موضوعات: "اخلاقی" یا "قدردانی"

الگوی اجتماعی یک مسلمان...!

 

مرجعیت فکری، فرهنگی
در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست. چنانکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:

«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»(1)

می شدند.»(2)

الف. بیان احکام شرعی بانوان:
زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس… .(3)

ب. حل اختلاف در مسائل دینی
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند. او که توانست حرف خود را اثبات کند، از این جهت خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: «اِنَّ فَرَحَ الْمَلائِکَةِ بِاسْتِظْهارِکِ عَلَیْها اَشَدُّ مِنْ فَرَحِکِ وَ اِنَّ حُزْنَ الشَّیْطانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِها اَشَدُّ مِنْ حُزْنِها؛(4) خشنودی فرشتگان از پیروزی تو بر او بیش از خشنودی تو می باشد، چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن می باشد.»

ج. بیان معارف الهی
از رسالتهایی که آن حضرت در اجتماع آن روز خود را عهده دار آن می دانست، بیان معارف الهی بود؛ هر چند حوادث بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کوتاهی عمر آن حضرت، جامعه را از کسب فیض بیشتر محروم ساخت.

ابن مسعود از بزرگان اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می گوید:

مردی به نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمد و عرض کرد: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی نزد شما گذاشته است که من نیز از آن بهره مند شوم؟ آن حضرت به خدمتکار منزل فرمود که برود آن دستمال ابریشمی را بیاورد. او هر چه به دنبال آن گشت آن را پیدا نکرد، حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: حتما آن را پیدا کن؛ زیرا به اندازه حسن و حسین علیهماالسلام برایم ارزش دارد. خدمتکار پس از جستجو آن را پیدا کرد، در آن صحیفه و نوشته ای بود که بر آن چنین نوشته شده بود:

«قال محمد النبی صلی الله علیه و آله : لَیْسَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ مَنْ لَمْ یَأْمَنْ جارُهُ بَوائِقَهُ. مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّه ِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ فَلایُؤْذی جارَهُ. وَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّه ِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرا اَوْ یَسْکُتْ. اِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الخَیِّرَ الْحَلیمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ یُبْغِضُ الْفاحِشَ الضَّنینَ السَّئّال المُلْحِف. اِنَّ الْحَیاءَ مِنَ الایمانِ وَ الایمانُ فِی الْجَنَّةِ وَ اِنَّ الْفُحْشَ مِنَ الْبَذاءِ وَ الْبَذاءُ فِی النّارِ؛(5)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد از مؤمنان نیست. هر کس به خداوند و روز قیامت ایمان دارد همسایه اش را آزار ندهد. کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد یا سخن نیکو بگوید یا سکوت کند. همانا خداوند انسان نیکوکار بردبار و پاکدامن را دوست دارد و انسان زشت کار بخیل و بسیار سؤال کننده و پررو را مبغوض دارد. همانا حیاء از ایمان است و ایمان نیز در بهشت جای دارد و فحش [و ناسزاگویی] از بی حیایی است و [آدم] بی حیا در آتش است.»

در مواردی بعضی از مؤمنان همسران خود را خدمت آن بانوی بزرگ می فرستادند تا پرسشهای خود را از محضر آن بزرگوار بپرسند، چنانکه مردی همسرش را فرستاد تا به نزد حضرت برود و از ایشان بپرسد که آیا او از شیعیان و پیروان شما می باشد یا خیر؟ او به حضور حضرت آمد و چنین پاسخ شنید که به شوهرت بگو: «اِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناکَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ فَاَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَاِلاّ فَلا؛ اگر به آنچه که به شما امر کرده ایم عمل می کنی و از آنچه که نهی کرده ایم دوری می کنی، از شیعیان ما هستی وگرنه خیر.»

مرد بعد از شنیدن پاسخ آن حضرت مضطرب شد و به خود گفت: وای بر من، چه کسی پیدا می شود که از گناه و خطا به دور باشد؟ پس من همواره در جهنم خواهم بود؛ زیرا هر کس از شیعیان آنان نباشد در آتش جهنم جاودان است.

همسرش به حضور حضرت برگشت و سخنان شوهر را بازگو کرد. حضرت فرمودند:

«قُولی لَهُ لَیْسَ هکَذا، شیعَتُنا مِنْ خیارِ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کُلُّ مُحبّینا وَ مُوالی اَوْلیاءِنا وَ مُعادی اَعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا. لَیْسُوا مِنْ شیعَتِنا اِذا خالَفُوا اَوامِرَنا وَ نَواهینا فی سائِرِ الْمُوبِقاتِ وَ هُ مْ مَعَ ذلِکَ فِی الْجَنَّةِ وَ لکِنْ بَعْدَما یُطَهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهمْ بِالْبَلایا وَ الرَّزایا اَوْ فی عَرَصاتِ القیامَةِ بِاَنْواعِ شَدائِدِها اَوْ فِی الطَّبَقِ الاَْعْلی مِنْ جَهَنَّم بِعَذابِها اِلی اَن نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنا وَ نَنْقُلَهُمْ اِلی حَضْرَتِنا؛(6)

کنیم.»

ایثار و انفاق
با هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه، مسلمانان و پیروان حضرت نیز به این شهر مهاجرت کردند، تنگناهای اقتصادی و سیاسی مسلمانان را در شرایط بسیار سختی قرار داد، انصار هر چه داشتند به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله در نهایت اخلاص و فداکاری با مهاجران تقسیم کردند، غنیمتهای جنگی نیز که گاهی به دست می آمد آنقدر نبود که نیاز جامعه نو پای اسلام را بر طرف سازد، پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله مسلمانان و فقرای مسلمان را بر خود و خانواده و بستگانش ترجیح می داد، و علی و فاطمه علیهماالسلام نیز در اجرای این رسالت اخلاقی، اجتماعی بیش از توان معمول بر خود سخت می گرفتند. آنها علاوه بر تحمل مشکلات طاقت فرسا، در ایثار و انفاق نیز بر همه پیشی گرفته بودند.

خانه فاطمه علیهاالسلام محل مراجعه نیازمندان و فقیران بود، هر کس به آنجا مراجعت می کرد ناامید برنمی گشت، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در موارد زیادی نیازمندان را به ایشان ارجاع می داد.(7)

است، لباسم بپوشان، تهیدستم، بی نیازم فرما.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ما اَجِدُلَکَ شَیْئاً، اِنْطَلِقْ اِلی مَنْزِلِ مَنْ یُحِبُّ اللّه َ وَ رَسُولَهُ وَ یُحبُّهُ اللّه ُ وَ رَسُولُهُ، یُؤْثِرُ اللّه َ عَلی نَفْسِهِ، اِنْطَلِقْ اِلی حُجْرَةِ فاطِمَةَ؛

«چیزی برای تو نمی یابم، به در خانه کسی برو که هم او خدا و رسولش را دوست دارد و هم خدا و رسولش او را دوست دارند، او خدا را بر خودش مقدم می دارد، برو به خانه فاطمه علیهاالسلام .»

آنگاه پیامبر به بلال فرمود که او را به منزل فاطمه علیهاالسلام برسان. بلال با او آمد و قضیه را به عرض زهرای مرضیه علیهاالسلام رساند. حضرت زهرا علیهاالسلام گردن بندی را که دختر عمویش فاطمه دختر حمزه سیدالشهداء به او هدیه داده بود، از گردن درآورد و به آن مرد فقیر داد و فرمود: «خُذْهُ وَبِعْهُ فَعَسَی اللّه ُ اَنْ یُعَوِّضَکَ بِهِ ما هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ؛(8) این را بگیر و بفروش. امید است خداوند در مقابل آن چیزی به تو دهد که از آن بهتر است.» همچنین ابن عباس نقل می کند:

سلمان فارسی برای آنکه چیزی خانه فاطمه علیهاالسلام محل مراجعه نیازمندان و فقیران بود، هر کس به آنجا مراجعت می کرد ناامید برنمی گشت، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در موارد زیادی نیازمندان را به ایشان ارجاع می داد.

برای عرب تازه مسلمان شده ای تهیه کند به خانه زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفت اما چیزی نیافت، چشمش به خانه حضرت زهرا علیهاالسلام افتاد و با خود گفت: اگر خیری باشد از خانه فاطمه علیهاالسلام ، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود. رفت و در خانه آن حضرت را کوبید و قضیه را به عرض ایشان رساند. آن حضرت فرمودند: «وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله بِالْحَقِّ نَبِیّا اِنَّ لَنا ثَلاثا ما طَعِمْنا وَ اِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ قَدِ اضْطَرَبا عَلَیَّ مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ …. وَلکِنْ لا اَرُدُّ الْخَیْرَ اِذا نَزَلَ الْخَیْرُ بِبابی؛ سوگند به آن کسی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق به پیامبری بر انگیخت، سه روز است که چیزی نخورده ایم و حسن و حسین علیهاالسلام از شدت گرسنگی می لرزیدند [تا اینکه خوابشان برد… .] اما خیری را که به در خانه ام آمده است برنمی گردانم.»

حضرت علیهاالسلام پیراهن خود را به سلمان داد تا ببرد و از شمعون یهودی مقداری خرما و جو بگیرد. سلمان آنها را گرفت و آورد. آن حضرت بلافاصله آنها را آسیاب کرد و نان پخت و به سلمان داد تا برای آن مرد فقیر ببرد. سلمان عرض کرد: یک قرص از این نانها را برای حسن و حسین بردارید. حضرت فرمودند: «یا سَلْمانُ هذا شَیْءٌ اَمْضَیناهُ للّه ِِ عَزَّوَجَلَّ لَسْنا نَأْخُذُ مِنْهُ شَیْئا؛(9) اینها را در راه خدای عزیز و بزرگ داده ایم، چیزی از آن را بر نمی داریم.»

منبع:

1. جعفر مرتضی العاملی، ماساة الزهراء، ص 53؛ ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 9، ص193 و 197.

2. همان، ص 54.

3. بحارالانوار، ج2، ص3.

4. همان، ص 8؛ الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص18، ح 15.

5. دلائل الامامه، ابن جریر طبری، ج 1؛ مستدرک الوسایل، ج 12، ص81؛ سفینة البحار، «انتشارات اُسوه»، ج 2، ص112.

6. بحارالانوار، چاپ ایران، ج68، ص155؛ نهج الحیاة، ص 217، ح 121.

7. مأساة الزهراء، ج 1، ص54.

8. بحارالانوار، ج 43، ص56 ـ 58، ح 50.

9. تفصیل این قضیه را ملاحظه کنید: بحارالانوار، ج 43، ص 69 ـ 75.

سخن چینی و تاثیراتش بر عاقبت انسان

سخن چین کیست؟
سخن چینی در موردی گفته می شود که شخص، سخن کسی را برای دیگری نقل کند مثلا بگوید فلانی در مورد تو چنین و چنان می گفت ، سخن چینی مخصوص سخن گفتن نیست بلکه به غیر سخن هم تعلق می گیرد مانند نوشتن، اشاره و غیره را هم شامل می شود و هر چیزی که صاحبش به افشاء و گفتن آن رضایت نداشته باشد، سخن چینی نامیده می شود.( بحار الأنوار، 72 / 269)

مذمت شخصیت شخص سخن چین در بیان قرآن و روایات:
خداوند درسوره مبارکه قلم آیات 11 تا 13 می فرماید: هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ مَّنَّاعٍ لِّلْخَیرْ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ عُتُل بَعْدَ ذَالِکَ زَنِیم
آن که سخت عیبجو و بدگو و گام بردارنده به سخن چینی است. و بسیار بخیل و بازدارنده از خیر، تجاوزگر و گناه پیشه است و پس از آن (همه صفات زشت)، خشن و سنگدل و بی اصل و ریشه است.
نقل شده که مردی غلامی داشت و وقتی خواست او را بفروشد، به مشتری گفت: این عیبی به جز نمّامی ندارد. مشتری گفت: مانعی ندارد. وقتی غلام را به منزل برد، پس از چند روز غلام سخن چین به زن آن مرد گفت شوهرت تو را دوست ندارد و قصد بد و اذیّت برای تو دارد ولی من راهی بلدم که می توانی علاقه او را به خودت جلب کنی. وقتی که شوهرت خوابید، چند تار مو از پشت گردن او با تیغ بردار.زن قبول کرد.
غلام سخن چین نزد ارباب رفت و به او گفت همسرت با مرد دیگری رفیق شده و قصد جان تو را دارد. اگر باور نداری شب هنگام خودت را به خواب بزن و از زیر چشم مواظب او باش. مرد خود را به خواب زد و زن را در حالی که تیغ به دست مشغول کندن مو از گردن او بود، دید و زن را گرفت و کشت. فامیل زن تحریک شدند و به نزاع برخاستند و طایفه مرد هم به کمک او آمدند و این نزاع مدّت ها ادامه داشت.
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ- الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب
بدترین شما آن کسانی هستند که سخن چینی کنند، و میان دوستان جدائی افکنند، و برای پاک دامنان عیب جویند. (الکافی، 2 / 369)
قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
عَذَابُ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْغِیبَةِ وَ الْکَذِب
عذاب قبر سزای سخن چینی و غیبت و دروغ است. (بحار الأنوار، 72 / 259)
امام صادق علیه السّلام و امام کاظم علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام و امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند:
حُرِّمَتِ الْجَنَّةُ عَلَی ثَلَاثَةٍ- النَّمَّامِ وَ مُدْمِنِ الْخَمْرِ وَ الدَّیُّوثِ وَ هُوَ الْفَاجِر
بهشت بر سه نفر حرام است: سخن چین، آدمکش و شرابخوار. (ثواب الاعمال، ص:475)
امام صادق علیه السلام فرمود:
سخن چین قاتل سه نفر است: قاتل خود و قاتل کسی که سخن چینی او را کرده و کسی که نزد او سخن چینی کرده است. (خصال، 1 / 167)
روایتی در مذمت سخن چینی آمده که شخصی به امام سجّاد علیه السّلام عرض کرد:
فلانی درباره شما چنین و چنان گفت؟ فرمود: سوگند به خدا حقّ برادر خود را حفظ نکردی، زیرا او تو را امین دانسته، (و رازی با تو گفته) ولی تو به او خیانت کردی و حرمت مرا هم نگاه نداشتی، زیرا چیزی را به من گفتی که نیازی به شنیدنش نداشتم، مگر نشنیده ای که سخن چینها سگهای دوزخ اند؟ ضمنا به آن شخص بگو به زودی مرگ همه ما را می گیرد و در گور جای خواهیم گرفت و در قیامت وعده گاه و حاکم بین مردم، خداوند است. (، ارشاد القلوب، 1 / 308)

شیطان تا چه زمانی زنده می‌ ماند؟


تا آخرین انسان هست، او (ابلیس) هم هست. برای اینکه آخرین انسان را هم اغوا می کند، وسوسه می کند. این چنین نیست که شیطان قبل از یک عده ای بمیرد. آن وقت آن عده ، هیچ وسوسه ای ندارند.

