موضوع: "دلنوشته"

- گناه شناسی


این درس‏هاى سودمند اخلاقى، دراین كتاب به صورت هشت فصل زیر تنظیم گردیده است: 1- گناه و اقسام آن. 2- زمینه‏هاى پیدایش گناه. 3- توجیه گناه. 4- شناخت مرزهاى گناه. 5- كنترل گناه. 6- برخورد با گنهكار. 7- آثار و پى‏آمدهاى گناه. 8- توبه و پاكسازى.

دو باغ را كنار هم در نظر بگيريد كه از نظر آب و هوا و نوع گياهان و درختان يكسانند. باغبان يكى از آنها به آفات و آسيب‏هايى كه باغ را تهديد مى‏كند توجه دارد، قهراً آن باغ از طراوت و شادابى و ميوه و گل و شكوفه برخوردار است، ولى باغبان ديگر به آفات و آسيب‏ها يا توّجه ندارد و يا بى‏خبر است، در نتيجه باغى پژمرده و ميوه‏هايى كرم خورده خواهد داشت.

انسان نيز چنين است، كه اگر توجه به آفات روحى و جسمى خود نكند، عنصرى وازده و خطرناك خواهد شد، ولى اگر با توجه و دقت مراقب خود باشد، فردى وارسته و شايسته خواهد گرديد.

آفات و آسيب‏ها در مورد انسان، همان عيوب و گناهان است كه تمام انبيا و كتاب‏هاى آسمانى، بشر را از آلودگى به آن، بر حذر داشته‏اند، و با هشدارها و تاكيدات خود انسان‏ها را به پاكى و اجتناب از گناه، دعوت نموده‏اند.
منبع:

کتاب گناه شناسی از اقای قرائتی

اصرار در توسل به ائمه (ع)

روزي كه در محضر مبارك يكي از بزرگان بوديم در مورد لزوم روضه امام حسين (علیه السلام) تمثيل زيبايي داشتند، ايشان فرمودند: «موبدان زرتشتي به آتش اعتقاد دارند و هرگز اجازه نمي دهند آتش عبادتگاه شان خاموش شود، چه خوب است ما نيز نسبت به آتش درون مان نسبت به امام حسين(علیه السلام) و ائمه(عليهم السلام) همچون آنان اصرار بورزيم.» چه خوب است هميشه به امام حسين(علیه السلام) توسل داشته باشيم و گرمای عشق و محبت ايشان را هميشه در قلب هاي مان زنده و برافروخته نگاه داريم (خیلی از بزرگان و مؤمنین سا بقاً، روضه های هفتگی و ماهانه خانگی داشتند،چه خوب است این فرهنگ در بین مؤمنین رواج یابد.)فرازی از فرمایشات آیت الله بهجت (ره)

منبع:

[توصیه اخلاقی حضرت آیت الله سعادت پرور (ره)، کتاب ناگفته های عارفان]

دينار و درهم،


«إنّ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ أهلَكا مَن كانَ قَبلَكُم، و هُما مُهلِكاكُم»

دينار و درهم، كسانى را كه پيش از شما بودند نابود كرد و اين دو نابود كننده شماست

 این یک هشداری است از سوی پیامبر مکرّم برای همه امّت اسلامی؛ می فرماید : درهم و دینار امتّهای قبل از شما را به هلاکت انداخت . مراد از هلاکت لزوماً هلاکت مادی نیست ، هلاکت معنوی نیز می تواند باشد؛ یعنی خسران، عقب گرد، دچار شدن به انحراف از راه حق و راه خدا .حالا هلاکت افتادن انسان به خاطر پول در چند مرحله خودش را نشان می دهد ؛ یکی در طلب پول ، چقدر انسانها برای اینکه به پول برسند کارهای خلاف می کنند،از سجایای نفسانی صرف نظر می کنند ، سخاوت را،کرم را از دست می دهند، دچار حرص و بخل می شوند. مرحله دیگر، بعد از پول دار شدن است . بعضی از انسانها تا وقتی زندگی متوسط معمولی دارند، اهل خیرند ، اهل ذکر و توسلند ، و … به مجرد اینکه ثروتی به آنها رو می کند ، همه این خیرات و مبرّات را از یاد می برند.و اهل فسق و فجور می شوند و این فسق و فجور روی عقاید و افکار آنها، در گرایش های قلبی آنها اثر می گذارد. در زمان خود ما ، بعضی ها انقلابی ، صادق ، سالم، خوب و با اخلاص بودند به مجرد اینکه دنبال دنیا افتادند ، به تدریج افکار و عقایدشان ، راهشان عوض شد. این درس است برای ما.

منبع:

(جلسه 312 درس خارج معظم له - آذرماه 1388)

این گونه خدا را عبادت کنیم!

 

امیر المومنین علي ( عليه السّلام ) در روایتی، چگونگی عبادت خالصانه و محض براي خد ا را بیان فرموده اند.

 قال الامام علي  عليه السّلام   : العبادةُ الخالصةُ ان لا يَرجُوَ الرَّجُلُ الاّ ربَّه و لا يخافَ الاّ ذنبَهُ.

امام علي (عليه السّلام ) فرمودند: عبادت خالصانه و محض براي خدا آن است که انسان به هيچ كس جز پروردگارش اميد نداشته باشد و از هيچ چيز جز گناه خود نترسد.

«غررالحكم، ص 199 

 

شیعه حقیقی کیست؟

 

در هیچ زمانی مانند این زمان اینقدر عوامل فساد زیاد نشده بود و از همه اینها بدتر فضای مجازی می باشد که هنوز اصلاح نشده است و باید هرچه سریعتر نسبت به اصلاح امور فاسد در این فضا اقدامات لازم صورت گیرد.
 این مرجع تقلید امروز در درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم با تبریک میلاد امام علی (ع)، به آیه ۴ سوره تحریم اشاره و اظهار کرد: خداوند در این آیه، دو نفر از همسران پیامبر را که برخلاف رضایت پیامبر(ص) برنامه اجرا کرده بودند، مخاطب قرارداده است. می فرماید: «اگر بر ضد او دست به دست هم دهید (کاری از پیش نخواهید برد) زیرا او یارانی دارد؛ خداوند یاور او است، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد از آنها پشتیبان او هستند».

او افزود: در ذیل این آیه، حاکم حسکانی از علمای اهل سنت و حنفی مذهب، ۱۸ روایت نقل می کند که منظور از«صالح المومنین» علی (ع) است. البته ما معتقدیم حضرت امیرالمومنین(ع) بالاتر از اینها هم می باشند گرچه صالح المومنین جمع است و مصادیق دیگری هم دارد اما در راس همه آنها علی بن ابیطالب(ع) است

آیت الله مکارم شیرازی ادامه داد: با این حال چرا بعضی افراد به گونه دیگری فکر می کنند. امیدواریم همه ما بتوانیم وظیفه شیعه گری  خود را در قبال آن حضرت  انجام دهیم و در زندگی خویش در مسیر آن بزرگوار گام برداریم.

این مرجع تقلید گفت: باید در همه عرصه ها از جمله اخلاق، اعمال، افکار، جامعه،خانواده، مسائل کسب و کار، مسائل اقتصادی و سیاسی و در مجموع همه جنبه ها و شئون زندگی ما رنگ و بوی حضرت علی(ع) وجود داشته باشد.

آیت الله مکارم شیرازی ادامه داد: شیعه کسی است که افکار و اعمال و برنامه های حضرت علی در زندگی او نمایان باشد و تنها ادعا کردن کافی نیست

او در قسمت دیگری از سخنان خویش به اهمیت اعتکاف در اسلام اشاره کرد و گفت: دنیا به تعبیر قرآن کریم لهو و لعب، زینت، موجب رقابت های مادی و تفاخر است؛ طبیعت دنیا غافل کننده است، لذا باید در این دنیا عواملی باشد که انسان را بیدار کند تا در غفلت نماند چون این غفلت، کشنده است.

این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: خداوند متعال عواملی را برای بیدار کردن انسان از خواب غفلت قرار داده است مانند نمازهای پنچ گانه، روزه ماه مبارک رمضان، زیارت خانه خدا و یکی دیگر هم اعتکاف.

او به گسترش فساد در جامعه هم اشاره کرد و گفت: در هیچ زمانی مانند این زمان اینقدر عوامل فساد زیاد نشده بود و از همه اینها بدتر فضای مجازی می باشد که متاسفانه هنوز اصلاح نکردند و باید هرچه سریعتر نسبت به اصلاح آن اقدام کنند و اصلاح کردن آن هم راه دارد.

آیت الله مکارم شیرازی گفت: امروزه خوشبختانه با وجود این همه عوامل فساد و گناه هنوز مشتری های اعتکاف جوانان هستند و شرکت در این مراسمات باعث می شود که روح آنها از زنگارهای گناه پاک شود و بتوانند راحت تر در مقابل عوامل فساد ایستادگی کنند.

