موضوع: "مناسبتی"

رابطه ماه رمضان با کمتر شدن گناه

گناهان، آفاتى هستند که حیات معنوى انسان را تهدید مى کنند و مانع شکوفایى آن مى شوند، پس حضور گناه در تکامل بشر سدّى در راه رشد معنوى انسان است.

روزه هم مانند دیگر عبادت ها به تنهایى نمى تواند موجب تحوّل معنوى در انسان شود، بنابراین روزه دار مبتلا به آفت گناه، از روزه اش بهره نمى برد هر چند گرسنگى و تشنگى و شب بیدارى بسیارى را تحمّل کرده باشد.

آدابى که رعایت آنها، شرط ضرورى براى بهره بردارى از ضیافت ماه رمضان در جهت تجدید حیات معنوى خویش و رسیدن به تکامل روحى و جامع همه آداب روزه است، پرهیز از محرّمات الهى مى باشد.

در خطبه معروفى که پیامبر صلى الله علیه و آله در آستانه ماه رمضان بیان فرموده، آمده است که امام على علیه السلام در حین آن خطبه پرسید:

یا رَسُولَ اللَّهِ!، ما أَفْضَلُ الْأَعْمالِ فِى هذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ: یا أَبَا الْحَسَنِ! أَفْضَلُ الْأَعْمالِ فى هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. «1»

 

اى پیامبر خدا! بهترین کارها در این ماه چیست؟ فرمود: اى أباالحسن! بهترین کارها در این ماه، پرهیز از محرّمات الهى است.

به همین مناسبت درباره واژه رمضان از ریشه رَمَضَ و رَمَضى ، دو معنا بیان شده است:

1- بارانى که اول پاییز مى بارد و هوا را از خاک و غبارهاى تابستان پاک مى کند.

2- داغى سنگ و شن ریزه که از شدّت گرماى آفتاب بدن را مى سوزاند.

بسیارى از روایات این نامگذارى را به سبب نقش ماه رمضان در پاکسازى آئینه جان از آلودگى هاى گناه و شویندگى روان از زنگار خطاها دانسته اند.

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله فرمود:

وَ إِنَّمَا سُمِّىِ رَمَضَانُ رَمَضَانُ لِأَنَّهُ تُرْمَضُ فِیهِ الذُّنُوبُ أَىْ تُحْرَقُ. «2»

 

و همانا رمضان را رمضان نامیده اند؛ زیرا گناهان در آن زدوده مى شود، یعنى مى سوزد.

فوائد روزه در روایات

 معصومان علیهم السلام در باب فوائد روزه احادیث و گفتارهاى ارزشمند بسیارى دارند.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در پاسخ به فرد یهودى که از پاداش روزه دار پرسیده بود، فرمود:

هیچ مؤمنى نیست که به خاطر خدا ماه رمضان را روزه بدارد، مگر آن که خداوند متعال، هفت ویژگى را براى او حتمى مى سازد:

1- حرام در بدنش ذوب مى شود.

2- به رحمت الهى نزدیک مى گردد

3- کفّاره خطاى پدرش آدم علیه السلام را ادا مى کند.

4- خداوند دشوارى هاى هنگام جان دادن را بر او آسان مى کند.

5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت، ایمن مى گردد.

6- خداوند به او از آتش امان مى دهد.

7- خداوند به او از نعمت هاى پاکیزه بهشت مى خوراند. «3» امام على علیه السلام مى فرماید:

صَوْمُ النَّفْسِ إمْساکُ الْحَواسِّ الْخَمْسِ عَنْ سائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوِّ الْقَلْبِ عَنْ جَمِیعِ أَسْبابِ الشَّرِّ. «4»

 

روزه نفس، نگهدارى حواسّ پنجگانه از دیگر گناهان و تهى کردن دل از تمام اسباب بدى است.

 

حجاب ها در ماه رمضان

لغزش ها و معصیت هاى گوناگون، حجاب هایى هستند که آدمى را از مشاهده جمال حضرت محبوب محروم مى کند، راستى انسان با این مصیبت بزرگ چه کند؟

انسانى که در طول سال در اثر خطاها و لغزش هاى نفس از درگاه حضرت دوست فاصله گرفته است باید در صدد کم کردن این فاصله ها برآید. و بهترین موقعیّتى که او را به این هدف نزدیک مى سازد روزه دارى حقیقى در رمضان است.

روزه دارى در تغییر رفتار و اصلاح شخصیّت انسان مؤثّر است.

بر اساس مطالعات علمى و تحقیقات روانشناسان و گزارش هاى قضایى که در ایران و کشورهاى مختلف مسلمانان به عمل آمده است، نشانگر این است که رفتارهاى ناهنجار و جرایم اجتماعى و خشونت خانوادگى و … در ماه رمضان به مقدار زیادى کاهش مى یابد.

و این به خاطر تسلّط بر نفس است که انسان ها در این ماه بر افکار و اعمال خود دارند و ترسى که در اثر خوف از غضب الهى و رحمت بیکران پروردگار، در دل افکنده مى شود.

ریشه این دگرگونى در حال انسان به طبیعت روزه برمى گردد که زمینه اى را که شیطان بر اساس آن انسان را به گمراهى مى کشاند، از بین مى برد، زنجیرى که در ماه رمضان شیطان را به بند مى کشد، همان جهاد با نفس و گرسنگى و تشنگى و فروکشى غضب است.

حکمت این نکته را پیامبر خدا صلى الله علیه و آله چنین بیان مى فرماید:

إِنَّ الشَّیْطانَ لَیَجْرى مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ فَضَیِّقُوا مَجارِیَهُ بِالْجُوعِ. «5»

 

شیطان از جایگاه خون آدمى در انسان وارد مى شود، پس با گرسنگى، محلّ هاى ورود او را تنگ کنید.

یعنى شیطان از راه شهوت خوراک و لذّت جنسى و غضب نفس و خیالات آدمى، در اطراف رگ هاى قلب و مغز او جاى مى گیرد و سپس براى طرح هاى شیطانى خود برنامه ریزى مى کند.

بنابراین شیطان به تنهایى زمینه ساز گناهان نیست و در بند بودن شیطان ها نسبى است. هر چه روزه کامل تر باشد، زنجیرى که شیطان را اسیر مى کند و جلوى نفس أمّاره را مى گیرد؛ محکم تر خواهد بود و از میزان غفلت و انحرافات ناشى از آن خواهد کاست.

بر این پایه مى توان گفت: روزه آنانى که در ماه رمضان، گناهانى را از روى غفلت یا عمد مرتکب مى شوند، کامل و مقبول نیست.

