) فرو فرستاد تا آنجا كه بين آسمان و زمين قرار گرفت سپس او را مخيّر ساخت كه پيروزي يا ديدار خدا را انتخاب كند، حضرت، ملاقات خد‎ا را اختيار كرد»


قيام براي نيل به شهادت

يكي از ديدگاه‌هايي كه دربارة انگيزة قيام امام حسين(ع) ممكن است مطرح شود، قيام به انگيزة شهادت است‎. بر اساس اين نظريه هدف امام(ع) از اين حركت، تنها اطاعت امر خدا و جلب خشنودي حضرت حقّ و در نتيجه اداي تكليف خويش بوده است‎، چنان ‎كه با وجود آثار و نتايج فراواني كه بر رسالت پيامبرˆ مترتّب مي‎شود، امّا گفته مي‎شود هدف پيامبرˆ از رسالتش، فرمانبري از حكم الهي و اَداي تكليف بوده است‎. بنابراين، اين نوع نگرش به حادثة عاشورا در صدد بيان اين است كه پذيرش شهادت از طرف معصومان(عليهم السلام) به فرمان الهي، امري مطابق با موازين شرعي و عقلي بوده است و عقل و شرع آن را براي مصالح مهم تجويز كرده است‎‎. (بدون آنكه زير سؤال برد‎ن اهداف ديگر قيام و يا حتّي انكار آنها مطرح باشد‎). چنان‎ كه در هيچ يك از آيات و اخبار فراواني كه دربارة جهاد و شهادت وجود دارد، مسألة رجحان و ترتّب پاداش فراوان بر جهاد، مشروط و مقيّد به عدم شهادت و آگاهي به پيروزي، نشده‎ است، بلكه نبرد با دشمن و جانبازي در راه احيا و اعلا‎ي كلمة حق، امري راجح و داراي پاداش فراوان و از نشان‎هاي ايمان به شمار آمده است‎. چنان‎ كه در دعاها نيز، درخواست شهادت و اشتياق به آن از فضايل بزرگ شمرده شده است‎. بر اين اساس است كه رسول‌خدا (ص) خود، مردم را از اين امر باز نمي‎داشتند هم ‎چنين پيامبر(ص) به امام حسين(ع) فرمود: «اِنَّ لَكَ فِي الْجَنَّةِ دَرَجات لَنْ‎تَنالَها اِلا بِالشَّهادَةِ» «براي تو در بهشت مقامات و درجاتي است كه تنها با شهادت به آن مي‎رسي»‎.

از اين‎رو مي‎توان گفت اين ديدگاه ضمن اذعان به اين مسأله‎ كه قيام امام حسين(ع) كاملاً آگاهانه و به انگيزة دفاع از اسلام و احياي سنّت جدّ‎ش بوده است، بر اين باور نيز هست كه اين حركت از جانب حضرت، براي دستيابي به آن مقا‎مي بوده كه خداوند در بهشت براي او در نظر گرفته است و تنها راه رسيدن به آن، به فرمايش پيامبر(ص)، «شهادت» بوده است‎، واين مطلب با توجّه به منزلت و جايگاه خاصّ شهادت در فرهنگ اسلامي و آموزه‎‎هاي ديني، كاملاً درست و مورد پذيرش هر مسلماني است‎.

منبع: سوره توبه، آيه 111‎.

آيا اين صحيح است كه امام حسين (ع) مخير شد بين پيروزي و شهادت؟

منشأ ديدگاه اين سوال، روايتي است از امام باقر(ع) كه فرمود: «خداي تعالي نصرت خود (يعني ملائكه) را بر امام حسين(ع) فرو فرستاد تا آنجا كه بين آسمان و زمين قرار گرفت سپس او را مخيّر ساخت كه پيروزي يا ديدار خدا را انتخاب كند، حضرت، ملاقات خد‎ا را اختيار كرد»


قيام براي نيل به شهادت

يكي از ديدگاه‌هايي كه دربارة انگيزة قيام امام حسين(ع) ممكن است مطرح شود، قيام به انگيزة شهادت است‎. بر اساس اين نظريه هدف امام(ع) از اين حركت، تنها اطاعت امر خدا و جلب خشنودي حضرت حقّ و در نتيجه اداي تكليف خويش بوده است‎، چنان ‎كه با وجود آثار و نتايج فراواني كه بر رسالت پيامبرˆ مترتّب مي‎شود، امّا گفته مي‎شود هدف پيامبرˆ از رسالتش، فرمانبري از حكم الهي و اَداي تكليف بوده است‎. بنابراين، اين نوع نگرش به حادثة عاشورا در صدد بيان اين است كه پذيرش شهادت از طرف معصومان(عليهم السلام) به فرمان الهي، امري مطابق با موازين شرعي و عقلي بوده است و عقل و شرع آن را براي مصالح مهم تجويز كرده است‎‎. (بدون آنكه زير سؤال برد‎ن اهداف ديگر قيام و يا حتّي انكار آنها مطرح باشد‎). چنان‎ كه در هيچ يك از آيات و اخبار فراواني كه دربارة جهاد و شهادت وجود دارد، مسألة رجحان و ترتّب پاداش فراوان بر جهاد، مشروط و مقيّد به عدم شهادت و آگاهي به پيروزي، نشده‎ است، بلكه نبرد با دشمن و جانبازي در راه احيا و اعلا‎ي كلمة حق، امري راجح و داراي پاداش فراوان و از نشان‎هاي ايمان به شمار آمده است‎. چنان‎ كه در دعاها نيز، درخواست شهادت و اشتياق به آن از فضايل بزرگ شمرده شده است‎. بر اين اساس است كه رسول‌خدا (ص) خود، مردم را از اين امر باز نمي‎داشتند هم ‎چنين پيامبر(ص) به امام حسين(ع) فرمود: «اِنَّ لَكَ فِي الْجَنَّةِ دَرَجات لَنْ‎تَنالَها اِلا بِالشَّهادَةِ» «براي تو در بهشت مقامات و درجاتي است كه تنها با شهادت به آن مي‎رسي»‎.

از اين‎رو مي‎توان گفت اين ديدگاه ضمن اذعان به اين مسأله‎ كه قيام امام حسين(ع) كاملاً آگاهانه و به انگيزة دفاع از اسلام و احياي سنّت جدّ‎ش بوده است، بر اين باور نيز هست كه اين حركت از جانب حضرت، براي دستيابي به آن مقا‎مي بوده كه خداوند در بهشت براي او در نظر گرفته است و تنها راه رسيدن به آن، به فرمايش پيامبر(ص)، «شهادت» بوده است‎، واين مطلب با توجّه به منزلت و جايگاه خاصّ شهادت در فرهنگ اسلامي و آموزه‎‎هاي ديني، كاملاً درست و مورد پذيرش هر مسلماني است‎.

منبع: سوره توبه، آيه 111‎.

آیاتی از قرآن در اثبات امامت امام علی علیه السلام...

بهترین راه اثبات امامت امام علی(علیه السلام) برای اهل سنت، تمسک به قرآن و روایاتی که در توضیح آنها در کتب خودشان نقل شده است، می باشد و البته بدیهی است که انسان باید حقیقت جو باشد تا به توجیهات ناصواب و غیر عقلانی متوسل نشود و چشم را به روی حقیقت نبندد.

تمسک به قرآن و روایاتی که در توضیح آنها در کتب اهل سنت نقل شده است، بهترین راه برای اثبات امامت امام علی(علیه السلام) برای اهل سنت می باشد. در این راستا باید ببینید دلالت و مفاد آیه چیست و برای فهم مفاد و مدلول آیات، توجه به قرائن لفظیه و حالیه و روایاتی که شان نزول، تفسیر، مصداق آیات را بیان می کنند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

در قرآن مجید آیات فراوانی داریم که به بیان و اثبات امامت حضرت علی (علیه السلام) و دیگر ائمه طاهرین دلالت دارد. و البته دلالت این آیات[1] با توجه به احادیث بسیار زیاد (متواتر) است که از رسول گرامی اسلام در شأن نزول این آیات وارد شده است. احادیثی که مورد قبول شیعه و سنی است، ما در اینجا به چند آیه اشاره می کنیم[2]:

 

1. آیه تبلیغ: ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای، و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم نگاه می دارد، و خداوند جمعیت کافران لجوج را هدایت نمی کند»[3].

خداوند متعال پیامبرش را با شدت هر چه تمامتر امر فرمود که رسالت خود را ابلاغ نماید و طبق روایات، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله وسلم) به دنبال نزول این آیه، در جایی به نام غدیر خم، حضرت علی(علیه السلام) را به جانشینی خود برگزید.[4]

جریان غدیر در سال آخر عمر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در حجة الوداع اتفاق افتاد و آن حضرت، با بیان «… من کنت مولاه فهذا علی مولاه…» یعنی …هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست و…، به امامت علی بن ابیطالب تصریح فرمود و رسالت خود را ابلاغ فرمود.

این واقعه توسط عده ی زیادی(110 نفر) از صحابه[5] پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) و همچنین از 84 نفر از تابعین و 36 نفر از دانشمندان و مؤلفین، نقل شده است. علامه امینی با مدارک و دلایل محکم از منابع معروف اسلامی(اهل سنت و شیعه)، در کتاب شریف الغدیر تمامی این نقل ها را آورده است.

2. آیه ولایت: «ولی و سرپرست شما تنها خداست و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده اند و نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند[6]».

بسیاری از مفسران و محدثان گفته اند که این آیه در شأن علی (علیه السلام) نازل شده است.

«سیوطی» از دانشمندان اهل سنت در تفسیر «الدر المنثور» در ذیل این آیه از «ابن عباس» نقل می کند که: «علی (علیه السلام) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلم) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟ سائل به حضرت علی (علیه السلام) اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است»، در این هنگام این آیه نازل شد.[7]

همچنین از دانشمندان اهل سنت «واحدی[8]» و «زمخشری[9]» این روایت را نقل کرده و تصریح کرده اند که آیه «انما و لیکم الله …» درباره حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است.

فخر رازی در تفسیر خود از عبدالله بن سلام نقل می کند، هنگامی که این آیه نازل شد، من به رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم ) عرض کردم که با چشم خود دیدم که علی(علیه السلام) انگشترش را در حال رکوع به نیازمندی صدقه داد به همین دلیل ما ولایت او را می پذیریم! وی همچنین روایت دیگری نظیر همین روایت را از ابوذر در شأن نزول این آیه نقل می کند.[10]

طبری نیز در تفسیر خود روایات متعددی در ذیل این آیه و شأن نزول آن نقل می کند که اکثر آنها می گویند: درباره حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است.[11]

 

مرحوم علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر، نزول این آیه درباره حضرت علی را با روایاتی از حدود بیست کتاب معتبر از کتاب های اهل سنت، با ذکر دقیق مدارک و منابع آن، نقل کرده است.[12]

در این آیه، ولایت حضرت علی(علیه السلام) در ردیف ولایت خدا و پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) قرار داده شد.

3. آیه اولی الامر: «ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا (صلی الله علیه و اله وسلم) و اولی الامر از خودتان را[13]».

از سویی دانشمندان[14] گفته اند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است.

مثلا «حاکم حسکانی» حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان «اولی الامر» بر علی (علیه السلام) تطبیق شده است.[15]

در تفسیر «البحر المحیط» نوشته «ابوحیان اندلسی مغربی» در میان اقوالی که درباره اولی الامر نقل کرده از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل می کند که منظور از آن، ائمه اهل بیت (علیه السلام) هستند.[16]

 

«ابوبکر بن مؤمن شیرازی» (از علمای اهل سنت) در رساله «اعتقاد» از ابن عباس نقل می کند که آیه فوق درباره حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است.[17]

 

از سویی دیگر در این آیه شریفه با سبک و سیاق واحد و عدم تکرار لفظ (اطیعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر واجب شده است و از این جهت اولی الامر معصوم است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنی نداشت) همانطوریکه خدا و پیامبرش معصومند. و طبق آنچه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعه اند.

 

آنچه بیان شد تنها بخشی از احادیثی بود که از کتب اهل سنت و راویان مورد قبول آنان و همچنین از کتب شیعه تنها درباره سه آیه، از آیاتی که درباره ولایت و امامت حضرت علی (ع) نازل شده است بیان گردیده و پیرامون این آیات و آیات دیگر نکات قابل توجه دیگری در میان کتب اهل سنت وجود دارد که برای اطلاع بیشتر باید به کتاب های معتبر مراجعه کرد.

غیر از این سه آیه که به صورت مختصر ذکر شد، آیات دیگری نظیر: آیه صادقین: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین[18]»و آیه قربی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی[19]» نیز مستقیماً به ولایت و امامت حضرت علی (علیه السلام) و دیگر ائمه پرداخته است که در روایات پیامبر اکرم که در کتاب های اهل سنت و شیعه نقل شده، آمده است.

علاوه بر این آیات، آیات دیگری، بازگو کننده ی فضیلتی از فضیلت های حضرت علی (علیه السلام) و برتری آن حضرت بر سایر صحابه و یاران و نزدیکان پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) است. حال با استناد به حکم عقل که تقدیم «مرجوح» بر «ارجح» را قبیح می شمارد، می توان نتیجه گرفت که امامت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) حق حضرت علی (علیه السلام) است.

 منابع:

[1] . مائده، 67. برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به نمایه: اهل سنت و آیه تبلیغ.

[2] . مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 9، امامت در قرآن، ص 182 به بعد.

 [3]ابوسعید خدری، زیدین ارقم، جابر بن عبدالله انصاری، ابن عباس، براء بن عازب، حذیفه، ابوهریرة، ابن مسعود و عامر بن لیلی، از آن جمله اند.

[4] . مائده، 55.

[5] . الدرالمنثور، ج 2، ص 293.

[6] . اسباب النزول، ص 148.

[7] . تفسیر کشاف، ج 1، ص 649.

[8] . تفسیر فخر رازی، ج 12، ص 26.

[9] . تفسیر طبری، ج 6، ص 186.

[10] . الغدیر، ج 2، ص 52 و 53.

[11] . نساء، 59.

[12] در تفسیر برهان نیز ده ها روایت از منابع اهل بیت (علیه السلام) در ذیل این آیه آمده است که می گوید: آیه مزبور درباره علی (علیه السلام) یا آن حضرت و سایر ائمه اهل بیت (علیه السلام) نازل شده و حتی در بعضی از روایات نام دوازده امام (علیه السلام) یک یک آمده است. تفسیر برهان، ج 1، ص 381 – 387.

[13] . شواهد التنزیل، ج 1، ص 148 تا 151.

[14] . بحر المحیط، ج 3، ص 278.

[15] . احقاق الحق، ج 3، ص 425.

[16] . توبه، 119. در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی(علیه السلام) و اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و اله وسلم) می باشند.( ینابیع المودة ص115 و شواهد التنزیل ج1 ص262)

[17] . شوری، 33. برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به نمایه: اهل بیت‏ علیهم السلام و آیه‏ى مودت

خلافت علی (علیه السلام) در زمان حیات رسول اکرم (صلی الله علیه واله)

در تاریخ 18 ذی الحجه سال دهم هجری قمری (مصادف با 28 اسفند سال دهم خورشیدی) در منطقه ای به نام غدیر ، که میان مکه و مدینه است ؛ آیه 67 سوره مبارکه 5(مائده) بر پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) نازل شد که خداوند در این آیه به ایشان (صلی الله علیه و اله و سلم) امر می فرماید: «ای پیغمبر آن چه از خدا بر تو نازل شد به خلق برسان که اگر نرسانی ،تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده ای و خدا تو را از شر مردم محفوظ خواهد داشت».

علاوه بر کتب معتبره برادران تشیع ، قریب به سی تن از بزرگان و علماء برادران اهل تسنن در کتب معتبره تفسیرشان اینگونه نقل کرده اند که : این آیه در شان امیرالمومنین علی (علی علیه السلام) در روز غدیر خم نازل شده است.و در ادامه اینگونه اضافه می کنند که بعد از نزول این آیه مبارک در روز غدیر خم ، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم ) دست امیرالومنین (علیه السلام) را بلند می کند و می فرمایند:«هر کس که من مولای اویم، زین پس علی مولای اوست».

علماء و کتب معتبره برادران اهل سنت درباره تفسیر آیه67 سوره مائده

از جمله بزرگان و کتب معتبره اهل تسنن ، که کتب آن ها در سال های 1350 خورشیدی به قبل ، به چاپ رسیده است می توان به افراد و کتب زیر اشاره کرد: «جلال الدین سیوطی در صفحه 298 جلد دوم در المنثور و حافظ بن ابی حاتم رازی در تفسیر غدیر و حافظ ابوجعفر طبری در کتاب الولایه و حافظ ابو عبدالله محاملی در امالی و حافظ ابوبکر شیرازی در ما نزل من القرآن فی امیر المومنین و حافظ ابوسعید سجستانی در کتاب الولایه و حافظ ابن مردویه در تفسیر آیه و حافظ ابوالقاسم حسکانی در شواهد التنزیل و ابولفتح نظری در خصائص العلوی و معین الدین میبدی در شرح دیوان و قاضی شوکانی در صفحه 57 جلد سوم فتح الغدیر و سید جمال الدین شیرازی در اربعین و بدرالدین حنفی در صفحه 584 جلد هشتم عمده القاری فی شرح صحیح بخاری و امام اصحاب حدیث احمد ثعلبی در تفسیر کشف البیان و امام فخر رازی در صفحه 636 جلد سوم تفسیر کبیر و حافظ ابونعیم اصفهانی در ما نزل من القرآن فی علم و ابراهیم بن محمد حموینی در فرائد المسطین و نظام الدین نیشابوری در صفحه 170 جلد ششم تفسیر خود و سید شهاب الدین آلوسی بغدادی در صفحه 348 جلد دوم روح المعانی و نور الدین بن صباغ مالکی در صفحه 27 فصول المهمه و علی بن احمد واحدی در صفحه 150 اسباب النزول و محمد بن طلحه شافعی در صفحه 16 مطالب السئول و میر سید علی همدانی شافعی در مودت پنجم از موده القربی و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب ینابیع الموده و نزدیک به سی تن از دیگر علماء و اکابر اهل تسنن این آیه را در شان امیر المومنین می دانند».

[آیا علی(علی علیه السلام) قبل از غدیر خم هم خلیفه بود؟]

علاوه بر کتب معتبره برادران شیعه ، فردی به نام قاضی فضل بن روزبهان از برادران اهل تسنن نوشته است: «پس به تحقیق ثابت آمده این قضیه در صحاح معتبره ما(اهل تسنن) که چون این آیه نازل شد ، رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) دست علی را گرفت و فرمود :من کنت مولاه ، فهذا علی مولاه».

یکی از احادیث وارد شده در کتب معتبره اهل سنت و شیعیان ، حدیث الدار است.در کتب معتبره هر دو مذهب با مختصر کم و زیادی در الفاظ و کلمات آمده است:

رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) چهل نفر از اشراف و رجال بزرگ و خویشاوندان خود از قریش را در منزل عموی گرامیش ابوطالب دعوت نمود و برای آن ها یک ران گوسفند و قدری نان صاعی از شیر ، غذا حاضر نمود .حضرات بخندیدند و گفتند : محمد ، غذای یک نفر را حاضر نکرده ( چون در میان آن ها کسانی بودند که بچه شتر را تنهایی می خوردند ) حضرت فرمودند : کلوا بسم الله ( بخورید به نام خداوند) پس از آنکه خوردند و سیر شدند به یکدیگر می گفتند ؛ محمد به این غذا شما را سحر نمود!

آن گاه حضرت برخاست در میان آن ها پس از مقدماتی فرمودند:

… ای فرزندان عبدالمطلب ، خدای تعالی مرا مبعوث فرمود بر عموم مردمان و بخصوص بر شما و من شما را دعوت می کنم و شما به گفتن این دو کلمه بر عرب و عجم مالک شوید و ایشان از شما اطاعت می کنند و جمیع امم در تحت فرمانبرداری شما در آیند و به این دو کلمه به بهشت می روید و از دوزخ نجات می یابید.

پیغمبر گرامی اسلام همچنان در ادامه گفتند : و آن دو کلمه گواهی دادن به وحدانیت خدا و رسالت من است (لا اله الا الله محمدا رسول الله) پس هرکس مرا اجابت کند در این کار (یعنی اولین کسی باشد که مرا اجابت کند) و معاونت من نماید ، او برادر من و وزیر و وارث و خلیفه من خواهد بود بعد از من.

و پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) این جمله ی آخر را سه بار تکرار و هر سه مرتبه احدی جواب نداد مگر علی(علی علیه السلام) که جواب داد و گفت : من شما را کمک و یاوری می نمایم ای پیغمبر خدا.

پس حضرت او را نوید خلافت داد و آب دهان مبارک در دهان او افکند و فرمود : علی(علی علیه السلام) وصی و خلیفه من است در میان شما .

بعضی دیگر از کتب معتبره اینگونه از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) نقل نموده اند که بعد از پایان جمله علی(علی علیه السلام)، حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم)

می فرمایند : تو یا علی وصی و خلیفه منی بعد از من.

یکی از زمان هایی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) علی (علی علیه السلام) را جانشین خود در مدینه قرار داد ، در زمان جنگ تبوک بود. در جریان این جنگ ، وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) عازم حرکت شد ، منافقین محرمانه قرارداد کردند که در غیاب آن حضرت در مدینه انقلابی برپا کنند.

برای اداره امر مدینه مرد کاردانی لازم بود که به جای آن حضرت در مدینه بماند و با قوت قلب و حسن سیاست مدینه را اداره کند.

برای همین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) علی (علی علیه السلام) که در آن زمان بسیار جوان بود ، از میان شیوخ و بزرگان (از لحاظ سنی) به عنوان خلیفه برگزیدند و صریحا فرمودند : تو خلیفه من هستی در اهل بیت من و در مدینه که خانه و محل هجرت من است.

لازم به ذکر است پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) اولین مردی را که به اسلام دعوت فرمودند علی(علی علیه السلام) بود ، با اینکه گفته می شود علی(علی علیه السلام) در آن زمان بین 10 تا 13 سال سن داشته است.

بدترین همسر؟

حضرت عیسی« علیه السلام» دنیارا به صورت عجوزه ای که قدش خمیده و چادر رنگین برسر انداخته و یک دست خود را به خضاب و دست گیر را به خون آغشته کرده است.

 

حضرت عیسی فرمود:چرا پشتت خمیده؟ 

گفت: ازبس که عمر کرده ام.

گفت که چرا چادر رنگین بر سر داری ؟

گفت:تادل جوانان را با آن فریب دهم.

فرمود:که چرا به حنا خضاب کرده ای ؟

گفت: الحال شوهری گرفته ام.

فرمود : که چرا دست دیگرت به خون آغشته ای؟

گفت:الحال شوهری کشته ام.

پس عرض کرد:یا روح الله!  عجب این است که من پدر می کشم. پسرطالب من می شودوپسر می کشم پدر طالب من می شود و عجب تر اینکه هنوز هیچکدام از طالبان من  به وصال من نرسیده اند و بر بکارت خود باقی هستم.

منبع:

بانک پیامکی و سرگرمی نسخه۱٬۵ق

دانلود سخنرانی رائفی پور درباره تروریست

کتاب «تروریسم و فضای مجازی در خاورمیانه» رونمایی شد

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از کتاب «تروریسم و فضای مجازی در خاورمیانه» ظهر پنجشنبه با حضور عباس عراقچی معاون امور بین الملل وزارت امور خارجه در سالن «سیروس صابر» اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز برگزار شد.

این کتاب توسط عباس عراقچی، محمدرضا دهشیری و شاهین جوزانی کهن (کارشناسان ارشد مسائل غرب آسیا، خاورمیانه و شمال آفریقا) نوشته شده است.

کتاب «تروریسم و فضای مجازی در خاورمیانه» توسط یک ناشر البرزی به چاپ رسیده است.

 

دکتر عباس عراقچی معاون امور حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه، در این خصوص گفت: برای جمع آوری اسناد مورد استفاده در این کتاب یک سال زمان صرف شده است.

در این کتاب به چگونگی بهره برداری تروریسم پسامدرن و داعش از فضای سایبری برای دستیابی به مقاصد شوم اشاره شده است، تروریسم یکی از بزرگترین دغدغه های جوامع بشری است، در این کتاب به تغییر چهره تروریسم در عصر حاضر و همچین تحولات این پدیده در فضای مجازی پرداخته شده است.

در این کتاب به غلبه تروریسم بر محدودیت های زمانی و بهره گیری از قدرت فضای مجازی اشاره شده است که چگونه توانسته به وسیله این فضا از ماهیت سنتی خود فراتر رفته و پا به دنیای پسامدرن گذاشته است.

گفتنی است؛ در این مراسم دکتر عباس عراقچی شهروند افتخاری استان البرز شد.

تروريسم از سنتي تا سايبری!!!

 

گروه امنیت سایری گرداب: در شرايطي كه فضاي مجازي به بخش مهمي از زندگي روزمره همه مردم تبدیل شده، بديهي است كه حتي پای تروريسم و خشونت هم به اين فضا باز مي شود و ماهيتي سايبري مي يابد. هم اكنون چند سالي مي شود كه با فراگير شدن اينترنت و افزايش استفاده از فضاي مجازي در تمامي زيرساخت‌ها كشورها، تروريسم سايبري به يكي از چالشهاي دنيا تبديل شده و به تناسب گسترش روشهاي امنيتي در فضاي مجازي تروريستهاي سايبري نيز خود را مجهز و به روز مي كنند تا همواره نگراني از حمله هاي تروريستي در فضاي مجازي وجود داشته باشد.