قران کریم از شیطان سخن بسیار زده شده … اینکه از چه جنسی است، چه می خواهد، اصلا چه شد که شیطانی که جزو فرشتگان بود از درگاه خداوند رانده شد؛ رمز عاقبت بخیر نشدن شیطان چه بود،‌ ابزار کارش برای فریب آدم ها چیست؟ چه انسان هایی را می تواند فریب دهد و از توان فریب چه انسان هایی ناتوان است و خیلی چیزهای دیگر که با مطالعه قرآن کریم به آن می رسیم.در این فرصت بر آن شده ایم که رمز عاقبت بخیر نشدن شیطان را در کلام قرآن کریم مرور کنیم، ببینیم این شیطان تا چه زمانی فرصت دارد که برای فریب انسان ها با همکاران خود تلاش کند و بالأخره خودش کی از بین می رود…اولین گرد بدبختی که شیطان را غبار آلود کرد و پله ای شد برای بدبختی و سرنگونی او، غرور و تکبر بود؛ قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ  فرمود چون تو را به سجده امر کردم چه چیز تو را باز داشت از اینکه سجده کنى گفت من از او بهترم مرا از آتشى آفریدى و او را از گل آفریدی.غروری که کم و بیش متأسفانه امروز دیده می شود که شانه های افراد مؤمن را هم آلوده کرده است؛ من از او بزرگترم، اول او باید سلام کند، او باید جلوی پای من بلند شودف باید من را حضوری برای میهمانی دعوت کند و ….و این در حالی است که قرآن کریم می‎ فرماید: “ان الله لا یحب المتکبرین"  یعنی خداوند متکبران را دوست ندارد. و در جایی دیگر می فرماید: « من آنان را که از روی کبر دعوی بزرگی کنند از آیات رحمتم رویگردان کنم.»و اینجاست که باید مراقب این خصیصه اخلاقی باشیم؛ مراقب باشیم که با خوب ‌ها همنشین شویم تا خلق و خوی خوب و الهی در ما ساخته شود.اولین گرد بدبختی که شیطان را غبار آلود کرد و پله ای شد برای بدبختی و سرنگونی او، غرور و تکبر بود؛ قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ  فرمود چون تو را به سجده امر کردم چه چیز تو را باز داشت از اینکه سجده کنى گفت من از او بهترم مرا از آتشى آفریدى و او را از گل آفریدی.

شیطان چه زمانی از بین می رود؟
بر اساس آیه « و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض»در پی نفخ صور همگان خواهند مرد. اما آیا تا پیش از آن گستره حیات شیطان تا کجاست از این آیه به دست نمی آید. بر پایه برخی روایات، ابلیس در میان نفخه نخست و دوم می میرد

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، پایان کار شیطان را برپایی حکومت حضرت مهدی (عجل الله) دانسته  که بر اساس برخی روایات، ابلیس به دست مبارک آن حضرت یا طبق روایات رجعت، پس از جنگ با لشکر امیرالمومنین، علی(علیه السلام) ، در حوالی کوفه می گریزد و به دست پیامبر (صلی الله و علیه وآله) بر صخره بیت المقدس  کشته می شود. برخی پایان حیات ابلیس را مقارن با پایان حیات انسان بر روی کره خاکی دانسته اند.


منبع:

اخلاق در قرآن (جلد 2: فروع مسائل اخلاقی

قبر حضرت زهرا سلام الله عليها كجاست؟


مكان دقيق قبر آن حضرت معلوم نيست; ولى احتمال دارد در يكى از اين سه جا باشد:
  قبرستان بقيع.
خانه‌ خود آن حضرت كه هم اكنون داخل در محدوده مسجد النبى«صلى الله عليه وآله» و نزديك به قبر پيامبر «صلى الله عليه وآله, وسلم»مي‌ باشد.
  مسجد النبى «صلى الله عليه وآله»، بين قبر و منبر.
بايد توجّه داشت كه پنهان بودن قبر آن بانوي گرامى دليل روشنى بر مظلوميّت آن حضرت و نارضايتي ايشان از مردمان آن زمان است.
به هر حال سؤالى كه جوابش معلوم نيست اين است: «قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها - تنها فرزندي كه پس از رحلت پيامبر براي مسلمانان به يادگار مانده بود- در كجاست؟» علت مخفى بودن قبر حضرت زهرا(س) وصيت آن حضرت است. اين وصيت فلسفه حكيمانه ‏اى دارد و در واقع نوعى افشاگرى و اعلام تاريخى اعتراض فاطمه (س) بر جريان خلافت است. حضرتش با اين وصيت تاريخ را همواره با سوالى مواجه مى‏ سازد كه پاسخ آن به همراهش مى‏ باشد يعنى نشان مى‏ دهد كه آن حضرت از وضع موجود ناراضى بوده و بايد توجه داشت كه پيامبر خدا درباره ايشان فرموده بود: «رضاى فاطمه رضاى خدا و پيامبر است و غضب او غضب آنهاست»

منبع:

اعيان الشيعه، ج 2، ص469؛ بحارالانوار، ج 43، ص 206- 207؛

طریقه رفتار صحیح با مادر در کلام حضرت زهراء(س)


حضرت زهرا (س) در حدیثی دربارۀ اهمیت جایگاه مادر می‌فرمایند: «الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أقْدامِها»، همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چراکه بهشت زیر پای مادران است.
به گزارش مشرق، گفتند «بهشت زیر پای مادر است» و نگفتند بهشت در دست مادر است، چرا؟ با کمی تأمل در این حدیث، این نکته به ذهنمان می‌رسد که این کلام نورانی می‌تواند نشان از رفتاری باشد که آدمی باید در قبال مادر داشته باشد و یکی از جلوه‌های آن رفتارها می‌تواند اوج تواضع و فروتنی در برابر او باشد. این تواضع و فروتنی نه برای دستیابی به بهشت، بلکه برای تمام زحمات و سختی‌هایی که او برایمان کشیده است، نه تنها چیز زیادی نیست، بلکه هیچ چیزی از محبت‌های بی‌پایان او را جبران نمی‌کند. آنقدر مقام مادری جایگاه ویژه‌ای نزد خداوند دارد که خلیفۀ او از بهشتی سخن می‌گوید که زیر پای مادر است، از آنجایی که معتقدیم معصوم (ع) کلامی جز وحی نمی‌گوید، لذا باید بگوییم که خدا چنین فرموده است.
به عبارت دیگر می‌توان گفت این بهشت است که با تمام عظمت و زیبایی‌اش در رهگذر خدمت به مادر به راحتی و به سرعت نصیب آدمی می‌شود، حال بار دیگر به خودمان بنگریم و به این سؤال پاسخ دهیم که تاکنون در قبال مادر خود چگونه رفتار کردیم؟ خوب است این نکته را هم توجه داشته باشیم که امام صادق (ع) به ما اجازه دادند حضرت زهرا(س) را مادر خود بخوانیم؟ حال در قبال ایشان تاکنون چگونه رفتار کرده‌ایم؟ کاش این کلام معصوم بهانه‌ای شود تا بار دیگر به رفتاری صحیح در قبال مادرمان، حضرت زهرا (س) کشیده شویم.

منبع:

  (کنزالعمال، ج 16، ص 462، ح 45443)

وقتی احتیاج ندارم چرا بگیرم ؟


مجید هیچگاه «خود» را در میان عناوین و مقام هایش گم نکرد و شخصیت والای الهیش را به این مسائل نفروخت. او با تمام امکاناتی که می توانست در اختیار

داشته باشد، فردی بسیار قانع، متواضع، با وقار، منصف و کم توقع بود.

او با همان حقوق نا چیزی که از سپاه می گرفت قناعت می کرد و در موقع شهادت خیلی از حقوق های عقب مانده اش را از سپاه نگرفته بود. او می گفت: «وقتی

احتیاج ندارم چرا بگیرم. خانواده ی من که احتیاج به پول ندارند، ازدواج هم نکرده ام و همین مقدار بس است». او پول هایی را هم می گرفت صرف خرید کتاب و زیارت

می کرد و معتقد بود که باید به اندازه ی نیاز از بیت المال پول برداشت.

 

منبع:

سیره شهدای دفاع مقدس ساده زیستی/ موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت/ص 304

نهال دختر مدافع حرم و دلبری اش از مقام معظم رهبری( دام عزه)...

 

 

نوبت دیدار خصوصی خونوادشون نبوده اصلا خودش با همون شیطنت همیشگی جدا از مامان و دوتا برادرش همراه بقیه بچه های شهداء رفته بود اون جلو.

آنچه بین این دختر شهیدو حضرت آقا ردو بدل شد ونهال آن را برای کسی تعریف کرده است:

نهال! حاج اقارو دیدی چی گفتی بهشون؟

لهبل …رهبر!؟

آره!

رفتم گفتم “تلاه” کلاتٌ مامانت برات درست کرده؟!

گفت آره …

گفتم میدی به من؟

گفت این مال منه…یکی دیگه برات می خرم!

گفتم پس “صوولتی” صورتی  بخریااا!

 

منبع: نهال، دختر چهار ساله شهید مدافع حرم، مهدی قاضی خانی، دیدارر جمعی از خانواده های شهدا با رهبر انقلاب (95/4/5)

 

این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم...

این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم.

گفتم شاید اشتباه می کنم.

شاید اشک یا غم و غصه… نمی گذارد درست بخوانم، یا متوجه بشوم.

باز با خودم گفتم شاید وصیت نامه کس دیگری است.

دوباره پشت پاکت را خواندم. خودش بود نوشته بودوصیت نامه العبد محمد تقی بهجت".

پس چرا نوشته بود"نماز و روزه ی من را قضا کنید"؟؟؟

 

 

منبع:

کتاب العبد/محمد تقی بهجت(ره)

 

هرگز برخود و طاعتت خوش بین مباش....

اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداونددر بر آوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به در گاه خدا توجه

کن تا عبادت تورا خالی از نقصان و خالی از عفو ورحمت و مغفرت، به خدا بسپارد…

و هرگز به خود وطاعتت خوش بین مباش…زیرا چه بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به جا آورده ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که

دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت زده شده لند.

حال چگونه خواهد بود اگر خداوند که هیچ چیز بر او پنهان نیست، ناظر بر اعمالت باشد؟؟؟

 

منبع:

اقبال الاعمال/ ج2/ص 249

 

رفیق خوب رفیقش را رها نمی‌کند


مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: رفیق خوب، خیلی چیز خوبی است. ان‌شاء الله همه شما که جوانید رفقای خوب داشته باشید. رفیق خوب هیچ وقت رفیقش را رها نمی‌کند.

دیدم داخل کوچه‌ای دو نوجوان 14-15 ساله با هم‌اند، یکی از آنها به دیگری می‌گوید بیا برویم میدان ژاله، سینما. دیگری گفت تو که می‌دانی من در ماه محرم سینما نمی‌روم. اولی گفت بیا برویم، امروز عاشورا بود و تمام شد. امشب سینماها باز کرده‌اند. دومی گفت نه من نمی‌ایم. اولی چند بار التماس کرد، تا این که آن یکی که التماس‌ها را جواب می‌داد و می‌گفت نمی‌توانم و نمی‌آیم یک باره گریه افتاد، چون دید رفیقش او را رها نمی‌کند شکست خورد و گریه افتاد. تا او گریه افتاد آن یکی هم گریه افتاد. دو نفری گریه می‌کردند. من در خیابان مرتباً این طرف کوچه می‌رفتم و آن طرف کوچه می‌رفتم. آن شب چنان تماشایی از صفات و اخلاق امام حسین(ع) و گرفتن این دو جوان کردم! پدر و مادر، کجا می‌توانند چنین کنند؟ این به او گفت بیا سینما برویم. او این را به عرض برد. اول التماس کرد که مرا رها کن، من محرّم‌ها این کاره نیستم، تا دید دارد مغلوب می‌شود گریه افتاد، تا گریه افتاد آن یکی که التماس می‌کرد هم گریه افتاد. دو نفری گریه کردند و گریه‌شان طول کشید. من مرتّباً این طرف می‌رفتم و آن طرف می‌رفتم و هی تماشا کردم؛ خدایا اینها چه کار می کنند، این محبت چقدر آقاست و این صدق چقدر ریشه دارد. شما هم همه این گونه‌اید. ماجرای آنها را چون با چشم خودم دیدم و قدم زدم و بهره‌اش را بردم، شرح دادم و به شما هم ارائه دادم.
آخرش هم رفیق را بر می گرداند. رفیق خوب، خیلی چیز خوبی است. ان‌شاء الله همه شما که جوانید رفقای خوب داشته باشید. رفیق خوب هیچ وقت رفیقش را رها نمی‌کند. ببین می‌خواهد او را سینما ببرد، آیا او که می‌خواهد عرش برود نَبَرَد؟ یکی از آنها می‌خواست به عرش برود و دیگری به فرش. آن شب تصادفاً این گونه شد. شاید فردا شب آن یکی می‌خواست عرش برود. اما دو نفر بودند. آن یکی می‌خواست سینما برود و دیگری می‌خواست شب شام غریبان، در کوچه‌ها، غریب راه برود.
امیدوارم همه‌تان بر روی نیّت‌های خوبی که در قلبتان هست کار کنید.

منبع:

کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 199
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی

بخشش ، بدون توبه


 

 

 ” خدا برخی از گناهان را بدون آنکه صاحبش توبه کند می آمرزد.”

در توبه پذیر بودن خدا شکی نیست ؛ اول دستور به توبه می دهد و می فرماید «تُوبُوا» 1 بعد هم خود را «تَوّاب»معرفی می کند ؛ یعنی مردم شما توبه کنید ، من هم توبه شما را پذیرفته و از گناهان شما می گذرم ؛ زیرا منم « غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْب‏ »

خداوند حکیم نه تنها توبه و قبول آن را محدود نکرد ، بلکه آنقدر آغوش مهرش را گستراند و گرم گرفت که ابوسعیدها جرأت کردند چنین بسرایند :

بـاز آ بــاز آ هــر آنچه هستی باز آ

گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

این درگه ما ، درگه نومیدی نیست
صد بـار اگر توبه شکستی باز آ

پرستار.....

