بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
پنجشنبه 95/12/05
پس از آنکه حضرت نوح (علیه السلام) قوم گنهکار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد،
ابلیس نزد او آمد و گفت؛ تو بر گردن من حقی داری که میخواهم آن را ادا کنم!
نوح گفت؛ چه حقی؟! خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!
ابلیس گفت؛ همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!
نوح فرمود؛ حالا میخواهی چه جبرانی کنی؟!
ابلیس گفت؛
*در سه جا مراقب حیله من باش!
1_هنگامی که خشمگین شدی!
2_هنگامی که بین دو نفر قضاوت میکنی!
3_هنگامی که با زن نامحرم خلوت میکنی و هیچکس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد
منبع:
بحارالانوار جدید ج11 ص318
چهارشنبه 95/12/04
با توجه به شناختی که از آیت الله العظمی خامنه ای دارم و پس از مطالعه و بررسی بسیاری از مدارک و شواهد می توان گفت:ما در خدمت امام بزرگواری قرار داریم،
که در رهبری، تقوا،پرهیزکاری و اجتهاد بی نظیری است ما در خدمت امامی هستیم که دارای دید گاهی لازم، جامع،عمیق و مستحکم و استوار بر اصول و مبانی فکری، شناخت نیازها و مشکلات، شناخت امکانات موجود آشنایی با راهبردها مناسب و هم خوان با آن اصول و مبادی است و به همین دلیل است که ملاحظه می کنیم به راحتی ایشان بر روند جاری در امور آگاهی و اطلاع دارند و باعمق و بینش عمیق آن ها را به راحتی ارزیابی می کنند و بی شک این ارزیابی دقیق و عمیق نشات یافته از همین دیدگاه جامع و شامل است و به خاطر همین دیدگاه است که با وجود حوادث و جریان های مختلف و متفاوت، درباره هریک دیدگاه کارشناسانه خود را همچون یک صاحب نظر نقطه سنج و دقیق بیان می کنند.
منبع:بیانات سید حسن نصرالله
چهارشنبه 95/12/04
مقام فاطمه(سلام الله علیها) در خور آن است که عقول برجسته انسان های بزرگ در اصلی ترین رشته های تفکرات
ایشان بیندیشند و زبان فصیح ترین و بلیغ ترین گویندگان، شعرا و سرایندگان آن اندیشه ها را در غالب کلمات
بیاورند.
از خود پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که پدر و مربی این مخدره بزرگوار بود تا امیرالمومنین(علیه السلام) که
همسرش بود. و تا فرزندان او ائمه معصومین (علیه السلام) هر کدام راجع به حضرت زهرای اطهر هفت جمله ای
سخن گفته اند.
آن را با زبان تعظیم و ستایش بیان کردند و این نشان دهنده مقام والا و توصیف ناشدنی آن حضرت است.
این دختر که در هنگام شهادت هجده ساله بود آن قدر به نماز می ایستاد و عبادت می کرد که پاهای مبارکش ورم
می کرد.
این دختر در دوران سخت برای پیامبر فرشته نجات بود.
فاطمه را زهرا نامیدند چون روزی سه بار در چشم علی بان ابیطالب علی (علیه السلام) می درخشید.
منبع:پی نوشتهای ستودان و ستایشگران
چهارشنبه 95/12/04
ای امت مسلمان!!!
هرگز امام را تنها نگذارید و پیرو و پشتیبان ولایت فقیه باشید و امام را دعا کنید.
هرگز فریب روشنفکران، غربزده و شرقزده را نخورید و رو حانیت مبارز را حامی باشید و بر این فرموده امام که می فرماید:کشور بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است…توجه داشته باشید.
علامه عظیم الشان حضرت آیت الله حسن زاده آملی جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می کنند.
حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می فرماید: این کار را نکنید.
علامه حسن زاده آملی می فرمایند:اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم،این کار را نمی کردم.
منبع:بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه)
سه شنبه 95/12/03
شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد…
کوچه در آتش در داشت جهنم می شد…
بین در و دیوار، انگار زنی جان می داد…
جان به لب از غم او عالم و آدم می شد..
لا اقل کاش دل ابر برایش می سوخت…
بلکه از آتش پیراهن او کم می شد…
زن در این برزخ پر خم چه رنجی برده است…
بیست یالش نشده داشت قدش خم می شد…
منبع:روضه های شیخ حسن آقا امیری
سه شنبه 95/12/03
اگر ضعف هایی است، چند برابر می کنند و نقاط قوت را نشان نمی دهد، برای اینکه مردم را نا امید کنند، به
خصوص نسل جوان را ناامید کنند.
افق آینده در مقابل نسل جوان و مردم، تیره و تار نشان می دهند،برای اینکه مردم را از صحنه خارج کنند.
ولیکن نکته اساسی این است که ملت ایران و دشمنان نظام اسلامی در طول این سی و دو سال ، همه تلاشی را که در
این دو مورد انجام داده اند، سرمایه گذاری های خسارت باری بوده، نتیجه ای نگرفتند و شکست قطعی خوردند.
منبع:مقام معظم رهبری/27/7/1389
سه شنبه 95/12/03
سخت است ولی مولا، خوب است نمی آیی…
دلتنگ توام اما، خوب است نمی آیی…
یک کوفه فریب و غم، یک شام پر از محنت…
آیی تو شوی تنها، خوب است نمی آیی…
یک نیمه ی شعبان در فکر تو می مانند…
از فکر روی فردا خوب است نمی آیی…
یک جمعه، فقط ندبه، یک هفته فراموشی…
بود تو شود رویا، خوب است نمی آیی…
لاف غم عشق تو، ذکر همه ی مردم…
بنگر به دل آن ها خوب است نمی آیی…
پیش نظر بعضی، حاجت بدهی خوبی…
اما نه برای ما، خوب است نمی آیی…
یک شام سه شنبه را در کوی تو می مانند…
اما دلشان این جا خوب است، نمی آیی…
سرداب تو مخروبه قبر پدرت، ویران…
با این همه درد و غم می سوزی و می سازی …
ای منتقم زهرا(سلام الله علیها)…خوب است نمی آیی…
منبع:دلنوشته امام زمان
سه شنبه 95/12/03
قطره ای از آسمان سوی دریا آمد. و سحاب تاب نیاورد.
چون به نزدیک دریا رسید، دید دریا پر از آب است و چندان فراوان که قطره در مقابل آن گم و ناچیز می نماید.
پس، از خجالت گریه کرد و آب شد!!!
چون به حال شرمساری به دریا ریخت، در آن جا به در گران بهایی مبدل شد و حلیه آدمی گردید.
ای عزیز!!!
این مثل بدان آوردم …که بندگی را شرمساری باید تا تابندگی گیرد.
منبع:سالنامه بهمن
دوشنبه 95/12/02
1.عبودیت و کمال: در مطلب اول، یعنی فلسفه آفرینش زن به عنوان یک انسان، می توان عبودیت و رسیدن به کمال را به عنوان فلسفه وجودی برای او طرح کرد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونَ» 1چرا که واژه انس در این آیه زن و مرد را در بر می گیرد.
اما مطلب دوم یعنی هدف از آفرینش زن در برابر مرد چیست؟
2. بقای نسل بشر: دستگاه آفرینش برای حفظ بقای خود نیازمند حفظ بشر و تولید نسل است؛ یعنی همکاری و تعاون مرد و زن. این هدف هم خلقت مرد در برابر زن را مدنظر قرار می دهد و هم خلقت زن در برابر مرد را. به عبارت دیگر دو جنسی بودن آفرینش انسان به منظور حفظ نسل بوده است. بنابراین زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه شکوفایی و پرورش یکدیگر هستند، به گونه ای که هر یک بدون دیگری ناقص است. برای آنکه این طرح عملیاتی شده و جسم و جان آنها بهتر به هم بپیوندد، تفاوت های جسمی و روحی در میان آنها قرار داده شده است و همین تفاوت هاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می کند. اما این جذب و علاقه بین زن و مرد مانند علاقه به اشیا نیست که از خودخواهی ناشی می شود. یعنی انسان اشیا را برای خود می خواهد و می خواهد آنها را فدای آسایش خود کند. اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آرامش دیگری را می خواهد. این همان چیزی است که قرآن کریم از آن به نام های «مودت و رحمت» یاد کرده است.[2]
3. آرامش و مودت: بنابراین هدف سوم را می توان رسیدن به آرامش و مودت دانست، که در این آیات به آن اشاره شده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»[3]؛ «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا»[4].خدای سبحان زن را برا ی آرامش مرد آفرید، چنانچه آفرینش مرد در سایه سکینت با همسر معنا می یابد.[5] یعنی مرد به تنهایی یا زن به تنهایی آرامش و مودت را درک نمی کرد و خداوند از خلقت این دو جنس و زن در کنار مرد این هدف مهم را مد نظر قرار داده است. در واقع ازدواج موجب آرامش زن و مرد هر دو می شود ، نه اینکه فقط زن موجب آرامش و سکونت مرد شود. ولی شیوه قرآن کریم در بیان این امور عفیفانه و مودبانه است، مثلا برای رعایت ادب در هیچ آیه ای به زن ها مردهای بهشتی را وعده نداده، در حالیکه آنها هم از این نعمت برخوردارند و در بهشت همسرانی دارند، درباره آرامش زن و مرد نیز این مساله رعایت شده، هم ادب را و هم حرمت خانوادگی را یادآور شده و پاس داشته است.[6]
بنابراین می توان گفت فلسفه آفرینش زن با آفرینش مرد تفاوت ندارد. هر دو در نگاه اصلی برای عبودیت و کمال خلق شده اند و در کنار این هدف، دو جنس بودن آنها به خاطر حفظ بقای نسل و رسیدن به آرامش و محبت است. در واقع در این نوع مباحث زن و مردی در کار نیست و بدن جامه روح انسان است، چون محور اصلی کلام خدا در آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»[7] جان آدمی است نه جنسیت او؛ حقیقت و انسانیت انسان همان روح اوست که مجرد است و زن و مرد ندارد.[8] بنابراین هدف از خلقت هر دو نیز رسیدن به کمال و عبودیت و در نهایت رسیدن به حیات طیبه است. اما در مسیر رسیدن به این هدف هر یک وظایفی را برعهده دارد که با دیگری متفاوت و همراستا با جنسیت و بدن ایشان است.
منبع:
[1] . جن و انس را بیافریدم ؛ مگر این که تنها مرا عبادت کنند . زاریات ، 56
[2] . نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا،1376، ص168-169
[3] . و از نشانه هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. روم، 21
[4] . اوست آن کس که شما را از نفس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد. اعراف،189
[5] .تسنیم: تفسیر قرآن کریم، عبدالله جوادی آملی،قم، اسراء،1392، ج31،ص486
[6] . زن در قرآن،هاله حسینی اکبر نژاد،زهرا شوشتری،دفتر نشر معارف،1394، ص103؛ تسنیم، ج31،ص496
[7] . هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهیم داد. نحل،97
[8] .تسنیم،ج31،ص499
دوشنبه 95/12/02
آن بانوی بزرگوار از رسول خدا پرسیدند: «یا ابت القاک یوم القیامه »در روز قیامت کجا زیارتت کنم ؟پیامبر (صل الله علیه واله وسلم)فرمودند: فاطمه جان! کنار در استان بهشت در حالی که پرچم «حمد»را به همراه دارم و آنجا به درگاه الهی شفاعت امتم را می کنم ….
عرض کرد پدر جان !!اگر شما را آنجا ملاقات ننمودم؟؟فرمودند:مرا کنار حوض کوثر ملاقات میکنی. در حالی که امتم را سیراب می کنم. باز هم سوال کرد پدر جان اگر آنجا هم ملاقاتتان نکردم؟کنار پل صراط مرا ملاقات میکنی در حالی که ایستادم ومی گویم : با الها!امتم را به سلامت دار. دگر بار پرسید پدر جان اگر شما را آنجا لاقات ننمودم؟پیامبر خدا(صل الله علیه واله وسلم)فرمودند:مرا بر کنار جهنم ملاقات میکنی در حالی که شعله وآتش آن را از امت خویش دور می کنم فاطمه از این بشارت شادمان ومسرور شد ….
منبع:
امالی صدوق/ص166 و بحارالنوار/ج43/ص21
یکشنبه 95/12/01
امام صادق علیه السلام در سخنی ارزشمند پنج کاری که شبیه به هم هستند و ایمان را از بین میبرند را بیان فرمودهاند.
إمامُ الصّادقُ عليهالسلام:
قَد يَخْرُجُ [العبدُ] مِن الإيمانِ بخَمْسِ جِهاتٍ مِن الفعلِ كُلُّها مُتَشابِهاتٌ مَعروفات: الكفرُ، و الشِّركُ، و الضّلالُ، و الفِسقُ، و رُكوبُ الكبائرِ.
بى گمان بنده به سبب يكى از پنج كاری كه همگى مانند و شبیه به یکدیگر بوده و شناخته شده هستند، از ايمان خارج مىشود : كفر، شرك، گمراهى، فسق و ارتكاب كبائر(گناهان کبیره
منبع:
«تحف العقول،صفحه 330 »
یکشنبه 95/12/01
چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند
امام حسن عسگری (ع) فرمودند:
ما أقبَحَ بِالمؤمِن أَن تَکوُن لَه رَغبَة تَذِلَهی
چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند.
منبع:
(تحف العقول ، ص 520)
یکشنبه 95/12/01
یکی از انصار به نام حارثه بن نعمان خانهاش را که نزدیک، خانه پیامبر خدا و مسجد النبی بود به امیرمومنان و فاطمه زهرا سلام الله علیهما داد و بدین صورت آنان نزد پیامبر خدا آمدند و تا پایان عمر در همان جا زندگی کردند.
پس از ازدواج امیرمومنان و حضرت زهرا سلام الله علیها آنان در محلی دور از پیامبر خدا زندگی میکردند چرا که آن حضرت مکانی بهتر از آن برای زندگی پیدا نکرده بود. با گذشت مدتی پیامبر خدا از آنان خواست تا مکانی نزدیک ایشان بیابند و نزد او باشند.
این خبر به گوش یکی از انصار به نام حارثه بن نعمان رسید و او خانهاش را که نزدیک، خانه پیامبر خدا و مسجد النبی بود به امیرمومنان و فاطمه زهرا سلام الله علیهما داد و بدین صورت آنان نزد پیامبر خدا آمدندفرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرمومنان علیه السلام در این منزل به دنیا آمدند. پیامبر خدا روزهای بسیار، بر در این منزل میایستاد و آیه تطهیر را که در شأن آنان بود را تلاوت میفرمود. این همان منزلی است که صدیقه طاهره سلام الله علیها تا پایان عمر در آن ماندند.