امام على علیه السلام، خطاب به بندگان در خطبه روز فطر مى فرماید:

وَ اعْلَمُوا عِبادَ اللَّهِ أَنَّ أَدْنَى ما لِلصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ أَنْ یُنادِیَهُمْ مَلَکٌ فى آخِرِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، أَبْشِرُوا عِبادَ اللَّهِ! فَقَدْ غُفِرَ لَکُمْ ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِکُمْ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَکُونُونَ فِیما تَسْتَأنِفُونَ. «6»

 

اى بندگان خدا! بدانید کمترین چیزى که براى مردان و زنان روزه دار مى باشد این است که: در روز آخر ماه رمضان فرشته اى به آنان ندا مى دهد:

بشارت باد بر شما اى بندگان خدا! که خداوند گناهان گذشته شمارا بخشود، پس مواظب باشید که از این پس چه مى کنید!

 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ إِنْ مِلْنَا فِیهِ فَعَدِّلْنَا وَ إِنْ زُغْنَا فِیهِ فَقَوِّمْنَا وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَیْنَا عَدُوُّکَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ

 

خدایا! بر محمد و آلش درود فرست؛ چنانچه ما در این ماه از حق و عدالت و بندگى و طاعت منحرف شویم، به دایره عدل و درستى برگردان، و اگر از راه هدایت به گمراهى افتیم، استوارمان ساز، و اگر دشمنت شیطان بر ما چیره شود، از کید و مکرش ما را رهایى بخش.

 

 اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ وَ أَعِنَّا فِى نَهَارِهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ فِى لَیْلِهِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ وَ الْخُشُوعِ لَکَ وَ الذِّلَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ حَتَّى لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَةٍ وَ لَا لَیْلُهُ بِتَفْرِیطٍ

 

خدایا! این ماه را با بندگیمان براى حضرتت پُر کن، و اوقاتش را به طاعتمان براى وجود مبارکت زینت ده، و در روزش ما را به روزه داشتن، و در شبش ما را به نماز و زارى به درگاهت، و فروتنى به پیشگاهت، و خوارى در برابرت یارى فرما تا روزش به غفلت ما از روزه، و شبش به کوتاهى ما از عبادت گواهى ندهد.

 منبع:

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 42/ 190، باب 126، حدیث 1؛ عیون أخبار الرضا: 1/ 297، حدیث 53.

(2)- مستدرک الوسائل: 7/ 546، باب 26، حدیث 8851؛ المصباح، کفعمى: 513، باب 42.

(3)- بحار الأنوار: 93/ 369، باب 46، حدیث 49؛ الخصال: 2/ 346، حدیث 14.

(4)- غرر الحکم: 176، حدیث 3362.

(5)- بحار الأنوار: 60/ 332، باب 3؛ عوالى اللآلى: 1/ 273، حدیث 97.

(6)- بحار الأنوار: 87/ 362، باب 1، حدیث 13؛ مجموعة ورام: 2/ 158.

سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم بیست و هشتمین سال ارتحال امام خمینی (ره)

 

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم بزرگداشت بیست و هشتمین سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) لحظاتی قبل در حرم مطهر ایشان آغاز شد.

 

روزه‌داران حاضر در این مراسم با سردادن شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» به استقبال سخنرانی رهبر معظم انقلاب رفتند.

 

محور سخنان حضرت آیت الله خامنه ای در این مراسم به شریح زیر است:

 

یاد و نام امام از نام انقلاب جدا نیست. آنچه در باب امام و انقلاب گفته شده همه چیز نیست، آنچه در باب انقلاب و امام گفته ایم باید مجددا تکرار شود. اگر حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزییات و خصوصیات ذکر نشود گمان تحریف حقیقت وجود دارد

 

اکثر شما می دانید انگیزه هایی برای تحریف شخصیت امام و انقلاب هست، باید مجال تحریف را از تحریف کنندگان بگیریم

 

امروز بیشتر روی ذهن جوانهای ما می خواهند کار کنند. انقلاب اسلامی صرفا یک جابجایی سیاسی نبود بلکه یک تحول عمیق بود. هم تحولی در سیاست کشور بود هم تحولی در متن جامعه ایرانی. در عرصه سیاست این تحول به این معنا بود که یک دیکتاتوری بسته، ارثی وابسته به دشمنان را که بر کشور حاکم بود تبدیل به حکومت مردم پایه و مستقل و سربلند و دارای هویت است کرد.

 

انقلاب هدفش تبدیل جامعه به جامعه‌ای با هویت، با استقلال و اصالت بود، جامعه ای با حرف نو. چطور امام توانست حرکت عظیم را به پیروزی رسانده و حفظ کند. اراده الهی بود اما اسباب ظاهری پیروزی این بود امام توانست همه آحاد مردم به خصوص جوانان را وارد صحنه کند و آنها را در میدان نگه دارد.

 

امام جذابیت هایی شخصی و جذابیت هایی در شعارهایش داشت. امام شخصیت بسیار قوی و مستحکم داشت. امام صراحت در بیان داشت و با صداقت حرف می زد. ایمان و توکل امام به خداوند در رفتار و گفتار او به طور مساوی نمایان بود. امام به مردم اسلام ناب محمدی ارائه می کرد. اسلام ناب یعنی اسلامی که نه اسیر و پابند تحجر است، نه اسیر و پابند التقاط. ین برای جوان مسلمان جذاب بود

 

یکی از مبانی امام بیرون آمدن از چنبره سلطه آمریکا بود. امروز بیرون آمدن از چنبره سلطه آمریکا برای جوانان در سلطه آمریکا هم جذاب است. مثلا در عربستان اگر شما سراغ جوانان بروید خواهید دید همه جوانان از وابستگی به آمریکا متنفرند.

 

پیروزی انقلاب تقسیمی دربخش عظیمی دردنیا بوجودآورد. دشمنان انقلاب آمریکا و شوروی(آن روز)بودند. جریان صهیونیست ها،جریان کمپانی هایی که تصمیم گیر در مسائل اساسی اند و کشورها را می آورند و می برند. ملت های مسلمان و حتی برخی کشورهای غیرمسلمان طرفدار و علاقمند انقلاب شدند. قدرت ها دچار سرگیجه شده بودند، دشمنی های دیگری هم دارند که هنوز رونمایی نکرده اند. ملت بر همه دشمنی های دشمنانش پیروز شده است.

 

دهه 60 دهه مظلوم است. دهه تعیین کننده در سرنوشت ایران و ایرانی است. این دهه ناشناخته است و اخیرا به وسیله برخی از بلندگوها و صاحبان آنها مورد تهاجم است. دهه 60 دهه آزمونها و پیروزی های بزرگ است. دهه 60 دهه خشن ترین تروریسم در کشور است. تروریست ها کاسب، دانشجو، فعال سیاسی و شخصیت های تعیین کننده را ترور کردند. اعداد تا 17 هزار هم گفته شده است.

