موضوع: "احادیث"

ارتباط راز گونه ماه رجب و امام حسین(علیه السلام)

بعضی کلید واژه ها در فرهنگ اسلامی از چنان قداست و جایگاهی برخوردارند که دست یابی به حقیقت و ماهیت آن ها به راستی و درستی امکان پذیر نیست، قلم فرسایی هایی که در حد تلاش انسان های بی بضائت صورت گرفته نیز نتوانسته حق مطلب را ادعا کند. کلید واژه هایی همچون امام حسین(علیه السلام) و ارتباط با یک ماه رحمانی از این موارد است. بازی با کلمات و عبارت پردازی به هر اندازه که زیبا باشد، اقرار به نقص و کاستی در خصوص این کلید واژه ها می کنند.

باری به هر جهت، آب دریا را اگر نتوان کشید….هم به قدر تشنگی باید چشید.

ارتباط راز گونه دو کلید واژه رحمانی

وقتی صفحه های معارف اسلامی را آهسته آهسته ورق می زنیم، به این مطلب می رسیم که خدا دنبال بهانه می گردد، تا اینکه خیل کثیری از بندگان را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد، و آنها را از اقیانوس لطف و کرم خود بهره مند سازد، امام حسین (علیه السلام) و ماه رجب از جمله بزرگترین و زیباترین بهانه های خدا برای بخشش اند. این بهانه را به راستی می توان در روایات اسلامی مشاهده کرد، در روایت قدسی از خدای متعال این چنین نقل شده است: «الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی و الرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَیتُهُ؛[1] ماه(رجب)، ماه من، بنده، بنده من، و رحمت، رحمت من است؛ هر كه در این ماه مرا بخواند، اجابتش كنم و هر كه حاجت آورَد، عطایش كنم.»

در منابع روایی و تفسیری نیز در ذیل آیه شریف: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛[آل عمران، آیه103] و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت ]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید!.»، در روایات اسلامی مقصود از «حَبْلِ اللَّهِ» اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) معرفی شده است که به طور روشن یکی از مصادیق بارز آن امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.

در اهمیت و ارزش این ماه خدا، همین بس که از پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله) این چنین نقل شده است: «ألا إنَّ رَجَبا شَهرُ اللّه ِ الأصَمُّ ، و هُوَ شَهرٌ عَظیمٌ ، و إنّما سُمِّیَ الأصَمَّ لأنّهُ لا یُقارِبُهُ شَهرٌ مِنَ الشُّهُورِ حُرمَةً و فَضلاً عِندَ اللّه؛[2] بدانید كه رجب، ماه اصمّ خداست و ماه بزرگى است و براى این آن را اصمّ نامیده اند كه حرمت و فضیلت هیچ ماهى نزد خداوند تبارك و تعالى به اندازه آن نیست.»

امام حسین(علیه السلام) و رجب ریسمان ارتباط با خدا

بنا بر آموزه های روایی امام حسین (علیه السلام) و این ماه خدا، به عنوان ریسمان ارتباط انسان با خدای متعال معرفی شده اند. در روایتی از منابع روایی در خصوص ماه رجب نقل شده است: «جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَینی و بَینَ عِبادی فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِی؛[3] ماه رجب را ریسمانى میان خود و بندگانم قرار داده ام؛ هر كس به آن چنگ زند ، به وصال من رسد.»

از طرفی در منابع روایی و تفسیری نیز در ذیل آیه شریف: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛[آل عمران، آیه103] و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت ]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید!.»، در روایات اسلامی مقصود از «حَبْلِ اللَّهِ» اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) معرفی شده است که به طور روشن یکی از مصادیق بارز آن امام حسین (علیه السلام) خواهد بود. این مطلب علاوه بر منابع شیعی در منابع اهل سنت نیز منعکس شده است: «روی أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَال: «نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِی قَالَ (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) امام صادق (علیه السلام) فرمود: ما همان حبل الله هستیم که خدا فرموده: و به حبل الهی دست جمعی تمسک جویید و پراکنده نشوید.»[4]

برکات توسل به ریسمان الهی

در فرهنگ قرآن راه رهایی از ذلت و خواری، توسل و تمسک به حبل الهی معرفی شده است: «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ؛[آل عمران، آیه112]هر جا یافته شوند [مُهر] خوارى بر آنان زده شده است، مگر به زنهارى- امانى یا پیمانى یا دستاویزى- از خداى و زنهارى از مردم [دست داشته باشند].»، در بعضی از تفاسیر روایی در ذیل این آیه شریف مقصود از «حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ» کتاب الهی و مقصود از «حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» امام علی (علیه السلام) معرفی شده است.[5] که به بر اساس این تفسیر از آیه به تبع فرزندان پاک و معصوم ایشان به خصوص امام حسین (علیه السلام) موضوعیت خواهند داشت.

بزنطی گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: شما در چه ماهی امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کنید؟ فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.[6]، رجب ماه خدا، ماه عبودیت و بندگی خداست؛ بی جهت نیست که مسیر ورود در این شهر خدا، با زیارت امام حسین (علیه السلام) عجین شده است، چرا که راه دست یابی به این معرفت و عبودیت بدون توجه به معارف اهل بیت (علیه السلام) و مقام آنان، که حبل خدا بر زمین هستند، میسر نمی شود.

امام حسین(علیه اسلام) دروازه ورود به ماه خدا

ماه رجب نزد خدای متعال به هر اندازه اهمیت و ارزش داشته باشد، و دارای آثار و برکات آسمانی باشد، دروازه ورود در این ماه توسل و تمسک به امام شهید ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) است: از امام صادق (علیه اسلام) در خصوص اعمال عبادی این ماه نقل شده است «مَنْ زَارَهُ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ؛ هر کس در روز اول رجب امام حسین (علیه السلام) را زیارت کند حتما آمرزیده گردد.»

بزنطی گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: شما در چه ماهی امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کنید؟ فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.[6]، رجب ماه خدا، ماه عبودیت و بندگی خداست؛ بی جهت نیست که مسیر ورود در این شهر خدا، با زیارت امام حسین (علیه السلام) عجین شده است، چرا که راه دست یابی به این معرفت و عبودیت بدون توجه به معارف اهل بیت (علیه السلام) و مقام آنان، که حبل خدا بر زمین هستند، میسر نمی شود.

در روایتی از کتب روایی امام صادق (علیه السلام) از امام حسین (علیه السلام) این چنین نقل شده است: امام صادق (علیه السلام): حسین بن على به سوى اصحابش آمد و فرمود: اى مردم! خداوند والانام، بندگان را نیافرید مگر آن كه او را بشناسند، پس هرگاه او را شناختند خواهند پرستیدش و هرگاه او را بپرستند با پرستش او از پرستش جز او بى نیاز خواهند گشت. مردى به ایشان عرض كرد: اى فرزند رسول اللّه ! پدر و مادرم فداى تو باد، شناخت خدا چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: این كه مردم هر زمان امامشان را كه فرمانبرى از او واجب است بشناسند.[7]

سخن آخر

ماه رجب ماه رحمت و مغفرت الهی است، ماهی که زیات مخصوصه امام حسین (علیه السلام) در آن سفارش شده است، زیارتی که برکت آن آمرزش و مغفرت الهی را به دنبال دارد.

منبع:

[1]. إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج 2، ص628.

[2]. بحار الأنوار: ج 94، ص39، ح24.

[3]. إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج 2، ص628.

[4]. تفسیر ثعلبی ، ج 3، ص163 طبع دار الاحیاء التراث العربی و الصواعق المحرقة ، ابن حجر هیثمی ، ج 2، ص 444 موسسة الرسالة؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 24، ص83.

[5]. تفسیر فرات الكوفی، ص92. «عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ [جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ] ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ قَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِیهَا قَالَ [قُلْتُ یَقُولُونَ حَبْلٌ مِنَ اللَّهِ كِتَابُهُ وَ حَبْلٌ مِنَ النَّاسِ عَهْدُهُ الَّذِی عَهِدَ إِلَیْهِمْ قَالَ كَذَبُوا قَالَ ] قُلْتُ مَا [فَمَا] تَقُولُ فِیهَا قَالَ فَقَالَ لِی حَبْلٌ مِنَ اللَّهِ كِتَابُهُ- وَ حَبْلٌ مِنَ النَّاسِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع.

[6]. كامل الزیارات، ترجمه ذهنی تهرانی، ص182، ح1و2.

[7]. ابن بابویه، محمد بن على ، علل الشرائع، ج 1، ص9، ح1.

نماز را بازاری نکنید...

 

 

مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند:روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند:«به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

  اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

 

 

منبع:رهنمود های ایت الله بهجت ره / ج1

علی علیه السلام از پیامبران افضل است!

بعد از او تقاضا کرد که برتری علی را بر نوح و لوط بیان کند .

حرّه گفت : قرآن می فرماید :
ضرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا اِمَرْاءَةَ نُوحِ وَ اِمْرَاءَةَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتا هُما فَلَمْ یُغْنیا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلا اَلنّارَ مَعَ الدّاخِلینَ)
خداوند بعنوان مثال برای کافران ، زنهای لوط و نوح پیامبر را نامبرده که به آن دو بزرگوار ، خیانت کردند گرچه همسر دو پیغمبرند ، امّا این باعث رفع عذاب آنها نخواهد شد و در روز قیامت به هر دو خطاب میشود : داخل شوید ، به همراهی آنانکه داخل آتش اند

امّا حضرت علی ابن ابی طالب علیه السّلام را همسری است که خشنودی او خشنودی خداست و خشم او خشم خداست

حجاج گفت : اَحْسنتِ یا حرّه !
قبول کردم امّا دلیل برتری علی علیه السّلام بر ابراهیم را بیان کن

حرّه گفت : خداوند درباره حضرت ابراهیم در قرآن می فرماید :
و اِذْقالَ اِبْراهیمُ رَبِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمُوْتی قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی
خدایا به من بنمایان که چگونه مردگان را زنده می کنی ؛ خطاب رسید : مگر تو ایمان نیاورده ای ؟ عرض کرد : بلی ایمان آورده ام ولی می خواهم که مطمئن شوم . خدا هم به او نمایاند

امّا علی علیه السّلام جمله ای را فرمود ، که دوست و دشمن ، آن را نقل کرده اند . حضرت در جواب صعصعه ابن صوحان ، - که وقتی پرسید : یا امیرالمؤ منین تو بالاتری یا حضرت ابراهیم ؟
- فرمود : ابراهیم علیه السّلام برای اطمینان قلبی خودش بخداوند عرضه داشت :
ربِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمُوتی
امّا امیرالمومنین فرمودند
لوْ کُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ یَقیناً
اگر پرده های غیبی از مقابل من برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد

بحارالانوار 40/153

حجاج گفت :
آفرین بر تو ای حرّه ! استدلال بسیار خوبی کردی ، حالا بگو ، برتری علی علیه السّلام بر موسی چیست ؟

حرّه گفت : حضرت موسی وقتی که - در دفاع از مظلوم - یکی از یاران فرعون را کشت و به او خبر دادند که می خواهند تو را به قتل برسانند .
فخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ
او در حالی که می ترسید ، از مصر خارج شد و بسوی مدین رفت .

امّا حضرت علی علیه السّلام در لیلة المبیت ، (شب هجرت ) بجای پیغمبر خوابید و جان خود را بدون واهمه ، فدای پیامبر کرد ، این در حالی بود که خطر قتل او ، حتمی بود ؛ این عمل آن حضرت ، مورد تقدیر خداوندی قرار گرفت ؛ آنجا که می فرماید :
و مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ
بعضی از مردم جان خود را برای رضای خدا می فروشند .

حجاج گفت : احسنتِ ! حالا دلیل خویش را بر افضلیت علی بر سلیمان را بیان کن……

حرّه گفت :حضرت سلیمان به خداوند عرضه داشت

ربِّ اغْفِرْلی هَبْ لی مُلْکاً لایَنْبَغیِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدی
پروردگارا!مرا ببخش و ملک و سلطنتی به من کرامت فرما که سزاوار احدی بعد از من نباشد .

امّا علی علیه السّلام درباره دنیا و بیزاری از ریاست آن فرمود :
هیْهاتَ ! غُرّی غَیْری لاحاجَةَ لی فیکَ قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلاثاً لارَجْعَةَ فیها !

ای دنیا ! از من دور شو و غیر مرا فریب ده ، من نیازی به تو ندارم ، من تو را سه طلاقه نموده ام و رجوعی در آن نیست .

پایان…

منبع:

ناسخ التواریخ ، ج امام سجاد(ع )، ص 15 - بحار الانوار، 46 / 135

دينار و درهم،


«إنّ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ أهلَكا مَن كانَ قَبلَكُم، و هُما مُهلِكاكُم»

دينار و درهم، كسانى را كه پيش از شما بودند نابود كرد و اين دو نابود كننده شماست

 این یک هشداری است از سوی پیامبر مکرّم برای همه امّت اسلامی؛ می فرماید : درهم و دینار امتّهای قبل از شما را به هلاکت انداخت . مراد از هلاکت لزوماً هلاکت مادی نیست ، هلاکت معنوی نیز می تواند باشد؛ یعنی خسران، عقب گرد، دچار شدن به انحراف از راه حق و راه خدا .حالا هلاکت افتادن انسان به خاطر پول در چند مرحله خودش را نشان می دهد ؛ یکی در طلب پول ، چقدر انسانها برای اینکه به پول برسند کارهای خلاف می کنند،از سجایای نفسانی صرف نظر می کنند ، سخاوت را،کرم را از دست می دهند، دچار حرص و بخل می شوند. مرحله دیگر، بعد از پول دار شدن است . بعضی از انسانها تا وقتی زندگی متوسط معمولی دارند، اهل خیرند ، اهل ذکر و توسلند ، و … به مجرد اینکه ثروتی به آنها رو می کند ، همه این خیرات و مبرّات را از یاد می برند.و اهل فسق و فجور می شوند و این فسق و فجور روی عقاید و افکار آنها، در گرایش های قلبی آنها اثر می گذارد. در زمان خود ما ، بعضی ها انقلابی ، صادق ، سالم، خوب و با اخلاص بودند به مجرد اینکه دنبال دنیا افتادند ، به تدریج افکار و عقایدشان ، راهشان عوض شد. این درس است برای ما.

منبع:

(جلسه 312 درس خارج معظم له - آذرماه 1388)

این گونه خدا را عبادت کنیم!

 

امیر المومنین علي ( عليه السّلام ) در روایتی، چگونگی عبادت خالصانه و محض براي خد ا را بیان فرموده اند.

 قال الامام علي  عليه السّلام   : العبادةُ الخالصةُ ان لا يَرجُوَ الرَّجُلُ الاّ ربَّه و لا يخافَ الاّ ذنبَهُ.

امام علي (عليه السّلام ) فرمودند: عبادت خالصانه و محض براي خدا آن است که انسان به هيچ كس جز پروردگارش اميد نداشته باشد و از هيچ چيز جز گناه خود نترسد.

«غررالحكم، ص 199 

 

رابطه خودتان را با خدا به‌وسیله دعا و ذکر تقویت کنید


به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه‌تان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عمل‌زدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانه‌ی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را  نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده  شکر کرد و هم این‌که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسول‌اللَّه – صلّی اللَّه علیه و اله – یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظه‌ی مرگ هم ماه رجب  و روزها و شبهای رجب  را گرامی میداشتند و همه‌ی رجب ها  در زندگی آن بزرگوار این‌طور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه ان‌شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان

منبع:

بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات

بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى ‌۱۳۷۱/۱۰/۲۳

توبه مرد راهزن تنها با شنیدن یک آیه

 

تاریخ بشریت همواره با ماجراهای تلخ و شیرین همراه بوده است  که در این بین قصه مردانی را معرفی می‌کند که از صف شقاوتمندان به صف سعادتمندان و اهل بهشت پیوستند که فضیل بن عیاض از جمله این افراد بود.

«فضیل» که در کتب رجال، به عنوان یکى از راویان موثق، از امام صادق(علیه‌السلام) و از زهاد معروف، معرفى شده است، در پایان عمر، در جوار «کعبه» مى‌زیست و همان جا در «روز عاشورا» از دنیا رفت. او ابتدا راهزن خطرناکى بود که همه مردم از او وحشت داشتند.

روزی از نزدیکى یک آبادى مى‌گذشت، دخترکى را دید و نسبت به او علاقه‌مند شد. همین موضوع باعث شد شب‌هنگام از دیوار خانه او بالا رود تا او را مورد آزار و اذیت قرار دهد. در این هنگام مردی در حال تلاوت قرآن بود که به آیه16 سوره حدید رسید. آیه این است: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ؛ آیا براى کسانى که ایمان آورده‌اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده نرم [و فروتن] شود و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت شد و بسیارى از آنها فاسق بودند.» در این هنگام فضیل تحت تأثیر این آیه قرار گرفت تا جایی که مدام می‌گفت: «بَلى وَ اللّهِ قَدْ آنَ، بَلى وَ اللّهِ قَدْ آن؛ بله، وقت آن رسیده است. الان موقعى است که قلبها خاشع و نرم شوند»

بنابراین از دیوار بام پایین آمد و به خرابه‌اى رسید که جمعى از کاروانیان آنجا بودند و براى حرکت به سوى مقصدى، با یکدیگر مشورت مى‌کردند. آنها با همدیگر مى‌گفتند: فضیل، و دارودسته او در راهند، اگر برویم راه را بر ما مى‌بندند و ثروت ما را به غارت خواهند برد! فضیل، تکانى خورد و خود را سخت ملامت کرد. گفت: چه بد مردى هستم! این چه شقاوت است که به من رو آورده است؟

روى به سوى آسمان کرد و با حالت توبه گفت: «اللّهُمَّ اِنِّى تُبْتُ اِلَیْکَ وَ جَعَلْتُ تَوبَتِى اِلَیْکَ جِوارَ بَیْتِکَ الْحَرامِ…» (خداوندا من به سوى تو بازگشتم و توبه خود را این قرار مى‌دهم که پیوسته در جوار خانه تو باشم. خدایا از بدکارى خود در رنجم، و از ناکسى در فغانم، درد مرا درمان کن، اى درمان‌کننده همه دردها! و اى پاک و منزه از همه عیب‌ها! اى بى‌نیاز از خدمت من! و اى بى نقصان از خیانت من! مرا به رحمتت ببخشاى، و مرا که اسیر بند هواى خویشم از این بند رهائى بخش»
این روایت در جلد دوم «سفینة البحار» صفحه 369 و جلد نهم کتاب «روح‌البیان» صفحه 365 آمده است.

آرزوی شهادت...