منبع:
. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص22
شنبه 95/11/30
کسی آید… کسی می آید… کسی دیگر… کسی بهتر… کسی که مثل هیچکس نیست
نکته!!!!!!!!!!!گاهى افراد از روى عدم توجه و بى علمى ،دعاهایى مى کنند که از نظر
حفظ نظام عالم عملى نیست و ائمه معصومین علیهم السلام در مواقعى
به افراد تذکر داده اند
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است :
آن کس که دعا مى کند نگوید: بارالها! مرا محتاج به هیچ یک از مخلوقین
خود منما، زیرا انسانى نیست مگر آنکه محتاج به مردم است. اگر مى خواهد
دعاى صحیح بنماید بگوید: خداوندا! مرا به اشرار خلقت محتاج منما.
در جمله دوم مى فرماید: کسى نگوید: خدایا! از فتنه و امتحان به تو پناه
مى برم ، زیرا آزمایش مردم قطعى است و حتما همه افراد در زندگى باید
مورد آزمایش قرارگیرند، بلکه در مقام دعا بگوید: خدایا! از آن امتحاناتى که
موجب لغزش مى شود و باعث گمراهى و کجروى انسان مى گردد به تو پناه
مى برم .
منبع:
(سفینه البحار، جلد اول، ص 447)
شنبه 95/11/30
بنده بودن، یعنی بند به خدا بودن،که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل
در نابودی ما مؤثر خواهد بود…
پول، قدرت، شهرت، زیبایی و… تا بند به خداییم، برای رشد ما، مفید و بسیار
خوب است اما به محض جداشدن بند بندگی،همه آن عوامل باعث تباهی و
فسادمان می شود.
امام جواد علیه السلام:
مَن اِنقَطَعَ الی غَیرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلَیهِ.
کسى که به غیر خدا تکیه کند، خدا وى را به ھم او، وامى گذارد.
منبع:
(دررالباهرة ص 39)
شنبه 95/11/30
گرچه در هر یک از نعمت های خدا، دنیایی از اعجاب و شگفتی نهفته است؛ امّا شکل اختصاص بعضی رزق ها، شگفتی مضاعف دارد و کاملاً غافلگیر کننده و خارج از محاسبات عادّی، نصیب انسان می شود. آری! روزی های غافلگیرکننده!
انسان به عنوان شریفترین مخلوقات الهی، همانند دیگر موجودات، بر سر سفره نعمت های خالق بی همتا نشسته؛ و حتّی قدرت شمارش نعمتهایش را ندارد! چنانچه خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ؛ و اگر نعمت[هاى] خدا را شماره کنید، آن را نمى توانید بشمارید. قطعاً خدا آمرزنده مهربان است.
وسعت و پیچیدگی خلقت انسان به خصوص با داشتن ابزارهای منحصر به فردی چون جسم و روح و عقل[به طور همزمان] و قدرت اعجاب برانگیز اختیار و نیز، خلق شدن تمام نعمت های این دنیا برای او [هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً؛ اوست آن کسى که آنچه در زمین است، همه را براى شما آفرید.، همه و همه؛ نشانگر وسعت نیاز انسان است. نیاز به بی نهایت! لذا فرمود: یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید؛ اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بىنیازِ ستوده استخلاصه اینکه متکفّل روزی همه، خداست: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین؛ خداست که خود، روزىبخشِ نیرومندِ استوار است
منبع:
(نحل؛ 18)،. (ذاریات؛ 58)
شنبه 95/11/30
دانه ها هر چه دارند از خاک است و باید بر همان خاک تکیه زده تا سبز شده و به ثمر بنشینند وگرنه هر چیز را جز خاک تکیه گاه خود قرار دهند ممکن است سبز شوند اما بی ثمر و بی حاصل می مانند.
خداوند به یکى از پیامبرانش این چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مىگشایم، چگونه بنده ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مىکند و به او امیدوار است؟درست مثل انسان ها … اگر انسان ها به خودشان تنها متکی باشند ممکن است توانایی هایی کسب کنند اما این ها با دوام نبوده و تنها می توانند چند صباحی ما را سبز و خرم نگه دارد اما دیری نمی پاید که خشک و بی مایه می شویم، این است که قرآن تکیه و تأکید دارد که: وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید.اگر می خواهیم که بلند شویم، عزیز و با عزت و رفیع باقی بمانیم، باید به تکیه گاهی رفیع و قدرتمند تکیه دهیم؛ تکیه گاهی که با بلند شدن ما نه تنها خم نشود بلکه ما را برای بلند شدن کمک کند درست شبیه گیاهان پیچک که بر بلندی ها سوار می شوند و راه را طی می کنند.و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنند.در جایی دیگر نیز می فرماید: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانَاً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» مؤمنان کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان مىگردد و آنگاه که آیات او بر ایشان خوانده مىشود، ایمانشان افزون مىگردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.
ناامیدی و بی حاصلی با تکیه بر غیر خدا
تکیه بر غیر خدا داشتن و توکل بر غیر او نمودن حاصلی جز نومیدی و ندامت و حسرت و حیرانی هیچ در پی ندارد.
خداوند مىفرماید: «اَلَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ …» آیا خداوند براى بندهاش کافى نیست؟!در جاى دیگر مىفرماید: «قُلْ اَغَیْرَ اللّهِ اَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَ الأرْضِ …» بگو آیا غیر از خدا را ولىّ خود انتخاب کنم در حالى که او آفریننده آسمانها و زمین است؟و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنندبه واقع هم این گونه است و خود با چشم دیده ایم که در هر ماجرایی بر خداوند با ترتیب همه ی مقدمات و شرایط توکل کرده ایم جز نتیجه ی خیر برایمان نداشته و بالعکس آن جایی که ذره ای دل هایمان از توکل بر او دور شده جز خسارت و زیان چیزی برایمان حاصل نشده است.در «عدة الدّاعى» از حضرت صادق (علیه السلام) (از طریق پدرانش و ایشان نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) روایت شده است که فرمود: «أوحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ اَنْبِیائِهِ فى بَعْضِ وَحْیِهِ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى لأَقْطَعَنَّ أمَلَ کُلِّ آمِل، أَمَلَ غَیْرى بِالْیَأْسِ وَ لأَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذِلَّةِ فى النّاسِ وَ لأَبْعِدَنَّهُ مِنْ فَرَجى وَ فَضْلى، أَیُأَمِّلُ عَبْدى فى الشَّدائِدَ غَیْرى، وَالشَّدائِدُ بِیَدى وَ یَرْجُو سِوایَ وَ أَنَا الْغَنىُّ الْجَوادُ بِیَدِى مَفاتیحُ الأبْوابِ وَ هِىَ مُغْلَقَةٌ وَ بابِى مَفْتوُحٌ لِمَنْ دَعانِى؟»
خداوند به یکى از پیامبرانش این چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مىگشایم، چگونه بنده ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مىکند و به او امیدوار است؟
منبع:
محمدرضا رنجبر-کتاب باران ،حکمت؛ 1385،
شنبه 95/11/30
ازحسد بپرهيز، كه در شأن تو نيست، و از بد اخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ چرا كه تو با آن دو، جز به خودت زيان نمی رسانى، و هر گاه خودت زيانرسانِ خود بودى، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كرده اى.
امام جعفر صادق علیه السلام
يا بُنَيَّ، اِحذَرِ الحَسَدَ فَلا يَكونَنَّ مِن شَأنِكَ، وَاجتَنِب سوءَ الخُلُقِ فَلا يَكونَنَّ مِن طَبعِكَ، فَإِنَّكَ لا تَضُرُّ بِهِما إلاّ نَفسَكَ، وإذا كُنتَ أنتَ الضّارَّ لِنَفسِكَ كَفَيتَ عَدُوَّكَ أمرَكَ، لِأَنَّ عَداوَتَكَ لِنَفسِكَ أضَرُّ عَلَيكَ مِن عَداوَةِ غَيرِكَ.
يا بُنَيَّ، اِجعَل مَعروفَكَ في أهلِهِ ، وكُن فيهِ طالِباً لِثَوابِ اللّهِ، وكُن مُقتَصِداً، ولا تُمسِكهُ تَقتيراً، و لا تُعطِهِ تَبذيراً.
يا بُنَيَّ، سَيِّدُ أخلاقِ الحِكمَةِ دينُ اللّهِ تَعالى، و مَثَلُ الدّينِ كَمَثَلِ الشَّجَرَةِ الثّابِتَةِ، فَالإِيمانُ بِاللّهِ ماؤُها، وَالصَّلاةُ عُروقُها، وَالزَّكاةُ جِذعُها، وَالتَّآخي فِي اللّهِ شُعَبُها، وَ الأَخلاقُ الحَسَنَةُ وَرَقُها، وَ الخُروجُ عَن مَعاصِي اللّهِ ثَمَرُها، و لا تَكمُلُ الشَّجَرَةُ إلاّ بِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ، كَذلِكَ الدّينُ لا يَكمُلُ إلاّ بِالخُروجِ عَنِ المَحارِمِ.
يا بُنَيَّ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها، و إنَّ لِلدّينِ ثَلاثَ عَلاماتٍ: العِفَّةَ، وَ العِلمَ، وَ الحِلمَ.
ای پسرم ! از حسد بپرهيز، كه در شأن تو نيست، و از بد اخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ چرا كه تو با آن دو، جز به خودت زيان نمی رسانى، و هر گاه خودت زيانرسانِ خود بودى، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كردهاى؛ زيرا دشمنىِ تو با خودت، زيانبارتر از دشمنىِ ديگرى است.اى پسرم! كار خوبت را براى اهلش انجام بده و در آن، از خدا پاداش بخواه. [در خرج كردن ] ميانه رو باش و از ترس فقر و فلاكت، [از خرج كردنْ ]خوددارى نكن؛ ولى ريخت و پاش هم نكن.
اى پسرم! سرور اخلاق حكيمانه، دين خداى متعال است. مَثَل دين، مانند درخت استوار است؛ ايمان به خدا آب آن است و نماز ريشه هاى آن، و زكات تنه آن، و برادرى در راه خدا شاخه هاى آن، و اخلاق نيكْ برگهاى آن، و بيرون آمدن از گناهان، ميوه آن. و همان گونه كه درخت، جز با ميوه پاكيزه به كمال نمىرسد، دين نيز جز با بيرون آمدن از محرّمات، كامل نمىگردد.
اى پسرم ! هر چيزى نشانه اى دارد كه بدان شناخته میشود. دين نيز سه نشانه دارد :
پاكدامنى،
دانش،
بردبارى.
منبع:
«قصص الأنبياء، ص 196 - بحار الأنوار، ج13 ص 420»
شنبه 95/11/30
.فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا : پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.{احزاب/ 33-32}
.امام صادق(ع) فرمود:«رسول خدا بر زنان سلام می کرد و آنان نیز پاسخ می دادند و امیرالمؤمنین نیز بر زنان سلام می کرد و سلام کردن به زنان جوان را نمی پسندید و می فرمود: می ترسم از صدای او خوشم آید که در این صورت گناهی که نصیبم می شود، بیش از پاداشی باشد که از سلام کردن نصیبم می گردد.»
بانـوي سرزمين من!
بـه خاطر بسپار
صدايت “دلنشين” است
قشنگ نيست بر هر دلـﮯ نشستن
…
بــرادر دينـﮯ من!
فراموش نكن
بعضـﮯ كارها “واجب” نيست
مثل سلام كردن
منبع:
{وسائل الشيعه ، ج 20،ص234،ح3}
شنبه 95/11/30
پس از اخذ رضایت دختر رسول خدا (صل الله علیه و اله و سلم)به علی (علیه السلام)گفت: ای علی!بعضی وقت ها رسیده است که تورا مژده دهم، قبل از آمدن تو ، جبرئیل آمد وخبر ازدواج شما را من داد ؛ در حالی که دستش، دسته های گل میخک و سنبل بود پرسیدم این گل ها برای چیست؟ گفت: این از گل های جشن عروسی علی (علیه السلام)و فاطمه(سلام الله علیها)در بهشت است امروز خدای متعال به فرشتگان دستور اذین بندی بهشت را داد و فرمود؛جای جای بهشت را بیارایند و در فضای آن عطر افشانی کنند و حواریان با خواندن «طه»«یس»سرود شادی بخوانند
ندایی از جانب خداوند بر خواست که امروز، روز جشن عقد علی بن ابی طالب است گواه باشید که من دختر فاطمه(سلام الله علیها)دختر محمد(صل الله علیه واله و سلم)را به ازدواج علی بن ابی طالب (علیه السلام)در آوردم. دستور عقد به دستور پیامبر خوانده شد و ندایی آمد که ای فرشتگان ای ساکنان بهشت! به علی و فاطمه تبریک بگویید….
منبع:
جلو های رفتاری حضرت زهرا ، ص150،151،
جمعه 95/11/29
شخصی از اهل بادیه خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) رسید و سئوال کرد: ای رسول خدا! قیامت چه وقت برپا می شود؟
پیامبر خدا به نماز ایستادند و پس از اقامه نماز فرمودند: کجاست مردی که از قیامت پرسید؟ مرد گفت: منم ای رسول خدا…
حضرت فرمود: تو که می پرسی قیامت چه زمانی است، برای خود چه تهیه کرده ای؟
چه کار کرده ای؟؟؟ بارت را بسته ای؟؟؟
او گفت: ای رسول خدا!!!قسم به خدا که من عمل زیادی از نماز وروزه فراهم نیاورده ام… مگر اینکه خدا و رسول خدا را دوست می دارم.
حضرت فرمود:انسان با کسی است که دوستش می دارد.
تو رسول خدا را دوست می داری، بنابراین در روز قیامت، تو با خدا و رسول خدا هستی.
دیگر ناراحت نباش که عمل زیادی نداری. همین محبتی که داری بار تو را می بندند.
منبع:در محضر مجتهدی/ص 67
جمعه 95/11/29
عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است…. که چرا بعضی ها اینقدر دیر دلشان برای امام زمان (علیه السلام) تنگ می شود.
خانه ام بی آتیش..دستهایم خالی….و نگاهم نگران…
می توانی تو بیا….سر این قصه بگیرو بنویس…
این قلم…. این کاغذ….
طاقتش را داری که ببینی…قلمت می شکند…کاغذت می سوزد.
