موضوع: "معنوی"

این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم...

این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم.

گفتم شاید اشتباه می کنم.

شاید اشک یا غم و غصه… نمی گذارد درست بخوانم، یا متوجه بشوم.

باز با خودم گفتم شاید وصیت نامه کس دیگری است.

دوباره پشت پاکت را خواندم. خودش بود نوشته بودوصیت نامه العبد محمد تقی بهجت".

پس چرا نوشته بود"نماز و روزه ی من را قضا کنید"؟؟؟

 

 

منبع:

کتاب العبد/محمد تقی بهجت(ره)

 

هرگز برخود و طاعتت خوش بین مباش....

اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداونددر بر آوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به در گاه خدا توجه

کن تا عبادت تورا خالی از نقصان و خالی از عفو ورحمت و مغفرت، به خدا بسپارد…

و هرگز به خود وطاعتت خوش بین مباش…زیرا چه بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به جا آورده ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که

دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت زده شده لند.

حال چگونه خواهد بود اگر خداوند که هیچ چیز بر او پنهان نیست، ناظر بر اعمالت باشد؟؟؟

 

منبع:

اقبال الاعمال/ ج2/ص 249

 

هرگز برخود و طاعتت خوش بین مباش....

اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداونددر بر آوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به در گاه خدا توجه

کن تا عبادت تورا خالی از نقصان و خالی از عفو ورحمت و مغفرت، به خدا بسپارد…

و هرگز به خود وطاعتت خوش بین مباش…زیرا چه بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به جا آورده ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که

دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت زده شده لند.

حال چگونه خواهد بود اگر خداوند که هیچ چیز بر او پنهان نیست، ناظر بر اعمالت باشد؟؟؟

 

منبع:

اقبال الاعمال/ ج2/ص 249

 

توصیه‌های آیت‌الله جوادی آملی به پرستاران...!


به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، آیت‌الله عبدالله جوادی آملی بعدازظهر امروز در دیدار جمعی از اعضاء نظام پرستاری استان قم که در بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، با اشاره به‌ضرورت توجه به‌سلامت روح و روان در کنار توجه به‌سلامت جسم اظهار داشت: انسان یک موجود ابدی است و مرگ تنها پلی برای رسیدن به ابدیت به‌حساب می‌آید.

وی بابیان اینکه رسیدگی به‌سلامت بدن واجب شرعی است، افزود: در کنار آن باید به این نکته هم توجه شود که بدن تنها مرکب و ابزار است و جان ما، راکب این مرکب است و با دور کردن شرک از جان سلامت روح تضمین می‌شود.

مرجع تقلید شیعیان تصریح کرد: آن چیزی که بعد از مرگ برای انسان باقی می‌ماند همین جان اوست، لذا باید برای سلامت آن رابطه خود با خداوند را تقویت کنیم و شرک خفیه را از جان خود دور کنیم.

وی با تأکید بر اینکه توحید باعث معطر شدن جامعه می‌شود، خاطرنشان کرد: حقیقت توحید نفی شرک را به همراه دارد چراکه منشأ همه اختلافات همین شرک است و با دور کردن شرک و پیوند با توحید جامعه به آرامش خواهد رسید.

آیت‌الله جوادی آملی پرستاری را شغلی مشکل دانست و گفت: این شغل با آنکه دشواری‌های زیادی دارد ولی ثواب فراوانی هم دارد چراکه آن‌ها تأمین سلامت مردم را که از بهترین نعمت‌هاست را تأمین و مراقبت می‌کنند.

وی خاطرنشان کرد: پرستاران آموزش‌های پزشکی را به‌ویژه در بخش پیشگیری از بیماری‌ها به جامعه منتقل و آموزش دهند و از این حیث نقش معلم گونه در جامعه ایفا می‌کنند.

منبع:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/07/25/1213735/%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86

روزها به پنج قسم تقسیم می شوند

شیخ بهایی رحمت الله علیه می  گوید، روزها به پنج قسم تقسیم می شوند:

1: روز مفقود و گمشده

2: روز مشهود و حاضر

3: روز مورود و آینده

4: روز موعود و وعده داده شده

5: روز ممدود و ادامه دار

منظور از مفقود و گمشده، دیروز تو بود که با زیاده روی، آن را از دست دادی.

منظور از روز مشهود و الان و حاضر همان هست که الان در آن زندگی می کنی که فرصتی برای ذخیره کردن توشه برای آخرت است.

منظور از روز مورود و آینده، فردای تو می باشد که نمی دانی آیا از روزهای تو حساب می شود یا خیر؟؟؟

منظور از روز موعود و وعده داده شده آخرین روزهای عمر تو می باشد که سعی کن همیشه آن را در مقابل خود داشته باشی و فراموشش نکنی.

منظور از روز ممدود و ادامه دار، اخرت تو می باشد که وقتی امد، همیشه ماندگار است، پس درباره این روز، تمام تلاش خود را به کار ببر، زیرا در آن روز یا به نعمت یا به عذاب همیشگی می رسی.

منبع:

کشکول شیخ بهائی/ص227

شیطان:« ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم!؟»

روزی شیطان با حضرت یحیی (علیه السلام)گفتگویی انجام داد. شیطان به این پیامبر الهی گفت: می خواهم تو را نصیحت کنم.
حضرت یحیی(علیه السلام) فرمود: من میل به نصیحت تو ندارم؛ ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد تو چگونه اند.
 
 شیطان گفت: مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند:
 
1 - عده ای مانند شما معصومند، از آنها مأیوسم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند.
 
2 - دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم.
 
3 - دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج می برم؛ زیرا فریب می خورند؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها به یاد خدا می افتند. و از چنگال ما فرار می کنند. ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم.
 
منبع:
 
کشکول ممتاز، ص 426.

تعیین سرنوشت ما دست چه کسی است؟


ما سرنوشت را خودمان می سازیم اما عواملی تکوینی هم موثرند

ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

ﺍﻳﻦ ﻛﻴﻔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﻰ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻭ ﻧﻘﻤﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺣق ، ﺣﺎﻟﺎﺕ ﭘﺎﻙ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺣﺴﻨﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﻛﻔﺮ ، ﺷﺮﻙ ، ﻋﺼﻴﺎﻥ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ ؛ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .

و یا خداوند بازهم در این باره در سوره ابراهیم می فرماید:

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ

ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ، ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎ ﻭ ﮔﺰﻧﺪﻫﺎ ﺣﻔﻆ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ . ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻴﭻ ﻣﻠﺘﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺑﻠﺎ ، ﻧﻜﺒﺖ ، ﺷﻜﺴﺖ ﻭ ﺷﻘﺎﻭﺕ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﻰ ﻫﺎ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ . ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻠﺘﻰ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ﻫﻴﭻ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻰ ﻧﻴﺴﺖ ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻳﺎﻭﺭﻯ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .
ما باید بدانیم که خداوند به عبادت ما نیاز ندارد.
ما برای سیر الی الله نیاز به نماز داریم.
چون برای رسیدن به درجه معرفت و شبیه شدن به خالق در بعضی صفات نیاز به صعود و عروج داریم و نماز نیز می تداند معراج مومن باشد.البته درجه نماز های افراد باهم فرق میکند. بندگی باید یاد گرفت و درک کرد. آنوقت است که همه چیز شیرین میشود.انسان می تواند با بندگی کردن سرنوشت خود را به بهترین شکل رقم بزند.

منبع :

http://www.afkarnews.ir/

می نویسم صادقانه...برای آنکه باید باشد و نیست...

 

مولای من!!!

ای ناگهان تر از همه اتفاق ها…

پایان خوب قصه ی تلخ فراق ها…

ای وارث شکوه اساطیر جلوه کن…

تا کم شود ابهت این ادعاها…

                                         یکی می پرسد…اندوه تو چیست؟؟؟

                                        سبب ساز و سکوت مبهمت کیست؟؟؟

                                      برایش صادقانه می نویسم…برای آنکه باید باشد ونیست…

 

                     تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (روحی وارواحنا له الفداء)

                                                                      صلوات….

                                                                  

منبع: دلنوشته یکی از طلاب

واقعا ....جای تعجب است!!!

 

جای تعجب است که به شخصیت ها و سخنان آن ها اهمیت داده می شود و سخنرانی هایشان ضبط می شود اما…. 

قرآن که در دست ما هست این طور نزد ما ارزش ندارد.

همه می دانیم که درباره قرآن مقصریم…

 

منبع: آیت الله بهجت (ره)/نکته های ناب.

موضوع قناعت را جدی بگیرید...

 

به برادارن و خواهران در تمام کشور عرضه می دارم که موضوع قناعت را جدی بگیریم.

منظورم از قناعت این نیست که به نعمت های الهی دست نزنید و از آن ها بهره مند نشوید. مقصود این است که

حد و اندازه نگه دارید، و زیاده روی و اسراف نکنید، نعمت های الهی را ضایع ننمایید، که متاسفانه بسیاری می کنند.

در جمهوری اسلامی کسانی هستند، که دستشان به نعمت الهی نمی رسد.

نه به خاطر اینکه کم داریم، به خاطر اینکه خیلی ها به خودشان اجازه می دهند که نعمت های الهی را بی حساب

مصرف می کنند، هیچ ملاحظه ای نکنند، هیچ حدی نگه ندارند و حتی نعمت های الهی را ضایع کنند.

چقدر نان ضایع می شود! چقدر غذای طبخ شده ضایع می شود!چقدر میوه از مراسم ها دور ریخته می شود!

اسراف گناه کبیره است….و تمام این ها اسراف است.

 

بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه)/1372/1/4

مصداق وعده ی الهی...

ما همین قدر می دانیم که وجود مقدس امام زمان(علیه السلام) مصداق وعدهی الهی است. همین قدر

می دانیم که این باز ماندن خاندان وحی و رسالت، علم سر افراز از خداوند در زمین است.

*السلام علیک ایهاالعلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث والرحمته الواسعته وعدا غیر مکذوب*

حجت خدا در بین مردم زنده است، موجود است، با مردم زند گی می کند، مردم را می بیند، و

دردهای  آن ها را حس می کند.

انسانها هم آن هایی که سعادتمند و ظرفیت داشته باشند، در مواقعی به طور ناشناس او را زیارت می

کنند.

او وجود دارد، یک انسان معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آن ها زندگی می کند این

خصوصیت عقیده ی ما شیعیان است.

 

 

منبع:بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه)/1369/12/11

معیار امروز!!!...

 

وجود امام امروز برای ما معیار است راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنیا و آخرت است و من با تمام

وجود این اعتقاد را دارم که شناخت و مبارزه با جریان هایی که بین مسلمین سعی در به انحراف

کشیدن انقلاب از

خط اصیل و مکتبی آن را دارند به مراتب حساس تر سخت تر از مبارزه با رژیم صدام و آمریکاست

و وصیتم به

برادران این است که سعی کنند توده مردم که عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادی سیاسی آماده کنند که بتوانند

کادرهای صادق انقلاب را شناسایی کنند و عناصری که جریان انحرافی دارند بشناسند که شناخت مردمئ در سایه

تداوم انقلاب حیاتی است.

 

منبع: مجموعه خاطرات/صمدی/ص30

 

اگر ریاست برای دین من ضرر دارد مرا ببر!!!...

آیت الله بهجت( رحمت الله علیه) نقل کردند که: مرحوم حاج آقا حاج حسین قمی پس از رسیدن به ریاست و

مرجعیت  به کسی گفته بود، برو و از جانب من به حضرت امیرالمونین بگو: اگر ریاست برای دین من ضرر دارد

مراببر.

طولی نکشید که از دنیا رفت.

 

منبع: کتاب زمزم عرفان/ص90

 

درد بی درمان!!!...

 

اگر شما مخلصید، چرا چشمه های حکمت از قلبتان به زبانتان جاری نشده، با اینکه چهل سال است به خیال خود

قربت الی الله عمل کرده اید.