تروريست سايبري به چه معنايي است؟

«ترور» به معنای ترس و ترساندن است. در فرهنگهاي اصطلاحي تروریسم را اقدام سیاسی خشونت آمیز افراد یا اقلیت‏های سازمان یافته علیه اشخاص، دارایی‏ها و نهاد‏هایی می‏دانند. اقدامات تروریستی با اهدافی نظیر کسب استقلال از یک دولت، سرنگونی رژیم حاکم و مبارزه علیه برخی جنبه‏ های سیاسی یک دولت صورت می ‏گیرد.‏ بدین منظور انواع مختلفی از تروریسم طی سالهای اخیر پدید آمده است كه هر يك بر پايه مبنا و معياري خاص شكل گرفته است. تروريسم هسته اي، بيو تروريسم، تروريسم ملي گرا، تروريسم سياسي، ناركو تروريسم، تروريسم مذهبي، تروريسم دولتي، سايبر تروريسم ،تروريسم كشاورزي، تروريسم شيميايي، تروريسم جنايي انواع مختلفي از تروريسم است كه بسته به تعاریف ارائه شده از تروریسم مورد توجه قرار می گیرد. تروریسم سایبری یکی از جدی ترین گونه های تروریسم است که در سالهای اخیر تبعات جبران ناپذیری بر زیرساختهای کشورها داشته است. سایبر تروریسم را میتوان اینگونه تعریف کرد: «اقدامات برنامهریزي شده و هدفمند با اغراض سیاسی و غیرشخصی که علیه رایانهها، امکانات و برنامه هاي ذخیره شده در درون آنها از طریق شبکه جهانی صورت میگیرد و هدف از چنین اقدامی نابودي یا وارد آوردن آسیب هاي جدي به آنهاست»

تروريسم از سنتي تا سايبري

هرچند در تعریف ترور اختلافاتی وجود دارد اما تروریسم تاریخچه ای به قدمت نوع بشر دارد. تاریخ گواه آن است که همواره افراد یا گروه هایی برای دستیابی به اهداف خود دست به خشونت، کشتار و اقدامات مسلحانه می زدند. دنیای امروز اما دنیای علم و تکنولوژی است. بنابراین شیوه های تروریستی هم به تناسب مدرنیته و پیشرفت تکنولوژی فرق کرده است. تروریسم سایبری هم یکی از شیوه ها و انواع نوین و متاخر تروریستی بشمار می رود.؛ در این شیوه نيازي به اسلحه گرم و مواد منفجره نيست. تروريست هاي سايبري گاهي براي هك كردن حياتي ترين زير ساختهاي يك كشور تنها به يك رايانه شخصي متصل به اينترنت و افراد يا گروه هايي با هوش سياه نياز دارند.

هزینه های تروریست سایبری به مراتب از تروریسم سنتی کمتر است و از سوی دیگر خطرات کمتری فرد یا گروه های تروریست را در معرض تهدید قرار می دهد. در شرایطی که برای انجام برخی از حملات تروریستی در حرکتهای انتحاری فرد تروریست جان خود را هم از دست می دهد، در تروریسم سایبری یک حمله تروریستی می تواند از هزاران کیلومتر فاصله با هدف مورد نظر هدایت شود.


به عنوان نمونه در جریان جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، نرم افزار کنترل گاز در یکی از قسمت های روسیه دست کاری شد، مهاجم سایبری توانست برای مدتی جلوی انتشار گاز در لوله های مادر را بگیرد اما پس از مدتی فیلترها را آزاد کرده و گاز پرفشار در لوله ها حرکت کرد، نقاط اتصال لوله ها به یکدیگر که توان مقاومت نداشتند، شکستند و موجب انفجار لوله های گاز در بسیاری از نقاط روسیه شدند.

از سوی دیگر ردیابی تروریستهای سایبری نیز کار ساده ای نیست آنها می توانند با هویتی غیرواقعی در فضای مجازی وارد شوند و یا با هک کردن رایانه افراد دیگر از مسیر رایانه فرد هک شده اهداف تروریستی خود را دنبال کنند. گستره فعالیت آنها به وسعت تمامی مراکزی است که به نوعی به سیستم های رایانه ای مجهزند و به اینترنت متصل می شوند. به طور کلی تروریسم سایبری در مقایسه با تروریسم سنتی سرمایه گذاری روانی کمتر و آموزش فیزیکی اندک و خطر مرگ کمتری دارد. این مسائل موجب شده است تا برخی گروه های تروریستی مانند داعش برای پیشبرد اهداف تروریستی خود در راستای انجام حرکات تروریستی سنتی از ظرفیتهای فضای سایبری هم بهره می برند بدین صورت که هم برای خود تبلیغ می کنند و هم آموزش ساخت بمب و عملیاتهای انتحاری را از طریق فضای مجازی مدیریت می کنند.

اهداف و ابزار كار سايبر تروريسم

الكترونيكي شدن «زیرساختهای حیاتی» همانگونه كه طراحي، ‌نگهداري و استفاده از آنها را آسانتر كرده است اما خطراتی که موجب آنها می شود را نیز افزایش داده است. اگر كسي بتواند از سدهاي امنيتي اين زيرساخت ها عبور كند و كدهاي امنيتي آنها را هك كند مي تواند در عرض چند ثانيه بخشي از يك كشور يا حتي بخش هايي از جهان را فلج كند. تروريستهاي سايبري هم اغلب بر روي همين زيرساخت هاي حياتي متمركزند.

ماهیت «چندرسانه‎ای» فضای سایبر، به تروریست ها امکان بهره‎برداری های سوء دیگری را هم داده است. فشار یک دکمه کافی است تا انتشار بد افزارهای مخرب رایانه ای در عرض چند ثانیه هزاران سیستم‌ رایانه ای و مخابراتی در جهان را آلوده کند. رایج‌ترین روش‏ های این نوع تروریسم عبارتند از هک کردن، شیوع ویروس‏ های رایانه‏ ای، جاسوسی الکترونیک، دزدی هویت و تخریب یا دستکاری اطلاعات.‏ نرم افزارهای مخرب رایانه‌ای که تروریست‌های ساببری برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند، متنوع هستند که از جمله آنها می‌توان به ویروس ها، کرم ها، تروجان ها، اسپم ها اشاره کرد.

هک و نفوذ رایانه‌ای و خرابکاری اینترنتی و شبکه ای نیز بخشی دیگر از ابزارهای تروریست های سایبری به شمار می روند. ازآنجایی‌که شبکه های اینترنتی در دسترس همگان قرار دارد و بسیاری از سایتها و زیرساختهای حیاتی کشورها در بستر اینترنت ارائه می شود، تروریستهای سایبری می توانند سنگین ترین قفلهای امینیتی را هم با روشهای خاص خود بشکنند و در عرض چند ثانیه به اهداف خود دست یابند.

“دوروتی دنینگ” استاد علوم رایانه‏ای دانشگاه جرج تاون درباره ماهیت تروریسم سایبری می گوید: سایبر تروریسم، بیشتر به معنای حمله یا تهدید علیه رایانه‏ ها، شبکه‏ های رایانه‏ ای و اطلاعات ذخیره شده در آنهاست، هنگامی که به منظور ترساندن یا مجبور کردن دولت یا اتباع آن برای پیشبرد اهداف سیاسی یا اجتماعی خاص اعمال می ‏شود.‏ یک حمله، برای اینکه به عنوان تروریسم سایبری شناخته شود باید به خشونت علیه اشخاص یا دارایی ها منجر شود یا دست کم آسیب کافی برای ایجاد ترس را باعث شود. حملاتی که منجر به مرگ یا صدمات بدنی، انفجار، سقوط هواپیما، آلودگی آب یا خسارات متعدد اقتصادی می شود را می توان به عنوان مصادیق تروریسم نام برد.

تروريسم سايبري در ايران و جهان

امروزه بسیاری از فعالیت های تروریستی به شکل حملات هکری و در قالب دزدی اطلاعات صورت می گیرد. نخستین بار در سال 1982 هکرهای طرفدار دولت پاکستان با نام “باشگاه هکرهای پاکستانی” به کامپیوتر‏های هند حمله کردند. در سال 1999 به هنگام حمله ناتو به کوزوو سایت این سازمان مورد حمله قرار گرفت. در همان زمان، وب سایت ارتش امریکا و سایت‏های تجاری این کشور به وسیله هکرهای چینی، روسی و صرب مورد حمله قرار گرفت.


كشور ما نيز بارها مورد حمله هاي تروريسم سايبري قرار گرفته است. سال 89 كرم جاسوسي استاكس نت صنایع مربوط به بخش نفت و نیرو كشورمان را مورد حمله قرار داد.


یکی از جدی ترین حملات سایبری حمله‌ای بود که نسبت به تجهیزات نفتی کشورهای خاورمیانه صورت گرفت. این بدافزار که با نام فلیم (شعله آتش) به کشورهای مختلفی ارسال شده بود، پیچیدگی‌های متعددی داشت و علاوه بر جاسوسی، یک ویروس مخرب به شمار می‌رفت. در طول سالهاي فراگير شدن اينترنت در ايران بارها ويروسهاي مختلف جاسوس و بدافزارهاي مخرب زير ساخت هاي كشورمان را مورد حمله قرار داده اند. استارس و دوکو نیز دو نمونه دیگر از ویروس هایی هستند که اخبار حمله آنها به ایران رسانه ای شده است. تروريستهاي سايبري بي ترديد همين حالا كه شما مشغول مطالعه اين گزارش هستيد در حال طراحي بدافزار و يا اجراي برنامه هاي تروريستي خود هستند.

راهكارهاي مقابله

شايد اصلي ترين راهكار براي داشتن اينترنتي ايمن، اجرای یک طرح جامع امنیت ملی در حوزه سایبری باشد. طرحی که شبکه ملی اطلاعات هم می تواند از اجزای آن باشد. در این طرح می بایست به حوزه های آموزش عمومی، تقویت سیستم های دفاعی و توان مقابله و اجرای عملیات در هر سطح علیه مهاجم مورد توجه قرار گیرد. همچنین نیاز است ملاحظات مربوط به پدافند غرعامل در همه طرح های مربوط به شبکه های ارتباطی و الزام دستگاه های اجرایی به استفاده از توان داخلی (تا حد امکان) مد نظر باشد.


از سوی دیگر به نظر می رسد در این زمینه از یک ضعف دیپلماتیک رنج می بریم. یافتن راه های پیگیری حقوقی بین المللی حملات سایبری به ایران و همچنین تلاش برای سهیم شدن در مدیریت اینترنت جهانی از طریق حضور در مجامع موثر و مرتبط، اقداماتی است که نیازمند یک وزارت امور خارجه توانمند و متعهد است.

آیا می دانید بیشترین مخاطبان فضای مجازی چه کسانی هستند؟


آیا می دانید بیشترین مخاطبان فضای مجازی چه کسانی هستند؟
مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات گفت: در کل دنیا بانوان از فضای مجازی بیشتر برای فعالیت‌های اجتماعی و سرگرمی استفاده می‌کنند و مردان بیشتر از شبکه‌های اقتصادی. همچنین بانوان خانه‌دار در ایران بیشترین مخاطبان فضای مجازی را تشکیل می‌دهند.

سودابه رادفر در سلسله نشست‌های خانه جوانان همدان با موضوع زنان و فضای مجازی، با بیان اینکه اگر خواهان رسیدن به اهداف توسعه هستیم راهی جز حمایت از تفکر پیشرو نداریم، اظهار کرد: در کل دنیا بانوان از فضای مجازی بیشتر برای فعالیت‌های اجتماعی و سرگرمی استفاده می‌کنند.

وی با بیان اینکه بانوان بیشتر در فیس‌بوک، تلگرام و اینستاگرام فعالیت می‌کنند، افزود: در کل جهان مردان بیشتر از شبکه‌های اقتصادی استفاده می‌کنند.

مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات تصریح کرد: بانوان خانه‌دار در ایران بیشترین مخاطبان فضاهای مجازی را تشکیل می‌دهند.

وی با بیان اینکه تصمیم‌گیری فیلترینگ توسط کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه صورت می‌گیرد، ادامه داد: وزارت ارتباطات در باره فیلترینگ تلگرام اعلام کرد که قانون را انجام می‌دهد اما در دولت گذشته تنها کار وزارت ارتباطات مسدود کردن سایت‌های اینترنتی بود.

رادفر با اشاره به اینکه امروز در فیلترینگ اعلام می‌شود که اگر سایت مورد نظر بدون علت فیلتر شده می‌توان اعتراض کرد، یادآور شد: کانال‌های دارای محتویات مستهجن، فعالیت‌های ضددین، کودک‌آزاری و همسرآزاری و اشاعه فحشا در تلگرام مسدود خواهد شد و در غیر این صورت در تلگرام کانالی مسدود نمی شود.

وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه مردم ما نیز به افزایش یارانه‌ها مانند کشورهای اروپایی نه گفتند، عنوان کرد: مردم ما در خاورمیانه در میانه جنگ و کشورهای جهان سوم به یارانه ۴۰۰ هزار تومان و ۲۵۰ هزار تومان نه گفتند، معتقدم امروز آگاهی‌بخشی توسط فضای مجازی، جلوی بسیاری از تاریک‌اندیشی‌ها را می‌گیرد.

مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات با بیان اینکه خشونت‌های سفید بیشتر به بانوان با آزار و اذیت‌های جنسی وارد می‌شود، افزود: وقتی یک پیام در زمان نامناسب به یک خانم داده می‌شود مصداق خشونت است، ضمن اینکه زنان ما هنوز نمی‌توانند حقوق خود را پیگیری کنند.

وی با اشاره به اینکه خانواده از زن در خصوص مسائل جامعه پشتیبانی نمی‌کند، تصریح کرد: با گسترش فضاهای مجازی در اتاق شیشه‌ای هستیم و چندان مجامع خصوصی‌ مورد احترام قرار نمی‌گیرد.

رادفر در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه با حمایت جامعه خشونت علیه زنان پایان می‌یابد، ادامه داد: حفاظت‌های فیزیکی باید از اطلاعات شخصی انجام شود و در صورت تهدید شدن باید به خانواده اعلام شود و با افراد اخاذ مذاکره نشود.

وی با اشاره به اینکه دائم نباید از دیگران بپرسیم با تلفن همراه چه کار خواهیم کرد، افزود: اگر خانواده دچار خیانت شده باید علت را بیابد، موبایل و فضای مجازی علت اصلی نیست چرا که قبل از فضای مجازی نیز خیانت بوده است.

مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات با بیان اینکه حریم خصوصی نداریم و خودمان در حال دامن زدن به آن هستیم، گفت: آنقدر که مسائل روزانه برای دیگران سهل‌الوصول است در کشورهای غربی این چنین نیست.

وی با اشاره به اینکه نباید هر تصویر را در اینستاگرام منتشر کنیم، اظهار کرد: در ایران ۷۰ میلیون کاربر اینترنت داریم و بسیاری از افراد در حوزه سرگرمی فعالیت می‌کنند و به مسائل علمی و کاری چندان توجه ندارند.

رادفر با بیان اینکه تلفن همراه و فضای مجازی ارتباطات فضای حقیقی را تسهیل می‌کند، افزود: کل جامعه ما در حال گذار از سنت به مدرنیته است، در جامعه بانوان و مردان وجود دارد.

وی با اشاره به اینکه جامعه ما به دنبال توانمندسازی جامعه به لحاظ فکری است، تصریح کرد: در شهرها و روستاها باید کارگاه‌های آموزشی برگزار شود و توانمندی‌های لازم به مردم عرضه شود.

مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات با بیان اینکه تولید محتوا از مهمترین مسائل فضای مجازی است، ادامه داد: در تولید محتوا ۱۳ دستگاه داریم که مسائل فرهنگی بر عهده آنهاست.

وی خاطرنشان کرد: دولت تدبیر و امید سیاستگذار و تسهیل‌گر است و تصدی‌گر نیست، مشی دولت این است که کار را به بخش خصوصی واگذار کند بنابراین اگر بخش خصوصی تولید محتوا کند، دولت از آن حمایت خواهد کرد.

وی با بیان اینکه امروز می‌توان از فضای مجازی در حوزه‌های اقتصادی به خوبی استفاده کرد، اظهار کرد: نمونه‌های بسیاری در این حوزه رخ داده است.

 

چرا خودکشی گناهی بزرگ است؟

یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در مالکیت است .

خداوند مالک حقیقی همه موجودات است زیرا وقتی خالق همه اشیائ او است طبعا مالک همه اشیائ نیز ذات مقدس او است. (تفسیر؛ نمونه، ج27، ص449)

او  در آیات متعددی به این حقیقت اشاره کرده است و می فرماید:« هر چه در آسمانها و زمین است از اوست» (بقره 116-255-284- ال عمران 109- 129- نساء 126) «مالکیت آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست» (مائده 17- انعام 12- توبه 116)

حال همان خداوند که مالک جان آدمی نیز است ، به انسان تحت هیچ شرائطی  اجازه خود کشی را نداده است ، زیرا او را برای عبادت و بندگی و به کمال رسیدن خلق کرده است و خودکشی در تعارض با این هدف است و سبب عبث بودن خلقت انسان می گردد .

اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که فرمود؛ « شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان کبیره شده اند » (الفقیه ج3 ص574)

اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که فرمود ؛ « شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان کبیره شده اند
می فرماید؛ «خود کشی نکنید، خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در آتشی وارد خواهیم ساخت.» (نساء؛ 30)

امام صادق علیه السلام فرمود؛ «هر کس (از سر بی ایمانی به خداوند) خودش را عمداً بکشد ، در آتش جهنم خالد و جاودان خواهد بود.» (الفقیه ج4 ص95)

امام باقر علیه السلام فرمود: « مومن ممکن است به هر بلایی گرفتار شود و به هر نوعی بمیرد اما هیچ گاه خود کشی نمی کند.» (الکافی ج2 ص254)

خود کشی از گناهان کبیره و بزرگ است که سبب گرفتاری فرد در آتش جهنم می شود اما خلود او در جهنم در صورتی است که معتقد به خداوند و عقائد حقه نباشد زیرا ثابت است که شیعه اثنا عشری هیچ گاه مخلد در جهنم نمی ماند .

شیخ مفید می نویسد؛ « تمام علمای امامیه اتفاق دارند که تهدید به خلود در آتش جهنم اختصاص به کفار و غیر شیعیان دارد، و کسانی که ایمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند شیعیان) در جهنم مخلد نمی مانند.» (اوائل المقالات ص53)

امام کاظم علیه السلام فرمود؛ «خداوند جز اهل کفر و لجاجت و ضلالت و شرک را در آتش جهنم جاوادان نگه نمی دارد.» (توحید صدوق ص407)

بنابراین اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که فرمود ؛ « شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان کبیره شده اند » (الفقیه ج3 ص574)

عملی که تکمیل کننده روزه است

 

این روزها و ساعت‌ها آخرین لحظات ماه مبارک رمضان است که به سرعت در حال گذر است، ماهی که یک سال در انتظار آمدنش بودیم، پس از پایان یافتن ماه مبارک رمضان، یعنى در شب عید فطر, افرادى که داراى شرایط (بالغ و  عاقل باشد، بندۀ کسى و فقیر نباشد), باید زکاتى بپردازند. از این زکات با عنوان زکات فطره نامبرده می‌شود. 

زمان پرداخت زکات فطره: از شب عید تا ظهر روز عید فطر و بهتر آن است که در روز عید بدهد و اگر نماز عید مى‌خواند بنابر احتیاط واجب قبل از نماز عید بپردازد.

(تحریر الوسیله, ج1، ص 348، توضیح المسائل, م 2029).

در همین راستا و با توجه به اهمیت مسألۀ زکات عید فطر، به حدیثی از امام صادق (علیه السلام) دربارۀ عملی که تکمیل‌کنندۀ روزه اشاره می‌کنیم: 

 

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

« إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءُ الزَّکَاةِ یَعْنِی الْفِطْرَةَ کَمَا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه واله) مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ».

 تکمیل روزه به پرداخت زکاه فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه واله) کمال نماز است.

منبع: (وسائل الشیعه، ج6، ص 221)

چرا روز فطر، عید نامیده شد؟

عید فطر روز اول ماه شوّال و از مهم‌ترین اعیاد مسلمانان و شیعیان است. این روز در بسیاری از کشورهای اسلامی، تعطیل رسمی است و مسلمانان نماز عید برگزار می‌کنند. در این روز، روزه گرفتن حرام و پرداخت زکات فطره بر مسلمانان واجب است.

همان‌طور که گفته شد، روز فطر کنار عید قربان، غدیر و جمعه یکی دیگر از چهار عید بزرگ شیعیان به شمار می‌رود، در این راستا، سؤالی که ممکن است برای برخی ایجاد شود، این است که چرا روز فطر، به‌عنوان عید نامیده شده است. برای پاسخ به این سؤال، به حدیثی از امام رضا(علیه السلام) اشاره می‌کنیم: 

ایشان در حدیثی به علت نامیده شدن روز فطر به عید اشاره می‌کنند و می‌فرمایند:

«روز فطر، از آن جهت عید قرار داده شده است که مسلمانان، اجتماعی داشته باشند که در آن روز گرد هم آیند و برای خدا بیرون آیند و او را بر نعمت‌هایی که به آنان داده شده است، بستایند و روز عید، روز تجمع، روز خوردن روزه، روز زکات، روز شوق و روز نیایش است؛ و برای آنکه اولین روز از سال است که خوردن و آشامیدن در آن حلال است؛ چرا که ماه رمضان، اولین ماه سال نزد اهل حق است.

پس خداوند دوست داشت که در چنین روزی همایشی داشته باشند تا خدا را حمد و ستایش کنند و در این روز، تکبیر در نماز، از آن روی بیش از روزهای دیگر قرار داده شده که تکبیر، بزرگداشت خداوند و ستایش و ثنای او بر نعمت هدایت است، آن گونه که خداوند فرموده است: «تا خداوند را بر این که هدایتتان کرد، بزرگ بدارید و باشد که شکر گزارید». و در آن روز، دوازده تکبیر قرار داده شده است؛ چون در هر دو رکعت، دوازده تکبیر است هفت تکبیر در رکعت اول و پنج تکبیر در رکعت دوم قرار داده شده و آن دو، یکسان نشده‌اند؛ چرا که مستحب است نماز واجب، با هفت تکبیر آغاز شود، از این رو در اینجا با هفت تکبیر آغاز شده است. و در رکعت دوم، پنج تکبیر است؛ چرا که تکبیرة الاحرام نمازها در شبانه‌روز، پنج تکبیر است، و برای اینکه تکبیرها در هر دو رکعت، فرد فرد باشند.

منبع: (من لایحضره الفقیه، ج1، ص 522)
متن حدیث:

«عَنِ الْفَضْلِ‌بْنِ شَاذَانَ النَّیْسَابُورِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ یُذْكَرُ أَنَّهُ سَمِعَهَا مِنَ الرِّضَا(ع‏) أَنَّهُ إِنَّمَا جُعِلَ‏ یَوْمُ‏ الْفِطْرِ الْعِیدَ لِیَكُونَ‏ لِلْمُسْلِمِینَ‏ مُجْتَمَعاً یَجْتَمِعُونَ فِیهِ وَ یَبْرُزُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلَى مَا مَنَّ عَلَیْهِمْ فَیَكُونُ یَوْمَ عِیدٍ وَ یَوْمَ اجْتِمَاعٍ وَ یَوْمَ فِطْرٍ وَ یَوْمَ زَكَاةٍ وَ یَوْمَ رَغْبَةٍ وَ یَوْمَ تَضَرُّعٍ وَ لِأَنَّهُ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنَ السَّنَةِ یَحِلُّ فِیهِ الْأَكْلُ وَ الشُّرْبُ لِأَنَّ أَوَّلَ شُهُورِ السَّنَةِ عِنْدَ أَهْلِ الْحَقِّ شَهْرُ رَمَضَانَ فَأَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَكُونَ لَهُمْ فِی ذَلِكَ مَجْمَعٌ یَحْمَدُونَهُ فِیهِ وَ یُقَدِّسُونَهُ وَ إِنَّمَا جُعِلَ التَّكْبِیرُ فِیهَا أَكْثَرَ مِنْهُ فِی غَیْرِهَا مِنَ الصَّلَاةِ لِأَنَّ التَّكْبِیرَ إِنَّمَا هُوَ تَعْظِیمٌ لِلَّهِ وَ تَمْجِیدٌ عَلَى مَا هَدَى وَ عَافَى كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ــ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ‏ وَ إِنَّمَا جُعِلَ فِیهَا اثْنَتَا عَشْرَةَ تَكْبِیرَةً لِأَنَّهُ یَكُونُ فِی كُلِّ رَكْعَتَیْنِ اثْنَتَا عَشْرَةَ تَكْبِیرَةً وَ جُعِلَ سَبْعٌ فِی الْأُولَى وَ خَمْسٌ فِی الثَّانِیَةِ وَ لَمْ‌یُسَوَّ بَیْنَهُمَا لِأَنَّ السُّنَّةَ فِی الصَّلَاةِ الْفَرِیضَةِ أَنْ تُسْتَفْتَحَ بِسَبْعِ تَكْبِیرَاتٍ فَلِذَلِكَ بُدِئَ هَاهُنَا بِسَبْعِ تَكْبِیرَاتٍ وَ جُعِلَ فِی الثَّانِیَةِ خَمْسُ تَكْبِیرَاتٍ لِأَنَّ التَّحْرِیمَ مِنَ التَّكْبِیرِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ خَمْسُ تَكْبِیرَاتٍ وَ لِیَكُونَ التَّكْبِیرُ فِی الرَّكْعَتَیْنِ جَمِیعاً وَتْراً وَتْر».

مواظبت در استجابت دعا...!

 

اگر دعایتان به مستجاب شده مواظب سه حالت باشید

اول: آن که عجب نکنی و نگویی من معلوم می شود آدم خوبی هستم که دعایم مستجاب شد زیرا عجب و خودپسندی باعث فساد عمل و غلبه شیطان است.

دوم: شکر و حمد خدا نمایی که تفضل کرد بر تو به اجابت دعای تو، بلکه مستحب است دو رکعت نماز شکر بجا آوری.

سوم: همین که دعای تو مستجاب شد ترک دعا نکنی و باز در خانه خدا بروی تا بیگانه نشوی ودر وقت حاجت خواستن دوباره آشنا باشی                                                               

اگر دعایتان به استجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید

اول: آن که مایوس نشوی از رحمت خدا، زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان تو باشد که مانع اجابت است پس در صدد رفع آن به توبه و تعذیب نفس برآی.

دوم: ترک دعا نکن.

سوم: راضی باش به تقدیر الهی تا همان رضای تو باعث اجابت دعایت بشود.

امام حسن علیه السلام می فرماید: من ضامنم از برای کسی که در قلب او چیزی خطور نکند بجز رضا و خشنودی به قضای خدا این که دعا کند پس مستجاب شود.

منبع:

گنج های معنوی /رضا جاهد/ص35-36

مثل چمران بمیرید...!