او با بیان اینکه بعد از انقلاب یکسری ارزشهای فراموش شده و کمرنگ احیا شد، عنوان کرد: نماز جمعه، حفظ و قرائت و تفسیر قرآن، زیارت خانه خدا و اعتکاف از جمله این موارد بود که امروز به برکت جمهوری اسلامی این ارزش ها زنده شده و مورد استقبال مردم به خصوص جوانان قرار گرفته است.

این مرجع تقلید در پایان گفت: اینقدر داوطلب اعتکاف در کشور زیاد است اما مساجد، جای کافی ندارند لذا ما گفتیم که در مساجد دانشگاه ها و روستاها و هرمسجدی که درآن نماز یومیه و جماعت خوانده می شود اعتکاف صحیح است، ولی با این وجود هنوز ظرفیت بسیار کم است و خیلی از جوانان به خاطر کمبود فضا از این فیض معنوی محروم می شوند و این استقبال نسل جوان از اعتکاف موجب خشم و ناراحتی دشمنان شده است.

او آیه ۱۸۷ سوره بقره و نیز آیه مربوط به ابراهیم را از آیاتی دانست که به مساله اعتکاف اشاره شده است و گفت: اعتکاف گوهر گرانبهایی است که امیدواریم آن را ارج نهند و آثارش در جامعه هویدا شود.

 منبع:

شفقنا/

بیشترین چیزی که روی ذهن جوان اثر می‌کند


بیشترین چیزی که روی ذهن جوان اثر می‌کند، دو عامل است: یکی تبلیغات گوناگون دشمن است؛ تبلیغاتی که جوان را نسبت به حقایق مقدس اسلامی و حقایقی که در انقلاب به عنوان مسلمات و پایه‌ها و ستونهای اصلی اعتقاد شناخته شده، سست و بی‌تفاوت کند. و عامل دوم، عدم تبیین و دفاع صحیح از این حقایق و اصول است. من گمان می‌کنم که تأثیر عامل دوم، کمتر از عامل اول نباشد؛ چون در نظام جمهوری اسلامی، به طور صریح و علنی، علیه اسلام و اصول اسلامی و مبانی اسلامی و معارف اسلامی، کمتر تبلیغ می‌شود و میدان برای تبلیغ وسیع باز نیست؛ بنابراین تبلیغ دشمن فقط سطح معینی را می‌پوشاند؛ در حالی که عامل دوم، دیگر حد و اندازه‌یی ندارد.

منبع:

سخنرانی در آغاز هفتمین گردهمایی ائمه‌ی جمعه‌ی سراسر کشور 25/06/1370

انقلاب، امروز چه تکلیفی را به او املا می‌کند؟


قشر جوان بایستی همیشه نسبت به مسائل انقلاب احساس مسؤلیت کند و خودش را از مسائل انقلاب برکنار نداند. انقلاب، امروز چه تکلیفی را به او املا می‌کند؟ از او چه می‌خواهد؟ او چه نقشی می‌تواند در پیشبرد انقلاب داشته باشد؟ وظیفه‌ی او چیست؟ قشر جوان باید از خیل عظیم مردم ما - که بحمدالله همیشه در صحنه‌های انقلاب حاضرند - جدا نشود و به رشد و آگاهی و با سواد شدن آنان کمک کند. در دانشگاه باید به روی مردم باز باشد و دانشجو در محیط دانشگاه محصور نباشد. دانشجو باید با اعضای خانواده‌ی خود و با دوستانش، ارتباطات روشنگر داشته باشد و در مسائل کشور و مسائل جامعه سهیم باشد.

منبع:

سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از طلاب حوزه‌های علمیه و دانشجویان دانشگاهها، به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه 28/09/1369

از دعاهای ماه رجب معارف الهی را یاد بگیرید

امروز جامعه‌ی انقلابی ما، مردم مؤمن ما، نیاز به این دارند که این آرامش را، این سکینه را، این طمانینه و وقار را در خودشان هرچه بیشتر به وجود بیاورند. «الا بذکر الله تطمئن القلوب». یاد خداست که دلها را در ماجراهای طوفانی دنیا و زندگی حفظ میکند. یاد خدا را مغتنم بشمارید. ایام ماه رجب نزدیک است. دعاهای ماه رجب یک دریائی از معرفت است. در دعا فقط این نیست که انسان دل را به خدا نزدیک میکند؛ این هست، فراگیری هم هست. در دعا هم تعلیم است، هم تزکیه هست. دعا هم ذهن را - این دعاهای ماثور از ائمه (علیهم‌السّلام) - روشن میکند، حقایقی را، معارفی را به ما می‌آموزد که در زندگی به آنها نیاز داریم، و هم دل را متوجه به خدا میکند. ذکر الهی را خیلی باید مغتنم بشمرید.

منبع:

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران 1388/03/29

از هرساعت ماه رجب برای به‌دست آوردن توجه الهی استفاده کنید

ماه رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست. در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همه‌ی نعمتهای دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد. بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است.

منبع:

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران 1369/11/19

توسلات خود را هرچه میتوانید بیشتر کنید

باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم [این‌] توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد ماه رجب بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزشهای الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است. این ایّامی که در روایات ما به‌عنوان ایّام برجسته معرّفی شده‌اند، اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم این است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضای این نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از این نعمتها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت دیگری است و این دو ماه از نظر کُمَّلین و اهل توحید و اهل معنا مقدّمه‌ی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکیه است، ماه تصفیه است که همه‌ی ما به اینها احتیاج داریم. از ماه رجب قدردانی کنید؛ در این ماه توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه میتوانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید؛ این تلاشی که میکنید، این زحمتی که میکشید، برای خدا قرار بدهید.

منبع:

بیانات در دیدار فرماندهان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی 1394/02/06

حقیقتاً از دل، با زبان مناجات با خدا حرف بزنید

شاید در ماه رجب بتوانیم با ذخیره‌ای که از این ماه گرفته‌ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم  نه‌فقط الفاظ آن را مرور کنیم -و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم، و اگر ان‌شاءاللَّه این همه فراهم شد، در ماه شعبان و ماه رمضان، آماده‌ی ورود بر سر سفره‌ی ضیافت الهی شویم و در اوج قله‌ی آن ماه، شایسته‌ی ورود به لیلةالقدر گردیم.
شما ، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفره‌ی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آن‌که تلاش بیشتری میکند؛ آن‌که طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آن‌که کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه میدهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلالؤ انوار الهی قرار میگیرد.

منبع:

بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى ‌1371/10/23

جوانها از سنت حسنه اعتکاف در ماه رجب بیشتر استفاده کنند

در نیمه‌ی این ماه، جوانان ما سالهائی است که این سنت حسنه را در کشور رائج کرده‌اند؛ سنت اعتکاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظره‌ی زیبا و معطّری است که جمع کثیری از جوانهای ما برخلاف سیره‌ی متعارف جوانهای دنیا که غرق در شهوات و تمایلات نفسانی هستند، روزها و شبهائی را روزه بگیرند؛ بروند در یک مسجدی بنشینند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنیدن معارف الهی و شنیدن احکام و مذاکره‌ی علم حقیقی - که علم توحید است - قرار دهند؛ این خیلی چیز مهمی است. اینها از برکت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در این ایام نیمه‌ی ماه رجب ندیده بودیم یا خیلی بندرت میدیدیم که کسانی بروند اعتکاف کنند. غالباً همه‌ی ماها، همه‌ی مردم غافل بودیم از این روزنه‌ی رحمت الهی. بنده در مشهد که اصلاً ندیده بودم؛ در قم هم یک تعداد معدودی، یک چند نفر طلبه در مسجد امام میرفتند و ایام نیمه‌ی ماه رجب اعتکاف میکردند. امروز شما نگاه کنید؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در یک شهر و دو شهر، بلکه در همه‌ی کشور، در همه‌ی شهرها، در همه‌ی مساجد، جوانهای ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما میروند صف میکشند، اسم مینویسند، برای اینکه به آنها فرصت داده شود که در این مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگیرند و اعتکاف کنند؛ این خیلی برای یک ملت حائز ارزش است، این خیلی مهم است. اینها هست. این ماه رجب است؛ از این فرصتها استفاده کنید. جوانها! شما بیشتر استفاده کنید. دلهای پاک شما، جانهای باصفا و نورانی شما آماده‌ی تلالؤات و تشعشعات رحمت الهی و توجهات الهی است؛ این را قدر بدانید.