 

دهه 60 دهه جنگ تحمیلی است، دهه سخت ترین تحریمهاست، دهه افتخارات بزرگ است. دهه مبارزه با تجزیه طلبی است. به گروه ها پول و سلاح دادند تا تجزیه طلبی کنند. در دهه 60 ملت ما چنان محکم ایستادند که بر همه اینها پیروز شدند. کسانی که در مورد دهه 60 قضاوت می کنند،جای جلاد و شهید عوض نشود.

 

بعد از رحلت امام عده ای امیدوار شدند که شاید بتوانند راه امام را برگردانند که خدا را شکر نتوانستند. جسم امام از میان ما رفته اما روح امام زنده است. راه امام زنده است، نفس امام در جامعه ما زنده است. جذابیت های حیات ظاهری امام امروز هم وجود دارد. اصول امام تمام نشدنی و کهنگی ناپذیر است.

 

درتحقق برخی شعارهای امام همانند عدالت اجتماعی عقبیم. درمورد برخی اصول اسلامی عقب‌ماندگی داریم و انکار نمی کنیم. مسئولان و فعالان سیاسی کشور از قدرت بسیج کنندگی انقلاب غفلت نکنند. تا امروز دشمنان نتوانسته اند لطمه اساسی به ما بزنند اما دشمن در کمین است. وقاحت دشمن تا جایی است که رئیس جمهور آمریکا می ایستد در کنار رئیس قبیله رقص شمشیر می کند، آن وقت به 40 میلیون رای مردم در انتخابات آزاد ایراد می گیرد. در کنار قاتلین شب و روز مردم یمن می ایستند و اسم از حقوق بشر می آورند.

 

امروز اگر می‌خواهیم درمیدانهای علم، سیاست و اقتصاد پیش برویم به جرات و اعتماد به نفس که انقلاب به ما داد نیاز داریم. امروزجوان ما آماده سینه سپرکردن در راههای بزرگ است. درداخل کشور میلیونها جوان داریم که اگر تجربه ای مانند دهه 60 پیش بیاید با کمال قدرت و دلاوری و عزم وارد میدان می شوند و کشور را حفظ می کنند.

 

امروز بعد از گذشت سالها روسای کشورهای اروپایی می گویند آمریکا غیرقابل اعتماد است، مطلبی که امروز این افراد می گویندامام سی و چند سال قبل گفت. امریکایی ها در همه موضوعات غیرقابل اعتمادند. عقلانیت یعنی انسان اصالت ها را بشناسد. عقلانیت یعنی تکیه به مردم و نیروی داخلی.

 

بزرگترین درسی که امام به ما داد روحیه، ذهن و عمل انقلابی است. امام میراث فرهنگی نیست، امام زنده است و پیشوا و امام ماست. امام در مقابل ماست. بعضی می گویند چالش با قدرت ها هزینه دارد؛ بله اما سازش هم هزینه دارد.

 

دولت سعودی برای اینکه با رئیس جمهور جدید آمریکا بتواند سازش کند مجبور می شود نیمی از ذخایر خود را مطابق میل آمریکا هزینه کند. چالش اگر عقلایی و با اعتماد به نفس باشد هزینه اش به مراتب کمتر از سازش است. اینطور نیست که قدرتهای متجاوز به یک حدی قانع باشند. وقتی عقب نشینی کردید تازه یک مطالبه جدید را مطرح می کنند. انقلابی گری یعنی کشور و مسئولان تسلیم هیچ زورگویی نشوند، دچار انفعال و ضعف نفس نشوند. انقلابی گری نیاز امروز کشور است.

 

از یکایک کسانی که آمدند و بیش از 41 میلیون رای ریختند از صمیم قلب تشکر می کنم،برای کشور و نظام جمهوری اسلامی اعتبار شد. برخی متاسفانه از روی کج فهمی انکار می کنند و می گویند رای مردم ربطی به تاثیر نظام اسلامی ندارد.
خوشبختانه شورای نگهبان صحت(انتخابات)را اعلام کرد. البته اعلام کردند و به ما هم گزارش رسیده بود تخلفاتی صورت گرفته. تخلفات را با جدیت دنبال کنند. در انتخابات گوناگون اینگونه تخلفات ورافتد. اگر چشم ببندیم تخلف تکرار می شود.

 

در مناظرات بداخلاقی شد، برخی دستگاه ها مورد اتهام قرار گرفتند، کار خوبی نبود. گذشته، گذشته است. امسال در این انتخابات کسانی هم که موفق نشدند ظرفیت نشان دادند برخلاف آن کسانیکه سال 88 آن مشکلات را بوجود آوردند.

 

دولت سعودی بداند اگر 20 سال دیگر هم در مقابل مردم یمن این روش را پیش بگیرد(بمباران شب و روز) بر مردم یمن پیروز نخواهد شد. حضور دولت سعودی در بحرین غیرمنطقی است. با وجود رشوه چندصدمیلیاردی به آمریکا هم به نتیجه نمی رسند.

رمضان آمد و غرق گناهیم هنوز...

 

رمضان آمد و ما غرق گناهیم هنوز
همه ویرانه دل آلوده نگاهیم هنوز

رمضان تا رمضان هیچ نشد حاصل ما
جمله سر گشته و درمانده ی راهیم هنوز

عمر بیهوده شد و بر سر غفلت، اما
همچنان منتظر رؤیت ماهیم هنوز…

منبع:دلنوشته

حواستان به دو شخصیت گرانبها باشد

زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت : میخوام بعد از چندین سال پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم .

 

زن با کراهیت گفت : انشاا.. خیر میشه . مرد گفت : پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم .

 

روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت : خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا هنوزه ؟

 

زن گفت : نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم .

 

مرد گفت : خدا تو رو ببخشه چرا از دیروز به من نگفتی نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چکار کنم ….

 

زن گفت : به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند .

 

مرد با ناراحتی از منزل خارج شد . و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند.

 

پدرش از او پرسید پس شوهرت کجا رفته ؟

 

زن گفت : تازه از خانه خارج شد .

 

پدر گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟

 

و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید پخت می کرد برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر ؟

 

و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی ؟

 

مرد گفت : خانواده من با خانواده تو فرقی با هم ندارند .

 

زن گفت : خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن .

 

مرد گفت : جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده ام بدی ..

 

و این درسی برای تو باشه که به خانواده ام احترام بگذاری .