با اینکه در حدیث وارد است کسی که برای خدا چهل صباح، اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلبش به زبانش

جاری گردد، پس بدان اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بی درمان همین جاست…

وای به حال کسی که با نماز و طاعتش وارد جهنم شود.

 

منبع: چهل حدیث/ص43

خدایا!...آیا بنده ای بدتر از من هم داری؟؟؟

عجب از امراض مهلکه است.

هر چقدر هم خوب شدید و کارهای نیک انجام دادید، باز به خدا بگویید:”خدایا! آیا بنده ای بدتر از من هم داری؟

امام سجاد(علیه السلام) با اینکه معصوم بودند. اما با این حال در دعای ابو حمزه عرض می کنند: خدایا چه کسی

بد حال تر از من است.

 

منبع:در محضر مجتهدی/ص95

همیشه توجه مان به عیوب خودمان باشد!!!....

بی عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه تو جه مان به آن عیوب خودمان باشد….و انسان که بخواهد برای خدا کار کند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد.

دنبال این نباشد که ببیند چه حسنی دارد. برای این که، دنبال اینکه چه عیبی دارد، می شود انسان در صدد رفع آن برآید، و دنبال اینکه چه حسنی دارد پرده می شود در چشم انسان و نمی تواند عیوب خودش را ببیند.

 

منبع:صحیفه نور/ج17/ص161

خانه گرم و نورانی!!!!....

 

شرط زندگی و معاشرت را دعوا نکردن قرار دهید،یگانگی و الفت مبداء تمام خوبی هاست.از حدیث کساء ادب صحبت کردن فرزندان و شوهر و همسر با یکدیگر بیاموزید، اگر زن با مرد مدارا کند، در نصف اعمال خوب او شریک است.

با بزرگ خانواده تان مدارا کنید.زن با شوهرش، فرزندان با پدرشان مراعات کنند و حرمت او را نگه دارند.هماهنگی و موافقت اخلاقی بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیا علیهم السلام غیر ممکن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و با صفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت داشت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.

 

منبع: حاج دولابی/مصباح الهدی

این حرکت دست من، در اینجا حساب دارد!!!...

آیت الله شبیری زنجانی نقل می فرمودند: من از نزدیکان حاج احمد آقا فرزند اما شنیدم که ایشان حضرت امام خمینی( رحمت الله علیه) را در خواب دیده اند.

از ایشان می پرسند که به شما چه گذشت؟

ایشان دست خود را بلند می کنند و پایین می آورند و می گویند: بدان، حرکتی مانند این حرکت دست من در اینجا حساب دارد.

حاج احمد آقا می پرسند: عبور از برزخ چه گذشت؟

امام می فرمایند: با وساطت اولیای خدا به خوبی گذشت.

 

منبع:کتاب حمیم/ ج2/ص215

ذکر نجات از فشار های آخرالزمان...

ائمه ی ما (علیهم السلام) به ما فرموده اند: که در این فشارهای اخرالزمان بگویید:”

یاالله یا رحمن یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک

معنایش این است که: خدایا!همان مرتبه ای را که مطلوب تو هست، ما را به همان درجه برسان و بر آن نگهدار.

صراط از همین جا شروع می شود اگر یک ذره انحراف پیدا کنیم خدا می داند در کجا پرت می شوید.

کسی که کارش خراب است یا جلو رفته و یا عقب مانده است ودر هرحال اعتدال را رعایت نکرده است.

 

منبع:نکته های ناب آیت الله بهجت(ره)

روزی می رسد!!!...

عارف حکیم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به(مرشد چلویی) می گفت: روزی تو همیشه می رسد، گاهی کم است گاهی زیاد، گاهی کم است و گاهی زیاد، ولی روزی حداقل را خدای متعال قطع نمی کند.

مثل جوی آب، گاهی آب زیاد و تندی در جوی می آید و گاهی هم آب کم می شود، اما قطع نمی شود.

<آب باریک بند نمی آید، آب باریک همیشه میاد>

 

منبع: بهترین کاسب قرن

من همین هایی که می گویی هستم،اما تو آن طور که می نمایی هستی؟

اگر این حب نفس و خود خواهی نباشد، انسان از دیگران عیب نمی گیرد. این عیب گیری هایی که بعضی از ما نسبت به دیگران می کنیم، همه اش برای این است که ما خودمان را برای آن حب نفسی که داریم(خود را) خیلی مهذب و آدم کاملی می دانیم و دیگران را معیوب می دانیم و به عیبشان ایراد می گیریم.

در آن شعر هست که یک آقایی شعرش را نمی خواهم بخوانم به یک کسی اشکال کرد(او) گفت:

من همین هایی که می گویی هستم، اما تو آن طور که می نمایی هستی؟؟؟

 

منبع: تفسیر سوره حمد/ج3

بکوب بر فرق هر چی غیر خداست

 شهید نواب صفوی دستور داده بود که برادران ما ظهر که شد، هر جا که بودند، اذان بگویند. ایشان می گفتند: وقت اذان، صدای الله اکبر باید توی تمام شهر ها و کوچه ها و خیابان های ایران بلند بشه.

در یکی از جلسات این موضوع را خاطر نشان کرد، سپس یکی را بلند کرد و گفت: شما اذان می گین ؟  او گفت: خیر آقا    فرمودند چرا؟    گفت: روم نمیشه    آقا پرسیدند: 

یه سوال ازت دارم . شما چی میفروشین ؟   گفت: خیار ، بادمجان ، وکدو و…    داد هم میزنی    او گفت: بله آقا  «آقا به او گفت: میشه یکی از اون فریاد هارا اینجا بزنی ؟»

گفت نه آقا روم نمیشه    آقا پرسیدند چرا؟     گفت: «آخه آقا من اینجا جنسی ندارم، سر کادم جنس هست که من داد میزنم. مثلا خیار یه قرون، اما اینجا که چیزی ندارم

که براش داد بزنم.» 

در این موقع آقا گفتند: آها! پس بگو من دین ندارم. یه جوونی با این هیبت و توانایی و قدرت، خجالت میکشه فریاد بزنه الله اکبر، اشهد ان لا اله الله، خجالت میکشه بگه ای

پرندگان، ای چرندگان، ای آسمان، ای زمین، من شهادت می دم که خدا از همه بالا تره.

اون وقت خجالت نمی کشی با این همه عظمت و بزرگی، داد می زنی خیار یه قرون ؟ می بینی خودت رو چقدر پایین آوردی و موقع اذان گفتن، چطور خودت را بالا می بری؟

وقتی فریاد می زنی الله اکبر، می کوبی بر فرق هر چی غیر خداست.» 

 

منبع:

خاطراتی از شهید نواب صفوی، یاران ناب 2 ، چاپ سوم، ص41

دهــه فــجر مــبــارکــــ....

فجر است و سپیده حلقه بر در زده است / روز آمده، تاج لاله بر سر زده است

…..با آمدن امام در کشور ما / خورشید حقیقت زافق سر زده است ………

دهه فجرمبارک

منبع:

http://www.beytoote.com/fun/visual/fajr-poetry.html

دوازده بهمن چه روزي است ؟

 

 ورود حضرت امام خمینی (ره) به وطن اسلامی و آغاز دهه مبارکه فجر

30 سال پیش درچنین روزی درسال 1357هجری شمسی ، امام خمینی(ره) بنیانگذارجمهوری اسلامی ایران، پس ازپانزده سال دوری ازوطن درمیان استقبال پرشورمردم قدم به خاک میهن اسلامی گذاشتند. پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو، امام خمینی (ره ) ساعت سه و سی دقیقه به وقت تهران به سوی تهران حرکت کردند .

با آنکه پخش مستقیم مراسم ورود امام از شبکه تلویزیون میلیون ها نفر را درخانه ها پای تلویزیون نشانده بود ، در تهران سیل جمعیت برای دیدار رو در رو با امام خمینی خود را به مسیر تعیین شده و خیابان هایی که از فرودگاه تا بهشت زهرا به عنوان معبر امام انتخاب شده بود رسانده و در سوی خیابان ها مستقر شدند . به نوشته روز نامه کیهان طول جمعیت استقبال کننده از امام خمینی به 32 کیلومتر می رسید . در هواپیما دویست نفر امام را همراهی می کردند که پنجاه تن از از آنان همراهان و هواداران و نزدیکان امام خمینی و 150 نفر دیگر از خبرنگاران بودند . راس ساعت نه و سی و هفت دقیقه و سی ثانیه امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند .

خودروی حامل امام خمینی و افراد اسکورت با سرعتی متعادل به سوی میدان آزادی به راه افتادند تا از آنجا راهی دانشگاه تهران شوند و سپس راه را در مسیر خیابان آزادی تا بهشت زهرا ادامه دادند . امام (ره)در این روز ابتدا در فرودگاه با ایراد بیاناتی از تمامی افرادی که در این مدت در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نقش ایفا کردند تشکر کردند . ایشان سپس با حضور در کنار شهدای انقلاب اسلامی درباره مواردی چند از جمله غیر قانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم گذشته ایراد سخن کردند . ایشان همچنین در این روز طی پیامی از افسران ، در جه داران و سربازان ارتش خواستند با دولت غاصب بختیار همکاری نکنند . آن حضرت همچنین در مدرسه رفاه تهران در میان اعضای کمیته برگزاری استقبال از دستاوردهای انقلاب سخن گفتند .

منبع:

http://www.tebyan.net

دهه فجر...

 

بسم الله الرحمن الرحیم

باز هم دهه فجر رسید. روزهای پیروزی انقلاب اسلامی که برای پدر و مادرهای ما پر از خاطره است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمار می رود.

دوازده تا بیست و دو بهمن ۱۳۵۷ دهه فجر انقلاب اسلامی و روزهای سرنوشت ساز ملت به پاخاسته ایران است. بازگشت افتخارآمیز امام خمینی به ایران اسلامی و اعلام تشکیل دولت موقت با خود نتایج مثبتی از جمله پیوستن بسیاری از ارتشیان به انقلاب و بیعت نیروی هوایی با امام بزرگوار و شکست حکومت نظامی با حضور شکوهمند مردم در صحنه به فرمان امام خمینی، فتح مراکز مهمی همچون صدا و سیما و پادگانهای نظامی و سرانجام پیروزی انقلاب اسلامی را همراه داشت .

هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبود های زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد. همچنین در سازمان‌ها و ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایش‌ها می‌شود. صدا و سیمای ایران نیز غالباً به پخش نماهنگ‌ ها و تصاویر مربوط به روزهای مبارزات و تظاهرات می‌پردازد. همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار می‌شود.

در مدارس نیز دانش آموزان کلاس‌های درس را با نوارهای رنگی، پرچم و عکس های زیبا از روزهای انقلاب اسلامی تزئین می‌کنند.

در روز دوازده بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای امام خمینی به ایران، در حدود ساعت نه و سی دقیقه نواخته می‌شود.

در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد، در حدود ساعت نه و سی دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن ماه هواپیمای حامل امام خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. امام خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه هفده که مدفن شهدای انقلاب بود، شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.

*دهه فجر بر همه ی ایرانیان مبارک باد*

منبع:

http://www.takfars.ir/ا

دوستی با پیامبر

 


 از اثرات احترام به  سالمندان دوستی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است چه افتخاری بالاتر از این که فردی لیاقت دوستی با پیامبر را داشته باشد احترام گذاشتن به سالمندان  حتی در خیابان وقتی عبور از عرض آن برای آن‌ها دشوار است احترام به آن‌ها محسوب می‌شود . گرفتن بار سنگینشان کمک کردن برای سوار شدن یا پیاده شدن همه و همه احترام به آن‌هاست و باعث  ایجاد احساس همدلی در مردم می‌شود.