از آسمان پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: وسیع تر از من است

از کوه پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: مقاوم تر از من است

از آینه پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: پاک تر از من است

از آب پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: زلال تر از من است

از مادر پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: مهربانتر از من است

از پیامبر پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: از تمام یارانم به من نزدیک تراست

ازخودش پرسیدم پرستار کیست؟ گفت: خادم خدا

 

چطور می توانم نان و کباب بخورم؟

پدر همت می گوید:«یک بار که ابراهیم به مرخصی آمده بود، مادرش برای او کباب آورد. اندکی خورد و دست

کشید. وقتی به او اصرار کردیم، که بقیه آن راهم بخورد حلقه های اشک دور مردمک چشم هایش گل

انداخته و گفت:من چطور می توانم اینجا نان و کباب بخورم؛ در حالی که بسیجی ها الان در سنگر و خط

مقدم در زیر آتش هستند.

 

منبع:

سیره شهدای دفاع مقدس 22/موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت ص283

یقین در کلام امام صادق(ع)


«عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است. »

، امام صادق علیه السلام فرمودند:
 
انَّ العَملَ القَلیلَ الدّائمَ عَلَی الیَقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیرِ عَلی غَیرِ یَقینٍ؛
 
«عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است.»
 
(جهاد النفس،‌ص62)

خودت را بشناس تا چرایی و چیستی دین را دریابی!

زندگی یعنی کم کردن رنج و افزایش لذت/ گرایش‌های پنهان ما عمیق‌ترند و لذت بیشتری به ما می‌رسانند

اصلی‌ترین بُعد وجود انسان گرایش‌های او هستند؛ اصلاً «منِ» ما در همین‌جا قرار دارد. گرایش‌ها بر اندیشه و

رفتار انسان تسلط دارند. منتها اگر می‌بینید که این‌قدر بر علم و عمل، تأکید شده برای این است که راه نفوذ

ما به قلب، همین دو تا هستند. وقتی می‌گوییم «یک کسی به معرفت نفس رسیده» یعنی فهمیده چه

می‌خواهد. یعنی فهمیده که کدام خواسته در وجودش اصیل و عمیق‌تر است. اصلی‌ترین و بلکه تنها رسالت

پیامبران این است که «ما به خودمان بیاییم». ما گرایش‌های پنهانی در وجود خودمان داریم که منشأ

عمیق‌ترین و بیشترین لذت‌ها هستند، و پیامبرها فقط می‌آیند تا این گرایش‌های پنهان ما را بیدار کنند.


الف) اگر خودت را بشناسی، مشتاق دین می‌شوی!

معرفت نسبت به دین یک ضرورت برای حیات انسان است؛ چه برای افراد متدین و چه غیر متدین.

نتیجۀ تعریف نظام‌مند از دین:.«جایگاه هر مفهوم دینی معلوم می‌شود . بهتر می‌توانیم دین را به‌کار ببندیم.»

انسان‌ها نسبت به دین، در سه تیپ جداگانه قابل تقسیم‌اند: انسان‌گراها، زندگی‌گراها، خداگراها.

روال بحث: اول «انسان‌شناسانه» وارد تعریف دین می‌شویم، بعد «زندگی‌شناسانه» و بعد «خداشناسانه».

اگر خودت را بشناسی، مشتاق دین می‌شوی.

اگر خودت را بشناسی، هم خدا را می‌شناسی و هم راه رسیدن به خدا را.

اگر نیاز خودت به دین را بشناسی، حاضری برایش هزینه کنی؛ مثل مراجعه به دکتر.

ب) گرایش‌ها، اصل وجود انسان

وجود انسان را می‌توان به سه بُعد تقسیم کرد: «علم و آگاهی»، «گرایش و اراده» و «عمل»

اصلی‌ترین بُعد وجود انسان، گرایش‌های انسان است.

در قرآن و روایات، محل گرایش‌های انسان «قلب» نامیده شده است.

ارزش «رفتار» و «افکارِ» انسان به گرایش‌های اوست.

«آگاهی» وقتی ارزش دارد که روی «گرایش‌ها» اثر خوب بگذارند.

هیچ رفتاری صرفاً بر اساس آگاهی - و بدون دخالت گرایش‌ها- انجام نمی‌شود/ گاهی ما علم‌زده می‌شویم!

محور «معرفت نفس»، شناختن گرایش‌های انسان است.

گرایش‌ها هستند که ذهن ما را وادار فعالیت می‌کنند.

ما به اندازه‌ای که به موضوعی «علاقه» داریم، در مورد آن «فکر» می‌کنیم.

اصل وجود انسان، گرایش‌های او هستند.

امام صادق(ع): تمام جوارح انسان، تحت امر قلب انسان هستند.

قلبت بهتر تو را به خدا می‌رساند تا کارهای خوبت

آگاهی نمی‌تواند گرایش جدیدی در انسان ایجاد کند؛ بلکه «مصداق» معرفی می‌کند.

آگاهی عشق تولید نمی‌کند؛ آگاهی فقط عشق پنهان را بیدار می‌کند.

گرایش‌ها را به این سادگی نمی‌شود تغییر داد.

گرایش‌ها مهمترین بُعد وجود انسان هستند/ تأکید بر «علم و عمل» به‌خاطر این است که اینها راه نفوذ به قلب هستند

ابهام با عظمت قلب انسان: برخی دوست‌داشتنی‌ها پنهان‌تر و برخی آشکارترند.

زندگی یعنی کم کردن رنج و افزایش لذت/ گرایش‌های پنهان ما عمیق‌ترند و لذت بیشتری به ما می‌رسانند.

یکی از مهمترین آگاهی‌ها دربارۀ گرایش‌ها: ای انسان! بخشی از گرایش‌های تو «پنهان» است!

منبع:

http://www.shahrekhabar.com/cultural/148567686055130

علم؛ وسیله قدرت یافتن کشورهای اسلامی

علم؛ وسیله قدرت یافتن کشورهای اسلامی
«باید کشورهای اسلامی از لحاظ علم و فناوری پیشرفت کنند. گفتم غرب و آمریکا به برکت علم توانستند بر کشورهای دنیا مسلط شوند؛ یکی از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقداری از ثروت را هم با فریبگری و خباثت و سیاست به دست آوردند، اما علم هم مؤثر بود. باید علم پیدا کرد. روایتی است که فرمود: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه».(شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۱۹)

باید علم پیدا کنید. علم که پیدا کردید، پنجه ی قوی پیدا خواهید کرد. اگر علم نداشته باشید، کسانی که دارای پنجه ی قوی هستند، دست شما را میپیچانند. جوانهاتان را به علم تشویق کنید؛ این کار ممکن است؛ ما در ایران این کار را کردیم. ما قبل از انقلاب در ردیفهای آخرِ آخرِ علمی دنیا قرار داشتیم، که هیچ نگاهی به طرف ما جلب نمیشد. امروز به برکت انقلاب، به برکت اسلام، به برکت شریعت، کسانی که در دنیا ارزیابی میکنند، گفتند و در دنیا منتشر شد که ایران امروز از لحاظ علمی در رتبه ی شانزدهم دنیاست». (مقام معظم رهبری، 21/۰۹/1391)

«نقطه ی قوّت دیگر، پیشرفت علمی است. عزیزان من! این پیشرفت علمی را دست کم نگیرید. این پیشرفتها خیلی مهم است. علم، پایه ی پیشرفت همه جانبه ی یک کشور است. این حدیث را من یک وقتی خواندم: «العلم سلطان» علم، اقتدار است. هر کس این اقتدار را داشته باشد، می تواند به همه ی مقاصد خود دست پیدا کند. این مستکبران جهانی به برکت علمی که به آن دست پیدا کردند، توانستند به همه ی دنیا زور بگویند. البته ما هرگز زور نخواهیم گفت، اما علم برای ما به عنوان یک پیشرفت حتماً لازم است». (مقام معظم رهبری 14/11/1390)

اگر خداوند نسبت به جهان، علم نداشت؛ می توانست آن را اداره کند؟ «.. أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکلِّ شَی ءٍ عِلْما؛ خداوند متعال به احاطه علمی، بر همه امور عالم آگاه است» (طلاق، 12)

آیا آصف بن برخیا، می توانست؛ بدون علم، تخت بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام حاضر کند. « قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ أَنَا آتیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک؛ کسی که دانشی از کتاب [لوح محفوظ] نزد او بود گفت: من آن را (تخت بلقیس را) پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم. [و آن را در همان لحظه آورد]»(نمل، 40) عامل غلبه همه انبیاء بر مستکبران، علم و دانش الاهی آنان بود.


منبع :

پایگاه فرهنگستان , اختصاصی پایگاه حوزه/1392/6/31 

دفاع مقدس در کلام رهبری


هفته دفاع مقدس نمودار مجموعه‌ای از برجسته‌ترین افتخارات ملت ایران در دفاع از مرزهای میهن اسلامی و جانفشانی دلاورانه در پای پرچم برافراشته اسلام و قرآن است. در این مجموعه تابناک، درخشنده‌ترین و نفیس‌ترین نگین گرانبها یاد و خاطره شهیدان است. آنها جوانان و جوانمردان رشید و پاک سرشتی بودند که با آگاهی و درک والای خود موقعیت حساس کشور را تشخیص دادند و وظیفه‌ی بزرگ جهاد در راه خدا را مشتاقانه پذیرا شدند. هر ملتی که چنین دلاوران آگاه و شجاعی را در دامان خود پرورده باشد حق دارد به آنان ببالد و آنان را الگوی تربیت جوانان خود در همه دوران‌ها بداند.
دفاع مقدس و غرور ملی
هشت سال دفاع جانانه ملت در برابر تجاوز وحشیانه دشمن منشأ غرور ملی پایان‌ناپذیری برای مردم سلحشور ایران گردید و باعث شد که توطئه مشترک شرق و غرب برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران به فرصتی برای اثبات توانمندی‌های اسلام و انقلاب و کشور تبدیل شود. رشادت‌های جوانان برومند، انقلاب و نظام را بیمه کرد و نشان داد که با داشتن پشتوانه مردمی و در پرتو حاکمیت اسلام و وحدت نیروها می‌توان هر دشمن خیره سری را ناکام ساخت.
دفاع مقدس و ولایت پذیری
این روزها هنگامی که یادی از دفاع مقدس می‌شود، دنیایی از شرف و حماسه ملتی نجیب و آزاده در اذهان تداعی می‌شود که عطر معنویت و صفای خاصی به ما ارزانی می‌دارد. ملتی که با پرورش رزمندگانی حماسه‌آفرین مفهوم روشن «تعبد در برابر ولایت» را به نمایش گذاشتند و با انگیزه «ادای تکلیف» در پی «مرجع و رهبر» خود سر از پا نشناخته، به جبهه‌های حق علیه باطل شتافتند و طلوع عشقی بی‌بدیل را ترسیم کردند و به پیروزی بزرگی که حفاظت از وجب به وجب سرزمین اسلامی و صیانت از مکتب و عقیده بود دست یازیدند.

یاران خاص حضرت مهدی (ع ) چه ماهیتی دارند؟ چه کسانی اند؟ مشخصات آنان چیست ؟ و... .

یاران حضرت مهدی(ع)
یـاران امـام زمـان (ع ) چـنـد دسـته اند. دسته ای از آنان ، یاران خاص و ستاد فرماندهی آن حـضـرت هستند که تعدادشان 313 نفر است و همانها هستند که قرآن کریم در آیه 8 سوره هود از آنان به عنوان ((امت معدوده )) یاد می کند.

هـرگاه زمان ظهور برسد، خداوند این افراد را در اندک زمانی در مکّه ظاهر می کند و بدون حضور اینان قیام مهدی (ع ) شروع نمی شود.

دسـتـه دوم از یـاران حـضرت که پس از جمع آمدن پرچمداران و ستاد فرماندهی به یاری ایـشـان مـی آیـنـد طـبـق روایـات 10 یـا 12 هـزار نـفـرنـد. وقـتـی ایـن حـلقـه کامل شد، حرکت و قیام ، آغاز می شود.

حلقه سوم از یاران ، مؤ منانی هستند که پس از شروع قیام به آنان می پیوندند و لحظه به لحظه بر تعداد آنان افزوده می شود.

1. ماهیت یاران خاص

طـبـق روایـات ، مـشـخـصـات ظـاهـری یـاران خـاص امـام زمـان (ع ) ؛ اسـم ، نـسـب ، شـغـل ، زبـان و القـاب آنـان در صـحـیـفـه ای ثـبـت شـده و نـزد حـضـرت موجود است :

امام جواد(ع ) به نقل از پدران بزرگوارش می فرماید:

همراه قائم (ع ) صحیفه مهر شده ای هست که اسامی یارانش همراه با ویژگیها، شهر، زینت و کـنیه هایشان در آن نوشته شده است .

تـعـداد یاران خاص 313 نفر به تعداد اصحاب بدر و اصحاب حضرت طالوت ذکر شده انـد، هـنـگـامـی کـه حـضـرت قـیـام مـی کند به دور او گرد می آیند. ((اِذا قامَ تَجْتَمِعُ اِلَیْهِ اَصـْحـابـُهُ عـَلی عـِدَّةِ اَهـْلِ بـَدْرٍ وَ اَصـْحـابِ طـالُوتَ، وَ هـُمْ ثـَلا ثـَمـِاءَةٍ وَ ثـَلا ثـَةَ عـَشـَرَ رَجُلاً…))

خداوند این افراد را از دورترین شهرهای دنیا برای یاری حضرت گرد می آورد.

در برخی روایات اسامی شهرهایشان نیز ذکر شده است . امام باقر(ع ) می فرماید:

سیصد و اندی نفر، به تعداد اهل بدر (313 نفر) در میان رکن و مقام با قائم (ع ) بیعت می کـنـنـد که نجبای مصر، ابدال شام و اخیار از اهل عراق در میان آنهاست .

در روایـتـی دیـگر آمده که : پنجاه نفرشان اهل کوفه اند و بقیه از اطراف و اکناف جهان ، که همدیگر را نمی شناسند و بدون وعده قبلی گرد آمده اند.

رسول خدا (ص ) می فرماید:

او را در طالقان گنجهایی است که از طلا و نقره نیست ، بلکه اسبهایی است بسیار زیبا و مردانی کاردان و کارساز ((وَلَهُ بِالطّالِقانِ کُنُوزٌ لا ذَهَبَ وَ لا فِضََّةِ، اِلاّ خُیُولٌ مُطَهَّمَةٌ، وَ رِج الٌ مُسَوَّمَةٌ…))

امام علی (ع ) می فرماید:

گـروهـی از مردان الهی دور او گرد می آیند، دعوتش را بر پای می دارند و یاری اش می کـنـنـد. آنـهـا وزیـران او هستند که سنگینی مسائل کشوری را بر عهده می گیرند و او را در مـسـئولیت بزرگی که خداوند به عهده اش گذاشته ، یاری می کنند ((وَ لَهُ رَجالٌ اِلهُیّون یـُقـیـمـُونَ دَعْوَتَهُ وَ یَنْصُرُونَهُ، هُمْ الوُزَراءٌ لَهُ، یَتَحَمَّلُونَ اَثْقُالَ المَمْلَکَةِ عَنْهُ، وَ یُعینُونَهُ عـَلی مـا قـَلَّدَه اللّهُ)).