عمرو بن جموح از قبیله‌ خزرج و اهل مدینه و مردی دارای جود و بخشش بود. وقتی‌ که اقوامش برای بار اول به حضور پیامبر (صلی‌ الله علیه و آله و سلم) آمدند، حضرت از رئیس قبیله آنها سؤال کردند. آنها شخصی که بخیل بود به نام جد بن قیس را معرفی کردند. پیامبر فرمود رئیس شما عمرو بن جموح همان مرد سفید اندام که دارای موهای فرفری بود باشد. او پایش لنگ بود و به حکم قانون اسلامی، از جهاد معاف بود. وقتی جنگ اُحد پیش آمد، او چهار پسر داشت و پسرهایش سلاح پوشیدند. گفت من هم باید بیایم شهید بشوم. پسرها مانع شدند و گفتند پدر، ما می‌ رویم، تو در خانه بمان، تو وظیفه نداری. پیرمرد قبول نکرد. پسران رفتند فامیل را جمع کردند که مانع او بشوند. هرچه گفتند، او گوش نکرد. او نزد پیامبر آمد و گفت من آرزوی شهادت دارم، چرا بچه‌ هایم نمی‌ گذارند من به جهاد بروم و در راه خدا شهید بشوم. پیامبر فرمود این مرد آرزوی شهادت دارد، جهاد بر او واجب نیست ولی حرام هم نیست. خوشحال شد و مسلح به طرف جهاد رفت. پسرها در جنگ مراقب او بودند، ولی او بی‌ پروا خودش را به قلب لشکر می‌ زد تا بالأخره شهید شد و چون موقع رفتن به جهاد شد، دعا کرد خدایا، مرا به خانه‌ ام بازنگردان و شهادت نصیبم فرما. پیامبر فرمود دعایش مستجاب شد و او را در قبرستان شهدای اُحد دفن کردند.

منبع:

داستان‌ های استاد، جلد 1، صفحه 48

آمرزش تمام گناهان فقط با یک حدیث از علی بن ابیطالب (علیه السلام)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: خداوند تبارک و تعالی برای برادرم علی علیه السلام فضایلی قرار داده است که به خاطر کثرت آن، قابل شمارش نیست؛ پس هرکس یک فضیلت از فضایل او را ذکر کند در حالی که به آن اقرار و اعتقاد داشته باشد، خداوند گناهان گذشته و آیندة او را می بخشد؛ و هرکس یک فضیلت از فضایل او را بنویسد، ملائکه تا مادامی که، آن نوشته باقی باشد برای او استغفار می کنند؛ و هرکس یک فضیلت از فضایل او را بشنود، خداوند گناهانی که با گوشش شنیده را می بخشد؛ و هرکس نگاه کند به کتابی که فضایل علی علیه السلام در آن نوشته شده است، خداوند تمام گناهانی را که با چشم انجام داده است را می آمرزد.
سپس پیامبر فرمودند: النظر إلی أخی علی بن أبی طالب( علیه السلام ) عبادة و ذکره عبادة و لا یقبل الله إیمان عبد إلا بولایته و البراءة من أعدائه؛
نگاه به برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام عبادت، و ذکرش عبادت است. و خداوند متعال ایمان
بنده ای را قبول نمی کند، مگر اینکه (ولایت)حضرت علی علیه السلام را داشته باشد و از دشمنان او بیزار باشد.

 

 

منابع:امالی شیخ صدوق، ص138؛ ارشادالقلوب، ج2، ص209،

مأة منقبه، ص176؛ کنزالعمال، ج11، ص1؛ روضةالواعظین، ج1،

همین که خداوند احاطه دارد کافی است!!!

آیت الله بهجت (ره) از کسی نقل کردند که در وادی السلام نجف، در کنار مرقد حضرت هود و حضرت صالح، پیرمردی را دیدم که نشسته و دست هایش را به حالت خاصی گذاشته است. پرسیدم چرا چنین کرده؟ اطرافیان پاسخ دادند که وی برای تحصیل تمرکز، چنین ریاضت می کشد.
ایشان در ادامه افزودند: نیازی به این کارها نیست. همین که انسان توجه پیدا کند که {خداوند} محیط بر همه چیز است، کافی است«اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید/ الا انهم فی مریه من لقاء ربهم الا انه بکل شیء محیط» فصلت. آیه 53 و 54
مطلب تا این حد سهل و آسان است: «و هو معکم این ما کنتم» حدید آیه4

 

منبع:رهنمود های ایت الله بهجت ره / ج1

کیمیای سعادت ..یاد خداست!!!

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است.

 

منبع:در محضر بهجت/ ج1

 

کیمیای سعادت ..یاد خداست!!!

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است.

 

منبع:در محضر بهجت/ ج1

 

کیمیای سعادت ..یاد خداست!!!

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است.

 

منبع:در محضر بهجت/ ج1

 

کیمیای سعادت ..یاد خداست!!!

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است.

 

منبع:در محضر بهجت/ ج1

 

کیمیای سعادت ..یاد خداست!!!

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است.

 

منبع:در محضر بهجت/ ج1

 

نماز شب خوان ها ...برگ برنده را ربوده اند!!!


«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.»

 علامه طباطبایی می فرمودند:«چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:ای فرزند! دنیا می خواهینماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!»

 حاج سید هاشم حداد می فرمودند:«مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»

 

منبع:عرفان/ج1

دستور عرفانی برای استفاده عالی از ماه رجب، از علامه حسن زاده آملی(دام عزه)...

دستور العمل اول:خواندن سوره توحيد هزار بار كه هر كس در رجب اين سوره را هزار بار بخواند در قيامت پاداشي برابر عمل هزار پيامبر و هزار فرشته خواهد داشت و هيچ كس از او به خدا نزديكتر نخواهد بود جز آنكه بيش از اين سوره را خوانده باشد.میتوانی این ذکر را به طور مساوی در طول این ماه تقسیم نمایی.اگر ماه سی روزه باشد سهم هر روزت حدودا ۳۴ذکر میشود.میتوانی این ذکر را بعد از یکی از نمازها بر زبان جاری نمایی.

دستور العمل دوم : گفتن هزار بار لا اله الا الله و روايت شده هر كس در رجب هزار بار لا اله الا الله بگويد خداوند صد هزار حسنه براي او مي‌نويسد و صد كاخ بهشتي به او مي‌دهد.یتوانی این ذکر را به طور تساوی در طول این ماه تقسیم نمایی.اگر ماه سی روزه باشد سهم هر روزت حدودا 34 ذکر میشود.میتوانی این ذکر را بعد از یکی از نمازها بر زبان جاری نمایی.


دستور العمل سوم : در طول این ماه در سجده های آخر نمازت این ذکر را قرائت نما:عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك.این ذکری است که مولای ما امام سید الساجدین در طول این ماه در سجده هایشان قرائت میفرمودند.

 دستور العمل چهارم :عمل دیگر تو در این ماه خواندن دعاي يا من ارجوه لكل خير بعد از هر نماز واجب است اين دعا در مفاتيح الجنان ذكر شده و براي فرد فضيلت‌هاي بي شماري را به همراه دارد.

 دستور العمل پنجم :خواندن دعاي اللهم اني اسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة امرك كه از دست خط حضرت ولي عصر نقل شده است و دعايي است با مضامين بسيار بلند و نيكو كه درهايي از علم  و معرفت را به روي آنكه اهل آن باشد مي‌گشايد.میتوانی این دعا را هر شب قرائت نمایی.

دستور العمل  ششم :اگر برایت مقدور است در ایام البیض این ماه به اعتکاف برو.

دستور العمل  هفتم :خواب خود را تنظیم نما. در ساعتی مشخص به رخت خواب برو و در ساعتی مشخص از خواب بر خیز.بزرگان ما حدود شش الی هفت ساعت خواب را در شبانه روز به سالکین الی الله توصیه میفرمایند.

دستور العمل  هشتماگر بتوانی در طول این ماه مقداری قبل از اذان صبح برخیزی و مشغول نماز شب گردی نور علی نور خواهد بود.

 

منبع:سلوک/جشش1

*ضرورت محاسبه و معنای آن...


امام کاظم(ع) می فرماید: کسی که در هر شبانه  روز اعمالش را محاسبه نکند از ما نیست، به این صورت که حساب کند طی روز، اگر کار نیکی انجام داده بود از خدا فزونی آن را به طلبد و اگر گناهی مرتکب شده بود، استغفار و از آن توبه کند.

مرحوم حسن بن فضل طبرسی در ضمن وصایای پیامبر اکرم(ص) به ابوذر نقل می کند، پیامبر(ص) فرمود: ای ابوذر، انسان جزو متقین نخواهد بود، مگر اینکه هر روز، خودش را با دقتی بیشتر، از محاسبه شریک مالی اش محاسبه کند و بداند این غذا از کجا آمده است؟ این مایع نوشیدنی از چه راهی تهیه شده است؟ و این لباس که پوشیده چگونه به دست آمده است؟ آیا از مال حلال است یا حرام؟

 

منبع:توصیه های علامه حسن زاده آملی(دام عزه)

راهکار صاحب دل آیت الله بهجت (ره) برای نزدیکی به خداوند...

“من راهم این است که دستورالعمل، فقط در یک چیز جمع شده و در یک کلمه ی خیلی کوچک، و آن ترک گناه است”

فقط تو از همین الان تصمیم بگیر هنگامی که می خواهی به خواب بروی گناه نکرده باشی و کسی از تو رنجیده نشده باشد.

 راستگویی، در دیدن رویای صادقه و صفای روح، خیلی موثر است.

     هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست، هیچ ذکر عملی بالاتر از ترک معصیت در اعتقادات و عملیات نیست.

 بدانیم که هیچیم؛

 "خدا کند از خود راضی نباشیم، اگر از خود راضی باشیم هرگز نمی توانیم حق ربوبیت را در عبودیت و بندگی ادا کنیم! با اینکه هیچیم خود را همه چیز می دانیم!”

 

منبع:پرده نشین/ج1

شهادت امام هادی (علیه السلام) تسلیت باد...

امام هادى عليه السلام به مردى از اهالى رى كه به زيارت امام حسين عليه السلام رفته بود فرمودند : اگر قبر عبد العظيم را در شهر خود زيارت كنى ، چنان است كه گويى امام حسين عليه السلام را زيارت كرده اى.

علی بن محمد بن علی بن موسی (۲۱۲-۲۵۴ق) مشهور به امام هادی(ع) و امام علی النقی(ع) فرزند امام جواد(ع) و دهمین امام شیعیان است. او از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴قمری به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.

بیشتر سال‌های امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی سپری شد. دوره امامت او همزمان با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخش قابل توجهی از روایات آن حضرت درباره مباحث کلامی تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره که مضامین اعتقادی شیعیان را در بردارد نیز از آن حضرت روایت شده است.

امام هادی از طریق سازمان وکالت با شیعیان ارتباط داشت و به امور آنان رسیدگی می‌کرد. برخی از شاگردان و یاران ایشان عبارتند از: عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر.

بارگاه او که در سامرا به حرم عسکریین مشهور است. در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

 

منبع:کتاب تشیع/ج1

پاسخ آیت الله بهجت درباره وجود امام زمان(عج) در جزیره برمودا

اخیرا كتابى نوشته شده درباره مثلث برمودا كه مولف در آن سعى كرده كه اثبات كند جزیره خضرائى كه در روایت دارد كه در آن جا با امام زمان(عج)ملاقات شده،همان مثلث برمودا است. به گزارش خبرنگار سرویس قاب نقره برنا، حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در پاسخ به سوالی درباره وجود امام زمان(عج) در مثلث برمودا فرموده‌اند:«امام ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در هر كجا باشد، آن جا خضراء است.» متن سوال و پاسخ مربوطه را می‌توانید در ادامه خبر بخوانید: سوال: اخیرا كتابى نوشته شده درباره مثلث برمودا كه مولف در آن سعى كرده كه اثبات كند جزیره خضرائى كه در روایت دارد كه در آن جا با امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ ملاقات حاصل شده،همان مثلث برمودا است.آیا این تطبیق درست است و آیا جزیره برمودا همان جزیره ى خضراء است؟ جواب معظم له: «امام ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در هر كجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مومن جزیره خضراء است، هر جا باشد حضرت در آن جا پا مى‌گذارد. قلب‌ها از ایمان و نور معرفت خشكیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا كنید، تا براى شما امضا كنیم كه امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ آن جا هست.

منبع:. ر.ك: بحارالانوار، ج 52، ص 159.

 

فضیلت ماه رجب...

گرچه همه زمان ها مخلوق خداست ليكن برخى از آنها از شرافت و ويژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرين است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتياز و برجستگى ويژه اى هستند. در عصر جاهليت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» ناميدند كه هيچ ماهى به پايه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس يك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند، برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود… هرگاه شب شود، دعايش مستجاب خواهد بود: يا در دنيابه او عطا خواهد شد و يا براى آخرت او ذخيره مى شود… حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمود.

در همين زمينه امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است; بنابراين هركس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.

همچنين آن حضرت در روايت ديگرى مى فرمايد: رجب، ماه عظيمى است كه خداوند، اعمال نيك را در آن چند برابر مى فرمايد و گناهان را در آن محو مى كند. پس هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، به اندازه مسير يك سال از جهنّم دور و هركس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.

منبع:مفاتیح الجنان/ج1 

ثروتمند ترین مرد جهان....

 

از آیت الله کشمیری (ره) سؤال می کنند: 
«یک استاد کامل را به ما معرفی کنید. ایشان می فرمایند: آقای بهجت.»


• آیت الله العظمی بهاء الدینی (ره): 
«اکنون آقای بهجت، ثروتمندترین مرد جهان از نظر معنویات است.

 

 

(و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه) 
«ونفس خود را با کسانی که تو را در صبح وشام به پروردگارت دعوت می کنند و رضایت او را می طلبند همراه کن و پای دار.» 
ذکر و یاد آوری حضرت حق جلّ جلاله وقتی در جان ها وقلب ها محکم می شود که انسان نسبت به محبوبیت شناخت و معرفت پیدا کند،هر چه ما این آگاهی از کمالات ،الطاف،عنایات وتوجهات خالق هستی را بهتر وبیشتر بدانیم،محبت و در پی آن یاد همیشگی او در وجودمان راسخ تر می شود. 

 

منبع:پرده نشین/ج1

 

ولادت امام محمد باقر(علیه السلام)* مبارک باد.

است که ابرهای کینه و سنگ دلی در کربلا، جلوی درخشش آنها را گرفته اند. امام شکافنده دانش‏ ها که جامع علم و منبع دانش و مشهور به فضیلت و بینش است و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشری، امام پایداری و تلخی چشیده‏ ای از حماسه عاشورا که پیمانش با خدا غیر قابل تردید و فضیلت و کمالش غیر قابل انکار است امام علم که چشمه‏های جوشان دانش و فنون و حکمت از اندیشه های این نابغه دین می‏جوشید و می‏تراوید و اوراق زندگی اش سراسر سرشار از احادیث روایت‏ها و کلمات قصار و نصیحت هاست. شب میلادش، فضای ساکت و آرام مدینه، مبهوت نور افشانی خانه گلین امام سجاد (ع) است و فروغی نورانی، آسمان مدینه را روشن کرده است؛ نوری که از چهره معصوم و منور نوزادی مبارک به آسمان ساطع است.

منبع:دهخدا/ج1

اعمال شب لیلت الرغائب...

آن گاه شیخ عباس قمی درباره چگونه اعمال این شب می نویسد: کیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اول ماه رجب را روزه می داری و چون شب جمعه داخل شود مابین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز می گذاری که هر دو رکعت را با یک سلام تمام می کنی. در هر رکعت از آن نماز یکمرتبه «حمد» و سه مرتبه «اناانزلناه» و دوازده مرتبه
«قل هوالله احد» می خوانی و چون از نماز دو رکعتی فارغ شدی، هفتاد مرتبه «اللهم صلی علی محمدالنبی الامی و علی اله» می گویی و سپس به سجده می روی و هفتاد مرتبه «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» می گویی. پس از آن، سر از سجده برمی داری و هفتاد مرتبه «رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» می گویی. پس از آن نیز دوباره به سجده می روی و هفتاد مرتبه «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» می گویی. آن گاه حاجت خود را می طلبی که برآورده خواهد شد.

منبع:(مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی با تصرف و تخلیص

این همه بی پروا زندگی نکنیم

 علی و آل علی ( علیهم السلام ) از روز قیامت وحشت دارند ؛ چرا ما که مدعی شیعه بودنش هستیم این همه در غفلت به سر می بریم؟ به قیامت اعتقاد داشته باشید ؛ … تا انسان نباشیم تا انسان نرویم ائمه ما را شفاعت نخواهند کرد. … باید انسان باشیم این همه بی پروا زندگی نکنیم دین داری دشوار است اما نتیجه خوبی در دنیا و آخرت دارد؛ کافر محدودیت ندارد آزاد است اما ما مسلمانیم، محدودیت داریم آزاد نیستیم حرفمان محدود ، چشممان محدود، نگاههمان محدود، رفتارمان محدود است حال که محدود شد در مقابل از عذاب خدا در امان هستیم چون اطاعت امر خدا را نمودیم مصون خواهیم ماند اما فرد کافر چنین نیست، بی پروا است، آزاد است اما دیگر در امان نیست.

منبع:

[ بانک تقوا، آیت الله ضیاء آبادی، نشر لوح نگار، چاپ اول، ص6 ]

 

به وصلش کی رسی هیهات هیهات!

 اولین مبحث اخلاقی که یاد گرفتم، باب غیبت بود. خدا شاهد است که از ابتداي هیجده سالگي استاد من مرا ملزم كرد به اين كه کم صحبت بکنم. «الصمت باب من ابواب الحكمه». خاموش بودن دری از درهای حکمت است. در مباحث اخلاق اولین مسئله ای که بنده یاد گرفتم، باب غیبت بود، زیرا دیدم اگر این باب را یاد نگیرم؛ نمی توانم صحبت بکنم. هر چه حرف بزنم، استاد خواهد گفت که غیبت است ! هر که زیاد حرف بزند ؛ زیاد اشتباه می کند. مگر کسی که مجتهد و با سواد باشد.آخر تو چه می دانی سود و زیانت در چیست ، داداش جون! تو که سود و زیان خود ندانی به وصلش کی رسی هیهات هیهات عمل بد ، عفت زبان را از بین می برد.

منبع: 

[ از فرمایشات آیت الله حق شناس رحمه الله علیه، کتاب مرد حق ، لوح نگار،چاپ اول 1391 ،ص 16 ]

در این صورت از همه مردم غنی تر خواهی بود!

 

عن حسین بن علی علیهم السلام قال: سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول لی « … وَ ارْضَ بِقِسْمِ اللّه ِ، تَكُنْ مِنْ اَغْنَى النّاسِ… » 

 حضرت می فرماید : به آنچه خدای متعال رزق تو کرده است ، به آن راضی شو ، حرص نخور که در این صورت از همه مردم غنی تر و بی نیاز تر خواهی بود. علت این که ما احساس می کنیم که به زید و عمرو احتیاج داریم ، این است که از آنچه داریم از پول و مقام و وجاهت و از این قبیل بیشتر می خواهیم، لذا دنبال زید و عمرو و بکر می دویم که به آن برسیم . اگر به هر آنچه خدای متعال به تو داده رضایت داشته باشی دیگر به زید و عمر و بکر احتیاجی نداری و غنی هستی.