 

 

✨پس با مردم همانطوری معامله کن که برای خودت دوست داری ..✨

شکست در انتخابات سیاسی، محصول غفلت از سایر انتخابات‌ها

? گزیده‌ای از سخنان وحید جلیلی در جمع اعضای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
?31 فروردین 96 (یک‌ماه قبل از انتخابات)،

⭕️ شما فرض کنید صبح روز انتخابات بلند شده‌اید و می‌بینید که همه ضدانقلاب‌ها و بی‌تفاوت‌ها دارند رأی می‌دهند ولی انقلابی‌ها هیچکدام از خانه بیرون نمی‌روند و به انتخابات بی‌اعتنا هستند. اگر این صحنه‌ی تکان‌دهنده را ببینیم می‌گوییم انقلاب از دست رفت.

⭕️ این اتفاق، هر روز دارد می‌افتد. هر روز در جمهوری اسلامی، انتخابات‌های فرهنگی‌ای در حوزه‌های نشر، سینما، تئاتر، رسانه و… برگزار می‌شود و آن‌هایی که سبک زندگی و پارادایم فکریشان در یک فضای دیگر است با صف‌های دراز چند صد هزار نفری رأی می‌دهند، بعد این‌طرف، بهترین فیلم‌هایش، نه در فضای عمومی بلکه در فضای حزب‌اللهی شکست می‌خورد.

⭕️ بعد از 35 سال، برای رجائی، بهشتی ، یک فیلم ساخته شده است. ماجرای نیمروز، ترازش هم هالیوودی است. چطور ایام انتخابات رویمان می‌شود که عکس فلان کاندیدا را بگیریم سر چهار راه ولیعصر تبلیغات کنیم، خب این هم یک انتخابات است و برآیندی را به فضای سینمایی کشور منتقل می‌کند. ماجرای نیمروز مثل این می‌ماند که رجائی کاندیدا شده است.

⭕️ مقام معظم رهبری در انتخابات‌های سیاسی می‌گویند من ورود نمی‌کنم، فقط 40 میلیون رأی می‌خواهم، ولی در انتخابات‌های فرهنگی، ورود می‌کنند، داد هم می‌زنند که به فلان اثر رأی بدهید. بعد ما همینجوری نگاه می‌کنیم که اثار دیگر رأی بیاورد. در حوزه اقتصاد مقاومتی هم مثلاً مستندی مثل آفراندن، درباره آن فرد کردِ اهل سنت در مهاباد که کشور را از واردات باسکول بی‌نیاز کرده است، کاندیدای اقتصاد مقاومتی ما است که باید به ملت معرفی کنیم تا رأی بیاورد.

⭕️ ما دائم در حال انتخابات هستیم و بخشی از شکست‌های ما و بخشی از پیروزی‌های دیگران در عرصه‌ی انتخابات‌های سیاسی، ناشی از همین است. چون او ذائقه‌سازی کرده است. فروشنده مثلاً 14 میلیارد رأی آورده، ماجرای نیمروز سه ونیم میلیارد، یتیمخانه دو ونیم میلیارد. اگر در یک سال گذشته جمعیت معتنابهی ، یتیمخانه ایران، ماجرای نیمروز، سیانور و ایستاده در غبار را می‌دیدند، حتماً قاعده‌ی فرهنگی جامعه رشد می‌کرد. وقتی طرف مقابل در فرهنگ رأی می‌آورد، در هنر رأی می‌آورد، در رسانه برنده می‌شود، در ساحت سرگرمی پیروز می‌شود چرا در انتخابات سیاسی برنده نشود؟ شکست سیاسی یکباره که اتفاق نمی‌افتد.

⭕️ فرق نیروی فرهنگی با نیروی سیاسی باید در همین باشد. چطور در دو هفته‌ی تبلیغات انتخابات شور و ابتهاج داریم، نیروی فرهنگی باید در تمام طی سال ناظر به همه انتخابات‌های مختلفی که در همه حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، رسانه‌ای و… برگزار می‌شود چنین حس و حضور به‌روز و زنده‌ای داشته باشد. نه اینکه انتخابات های فرهنگی .هنری.رسانه ای و….. را تحریم کنیم! و بخواهیم در انتخابات سیاسی توقع پیروزی قطعی داشته باشیم. مثلاً امروز انتخابات است بعد شما بروید پیک‌نیک یا زیارت و بگویید ما شنبه می‌آییم در خیابان داد می‌زنیم. دیگر فایده‌ای ندارد. یتیم‌خانه ایران، ماجرای نیمروز….. روی پرده است، بگوییم ما در تلویزیون می‌بینیم. وقتی در انتخابات سینمایی ، شکست خوردی دیگر چه فایده‌ای دارد؟ باید هم خودمان به وظیفه عمل کنیم هم از دیگران مثل نمایندگان مجلس و  ائمه جمعه و جماعات و نخبگانی که به وظیفه عمل نکرده‌اند مطالبه‌گری کنیم.

آیت الله رئیسی در نگاه شخصیت های مختلف

به گزارش ثامن پرس، اظهار نظر شخصیت های مختلف پیرامون آیت الله رئیسی منتشر می شود.

آیت الله مکارم شیرازی خطاب به آیت الله رئیسی:

 از همان لحظه ای که بنده شنیدم که  آقا شما را انتخاب کردند خوشحال شدم

آیت الله نوری همدانی خطاب به سید ابراهیم رئیسی:

شما از نظر تقوا و اخلاق و انقلابی بودن از شخصیت های برجسته اید.

 

امام جمعه موقت اهواز حجت الاسلام حاجتی:

 در مراسمی که در مسجد گلزار شهدای اهواز با حضور آیت الله رییسی تولیت آستان قدس رضوی برگزار شد

 در بین الصلاتین بدون اشاره مستقیم به بحث انتخابات ریاست جمهوری خواستار پاسخ مثبت ایشان به درخوست های مردم به خدمتگزاری بهتر و در جایگاهی دیگر شد.

استاد قرائتی:

 مشکل این است که خط شکن نداریم، آیت الله رئیسی خط شکن است  

 

استاد پناهیان

‏آیت الله رئیسی تحولی در امور فرهنگی و اجرایی آستان قدس ایجاد کردند. معلوم شد ایشان مدیری قاطع و اساساً یک شخصیت فرهنگی هستند.  

 

امام خامنه ای (دام عزه) خطاب به آیت الله رئیسی:

جنابعالی برخوردار از صلاح و امانت و کار آزموده در مدیریت های کلان می باشید.