منبع:

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ 1392/02/25

رابطه خودتان را با خدا به‌وسیله دعا و ذکر تقویت کنید


به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه‌تان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عمل‌زدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانه‌ی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را  نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده  شکر کرد و هم این‌که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسول‌اللَّه – صلّی اللَّه علیه و اله – یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظه‌ی مرگ هم ماه رجب  و روزها و شبهای رجب  را گرامی میداشتند و همه‌ی رجب ها  در زندگی آن بزرگوار این‌طور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه ان‌شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان

منبع:

بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات

بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى ‌۱۳۷۱/۱۰/۲۳

زندگی امام جواد علیه‌السلام، الگویی برای جوانان

زندگى امام جواد علیه‌السلام هم الگوست. امام جواد علیه‌السلام - امامى با آن همه مقامات، با آن همه عظمت - در بیست‌وپنج سالگى از دنیا رفت. این نیست که ما بگوییم؛ تاریخ مى‌گوید؛ تاریخى که غیر شیعه آن را نوشته است. آن بزرگوار، در دوران جوانى و خردسالى و نوجوانى، در چشم مأمون و در چشم همه، عظمتى پیدا کرد. اینها چیزهاى خیلى مهمى است؛ اینها مى‌تواند براى ما الگو باشد.

منبع:

گفت و شنود در دیدار جمعى از جوانان به مناسبت هفته‌ى جوان 07/02/1377

آمادگی برای ورود بر سفره ضیافت الهی


عزیزان من! رابطه خودتان را با خدا، هرچه مى‌توانید مستحکم‌تر کنید؛ بخصوص در این ماههاى مبارک - ماه رجب و ماه شعبان - که ماههاى دعا، استغاثه، رابطه گرفتن با خدا، و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقى هر انسان است. در این ماهها، خود را براى ورود بر سرِ سفره ضیافت الهى - در ماه رمضان - آماده کنید.

منبع:

بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

سر سفره‌ خدا

انواع و اقسام ضیافت‌هاى الهى؛ رحمت الهى، عزت الهى، توفیق الهى، قرب الهى، استغناى ناشى از تفضل الهى، رزق مادى، رزق معنوى، همه در ماه رمضان هست. این‌ها را سر سفره‌ى ماه رمضان گذاشته‌اند. بعضى‌ها مى‌آیند و به این سفره نگاه نمى‌کنند و از وسط این سفره و اشیاء آن عبور مى‌کنند و مى‌روند و هیچى هم گیرشان نمى‌آید. بعضى‌ها یک چیز مختصرى برمى‌دارند؛ یک روزه‌اى مى‌گیریم ما، یک مختصرکى، یک چیزى. اما بعضى‌ها نه؛ حسابى مى‌نشینند سر این سفره و از رحمت الهى کیسه‌ى خودشان را پر مى‌کنند. عزت مى‌خواهند. دنیا مى‌خواهند. آخرت مى‌خواهند. رفع گرفتارى مى‌خواهند. گشایش در زندگى مى‌خواهند. استغناى طبع مى‌خواهند. صفات و خلق حسنه مى‌خواهند. هرچه مى‌خواهند، براى خودشان و براى دیگران برمى‌دارند.

براى این ‌که انسان بتواند وقتى وارد این تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجى و گولى نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود، نگاهى به دور و بر کند و استفاده‌اى ببرد و براى این ‌که این آمادگى در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار داده‌اند. رجب یک‌جور، شعبان یک‌جور دیگر.رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است. این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتى از امام رضوان‌الله ‌علیه پرسیدم در این دعاهاى مأثورى که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان مى‌آید و دوست دارید؟ فرمودند دعاى کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است. دعاى کمیل که مى‌دانید اصلاً ورود اصلبش مال شب نیمه‌ى شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه «وَ إنْ أدْخَلْتَنى النّارَ أعْلَنْتُ أهْلَها أنّى أحِبُّکَ. جهنم هم که من را ببرى، فریاد مى‌کشم تو را دوست دارم.» و در دعاى کمیل «لإنْ تَرَکْتَنى ناطِقاً لأضِجّنَّ إلیکَ بَیْنَ أهْلِها ضَجیجَ الامِلینَ وَ لأصْرُخَنّ إلَیْکَ صُراخَ المُسْتَصرِخینَ وَ لأبْکِیَنّ بُکاءَ الفاقِدینَ»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهى و نطق را از من نگیرى، فریاد مى‌کشم فریاد امیدواران، فریاد دل‌دادگان و فریاد دل‌باختگان را…. در این سه ماه، آن‌چه مى‌توانید، براى ذخیره‌گیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد. همه‌ى چیزهاى جامعه این‌گونه است. هر چیزى که به جوانان متکى باشد، این در جامعه اولاً ماندگار است، ثانیاً همیشه باطراوت و تر و تازه است.شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره‌اى که از این ماه گرفته‌ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پرمضمون را با نفس حقیقى بخوانیم- نه‌فقط الفاظ آن را مرور کنیم- و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم. و اگر إن‌شاءالله این همه فراهم شد، در ماه رمضان آماده‌ى ورود بر سر سفره‌ى ضیافت الهى شویم و در اوج قله‌ى آن ماه، شایسته‌ى ورود به لیلةالقدر گردیم.

منبع:

دیدار با وزیر، مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات 13/07/1383

استفاده از خصوصیات ماه رجب


ایام، مصادف است با ماه مبارک رجب؛ ماه دعا، ماه توسل، ماه تضرع، ماه آماده شدن دلها ان‌شاءاللَّه براى ورود به ساحت رمضان. اینکه در این ماه این دعاها توصیه شده است، این اعمال توصیه شده است، این استغفار توصیه شده است، بى‌جهت نیست. دعا همیشه خوب است، هر دعائى را همیشه میشود خواند؛ اما این دعا را براى روزهاى ماه رجب، یا براى ایام خاصى از ماه رجب به ما توصیه کرده‌اند؛ پیداست خصوصیتى در این ماه هست، خصوصیتى در این ایام هست؛ از این خصوصیات باید استفاده کرد. ان‌شاءاللَّه به خداى متعال متوسل بود، متضرع بود، کمک خواست، تکیه کرد، اعتماد کرد؛ خداوند متعال هم ان‌شاءاللَّه کمک خواهد کرد.

منبع:

بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ى قضائیه‌۱۳۸۹/۰۴/۰۷

محکم کردن دلهای محتاج به لطف و فضل الهی


ماه رجب، ماه مبارکى است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهاى محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهى است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست. در هر ساعتى از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، مى‌تواند چیزى را به دست بیاورد که در مقابل آن، همه‌ى نعمتهاى دنیا پوچ است؛ یعنى مى‌تواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهى را به دست آورد. بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! اى صاحبان دلهاى بیدار و مخصوصاً اى جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت براى وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است.

منبع:

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران ۱۳۶۹/۱۱/۱۹

ماه رجب، ماه نماز


رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است…در این سه ماه، آن‌چه مى‌توانید، براى ذخیره‌گیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد. همه‌ى چیزهاى جامعه این‌گونه است. هر چیزى که به جوانان متکى باشد، این در جامعه اولاً ماندگار است، ثانیاً همیشه باطراوت و تر و تازه است.

منبع:

دیدار با وزیر، مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات ۱۳۸۳/۰۷/۱۳

اوّلین كار!

 
 معلم های دبیرستان” كمال” جلسه ی ماهانه ای داشتند كه در آن هم قرآن خوانده و تفسیر می شد و هم موضوعات سیاسی و مسایل روز به بحث گذاشته می شد. این جلسات كه آقای رجایی، جلال الدین فارسی، دكتر باهنر، دكتر بهفروزی، دكتر كارشناس و عده ی دیگری از دوستان در آن شركت داشتند، بعد از اذان مغرب با نماز جماعت شروع می شد. در سال 44 یك بار كه جلسه در منزل من بود، آقای جلال الدین فارسی از آقای رجایی پرسید: اگر حكومت اسلامی بشود و تو نخست وزیر بشوی چه كار می كنی؟ آقای رجایی بلافاصله جواب داد: اولین كاری كه می كنم، این است كه نماز جماعت را در ادارات برقرار می كنم. همه به جواب ایشان خندیدند، چون هیچ كس تصور نمی كرد حكومت پهلوی ساقط و آقای رجایی نخست وزیر شود. پانزده سال بعد كه از رادیو و تلویزیون شنیدم ایشان به عنوان نخست وزیر بخشنامه ای به كلیه وزارتخانه ها و سازمان ها در مورد نماز اول وقت صادر كرده است، بی اختیار گفتم: واقعاً خدا پدر و مادرت را بیامرزد، كه آن موقع تو این حرف ها را می زدی وما می خندیدیم.