منبع: 

 [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه ، 26 / 11 / 93 ]

مرده دلانند به روی زمین

 

شخصی رفته بود در قبرستان زندگی می کرد علتش را پرسیدند گفت :

مرده دلانند به روی زمین          بهر چه با مرده شوم همنشین

حضرت علی علیه السلام فرمودند: مَنْ آنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ. هرکس با خداوند انس بگیرد از مردم وحشت می‌کند البته معنایش این نیست که همه چیز را رها کن و برو یک گوشه و دیگر به احدی کار نداشته باشی! بلکه در میان مردم باش ولی با آن ها نباش ، در هر حالی که هستی چه سخن گفتن، خوابیدن ، فکر کردن و غیره، متوجه باشی که در محضر خدا هستی، دل خودت را از میان مردم بردار و به صاحبش بده و غیر را از دلت خارج کن.

منبع:  

 از سخنان آیت الله مجتهدی ، برگرفته از کتاب آداب الطلاب ، ج اول ، انتشارات لاهوت ، 1393 ، ص 147 و 148 ]

 

سه اجری که جریان دارد!

 

عنِ الصّادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهِماالسّلام قالْ لَیسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بعدَ موتِنَهِ مِ الاَجر اِلّا ثَلاثَ خِصال صَدَقَةٌ أجْراها فی حَیاتِه فَهِیَ تَجری بَعدِ موتِه و سُنَّةُ هُدًی سَنَّها فَهِیَ یُعمَلُ بِها بَعد موتِه وَ وَلَدٌ صالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَه . 

 وقتی که دست ما از این دنیا که دار عمل است کوتاه شد، هیچ اجری نمی‌توانیم برای خودمان دست‌وپا کنیم و تدارک ببینیم مگر از سه ناحیه؛ که این هم مربوط می شود به همین نشأة دنیایی، لکن اجری است که جریان دارد. [اول] صدقه‌ی جاریه؛ یک وقت شما پولی را به کسی می‌دهید ، این صدقه است. گاهی پولی را صرف ایجاد یک بنیادی، یک نهادی می‌کنید که پی در پی و پشت سر هم سود می‌دهد، سود آن متوقف نیست و منقطع نمی‌شود. این صدقه‌ی جاریه است.[دوم] سنت هدایتی که آن را پایه‌گذاری کند و بنا بگذارد. یک کار خوبی را در جامعه باب کنیم . این گفتمان سازی ها که گفته می شود ( و تاثیر مثبتی بر افکار عمومی می گذارد ) از این جمله است که هر کسی بعد از شما به آن سنت عمل کند اجر و ثوابش به شما به صورت نو به نو می‌رسد. و [سوم] فرزند صالحی تربیت بکنید که برای شما طلب مغفرت بکند از خدای متعال بعد از رفتن شما. بعضی از بچه‌ها هستند که پدرها، مادرها جانشان را هستی‌شان را آبرویشان را مالشان را صرف این بچه‌ها می‌کنند، بعد از اینکه پدر از دنیا رفت یک فاتحه هم برای پدر نمی‌خوانند؛ یک طلب مغفرت هم برای پدر نمی‌کنند؛ اصلاً یادشان نمی‌آید؛ یادشان هم بیاید قضایا نقل می‌کنند نه این که از خدای متعال برای او طلب مغفرت کنند. آن بیچاره آن چیزی که احتیاج دارد این است که شما از خدا برای او طلب مغفرت بکنید، طلب رحمت بکنید. به این احتیاج دارد. پدر و مادرهایتان را فراموش نکنید. در دعای شریف صحیفه‌ی سجادیه یکی از چیزهایی که حضرت از خدای متعال طلب می‌کنند این است که « توفیق بده من بعد از هر نمازی آنها را دعا کنم.» یعنی این یکی از توفیقات الهی است.

منبع:

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی در مقدمه درس خارج ، در تاریخ 5/03/93 ]

 

 

ازطرف مقام معظم رهبری

«إنّ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ أهلَكا مَن كانَ قَبلَكُم، و هُما مُهلِكاكُم»

دينار و درهم، كسانى را كه پيش از شما بودند نابود كرد و اين دو نابود كننده شماست

 این یک هشداری است از سوی پیامبر مکرّم برای همه امّت اسلامی؛ می فرماید : درهم و دینار امتّهای قبل از شما را به هلاکت انداخت . مراد از هلاکت لزوماً هلاکت مادی نیست ، هلاکت معنوی نیز می تواند باشد؛ یعنی خسران، عقب گرد، دچار شدن به انحراف از راه حق و راه خدا .حالا هلاکت افتادن انسان به خاطر پول در چند مرحله خودش را نشان می دهد ؛ یکی در طلب پول ، چقدر انسانها برای اینکه به پول برسند کارهای خلاف می کنند،از سجایای نفسانی صرف نظر می کنند ، سخاوت را،کرم را از دست می دهند، دچار حرص و بخل می شوند. مرحله دیگر، بعد از پول دار شدن است . بعضی از انسانها تا وقتی زندگی متوسط معمولی دارند، اهل خیرند ، اهل ذکر و توسلند ، و … به مجرد اینکه ثروتی به آنها رو می کند ، همه این خیرات و مبرّات را از یاد می برند.و اهل فسق و فجور می شوند و این فسق و فجور روی عقاید و افکار آنها، در گرایش های قلبی آنها اثر می گذارد. در زمان خود ما ، بعضی ها انقلابی ، صادق ، سالم، خوب و با اخلاص بودند به مجرد اینکه دنبال دنیا افتادند ، به تدریج افکار و عقایدشان ، راهشان عوض شد. این درس است برای ما.

منبع:

(جلسه 312 درس خارج معظم له - آذرماه 1388)

یک شب دارد و یک شب ندارد!

 پیامبر (ص) به خدا عرض کرد: اللهم اجعلنی من المسا کین: خدایا مرا از مسکینان قرار ده. چون بر خلاف فقیر که هیچ ندارد، مسکین یک شب دارد و یک شب ندارد. یعنی یک شب عطا کن تا با اغنیا شاکر باشم و یک شب مده تا با فقیران صابر باشم. وقتی به خانه فقیر تر از خودت می روی و مهمان می شوی از خدا شاکر می شوی. وقتی به خانه غنی تر از خودت می روی و میهمان می شوی، از خدا دلگیر می‌شوی و یا زنت به تو می گوید تو اصلا به فکر زندگی ما نیستی، اصلا تو عُرضه نداری، در نتیجه رابطه بین شما به هم می خورد، پس مصلحت در این است که در امور دنیوی با پایین تر از خودت بنشینی.

منبع:

[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ، ص 44 ]

 

ایاک نعبد و ایاک نستعین

 درباره مشکلات مادی، تنها باید از خدا کمک خواست و درخواست کمک از هرکسی غیرخدا، کاری نادرست است. آیت الله آشتیانی (ره) در خاطرات خود در این باره می فرمود: من از دوره جوانی تا به امروز، برای حل مشکلات مادی ام از کسی غیراز خدا کمک نخواسته ام و خدا خود در این مورد یاری ام کرده است؛ برای مثال، سال ها پیش مشکل مادی شدیدی برایم پیش آمده بود، که خانواده ام در تنگنای سختی گرفتار شده بودند به حدی که راه چاره ای جز درخواست کمک از دیگران برایم نمانده بود. مدتی صبر کردم، ولی سرانجام ناچار شدم که برای درخواست کمک نزد کسی بروم؛ از خانه بیرون آمدم و چون به محل مورد نظر رسیدم، نتوانستم وارد شوم و با خود گفتم: «بهتر است بیشتر صبر کنم و برگردم.» وقتی این تصمیم را گرفتم، گویا خداوند درهای عنایتش را به رویم گشود و مشکلم به لطف پروردگار حل شد. از آن پس نیز، هرگز عرض کمک نزد کسی نکردم و از کسی جز پروردگار یاری نطلبیده ام. و این خود ظهور و تجلی جمله معروفی است که هر روز حداقل دو مرتبه در نمازهای واجب مان در سوره حمد می خوانیم که: خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می طلبم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین».

منبع:

[ محمد لک علی آبادی،چاپ سوم، 1393، ص117 ]

سنگِ تمام بگذار!

 

 اسلام به ما آموخته است که « لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَا آخِرَتَهُ لِدُنْیَاهُ »؛ دنیا را برای آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فدای دنیا کرد. در یک روایتی (امام کاظم علیه السلام) می فرماید: « اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً »؛ یعنی برنامه‌ریزی دنیا را فقط برای چند روزه‌ی زندگیِ خودت نکن؛ برای پنجاه سال برنامه‌ریزی کن. این را مسئولان کشور، مسئولان برنامه‌های عمومیِ مردمی باید مورد توجهشان قرار بدهند. نگوئیم ما که معلوم نیست پنجاه سال دیگر زنده باشیم، چرا برنامه‌ریزی کنیم؟ نخیر، جوری برنامه‌ریزی کن که گوئی بناست تا آخر دنیا زنده باشی؛ همچنان که اگر برای خودت و به نفع خود بخواهی برنامه‌ریزی کنی، با چه جدیّت و دقتی میکنی، برای نسلهای آینده هم که تو در آن وقت نیستی، همان جور برنامه‌ریزی کن؛ « «‌اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً ». نقطه‌ی مقابل هم: « وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً »؛ برای آخرتت هم جوری عمل کن، مثل این که فردا بناست از این دنیا بروی. یعنی هم برای دنیا سنگ تمام بگذار، هم برای آخرت سنگ تمام بگذار.

منبع:

[ امام خامنه ای مدظله العالی ، 19/7/91 / بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 44، ص 138 ]

 

 

اخلاص را با اخلاص بخوانید!!!

امام صادق علیه السّلام از پدرش روایت نموده که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر جنازه سعد بن معاذ نماز

گزارد و فرمود: «به راستی، نود هزار فرشته بر او نماز گزاردند که جبرئیل نیز در میان آنان بود. از

جبرئیل علیه السّلام پرسیدم که او از چه رو استحقاق نماز شما را یافت؟ جبرئیل علیه السّلام

گفت: از آن رو که در حال ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفت و آمد، سوره توحید را

تلاوت می‏کرد.»

امام کاظم علیه السّلام از پدرش امام صادق علیه السّلام روایت نموده که امام علی علیه السّلام فرمود:

«هر که نماز صبح را به جا آورد و پس آنگاه سوره توحید را یازده بار تلاوت کند، در آن روز گناهی

مرتکب نشود هر چند شیطان بخواهد.»

 

 

منبع:مجلسی، بحارالأنوار، ج 83 ص 135

 

موانع سیرو سلوک...

سالک در هیچ لحظه اى از لحظات حرکت خود نباید احساس وصول یا امتیاز برترى کند، اگر چنین

آفتى گریبان سالک را بگیرد، نه تنها از حرکت به مراحل بعدى باز خواهد ماند، بلکه نفس کمال جوى او به

قهقرا خواهد رفت

 اشتقالات و علایق دنیوى مانند ثروت اندوزى ، مقام جویى ، شهرت طلبى و محبوبیت خواهى

میان مردم ، از امور تباه کننده (( سیر و سلوک اند. )) البته اگر ثروت در مقام وسیله اى جهت تنظیم

حیات خود و دیگران باشد، نه تنها مانع راه کمال نخواهد بود، بلکه به خاطر مشقت هایى که سالک در

این مسیر تحمل مى کند عبادت تلقى خواهد شد.

 

منبع:حکایت و حکمت/ج1

مواظب باشید عاق والدین نشوید!!!

مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:“خدایا من از این فرزندم نمی

گذرم” یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.

پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ

غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج

شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته

بود.

حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که “بیا و بنشین

ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!” حاج شیخ عباس قمی به پدرش

گفت:”پدر جان! دعا کن بفهمم” نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی

جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره  به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: “پدر جان! دعا کن بفهمم”

 

منبع:موعظه خوبان/ج1

هر گز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق!!!

يكى از دوستان شيخ مى‏گويد: در عالم رؤيا، در شب اول قبر مرحوم شيخ، خدمت ايشان رسيدم.

ديدم جايگاه عظيمى از طرف مولا اميرالمؤمنين عليه‏السلام به او عنايت شده است. به جايگاه

ايشان نزديك شدم. تا مرا ديد، نگاهى بسيار ظريف و حساس به من كرد، مانند پدرى كه هميشه

به فرزندش تذكر مى‏دهد و او توجه ندارد.

از نگاه او به ياد آوردم كه هميشه مى‏فرمود: «غير خدا را نخواهيد.»

به او نزديك‏تر شدم. دو جمله فرمود:

«خطِّ زندگى، انس با خدا و اولياى خداست.»

«آن كس زندگى كرد كه عيالش پيراهنش را شب زفاف در راه خدا ايثار نمود.»

آرى، هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق.

 

منبع:کیمیای محبت/بخش اخر

نماز بخوان بدون اینکه مزد بخواهی!!!

شیخ رجبعلی خیاط می گفت: “من همیشه که نماز می خواندم، نماز امام زمان(عجل الله تعالی

فرجه الشریف)، نماز جعفر طیار و …حاجتی را از خدا می خواستم. یک بار گفتم هیچ حاجتی

نخواهم و برای خود خدا نمازی بخوانم.” تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود

روش بنده پروری داند

شیخ رجبعلی همان شب خواب دید. در خواب به او گفتند:"چرا دیر آمدی؟” یعنی تو باید سی سال پیش

به فکر  این کار می افتادی، حالا بعد از یک عمر نماز خواندن به این فکر افتادی که نماز بخوانی بدون اینکه

مزد و حاجت از ما بخواهی!

 

 

منبع:کیمیای محبت/ج1

قلبت را از غیر خدا خال کن!!!

 

وصیت نکن که بعد از من چه ها بکنید، خودت انجام بده زیرا مردم گرفتار کار خودشان هستند و به

وصیت نامه ات عمل نمی کنند.

قلب خودت را از غیر خدا خالی کن تا نور خدا و ملائکه خدا بر قلب تو نازل شود. شخصی به حضرت

امیر المومنان علی (علیه السلام) عرض کرد: شما چگونه به این مقام رسیدید؟ حضرت فرمودند: جلوی در

خانه نشستم و غیر خدا را راه ندادم. 

 

 

منبع:موعظه خوبان/بخش وصیت/ج1

از گذشته و آینده ی خود خوف داشته باشیم.

از گذشته و آینده ی خود خوف داشته باشیم .

«اِنَّ المؤمن لایُصبح الّا خائِفاً» “مؤمن صبح نمی کند مگر در حال ترس”

 

نماز شب می خوانی، آدم خوبی هستی، نماز جماعت می خوانی، خمس می دهی، مکه هم

رفتی، همه کارهایت را انجام دادی، معذلک باز هم باید بترسی.

مؤمن روز را هم به شب نمی رساند، مگر در حال ترس. هر چند هم آدم خوبی باشد. برای اینکه ما بین دو

راهی گیر کرده ایم. بین عمر گذشته مان، که نمی دانیم خدا با ما چه می کند؟ خطاهایی که کرده ایم، دروغ

ها، غیبت ها، نگاه به نامحرم ها و…اینها را نمی دانیم نسبت به اعمال گذشته مان خدا با ما چه می کند؟ و

بین مرگی که نزدیک است نمی دانیم چه کارهای می کنیم که سبب هلاکت مان می شود؟ نمی دانیم

نسبت به گذشته، خدا با اعمال بدمان چه می کند و نسبت به آینده هم نمی دانیم که عاقبت به خیر می

شویم یا نه؟

خیلی ها بودند که آدم خوبی بودند، ولی آخر عمر بد شدند.

 

منبع:موعظه خوبان/ج 1

سجده گناهان را می ریزد.

سجده گناهان را می ریزد. روایت است که انسان به سجده برود و مدتی در سجده باشد، “شکراً

الله و الهی العفو” بگوید، مخصوصا در نماز شب، ده دقیقه، یک ربعی در سجده باشد، حس می

کند وقتی که به سجده می رود، سبک می شود .

 

آن حالت سبکی بر اثر ریخته شدن گناهان است. همانطور که باد در فصل پاییز برگ درختان را می ریزد،

سجده هم گناهان را می ریزد.

 

منبع:رهنمود های اخلاق/ج1

همیشه خود را گنهکار بدانید!!!

 همیشه خود را گنهکار بدانید

هر چه قدر هم آدم خوبی شدید، باز به خدا بگویید که خدایا، آیا بنده ای بدتر از من داری؟

امام زین العابدین(علیه السلام) با این که معصوم بود، در دعای ابو حمزه عرض میکند: «اسوَءُ حالاً مِنّی»

یعنی پروردگارا! کسی که حالش بدتر از من باشد، میان بنده های تو هست؟

رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) صبح ها هفتاد مرتبه استغفار می فرمودند؛ نه این که

بخواهند به ما درس بدهند، اصلاً؛ واقعا خودشان را در مقابل عظمت خدا مقصر می دانستند که هر چه هم

عبادت و بندگی کنند، در مقابل عظمت الهی باز هم ناچیز است.

 

 

منبع:موعظه خوبان/ج1

به فکر خود باشید!!!

 

به فكر خود باشيد !

اگر مي توانيد در شبانه روز چند ساعتي يا لااقل پنج دقيقه را هم به فكر خود باشيد، تا بر شما

روشن شود چه كاره هستيد، براي چه هستيد، كجا مي رويد، تا عمر به غفلت نگذرد… محاسبه و مراقبه را

در تمام اعمال و گفتار و كردارتان بايد داشته باشيد، نه سالي يك مرتبه، نه ماهي يك مرتبه؛ بلكه شبانه

روزي يك مرتبه، اگر نگوييم ساعتي يك مرتبه محاسبه و هرآني مراقبه لازم است.

 

 

منبع:موعظه خوبان/ از سفارشات آيت الله پهلواني (سعادت پرور) - ره ، به شاگردان

 

 

می خواهی از آتش دوزخ رهایی یابی؟؟؟

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : خداوند چهار چیز را در چهار چیز قرار داده است :

اول ، برکت علم را در تعظیم استاد قرار داده است.

شاگرد باید استادش را تعظیم کند و به او احترام بگذارد. …من هرشب برای آشیخ

مرتضی زاهد (ره) یک سوره قرآن می خوانم. اینها در برکت علم تاثیر دارد.

دوم : بقای ایمان در تعظیم خداست.

اگر خدا را بزرگ بشماری ایمانت باقی می ماند. خواندن نماز در اول وقت تعظیم الله است.

سوم: اگر کسی می خواهد در دنیا شاد باشد و دست به هر چه می زند طلا بشود می بایست به پدر و مادرش نیکی کند

چهارم : اگر می خواهی که از آتش دوزخ رهایی یابی ، مردم را از خود نرنجان و آنها را اذیت نکن.