امام صادق (ع ) می فرماید:

آنـهـا فـرمـاندهان ، قاضیان ، حاکمان شرع و فقیهان دین اند ((وَ هُمُ النُّجَباءُ وَ الْقُضاةُ وَ الْحـُکـّامُ وَ الفُقَهاءُ فِی الدّیِن …+.)) نتخب الاثر، لطف اللّه صافی ، ص 485، چاپ تهران ، 1373 ه‍ .

آنـان پـرچـمـدارانـی انـد کـه از جـانب خدا در روی زمین بر بندگان او حکومت می کنند؛ ((هُمْ اَصـْحـابُ الاَْلْوِیـَةِ، وَ هـُمْ حـُکـّامُ اللّهِ فـی اَرْضِهِ عَلی خَلْقِهِ))

بر اساس روایتی دیگر:

آنـان بـهـتـریـن امـت انـد کـه بـا نـیـکان اهل بیت همراه هستند ((اُولئِکَ هُمْ خِیارُ اَلاُمَّةِ مَعَ اَبْرارِ اِلعِترَةِ…))

بـر اسـاس بـعـضـی روایـات پـنـجـاه نـفـر از ایـن افـراد را زنـان تشکیل می دهند.

خـلاصـه کـلام ایـنـکـه تـدبـّر در روایـات یاد شده معلوم می کند که آنان افرادی معمولی نیستند. بلکه مردانی الهی و نیروهایی زبده ، لایق و کاردان ، بطانه و اصحاب سرّ امام زمان (ع ) هستند.

منبع:

مجله /حصون /تابستان1386/شماره 12

تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی!!!!

 یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده  به کربلا آمده بود، پای مجروح وخونیش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین(علیه السلام) صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین( علیه السلام) چه می گوید؟

گفت: می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تورا پیدا کردم، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیداکنی!!!

خوش به حال این افراد، خوش به حال این عقیده ها، خدا ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم. امام، دور و نزدیک ندارد.

 

منبع: در محضر مجتهدی/ج1/ص66

تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی!!!!

جنت در دهان و دست خود توست!!!...

عارف کریم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به(مرشد چلویی) و متخلص به ساعی است.

ایشان می گفت: بهشت در دست و در دهان شماست.

ای انسان تو این همه به دنبال بهشت می گردی و آرزو می کنی که اهل بهشت باشی، در حالی که نمی دانی جنت در دهان و دست خود توست، دهانی که گفتارش حق و در راه اعتلای کلمه حق و اسماء الله باشد و دستی که دست دهنده است، به خلق خدا نیکی می کند و گره کار مردم را می گشاید.

کسی که صاحب چنین دست و زبانی باشد، همه عوالم هستی برای او پست و کوچک می شود و ملائکه پایبند او می شوند.

 

منبع:بهترین کاسب قرن، علی عابد نهاوندی

صورت و سيرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 


چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي  - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير ” .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي   نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي  اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي  اگر حق كسي زير دندان ديگري   باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي   شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند …برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي   ، باقي   نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني   ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني  نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي   ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي  در همگان پديد آورد … .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي  بيمانند دست يابند . حتي   چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني  ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .

اولین کار مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف)

امام باقر (علیه السلام)می فرمایند: اولین کار اصلاحی و اجتماعی که مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف)آن را شروع می کند این است که دستور می دهد سقفهای مسا جد را برداشته مانند عریش موسی(علیه السلام)قرار می دهد.

امام باقر(علیه السلام)فرمودند: اولین چیزی که قائم (علیه السلام)در شهر انطاکیه انجام می دهد این خواهد بود که ازغاری تورات و عصای موسی و انگشتری سلیمان را بیرون می کند

منبع:

بحارالنوار/ج52/ص390 

اولین کلام مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف)

چون حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف)ظهور کند پشت خود را به کعبه تکیه دهد و سیصد و سیزده نفر از تباع و یارانش در کنار او جمع شوند،اولین چیزی که به آن تکلم نماید این آیه را می خواند:

(بَِِقِیّةُ اللهِ خَیُر لَکم اِن کُنتُم مُومِنین) سپس می فرماید: منم بقیة الله، منم خلیفه او و حجت وی بر شما

منبع:

نور الابصار شبلنجی/ص155

برای خدا بدوز؟؟....

شیخ رجبعلی خیاط به ،کفاش فرمود:

وقتی کفش می دوزی، اولاََبرای خدا سوزن را فرو کن . بعد، این که آن را خوب و محکم بدوز تا به این زودی ها پاره نشود….

به خیاط میگفت: هر درزی که می دوزی، به یاد خدا محکم بدوز….یا علی

منبع:

کیمیا محبت/محمدی ری شهری/ص169

خدا مشتری ندارد!!

شیخ گاه می فرمود:

امام حسین (علیه السلام )مشتری زیاد دارد.ممکن است امام های دیگر هم این طور باشند؛

ولی خدا مشتری ندارد !!!

من دلم از این می سوزد که خدا، مشتری هایش کم اند.کمتر کسی می آیدبگوید :من ،خدا را دوست دارم ومی خواهم به اوآشنا شوم

گاه می فرمود:

در حالی که تو به خدا محتاجی ،خدا،عاشق توست،در حدیث قدسی آمده است : ای انسان!من ، تو را دوست دارم .تو  نیز مرا دوست بدار

گاه می فرمود :

یوسف،خوش هیکل است؛اما تو نگاه کن ببین آن که یوسف را آفرید،چیست.همه زیبا یی ها مال اوست

منبع:

کیمیای محبت/محمد ری شهری /ص148

برکات خدمت به مردم

نیکی کردن به مردم، برکات فراوانی در زندگی مادی و معنوی انسان دارد.

از نظر جناب شیخ، مهم ترین آثار احسان، نورانیت دل و پیدایی حال دعا و مناجات وانس با خداوند متعال است .

منبع :

کیمیای محبت/محمدی ری شهری/ص209

نصیحت مورچه به حضرت سلیمان


آورده اند که چون حضرت سلیمان(ع) تخت خود را به وادی نمل برد، از موری نصیحت خواست که در دنیا به آن عمل آورد.

مور عرض کرد: ای پیغمبر خدا! در این دنیا این تخت و جاه و ملک از کجا به تو رسیده؟

 فرمود از پدرم.

مور عرض کرد: همین نصیحت توست. بدانکه از تو هم به دیگری رسد و با تو نخواهد ماند.

منبع: سیب خاطرات - سه‌شنبه ٧ مهر ۱۳۸۸

گفتگو با خدا

گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
    گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .

منبع:kocholo.org

چتری برای گل بودن چیست؟؟

غنچه تا غنچه است، در حجاب است، هیچ کس هوسِ چیدن آن را نمی کند. اما همین که حجاب را کنار نهاد و باز شد،آنرا خواهد چید. وقتی که چیدند چند روزی هم ممکن است در جای مناسب قرارش دهند. اما دیری نمی یاید که پژمرده و پرپر می شود و آن را در سطل زباله می ریزند. غیر از این است؟ 

خواهران با حجاب هم همچون غنچه اند که هیچ کس دست طمع و تصرف،به سمت آنها را دراز نمی کند. اما همینکه این حجاب را کنار گذاردند مورد طمع دیگران واقع خواهند  شد

منبع :

چرا با حجاب شدم ؟؟ /محمد رحمتی شهر ضا/ص38

هر چه کنی به خود کنی!!!..

من حرفی ندارم  بی حجابی باشم اما هر چه میکنم می بینم:

1-بی حجابی من خواه نا خواه موجب جلوه گری و در نتیجه دل ربائی مردان به من می شود.

2-امروزمن باعث کم شدن علاقه مردی به همسرش شدم، فردا ممکن است زن زیبای دیگری با جاوه گری خود، دل شوهر من را نیز بربایدو رونق زندگی ام را کم کند. مگر غیر از این

است؟ کاسه جایی رود که باز آید قدح! پس من طبق قانون هر چه کنی به خود کنی، حاضر به جلوه گری برای هیچ مردی نیستم. شما چه طور؟……

چادر نماز؟؟؟...

همین که از در اومد تو پرسید: آبجی! دخترت کجاست؟ “گفتم:"چکارش داری؟ ” بسته کادویی را نشانم داد وگفت: براش چادر نماز گرفتم. “گفتم: دادش اون فقط چهار سالشه.” گفت: “از الان باید یاد بگیره حجابش رو رعایت کنه و نمازش رو هم اول وقت بخونه….

منبع:

سیره شهید رجایی/ص58

راوی:

مادر شهید حسین علی مونسان

 

می شود زندگی را به همین سادگی شروع کرد

هر دو تایمان اهل سادگی بودیم واز تجملات بیزار. اول زندگی مان بود و این خصلت، خوش می درخشید. دو تا اتاق از خانه پدرم مانده بود که فرش کردیم. جهزیه ام را با مهدی بردیم و چیدیم. آن قدر کم بود که پشت یک پیکان استیشن جا بشود. فقط وسائل ضروری زندگی را داشتیم و به همین سادگی زندگی مان شروع شد!!

منبع:

نیمه پنهان ماه /ج6/ص17

راوی:

همسر شهید مهدی باکری

حرام است ،حرام

نگذاشت تالار بگیریم. ما هم تمام مراسمات را توی خانه گرفتیم. خانم ها دور تادور نشسته بودند و طبق رسم، داماد باید می آمد وکنار عروس می نشست  تا هدایای خانواده ها تقدیمشان شود. گفتم: “مادر جان !پاتختی است ،همه منتظر اند؛ چرا نمیای؟ اگر نیای فکر می کنن عیب و ایراد داری! “گفت: نه، هر فکری می خوان، بکنن؛ از نظر اسلام درست نیست جایی برم که این همه خانم نشسته، کنترل نگاه ها در این شرایط سخته مادر. سخت … !!

منبع :

شهاب /ص67

 

 

یک سکه به نیت امام!

وقتی آمدند برای تعیین مهریه، اول از رسم ورسوم ما پرسیدند و اینکه دوست دارم مهریه ام چه قدر باشد. گفتم: خیلی دوست دارم برم مکه، یک سکه هم به نیت امام خمینی بزاریم. خندید و گفت: من هم چهارده تا سکه به نیت چهارده معصوم می گذارم!

منبع:

بانوی ماه /ج6/ص12

ماه های سال همانند منزل های بین راه هستند...

ماه های سال همانند مرحله ها و منزل های بین راه هستند که انسان از بدو تولد طی می کند تا اینکه به پایان دنیای فانی برسد.

از آن که پروردگار، انسان را به تکلیف مشرف ساخته، در هر منزلگاه از آن، گنج ها و گوهرهایی گذاشته است، ولی از آن جا که مسافت انسان تا

رسیدن به سرای نیک بختی دور است، هر قدر به ذخیره های بسیار دست یابد، از افزون آن بی نیاز خواهد بود.

 

منبع:

اقبال الاعمال/ج 2/ص 523

آیا خواندن قران بدون تدبر اثر دارد؟؟؟

از دانشمندی پرسیدند : کسی که قران می خواند و نمی داند که چه می خواند آیا هیچ اثری دارد؟ گفت: کسی که دارو می خورد و نمی داند که چه می خورد، اثر می کند؟ چگونه قران اثر نکند بلکه بسیار اثر می کند. پس چگونه خواهد بود اگر بداند که چه می خواند …
منبع:
شمیم یاس /ج 70/ص47

​خدا که اشتباه نمی کند

 


می گویند: مسجدی می ساختند بهلول سر رسید و پرسید چه می کنید؟
گفت مسجد می سازیم.
گفت:برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا .
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد
بهلول»؛ شبانه آن را بالای سردر مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است مسجد بهلول ناراحت شده اند؛ بهلول را به باد کتک
گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی ؟!
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام خدا
که اشتباه نمی کند…

منبع:

www.hawzah.net

 

 

​ما دنیا را دوست داریم!


امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
ابن ابی یعفور گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ما دنیا را دوست داریم: فرمودند: تا با آن چه کنی؟ عرض کردم: ازدواج کنم، حج بروم، خرج خانواده ام را بدهم، به برادرانم رسیدگی کنم و صدقه بدهم.
حضرت فرمود: این از دنیا نیست بلکه از آخرت است.
منبع:
گام های سلوک/حسن قدوسی زاده ص 216

 

خانه دار نمونه...

 


آیة الله مجتهد تهرانی در مجلسی فرمودند:
آیة الله حج مرتضی زاهد(که اعجوبه ای بود در تخلق به عرفان نظری و عملی و تقید خاص نسبت به امور شرعی و رعایت حال دیگران و مخصوصا خانواده شان)، شبی دیر وقت به منزل آمد، چون دیر وقت بود فکر کرد که اگر در بزند همسرش از خواب بیدار می شود و لذا تصمیم گرفت برای رعایت حال همسرش دق الباب نکند وپشت در منزل بنشیند تا صبح بشود! و همان جا داخل کوچه نشست.در همان لحظه همسرش در خواب دید که حضرت وی عصر(عج الله) تشریف فرما شدند و به او فرمودند:برخیز و در را باز کن که شیخ مرتضی پشت در است!او بر خاست ودر را گشود،دید شیخ بزرگوار کنار کوچه نشسته است. گفت آقا! چرا در نزدید و در کوچه نشستید؟ فرمود: ترسیدم شما از خواب بیدار شوید و نخواستم مزاحمت برای شما ایجاد کنم.
(شیخ مرتضی چه جایگاهی داشت که حضرت کنار کوچه خوابیدن او را بر نمی تابید! و همسر مکرمه اش چه فضیلتی داشت که توفیق تشرف به محضر نورانی عزیز خدا را ولو در عالم رویا – کسب نمود!

 

 

علم بی عمل...

 

حکیمی گفت: از دانش خود بهره ای نبرده ای، اگر بیاموزی و بدان عمل نکنی.

و اگر بر آن بیفزایی، مثل تو، مثل آن مردی است که پشته ی هیزم فراهم  آورد و خواست آن را بردارد ولی نتوانست، آن را به زمین نهاد و بر آن افزود.

منبع:

 کشکول شیخ بهایی/ج 1

 

سه پند و چه پندهایی!!!

سفیان ثوری  به محضر امام صادق ( علیه السلام ) آمد و عرض کرد:ای فرزند پیامبر از آن چه پروردگارت به تو آموخته است به من بیاموز.

امام ( علیه السلام ) فرمود:

چون رو در گناه واقع شدی، طلب بخشایش کن.

و چون نعمت خداوندی برتو ظاهر شد، سپاس گو.

و چون غم به تو روی آورد، “لاحول ولا قوة الا بالله” گو.

سفیان بیرون آمده و به خود می گفت: سه پند و چه پندهایی.