امام خمینی که همواره ارتباط معنوی خاصی با دکتر چمران داشت ، در پیامی به مناسبت شهادت او ، منحصربفردترین عباران و اوصاف را درباره چمران به کار برد ، در حالی که تنها  دو سال از آشنایی اش با وی می گذشت:

«…شهادت انسان‏ ساز سردار پرافتخار اسلام، و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به «ملاء اعلی»، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی‏عصر ارواحنا فداه تسلیت و تبریک عرض می‏کنم….ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد، که در جبهه‏ های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران، حماسه می‏ آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پبروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزگار و معلمی متعهد بود، که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت.چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات و گروه‏های سیاسی، و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست، و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.

هنر آن است که بی‏ هیاهوهای سیاسی، و «خودنمایی»های شیطانی، برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر…»

اما جان کلام این جا است که حضرت امام که در باره چمران با قطعیت و قاطعیت  سخن می راند، با نوعی آرزومندی برای خویش چنین عاقبتی را مطرح می سازد که:
«او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما مى‏ توانیم چنین هنرى داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند.»‏
اما درس آموز تر از همه، انذار حضرت امام به تعدادی از مبارزین قدیمی است که بعضا هم در مقطعی با آن شهید بزرگوار همراه بوده اند و از اعتبار بالای چمران و موضوعات تاریخی چنین یادآوری می فرمایند که البته برای همه عبرت گیرندگان آموزنده و وسیله عبرت است:
«من در حالات همه ‏تان مطالعه کردم و مى‏ کنم و نمى‏ خواهم که منتهى بشود آن رأیى که من دارم به اینکه شما- خداى نخواسته- دیگر در فکر اسلام نیستید، و همه فکر خود هستید. مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شماها چه قدر مى‏ خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامى هم پیدا بکنید از مقام رضا خان و محمد رضا خان بیشتر مى‏ شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است.
تعلیم بگیرید از این حوادثى که در دنیا واقع مى‏ شود. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران  هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید

آیت الله خامنه ای که همزمان با شهادت شهید چمران، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع را برعهده داشتند در جلسه علنی مجلس در اول تیر۱۳۶۰بیانات کوتاهی را در باره شهادت دکتر مصطفی چمران بیان کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای بیان داشتند:

«درباره برادر شهید عزیزمان دکتر چمران هیچ زبان وبیانی من نمیتوانم ستایش خودم را نسبت به این برادر شهید و عزیز و تاسف خودم رااز فقدان او به عرض شما برسانم و نکته ای را که من در مورد ایشان لازم میدانم بگویم این است که ایشان در طول مدت این دو سال،‌ که ما با ایشان همکاری مستمری داشتیم یعنی از دوران دولت موقت، همکاریهای نزدیکی ما با مرحوم دکتر چمران داشتم، در زمینه های مختلف یک لحظه من دکتر چمران را متخطی از خط ولایت فقیه نیافتم. ایشان فرمان امام را، امر امام را، عشق به امام را از همه صبغه‌ها و رنگهایی که در عالم سیاست و خطوط سیاسی وجود دارد مرجح می دانست و این خصوصیت دکتر چمران بود».

و نیز فرمودند:“ما اگر از چمران تجلیل می کنیم در واقع از اسلام و شیوه های اسلامی تجلیل می کنیم” و “شهید چمران جزو عناصر بسیار برجسته‏ى ما بود که داراى ابعاد مختلف علمى، جهادى و عرفانى بود".

شهید چمران واقعا برای ما حکایت عشق و عرفان بود، کسی بود که امام و رهبری قبولش داشتند و براش ارزش زیاد قایل بودند، مرد آهنینی که با دست خالی جلوی عراق ایستاده بود و هیچ چیز جلودارش نبود.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

 

منبع:

بیانات امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) درباره شهید چمران/سایت http://dana.ir/792013

"تروریسم و ابتذال" دو روی سکه "بزرگان آمریکا"

دلباختگان امريكا و توسعه به سبك امريكايي در ايران كم نيستند. كساني كه با هر احساس كمبودي در فرهنگ ايرانيان، به سرعت، نمونه مثبت همان را در غرب مثال مي‌زنند و حتي گاه براي فرهنگ ايراني كمبود تراشي مي‌كنند تا بهانه لازم براي به رخ كشيدن فرهنگ ليبرال امريكايي فراهم شود. اين روزها اين جماعت كار سختي در پيش دارند؛ توجيه‌تراشي براي نمايش ابتذالي كه در مناظره‌هاي انتخاباتي امريكا عيان شده، كار سختي است! تا همين ديروز، جهان را در هيجان و التهاب انتخابات رياست جمهوري امريكا تصوير و تيتر مي‌كردند؛ حالا اما همه اين هيجان به نمايش ابتذال فرهنگ امريكايي بدل شده است؛ دفاع از تروريسم، ولنگاري جنسي و فرهنگي و در نهايت افشاگري‌هاي غيراخلاقي به عنوان ابزار رسيدن به هدف (سياست ماكياولي امريكايي). هنوز خيلي‌ها انتخابات امريكا را با هيجان دنبال مي‌كنند؛ نه به دليل اهميت آن كه چه كسي رئيس مي‌شود؛ اين دغدغه ديگر كهنه شده و اغلب مي‌دانند اينكه سلطه امريكا بر جهان توسط كلينتون دنبال شود يا ترامپ، تفاوتي ندارد. بلكه هيجان اين روزها مثل هيجان دنبال كردن اخبار زرد بازيگران هاليوود شده است؛ سياست امريكايي تحت تأثير فرهنگ مبتذل امريكا زرد و سخيف طي مي‌شود؛ يك هاليوود سياسي تمام عيار!

 

روشنفكران ايراني ترجيح مي‌دهند همه‌ ابتذال نمود يافته در رقابت‌هاي انتخاباتي امريكا را متوجه دونالد ترامپ كنند و مفري براي هيلاري كلينتون به عنوان نماينده حزب مورد علاقه روشنفكران غرب‌زده  ايراني دست و پا كنند؛ تقسيم امريكا به امريكاي خوب كلينتون و امريكاي بد ترامپ. واقعيت اما امر ديگري است؛ همه چيز بد و مبتذل و زرد است و امريكاي كلينتون و امريكاي ترامپ دو قطب اصلي امريكاي بد هستند؛ خوب‌ها در فرهنگ ليبرال، در فرهنگ سرمايه محور و انسان‌مدار غرب، اگر بتوانند باقي بمانند، اما جايي براي رسيدن به قدرت ندارند. نگاهي به آنچه اين روزها در امريكا مي‌گذرد، نشان مي‌دهد اين گزاره، بدبينانه نيست.

 

دفاع از تروريسم و ولنگاري جنسي؛ دو سوي فرهنگ امريكايي

 

هيلاري كلينتون صراحتاً از نقش ايالات متحده در تأسيس داعش مي‌گويد؛ اعترافي كه حالا به بزرگ‌ترين حربه رقيب انتخاباتي‌اش براي حمله به او تبديل شده است. كلينتون در دفاع از خود سعي مي‌كند سوريه، ايران و روسيه را مسببان شكل‌گيري داعش معرفي كند. حرف خنده‌داري كه تعداد رزمندگان اين سه كشور در مقابله با داعش براي اثبات دروغ بودنش كفايت مي‌كند. با اين همه، اين دروغگو نماينده تمام‌نماي حزب حاكم امريكاست؛ دمكرات‌هاي مودب و باهوش كه حتي جنازه نظاميان سوري و كودكان يمني هم چيزي از ميزان ادب آنها كم نمي‌كند!

 

خشونت و دفاع از تروريسم در عمل (صرف نظر از شعارهاي شيك مبارزه با تروريسم) در متن فرهنگ امريكا پررنگ است. جامعه‌اي كه ياد گرفته حامي تروريسم صهيونيستي باشد، جامعه‌اي كه خشونت‌هاي مسلح در ميان آنها شايع است، جامعه‌اي كه هيچ وقت نتوانسته در موضع اكثريت، معترض جنگ‌طلبي‌هاي حاكمانش در هزار كيلومتر دورتر از خاك امريكا باشد، حتماً يكي از نمايندگانش هيلاري كلينتوني خواهد بود كه فروش اسلحه به داعش و اذعان به تأسيس داعش يكي از اعتراف‌هاي اوست. البته هيلاري هم همانند رئيس‌جمهور هم‌جناحي‌اش اوباما، اتوكشيده و مودب است؛ اهل پرخاش و خشونت‌هاي كلامي‌اي همچون ترامپ نيست؛ اما آيا اين ظاهر شيك از تعداد قربانيان جنگ‌افروزي‌هاي امريكا در خاورميانه مي‌كاهد، بعيد است!

 

هيلاري كلينتون نماينده آن بخشي از امريكاست كه جنتلمنانه رفتار مي‌كنند اما خوب بلدند سرها را با پنبه ببرند. به شما ناسزا نمي‌گويند اما با لبخند شما را له خواهند كرد. آنها همان‌طور كه دارند در مورد حقوق بشر و دفاع از فقرا و مذمت ‌نژادپرستي سخنراني كنند، دلارهايشان به نفع تكفيري‌ها و سلاح‌هايشان به نفع آل سعود و اسرائيل كار مي‌كند. آنها مردان عمل هستند و نه حرف!

 

حالا مي‌توان يكبار بيانات رهبر انقلاب در شهريور سال جاري را مرور كرد كه دولت امريكا را فاقد صلاحيت اخلاقي براي اظهارنظر درباره‌ جمهوري اسلامي ايران دانستند و فرمودند: «چه حزبي كه دولت آن، امروز در امريكا بر سر كار است و چه حزب رقيب كه دولت قبلي را به‌دست داشت، هيچ‌كدام صلاحيت اخلاقي ندارند، زيرا هر دو حزب، مرتكب جنايات و فجايع گوناگوني شده‌اند… بزرگ‌ترين گناه حزب حامي دولت كنوني امريكا «ايجاد شبكه‌هاي تروريستي خطرناك» است… دولت كنوني امريكا، يك گروه تروريستي را به ظاهر مورد حمله قرار مي‌دهد و يك گروه ديگر تروريستي را مستثنا مي‌كند كه معني آن، حاكميت سياست بر اخلاق است… دولت قبلي امريكا نيز مسئول فجايع و جنايت‌هاي انجام‌گرفته در عراق و افغانستان است؛ به‌گونه‌اي كه ميليون‌ها نفر انسان بي‌گناه كشته شدند و حتي هزاران نفر از دانشمندان عراقي به‌وسيله‌ گروه آدمكش «بلك‌واتر» شناسايي شدند و به قتل رسيدند… بنابراين هيچ‌يك از دو حزب مطرح در امريكا، از لحاظ صلاحيت اخلاقي، ترجيحي بر ديگري ندارد.»

 

آن سوي سكه، معجوني از ابتذال اخلاقي‌ است به نام دونالد ترامپ. او حتي دليلي نمي‌بيند مودب و باهوش به نظر برسد. به هر حال گاوچران‌هاي امريكايي هم بايد در انتخابات امريكا نماينده‌اي داشته باشند ديگر! ادبيات ركيكش در مقابل زن‌ها را انكار نمي‌كند؛ حتي اگر آن زن دختر او باشد!
جامعه امريكا مي‌خواهد نسبت به رفتار ترامپ معترض باشد؛ اما اينها يك اداست. وگرنه فرهنگ امريكايي بارها فرياد‌زده كه انسان در انتخاب آزاد آزاد است و وقتي در فرهنگ امريكايي انسان مي‌تواند براي ارضاي غريزه به همجنس روي بياورد، چرا همين نگاه به محارم هم تسري نيابد؟! آزادي جنسي‌اي كه فرهنگ غرب بر آن پا مي‌فشارد و با اتكاي به آن، همجنس بازي را قانوني و حتي شرعي! جا مي‌زند، آيا مي‌تواند مغاير با نگاه جنسي به محارم باشد؟ نگاه جنسي به محارم توسط يك جمهوريخواه، همان حق دانستن همجنس‌گرايي در نگاه دمكرات‌هاست و هر دو، دو روي سكه دفاع از آزادي مطلق انسان در فرهنگ امريكايي. ترامپ زياده مبتذل و سخيف است اما جامعه امريكا نمي‌تواند به او معترض باشد. او نماينده همه تلاش‌هاي امريكايي براي رسميت بخشي به آزادي جنسي در امريكاست. همان چيزي كه جمهوري اسلامي به‌خاطر جرم دانستنش و اسلام به‌خاطر گناه دانستنش، سرزنش و حتي متهم به نقض حقوق بشر مي‌شوند.

 

حاكميت سياست بر اخلاق

 

اوج اخلاق سياسي دمكرات‌هاي مودب به افشاگري‌هاي اخلاقي رسيده است. اين افشاگري‌ها گرچه بي طرفي دستگاه‌هاي اطلاعاتي امريكا هم را زير سوال مي‌برد، اما فراتر از آن، نشان مي‌دهد كه رسيدن به اهداف سياسي مي‌تواند آنقدر مهم باشد كه وسيله را توجيه كند. حتي اگر آن وسيله، روابط شخصي آدم‌ها باشد. اخلاق رنگ مي‌بازد تا افشاگري در مورد خصوصي‌ترين روابط آدم‌ها آنها را به هدف سياسي برساند. سياست بر اخلاق هم حكومت مي‌كند و يكي فايل صوتي سخنان ركيك رقيب را افشا مي‌كند و ديگري زناني را كه همسر رقيب با آنها رابطه نامشروع داشته، به محل مناظره دعوت مي‌كند.

 

البته اين هم خود تناقض جالب توجهي است كه قوانين ايران متهم به دخالت در زندگي خصوصي مردم مي‌شود، قوانيني كه اجازه افشاي مسائل منافي عفت را نمي‌دهد؛ اما حالا همه دستاويز از ميان به در كردن رقيب در امريكا، همين رفتارهاي خصوصي است!

 

مناظره‌هاي انتخاباتي امريكا عصاره ابتذال فرهنگ امريكاست؛ آينه تمام نماي جامعه‌اي كه قرار است از قيد و بند هر ارزشي آزاد و رها باشد. روياي امريكايي امروز برابر ماست و مي‌شود صادقانه با خود انديشيد آيا اين انتهاي توسعه‌اي است كه دلباختگان امريكا حسرتش را دارند؟

منبع:

http://shohadayeiran.com/fa/news/129027/%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%88-%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D8%B0%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D9%88-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B3%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7

بزرگی ذاتی انسان از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

از منظر امام علی (علیه السلام)، انسان موجودی آزاده است که در بند و یوغ نمی گنجد و هیچ گونه ذلتی را نمی پذیرد. سزاوار نیست که انسانی، این گونه در نزد کسی کرنش کند و یا انسانی همانند خویش را ارباب خود بداند و بخواند.

«لا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حراً»؛ بردۀ هیچ کس مباش؛ زیرا خداوند ترا آزاد آفریده است.

افراد بشر؛ همه از اولاد حضرت آدم (علیه السلام) بوده و شایستگی زندگی کریمانه، همراه با عزت و آزادگی را دارا هستند. این آزادگی، در کنه وجود آدمیان پدید آمده و هیچ کس را یارای زدودن آن نیست. حتی خود انسان نیز حق تحقیر و کوچک کردن خود را ندارد. او می ­باید این امتیاز الهی را پاس دارد و در نزد هم نوع خود  سر خم نکند. سید رضی در نهج البلاغه آورده است: آن گاه که امام (علیه السلام)، در مسیر خویش به سوی شام، به شهر انبار رسید، بزرگان انبار (همراه با مردم) در جلوی مرکب امام (علیه السلام) دویده و این گونه امام علی (علیه السلام) را احترام می کردند. امام علی (علیه السلام) آنان را نهی نموده و نارضایتی خویش را از این عمل ابراز داشت.

امام (علیه السلام) به گونه ای عزت مؤمنین را پاس می داشت که حتی همراهی پیادگان را بر مرکب و اسب خویش نمی پسندید. آن گاه که از صفین باز می گشت، به قبیلۀ «شبام» رسید. حرب بن شُرَحبیل شبامی به همراه حضرت حرکت می کرد. امام (علیه السلام) سواره بود و او پیاده در رکاب حضرت می رفت. حضرت بدو فرمود: بازگرد که پیاده آمدن چون تویی با کسی چون من، موجب پدید آمدن فتنه برای والی خواهد شد و خواری و ذلت مؤمن را در پی خواهد داشت

این سخن در جایی دیگر به گونه ای کلی گزارش شده است: «إنّ مشی الماشی مع الراکب، مفسدة للراکب ومذلّة للماشی»؛ همراهی کردن پیاده به دنبال سواره موجب انحراف و فساد سواره گشته و ذلت و خواری مؤمن را سبب می شود.

این شیوه عمل به عنوان راهبرد به سیاست­های علوی است. مکتب امام علی (علیه السلام)، انسان مؤمن را بزرگ داشته و خواری او را نمی پسندد. حتی خود او نیز حق ندارد کرامت انسانی خداداد خویش را زیر پا نهد و در رکاب دیگری به تحقیر شخصیت خویش بپردازد.

منبع:

نهج البلاغه، نامۀ 31.

همان، حکمت 37؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 104.

همان، حکمت 322

رهبر معظم انقلاب ،درس بزرگ روز بیست و یکم ماه رمضان چیست؟...

رهبر معظم انقلاب در بیانی با اشاره به اینکه روز بیست و یکم ماه رمضان هم دارای فضیلتی مانند شب قدر و هم روز شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است، به درس بزرگ این روز اشاره کردند

 امروز جمعه 25 خردادماه و 21 رمضان مصادف با سالروز شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. بزرگان دین از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی هر ساله به مناسبت‌های مختلف به بیان نکات، عبرت‌ها و درس‌های بزرگی نسبت به برخی ایام سال و حتی سیرۀ و منش ائمه اطهار (علیه السلام) می‌پردازند.

شنیدن فضایل و برخی ابعاد و ویژگی‌های شخصیتی ائمه (علیه السلام) در کلام بزرگان دین باعث ایجاد نگرش و معرفتی نوین در افکار شیعیان می‌شود. در واقع ایام ولادت‌ها و شهادت‌های آن بزرگواران باید فرصتی جهت تبیین معارف و فضایل این بزرگواران باشد تا جامعه اسلامی ضمن اینکه به غم و شادی می‎پردازد، به شعور و معرفت عترت(علیه السلام) نیز برسد.

در همین راستا به بخشی کوتاه از بیانات رهبر معظم انقلاب دربارۀ اهمیت روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان اشاره می‌کنیم.

امروز بیست و یکم ماه رمضان است. این روز قدر هم دارای فضیلتی مانند شب قدر است، هم روز شهادت امیرمؤمنان (علیه السلام) است.
درس بزرگ این روز برای ما تقواست، مراقب خود باشیم، در کار و رفتار خود، در سخن و معاشرت خود، حتّی در آنچه که در ذهن ما می‌گذرد دقّت کنیم، مواظب آنها باشیم و سعی کنیم که از راه خدا و راه حق منحرف نشویم. این، تقواست. (75/11/12)
* به راستی تقوا، سپری الهی در برابر ناجوری‌ها و شیطنت‌هاست، بیاییم همت بیشتری کنیم و در این چند صباحی که در این دنیا به سر می‌بریم، با تقوای الهی لحظه به لحظه خودمان را برای سربازی مولایمان مهدی (عجل الله ) آماده‌تر کنیم.

تفسیر شرایط آخرالزمان در خطبه حضرت علی(ع)

حضرت علی علیه السلام در خطبه 138 نهج البلاغه عباراتی فرموده اند که به گمان اغلب شارحان نهج البلاغه از گوشه ای از وقایع آخرالزمان پرده برداشته است؛ شرایطی که در آن هدایت، دستخوش خیمه شب بازی های «هوا» می شود، و قرآن به تبعیت رأی و قیاس درمی آید، و در نهایت به جنگی ویرانگر می انجامد.

منجی عالم، در چنین هنگامه ای، سردمداران را به زشتی کردارشان مؤاخذه خواهد کرد و بشر را فرا می خواند که سیطره جهانی عدالت را به تماشا بنشینند؛ اما پیش از آن هنگامه طلایی، زمین دستخوش طغیانگری یک خون ریز می گردد.

در نهایت حضرت علی علیه السلام با ارائه این نشانه های دقیق ضمن سفارش هایی مهم و حیات بخش، بشریت را از پایان سرنوشت خود آگاه می کند تا به سلاح بیداری تجهیز شود.

در همه ادیان الهی، اخباری مبنی بر پیش گویی وقایع آخرالزمان و در نهایت ظهور یک منجی وجود دارد. در مذهب بی بدیل شیعه نیز اخباری در این مورد آمده است که علاوه بر نوید ظهور یک منجی شناخته شده، به پیش گویی وقایع آخرالزمان نیز می پردازد.

از آن جا که تحلیل دقیق حوادث آخرالزمان، به شناخت و آگاهی از آن شرایط نیاز دارد، دقت در چنین روایاتی، بسیار لازم و ضروری است؛ چرا که اوضاع در آن زمان، آن چنان پرفتنه است که بازشناسی حق از باطل دشوار می شود. از جمله این اخبار خطبه 138 نهج البلاغه است که در آن عباراتی وجود دارد که بسیاری از شارحان، مقصود از اشاره های امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن خطبه را با شرایط آخرالزمان منطبق می دانند؛ هرچند در خود عبارات، قرینه روشن و آشکاری مبنی بر ارتباط آن با آخرالزمان وجود ندارد. این جستار در پی آن است تا ضمن نقل اقوال شارحان، به نقد و بررسی آنها نیز بپردازد.

این خطبه در واقع از سه بخش جداگانه تشکیل شده که فراز بخش اول عبارت است از: «یَعطِفُ الهوی علی الهُدی إذا عطفوُا الهُدی علی الهَوی و یَعطِفُ الرّأیَ علی القرآن إذا عطفوا القرآنَ علی الرّأی» این بخش تحت عنوان جدال آخر الزمان مورد بررسی قرار می گیرد.

بخش دیگر که عبارت است از:«حتّی تقوُمَ الحربُ بکمْ علی ساقٍ بادیاً نَواجِذُها مملوءَهٌ اخلافُها حُلوا رَضاعُها عَلْقَماً عاقبتُها. ألا و فی غدٍ- و سَیَأتی غدٌ بما لا تعرِفونَ- یأخذُ الوالی منْ غیرِها عُمّالَها علی مساوِی أعمالِها و تُخرجُ لهُ الارضُ افالیذَ کبِدِها و تُلقی إلیهِ سلماً مقالیدَها فیُریکم کیفَ عدلُ السّیره و یُحیی مَیّتَ‌الکتابِ و السُّنة»

بخش دوم ذیل عناوین نشانه های آخرالزمان و اصلاحات موعود بررسی می شود.

و بخش سوم نیز عبارت است از: «کاَنّی بهِ قدْ نَعَقَ بالشّامِ و فحَصَ برایاتِه فی ضَواحیَ کوفانَ فعطفَ عَلیها عَطْفَ الضّروس و فرَشَ الارضَ بالرّؤوسِ. قدْ فغرتْ فاغرَتُهُ و ثَقُلت فی الارضِ وَطأتُهُ، بعیدَ الجولهِ، عظیم الصّولهَ و اللهِ لَیُشَرّونکمْ فی اطراف الارضِ حتی لا یبقی منکمْ إلا قلیلٌ، کالکُحلِ فی العینِ. فلا تزالونَ ‌کذلکَ حتی تؤُوبَ الی العرَبِ أوازِبُ احلامها! فالْزَموا السّننَ القائمهَ و الآثارَ البیّنهَ و العهدَ القریبِ الذی علیهِ باقی النُّبُوهِ و اعلموا انّ الشیطانَ إنّما یُسنّیَ لکمْ طُرقهُ لِتتّبعوا عَقِبَهُ»

ذیل عنوان وظیفه مردمان آخرالزمان، این فراز مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

قابل ذکر است که بندهای نقل شده بخشی از متن اصلی خطبه است که سید رضی آنها را انتخاب نموده و آورده است.

جدال آخرالزمان

خطبه 138 نهج البلاغه از همان آغاز به گونه ای ایراد شده که گویی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مقام بیان اخباری مربوط به آینده است. استفاده از «إذا» ظرفیه در همان ابتدای خطبه این امر را روشن تر می سازد. خویی در منهاج البراعه بحث گسترده ای در مورد اِعراب بخش ابتدایی کلام حضرت، بیان می کند که«إذا» در این جا به هیچ وجه شرطیه نبوده و در واقع معنای ظرف می دهد.(ج8، ص 347)

خطبه مذکور که سید رضی آن را تحت عنوان «یوُمیءُ فیها إلی ذکْرِ الملاحم» نام گذاری کرده است این گونه آغاز می شود: «یَعْطِفُ الهوی علی الهُدی إذا عَطَفوا الهُدی علی الهوی و یَعْطِفُ الرّأیَ علی القُرآن إذا عطفوا القُرآن علی الرّأی؛ خواهش نفسانی را به هدایت آسمانی باز می گرداند و آن هنگامی است که[ مردم] رستگاری را تابع هوی ساخته اند و قرآن را تابع رأی خود کرده اند.

از دیدگاه شارحان نهج البلاغه، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این عبارات به فضا و شرایط آخرالزمان اشاره نموده و آن را ترسیم کرده اند. بیان حضرت در این فراز به شکلی است که گویی به جدالی آخرالزمانی اشاره می کند؛ به جدالی که در آن «هدایت» دستخوش خیمه شب بازی های «هوا» شده و «قرآن» به تبعیت «رأی» درمی آید، و به نبردی در هنگامه ای سخت اشاره می فرماید که بشر چنان عنان خود را به نفسانیت خویش می سپارد که زمام هدایت از کف می رمد، و «رأی» به چنان جایگاهی دست می یابد که کلام وحی را پیرو خویش می شمارد.