طاقتش را داری که ببینی و نگویی از حق…
من دگر خسته شدم …می توانی تو بیااااا…
منبع:دلنوشته شهید صدیقی
جمعه 95/11/29
یکی از پادشاهان ایران به شکار بیرون رفت. در راه مردی یک چشم دید و به دیدنش او را ناخوش آمد.فرمتان داد تا بزنندش، و به زندان برند.از قضا شاه در آن روز، شکار بسیار کرد.
و چون بازگشت فرمان داد تا مرد را آزاد کنند.
مرد گفت:ای پادشاه!اجازه دهی تا سخنی گویم؟
گفت! بگو…گفت:مرا دیدی زدی و به زندان کردی، و من تو را دیدم و شکار کردی، و به سلامت بازگشتی.
حال کدام یک بر دیگری شوم بوده است؟؟؟
شاه خندید و دستور داد جایزه اش دهند.
منبع: کشکول شیخ بهائی/ص 451
جمعه 95/11/29
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند: هرگاه بنده در دل شب تار با سرور خود خلوت کندو با او به راز و نیاز بپردازد، خداوند دلش را نورانی گرداند، سپس به
فرشتگانش گوید: ای فزشتگان من! به بنده ام بنگرید که در دل شب تار هرزه در ایان به لهو سرگرمند و غافلان خفته اند با من خلوت کرده است آگاه باشید او را آمرزیدم.
امام علی (علیه السلام) می فرماید: از وقتی این سخن پیامبر را شنیدم“نماز شب نور است” نماز شب را ترک نکرده ام.
در حدیث قدسی خطاب به موسی بن عمران است که خداوند فرمود:
ای پسر عمران! دروغ می گوید کسی که می پندارد مرا دوست دارد و آن گاه که تاریکی شب همه جا را گرفت می خوابد و مرا از یاد می برد.
آیا هر دوست و دل داده ای در پی خلوت با محبوب خود نیست؟؟؟!!
آیت الله قاضی:
تعجب از کسی که می خواهد به کمال دست یابد در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات برسد مگر بوسیله نماز شب…
منبع:آیین عروج/ص33
پنجشنبه 95/11/28
صفات متقین
1.منطقهم صواب (گفتارشان نیکو)
2.ملبسهم اقتصاد(میانه رو هستند)
3.وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ. و رفتارشان افتادگى است.
مشی یعنی مدل زندگی و رفتار و کردار آنها با تواضع است و برای خداوند بندگانی مطیع و فروتن هستند
*تواضع :بر وزن تفاعل از وضع گرفته می شود یعنی قرار دادن
شکستن نفس که نگذارد آدمی خود را از دیگران بالاتر ببیند
*کردار و گفتار و رفتارشان دلالت بر تواضع دارد و نشاندهنده آن است و به گونه ای است که به دیگران فخر فروشی نمی کنند
خداوند در قرآن میفرماید
*ای انسان همانا تو با رنج و سختی به سوی پروردگارت در حرکت هستی ملاقاتش میکنی و چه مومن و چه کافر بالاخره بسوی خدا بر میگردی
*اگر من در صراط مستقیم قرار گرفته باشم که قشنگ ترین و بهترین راه است در قیامت مشمول تجلیات رحمانی خداوند قرار می گیرم انوار جمال خدا شامل حالم میشود
*ولی اگر در مسیر حق و مستقیم نرفتم و بندگی نکردم مشمول تجلیات خدا از نوع جلال و عذاب می شود.
*و منظور این آیه که نامه اعمال را بدست چپ و یا راست میدهیم همین تجلیات پاداش و عذاب است و این که در صف مومنان و یا کافران قرار میگیریم
*از لحاظ جسمانی هم همین طور است به سوی خدا در حرکت هستیم چون جسم بدون اختیار ما در حال رشد است و به سمت پیری میرود
*دو بعد ملاقات وجود دارد چون انسان در قیامت از دو بعد رشد می کند و یک معاد روحانی داریم و یک معاد جسمانی
*ممکن است در ظاهر متواضع نشان دهم ولی در باطن کبر داشته باشم
لذا در قیامت چنین انسانی جسم اش شبیه مورچه می شود و خدا را این گونه ملاقات میکند چون خودش را در دنیا عظیم میدانسته است
*و کسانی که برای خداوند مطیع میشود خودش را کوچک میبیند و چشم و گوشش را برای خدا می بندد
*متقین برای خدا عبد متواضع هستند لذا هر چه خدا میگوید و لو اینکه علت حرف خدا را نمی دانند ولی به آن عمل می کنند.
آیت الله جوادی آملی میفرمایند
*علم فقط علم توحید است که من فقط یک خدا دارم و باید گرد یک خدا بگردم و این علم است که تواضع می آورد
در قرآن
خداوند آنقدر صفت تواضع را دوست دارد که به پیامبر که سید تمامی انبیاء است می فرمایند بال ها یت را بگستران برای آنکه تو را تبعیت می کند از مومنین یعنی باید برای مومنین تواضع کنی
*خدا پدر و مادر راهم خیلی دوست دارد و فرموده است در مقابل پدر و مادر هم باید تواضع داشت و حتی در مقابل حیوانات و جمادات
در قرآن
این صفت به حدی مهم است که خداوند در سوره فرقان می فرماید اینها بندگان من خدای رحمان هستند از کنار جاهلان که عبور میکنند به آنها سلام میکنند
در روایت
که مومن آیینه مومن است لذامومن باید برای شناخت اعمال و رفتار خود در آیینه نگاه کند و که همان اهل بیت هستند و خودم را با ایشان بسنجم که رفتارم متواضعانه است یا نه
*چنانچه حضرت رسول با فقرا مینشیند و امام سجاد با جزامی ها غذا می خوردند و اهل بیت جلوی غلام ها و کنیزهایشان هم پایشان را دراز نمی کردند و تکیه نمی دادند این نشان تواضع آنها است
*باید در همه حالات چه در سلامت و چه بیماری تواضع داشت اهل بیت آیینه خداوند و خلیفه الله هستند و من باید از آنها الگو بگیرم که آیا این شکلی شده ام؟
*باید روی نفس پا گذاشت و خود را ندید و خدا را دید تواضع باعث سربلندی و عزیز شدن می شود و هرچه قدر عبد تر و مطیع تر باشی خدا هم عزت بیشتری به تو میدهد و عزیزتر میشوی
پیامبر فرمودند:
هر کس برای خدا فروتنی کند خدا او را در نظر مردم بالا میبرد
*همانند آیت الله بهجت که آنقدر فروتن بودند که خودشان را العبد خطاب میکردند
*باید در مقابل اقیانوس که اهل بیت هستند خود را قطره دید و خودم را بشکنم و به دستورات آنها عمل کنم و یا اینها هم که قبول نداشته باشم قرآن را بخوانم و به دستورات آن عمل کنم
کسی توفیق عبادت پیدا میکند که متواضع باشد و اهل بیت چون تواضع شان زیاد بوده در عبادات هم توفیقات زیادی شامل حالشان بوده است
منبع:
خطبه 193ویژگی متقین معروف به خطبه همام
پنجشنبه 95/11/28
سخن چین کیست؟
سخن چینی در موردی گفته می شود که شخص، سخن کسی را برای دیگری نقل کند مثلا بگوید فلانی در مورد تو چنین و چنان می گفت ، سخن چینی مخصوص سخن گفتن نیست بلکه به غیر سخن هم تعلق می گیرد مانند نوشتن، اشاره و غیره را هم شامل می شود و هر چیزی که صاحبش به افشاء و گفتن آن رضایت نداشته باشد، سخن چینی نامیده می شود.( بحار الأنوار، 72 / 269)
مذمت شخصیت شخص سخن چین در بیان قرآن و روایات:
خداوند درسوره مبارکه قلم آیات 11 تا 13 می فرماید: هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ مَّنَّاعٍ لِّلْخَیرْ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ عُتُل بَعْدَ ذَالِکَ زَنِیم
آن که سخت عیبجو و بدگو و گام بردارنده به سخن چینی است. و بسیار بخیل و بازدارنده از خیر، تجاوزگر و گناه پیشه است و پس از آن (همه صفات زشت)، خشن و سنگدل و بی اصل و ریشه است.
نقل شده که مردی غلامی داشت و وقتی خواست او را بفروشد، به مشتری گفت: این عیبی به جز نمّامی ندارد. مشتری گفت: مانعی ندارد. وقتی غلام را به منزل برد، پس از چند روز غلام سخن چین به زن آن مرد گفت شوهرت تو را دوست ندارد و قصد بد و اذیّت برای تو دارد ولی من راهی بلدم که می توانی علاقه او را به خودت جلب کنی. وقتی که شوهرت خوابید، چند تار مو از پشت گردن او با تیغ بردار.زن قبول کرد.
غلام سخن چین نزد ارباب رفت و به او گفت همسرت با مرد دیگری رفیق شده و قصد جان تو را دارد. اگر باور نداری شب هنگام خودت را به خواب بزن و از زیر چشم مواظب او باش. مرد خود را به خواب زد و زن را در حالی که تیغ به دست مشغول کندن مو از گردن او بود، دید و زن را گرفت و کشت. فامیل زن تحریک شدند و به نزاع برخاستند و طایفه مرد هم به کمک او آمدند و این نزاع مدّت ها ادامه داشت.
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ- الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب
بدترین شما آن کسانی هستند که سخن چینی کنند، و میان دوستان جدائی افکنند، و برای پاک دامنان عیب جویند. (الکافی، 2 / 369)
قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
عَذَابُ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْغِیبَةِ وَ الْکَذِب
عذاب قبر سزای سخن چینی و غیبت و دروغ است. (بحار الأنوار، 72 / 259)
امام صادق علیه السّلام و امام کاظم علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام و امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند:
حُرِّمَتِ الْجَنَّةُ عَلَی ثَلَاثَةٍ- النَّمَّامِ وَ مُدْمِنِ الْخَمْرِ وَ الدَّیُّوثِ وَ هُوَ الْفَاجِر
بهشت بر سه نفر حرام است: سخن چین، آدمکش و شرابخوار. (ثواب الاعمال، ص:475)
امام صادق علیه السلام فرمود:
سخن چین قاتل سه نفر است: قاتل خود و قاتل کسی که سخن چینی او را کرده و کسی که نزد او سخن چینی کرده است. (خصال، 1 / 167)
روایتی در مذمت سخن چینی آمده که شخصی به امام سجّاد علیه السّلام عرض کرد:
فلانی درباره شما چنین و چنان گفت؟ فرمود: سوگند به خدا حقّ برادر خود را حفظ نکردی، زیرا او تو را امین دانسته، (و رازی با تو گفته) ولی تو به او خیانت کردی و حرمت مرا هم نگاه نداشتی، زیرا چیزی را به من گفتی که نیازی به شنیدنش نداشتم، مگر نشنیده ای که سخن چینها سگهای دوزخ اند؟ ضمنا به آن شخص بگو به زودی مرگ همه ما را می گیرد و در گور جای خواهیم گرفت و در قیامت وعده گاه و حاکم بین مردم، خداوند است. (، ارشاد القلوب، 1 / 308)
چهارشنبه 95/11/27
ای کمیل!
مهم آن نیست که نماز بگذاری و روزه بداری و صدقه دهی، مهم و قابل نوجه آن است که نماز با دلی پاک و عملی
خدا پسندانه و خشوعی کامل انجام گیرد و بنگر در چه نماز می گزاری و بر چه نماز می خوانی واگر لباس و مکان نماز
گزار از راه حلال و درست نباشد قبول نیست.
در نماز کیفیت آن مهم است، باید نماز را با قلب پاک و خضوع و کرداری که موجب خشنودی خداست، انجام داد.
منبع:
تحف العقول/ترجمه حسن زاده املی
چهارشنبه 95/11/27
عایشه می گوید:فاطمه در سخن گفتن شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.
وقتی پیغمبر وارد می شد آن حضرت دست فاطمه را می گرفت و می بوسید. هرگاه رسول خدا بر فاطمه
وارد می شد، به احترام پدر از جای بر می خواست و دست آن حضرت را می بوسید.
علی ابن ابیطالب از پیغمبر پرسید یا رسول الله مرا بیشتر دوست داری یا فاطمه را؟
فرمود:تو عزیز ترینی و فاطمه محبوبتر.
عایشه می گوید:به رسول خدا عرض کردم: یا رسول الله چرا وقتی فاطمه را می بوسی زبانت را در دهانش می کنی و مانند عسل میمکی؟
فرمود: وقتی به معراج رفتم از بهشت برایم تحفه آوردند.
آن را خوردم و نطفه فاطمه بوجود آمد.
اکنون هر وقت مشتاق بهشت می شوم فاطمه را می بوسم.
منبع:
بانوی نمونه/151
سه شنبه 95/11/26
امام باقر علیهالسلام در کلامی گهربار هفت حقی که با امر به معروف و نهی از منکر زنده میشود از جمله امنیت و احیای فرائض را بیان فرمودهاند.
قال الباقر علیهالسلام: إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَ النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ سَبيلُ الأنبياءِ، وَ مِنهاجُ الصُّلَحاءِ، فَريضَةٌ عَظيمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ، و تَأمَنُ المَذاهِبُ، و تَحِلُّ المَكاسِبُ، و تُرَدُّ المَظالِمُ، وَ تَعمُرُ الأرضُ، وَ يُنصَفُ مِنَ الأعداءِ، وَ يَستَقيمُ الأمرُ؛
امام محمد باقر علیهالسلام فرمودند: امر به معروف و نهى از منكر راه و روش پيامبران و شيوه صالحان است.و فريضه بزرگى است كه ديگر فرايض به واسطه آن بر پا میشود، راهها امن میگردد و درآمدها حلال میشود و حقوق پايمال شده به صاحبانش برمیگردد.زمين آباد میشود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته میشود و كارها سامان میپذيرد.
منبع:
«اصول كافى، جلد5، صفحه56»
سه شنبه 95/11/26
فاطمه (س)اسوه زنان عالم است که در اثر کوشش و مجاهدت به این مقام والا رسیده است.
وجود مقدس حضرت زهرا(س) و سیره، رفتار و گفتار آن گرامی برای تمام زنان مسلمان مایه مباهات و اسوه کامل میباشد. بانوی بزرگواری که حضرت خاتم الانبیاء(ص) در ستایش او فرمود: أَنَّ ابْنَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؛ دخترم فاطمه(س) سرور بانوان بهشتی است.