 منبع: 

( کتاب محمد علی رجایی ، به کوشش علی اکبری ، نشر یا زهرا ،1392 ، ص 20 )

 

 

 

 

این همه بی پروا زندگی نکنیم

 علی و آل علی ( علیهم السلام ) از روز قیامت وحشت دارند ؛ چرا ما که مدعی شیعه بودنش هستیم این همه در غفلت به سر می بریم؟ به قیامت اعتقاد داشته باشید ؛ … تا انسان نباشیم تا انسان نرویم ائمه ما را شفاعت نخواهند کرد. … باید انسان باشیم این همه بی پروا زندگی نکنیم دین داری دشوار است اما نتیجه خوبی در دنیا و آخرت دارد؛ کافر محدودیت ندارد آزاد است اما ما مسلمانیم، محدودیت داریم آزاد نیستیم حرفمان محدود ، چشممان محدود، نگاههمان محدود، رفتارمان محدود است حال که محدود شد در مقابل از عذاب خدا در امان هستیم چون اطاعت امر خدا را نمودیم مصون خواهیم ماند اما فرد کافر چنین نیست، بی پروا است، آزاد است اما دیگر در امان نیست.

منبع:

[ بانک تقوا، آیت الله ضیاء آبادی، نشر لوح نگار، چاپ اول، ص6 ]

 

به وصلش کی رسی هیهات هیهات!

 اولین مبحث اخلاقی که یاد گرفتم، باب غیبت بود. خدا شاهد است که از ابتداي هیجده سالگي استاد من مرا ملزم كرد به اين كه کم صحبت بکنم. «الصمت باب من ابواب الحكمه». خاموش بودن دری از درهای حکمت است. در مباحث اخلاق اولین مسئله ای که بنده یاد گرفتم، باب غیبت بود، زیرا دیدم اگر این باب را یاد نگیرم؛ نمی توانم صحبت بکنم. هر چه حرف بزنم، استاد خواهد گفت که غیبت است ! هر که زیاد حرف بزند ؛ زیاد اشتباه می کند. مگر کسی که مجتهد و با سواد باشد.آخر تو چه می دانی سود و زیانت در چیست ، داداش جون! تو که سود و زیان خود ندانی به وصلش کی رسی هیهات هیهات عمل بد ، عفت زبان را از بین می برد.

منبع: 

[ از فرمایشات آیت الله حق شناس رحمه الله علیه، کتاب مرد حق ، لوح نگار،چاپ اول 1391 ،ص 16 ]

در این صورت از همه مردم غنی تر خواهی بود!

 

عن حسین بن علی علیهم السلام قال: سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول لی « … وَ ارْضَ بِقِسْمِ اللّه ِ، تَكُنْ مِنْ اَغْنَى النّاسِ… » 

 حضرت می فرماید : به آنچه خدای متعال رزق تو کرده است ، به آن راضی شو ، حرص نخور که در این صورت از همه مردم غنی تر و بی نیاز تر خواهی بود. علت این که ما احساس می کنیم که به زید و عمرو احتیاج داریم ، این است که از آنچه داریم از پول و مقام و وجاهت و از این قبیل بیشتر می خواهیم، لذا دنبال زید و عمرو و بکر می دویم که به آن برسیم . اگر به هر آنچه خدای متعال به تو داده رضایت داشته باشی دیگر به زید و عمر و بکر احتیاجی نداری و غنی هستی.

منبع: 

 [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه ، 26 / 11 / 93 ]

خدعه‌های بزرگ شیطانی !

 

 شیطان … گاه با ما پیران نیز مانند شما جوانان عمل می‌کند، به شما می‌گوید شما جوانید و در این فصل جوانی وقت تمتّع و لذّات است، اکنون مطابق شهوات خود رفتار کن، ان شاء الله در اواخر عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است و خداوند ارحم الرّاحمین است، و… به ما پیران نیز از این وسوسه ها می شود که معلوم نیست به این زودی بمیری، فرصت باقی است، چند روز آخر عمر توبه کن، علاوه ( بر این) باب شفاعت پیامبر- صلی اللَّه علیه و آله- (نیز) باز است و مولا امیر المؤمنین- علیه السلام- نخواهد گذاشت دوستانش را عذاب کنند و در وقت مردن او را خواهی دید و از تو دستگیری خواهد کرد و… پسرم! فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن. … دل بستن به شفاعت اولیاء ـ علیهم‌السلام ـ و تجرّی در معاصی از خدعه‌های بزرگ شیطانی است.

منبع:

[صحیفه امام خمینی ، جلد 16، صفحه 222 ، کتابخانه سایت روح الله ]

 

 

 

تا من زنده هستم امکان ندارد ساکت باشم!

 

 در سال 1332 در پی مسافرت نواب صفوی به اجلاس مؤتمر اسلامی در اردن و بدنبال آن مسافرت به مصر و سخنرانی های آتشین او که مانند بمب در تمام دنیا صدا کرد ، دغدغه شاه صد چندان شد . پس از بازگشت نواب ، دکتر سید حسن امامی امام جمعه تهران به نمایندگی در حالی که مبلغ یکصد هزار تومان نیز از جانب شاه برای نواب آورده بود به دیدن او رفت و گفت : «اعلیحضرت دستور دادند که شما این پول ها رو خرج فدائیان اسلام و خودتان کنید . ایشان برای تجلیل از مقام فضل و کمال شما , نیابت تولیت آستان قدس رضوی را به شما تفویض می‌کنند و اختیار تام می‌دهند که درآمد آنجا را با نظر خود تان به مصارف شرعیه برسانید و از حمایت کامل اعلیحضرت برخوردار هستید , مشروط بر این که در کار سیاست مملکت هیچ مداخله‌ای نداشته باشید.» نواب که در آن مقطع زمانی از نظر مالی بسیار در مضیقه بود پس از شنیدن این جملات ، چهره اش بر افروخته شد و پول ها را به‌‌سوی امامی پرت کرد و با ناراحتی و عصبانیت به امام جمعه گفت: «پسرعمو , این که به شما می‌گویم ‌, مکلف هستید که عیناً به … پهلوی برسانید , به او بگویید که تو می‌خواهی مرا با دادن پست و مقام و پول فریب بدهی و خودت آزادانه , هر کاری که می‌خواهی با دین خدا و مملکت اسلام , انجام دهی , این محال است . من یا تو را می‌کشم و به جهنم می‌فرستمت و خود به بهشت می‌روم و یا تو مرا می‌کشی و با این جنایتت باز هم به جهنم رفته و من در بهشت در آغوش اجدادم جای می‌گیرم. ولی در هر حال تا من زنده هستم امکان ندارد ساکت باشم و بگذارم تو هر کار که می‌خواهی انجام دهی.»

منبع:

[ به یاری خداوند توانا ، به کوشش علی اکبری ، چاپ سوم ،پاییز 93 ، ص 78 و 79 ]

 

مرده دلانند به روی زمین

 

شخصی رفته بود در قبرستان زندگی می کرد علتش را پرسیدند گفت :

مرده دلانند به روی زمین          بهر چه با مرده شوم همنشین

حضرت علی علیه السلام فرمودند: مَنْ آنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ. هرکس با خداوند انس بگیرد از مردم وحشت می‌کند البته معنایش این نیست که همه چیز را رها کن و برو یک گوشه و دیگر به احدی کار نداشته باشی! بلکه در میان مردم باش ولی با آن ها نباش ، در هر حالی که هستی چه سخن گفتن، خوابیدن ، فکر کردن و غیره، متوجه باشی که در محضر خدا هستی، دل خودت را از میان مردم بردار و به صاحبش بده و غیر را از دلت خارج کن.

منبع:  

 از سخنان آیت الله مجتهدی ، برگرفته از کتاب آداب الطلاب ، ج اول ، انتشارات لاهوت ، 1393 ، ص 147 و 148 ]

 

سه اجری که جریان دارد!

 

عنِ الصّادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهِماالسّلام قالْ لَیسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بعدَ موتِنَهِ مِ الاَجر اِلّا ثَلاثَ خِصال صَدَقَةٌ أجْراها فی حَیاتِه فَهِیَ تَجری بَعدِ موتِه و سُنَّةُ هُدًی سَنَّها فَهِیَ یُعمَلُ بِها بَعد موتِه وَ وَلَدٌ صالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَه . 