خویی در منهاج البراعه در شرح این عبارت به رویکرد مردمان آخرالزمان نسبت به قرآن اشاره می کند و می نویسد: آنان قرآن را بنا به مذاهب گوناگون خویش به تأویل می برند… و سؤال از اهل ذکر و رجوع به ولیّ امر را وا می نهند(ج8، ص 349)

در چنین هنگامه پربلایی، به گفته صاحب معارج نهج البلاغه، اگر مردمان به یاری «هدی» اهتمام ورزند، به ناگاه «هوا» را یاری می نمایند و از خواهش های نفس فرمان می گیرند؛ به گونه ای که یارای تمیز میان آن دو را ندارند، همان گونه از تمیز میان «رأی » و «قرآن» ناتوانند.(ص 228)

شیوه عملی منجی

در چنین شرایط آشفته و نابسامان آخرالزمان، منجی ای ظهور خواهد کرد که با اتخاذ شیوه ای خاص، اوضاع را سامان می بخشد، و آن شیوه احیای «هدی» و دمیدن روحی تازه به «قرآن کریم»است. «هدی» معنای گسترده ای را دربرمی گیرد که به منظور درک بهتر کلام حضرت از توضیحی که مؤلف فی ظلال نهج البلاغه در مورد آن ارائه داده است مدد می جوییم: مراد از هدی در این جا عقلی است که هر امر نافع برای حیات را نیک می شمارد و هر امر مضر برای حیات را زشت می داند(ج2، ص 297)    .

بنابراین، «هدی» همان عقل روشنگری است که در وجود آدمی به ودیعت نهاده شده، تا به مدد آن خیر را از شر بازشناسد و در اوضاع پریشان آخرالزمانی، این قوه حیات بخش بشری که اسیر افسار گسیخته خواهش های نفسانی شده است احیا خواهد شد. وجود آن منجی،‌ سبب نورانیتی می شود که در پرتو انوارش، این نیروی خدادادی، جانی تازه می گیرد   .

بنابراین، با توجه به این پیش گویی امیرالمؤمنین علی علیه السلام، منجی بزرگ آخرالزمان، زمانی ظهور خواهد کرد که «هدی»- این عقل روشنگر- به رنگ هوس های خام آدمی جامه می پوشد و مردمان کلام وحی را به مریدیِ رأی خویش می گیرند.

منجی در چنین شرایطی بساط این دگرگونی را برخواهد چید، و واژگونی حقیقت را با میزان خویش به سر منزلی امن خواهد رساند؛ و چه سر منزل و سرانجامی نیکوتر از هدایت که حلقه مفقوده اوضاع پیچیده آخرالزمان است، و چه میزان و معیاری اطمینان بخش تر از سخن پروردگار که در پایان دوران زمین و زمینیان به وادی فراموشی سپرده خواهد شد؛ و این شیوه عملی منجی موعود است: مجالی به «هدی » برای بالیدن و دمی مسیحایی به «وحی» که به پوستینی بی جان مبدّل گشته است.

 امام آخرالزمان

سخن این جاست که او کیست؟ این منجی بزرگ که بشریت گمشده در هزار توی «رأی» و «هوی» را به سعادت آباد «وحی» و«هدی» رهنمون می کند، کیست؟

اکثر شارحان نهج البلاغه بر این عقیده اند که این فراز از خطبه به امام آخرالزمان اشاره دارد. ابن ابی الحدید در این باره چنین می نویسد: «این سخن اشاره دارد به وجود امامی که خداوند متعال او را در آخرالزمان خلق خواهد کرد، و در اخبار و روایات به وجود او وعده داده شده است.» ( جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ج4، ص 265) اما این شارح معتزلی اشاره ای به هویت آن نمی کند. 

ابن میثم او را امام منتظر موعود می خواند ( اختیار مصباح السالکین، ص 297)، و حاج میرزا ابراهیم خویی او را این چنین معرفی می کند: او قائم منتظر آخرالزمان است که در اخبار و روایات به وی نوید داده شده است(الدرّه النجفیه، ص 177)

نویسنده فی ظلال نهج البلاغه از قول اکثریت، او را «مهدی منتظر»می خواند و با ذکر دلیل، مدعایش را چنین شرح می دهد: شکی نیست که مقصود اوست، چرا که احادیث فراوانی از طریق اهل سنت و نیز شیعیان در این مورد وارد شده است؛ زیرا او رأی و قیاس عمل نمی کند و امور را با منافع خاص نمی سنجد بلکه مقیاس و معیار در همه زمینه ها نزد او قرآن کریم و عقل سلیمی است که به آن اشاره کردیم؛ به طوری که اگر همه مردم بر امری اجماع کنند- حال آن که پشتوانه ای به یکی از این دو نداشته باشد،-نزد او بدعت و گمراهی شمرده می شود(ج2، ص 298).

موسوی در شرح نهج البلاغه خویش به صراحت او را مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می خواند که پیامبر به ظهور او نوید داده است(ج2، ص 409 و410 )

بی گمان از دیدگاه ژرف نگر شیعه، بزرگمردی که قادر است به اذن خدای تعالی شرایط پریشان آخرالزمان را سامان بخشد کسی نیست جز همو که طبق روایات صریح منقول، دوازدهمین حقیقت تابناک عالم، همنام نبی مکرم اسلام و فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است.

نشانه های قیام آخرالزمان

اوضاع نابسامان آخرالزمان مقدمات جنگی وحشتناک و ویرانگر را فراهم می سازد؛ نبردی به غایت خونین و هراس انگیز که امیرالمؤمنین علیه السلام این گونه از آن یاد می کنند: « حتی تقوُمَ الحربَ بِکُمْ علی ساقٍ بادیاً نواجِذُها، مملوءَه اخلافُها، حُلوا رَضاعُها، علقماً عاقبَتُها؛ تا آن که آتش جنگ میان شما افروخته گردد و از شرار آن همه چیز بسوزد و چون شیر خشمگین دندان نماید؛ و چون ماده شتری از این سو و آن سو آید، محل شیر دهی پر از شیر و مکیدن آن شیرین، اما پایان آن تلخ و زهرآگین .

«الساق» را «الشدّه» معنا کرده اند(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص 41)، و از دیدگاه مؤلف اختیار مصباح السالکین(ص 298)، و نیز مؤلف الدرّه النجفیه (ص 177)، این واژه کنایه از شدت آن نبرد آخرین دارد. حضرت علی علیه السلام با به کارگیری تعبیر زیبای بادیاً نَواجِذُها وحشت این نبرد خونین را به تمامی به تصویر می کشد. دندان نمایاندن جنگ، به شدت خوفناکی جنگ اشاره دارد؛ چه آن که به قول ابن ابی الحدید همان گونه که «نواجذ» یعنی دورترین دندان ها که در حالت خنده شدید نمایان می شوند، در آن قیام آخرالزمان نیز، جنگ دندان های بُرنده خویش را به رخ می کشد(ج9، ص 41)

دیگر شارحان نهج البلاغه این تعبیر را از اوصاف درندگان به هنگام خشم دانسته اند که به هر ترتیب با تصویرگری زیبای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از نبردی وحشت انگیز حکایت می کند( اختیار مصباح السالکین،‌ص 298؛ الدرّه النجفیه، ص 177)

این آشوب آخرالزمان در آغاز برای فتنه جویان دلچسب و شیرین به نظر می رسد و عبارات مملوءَهٌ اخلافُها و حُلواً رَضاعُها نمایانگر همین امر است، که البته در نهایت با تعبیر علقماً عاقبَتُها معنایی عمیق می یابد؛ چه آن که به قول خویی: طعم شیرین آرزوی پیروزی بر جان ها می نشیند، اما در نهایت چیزی جز کشتار و هلاکت برجای نمی ماند (ج8، ص ‌335 )

از نگاه مؤلف فی ظلال نهج البلاغه نیز در آغاز جنگ، اهل جهالت به شوق می آیند و آفرین می گویند، ولی درنهایت با جنگی ویرانگر روبرو می شوند که همه را می سوزاند(ج2، ص 298). بنابراین، از نگاه حضرت علی علیه السلام در ظلمات این مبارزه دشوار، فرجامی تلخ نصیب آشوبگران خواهد شد و آتش پرشراره اش بسی سوزناک خواهد بود.

اصلاحات موعود

سلطان بی چون و چرای کلام، حضرت علی علیه السلام در ادامه خطبه، به سرانجامی که منجی بشریت برای آشوبگران رقم خواهد زد اشاره می کند:«ألا وَ فی غدٍ- و سَیَأتی غدٌ بما لا تَعرفونَ- یأخذُ الوالیِ من غیرِها عُمّالها علی مَساویَ اعمالِها؛ آگاه باشید که فردا- و که داند که فردا چه پیش ‌آرد- فرمانروایی که از این طایفه (امویان) نیست عاملان حکومت را به جرم کردار زشتشان بگیرد و عذری از آنان نپذیرد»      

و سپس عباراتی می فرمایند که تصویر زیبایی از تسلیم کائنات در برابر آن مصلح جهانی ارائه می نماید: و تُخرجُ لهُ الارضُ افالیذَ کَبِدها و تُلقی إلیهِ سِلماً مَقالیدها؛ زمین گنجینه های خود را برون اندازد و کلیدهای خویش را از در آشتی تسلیم او سازد.

این عبارات به قول نویسنده فی ظلال نهج البلاغه نشانگر آن است که همه چیز مطیع اوست(ج2، ص 299). آری؛ زمین و زمان خاضعانه سر به فرمان و تعظیم و فرود آرند، و زبان جز به اطاعت او نگشایند و در واقع در پرتو چنین مُصلحی عدالت محقق خواهد شد. امام علی علیه السلام در ادامه خطبه چنین می فرمایند: «فَیُریکم کیفَ عدلُ السّیرهِ و یُحیی میّتَ الکتابِ و السُنه؛ پس روش عادلانه را به شما بنماید، و آنچه از کتاب و سنت مرده است زنده فرماید».

بنابراین، از دیدگاه مولی الموحدین علی علیه السلام هدف نهایی قیام مصلح، عدالت سایه گستر جهانی و احیای کتاب و سنت است که بی گمان به تحقق خواهد پیوست.

نشانه های ضد انقلاب آخرالزمان

پیش از عصر طلایی عدالت محور جهانی، زمین دستخوش ویرانگری فردی خون ریز می گردد که آن چنان مردمان را لگدمال بیدادگری و دیوسیرتی خویش می کند که جز اندکی از مردم را باقی نمی گذارد. امیر کلام حضرت علی علیه السلام این دژخیم را چنین معرفی می کند    :

گویی او را می بینم که از شام بانگ برداشته و پرچم های خود را در اطراف کوفه برافراشته است. همچون ماده شتر بدخو که دوشنده خود را با دندان بدرّاند[ رعیت خویش را در خاک و خون بغلطاند] سرها را بر زمین بگستراند. دهانش گشاده، ستم و بیداد را بنیان نهاده، به هر سو تازان، و حمله او سخت گران است. به خدا که شما را در این سوی و آن سوی زمین پراکنده گرداند، چندان که از شما جز اندکی(به مقدار سرمه چشم)باقی نماند. سپس پیوسته چنین باشید تا آن که عرب بر سر عقل آید و در پی نظم کار خویش برآید   .

تصویر ارائه شده از این فرد، نمایانگر شدت جور و ستمی است که او بر مردم روا می دارد. «فَغَرتْ فاغرتُهُ»از نگاه مؤلفان اختیار مصباح السالکین(ص 297)، الدرّه النجفیه(ص 177) و فی ظلال نهج البلاغه ( ج2، ص 300) به معنای باز کردن دهان برای شکار است که کنایه از درّندگی وی دارد. عبارت «ثَقُلتْ فی الارضِ وَطْاتُهُ» نیز به شدت جور و وحشی گری، و نیز کثرت یاران و سربازانش اشاره دارد(الدرّه النجفیه، ص 177؛ فی ظلال نهج البلاغه، ج2، ص 300)؛ همان طور که بعیدَ الجَوْلهِ از وسعت تصرفات و تملک و جولان او در شهرهای دور حکایت می کند( اختیار مصباح السالکین، ص 297)،

و این نبرد در نهایت به کشته شدن انبوهی از مردم ختم می شود که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عبارت«سرمه ای در چشم»به اندکی تعداد مردمانی که باقی مانده اند اشاره می فرماید. روایتی نیز در جای دیگر از ایشان نقل شده است که از همین مسئله به عنوان یک پیش گویی قبل از قیام آخرالزمان یاد می کنند: «لا یخْرُجُ المهدیُ حتّی یُقْتَلُ ثُلْثٌ و یموتَ ثُلثٌ و یبقی ثلثٌ(کنز العمال، ح9663  ) مهدی ظهور نمی کند مگر بعد از آن که یک سوم مردم کشته شوند، یک سوم بمیرند و یک سوم دیگر باقی مانند.

 وظیفه مردمان آخرالزمان

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بخش پایانی خطبه به تبیین و وظیفه مردم در آن هنگامه پر هراس می پردازد: فالزِموا السّنَنَ القائمهَ و الآثارَ البیّنهَ و العهدَ القریبَ الذی علیهِ باقی النبّوهِ و اعلموا انّ الشیطانَ إنّما یُسَنّی لکم طُرقهُ لتتّبعوا عَقبه. پس بر سنت پیامبر بمانید که برپاست و بر آثار [او] که هویداست، و عهدی که زمانی بر آن نگذشته و نشانی که از پیامبر به جا مانده است. و بدانید که شیطان راه های خود را برای شما هموار می کند تا در پی او بروید و از راه خدا به در شوید.

حضرت پس از ارائه علامات ظهور، مردم را به پپایمردی در مورد سنت های برپا، و پیمانی که زمانی چند بر آن نگذشته است هشدار می دهد، تا مبادا در آن دورانِ نابسامان از پی راه هایی که شیطان فراهم می کند روانه شوند.

این انذار به خوبی نمایانگر آن است که آن شرایط، به حدی پیچیده و غریب است که ممکن است مردمان به سادگی از تشخیص حق باز بمانند، و در جاده ای شیطانی گام بردارند؛ جاده ای که شیطان او را برای مردم هموار می سازد تا به سادگی آنان را شکار حیله های خویش کند.

یكى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج???

ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ (96- مومنون)

به بهترین شیوه بدی را از خودت دور کن. یكى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است كه بدیهای آنها به نیكى پاسخ داده شود؛ اینجاست كه شور و غوغایى از درون و وجدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار میدهد. این کار در بسیار از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود. در سیره پیشوایان و روش عملى پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام بسیار دیده شده كه افراد یا جمعیت هایى را كه دارای بدترین برخورد بوده‏ اند را به نیكى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساخته‏اند؛ که همین طرز برخورد، سبب انقلاب درونی و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به راه حق شده است. قرآن کریم به دفعات این شیوه را به عنوان یك اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد کرده است و حتى در آیه 34 سوره فصلت مى‏گوید: « نتیجه این كار آن خواهد شد كه دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند.

أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ...!

أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ (62- نمل)

[آیا آن شریكان انتخابى شما بهترند] یا آنكه وقتى درمانده‏ اى او را بخواند اجابت مى‏ كند و آسیب و گرفتاریش را دفع مى‏ نماید؟ قید «اضطرار» براى این است كه در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی كه در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است. قید دیگرى که براى دعا آورده این است كه فرموده: « إِذَا دَعَاهُ ؛ وقتى او (خدا) را بخواند»، و این براى آن است كه بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مى‏ كند كه دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینكه در دعا رو به خدا كند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى‏ گیرد كه امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند كه دیگر هیچ كس و هیچ چیز نمى ‏تواند گره از كارش بگشاید. آن وقت است كه حقیقتا متوجه خدا می‏شود و در کمال صداقت تنها او را میخواند

سه شرط «حالت اضطرار دعا کننده»؛ «توجه و خواندن اختصاصی خداوند متعال بدون توجه به غیر او» و نیز «سوء بودن وضعیت موجود»، سه شرطی هستند که بنابر همین آیه کریمه در صورت محقق شدن هر سه آنها با هم، دعا مستجاب خواهد شد.

شب قدرشبی که ملائک به امام(ع) وارد می‌شوند


این استاد حوزه علمیه قم با بیان این که شبی با این همه برکات الهی باید بهترین باشد، عنوان کرد: شبی که در آن قرآن نازل می‌شود، عبادت و احیاء در آن معادل هزار ماه است، خیرات و برکات در آن شب نازل می‌شود، رحمت خاص خداوند شامل حال بندگان می‌شود و فرشتگان و روح نازل می‌شود؛ باید هم بهترین شب سال باشد، همان‌گونه که آیه شریفه می‌گوید: شبی آکنده از سلامت و خیر و رحمت است تا طلوع صبح و شبی است که فرشتگان پیوسته به یکدیگر یا مؤمنان سلام می‌کنند و به حضور پیامبر و جانشین معصومش می‌رسند و سلام عرضه می‌دارند.

 آیت‌الله میرعظیمی افزود: امام باقر (ع) در روایتی می‌فرماید: «شب قدر شبی است که فرشتگان در گرد ما دور می‌زنند» که این مطلب تأکید بر این موضوع دارد که عظمت امت پیامبر(ص) بسیار زیاد است که «همان فرشتگانی که بر ابراهیم خلیل به یک بار وارد شدند و آتش را سرد کردند، این بار بر امّت محمد هرساله در شبی خاص وارد می‌شوند» که بیان و عقل از درک عظمت آن عاجز است و خداوند خود می‌فرماید که و تو چه میدانی که چه شبی است".

وی با اشاره به اینکه زمینه توجه و عنایت الهی را افراد خودشان برای خود فراهم می‌کنند، تأکید کرد: برخی معتقدند جمیع مقدرات برای تمام سال در آن شب تعیین می‌شود و برخی اعتقاد دارند برای هر کس آن مقدر می‌شود که لایق آن است، یعنی به زمینه‌هایی که هر کس برای خود فراهم کرده توجه می‌شود و هر کس نصیبی می‌گیرد که این مسأله تأکیدی بر اختیار انسان است.

منبع:

(تفسیر فخر رازی، ج32، ص36)

اعمال مخصوص شب 19 ماه رمضان

شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مشخص مى‌شود.  

اعمالى است که در هر سه شب قدر باید انجام داد .

اول: غسل 

علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل این شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد که نماز شام را با غسل بخواند.

دوم: دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحید» خوانده و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگوید، أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَیْهِ . در روایت نبوى است: که از جاى برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد.

سوم: قرآن مجید را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ.

خدایا از تو درخواست می‌کنم به حق کتاب نازل شده‌ات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگترت، و نام هاى نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.

سپس هر حاجتی که دارد بخواهد.

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

خدایا به حق این قرآن، و به حق کسی که آن را بر او فرستادى و به حق هر مؤمنى که او را در قرآن ستودى و به حق خود بر آنان، پس احدى شناساتر از تو به حق تو نیست

چهارم: قرآن به سرگرفتن در شب قدر و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن .

 پنجم: خواندن زیارت امام حسین علیه السلام در شب قدر.

ششم: این شبها را احیا بدارد، روایت شده هرکه شب قدر را احیا بدارد، گناهانش آمرزیده مى شود. هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینى کوه ها و پیمانه دریاها باشد.

هفتم: صد رکعت نماز بجا آورد که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد» ، ده مرتبه «توحید» بخواند.

هشتم: این دعا را بخواند : اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکْرِکَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِکَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِساً مِنْ إِجَابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [کُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ

خدایا شام کردم درحالی که براى تو تنها بنده کوچک و خوارى هستم که براى خویش سود و زیانى را به دست ندارم و نمى توانم از خود پیش آمد بدى را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهى مى دهم، و در پیشگاهت به ناتوانى و کمى چاره ام اعتراف مى کنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادى وفا کن، و آنچه را به من عنایت فرموده اى کامل ساز، که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست خوار توام.

خدایا مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده در آنچه سزاوار آنم فرمودى، و نه فراموش کننده احسانت در آنچه عطایم نمودى، و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانى طولانى گردد، چه در خوشى یا ناخوشى، یا سختى، یا آسانى، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستى، یا در نعمت همانا تو شنونده دعایى.

این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السّلام روایت کرده که در این شبها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود مى‌خواندند. علاّمه مجلسى فرموده: بهترین اعمال در این شبها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوائج دنیا و آخرت خود، و پدر و مادر و خویشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زنده اند، و چه آنان که از دنیا رفته اند، و خواندن اذکار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام به هر اندازه که بتواند و در بعضى از روایات وارد شده: دعای جوشن کبیر را در این سه شب بخواند.

اعمال مخصوص شب نوزدهم رمضان

شب نوزدهم رمضان: این شب با عظمت آغاز شب هاى قدر است و شب قدر آن شبى است که در طول سال، شبى به خوبی و فضلیت آن یافت نمى شود. عمل در این شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است و تقدیر امور سال در این شب صورت می گیرد و فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان الهى است، در این شب به اذن پروردگار به زمین فرود می آیند و به محضر امام زمان (عج) مى رسند و آنچه را که براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه می دارند.

در اعمال این شب آمده است؛

اول: صد مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ

دوم: صد مرتبه اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ

سوم: بخواند: اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِی الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا و بجاى این کلمه حاجت خود را ذکر کند

راه و روش حضرت زهرا (س) در شب قدر

نوع برخورد اهل‌بیت(ع) با لیالی قدر و توصیه‌های این بزرگواران نسبت به این شب مبارک، از نکاتی است که هر شیعه‌ای نیاز است نسبت به آن آگاهی داشته باشد؛

در این باره امیرالمؤمنین(ع) در روایتی زیبا درباره شیوه برخورد رسول گرامی اسلام(ص) و فاطمه زهرا(س) فرمود:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَطْوِی‏ فِرَاشَهُ‏ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ کَانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ وَ کَانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیَامِ بِالْمَاءِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ؛ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ ع لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا یَنَامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُوم‏ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا.

«پیامبر خدا در دهه آخر رمضان، بستر خود را جمع می‌کرد و کمرش را می‌بست و شب بیست و سوم، خانواده خود را بیدار می‌کرد و در آن شب، به صورت خفتگان ، آب می‌پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی‌گذاشت کسی از اهل خانه در این شب بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می‌کرد و از روز برای شب، آماده می‌شد و می‌فرمود : محروم، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند» (دعائم‌الاسلام، ج1، ص282)

لازم به ذکر است از آنجایی که زمان اصلی شب‌ قدر در طول سال امکان تغییر دارد، لذا آنچه مدنظرمان است، شیوه برخورد اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) با شب‌های قدر است.

 

رمز بيمه شدن اعضاى خانواده چیست ؟؟

وَاءْمُرْ اءَهْلَكَ بِالصَّلَوةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لاَ نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَقِبَةُ لِلتَّقْوَى

وخانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پايدار باش . ما از تو روزى نمى خواهيم ، (بلكه ) ما تو را روزى مى دهيم ، و سرانجامِ (نيكو) براى (اهل ) تقوا است .
فرمان به نماز از ميان ساير واجبات ، رمز بيمه شدن اعضاى خانواده است . (واءمر اهلك بالصلوة )
پایداری نماز مصداق عملی این ایه

نمادهای نماز چیست ؟؟؟....

يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ارْكَعُواْ وَاسْجُدُواْ وَاعْبُدُواْ رَبَّكُمْ وَافْعَلُواْ الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ركوع كنيد و سجده نماييد و پروردگارتان را عبادت كنيد و كار نيك انجام دهيد، باشد كه رستگار شويد.
طبق سخنان عالمان اگر می خواهید راه سلوک را پیدا کنید سجده زیاد کنید چرا که شیطان چون سجده نکرد شیطان شد….
و رکوع که نماد و نهایت تواضع است و اظهار خواری و تعظیم در برابر خداوند غنی و بی نیاز از مصداق های عملی این ایه است
و دلیلی است برای بهانه جویانی که می گویند کجای قران نماز به این شکل که ما میخوانیم امده!!!
بله از منظر خداوند متعال همین سجده و رکوع که نماد هایی از نماز هستند موجب رستگاری می باشد

دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند...!

ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ (96- مومنون)

به بهترین شیوه بدی را از خودت دور کن. یكى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است كه بدیهای آنها به نیكى پاسخ داده شود؛ اینجاست كه شور و غوغایى از درون و جدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار میدهد. این کار در بسیار از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود. در سیره پیشوایان و روش عملى پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام بسیار دیده شده كه افراد یا جمعیتهایى را كه دارای بدترین برخورد بوده‏اند را به نیكى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساخته‏اند؛ که همین طرز برخورد، سبب انقلاب درونی و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به راه حق شده است. قرآن کریم به دفعات این شیوه را به عنوان یك اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد کرده است و حتى در آیه 34 سوره فصلت مى‏گوید: « نتیجه این كار آن خواهد شد كه دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند.

واکاوی سرچشمه های سیاسی و اجتماعی تروریسم از دیدگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)

 

دومین نامه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) به جوانان غربی، حاوی نکاتی است که نه تنها دارای نصایح و جنبه های افشاگرایانه برای آن عده از مخاطبانی است که نسبت به واقعیات جهان در بی خبری نگاه داشته شده اند یا اینکه تحت تاثیر تبلیغات منفی رسانه های غربی قرار گرفته اند، بلکه این نکات، بشدت از سوی شواهد مستند در رابطه با سیاست خارجی و بحرانهای درونی جوامع غرب پشتیبانی می شود. بی شک تلاش های رسانه های ایرانی در تشریح زیربنای فکری نامه مقام معظم رهبری ، دامنه تاثیر گذاری آن را افزایش خواهد داد. در میان محورهای این نامه، مقاله حاضر با تاکید بر مهمترین استدلال های ارائه شده از سوی مقام معظم رهبری در باره سرچشمه های سیاسی و اجتماعی تروریسم ، شواهد و مستنداتی را در تایید محتوا و جهت گیری نامه مذکور جستجو می کند. این شواهد با کمک مطالعات آماری و تحقیقاتی که برخی محققان دانشگاهی غرب پی گرفته اند، حکایت از اهمیت برجسته کردن این دست از مطالعات دارد که اغلب در جهان غرب به حاشیه رانده می شوند. با بهره گیری از فرصت بدست آمده، جهت گیری های رسانه ای می تواند با استفاده از غنای ادبیات تحقیقاتی موجود، ابعاد عملی نامه مقام معظم رهبری را تبیین و بر تاثیرگذاری آن در جهان غرب بیافزاید.

مقدمه

همزمان با سردرگمی جهان غرب در ریشه یابی علل افزایش ضریب خشونت ها و وحشت آفرینی های تروریستی در جامعه غرب ، دومین نامه مقام معظم رهبری(مدظله) خطاب به جوانان غربی، حاوی مجموعه ای تامل برانگیز و علمی از علل و ریشه های واقعی رشد گرایشات تروریستی در جوامع غربی بود.