طبق این گفتار ارزشمند نبوی(ص)، حضرت زهرا(س) سرآمد تمام زنان سعادتمند عالم است که در اثر کوشش در راه حق به مقامات عالی معنوی نائل شدهاند. رسول گرامی اسلام(ص) در گفتار دیگری به عظمت و بزرگواری حضرت زهرا(س) اشاره کرده و به او فرموده است:یَا فَاطِمَةُ أَ لَا تَرْضَیْنَ أَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ و سَیِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّة و سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ؛ ای فاطمه آیا به این کرامتی که خداوند به تو داده خشنود نیستی که تو سرور زنان جهان و سرور زنان این امت و سرور بانوان اهل ایمان باشی؟
آری، حضرت زهرا(س) جلوهای کامل از تمام کمالاتی است که یک زن در طول حیات خود ممکن است به آن نایل شود. حضرت امام خمینی(ره) در این باره میفرماید: تمام ابعادی که برای زن متصور است، برای یک انسان کامل متصور است، در فاطمة زهرا(س) جلوه کرده و بوده است.
امام خمینی(ره) برای شناساندن ویژگی یک بانوی کمالیافته با اشاره به وجود مقدس حضرت زهرا(س) میفرماید: آن بزرگوار یک زن معمولی نبوده است؛ یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان. او موجودی ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. زنی که تمام خاصههای انبیا در اوست. زنی که اگر مرد بود، نبی بود، به جای رسول الله(ص) بود. معنویات، جلوههای ملکوتی، جلوههای الهی، جلوههای جبروتی، همه در این موجود مجتمع است.
با توجه به این ویژگیهای کم نظیر، بهترین کسی که میتواند درس زندگی را به جامعه و بخصوص بانوان عصر ما بیاموزد، شخص حضرت زهرا(س) است. از این رو، در این مقال بخشهایی از سیره و سخن آن بزرگوار را که قابلیّت الگو برداری و درس آموزی برای زنان مسلمان دارد، تقدیم میکنیم. به امید آنکه بتوانیم ـ در عصری که از هر سو دشمنان اسلام و شیاطین وسوسهگر، ایمان و ارزشهای اصیل جامعه و امنیت اخلاقی جوانان و زنان را هدف گرفتهاند و با هر وسیلهای برای تضعیف باورهای دختران و زنان مسلمان تلاش میکنند ـ رفتارهای خود را با آن حضرت هماهنگ نماییم و درسهایی از آن بانوی مخدّره فرا گیریم.
منابع:
1-. صحیفه امام، ج7، ص337.
2-. صحیفه امام، ج7، ص337.
1-. بحار الانوار، ج37، ص39.
2-. مستدرک حاکم، ج3، ص156
سه شنبه 95/11/26
.
در آمد فدك بسيار فراتر از نيازهاي حضرت زهرا سلام الله عليها بود
2. از سويي ديگر در جامعه مسلمانان آن روز نيز نيازمندان بسياري وجود داشت،
3. همچنين با توجه به اينكه امكان حضور فعال آن حضرت در تدبير اقتصادى آن سامان (به دليل فاصله زياد آن با شهر مدينه) وجود نداشت.
فاطمه زهرا سلام الله عليها، در زمان حيات پدر بزرگوارش اختيار «درآمد» را كلاً به پدر واگذار كرد تا خود هر گونه صلاح مى داند مازاد درآمد آن را مصرف كند.
واگذار كردن درآمد آن سرزمين به پيامبر خدا بدين معنا نيست كه انجام امور مربوط به آن سرزمين نيز بر عهده پيامبر بوده چرا كه به تصريح منابع تاريخي انجام امور مربوط به كارگزاران و كارگران حاضر در آن سرزمين بر عهده اميرمومنان علي عليه السلام بود و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله تنها امور مالي آن جا را به نحو وكالت تام الاختيار از جانب دختر گرانقدرش انجام مى داد
منبع:
فدك فى التاريخ، ص187.
سه شنبه 95/11/26
می توان گفت که دین مجموعه ای است از اعمالی چون نماز و روزه و… در کنار اخلاقیاتی چون صداقت و پاکی و جوانمردی و اعمالی که حکم پوسته را برای در برگرفتن مغز دین که همان جوانمردی است دارند
“اذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنک رَحْمَةً وَ هَیىْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشداً “( زمانى را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز.) در فرهنگ عربی دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد: یکی «فتی» و دیگری «شاب.» اولی از ریشه «فتی فتو (طراوت و شادابی)» و دومی از ریشه «شبّ (شکوفایی و برخورداری از حرارت)» است.در حقیقت می توان گفت که دین مجموعه ای است از اعمالی چون نماز و روزه و… در کنار اخلاقیاتی چون صداقت و پاکی و جوانمردی و اعمالی که حکم پوسته را برای در برگرفتن مغز دین که همان جوانمردی است دارند.از این رو کسی که نماز می گزارد اما بی صفا بوده و از عاطفه و عشق نصیبی ندارد، و یا از احساس و آدمیت و آقایی و جوانمردی و گذشت و گذشتن برای خدا و گذاشتن برای مردم بی بهره است، درست به باغبانی می ماند که تنها پوست ها را کاشته باشد! حال آنکه خروار خروار پوست اگر کاشته شوند از آن میان حتی یکی سبز نشده، و جوانه نمی زند، و بالا نیامده، و به ثمر نمی نشیند. همچنانکه اگر مغزها را به تنهایی بکارند گویی نکاشته اند.در نگاه قرآن کریم این قول که «دل آدم باید پاک باشه، ظاهر مهم نیست» هیچ مقبولیتی در ندارد. بلکه در جای جای قرآن کریم در کنار ایمان، عمل صالح مطرح شده است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود: وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ «خداوند کسانى را که ایمان آورده و عمل هاى شایسته کرده اند وعده داده که آن ها را آمرزش و پاداشى بزرگ است.»
تنها مغزها به همراه پوست ها و پوست ها به همراه مغزها سبز می شوند.پس، کسی که می گوید دلت پاک باشد و تنها در پی پاک ساختن دل است اما نمازش را نمی گزارد همچون باغبانی است که در این مزرعه دنیا مغز می کارد اما بی پوست!و کسی که پیوسته بر سجاده است و دستانش به دعاست اما مروت و صفا را تجربه نکرده ، همچون باغبانی است که خرمن خرمن پوست در آغوش خاک می نهد غافل از آنکه حتی یکی کارگر نشده، و از خاک سر بلند نمی کند!
منبع:
کتاب باران حکمت؛ محمد رضا رنجبر، 1385
دوشنبه 95/11/25
و به قدر نیستی تو حق ظاهر می گردد، آیا نمی بینی که در ذکر رکوع می گویی: (سبحان ربی العظیم وبحمده)ولی در ذکر سجده می گویی: (سبحان ربی الاعلی و بحمده)
خدایش خیر دهد!
از هستی خویش تا تو غافل نشوی هرگز به مراد خویش واصل نشوی
از بحر ظهور،تا به سلحل نشوی در مذهب اهل عشق، کامل نشوی
منبع:
کشکول/شیخ بهایی/ص400
دوشنبه 95/11/25
خانه ام بی آتش…دستهایم خالی…نگاهم نگران…
می توانی … تو بیاااا
سر این قصه بگیر و بنویس
این قلم … این کاغذ
طاقتش را داری که ببینی؟؟؟ قلمت می شکند…کاغذت می سورد.
طاقتش را داری که ببینی و نگویی …از حق.
من دگر خسته شدم…
می توانی تو بیاااا
منبع:
دلنوشته یکی از طلاب حوزه
دوشنبه 95/11/25
گفته اند: به خدا قسم !دوست می دارم که حسابرسی به حسابم را در روز قیامت به پدر و مادرم واگذارند، زیرا می دانم که خداوند از آن دو مهربان تر است.. و در خبر آمده است که خداوند از فزونی رحمت خویش جهنم را شلاقی برای راندن انسانها به بهشت خلق کرد….
منبع:
کشکول/شیخ بهایی/ص399
یکشنبه 95/11/24
گناهی که مانع استجابت دعا می شود و زندگی را تیره و تار می کند، نافرمانی از پدر مادر است
امام صادق (ع)در مورد عقوبت هفت گناه می فرماید:
1.گناهی که نعمت ها را تغییر میدهد،
تجاوز به حقوق دیگران است.
2.گناهی که پشیمانی می آورد،
قتل است.
3.گناهی که گرفتاری ایجاد می کند،
ظلم است.
4.گناهی که آبرو می بَرد،
شرابخواری است.
5. گناهی که جلوی روزی را می گیرد،
زنا است.
6.گناهی که مرگ را شتاب می بخشد،
قطع رابطه با خویشان است.
7.گناهی که مانع استجابت دعا می شود و زندگی را تیره و تار می کند،
نافرمانی از پدر مادر است.
منبع:
علل الشرایع ج ۲، ص
یکشنبه 95/11/24
مادر هر چیزی اصل و اساس او است. ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اصل و اساس درخت رسالت است.
در خصوص لقب ام ابیها که به حضرت زهرا(سلام الله علیها) اطلاق می شود، دلایلی ذکر شده است.
نخست اینکه عرب ها در نامگذاری سه چیز دارند: اسم، لقب و کنیه. اسم مانند فاطمه، لقب مثل زهرا، کنیه مانند ” ام ابیها” حضرت فاطمه(سلام الله علیها) افزون بر نام، از چندین لقب و کنیه بهره مند است. انتخاب کنیه ها ممکن است به جهت خاصی باشد.
رمز این نام گذاری ممکن است، برای اظهار محبت باشد، همان گونه که متداول است پدر در اظهار محبت نسبت به دخترش می گوید: مادرم ، و نسبت به پسرش می گوید: بابایم، یعنی پیامبر اکرم(سلام الله علیها) جهت اظهار محبت به دخترش فرمود: تو مادر بابایت هستی .
دیگر اینکه شاید بدین جهت باشد که در دوره غربت اسلام، حضرت با پدرش رفتاری داشت همانند رفتار مادر به فرزندو پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) نیز بسیار به دخترش علاقه مند بود، همانند رفتار فرزند نسبت به مادر.
پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) دست فاطمه (سلام الله علیها) را می بوسید. هر گاه به سفر می رفت آخرین کسی که با او خدا حافظی می کرد ، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود و در بازگشت از سفر نخست از او دیدار می کرد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) مانند مادری دلسوز رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) را در آغوش می گرفت، از او نگهداری می کرد، زخم هایش را مرهم می گذاشت رنج ها و دردهایش را کاهش می داد. این گونه ابراز عواطف دو سویه همانند ابراز عواطف مادر و فرزند است.
مادر هر چیزی اصل و اساس او است. ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اصل و اساس درخت رسالت است، چنان که در روایت آمده است:
“شجره طیبه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) ساقه اش علی و ریشه اش فاطمه، میوه اش فرزندان او و شاخ و برگش شیعیان حضرت می باشند". اگر ریشه درخت نباشد، درخت خشک می گردد و طراوت خود را از دست می دهد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) اگر نبود، درخت اسلام سرسبزی و نشاط خود را از دست می داد.
ممکن است بدان جهت باشد که چون خداوند زنان پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) را به کنیة “ام المؤمنین” گرامی داشت، به ذهن خطور کند که آنان مهم ترین زنان روی زمین هستند، حتی از حضرت فاطمه (سلام الله علیه) بالاترند، از این جهت حضرت رسول او را به “ام ابیها” خطاب کرد تا از این وسوسه ها و خطورات ذهنی جلوگیری کند؛ یعنی ای زنان پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) اگر شما به منزلة مادران مؤمنان هستید، حضرت فاطمه به منزلة مادر پیامبر است.
منبع:
1. سید جعفر شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه(سلام الله علیه) ص ۴۰.
2. احمد رحمانی همدانی، فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) ص ۲۶۷
یکشنبه 95/11/24
حضرت زهرا (س) در حدیثی دربارۀ اهمیت جایگاه مادر میفرمایند: «الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أقْدامِها»، همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چراکه بهشت زیر پای مادران است.
به گزارش مشرق، گفتند «بهشت زیر پای مادر است» و نگفتند بهشت در دست مادر است، چرا؟ با کمی تأمل در این حدیث، این نکته به ذهنمان میرسد که این کلام نورانی میتواند نشان از رفتاری باشد که آدمی باید در قبال مادر داشته باشد و یکی از جلوههای آن رفتارها میتواند اوج تواضع و فروتنی در برابر او باشد. این تواضع و فروتنی نه برای دستیابی به بهشت، بلکه برای تمام زحمات و سختیهایی که او برایمان کشیده است، نه تنها چیز زیادی نیست، بلکه هیچ چیزی از محبتهای بیپایان او را جبران نمیکند. آنقدر مقام مادری جایگاه ویژهای نزد خداوند دارد که خلیفۀ او از بهشتی سخن میگوید که زیر پای مادر است، از آنجایی که معتقدیم معصوم (ع) کلامی جز وحی نمیگوید، لذا باید بگوییم که خدا چنین فرموده است.
به عبارت دیگر میتوان گفت این بهشت است که با تمام عظمت و زیباییاش در رهگذر خدمت به مادر به راحتی و به سرعت نصیب آدمی میشود، حال بار دیگر به خودمان بنگریم و به این سؤال پاسخ دهیم که تاکنون در قبال مادر خود چگونه رفتار کردیم؟ خوب است این نکته را هم توجه داشته باشیم که امام صادق (ع) به ما اجازه دادند حضرت زهرا(س) را مادر خود بخوانیم؟ حال در قبال ایشان تاکنون چگونه رفتار کردهایم؟ کاش این کلام معصوم بهانهای شود تا بار دیگر به رفتاری صحیح در قبال مادرمان، حضرت زهرا (س) کشیده شویم.
منبع:
(کنزالعمال، ج 16، ص 462، ح 45443)
شنبه 95/11/23
عیون أخبار الرضا (ع) بالأسانید الثلاثة عن الرضا عن آبائه (ع) قال رسول الله (ص) تحشر ابنتی فاطمة یوم القیامة و معها ثیاب مصبوغة بالدم فتتعلق بقائمة من قوائم العرش فتقول یا عدل احکم بینی و بین قاتل ولدی قال رسول الله (ص) فیحکم لابنتی و رب الکعبة و إن الله عز و جل یغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها
رسول اکرم صلی الله علیه و آله: هنگامی که روز قیامت فرا رسد دخترم فاطمه در حالی محشور میشود که لباسهای خون آلودی با وی خواهد بود و میگوید: “ای خدای عادل! بین من و قاتل فرزندانم حکم کن!”