 

منبع:

کشکول شیخ بهائی/ص 206

​سفارش ایت الله مجتهدی به طلاب ؟


تو صیه به طلاب محترم
آیت الله مجتهدی درطول پنجه سال تدریس و تربیت وپرورش شاگردان فراوان هموار ه تو صیه ها یی را  به فرزندان معنوی خودمی کردن که بسیار آموزنده است . گزیده برخی از کلمات آموزنده و شیرین ان بزرگوار که می تواند برای همگان به ویژه طلاب جوان الگو وراهنما باشد،متذکر می شویم :
طلاب و سختی ها
در قدیم وضع زندگی طلاب خیلی سخت بود ،مثل الان این همه وسایل رفاهی نبود ولی با این حال طلبه ها بیشتر درس می خوانندن و مقید به تهجد ونماز شب بودند صفا و عشق به درس و اطاعت وبندگی وحتی حرم رفتن و اظهار ارادت کردن بیشتر بود ولی الان که مشکلات قدیم وجود ندارد و همه چیز فراهماست چرا آن درس خواندن قدیمذ و با سواد شدن وتالیف کتب کردن ونماز شب ها و تقوا قدیم وجود ندارد ؟
ممنبع :
ماه نامه یاس /ج70 /ص30

​اردت عشق به اهل بیت (علیه السلام)

آیت الله مجتهد تهرانی با نگاهی ژرف و با همه ی وجودش به خاندان عصمت وطهارت (علیه السلام)ارادت می ورزید و همواره در کنار تحصیل و تدریس،ارادت عمیق خویش را به خاندان پیامبر (صل الله علیه واله وسلم )نشان می داد در سختی ها ومشکلات گوناگون پیو سته اهل تو سل بود ودر این باره می گفت ؛توسل در زندگی انسان بسار موثر است و رمز موفقیت من هم تو سل بوده است واین که ما به ائمه اطهار (علیه السلام )توسل می کنیم شرک نیست بلکه ما چون آبرو نداریم می روی نزد آنها که نزد خدا آبرو دارند تا شفاعت ما رابکنند مردم در ل همه کارها را با تو سل پیش می بردن این حوزه علمیه قم واین شاگردان و طلاب همه به برکت و رو حیه ولایتی حاج شیخ عبد الکریم حائری درست شد و قتی حاج شیخ در قم درس می فرمودند اول درس شخصی رو ضه می خواند وطلبه ها گریه می کردند آن گاه حاج شیخ به منبر رفته و درس می فرمود رو ز شهادت هم دسته سینه زنی راه می انداختند همهن طور که گفتم علت موفقیت من هم همین مجالس توسل وو رو ضه وسینه زنی در کنار دری های طلبگی است از زمانی که طلبه بودم پنج شنبه ها در منزلما رو ضه بر قرار کردن و قتی هم به قم رفتیم مجلس مان در قم برقرار بود و سینه زنی و رو ضه داشتیم وقتی هم نزد استاد مان حاج شیخ علی اکبر برهان در تهران بودیم ایشان هفته ای یک شب سینه زنی بر قرار می کردند ومی فرمودند من هر چه دارم از همان رو ضه ها و سینه زنی ها که برای اهل بیت گرفته ام می باشد الان هم هر روز در این حوزه علمیه در کلاس عمومی رو ضه می خوانیم شب ها وروز های وفات و شهادت سینه زنی داریم وطلبه ها را پیو ند می زنیم ااگر درختی را پیو ند نزنند میوه اش شیرین و خوش مزه نمی شود و اکر پیو ند بزنند میوه اش شیرین وعالی میی شود طلبه هم باید پیوند ولایت بخورد تا میوه اششیرین بشود و پیوند طلبه همین گریه و سینه زینی ست …
منبع:
شمیم یاس / جلد 71 /ص26

عالم محضر شهداست...

وصیت نامه شهید مصطفی آزادگان :

پدر و مادرم، برای لبیک گویی به فرمان امام زمانم رو به جبهه کردم وخود را وقف خدمت گذاری به دین خدا وانقلاب نموده ام.

ازشما می خواهم که یک لحظه از یاری اسلام واین رهبر عزیز دریغ نورزید، که در آن دنیا در پیش خدا و رسول و ائمه و زهرای بتول(سلام الله علیها) و تمامی شهدا مسئولید…

منبع :

کتاب امین، وصیت نامه شهدا

خدا می بیند! هرچقدر هم که...

در روز عاشورا که امام حسین (علیه السلام ) در غربت محض بود، نه غربت در آن بیابان، بلکه غربت در دنیای آنروز که هیچکس از آن کسانی که سرشان به تنشان می ارزید کار امام حسین (علیه السلام) را قبول نداشتند و قبول هم نمی کردند یا از روی یک منطق غلط، یا از روی راحت طلبی ها وتن پروری ها، که اگر می خواستیم با چشم مادی نگاه کنیم این خون هدر شده بود، در چنین صحنه ای یک حادثه ای اتفاق می افتد و آن کشته شدن علی اصغر (علیه السلام ) است، وحال اینکه مطلقا هیچ احساساتی انسان را وادار به این کار نمی کند،بله احساسات وادار می کند آدم خودش برود عاشقانه در میدان جنگ کشته شود، اما چه احساساتی آدم را وادار می کند بچه شش ماهه را ببرد در جنگ؟ وقتی که کشته شد امام حسین(علیه السلام ) فرمودند: آنچه که مرا تسلی میدهد:"ان ذلک بعین الله ” این است که خدا دارد می بیند واین برای هر انسان معتقد به غیب و به ماورای این مایه تسلی است واین بینش به انسان تلاش می دهد، وخصوصیت دیگری که وجود دارد، این است که این بینش هر پدیده ای را معنی دار می کند وانسان را به تفکر درباره ی آن پدیده وادار می می کند.

وقتی شما معتقد به عالم غیب هستید واراده ی غیبی الهی را بر این آفرینش ها که می دانید، وقائلید که این آفرینش نظمی دارد پس هر حرکت طبیعی و حرکت تاریخی و انسانی در هر جای دنیا برای شما یک معنایی دارد، چون لازمه نظم این است و چون معنا دارد در صدد بر می آئید تا آن را بشناسید واین معرفت انسانی را افزایش می دهد.

منبع:

بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه )در تفسیر سوره بقره 1370/7/24

تا می توانید نافله بخوانید...


توصیه ی موکد اینجانب به همه به ویژه جوانان آن است که خود را با نماز مانوس و از آن بهرمند سازد یعنی اینکه نماز را باتوجه به معنی و با احساس حضور در محضر پروردگار متعال جلت عظمته، به جای آورند و این کار را با تمرین برخود هموار و آسان سازند و تا بتوانند نوافل مخصوصا نافله ی نمازهای صبح ومغرب را نیز ادا کنند.

و اگر هنوز در میان کسان و نزدیکان و دوستان آنان کسی هست که خود را از فیض نماز محروم کرده باشد او را از این گناه بزرگ وخسارت عظیم باز دارند واین کار را با زبان خوش ورفتار حکیمانه انجام دهند البته پدران ومادران نسبت به نماز فرزندان خود مخصوصا نوجوانان مسئولیت بیشتری دارند.

منبع:

مقام معظم رهبری (دام عزه)/1374/6/14

ویژگی های اخلاقی نواب صفوی

ویژگی های اخلاقی نواب صفوی و یارانش

یکی از مهمترین دلایل گسترش نسبی فعالیت فداییان اسلام و اثر گذاری آن بر فشارهای گوناگون مردم را باید در اخلاق ویژه رهبران این جمعیت به ویژه سید مجتبی نواب صفوی جست؛ در این جا به پاره ای از ویژگی های روحی آنان از منظر یارانش اشاره می شود:

شجاعت

اعتقاد و ایمان نواب صفوی، واحی و دیگر فداییان اسلام به اهداف و آرمانهایشان، جسارت و شجاعت وصف ناپذیری را برای آنان به ارمغان آورد، مرحوم رضا گلسرخی درباره شجاعت نواب و واحدی چنین می گوید: شبی در منزل مرحوم نواب بودم، یادم هست که آن موقع هم مخفی بودند و برای دستگیری ایشان جایزه تعیین شده بود. صبح که بلند شدم، دیدم هیچ کس نیست، نه نواب بود و نه واحدی، بعد از چندی، نواب آمد… وقتی سوال کردم واحدی کجاست کفت: فکر می کنم رفته حلیم بخرد گفتم: چه طور در این موقعیت حساس بیرون رفته است. گفت: چون دیشب یکی از برادران هوس حلیم کرد حتما واحدی رفته برایش حلیم بخرد… صبح همان روز، نواب رفته بود حمام که در حمام، قضیه جالبی برایش پیش می آید. می گفت: من در حمام میدان شاه - میدان قیام فعلی - رفتم… داخل حمام بودم که یکی آمد و گفت یک ماشین نظامی گمانم برای دستگیری تو آمده است، حمام را محاصره کرده اند و توی پله ها هم هستند، من پس از استحمام آمدم بیرون و نماز خواندم… هیچ کدام از ماموران جرات نمی کردند جلو بیایند، خلاصه لباس هایم را پوشیدم، آمدم دم دخل حمامی، پولم را دادم، در حالی که آنها داخل پله ایستاده بودند تا جلو پله ها آمدم، گفتم الله اکبر. مرحوم نواب قسم می خورد که وقتی یک تکبیر کشیدم ماموران پله ها را دوتا دوتا گرفتند و فرار کردند… من از حمام بیرون آمدم، یک نفر هم نگفت کجا می روی، فقط یک تکبیر گفتم: هیچ اسلحه ای هم نداشتم.

پرهیز از عمل ناشایست

گلسرخی در بیان ویژگی اخلاقی نواب در جایی دیگر می گوید: من چند سال با ایشان در جلسات خصوصی و عمومی بودم. خدا شاهد است که حتی یک عمل مکروه از ایشان ندیدم، من ایشان را یک سفر به کاشان دعوت کردم و اصرار ورزیدم که به باغ فین برویم. ایشان گفت: آیا این سفر فین فایده تبلیغی هم دارد یا نه گفتم: نه، مسافرت تفریحی است. گفت: من با خودم عهد کرده ام سفری که فایده دینی و تبلیغی نداشته باشد نکنم.

زهد و تقوا

شهید حاج مهدی عراقی درباره نواب می گوید: مرحوم نواب جوانی بود ساده زیست، مقید به این نبود که زندگی تجملی داشته باشد، از مال دنیا هم هیچی نداشت… اکثر شب ها سعی می کردند نماز شب بخواند و در نماز به خصوص رکوع و سجودش خیلی دقت داشته که هر کسی ناظر نماز ایشان می شده، بی اختیار شیفته این حالت معنوی می شده، کلمات خاصی هم از خودش در قنوت، رکوع و سجود ابداع می کرده و در موقع بیان با خدا صحبت می کرد. این تقریبا از ویژگی های ایشان بود. ضمنا ترس در وجودش نبود، از هیچ چیز نمی ترسید، و یکی از ویژگی هایش این بود که اعتقاد زیادی به استخاره داشت یعنی اکثر کارهای مهمی را می خواست انجام بدهد یا یک کسی را می خواست عقب ماموریتی بفرستد استخاره می کرد. دست به هر کاری می زد، از کار کردن ابایی نداشت. وارد خانه یک کسی می شد و می دید موقع بیل زدن باغچه است… بیل را بر می داشت و این کار را انجام می داد. شیخ مهدی حق پناه می خواستند خانه اش را کاه گل بکند، نواب سه - چهار روز آن جا می ایستد و عملگی می کند.

منبع:

برگرفته از سایت http://www.ghadeer.org/Book/907/138958

آمریکا چه زمانی دست از دشمنی با ملت آمریکا دست خواهد برداشت ؟؟..

تو طئه ها ادامه پیدا خواهد کرد،تا یک مقطع؛

آن مقطع عبارت است از اقتدار همه جانبه ی کشور که این ،کار شما نسل جوان است. آن وقتی که توانستید کشور را به اقتدار علمی و به اقتدار اقتصادی برسانید و آن وقتی که توانستید عزت علمی را برای کشور فراهم کنید،آن روزالبته تو طئه ها م خواهد شد؛ مایوس خواهد شد. وقتی به آن نقطه نرسیدایم، منتظر توطئه باید بود و آماده مقابله ی با این توطئه ها باید بود. و ان شاءالله هر روزی که بگذرد، شما قوی تر خواهید بود، دشمن شما ضعیف تر خواهد شد و آن روزی که پیروزی نهایی نصیب ملت بشود،ان شاءالله روزی دوری نخواهد بود ..

منبع :

دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت/ سال 1387/9/24

سبک زندگی اساس تمدن سازی نوین اسلامی ....

 

ایشان سبک زندگی را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی خواندند و با دعوت از نخبگان و صاحبان فکر و اندیشه برای پرداختن به این مفهوم مهم ،آسیب شناسی وضع مموجود سبک زندگی در ایران و چاره جویی در این زمینه تاگید کردند :«پیشرفت در علم وصنعت و اقتصاد و سیاست که بعد ابزاری تمدن اسلامی را شکل می دهد ،و سیله ای است برای دستیابی به سبک و فرهنگ صحیح زندگی و رسیدن به آرامش ،امنیت ،تعالی و پیشرفت حقیقی». ایشان مفهوم پیشرفت را تداعی کننده ی حرکت ،راه و صیرورت دانستند و افزودند :«در هر برداشتی (چه مادی و چه معنوی) از مفهوم تو قف ناپذیر پیشرفت، سبک زندگی، رفتار اجتماعی و شیوه ی زیستن اهمیت فراوانی دارد»...

منبع :

بیانات مقام معظم رهبری /سال 1391/7/23

​وضعیت پوشش زن ایرانی پیش از انقلاب اسلامی

 

یکی از پدیده های بسیار مؤثر بر فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران مسئله کشف حجاب بود؛ مسئله ای که شاید بتوان آن را در نوع خود یک اقدام منحصر به فرد در تاریخ این کشور دانست که توسط رضا شاه بعد از دیدار از ترکیه اجرا شد.