انسان هر آنچه می‌کند به او باز می گرددو هر عملی را عکس العملی هست همه ما در کارنامه زندگی خود اعمالی داریم که خوب یابد برای ما نوشته شده‌اند که بر همان اساس در زندگی خود خوب یا بد می‌بینیم اگر خوب کرده باشیم پاداش ما همان خوبی و در صورت بدی بدی خواهیم دید بر این اساس امام علی علیه السلام فرمودند : به پیران احترام بگذارید تا کودکانتان به شما احترام گذارند
 

ایشان می‌فرمایند: به کودکان رحم کن و بزرگسالان را احترام را کن تا از دوستان من باشی.

 

 منبع:

. (کافی ج2 ص316 ح7 )

آثارنماز جماعت را می دانی ...؟؟؟

ثواب نماز جماعت

در روایتی وارد شده است كه «اگر یك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد، و اگر دو نفر اقتدا كنند، هر ركعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و عده آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمانها كاغذ و دریاها مركب و درختها قلم و جن و انس و ملائكه نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یك ركعت آن را بنویسند».

مستحب است كه نمازهای واجب خصوصاً نمازهای شبانه روزی به جماعت خوانده شود و در نماز صبح و مغرب و عشاء، خصوصا برای همسایه مسجد و كسی كه صدای اذان مسجد را می شنود بیشتر سفارش شده است.

مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادی، یعنی تنها خوانده شود بهتر است، و نیز نماز جماعتی را كه مختصر بخوانند، از نماز فرادی كه آن را طول بدهند بهتر می باشد.

وقتی كه جماعت برپا می شود، مستحب است كسی كه نمازش را فرادی خوانده، دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اول باطل بوده، نماز دوم او كافی است.

در زمان پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) هر گاه افراد نماز جماعت كم می شدند آن حضرت به جستجوی افراد می پرداخت و می فرمود: «شركت در نماز صبح و عشاء بر منافقان از هر چیز سنگین تر است».

و در حدیث آمده: «هر كه نماز جماعت را دوست بدارد، خداوند و فرشتگان او را دوست می دارند».

                                                                                  
 منبع:
 سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۱ساعت17:1توسط دانشجوان

نمازی که آدمی را عباد الرحمن می کند


می توان از سرنوشت و سیر آفرینش انسان این گونه فهمید که انسان تنها آفریده شده و تنها از دنیا می رود و با دانستن این واقعیت، او باید کاری کند که حداقل برای آن لحظات تنهایی اش مونس و رفیقی حقیقی پیدا کرده تا با او همراه باشد : یا انیس من لا انیس له و یا رفیق من لا رفیق له …

درمان تنهایی انسان تنها خداوند است … ای رفیق کسی که هیچ رفیقی جز تو ندارد … کسی که خصلت انسانی خود را درک کند و حقیقت تنهایی خودش را بفهمد راه برای زندگی واقعی و انس با خدا برایش راحت تر است …

خیلی از ما در زندگی عادی دنیایی خودمان دوستان و رفیقانی داریم و با آن ها هم در ظاهر خیلی معاشرت داریم اما حس تنهایی واقعی را در کوران های مشکلات زندگی و سختی های زندگی به وضوح حس می کنیم … و بعد از آن این حس تنهایی زمان مرگ است … آن جا است که اگر در دنیا خداوند را رفیق خود برگزیده باشیم و ارتباط خوبی در دنیا با او برقرار کرده باشیم در لحظات سخت تنهایی آماده خواهیم بود چون می دانیم که رفیقی برای تنهایی داریم و او ما را تنها نمی گذارد…
یکی از بهترین مکان ها برای درک تنهایی واقعی انسان و اینکه بتواند از این تنهایی واقعی، رفیقی برای تنهایی لحظه مرگ داشته باشد، وقت سحر است.

از اهل بیت (علیهم السلام) روایت است كه: آگاه باشید، درودهای خداوند شامل حال اهل سحر و پوزش طلبان سحری است «سحر» ناب ترین لحظه شبانه روز است. جایگاه این وقت شریف، آن گاه روشن می شود كه سوگندهای خداوند متعال بر این لحظه زمانی را با تعبیرهای گوناگون قدسی در نظر آوریم.سوگندهای قرآن، دلیلی است بر عظمت و اهمیت اموری كه به آنها سوگند یاد شده است.
آیات قرآن در موضوع سحر و سحرخیزی، فراخوانی است كه گاه از برتری وقت سحر و شكوه سحرخیزی و نشانه ها و یادگارها و نكات باریك و حقیقت های آن به گونه آشكار و بی پرده یاد كرده و همه را به شب خیزی فراخوانده: یا ایها المزمل، قم الیل الا قلیلا، نصفه او انقص منه قلیلا، او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا ؛ ای جامه به خود پیچیده، شب را جز اندكی بپاخیز، نیمی از شب را یا كمی از آن كم كن، یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تأمل بخوان.

یقین در کلام امام صادق(ع)


«عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است. »

، امام صادق علیه السلام فرمودند:
 
انَّ العَملَ القَلیلَ الدّائمَ عَلَی الیَقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیرِ عَلی غَیرِ یَقینٍ؛
 
«عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است.»
 
(جهاد النفس،‌ص62)

خودت را بشناس تا چرایی و چیستی دین را دریابی!

زندگی یعنی کم کردن رنج و افزایش لذت/ گرایش‌های پنهان ما عمیق‌ترند و لذت بیشتری به ما می‌رسانند

اصلی‌ترین بُعد وجود انسان گرایش‌های او هستند؛ اصلاً «منِ» ما در همین‌جا قرار دارد. گرایش‌ها بر اندیشه و

رفتار انسان تسلط دارند. منتها اگر می‌بینید که این‌قدر بر علم و عمل، تأکید شده برای این است که راه نفوذ

ما به قلب، همین دو تا هستند. وقتی می‌گوییم «یک کسی به معرفت نفس رسیده» یعنی فهمیده چه

می‌خواهد. یعنی فهمیده که کدام خواسته در وجودش اصیل و عمیق‌تر است. اصلی‌ترین و بلکه تنها رسالت

پیامبران این است که «ما به خودمان بیاییم». ما گرایش‌های پنهانی در وجود خودمان داریم که منشأ

عمیق‌ترین و بیشترین لذت‌ها هستند، و پیامبرها فقط می‌آیند تا این گرایش‌های پنهان ما را بیدار کنند.


الف) اگر خودت را بشناسی، مشتاق دین می‌شوی!

معرفت نسبت به دین یک ضرورت برای حیات انسان است؛ چه برای افراد متدین و چه غیر متدین.

نتیجۀ تعریف نظام‌مند از دین:.«جایگاه هر مفهوم دینی معلوم می‌شود . بهتر می‌توانیم دین را به‌کار ببندیم.»

انسان‌ها نسبت به دین، در سه تیپ جداگانه قابل تقسیم‌اند: انسان‌گراها، زندگی‌گراها، خداگراها.

روال بحث: اول «انسان‌شناسانه» وارد تعریف دین می‌شویم، بعد «زندگی‌شناسانه» و بعد «خداشناسانه».

اگر خودت را بشناسی، مشتاق دین می‌شوی.

اگر خودت را بشناسی، هم خدا را می‌شناسی و هم راه رسیدن به خدا را.

اگر نیاز خودت به دین را بشناسی، حاضری برایش هزینه کنی؛ مثل مراجعه به دکتر.

ب) گرایش‌ها، اصل وجود انسان

وجود انسان را می‌توان به سه بُعد تقسیم کرد: «علم و آگاهی»، «گرایش و اراده» و «عمل»

اصلی‌ترین بُعد وجود انسان، گرایش‌های انسان است.

در قرآن و روایات، محل گرایش‌های انسان «قلب» نامیده شده است.

ارزش «رفتار» و «افکارِ» انسان به گرایش‌های اوست.

«آگاهی» وقتی ارزش دارد که روی «گرایش‌ها» اثر خوب بگذارند.

هیچ رفتاری صرفاً بر اساس آگاهی - و بدون دخالت گرایش‌ها- انجام نمی‌شود/ گاهی ما علم‌زده می‌شویم!

محور «معرفت نفس»، شناختن گرایش‌های انسان است.

گرایش‌ها هستند که ذهن ما را وادار فعالیت می‌کنند.

ما به اندازه‌ای که به موضوعی «علاقه» داریم، در مورد آن «فکر» می‌کنیم.

اصل وجود انسان، گرایش‌های او هستند.

امام صادق(ع): تمام جوارح انسان، تحت امر قلب انسان هستند.

قلبت بهتر تو را به خدا می‌رساند تا کارهای خوبت

آگاهی نمی‌تواند گرایش جدیدی در انسان ایجاد کند؛ بلکه «مصداق» معرفی می‌کند.

آگاهی عشق تولید نمی‌کند؛ آگاهی فقط عشق پنهان را بیدار می‌کند.

گرایش‌ها را به این سادگی نمی‌شود تغییر داد.

گرایش‌ها مهمترین بُعد وجود انسان هستند/ تأکید بر «علم و عمل» به‌خاطر این است که اینها راه نفوذ به قلب هستند

ابهام با عظمت قلب انسان: برخی دوست‌داشتنی‌ها پنهان‌تر و برخی آشکارترند.

زندگی یعنی کم کردن رنج و افزایش لذت/ گرایش‌های پنهان ما عمیق‌ترند و لذت بیشتری به ما می‌رسانند.

یکی از مهمترین آگاهی‌ها دربارۀ گرایش‌ها: ای انسان! بخشی از گرایش‌های تو «پنهان» است!

منبع:

http://www.shahrekhabar.com/cultural/148567686055130

من از وابستگی ها بریده ام!

معلم متعهد و بسیجی شهید عبدالعظیم ندافپور اصلا تعلقی به دنیا و خواسته های دنیوی نداشت و بارها در مورد دنیا و مذمت طالبان آن این شعر را زمزمه می کرد:

دنیا چو حباب است و لکن چه حباب

نه بر سر آب بلکه بر سوی سراب

آن هم چه سرابی که ببیند به خواب

و آن خواب چه خواب، خواب بد مست و خراب

بکی از دوستانش می گفت:« بار ها از طرف مسئولان اداره آموزش و پرورش دزفول پیشنهاد مسئولیت های

مهمی به او می کردند، اما او نپذیرفت. دارایی خود را طبق معمول تخمیس کرد و گفت:« من از وابستگی ها 

بریده ام. دوباره مرا به کار و زندگی برنگردانید که این علایق ، انسان را از مسایل اصلی جدا می کند».