 وقتی که دست ما از این دنیا که دار عمل است کوتاه شد، هیچ اجری نمی‌توانیم برای خودمان دست‌وپا کنیم و تدارک ببینیم مگر از سه ناحیه؛ که این هم مربوط می شود به همین نشأة دنیایی، لکن اجری است که جریان دارد. [اول] صدقه‌ی جاریه؛ یک وقت شما پولی را به کسی می‌دهید ، این صدقه است. گاهی پولی را صرف ایجاد یک بنیادی، یک نهادی می‌کنید که پی در پی و پشت سر هم سود می‌دهد، سود آن متوقف نیست و منقطع نمی‌شود. این صدقه‌ی جاریه است.[دوم] سنت هدایتی که آن را پایه‌گذاری کند و بنا بگذارد. یک کار خوبی را در جامعه باب کنیم . این گفتمان سازی ها که گفته می شود ( و تاثیر مثبتی بر افکار عمومی می گذارد ) از این جمله است که هر کسی بعد از شما به آن سنت عمل کند اجر و ثوابش به شما به صورت نو به نو می‌رسد. و [سوم] فرزند صالحی تربیت بکنید که برای شما طلب مغفرت بکند از خدای متعال بعد از رفتن شما. بعضی از بچه‌ها هستند که پدرها، مادرها جانشان را هستی‌شان را آبرویشان را مالشان را صرف این بچه‌ها می‌کنند، بعد از اینکه پدر از دنیا رفت یک فاتحه هم برای پدر نمی‌خوانند؛ یک طلب مغفرت هم برای پدر نمی‌کنند؛ اصلاً یادشان نمی‌آید؛ یادشان هم بیاید قضایا نقل می‌کنند نه این که از خدای متعال برای او طلب مغفرت کنند. آن بیچاره آن چیزی که احتیاج دارد این است که شما از خدا برای او طلب مغفرت بکنید، طلب رحمت بکنید. به این احتیاج دارد. پدر و مادرهایتان را فراموش نکنید. در دعای شریف صحیفه‌ی سجادیه یکی از چیزهایی که حضرت از خدای متعال طلب می‌کنند این است که « توفیق بده من بعد از هر نمازی آنها را دعا کنم.» یعنی این یکی از توفیقات الهی است.

منبع:

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی در مقدمه درس خارج ، در تاریخ 5/03/93 ]

 

 

درجه ای از همه بالاتر !

 

 بدان که از براى عجب (و خود پسندی)…(که یکی از مهلکات است درجاتی است و درجه ای ) که از همه بالاتر و هلاکش بیشتر است، حالى است که انسان‏‎‎‏ در قلب خود بر ولىّ نعمت خود منّت گذارد. گمان کند که به واسطۀ ایمان او در مملکت حق‏‎ ‎‏ وسعتى یا در دین خدا رونقى پیدا شد؛ یا به واسطۀ ترویج او از شریعت یا ارشاد و‏‎ ‎‏هدایت او یا امر به معروف و نهى از منکر او یا اجراى حدود یا محراب و منبرش به دین‏‎ خدا رونقى بسزا داده؛ یا به واسطۀ آمدن در جماعت مسلمین یا به پا کردن تعزیۀ‏‎ ‎‏حضرت ابى عبدالله الحسین، علیه السلام، رونقى در دیانت حاصل شد که به سبب‏‎ ‎‏آن بر خدا و بر سیّد مظلومان و بر رسول اکرم، صلى الله علیه و آله، منّت دارد. هر‏‎ ‎‏ چند اظهار این معنى نکند، در دلش منت مى گذارد. و از همین باب است‏‎ ‎ منت گذارى بر بندگان خدا در امور دینیّه. مثل آنکه در دادن صدقات واجبه و مستحبه‏‎ ‎‏و در دستگیرى از ضعفا و فقرا بر آنها منت گذارى کند. گاهى این منت گذارى‏‎ ‎‏ مخفى است حتى بر خود انسان.

منبع:

امام خمینی –ره- ،چهل حدیث ، حدیث سوم در باب عجب ]

 

 

کوچه بن بست!

 هر چه می خواهی در این دنیا زندگی بکن! اما آخرش مرگ است. آقا از این کوچه نرو بن بست است. این خیره سر می رود. تاریک هم هست، پیشانی اش می خوره به دیوار! این دنیا هم کوچه ی بن بست است. آخرش پیشانی مان می خورد به سنگ لحد، آن وقت تازه پشیمان می شویم. می گوییم خدایا ما را به دنیا باز گردان، ما اشتباه می کردیم. دیگر عمل صالح انجام می دهیم. خطاب می رسد، «کلّا»”ساکت شو! ” تو برگردی به دنیا همان آدم اولی هستی ! تو خوب بشو نیستی. می گویی من را برگردان به دنیا، آدم خوبی می شوم؟! (می گویند) این همه جنازه بُردی، دوستانت را بُردی دفن کردی، می خواستی خیال کنی که خودت مرده ای. بسم الله. جنازه کـه بردی دفن کنی فـکر کن خـودت هستی و دوباره زنـده شـدی، آمده ای به دنیا. آیا اعمالمان را خوب می کنیم.؟!

منبع:

(فرازی از فرمایشات آیت ا..مجتهدی – ره)

چه کسانی موجب ناراحتی امام عصر(عج) می شوند؟

 اعمال همه ما را در هفته دوبار به محضر حضرت بقیة اللَّه ‏علیه‏السلام عرضه می‏دارند و حضرت با دقت، آنها را نگاه می‏کند و اگر خلاف اخلاقى پیدا شد، ناراحت می‏شود. مرحوم شهید مدنى (ره) در این باره می‏گفت: وقتى آقا اعمال ما را می‏بیند که در آن گناه است، اشک می‏ریزد. امیدواریم ما از جمله کسانى باشیم که هر وقت امام عصر علیه‏السلام پرونده اعمال ما را می‏بیند، خوشحال شود و بخندد.

منبع:

(آیت ا…مشکینی-ره ، افق حوزه، 19/4/87، ش‏195)

 

اصرار در توسل به ائمه(علیه السلام)

روزي كه در محضر مبارك يكي از بزرگان بوديم در مورد لزوم روضه امام حسين (علیه السلام) تمثيل زيبايي داشتند، ايشان فرمودند: «موبدان زرتشتي به آتش اعتقاد دارند و هرگز اجازه نمي دهند آتش عبادتگاه شان خاموش شود، چه خوب است ما نيز نسبت به آتش درون مان نسبت به امام حسين(علیه السلام) و ائمه(عليهم السلام) همچون آنان اصرار بورزيم.» چه خوب است هميشه به امام حسين(علیه السلام) توسل داشته باشيم و گرمای عشق و محبت ايشان را هميشه در قلب هاي مان زنده و برافروخته نگاه داريم (خیلی از بزرگان و مؤمنین سا بقاً، روضه های هفتگی و ماهانه خانگی داشتند،چه خوب است این فرهنگ در بین مؤمنین رواج یابد.)فرازی از فرمایشات آیت الله بهجت (ره)

[توصیه اخلاقی حضرت آیت الله سعادت پرور (ره)، کتاب ناگفته های عارفان]

 

ازطرف مقام معظم رهبری

«إنّ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ أهلَكا مَن كانَ قَبلَكُم، و هُما مُهلِكاكُم»

دينار و درهم، كسانى را كه پيش از شما بودند نابود كرد و اين دو نابود كننده شماست

 این یک هشداری است از سوی پیامبر مکرّم برای همه امّت اسلامی؛ می فرماید : درهم و دینار امتّهای قبل از شما را به هلاکت انداخت . مراد از هلاکت لزوماً هلاکت مادی نیست ، هلاکت معنوی نیز می تواند باشد؛ یعنی خسران، عقب گرد، دچار شدن به انحراف از راه حق و راه خدا .حالا هلاکت افتادن انسان به خاطر پول در چند مرحله خودش را نشان می دهد ؛ یکی در طلب پول ، چقدر انسانها برای اینکه به پول برسند کارهای خلاف می کنند،از سجایای نفسانی صرف نظر می کنند ، سخاوت را،کرم را از دست می دهند، دچار حرص و بخل می شوند. مرحله دیگر، بعد از پول دار شدن است . بعضی از انسانها تا وقتی زندگی متوسط معمولی دارند، اهل خیرند ، اهل ذکر و توسلند ، و … به مجرد اینکه ثروتی به آنها رو می کند ، همه این خیرات و مبرّات را از یاد می برند.و اهل فسق و فجور می شوند و این فسق و فجور روی عقاید و افکار آنها، در گرایش های قلبی آنها اثر می گذارد. در زمان خود ما ، بعضی ها انقلابی ، صادق ، سالم، خوب و با اخلاص بودند به مجرد اینکه دنبال دنیا افتادند ، به تدریج افکار و عقایدشان ، راهشان عوض شد. این درس است برای ما.

منبع:

(جلسه 312 درس خارج معظم له - آذرماه 1388)

چه کاری سبب شد تا به این مقام برسند؟!