پس از اعلام کشف حجاب، علما و عامه ی مردم به مخالفت شدید با آن برخاستند:

در حومه تهران و شهرهای بزرگ مقاومت بسیار زیاد بود. در خراسان تظاهراتی علیه رفع حجاب برپا گردید. مردم در صحن حضرت رضا علیه السلام متحصن شدند و ( قتل عام معروف مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد) آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، زعیم حوزه علمیه قم، مطلب را با وحشت تلقی کردند و از غصه این موضوع بیمار گردیدند و حدود یک سال پس از کشف حجاب از همان بیماری از دنیا رفتند. (مؤسسه فرهنگی قدر ولایت. ۱۳۷۳، ص۱۲۵)

بسیاری از زن ها تا آخر سلطنت رضاخان از خانه خارج نشدند. در بسیاری از خانه ها حمام ساخته شد تا زن ها برای استحمام مجبور نباشند از خانه خارج شوند و … . ( استاد ملک ، ۱۳۶۷، ص ۱۴۲ و ۲۴۱)

این نقشه را کسانی طراحی کردند که رضاشاه را به قدرت رسانده بودند و قرار بود وی مجری آن باشد؛ چنان که مستر همفر در خاطرات خود می نویسد:

در مسئله بی حجابی زنان، باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند… پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه ی مأموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند. (همفر، ۱۳۷۷، ص۸۴)

میشل هولباک، نویسنده ی اسلام ستیز فرانسوی نیز که اخیراً دین اسلام را «حماقت» و «خطرناک» توصیف کرده، در جدیدترین اظهارات خود گفته است:

برای غلبه بر مسلمانان باید آنها را به فساد کشید. ما از راه زور نمی توانیم افراط گرایی دینی را متوقف سازیم، پس بهتر است مسلمانان را به فساد بکشانیم. جنگ بر ضد افراط گرایی اسلامی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فاسد کردن آنها می توان به این پیروزی دست یافت. باید به جای بمب، دامن های کوتاه و تعدادی گوشواره فرو بریزیم؛ چون ضعف واقعی مسلمانان در همین جاست. (سروش بانوان، آذر۱۳۸۰، ص۱۰)

پس از روی کار آمدن محمدرضا، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علی رغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمی کردند. در مهرماه ۱۳۲۰ آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی طی نامه ی شدید اللحنی به نخست وزیر وقت خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد. در سال ۱۳۲۳ نیز آیت الله سید حسین طباطبایی قمی از مراجع وقت، نامه ای به شاه جدید نوشت و از وی خواست کشف حجاب اجباری را الغا کند. سرانجام با مخالفت علما و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب لغو گردید.

پس از لغو قانون، بسیاری از زنان مسلمان به حجاب روی آوردند، اما بر خلاف دوره ی پیش از کشف حجاب که زنان چادر و روبنده ی مشکی می پوشیدند، از این زمان به بعد استفاده از چادر رنگی بیشتر متداول گردید. البته برخی از زنان هم که چند سال طعم آزادی به سبک غربی را چشیده بودند دیگر حاضر به بازگشت به فرهنگ حجاب نبودند. مهم ترین تفاوت کشف حجاب در عصر پهلوی اول و دوم این بود که کشف حجاب در عصر رضا شاه به زور سر نیزه و در عصر محمدرضا به پشتیبانی تبلیغات گسترش یافت. (زیبابی نژاد و سبحانی، ۱۳۷۹، ص۱۶۳).

در واقع، پهلوی دوم با برنامه های حساب شده تلاش کرد تا زنان را به بی حجابی و برهنگی تشویق نماید و از طریق رسانه های گروهی، مراکز آموزشی، ادارات و سینماها در دین زدایی متمرکز شد.

محمد رضا با این کار دو هدف را دنبال می کرد: اول رواج بی حجابی و بی عفتی؛ و دوم نشان دادن چهره ای طرفدار حقوق زنان از خود. وی می خواست با وارد کردن زنان به صحنه های اجتماعی، خود را مدافع حقوق آنان جا بزند، حال آنکه زنان نیز همانند مردان از ابتدایی ترین حقوق انسانی مانند حق انتخابات آزاد محروم بودند.

امام خمینی رحمه الله در توصیف وضعیت فرهنگی بانوان در دوران شاهنشاهی می فرماید:

در رژیم سابق شأن و مرتبت عبارت از آرایش مهوع و لباسهای کذا و کذا بود… آن روز بانوان اسلامی خجالت می کشیدند که با لباس اسلامی و لباسی که در آن مراعات شده باشد، [ظاهر بشوند] طبقات ضعیف هم اگر این کار را می کردند خجالت می کشیدند در بین قشرهای فاسد و مرفه بودند. (امام خمینی، ۱۳۶۲، ج۱۴، ص۱۹۸ به نقل از: شیدائیان، ۱۳۸۳، ص۳۵)

به طور کلی، باید گفت: عشرت طبی، مدگرایی وتقلید از فرهنگ منحط غرب زمینه حضور گسترده غرب را، هم به لحاظ فکری و هم فیزیکی، در ایران فراهم کرد و همان گونه که خانم رایت نویسنده آمرکیایی گفته، در زمان شاه آمریکایی ها در همه جای ایران حضور داشتند:

ایران در آن زمان کشوری بود که برای زنان آمریکایی جاذبه داشت. من در سفر به آن کشور، خود را در یک کشور اروپایی حس می کردم. همه جا می توانستم بروم، عملاً هر کاری می توانستم بکنم، می توانستم با هر کسی صحبت کنم و هر لباسی که می خواستم بپوشم. دامن های کوتاه مد بود… گاهی خارجی ها بیشتر از ایرانیان احساس آسودگی می کردند. (رایت، ۱۳۸۲، ص۱۲-۱۳)

منبع :

حجاب در زمان محمدرضا پهلوی 1 | حجاب برتر

دنیا طلب امین الله نیست!


حوزه های روحانیت محل تدریس و تعلیم و تبلیغ ورهبری مسلمانان است. جای فقهای عادل و فضلا و مدرسین و طلاب است. جای آنهاست که امانتدار و جانشین پیغمبر ان هستند. محل امانتداری است؛ و بدیهی است که امانت الهی را نمی توان به دست هر کس داد. آن آدمی که می خواهد چنین منصب مهمی را به عهده بگیرد و ولی امر مسلمین و نائب امیر المومنین باشد ودر اعراض ،اموال و نفوس مردم، مغانم، حدود و امثال آن، دخالت کند ،باید منزه بودن دنیا طلب نباشد .آن کسی که برای دنیادست و پا می کند ،هر چه در امر مباح باشد ،امین الله نیست، و نمی توان به او اطمینان کرد. آن فقیهی که وارد دستگاه ظلمه می گردد و از حاشیه نشینان دربارها می شود و از او امر شان اطاعت می کند، امین نیست ونمی تواند امانتدار الهی باشد.
منبع:
ولایت فقیه/ص146

 

در زندگی خود از قران یاری بگیریم ؟؟

هنگامی که عطر خانواده با عطر معنویت قران معطر می گردد، زندگی رنگ دیگر می گیرد در رویارویی بامشکلات نگاه مان متفاوت می شود,ناامید و شتابزدگی جای خود را به امید بخشی و بردباری می دهد و در روابط میان اعضای خانواده مان نرم خو می شویم .قران، استوارترین پناهگاه ماست. تبرک جستن از کلام الهی، برکت بی پایان  خداوند را بر زندگی ما نازل خواهد کرد. شیطان از خانه ای که در آن قران تلاوت می شود می گریزد ودر آن خانه بوی پر و بال ملائک خواهد پیچید.

منبع:

یک سبد بوی بهشت /ص38

دنیا با قلب شما چه کرده است ؟؟...

ماه رمضان میاد و میره وماهای یکی پس از دیگری می روند و عمرها هم می روند آنچه که باقی می ماند آن صفحات اعمال شماست که در قلب شما ثبت است، و شاید نامه عمل هم همان باشد. قلب شما نسبت به دیا چه بوده است؟ دنیا با قلب شما چه کرده است و شما توجه تان نسبت به دنیا چه اندازه بوده است؟ آن روزی که دستتان نمی رسید زاهد و عابد بودید، آن روزی که دست رسید خدای نخواسته عکس او بود؟ مراقــبـت در کــاراست.
منبع :
صحیفه امام ،ص492

نشانه های قبولی نماز چیست؟

امام صادق (علیه السلام) فرموده است:« هرکس دوست دارد بداند، نمازش قبول شده یا نه، ببیند که آیا نمازش اورا از گناه بازداشته یا نه؛ 

پس هر اندازه که نمازش اورا از گناه باز داشته، به همان اندازه نمازش قبول است.

 

منبع:

یکصد و ده پرسش در مورد نماز/ زیر نظر حجت السلام والمسلمین مجتبی کلباسی ص 77

بزرگ ترین وظیفه ی منتظران منجی عالم بشریت...

بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی واخلاقی و عملی و پیوند های دینی واعتقادی و عاطفی با مومنین و همچنین برای پنجه در افکندن با زورگویان، خود را آماده کنند.

کسانی که در دوران دفاع مقدس سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت می کردند، منتظران حقیق بودند.

کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است. آماده ی دفاع از ارزشها و میهن اسلامی، و پرچم برافراشته ی اسلام است، می تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت قدم خواهد گذاشت.

اما کسانی که در مقابل خطر، انحراف چرب وشیرین دنیا خود را می بازند وزانوانشان سست می شود: کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آن ها را به خطر می اندازد، انجام می دهند اینها چطور می توانند منتظر امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به حساب آیند؟

کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید زمینه های صلاح وخودسازی را آماده سازد.

  تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی و ارواحنا له الفداء

صلوات

 

منبع:

بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه)/نیمه ی شعبان/مصلای  تهران/1381/07/30

فایده عجیب ایة الکرسی...


پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم )فرمود: علی جان ! هرکس آیة الکرسی را بعد از هر نمازی بخواند (چه نماز مستحب باشد چه نماز واجب) نوشته می شود که نمازش مورد قبول قرار گرفت وآن شخص در امان خدا است و پروردگار عالم او را محافظت می فرماید.

منبع:

آیة الکرسی /نادر مرادی ص 36

​برای قیامت چه می کنی؟


روزی از دوست مهندسم پرسیدم: برای قیامت چه می کنی؟ چیزی گفت که به حال او غبطه خوردم.
او گفت: هر پانزده روز ماشینی کرایه می کنم و بچه های یتیم را به پارک بازی می برم وبرایشان بستنی می خرم و پس از تفریحی چند ساعته بر می گردیم ، من این کار را به حساب قیامتم گذاشته ام.

منبع:
حکایت و حکت/حسین دیلمی /ص162

 

​آخرین کلام گاندی...؟


«مهاتما گاندی»

رهبر و پیشوای سیاسی و اخلاقی هند، همه روزه یک آیه از هر یک از کتاب های مقدس ادیان بزرگ را تلاوت می کرد وآن گاه به کارهای روز رسیدگی می نمود. هفته ای یک بار (دوشنبه ها) روزه می گرفت و هفته ای یک روز (سه شنبه ها ) حرف نمی زد و تعمق و تفکر می پرداخت . او در در سی ام ژانویه 1948هنگام مراجعت از عبادتگاه ، به وسیله یک هندی متعصب با شلیک سه گلوله بر زمین افتاد و پس از ادای دو کلمه «هه رام» “یعنی خداوندا”
منبع:
حکایت و حکمت/حسی دیلمی ص155-156

دوستت دارم...برای خدااااااا

 

مردی به امام سجاد(علیه السلام) عرض کرد: براستی من تو را به خاطر خدا به شدت دوست دارم.

امام سجاد (علیه السلام) لحظه ای سر به زیر انداخت و سپس فرمود:

بارالها…به تو پناه می برم از اینکه به خاطر تو محبوب گردم وتو از من بیزار باشی.

سپس به او فرمود: من نیز تورا بزای همان خدایی که مرا به خاطرش دوست داری، دوست می دارم.

نکته اساسی که در این بیان وجود دارد و درس بزرگی برای ماست. توجه فوری به خطری است که در برابر چنین پدیده ای ما را تهدید می کند(محبوب بودن نزد مردم به خاطر خدا) انسان را تهدید می کند.

لذا وقتی آن مرد به حضرت عرض می کند که شما را برای خدا دوست دارم نمی فرمایند: از تو متشکرم،یا خدا را براین محبوبیت سپاس می گویم.

بلکه می فرمایند: پروردگارا به تو پناه می برم از اینکه مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولی تو مرا دشمن بداری”

و این خطر بزرگی است برای ما، نکند که مردم فکرکنند که ما مخلصانه برای خدا کار می کنیم و در راه او قدم می زنیم اما حقیقتا ما اینطور نباشیم و ظاهر وباطنمان یکی نباشد و یا با اعمال خود موجبات غضب الهی رادر خود بوجود آورده باشیم.

در این صورت است که مردم ما را به خاطر خدا دوست می دارند ولی خداوند نعوذبالله دشمن ما می باشد.

 

منبع:

تحف العقول/ترجمه حسن زاده/ص497

تنها با یک کار ساده عاشق اهل بیت شوید...

 

 

به مدت سی سال معتاد بودم و حالا نجات یافته ام،اما وسوسه اذیتم می کند و من را به همان سو سوق می دهد؟چه کنم؟

حضرت آیت الله بهجت(دام عزه) فرمودند: زیاد صلوات بفرستید، با نیت دست یابی به تمام آثار وبرکات صلوات.

از جمله آثار آن عشق به اهل بیت (علیه السلام) است.

عشق به آن ها تلذذ های مادی را از بین می برد.

 

منبع:

العبد/خاطرات آیت الله بهجت(دام عزه)

 

مناجات عاشق با معشوق...

 

الهی به حق خودت حضورم ده و از آفتاب جمالت نورم ده.

الهی همه از تو دوا می خواهند و حسن از تو درد.

الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.

الهی اگر چه درویشم …

ولی داراتر از من کیست که تو را دارم.

الهی در ذات خود متحیرم چه رسد به ذات تو.

الهی هر چه بیشتر دانستم نادانتر شدم، به ندانیم بیفزا.

الهی گروهی کو کو می کنند و حسن هو هو.

الهی خنک آن است که وقف تو شد.

الهی شکرت که این تهی دست پابست توست.

الهی خرفهایم اگر مشوش است از دیوانه پراکنده خوش است.

 

منبع:

تازیانه سلوک/ص 47

عمر بر باد رفته ...

طی شد این عمر تو دانی به چه سان …. پوچ و بس تند، چنان باد دَمان

همه تقصیر من است ، اینکه خود می دانم

که نکردم فکری …

که تامل ننمودم…روزی …ساعتی یا آنی

که چه سان می گذرد عمر گران ؟

کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط

فارغ از نیک وبد ومرگ وحیات …

همه گفتند کنون تا بچه بگذارید بخندد شادان…

که پس از این دگرش ،

فرصت خندیدن نیست بایدش نالیدن …

من نپرسیدم هیچ …

که پس از این ز چه رو…

نتوان خندیدن

هیچ کس نیز نگفت: زندگی چیست؟ چرا می آئیم؟

بعد از این چند صباح به کجا باید رفت ؟

باکدامین توشه ،به سفر باید رفت؟

من نپرسیدم هیچ، هیچکس نیز نگفت.

نوجوانی سپری گشت به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات

بعد از آن…

ادامه »

توسل به ائمه بهتر از تشرف است...