منبع:

سیره شهدای دفاع مقدس 22/موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت ص118

دعا برای طلب روزی حلال

احمد بن محمد بن ابی نصر روایت می کند که به حضرت امام رضا (علیه السلام)عرضه داشت: فدایت شوم، از خدا بخواه که روزی حلال نصیبم فرماید تا آن جا که کفت: امام (علیه السلام)فرمود: بگو:

«اَساَلُکَ مِن رِزِقِکَ الواسِعِ»؛ از تو روزی گسترده خواستارمی باشم…

منبع:

صحیفه رضا /ص212

 

دنیا، سرای عبرت


 

یک نگاه عموعی به دنیا و ویژگیها و سنتهای حاکم بر آن، جدای از وقایع تاریخی، پندهای فراوانی به انسان می‏دهد. قوانینی بر دنیا حاکم است که هر یک می‏تواند درس عبرتی برای انسان باشد. شناخت دنیا و آشنایی با خصوصیات آن، تأثیر قابل ملاحظه‏ای در سلوک و رفتار فراگیرنده می‏گذارد. شاید امیرالمؤمنین(ع)، تنها کسی باشد که به طور جامع به توصیف ابعاد و ویژگیهای مختلف دنیا پرداخته و به قصد تأثیرگذاری و عبرت‏دهی از آن سخن گفته است، تعابیر، تشبیهات و تمثیلات گوناگونی که در باب دنیا، در کلام علی(ع) وجود دارد، همه حاکی از همین مطلب است.
تعابیری چون: «اَلدُّنْیَا دارٌ مُنِیَ لَهَا الفَنَاءُ …»، «اَلدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ و عَنَاءٍ و غِیَرٍ و عِبَرٍ…»، «[الدنیا] دَارُ حَرْبٍ وَ سَلْبٍ وَ نَهْبٍ وَعَطْبٍ…»، «اِنّهَا دَارُ شُخُوصٍ و مَحَلَّةُ تَنْغِیصٍ…»، «دارٌ بِالْبَلاَءِ مَحْفُوفَةٌ…»، «مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ الحَیَّةِ…»، و صدها تعبیر دیگر، همه درصددِ دادن شناختِ عبرت‏آموز به انسانهاست. چنانچه گذشت، خود حضرت، پس از توصیه‏های فراوان در ابعاد گوناگون به فرزندش امام مجتبی(ع)، هدف خود را از این همه سفارش چنین بیان می‏فرماید:
یَا بُنَیَّ اِنّی قَدْ انْبَأتُکَ عَنِ الدُّنْیَا وَ حَالِهَا، وَ زَوَالِهَا وَ انْتِقَالِهَا وَ أنْبَاْتُکَ عَنِ الآخِرَةِ وَ مَا اَعَدَّ لِأهْلِهَا فِیهَا وَ ضَرَبْتُ لَکَ فِیهِمَا الأمْثَالُ، لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَیْهَا.
پسر عزیزم! من تورا از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودی ودست به دست گردیدنش آگاه کردم و از آخرت و آنچه برای انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم و برای تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذیری و براساس آن در زندگی گام برداری.
طبق این کلام، دادن این شناخت در مورد دنیا و آخرت به این دلیل است که فراگیرنده از آن عبرت بگیرد و مسیر زندگی را بر آن اساس پایه‏گذاری کند. بنابراین یکی از شیوه‏های عبرت‏آموزی، توصیف دنیا و بیان ویژگیها و سنتهای رایج آن برای فراگیرنده است.

منبع:

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,6330

علم؛ وسیله قدرت یافتن کشورهای اسلامی

علم؛ وسیله قدرت یافتن کشورهای اسلامی
«باید کشورهای اسلامی از لحاظ علم و فناوری پیشرفت کنند. گفتم غرب و آمریکا به برکت علم توانستند بر کشورهای دنیا مسلط شوند؛ یکی از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقداری از ثروت را هم با فریبگری و خباثت و سیاست به دست آوردند، اما علم هم مؤثر بود. باید علم پیدا کرد. روایتی است که فرمود: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه».(شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۱۹)

باید علم پیدا کنید. علم که پیدا کردید، پنجه ی قوی پیدا خواهید کرد. اگر علم نداشته باشید، کسانی که دارای پنجه ی قوی هستند، دست شما را میپیچانند. جوانهاتان را به علم تشویق کنید؛ این کار ممکن است؛ ما در ایران این کار را کردیم. ما قبل از انقلاب در ردیفهای آخرِ آخرِ علمی دنیا قرار داشتیم، که هیچ نگاهی به طرف ما جلب نمیشد. امروز به برکت انقلاب، به برکت اسلام، به برکت شریعت، کسانی که در دنیا ارزیابی میکنند، گفتند و در دنیا منتشر شد که ایران امروز از لحاظ علمی در رتبه ی شانزدهم دنیاست». (مقام معظم رهبری، 21/۰۹/1391)

«نقطه ی قوّت دیگر، پیشرفت علمی است. عزیزان من! این پیشرفت علمی را دست کم نگیرید. این پیشرفتها خیلی مهم است. علم، پایه ی پیشرفت همه جانبه ی یک کشور است. این حدیث را من یک وقتی خواندم: «العلم سلطان» علم، اقتدار است. هر کس این اقتدار را داشته باشد، می تواند به همه ی مقاصد خود دست پیدا کند. این مستکبران جهانی به برکت علمی که به آن دست پیدا کردند، توانستند به همه ی دنیا زور بگویند. البته ما هرگز زور نخواهیم گفت، اما علم برای ما به عنوان یک پیشرفت حتماً لازم است». (مقام معظم رهبری 14/11/1390)

اگر خداوند نسبت به جهان، علم نداشت؛ می توانست آن را اداره کند؟ «.. أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکلِّ شَی ءٍ عِلْما؛ خداوند متعال به احاطه علمی، بر همه امور عالم آگاه است» (طلاق، 12)

آیا آصف بن برخیا، می توانست؛ بدون علم، تخت بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام حاضر کند. « قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ أَنَا آتیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک؛ کسی که دانشی از کتاب [لوح محفوظ] نزد او بود گفت: من آن را (تخت بلقیس را) پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم. [و آن را در همان لحظه آورد]»(نمل، 40) عامل غلبه همه انبیاء بر مستکبران، علم و دانش الاهی آنان بود.


منبع :

پایگاه فرهنگستان , اختصاصی پایگاه حوزه/1392/6/31 

جوانان و دفاع مقدس

 


بسیاری از نیروهای حاضر در جبهه‌ها جوانان بودند. جوانان در قالب نیروهای بسیج حضوری چشم‌گیر در دفاع مقدس داشته‌اند. این جوانان از سر کلاس درس و دانشگاه یا کارخانه و مزرعه و اداره برای دفاع از آرمان و سرزمین خود به جبهه‌ها آمده بودند. جوانان ایران اسلامی با خلق رشادت‌های فراوان نشان دادند که بهترین جوانان جهانند. الگوی این جوانان، جوانان کربلا بود. ملتی که چنین جوانانی دارد به جاست که بر خود ببالد و به داشتن چنین جوانانی افتخار کند.
در سوگ شهادت شهیدان
رفتند عاشقان خدا از دیار ما
از حد خود گذشت غم بی‌شمار ما
دل‌هایمان به همره این کاروان برفت
در ره بماند دیده امیدوار ما
یک عده یافتند مقصد و مقصود خویش
واحسرتا به سر نرسید انتظار ما
عمری پی وصال دویدیم و عاقبت
اندر فراق سوخت دل داغدار ما
یاران زقید و بند علایق رها شدند
ماندیم و خاطرات کهن در کنار ما
افسوس روزگار شهادت به سر رسید
سوز و گداز و آه و فغان شد نثار ما
دیگر تمام قافله‌ها کوچ کرده‌اند
برجای مانده است تن زخمدار ما
صمد قاسمپور
منبع: ماهنا مه گلبرگ

http://rasekhoon.net/article/show/117700/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3/

 

تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی!!!!

 یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده  به کربلا آمده بود، پای مجروح وخونیش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین(علیه السلام) صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین( علیه السلام) چه می گوید؟

گفت: می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تورا پیدا کردم، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیداکنی!!!

خوش به حال این افراد، خوش به حال این عقیده ها، خدا ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم. امام، دور و نزدیک ندارد.

 

منبع: در محضر مجتهدی/ج1/ص66

تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی!!!!

جنت در دهان و دست خود توست!!!...

عارف کریم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به(مرشد چلویی) و متخلص به ساعی است.

ایشان می گفت: بهشت در دست و در دهان شماست.

ای انسان تو این همه به دنبال بهشت می گردی و آرزو می کنی که اهل بهشت باشی، در حالی که نمی دانی جنت در دهان و دست خود توست، دهانی که گفتارش حق و در راه اعتلای کلمه حق و اسماء الله باشد و دستی که دست دهنده است، به خلق خدا نیکی می کند و گره کار مردم را می گشاید.

کسی که صاحب چنین دست و زبانی باشد، همه عوالم هستی برای او پست و کوچک می شود و ملائکه پایبند او می شوند.

 

منبع:بهترین کاسب قرن، علی عابد نهاوندی

گشایش همه درهایی که به روی خود بسته ای...

مرحوم حاج اسماعیل دولابی می گفت:

مادرت را ببوس، دستش را بوسه بزن، پایش را ببوس، تا گریه بیفتد، وقتی گریه افتاد خودت هم به گریه می افتی.

آن وقت کارهایت روی غلطک می افتد و خداوند همه در هایی را که به روی خود بسته ای باز می کند.

 

منبع: کتاب مصباح الهدی

نامه ای به خدا....

 

این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظر علی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود.آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دور و بر حجره های طلبه ها می گشت و از توی آشغال های آنها چیزی برای خوردن پیدا می کرد. یک روز نظر علی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی تهران تحت عنوان” نامه ای به خدا” نگهداری می شود. مضمون نامه این است:

                                                                                           بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب خدا! سلام علیکم، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قرآن فرموده اید: “هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است."من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قرآن فرموده اید:"مسلما خدا خلف وعده نمی کند.".بنابراین اینجانب به چیز های زیر نیاز دارم:

1_خانه ای وسیع        2_همسری زیبا ومتدین        3_خادم     4_یک کالسکه و سورچی     5_ یک باغ      6_مقداری پول برای تجارت.

لطفا پس از هماهنگی به من اطلاع دهید.<"مدرسه مروی_حجره شماره 16_ نظر علی طالقانی".

پس نامه را در هنگام سحر برداشته و می برد لای درب مسجد شاه که در نزدیکی مدرسه مروی می باشد می گذارد. فردای آن روز ناصرالدین شاه با درباری ها می خواستند به شکار بروند. کاروان او از جلوی مسجد می گذشت.ناگهان به اذن خداوند، باد تندی شروع به وزیدن میکند و نامه نظر علی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازد.

ناصرالدین شاه نامه را می خواند و شکار را کنسل کرده و دستور می دهد کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد و نظر علی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظر علی را به کاخ آوردند،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:"نامه ای ا برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله نمودند. پس ما هم باید انجامش دهیم و دستور می دهد همه ی خواسته های نظر علی یک به یک اجرا شود.

 

                           نقش هستی نقشی از ایوان ماست                           آب و باد و خاک، سر گردان ماست

 

منبع: اثر آفرینان/ج6

اگر ده جمله صحبت می کرد، نه تا از صحبت هایش از خدا بود...

 

وایل پاییز 1361 چند روز قبل از تولد نوه ام، مادر عروسم خبر داد برادرش فوت کرده  و نمی تواند پیش دخترش برود.

غلامحسین هم با چند نفر برای ماموریت آمده بود تهران. فکر کنم یکی از همراهانش مجید بقایی بود که بعد ها شهید شد. باهم آمدند خانه که خودش خبر تولد دخترش را به من داد.

ما هم داشتیم خانه مان را نقاشی و بنایی می کردیم. مانده بودم چکار کنم. هر چه اصرار می کردم بچه ات به دنیا اومده و زنت تنهاست، برگرد برو اهواز، گوش نمی کرد، می گفت:”صاحب بچه خداست، خدا بچه رو داده، خودش هم حفظش می کنه من کاره ای نیستم” این عادت همیشه اش بود. اگر ده جمله صحبت می کرد، نه تا از صحبت هایش از خدا بود. عجیب معتقد بود که همه چیز از خداست. وتوکل زیادی داشت.

 

منبع: یادگاران/ص47

حواستان باشد در گردنه ی دنیا گیر نکنید...

 

امیدوارم سه کار یادتان نرود که همه چیز همین سه کار است:

یکی ایمان به خدا، یکی عمل صالح، یکی هم تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر

یعنی در مشقت، در زیاد و کم دنیا، خلاف قاعده دیدنی ها و در گردنه های دنیا حواستان باشد که گیر نکنید، خسته نشوید.

کوه را ببینید، دائم سربالایی و سر پایینی دارد. حتی آسمان هم پستی بلندی دارد.