وقوع حملات تروریستی در پاریس در تاریخ 13 نوامبر 2015 میلادی که بیش از 130 کشته برجای گذاشت، مکرراً – و نه برای نخستین بار- حکایت از آن داشت که محدوده های جولان تروریسم در شامات و آسیای غربی و یا سایر مناطق دوردست محصور نخواهد ماند. این رویداد نشان داد که تروریسم همانطوریکه مقام معظم رهبری فرموده اند درد مشترکی است ، و نه تنها جوامع غربی در ساحل امن، در برابر ویرانگری های رشد گرایشات افراطی مصونیت ندارند، بلکه آشکارا گویای این حقیقت است که بدون یافتن راه پیشگیری و در نهایت علاج افراطی گری (که خود مستلزم ریشه یابی های عینی، قابل سنجش و علمی از این پدیده ی مسری است)، ملت های غرب نیز تا آینده ای غیرقابل پیش بینی، گریزی از تحمل خسارت های رشد تصاعدی گرایشات خشونت طلبانه نخواهند داشت.

هرچند یک ناظر مغرض غربی که عادت به برداشت های مطلق سیاسی دارد، ممکن است در نگاه نخست با مطالعه نامه رهبر انقلاب اسلامی، آن را در جهت اغراض سیاسی ببینید، اما مطالعه دقیق این نامه هوشمندانه ، هر ناظر بی طرفی را به ریشه ها و لایه های زیرین تر پدیده خشونت و افراطی گری هدایت خواهد کرد. همانطور که در این مقاله اشاره خواهد شد آخرین دستاوردهای مطالعاتی مستقل در دنیای غرب نیز، به شدت از اصول تدوین شده در نامه مقام معظم رهبری حمایت می کند.

نگاهی به اهم محورهای دومین نامه مقام معظم رهبری به جوانان غربی

علت زیربنایی تروریسم از نگاه مقام معظم رهبری، وجود “اندیشه خشونت زا” در جوامع غربی است. مقصود از این اندیشه خشونت آفرین، مجموعه ای از نگرش ها و اعتقاداتی است که مسبب حاکم شدن “معیارهای دوگانه بر سیاست های غرب"، “تقسیم تروریسم به خوب و بد” و “ترجیح منافع دولت ها بر ارزش های انسانی و اخلاقی” شده است.
در پیامد چنین طرز تفکری است که “خشونت خاموش و زیانبار بر اثر تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملت ها"، “تحقیر فرهنگ های غنی توسط غرب علیرغم فقدان ظرفیت جانشینی در فرهنگ غرب” و “وجود دو مولفه «پرخاشگری» و «بی بند و باری اخلاقی» در آن"، بذر بغض و نفرت را در آسیب پذیرترین قشر جوانان مسلمان غربی می پاشد.
“تغذیه فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و خشونت زا در غرب” در همراهی با “کاشته شدن عقده هایی بخاطر نفرت عمیق حاصل از نابرابری ها و تبعیض در غرب و گشوده شدن بیمارگونه آن"- که خود اشاره ای است بر ناکامی جوامع غربی در اعمال برابری قانونی و عملی در فرصت های اجتماعی و سیاسی فارغ از تعلقات اعتقادی و مذهبی- شمار بیشتری از اروپاییان را به سوی خشونت و گروه های تروریستی سوق داده است.
گذشته از اشاره به سیاست های نادرست اجتماعی در غرب و نتایج تحقیر فرهنگی سایر ملت ها از سوی کشورهای غربی، نامه مذکور فراموش نکرده است که بُعد دیگر در بسترسازی “خشونت خاموش” ، سرچشمه در سیاست های دوران استعمار، توطئه و مداخلات خارجی در کشورهای مسلمان در سرتاسر قرون نوزدهم و بیستم دارد. “کاشته شدن بذر تندروی در یک قبیله ی بدوی از زمان استعمار با یک تفکر افراطی” و در دوران جدیدتر “ایجاد گروه فرومایه ی داعش بر اثر وصلت ناموفق با فرهنگ های وارداتی” از یک طرف و تضاد سیاست های غربی شامل: “سرکوب پیشروترین اندیشه های برخاسته از مردم سالاری علیرغم اتحاد با عقب مانده ترین نظام های سیاسی در منطقه"، “برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام"، “پشتیبانی از رژیم صهیونیستی علیرغم کشتار و تخریب‌های تروریسم دولتی اسرائیل در فلسطین"، “دعوت مسلمانان به اینکه خود را ستمدیده ندانند علی‌رغم لشکرکشی غربی‌ها به دنیای اسلام در سالهای اخیر” از طرف دیگر، دو روی سکه تاثیرات سیاست خارجی نادرست غرب در مواجهه با جهان اسلام را در دوران گذشته و اخیر یادآوری می کند.
همچنین این نامه تاریخی، بخوبی هشدار داده است که در واکنش و چاره جویی به این بحران ها، “واکنش های عجولانه، حرکات هیجانی و شتابزده و تدابیر سطحی"، که تلویحاً اشاره ای است به پاسخ های نظامی بدون پشتوانه و یا تحدید مسلمانان در جوامع میزبان، نمی تواند نتیجه ای جز “افزایش گسست های موجود، ایجاد انزوا، هراس و اضطراب در جامعه مسلمانان اروپا و آمریکا"، “محروم ساختن مسلمانان اروپا و آمریکا از حقوق اصلی شان"، “گشودن راه بحران های آینده با افزایش قطب بندی موجود به خصوص با قانونی شدن تدابیر سطحی"، به دنبال داشته باشد؛ همانگونه که تاکنون چنین بوده است.

ترور از ديدگاه اسلام و امام خميني(ره)

ترور پديده تازه اي نيست، بلكه مي توان گفت بشر قرون متمادي است كه با ترور دست و پنجه نرم مي كند. در طول تاريخ، هم اقويا و هم ضعفا، براي ترساندن يكديگر از ترور بهره جسته اند. تاريخ آكنده از اقدامات تروريستي است كه جان بي گناهان بي شماري را گرفته، زندگي آنان را به خطر انداخته، امنيت خاطرشان را برهم زده و در زندگي شان اختلال ايجاد كرده است.

امروزه نيز با ترور و تروريسم مواجه ايم و علاوه بر همان داستان دراز تاريخي استفاده از زور و خشونت و ترور براي رسيدن به اهدافي خاص، اكنون گروه هايي نيز وجود دارند كه به نام دين اسلام، دست به اعمال خشونت آميز مي زنند. همين امر دستمايه اي شده است كه صاحبان زر و زور و تزوير جهاني، كه دستگاه هاي تبليغاتي، رسانه ها و مجامع بين المللي را در دست دارند، هر روز بيش از پيش، اسلام را به تروريست پروري متهم كرده و آن را به عنوان ايدئولوژي جنگ، خشونت و ترور به افكار عمومي جهانيان، معرفي كنند. در اين ميان سوالاتي مطرح مي شود كه آيا اسلام بيش از ساير اديان، جنگ طلب است؟ آيا اسلام اين گونه خشونت ها، ترور و نيز تروريست ها را مي پذيرد؟ و آيا اسلام ايدئولوژي و مبناي نظري ترور را فراهم مي آورد؟ اين كتاب، به دنبال يافتن پاسخي به اين سوالات است.

از واژه ترور تعاريف متعددي به عمل آمده است، و افراد مختلف تعاريف متعددي از آن به دست داده اند. ترور را داريوش آشوري در دانشنامه سياسي خود چنين تعريف مي كند:

«ترور در لغت و در زبان فرانسه، به معناي هراس و هراس افكني است و در سياست به كارهاي خشونت آميز و غير قانوني حكومت ها براي سركوبي مخالفان خود و ترساندن آنها ترور مي گويند و نيز كردار گروه هاي مبارزي كه براي رسيدن به هدف هاي سياسي خود، دست به كارهاي خشونت آميز و هراس انگيز مي زنند، ترور ناميده مي شود. همچنين ترور به معناي كشتار سياسي نيز به كار مي رود.»

همان طور كه در تعريف ترور ذكر شد، ترور به معناي كشتار سياسي نيز به كار مي رود و كساني را كه به كشتار سياسي دست بزنند، تروريست مي خوانند.

از تروريسم تعاريف متعدد و مختلفي به عمل آمده است. تروريسم اصطلاحي است كه بر سر تعريف آن توافقي ميان حكومت ها يا تحليل گران دانشگاهي وجود ندارد، اما تقريبا به شيوه هاي گوناگون به تعبيري منفي به كار مي رود، تا غالبا اقدامات گروه هاي فرادولتي خودساخته با انگيزه سياسي عليه جان افراد را توصيف كند.

تروريسم، به معناي مبارزه تروريستي روشنفكران انقلابي جدا از توده ها، عبارت است از يك جريان خرده بورژوايي كه در مرحله اي از جنبش انقلابي در اروپا ظاهر شد. تروريسم، به معناي تئوري قهرمانانه فعال توده هاي غيرفعالي كه در انتظار اين قهرمانان هستند، معتقد است.

تروريسم، اعمال ترور به صورتي منظم و سازمان يافته را مي رساند. تروريسم نه فقط با استفاده از وسايلي كه مي توانند زندگي و امنيت افراد را مورد سوءقصد قرار دهند، صورت مي يابد؛ بلكه از طريق تخريب خشونت آميز خدمات عمومي و با تجهيزات زيربنايي متعلق به يك جمع نيز اعمال مي شود.

تروريسم كه از ريشه لاتيني «Terror» به معناي ترس و وحشت گرفته شده است به رفتار و اعمال فرد يا گروهي اطلاق مي شود كه از راه ايجاد ترس و وحشت و به كار بستن زور مي خواهند به هدف هاي سياسي خود برسند.

كتاب حاضر درصدد است كه رابطه اسلام و ترور را مشخص سازد. به عبارتي ديگر در پي آن است كه ببينيم جايگاه ترور در اسلام چيست؟ هدف اصلي اين كتاب، مشخص كردن اين نكته است كه نظر كلي اسلام درباره پديده ترور چيست؟ آيا اسلام با توجه به مباني معرفت شناسي، انسان شناسي و جهان بيني خود، ترور را تاييد مي كند و منبعي براي آن محسوب مي شود و يا اينكه ترور از ديدگاه اسلام مطرود و محكوم است. همچنين كتاب در پي آن است كه نظر حضرت امام خميني(ره) را نسبت به اين پديده مشخص سازد و ببيند كه ايشان با توجه به مبناي نظري خود، چه رويكردي نسبت به پديده ترور دارند.

در پي حادثه يازدهم سپتامبر 2001، واژه ترور و تروريسم بيش از پيش در ادبيات سياسي جهان، به ويژه جهان اسلام، كاربرد يافت. هرچند كه اين واژه قبل از آن نيز در ادبيات سياسي مطرح بود، ولي بعد از حادثه يازدهم سپتامبر، اين واژه كاربرد تازه و بيشتري پيدا كرد. كاربرد جديد آن در مورد ادعاي نسبت بين اسلام و ترور بود. به عبارت روشن تر، اسلام از سوي غربيان به عنوان مهمترين منبع براي ترور و تروريسم معرفي شد. از آنجا كه اين مباحث هنوز هم ادامه دارد، ضرورت يك بحث علمي و منطقي در مورد نسبت بين اسلام و ترور امري بسيار مهم محسوب مي شود. در اين رابطه، فقدان منابعي كه به صورت علمي و تحليل، و با توجه به مباني عقيدتي اسلام به اين مساله پرداخته باشد، به شدت احساس مي شود. از سوي ديگر، از آنجا كه امام خميني به عنوان ارائه دهنده نوين ترين و عملگراترين نسخه از اسلام در سال هاي اخير محسوب مي شوند، آگاهي از ديدگاه ايشان در مورد پديده ترور در شناخت نظر اسلام نسبت به ترور بسيار حياتي و راهگشا خواهد بود.

واضح است از آنجايي كه دين مبين اسلام با توجه به جهان شمولي خود و از آنجا كه ديني كامل و جامع است، راجع به تمامي امور زندگي اجتماعي انسان نظر دارد؛ در مورد مساله ترور نيز پاسخگوست و موضع خود را مشخص مي كند و در اين مورد نيز به پيروان خود راهكار مي دهد. از طرفي ديگر، امام خميني(ره) نيز با توجه به جامعيت مكتب فكري خود، نسبت به پديده ترور نظر دارد و مي توان نظر ايشان در اين مورد را استخراج كرد.

كتاب حاضر، در چهار فصل به موضوع ترور از ديدگاه اسلام و امام خميني(ره) پرداخته است. در فصل نخست كه تعريف ترور و تاريخچه آن نام دارد، ترور را تعريف كرده و انواع آن را برشمرده و در انتهاي فصل نخست، به طور مختصر تاريخچه اي از ترور و اقدامات تروريستي انجام گرفته جهان و ايران را درج كرده است.

فصل دوم، به مطالعه مصاديق عيني ترور در تاريخ اسلام اختصاص داده شده است. در تاريخ اسلام كه از زمان بعثت رسول گرامي اسلام(ص) آغاز مي شود، شاهد وقوع اقداماتي بوده ايم كه مي توان طبق تعريف امروزي، آنان را تروريستي ناميد. در اين فصل، ابتدا از صدر اسلام شروع كرده و سير تحول تاريخي را پي گرفته ، تا به زمان معاصر برسيم. در اين قسمت، نويسنده بيشتر درصدد است تا جريانات و روندهاي كلي را مورد بحث قرار دهد. از اين رو، جريانات و گروه هايي مانند خوارج، اسماعيليه نزاري، وهابيت، سازمان مجاهدين خلق، گروه فرقان و القاعده را بررسي مي كند. به خاطر اهميت بحث القاعده، به اين سازمان به طور جداگانه و تا حدودي گسترده تر پرداخته شده است.

در فصل سوم كه مهمترين فصل اين كتاب است، نويسنده در تلاش است نظر اسلام را درباره ترور مورد كنكاش قرار دهد. در ابتداي فصل از آنجا كه فقه اسلامي مهمترين منبع تدوين احكام عملي زندگي مسلمين است، شناختي كلي و مختصر از فقه به دست آورده و مفهوم ترور را در فقه بررسي كرده است. از آنجايي كه مفهوم محاربه در فقه و احكام جزايي شريعت اسلام، شباهت هاي نسبتا زيادي با ترور دارد، اين مفهوم را بررسي كرده، و رابطه آن با ترور را به بحث مي نشيند. در ادامه فصل، ارتباط بين ترور و جهاد بررسي شده و به اين پرسش پاسخ داده شده است كه آيا جهاد مي تواند مستمسكي براي اقدامات تروريستي باشد يا نه؟ سپس از آنجا كه خشونت جزو لاينفك يك عمل تروريستي است، نظر اسلام در مورد خشونت را نيز جويا شده و در انتهاي فصل، دفاع مشروع و رابطه آن با ترور، مورد بحث واقع شده است.

در فصل چهارم، رويكرد امام خميني نسبت به ترور مورد بحث قرار گرفته است. پس از بحث مختصري در مورد مباني انديشه امام، از لابلاي سخنان و بيانات ايشان، تعريف ترور و نظر ارزشي ايشان نسبت به ترور استخراج شده و در ادامه مواضع عملي ايشان در برابر اقدامات تروريستي و در انتها، نظر ايشان نسبت به تروريسم دولتي اسرائيل و نيز نهضت هاي آزادي بخش را بررسي كرده است.

اين اثر در پايان و به عنوان خاتمه، به يك جمع بندي اجمالي و نتيجه گيري مختصري از كتاب پرداخته است.

كتاب حاضر در چهار فصل، مساله ترور را از ديدگاه اسلام بررسي كرده است. كليات، مصاديق عيني ترور در تاريخ اسلام، ترور از ديدگاه اسلام و مباني انديشه امام خميني(ره)، عناوين چهارگانه فصول اين اثرند.

منبع:

 ترور از ديدگاه اسلام و امام خميني(ره)/ انتشارات امير كبير/  يعقوب نعمتي وروجني 

تعریف ترور (terror)

در فرهنگ و عرف سیاسى، تعاریف مختلفى از ترور و تروریست ( (terrorist و تروریسم (terrorism) ارائه شده که در عین تنوع، بسیار به هم شبیه‌اند . در عوض، معناى ترور در اسلام چندان از پراکندگى برخوردار نیست، و اغلب در یک گستره و فضاى محدود به کار رفته است . به همین جهت، قبل از ورود به بحث، تشریح مفهوم ترور در فرهنگ علوم سیاسى که بیشتر متاثر از فرهنگ غرب است و نیز توضیح ترور در فرهنگ اسلامى اجتناب‌ناپذیر است .

الف) ترور در فرهنگ علوم سیاسى

منابع و مآخذ فرهنگ علوم سیاسى، ترور و مشتقات آن را، این گونه معنا مى‌کنند:
1- « تروریسم که از ریشه لاتین terror به معناى ترس و وحشت گرفته شده است، به رفتار و اعمال فرد یا گروهى اطلاق مى‌شود که از راه ایجاد ترس، وحشت و به کار بستن زور مى‌خواهد به هدف سیاسى خود برسد . همچنین، کارهاى خشونت‌آمیز و غیر قانونى حکومتها براى سرکوب مخالفان خود و ترساندن آنان نیز در ردیف تروریسم قرار دارد، که از آن به عنوان تروریسم دولتى یاد مى‌شود .» (2)
2- « تروریسم فعالیت‌هاى عاملان دولتى یا غیر دولتى [است] که در کوشش‌هاى‌شان براى دست‌یابى به اهداف سیاسى از روشها و وسائل خشونت‌آمیز استفاده مى‌کنند . شیوه‌هاى به کار برده شده از طرف تروریستها عبارتند از: هواپیما ربایى، گروگان‌گیرى، خراب کارى، بمب گذارى، بانک‌زنى، آدم ربایى سیاسى و آدم کشى . سازمان‌هاى تروریستى نوعا سعى مى‌کنند که با اقداماتشان توجه رسانه‌هاى گروهى و مردم را جلب کنند . . . بسیارى از دولتها نیز براى نیل به اهداف سیاسى‌شان از اشکال گوناگون تروریسم - از جمله ضربات هوایى، اعدامهاى وسیع و بازداشتهاى گسترده استفاده مى‌کنند .» (3)
3- « به شکلى از اقدام خشونت‌بار دولتى و یا غیر دولتى که با هدف دست‌یابى به یک منظور سیاسى صورت مى‌گیرد، تروریسم گویند . تروریسم با انواع دیگر خشونت‌شباهتى ندارد . تروریسم تلاش دارد توجه بین المللى را به جانب یک بى‌عدالتى، خواه واقعى خواه خیالى، بکشاند . تروریست‌ها، شیوه‌هاى گوناگونى را به کار مى‌گیرند که از جمله عبارتند از: هواپیماربایى، بمب گذارى، گروگان‌گیرى، ترور افراد، سرقت از بانک‌ها و خرابکارى .» (4)
4- « ترور در لغت، و در زبان فرانسه، به معناى هراس و هراس افکنى است . و در سیاست‌به کارهاى خشونت‌آمیز و غیرقانونى حکومتها براى سرکوبى مخالفان خود و ترساندن آنان ترور گویند; و نیز کردار گروه‌هاى مبارزى که براى رسیدن به هدفهاى سیاسى خود دست‌به کارهاى خشونت‌آمیز و هراس‌انگیز مى‌زنند، ترور نامیده مى‌شود . ترورگرى، روش حکومتهایى است که با بازداشت و شکنجه و اعدام و انواع آزارهاى غیرقانونى، از راه پلیس سیاسى مخفى، مخالفان را سرکوب مى‌کنند .» (5)
5- « تروریسم به مفهوم آدم‌کشى و تهدید و ایجاد خوف و وحشت در میان مردم براى نیل به هدفهاى سیاسى و یا بر انداختن حکومت و در دست گرفتن زمام امور دولت‌یا تفویض آن به گروه دیگرى است که مورد نظر باشد . . . تروریسم دولتى اصطلاحى است مشعر به دخالت‌یک یا چند دولت در امور داخلى یا خارجى دولت دیگر، که به منظور ایجاد رعب و وحشت، از طریق اجرا یا مشارکت در عملیات تروریستى و یا حمایت از عملیات نظامى به منظور زوال، تضعیف و براندازى دولت مذکور و یا دستگاه رهبرى بر آن صورت مى‌گیرد .» (6)
6- « ترور . . . اصطلاحا به حالت وحشت فوق‌العاده‌اى اطلاق مى‌شود که ناشى از دست زدن به خشونت و قتل و خون‌ریزى از سوى یک گروه، حزب و یا دولت‌به منظور نیل به هدفهاى سیاسى، کسب و یا حفظ قدرت است . . . ترور شخصیت‌یا ترور روانى یعنى ترساندن و تهدید افراد از طریق هدف قرار دادن روحیه، حس شهامت و اعتبار آنها . رژیم ترور به رژیمى اطلاق مى‌شود که از طریق ایجاد وحشت، تهدید، حبس و کشتار مخالفان خود حکومت مى‌کند .» (7)
7- « حکومت‌هاى تروریستى به رژیم‌هایى اطلاق مى‌شود که با شیوه‌هاى فاشیستى و از طریق ایجاد رعب و وحشت و کشتار بیرحمانه مخالفان خود حکومت مى‌کنند . ترور در اصطلاح عام، بیشتر به قتلهاى سیاسى گفته مى‌شود که البته معنى واقعى این کلمه نیست، ولى کاملا رواج یافته، و اصطلاح عملیات تروریستى غالبا به جاى قتلهاى سیاسى به کار گرفته مى‌شود . . . تروریسم بین‌المللى اصطلاحى است . . . که به منظور تامین مقاصد سیاسى در سطح بین‌المللى انجام مى‌شود .» (8)
8 - در قانون داماتو «اصطلاح اقدام تروریسم بین‌المللى به عملى گفته مى‌شود که: الف براى جان انسان، خشونت‌آمیز یا خطرناک باشد، یا این که ارتکاب آن در حوزه صلاحیت ایالات متحده یا هر کشور دیگر، جرم جنایى محسوب شود . ب ظاهرا با اهداف زیر صورت گیرد:
1 - ایجاد ارعاب و وحشت و فشار بر اشخاص غیر نظامى .
2 - حکومت از طریق ارعاب و فشار .
3 - تاثیر گذارى بر رفتار حکومت از طریق سوء قصد یا آدم ربایى . (9)
در یک جمع‌بندى کلى در باره ترور مى‌توان به سخنان والتر لاکوئیور رئیس شوراى پژوهش بین‌المللى مرکز مطالعات راهبردى و بین‌المللى آمریکا استناد کرد . به عقیده وى: «تروریسم به عنوان کاربرد زور یا تهدید به زور در داخل یک کشور به منظور ایجاد ترس و وحشت در جامعه، تضعیف و حتى سرنگونى نهادهاى موجود و ایجاد تغییرات سیاسى تعریف شده است . او مى‌افزاید بزرگترین تحولى که طى سالهاى اخیر صورت گرفته، این است که تروریسم دیگر، فقط جنبه نظامى ندارد و فعالیتهاى تروریستى از حمله علیه اهداف ویژه، همچون مقامات سیاسى به سمت کشتارهاى عمومى و کور در حال حرکت است . البته تاریخ نشان مى‌دهد که تروریسم غالبا تاثیر سیاسى اندکى داشته است . و گروه‌هاى تروریستى پس از سالها مبارزه مسلحانه و از دست دادن تعداد زیادى از نیروهاى خود، شاهد پیشرفتى در کارشان نیستند . بلکه تروریسم مایه تشدید خصومت و جنگ و مانع از برقرارى صلح است . بنابراین، برخلاف انتظار، عملیات تروریستى نتایج معکوس در افکار عمومى به وجود آورده است . به این دلیل که، تصمیم به استفاده از خشونت تروریستى، همیشه یک تصمیم عقلانى نیست; زیرا اگر این‌طور بود، باید میزان تروریسم در جهان بسیار اندک باشد . تلاش تروریستى، در 99 درصد محکوم به شکست است، اما همان یک موردى که شانس موفقیت دارد، مى‌تواند قربانیان زیادى برجا گذارد، خسارات مادى بسیارى به بار آورد و وحشت و هراس بزرگتر از هر چیزى که جهان تاکنون تجربه کرده است، ایجاد کند . (10)

ب) ترور در ادبیات عرب 

معادلى که براى واژه ترور، در ادبیات قدیم و جدید عرب به کار مى‌رود، با هم متفاوت است; اما در معنا، تفاوتى بین آن دو به چشم نمى‌خورد . در مجموع، در زبان عربى براى کلمه ترور سه معادل وجود دارد:
1 - فتک: در کتاب فرهنگ اصطلاحات معاصر، فتک به معناى، ترور کرد، کشت، از میان برد، و به قتل رسانده، آمده است . (11) در لسان‌العرب، الفتک; یعنى هر شخصى که فردى را بى خبر و از روى غفلت‌بکشد، و نیز، به معناى شخصى است که از غفلت فرد دیگرى استفاده مى‌کند و او را مى‌کشد یا مجروح مى‌سازد . (12) در لغت‌نامه دهخدا، این واژه به معنى، به ناگاه گرفتن، ناگاه کسى را کشتن و یا کشتن غافلگیرانه مقتول است . (13) در فرهنگ نوین، فتک به حمله برد، یورش برد، به ناحق کشت، خون ناحق ریخت، فتک به آدم‌کشى و فتاک به بسیار آدم‌کش ترجمه شده است . (14) در هر حال، فتک; یعنى انسان در مکانى پنهان شود، سپس از مخفى‌گاه خارج گردد، و به کسى حمله آورد، و او را بى‌محابا و بدون ترس به قتل رساند . بنابراین در لسان امروزى عرب، ترور مصداق دقیق واژه فتک است . (15)
2 - ارهاب: کلمه ارهاب و مشتقات آن، در ادبیات قدیم عرب به معناى ترس، ترسانیدن و دچار هراس کردن بود . قرآن هم بر همین معنا تاکید دارد . به عنوان نمونه به این آیه بنگرید: «ایاى فارهبون‌» (16) : (در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها، تنها از من بترسید). (17) الارهابى; یعنى کسى که براى برپا داشتن قدرت و سلطه خود به ترساندن متوسل مى‌شود . الحکم الارهابى ، نوعى حکومت است که بر ارعاب و زور قرار دارد . (18) در کتاب فرهنگ اصطلاحات معاصر، ارهاب به معناى ترساندن، ایجاد ترس و وحشت، تهدید نمودن، ترور، هشدار مسلحانه، خشونت، ارعاب و تروریسم به کار مى‌رود . و نیز، ارهاب دولى به تروریسم دولتى یا بین‌المللى، ارهابى به تروریست و تروریستى و شبکة ارهاب به باند ترور و شبکه ترور ترجمه مى‌شود . (19) بنابراین، مى‌توان گفت: ارهاب در ادبیات قدیم و در قرآن به معناى ترور به کار نرفته، ولى در دوره معاصر به معناى ترور به کار مى‌رود .
3 - اغتیال: اغتیالا یا قتله غیلتا; یعنى پنهانى و به شکلى که مقتول با خبر نشود، او را از پاى در آوردن . (20) در المنجد، الغیلة به معنى فریب دادن و به ناگاه کشتن و قتله غیلة به معنى به او نیرنگ زد و به ناگاه او را کشت، آمده است . (21) به عبارت دیگر، اغتیال به معناى ترور و سوء قصد و محاولة الاءغتیال به معناى طرح ترور و توطئه ترور به‌کار مى‌رود . (22) در فرهنگ بزرگ، اغتیال به آدم کشى و غیلة به حیله، مکر و فریب ترجمه شده است . (23) در مجموع هلاک کردن، به ناگاه کشتن، با خدعه کشتن، در پنهان کشتن، ناگاه کشتن و گرفتن، فریب دادن و به خلوت بردن و سپس کشتن از معناى اغتیال است . (24) غیله به معناى على غفلة منه یا کسى را به غفلت و غافلگیرانه کشتن است . (25)