آیت الله العظمی بهجت (دام عزه ):لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر(علیه السلام) تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسل  به ائمه(علیه السلام )  بهتر از تشرف باشد.

زیرا هر کجا که باشیم آن حضرت می بیند و عبادت در زمان غیبت افضل  از عبادات در زمان حضور است. زیارت هرکدام از ائمه (علیه السلام) مانند زیارت حضرت حجت است.

آیت الله همدانی (دام عزه):رضایت امام بر زیارت امام مقدم است.

سعی کنید به دنبال کسب رضایت امام باشیدکه اهم آن در رعایت تقوای الهی است  دیدن حضرت چندان توصیه نشده است.

خواندن دعای عهد در سرنوشتمان دخالت دارد...

 

فاطمه طباطبایی :از امام راحل نقل می کنند که ایشان می فرمایند: یکی از چیزهایی که امام در روز های آخر به من توصیه می کردند خواندن دعای عهد بود.

ایشان می گفتند:صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشتت دخالت دارد.

آیت الله احمد میانجی(دام عزه): در شبانه روز لااقل یک زیارتی یا دعای عهدی بخوانیم، به یاد او باشیم. به یاد او صدقه بدهیم واگر گرفتار شدیم به او توسل جوییم.

منبع:گام های سلوک /ص 160

از گناهان محقر بپرهیزید که آن ها آمرزیده نمی شوند؟

 

 

ابو اسامه گوید: امام صادق (علیه السلام ) فرمود: از گناهان محقر بپرهیزیدکه آن ها آمرزیده نمی شوند.

عرض کردم : گناهان محقر کدام است ؟

حضرت فرمود : گناهی است که شخص آن را انجام می دهد و سپس می گوید: خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم.

منبع:

وسائل الشیعه /ج 15/ص 310

خاطره ای از آیت الله بهجت (دام عزه)

 

می دانست شانزده ماهش بود که مادرش مریض شده بود واز دنیا رفته بود.

خواهرش این هارا برایش گفته بود.

از چادر سفید گل دار مادرشان برایش گفته بود. از هر چه یادش بود.

 

یک شب خواب مادرش را دید… باهمان چادر گل دار که خواهرش گفته بود

هرچه کرد نتوانست رویش را ببیند. رویش را محکم گرفته بود.

بیدارشد، از خودش می پرسید چرا مادرش نگذاشته چهره اش را ببیند.

باخودش فکر کرد شاید اگر چهره اش را می دیدم دلتنگی ام بیشتر می شد.

شاید مادرش خواسته بود محبتی ایجاد نکند، فرزندش را، حتی برای چند لحظه ، از تحصیل باز ندارد.

آدم است دیگر....دلتنگی امانش را می برد.

منبع:

العبد/خاطرات آیت الله محمد تقی بهجت (دام عزه)

نشانه های تواضع....

 

امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند: از تواضع این است که آدمی در مجلس به قسمت پایین تر راضی شود، و هرکه را دید سلام کند، و بگو مگو را ترک کند اگر چه برحق باشد، و دوست نداشته باشد برای تقوایش ستایش گردد.

منبع:

وسائل الشیعه/ج15/ص 274

راه های رسیدن به خدا...

 

بفکر خود باش و از فکر خود غافل مباش…خلوت با خدا را از دست مده. وبه حقیقت بگو الهی آمدم تا کامروا گردی. سخن خوراک وخواب باید به قدر ضرورت باشد. باعهدالله که قرآن مجید است هرروز تجدید عهد کنید.صمیمانه دست توسل به دامان پیغمبروآلش در زن که آنان خوبان حضرت حق اند. بس بسی مباش که سخریه این وآن می شوی. فرزانه باش و دیوانه باش.

خویشتن را تفویض به حق کن. اورا وکیل خود قرار بده که تواناتر وداناتروباوفا ترو مهر بان تر ویابنده تر از او نخواهی یافت. سوره مبارکه اخلاص را با اخلاص بخوان.با خلق خدا مهربان باش از سخنان ناهنجار گر چه مزاح باشد برحذر باش. از قسم خوردن گرچه به راست باشد احتراز کن. چه ایستاده ای دست افتاده ای بگیر.تامی توانی نماز را در اول وقت به جا آر.

منبع:

تازیانه سلوک/ دستورالعمل های علامه حسن زاده املی.

سرزنش کردن برنفس بهتر از چهل سال عبادت کردن...

 

امام رضا (علیه السلام ) فرمودند: مردی در بنی اسرائیل چهل سال خدا را عبادت کرد، سپس برای خدا قربانی کرد، ولی از او پذیرفته نشد، باخود گفت: آنچه پیش آمد، از تو و گناه هم از تواست، پس خداوند وحی فرستاد: سرزنش کردن بر نفست، بهتر از چهل سال عبادت کردنت بود.

منبع:

وسایل الشیعه/ج 15 ./ص 232

 

ما چقدر به فکر خداییم؟

خدا تنها پادشاهی است که ما را بی نهایت دوست دارد و ما عجیب بی محلی می کنیم …

یه موقعهایی …

یا …یه وقتهایی…

باید روی یک تکه کاعذ بنویسی تعطیل و بچسبانی پشت شیشه افکارت… باید به خودت استراحت بدهی…

دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری و به آسمان خیره شوی وبیخیال مدام سوت بزنی ودر دلت بخندی  به تمام افکار هایی که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اندآن وقت با خودت بگویی بگذار منتظر بمانند.

وچون بندگان من از تو در بار من بپرسندبگو من نز دیکم …به ندای کسی که مرابخواند پاسخ می دهم.

منبع :

تولیدی /دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه کوثر

شوق پرواز....

 

شوق پرواز هردم وجودم را در برمی گیرد.

اوج،….جایی است که همگان آرزو دارند…

آسمان آبی ودل در آرزوی پرواز …

نسیم…گونه هایم را نوازش می دهد و مسیری برای اشکهایم….تعیین می کند…

دل وجانم از کف می رود، زمانیکه چشمانم را می بندم و رو به آسمان پر می زنم…

اوج خواهم گرفت…

در آرزویی خانه ای روی ابرها…خانه ای خواهم ساخت…. زلال تر از رنگ شیشه…

و در آن در کنار خدا…خانه ی شیشه ای بر روی ابرها فرشتگان را خواهم دید، چگونگی طلوع خورشید را خواهم دید باران الطاف الهی را…

و سربه سجده خواهم گذاشت و قطره ای اشک می ریزم گویی باتمام وجود احساس گناه می کنم… دلم هوای نوازش خدارا دارد در آن آسمان آبی بیکران ابرها را می بینم که دست در دست هم می دهند و باران همچون مروارید به زمین هدیه می دهند….مرواریدهای آسمانی ولی زمینی…ناگهااااااان…نوازش پروردگار را احساس می کنم.

نسیمی دل نواز بر رخسارم می ورزد و ذرات ریز هوا که قابل دیدن نیستند، گونه هایم را نوازش می دهند تا کنون هشیارنبودم، خدااااا مدام مرا نوازش می کرده  است، واما من چه کردم ؟

منبع:

دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه کوثر

گوشتان به دهان رهبر باشد چراکه ایشان گوششان به دهان حجت ابن الحسن (عج ) است.

 

علامه حسن زاده املی (دام عزه ):

گوشتان به دهان رهبر باشد،چون ایشان گوششان به دهان حجت ابن الحسن (عج الله تعالی فرجه الشریف ) است.

این جملات وقتی بیشتر معنی پیدا می کندکه بدانیم صاحب تفسیر المیزان،علامه عارف آیت الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن زاده املی  فرموده اند:

حسن زاده راکسی نشناخت جز امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف).

 

ایمان مومنی کامل تر است که حسن خلق داشته باشد ...

بهترین شما ،کسانی هستند که برخوردشان بامردم ،از همه بهتر است .چهره ای گشاده دارندکه مردم رغبت می کنندبا آنان انس والفت بگیرند.

معنای این روایت این نیست که اگر کسی پایبند عمل به تکلیف شرعی نیست ولی خوش برخورد است برکسی که وظایف دینی خودرا انجام می دهد ولی گشاده رو نیست ،ترجیح دارد.بلکه مراد این است فرد مومنی که وظایف خودرا انجام می دهدوحسن خلق هم داردبرمومنی که خوش اخلاق نیست برتری دارد.

منبع:

تحف العقول /ص45

 

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیراوست...

 

شگفتا برمومن ،خداوند هیچ قضایی براو جاری نسازد مگر آنکه خیرش در آن است چه خوشایندش باشد چه نباشد.

اگر مبتلایش نماید کفاره گناهانش باشد و اگر عطایش نماید و گرامیش دارد عنایتی است به او.

هرچه را خداوندبرای مومن ،مقدر  فرماید،خیراوست.خواه حوادثی که اورا ناراحت می کند مثل بیماری و خواه اموری که اورا خوشحال

کند.حوادث محزون کننده کفاره گناهان و خوشحال کننده عطایای الهی…

این مضمون در اشعار حافظ هم آمده:

در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست.

لکن حافظ حافظ این معنا را مختص به سالک دانسته است.

منبع:

تحف العقول/ترجمه علامه حسن زاده املی (دام عزه)/ص 81

 

علم و عالم از دید گاه معصومین!

 

 

رسول اکرم (صلی الله و اله وسلم ) فرمودند:

دو رکعت نمازی که عالم می گذارد، برتر از هزار رکعت نمازی است که عابد می خواند.

امام علی (علیه السلام) فرمودند:

لازم ترین علم ها برای تو، آن علمی است که تو را به صلاح و درستی دین تو راهنمایی کند و

فساد و تباهی آن را برای تو آشکار سازد.

امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

خدا رحمت کند کسی که علم را زنده گرداند، راوی می گوید: به امام گفتم: زنده نگه داری علم 

چیست؟ امام پاسخ فرمود: مراد آن است که با اهل دین و پرهیزگاری مباحثه و مذاکره شود.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

هر چیزی زکاتی دارد، و زکات دانش، آموختن آن است به اهلش.

منبع:

جایگاه علم و عالم در اسلام / مجتبی شاطر زاده ص 18-13-15-11

 

​نتایج اجتماعی گناه...


اگر اثرات گناه فقط در وضع شخص گنهکار محدود می شد خوب بود، ولی بدبختانه دامنه گناه توسعه می یابد و در زندگانی دیگران نیز تاثیر بخشیده وآن ها رابه نحوی رنج می دهد.
ممکن نیست دچار خطائی شویم که زیان این خطا به دیگران نرسد.
نتایج گناه همان طور که خصوصی و شخصی است، اجتماعی هم است.

منبع:

از سرگردانی تا نجات /ناد علی اسماعیلی ص 30

چنین آدمی به گناهان گذشته خود مواخذه نخواهد شد...!

 

قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند:“مَن اَحسَنَ فی ما بَقی مِن عمره لَم یواخِذَبِمامضَی من ذَنبه “(امال ،ص111)

گاهی انسان در برهه ای از عمر خود از روی غفلت از روی شهوت عمل بدی انجام می دهد، بعد متنبه می شود،….و آن عملی را که از روی غفلت یا بی توجهی  و عجله  و هر عامل دیگری در این مدت انجام داده بود، آن را ترک می کند و کار را با نیکی پیش می برد.

فرمود: کسی که در مابقی عمر خود کار نیک انجام بدهد، یعنی آن کار بدی که می کرده است، آن را ترک کند.“لَم یُواخذ بِما مَضی مِن ذنبه” این چنین آدمی به گناهان گذشته خود مواخذه نخواهد شد، خدا از آن ها صرف نظر می کند. راه را که عوض کرد خدای متعال در می گذرد.

منبع:

شرح حدیث مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی )1393/8/27

 

آن را که ما ذلیل کردیم تو نتوانی عزیز گردانی...

علی(علیه السلم) می گوید: که مرده ای را به خاک مینهادم سه بار روی بار روی او را به طرف قبله کردم، وهر سه بار روی از قبله بگردانید

ندا آمد ای علی(علیه السلام)، دست بردار آن را که ما ذلیل کردیم تو نتوانی عزیز گردانی

چگونه امام زمان را خشنود کنیم؟...

امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: «در هر پنج شنبه اعمال بندگان به رسول خدا(صلی الله علیه و اله) و امامان(علیه السلام) عرضه می شود».
حضرت در حدیثی دیگر فرمود: «چرا رسول الله(صلی الله علیه و اله) را ناراحت می كنید؟ مردی عرض كرد: چگونه ناراحتش می كنیم؟ حضرت فرمود: آیا نمی دانید اعمال شما بر حضرتش عرضه می شود؟ كه اگر گناهی ببیند ناراحت می شود، پس رسول خدا را ناراحت نكنید، بلكه خوشحالش كنید.»

بنابراین هر گونه گناهی می تواند سبب آزردگی خاطر ایشان شود و کسانی که در پی خشنود کردن امام زمان (عج) هستند باید علاوه بر ترک گناه، اعمال حسنه و صالحات خود را زیاد نموده و با تعمیق ایمان دل ایشان را شاد کنند. در واقع هیچ فرقی بین رضایت الهی و خشنودی دل صاحب الزمان (عج) نیست. همان گونه که خدای متعال نیز خشنودی خود را به صاحب ولایت مردم گره می زند:
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛[آل عمران/۳۱] بگو: اگر خدا را دوست مى‏ دارید، از من (ولی الله) پیروى كنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.»

اعمال زشت ما می تواند دل ایشان را به درد آورد. خصوصا آنکه ما با ادعای تشیع، به گونه ای بیان کننده مرام و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) شده ایم. از همین فرموده اند:«كُونُوا زَیْناً وَ لَا تَكُونُوا شَیْناً؛ زینت ما اهل بیت باشید و مایه ننگ ما نباشید.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «بر تو باد به تقواى خدا و ورع و كوشش و راستى گفتار و اداء امانت و حسن خلق و نیكى با همسایه. و مردم را با غیر زبان بمذهب خود دعوت كنید (یعنى رفتار شما شیعیان باید طورى باشد كه مخالفینتان بگرویدن مذهب شما مایل شوند) و زینت ما باشید و ننگ ما نباشید. و بر شما باد بطول دادن ركوع و سجود، زیرا چون یكى از شما ركوع و سجود را طول دهد، شیطان از پشت سرش بانگ زند و بگوید: اى واى، كه این اطاعت كرد و من نافرمانى و این سجده كرد و من سرپیچى (هنگامى كه بسجده در برابر آدم مأمور گشتم)».

همچنین علاوه بر اینکه باید در اعمال و رفتار شخصی خود مراقب کافی انجام دهیم، باید در گسترش نیکی ها نیز تلاش کنیم.
عبد السّلام بن صالح هروى گوید: شنیدم حضرت رضا علیه السّلام مى ‏فرمود: رحمت خدا بر بنده‏ اى باد كه امر ما را زنده دارد. عرض كردم: امر شما چگونه زنده گردد؟ گفت: علوم ما را فراگیرد و آن را به مردم نیز بیاموزد، زیرا اگر مردم زیبائى و شكوه سخن ما را دریابند حتما بما گرایش پیدا مى‏ كنند و پیرو ما مى‏ شوند.