در طیاره هم که انسان می خواهد مکه برود گاهی اوقات سر بالا می رود، گاهی پایین می آید. گاهی زیر صندلی خالی می شود و می گویند چاه است، پس آسمان هم چاله و بلندی دارد.

راه خدا و راه ایمان هم همینطور است، پستی و بلندی دارد، پس صبور باش.

 

منبع:مصباح الهدی/ص315

چوب این برخورد غلط را خوردم...هرچند آن شب در پی کار خوب و پسندیده بودم...

 

آیت الله بهاء الدینی نقل می کنند: در دوران جوانی شبی دیر وقت به خانه برگشتیم، به طوری که یک ساعت بیشتر به اذان صبح نمانده بود!

هنگامی که وارد خانه شدم، مادرم را چنان ناراحت و آشفته خاطر دیدم که ناگهان به سوی من آمد و گفت: چرا این قدر دیر کردی؟!

از ناراحتی و نگرانی تا الان نخوابیده ام.

و بنده با غرور جوانی ای که داشتم، به جای اظهار محبت و عذر خواهی ایشان گفتم: بیخود نخوابیده اید، می خواستید بخوابید.

اما چندی نگذشت که چوب این برخورد غلط را خوردم. هر چندآن شب در پی کار خوب و پسندیده بودم، ولی به خاطر پایمال کردن حقوق دیگران واذیت پدر و مادرم تنبیه شدم…

 

منبع: دریای عرفان/ص26

 

تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی!!!...

در ایام طفولیت متعبد بودم و سحر خیز، یاد دارم شبی در خدمت پدر (رحمت الله علیه) نشسته بودم و همه شب بیدار بوده و قرآن می خواندیم  به عبادت می گذراندیم و طایفه ای گرد ما خوابیده بودند.

به پدرم گفتم از اینان یکی سر بر نمی دارد دو گانه ای بگذارد!

چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند… که مرده اند! گفت جان پدر، تو نیز اگر بخفتی  به از آن که در پوستین خلق افتی!

یعنی …اگر توهم می خوابیدی بهتر از این بود که غیبت این خلق کردی.

 

منبع: تلخیصی از گلستان سعدی/حکایت شماره7

پاسخ های امیر الموءمنین(علیه السلام)...

شخصی از امام علی (علیه السلام) درخواست کرد که این پرسش هارا پاسخ دهد: واجب چیست و واجب تر کدام؟

عجب چیست؟ و عجب ترکدام؟ دشوار کدام است؟ و دشوارتر چیست؟ نزدیک چیست و نز دیک تر کدام است؟ هنوز سخنش تمام نشده بود، که آن حضرت با شعری پاسخش را داد.

توبه نمودن به پیشگاه پروردگار واجب است و از آن واجب تر ترک گناه است.

تغییر و گردش روزگار عجیب و شگفت انگیز است و از آن عجیب تر غفلت مردم است.

شکیبایی در ناملایمات و مصیبت ها دشوار است و دشوارتر از آن از دست دادن ثواب آن است.

هر چیزی که امید آمدنش را داشته باشی نزدیک است و مرگ از همه آن ها نزدیک تر است.

 

منبع:بحارالانوار/ج79/ص58

این جمعه هم گذشت...تو آقا نیامدی...

بدانیم مولایمان کجاست؟….

شاید هم اکنون در بیابانی است و سر به سجده اشک می ریزد و مارا دعا می کند…

شاید چون علی (علیه السلام) انقدر بی کسه آقا…سرش را در چاه کرده و با چاه درد و دل می کند…

شاید هم اکنون در کربلاست در بین الحرمین… نگاهی به پرچم سقا می کند و از آن طرف نگاهی به سیدالشهداء…

اما این را می دانم! که نزد ما نیست…می دانی چرا؟

چون خودمان نخواستیم، چون لیاقت می خواهد داشتنش، شاید ما هنوز کوفی مانده اییم…بیاید انتظارمان را با کمیل و ندبه خواندن نشان دهیم نماز را اول وقت بخوانیم، چرا که نماز گفت و گوی راز است و برآوردن نیاز…راز صحبت کردن با هم نشینی که در صحبتش ملالی نیست.

بیقرار توام و در دل تنگم گله هاست…        آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب، که افتاده در آب      در دلم هستی وبین من و تو فاصله هاست

بی تو هر روز مرا بیم فرو ریختن است       مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق       تو سکوت میکنی و سکوت تو

                         جواب همه ی مسئله هاست.

 

                                            تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا له الفداء

                                                                                                      گناه نکنید

منبع: دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه کوثر(س)

 

 

از همه معاصی شدیدتر...

 

و بدان این معصیت(غیبت کردن) از جهتی دیگر هم از معاصی، شدیدتر و تبعاتش بیشتر است.

و آن این است که علاوه بر آنکه جنبه ی حق الله دارد،جنبه حق الناس هم دارد، و خداوند نمی آمرزد(غیبت کننده) را تا صاحبش از او راضی شود…

رسول اکرم( صلی الله علیه و آله وسلم) در ضمن وصیت هایش به جناب ابوذر می فرماید: بترس از غیبت زیرا که آن از زنا شدیدتر است. عرض کرد برای چه یا رسول الله؟

فرمود: برای آنکه زانی اگر توبه کند خداوند می آمرزد او را، ولی غیبت آمرزیده نشود تا آنکه صاحبش بیامرزد. واگر خدای ناخواسته انسان با حقوق مردم از دنیا برود کارش بسیار مشکل می شود.

 

منبع:چهل حدیث/ص 293

منشاء تمام وابستگی ها...

تمام وابستگی ها، وابستگی ای است که انسان به خودش دارد. تمام وابستگی ها از خود آدم پیدا می شود. وقتی انسان وابسته است، نفسش وابسته است به جهانی که مال خودش است، به نفسیت خودش، به وضیعت خودش….

وقتی این وابستگی باشد، اگر بخواهند برایش تحمیل کنند، چون این وابستگی است، تحمیل می کند، قبول می کند.

وقتی ببیند یک چیزی با این آمالی که دارد مخالف است اگر نکند، یک وقت به هم می خورد، این خاضع خواهد شد.

اگر انسان از این وابستگی وارسته شد، آزارد شد از این این دیگر آزاد است، این دیگر آزاد است، این دیگر از کسی نمی ترسد،همه قرت های عالم جمع بشوند این نمی ترسد، برای اینکه آخرش این است که من از بین نمی روم، دیگر بالاتر از این که نیست.

منبع:

امام خمینی(رحمت الله علیه)/صحیفه نور/ج 16/ص 296

به اندازه ترس از یک پاسبان!

آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) می فرمودند: در زمان پهلوی که تشکیل مجالس روضه خوانی وهمه ی اجتماعات دینی و مذهبی ممنوع بود، مردم در مسجد اجتماع کرده بودند وشخص بزرگواری در بالای منبر مشغول سخنرانی بود.

از قضا، پاسبانی از پنجره ی مسجد سری به مسجد کشید تا اوضاع مسجد را مشاهده کند، مردم همه وحشتناک به سوی او نگاه می گردند، در این حال آن آقا که بر بالای منبر بود،  فرمود: اگر به اندازه ی ترس از یک پاسبان، از خدا می ترسیدیم، کار ما امروز به اینجا نمی کشید!

منبع:

در محضربهجت/ج2/ص 49

اولین کار مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف)

امام باقر (علیه السلام)می فرمایند: اولین کار اصلاحی و اجتماعی که مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف)آن را شروع می کند این است که دستور می دهد سقفهای مسا جد را برداشته مانند عریش موسی(علیه السلام)قرار می دهد.

امام باقر(علیه السلام)فرمودند: اولین چیزی که قائم (علیه السلام)در شهر انطاکیه انجام می دهد این خواهد بود که ازغاری تورات و عصای موسی و انگشتری سلیمان را بیرون می کند

منبع:

بحارالنوار/ج52/ص390 

اولین کسی که به دروغ سو گند به خدا یاد کرد ابلیس بود...

امام رضا (علیه السلام)در قصه آدم و حوا فرمود: شیطان آن دو را وسو سه کرد و گفت: خدا شما را از این درخت نهی نکرده، بلکه از نزدیک شدن به درخت دیگری نهی کرده وشما را از خوردن آن نهی نکرده مگر به خاطر این که فرشته می شوید و یا جاودانه باشید و سو گند یاد کرد که من خیر خواه شما هستم وآدم و پیش از آن کسی را ندیده بودند که به خدا سو گند دروغی یاد کند.

منبع:

مستدرک الوسائل /ج11/ص56

گفتگو با خدا

گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
    گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .

منبع:kocholo.org

چادر بهتر است یا مانتو؟؟؟..

همه مراجع تقلید می گویند:«برای زنان کافی است که حجاب کامل (شرعی)را با هر لباسی مناسبی، در برابر مرد نامحرم رعایت کنند، ولی بی شک چادر به عنوان حجاب برتر (به ویژهدر امان کن مذهبی)از ارزش والایی برخوردار است.»

از مراجع عظلام سوال شده است: پوشیدن مانتوهایی که بر جستگی های بدن (مانند سینه وپشت)رانمایان می سازد، چگونه است؟

همه مراجع می فرمایند:«اگر باعث تهییج شهوت باشد جایز نیست.»

خامنه ای: پوشاندن بر جستگی های بدن لازم است.

فاضل: اگر مهیج نباشد و مفسده هم نداشته باشد،در صورتی که زینت محسوب نشود، مانعی ندارد.

گلپایگانی: در صورتی که موجب جلب توجه اجنبی باشد جایز نیست..

منبع:چرا با حجاب شدم ؟/محمد رحمتی شهرضا/ص94

مرگ......

حکیمی به هنگام مرگ حسرت می خورد.

به او گفتند: تورا چه می شود؟

گفت: چه می اندیشید درباره کسی که سفری طولانی و بی توشه در پیش دارد و بی همدم در گور خواهد ماند.

و به داوری عدل می رود و حجتی ندارد.

منبع:

کشکول/شیخ بهائی/ص 206

نیکی به پدر و مادر....

 

امام رضا(علیه السلام) فرمودند: خوش رفتاری با پدر و مادر اگر چه مشرک باشند واجب است اما پیروی از آنان در امر حرام و گناه صحیح نیست.

فرزند در برخوردو نوع سخن گفتن، صدای خودرا نباید بلند تر از صدای پدر و مادر برد.

با آنان به نرمی و نیکی سخن بگوید نه با تندی و فریاد زدن.

سخن تند، توهین آمیز، حرف های بی ادبانه، به تعبیر قرآن (اف گفتن) در برابر آنان جایز نیست.

هنگام راه رفتن، جلوی آنان راه نرود و حتی قبل از آنان ننشیند.

احسان به والدین را بی واسطه به دست خود انجام دهد.

فرزند در هر موقیعتی که باشد باید در مقابل والدین متواضع و فروتن باشد.

منبع:

نشانی بهشت/ص84

همه شما از او بهترید!

 

ا

از ابن عباس روایت شده است: جمعی به نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) آمدند و به آن حضرت گفتند: فلان کس روزها روزه دار است و شب ها به نماز ایستاده و بسیار ذاکر است.

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کدامیک از شما خوردنی و آشامیدنی اورا می دهید؟

گفتند: همه ما.

پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: همه شما از او بهترید.

 

منبع:

کشکول شیخ بهایی/ج1

خدا ببخشه ؟...

از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. می خواستم حرف ها ی دلم را به او بزنم، کلی حرف را آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند امد و نتوانستم چیزی  بگویم. مجید به طرفم آمد. کنارم نشست. و گفت : “می دونم از دستم ناراحتی. الان مسجد بودم. بعد از نماز، زیارت عاشورا خوندم و توی سجده ی آخرش ،از خدا خواستم به خطر این که باهات بد حرف زدم منو ببخشه !..