 

منبع:موعظه خوبان/( از فرمایشات آیت ا… مجتهدی تهرانی – ره )

به چه چیزهایی می شود سوگند خورد؟

در قرآن مجید قریب به چهل سوگند وارد شده که خدا در آن موارد به یک رشته مخلوقات خود قسم خورده است. در سوره شمس به یازده چیز سوگند خورده که هشت تاى آن غیر خداست که شامل؛ «آفتاب»، «نور آفتاب، «ماه»، «روز»، «شب»، «آسمان»، «زمین» و «نفس انسان» می باشد

سوگند به غیر خدا معمولاً در محاورات عرفى انسان به پیامبر (ص)، قرآن، کعبه و آنچه مقدس انجام می گیرد. وهابیان این نوع قسم ها را نیز تحریم کرده اند؛ اکنون این مسأله را بر قرآن عرضه مى کنیم.

سوگند به غیر خدا در قرآن

در قرآن مجید قریب به چهل سوگند وارد شده که خدا در آن موارد به یک رشته مخلوقات خود قسم خورده است. در سوره شمس به یازده چیز سوگند خورده که هشت تاى آن غیر خداست که شامل؛ «آفتاب»، «نور آفتاب، «ماه»، «روز»، «شب»، «آسمان»، «زمین» و «نفس انسان» می باشد

خداوند در سوره النازعات به سه چیز و در سوره والمرسلات به دو چیز قسم می خورد. همچنین سوگند به غیر خدا در سوره هاى الطارق، قلم، عصر، البلد، وارد شده است.

* نمونه هایى از سوگندها که در قرآن کریم

«وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ * وَ طُورِ سِینِینَ * وَ هَذَا الْبَلَدِ الأَمِینِ».

قسم به انجیر و زیتون (یا، قسم به سرزمین شام و بیت المقدس) * و سوگند به، طور سینین * و قسم به این شهر امن (مکه).

«وَ اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَی * وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى».

قسم به شب در آن هنگام که (جهان را) بپوشاند * و قسم به روز هنگامى که تجلّى کند.

«وَ الْفَجْرِ * وَ لَیَال عَشْر * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ * وَ اللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ».

به سپیدم سوگند * و به شب هاى دهگانه * و به زوج و فرد * و به شب، هنگامى که (به سوى روشنایى روز) حرکت مى کند سوگند (که پروردگارت در کمین ظالمان است)!.

«وَ الطُّورِ * وَ کِتَاب مَسْطُور * فِی رَقّ مَنْشُور * وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ * وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ * وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ».

سوگند به کوه طور * و کتابى که نوشته شده * در صفحه اى گسترده * و سوگند به «بیت المعمور» * و سقف برافراشته * و دریاى مملو و برافروخته * که عذاب پروردگارت واقع مى شود.

 سوگند به غیر خدا حرام است.

ممکن است بگویند سوگند به غیر خدا مخصوص خود خداست اما بر غیر او حرام است.

 آنان مى گویند: سوگند به غیر خدا شرک است. مى گوییم؛ اگر سوگند به غیر خدا واقعاً شرک باشد در این مسأله نباید  بین خدا و مخلوق فرقى باشد. مثلاً اگر ظلم و تعدى زشت و قبیح باشد بین خالق و مخلوق فرق نخواهد بود.

افزون بر این قرآن، کتاب هدایت و راهنماست اگر سوگند به غیر خدا شرک و حرام بود هرگز این همه سوگند به غیر او در قرآن وارد نمى شد. زیرا معنای آن این است که خدا مى تواند براى خود شریکى قرار دهد، اما دیگران را از اتخاذ شریک باز مى دارد.

البته سوگند خدا بر یک رشته امور که جز ذات و اسماء و صفات اوست به یکى از دو جهت دارد؛

1 . گاهى مورد قسم داراى اسرار و رموز عظیمى است و هدف جلب توجه ما به شناخت اسرار این موجودات است تا از طریق شناخت آنها به عظمت حق پى ببریم و یا در زندگى از اسرار آنها بهره بگیریم. تمام سوگندهای وارده در سوره «الشمس» از این مقوله است.

2 . اشاره به قداست و برترى موجودى است که به آن سوگند مى خورد تا ما را با مقام برتر او آشنا سازد. لذا در برخى از آیات به جان پیامبر (ص) سوگند مى خورد چنانکه گذشت؛ «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ» (5) به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده اند).

سوگند به غیر خدا در روایات

پیامبر گرامى در مواردى به غیر خدا سوگند خورده است. مسلم در صحیح خود این روایت را نقل مى کند؛

«جاء رجل الى النبىّ فقال: یا رسول الله أیّ الصدقة أعظم اجراً؟ فقال: امّا ـ وأبیک ـ لَتُنَبِّئَنَّه أن تُصَدّق و أنت صحیح شحیح تخشى الفقر و تامل البقاء»

مردى به حضور پیامبر رسید و گفت: اى پیامبر خدا! کدام صدقه پاداش بزرگى دارد؟ پیامبر (ص) فرمود: سوگند به پدرت من تو را از این موضوع آگاه مى سازم، چیزى را که صحیح و سالم و مورد علاقه هست در راه خدا ببخشى در حالى که تو از فقر مى ترسى و امید به زندگى دارى.پیامبر خدا (ص) در اینجا به پدر سائل، سوگند مى خورد.در حدیثى دیگر در صحیح مسلم آمده است مردى از نجد حضور رسول خدا (ص) رسید و از وظیفه یک مسلمان سؤال کرد. حضرت فرمود: خواندن پنج نماز در شبانه روز.

سائل بار دیگر گفت: چیز دیگرى هست؟ حضرت فرمود: روزه ماه رمضان.وی افزود: چیز دیگرى وجود دارد؟ پیامبر گرامى (ص) فرمود: زکات.

بار دیگر سائل گفت: چیز دیگرى هست؟ حضرت فرمود: نه، مگر اینکه بخواهد افزون بر واجبات امور مستحبى را بیاورد. آن مرد از محضر رسول خدا (ص) مرخص شد و گفت: همین ها را به جا مى آورم، نه بیشتر و نه کمتر. در این موقع رسول گرامى (ص) فرمود: أَفْلَح و أَبیه إِن صدَق‏. سوگند به پدرش رستگار شد، اگر راست بگوید.

و باز فرمود: دخل الجنة و ابیه ان صدق.

سوگند به پدرش، بهشت براى او قطعى شد اگر راست بگوید.

در مسند احمد وارد شده است که پیامبر (ص) در پایان حدیث فرمود: فلعمرى لئن تکلّمَ بمعروف و تنهى عن منکر خیر من ان تسکت. سوگند به جانم! اگر زبان به بیان معروفى بگشایى و از کار بدى جلوگیرى کنى بهتر از آن است که سکوت برگزینى.امیرمؤمنان (ع) در بسیارى از خطبه هاى خود به غیر خدا سوگند یاد مى کند.بنابراین تشکیک در جواز چنین سوگندى جز مغالطه چیز دیگرى نیست.دلایل وهابیان بر تحریم چنین سوگندها

«ان رسولَ الله سمع عمر و هو یقول، و ابى، فقال ان الله ینهاکم ان تحلفوا بآبائکم و من کان حالفا فلیحلف بالله او یسکت».

رسول خدا شنید که عمر بن خطاب به پدرش سوگند یاد مى کند، فرمود: خدا شما را از این که به پدرانتان سوگند یاد کنید بازداشته است کسى که مى خواهد قسم یاد کند به خدا قسم بخورد یا سکوت کند.پاسخ: علت اینکه پیامبر (ص) او را از سوگند به پدرش بازداشت این بود که پدر او بسان اکثریت پدران قریش بت پرست بودند و فرد بت پرست احترامى ندارد تا به او سوگند بخورند. لذا مى فرماید: به پدرانتان سوگند نخورید و نمى فرماید به غیر خدا سوگند یاد نکنید.شاهد این تفسیر دو حدیث یاد شده در زیر است.

الف) «لا تحلفو بآبائکم و لا بالطواغیت» به پدرانتان و بت ها سوگند نخورید.

ب) «لا تحلفوا بآبائکم و لا باُمهاتکم و لا بالانداد» به پدرانتان و مادرانتان و بت ها سوگند نخورید.

از این که در حدیث نخست کلمه «طواغیت» و در حدیث دوم کلمه «انداد» همراه «آباء» وارد شده است گواه بر آن است که پدران نیز با این دو، همگون بودند زیرا بت پرست و بت ها در یک مجرا قرار مى گیرند بنابراین نهى از سوگند به بت و بت پرست دلیل بر تحریم سوگند به کعبه و قرآن و اولیاء الله نمى شود.

«جاء ابنَ عُمر رجلٌ فقال: أحلف بالکعبة؟ قال له: ولکن إحلف برب الکعبه فان عمر کان یحلف بابیک»

پاسخ: این حدیث از دو چیز ترکیب شده است.

الف) گفتار پیامبر (ص) به عمر که به پدرش سوگند یاد نکند.

ب) استنباط فرزند عمر از حدیث یاد شده؛ این که به کعبه نیز نباید سوگند یاد کرد.

آنچه که براى ما حجت است همان گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است که نباید به پدران بت پرست سوگند یاد کرد، امّا عطف کعبه بر پدر، اجتهاد فرزند عمر است که فقط براى او حجت است؛ زیرا اجتهاد وى پایه صحیحى ندارد زیرا نهى از سوگند خوردن به انسان هاى بت پرست دلیل نمى شود که انسان به کعبۀ توحید هم سوگند یاد نکند. استنتاج حکم دومى از حکم نخست کاملاً بى جاست.

رسول گرامى (ص) فرموده است: «من حلف بغیر الله فقد اشرک». هر کس به غیر خدا سوگند یاد کند، شرک ورزیده است.

پاسخ: این حدیث ناظر به سوگندهاى رایج در عصر بت پرستى بود که آنها به بت هاى خود سوگند یاد مى کردند حضرت این نوع  سوگندها را نشانۀ شرک خواند.

شاهد براین مطلب روایت نسائى است که از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مى کند: «من حلف فقال فى حلفه: باللات و العزى فلیقُل: لا اله الا الله

هر کس به لات و عزى سوگند بخورد فوراً پشت سرش بگوید لا اله الا الله.

این روایات حاکى از آن است که هنوز رسوم جاهلیت در قلوب صحابه رسوخ کرده بود که حتى پس از تشرّف به اسلام و پذیرش آئین توحید هنوز ناخودآگاه به رسم جاهلیت از سوگند یاد مى کردند.در پایان یادآور مى شویم در مورد قضاوت و داورى که منکر، در صورت نبودن بیّنۀ مدعى باید سوگند یاد کند، حتماً باید به خدا قسم بخورد نه صفات او و نه سایر مقدسات؛ و مورد سخن، غیر مقام قضاوت و داورى است.

منبع:

صحیح مسلم، 3/94، کتاب الزکات باب افضل الصدقه.

با خواندن این دعا اضطراب را از خود دور کنید

 

در بسیاری از آموزه های دینی دعاهایی برای رفع استرس و اضطراب مورد سفارش قرار گرفته که افراد می توانند با خواندن این دعاها تا اندازه زیادی آرام شوند و به آرامش دست پیدا کنند

به طور یقین تمامی ما انسان ها در بسیاری از مواقع زندگی خود دچار اضطراب می شویم از این رو لازم است بدانیم در این لحظه ها چه کاری باید انجام دهیم.

در بسیاری از آموزه های دینی دعاهایی برای رفع استرس و اضطراب مورد سفارش قرار گرفته که افراد می توانند با خواندن این دعاها تا اندازه زیادی آرام شوند و به آرامش دست پیدا کنند.
ذکر و دعای مجرب رفع دلشوره و استرس و اضطراب
در زمانی که به هر دلیل دجار اضطراب یا نگرانی و دلشوره می شوید ، ذکر و دعای مجرب رفع دلشوره و استرس و اضطراب ذیل را چهارده مرتبه قرائت کنید. دلشوره و اضطراب برطرف میشود. در اثنای ذکر توجه قلبی داشته باشد. مجرب است.
(ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّهَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم).
ذکر و دعایی بسیار مجرب برای دفع دلشوره و استرس :
برای رفع استرس و دلشوره ، دست راست را روی سینه اش بگذارد و هفت مرتبه آیه ۲۸۸ شریفه سوره رعد را بخواند . به اذن خداوند تبارک و تعالی احساس آرامشی فوری در شخص ایجاد می شود.
(الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِ الله تَطمَئِنُ القلوب)
با اتجاه به قبله بخواند و در اثنای قرائت توجه قلبی داشته باشد.
دعایی مجرب برای دفع اضطراب و آرامش اعصاب

برای آرامش اعصاب و از بین رفتن اضطراب ، ذکر « ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّهَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم » را چهارده مرتبه به ظرفی از آب پاک بخواند و آب را بنوشد. اضطرابش از بین میرود و اعصابش بطور عجیبی آرام می شود.

 برای آرامش روحی و سعه صدر

برای افزایش صبر و حوصله و ایجاد آرامش روحی هرچه بیشتر ، قبل از خواب سوره مبارکه عنکبوت را قرائت کند. مجرب است.
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!


۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.


۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*»  پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:
«پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.»
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد»  … پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله») پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
(بحارالانوار، ج ۹۰، ۱۸۴ – ۱۸۵)
برای دفع ترس و وحشت :

حلبی می گوید : کسی به امام صادق علیه السلام عرض کرد وقتی تنها می شوم وحشت و اندوه مرا فرا می گیرد و آنگاه که میان مردم هستم چنین احساسی ندارم . حضرت به وی فرمودند : دستت را روی قلبت بگذار و بگو : بسم الله
سپس دستت را بر قلبت کشیده و هفت بار بگو :

أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِی
وی گفت من چنین کردم و خداوند ترس و وحشت را ا ز من زدود و به جای آن انس و آرامش به من داد.

منبع:

بحارالانوار ج 95 ص138

به چه اموری می شود سوگند خورد؟

گاهى مورد قسم داراى اسرار و رموز عظيمى است و هدف جلب توجه ما به شناخت اسرار اين موجودات است تا از طريق شناخت آنها به عظمت حق پى ببريم و يا در زندگى از اسرار آنها بهره بگيريم. تمام سوگندهای وارده در سوره «الشمس» از اين مقوله است.

«وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ * وَ طُورِ سِينِينَ * وَ هَذَا الْبَلَدِ الأَمِينِ».

قسم به انجير و زيتون (يا، قسم به سرزمين شام و بيت المقدس) * و سوگند به، طور سينين * و قسم به اين شهر امن (مكه).

«وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَي * وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى».

قسم به شب در آن هنگام كه (جهان را) بپوشاند * و قسم به روز هنگامى كه تجلّى كند.

«وَ الْفَجْرِ * وَ لَيَال عَشْر * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ * وَ اللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ».

به سپيدم سوگند * و به شب هاى دهگانه * و به زوج و فرد * و به شب، هنگامى كه (به سوى روشنايى روز) حركت مى كند سوگند (كه پروردگارت در كمين ظالمان است)!.

«وَ الطُّورِ * وَ كِتَاب مَسْطُور * فِي رَقّ مَنْشُور * وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ * وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ * وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ».

سوگند به كوه طور * و كتابى كه نوشته شده * در صفحه اى گسترده * و سوگند به «بيت المعمور» * و سقف برافراشته * و درياى مملو و برافروخته * كه عذاب پروردگارت واقع مى شود.

با وجود اين آيات چگونه مى توان گفت؛ سوگند به غير خدا حرام است.

پرسش: ممكن است بگويند سوگند به غير خدا مخصوص خود خداست اما بر غير او حرام است.

پاسخ: آنان مى گويند: سوگند به غير خدا شرك است. مى گوييم؛ اگر سوگند به غير خدا واقعاً شرك باشد در اين مسأله نبايد بين خدا و مخلوق فرقى باشد. مثلاً اگر ظلم و تعدى زشت و قبيح باشد بين خالق و مخلوق فرق نخواهد بود.

افزون بر اين قرآن، كتاب هدايت و راهنماست اگر سوگند به غير خدا شرك و حرام بود هرگز اين همه سوگند به غير او در قرآن وارد نمى شد. زيرا معنای آن اين است كه خدا مى تواند براى خود شريكى قرار دهد، اما ديگران را از اتخاذ شريك باز مى دارد.

البته سوگند خدا بر يك رشته امور كه جز ذات و اسماء و صفات اوست به يكى از دو جهت دارد؛

1 . گاهى مورد قسم داراى اسرار و رموز عظيمى است و هدف جلب توجه ما به شناخت اسرار اين موجودات است تا از طريق شناخت آنها به عظمت حق پى ببريم و يا در زندگى از اسرار آنها بهره بگيريم. تمام سوگندهای وارده در سوره «الشمس» از اين مقوله است.

2 . اشاره به قداست و برترى موجودى است كه به آن سوگند مى خورد تا ما را با مقام برتر او آشنا سازد. لذا در برخى از آيات به جان پيامبر (صل الله علیه واله و سلم ) سوگند مى خورد چنانكه گذشت؛ «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ» به جان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده اند).

منبع:

(1)- تين، آيات 1-3.

(2)- ليل، آيه 1-2.

(3)- فجر، آيات 1-4.

(4)- طور، آيات 1-6.

(5)- حجر، آيه 72.

 

 

تربیت فرزند از منظر نهج البلاغه

امام علی (علیه السلام)در قسمتی از نامه 31 کتاب شریف نهج البلاغه به فرزند ارشد خود امام حسن (علیه السلام)می فرماید:
اى فرزند ، هنگامى که دیدم به سن پیرى رسیده  ام و سستى و ناتوانیم روى در فزونى دارد ، به نوشتن این اندرز مبادرت ورزیدم و در آن خصلتهایى را آوردم ، پیش از آنکه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگویم یا همانگونه که در جسم،نقصان پدید مى آید ، در اندیشه ام نیز فتور و نقصان پدید آید یا پیش از آنکه تو را اندرز دهم ، هواى نفس بر تو غالب آید و این جهان تو را مفتون خویش گرداند یا تو چون اشترى رمنده شوى که سر به فرمان نمى  آورد و اندرز من در تو کارگر نیفتد . 
امام در ادامه می افزاید: دل جوانان نوخاسته ، چونان زمین ناکشته است که هر تخم در آن افکنند ، بپذیردش و بپروردش . من نیز پیش از آنکه دلت سخت و اندرزناپذیر شود و خردت به دیگر چیزها گراید ، چیزى از ادب به تو مى  آموزم تا با تمام تلاش ، به کارپردازى و بهره خویش از آنچه اهل تجربه خواستار آن بوده اند و به محک خویش آزموده اند ، حاصل کنى و دیگر نیازمند آن نشوى که خود ، آزمون از سرگیرى . 
امام ادامه می دهد:در این رهگذر ، از ادب به تو آن رسد که ما با تحمل رنج به دست آورده ایم و آن حقایق که براى ما تاریک بوده براى تو روشن گردد . 
 