 

حضرت آیه الله خوشوقت (ره ) «به نقل از حجه السلام مرتضی آقا تهرانی »:

اصلح کسی نیست که بیاید وسط و بگوید من می خواهم بیایم، باید پیدایش کرد و رفت در خانه اش  و با سلام و صلوات آوردش وسط و بعد باید برایش رای درست کرد.

 

آیت الله رئیسی فردی متدین، انقلابی و کارآمد، ساده زیست و ارزشی، صادق وبی ادعاو این همه اقبال مردمی و دعوت شخصیت های موجه  از ایشان برای نامزدی در انتخابات  

 

امام خامنه‌ای:

 من به طور قاطع عرض می کنم اگر مدیریت متدین،  انقلابی و کارآمد داشته باشیم ، همه مشکلات حل خواهد شد

۹۶/۱/۱ در حرم رضوی
 

 

چرا امام زمان غریب است؟

امام باقر( علیه السلام) در وصف مومن واقعی در روایتی ارزشمند سه بار فرمودند:«المومن غریب» بنابراین در این زمینه سوال اساسی اینجاست که آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که چرا امام زمان غریب است؟ در پاسخ به این سوال،اهل دل و کاوشگران معنا، پنج دلیل مختلف را برای غریبی و غربت مهدی فاطمه(س) نقل کرده اند که عبارت اند از:

1-از آن جا که ما قدر ایشان را چنان که شایسته و بایسته است، نشناخته ایم و یادمان رفته که ولی نعمت واقعیمان کیست و ما اکنون بر سر سفره که نشسته ایم و نان و نمک که را می خوریم،امام زمان (عج)غریب است.

2-امام عصر(عج) را به دلیل آنکه از یاد رفته است، غریب میگویند و این به ان معناست که این روزها ذکر قلبی وزبانی ما شیعه نسبت به حضرت(عج) در جامعه کمرنگ شده است.

3-به این دلیل امام غایب را غریب میگویندکه ایشان در بین ما، امام فرونهاده شده و واگذاشته شده است؛ یعنی امامی است که شیعیانش شکر نعمت حضور اورا بجا نمی آورند.

4-به مهدی فاطمه(س)غریب میگویند، زیرا از سرزمین و دیار خویش و از نزدیکان و بستگانش دور افتاده است، در حالی که ایشان نیز و زندگی در مدینه و اطراف آن علاقمند است و اهل آن سرزمین و دیار است.

5-ودر نهایت کم بودن اعوان و انصار ایشان علت غربت ایشان است؛ زیرا در لسان عرب، به کسانی که به اندازه کافی، یار و یاور نداشته باشند نیز غریب می گویند.

ای هدهد صبا به سبا می فرستمت                            بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

در راه عشق مرحله قَرب و بَعد نیست                           می بینمت عیان و دعا می فرستمت

هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر                           در صحبت شما و صبا می فرستمت

ای غایب از نظر که شدی که شدی همنشین دل              می گویمت دعا و ثنا می فرستمت

 

منبع:

کتاب سال صادقین95/  3خرداد

انتظار محبوب حقیقی...

انتظار یعنی قانع شدن،

قبول  نکردن وضع موجود زندگی انسان وتلاش برای رسیدن به وضع مطلوب،

که مسلم است این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولی خدا،

حضرت حجت بن الحسن،مهدی صاحب زمان (صلوات الله علیه وعجل الله فرجه وارواحنا فدا)تحقق پیدا خواهد کرد.

منبع :

هفت آسمان جوانی،حاج شیخ محمدص 4

 

شنیدن مناجات دوست!

مرحوم سید بن طاووس(قدس سره) می فرماید: در یک سحرگاه در سرداب مطهر از حضرت صاحب الامر

ارواحنا فداه این مناجات را شنیدم که می فرمود:

«خدایا؛ شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده ای، آنها گناهان زیادی را با اتکا بر محبت به

ما و ولایت ما کرده اند، اگر گناهان آن ها گناهی است که در ارتباط با توست از آن ها بگذر که ما را راضی

کرده ای و آنچه از گناهان آن ها که در ارتباط با خودشان است، خودت بین آن ها را اصلاح کن و از خمسی که

حق ماست به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنان را با دشمنان ما در خشم و

جمع نفرما.»

منبع:

توجهات ولی عصر به علما و مراجع تقلید/عبدالرحمن باقر زاده آملی/22

پنهان...

 

می خواستند نور خدا را با دهان ناپاک شان خاموش کنند. قتل دوازدهمین جانشین رسول خدا در ذهنشان

جولان داشت. خلیفه بودند دیگر، آن هم از نوع عباسی اش.

و اللهمُتِمَّ نَوره…«ولی، خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند.» 

همان هم شد، ولادت آن حضرت پنهانی بود.

 

 

منبع:

امام روزگار ما /محمد میری/ص19

علی‌اكبر، الگویی كامل برای جوانان...


علی‌اكبر (علیه السلام) «ناز» جوانی را با «نیاز» به پروردگار همراه كرد و بدین‌گونه صورت زیبا را با سیرت دل‌ربا در آمیخت. او خداوندگار ادب بود، و شور و طراوت جوانی، هرگز وی را از دایره ادب، به ویژه در برابر پدر، خارج نكرد.
این آموزگار جوان، رمز مانایی و جاودانگی را به جوانان آموخت: حق محوری، ادب و فروتنی. ادبش در برابر پدر، تنها به دلیل روابط عاطفی نبود؛ بلكه پدر را امام و مقتدای خویش می‌دانست. پدر نیز فقط بدان سبب كه علی فرزند او بود، بدو عشق نمی‌ورزید؛ بلكه او را جوانی نجیب، پاك‌دامن و پرهیزكار می‌دید و ازاین‌رو، او را گرامی می‌داشت. گرچه هیچ پدری نمی‌تواند حسین (علیه السلام) باشد، و هیچ جوانی علی‌اكبر (علیه السلام) ؛

راه حسینی بودن و علی‌اكبر گونه بودن، به روی همه پدران و پسران باز است.

منبع:

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=715424

چرا علی اکبر؟!...

 همه در انتظار نام گذارى اولین فرزند امام حسین‏ علیه السلام لحظه شمارى مى‏ کنند. پدر اما در یاد مظلومى است که در کعبه ولادت یافت و خدا نامش را على گذاشت. این است که مى‏ فرماید: «خدا هر پسرى به من عنایت کند نامش را على خواهم گذاشت».

 این گونه نام «على» و کُنیه «ابوالحسن» براى نور چشمى حسین‏ علیه السلام انتخاب شد. اکنون همه او را «على» صدا مى‏ زدند و با هر ندایى نام على بن ابى‏ طالب‏ علیهما السلام در دلها زنده مى‏ شد.