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت نموده است هنگامی که روز قیامت فرا رسد دخترم فاطمه در حالی محشور میشود که لباسهای خون آلودی با وی خواهد بود. آنگاه یکی از پایههای عرش را میگیرد و میگوید: “ای خدای عادل! بین من و قاتل فرزندانم حکم کن!”
سپس پیامبر اکرم فرمود: “به خدای کعبه سوگند که خداوند برای دخترم [به حق] قضاوت میکند، زیرا خداوند برای غضب فاطمه غضب مینماید و با رضایت وی راضی خواهد شد.
منبع:
«عیون اخبارالرضا(ع)- بحار الانوار، ج 43، ص 220»
شنبه 95/11/23
پیامبر اکرم (ص):
فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی
فاطمه پاره وجود من است، هر که او را بیازارد مرا آزار داده و هر که او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است.
منبع:
امالی(صدوق) ص104 ،بحار الانوار(ط-بیروت) ج67 ، ص3
شنبه 95/11/23
در روايات آمده است كه زهرا به قدرى روى پا ايستاد و عبادت كرد كه پاهاى او متورم شد امام حسن عليه السلام مىگويد، مادرم از اول شب تا صبح عبادت مىكرد و هرگاه از نماز فارغ مىشد، به ديگران دعا مىكرد. از او پرسيدم كه چرا به ما دعا نكرديد؟ فرمود: عزيز من اول ديگران، سپس ما - الجار ثم الدار. تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها بسيار با فضيلت است. امام صادق عليه السلام فرموده:«تسبيح جدهام زهرا سلام الله عليها نزد من از هزار ركعت نماز بهتر است» .میگويند: زهرا براى كمك، خادمهاى لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رايج و بلكه لازم بود. چون زهرا سلام الله عليها بر رسول الله وارد شد قبل از آنكه در اين مورد چيزى بگويد، پيامبر فرمود: زهرا جان مىخواهى چيزى به تو ياد دهم كه بهتر از دنيا و آنچه در آن استباشد؟ و تسبيح مشهور را به او ياد داد.زهرا سلام الله عليها با خوشحالى تمام به خانه بازگشت و به اميرالمومنين عرض كرد با دعايى كه از پدرم صلوات الله عليه گرفتهام، خير دنيا نصيب من شده است.
منبع:
وسائل الشيعه ج 4 باب 9 ص 1024
پنجشنبه 95/11/21
حدیث امام صادق(علیه السلام)
یَعیشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا یَعیشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ یَموتون بِذُنوبِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا یَموتونَ بِآجالِهِمْ؛
مردم، بیشتر از آنكه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نیكوكارى خود زندگى مىكنند و بیشتر از آنكه با اجل خود بمیرند، بر اثر گناهان خود مىمیرند.
دعوات الراوندى، ص 291، ح33
پنجشنبه 95/11/21
قَالَ النَّبِيُّ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) لفاطمه (سلام الله علیها):
« أَيُّ شَيْءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ قَالَتْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا يَرَاهَا رَجُلٌ فَضَمَّهَا إِلَيْهِ وَ قَالَ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْض»
پيامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند:
چه چيز براي زن بهتر است؟
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود:
اين که مردي را نبيند و مردي او را نبيند.
پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حضرت فاطمه را به خود چسبانيد و فرمود :
« ذريه اي که برخي از نسل برخي ديگراند (يعني همه در فضائل و کمالات يکدست و به مانند يکديگرند)»
منبع:
- بحارالانوار، ج 43 ص 84
پنجشنبه 95/11/21
اِعلَموا اَنَّ اللّه تعالى قَد فَرَضَ عَلَيكُم الجُمُعَةَ فَمَن تَرَكَها فى حَياتى وَ بَعدَ مَماتى وَ لَهُم اِمامٌ عادِلٌ اِستِخفافا بِها وَ جُحودا لَها فَلا جَمَعَ اللّه شَملَهُ وَ لا بارَكَ لَهُ فى اَمرِهِ اَلا وَ لا صَلاةَلَهُ اَلا وَ لا زَكاةَ لَهُ اَلا وَ لا حَجَّ لَهُ اَلا وَ لا صَومَ لَهُ اَلا وَ لا بَرَكَةَ لَهُ حَتّى يَتوبَ؛
بدانيد كه خداوند متعال نماز جمعه را بر شما واجب ساخته است پس آنان كه در زندگى و پس از مرگ من، از روى سبك شمردن و يا انكار، آن را ترك كنند، با وجود اين كه پيشواى عادلى دارند، خداوند وحدتشان نبخشد و در كارشان بركت ندهد، آگاه باشيد نه زكات، نه نماز، نه حج و نه روزه آنان پذيرفته است. بدانيد كه زندگى آنان بركتى نخواهد داشت، مگر توبه كنند.
منبع:
عوالى اللالى ج 2، ص 54، ح 146
چهارشنبه 95/11/20
امام على (عليهالسلام ) فرمودند:
كنتُ قاعدا في البَقيعِ مَع رسولِ اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم في يَومِ دَجْنٍ ومَطَرٍ ، إذ مَرَّتِ امْرَأةٌ على حِمارٍ ، فَهَوتْ يدُ الحِمارِ في وَهْدَةٍ فسَقَطَتِ المَرأةُ ، فأعْرَضَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله و سلّم بوجهِهِ ، قالوا : يا رسولَ اللّه ، إنّها مُتَسَرْوِلَةٌ . قالَ : اللّهُمَّ اغْفِرْ للمُتَسرْوِلاتِ ثلاثا يا أَيُّها النّاسُ ، اتَّخِذوا السَّراويلاتِ فإنَّها مِن أسْتَرِ ثِيابِكُم ، وحَصِّنوا بِها نِساءَكُم إذا خَرَجْنَ .
من و پيامبر در يك روز ابرى و بارانى در بقيع نشسته بوديم كه زنى سوار بر الاغ از آن جا گذشت و دست الاغش در گودالى فرو رفت و زن به زمين افتاد . پيامبر صلى الله عليه و آله و سلّم رويش را برگرداند . حاضران عرض كردند : اى رسول خدا ! آن زن شلوار به پا دارد . پيامبر سه بار فرمود : خدايا ! زنان شلوار پوش را بيامرز . اى مردم ! شلوار بپوشيد كه شلوار پوشاترين جامههاى شماست و زنان خود را در موقعى كه بيرون مى آيند با شلوار حفظ كنيد .
منبع:
تنبيه الخواطر : 2 / 78 ، منتخب ميزان الحكمه : 130
چهارشنبه 95/11/20
پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
أربع من أعطیهنّ فقد أعطی خیر الدّنیا و الآخره لسان ذاکر و قلب شاکر و بدن على البلاء صابر و زوجه لا تبغیه خونا فی نفسها و لا ماله؛
چهار چیز است که هر کس از آن بهره دارد از نیکى دو جهان بهره ور است، زبانى که یاد خدا کند و قلبى که سپاس پروردگار گذارد و تنى که بر بلا صبور باشد و زنى که بناموس و مال وى خیانت نکند.
نهج الفصاحه
چهارشنبه 95/11/20
هیچ بنده مومنی نیست جز اینکه در قلب او دو نور وجود دارد: نور بیم و نور امید. به گونه ای که اگر این با آن و آن با این سنجیده شود، هیچ یک بر دیگری زیادتی ندارد
کانَ اَبی یَقولُ : اَنّه لَیسَ مَن عَبدَ مُومِن اِلّا وَ فِی قَلبِه نورانی نُورُ خیفَة و نُورُ رَجاءی لَو وُزِنَ هذا لَم یَزِد عَلی هذا وَ لَو وُزِنَ هذا لَو یَزِد عَلی هذای
امام صادق (ع) فرمودندکه پدرم فرموده است: هیچ بنده مومنی نیست جز اینکه در قلب او دو نور وجود دارد: نور بیم و نور امید. به گونه ای که اگر این با آن و آن با این سنجیده شود، هیچ یک بر دیگری زیادتی ندارد.
منبع:
(جهاد با نفس، ح 106)
چهارشنبه 95/11/20
هر كس سورهاى از قرآن را فراموش كند، آن سوره (در بهشت) به صورتى زيبا و درجهاى رفيع در برابرش مجسّم مىشود.
مَن نَسِيَ سُورَةً مِن القرآنِ مُثِّلَت لَهُ في صُورَةٍ حَسَنةٍ ودَرَجةٍ رَفيعَةٍ، فإذا رَآها قالَ: من أنتِ؟ ما أحسَنَكِ! لَيتَكِ لي! فتقولُ: أما تَعرِفُني؟ أنا سُورَةُ كذا وكذا، لو لم تَنسَني لَرَفَعتُكَ إلى هذا المَكانِ.
امام جعفر صادق عليهالسلام فرمودند:
هر كس سورهاى از قرآن را فراموش كند، آن سوره (در بهشت) به صورتى زيبا و درجهاى رفيع در برابرش مجسّم مى شود و چون او را ببيند، گويد: تو كيستى؟ چقدر زيبايى! كاش از آنِ من بودى. جواب دهد: مرا نمىشناسى؟ من فلان و بهمان سوره هستم. اگر مرا فراموش نكرده بودى، تو را به اين مكان بالا مىآوردم.
منبع:
«ثواب الأعمال،جلد1، صفحه 283 »
سه شنبه 95/11/19
همه بلاهایی که سر انسان می آید، از حب نفس است.
از اینکه آدم خودش را دوست دارد.در صورتی که اگر واقعیت مطلب را درک کند، خودش چیزی نیست.
گرفتاری ها همه از حب جاه و نفس است، حب جاه است که انسان را به کشتن می دهد و انسان را فنا می کند.
راس همه خطاها و بلاها حب جاه و نفس است.
انسان چون خودبین و خودخواه است و همه چیز را برای خودش می خواهد، دچار این گرفتاری ها می شود.
یاس:” به امید این هستیم که همه رذیله ها را خود خنثی می بینیم.”
منبع:نشریات داخلی
سه شنبه 95/11/19
روزی حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) به اصحاب خود فرمودند:” چرا من حلاوت عبادت را در شما نمی بینم؟؟؟”
عرض کردند:چه چیزی است حلاوت عبادت؟
حضرت فرمودند:“تواضع”
و از آن حضرت مروی است که :"چهار چیز است که خدا کرامت نمی کند،مگر به کسی که خدا اورا دوست داشته باشد:
یکی صحت و خاموشی.
و آن اول عبادت است، دوم توکل به خدا،
سوم تواضع، و چهارم زهد در دنیا.
منبع:
معراج السعاده/ص301
سه شنبه 95/11/19
حضرت صادق(علیه السلام) فرمودند:“خدا وحی فرستاد به بعضی ازپیامبران خود که ای فرزند آدم!
وقتی که غضبناک گردی، مرا یاد کن تا من هم تو را یاد کنم در وقت غضبم تو را هلاک نسازم”
و نیز از آن بزرگوار روایت شده است:”هر که غضب خود را باز دارد از کسی، خدا عیوب او را می پوشاند.
منبع:
معراج السعاده/ص 240
سه شنبه 95/11/19
و آن سوره فاتحه برای هر مرض جسمی و روحی شفا است.
و در اثر جامعیتش از ماسوای خود، کفایت می کند. چنان که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بازگو شده است:”
ام القرآن، به جای دیگران و دیگر چیزها است و آن ها جای اورا نمی گیرند”
و آن اساس معارف الهی و عقاید مذهبی است.و اصول ایمان و اسلام است.
چیزهای دیگر برآ« استوار است و مبتنی بر چیز دیگر نیست.
سه شنبه 95/11/19
امام رضا (علیه السلام) به نقل از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند: همانا من اسم دخترم را فاطمه
گذاشتم، چرا که خداوند عز وجل ایشان و محبان ایشان را از آتش جهنم باز می دارد.
لازم به ذکر است که(فطم) در لغت به معنای بازداشتن یا جدا کردن است.
و فاطم یعنی بازدارنده و فاطمه مونث آن و
به معنی “بانوی بازدارنده” است.
یاعلی مدد!
منبع:صحیفه فاطمیه/ج30
دوشنبه 95/11/18
در پوشیدن خطای دیگران،...شب باش!
در فروتنی، زمین باش!
در مهر و دوستی، خورشید باش!
در هنگام خشم وغضب، کوه باش!
در سخاوت و یاری به دیگران، رود باش!
و در کنار آمدن با دیگران…دریا باش!
قلب که بشکنه ….تازه عقل شروع می کند به کار کردن.
منبع:
کتاب پند مولانا
دوشنبه 95/11/18
همیشه ذکر می گفت.
می رفت کتاب بردارد در همین کوتاهی زمان ذکر می گفت.
در خانه بیشتر ذکر” یاهادی” و ” یاالله” می گفت.
گاهی هم چشمانش را بسته و” یاستار” می گفت.
وقتی می خواست جایی برود، یا به دیدن کسی برود هم “ یاستار” می گفت.
بعد ارز رکوع و سجود نمازش”یاالله ” می گفت.
منبع:
العبد/ خاطرات محمد تقی بهجت(ره)
دوشنبه 95/11/18
این بنده اگر چه هنوز در خواب خرگوشی است ولی به ظاهر در بدو بیداریش می گفت:
“الهی اگرچه درویشم ولی داراتر از من کیست ؟ که تو را دارم؟ و تو دارایی منی”
و پس از مدتی می گفت:“الهی تورا دارم چه کم دارم، و پس چه غم دارم“
الهی شکرت که از شرق تا غرب عالم به حسن خدمت می کنند.
این نیز بگذشت و تا این که می گفت:”الهی تاکنون می گفتم جهان را برای ما آفریدی و الان فهمیدم که خوت هم برای مایی”
خدا آن تو و تو مانده عاجز ز تو بیچاره تر کس ندید هرگز
منبع:
تازیانه سلوک/ص13
دوشنبه 95/11/18
حکیمی گوید نسبت به سه کس بی اهمیت نباش:سلطان، عالم، دوست.
هر کس نسبت به سلطان بی اهمیت باشد دنیایش به باد می رود.
هر کس نسبت به عالم بی اهمیت باشد دینش به باد می رود.
هرکس نسبت به دوستش بی اهمیت باشد، مروتش از بین می رود.