همچنین امام اول شیعیان در مورد تجربه گرفتن خود از گذشتگان می فرماید: فرزندم ، اگر چه من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام ، ولى در کارهاشان نگریسته  ام و در سرگذشتشان اندیشیده  ام و در آثارشان سیر کرده ام ، تا آنجا که گویى خود یکى از آنان شده ام و به پایمردى آنچه از آنان به من رسیده ، چنان است که پندارى از آغاز تا انجام با آنان زیسته ام و دریافته ام که در کارها آنچه صافى و عارى از شایبه است کدام است و آنچه کدر و شایبه  آمیز است ، کدام . چه کارى سودمند است و چه کارى زیان آور . پس براى تو از هر عمل ، پاکیزه تر آن را برگزیدم و جمیل و پسندیده اش را اختیار کردم و آنچه را که مجهول و سبب سرگردانى تو شود ، به یک سو نهادم و چونان پدرى شفیق که در کار فرزند خود مى  نگرد ، در کار تو نگریستم و براى تو از ادب چیزها اندوختم که بیاموزى و به کار بندى .
 
امام در ادامه این بخش به فرزندش می فرماید: تو هنوز در روزهاى آغازین جوانى هستى و در عنفوان آن . هنوز نیتى پاک دارى و نفسى دور از آلودگى . مصمم شدم که نخست کتاب خدا را به تو بیاموزم و از تأویل آن آگاهت سازم و بیش از پیش به آیین اسلامت آشنا گردانم تا احکام حلال و حرام آن را فراگیرى و از این امور به دیگر چیزها نپرداختم . سپس ، ترسیدم که مباد آنچه سبب اختلاف عقاید و آراء مردم شده و کار را بر آنان مشتبه ساخته ، تو را نیز به اشتباه اندازد . در آغاز نمى خواستم تو را به این راه کشانم ، ولى با خود اندیشیدم که اگر در استحکام عقاید تو بکوشم بهتر از این است که تو را تسلیم جریانى سازم که در آن از هلاکت ایمنى نیست . 
 
امام علی (علیه السلام)در ادامه می فرماید:بدان امید بستم که خداوند تو را به رستگارى توفیق دهد و تو را راه راست نماید . پس به کار بستن این وصیتم را به تو سفارش مى  کنم و بدان ، اى فرزند ، که بهترین و محبوبترین چیزى که از این اندرز فرا مى گیرى ، ترس از خداست و اکتفا به آنچه بر تو واجب ساخته و گرفتن شیوه  اى که پیشینیانت ، یعنى نیاکانت و نیکان خاندانت ، بدان کار کرده اند . زیرا آنان همواره در کار خود نظر مى کردند ، همانگونه که تو باید نظر کنى و به حال خود مى اندیشیدند، همان گونه که تو باید بیندیشى تا سرانجام ، به جایى رسیدند که آنچه نیکى بود ، بدان عمل کردند و از انجام آنچه بدان مکلف نبودند ، باز ایستادند. پس اگر نفس تو از به کار بردن شیوه آنان سرباز مى زند و مى خواهد خود حقایق را دریابد ، چنانکه آنان دریافته بودند ، پس بکوش تا هر چه طلب مى کنى از روى فهم و علم باشد ، نه به ورطه شبهات افتادن و به بحث و جدل بیهوده پرداختن . پیش از آنکه در این طریق نظر کنى و قدم در آن نهى از خداى خود یارى بخواه و براى توفیق یافتنت به او روى آور و از هر چه تو را به شبهه مى  کشاند یا به گمراهیت منجر مى  شود ، احتراز کن و چون یقین کردى که دلت صفا یافت و خاشع شد و اندیشه  ات از پراکندگى برست و همه سعى تو منحصر در آن گردید ، آنگاه به آنچه در این وصیت براى تو ، بوضوح ، بیان داشته  ام ، بنگر و اگر نتوانستى به آنچه دوست دارى ، دست یابى و براى تو آسودگى نظر و اندیشه حاصل نیامد ، بدان که مانند شترى هستى که پیش پاى خود را نمى بیند و در تاریکى گام برمى دارد . کسى که به خطا مى  رود و حق و باطل را به هم مى  آمیزد ، طالب دین نیست و بهتر آن است که از رفتن باز ایستد . 
 
اى فرزند ، وصیت مرا نیکو دریاب و بدان که مرگ در دست همان کسى است که زندگى در دست اوست و آنکه مى آفریند ، همان است که مى میراند و آنکه فناکننده است ، همان است که باز مى  گرداند و آنکه مبتلا کننده است همان است که شفا مى  بخشد و دنیا استقرار نیافته مگر بر آن حال که خداوند براى آن مقرر داشته ، از نعمتها و آزمایشها و پاداش روز جزا یا امور دیگرى که خواسته و ما را از آنها آگاهى نیست . اگر درک بعضى از این امور بر تو دشوار آمد ، آن را به حساب نادانى خود گذار ، زیرا تو در آغاز نادان آفریده شده اى ، سپس دانا گردیده  اى و چه بسیارند چیزهایى که تو نمى دانى و اندیشه ات در آن حیران است و بصیرتت بدان راه نمى  جوید ، ولى بعدها مى  بینى و مى شناسى .
 

فکر نکن مورد تایید امام زمان (عج) فرار گرفته ای؟!!!

 

امام هادی (علیه السلام) می فرمایند:مؤمن ، نيازمند توفيق از جانب خداوند و اندرز دادن به خويش و پذيرش اندرز از كسى است كه پندش مى‏ دهد .

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در سخنانی اظهار داشته است: امام زین‌العابدین (ع) فرمودند: هر كس عالم و حكیمی نداشته باشد كه او را ارشاد كند هلاك

می‌شود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد یكی اخلاقیات و دیگر عُرفیات.

 اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیة‌الله هم بشوی نَفْس تو هم، آیة‌الله می‌شود آن‌وقت بیچاره می‌شود.

  همان‌طور كه به دكتر می‌روی و دستور رژیم غذایی می‌گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید استاد باشد كه نزد او بروی كه باد كبر و غرور تو را

خالی كند،فكر نكنی حالا كه این كتاب‌ها را می‌خوانی به جایی رسیده‌‌ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته‌ای.

 

منبع:تحف العقول/ص 257.با اندکی از سخنان آیت الله مجتهدی(ره)

 

 

 

 

 

ظرف عسلی که از دست امیر المومنین(ع) دریافت شد.

 

وی با اشاره به ارادت بسیار آیت الله گلپایگانی (ره) به اهل بیت (ع) گفت: ایشان شبی در کنار

بارگاه مبارک امیرالمومنین (ع) بیتوته کردند که در میانه شب دیدند ضریح شکافته شد و حضرت

یک لیوان عسل به ایشان دادند.

آیت الله گلپایگانی فرمودند: لطفا یک ظرف برای استادمان (آیت الله عبدالکریم حائری) بدهید که حضرت علی (ع)

فرمودند: قبلا به ایشان داده ایم.

شاید همین حادثه موجب شد آیت الله گلپایگانی بعد از رحلت امام (ره) مرجعیت وسیعی یافتند.

 

منبع:کرامات معنوی/ص 22

انسان برای مستجاب الدعوه شدن چه کند؟؟؟

مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمدتقی انصاری همدانی_رضوان الله علیه_ میفرمودند:

یک وقتی خدمت مرحوم حضرت آیت الله تالهی _رضوان الله علیه_رسیدم برای اینکه به آقا عرض

کنم آیا صلاح است مسئولیت قبول کنم یا نه؟به محض این که نشستم و قبل از اینکه شروع به

صحبت کنم،آقا فرمودند:

مسئولیت سخت است مگر خدا کسی را ذخیره کرده باشد.

باز ایشان می فرمودند:

روزی یک نفر پاسدار را به محضر مرحوم حضرت آیت الله تالهی_رضوان الله علیه_ فرستادم و به او گفتم به آقا بگو

انسان برای اینکه مستحاب الدعوه شود چه باید انجام دهد؟شخص پاسدار هم می گوید تا به خدمت آقا رسیدم

،بلافاصله فرمودند:انسان برای اینکه مستجاب الدعوه شود باید زیاد(یا قریب) (یا مجیب) بگوید.

 

منبع:کرامات معنوی/ ص112

سر درون با سخنان انسان شکل می گیرد.

یکی از شاگردان شیخ می گوید:

یک روز با جناب شیخ و چند نفر دیگر در کوچه امام زاده یحیی_علیه السلام_ در حال عبور

بودیم.

دیدیم که دوچرخه سواری با یک عابر پیاده برخورد کرد.آن  عابر به دوچرخه سوار اهانت کرد و

گفت:خر!

جناب شیخ رحمه الله فرمودند:

باطن خودش تبدیل به خر شد…

 

یکی دیگر از شاگردان شیخ رحمه الله از ایشان نقل می کند که فرمودند:

روزی از جلوی بازار عبور می کردم.دیدم یک گاری اسبی در حال حرکت است.ناگهان عابری از جلوی

گاری گذشت.گاریچی که افسار یابو در دستش بود،با عصبانیت داد زد:یابو!

دیدم گاریچی نیز تبدیل به یابو شد و افسار دو تا شد…

 

منبع:کیمیای محبت/ص 129

 

 

من یقین ندارم که با زبانم گناه نکرده باشم.

مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی_رضوان الله علیه_ فرمودند:

نقل می کنند که مرحوم حضرت آیت الله العظمی نایینی_رضوان الله علیه_ مدتی بود به درد پا مبتلا بودند،به مرحوم حاج شیخ عباس قمی_اعلی الله مقامه الشریف_ صاحب مفاتیح الجنان فرمودند:

مدتی است پای من درد می کند،دعائی بکنید که پایم خوب شود.

مرحوم حاج شیخ عباس قمی_رضوان الله علیه_ فرمودند:

من یقین ندارم که با زبانم گناه نکرده باشم(لذا نمی توان با زبان برای شما دعائی بخوانم) ولی با

دستم به اهل بیت_علیهم السلام_ کمک کرده ام.

لذا دست به پای مرحوم حضرت آیت الله العظمی نایینی_نور الله قبرهما الشریفان_ کشیدند و

خوب شدند….

 

منبع:آداب طلاب/ص491

 

 

 

این چه نوع قرآن خواندن است؟

آن روز سخن در رعایت ادب مع الله بود،حضرت استاد(علامه حسن زاده آملی حفظه الله) فرمودند:

یکی از شاگردان آن مرحوم نقل کرد:

من شب در خانه به متکا تکیه داده بودم و قرآن می خواندم،فردا که به درس حضرت استادم آیت

الله قاضی_قدس سره الشریف حاضر شدم،بدون سوال از من فرمودند:

این چه نوع قرآن خواندن است؟!

مدتی از این ماجرا گذشت،شبی دیگر که می خواستم در خانه پایم را دراز کنم،کتابها را بالای طاقچه

گذاشتم تا رعایت ادب شود،صبح که به درس آمدم،حضرت استاد فرمودند:

حالا کتاب ها را بالا گذاشتی،بی ادبی نیست؟!

 

منبع:صراط سلوک/ص78 و79

خداحافظی قبل از مرگ...

یکی از کسبه بازار شهرستان ساری استان مازندران می گوید:

ایشان شبی که به خاطر ناراحتی کلیه می خواستند تشریف ببرند،ایستادند جلوی مغازه و فرمودند:

حسین جان من دارم می روم.

من بغلشان کردم .به ایشان خیلی علاقه داشتم.

وقتی داشتند می رفتند فرمودند:

نگران نباش شاید من دیگر برنگشتم…

 

منبع:یادنامه صالحین/بخش 1

گناه نکنیم.... که چی بشه؟؟؟

در روایتى از حضرت سیّدالشّهداء (ع) نقل شده است که در آخرت، خداوند متعال به برخى از انسان‏ها دو بال عنایت

می فرماید.

آنان با این دو بال به بهشت پرواز مى ‏کنند و در جایگاهى که براى خود از پیش آماده کرده ‏اند، به

صورتى که شایسته آنان است، متنعّم مى ‏شوند. در این حال ملائکه از آنان از مواقف گوناگون میزان و صراط و…

سؤال می کنند و آنان پاسخ مى ‏دهند که ما از هیچ‏کدام از این مواقف عبور نکردیم، بلکه با آن دو بال حرکت

کردیم وبه بهشت رسیدیم.

بعد ملائکه مى ‏پرسند: در دنیا چه کردید که به ‏چنین مقامى دست یافتید؟ مى ‏گویند: ما دو چیز براى

خداوندآوردیم و وقتى پروردگار متعال از ما پرسید که چه چیز آوردید، توانستیم پاسخ او را

بدهیم.

اوّل: «گناه» در زندگى

مانبود؛ چه در خلوت و چه در جلوت، نه گناه علنى داشتیم و نه گناه مخفیانه؛ به عبارت دیگر همه

جا را محضر خداوند مى ‏دانستیم و ادب حضور را در مقابل ذات بارى‏ تعالى مراعات مى کردیم.

دوّم: «مقام تسلیم و رضا» پیدا

کرده بودیم.

اگر از نعمت‏هاى دنیا برخوردار بودیم، آن‏را از الطاف جلیّه و آشکار خداوند مى دانستیم و بر آن شاکر بودیم. و اگر

بدون قصور و تقصیر، گرفتار مصایب و مشکلات دنیوى مى ‏شدیم، آن را از الطاف خفیّه خداوند مى ‏شمردیم و

علاوه بر آن‏که تسلیم خواست خداوند بودیم، از گرفتارى خود رضایت داشتیم. ملائکه به آنان مى ‏گویند که حقّ شما

هم همین است که مواقف گوناگون را طى نکرده وارد بهشت شوید.

 

منبع:بحارالانوار/ج100/ص25

امنیت دل...

رسیدن به امنیّت دل، راهى جز رعایت تقوا و پرهیز از گناه ندارد.

تلاش و کوشش و به کارگیرى عقل و درایت، در این مسیر، شایسته است و لازم، امّا آنچه مهم‏تر ازهمه

تدبیرهاى انسانى است، عنایت خداوند تبارک و تعالى است.

کسى که صرفاً متّکى به عقل و درایت خود باشد و لطف و عنایت پروردگار را ندیده بگیرد، ناگهان متوجّه مى ‏

شود که تدبیر او نتیجه عکس داده و اشتباهات بزرگى مرتکب شده که تصوّر آن را نمی ‏کرده است.

لطف خداوند باید شامل حال انسان بشود و در بن ‏بست‏ها او را نجات دهد.

دست عنایت پروردگار در هنگام هجوم دشمنان جنّى یا انسى، به فریاد انسان می رسد و آنان را

عقب مى ‏راند.

 

 

منبع:کتاب آیت الله مظاهری/ ج 1

عفت و حجاب در قرآن

 


بدحجابى و بى ‏حجابى گناه اجتماعى بزرگى است که باید نسبت به خطرات آن توجّه جدّى شود.

چادر، یک حجاب مذهبى و ملّى است و زن مسلمان نباید این حجاب را از دست بدهد که خسارات

فراوانى دارد.

مهم‏تر این‏که قرآن کریم از زنان مؤمن و عفیف، انتظار دارد که چادر داشته باشند و آن را نشانه

شخصیت زن میداند:

اى پیامبر، زنان و دختران خویش و زنان مؤمنان را بگو: چادرهاى خود را بر خویشتن فروتر

گیرند.

این نزدیک‏تر است به آن که شناخته شوند و آزارشان ندهند و خدا آمرزنده مهربان است.

 

مردان مؤمن و غیرتمند نیز نسبت به پوشش خود و حفظ حجاب و شئونات اخلاقىِ زن و فرزندان خویش،

وظیفه دارند، و باید اعضاى خانواده را از رفت و آمد با نامحرم و مبادرت به امورى که به فساد و یا بی عفّتى

آنان منجرمی ‏گردد، با ملاطفت و همراه با بیان استدلال، منع نمایند.

 

منبع:کتاب مشق اخلاق/ج1

یک لحظه از یاد خدا غافل نباش...

یکی از عوامل دیگر در سلب ایمان می توان به حب دنیا اشاره کرد.

زیرا اصل همه خطورات قلبی که انسان را از یاد خداباز می‌ دارد، و به خود مشغول می‌سازد، محبت به دنیا و

اشتغال به آن است.

خداوند می فرماید: ای اهل ایمان مبادا هرگز، مال و فرزندانتان شما را از یاد خداغافل سازد و البته

کسانی که به امور دنیا از یاد خداغافل شوند، آن‌ها به حقیقت زیانکاران عالمند

یکی دیگر از عوامل سلب توفیق طبق روایات، اشتغال به لغویات است.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: هرکس به امور بیهوده بپردازد، امور سودمند را از دست می دهد.

عامل دیگر سلب توفیق، غفلت و شرکت در مجالس گناه یا... می باشد.

چنانکه امام سجاد(علیه السلام) در دعاى ابوحمزه، به هنگام مناجات با خدا، عرض مى‏ کند: (شاید مرا

علاقه ‏مندبه مجالس غافلین دیدى و مرا در میان آنها رها ساختى).

برخی از دیگر عوامل سلب توفیق هم عبارتند از: تنبلی و کسالت، همنشین بد، حرام خواری، کفران

نعمت،غفلت و..

 

منبع:میزان الحکمه/ج 4/ص18287

بی انصاف! چرا به ما آتش دادی؟

آلوده شدن به مال حرام و حقّ ‏النّاس رنج ‏آور است.

مواظب باشید و بدانید اگر در خانه شما از درى حرام آمد، از در دیگر رحمت خدا خارج مى ‏شود، برکت مى

رود، الفت مى ‏رود؛ و بالأخره همان بچّه ‏اى که براى او دل مى ‏سوزاندید، در روز قیامت به شما نفرین مى ‏

کند و شما را جهنّمى مى ‏نماید.

در روز قیامت همین زن و بچّه در مقابل این شخص به دادخواهى برمی‏خیزند

و مى ‏گویند: بى ‏انصاف! براى چه به ماآتش دادى؟ چرا خمس اموال خود را ندادى؟ چرا مال حرام براى ما تهیه

کردى؟

 

منبع:مشق اخلاق/ج1

 

سالها دنبال رفیق گشتم تا اینکه در دعای جوشن کبیر یافتمش...و یا رفیق من لا رفیق له

انسان عاجز است از شناخت ذات خدا در آنجایی که میفرماید سپاس خداوندی را که حساب گران از

شمارش نعمتهای او ناتوان و تلاش گران به او نخواهند رسیدپروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود

ندارد و تعریف کامل نمی توان یافت و برای خدا وقت معین و سرآمدی مشخص نمی توان تعیین کرد مخلوقات

را با قدرت خودآفرید و بارحمت خود باد را به حرکت در آورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به

آرامش تبدیل کرد.

راهی که می شود به صفت خداوند آگاهی پیدا کرد دعای جوشن کبیر می باشد که خوانندگان را به

خواندن آندعای شریف رهنمود می کنم و اما شیطان از جنس جن است و از آتش خلق شده است قبل از

این که از بهشت رانده شود.

خدا را بسیار عبادت میکرد به همین دلیل عزازییل نام گرفت البته از امام رضا روایتی است که

فرمود نام اصلی اوحارث بوده و بعد از رانده شدن از رحمت الهی به ابلیس یعنی (دور) نامیده

شد.