منبع:

فرهنگ نامه شهدای سمنان /ج8/ص569

راوی: همسر شهید مجید کاشفی

صفات پسندیده چه صفاتی اند ؟...

حجةالاسلام رضوی می گوید :«روزی به استاد عرض کردم که علما ی اخلاق راه ها ی گو ناگونی  را برای رسیدن به مقامات عالی ذکر می کنند جناب عالی بهترین راه را برای رسیدن به این مقامات را چه می دانید ؟»

فرمودند :«بهترین راه را برای ترک گناه است .»

 معظم له گذشته از انجام واجبات و ترک محرمات ،به پاره ای از مستحبات  و ترک مکرو هات مقید بود ،خود فرموده بود «از هفده سالگی تاکنون (اواخر عمر)فیک بار نماز صبح را زمانی نخواندم که ستاره ها پیدا نباشند »

منبع :

ماهنامه یاس /ص21

علم بی عمل...

 

حکیمی گفت: از دانش خود بهره ای نبرده ای، اگر بیاموزی و بدان عمل نکنی.

و اگر بر آن بیفزایی، مثل تو، مثل آن مردی است که پشته ی هیزم فراهم  آورد و خواست آن را بردارد ولی نتوانست، آن را به زمین نهاد و بر آن افزود.

منبع:

 کشکول شیخ بهایی/ج 1

 

بهترین روزی خدا...

 

پادشاهی به وزیر خویش گفت: از آن خدا روزی بنده کرده است، کدام یک بهتر است؟

گفت: خردی که با آن زیست کند.

گفت: اگر آن نبود؟

گفت: مالی که عیوبش را پنهان سازد.

گفت:اگر آن نبود؟

گفت: صاعقه ای که او را بسوزاند و مردم وممالک را از او برهاند.

 

منبع:

کشکول شیخ بهائی/ص 260

خدا می بیند! هرچقدر هم که...

در روز عاشورا که امام حسین (علیه السلام ) در غربت محض بود، نه غربت در آن بیابان، بلکه غربت در دنیای آنروز که هیچکس از آن کسانی که سرشان به تنشان می ارزید کار امام حسین (علیه السلام) را قبول نداشتند و قبول هم نمی کردند یا از روی یک منطق غلط، یا از روی راحت طلبی ها وتن پروری ها، که اگر می خواستیم با چشم مادی نگاه کنیم این خون هدر شده بود، در چنین صحنه ای یک حادثه ای اتفاق می افتد و آن کشته شدن علی اصغر (علیه السلام ) است، وحال اینکه مطلقا هیچ احساساتی انسان را وادار به این کار نمی کند،بله احساسات وادار می کند آدم خودش برود عاشقانه در میدان جنگ کشته شود، اما چه احساساتی آدم را وادار می کند بچه شش ماهه را ببرد در جنگ؟ وقتی که کشته شد امام حسین(علیه السلام ) فرمودند: آنچه که مرا تسلی میدهد:"ان ذلک بعین الله ” این است که خدا دارد می بیند واین برای هر انسان معتقد به غیب و به ماورای این مایه تسلی است واین بینش به انسان تلاش می دهد، وخصوصیت دیگری که وجود دارد، این است که این بینش هر پدیده ای را معنی دار می کند وانسان را به تفکر درباره ی آن پدیده وادار می می کند.

وقتی شما معتقد به عالم غیب هستید واراده ی غیبی الهی را بر این آفرینش ها که می دانید، وقائلید که این آفرینش نظمی دارد پس هر حرکت طبیعی و حرکت تاریخی و انسانی در هر جای دنیا برای شما یک معنایی دارد، چون لازمه نظم این است و چون معنا دارد در صدد بر می آئید تا آن را بشناسید واین معرفت انسانی را افزایش می دهد.

منبع:

بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه )در تفسیر سوره بقره 1370/7/24

زیرک ترین مردم...

زیرک ترین مردم کسانی اند که بیشتر از همه یاد مرگ بکنند.

بعضی ها از یاد مرگ فرار می کنند، این نهایت حماقت است.

همه افراد عالم همه موجودات عالم به این مرحله می رسند،همه خواهند مرد وقتی  مردیم، مواجهیم با عمل خودمان، مواجهیم با جزای اعمال، مواجهیم با حساب.

این باید انسان را هشیار کند…وقتی انسان به یاد آن روز باشد سعی می کند طوری عمل کند که در مقام محاسبه کم نیاورد.

این زیرکی است که انسان به یاد مرگ باشد.

ازهمه بهره مند تر آن کسی است که در زیر خاک، یعنی آن وقتی که وارد قبر می شود. از عقاب الهی مامون باشد و امید ثواب الهی را داشته باشد.

منبع:

الشافی/ص 822

ترس از خدا ...دلیل نترسیدن از دیگران

 

خوشا به حال کسی که ترس او از خدا موجب نترسیدن از مردم می شود.

یعنی آنچنان قلب او از خشیت الهی لبریز بشود که جایی برای ترس از این وآن باقی نمی ماند.

ومظهر تام وتمامش آنجایی است که در یک عملی که امرش دائر بین ملاحظه و خوف الهی یا ملاحظه خوف مردم است،انسان طبق تکلیفش عمل می کند.

اصل دیگر این است که : سرگرم عیوب نفس خودمان باشیم،زیرا این کار ما را از پرداختن به عیوب دیگران مشغول می کند.

ما عیوبی داریم که نه فقط آن را نمی شناسیم،بلکه حتی گاهی آن را، حسن تصور می کنیم…

میپنداریم این حسن ماست درحالیکه عیب ماست.بنابراین باید دقت کنیم تا عیب را پیدا کنیم.وبعد از پیدارکردن عیب به رفع آن بپردازیم.

همه این ها مراحل دشواری است که اگر انسان این اشتغال را پیدا کند،این وظیفه را برای برای خود قائل باشد که به عیب خود بپردازد، دیگر مجالی برای او باقی نمی ماند که به عیب این  آن بپردازد.

 

منبع:

شرح حدیث از مقام معظم رهبری (دام عزه)1390/8/1

 

دوستت دارم...برای خدااااااا

 

مردی به امام سجاد(علیه السلام) عرض کرد: براستی من تو را به خاطر خدا به شدت دوست دارم.

امام سجاد (علیه السلام) لحظه ای سر به زیر انداخت و سپس فرمود:

بارالها…به تو پناه می برم از اینکه به خاطر تو محبوب گردم وتو از من بیزار باشی.

سپس به او فرمود: من نیز تورا بزای همان خدایی که مرا به خاطرش دوست داری، دوست می دارم.

نکته اساسی که در این بیان وجود دارد و درس بزرگی برای ماست. توجه فوری به خطری است که در برابر چنین پدیده ای ما را تهدید می کند(محبوب بودن نزد مردم به خاطر خدا) انسان را تهدید می کند.

لذا وقتی آن مرد به حضرت عرض می کند که شما را برای خدا دوست دارم نمی فرمایند: از تو متشکرم،یا خدا را براین محبوبیت سپاس می گویم.

بلکه می فرمایند: پروردگارا به تو پناه می برم از اینکه مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولی تو مرا دشمن بداری”

و این خطر بزرگی است برای ما، نکند که مردم فکرکنند که ما مخلصانه برای خدا کار می کنیم و در راه او قدم می زنیم اما حقیقتا ما اینطور نباشیم و ظاهر وباطنمان یکی نباشد و یا با اعمال خود موجبات غضب الهی رادر خود بوجود آورده باشیم.

در این صورت است که مردم ما را به خاطر خدا دوست می دارند ولی خداوند نعوذبالله دشمن ما می باشد.

 

منبع:

تحف العقول/ترجمه حسن زاده/ص497

مناجات عاشق با معشوق...

 

الهی به حق خودت حضورم ده و از آفتاب جمالت نورم ده.

الهی همه از تو دوا می خواهند و حسن از تو درد.

الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.

الهی اگر چه درویشم …

ولی داراتر از من کیست که تو را دارم.

الهی در ذات خود متحیرم چه رسد به ذات تو.

الهی هر چه بیشتر دانستم نادانتر شدم، به ندانیم بیفزا.

الهی گروهی کو کو می کنند و حسن هو هو.

الهی خنک آن است که وقف تو شد.

الهی شکرت که این تهی دست پابست توست.

الهی خرفهایم اگر مشوش است از دیوانه پراکنده خوش است.

 

منبع:

تازیانه سلوک/ص 47

خواندن دعای عهد در سرنوشتمان دخالت دارد...

 

فاطمه طباطبایی :از امام راحل نقل می کنند که ایشان می فرمایند: یکی از چیزهایی که امام در روز های آخر به من توصیه می کردند خواندن دعای عهد بود.

ایشان می گفتند:صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشتت دخالت دارد.

آیت الله احمد میانجی(دام عزه): در شبانه روز لااقل یک زیارتی یا دعای عهدی بخوانیم، به یاد او باشیم. به یاد او صدقه بدهیم واگر گرفتار شدیم به او توسل جوییم.

منبع:گام های سلوک /ص 160

گوشتان به دهان رهبر باشد چراکه ایشان گوششان به دهان حجت ابن الحسن (عج ) است.

 

علامه حسن زاده املی (دام عزه ):

گوشتان به دهان رهبر باشد،چون ایشان گوششان به دهان حجت ابن الحسن (عج الله تعالی فرجه الشریف ) است.

این جملات وقتی بیشتر معنی پیدا می کندکه بدانیم صاحب تفسیر المیزان،علامه عارف آیت الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن زاده املی  فرموده اند:

حسن زاده راکسی نشناخت جز امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف).

 

دقت در احکام شرعی


مجروح های بمباران بودند :یکی یکی  توی بیمارستان تمام می کردند .

توی آن هیرو ویر، آمده بودند از من سوال شرعی بپرسند که« اصغر جان، اینهایی که توی بیمارستان شهید میشن و ما بهشون دست می زنیم، غسل بهمون واجب می شه ؟یا شهید معرکه حساب می شن ؟..

منبع:

یادگاران/ص4

قرارو مدارمان چه بود؟؟؟

 

 

بوحامد دوستان با رفیقی می رفت .آن رفیق گفت:مرا اینجا دوستی است،تو باش تامن در آینجا صله رحم به جا آرم.بوحامد بنشست وآن مرد در شد وآن شب بیرون نیامدو آن شب برف عظیمی آمد.روز دیگر آن مرد بیرون آمد.بوحامد را دیددر میان آن برف می جنبیدوبرف از او می ریخت.گفت:تو هنوز اینجایی ؟گفت:نگفته بودی که اینجا باش؟دوستان باوفاااابه سربرند.

 

گفتی همین جا در طریق هدایت باشید.

ورفتی.ولی گفتی نزدیک .گفتی : فراموشمان نمیکنی. گفتی به شما سر می زنم  گفتی هر وقت بیایم وببینم هستید پیشتان می مانم.

ورفتی …..

سرقولت ماندی.فراموشمان نکردی . همیشه به ما سرزدی.اما هر وقت آمدی ما نبودیم…انجایی که قرار بود باشیم نبودیم.به جایش …هرکدام دنیایی برای خود ساخته بودم،نشسته بودیم وسرمان به کار خودمان بود.گاه گاهی دلمان هوای تورا می کرد.

جمعه ها می نشستیم پشت پنجره می گفتیم :پس چرا نمی آید ؟

تو همیشه می آمدی به ما سر می زدی .ولی می دیدی که آنجانیستیم.آنجا که باهم قرار داشتیم نیستیم .واین شد قصه انتظار این همه ساله ما."وفا به سر نبردیم “

هیچج برفی هم در کار نبود،سردمان هم نشده بود،اما خیلی زود حوصله مان سر رفت.گفتیم برویم چرخی همین دورها بزنیم  و برگردیم .جای دوری نمی رویم .فقط سری می زنیم و می آییم.زود زود.