منبع:
کشکول شیخ بهائی/ص374
دوشنبه 95/11/18
هر وقت برای مرخصی از جبهه عقب می آمد . همه همسنگری هایش دمق می شدند و تقریبا همه قیافه اش را با لبخن دائمی اش می شنا ختند . در عملیات والفجر هشت چند ترکش به محمد کاظم اصابت کرد . و از ناحیه سینه و شکم خون زیادی از او رفته بود وقتی بالای سرش رسیدم با کمال تعجب دیدم علیرغم بد حالی زیاد اما همچنان لبخند ملیحی بر روی لبانش هست . گفتم : خوب می خندی ها !!انگار نه انگار که زخمی شدی . با اینکه خیلی بد حال بود گفت : چرا نخندم ؛کار اگر برای خدا باشد زجر بیشتر اجر بیشتر دارد …
منبع:
چقدر زنده هستی /حسین رجبی /ص101
دوشنبه 95/11/18
حضرت علی (علیه السلام)فرمود :
یاد خدا و نماز همنشینی عاشق با معشوق است.
یاد خدا و نماز باعث تقویت روح و آرامش روان،
دیدار و همنشینی با محبوب است
منبع:
پند های آسمانی/اسدالله محمدی نیا/ص168
دوشنبه 95/11/18
امام صادق علیه السلام فرمودند: «کسانی که از اسکان بندگان بی مسکن دریغ نمایند در بهشت خداوند جای نخواهد داشت.»
قال الصادق علیه السلام « مَنْ كَانَ لَهُ دَارٌ وَ احْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَى أَنْ يَسْكُنَهَا فَمَنَعَهُ إِيَّاهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِكَتِي عَبْدِي بَخِلَ عَلَى عَبْدِي بِسُكْنَى الدُّنْيَا وَ عِزَّتِي لَا يَسْكُنُ جِنَانِي أَبَداً.»
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر كس خانه اى داشته باشد و مؤمنى به سكونت در آن نيازمند باشد و آن را از او دريغ دارد، خداوند به فرشتگان خطاب مىكند: اى فرشتگان من، بنده ام نسبت به اسکان بنده ديگرم در دنيا بخل ورزيد، به عزّتم سوگند هرگز در بهشت من جاى نخواهد گرفت.
منبع:
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص241
دوشنبه 95/11/18
یکی از استادان حوزه علمیه قم می گوید: از مرحوم حاج اقا مصطفی خمینی(رحمت الله علیه) شنیدم که فرمودند: دیدم آقاامام خمینی (رحمت الله علیه) در
اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است.
از مادرم پرسیدم: چه شده که آقا گریه میکنند؟؟؟
ایشان در شب که موفق به راز و نیاز با خدا نشود در روز آن چنین حالی دارد.
منبع:حکایت و حکمت/176
دوشنبه 95/11/18
امام رضا(علیه السلام) همه کلامش و پاسخش و مثالی که می زد برگرفته از قرآن مجید بود. او قرآن را هر روز سه بار ختم می کرد
و می فرمود: اگر بخواهم در کم تر از سه روز
هم ختم نمایم می توانم، ولی هرگز به آیه ای نمی گذرم جز آن که در آن آیه اندیشه کنم.
و این که آن آیه برای چه نازل شده است.
منبع: حکایت و حکمت/ص 79
دوشنبه 95/11/18
روزی معلم انوشیروان او را بدون تقصیر و دلیل کتک زد.
انوشیروان کینه معلم را به دل گرفت تا اینکه به پادشاهی رسید.
از او پرسید: چرا بی سبب بر من ظلم نمودی؟
معلم گفت: چون پیش بینی می کردم که بعد از پدرت به پادشاهی می رسی، خواستم طعم ظلم را به تو بچشانم تا در ایام سلطنت به مردم ظلم نکنی.
منبع:حکایت و حکمت/ص 113
دوشنبه 95/11/18
ساکنان دنیا در حال کوچ کردن و اقامت گزیدگانش به جدایی محکوم اند.مردم را چونان کشتی طوفان زده در دل دریاها می لرزاند برخی از آنان در دل آب مرده و برخی دیگر روی امواج،جان سالم به دربرده اند و بادها با وزیدن،آنها را به این سو و آن سو می کشاند و هرجا که خواهد می برد.پس آن را که در آب می میرد نمی توان گرفت و آن که رها شده نیز سوی مرگ می رود.
امام علی (ع)در بخشی از خطبه 196 کتاب شریف نهج البلاغه در مورد دل نبستن به دنیا می فرماید:خداوند هنگامی پیامبر اسلام (ص) را مبعوث کرد که نه نشانه ای از دین الهی برپا و نه چراغ هدایتی روشن و نه راه حقی آشکار بود.ای بندگان خدا شما را به ترس الهی سفارش می کنم و از دنیا پرستی می ترسانم.زیرا خانه دنیا ناپایدار و جایگاه سختی و مشکلات است.
سپس امام در ادامه می فرماید:ساکنان دنیا در حال کوچ کردن و اقامت گزیدگانش به جدایی محکوم اند.مردم را چونان کشتی طوفان زده در دل دریاها می لرزاند برخی از آنان در دل آب مرده و برخی دیگر روی امواج،جان سالم به دربرده اند و بادها با وزیدن،آنها را به این سو و آن سو می کشاند و هرجا که خواهد می برد.پس آن را که در آب می میرد نمی توان گرفت و آن که رها شده نیز سوی مرگ می رود.
همچنین امام در انتهای این بخش همچون پدری دلسوز، توصیه هایی به امت اسلامی دارد و می فرماید:ای بندگان خدا هم اکنون عمل کنید که زبان ها آزاد و بدن ها سالم و اعضا و جوارح آماده اند و راه بازگشت فراهم و فرصت زیاد است.پیش از آنکه وقت از دست برود و مرگ فرا رسد پس فرا رسیدن مرگ را حتمی بشمارید و در انتظار آمدنش باشید.
منبع:
باشگاه خبرنگاران جوان
دوشنبه 95/11/18
پسرم اکنون که جوانی با تو صحبت می کنم.
باید توجه کنی که برای جوانان توبه آسان تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع تر می تواند باشد…جوان می تواند با آسانی نسبی خودرا از شر نفس اماره رها سازد و به معنویات گرایش پیدا کند.
….پسرم،فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن….
دل بستن به شفاعت اولیاء(علیه السلام) و تجری در معاصی، از خدعه های بزرگ شیطان است.
منبع: موعظه خوبان/ص 211
دوشنبه 95/11/18
مرحوم حاج هادی ابهری(رحمت الله علیه) که از اولیای طراز اول خدا بود، می گوید:” به کربلا رفتم و تنها تقاضایی که از حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) کردم، این بود که
یک رفیق خوب که تو می پسندی در راه من قرار بده.
وقتی که می خواستم از حرم خارج شوم آیت الله میلانی(رحمت الله علیه) را دیدم که به من فرمودند:” ابهری رفیقی که می خواستی من هستم”
آری رفیق همراه، همراز ، و خوب است که انسان را به کمال می رساند.
دعا کنید خدا رفیق خوب نصیبتان کند.
منبع: موعظه خوبان/ص 195
دوشنبه 95/11/18
همیشه می گفت: ماباید برویم به جبهه و خدا شما را کمک می کند. به ترک محرمات و انجام واجبات دینی خیلی مقید بود. نسبت به سپاه وبسیج و جهاد و روحانیت علاقه مند بود و می گفت: از امام پیروی کند.
به شهادت عشق می ورزید و می گفت: ای کاش به جبهه ی رفتیم و شربت شهادت می نوشیدیم. نسبت به دنیای مادی توجهی نداشت و می گفت: مگر خون من رنگین تر از دیگران است.
شجاعت و نترسی وصبوری از خصوصیات بارز ایشان بود. و دفاع از وطن را از واجبات زندگی خود می دانست.
منبع: بخشی از وصیت نامه شهید عبدالرضا حسینی بای
یکشنبه 95/11/17
آیت الله بهجت(رحمت الله) می فرمایند: کسی که می خواهد روزی اش فراموش شود این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز وپایان آن صلوات بفرستد:
“اللهم اغننی بحلالک عن الحرامک و اغننی بفضلک عمن سواک”
“خداوندا،به حلال خود مر از حرامت بی نیاز کن و به فضل خودت مرا بی نیاز گردان”
منبع: موعظه خوبان/ص 149
یکشنبه 95/11/17
ما رفعت وبزرگی را در تواضع قرار دادیم، ولی مردم در کبر به دنبال آن هستند(تکبر می کنند تا در میان مردم بالا بروند و عزیز بشوند) .
امام (علیه السلام) فرمود: هر که تواضع کند، خدا او را بالا می برد و هر که تکبر کند، خدا او را به زمین می زند.
یک قطره باران از ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی دریاست من کیستم گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور لولوء شاهوار
منبع:موعظه خوبان/ص71
یکشنبه 95/11/17
عبدالله ابن عباس روایت کرده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بر دست مردی انگشتری طلا دید.
آن را از انگشتش بیرون آورد و به دور افکند.
چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رفت، به آن مرد گفتند:
انگشتری خویش را بردار و از آن استفاده نما!
مرد گفت: چیزی را که پیامبر نخواهد، نخواهم.
منبع:
کشکول شیخ بهایی/201
شنبه 95/11/16
این روز ها عجیب دلم گرفته برای ان اقایی که معلوم نیست الان در چه حالی است و دل صبورشان از من راضی هست یانه ؟؟؟؟
واقعا ما چقدر بفکر امام زمان(عج)هستیم …
منو شما عباسیم برا امام زمان (عج)….
کوچولو گوشه ی دل رهبرو داری نگاه میکنی …
همه ی غصه ی عالم به دل امام عصره روحی وارواحنا له الفدا….اجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
بدانیم …مولایمان کجاست؟؟؟
واقعا کجاااااااااااست ؟؟؟؟؟؟
شاید هم اکنون در کربلاست در بین الحرمین نگاهی به پرچم سقا می کند واز ان طرف نگاهی به سیدالشهدا…..شاید چون علی (ع)سرش را در چاه کرده وبا چاه دردودل
می کند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما این را میدانم که نزد ما نیست میدانید چرا چون خودمان نخواستیم چون لیاقت نداشتیم شاید ما هنوز کوفی مااااانده ایم ؟؟؟؟؟بیایید انتظارمان را با کمیل و ندبه
خواندن نشان دهیم نماز را اول وقت بخوانیم چراکه نماز گفت و گوی راز است و براوردن نیاز راز صحبت کردن باهم صحبتی که در صحبتش ملالی نیست؟؟؟؟
منبع:
دلنوشته یکی از طلاب با اندکی از سخنان شهید آوینی
شنبه 95/11/16
نوبت دیدار خصوصی خونوادشون نبوده اصلا خودش با همون شیطنت همیشگی جدا از مامان و دوتا برادرش همراه بقیه بچه های شهداء رفته بود اون جلو.
آنچه بین این دختر شهیدو حضرت آقا ردو بدل شد ونهال آن را برای کسی تعریف کرده است:
نهال! حاج اقارو دیدی چی گفتی بهشون؟
لهبل …رهبر!؟
آره!
رفتم گفتم “تلاه” کلاتٌ مامانت برات درست کرده؟!
گفت آره …
گفتم میدی به من؟
گفت این مال منه…یکی دیگه برات می خرم!
گفتم پس “صوولتی” صورتی بخریااا!
منبع: نهال، دختر چهار ساله شهید مدافع حرم، مهدی قاضی خانی، دیدارر جمعی از خانواده های شهدا با رهبر انقلاب (95/4/5)
شنبه 95/11/16
این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم.
گفتم شاید اشتباه می کنم.
شاید اشک یا غم و غصه… نمی گذارد درست بخوانم، یا متوجه بشوم.
باز با خودم گفتم شاید وصیت نامه کس دیگری است.
دوباره پشت پاکت را خواندم. خودش بود نوشته بود” وصیت نامه العبد محمد تقی بهجت".
پس چرا نوشته بود"نماز و روزه ی من را قضا کنید"؟؟؟
منبع:
کتاب العبد/محمد تقی بهجت(ره)
شنبه 95/11/16
اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداونددر بر آوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به در گاه خدا توجه
کن تا عبادت تورا خالی از نقصان و خالی از عفو ورحمت و مغفرت، به خدا بسپارد…
و هرگز به خود وطاعتت خوش بین مباش…زیرا چه بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به جا آورده ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که
دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت زده شده لند.
حال چگونه خواهد بود اگر خداوند که هیچ چیز بر او پنهان نیست، ناظر بر اعمالت باشد؟؟؟
منبع:
اقبال الاعمال/ ج2/ص 249
شنبه 95/11/16
اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداونددر بر آوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به در گاه خدا توجه
کن تا عبادت تورا خالی از نقصان و خالی از عفو ورحمت و مغفرت، به خدا بسپارد…
و هرگز به خود وطاعتت خوش بین مباش…زیرا چه بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به جا آورده ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که
دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت زده شده لند.
حال چگونه خواهد بود اگر خداوند که هیچ چیز بر او پنهان نیست، ناظر بر اعمالت باشد؟؟؟
منبع:
اقبال الاعمال/ ج2/ص 249
چهارشنبه 95/11/13
رسول اکرم صلی الله علیه و آله: هر كه به دنيا بى رغبت باشد و آرزويش را در آن كوتاه سازد، خداوند، به او دانشى عطا مىكند، بى آن كه از كسى بياموزد.
رسول اللّه صلى الله عليه وآله : مَن رَغِبَ فِي الدُّنيا وأطالَ فيها رَغبَتَهُ أعمَى اللّهُ قَلبَهُ عَلى قَدرِ رَغبَتِهِ فيها ، ومَن زَهِدَ فِي الدُّنيا و قَصَّرَ فيها أمَلَهُ أعطاهُ اللّهُ عِلما مِن غَيرِ تَعَلُّمٍ وهُدىً بغَيرِ هِدايَةٍ.
پيامبر خدا حضرت محمد صلى الله عليه و آله:
هركه به دنيا راغب باشد و رغبتش را در آن به درازا بكشانَد، خداوند، دل او را به اندازه رغبتش به دنيا، كور مىگرداند.
و هر كه به دنيا بى رغبت باشد و آرزويش را در آن كوتاه سازد، خداوند، به او دانشى عطا مىكند، بى آن كه از كسى بياموزد و راهنمايى اش كند بى آن كه از كسى راهنمايى گيرد.
منبع:
كنزالعمّال ج 3 ص209ح6194
چهارشنبه 95/11/13
امام کاظم(ع) فرمود: «کسی که نماز جعفر را بخواند اگر گناه او به عدد ریگهاى درهم فشرده بیابان و به اندازه کفهاى دریا باشد، خداوند همه آنها را مىبخشد.»
“طیار” لقب جعفربن ابی طالب پسر عم پیغمبر اکرم (ص) و برادر ارشد امیرمؤمنان(ع) امام اول شیعیان است.