شیطان شش هزار سال عبادت کرد و از مقربین گردید.آنچه منجر به مناظره بین خدا و شیطان گردید جریان خلقت آدم بود که خداوند بزرگ خاکی از قسمت های گوناگون زمین از قسمت های سخت و نرم شور و شیرین گرد آورد آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت چسبناک گردید که از آن اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید آنرا خشکانید تا محکم گردد.

 

منبع:نهج البلاغه/خطبه 1

توصیه امام علی(ع) درباره برخورد با اطرافیان خودخواه

همانا زمامداران را خواص و نزديكانى است كه خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان، و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مكن.
ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِيبِ وَ الْبَعِيدِ وَ كُنْ فِي ذَلِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ قَرَابَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ ابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْكَ مِنْهُ فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِكَ مَحْمُودَةٌ وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ

امیرالمومنین امام علی علیه السلام در فرازی از نامه به مالک اشتر فرمودند:
همانا زمامداران را خواص و نزديكانى است كه خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان، و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مكن.و به گونه اى با آنان رفتار كن كه قرار دادى به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند.
مانند آبيارى مزارع، يا زراعت مشترك، كه هزينه هاى آن را بر ديگران تحميل كنند، در آن صورت سودش براى آنان، و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براى تو خواهد ماند.حق را به صاحب حق، هر كس كه باشد، نزديك يا دور، بپرداز، و در اين كار شكيبا باش، و اين شكيبايى را به حساب خدا بگذار.گر چه اجراى حق مشكلاتى براى نزديكانت فراهم آورد، تحمّل سنگينى آن را به ياد قيامت بر خود هموار ساز.
و هر گاه رعيّت بر تو بد گمان گردد، عذر خويش را آشكارا با آنان در ميان بگذار، و با اين كار از بدگمانى نجاتشان ده، كه اين كار رياضتى براى خود سازى تو، و مهربانى كردن نسبت به رعيّت است، و اين پوزش خواهى تو آنان را به حق وامى‌دارد.

منبع:

«نهج البلاغه، نامه53»

گرسنگی کشیدن موجب صحت است.

آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:

«یکی از مصری ها نوشته است: یَجِبُ أنْ یَتَجَنّبَ المریضُ الدواءَ، کَما یَتَجَنّبُ مِن السّمّ

… در روایات ما آمده است: تا گرسنه نشدید نخورید، و پیش از آن که سیر شوید از غذا دست

بردارید.

شیخ الرئیس هم کلمه ای دارد که خیلی عجیب است. می گوید:

[در هر روز، یک وعده غذا بخور و پیش از این که غذای اولی هضم شود، از خوردن غذا بپرهیز.]

یعنی: گرسنگی کشیدن بیشتر موجب صحّت است تا پرخوری و سیری.

…گویا معروف است که اگر کسی چهل ساله بشود و دوای صحّت خود را نیابد، [خیری در او

نیست].

نقل شده است: وقتی مار چشمش نابینا می شود، از محلّی که زندگی می کرد به محلّی دیگر

میرود و بینا می شود.

انسان اگر داء و دوای خود را تشخیص دهد، هیچ ضرری به او نمی رسد، و لا اقلّ من الاحتیاط

 

منبع:در محضرآیت الله بهجت/ج 3/ص 235

اموات چگونه صدای زندگان را می شوند؟


درکتاب الروح آمده است که پیامبر اسلام ( ص ) فرمود هر مسلمانی بر قبر برادر مؤمنش عبور کند ، در حالی که او را در دنیا می شناخته و از او سؤال کند ، خداوند روحش را برمی انگیزد تا جواب او را بدهد .

یکی از شبهات وهابیون این است که مردگان چیزی نمی شنوند و با همین نظریه اکثر مسلمانان و مخصوصا شیعیان را کافر می دانند وبا همین نظریه طلب حاجت از اولیاء ومتوسل شدن به آنها را شرک می دانند دراینکه آیا اموات چیزی می شنوندیا نه دو نظریه وجود دارد تمام شیعه واکثریت اهل سنت قائل به سماع الموتی هستند وعده ای از اهل سنت از جمله وهابیون مخالفند.

ترکیب انسان از روح و جسم
متکلمان انسان را مرکب از دو حقیقت می دانند : روح و جسم و بر آن دلایلی اقامه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1 ـ هرانسانی افعال خود را به حقیقتی به اسم «من »نسبت می دهد ومی گوید :من انجام دادم ،من زدم و . . . ، این من کیست ؟ آیا غیر از نفس است که از آن به روح تعبیر می شود ؟ . هم چنین هر انسانی اعضا و جوارح مادی خود را به حقیقتی به نام « من » نسبت می دهد و می گوید : قلب من ، شکم من ، قدم من و . . . این من کیست ؟ آیا غیر از روح و نفس است ؟
2 ـ هر یک از انسان ها این حسّ را دارد که شخصیتش در دوام روزگار ثابت بوده و در آن تغییر و تحوّل وجود ندارد ، با وجود تغییراتی که در جسم و بدن اوست ، آیا آن شخصیت همان روح و نفس او نیست ؟
3 ـ گاهی انسان با غفلت از هر چیز حتّی بدن و اعضایش از یک چیز که همان خودیت اوست غافل نیست ، آیا این همان نفس و روح او نیست ؟ فخررازی می گوید : « گاهی من عالم و آگاه به خودم هستم ، در حالی که ازهمه اجزایم غافلم و این خودیت همان نفس و روح است
قرآن نیز به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید :یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَادْخُلی جَنَّتی )ای نفس قدسی مطمئن به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنودی و او راضی از توست ، باز آی و در صف بندگان خاص من در آی
هم چنین می فرماید: فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنْتُمْ حینَئِذ تَنْظُرُونَ
پس چگونه خواهد بود هنگامی که جانشان به گلو رسد . و شما وقت مرگ بر بالین آن مرده حاضرید و می نگرید

که بین حیات برزخی و انسان در عالم برزخ با حیات مادی و انسان های زنده ارتباط برقرار است ، به این معنا : هنگامی که در عالم مادی انسان ها آنها را صدا می زنند می شنوند و هنگامی که از آنان سؤال و درخواست می کنند به اذن خداوند متعال جواب می دهند .


1 ـ خداوند متعال در خصوص قوم صالح می فرماید :أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ فَتَوَلّی عَنْهُمْ وَقالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلکِنْ لا تُحِبُّونَ النّاصِحینَ « پس زلزله ای بر آنان آغاز گردید تا آن که همه در خانه هایشان از پای در آمدند . چون علائم عذاب رسید صالح از ایمان قوم ناامید شد و از آنان روی گردانید و گفت : ای قوم من از خدای خود ابلاغ رسالت کردم و شما را اندرز دادم ولکن شما ناصحان را دوست نمی دارید
2 ـ درباره قوم شعیب نیز شبیه این گفت و گو آمده است
3 ـ درسوره زخرف آمده است:(وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ ءالِهَةً یُعْبَدُونَ )از رسولانی که پیش از تو فرستادیم باز پرس که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدای دیگری را هم معبود مردم قرار دادیم ؟
4 ـ هم چنین در آیاتی سلام بر انبیای گذشته کرده و می فرماید : { سَلامٌ عَلی نُوح فِی الْعالَمینَ } ، { سَلامٌ عَلی إِبْراهیمَ } ، { سَلامٌ عَلی مُوسی وَهارُونَ } ، { سَلامٌ عَلی إِلْ یاسینَ } و { سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلینَ } ، از این آیات استفاده می شود : بین این عالم مادی و عالم برزخ ارتباط برقرار است ، بدین شکل که گفته ها ، سؤال ها ، و درودها را می شنوند ، و جواب نیز می دهند .
5 ـ خداوند متعال می فرماید : { اللّهُ یَتَوَفَّی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَالَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ اْلأُخْری إِلی أَجَل مُسَمًّی إِنَّ فی ذلِکَ لآیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ
(خداست که وقت مرگ ارواح خلق را می گیرد و آن را که هنوز وقت مرگش فرا نرسیده در حال خواب روحش را قبض می کند سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه می دارد و آن را که حکم به مرگ نکرده به بدنش می فرستد تا وقت معین ، و این کار نیز از ادله قدرت الهی برای اندیشمندان است )
6 ـ هم چنین می فرماید : { وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ . . .
(مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی داده می شوند)
از آیات دیگر استفاده می شود که این حیات برزخی اختصاصی به شهدا ندارد ، بلکه شامل تمام صالحان و کسانی که مطیع دستورات خداوند هستند نیز می شود ، خداوند متعال می فرماید : وَمَنْ یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفیقًا
« آنان که خدا و رسول را اطاعت کنند ، البته با کسانی که خدا به آنان لطف و عنایت کامل فرموده ؛ یعنی با پیامبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان رفیقان نیکویی هستند » .اگر شهدا نزد خدا زنده اند و روزی می خورند پس هر کس مطیع خدا و رسول است ـ که به دلیل آن که رسول نیز تابع دستورات رسالت خویش است ، شامل خود حضرت نیز می شود ـ او نیز با شهداست ، اگر شهدا نزد خدا زنده اند ، پس اینان نیز زنده اند و حیات برزخی دارند .

متقی هندی به سند خود از پیامبر ( ص ) نقل می کند که فرمود : « هر کس وصیت نکند ، به او اذن صحبت با مردگان داده نمی شودگفته شد:ای رسول خدا ! مردگان سخن می گویند ؟ فرمود : آری ، به زیارت می آیند .
  درکتاب الروح آمده است که پیامبر اسلام ( ص ) فرمود هر مسلمانی بر قبر برادر مؤمنش عبور کند ، در حالی که او را در دنیا می شناخته و از او سؤال کند ، خداوند روحش را برمی انگیزد تا جواب او را بدهد . » همچنین از پیامبر (ص) به اثبات رسیده است که مردگان صدای کفش تشییع کنندگان را می شنوند

ابن قیّم جوزیه در کتاب الروح می گوید : « سلف بر این مطلب اجماع کرده و به تواتر رسیده است که شخص مرده ، کسانی را که به زیارتش می آیند می شناسد و از آمدنشان مسرور می شود »

ابن ابی الدنیا در کتاب القبور از عایشه نقل می کند که رسول خدا ( ص ) فرمود : « هر کس به زیارت قبر برادر مؤمنش رود و نزد قبرش بنشیند ، مرده با او انس می گیرد ، و جواب سلامش را می دهد تا هنگامی که برخیزد و برود »

منبع:

.مفاتیح الغیب ، ج 4 ، ص 149

نگاه به نامحرم

 

 

شیخ رجبعلی خیاط:

چشمت به نامحرم که افتاد، اگر خوشت نیامد که مریضی!

اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :

یا خیر حبیب و محبوب یعنی خدایا من تو را می خواهم،

اینها چیه؟ اینها دوست داشتنی نیستند هر چه نپاید، دلبستگی نشاید.

 

منبع:موعظه خوبان/ج 1

سه چیز که انسان ها طاقت انجام آن را ندارند.

آیت الله بهجت ذکر و یاد خدا را کلید رسیدن به مقامات معنوی می دانستند و بارها به بیان

های مختلف، بر نقش توجه به خداوند متعال و تداوم ذکر در رسیدن به معرفت شهودی تاکید می نمودند.

حجت الاسلام ری شهری نقل میکندکه آیت الله بهجت (ره) یک بار به آیه « أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ

عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهیدٌ أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍمُحیط» اشاره کردند و فرمودند: توجه به خداوند متعال،

کلیدوصول به مقامات معنوی و شهود حق تعالی است.

 

یک بار هم فرمودند: غایت چیزی که از بشر می خواهند « دایم الذکر بودن » است؛ همان چیزی که در روایت آمده

که سه چیز است که طاقت انجام آن را ندارند.

یکی از آن ها « ذکر الله علی کل حال » است و آن هم؛ ذکر الله فی کل

موطن اذا هممت علی طاعته او معصیته ... دوام ذکر انسان را به مرتبه یقین می رساند. آیا ممکن است

کسی دائمالذکر باشد و موقن نباشد؟

یک بار هم فرمودند: عاقبت ذکر، عجائب و غرائب است. انا جلیس من ذکرنی.

 

آری !

تداوم یاد خدا، برکات مهم و ارزشمند و فراوانی برای انسان دارد؛ اما بی تردید مهم ترین برکت یاد خدا،

دستیابی به معرفت شهودی حضرت حق است.

 

 

منبع:پرده نشین/ص 13

فضیلت و آثار دعا از دیدگاه قرآن

خداوند (جلّ جلاله) در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً»
بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد؛ شما(آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و(این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!».


خداوند در این آیه بیان می کند که اگر دعا نبود هیچ جایگاه و اهمیتی برای مردم قرار نمی داد. بنابراین از این کلام فهمیده می شود که جایگاه و منزلت انسان در نزد خداوند به اندازۀ دعا کردن اوست.
برخی گفته اند که در این آیه منظور از دعا «عبادت و پرستش خداوند» است. ولی این درست نیست، بلکه آنچه که از امامان معصوم (علیها السلام) دربارۀ این آیه نقل شده است، نشان می دهد که منظور از دعا در این آیه همان دعایی است که در عرف شرع فهمیده می شود.
مضمون این آیه نشان دهندۀ آن است که اهتمام خداوند به انسان از سوی دعا سرچشمه می گیرد، یعنی همان حاجت خواستن، که اهتمام خداوند شامل دادن نعمت  سلامتی و…. است.

خداوند جل جلاله می فرماید: «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»
چرا هنگامى که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دل هاى آنها قساوت پیدا کرد.
خداوند (جلّ جلاله) در این آیه سه هشدار می دهد که اگر کافران تضرع و زاری می نمودند، خداوند سختی و ناگواری و ختم و عذاب و ناراحتی های آنان را برطرف می نمود.
البته منظور از ناراحتی ها انواع ناراحتی های جسمی و روحی و عذاب را شامل می شود.
لذا خداوند (جلّ جلاله) در آیۀ شریفه اشاره به این مطلب دارد که انسان در تمام گرفتاری ها مانند بیماری و مشکلات روحی و جسمی باید به خداوند (جل و جلاله) متوسل شود و دعا را فراموش نکند.

منبع:

فرقان/ص ۷۵

مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) غایت کوثر فاطمه(سلام الله علیها)

جریان امر امامت اهل‌بیت علیهم‌السلام از نسل رسول گرامی اسلام(صل الله واله وسلم) و ختم آن به ظهور حضرت مهدوی(عجل الله تعالی فرج الشریف) یکی از مهم‎ترین مصادیق کوثریت فاطمه زهراست که از سوره مبارکه کوثر استنباط می‌شود.

سوره کوثر یکی از مهم‎ترین منابع اثبات جریان امر امامت اهل‌بیت علیهم‌السلام از نسل رسول گرامی اسلام(صل الله واله وسلم) و حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و نیز مهم‎ترین منبع اثبات موضوع مهدویت است، بنابراین در این سوره بین موضوع «کوثریت فاطمه(سلام الله علیها)» و «مهدویت» ارتباط زیادی وجود دارد.

خداوند در آیه اول این سوره، خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر؛ ما به تو کوثر عطا کردیم» می‎توان گفت یکی از بهترین مصادیق خیر کثیری که خداوند به رسول گرامی اسلام(صل الله واله وسلم) عطا کرد، حضرت فاطمه سلام‌الله علیها و سلاله پاک ایشان، یعنی اهل‌بیت علیهم‌السلام است که در این بین حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) به عنوان منجی عالم و آدم از ویژگی خاصی برخوردار است و این موضوعی بود که حضرت زهراء سلام‌الله علیها سال‌ها قبل از پدر بزرگوار خود شنیده و نیز شاهد آن بودند.

در روایتی از سلمان فارسی آمده است هنگامی که رسول خدا(صل الله واله وسلم) در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهراء سلام‌الله علیها بسیار اندوهگین بود و زمانی که نزد حضرت آمد، اشک از گونه‎های ایشان جاری شد. اما پیامبر گرامی اسلام(صل الله واله وسلم) برای اینکه به حضرت زهراء سلام‌الله علیها دلداری دهند، وی را نسبت به برخی موضوعات آینده آگاه کرد و فرمود: «تو اول کسی هستی که به من ملحق می‎شوی؛ وَ أَنْتِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِی» و در ادامه ضمن اینکه بشارت به حضور امامان(علیه السلام) داد، فرمودند: «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَهْدِیُ‏ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِی یَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ سوگند به کسی که جانم دست اوست، مهدی این امت کسی است که زمین را پر از قسط و عدل می‎کند، همانطور که از ظلم و جور پر می‎شود» و بعد با دستان مبارکشان به سوی امام حسین علیه‌السلام اشاره کردند و فرمودند: «مِنْهُمُ الْمَهْدِیُّ» یعنی مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) از ایشان (امام حسین (علیه السلام) و فرزندانش) است.

بنابراین بهترین مصداق «کوثر»، حضرت فاطمه(سلام الله علیه واله وسلم ) و فرزندان مطهر ایشان است، زیرا به حق می‎توان گفت اهل‌بیت علیهم‌السلام در هر زمان و مکانی چشمه خیرات و برکات و کشتی نجات بشریت و حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) نیز عامل ارتقای عالم و آدم به بهترین جایگاه‎های الهی هستند؛ در دعا می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ‏ الْحَیَاة؛ سلام بر تو ای کشتی نجات و ای چشمه زندگی». 

منبع:

(کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏2، ص565)

تقسیم مال بیت المال بین مردم

به امام گفتند كه مردم به دنيا دل بسته اند، معاويه با هدايا و پول هاى فراوان آنها را جذب مى كند شما هم از اموال عمومى به اشراف و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند.
أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِي الدُّنْيَا وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَةِ وَ يُكْرِمُهُ فِي النَّاسِ وَ يُهِينُهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَمْ يَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُكْرَهُمْ وَ كَانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ فَشَرُّ خَلِيلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِينٍ.

(به امام گفتند كه مردم به دنيا دل بسته اند، معاويه با هدايا و پول هاى فراوان آنها را جذب مى كند شما هم از اموال عمومى به اشراف عرب و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند)
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:

آيا به من دستور مى دهيد براى پيروزى خود، از جور و ستم در باره امّت اسلامى كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم به خدا سوگند، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد.
اگر اين اموال از خودم بود به گونه اى مساوى در ميان مردم تقسيم مى كردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست.
آگاه باشید!
بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است، ممكن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد كرد، در ميان مردم ممكن است گرامى اش بدارند، امّا در پيشگاه خدا خوار و ذليل است.
كسى مالش را در راهى كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آن كه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستى آنها را متوجّه ديگرى ساخت، پس اگر روزى بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود.

منبع:

“نهج البلاغه، خطبه 126″

سرای پند است برای کسی که از آن درس گیرد....

وقتی امام علی( علیه السلام) شنید شخصی دنیا را نکوهش می کند، فرمود:ای نکوهنده ی دنیا که خود فریب وعده های دروغ آن را به نوید های باطل آن گرفتار نیرنگ شده ای! آیا فریفته ی دنیا می شوی و آن را نکوهش می کنی؟!