ج) ترور در زبان فارسى

در فرهنگ فارسى عمید ترور ( (Terreur به معنى ترس زیاد، بیم هراس، خوف و وحشت است، و در اصطلاح سیاست; یعنى کشتن و از بین بردن مخالفان و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم . تروریست ( (Terroriste به عامل ترور، طرفدار ترور، آدم‌کش، آن که براى رسیدن به هدف خود کسى را به طور غافلگیرانه بکشد و یا ایجاد وحشت و هراس کند . تروریسمTerrorisme روش کسانى است که آدم‌کشى و تهدید مردم و ایجاد خوف و وحشت را به هر طریق که باشد، براى رسیدن به هدفهاى سیاسى خود از قبیل تغییر حکومت‌یا در دست گرفتن زمام امور لازم و مباح مى‌دانند . (26)
در لغت‌نامه دهخدا آمده است: واژه ترور از فرانسه اقتباس شده و به معنى قتل سیاسى به وسیله اسلحه است . تازیان معاصر اهراق را به جاى ترور به کار مى‌برند، و این کلمه در فرانسه به معنى وحشت و خوف آمده و حکومت ترور هم اصول حکومت انقلابى بود که پس از سقوط ژیروندن‌ها از 31 مه 1793 تا 1794 در فرانسه مستقر گردید و اعدامهاى سیاسى فراوانى را به دنبال داشت . ترور کردن نیز به معناى قتل سیاسى با اسلحه و تروریست‌به معنى کسى که طرفدار اصول تشدد، حامى شدت عمل و ایجاد رعب و ترس مى‌باشد . این کلمه در زبان فارسى به شخصى اطلاق مى‌شود که با اسلحه مرتکب قتل سیاسى شود . تروریسم در زبان فارسى به اصلى گفته مى‌شود که در آن از قتلهاى سیاسى و ترور دفاع گردد . (27)
بنابراین، شاخصهاى ترور بر پایه بیشتر تعاریف و معانى فوق عبارتند از:
1 - هر اقدامى که ایجاد ترس، وحشت، هراس، خوف و رعب در میان مردم یا مخالفان بیانجامد، و این اقدام، خشونت‌آمیز، زورمدارانه، غیرقانونى و هراس‌انگیز باشد
2 - این اقدام با هدف برانداختن حکومت، یا به منظور در دست گرفتن امور، یا به جهت ضعیف کردن حاکمیت و دستگاه رهبرى و یا با هدف تاثیر بر رفتار مخالفان صورت مى‌گیرد .
3 - اقدام مذکور توام با قتل پنهانى، ناگهانى و غافلگیرانه است و آن نیز، با خدعه و فریب، مکر و حیله همراه و همگام است .
به‌طور خلاصه مى‌توان گفت : ترور در لغت‌به معناى ترس، هراس، خوف و وحشت است و در اصطلاح سیاسى به معناى کشتن و از بین بردن مخالفان و ایجاد رعب و وحشت میان مردم مى‌باشد . تروریست‌به عامل ترور، آدم کشى، و به‌طور کلى به کسى اطلاق مى‌گردد که براى رسیدن به هدف خود، کسى را غافلگیرانه بکشد و یا ایجاد وحشت و هراس نماید .
تروریسم روش کسانى است که آدم کشى و تهدید مردم و ایجاد خوف و وحشت را به هر طریقى که باشد براى رسیدن به هدفهاى خود لازم و درست مى‌دانند . در نتیجه، علاوه بر شیوه و روش اقدام، انگیزه افراد یا گروه‌ها در انجام عمل، ملاک تروریستى بودن یا تروریستى نبودن عمل را مشخص مى‌کند; یعنى اگر فرد یا گروهى با هدف سرقت‌یا کسب منفعت اقتصادى اقدام به آدم کشى نمایند، به این عمل، عمل تروریستى اطلاق نمى‌گردد; چرا که مى‌بایست انگیزه فرد یا گروهى که دست‌به آدم کشى یا ایجاد رعب و وحشت مى‌زنند، سیاسى باشد . به عنوان مثال، پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، برخى از گروه‌هاى سیاسى، با قتل، آدم کشى و ایجاد رعب و وحشت، قصد ساقط نمودن انقلاب اسلامى و به دست گرفتن امور را داشتند; یعنى براى وصول به اهداف سیاسى، اقدام به قتل و خون ریزى مى‌کردند، از این رو اقدام آنها دقیقا یک اقدام تروریستى بود .
علاوه بر افراد یا گروه‌هاى سیاسى که ممکن است‌براى وصول به اهداف سیاسى اقدام به عملیات تروریستى نمایند، گاهى اوقات دولتها در داخل مرزهاى جغرافیایى و حتى در وراى مرزهاى جغرافیایى خود دست‌به ترور مى‌زنند و براى دست‌یابى به اهداف سیاسى، مخالفین خود را با عملیات تروریستى به قتل مى‌رسانند، به این گونه اعمال «تروریسم دولتى‌» اطلاق مى‌گردد . به عنوان نمونه مى‌توان از عملیات سازمان C.I.A ایالات متحده آمریکا نام برد که بر اساس آنچه توسط اعضاى سازمان تحت عنوان خاطرات منتشر شده و یا اطلاعاتى که سازمان راسا به چاپ رسانده، در پنجاه سال اخیر این سازمان دهها عملیات تروریستى را در وراى مرزهاى جغرافیایى خود از آمریکاى لاتین گرفته تا آفریقا، آسیا، خاورمیانه و خاور دور انجام داده است . مانند کودتاى 28 مرداد 1332 ایران .
البته همان‌طورى که یورگن هابر مارس گفته است : «تروریسم به رغم بیان و زبان مذهبى آن، پدیده‌اى مدرن [غیر مذهبى] است . » (28)

 

 

 

 

تروريسم یا «رژيم وحشت»؟!

واژه تروريسم (Terrorism) در فرهنگ لغات فرانسه نظام يا «رژيم وحشت» تعريف شده است. پس از انقلاب فرانسه اين واژه با نوشتاري از ادموند برك در سال 1795 وارد انگلستان گرديد و از آن به‌عنوان دشمن مردم و سنت ياد شد. گرچه اين واژه در دوران انقلاب فرانسه به معناي «حكومت وحشت» یا حداقل معادل آن بود، ولي به مرور زمان معناي گسترده‌تري يافت و در فرهنگ لغات در رديف نظام وحشت و ترور تعريف شد.
استراتژیای كه تروريسم را در دل خود رشد مي‌دهد، در طي تاريخ در اختيار جنبش‌هايي بوده كه ارعاب سيستماتيك، ابزار اصلي براي نيل به مقاصدشان بوده است. يكي از نمونه‌هاي مشخص و قديمي جنبش‌هاي تروريستي‌، جنبش سيكاري است. سيكاري فرقه مذهبي سازمان‌يافته‌اي بود كه مردان طبقات پايين اجتماع يهوديان فلسطين باستان را دربر مي‌گرفت. سيكاري‌ها با سلطه روميان در ديار خود مخالف بودند و عليه آنها مبارزه مي‌كردند. سيكاري‌ها گروه افراطي ملت‌گرايي بودند كه با روميان سرستيز داشتند. آنها از روشها و تاكتيكهاي نامتعارفي بهره مي‌بردند؛ تاكتيكهايي چون حمله به دشمنان خود در روز و ترجيحاً در روزهاي تعطيل كه انبوه مردم در اورشليم گردهم مي‌آمدند. سلاح دلخواه آنان خنجري كوتاه به‌نام سيكا بود كه زير جامه خود پنهان مي‌كردند. آنان انبارهاي غله را به آتش مي‌كشيدند و در شبكه آبرساني اورشليم خرابكاري مي‌كردند. قربانيان آنان نيز، چه در فلسطين و چه در ميان يهوديان مصر‌، افراد ميانه‌رويي بودند كه اعضاي حزب صلح يهود به‌شمار مي‌رفتند. براساس اصول اعتقادي سيكاري‌ها‌، تنها سرور انسان خداي يگانه است و با هيچ قدرت زميني نبايد بيعت سياسي كرد.
در مقايسه با سيكاري‌ها و ساير جنبشهاي قديمي، از جمله حشاشين و تاگ‌هاي هندي‌، ظاهراً گروههاي تروريستي معاصر مقوله كاملاً متفاوتي هستند. تنها پس از انقلاب فرانسه و تشكيل كنگره وين در قرن نوزدهم و سركوب آمال رهايي و وحدت‌طلبي ملتها‌، موج ترور سراسر اروپا را فراگرفت. در اين دوران، جنبش كاربونری در ايتاليا‌، جنبش بورشن‌شافت يا انجمن دانشجويان وحدت‌طلب آلماني در دانشگاه ايه‌نا‌، و جنبش دانشجويي يوگ‌‌ ــ ‌اسلاو براي كسب استقلال صربستان بزرگ به‌وجود آمدند.
تروريسم سيستماتيك در نيمه دوم قرن نوزدهم پا گرفت و در همان آغاز، انواع كاملاً متفاوتي داشت، ولي در يك نگاه كلي همه آنها با خيزش دموكراسي و ملت‌گرايي در ارتباط بودند. همه شكايت‌ها و تظلمات از قبل وجود داشت؛ اقليت‌ها سركوب شده بودند، ملتها از استقلال محروم بودند و حكومت خودكامه يك قاعده بود.
در ميان همه اين جنبشها، جنبش روسي نارودناياوُليا (اراده مردم) اهميت به مراتب بيشتري داشت، هرچند دامنه فعاليت آنان از ژانويه 1878 تا مارس 1881 ادامه پيدا كرد. درواقع‌، عده بسياري اين جنبش‌ها را نمونه تمام‌عيار يك سازمان تروريستي هوادار خشونت انقلاب در دوران نو مي‌دانند، چراكه اعضاي آن برخلاف ديگر انواع انقلابيون‌، پردازنده و هوادار نوعي فلسفه «ترور شخصي» بودند. مردم‌گرايان روس خيلي زود به مرحله نظري رسيدند. افراطي‌ترين نظريه‌‌پرداز آنها سرژنچايف، نويسنده كتاب كاتشيسم انقلابي، بود كه از ديد بسياري نمونه بارز فلسفه ترور شخصي است.
دومين موج بزرگ تروريسم را در روسيه حزب انقلابيون اجتماعي با قتل سيپياگين، وزير امور داخله روسيه، به دست بالماشف در سال 1902 به راه انداختند. انقلابيون اجتماعي در سال 1903 فقط سه سوءقصد بزرگ و در سال 1904 دو سوءقصد ديگر انجام دادند، ولي شمار عمليات آنها در سال 1905 (سال جنگ با ژاپن) به پنجاه‌وچهار مورد، در سال 1906 به هشتادودو مورد و در سال 1907 به هفتادويك مورد بالغ شد. آخرين ترور چشمگير اين گروه، يعني قتل استوليپين در تالار اُپراي كيف، در سال 1911 يك اقدام فردي به دست يك عامل دو جانبه بود.
سومين موج ترور سياسي در روسيه كه به مراتب كوچك‌تر از دو موج پيشين بود، پس از كودتاي بلشويك ها در نوامبر 1917 برخاست؛ اين ترورها تاحدودي رهبران كمونيست را هدف گرفته بود‌، ولي مقامات كمونيست بدون دشواري چنداني اين چالش ايجاد شده در برابر حكومت خود را سركوب كردند.
تروريسم ايرلندي (اگر بتوان جنبش آن را تروريستي ناميد) هرچند دستاوردهايي ناچيزتر از اين داشته، با همه افت و خيزهايش‌، براي مدت بسيار طولاني ادامه يافته است. ارتش جمهوريخواه ايرلند احتمالاً قديمي‌ترين سازمان تروريستي است كه هنوز هم به حيات خود ادامه مي‌دهد. نقطه آغاز اين حركت‌، بنيانگذاري سپاه داوطلبان ايرلندي در سده هيجدهم بوده است. در سال 1919 اين جنبش نام ارتش جمهوريخواه ايرلند را اختيار كرد و سرانجام در دوره پس از جنگ جهاني دوم هم موج تازه‌اي از خشونت به راه انداخت.
تروريسم ارمني‌ها برضد سركوبگري ترك‌ها از دهه 1890 آغاز شد، ولي عمر كوتاهي داشت، و با يك فاجعه در سال 1915 (قتل‌عام ارامنه) پايان يافت. درست در همان زمان، يك سازمان جدايي‌طلب ديگر كه با ترك‌ها سرستيز داشت، يعني سازمان انقلابي مقدونيه داخلي، تحت رهبري داميان گروئف پا به عرصه وجود گذاشت.
از ديگر گروههاي تروريست ملت‌گرايي كه پيش از جنگ جهاني اول سر برآوردند، سوسياليست‌هاي لهستاني و برخي گروه‌هاي هندي خصوصاً در بنگال بودند. در هر دوي اين موارد سنت تروريستي تا مدت‌ها پس از دستيابي به استقلال ادامه يافت.
در اروپاي غربي موج بلند تروريسم با تبليغ عملي آنارشيست‌ها در دهه 1890 برخاست. هواداران آنارشيسم بر اين باور بودند كه بهترين راه محقق‌ساختن تغييرات سياسي ــ اجتماعي و انقلابي‌، به قتل رساندن اشخاصي است كه مناصب قدرت را در دست دارند.
عصر سوءقصدها از نظر روان‌شناسي در خور ‌توجه بود، اما اهميت سياسي چنداني نداشت. در يك كلام، در مركز و غرب اروپا هيچ‌گونه مبارزه تروريستي سيستماتيك مشاهده نمي‌شد. چنين رويدادهايي در حاشيه اروپا در روسيه و بالكان و به شكلي متفاوت از آن در اسپانيا به چشم مي‌خورد. از جمله اين رويدادها ترور وليعهد اتريش به دست يك جوان صرب متعصب عضو جنبش دانشجويان يوگ ــ اسلاو در بيست‌وهشتم ژوئن 1914 بود كه خود زمينه‌ساز جنگ جهاني اول بود.
تا جنگ جهاني اول‌، تروريسم را پديده‌اي متعلق به گروههاي چپ مي‌دانستند‌، هرچند كه سرشت فوق‌العاده فردگرايانه تروريسم با الگوي اين ايدئولوژي كاملاً متفاوت مي‌نمود. ولي در سالهاي پس از جنگ جهاني اول فعاليتهاي تروريستي عمدتاً كار گروههاي دست راستي و نيز جدايي‌طلب بود.
در سده بيستم، تروريسم را رژيمهاي توتاليتري چون رژيم آلمان نازي تحت رهبري هيتلر و رژيم اتحاد شوروي در دوران استالين عملاً به‌عنوان يك خط ‌مشي دولتي ــ هرچند نه يك خط ‌مشي اعلام‌شده ــ در پيش گرفتند. از اين گذشته‌، در دوران ما برخي از دولتها به ارعاب و ترور شهروندان ديگر كشورها نيز دست زده‌اند. اين دو پديده سبب زاده‌شدن و رواج دو اصطلاح تروريسم دولتي و تروريسم بين‌المللي شده است. در اين بين بي‌مناسبت نيست از برخورد دوگانه و رياكارانه ايالات متحده امريكا در قبال پديده تروريسم ذكري به ميان آورد‌؛ چنان‌كه دولت امريكا با دست‌مايه قراردادن شعار مبارزه با تروريسم عملاً نقش مهمي در ترويج آن در گوشه و كنار جهان دارد.
از دهه 1980 با قدرت‌يافتن برداشت‌هاي جديد از ملت‌گرايي‌، دين و سياست بين‌الملل موج تازه‌اي از ترور، بيشتر كشورهاي جهان را درنورديده است. صرف‌نظر از حوادث تروريستي متعدد اخير، مهم‌ترين رويداد چشمگير تروريستي كه به اعتراف همگان بزرگ‌ترين نمونه در تاريخ بود، عمليات كوبيدن سه فروند هواپيماي مسافربري امريكايي با سرنشينانش به برج‌هاي دوقلوي مركز تجارت جهاني و مقر پنتاگون در يازدهم سپتامبر 2001 بود كه به كشته‌شدن صدها نفر‌، تخريب كامل برج‌هاي دوقلو و بخشي از ساختمان پنتاگون منجر شد و هنوز جهان در التهاب بازتاب‌هاي عيني و ذهني آن گرفتار است. ازاين‌رو حادثه موردنظر سرفصل جديدي از تغيير و تحولات در عرصه حقوق و سياست بين‌المللي به‌شمار مي‌رود.
از يك ديدگاه، تروريسم مدرن با گونه‌هاي گذشته آن اين تفاوت را دارد كه قربانيان آن اغلب شهروندان بي‌گناهي هستند كه يا به‌طور تصادفي انتخاب شده يا آنكه صرفاً به‌طور اتفاقي در موقعيت‌هاي تروريستي حضور داشته‌اند. به ديگر سخن، در زمانه ما كفه قربانيان ترور كور سنگين‌تر از ترور چهره‌هاي سرشناس شده است.
از ديگر ويژگي‌هاي ترور در سده بيستم، تاثير شگرفي است كه پيشرفت‌هاي تكنولوژيك بر سرشت و نمود تروريسم گذاشته است. امروزه با توجه به عمق و شدت وابستگي جوامع در همه امور خود به ذخيره‌سازي‌، بازيابي، تحليل و انتقال اطلاعات، اصطلاح «تروريسم اطلاعاتي» به قاموس گفتمان تروريسم وارد شده است. اخيراً بسياري نويسندگان حتي از واژه «تئاتر ترور» استفاده كرده‌اند؛ چراكه رسانه‌ها اقدامات تروريستي را با آب و تاب تمام مطرح مي‌كنند و بينندگان، شنوندگان و خوانندگان پيش از اينكه به قربانيان و وخامت اوضاع ترور بينديشند، چگونگي حادثه و نحوه ترور را تماشا و ارزيابي مي‌كنند.

منبع:
برگرفته از : ماهنامه زمانه، شماره 51

http://rasekhoon.net/article/show/141783/%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D9%85/

چه عملی فایده اخروی نخواهد داشت !!!!

 

مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهََا نُوَفّ‌ِ إِلَیهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فیِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ(15-16/ هود)

آیه شریفه در صدد بیان این مطلب است که عمل آدمی، تنها آن نتیجه‌ای را پی خواهد داشت که او قصد کرده است؛ که اگر منظورش نتیجه‌ دنیوی باشد نتیجه دنیوی هم نصیبش می‌شود؛ مثلاً وضع مالی‌اش بهتر می‌شود، مشهور می‌شود، به نام و نانی می‌رسد و مانند آن. البته این در صورتی است که سایر عوامل لازم هم کمک بکنند. نکته مهم این است که چنین عملی، فواید اخروی برای صاحبش نخواهد داشت

برای رستگار شدن....

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا لَقيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثيراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (ایه 45 سوره انفال)

ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که ( در میدان نبرد ) با گروهی رو به رو می شوید ، ثابت قدم باشید! و خدا را فراوان یاد کنید ، تا رستگار شوید!

نماد ایه استقامت و صبر در برابر دشمن است
این دشمن می تواند دشمن باطنی(هوای نفس) و شیطان نیز باشد که در ایات متفاوتی شیطان را به عنوان دشمن مبین انسان ذکر کرده اند
و این میدان نبرد می تواند (میدان عمل) نیز باشد… هنگامی که دچار وسوسه های زیاد می شویم و یا امادگی گناه داریم ایستادگی در این شرایط خود مانند یک میدان نبرد است با هوای نفس…
صبر در برابر گناه، صبر دربرابر طاعت ، صبر در برابر معصیت بهترین استقامت در برابر شیطان است
و همچنین در هر کار و راهی یاد خدا مایه ارامش و رستگاریست.بلکه فراوان یاد کردن خدا مایه رستگاری حتمی است طبق (اذْکُرُوا اللَّهَ کَثيراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)

 

سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم بیست و هشتمین سال ارتحال امام خمینی (ره)

 

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم بزرگداشت بیست و هشتمین سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) لحظاتی قبل در حرم مطهر ایشان آغاز شد.

 

روزه‌داران حاضر در این مراسم با سردادن شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» به استقبال سخنرانی رهبر معظم انقلاب رفتند.

 

محور سخنان حضرت آیت الله خامنه ای در این مراسم به شریح زیر است:

 

یاد و نام امام از نام انقلاب جدا نیست. آنچه در باب امام و انقلاب گفته شده همه چیز نیست، آنچه در باب انقلاب و امام گفته ایم باید مجددا تکرار شود. اگر حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزییات و خصوصیات ذکر نشود گمان تحریف حقیقت وجود دارد

 

اکثر شما می دانید انگیزه هایی برای تحریف شخصیت امام و انقلاب هست، باید مجال تحریف را از تحریف کنندگان بگیریم

 

امروز بیشتر روی ذهن جوانهای ما می خواهند کار کنند. انقلاب اسلامی صرفا یک جابجایی سیاسی نبود بلکه یک تحول عمیق بود. هم تحولی در سیاست کشور بود هم تحولی در متن جامعه ایرانی. در عرصه سیاست این تحول به این معنا بود که یک دیکتاتوری بسته، ارثی وابسته به دشمنان را که بر کشور حاکم بود تبدیل به حکومت مردم پایه و مستقل و سربلند و دارای هویت است کرد.

 

انقلاب هدفش تبدیل جامعه به جامعه‌ای با هویت، با استقلال و اصالت بود، جامعه ای با حرف نو. چطور امام توانست حرکت عظیم را به پیروزی رسانده و حفظ کند. اراده الهی بود اما اسباب ظاهری پیروزی این بود امام توانست همه آحاد مردم به خصوص جوانان را وارد صحنه کند و آنها را در میدان نگه دارد.

 

امام جذابیت هایی شخصی و جذابیت هایی در شعارهایش داشت. امام شخصیت بسیار قوی و مستحکم داشت. امام صراحت در بیان داشت و با صداقت حرف می زد. ایمان و توکل امام به خداوند در رفتار و گفتار او به طور مساوی نمایان بود. امام به مردم اسلام ناب محمدی ارائه می کرد. اسلام ناب یعنی اسلامی که نه اسیر و پابند تحجر است، نه اسیر و پابند التقاط. ین برای جوان مسلمان جذاب بود

 

یکی از مبانی امام بیرون آمدن از چنبره سلطه آمریکا بود. امروز بیرون آمدن از چنبره سلطه آمریکا برای جوانان در سلطه آمریکا هم جذاب است. مثلا در عربستان اگر شما سراغ جوانان بروید خواهید دید همه جوانان از وابستگی به آمریکا متنفرند.

 

پیروزی انقلاب تقسیمی دربخش عظیمی دردنیا بوجودآورد. دشمنان انقلاب آمریکا و شوروی(آن روز)بودند. جریان صهیونیست ها،جریان کمپانی هایی که تصمیم گیر در مسائل اساسی اند و کشورها را می آورند و می برند. ملت های مسلمان و حتی برخی کشورهای غیرمسلمان طرفدار و علاقمند انقلاب شدند. قدرت ها دچار سرگیجه شده بودند، دشمنی های دیگری هم دارند که هنوز رونمایی نکرده اند. ملت بر همه دشمنی های دشمنانش پیروز شده است.

 

دهه 60 دهه مظلوم است. دهه تعیین کننده در سرنوشت ایران و ایرانی است. این دهه ناشناخته است و اخیرا به وسیله برخی از بلندگوها و صاحبان آنها مورد تهاجم است. دهه 60 دهه آزمونها و پیروزی های بزرگ است. دهه 60 دهه خشن ترین تروریسم در کشور است. تروریست ها کاسب، دانشجو، فعال سیاسی و شخصیت های تعیین کننده را ترور کردند. اعداد تا 17 هزار هم گفته شده است.

 

دهه 60 دهه جنگ تحمیلی است، دهه سخت ترین تحریمهاست، دهه افتخارات بزرگ است. دهه مبارزه با تجزیه طلبی است. به گروه ها پول و سلاح دادند تا تجزیه طلبی کنند. در دهه 60 ملت ما چنان محکم ایستادند که بر همه اینها پیروز شدند. کسانی که در مورد دهه 60 قضاوت می کنند،جای جلاد و شهید عوض نشود.

 

بعد از رحلت امام عده ای امیدوار شدند که شاید بتوانند راه امام را برگردانند که خدا را شکر نتوانستند. جسم امام از میان ما رفته اما روح امام زنده است. راه امام زنده است، نفس امام در جامعه ما زنده است. جذابیت های حیات ظاهری امام امروز هم وجود دارد. اصول امام تمام نشدنی و کهنگی ناپذیر است.

 

درتحقق برخی شعارهای امام همانند عدالت اجتماعی عقبیم. درمورد برخی اصول اسلامی عقب‌ماندگی داریم و انکار نمی کنیم. مسئولان و فعالان سیاسی کشور از قدرت بسیج کنندگی انقلاب غفلت نکنند. تا امروز دشمنان نتوانسته اند لطمه اساسی به ما بزنند اما دشمن در کمین است. وقاحت دشمن تا جایی است که رئیس جمهور آمریکا می ایستد در کنار رئیس قبیله رقص شمشیر می کند، آن وقت به 40 میلیون رای مردم در انتخابات آزاد ایراد می گیرد. در کنار قاتلین شب و روز مردم یمن می ایستند و اسم از حقوق بشر می آورند.