پنج سال بعد فرزند دوم امام حسین‏ علیه السلام به دنیا آمد که بار دیگر نام «على» براى او انتخاب شد، و او امام زین العابدین ‏علیه السلام بود. بعد از آن سال‏هاى دیگرى گذشت تا کوچکترین پسر حسین‏ علیه السلام شش ماه قبل از عاشورا به دنیا آمد و او را هم «على» نام نهادند.


 اکنون سه «على» در خانه امام حسین‏ علیه السلام بودند: على بزرگتر، على وسط، على کوچکتر. این بود که لقب «على اکبر» براى آن حضرت انتخاب شد، و «على اوسط» و «على اصغر» به دو برادر دیگر لقب داده شد.


السَّلامُ عَلى اَوَّلِ قَتیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلیلٍ مِنْ نَسْلِ اِبْراهیمِ الْخَلیلِ

سلام بر اولین شهید از نسل بهترین فرزند از نسل حضرت ابراهیم ‏علیه السلام.

(زیارت نامه حضرت علی اکبر صلوات الله علیه)

منابع
امالى صدوق: مجلس 30
کامل الزیارات: ص 240
الفصول المهمة: ص209
نور الابصار: ص194

شرکت شیطان در نطفه انسان‎ها

در کسب حلال و نیز دقت در کیفیت فرزندآوری بر اساس آموزه‎های دینی از مهم‎ترین تأکیدات دینی است که تمام پیامبران الهی نسبت به آن اهتمام داشتند تا جایی که خداوند در قالب داستان‎های مختلف به این موضوعات اشاره می‌کند.

به عنوان نمونه در آیات مختلفی شاهدیم که پیامبران(ع) از خداوند فرزند صالح درخواست می‎کردند و در امر نکاح نهایت توجه را می‎کردند تا جایی که رسول گرامی اسلام(ص) برای امر ولادت حضرت زهرا(س) به مدت زیادی به راز و نیاز پرداخت و در نهایت خداوند خلقت جسمانی حضرت را توسط آن سیب بهشتی مقرر کرد. در این باره روایت است:از طرف خداوند سیبی بهشتی به وسیله جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله اهدا شد. حضرت آن را گرفت و بوسید و روی چشم گذارد و به سینه چسبانید و به دستور خدا خواست آن را تناول کند. سیب را که شکافت نوری از آن درخشید و حضرت از دیدن آن نور دهش کرد. جبرئیل عرض کرد: «یا رسول‏ الله، بخور که آن نور «منصوره فاطمه» است.» پرسید: «ای جبرئیل «منصوره» کیست؟» عرض کرد: «دختری است که از صلب تو خارج می شود و نامش در آسمان منصوره و در زمین فاطمه است.»
اما گاهی انسان‎ها به سبب غفلت‎هایی که بر آنها عارض می‎شود، اهمیت این امر حساس و حیاتی را فراموش می‌کنند و بدون انجام مقدمات لازم و دینی به فرزندآوری اقدام می‎کنند و چه بسا شیطان هم از این غفلت سوءاستفاده کند و بر نطفه اثر بگذارد. خداوند در سوره اسراء خطاب به ابلیس می‌فرماید « [ای ابلیس] و از ایشان هر که را توانستى با آواى خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده و شیطان جز فریب به آنها وعده نمى‎‏دهد؛ وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ‏ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً».

بر اساس این آیه می‎بینیم ابلیس می‌تواند در اموال و اولاد شرکت کند و اثر منفی و مخربی بگذارد؛ عبد الرحمان بن کثیر می‌گوید از امام صادق(ع) سؤال کرد: «آیا شیطان را در هنگام مجامعت نصیبى و شراکتى است؟ فرمود: بله، مگر کلام خداى تعالى را به ابلیس نشنیدى؟!» بعد آیه را تلاوت کردند. بعد می‌گوید «پرسیدم: چگونه فهمیده مى‎‏‏شود شیطان در آن شرکت داشته است؟ فرمود: به حب و بغض ما اهل‎بیت وضع آن مشخص مى‎‏‏شود.» بنابراین نیاز است حتماً نام خدا را از قبل آورد و از شیطان به خدا پناه برد که در احادیث ادعیه مختلفی از اهل‎بیت(ع) برای این جهت صادر شده است؛ امید که خداوند فرزندانی صالح را نصیب تمام مؤمنین و شیعیان کند.

منبع:

(معانی الاخبار، ص 376، ح53)

(شواهد التنزیل، ج1، ص451)

معلمی از دیدگاه ایت الله خامنه ای...


به گزارش دیده بان، رهبری معظم همواره در دیدارهای خود با معلمین به این نکته اشاره می فرمایند که غرض اصلی این جلسات یک چیز است و آن هم تکریم مقام و جایگاه معلمی در جامعه می باشد. ضرورت این کار نیز به این امر باز می گردد که ما در دورانی به سر می بریم که فرهنگ غربی از همه سو بر ما هجوم آورده و این باعث شده تا نگاه عموم مردم به معلم و معلمی یک نگاه اسلامی نباشد. این سلطه غرب سبب شده تا جایگاه و اهمیت هر شغلی را به تناسب درآمدی که دارد درک نماییم. وقتی مبنای ارزش دهی به مشاغل این باشد در نتیجه دیگر معلم بودن آن ارزش حقیقی خود را از دست داده است.

رهبری در این رابطه می فرمایند: « ...فرهنگ تمدن مادی این است؛ معیار ارزشگذاری عبارت است از قابلیت تبدیل هر چیزی به پول. معلم هم به همان اندازه‌ای که میتواند مستقیم یا غیرمستقیم پول ‌ساز باشد، در آن فرهنگ به همان اندازه محترم است. ما -مجموعه‌ی فرهنگی ملت ایران- تسلیم این فرهنگ غلط شدیم، در حالی که در منطق اسلام، مسئله فراتر از این حرفهاست. مسئله‌ی تعلیم و تربیت، مسئله‌ی زندگی بخشیدن و ولادت بخشیدن به یک مخاطب و یک انسان است.

 

منبع:(دیدار با معلمان استان فارس، سال ۱۳۸۷)

اسوه راستین ایثارگری...