هما نا دنیا سرای راستی است برای هر کس که با آن راست باشد وسرای عافیت وسلامتی است برای هرکس که از آن درس بگیرد

وسرای توانگری است برای کسی که از آن توشه بر گیرد و سرای پند است برای کسی که از آن درس گیرد.

منبع:

نهج البلاغه/حکمت 131

تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها )

کسی که بعد از نماز صبح، قبل از این که پایش را بردارد، تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) بگوید، خداوند، گناهش را می‌آمرزد.

«مَنْ سَبَّحَ‏ تَسْبِیحَ‏ فَاطِمَةَ (علیها السلام) قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَهُ بَعْدَ انْصِرَافِهِ مِنْ صَلَاةِ الْغَدَاةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ یَبْدَأُ بِالتَّکْبِیرِ»

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود «کسی که بعد از نماز صبح، قبل از این که پایش را بردارد، تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) بگوید، خداوند، گناهش را می‌آمرزد.از الله اکبر شروع کند. »

در حدیث «مَنْ سَبَّحَ‏ اللَّهَ فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ تَسْبِیحَ‏ فَاطِمَةَ (علیها السلام) الْمِائَةَ وَ أَتْبَعَهَا بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مَرَّةً وَاحِدَةً غُفِرَ لَه‏»

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود« کسی که بعد از نماز فریضه، تسبیحات 100 بار فاطمه زهرا (علیها السلام) را پیش از این که دو پایش را بردارد، بگوید و بعد از آن، یک بار «لا إله إلا الله» بگوید، بخشیده می‌شود.»

طبق این احادیث، بایسته است که به ترتیب باشد و ابتدا، «الله اکبر» و سپس، «الحمد لله» و بعد از آن، «سبحان الله» گفته شود.

منبع:

(برقی، احمد، المحاسن، ج 1، ص 36، ح 34)

(حمیری، عبدالله، قرب الإسناد، ص 4، ح 11)

مناجات...

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

ایاکم اذا اراد احدکم ان یسال شیئا من حوائج الدنیا والآخرة حتی یبدا بالثناء علی الله عزوجل والمدح له والصلواة علی النبی

هرگاه یکی از شما خواست از پروردگار خود حاجتی در مورد دنیا و آخرت درخواست کند مبادا بدان مبادرت کند مگر اینکه ابتدا ستایش و مدح خدا نموده و درود بر

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرستد .

از آن حضرت سؤال شد: چگونه خداوند را مدح کنیم؟ فرمود: بگو:

یا من هو اقرب الا من یحول بین المرء وقلبه، یا من هوبالمنظر الاعلی، یامن لیس کمثله شی

ای کسی که از رگ گردن به من نزدیک تری، ای کسی که بین انسان و قلب او حائل می شوی، ای کسی که در جایگاه بلندی، ای کسی که چیزی مانند او

وجود ندارد

جان مرا جان تویی ، لعل مرا کان تویی

در دل ویران تویی، گنج نهانی مرا

یک نفس از پیش تو، گر بروم گم شوم

چون به تو آرم پناه، امن و امانی مرا

ای دوای درد بی درمان ما

وی شفای علت و نقصان ما

ای به ما آثار صنع تو پدید

وی تو پنهان در درون جان ما

ای تو هم آغاز و هم انجام خلق

وی تو هم پیدا و هم پنهان ما

عاجزیم از شکر نعمت های تو

عجز ما بین، بگذر از کفران ما

ای بدی از ما و نیکویی ز تو

آن خود کن، پرده پوش آن ما

 

 

منبع: ادعیه و اذکار/ص3

یا صاحب الزمان... دارد زمان آمدنت دیر می شود.

 

خیلی ها سعی می کردند در مسیر مسجد تا خانه

درست پشت سرش حرکت کنند.

گاهی جمیعت آن قدر زیاد می شد که پایشان

می خورد پشت پایش.یک لحظه می ایستاد،

چشمانش را می بست، دوباره راهش را ادامه می داد.

گاهی به خانه می رسید و کفش هایش را در می آورد

پاشنه جورابش خونی بود.

آیا حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) از دست دشمن ها در پشت پرده غیبت است، از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد، آمد؟

این خیال ها از ضعف ایمان است.

آیا می شود که حضرت جهت معنویت و حقانیت را تایید نکند؟!

 خدا می داند آن حضرت تا به حال چه کرده است و چه می کند؟!

 

منبع:در محضر بهجت/ج3/ص276

 

 

 

شرایط استجابت دعا....

1) قبل ازدعا یا ختم ، بسم الله الرحمن الرحیم گفته شود


2) صلوات فرستاده شود قبل و بعد ازدعا و ختم که بهتر است به این شکل باشد: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم


3) قبل از شروع استغفار کنید مثلا استغفاری که در تعقیب نماز عصر خوانده میشود


4)حمد و سپاس و شکر خدا را به جا بیاورید مثلا چند بار بگویید: الحمد لله کما هو اهله که ثوابی دارد که ملائکه از نوشتن آن عاجزند البته اعظم شرایط رزق حلال است ما در حین این که دعا میکنیم راه ،

پیش پای خدا میگذاریم و میگوئیم خدایا از این راه میشود بدهی؛به دل فلانی بینداز این کار را بکند؛فلان چیز را بخرند تا کار ما راه بیفتد و…نظر به اسباب داریم .این دعا مستجاب نمیشود .اگر یکسره از خود

خدا بخواهی و چشمت به اسباب نباشد فوری مستجاب میشود.

در دعا اصرار کنید. دائم دعا کنید وحاجت را بخواهید تا اجابت شود استقامت داشته باشید.کاری کنید که مورد توجه و لطف و عنایت 14 معصوم صلوات الله علیهم قرار بگیرید مثلا برای تعجیل در فرج امام زمان

زیاد دعا کنید یا بعد از گریه برحضرت اباعبدالله برای فرج امام دعا کنید که امام زمان خود فرموده اند اگر کسی این کار را کند حضرت برای حاجت او دعا میکنند.

 

 

منبع: مجموعه اذکار و ادعیه/ص 1

ترک محرمات....

 

کسی که از آقای خود چیزی می خواهد و محتاج اوست، سعی می کند کاری را که مورد رضایت مولایش نیست انجام ندهد .

مخالفت با مولی زمینه ساز غضب و خشم اوست و عطا و بخشش در حال خشم امکان ندارد، اگر از خدا چیزی می خواهیم و انتظار اجابت داریم، باید به عهد خود نسبت به خداوند وفادار باشیم و اوامر و

نواهی او را رعایت کنیم .

خداوند متعال می فرماید: اوفوا بعهدی اوف بعهدکم شما به پیمانی که با من بسته اید وفادار باشید تا من هم به پیمان خود عمل کنم .

لازم به ذکر است که در پیشگاه خداوند متعال ترک گناه از انجام نیکی ها بیشتر اهمیت دارد .

امام علی علیه السلام می فرماید: اجتناب السیئات اولی من اکتساب الحسنات ترک گناهان بر انجام نیکی ها ترجیح دارد .

از جمله گناهانی که مانع اجابت دعا می شود، خوردن مال حرام است .

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ان الله لایرفع الیه دعاء عبد وفی بطنه حرام خداوند دعای کسی را که حرام خورده باشد به سوی خود بالا نمی برد
                                                                      

نکردیم کاری در این بندگی ها ندیدیم خیری از این زندگی ها

از این زندگی ها نشد کام حاصل در این بندگی هاست شرمندگی ها
بیا تا تلافی کنیم آنچه بگذشت که داریم از عمر شرمندگی ها

 

منبع: توصیه های آیت الله بهجت/موفقیت 1

تا غروب هر چه تسبیح بگرداند، برایش ذکر می شود!

 

یکی از لبنان آمده بود.

آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) راببیند.

آقا داشت تسبیح می چرخاند،طرف کمی

دقت کرد، به لب های آقا خیره شد، دید

تکان نمی خورد.

باخودش گفت:” این چه عالمی است،

که تسبیح می گرداند و ذکر نمی گوید؟”

هنوز ننشسته بود که آقا گفت:"بله!

ذکری هست که از امام سجاد(علیه السلام) که روایت کرده اند

 

 

منبع: سالنامه العبد/1مهر

زهرا(س) آئینه تمام نمای مادر:


زهرا(سلام الله علیها) دوران طفولیت را در حالی آغاز کرد که بارسنگین رسالت و مشکلات و مسائل خاص آن را بر دوش پدر حس می کرد. او در حالی پدر را درک کرد که از محبت مادر محروم مانده بود. همان مادری که هرچه داشت در راه شوهر اعطا کرد. خدیجه علیها السلام قلبش را اندیشه اش را مال و استطاعتش را داد تا راههای وصول به نتایج مثبت رسالت، باز شود. کانون زندگی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) در آن زمان عبارت بود از خود پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) و خدیجه علیها السلام و علی(علیه السلام) و به همین جهت می شود گفت علی از نظر روحی و تربیتی، پسر پیامبر است. پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) علی را در آغوش می کشید، او را می بوئید و هر روز خلقی از اخلاقش را به او می آموخت و علی نیز همواره به دنبال پیامبر بوده و لحظه ای از او غافل نمی شد. زهرا(سلام الله علیها) در چنین خانه ای تربیت شد. هرچند مورخان در مدت عمر زهرا(سلام الله علیها) در این دوران حساس اختلاف دارند، برخی او را ده ساله و بعضی او را پنج ساله می دانند. با این همه یک چیز مشخص است که زهرا(سلام الله علیها) در این زمان حساس، در سنین کودکی قرار داشت ولی کارهایی را که انجام می داد در طاعت و توان یک کودک نبود. زهرا(سلام الله علیها) با توجه به مسئله رسالت پدرش، نقش خود را بخوبی می دانست; او درک می کرد که پیامبر در این مرحله و برای تسکین درد و رنجهایش، شریک و همراه می خواهد. ما بیش از این، از زندگی زهرا(سلام الله علیها) در این مرحله نمی دانیم و نیز چگونگی علاقه فردی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) به زهرا(سلام الله علیها) را درک نمی کنیم ولی می دانیم که روزی زهرا(سلام الله علیها) در حالی پیامبر را دید که مشرکان شکمبه گوسفندی را بر روی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) انداخته بودند و زهرا(سلام الله علیها) بادستهای کوچکش و در حالی که اشک بر چشمان معصومش جاری بود، آن کثافات را پاک می کرد. زهرا(سلام الله علیها) با این دستها و با این اشکها به یاری پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) شتافت و در این رنج با او شریک شد. ما چیز زیادی از زندگی زهرا(سلام الله علیها) نمی دانیم ولی سخن پیامبر علیها السلام که فرمود: «فاطمه، مادر پدرش می باشد.» تمام این مسائل را حل و روشن می کند. زیرا تمام معانی کلمه «مادر» در این بیان عرشی نهفته است. مگر مادر برای کودکش چه کاری انجام می دهد؟

آری مادر تمام وجودش را به کودک تقدیم می کند، تمام روحش را، تمام مشاعرش را، همه احساسش را و تمام آغوشش را در اختیار کودک می گذارد و زندگیش را به او اهدا می کند تابدین وسیله هم و غم و حزن کودکش را از بین ببرد، پیامبر نیز انسان است و دوران طفولیتش با از دست دادن مادر، دورانی پراز غم و اندوه می باشد ولی پیامبر هیچ گاه شکوه نکرده ولی در این زمان به غمخواری نیاز داشت که آن عقده ها را جبران کند و حق مادری را بجا آورد و زهرا به جای مادر مونس و غمخوار پیامبر شد. رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) انسان است و هر انسانی دارای احساس و درک انسانی می باشد و او در این مرحله سخت که توسط دشمنان مورد اهانت و اتهام و سب و شتم قرار می گرفت به تکیه گاه نیاز داشت. هنگامی که پیامبر را با سنگ مورد هجوم قرار دادند و مشرکان تمام روشهای آزار و اذیت را نسبت به او اعمال می نمودند، زمانی که تمام شیاطین زمین و کسانی که ارزش انسانیت را درک نمی کنند با تمام توان رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) را مورد تهاجم خویش قرار می دهند. در این هنگام است که او نیاز به همراه و غمخوار دارد و این یار و مددکار کسی غیر از زهرا(سلام الله علیها) نیست. همان زهرائی که «مادر پدر» است و همان زهرائی که دختر جسمی، روحی و عقلی پیامبر است.

منبع:

 مجله فرهنگ كوثر شهریور 1378، شماره 30

علی(ع) و زهرا(س) اولین شاگردان مدرسه رسول خدا(ص)


علی(علیه السلام) و زهرا(سلام الله علیها) اولین شاگردان مدرسه پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) بودند، در هنگام نزول وحی که علی(علیه السلام) نزد پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) می نشست، زهرا(سلام الله علیها) نیز نزد آنها می آمد و باهم وحی را قرائت می کردند. آنان با دقت به درسهای پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) گوش می دادند. و پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) برای آنان معانی وحی را شرح می داد، هرچه را که خداوند برای انسانها به پیامبرش آموخته بود.
علی و فاطمه از پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) آموختند و به همین خاطر از نظر موقعیت فرهنگی، زهرا(سلام الله علیها) در ردیف علی(علیه السلام) می باشد و چه بسا از همین قضیه انسان معنای این کلمه را می فهمد که «لولم یکن علی لما کان لفاطمة کفؤ» اگر علی نبود، برای فاطمه کفو و همتائی وجود نداشت. یعنی از این جایگاه علمی و عقلی زهراست که همتائی غیر از علی(علیه السلام) برای او یافت نمی شود. زهرا(سلام الله علیها) در سایه روحانیت و معنویت رسول الله (صل الله علیه واله وسلم) زندگی کرد. همچنان که علی(علیه السلام) نیز چنین بود.
وقتی که ما در مورد روحانیت امیرالمؤمنین بحث می کنیم، روحانیتی که حضرت علی(علیه السلام) طبق آن خدا را در اعلی درجه حب، دوست می دارد به طوری که در طول زندگی، خودش را فراموش می کند، می فهمیم که تمام حیات و زندگی علی(علیه السلام) برای خدا بوده است. همچنان که قرآن می فرماید: (ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد)
«و از مردم کسی هست که معامله می کند جانش را با خوشنودی خدا و خداوند به بندگانش مهربان است.»
و اینکه علی(علیه السلام) در دعای کمیل به خداوند عرض می کند: «فهبنی یاالهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک، فکیف اصبر علی فراقک، و هبنی یاالهی صبرت علی حرنارک فکیف اصبر عن النظر الی کرامتک »
«پس گیرم که صبر کردم ای پروردگار من! بر عذابت، پس چگونه صبرکنم برجدائیت و ای پروردگار من! اگر صبر کردم بر سوز آتشت، پس چگونه صبر کنم از نگاه کردن بسوی کرامتت؟»

حدیث رسول خدا درباره زیاده گویی


خوشا آنکه زیادی دارایی‌اش را انفاق کند و زبانش را از زیاده‌گویی نگه‌دارد.

رسول خدا (ص) فرمودند:

طوُبیَ لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و أمسَک الفَضلَ مِن قَولِهِی

خوشا آنکه زیادی دارایی‌اش را انفاق کند و زبانش را از زیاده‌گویی نگه‌دارد.
منبع:
(کافی، ج2، ص 144)

بزرگترین خطری که انسان را تهدید می کند

اصولا از دیدگاه قرآن بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد.

هر انسانی به طور طبیعی ممکن است در مواقعی از زندگی خود و در رویارویی با برخی از رویدادها دچار لغزش شود.
وجود غرایز در انسان که باعث کشش او به سمت برخی از مسائل می شود، طبیعی و در عین حال تا میزانی قابل کنترل است همانگونه که بزرگان دینی ما تا حد قابل توجهی توانستند نفس خود را کنترل کنند و به گناه آلوده نشوند.
در عین حال راهکارها، دعاها و ذکرهایی نیز وجود دارند که با خواندن آن ها انسان تا میزان زیادی، از کشیده شدن به ورطه گناه دور می ماند.
آیات قرانی برای دوری از گناه وبهترین ذکر برای دوری شیطان
إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا :در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما [نیز] او را دشمن گیرید.
أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ :شیطان را مپرستید، زیرا وی دشمن آشکار شماست؟
إِنَّ الشَّیْطَآنَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِینٌ :در حقیقت شیطان برای شما دشمنی آشکار است.
نکته این جاست که باید دشمن بودن شیطان را حقیقتاً باور کنیم و او را به راستی دشمن خودمان بدانیم. وقتی این نگاه و دیدگاه در مورد شیطان برای ما مسجّل شود، افکاری که بر قلب ما وارد می شود را حق نمی بینیم چرا که می دانیم این ها پیام های دشمن است و او می خواهد ما را به راه خودش بکشاند نه راه حقیقت …
در سوره یوسف آمده است:
وَ مَا أُبَرِّیءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ:هرگز نفس خویش را تبرئه نمی کنم؛ نفس، بسیار انسان را به بدی ها فرمان می دهد، مگر این که لطف و رحمتی از جانب خداوند، نصیب انسان گردد.
همچنین آیاتی دیگر از پیروی هوای نفس نهی می کند:وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَیَ فَیضِلَّک؛ هرگز متابعت هوا مکن که تو را از راه خدا گمراه می کند.
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّه وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَیَ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی؛
اما کسی که بترسد از مقام پروردگار خویش، و باز دارد نفس را از پرستش هوا، بهشت، جایگاه او خواهد بود.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛
ما انسان را آفریده‏ایم و می‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏ای به او می‏کند، و ما از شاهرگ [ او ] به او نزدیک تریم.
اصولا از دیدگاه قرآن بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد.
أَفَرَءَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـَهَهُ هَوَیه؛  آیا دیدی کسی که معبود خود را هوی و هوس خویش قرار داده بود.
امام علی (علیه السلام) در این باره فرمود:« نفس، بسیار انسان را به بدی فرمان می دهد، پس کسی که به او اعتماد کند، به او خیانت می کند، و کسی که به او اتکا کند، او را هلاک می کند.»

وسوسه شیطان

قرآن کریم تصریح می کندکه قلمرو نفوذ شیطان در انسان فقط در حد وسوسه و جلوه دادن و زینت دادن خیالی یک امر باطل است، که با عناوین وسوسه، تزیین و تسویل بیان شده است .
او هیچ‏ گونه اکراه و اجباری بر انسان ندارد. این حقیقت را قرآن کریم از زبان شیطان چنین نقل می ‏کند:
وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ
شیطان در قیامت خطاب به گمراهان می ‏گوید:در دنیا هیچ گونه قدرت و تسلطی بر شما نداشتم جز اینکه شما را به سوی باطل فرا خواندم و اجابت کردید. پس مرا بر گمراهی خویش ملامت نکنید، بلکه خود سزاوار سرزنش هستید.
به ما گفته شده وقتی دیدید که از هر نظر تحت فشار و سلطه شیطان و حمله شیاطین قرار گرفتید ذکر لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم را زیاد بگویید و بعد که آرامش پیدا کردید صلوات بفرستید که نورانیت وارد قلبتان شود …
بله در موقعیت گناه و معصیت و وسوسه ها بلافاصله باید به خدا پناه ببریم؛
إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ
اهل تقوا هرگاه شیطانی به سراغ آن ها می آید، بر گرد آنها می چرخد القائاتی را به او وارد می کند یک دفعه به یاد خدا می افتند، بعد مبصر می شود و می فهد این فکر مال خودش نیست در نتیجه آن را کنار می زند و همین که کنار می زند آرام می شود …
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد.