این نماز، هدیهای از سوی پیامبر اسلام(ص) به جعفر بن ابیطالب است. زمانیکه جعفر در روز فتح خیبر، از «حبشه» به «مدینه» آمد، رسول خدا(ص) به استقبال او رفت و پیشانى او را بوسید آنگاه رو به مردم کرد و فرمود. نمیدانم به کدام یک از ایندو خوشحالی کنم، به فتح خیبر یا به برگشتن پسر عمویم جعفر؟ سپس این نماز را به او آموختند و فرمودند: «اگر توانستى این نماز را هر روز، و اگر نتوانستى هر هفته، و اگر نتوانستى هر ماه، و اگر نتوانستى هر سال، و اگر نتوانستى در عمر خود یک بار این نماز را بخوان. اگر این نماز را خواندى، خداوند گناهان بزرگ و کوچک، قدیم و جدید و گناه عمدى و اشتباهى تو را مىبخشد.
امام باقر(ع) فرمود: «در هر رکعت از نماز جعفر، هفتاد و پنج بار تسبیحات گفته مىشود که هر کدام چهار تسبیح است و جمعاً در هر رکعت، سیصد تسبیح مىشود، و رویهم هزار و دویست تسبیح در چهار رکعت گفته مىشود، و خداوند عزّ و جلّ آنها را مضاعف مىسازد (و چنانکه وعده فرموده در برابر هر حسنه ده حسنه پاداش عطا میفرماید) به پاداش آنها براى آن شخص، دوازده هزار حسنه منظور مىکنند که هر حسنه از آن در ارزش و گرانى قدر، مانند کوه احد و بزرگتر از آن است.
امام کاظم(ع) فرمود: «کسی که نماز جعفر را بخواند اگر گناه او به عدد ریگهاى درهم فشرده بیابان و به اندازه کفهاى دریا باشد، خداوند همه آنها را مىبخشد.
بهترین وقت خواندن نماز جعفر، ظهر روز جمعه است، ولی در هر روز و هر ساعتی از شبانه روز میشود آنرا خواند.
منبع : http://www.afkarnews.ir
چهارشنبه 95/11/13
ما سرنوشت را خودمان می سازیم اما عواملی تکوینی هم موثرند
ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
ﺍﻳﻦ ﻛﻴﻔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﻰ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻭ ﻧﻘﻤﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺣق ، ﺣﺎﻟﺎﺕ ﭘﺎﻙ ﻭ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﺣﺴﻨﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﻛﻔﺮ ، ﺷﺮﻙ ، ﻋﺼﻴﺎﻥ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ ؛ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .
و یا خداوند بازهم در این باره در سوره ابراهیم می فرماید:
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ
ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ، ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ ﻫﺎ ﻭ ﮔﺰﻧﺪﻫﺎ ﺣﻔﻆ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ . ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻴﭻ ﻣﻠﺘﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺑﻠﺎ ، ﻧﻜﺒﺖ ، ﺷﻜﺴﺖ ﻭ ﺷﻘﺎﻭﺕ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﻰ ﻫﺎ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ . ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻠﺘﻰ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ﻫﻴﭻ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻰ ﻧﻴﺴﺖ ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﻳﺎﻭﺭﻯ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .
ما باید بدانیم که خداوند به عبادت ما نیاز ندارد.
ما برای سیر الی الله نیاز به نماز داریم.
چون برای رسیدن به درجه معرفت و شبیه شدن به خالق در بعضی صفات نیاز به صعود و عروج داریم و نماز نیز می تداند معراج مومن باشد.البته درجه نماز های افراد باهم فرق میکند. بندگی باید یاد گرفت و درک کرد. آنوقت است که همه چیز شیرین میشود.انسان می تواند با بندگی کردن سرنوشت خود را به بهترین شکل رقم بزند.
منبع :
چهارشنبه 95/11/13
مولای من!!!
ای ناگهان تر از همه اتفاق ها…
پایان خوب قصه ی تلخ فراق ها…
ای وارث شکوه اساطیر جلوه کن…
تا کم شود ابهت این ادعاها…
یکی می پرسد…اندوه تو چیست؟؟؟
سبب ساز و سکوت مبهمت کیست؟؟؟
برایش صادقانه می نویسم…برای آنکه باید باشد ونیست…
تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (روحی وارواحنا له الفداء)
صلوات….
منبع: دلنوشته یکی از طلاب
چهارشنبه 95/11/13
جای تعجب است که به شخصیت ها و سخنان آن ها اهمیت داده می شود و سخنرانی هایشان ضبط می شود اما….
قرآن که در دست ما هست این طور نزد ما ارزش ندارد.
همه می دانیم که درباره قرآن مقصریم…
منبع: آیت الله بهجت (ره)/نکته های ناب.
چهارشنبه 95/11/13
به برادارن و خواهران در تمام کشور عرضه می دارم که موضوع قناعت را جدی بگیریم.
منظورم از قناعت این نیست که به نعمت های الهی دست نزنید و از آن ها بهره مند نشوید. مقصود این است که
حد و اندازه نگه دارید، و زیاده روی و اسراف نکنید، نعمت های الهی را ضایع ننمایید، که متاسفانه بسیاری می کنند.
در جمهوری اسلامی کسانی هستند، که دستشان به نعمت الهی نمی رسد.
نه به خاطر اینکه کم داریم، به خاطر اینکه خیلی ها به خودشان اجازه می دهند که نعمت های الهی را بی حساب
مصرف می کنند، هیچ ملاحظه ای نکنند، هیچ حدی نگه ندارند و حتی نعمت های الهی را ضایع کنند.
چقدر نان ضایع می شود! چقدر غذای طبخ شده ضایع می شود!چقدر میوه از مراسم ها دور ریخته می شود!
اسراف گناه کبیره است….و تمام این ها اسراف است.
بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه)/1372/1/4
چهارشنبه 95/11/13
ما همین قدر می دانیم که وجود مقدس امام زمان(علیه السلام) مصداق وعدهی الهی است. همین قدر
می دانیم که این باز ماندن خاندان وحی و رسالت، علم سر افراز از خداوند در زمین است.
*السلام علیک ایهاالعلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث والرحمته الواسعته وعدا غیر مکذوب*
حجت خدا در بین مردم زنده است، موجود است، با مردم زند گی می کند، مردم را می بیند، و
دردهای آن ها را حس می کند.
انسانها هم آن هایی که سعادتمند و ظرفیت داشته باشند، در مواقعی به طور ناشناس او را زیارت می
کنند.
او وجود دارد، یک انسان معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردم است و با آن ها زندگی می کند این
خصوصیت عقیده ی ما شیعیان است.
منبع:بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه)/1369/12/11
سه شنبه 95/11/12
وجود امام امروز برای ما معیار است راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنیا و آخرت است و من با تمام
وجود این اعتقاد را دارم که شناخت و مبارزه با جریان هایی که بین مسلمین سعی در به انحراف
کشیدن انقلاب از
خط اصیل و مکتبی آن را دارند به مراتب حساس تر سخت تر از مبارزه با رژیم صدام و آمریکاست
و وصیتم به
برادران این است که سعی کنند توده مردم که عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادی سیاسی آماده کنند که بتوانند
کادرهای صادق انقلاب را شناسایی کنند و عناصری که جریان انحرافی دارند بشناسند که شناخت مردمئ در سایه
تداوم انقلاب حیاتی است.
منبع: مجموعه خاطرات/صمدی/ص30
سه شنبه 95/11/12
آیت الله بهجت( رحمت الله علیه) نقل کردند که: مرحوم حاج آقا حاج حسین قمی پس از رسیدن به ریاست و
مرجعیت به کسی گفته بود، برو و از جانب من به حضرت امیرالمونین بگو: اگر ریاست برای دین من ضرر دارد
مراببر.
طولی نکشید که از دنیا رفت.
منبع: کتاب زمزم عرفان/ص90
سه شنبه 95/11/12
اگر شما مخلصید، چرا چشمه های حکمت از قلبتان به زبانتان جاری نشده، با اینکه چهل سال است به خیال خود
قربت الی الله عمل کرده اید.
با اینکه در حدیث وارد است کسی که برای خدا چهل صباح، اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلبش به زبانش
جاری گردد، پس بدان اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بی درمان همین جاست…
وای به حال کسی که با نماز و طاعتش وارد جهنم شود.
منبع: چهل حدیث/ص43
سه شنبه 95/11/12
عجب از امراض مهلکه است.
هر چقدر هم خوب شدید و کارهای نیک انجام دادید، باز به خدا بگویید:”خدایا! آیا بنده ای بدتر از من هم داری؟
امام سجاد(علیه السلام) با اینکه معصوم بودند. اما با این حال در دعای ابو حمزه عرض می کنند: خدایا چه کسی
بد حال تر از من است.
منبع:در محضر مجتهدی/ص95
سه شنبه 95/11/12
بی عیب ما نداریم در دنیا و ما باید همیشه تو جه مان به آن عیوب خودمان باشد….و انسان که بخواهد برای خدا کار کند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد.
دنبال این نباشد که ببیند چه حسنی دارد. برای این که، دنبال اینکه چه عیبی دارد، می شود انسان در صدد رفع آن برآید، و دنبال اینکه چه حسنی دارد پرده می شود در چشم انسان و نمی تواند عیوب خودش را ببیند.
منبع:صحیفه نور/ج17/ص161
سه شنبه 95/11/12
شرط زندگی و معاشرت را دعوا نکردن قرار دهید،یگانگی و الفت مبداء تمام خوبی هاست.از حدیث کساء ادب صحبت کردن فرزندان و شوهر و همسر با یکدیگر بیاموزید، اگر زن با مرد مدارا کند، در نصف اعمال خوب او شریک است.
با بزرگ خانواده تان مدارا کنید.زن با شوهرش، فرزندان با پدرشان مراعات کنند و حرمت او را نگه دارند.هماهنگی و موافقت اخلاقی بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیا علیهم السلام غیر ممکن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و با صفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت داشت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.
منبع: حاج دولابی/مصباح الهدی
سه شنبه 95/11/12
آیت الله شبیری زنجانی نقل می فرمودند: من از نزدیکان حاج احمد آقا فرزند اما شنیدم که ایشان حضرت امام خمینی( رحمت الله علیه) را در خواب دیده اند.
از ایشان می پرسند که به شما چه گذشت؟
ایشان دست خود را بلند می کنند و پایین می آورند و می گویند: بدان، حرکتی مانند این حرکت دست من در اینجا حساب دارد.
حاج احمد آقا می پرسند: عبور از برزخ چه گذشت؟
امام می فرمایند: با وساطت اولیای خدا به خوبی گذشت.
منبع:کتاب حمیم/ ج2/ص215
سه شنبه 95/11/12
ائمه ی ما (علیهم السلام) به ما فرموده اند: که در این فشارهای اخرالزمان بگویید:”
یاالله یا رحمن یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک“
معنایش این است که: خدایا!همان مرتبه ای را که مطلوب تو هست، ما را به همان درجه برسان و بر آن نگهدار.
صراط از همین جا شروع می شود اگر یک ذره انحراف پیدا کنیم خدا می داند در کجا پرت می شوید.
کسی که کارش خراب است یا جلو رفته و یا عقب مانده است ودر هرحال اعتدال را رعایت نکرده است.
منبع:نکته های ناب آیت الله بهجت(ره)
سه شنبه 95/11/12
عارف حکیم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به(مرشد چلویی) می گفت: روزی تو همیشه می رسد، گاهی کم است گاهی زیاد، گاهی کم است و گاهی زیاد، ولی روزی حداقل را خدای متعال قطع نمی کند.
مثل جوی آب، گاهی آب زیاد و تندی در جوی می آید و گاهی هم آب کم می شود، اما قطع نمی شود.
<آب باریک بند نمی آید، آب باریک همیشه میاد>
منبع: بهترین کاسب قرن
سه شنبه 95/11/12
اگر این حب نفس و خود خواهی نباشد، انسان از دیگران عیب نمی گیرد. این عیب گیری هایی که بعضی از ما نسبت به دیگران می کنیم، همه اش برای این است که ما خودمان را برای آن حب نفسی که داریم(خود را) خیلی مهذب و آدم کاملی می دانیم و دیگران را معیوب می دانیم و به عیبشان ایراد می گیریم.
در آن شعر هست که یک آقایی شعرش را نمی خواهم بخوانم به یک کسی اشکال کرد(او) گفت:
من همین هایی که می گویی هستم، اما تو آن طور که می نمایی هستی؟؟؟
منبع: تفسیر سوره حمد/ج3
دوشنبه 95/11/11
از اثرات احترام به سالمندان دوستی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است چه افتخاری بالاتر از این که فردی لیاقت دوستی با پیامبر را داشته باشد احترام گذاشتن به سالمندان حتی در خیابان وقتی عبور از عرض آن برای آنها دشوار است احترام به آنها محسوب میشود . گرفتن بار سنگینشان کمک کردن برای سوار شدن یا پیاده شدن همه و همه احترام به آنهاست و باعث ایجاد احساس همدلی در مردم میشود.
انسان هر آنچه میکند به او باز می گرددو هر عملی را عکس العملی هست همه ما در کارنامه زندگی خود اعمالی داریم که خوب یابد برای ما نوشته شدهاند که بر همان اساس در زندگی خود خوب یا بد میبینیم اگر خوب کرده باشیم پاداش ما همان خوبی و در صورت بدی بدی خواهیم دید بر این اساس امام علی علیه السلام فرمودند : به پیران احترام بگذارید تا کودکانتان به شما احترام گذارند
ایشان میفرمایند: به کودکان رحم کن و بزرگسالان را احترام را کن تا از دوستان من باشی.
منبع:
. (کافی ج2 ص316 ح7 )
یکشنبه 95/11/10
” خدا برخی از گناهان را بدون آنکه صاحبش توبه کند می آمرزد.”
در توبه پذیر بودن خدا شکی نیست ؛ اول دستور به توبه می دهد و می فرماید «تُوبُوا» 1 بعد هم خود را «تَوّاب»معرفی می کند ؛ یعنی مردم شما توبه کنید ، من هم توبه شما را پذیرفته و از گناهان شما می گذرم ؛ زیرا منم « غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْب »
خداوند حکیم نه تنها توبه و قبول آن را محدود نکرد ، بلکه آنقدر آغوش مهرش را گستراند و گرم گرفت که ابوسعیدها جرأت کردند چنین بسرایند :
بـاز آ بــاز آ هــر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما ، درگه نومیدی نیست
صد بـار اگر توبه شکستی باز آ
یکشنبه 95/11/10
هنگامى كه نام خدا برده مى شود یك دنیا عظمت، قدرت، علم، و حكمت در قلب انسان متجلى مى شود، چرا كه او داراى اسماء حسنى و صفات علیا و صاحب تمام كمالات و منزه از هر گونه عیب و نقص است. توجه مداوم به چنین حقیقتى كه داراى چنان اوصافى است، روح انسان را به نیكی ها و پاكی ها سوق مى دهد و از بدیها و زشتیها پیراسته مى دارد و به تعبیر دیگر، بازتاب صفات او در جان انسان تجلى مى كند.