 در روایت های حضرت داود (علیه السلام) آمده است که خداوند به داود وحی کرده است: «ای داود! تا کی بهشت را یاد می کنی، ولی اشتیاق به سوی مرا نمی طلبی؟» داود (علیه السلام) عرض کرد: «پروردگارا! چه کسانی مشتاق تو هستند؟» فرمود: «کسانی که آنان را از کدورت ها پاک گردانده ام،اهل دوراندیشی ساخته ام و از دل های آنان به سوی خویش روزنه ای گشوده ام تا به من بنگرند؛ و من دل های آنان را با دو دست خویش حمل می کنم و بر آسمانم قرار می دهم »… سپس حضرت داود (علیه السلام) گفت: «پروردگارا! مشتاقانت را به من نشان ده.» فرمود: «ای داود! به کوه لبنان بیا، در آن کوه چهارده نفر هستند؛ پیر، جوان و میانسال. وقتی نزد آنان آمدی، سلام مرا به آنان برسان و بگو پروردگارتان می فرماید: چرا حاجتی از من نمی طلبید؟ شما دوستان، برگزیدگان و اولیاء من هستید؛ من از شادی شما شاد می شوم و به سوی محبت شما می شتابم.» داود (علیه السلام) نزد آنان رفت …آنان با دیدن داود (علیه السلام) خواستند متفرق شوند اما حضرت داود به آنان گفت: «من فرستاده خدا هستم، آمده ام تا پیام پروردگار را به شما برسانم. او به شما سلام می رساند و می فرماید: چرا حاجتی از من نمی طلبید؟ من چونان مادری مهربان در هر ساعت به شما می نگرم.» آنان با شنیدن پیام داود (علیه السلام) اشک بر گونه های شان جاری شد. آنان که چهارده نفر بودند پس از شنیدن پیام، هر یک(پاسخی عاشقانه وعارفانه) دادند: بزرگ آنان گفت: «خدایا! تو پاک و منزهی؛ ما بندگان تو و پسران بندگان توایم، پس اگر در گذشته، گاه دل های ما از تو بریده بوه ما را بیامرز.» دیگری گفت: «خدایا! تو پاک و منزهی؛ آن چه را بین ما و توست، نیکو ظاهر کن.» و… پس از این که سخنان افراد جمع به پایان رسید، خداوند به داود (علیه السلام) وحی فرستاد: «به آنان بگو سخنان شان را شنیدم و اجابت کردم، پس هر کدام خلوت گزینند، زیرا هم اکنون می خواهم حجاب را از بین خود و آنان بردارم تا به نور و جلال من نظر کنند.» داود (علیه السلام) پرسید: «خدایا! چه کاری سبب شد تا به این مقام برسند؟» پروردگار فرمود: « به سبب حسن ظن به خدا، خودداری از آمیزش با دنیا و داشتن خلوت های عارفانه با من… »

منبع:

[ مرحوم ملا محسن فیض کاشانی در کتاب «محّجة البیضاء»جلد هشتم،باب محبت و شوق ]

 

یک شب دارد و یک شب ندارد!

 پیامبر (ص) به خدا عرض کرد: اللهم اجعلنی من المسا کین: خدایا مرا از مسکینان قرار ده. چون بر خلاف فقیر که هیچ ندارد، مسکین یک شب دارد و یک شب ندارد. یعنی یک شب عطا کن تا با اغنیا شاکر باشم و یک شب مده تا با فقیران صابر باشم. وقتی به خانه فقیر تر از خودت می روی و مهمان می شوی از خدا شاکر می شوی. وقتی به خانه غنی تر از خودت می روی و میهمان می شوی، از خدا دلگیر می‌شوی و یا زنت به تو می گوید تو اصلا به فکر زندگی ما نیستی، اصلا تو عُرضه نداری، در نتیجه رابطه بین شما به هم می خورد، پس مصلحت در این است که در امور دنیوی با پایین تر از خودت بنشینی.

منبع:

[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ، ص 44 ]

 

ایاک نعبد و ایاک نستعین

 درباره مشکلات مادی، تنها باید از خدا کمک خواست و درخواست کمک از هرکسی غیرخدا، کاری نادرست است. آیت الله آشتیانی (ره) در خاطرات خود در این باره می فرمود: من از دوره جوانی تا به امروز، برای حل مشکلات مادی ام از کسی غیراز خدا کمک نخواسته ام و خدا خود در این مورد یاری ام کرده است؛ برای مثال، سال ها پیش مشکل مادی شدیدی برایم پیش آمده بود، که خانواده ام در تنگنای سختی گرفتار شده بودند به حدی که راه چاره ای جز درخواست کمک از دیگران برایم نمانده بود. مدتی صبر کردم، ولی سرانجام ناچار شدم که برای درخواست کمک نزد کسی بروم؛ از خانه بیرون آمدم و چون به محل مورد نظر رسیدم، نتوانستم وارد شوم و با خود گفتم: «بهتر است بیشتر صبر کنم و برگردم.» وقتی این تصمیم را گرفتم، گویا خداوند درهای عنایتش را به رویم گشود و مشکلم به لطف پروردگار حل شد. از آن پس نیز، هرگز عرض کمک نزد کسی نکردم و از کسی جز پروردگار یاری نطلبیده ام. و این خود ظهور و تجلی جمله معروفی است که هر روز حداقل دو مرتبه در نمازهای واجب مان در سوره حمد می خوانیم که: خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می طلبم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین».

منبع:

[ محمد لک علی آبادی،چاپ سوم، 1393، ص117 ]

نسیه داده می‌شود، حتی به شما !


 مرحوم میرزا احمد نهاوندی معروف به مرشد چلویی که چلوکبابی داشت در کنار بازار جامع تهران ، از خوبان تهران در این سالهای اخیر بود . دیوان شعری به نام سوخته دارد . مرشد چلویی همان است که این بیت معروف را گفته است: من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم  روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
 روزی مرحوم مرشد چلویی معروف خدمت جناب شیخ رجبعلی خیاط رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم؟ دیر زمانی وضع ما خیلی خوب بود روزی سه چهار دیگ چلو می فروختیم و مشتری‌ها فراوان بودند، اما یک‌باره اوضاع زیر و رو شده مشتری‌ها یکی یکی پس رفتند، کارها از سکه افتاده، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمی‌شود …؟ شیخ تأملی کرد و فرمود: «تقصیر خودت است که مشتری‌ها را رد می‌کنی»! مرشد گفت: من کسی را رد نکردم، حتی از بچه‌ها هم پذیرایی می کنم و نصف کباب به آنها می‌دهم. شیخ فرمود: «آن سیّد چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود؛ بار آخر او را هُل دادی و از در مغازه بیرون کردی؟!» مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سیّد راه افتاد، او را یافت و از او پوزش خواست( و دلجویی کرد) ، و پس از آن تابلویی بر در مغازه‌اش نصب کرد و روی آن نوشت: «نسیه داده می‌شود، حتی به شما، وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت می‌شود »!!

منبع:

[ مسعود عالی ، قیامت و حشر ، صص 127 و 128 ]

 

دشمن قسم خورده!

 شما…اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانی داشته باشید، … (کارهایتان ) برای شَرف باشد (و) برای انسانیّت باشد، برای خدا باشد، اگر بخواهید که کارهایتان که برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از ز بردارید. شیطان از انسان دست بردار نیست قسم خورده است برای خدا، من در ذهنم این است که به خدا تشر رفته است، که قسم خورده است که نمی گذارم اینها چیزی بشوند إِلّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ. شما با یک همچو دشمن قسم خورده ای مواجه هستید، به جنگ او بروید.

منبع:

( صحیفه نور، ج 19، ص 273 )

 

 

 

زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین (ع) بالا‌تر است

زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌ خواهید و می‌گویید: «أأدخل یا حجة الله :‌ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحوّلی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالا‌تر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

منبع:

( فرازی از فرمایشات آیت ا… بهجت -ره ) ( منبع: كتاب برگي از دفتر آفتاب)

یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند

 

یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادیِ ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم ، نیم خیز هم که شده از جاش بلند می شد . اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم بلند میشد. می گفتم : علی جان ، من که غریبه نیستم ، مادَرِتَم ؟ چرا اینقدر به خودت زحمت می دی؟ میگفت: احترام به والدین ، دستور خداست. یک روز که خانه نبودم ، از جبهه آمده بود . دیده بود یک مشت لباس نَشُسته گوشه ی حیاطه ، همه را شسته بود و انداخته بود روی بند . وقتی رسیدم بهش گفتم : الهی بمیرم برات مادر ، تو با یه دست ، چطوری این همه لباس رو شستی؟! گفت : اگه دو دست هم نداشتم ، باز هم وجدانم قبول نمی کرد من اینجا باشم و تو زحمت شستن لباس ها را بکشی!

منبع:

روایتی از مادر شهید علی ماهانی - کتاب نماز،ولایت و والدین

 

مناجات...