ولی نمی دانم چرا برگشتمان انقدر طول کشید…انگار یادمان رفته بود که باهم قراری داشتیم…جمعه که می شد تازه یادمان می آمدکه باید جایی می رفتیم…اما دیگر دیربود برای اینکه پیش تو باشیم دیگر جمعه نمی شد راه بیافتیم.پس دوباره می نشستیم پشت پنجره ومی گفتیم چرا نمی آیی؟

یکی می گفت حالا نمی شود جای قرارمان را عوض کنیم؟

حالا که ما  نمی توانیم برویم آن جا که او می خواهدخب او بیاید اینجا که ما هستیم.اینطوری درد سرش هم کمتر است.

جمعه وشنبه هم ندارد هر وقت بیاید ما هستیم.

دیگری گفت : آخر قرار است وقتی او بیاید ادامه راه را با او برویم .

اگر اینجا بیایید کدام راه را می خواهید باهم ادامه دهیم؟؟؟دنیای شما که همه کوچه هایش بن بست است…

آن یکی می گفت :وقتی اینطوری قرار گذاشته بودند خب حالا قرار را عوض می کنیم.کاری ندارد.اصلا جایی هم  نمی رویم .راهی را ادامه نمی دهیم .اوکه آمد .همین دنیای خودمان را بهتر از اینکه هست،می سازیم.دردسرش هم کمتر است …

این حرف هارا که می گوییم خودمان هم شرممان می شود.می فهمیم که چقدر در دنیاهای دروغین خود گم شده ایم.


آنقدر که حتی یادمان می رود قرارو مدارمان با تو چه بود….

یادمان می رود که قرار بو.د قرار هارا تو تعیین کنی …

همه چیزرا تو بگویی…دنیایمان را تو بسازی…یاااااادمان می رود.

اما آقاجان…این بار می خواهم از دنیای پراز کوچه های بن بست  بگریزم به سوی تو…

این بار می خواهم آنقدر زود بیایم که صبح جمعه سر قرارم برسم .

 

منبع :اسرار توحید/طبرسی /الاحتجاج.ج 2/ص497

سر انجام مردی که به آرایش همسرش خشنود باشد...

 


رسول خدا [صلی الله علیه وآله و سلم] می فرماید: (هر مردی که همسرش آرایش کرده، از خانه اش

بیرون بیرون می رود، بی غیرت است. و هرآنکه چنین مردی را بی غیرت بنامد، گناه نکرده است. و

هر زنی که آرایش کرده و عطر زده از خانه اش خارج شود و شوهرش به آن خشنود باشد؛ با هر

گامی که بر می دارد، خانه ای در آتش برای شوهرش ساخته می شود)                    

خداوند متعال می فرماید:                      

(یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم واهلیکم نارا)

  ( ای آنان که ایمان آورده اید ! بازدارید خود و خاندان خود را از آتش…)

 

عفاف و حجاب،تنها ویژه ی زنان نیست بلکه مردان نیز،هم خود باید نسبت به آن حساس باشند؛

و هم  از خانواده ی خویش پاسداری کنند و به آن رهنمود شوند.

با رعایت عفاف و حجاب - از سوی مردان و زنان - بنیاد خانواده مستحکم می ماند ودر هر کدام از

زن و شوهر ،عشق خویش را خرج یکدیگر می کنند . در غیر این صورت، هر چند جسم و کالبد با

هم باشند؛ ولی دل و روحشان در جای دیگر خواهد بود.

از دیگر سوی ، با بی عفتی ها و بی حجابی ها، آسیب های بسیار بر اجتماع و خانواده های دیگر

وارد خواهد شد؛ بدین گونه که زمینه های چشم چرانی های زنان و مردان بیمار دل و تضعیف

غیرت  دینی را درپی خواهد داشت و چه بسا زنان و مردانی که با مشاهده و تاّثیر پذیری از چنین

صحنه هایی، بهمقایسه ی نابجا میان آنان با همسران خویش بپردازند و آهسته-آهسته زمینه

های سست شدن بنیان خانواده ها شروع شود.

 

 

منبع: اربعین حجاب/ محسن رفیعی ،معصومه شریفی ص128–129

 

عا قبت کفران نعمت؟؟...

 

از امام صادق (علیه السلام )روایتی به این مضمون وارد شده:

«من بعد از غذا انگشتان خود را می لیسم :اما می ترسم خادمم مرا در این حالت ببیند و پیش خود فکر کند که این کارم از روی حرص من به عذا ست کدر حالی که این گونه نیست »

امام صادق (علیه السلام )در ادامه این روایت ،علت کار خود را چنین ذکر می فرمایند.

«در گذشته ،مردمی زندگی می کردند که دارای چشمه سارها  ونعمات فراوان بودند :به طوری که از مغز و جوانه گندم برای خود نان درست می کردند. آن ها به سبب وفور نعمت با نان ،محل مدفوع کودکشان را پاک می کردند  تا اینکه کوهی از این نان ها جمع شده بود…

طولی که نکشید که بر اثر ناسپاسی و کفران نعمت، خداوند بر آنها غضب کرد و باران برآنها نبارید و کار به جایی کشید که برای همان نان ها یی که روز ی محل مدفوع کودکشان را پاک  می کردند، صف می کشیدند و آنها رادر بین خود با ترازو تقسیم می کردند »

منبع :بحارالنوار /جلد 14 /ص144

چه کنم تا بتوانم به نامحرم نگاه نکنم...

مردی به جنید گفت : چه کنم تا بتوانم به نامحرم نگاه نکنم؟

 جنید گفت : این نکته را به یاد داشته باش که:

پیش از آنکه چشم تو به نامحرم بیفتد ، چشم دیگری مراقب تو است

 منبع:

داستان های موضوعی/ کاظم سعید پور ص 247

 

برکات مرگ را می دانی ؟.

 

 

در روزگار گذشته قومی نزد پیامبر آمدند و گفتند : «از خداوند بخواه مرگ را از میان ما بردارد». آن

پیامبر دعا کرد و خداوند ،مرگ را از میان آنان برداشت . با گذشت ایام ، به تدریج جمعیت آن ها زیاد

شد : به طوری که ظرفیت خانه ها گنجایش افراد را نداشت . کم کم کار به جایی رسید که سر

پرست یک خانواده صبح زود از خانه بیرون می رفت تا برای پدر و مادر، پدر بزرگ ومادر بزرگ و دیگر

افراد تحت تکلفش، نان و غذا تهیه و به ایشان رسیدگی کند. این مسئله موجب شد که افراد فعال 

از کار و کسب و طلب معاش زندگی باز بمانند. از این رو، ناچار نزد پیامبر خویش رفتند و از روی

خواستند آن ها را به وضع سابقشان باز گرداند و مرگ را میان آنان برقرار کند. پیامبر دعا کرد و خداوند

دعای او را اجابت  فرمود و مرگ را در میان ایشان برقرار کرد

منبع :

بحار النوار ،جلد 6،ص116

 

فواید صلوات بر پیامبر !!.

رسول اکرم (صل الله علیه واله و سلم ): می فر مایند :هر کس بر من یک بار صلوات و درود فرستد خدا به سبب آن ده بار بر وی درود فرستد وده گناه از وی محو فرماید وده حسنه برای او ثبت کند ودو فرشته موکل بر او برای رساندن آن صلوات به روح من از یک دیگر سبقت گیرند

منبع : /بحار انوار جلد 91/ص 63،64

کدام خیراست و کدام شر؟!؟!

 کدام خیر است و کدام شر؟

(بقره/21)* ….وَ عَسَی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسَی أَن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم* چه بسا چیزی را مکروه دارید در حالیکه به صلاح شماست و شاید چیزی را دوست بدارید در حالیکه همان به زیان شماست 

نه تنفر از چیزی ملاک زشتی است و نه مطبوع بودن امری دلیل صحت و صلاحیت آن است. انسان به مبارزه با نفس خود تن در نمی‌دهد و در امور دینی که برای تزکیه نفس اوست، کاهلی می‌کند. در حالیکه همان امر، سعادت نهایی او را تأمین خواهد کرد؛ (قَد أَفلَحَ مَن زَکّیَهَا)

یاد خدا...

 

 

 

 

امام خمینی (ره) می فرماید:عالم محضر خداست ،درمحضر خدا گناه نکنید.

ایت الله بهاءالدینی (قدس سره):هرگاه از ایشان ذکری طلب می کردند می فرمود:باخدا باش.

حقیقت یاد خدا که در هر لحظه از ما خواسته شده است مراعات حلال وحرام الهی در مواجه با رویدادهای زندگی است که حتی به عنوان رذکر الله اکبر از آن یاد شده است. وبدین گونه است که انسان به مقام همنشینی باخدامفتخر می شود.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید:هرکس از خداوند فرمان برد خدارا یاد کرده است ،هرچند نمازخواندن وروزه گرفتن وقرآن خواندنش اندک باشد.

 

منبع:چهل گام در خود سازی/حسن قدوسی زاده

وحشتناک ترین ...تنهایی...

 

 

رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم ) می فرماید:

موسی (علیه السلام )نشسته بود که ابلیس نزد آو آمد…موسی فرمود:مرا از گناهی خبرده که اگر آدمی مرتکبش شود تو براو استیلا می یابی ؟

ابلیس گفت :هرگاه خودپسند شودوعملش را زیاد ببیند و گناهش در نظرش کوچک بیاید.

منبع :

شرح وتفسیر لغات قرآن /جعفرشریعتمداری/ج 2 ،ص 490

یاد خدا...

 

 

 

 

امام خمینی (ره) می فرماید:عالم محضر خداست ،درمحضر خدا گناه نکنید.

ایت الله بهاءالدینی (قدس سره):هرگاه از ایشان ذکری طلب می کردند می فرمود:باخدا باش.

حقیقت یاد خدا که در هر لحظه از ما خواسته شده است مراعات حلال وحرام الهی در مواجه با رویدادهای زندگی است که حتی به عنوان رذکر الله اکبر از آن یاد شده است. وبدین گونه است که انسان به مقام همنشینی باخدامفتخر می شود.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید:هرکس از خداوند فرمان برد خدارا یاد کرده است ،هرچند نمازخواندن وروزه گرفتن وقرآن خواندنش اندک باشد.

 

منبع:چهل گام در خود سازی/حسن قدوسی زاده

نحوه تبریک وتسلیت گفتن در سیره امام علی (ع)

روش تبريك گفتن در تولد فرزند

وَ هَنَّأَ بِحَضْرَتِهِ رَجُلٌ رَجُلًا بِغُلَامٍ وُلِدَ لَهُ فَقَالَ لَهُ لِيَهْنِئْكَ الْفَارِسُ فَقَالَ [عليه السلام] لَا تَقُلْ ذَلِكَ وَ لَكِنْ قُلْ شَكَرْتَ الْوَاهِبَ وَ بُورِكَ لَكَ فِى الْمَوْهُوبِ وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (در حضور امام، شخصى با اين عبارت ، تولد نوزادى را تبريك گفت ” قدم دلاورى يكّه سوار مبارك باد”
چنين مگو ! بلكه بگو : خداى بخشنده را شكر گزار ، و نوزاد بخشيده بر تو مبارك ، اميد كه بزرگ شود و از نيكو كارى اش بهرمند گردي!.

روش تسليت گفتن

وَ عَزَّى قَوْماً عَنْ مَيِّتٍ مَاتَ لَهُمْ فَقَالَ [عليه السلام] إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَيْسَ لَكُمْ بَدَأَ وَ لَا إِلَيْكُمُ انْتَهَى وَ قَدْ كَانَ صَاحِبُكُمْ هَذَا يُسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِى بَعْضِ أَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَيْكُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَيْهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت)
مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.

چگونه هم صحبت خدا شد؟؟؟

 

خداوند به موسی  (علیه السلام)وحی کرد:

آیا میدانی چرا تنها تو را در میان بندگانم، کلیم (هم سخن) خود قرار دادم؟

موسی گفت: پروردگارا ! رازش چیست!