توجه به چنین معبود بزرگى موجب احساس حضور دایم در پیشگاه اوست و با این احساس، فاصله انسان از گناه و آلودگى بسیار زیاد مى شود. یاد او یادآورى مراقبت اوست، یاد حساب و جزاى اوست، یاد دادگاه عدل او و بهشت و دوزخ اوست و چنین یادى است كه جان را صفا، و دل را نور و حیات مى بخشد.
به همین دلیل، در روایات اسلامى آمده است هر چیز اندازه اى دارد جز یاد خدا كه هیچ حد و مرزى براى آن نیست. امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى كه در كافى آمده است مى فرماید: «ما مِنْ شَىء اِلاّ وَلَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْهِ، اِلاّ الذِّكْر، فَلَیْسَ لَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْه; هر چیزى حدى دارد كه وقتى به آن رسد پایان مى پذیرد جز ذكر خدا حدى كه با آن پایان گیرد، ندارد»
سپس مى افزاید: «فَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ اَلْفَرائِضَ، فَمَنْ أَدّا هُنَّ فَهُوَ حَدُّ هُنَّ، وَ شَهْرُ رَمَضان فَمَنْ صامَهُ فَهُوَ حَدُّه، وَ الْحَجُّ فَمَنْ حُجَّ حَدُّه، اِلاّ الذِّكْرَ، فَاِنَّ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ لَمْ یَرْضِ مَنْهُ بِالْقَلیلِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ حداً یُنْتَهى اِلَیْه، ثُمَّ تَلا: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُرواللّهَ ذِكْراً كَثیراً وَ سُجود بُكْرَةً وَ اَصیلا»; خداوند نمازهاى فریضه را واجب كرده است، هر كس آن ها را ادا كند، حدّ آن تأمین شده، ماه مبارك رمضان را هر كس روزه بگیرد حدّش انجام گردیده و حج را هر كس (یك بار) به جا آورد همان حدّ است، جز ذكر الله كه خداوند به مقدار قلیل آن راضى نشده و براى كثیر آن نیز حدّى قایل نگردیده سپس به عنوان شاهد این سخن آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كثیراً» را تلاوت فرمود:
امام صادق(علیه السلام) در ذیل همین روایت از پدرش امام باقر(علیه السلام) نقل مى كند كه او كثیر الذكر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ذكر خدا مى گفت و به هنگام غذا خوردن نیز به ذكر خدا مشغول بود، حتى هنگامى كه با مردم سخن مى گفت از ذكر خدا غافل نمى شد…
سرانجام با این جمله پرمعنا، حدیث مذكور پایان مى پذیرد: «وَالْبِیْتُ الَّذى یَقْرَأُ فیهِ الْقُرْآن، وَ یَذْكُرُ الله عَزَّوَجلّ فیهِ تَكْثُر بَرَكَتُه، وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلائِكَة، وَ تَهَرمِنْهُ الشَّیاطینَ، وَ یَضىءُ لاَِهْلِ السَّماءِ كَما یُضىءُ الْكَوْكَبُ الدُّرىّ لاَِهْلِ الاَْرْضِ; خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمین»(3)
(اما به عكس خانه اى كه در آن تلاوت قرآن و ذكر خدا نیست بركاتش كم خواهد بود، فرشتگان از آن هجرت مى كنند و شیاطین در آن حضور دایم دارند).
خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمین.
این موضوع بقدرى اهمیت دارد كه در حدیثى یاد خدا معادل تمام خیر و آخرت شمرده است چنانكه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده: «مَنْ اَعْطى لِساناً ذاكراً فَقَدْ اَعْطى خَیْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; آن كسى كه خدا زبانى به او داده كه به ذكر پروردگار مشغول است، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است».
روایات در اهمیت یاد خدا آنقدر زیاد است كه اگر بخواهیم همه آنها را در این جا بیاوریم از وضع كتاب خارج است، این سخن را با حدیث كوتاه و پرمعناى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) در كافى پایان مى دهیم آن جا كه فرمود: «مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرِ اللّهِ - عز و جل - أَحَبَهُ الله فى جَنَّتِهِ; هر كس بسیار یاد خدا كند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى خواهد داد»
منبع:
تفسیرنمونه، ج 17، ص 355ـ 358.
یکشنبه 95/11/10
می توان از سرنوشت و سیر آفرینش انسان این گونه فهمید که انسان تنها آفریده شده و تنها از دنیا می رود و با دانستن این واقعیت، او باید کاری کند که حداقل برای آن لحظات تنهایی اش مونس و رفیقی حقیقی پیدا کرده تا با او همراه باشد : یا انیس من لا انیس له و یا رفیق من لا رفیق له …
درمان تنهایی انسان تنها خداوند است … ای رفیق کسی که هیچ رفیقی جز تو ندارد … کسی که خصلت انسانی خود را درک کند و حقیقت تنهایی خودش را بفهمد راه برای زندگی واقعی و انس با خدا برایش راحت تر است …
خیلی از ما در زندگی عادی دنیایی خودمان دوستان و رفیقانی داریم و با آن ها هم در ظاهر خیلی معاشرت داریم اما حس تنهایی واقعی را در کوران های مشکلات زندگی و سختی های زندگی به وضوح حس می کنیم … و بعد از آن این حس تنهایی زمان مرگ است … آن جا است که اگر در دنیا خداوند را رفیق خود برگزیده باشیم و ارتباط خوبی در دنیا با او برقرار کرده باشیم در لحظات سخت تنهایی آماده خواهیم بود چون می دانیم که رفیقی برای تنهایی داریم و او ما را تنها نمی گذارد…
یکی از بهترین مکان ها برای درک تنهایی واقعی انسان و اینکه بتواند از این تنهایی واقعی، رفیقی برای تنهایی لحظه مرگ داشته باشد، وقت سحر است.
از اهل بیت (علیهم السلام) روایت است كه: آگاه باشید، درودهای خداوند شامل حال اهل سحر و پوزش طلبان سحری است «سحر» ناب ترین لحظه شبانه روز است. جایگاه این وقت شریف، آن گاه روشن می شود كه سوگندهای خداوند متعال بر این لحظه زمانی را با تعبیرهای گوناگون قدسی در نظر آوریم.سوگندهای قرآن، دلیلی است بر عظمت و اهمیت اموری كه به آنها سوگند یاد شده است.
آیات قرآن در موضوع سحر و سحرخیزی، فراخوانی است كه گاه از برتری وقت سحر و شكوه سحرخیزی و نشانه ها و یادگارها و نكات باریك و حقیقت های آن به گونه آشكار و بی پرده یاد كرده و همه را به شب خیزی فراخوانده: یا ایها المزمل، قم الیل الا قلیلا، نصفه او انقص منه قلیلا، او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا ؛ ای جامه به خود پیچیده، شب را جز اندكی بپاخیز، نیمی از شب را یا كمی از آن كم كن، یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تأمل بخوان.
یکشنبه 95/11/10
«عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است. »
، امام صادق علیه السلام فرمودند:
انَّ العَملَ القَلیلَ الدّائمَ عَلَی الیَقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیرِ عَلی غَیرِ یَقینٍ؛
«عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است.»
(جهاد النفس،ص62)
یکشنبه 95/11/10
گناه نه تنها انسان را از سعادت و سلامت روح و جسم دور میکند، بلکه باعث محرومیت از عبادات نیز میشود. گناه به سرعت انسان را از موقعیتش خارج میکند و به سوی اعماق میکشاند. امام صادق این موضوع را با تشبیه به ما تفهیم کردهاند.
مهمترین عامل در گمراهی و دور شدن انسانها از سعادت دنیوی و اخروی است…
گناه نه تنها انسان را از سعادت و سلامت روح و حتی جسم دور میکند، بلکه باعث محرومیت انسانها از عبادت نیز میشود. گناه به سرعت انسان را از موقعیتش خارج میکند و به سوی اعماق میکشاند. امام صادق (ع) درباره اثر گناه در انسان میفرمایند: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلاَةَ اللَّیْلِ وَاِنَّ عَمَلَ السَّیِّیءِ اَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْمِ؛ «همانا شخص گناهى مرتکب مىشود و بر اثر آن از نماز شب محروم میشود و تأثیر کار بد در صاحبش از تأثیر کارد در گوشت سریعتر است».
پس گناه علاوه بر قساوت قلب، شقاوت، عذاب وجدان، انزوا و گوشهگیری از دیگران میتواند عاملی برای محرومیت ما از برخی نعمات نیز باشد؛ چراکه عبادت، مناجات با خدا و میل به سوی آن بیتردید نعمتی بزرگ است.
حال برای رهایی از دام ابلیس باید چه کرد…؟ در فرهنگ قرآن و عترت به آموزههای متعددی برای رهایی از گناه اشاره شده است، اما به راستی یکی از راهکارهای آسان که به سرعت نیز جواب میدهد و راه گشاست، «یاد اهلبیت (ع)» است.
به راستی انسان وقتی برای لحظاتی هر چند کوتاه به اهلبیت (ع) فکر میکند، به سرعت بالا کشیده میشود و بسیاری از هجمههای فکری و روانی از او پس زده میشود. به عبارت دیگر، همانطور که اثرگذاری گناه در انسان از کارد در گوشت سریعتر است و باعث محرومیت از نعمات و به اعماق کشیده شدن او میشود، یاد اهل بیت(ع) به سرعت آدمی را از زمین میکند و رشد میدهد که این نعمتی بس عظیم است و شایسته است بیش از پیش از این نعمت بهره ببریم.
منبع:
شناسه خبر: 1311149 سرویس: فرهنگی
۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴
یکشنبه 95/11/10
زندگی یعنی کم کردن رنج و افزایش لذت/ گرایشهای پنهان ما عمیقترند و لذت بیشتری به ما میرسانند
اصلیترین بُعد وجود انسان گرایشهای او هستند؛ اصلاً «منِ» ما در همینجا قرار دارد. گرایشها بر اندیشه و
رفتار انسان تسلط دارند. منتها اگر میبینید که اینقدر بر علم و عمل، تأکید شده برای این است که راه نفوذ
ما به قلب، همین دو تا هستند. وقتی میگوییم «یک کسی به معرفت نفس رسیده» یعنی فهمیده چه
میخواهد. یعنی فهمیده که کدام خواسته در وجودش اصیل و عمیقتر است. اصلیترین و بلکه تنها رسالت
پیامبران این است که «ما به خودمان بیاییم». ما گرایشهای پنهانی در وجود خودمان داریم که منشأ
عمیقترین و بیشترین لذتها هستند، و پیامبرها فقط میآیند تا این گرایشهای پنهان ما را بیدار کنند.
الف) اگر خودت را بشناسی، مشتاق دین میشوی!
معرفت نسبت به دین یک ضرورت برای حیات انسان است؛ چه برای افراد متدین و چه غیر متدین.
نتیجۀ تعریف نظاممند از دین:.«جایگاه هر مفهوم دینی معلوم میشود . بهتر میتوانیم دین را بهکار ببندیم.»
انسانها نسبت به دین، در سه تیپ جداگانه قابل تقسیماند: انسانگراها، زندگیگراها، خداگراها.
روال بحث: اول «انسانشناسانه» وارد تعریف دین میشویم، بعد «زندگیشناسانه» و بعد «خداشناسانه».
اگر خودت را بشناسی، مشتاق دین میشوی.
اگر خودت را بشناسی، هم خدا را میشناسی و هم راه رسیدن به خدا را.
اگر نیاز خودت به دین را بشناسی، حاضری برایش هزینه کنی؛ مثل مراجعه به دکتر.
ب) گرایشها، اصل وجود انسان
وجود انسان را میتوان به سه بُعد تقسیم کرد: «علم و آگاهی»، «گرایش و اراده» و «عمل»
اصلیترین بُعد وجود انسان، گرایشهای انسان است.
در قرآن و روایات، محل گرایشهای انسان «قلب» نامیده شده است.
ارزش «رفتار» و «افکارِ» انسان به گرایشهای اوست.
«آگاهی» وقتی ارزش دارد که روی «گرایشها» اثر خوب بگذارند.
هیچ رفتاری صرفاً بر اساس آگاهی - و بدون دخالت گرایشها- انجام نمیشود/ گاهی ما علمزده میشویم!
محور «معرفت نفس»، شناختن گرایشهای انسان است.
گرایشها هستند که ذهن ما را وادار فعالیت میکنند.
ما به اندازهای که به موضوعی «علاقه» داریم، در مورد آن «فکر» میکنیم.
اصل وجود انسان، گرایشهای او هستند.
امام صادق(ع): تمام جوارح انسان، تحت امر قلب انسان هستند.
قلبت بهتر تو را به خدا میرساند تا کارهای خوبت
آگاهی نمیتواند گرایش جدیدی در انسان ایجاد کند؛ بلکه «مصداق» معرفی میکند.
آگاهی عشق تولید نمیکند؛ آگاهی فقط عشق پنهان را بیدار میکند.
گرایشها را به این سادگی نمیشود تغییر داد.
گرایشها مهمترین بُعد وجود انسان هستند/ تأکید بر «علم و عمل» بهخاطر این است که اینها راه نفوذ به قلب هستند
ابهام با عظمت قلب انسان: برخی دوستداشتنیها پنهانتر و برخی آشکارترند.
زندگی یعنی کم کردن رنج و افزایش لذت/ گرایشهای پنهان ما عمیقترند و لذت بیشتری به ما میرسانند.
یکی از مهمترین آگاهیها دربارۀ گرایشها: ای انسان! بخشی از گرایشهای تو «پنهان» است!
منبع:
یکشنبه 95/11/10
احمد بن محمد بن ابی نصر روایت می کند که به حضرت امام رضا (علیه السلام)عرضه داشت: فدایت شوم، از خدا بخواه که روزی حلال نصیبم فرماید تا آن جا که کفت: امام (علیه السلام)فرمود: بگو:
«اَساَلُکَ مِن رِزِقِکَ الواسِعِ»؛ از تو روزی گسترده خواستارمی باشم…
منبع:
صحیفه رضا /ص212