ابوالفضل علیه السلام بر اثر فداکاری و خلق شایسته در پیشگاه خداوند متعال مقامی والا و ارجمند دارد و توسل به چنین شخصیت شایسته ای موجب روا گردیدن حاجت ها و برطرف شدن گرفتاری هاست، از این رو عباس علیه السلام را باب الحوائج نیز نامیده اند.[1]

آن حضرت نه تنها به تمام امتیازات شهیدان نائل گردید، بلکه از برجستگان و سرافرازان شهداست. در روایاتی که از ائمه علیه السلام رسیده و نیز در متون زیارتی به این ویژگی آن حضرت اشاره شده است، به همین دلیل از او به عنوان شهید ممتاز و شهید سرافراز یاد می شود.[2]

آن وجود مبارک در تمام تلاش های خود از جمله عبادت و اخلاق و رفتار و موضع گیری ها مطیع امر خداوند بود و در جهت رضای حق گام برمی داشت. هم عبد خدا بود و هم صالح و خالص، بدین جهت امام صادق علیه السلام در زیارتی از او به عنوان عبد صالح یاد می کنند.[3]

منصب سقایی و آب رسانی به تشنگان از ارجمندترین و پسندیده ترین رفتارهای اسلامی است. در وقایع کربلا، دشمن با نهایت شقاوت و بی رحمی، امام و همراهان و خانواده اش را در محاصرة شدید آب قرار داد. از آن پس از کارهای مهم حضرت عباس علیه السلام آب رسانی به تشنه کامان کربلا بود. بدین جهت او را با عنوان ابوالقربه و سقای تشنگان می شناسند.

در منابع روایی و تاریخی بعد از گزارش آب رساندن او به خیمه گاه این روایت آمده است: و لذلک سمی العباس علیه السلام السقاء: از این روی عباس به عنوان سقا نامیده شد.[4]

به عباس قائدُ الجیش نیز می گویند، زیرا فرمانروا و سپهسالار لشکر امام حسین علیه السلام در سرزمین طف بود. اختصاص یافتن چنین منصبی به ابوالفضل از شجاعت، تدبیر، فراست، ایمان، ارادة راسخ، ایثارگری و قوت قلب او حکایت دارد.[5]

در برخی تعابیر از جمله در زیارت ناحیة مقدسه از ابوالفضل علیه السلام به عنوان حامی و محامی نام برده اند، زیرا او با تمام وجود به حمایت از امام عصر خود پرداخت و نیز در سفر کربلا از زنان و کودکان حمایت کرد.[6]

منابع:

[1] خصائص العباسیه، ص ۱۰۵، تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۱۵.

[2] تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۲۸، مقتل الحسین، مقدم، ص ۳۹۸.

[3] مستدرک الوسایل، محدث نوری، قم، آل البیت، ۱۴۰۷ هـ ق، ج ۲، ص ۶۳۵.

[4] خصائص العباسیه، ص ۱۰۱ـ۹۹، معالی السبهلین، ج ۱، ص ۴۴۱ و ۴۵۲.

[5] پرچمدار نینوا، محمد محمدی اشتهاردی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، ص ۷۶، ۱۳۷۸.

[6] زندگی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، باقر شریف قرشی، ص ۲۶، مأخذ قبل، ص ۷۷ـ۷۶.

اثر تفکر در افزایش محبت به امام زمان(علیه السلام)

باید توجه داشته باشیم که ایجاد تحول در قلب انسان و تغییر گرایش ها و علاقه مندی های او بسیار دشوار است.قلبی که امام صادق (علیه السلام) دربار آن می فرماید:جابه جا کردن کو ه ها آسانتر از این است که قلبی بخواهد از جایش تکان بخورد”

قلب انسان به سادگی تحت امر او قرار نمی گیرد.یا به عنوان مثال اگر از قلب بخواهی که به بهشت علاقه داشته باشد به همین راحتی اطاعت نمی کند.

از جمله روش هایی که برای تغییر قلب وجود دارد،دیدن است.هر انچه چشم ببیند قلب یادداشت می کند که بابا طاهر سروده:

ز دست دیده و دل هردو فریاد

کهر انچه دیده بیند دل کند یاد

چشم انسان، دل انسان را با خود می برد، کما اینکه تفکر و اندیشیدن هم دل انسالان را با خود می برد.

با این حساب ما برای افزایش محبت خود نسبت به امامزمان (علیه السلام) دو راه داریم:

1.دیدن

2.تفکر و اندیشیدن

برای افزایش علاقه به حضرت، راه اول که فهعلا به روی ما بسته است و ما از دیدن جمال دلرباب حضرت محروم هستیم.اما راه دوم به روی ما باز است و ما می توانیم با عنصر تفکر و اندیشیدن برای رسیدن به مقصود استفاده کنیم.

 

منبع:مجله سرباز یا سربار/ص16/سخنان حجت الاسلام علیرضا پناهیان

 

توصیه های عملی رهبر درباره ماه شعبان



رابطه خودتان را با خدا به‌وسیله دعا و ذکر تقویت کنید

به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه‌تان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عمل‌زدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانه‌ی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را - نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده - شکر کرد و هم این‌که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسول‌اللَّه - صلّی اللَّه علیه و اله - یداب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظه‌ی مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی میداشتند و همه‌ی شعبانها در زندگی آن بزرگوار این‌طور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فاعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه ان‌شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان.
بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت ۱۳۸۶/۰۶/۰۴

 حقیقتاً از دل، با زبان مناجات با خدا حرف بزنید

شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره‌ای که از این ماه گرفته‌ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم - نه‌فقط الفاظ آن را مرور کنیم - و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم، و اگر ان‌شاءاللَّه این همه فراهم شد، در ماه رمضان، آماده‌ی ورود بر سر سفره‌ی ضیافت الهی شویم و در اوج قله‌ی آن ماه، شایسته‌ی ورود به لیلةالقدر گردیم.
شما برادران عزیز، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفره‌ی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آن‌که تلاش بیشتری میکند؛ آن‌که طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آن‌که کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه میدهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلالؤ انوار الهی قرار میگیرد.
بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی ‌۱۳۷۱/۱۰/۲۳

با دعای کمیل و مناجات شعبانیه مانوس بشوید

این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتی از امام (رضوان‌الله‌علیه) پرسیدم در این دعاهای ماثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان می‌آید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که می‌دانید اصلاً ورود اصلی‌اش مال شب نیمه‌ی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است.

در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد می‌کشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد می‌کشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را.

باید با اینها مانوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیله‌یی که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت می‌برد، تبدیل می‌شود؛ گاهی هم بعکس، به سنگ سنگینی تبدیل می‌شود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو می‌برد؛ غرق می‌کند؛ پدر انسان را درمی‌آورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست.