خداوند فرمود: من بندگانم را زیرورو کردم، کسی را در میان آنها متواضع تر از تو در پیشگاه خود ندیدم.

ای موسی! همانا تو هنگامی که نماز میگذاری،صورت خود را روی خاک می نهی!

منبع:

داستان های موضوعی/کاضم سعید پور/ص85

 

کفاره گناهان...؟

 

پیامبر(صلی الله وعلیه وآله ) فرمودند: برتوبادخواندن قرآن زیرا خواندن آن کفاره گناهان است و پرده ای در برابر آتش  وموجب ایمنی از عذاب.

فرزندم! ازخواندن قران غافل مباش، زیرا قرآن دل را زنده می کند و از فحشا وزشتکاری و ستم و گناه باز می دارد.

منبع:

میزان الحکمه /ج 10/حدیث 16503

یک قدم تا خدا...

عارفی را پرسیدند:(از اینجا تا به نزد خدای منان چه مقدار راه است ؟)

فرمود:«یک قدم»

گفتند:(این یک قدم کدام است؟)

فرمود:«پابگذار روی خودت».

 

منبع

موعظه خوبان/ حسین  ترابی و سید علیرضا ادیانی

شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن...

 

حاجب شاعری بودکه به اهل بیت علیه السلام ارادت داشت.از این رو،شعری گفت که یک بیتش این بود : 

حاجب اگر محاسبه حشر با علیست       /       من ضامنم،هرانچه خواهی گناه کن.

 

شب امیر المومنین(علیه السلام)را در خواب دید.درعالم رویا حضرت فرمودند:(شعرت دوتا ایراد داره :اول اینکه گفتی:اگر محاسبه حشر با علیست .باید میگفتی:یقین محاسبه حشر با علیست.

دوم اینکه چرا گفتی:من ضامنم،هر انچه  توخواهی  گناه کنّ.باید میگفتی:شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن).این قضیه و خواب صحت داشته باشد یانه، مضمون صحیح است. ما نبایدبه محبت اهل بیت (علیه السلام) مغرور بشیم و گناه را کوچک بشماریم.

 

منبع

فرازی از سخن حجت الاسلام والمسلمین عالی 1390/8/22

دعایش را مستجاب نمی کنم...


از امام باقر و امام صادق[ علیه السلام] سؤال کردند : مامردی را می بینیم که دارای عبادت و کوشش وخشوع است ولی عقیده به حق( و حقانیت امامت شما ) ندارد، آیا آن اعمال سودی برایش دارد ؟

حضرت فرمود :

ای ابا محمد! مثل ما اهل بیت، مثل آن خانواده ای است  که در بنی اسرائیل بودند، هیچ یک از آن ها نبودکه چهل شب( در راه عبادت) تلاش کند و دعا نماید مگر اینکه دعای او به اجابت می رسید

یکی از بنی اسرائیل چهل شب کوشش کرد  سپس دعا کرد ومستجاب نشد،  سراغ عیسی بن

مریم و از آنچه  برایش پیش آمده شکوه کرد، و خواست که ایشان برایش دعا کند. عیسی وضو

گرفت ونماز خواند و به درگاه خدا دعا کرد،  خداوند به او وحی کرد:

ای عیسی! بنده من از غیر دری که باید نزدم آید سراغ من آمده است،

او مرا می خواند  در حالیکه

در دل نسبت به  (پیامبری) تو تردید دارد.  بنابراین اگر آنقدر مرا بخواند

که گردنش قطع گردد وبند بند

انگشتانش بریزد دعایش را مستجاب نمی کنم… .

منبع:

سخنان قدسی/ موسسه امام هادی (ع) ص123

پنج نفری که شیطان قادر به فریب دادنشان نیست...

 

امام صادق(علیه السلام) فرمودند:«شیطان گفته است که پنج نفر هستند که من هر کار بکنم و هر حیله ای که نمایم نمی توانم اینها را جهنمی کنم، اما بقیه مردم در مشت من می باشند.»

اول: کسی که صادقانه به خداوند توکل کند و در تمامی امور هم به خدا تکیه نماید.

دوم: کسی که شب و روز «زیاد» تسبیح گوید.

(در حدیث دیگری نیز امده: سه طایفه اند که از شر شیطان و جنود او در امانند و معصومند:1- کسانی که مرتب ذکر می گویند و پیوسته بیاد خدا هستند.2- کسانی که از ترس خدا سحرها برمی خیزند و استغفار می کنند 3- کسانی که از ترس خدا گریه می کنند.)

سوم: شخصی که هر چه برای خودش می خواهد، برای دیگران هم بخواهد.

چهارم: کسی که وقتی مصیبتی به او می رسد، جزع نمی کند.

پنجم: کسی که راضی باشد به آنچه که خداوند برای او قسمت کرده و تقدیر فرموده است.

چقدر خوب است که به این احادیث عمل کنیم…

برگرفته از کتاب:

در محضر مجتهدی/محمودی گلپایگانی/ص281و282

با سه خصلت محبوب خالق شویم

 

امام صادق [علیه السلام]فرمود: خدای متعال به موسی وحی کرد:

بندگان من با هیچ خصلتی محبوب تر از این سه خصلت، به من تقرب نمی جویند.

موسی گفت: پروردگارا آنها کدامند؟

فرمودند: ای موسی! بی رغبتی به دنیا وخودداری از گناهان و گریستن از ترس من.

 

 

منبع:سخنان قدسی/موسسه الامام الهادی ص77

 

گنهکاران را مژده بده

 

رسول خدا [صل الله علیه و اله وسلم] فرمودند : خداوند متعال به داود فرمودند :

ََ

                ای داود گنهکاران را مژده بده و راستگویان را بترسان  


داود عرض کرد : چگونه گنهکاران را مژده دهم و راستگویان را بترسانم ؟

خداوند فرمود : ای داود ! به گنهکاران مژده بده که من توبه را می پذیرم واز گناه می گذرم ، راستگویان را بترسان که به اعمال خود مغرور نشوند ، زیرا هیچ بنده ای را برای حساب نگه نمی دارم مگر آنکه نابود شود.

 

منبع:

سخنان قدسی/موسسه امام الهادی/ص105

 

چشمی که نتواند قران بخواند،نمی خواهم .

 

از جمله ویژگی  های حضرت امام خمینی (ره)این بود که همواره مقید بودندکه قران را از رو تلاوت کنند .یکی از

نزدیکان ایشان در این باره نقل میکند ک نجف که بودیم ،آقا چشمشان ناراحت بود دکتر امد وچشم ایشان رادید

وگفت :شما چند روز قران نخوانید واستراحت کنید .امام یکدفعه خندیدند وگفتند دکتر من چشمم را برای قران

خواندن میخواهم چه فایده ای دارد اگر چشم داشته باشم وقران نخوانم ؟ شما یک کاری بکنید که من نمی

توانم قران را بخوانم…

منبع:موعظه خوبان /سید علیرضا ادیانی ص 234

انتظار یعنی ....

 

کسی بگوید: <<من منتظر آن مصلح کل هستم.>> این ارزش چندانی نخواهد داشت در مقابل کسی که بگوید:<<منتظرم آن سرور و مولای عزیز بیاید ، پس به وضع خودم برسم ، به زندگی ام برسم و آن را مورد رضایت حضرتش کنم ، به وضع کار و کاسبی ام برسم ، به وضع چشم و زبان و گوش و قلبم برسم که مورد رضایت حضرت باشند ، به وضع روحیات و اخلاقیاتم برسم ، تا اگر مولا تشریف آوردند از آنها رنجیده خاطر نشوند>>.

فرمول انتظار :ََ

دعا + عمل < برای فرج> = تسریع در امر ظهور و فرج              

                                                

 

                                               اللهم عجل لولیک الفرج

منبع : آخرالزمان /محمد یوسفی ص69

درجه شهادت ؟......

عایشه از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم)  پرسید چه کسی به درجه ی شهیدان می رسد ؟

پیامبر فرمود:کسی که در هر روز بیست بار به یاد مرگ بیفتد

 

منبع

حکمت و حکایت/حسین دیلمی/ص75

هر که سراغ مخلوقی جز من برود....

رسول اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند: خدای متعال می فرماید:

هر مخلوقی که به غیر از من به دامن مخلوقی چنگ زند تمام وسایل آسمان ها و زمین را نسبت به او قطع می کنم، اگر چیزی از من بخواهد به او نمی دهم، و اگر مرا بخواند اجابتش نمی کنم، و هر مخلوقی ک تناه سراغ من آید و سراغ دیگری نرود، آسمان ها و زمین را ضامکن روزی اش می کنم، پس اگر مرا بخواند اجابتش می کنم، و اگر از من چیزی خواهد به او بدهم، و اگر از من طلب بخشش کند او را ببخشم….

منبع:

سخنان قدسی ج2/موسسه امام الهادی/ص287

خدا گنهکاران را رها نمی کند...

و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیرا«سوره حشر ایه30»

خداوند در این آیه می فرماید:هر پیشامدی که برای شما می شود، بازتاب گناهان خود شماست.

اگر خدشه ای به انسان وارد می شود، یاقدم انسان می لغزد، جایی مشکل پیدامی کند ،درچاله ای می افتد، به او سنگی می خورد، به خاطرگناه یاخطایی است که مرتکب شده است.

یعنی این طور نیست که خدا ما را رها کند. زمان و پیشامدهای زمان انسان را ادب می کند. این است که فرمود: هر حادثه ای برای ما گنکارها پیش بیاید، بخاطر این است که خدا می خواهد گناه ما را پاک کند. درصد زیادی را هم خدا عفو می کند و می بخشد.

بحث، سر گنهکارهاست که خداگنهکارها را رها نمی کند. باگرفتاری، بیماری، پیشامدها، فشارهای روزگار، آن ها را تمیز و پاک می کند…

«خدایی که در دنیا جزای عمل شما را داد و بقیه آن را هم بخشید ،کریم تر از آن است که روز قیامت دوباره مواخذه کند.

افرادی که در دنیا با عقوبت و گرفتاری ها پاک می شوند، در آخرت دوباره خدای متعال آن ها را عذاب نخواهد کرد.

این بشارتی است از رسول اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم)»

منبع:

امید به رحمت الهی/ حبیب الله فرح زاد/ص147و148

چرا موفق به نماز شب نمی شویم؟؟؟

از علامه طباطبایی(قدس سره) نقل شده که :(روزی کنار درب مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم ایه الله  قاضی از انجا عبور می کرد، چون به من رسید،دست خود را بر روی شانه من گذاشت وفرمود:(ای فرزند!دنیا میخواهی،نماز شب بخوان،اخرت میخواهی نماز شب بخوان).

چرا موفق به نماز شب نمی شویم؟

شیخ صدوق از سلمان فارسی نقل میکند:

مردی نزد سلمان فارسی امد و گفت ای ابو عبد الله(کنیه سلمان فارسی است)من موفق نمی شوم نماز شب بخوانم سلمان در جوابش فرمود:در روز خدهی را معصیت نکن

شیخ صدوق روایت می کند،مردی نزد حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام)امد وعرضه داشت:ای امیر المومنین من از نماز شب محرومم چه کنم؟ حضرت فرمود:تو کسی هستی که گناهانت تو را به بند کشیده است.

مرحوم کلینی نقل می کند : امام صادق (علیه السلام)فرمودند کسی که مرتکب گناه شود ازفیض نماز شب محروم خواهد شدزیرا نفوذ کار زشت درجان ادمی از نفوذکارد در گوشت بیشتر است.

منبع:

صراط سلوک«رهنمودهای اخلاقی-عرفانی و خاطراتی از حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(دام عزه)»/علی محیطی/ص87

1 2 ...3 4 5 7