 

امروز اگر می‌خواهیم درمیدانهای علم، سیاست و اقتصاد پیش برویم به جرات و اعتماد به نفس که انقلاب به ما داد نیاز داریم. امروزجوان ما آماده سینه سپرکردن در راههای بزرگ است. درداخل کشور میلیونها جوان داریم که اگر تجربه ای مانند دهه 60 پیش بیاید با کمال قدرت و دلاوری و عزم وارد میدان می شوند و کشور را حفظ می کنند.

 

امروز بعد از گذشت سالها روسای کشورهای اروپایی می گویند آمریکا غیرقابل اعتماد است، مطلبی که امروز این افراد می گویندامام سی و چند سال قبل گفت. امریکایی ها در همه موضوعات غیرقابل اعتمادند. عقلانیت یعنی انسان اصالت ها را بشناسد. عقلانیت یعنی تکیه به مردم و نیروی داخلی.

 

بزرگترین درسی که امام به ما داد روحیه، ذهن و عمل انقلابی است. امام میراث فرهنگی نیست، امام زنده است و پیشوا و امام ماست. امام در مقابل ماست. بعضی می گویند چالش با قدرت ها هزینه دارد؛ بله اما سازش هم هزینه دارد.

 

دولت سعودی برای اینکه با رئیس جمهور جدید آمریکا بتواند سازش کند مجبور می شود نیمی از ذخایر خود را مطابق میل آمریکا هزینه کند. چالش اگر عقلایی و با اعتماد به نفس باشد هزینه اش به مراتب کمتر از سازش است. اینطور نیست که قدرتهای متجاوز به یک حدی قانع باشند. وقتی عقب نشینی کردید تازه یک مطالبه جدید را مطرح می کنند. انقلابی گری یعنی کشور و مسئولان تسلیم هیچ زورگویی نشوند، دچار انفعال و ضعف نفس نشوند. انقلابی گری نیاز امروز کشور است.

 

از یکایک کسانی که آمدند و بیش از 41 میلیون رای ریختند از صمیم قلب تشکر می کنم،برای کشور و نظام جمهوری اسلامی اعتبار شد. برخی متاسفانه از روی کج فهمی انکار می کنند و می گویند رای مردم ربطی به تاثیر نظام اسلامی ندارد.
خوشبختانه شورای نگهبان صحت(انتخابات)را اعلام کرد. البته اعلام کردند و به ما هم گزارش رسیده بود تخلفاتی صورت گرفته. تخلفات را با جدیت دنبال کنند. در انتخابات گوناگون اینگونه تخلفات ورافتد. اگر چشم ببندیم تخلف تکرار می شود.

 

در مناظرات بداخلاقی شد، برخی دستگاه ها مورد اتهام قرار گرفتند، کار خوبی نبود. گذشته، گذشته است. امسال در این انتخابات کسانی هم که موفق نشدند ظرفیت نشان دادند برخلاف آن کسانیکه سال 88 آن مشکلات را بوجود آوردند.

 

دولت سعودی بداند اگر 20 سال دیگر هم در مقابل مردم یمن این روش را پیش بگیرد(بمباران شب و روز) بر مردم یمن پیروز نخواهد شد. حضور دولت سعودی در بحرین غیرمنطقی است. با وجود رشوه چندصدمیلیاردی به آمریکا هم به نتیجه نمی رسند.

میهمانخانه الهی

این ضیافت، همه اش ترک است؛ ترک شهوات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا می کند. خداوند دعوت کرده است ما را به اینکه شما باید وارد بشوید در این میهانخانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزی نیست؛ ترک هواها، ترک خودیها، ترک منیها، منیتها. اینها همه در این میهمانخانه است و ما باید حساب کنیم ببینیم که ایا وارد شدیم در این میهمانخانه یا اصلاً وارد نشدیم، راهمان دادند به این ضیافتخانه یا نه، استفاده کردیم و از این ضیافت الهی یا نه.

البته حساب امثال من با کرام الکاتبین است.

اما من به شما آقایان و به هر کس که این کلمات می رسد و خصوصاً، طبقه جوان عرض می کنم که ایا در این مهمانخانه رفتید؟ استفاده کردید؟ از شهوات خصوصاً شهوات معنوی چشم پوشیدید؟ یا اینکه مثل من هستید؟

منبع:

صحیفه امام، ج 13، ص 36، تیر59

مائده های آسمانی

در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماههای و دنبال این باشیم که ان شاءالله «لیلة القدر» را دریابیم، برکات «لیلة القدر» را که قرآن در آن نازل شده است، همه سعادت عالم در آن شب نازل شده است و از این جهت، از همه شبهای عالم بالاتر است، این را بتوانیم ادراک بکنیم، درک بکنیم، خداوند ان شاءالله، شماها را توفیق بدهد که با سلامت و سعادت وارد در «ضیافة الله» بشوید و از آن مائده های آسمانی که قرآن و ادعیه است ان شاءالله همه مان مستفیض بشویم و با یک روح سالمی وارد بشویم و «لیلة القدر» [را] هم دریابیم، سَلامُ هِی حَتی مَطْلَعِ الفَجْرِ.

منبع:

صحیفه امام، ج 13، ص 36، تیر 59

اصلاح باطن

این ماه مبارک با آن همه برکاتی که دارد، ما نمی توانیم از عهده شکر یکی اش براییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت، اگر حالی پیدا شد، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است، تمام شدنی است، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم.

منبع:

صحیفه امام، ج 20، ص53، خرداد ماه 65

امام خمینی(س):

این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصاً در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشى است که انسان به حسب قلب خودش مى کند براى اینکه مهیا بشود برود مهمانى خدا، مهمانى اى که در آنجا سفره اى که پهن کرده است قرآن مجید است و محلى که در آنجا ضیافت مى کند مهمش «لیلة القدر» است و ضیافتى که مى کند ضیافت تنزیهى و ضیافت اثباتى و تعلیمى است.

ماه مبارک رمضان نزدیک شد و در این ماه مبارک خودتان را تقویت کنید به قوّتهاى روحانى. در یک حدیثى است که پیغمبر اکرم فرمودند که ماه رمضان آمد، اقبال کرد، آمد. در ضمنش مى فرمایند که دُعیتُم الى ضیافَةِ اللَّه. ضیافتهاى خدا با ضیافتهاى مردم این است فرقش که وقتى شما را یک اشخاصى دعوت بکنند به یک مهمانى، وقتى بروید در آن مهمانى به حسب فراخور حال، یک چیزهایى براى خوردنى و یک چیزهایى براى تفریح و این چیزهاست. ضیافت خدا در ماه رمضان یک شعبه اش روزه است، آن ضیافت خداست؛ یک شعبه اش روزه است و یک امر مهمش که مائده غیبى و آسمانى است قرآن است. شما دعوت شده اید به مهمانى خدا و شما در ماه رمضان مهمان خدا هستید. مهماندار شما، شما را وادار کرده است به اینکه روزه بگیرید. این راههایى که به دنیا باز است و شهوات است، اینها را سدش کنید تا مهیا بشوید براى لیلة القدر. ماه شعبان مقدمه است براى ماه مبارک رمضان که مردم مهیا بشوند براى ورود در ماه مبارک رمضان و ورود در «ضیافة اللَّه». شما وقتى که مى خواهید به مهمانى بروید خوب، یک وضع دیگرى- غالباً البته-، یک وضع دیگرى خودتان را درست مى کنید. لباسى تغییر مى دهید و یک طور دیگرى وارد مى شوید. آن طورى که در خانه هستید یک تغییرى مى دهید. ماه شعبان براى این است که همان مهیا بودنى که مى خواهید مهمانى بروید، خودتان را مهیا مى کنید و سر و ظاهرتان را، سر و صورتتان را یک قدرى فرق مى گذارید با آن وقتى که در خانه هستید. در ضیافت خدا، ماه شعبان براى مهیا کردن این افراد است، مهیا کردن مسلمین است براى ضیافت خدا، ادبش آن مناجات شعبانیه است. من ندیده ام در ادعیه، دعایى را که گفته شده باشد همه امامها این دعا را مى خواندند، در دعاى شعبانیه این هست؛ اما من یادم نیست که در یک دعاى دیگرى دیده باشم که همه ائمه این را مى خواندند. این مناجات شعبانیه براى این است که شما را، همه را مهیا کند براى «ضیافة اللَّه».

منبع:

 (صحیفه امام، ج 13، ص: 30-33)

تقویت روح و رسیدن به اوج کمالات در ادعیه ائمه (ع)

 

یک کج فهمی هایى در انسان هست که این کج فهم یها گاهى خیلى زیاد مى شود. اینها دعا را نمى فهمند چى هست، لهذا، خیال مى کنند که حالا ما خوب، قرآن را مى گیریم دعا را رها مى کنیم. اینها نمى فهمند که دعا اصلًا چى هست. مضامین ادعیه را نرفته اند ببینند که چى هست، به مردم چى مى گوید، چه مى خواهد بکند. اگر نبود در ادعیه الّا دعاى مناجات شعبانیه، کافى بود براى اینکه امامان ما، امامان بحقند؛ آنهایى که این دعا را انشا کردند و تعقیب کردند. تمام این مسائلى که عرفا در طول کتابهاى طولانى خودشان یا خودشان مى گویند در چند کلمه مناجات شعبانیه هست، بلکه عرفاى اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایى که در اسلام وارد شده است از اینها استفاده کرده اند. و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهاى دیگر. این دعاهاست که به تعبیر بعض از مشایخ ما «1» مى فرمودند که «قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پایین و دعا از پایین به بالا مى رود، این قرآن صاعد است.» معنویات در این ادعیه- آنى که انسان را مى خواهد آدم کند، آنى که این افرادى که اگر سر خود باشند از همه حیوانات درنده تر هستند- این ادعیه با یک زبان خاصى که در دعاها هست اینها این انسان را دستش را مى گیرد و مى بردش به بالا، آن بالایى که من و شما نمى توانیم بفهمیم، اهلش هستند…

این دعاهایى که در ماهها هست، در روزها هست، خصوصاً، در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحى مى کند- اگر کسى اهلش باشد، ماها که نیستیم- همچو تقویت روحى مى کند و همچو راه را براى انسان باز مى کند و نور افکن است براى اینکه، این بشر را از این ظلمتها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست. به این دعاها عنایت بکنید. گول بعض از نویسنده ها و امثال کسروى را نخورید که ادعیه را تضعیف مى کردند؛ این تضعیف، تضعیف اسلام است، نمى فهمند اینها، بیچاره اند. نمى دانند در این کتاب چه چیزها هست، همان مسائل قرآن است با لسان دیگرى که لسان ائمه باشد. 

لسان قرآن یکجور زبان است، زبان دعا یکجور زبان است، زبان علما و عرفا و اینها هم یک زبان دیگر است. آنکه سبکبار مى کند انسان را و از این ظلمتکده مى کِشد او را بیرون و نفْس را از آن گرفتاریها و سرگشتگیهایى که دارد خارج مى کند این ادعیه اى است که از ائمه ما وارد شده اند. ائمه ما- علیهم صلوات اللَّه- که تقریباً همه شان گرفتار به یک ابرقدرتهایى بودند که نمى توانستند یک کارى را انجام بدهند شاخص، علاوه بر آن هدایتهاى زیرزمینى که مى کردند این ادعیه شان براى تجهیز مردم بود، بر خلاف آن دولتهاى قاهرى که بودند. همین ادعیه بودند که اشخاص وقتى که ادعیه را مى خواندند قوّت روحى پیدا مى کردند و سبکبار مى شدند و شهادت براى آنها هَیِّن و آسان مى شد. 

این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصاً در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشى است که انسان به حسب قلب خودش مى کند براى اینکه مهیا بشود برود مهمانى؛ مهمانى خدا، مهمانى اى که در آنجا سفره اى که پهن کرده است قرآن مجید است و محلى که در آنجا ضیافت مى کند مهمش «لیلة القدر» است و ضیافتى که مى کند ضیافت تنزیهى و ضیافت اثباتى و تعلیمى [است ]. نفوس را از روز اول ماه مبارک رمضان به روزه، به مجاهده، به ادعیه مهیا مى کند تا برسند به آن سفره اى که از آن باید استفاده کنند و آن «لیلة القدر» است که قرآن در آن نازل شده است.

 منبع:

 (صحیفه امام، ج 13، ص: 30-33)

آثار نماز شب در دنیا...


نماز شب که یکی از عبادات خالص اولیای خدا و از برنامه های سازنده اسلامی به شمار می رود انسان را به وادی معنویات نزدیکتر می کند. نماز شب درس خودسازی و خلوت کردن با خالق خود را که از نیازهای طبیعی انسان است به انسان می آموزد ،نماز شب تاثیر بسزایی در سه عالم دارد هم در دنیا و هم در برزخ و هم در قیامت.

 

تاثیر نماز شب در دنیا، ابعاد گسترده ای دارد هم تاثیر در زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی، و هم تاثیر در باطن و ظاهر انسان دارد.نماز شب رفع  مشکلات و گرفتاری و رفع بیماری های روحی و جسمی را نیز در برمی گیرد.

 

در اینجا چند نمونه از احادیثی که از معصومین علیهم السلام در مورد آثار نماز شب رسیده است را بیان می کنیم:

 

1- بازداشتن از گناه

یکی از آثار نماز شب بازداشتن انسان از گناه است.بهترین وسیله ای که مانع گناه انسان می شود و قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام آن را امضا کرده است نماز است.

 

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:  « فإنّ صلاة الیل مِنهاةٌ عنِ الاثم؛ نماز شب  انسان را از گناه باز می دارد.»

 

بعضی ها به نماز یومیه اکتفا می کنند و می گویند همین نماز ما را بیمه می کند لازم نیبست کمه نماز شب بخوانیم و یا اهمیت نمی دهند. می بینیم که اولیای خدا که پاک هستند  و گرفتار گناه نشدند به وسیله همین نماز یومیه  و نماز شب است. هر کدام از این ها خواص خود را دارد. بزرگان و مردان شب، انتظار شب را می کشند. اگر گناه و خطایی در طول روز انجام  دهند نماز شب آن را پاک می کند. مکمل نماز یویمیه ، نماز شب است.

منبع:فضایل وآثار نماز شب/ص56/ج3 

 

دعا برای ظهور صاحب الأمر را جدی تر بگیریم....

بقیه الله خیر است برای شما اگر مؤمن باشید

امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند:

در غیبت فرزندم مهدی (علیه السلام) فقط کسانی از هلاکت نجات پیدا می کنند
 که برامامت اوثابت قدم مانده وخداوند توفیق دعا برفرج به آنان عطا نماید

………………………………………………………………………………………………..

امام صادق علی السلام می فرماید:
وقتی عذاب و سختی بر بنی اسراییل طولانی شد چهل روز به در گاه خدا گریه و ناله کردند،خداوند متعال به موسی (علیه السلام) و هارون(علیه السلام)وحی فرمود که آنان را از دست فرعون نجات دهند و این در حالی بود که از چهارصدسال غیبت موسی(علیه السلام)صدو هفتاد سال باقی مانده بود و خداوند به  واسطه دعای بنی اسراییل از آن صدو هفتاد سال صرف نظر کرد.آنگاه امام صادق(علیه السلام)می فرمایند اگر شما شیعیان چنین تضرع و زاری کنیدو فرج ما را بخواهید،خداوند فرج ما را می رساند ولی اگر دست روی دست بگذارید(بی تفاوت بمانید) وقتی کار به نهایت رسید فرج فرا می رسد

منبع:

(بحار الانوار 52/52)

ای سفارش شده از امام حسین علیه السلام


امام زین العابدین علیه السّلام می فرمایند: پدرم روز شهادت خویش مرا به سینه چسبانید و فرمود:

پسرم! دعایى را که مادرم فاطمه به من آموخته است از من به یادگار حفظ کن. این دعا را پیامبر به او آموخت و جبرئیل از جانب خدا به پیامبر آورد تا هنگامه فشار غم و اندوه و فرود بلا و گرفتارى و خطر سهمگین و شکننده بخواند. آن دعا این است:

«بحق یس و القرآن الحکیم و بحق طه و القرآن العظیم یا من یقدر على حوائج السائلین یا من یعلم ما فى الضمیر یا منفساً عن المکروبین یا مفرجاً عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا من لا یحتاج الى التفسیر صل على محمد و آل محمد، و افعل بى کذا و کذا»

بجای کذا و کذا دعای خود را طلب نمایید.

منبع:

(نفس المهموم،شیخ عباس قمی ،ص 347)

استغفار درمان بسیاری از مشکلات است

گشایش در زندگی با کمک گرفتن از آیات قرآنی و احادیث و ذکرهای توصیه شده از جانب ائمه و پیشوایان مطمئنا راهی موثر است. بهره گیری از این آیات و احادیث همچون هر امر دیگری نکته هایی برای تسریع در اجابت و رفع مشکل دارد که بخشی از انها را برایتان جمع آوری کرده ایم که به شرح زیر است.

اکثر گرفتاری هایی که انسان به آن مبتلا می شود، به واسطه گناه است، زیرا به کار نگرفتن نعمت هاى خداوند در مسیرى که او مى پسندد و صرف کردن آن ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت ها است.

خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و می فرماید: «وَ تُوبُوا اِلَى اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، اى مؤمنان! همگى با هم به سوى خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.( نور/۳۱)

با این وجود در آیاتی دیگر به اثرات استغفار در دنیا اشاره شده است مانند: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است (اگر چنین کنید) او (باران) آسمان را پى درپى بر شما فرو مى فرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک مى کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار مى دهد.( نوح/۱۰ تا ۱۴)

بنابراین دستور به استغفار از خود قرآن گرفته شده و در روایات نیز تأکید شده است.

چنانچه رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرموده اند: مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛ کسى که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهى کند، خداوند از هر غصه اى برایش گشایشى قرار دهد و از هر تنگنایى راه فرارى پیش پایش گذارد و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى دهد.

منبع:

( وسائل الشیعه،ج ۷، ص ۱۷۶)

عاقبت گناه و گناهکاران در کلام آیت الله بهجت

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرماید: از حضرت امام رضا (علیه السلام) روایت شده است: گناه یأس از رحمت خدا، بیشتر از گناهی است که شخص مرتکب شده است.

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرماید: از حضرت امام رضا (علیه السلام) روایت شده است: گناه یأس از رحمت خدا، بیشتر از گناهی است که شخص مرتکب شده است. اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می‌رسد که از رحمت خدا ناامید می‌شویم؛ اگر چه برای هر گناهکاری روشن است که از رحمت خدا خارج شده است. رحمت واسعه الهی که:
اذا کان یوم القیامة، نشرالله (تبارک و تعالی)، رحمته، حتی یطمع ابلیس فی رحمته.
در روز قیامت خداوند (تبارک تعالی)، به حدی رحمتش را می‌گستراند که ابلیس در رحمت خدا طمع می‌کند.
به عمر سعد در برابر قتل سیدالشهداء (علیه السلام) و این که چنان شخصیت بزرگ و بزرگواری را که خویشاوند او هم بود، از بین ببرد، چه وعده‌هایی داده بودند! ولی او نه به شاهی رسید و نه رییس جمهور شد و نه به ملک ری رسید(438). به خدا پناه می‌بریم! انسان چه قدر و از چندین جهت باید حافظ خود باشد که عاقبتش به خیر باشد.

منبع:

در محضر حضرت آیت ا…. العظمی بهجت / محمد حسین رخشاد/ص194

 

توصیه امام رضا (ع) برای روزهای پایانی ماه شعبان

امام رضا (ع) در حدیثی می‌فرماید: بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است، دعا، استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسید، خود را براى خدا خالص کرده باشى.

عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (ع) فِی آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ لِی: یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَى أَكْثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَتَدَارَكْ فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ تَقْصِیرَكَ فِیمَا مَضَى مِنْهُ وَ عَلَیْكَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى مَا یَعْنِیكَ وَ تَرْكِ مَا لَا یَعْنِیكَ وَ أَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكَ لِیُقْبِلَ شَهْرُ اللَّهِ إِلَیْكَ وَ أَنْتَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِكَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا وَ لَا فِی قَلْبِكَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَكِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَكَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِكَ وَ عَلَانِیَتِكَ وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً وَ أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى یُعْتِقُ فِی هَذَا الشَّهْرِ رِقَاباً مِنَ النَّارِ لِحُرْمَةِ شَهْرِ رَمَضَان‏.

ماهی که وقتی فرا می‌رسید، امام سجاد (ع) اصحاب خود را فرا می‌خواند و به بیان نکاتی درباره فضائل این ماه می‌پرداخت و می‌فرمود: «هر کسی برای محبت پیامبر و تقرب به خداوند، ماه شعبان را روزه بدارد، خداوند او را در روز قیامت مشمول کرامت خود می‌کند و بهشت را بر او لازم می‌کند. ماهی که پیامبر اکرم (ص) درباره آن فرمود این ماه، ماه من است، پس در آن بسیار استغفار کنید و بر محمد و آل او صلوات بفرستید.

حال به تدریج به روزهای پایانی ماه شعبان نزدیک می‌‌شویم، ماهی که بسیار می‌توانستیم از آن  بهره ببریم و به مهمانی خداوند برویم. به همین مناسبت به توصیه‌ای از امام رضا (ع) برای روزهای پایانی ماه شعبان اشاره می‌کنیم:

ایشان در حدیثی می‌فرماید: 

ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (ع) رفتم. حضرت فرمود: که اى ابوالصَّلْت! بیشتر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است، پس جبران کن کوتاهی‌هایی را که در ایّام گذشته این ماه کردى، در آن چه از این ماه مانده است.

بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است، دعا، استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسید، خود را براى خدا خالص کرده باشى.

و امانتى بر گردن خود باقى مگذار مگر آنکه آن را ادا کنی و نیز در دلت کینه هیچ مؤمنى نباشد مگر اینکه آن را از دل بیرون کنى ….

تقوای الهی را پیشه کن و در پنهان و آشکار امور خود بر خدا توکل کن زیرا هرکه بر خدا توکّل کند خدا او را بس است.

و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را:

«اللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ»

(خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده‌اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان)

به درستى که حقّ تعالى در این ماه، بنده هاى بسیاری را از آتش جهنّم به حرمت ماه مبارک رمضان آزاد مى گرداند.

منبع:

عیون اخبار الرضا، ج2، ص 51

سخنی با زندانیان سیاسی!!!

 

برادران وخواهرانی که الان در زندان عدالت هستید، بدانید شما کسانی بودید که گول شیطان بزرگ

و همدستان او را خوردید و گناه کردید. آگاه باشید که شیطان در وجود شما رسوخ کرده بود که اسلحه به روی

مردم از بازاری و کاسب و غیره این شهر کشیدید. حال آنکه در بند عدالت خواهان اسیر هستید، چقدر به

شما سخت می گزرد؟!

وای به روزی که در بند خدا اسیر شوید و آن روز مشاهده خواهید کرد که هم سن، همکلاسی و یا همسایه

شما  راه راست را انتخاب نموده و چقدر پیش خدا اجر و مقام کسب کرده است و شما شرمنده در نزد خدا

می باشید که این همه نعمت های گوناگون مثل بصری و بویایی و… به شما داده اما شما در راه باطل هدر

داده و می دهید بیایید در این دقایق آخر به امام عصر لبیک گفته، به کسی که هادی راه راست ماست لبیک

گفته و مثل محمد حسین فهمیده 13ساله در جبهه بجنگید. بیایید در سازندگی کشور کوشش کنید. 

درست کردن شرط است و گرنه هر دیوانه ای می تواند بزرگ ترین چیز ها را خراب کند…بیایید

شما سازنده باشید نه خراب کننده. چرا به روایت قرآن، رساله و…اتکا نمی کنید. بیایید از هادی و رهبر 

گذشته تان عبرت بگیرید آیا «کیانوردی» رهبرتان نبود که در بند عدالت اسیر است یا«مسعود رجوی» آن طور

که خودتان اطلاع دارید به چه وضعی شما را به جوغه اعدام سپرد و خودش هم فرار کرد!

چرا پشت سر یک نفر رفتید که جاه طلب و مقام طلب بود. بیایید توبه کنید.

 

در خط امام باشید. در خط رسول خدا باشید. کاری کنید که هم خدا را خوش بیاید و هم خلق خدا را.

 

منبع:

اردک سیاسی باش/مریم یوسفی پور /ص146-147

حاکمان موظف اند...!

عدل،  یکی از روش های اسلامی است که آمیخته با اعتقادات مردم مسلمان است و در اسلام تاکید

فراوانی بر آن شده و حاکمان موظف اند درجامعه به عدل رفتار کنند و عدالت تحقق بخشند.

درعلم اخلاق، عدالت یکی از چهار فضیلت برتر و بنیادین است که حکما در کنار حکمت، شجاعت و

عفت مطرح کرده اند، بلکه عدالت را تمام فضیلت دانسته اند.

امام خمینی(ره) پس از تعریف عدالت به تعدیل قوه علمیه و تهذیب نفس درتعریفی دیگرمی نویسد:

عدالت…عبارت است از تعدیل جمیع قوای باطنیه و ظاهریه و روحیه و نفسیه و به این اطلاق فیلسوف متقدم

گفته:عدالت همه ی فضیلت است نه جزوی ازآن.

علمای اخلاق، عدالت راحد وسط بین افراط و تفریط دانسته و کسب آن را برای سیر کمال و تهذیب نفس لازم

شمرده اند.

منبع:نشریه گلستان صالحین/حسین طوسی/ص 49

شکست در انتخابات سیاسی، محصول غفلت از سایر انتخابات‌ها

? گزیده‌ای از سخنان وحید جلیلی در جمع اعضای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
?31 فروردین 96 (یک‌ماه قبل از انتخابات)،

⭕️ شما فرض کنید صبح روز انتخابات بلند شده‌اید و می‌بینید که همه ضدانقلاب‌ها و بی‌تفاوت‌ها دارند رأی می‌دهند ولی انقلابی‌ها هیچکدام از خانه بیرون نمی‌روند و به انتخابات بی‌اعتنا هستند. اگر این صحنه‌ی تکان‌دهنده را ببینیم می‌گوییم انقلاب از دست رفت.