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

ایاکم اذا اراد احدکم ان یسال شیئا من حوائج الدنیا والآخرة حتی یبدا بالثناء علی الله عزوجل والمدح له والصلواة علی النبی

هرگاه یکی از شما خواست از پروردگار خود حاجتی در مورد دنیا و آخرت درخواست کند مبادا بدان مبادرت کند مگر اینکه ابتدا ستایش و مدح خدا نموده و درود بر

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرستد .

از آن حضرت سؤال شد: چگونه خداوند را مدح کنیم؟ فرمود: بگو:

یا من هو اقرب الا من یحول بین المرء وقلبه، یا من هوبالمنظر الاعلی، یامن لیس کمثله شی

ای کسی که از رگ گردن به من نزدیک تری، ای کسی که بین انسان و قلب او حائل می شوی، ای کسی که در جایگاه بلندی، ای کسی که چیزی مانند او

وجود ندارد

جان مرا جان تویی ، لعل مرا کان تویی

در دل ویران تویی، گنج نهانی مرا

یک نفس از پیش تو، گر بروم گم شوم

چون به تو آرم پناه، امن و امانی مرا

ای دوای درد بی درمان ما

وی شفای علت و نقصان ما

ای به ما آثار صنع تو پدید

وی تو پنهان در درون جان ما

ای تو هم آغاز و هم انجام خلق

وی تو هم پیدا و هم پنهان ما

عاجزیم از شکر نعمت های تو

عجز ما بین، بگذر از کفران ما

ای بدی از ما و نیکویی ز تو

آن خود کن، پرده پوش آن ما

 

 

منبع: ادعیه و اذکار/ص3

بنده خدا بودن یعنی.....

بنده بودن، یعنی بند به خدا بودن،که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل

در نابودی ما مؤثر خواهد بود…

پول، قدرت، شهرت، زیبایی و… تا بند به خداییم، برای رشد ما، مفید و بسیار

خوب است اما به محض جداشدن بند بندگی،همه آن عوامل باعث تباهی و

فسادمان می شود.

امام جواد علیه السلام:
مَن اِنقَطَعَ الی غَیرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلَیهِ.

کسى که به غیر خدا تکیه کند، خدا وى را به ھم او، وامى گذارد.

منبع:
(دررالباهرة ص 39)

بعضـﮯ كارها "واجب" نيست...مثل


.فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا : پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.{احزاب/ 33-32}

.امام صادق(ع) فرمود:«رسول خدا بر زنان سلام می کرد و آنان نیز پاسخ می دادند و امیرالمؤمنین نیز بر زنان سلام می کرد و سلام کردن به زنان جوان را نمی پسندید و می فرمود: می ترسم از صدای او خوشم آید که در این صورت گناهی که نصیبم می شود، بیش از پاداشی باشد که از سلام کردن نصیبم می گردد.»

بانـوي سرزمين من!
بـ‌ه خاطر بسپار

صدايت “دلنشين” است

قشنگ نيست بر هر دلـﮯ نشستن

بــرادر دينـﮯ من!

فراموش نكن

بعضـﮯ كارها “واجب” نيست

مثل سلام كردن

منبع:

{وسائل الشيعه ، ج 20،ص234،ح3}

حال مادرتان رو به را نیست.....

 
یابن الحسن ……….
موکول می کنم گله حجر را به بعد این روزها اصلا حال مادرتان رو به را نیست…………..

یا امام زمان ....

 

 

   مولا جان،


  بار ها آمدی و نبودم


  در تقلای این زندگی


  نیازمند تو اما بی تو بودم !


  بارها آمدی ونیامدم


  بر دلم بارها نشستی و


  بی تو بودن را گریستم


  میدانم آمده ای…بسیار نزدیک…


  پشت پلک هایی که توان باز شدن به روی زیبایت را ندارد…


  پشت در، دلی که هنوز برای میزبانی تو پاک نشده…


  میدانم آمده ای …


  دعا کن من هم بیایم به پیشواز تو !

خاطره ای از آیت الله بهجت (دام عزه)

 

می دانست شانزده ماهش بود که مادرش مریض شده بود واز دنیا رفته بود.

خواهرش این هارا برایش گفته بود.

از چادر سفید گل دار مادرشان برایش گفته بود. از هر چه یادش بود.

 

یک شب خواب مادرش را دید… باهمان چادر گل دار که خواهرش گفته بود

هرچه کرد نتوانست رویش را ببیند. رویش را محکم گرفته بود.

بیدارشد، از خودش می پرسید چرا مادرش نگذاشته چهره اش را ببیند.

باخودش فکر کرد شاید اگر چهره اش را می دیدم دلتنگی ام بیشتر می شد.

شاید مادرش خواسته بود محبتی ایجاد نکند، فرزندش را، حتی برای چند لحظه ، از تحصیل باز ندارد.

آدم است دیگر....دلتنگی امانش را می برد.

منبع:

العبد/خاطرات آیت الله محمد تقی بهجت (دام عزه)

قرارو مدارمان چه بود؟؟؟

 

 

بوحامد دوستان با رفیقی می رفت .آن رفیق گفت:مرا اینجا دوستی است،تو باش تامن در آینجا صله رحم به جا آرم.بوحامد بنشست وآن مرد در شد وآن شب بیرون نیامدو آن شب برف عظیمی آمد.روز دیگر آن مرد بیرون آمد.بوحامد را دیددر میان آن برف می جنبیدوبرف از او می ریخت.گفت:تو هنوز اینجایی ؟گفت:نگفته بودی که اینجا باش؟دوستان باوفاااابه سربرند.

 

گفتی همین جا در طریق هدایت باشید.

ورفتی.ولی گفتی نزدیک .گفتی : فراموشمان نمیکنی. گفتی به شما سر می زنم  گفتی هر وقت بیایم وببینم هستید پیشتان می مانم.

ورفتی …..

سرقولت ماندی.فراموشمان نکردی . همیشه به ما سرزدی.اما هر وقت آمدی ما نبودیم…انجایی که قرار بود باشیم نبودیم.به جایش …هرکدام دنیایی برای خود ساخته بودم،نشسته بودیم وسرمان به کار خودمان بود.گاه گاهی دلمان هوای تورا می کرد.

جمعه ها می نشستیم پشت پنجره می گفتیم :پس چرا نمی آید ؟

تو همیشه می آمدی به ما سر می زدی .ولی می دیدی که آنجانیستیم.آنجا که باهم قرار داشتیم نیستیم .واین شد قصه انتظار این همه ساله ما."وفا به سر نبردیم “

هیچج برفی هم در کار نبود،سردمان هم نشده بود،اما خیلی زود حوصله مان سر رفت.گفتیم برویم چرخی همین دورها بزنیم  و برگردیم .جای دوری نمی رویم .فقط سری می زنیم و می آییم.زود زود.


ولی نمی دانم چرا برگشتمان انقدر طول کشید…انگار یادمان رفته بود که باهم قراری داشتیم…جمعه که می شد تازه یادمان می آمدکه باید جایی می رفتیم…اما دیگر دیربود برای اینکه پیش تو باشیم دیگر جمعه نمی شد راه بیافتیم.پس دوباره می نشستیم پشت پنجره ومی گفتیم چرا نمی آیی؟

یکی می گفت حالا نمی شود جای قرارمان را عوض کنیم؟

حالا که ما  نمی توانیم برویم آن جا که او می خواهدخب او بیاید اینجا که ما هستیم.اینطوری درد سرش هم کمتر است.

جمعه وشنبه هم ندارد هر وقت بیاید ما هستیم.

دیگری گفت : آخر قرار است وقتی او بیاید ادامه راه را با او برویم .

اگر اینجا بیایید کدام راه را می خواهید باهم ادامه دهیم؟؟؟دنیای شما که همه کوچه هایش بن بست است…

آن یکی می گفت :وقتی اینطوری قرار گذاشته بودند خب حالا قرار را عوض می کنیم.کاری ندارد.اصلا جایی هم  نمی رویم .راهی را ادامه نمی دهیم .اوکه آمد .همین دنیای خودمان را بهتر از اینکه هست،می سازیم.دردسرش هم کمتر است …

این حرف هارا که می گوییم خودمان هم شرممان می شود.می فهمیم که چقدر در دنیاهای دروغین خود گم شده ایم.


آنقدر که حتی یادمان می رود قرارو مدارمان با تو چه بود….

یادمان می رود که قرار بو.د قرار هارا تو تعیین کنی …

همه چیزرا تو بگویی…دنیایمان را تو بسازی…یاااااادمان می رود.

اما آقاجان…این بار می خواهم از دنیای پراز کوچه های بن بست  بگریزم به سوی تو…

این بار می خواهم آنقدر زود بیایم که صبح جمعه سر قرارم برسم .