از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است.«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»
یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شب ها سوره واقعه را بخوانید. درباره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.

منبع:

(تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)

پست‌ترین گناهان کدام‌اند؟

 


امام صادق علیه السلام،

عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ أَقْذَرُ الذُّنُوبِ ثَلَاثَةٌ قَتْلُ الْبَهِيمَةِ وَ حَبْسُ مَهْرِ الْمَرْأَةِ وَ مَنْعُ الْأَجِيرِ أَجْرَهُ.

امام صادق عليه السلام فرمود: پست‌ترين گناهان سه گناه است:

كشتن حيوان؛

ندادن مهريه زن؛

نپرداختن مزد كارگر.

 منبع:

مكارم الأخلاق، ص: 237.

 

روش و درخواست رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)...

 

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) که مهتر خلق و بهترین مردم بود برگزیده ی حق مکرر فرمود:

هیچ بامدادی برنخواستم که شبانگاه آن را چشم داشتم

هیچ شب نخفتم که بامداد منتظر آن باشم!

و هیچ لقمه ای در دهان نگذاشتم که گمان بردم، پیش از مرگ از خوردن آن فارغ شوم.

ود دعای بسیار می فرمودند: خدایا ما را زندگی ده در حلاوت طاعت و مردگی ده در پاکی از وحشت و ذلت و مارا به حضرت خویش بر.

نه تشویش رده ی کردار، نه شرمنده ی روز گار.

 

منبع: لطایف/ ج2/ص 166

تقاضای شهیدان...

در خبر است که شهیدان از خدا تقاضا کنند که بار دیگر به دنیا برگردند چرا؟

چون می خواهند یک بار دیگر در راه خدا جان بدهند.

زیرا که طعم و مزه شهادت را چشیده اند، باز می طلبند،

گویند: وقتی که عزرائیل خواست حضرت موسی کلیم الله را قبض روح کند حضرت موسی گفت: ای عزرائیل،

اول این پیام مرا به خدا برسان بعد از آن مرا قبض روح کن و بگو خدایا آیا هیچ دوستی را دیدی که از دوست خود جان بستاند.

عزرائیل پیام را رسانید.

پاسخ آمد: ای موسی هیچ دوستی دیدی که دیدار دوستش را نخواهد؟

 

منبع:حکایت/ج 2/ ص 255

از خاطرات یکی از شاگردان آیت الله بهجت(ره)

 

صبح های جمعه، روضه که می خواندند،

همان جلوی در می نشست.

هر کس وارد می شد جلوی پایش بلند می شد،

 استقبال می کرد،فرقی نداشت کی باشد.

اگر بچه بود برایش دعا می خواند و نوازشش می کرد.

گاهی هم می گفت روضه علی اصغر(علیه السلام) بخوانند.

یک روز جمعه صبح، در باز شد، آقا بلند شد،

دست هایش را گذاشت روی سینه اش و رو به کسی که نمی دیدمش

احترام گذاشت. نگاه کردم، کسی را ندیدم تعحب کردم.

آقا که نشست، متوجه شدم تازه وارد کودکی بود که به نظر بیش از ده سالش نبود.

 

منبع: العبد/ص8مهر

چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفی است؟

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با وصیت اخفاء قبر مقدسشان ،نشان دادند که از دست حاکمان زمان ،ظلم ها

وستم های فراوان کشیدند وآن هنگام که با جسمی رنج دیده، قلبی تفت دیده و روحی غضب ناک وخشمگین بر

ستمگران و غاصبان زمان ،در بستر شهادت آرمیدند :

               راضی به شرکت سر دمداران غاصب در مراسم تجهیز و تدفینشان نمی باشند.

آری!

موضوع اختفای قبر  حضرت فاطمه زهر(سلام الله علیها) ، نشانه جاودانگی غضب صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

بر ابوبکر بوده است و یک سند زنده بر بطلان مکتب خلفا و نیز ویرانگر مکتب های فکری برخاسته از این

حکومت  نامشروع می باشد.

 

                                              به چه علت باید پاره تن پیامبر،

                                مخفیانه دفن گردد و آثار قبرش محو شود؟

                              یا چرا باید قدر و منزلت دختر بهترین مردمان

                                 مجهول باشد و قبرش نامعلوم بماند؟

 

منبع:شعله های همیشه/ص36

برایش صادقانه می نویسم؟

 

یکی می پرسد، اندوه تو چیست؟

سبب ساز و سکوت مبهمت کیست؟

 برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد، ولی نیست.

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست.

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

بی تو هر روز مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق

توسکوت می کنی و سکوت تو جواب همه مسئله هاست.

“:  عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است که

چرا بعضی ها این قدر دیر دلشان برای امام زمان(علیه السلام) تنگ می شود.”

        

          تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا له الفداء

                                                       صلوات…

 

منبع:دلنوشته یکی از طلاب

کوچک شمردن دنیا...

دنیا و آن چه در آن است در کلمات معصومین (علیه السلام) بسیار نکوهش شده است.

علت این همه نکوهش چیست؟

برای پاسخ این سوال به داستان حضرت مسیح(علیه السلام) دقت کنید:

روزی دنیا به صورت زنی کبود چشم برای حضرت مسیح تجسم یافت.

از او پرسید: چند همسر گزیده ای؟

زن گفت:فراوان!

عیسی(علیه السلام) فرمود:همه شان طاقت داده اند؟

گفت: نه، همه را کشتم!

مسیح(علیه السلام) فرمود:”وای بر شوهران زنده ات که چگونه از گذشته ها عبرت نمی گیرند.”

 

منبع: برادری با علی/ص164

علم و عمل اگر همرا نباشند، عامل دوری از خداوند هستند.

 

 

مردی حضور امام سجاد(علیه السلام) آمد و با شوق و شور خاصی از امام چند سوال کرد. و آن

حضرت سوال های اورا پاسخ داد.

او اندکی توقف کرد سپس رفت و پس از اندکی بازگشت و سوال دیگری مطرح نمود و تصمیم داشت

همچنان به سوالات خود ادامه دهد.

امام سجاد(علیه السلام) برای آنکه به او بفهماند، علم برای عمل است نه انباشتن آن، بدون عمل، به او رو کرد و فرمود:

در کتاب مقدس انجیل نوشته شده است: اگر دانسته اید ولی به آن عمل نکرده اید نپرسید، زیرا اگر به

اندوخته های علم عمل نگردد، موجب افزایش ناسپاسی و دوری داننده علم از خدا می شود.

 

منبع:درسنامه نهج البلاغه/ص 60

توفیق توبه

 

از آقا پرسیدند: چگونه می توانیم توفیق توبه پیدا کنیم؟

ایشان فرمودند:” برای رسیدن به این مقصود، برای همه مو منانی که در مشاهد مشرفه دفن شده اند، حمد و سوره

هدیه کنید.

هر کس به اهل بیت تمسک پیدا کند نجات پیدا می کند و هر کس نزدشان نرود هلاک می شود.

در برخی از جلسات از اقا می پرسیدند: برخی از آدم ها نماز نمی خوانند، چه کار کنیم؟

حضرت فرمودند: به امام حسین متوسل شوید و آز آقا بخواهید و پس از مدتی با خوشحالی خبر نماز خوان شدنش را

آوردند.

تازه صحبت آقای بهجت تمام شده بود که فرمودند: حتی از روح مومنانی که اطراف این حرم ها خوابیده اند کمک

بخواهید تا چه رسد به روح ملکوتی دردانه حسین(علیه السلام).

 

منبع:پرده نشین/ص 121

دلیل محرومیت از نماز شب...

 

شخصی می گوید: خدمت امام علی(علیه السلام) رسیدم وگفتم: آقا جان من از نماز شب محروم هستم.

حضرت فرمودند: تو کسی هستی که گناهان تورا به بند کشیده است.

اگر گناه نکنی توفیق نماز شب پیدا میکنی.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

               کسی که گناه می کند از نماز شب محروم می شود زیرا کار بد در صاحبش زود اثر می کند.

خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: هر آینه ما برای تو قول سنگینی را القاء می

کنیم، البته نماز شب بهترین شاهد اخلاص و صفای قلب و دعوی صدق ایمان توست.

 

منبع:پرده نشین/ص 148

اهمیت تسبیحات حضرت فاطمه (سلام الله علیها)...

امام باقر(علیه السلام) فرمودند:

خداوند به ستایشی برتر از تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) عبادت نشده است، اگر چیزی از این برتر بود، پیامبر

اکرم(صلی الله علیه وآله) به فاطمه(سلام الله علیها) هدیه می داد.

تسبیح حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ذکر کثیر است و کسی که آن را بگوید گویی خداوند را ذکر کثیر گفته است.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

هر روز بعد از هر نماز تسبیح فاطمه (سلام الله علیها) رابگویید که اجرش مانند هزار رکعت نماز در روز است.

 

منبع:صدیقه شهیده/ص176

بهترین عبادت؟؟؟


امام صادق علیه‌السلام: اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى‌برد.
امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند:

و لو كَانَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عِبَادَةٌ تَعَبَّدَ بِهَا عِبَادُهُ الْمُخْلَصُونَ أَفْضَلَ مِنَ الشُّكْرِ عَلَى كُلٍّ لَأَطْلَقَ لَفْظَةً فِيهِمْ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ بِهَا فَلَمَّا لَمْ يَكُنْ أَفْضَلُ مِنْهَا خَصَّهَا مِنْ بَيْنِ الْعِبَادَاتِ وَ خَصَّ أَرْبَابَهَا فَقَال‏ “وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور"*.

اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى‌برد،
اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از ميان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ويژه گردانيد و فرمود: «واندكى از بندگان من سپاسگزارند».

منبع:
*سوره سبا، آیه 13

 

سه چیزی که انسان آن را حق خود می‌داند

 

 سه چیزی که انسان ها خود را بر حق می دانند را بیان فرمودند.

قال الصادق علیه السلام:

ثَلَاثُ خِلَالٍ يَقُولُ كُلُّ إِنْسَانٍ إِنَّهُ عَلَى صَوَابٍ مِنْهَا دِينُهُ الَّذِي يَعْتَقِدُهُ وَ هَوَاهُ الَّذِي يَسْتَعْلِي عَلَيْهِ وَ تَدْبِيرُهُ فِي أُمُورِهِ.

‏امام صادق عليه السلام فرمود:

سه چيز است كه هر انسانى خود را در آنها بر حق (درستکار) مى داند:

* دينى كه بدان عقيده دارد

* هوى و خواهش نفسی كه بر او چيره است

* تدبير او در كارها

منبع:

تحف العقول، النص، ص: 321.

 

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است


 نعمت پروردگار، هر نوع بهره مادی و معنوی را شامل است و بازگو کردن نعمت به قصد یادآوری و ستایش نعمت ـ نه برای غرور و فخر فروشی ـ خود، شکر نعمت محسوب می شود و بخشش آن به دیگران، نوعی بازگو کردن نعمت الهی است.

خیلی اوقات وقتی حرف از شکرگزاری نعمت ها پیش می آید، ذهن اکثر آدم به سمت ذکری که نشان از شکرگزاری و حمد خداوند است می رود؛ الحمدلله ، شکراً لله و اذکار این چنینی .. اینکه تسبیحی در دست بگیریم و شروع به گفتن ذکر کنیم، نمی گوییم این کار درستی نیست که این خود در جای خود نشانه ای برای شکرگزار بودن است چنانچه از امام صادق علیه السلام می آموزیم که ذکر “الحمدلله” وسیله خوبی برای شکرگزاری هر نعمت کوچک و بزرگی است، (کافی، جلد دوم، باب شکر) اما باید بدانیم که شکر گزار واقعی بودن تنها به گفتن ذکر الحمد لله و اذکار این چنینی نیست … شکر عملی بسیار مهم تر است؛ اینکه ما نعمت را درست مصرف کنیم، به جا مصرف کنیم خیلی مهم است، چنانچه بزرگان فرموده اند: «الشکر صرف العبد جمیع ما انعمه الله تعالى فیما خلق لاجله؛ شکر مصرف کردن هر چیزی در جای خودش می باشد»یکی از ابعاد شکر نعمت که در اکثر مواقع مورد غفلت واقع می شود، بازگو کردن و یادآوری نعمت نه برای فخر فروشی و غرور، بلکه از باب یادآوری و ستایش کردن دهنده نعمت است.

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است

در واقع فراموش نکنیم که بازگو کردن نعمت ها و شمارش آن ها برای خود از مصادیق مهم شکر نعمت است چنانچه در قرآن کریم می فرماید: «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ، وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ، وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ؛ پس یتیم را تحقیر مکن و به دلجویی و نوازش او بپرداز و در دفع نیازهای عاطفی وی بکوش. به مستمندان انفاق کن و نیازهای علمی کسی را که از تو سؤال می کند و نیازهای مالی کسی را که از تو مالی را طلب و درخواست می کند، برطرف ساز. نعمت پروردگارت را بازگو کن و با گفتار و رفتار، شکر آن را به جای آور.
مصداق دیگری از شکر نعمت که زیر مجموعه ای از همان شکر عملی است، بخشش نعمت به دیگران است که این نیز خود نوعی بازگو کردن نعمت الهی است. از این رو احسان به فقرا و پاسخ دادن به سؤال سؤال کننده و درخواست نماینده، از مصادیق بیان نعمت مال و دانش است؛ چرا که «سائل» گاهی جهت رفع نیاز مالی دست خود را دراز می کند و زمانی در پی یافتن پاسخ به سؤالات ذهنی اش است.

منبع:

تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی- جلد 10

آیا شیطان به دست امام زمان(عج) کشته می شود؟


برخی پایان حیات ابلیس را مقارن با پایان حیات انسان بر روی کره خاکی دانسته اند.

بر اساس آیه « و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض» در پی نفخ صور همگان خواهند مرد. اما آیا تا پیش از آن گستره حیات شیطان تا کجاست از این آیه به دست نمی آید. 
 بر پایه برخی روایات، ابلیس در میان نفخه نخست و دوم می میرد. 
 علامه طباطبایی در تفسیر المیزان،پایان کار شیطان را برپایی حکومت حضرت مهدی (عج) دانسته که بر اساس برخی روایات، ابلیس به دست مبارک آن حضرت یا طبق روایات رجعت، پس از جنگ با لشکر امیرالمومنین، علی(علیه السلام) ، در حوالی کوفه می گریزد و به دست پیامبر (صلی الله و علیه وآله) بر صخره بیت المقدس کشته می شود. 
 برخی پایان حیات ابلیس را مقارن با پایان حیات انسان بر روی کره خاکی دانسته اند. 
 استاد علامه جوادی آملی (حفظه الله) در باب پایان کار شیطان فرموده اند:
 تا آخرین انسان هست، او (ابلیس) هم هست. برای اینکه آخرین انسان را هم اغوا می کند، وسوسه می کند. این چنین نیست که شیطان قبل از یک عده ای بمیرد. آن وقت آن عده ، هیچ وسوسه ای ندارند. اگر وسوسه نداشتند که به کمال نمی رسند. 
 انسان وقتی به کمال می رسد که جهاد اکبر داشته باشد. اگر هیچ گرایشی به طرف رذیلت نبود، انسان که طبعاً به طرف رذیلت و گناه میل ندارد. شهوت می خواهد، لباس می خواهد، غذا می خواهد نه حرام، و همه اینها از سنخ حلالش هست
 آنکه انسان را به طرف حرام تشویق می کند، ابلیس است و الا انسان فطرتا به دنبال حلال می رود. 
 
منبع:
4. بحارالانوار، ج53 ، ص 42 وج 6 ، ص 254

 

پاسخ های کوتاه...

 

هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید!

سوال: ما آلوده به پستی های درونی و بیرونی هستیم، ما را طبابت کنیم و در پیمودن این طریق، ما را راهنمایی بفرمایید!

جواب: نماز شب، مفتاح توفیقات است و کلید موفقیت هاست.

برای درمان عصبانیت چه کنیم؟

جواب: با عقیده کامل  زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد

سوال:چه کنیم تمرکز فکر پیدا کنیم؟

جواب:اذکاری که برای جمع کردن فکر موثر است، مثل: لااله الا الله

 

منبع:پرده نشین/ص 207

همه هلاک می شوند ... الا...

روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا کند، گویا همین دعا برای فرج، یک امید واری است و یک ارتباط روحی است  با صاحب دعا.

و همین، مرتبه ای از فرج است.

خدا می داند در دفتر امام زمان (علیه السلام) جزو چه کسانی هستیم!

کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز( دوشنبه و پنج شنبه) به او عرضه می شود.

همین قدر می دانیم آن طوری که باید باشیم نیستیم.!

 

منبع: پرده نشین/194

 

چیزی که تو را از حرارت جهنم حفظ کند!

صباح سیابه می گوید:

حضرت صادق(علیه السلام) فرمود:

به تو یاد ندهم چیزی را که وجودت را از حرارت جهنم حفظ کند؟

عرض کردم : چرا، فرمود: بعد از طلوع فجر صد بار بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: صدای خود را در صلوات  بر من بلند کنید، که از بین برنده نفاق است.

هر کس یک بار بر من صلوات بفرستد، در قیامت بر سر و بر راست و چپ و زیر و بالا و در جمیع اعضایش نور قرار دهد.

هر گز وارد آتش نمی شود آن کس که بر من صلوات بفرستد.

 

منبع:صلوات سپر بلایا/ص 58

حدود گناهان و مراتب ترک آن...

نکته دیگری که باید در ترک گناه به آن دقت شود این است که نباید فکر کنیم که گناهان در دزدی کردن و غیبت کردن و…خلاصه می شوند.

وقتی صحبت می کنیم مر تب  می گوییم که ما الحمدلله دزدی که نمی کنیم، از دیوار خانه کسی که بالا نمی رویم، شراب نمی خوریم و…متوجه باشیم که با بی دقتی تمام گناه

را بر خود حاکم کرده اییم.

اگر گناه انجام نشود قطعا ثواب وارد صحنه خواهد شد، وقتی ما وجودمان را آلوده نکنیم خود به خود در کارها و افعال شایسته وارد می شویم.سعی کنیم دائما ذکر بگوییم.

فرموده اند:آه کشیدن مریض عبادت است، زیرا در روایات آمده است که “آه” مریض عبادت است، زیرا در روایات آمده است که ” آه” از نام های مقدس خداوند است.

پس می بینیم که  چگونه در وقت سکوت ثواب می کنیم.

 

منبع: پرده نشین/ ص 50

1 3 5