⭕️ این اتفاق، هر روز دارد می‌افتد. هر روز در جمهوری اسلامی، انتخابات‌های فرهنگی‌ای در حوزه‌های نشر، سینما، تئاتر، رسانه و… برگزار می‌شود و آن‌هایی که سبک زندگی و پارادایم فکریشان در یک فضای دیگر است با صف‌های دراز چند صد هزار نفری رأی می‌دهند، بعد این‌طرف، بهترین فیلم‌هایش، نه در فضای عمومی بلکه در فضای حزب‌اللهی شکست می‌خورد.

⭕️ بعد از 35 سال، برای رجائی، بهشتی ، یک فیلم ساخته شده است. ماجرای نیمروز، ترازش هم هالیوودی است. چطور ایام انتخابات رویمان می‌شود که عکس فلان کاندیدا را بگیریم سر چهار راه ولیعصر تبلیغات کنیم، خب این هم یک انتخابات است و برآیندی را به فضای سینمایی کشور منتقل می‌کند. ماجرای نیمروز مثل این می‌ماند که رجائی کاندیدا شده است.

⭕️ مقام معظم رهبری در انتخابات‌های سیاسی می‌گویند من ورود نمی‌کنم، فقط 40 میلیون رأی می‌خواهم، ولی در انتخابات‌های فرهنگی، ورود می‌کنند، داد هم می‌زنند که به فلان اثر رأی بدهید. بعد ما همینجوری نگاه می‌کنیم که اثار دیگر رأی بیاورد. در حوزه اقتصاد مقاومتی هم مثلاً مستندی مثل آفراندن، درباره آن فرد کردِ اهل سنت در مهاباد که کشور را از واردات باسکول بی‌نیاز کرده است، کاندیدای اقتصاد مقاومتی ما است که باید به ملت معرفی کنیم تا رأی بیاورد.

⭕️ ما دائم در حال انتخابات هستیم و بخشی از شکست‌های ما و بخشی از پیروزی‌های دیگران در عرصه‌ی انتخابات‌های سیاسی، ناشی از همین است. چون او ذائقه‌سازی کرده است. فروشنده مثلاً 14 میلیارد رأی آورده، ماجرای نیمروز سه ونیم میلیارد، یتیمخانه دو ونیم میلیارد. اگر در یک سال گذشته جمعیت معتنابهی ، یتیمخانه ایران، ماجرای نیمروز، سیانور و ایستاده در غبار را می‌دیدند، حتماً قاعده‌ی فرهنگی جامعه رشد می‌کرد. وقتی طرف مقابل در فرهنگ رأی می‌آورد، در هنر رأی می‌آورد، در رسانه برنده می‌شود، در ساحت سرگرمی پیروز می‌شود چرا در انتخابات سیاسی برنده نشود؟ شکست سیاسی یکباره که اتفاق نمی‌افتد.

⭕️ فرق نیروی فرهنگی با نیروی سیاسی باید در همین باشد. چطور در دو هفته‌ی تبلیغات انتخابات شور و ابتهاج داریم، نیروی فرهنگی باید در تمام طی سال ناظر به همه انتخابات‌های مختلفی که در همه حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، رسانه‌ای و… برگزار می‌شود چنین حس و حضور به‌روز و زنده‌ای داشته باشد. نه اینکه انتخابات های فرهنگی .هنری.رسانه ای و….. را تحریم کنیم! و بخواهیم در انتخابات سیاسی توقع پیروزی قطعی داشته باشیم. مثلاً امروز انتخابات است بعد شما بروید پیک‌نیک یا زیارت و بگویید ما شنبه می‌آییم در خیابان داد می‌زنیم. دیگر فایده‌ای ندارد. یتیم‌خانه ایران، ماجرای نیمروز….. روی پرده است، بگوییم ما در تلویزیون می‌بینیم. وقتی در انتخابات سینمایی ، شکست خوردی دیگر چه فایده‌ای دارد؟ باید هم خودمان به وظیفه عمل کنیم هم از دیگران مثل نمایندگان مجلس و  ائمه جمعه و جماعات و نخبگانی که به وظیفه عمل نکرده‌اند مطالبه‌گری کنیم.

آیت الله رئیسی در نگاه شخصیت های مختلف

به گزارش ثامن پرس، اظهار نظر شخصیت های مختلف پیرامون آیت الله رئیسی منتشر می شود.

آیت الله مکارم شیرازی خطاب به آیت الله رئیسی:

 از همان لحظه ای که بنده شنیدم که  آقا شما را انتخاب کردند خوشحال شدم

آیت الله نوری همدانی خطاب به سید ابراهیم رئیسی:

شما از نظر تقوا و اخلاق و انقلابی بودن از شخصیت های برجسته اید.

 

امام جمعه موقت اهواز حجت الاسلام حاجتی:

 در مراسمی که در مسجد گلزار شهدای اهواز با حضور آیت الله رییسی تولیت آستان قدس رضوی برگزار شد

 در بین الصلاتین بدون اشاره مستقیم به بحث انتخابات ریاست جمهوری خواستار پاسخ مثبت ایشان به درخوست های مردم به خدمتگزاری بهتر و در جایگاهی دیگر شد.

استاد قرائتی:

 مشکل این است که خط شکن نداریم، آیت الله رئیسی خط شکن است  

 

استاد پناهیان

‏آیت الله رئیسی تحولی در امور فرهنگی و اجرایی آستان قدس ایجاد کردند. معلوم شد ایشان مدیری قاطع و اساساً یک شخصیت فرهنگی هستند.  

 

امام خامنه ای (دام عزه) خطاب به آیت الله رئیسی:

جنابعالی برخوردار از صلاح و امانت و کار آزموده در مدیریت های کلان می باشید.

 

حضرت آیه الله خوشوقت (ره ) «به نقل از حجه السلام مرتضی آقا تهرانی »:

اصلح کسی نیست که بیاید وسط و بگوید من می خواهم بیایم، باید پیدایش کرد و رفت در خانه اش  و با سلام و صلوات آوردش وسط و بعد باید برایش رای درست کرد.

 

آیت الله رئیسی فردی متدین، انقلابی و کارآمد، ساده زیست و ارزشی، صادق وبی ادعاو این همه اقبال مردمی و دعوت شخصیت های موجه  از ایشان برای نامزدی در انتخابات  

 

امام خامنه‌ای:

 من به طور قاطع عرض می کنم اگر مدیریت متدین،  انقلابی و کارآمد داشته باشیم ، همه مشکلات حل خواهد شد

۹۶/۱/۱ در حرم رضوی
 

 

سخن از آینده

و این روزگاری است که جز مومن بی نام و نا از ان رهایی نیابد . اگر «در میان مردم اشید او را نمی شناسند و اگر درمیان مردم نباشد کسی سراغ او را نمی گیرد آنها چراغ های هدایت »و نشانه های رستگاری اند فنه فتنه انگیزند و اهل فساد، و نه سخنان دیگرا ن و زشتی این و آن را به مردم رسانند . خدا درهای رحمت را به روی انان باز کرده وسختی عذاب خویش را از انان گرفته است ای مردم !!بزودی زمانی برای شما خواهد رسید که اسلام چونان ظرف و اژگون شده ،انچه در ان است ریخته می شود ای مردم ؟ خداوند به شما ظلم نخواه کرد و از این جهت تامین داده است اما هرگز شما را ایمن نخواهد نساخت که ازمایش نفرماید ،که این سخن از ان ذات بر بر تر است که فرمودن« در جریان نوح .نشانه هایی است که ما مردم را می آزماییم می گویم :« کلام امام (ع)که فرمود «کل مومن نومة»یعنی کسی که گمنام و شر او اندک است و«المساییح»جمع«مسیاح»کسی است که میان مردم فساد کرده سخن چین است و«مذاییع»جمع«مذیاع»کسی که چون بدی کسی راشنید در میان مدم رواج دهد و «بذر»جمع«بذور»کسی که بسیار نادان است و سخن بیهوده می گوید

منیع:

نهج البلاغه /محمد دشتی /ص103

اسلام اجازه نمی دهد؟

در اسلام حمایت از مظلومان در برابر ظالمان یک اصل است که باید مراعات شود؛ حتی اگر به جهاد

منتهی گردد، اسلام اجازه نمی دهد مسلمان در برابر فشار هایی که به مظلومان جهان وارد شده و  

می شود بی تفاوت باشد.

امام علی (علیه السلام) در آخرین لحظه های عمر شریف خود به فرزندان بزرگوارش امام حسن و امام حسین

(علیه السلام) سفارش مظلومان را می کند و می فرماید:

 

                                         دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید.

 

منبع:

مفردات قرآن/حمید محمدی/ص210

معنی «الله اکبر» چیست و خدا بزرگتر از چیست؟

معنی الله اکبر چیست؟ و خداوند از چه چیزی بزرگ تر است؟ مگر چیزی هست که بزرگ باشد و خداوند از آن بزرگتر باشد؟

در معنی اکبر (بزرگتر) باید وجه بزرگی هم مشخص باشد و همیشه اینطور نیست که بزرگی باشد و بزرگتری هم باشد…

برای مثال: فرضا، دو برادر که یکی ۱سال دارد و دیگری ۲۰ سال، می گوییم: برادر دومی بزرگتر است از برادر اولی، در حالی که برادر اول ۱ سال بیشتر ندارد و بزرگ محسوب نمی شود ولی برادر دوم، بزرگتر خطاب می شود.

اما این متن سوالی است که از حضرت امام صادق علیه السلام نیز پرسیده شده است:

«قَالَ رَجُلٌ عِنْدَهُ اللَّهُ أَکْبَرُ» (شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت: الله اکبر)

«فَقَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَیِّ شَیْ‏ءٍ» (حضرت فرمودند: خداوند از چه چیزی بزرگ تر است؟)

«فَقَالَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» (شخص پاسخ داد: از همه چیز)

«فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام حَدَّدْتَهُ» (حضرت فرمودند: در این صورت تو خداوند را محدود کردی.)

«فَقَالَ الرَّجُلُ کَیْفَ أَقُولُ» (مرد پرسید: پس چطور بگویم؟)

«قَالَ قُلْ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَف‏» (بگو خدا بزرگتر از آن است که بتوان آن را وصف کرد)

الکافی ، ج‏۱ ،ص۱۱۷

در حدیث دیگری آمده است:

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَیُّ شَیْ‏ءٍ اللَّهُ أَکْبَرُ فَقُلْتُ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَقَالَ وَ کَانَ ثَمَّ شَیْ‏ءٌ فَیَکُونُ أَکْبَرَ مِنْهُ فَقُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَف‏»

یکی از اصحاب گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: خدا از کدام چیز بزرگتر است؟ گفتم: خدا بزرگتر از هر چیزی است. امام فرمودند: آیا چیزی بود که خدا بزرگتر از آن باشد؟ گفتم: پس حقیقت چیست؟ امام فرمودند: خدا بزرگتر از آن است که قابل وصف باشد.»

منبع:

الکافی ،ج‏۱ ،ص ۱۱۷

وقتی گنهکاران، سرور مردم شوند...

پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه وآله و سلم) می فرمایند:

وقتی گنهکاران، سرور مردم شوند و فرومایگان پست، روسای مردم باشند و در جامعه به بدکاران احترام

شود، باید در آن جا منتظر بلا و بد بختی بود.

امام صادق (علیه السلام) درباره ی نشانه های فاسق می فرمایند:

 {علایم انسان فاسق و گنهکار چهار تاست:

1-سرگرمی و بازی کردن

2-بیهوده و باطل انجام دادن

3-دشمنی و ستم کردن

4-دروغ و تهمت زدن.}

منبع:

مفردات قرآن / حمید محمدی/ص230-231

 

 

 

 

 

 

 

ریاست فاسقان

پیامبرگرامی اسلام ص میفرمایند :وقتی گناهکاران سرور مردم شوند وفرومایگان پست روسای مردم باشند ودرجامعه به بدکاران احترام شود باید در انجا منتظر بلاوبدبختی بود.

حضرت علی ع میفرمایند:از همنشینی بافاسقان بپرهیزکه شر به شرمی پیوندد {یعنی تو هم مانند او فاسق خواهی شد.}

ریاست فاسقان

پیامبرگرامی اسلام ص میفرمایند :وقتی گناهکاران سرور مردم شوند وفرومایگان پست روسای مردم باشند ودرجامعه به بدکاران احترام شود باید در انجا منتظر بلاوبدبختی بود.

حضرت علی ع میفرمایند:از همنشینی بافاسقان بپرهیزکه شر به شرمی پیوندد {یعنی تو هم مانند او فاسق خواهی شد.}

امیدى در دل بنى‌آدم

امام زمان علیه سلام‌الله، رمز عدالت و مظهر قسط الهى در روى زمین است. به همین جهت است که همه‌ى بشریت، به شکلى انتظار ظهور آن حضرت را مى‌کشند. …موضوع امام زمان عج الله تعالى فرجه الشریف، با این دید، نه مخصوص شیعه و نه حتى مخصوص مسلمین است. بلکه انتظارى در دل همه‌ى قشرهاى بشر و ملتهاى عالم است. امیدى است در دل بنى‌آدم؛ که تاریخ بشریت به سمت صلاح حرکت مى‌کند. این امید، به بازوان قوت مى‌بخشد، به دلها نور مى‌دهد و معلوم مى‌کند که هر حرکت عدالتخواهانه‌اى، در جهت قانون و گردش طبیعى این عالم و تاریخ بشر است.

منبع:

دیدار مهمانان خارجى دهه‌ى فجر در روز نیمه شعبان 18/11/1371

 

تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت

ملتى که به خدا معتقد و مؤمن و متکى است و به آینده امیدوار است و با پرده نشینان غیب در ارتباط است؛ ملتى که در دلش خورشید امید به آینده و زندگى و لطف و مدد الهى مى‌درخشد، هرگز تسلیم و مرعوب نمى‌شود و با این حرفها، از میدان خارج نمى‌گردد. این، خصوصیت اعتقاد به آن معنویت مهدى علیه آلاف التحیة والثناء است. عقیده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حرکت اجتماع و هم در حال و آینده، چنین تأثیر عظیمى دارد. این را باید قدر دانست.

منبع:

دیدار در روز میلاد پربرکت حضرت ولى عصر(عج) 17/10/1374

بزرگترین وظیفه‌ى منتظران

بزرگترین وظیفه‌ى منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‌کردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آماده‌ى دفاع از ارزشها و میهن اسلامى و پرچم برافراشته‌ى اسلام است، مى‌تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مى‌بازند و زانوانشان سست مى‌شود؛ کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند حرکتى که مطامع آنها را به خطر مى‌اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور مى‌توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌هاى صلاح را آماده سازد و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

منبع:

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381

چه کنیم که به این درجه از اخلاص برسیم؟

اخلاص،پاکیزه کردن عمل از هر گونه آلودگی به غیر خداست وانسان مخلص،در انجام عمل محرکی غیر از خداوند ندارد،فقط قصد تقرب به خداست که او را به کار وا می دارد و بس این حالت،مقام بسیار بزرگی است وکسی می تواند ،به آن برسد که غرق در محبت خدا باسد، به حدی که در دلش برای محبت های  دنیایی،جایی نبوده و اگر از خوراک ، پوشاک، مسکن و سایر امور مادی استفاده می کند، بخاطر لذت بردن از آنها نباشد، بلکه بخاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا، بدست آورد

حال چه کنیم که به این درجه از اخلاص برسیم؟

در سخنان پیشوایان معصوم، راه هایی برای رسیدن به اخلاص بیان شده که به اختصار ذکر میکنیم

الف) قطع طمع از غیر خدا

امام باقر دراین باره می فرمایند: بنده، پرستشگر واقعی خدا نمی شود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد،

آنگاه خداوند می فرمایند: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را می پذیرد.

ب) افزودن بر علم و یقین

حضرت علی در این باره فرمودند: اخلاص عمل، ثمره و میوه علم است

ج) کم کردن آرزو ها

امیر المومنین در این زمینه فرمودند: آرزو ها را کم کن، تا اعمالت خالص گردد

د) پرهیز از گناه و هوی نفس

پیامبر اکرم در این باره فرمودند: دوری کردن از کارهای حرام کمال اخلاص است

منبع:

اخلاق عبادی/علی اضغر الهامی نیا، غلام عباس طاهر زاده/ص47و48

آیا کمک از غیر خدا با ایاک نعبد وایاک نستعین مخالف نیست؟

چرا خدا در مقوله عبادت در آیه 186 بقره واذا سالک عبادی….چرا خدا نگفت قل و خودش مستقیم گفت :فانی قریب آیا کمک از غیر خدا با ایاک نعبد وایاک نستعین مخالف نیست؟

چرا خدا در مقوله عبادت در آیه 186 بقره واذا سالک عبادی….چرا خدا نگفت قل و خودش مستقیم گفت :فانی قریب آیا کمک از غیر خدا با ایاک نعبد وایاک نستعین مخالف نیست؟

« وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»؛ و چون بندگان من از تو سراغ مرا می گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت می کنم. البته در صورتی که مرا بخوانند. پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و باید به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند.

بیشتر مفسران درباره این آیه شریفه نظرشان این است که خداوند در این آیه در افاده مضمونش بهترین اسلوب و لطیف ترین و زیباترین معنا را بیان کرده است و در آن نشانه های مهربانی خداوند نسبت به بندگانش وجود دارد که مفسران آنها را بیان کرده اند. از جمله این نکات لطیف همین حذف لفظ «قل» و واسطه است که خداوند خواسته خودش این حقیقت را به بندگان بگوید که من به شما نزدیکم. مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی این مطلب را در ضمن نکات ظریفی که برای این آیه بیان کرده اند، آورده اند. علامه طباطبایی می نویسد: «ثم حذف الواسطة فی الجواب حیث قال: فَإِنِّی قَرِیبٌ و لم یقل فقل إنه قریب…» سپس واسطه را در جواب انداخته آنجا که فرموده (پس همانا من نزدیکم) و نفرموده: پس بگو او نزدیک است.

آیت الله جوادی هم می نویسند: سومین نکته: حذف واسطه در جواب که فرمود « پس تحقیقا من نزدیکم» و نفرمود «بگو او نزدیک است.»

اما درباره کمک خواستن از غیر خدا: اگر کمک خواستن ما از دیگران با توجه به این نکته باشد که آنان فقط واسطه و سبب هستند و همه کاره خداست، با « ایاک نستعین» تنافی ندارد زیرا خداوند خودش خواسته است کارها از طریق واسطه ها و اسباب انجام بگیرد. در روایتی امام صادق (ع) فرمودند: « أَبَی اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِکُلِّ سَبَبٍ شَرْحا…»؛ خدا از آن ابا دارد که چیزها را جز به اسباب آنها روان  گرداند، این است که برای هر چیز سببی قرار داد، و برای هر سبب شرحی…

خداوند در قرآن هم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ …»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از خداوند پروا کنید و به سوی او وسیله بجویید.

بنابراین سبب ها و وسیله ها را هم خداوند قرار داده تا به کمک آنها به او برسیم و بتوانیم زندگی فردی و اجتماعی مان را اداره کنیم. اگر غیر خدا و انسان های دیگر را که از آنها کمک می گیریم، مستقل و همه کاره بدانیم، این با « ایاک نستعین» تنافی دارد.

اگر هر کمک خواستنی از غیر خدا شرک باشد یک موحد روز زمین یافت نمی شود چرا که همه انسانها از همدیگر کمک می گیرند. آیا معصومین (ع) در هنگام مریضی از پزشک کمک نمی گرفتند.

منبع:

1. بقره(2)آیه186.

2. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، انتشارات جامعه مدرسین، ج2، ص30.

3. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، انتشارات اسراء، ج9، ص396.

4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،انتشارات اسلامیه، ج1، ص183.

5. مائده(5)آیه35.
 

پایتخت حضرت مهدی(عج) پس از ظهور کجاست؟

یکى از انگاره‌هاى مطرح در روایات، درباره حکومت جهانى حضرت مهدى(عج) انتخاب شهر کوفه به ‏عنوان پایتخت و مسجد کوفه، براى استقرار دستگاه‌هاى مدیریت مرکزی حکومت اسلامی است.

یکى از انگاره‌هاى مطرح در روایات، درباره حکومت جهانى حضرت مهدى(عج) انتخاب شهر کوفه به ‏عنوان پایتخت و مسجد کوفه، براى استقرار دستگاه‌هاى مدیریت مرکزی حکومت اسلامی است. این امر نشانگر اهمیّت بحث «حکومت» و «اداره جهان» از یک مکان واحد (کوفه) به دست امام زمان(عج) است. البته آن‌حضرت هدایت، نظارت و مدیریت جهان را در دست دارد و بیشتر امور، در دست حاکمان و زمامداران منصوب از سوى آن‌حضرت است و آنان حدودى در کارهاى خود استقلال عمل دارند.در این زمان کوفه، از مرتبت و جایگاه ویژه‌اى برخوردار شده و اهمیت و ارزش جهانى و بین‌المللى پیدا می‌کند. شیخ مفید در این‌باره می‌گوید: «در احادیث آمده که امام مهدی(عج) از مکه به سوی کوفه حرکت می‌کند و در نجف فرود می‌آید آن‌گاه لشکرهاى خود را از آن‌جا به شهرها و ممالک پراکنده می‌سازد»

درباره پایتخت بودن کوفه بعد از ظهور امام مهدی(عج)، روایات مختلفى بیان شده که تنها به ذکر بعضى از آنها بسنده می‌شود:

1. امام باقر(ع) فرمود: «گویا حضرت قائم(عج) را می‌نگرم که از مکه به همراهى پنج هزار فرشته در حالی که جبرئیل در سمت راست و میکائیل سمت چپ و مؤمنان پیش رویش هستند به نجف کوفه آمده و لشکر به شهرها می‌فرستد».

2. امام باقر(ع) پس از نام بردن «مهدى»، فرمود: «[آن‌حضرت] وارد کوفه می‌شود و در آن‌جا سه پرچم برافراشته می‌شود، و [با آمدن آن‌حضرت] پرچم‌ها از میان می‌رود، و حضرت در کوفه داخل می‌شود و بر بالای منبر خطبه می‌خواند».

3. مفضّل از امام باقر(ع) پرسید که اى مولاى من! خانه حضرت مهدى و محلّ اجتماع مؤمنان کجا خواهد بود؟امام(ع) فرمود: «پایتخت آن‌حضرت شهر کوفه، مجلس دیوان و حکمش مسجد کوفه، محّل جمع بیت المال و قسمت غنیمت‌ها مسجد سهله و جایگاه خلوتش نجف اشرف خواهد بود».

درباره محلّ شهادت و دفن حضرت قائم(عج) روایت صریح و یا معتبری مشاهده نشد؛ تنها در برخی از کتاب‌های متأخر به امام علی(ع) نسبت داده شده است که آن‌حضرت در بخشی از خطبه «البیان» فرمود: «مهدی(عج) مرگش فرا رسد و عیسی بن مریم او را در کنار جدّش رسول خدا(ص) دفن می‌کند» اما همان‌گونه که در جای خود بدان اشاره شد، «خطبه بیان» در منابع معتبر حدیثی نیامده و ارزش استنادی چندانی ندارد.

به هر حال  حتی با فرض پذیرش روایت فوق - مشخص نیست که؛ آیا محلّ شهادت امام زمان(عج) در مرکز حکومتشان «کوفه» واقع می‌شود و یا این‌که سفرى به مدینه خواهند داشت و در آنجا دعوت حق را لبیک گفته و در کنار جدّ بزرگوارشان دفن خواهند شد؟!

 منبع:

  مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 379، قم، مؤسسه آل البیت، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

  همان، ص 379 – 380.

  همان، ص 380.

 بحرانى، سید هاشم بن سلیمان‏، حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار(ع)، ج ‏6، ص 384، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول‏، 1411ق.

   «خطبه البیان»، سؤال 19468.

. یزدى حایرى، ، ج ‏2، ص 172، بیروت، مؤسسة الأعلمى‏، چاپ اول‏، 1422.

گریه بر اهل بی(علیه السلام) چیز عجیبی است !!!

جایی که روضه هست برویدبنشینید و گریه کنید .خور روضه رفتن ،عبادت مهمی است . وقتی خواب حبیب ابن مظاهر را دیدن ،از اوپرسیدند :«تو با ان مقامی که داری ،چه ارزو داری ؟»گفت:«ارزو دارم ،زنده شوم بروم در مجلسی که مصیبت ابا عبد الله الحسین خوانده می شود و در مصیبت اهل بیت ،گریه کنم .»گریه چیز عجیبی است کسی که برای اهل بیت (علیهم السلام )گریه کند وبگریاند بهشت بر او واجب می شود ….

منبع:

طریق دوست /علی اکبری مز دابادی

برای دلتان در بسازید...

نجاری خدمت آیت الله اراکی (رضوان الله تعالی علیه)رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد .ایشان فرمود:

(اگر تا به حال برای دلت در نساخته ای ، یک در برای دلت بساز که غیر خدا در آن راه پیدا نکند )

گناه،دل ما پیرمرد هارا خراب و ویران کرده ودیگر نمی توانیم برای دلمان در بسازیم،اما خوش به حال شما جوان ها ،الان شما می توانید در بسازید برای دل تان ، دری آهنی که کسی نتواند آن را باز کند .

قدر خودتان را بدانید تا جوان هستید .نگذارید دلتان خراب شود.

منبع:

طریق دوست/علی اکبر مزد آبادی /ص38

معیار های انتخاب!!!

افرادی را انتخاب کنید که متعهد به اسلام. شرقی و غربی نباشند، بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند.

دنبال این باشید که یک نفر صد در صد مکتبی، اسلامی، در خط اسلام، برای ریاست جمهور انتخاب کنید.

[توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلاء مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و

محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدر نشینان مرفه و

غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پا برهن گان را نمی توانند بفهمند.]

من متواضعانه از شما می خواهم که حتی الامکان در انتخاب اشخاص باهم موافقت نمایید اشخاص اسلامی، متعهد،غیر

منحرف از صراط مستقیم الهی را در نظر بگیرید.

منبع:

انتخابات و مجلس در کلام و پیام امام خمینی [ره]/موسسه و نشر آثار امام خمینی [ره]/ص234-235

1 2 4 5