 

منبع :اسرار توحید/طبرسی /الاحتجاج.ج 2/ص497

شکرانه این همسر؟....

«توی جبهه این قدر به خدا می سی ؛میای خونه ،یه خورده ما رو ببین!»شوخی می کردم .آخه هر وقت می

اومد ،هنوز نرسیده ،با همان لباس ها می ایستاد به نماز . ما هم مگر چه قدر پهلوی هم بودیم ؟!نصف

شب میرسید صبح هم نان وپنیر به دست ،بند های پوتینش ورا نبسته سوار ماشین می شد که برود.

نگاهم کردوگفت :«وقتی تو رو می بینم،احساس می کنم باید دو رکعت نماز شکر بخونم»

منبع:

یادگاران/ص33

 

جاروب دل

 

به زحمت جارو را از دستش گرفتم. داشت محوطه را آب وجارو می کرد وکار هر روز صبحش بود .

ناراحت شد وگفت «بذارخودم جارو کنم .این جوری بدیهای درونم هم جارو می شن .»

خادم واقعی مردم چه کسی است

 

خادم واقعی مردم

هیچ  وقت سیر نخوابید .همیشه کسری خواب داشت . گاهی که خانه می ماند استراحت کند

،موبایلش را خاموش می کردم . وقتی بیدار می شد ،می گفت :«چرا موبایل را خاموش کردی ؟!»می

گفت :«این روگرفته ام که همیشه تو دسترس با شم .،هر کی که کار داشت ،راحت بتونه پیدام کنه .»

منبع :یادگاران /ص49

بهترین دوربین مدار بسته جهان...

به مغازه خواربار فروشی رفتم؛ دیدم بالای در مغازه نوشته است؛ این مغازه به دوربین مدار بسته مجهز است. موقع حساب کردن، نگاهی به سقف و گوشه و کنار انداختم؛ ولی هیچ اثری از دوربین ندیدم. گفتم:«این دوربین مدار بسته را کجا نصب کردید؟» فروشنده به قاب بالای سرش اشاره کرد که روی آن، کلمه“الله” نوشته شده بود و گفت:« این بهترین دوربین مدار بسته جهان است. نوشته من هم برای یاداوری به خودم و مردم می باشد که بدانیم همیشه یک نفر اعمال ما را زیر نظر دارد و او خداوند است».

راستی ما به حاضر و ناظر بودن خدا بیشتر ایمان داریم یا دوربین مدار بسته؟ از کدام بیشتر حساب می بریم ومقابل کدام بیشتر مراقبیم؟

قران کریم می فرماید:«الم یعلَم باَن الله یری؛ آیا انسان ندانست که خداوند{در همه حال، اورا} میبیند؟»(سوره علق:14).

اشک تاریخ برایت می ریزد...!

ای زن غربی که به تاراج رفته ای ! به چه سر نو شت بدی گرفتار آمدی!

اشک تاریخ برایت می ریزد که چه تنها و غریب افتاده ای :

افسوس که خورشید وجودت در پس کوهها ی غم و وحشت در شفقی خونین غروب کرده است وغم فروریختندیوار ارزش هایت مغرب زمین را به غمکده ای وحشتناک مبدل ساخته است .

که تو را در آن دفن کرده اند و گفتار های پلید بر جسم بی جانت دندان تیز کرده اند .

آه که زن مغرب زمین ،از میان رفت و شیرازه سنگر منزلش از هم فرو پاشید و دیگر این مو جودات مسخ شده فرزندان گذشتگان خود نیستند

خدایا دنیا را با ظهور ولیت به پایان بر ،که زمین با همه بزرگی که دارد تنگ شده است .

و نفس ها به سختی می زند .

آمین یا رب العالمین

منبع:

حجاب در عصر ما /محمد رضا اکبری /ص 119

​سلام بابای سیدم!

سلام بابای سیدم! تورا بحق مادرت….میدونم غیر از من کسیو نداری!….

اما……دعای من دیگه دعا نمی شه…اخه دله سیاه من کجا و دعای وصل یار….؟؟؟

راستی بابا چقد این لباس سبز «امامت» بهت میاد!!!

کاش این ردای سبز امامت که تو این روز جمعه پوشیدی همرا با فریاد (انا المهدی)

همراه با امضای اومدنت بود….

شاید هر بار که با خودم می گم کاش می دونستم چه روزی میآیی تا به حرمت اومدنت گناه نمیکردم

بابایی،…

تو می گی:کاش می دانستم چه روزی گناه نمی کنی تا به حرمت گناه نکردنت می اومدم بابا جون.!

بابا جون شرمندها ولی……….

خودت برای اومدنت دعا کن…..

یکبار یه دختری تو یه خرابه بدون بابا………….برای تاریخ بسه!!!

نزار بدون بابا، با این هجمه گناه تنها بمونم!

دعای من دیگر دعا نمی شود….

بابا خودت برای اومدنت دعا کن….

منبع:

به قلم افسر جوان فضای مجازی

براستی او کیست؟

 

براستی او کیست؟

دختر پدریست که انگشترش را در حال رکوع می بخشد و دختر مادری که با برخورد بانابینا معجر می بنند

او کسی نیست جز زینب، زینبی که چون خطبه می خواند گویی علی خطبه می خواند!

گویی که فاطمه زهراست…

آری…

پیغمبر غم فاطمه (سلام الله علیها) ندید، فاطمه (سلام الله علیها) غم علی (علیه السلام)ندید و علی غم حسن، حسن غم حسین ندید و حسین (علیه السلام)غم رقیه و اسارت… اما

امان از دل زینب …

منبع:

به قلم یکی از طلاب مدرسه علمیه کوثر علی اباد

​انگار خودش آمده بود.....!

انگار خودش آمده بود………!

تمام فضا پرشده بود از یه احساس خاص… همه چشم انتظار و بی قرار!

دل تو دل منو زهرا اصلا نبود!!!یکم که از خودم که بیرون اومدم، انگار خود همه هم بی قرار بود!….

چشم های همه ابری و نیمه ابری اما، آماده ریزش!!!

اگر کمی دیرتر میشد شاید تلافات داده بودیم!

چه هیبت خاصی داشت!!!

واااااااااااااااااااااای خدایا…. دقیقا همونی که تو عکسا دیده بودم!«ولی زبباتر…»

انگار خودش آمده بود…..عطر خاص و بوی خوشش رو هنوز باهر نفس حس میکنم

تمام فضا پر بود از این عطر…..

                 چه قشنگه انتظار و چه قشنگتر است رسیدن به آن، و چه زیبا سرود

دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد!

حالا گریه امون بچها رو بریده بود…..انگار اشک ها هم فرصت رو غنیمت شمردن…!

چقدر زیبا بود….                           “امروز پرچم گنبد پسر فاطمه اینجا بود”

 

هنوز دل تو دلم نیست……

واقعا انگار خودش آمده بود…………

«(امروز چشم مدرسه ما به پرچم امام حسین(علیه السلام)منور شد!!!»

شاید تازه فهمیدم انتظار چیست؟ وقتی یه تبرک از این خاندان همه را بی قرار کرد…………پس……

                                                        اللهم عجل لولیک الفرج…

منبع:

نوشته شده توسط: افسر جوان فضای مجازی

خدا می داند.....

خدا می داند که من چه خطایی کرده ام که مهدی فاطمه چهره می پوشاند

خدا می داند که من چه خطایی کرده ام که مهدی فاطمه اشک در پرده غیبت می ریزد

خدا می داند که من چه خطایی کرده ام که مهدی فاطمه از برای توبه کردن برای من زانوهایش پینه بسته است

خدا می داند که من چه خطایی کرده که مهدی فاطمه زلف هایش سپید همچون دندان های مبارکش شده است

و خدا می داند که من چه خطایی کرده ام که مهدی این جمعه که نه جمعه ها شد که نیامد…!

اللهم عجل لولیک الفرج

منبع:

به قلم فاطمه تجری از طلاب مدرسه علمیه کوثر

میخواهم تغییر کنم!!!

من نمی خواهم جهان را تغییر  دهم ،من نمی خواهم کشور را تغییر دهم.

من نمی خواهم شهر و خانواده ام را تغییر دهم ، من خودم را تغییر خواهم داد .

من خودم را برای بندگی تغییر خواهم داد، خودم را برای عزیزانم تغییر خواهم داد.

در این دنیایی که همه تنها هستند ،من خودم را تغییر خواهم دادتا تنهایی عزیزانم را بخرم.

و حتی برای لحظه ای تا عزیزانم آرامش را کنارم احساس کنند. ودر این راه از خدا کمک می خواهم

منبع:

دست نوشته معصومه صیادی/طلبه مدرسه علمیه کوثرعلی اباد کتول

1 3