منبع:

 بحار، ج ۲۳، ص ۳۴۵.

 كافی، ج ۱، ص ۲۱۹.

.الكافی، ج‏۲، ص: ۷۷.

 معانی الاخبار – ص ۱۸۰.

احترام به استاد

 

امام خمینی( رحمة الله علیه) وقتی از پاریس برگشتند و به قم آمدند، به قبرستان شیخان تشریف برده، قسمتی از عمامه شان را باز کردند و با آن، غبار قبر استاد شان حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی را پاک کردند و آن جا نشستند و قرآن و فاتحه خواندند. این نشانه احترام امام به استاد است.

 

 

 

منبع: حایت و حکمت/حسین دیلمی ص 28-29

ره توشه سفر حج!!

روزی در محفل درس و بحث سخن از ذکر خدا به میان آمد حضرت استاد معظم له علامه حسن زاده (دائم عزه)فرمودند :

سالی مهیای سفر بیت الله بودم ،برای خدا حافظی و اخذ رهنمود به محضر مقدس حضرت استاد علامه طباطبایی مشرف شدم ،درب منزل را زدم ،آقا پشت در آمدند عرضه داشتم مهیای سفر بیت الله الحرام هستم سفارشی بفرمائید ؟

جناب علامه طباطبایی همین طور که دستایش را به درب حیاط زده بودند فرمودند

به یاد خدا باش که فرمود:«فَاذکُرُوِنی اُذکُرکُم»..

منبع:

البقرة(2):125

چه کنم در نماز حضور قلب داشته باشم؟؟...

یکی از ویژگیهای مرحوم علامه طباطبایی دائم الذکر بودن ایشان بود حتی نقل شده است:

در اواخر عمر که دچار کسالت شدید و عصبی بودند حتی نزدیکان را نمی شناختن و از خورد و خوراک غافل بودند یعنی اگر لیوان آب یا ظرف غذا را به دستش می دادند تا نمی گفتند ،بخور ،نمی خورد ولی در همان حال ذکر می گفتند و به یاد خدا بود و گویی در عالم دیگر است .در لحظات آخر عمرش یکی از شاگردان خصوصی علامه میگوید :از ایشان پرسیدم چه کنم در نماز به یاد خدا باشم و حضور قلب داشته باشم ؟برای شنیدن بیانات استاد ،گوشم را نزدیک دهانش بردم . چند بار فرموند :توجه ،مراقبه توجه ،مراقبه به یاد خدا باش و خدا را فراموش نکن ..

منبع:

جرعه های جانبخش /ص355

فوائد دائم الوضو بودن؟...

دیلمی از پیامبر اکرم (صل الله علیه واله وسلم )نقل می کند که خداوند می فرمایند «هر کس و ضویش را از دست بدهد و وضو نگیرد به من جفا کرده است ،و کسی که وضویش رااز دست بدهد و دوباره وضو بگیرد و حداقل دو رکعت نماز بخواند بر من جفا کرده ،هر کس وضویش را از دست داد تجدید وضو کرد و دو رکعت نماز نخواند ،و پس از آن دعا نکردبر من جفا کرده است و هر کس وضویش رااز دست بدهد و پس از آن وضو بگیرد و نماز بخواند دعا کند ،و از حوایج دنیا و آخرتش چیزی بخواهد ومن اجابت نکنم ،من به اوجفا کرده ام ومن خدای جفا کار نیستم »..

منبع :

ارشاد القلوب ،آخر باب 13وآخر باب 20

راز سقوط!!!

 

زنی، دیوانه وار و فریاد کنان خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله)رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! به یارانتان بفرمایید از نزد شما بروندکه من با شما کاری دارم. اصحاب رفتند. آن زن خدمت پیامبر نشست و عرض کرد:یا رسول الله گناه بسیار بزرگی مرتکب شدم. حضرت فرمود رحمت پروردگار بزرگ تراز گناه توست؟آنگاه پرسید گناهت چیست؟

زن گفت:شوهر دار بودم ،مرتکب زنا شدم واز نطفه حرام حامله شدم،بچه به دنیا امد،او را در خمره ی سرکه خفه کردم و سرکه نجس را به مردم فروختم رسول خدا (صلی الله علیه واله)حکم گناهان ان زن را بیان کرد وفرمود:ایا میخواهی بدانی که چرا درون این چاه افتادی واین گناهان را مرتکب شدی؟من گمان میکنم که تو نماز عصر نمیخوانی!

منبع:

جهاد با نفس/جلد /ص63

آنقدر توبه کن تا شیطان رانده شود ؟...


حسن بن محمد دیلمی می گوید :پیامبر (صل الله علیه وال وسلم )هر روز هفتاد مرتبه استغفار می کرد و می فرمود :«استغفر الله ربی و اتوبه علیه ».و همچنین اهل بیت آن حضرت و اصحاب شایسته ایشان چنین رویه ای داشته اند . خداوند متعال فرموده :«از پروردگارتان ،طلب مغفرت نمائید ،سپس به سوی او توبه کنید .»


 مردی به پیامبر عرض کرد:ای رسول خدا،من مرتکب گناه می شوم ،وقتی می خواهم ،توبه کنم چه بگویم فرمود «از خداوند طلب مغفرت کن.»گفت توبه می کنم ولی باز به گناه بر می گردم فرمود «هر وقت مرتکب گناه شدی از خداوند طلب مغفرت کن » گفت بنابراین گناهانم زیاد می شود فرمود«عفو وبخشش خداوند بزرگتر وبیشتر است آنقدر توبه کن که شیطان طرد ورانده شود ».

منبع :

جهاد با نفش از کتاب وسایل الشیعه از شیخ حر عاملی /ص367

توبه در نزدیک ترین زمان به مرگ!!...

پیامبر (صل اله علیه وال وسلم )فرمود :«هر کس یک سال قبل از مر گش توبه کند ،توبه او پذیرفته می شود »

سپس فرمود: «نه یک سال زیاد است هر کس یک ماه قبل از مر گش توبه کند خداوند توبه او را می پذیرد»

سپس فرمود: «یک ماه هم زیاد است هر کس یک روز قبل از مرگش توبه کند :خداوند توبه اش را قبول می پذیرد .»

سپس فرمود : «یک روز هم زیاد است هر کس یک ساعت قبل از مرگش توبه کند : خداوند توبه اش را می پذیرد .»

سپس فرمود : «یک ساعت هم زیاد است هر کس که جانش به حلقومش برسد و توبه کند : خداوند توبه او را می پذیرد .»

منبع :

جهاد با نفس /از کتاب وسایل الشیuه /شیخ حر عاملی /ص376

بهشت ،جایگاه شیعیان است...

در آخر دعای ماه مبارک رمضان می خوانیم که:

«وَلا تَجعَل لِلشَّیطانِ فیهِ عَلَیَّ سَبیلاََ »«خداوند از ما راضی شو و کاری کن که شیطان به من راه پیدا نکند »

«وَاجِعَلِ الجنة لی مَنزِلاََ وَ مَقیلاََ »« خدایا ،بهشت را هم منزلگاه و آسایشگاه و بازگشتگاه ما قرار بده »

انشا الله که ما از شیعیان مرتضی علی (علیه السلام )به جهنم نمی رویم. امام صادق (علیه السلام )فرمودند : شما ایمانتان را با خودتان بیاورید ،ما شفا عتتان می کنیم »

آیات شفاعتی که در قران هست برای کسانی است که با ایمان از دنیا می روند.

«یا قاضِیَ حَوائِجِ الطَّاِلبین»«ای خدایی که حوائج طلبین را تو ر آورده می سازی »یعنی هر کس که از تو چیزی را طلب کند تو به او می بخشی …

منبع :

در محضر آیته الله مجتهدی /محمود گلپایگانی/ص335

بر اعتقاد به او استوار باشیم...

 

 

قرآن کریم:

(ما اراده کردیم تا بر مستضعفان زمین نعمت بخشیم وآنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):

سوگند به آن که مرا نوید دهنده بر انگیخت، آنان که در روزگار غیبت او (مهدی علیه السلام) بر

اعتقاد به او استوار مانند از کبریت احمر کمیاب ترند.

 ودر جای دیگر خطاب به اصحابش فرمودند:

پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و پاداش پنجاه نفر از شما را دارد.

عرض کردند:

 ای پیامبر خدا ! ما در بدر و حنین با شما بودیم و قرآن در میان ما نازل شد !

فرمودند: اگر آنچه بر سر ایشان می آید برسر شما بیاید مانند آنان صبر و شکیبایی نمی کنید.


برای تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا فدا

                                                      

                                       صلوات

 

منبع :گام های سلوک /حسن قدوسی زاده ص156

چه کسانی موجب ناراحتی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )می شود ؟...

 

اعمال همه ما را هفته دوبار به محضر حضرت بقیةالله (عجل الله تعالی فرجه الشریف)عرضه می دارند و حضرت با دقت آنها را نگاه می کند و اگر خلاف اخلاقی پیدا شد ،ناراحت می شود . مرحوم شهید مدنی در این باره می گفت :«وقتی آقا اعمال ما رو می بیند که در آن گناه است ،اشک می ریزد . امیدواریم ما از جمله کسانی باشیم که هر وقت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )پرونده اعمال ما را می بیند خوشحال شود وبخندد»

منبع :

مو عظه خوبان / سید علی رضا ادیانی / ص108

ما برای این چادر داریم می رویم!

 


رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح را دید به من 

گفت:«بیارش داخل اتاق عمل…». دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تاراحت تر بتوانم مجروح را 

جابه جا کنم.

مجروح به سختی گوشه ی چادرم را گرفت و بریده بریده وبه سختی گفت:

«من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری؛ ما برای این چادر داریم می رویم». چادرم در مشتش

بود که ………………شهید شد.



منبع:موعظه خوبان/سید عیرضا ادیانی، حسین ترابی ص59

 

عین ...شین ...قاف

 

هر تابستان ها می آمد مشهد، درحرم همراهش بودم ایستاده زیارت می کرد. من اما بعد از مدتی خسته می شدم، این پا وآن پا می کردم ،بیشتر که خسته می شدم
،می نشستم،باز ازنشستن هم خسته می شدم، می ایستادم، اما پیرمرد تمام مدت ایستاده به مرقد نگاه میکرد. وذکر می گفت معمولا زیارتش دوساعت طول می کشید.

جوان بودم وجسور،زیارتش که تمام شد، پرسیدم :شما خسته نمی شوید؟ ماکه جوانیم از پاافتادیم،"جواب نداد. بعد از زیارت، صحن های حرم امام رضا (علیه السلام ) رامی گشت. به همه ی صحن ها می رفت وهمه رفتگان را یاد میکرد و برایشان فاتحه می خواند.

داشت از صحن بیرون می آمدبه من اشاره کرد :"بیا “ازجیبش پول درآورد و به من داد وگفت:

برو عطاری داروی (عین شین قاف )=عشق بگیر تا خسته نشوی.

 

منبع:

العبد/از خاطرات یکی از همراهان محمد تقی بهجت (ره)

 

بستن راه دل؟..

 

به بزرگی گفتند : با چه چیزی به این مقام رسیدی ؟گفت بر سر راه دل نشستم و غیر خدا را راه ندادم

پیام لیلی....

آنگاه که لیلی بیمار شد، به مادرش وصیت کرد و گفت : مادر ! پیام من را به مجنون برسان و به او بگو: اگر خواستی به کسی علاقه پیدا کنی به یک موجودی که با یک تب از بین می رود دل نبند ، حیف است انسان به متغیر دل ببندد.

منبع:

حکایت و حکمت /حسین دیلمی /ص50

بیش از این رمقی نداشتم...

 

خودش را وقف شهدا کرده بود. محال است کسی او را بیکار دیده باشد! استراحت برایش معنا نداشت

.معتقد بود آدم باید آنقدر برای خدا کار کند که وقتی مرد، حسرت چیزی را نخورد: آن دنیا دستش پر باشد و بگوید دیگر بیش از این رمقی نداشتم .

خداوند متعال در قران کریم می فرمایند:

در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه ایستاده اند: بعضی پیمان خود را به آخر بردند (ودر راه او شربت شهادت نوشیدند ) و بعضی دیگر در انتظار ند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهدو پیمان خود ندادند . سوره احزاب ،آیه 23

منبع:

شیدایی/ص115

آیا به همه می شود گمانی بد داشت!!!...


از حکیمی پرسیدند :«آنکه وضع حالی و مالی اش از همه خراب تر است ،کیست ؟»

گفت «کسی که از بدگمانی ،به احدی اطمینان  ندارد و از بدرفتاری ،کسی به او مطمئن نیست »

منبع :موعظه خوبان/سید علیرضا ادیانی /ص181

چه کنم تا بتوانم به نامحرم نگاه نکنم...

مردی به جنید گفت : چه کنم تا بتوانم به نامحرم نگاه نکنم؟

 جنید گفت : این نکته را به یاد داشته باش که:

پیش از آنکه چشم تو به نامحرم بیفتد ، چشم دیگری مراقب تو است

 منبع:

داستان های موضوعی/ کاظم سعید پور ص 247

 

محک نماز است...

مگر معراج نمی خواهید؟

مگر نمی خواهید بالا بروید؟پس،نماز کامل بخوانید.

محک نماز است.

سرنماز،اول وقت حاضر شو. شاید اخرین دیدارت با خدا باشد در زمین.!!!

منبع:

از نصایح اخلاقی ایت الله بهجت/سال1394/4/2

ضرورت نماز شب

 

 

عالم فرزانه آیت الله سید علی قاضی (رحمه الله علیه )به یکی از شاگردان خود می نویسد:

اما نماز شب، پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست و تعجب از کسی که می خواهد به کمال دست یابد ،در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند. و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر بوسیله نماز شب.

منبع:

 نامه های عرفانی ،ص 233

دستور العملی برای تهذیب

 

دستورالعملی برای دفع صفات کریهه نفسانی و حضور قلب در نماز مرقوم بفرمایید؟

آیت الله بهجت (رحمه الله علیه ) می فرمایند:

بسمه تعالی

اصلاح نماز ،مستلزم اصلاح ظاهر وباطن و دوری از منکرات ظاهری وباطنی است. واز راه های اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع نماز، به حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است همان گونه در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت(علیه السلام ) عرضه می داریم: به واسطه شما است که طاعات واجب مورد قبول واقع می شوند.

 

منبع :

پایگاه اینترنتی موسسه تنظیم و نشر آیت الله بهجت (رحمه الله علیه)

1 2 4 5