توصیه‌ای از مقام معظم رهبری در رابطه با ماه شعبان

از اين فرصتها استفاده كنيد. الان ماه شعبان متأسفانه دارد تمام مى‌شود. ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است. در همين صلواتى كه در مفاتيح مقرر است: «الّذى كان رسول اللَّه (صلّى‌اللَّه‌عليه‌واله) يدأب فى صيامه و قيامه فى لياليه و ايّامه بخوعا لك فى اكرامه واعظامه الى محلّ حمامه»؛ پيغمبر تا دم مرگ، تا آخر عمر، ماه شعبان را بزرگ مى‌داشت و در مقابل ماه شعبان خضوع مى‌كرد و عادت داده بود خودش را به صيام و قيام در ماه شعبان. در دنباله‌ى اين صلوات هست كه: «اللّهم فاعنّا على الاستنان بسنّته فيه»؛ از خدا مى‌خواهد كه ما را هم موفق بدار كه همان سنت پيغمبر را در ماه شعبان رعايت كنيم. اين ماه شعبان - حتماً مى‌دانيد ديگر - دالان و دهليز ماه رمضان است. ماه رمضان تالار ضيافت الهى است؛ يك تالار عظيم كه اگر كسى وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت كرد كه از آنچه در آن‌جا خداى متعال آماده كرده، به خودش بهره‌يى برساند، بهره‌ى فراوانى خواهد برد كه آن بهره در ماه شوال و ماه‌هاى ديگرِ سال نيست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است. انواع و اقسام ضيافتهاى الهى: رحمت الهى، عزت الهى، توفيق الهى، قرب الهى، استغناى ناشى از تفضل الهى، رزق مادى، رزق معنوى، همه در ماه رمضان است؛ اينها را سر سفره‌ى ماه رمضان گذاشته‌اند. بعضى‌ها مى‌آيند و به اين سفره نگاه نمى‌كنند و از وسط اين سفره و اشياء آن عبور مى‌كنند و مى‌روند و هيچى هم گيرشان نمى‌آيد؛ بعضى‌ها يك چيز مختصرى برمى‌دارند؛ يك روزه‌يى مى‌گيريم ما؛ يك مختصركى، يك چيزى؛ اما بعضى‌ها نه، حسابى مى‌نشينند سر اين سفره و از رحمت الهى كيسه‌ى خودشان را پُر مى‌كنند؛ عزت مى‌خواهند، دنيا مى‌خواهند، آخرت مى‌خواهند؛ رفع گرفتارى مى‌خواهند، گشايش در زندگى مى‌خواهند، استغناى طبع مى‌خواهند، صفات و خُلق حسنه مى‌خواهند؛ هرچه مى‌خواهند، براى خودشان و براى ديگران برمى‌دارند.

براى اين‌كه انسان بتواند وقتى وارد اين تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گيجى و گولى نشود كه سرش را بيندازد پايين و از اين در وارد شود و از آن در بيرون برود؛ نگاهى به دوروبر كند و استفاده‌يى ببرد و براى اين‌كه اين آمادگى در من و شما پيدا شود، اين ماه رجب و شعبان را قرار داده‌اند؛ رجب يك‌جور، شعبان يك‌جور ديگر. رجب، بيشتر ماه نماز است؛ شعبان، بيشتر ماه دعا و روزه است؛ اين مناجات شعبانيه را ببينيد. من يك وقتى از امام (رضوان‌اللَّه‌عليه) پرسيدم در اين دعاهاى مأثورى كه وجود دارد، شما كدام دعا را بيشتر از همه خوشتان مى‌آيد و دوست داريد. فرمودند: دعاى كميل و مناجات شعبانيه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعاى كميل كه مى‌دانيد اصلاً ورود اصلى‌اش مال شب نيمه‌ى شعبان است، مناجات شعبانيه هم كه از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن اين دو دعا به هم نزديك است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانيه: «و ان ادخلتنى النّار اعملت اهلها انّى احبّك»؛ جهنم هم كه من را ببرى، فرياد مى‌كشم تو را دوست دارم. و در دعاى كميل: «لان تركتنى ناطقا لاضجّن اليك بين اهلها ضجيج الاملين و لاصرخنّ اليك صراخ المستصرخين و لابكينّ بكاء الفاقدين»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهى و نطق را از من نگيرى، فرياد مى‌كشم؛ فريادِ اميدواران، فريادِ دلدادگان و فريادِ دلباختگان را.

بايد با اينها مأنوس بشويم و قدرى دلمان را نرم كنيم. اين دل چيز عجيبى است؛ گاهى اوقات به وسيله‌يى كه انسان را به اوج آسمانها و اوج معنويت مى‌برد، تبديل مى‌شود؛ گاهى هم بعكس، به سنگ سنگينى تبديل مى‌شود كه بسته شده به پاى انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو مى‌برد؛ غرق مى‌كند؛ پدر انسان را درمى‌آورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسى و به مقام و به اين چيزها داديد، اين همان سنگ سنگين است؛ دل ديگر نيست. در آن صورت:

ده بود آن، نه دل كه اندر وى               گاو و خر بينى و ضياع و عقار

آن دلى كه انسان در آن عشق اتومبيل فلان‌جور دارد، آن دل نيست، گاراژ است! بنگاه معاملاتى است! آن دلى كه همه‌اش در آن ميل جنسى موج مى‌زند، ديگر دل نيست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان كه ضياع و عقار و زمين و ملك و گاو و خر در زندگى نقش داشته، از اينها نام برده و مى‌گويد دلى كه اينها در آن باشد، آن‌جا طويله است! ده است! دل، نيست؛ دل جاى خداست؛ جاى نور است.

بخشی از بيانات معظم‌له در ديدار وزير، مديران و كاركنان وزارت اطلاعات 13/7/1383

شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است

رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است. این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتى از امام رضوان‌الله ‌علیه پرسیدم در این دعاهاى مأثورى که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان مى‌آید و دوست دارید؟ فرمودند دعاى کمیل و مناجات شعبانیه.

دل ِغافل در معرض هجوم شیطان قرار مى‌گیرد و وقتى شیطان بر دل و جان آدمى تسلّط پیدا کرد، شرّ و فساد در دنیا به‌وجود مى‌آید. راه علاج عمیق و حقیقى در برخورد با هرگونه شرّ و فسادى در عالم، ارتباط با خدا و مصونیت بخشیدن به دل و جان خود از نفوذ و چیرگى شیطان است. اگر شیطان بر دل‌هاى انسان‌هایى که منشأ آثار بزرگى در جوامع جهانى هستند، مسلّط نمى‌شد، دنیا روى آرامش به خود مى‌دید و انسان‌ها از امنیت و سلامت برخوردار بودند. همه‌ى بدبختی‌هاى بشر ناشى از دورى از خداست. لذا در اسلام فرصت‌هایى براى ارتباط ویژه با خداوند متعال معین شده است. یکى از این فرصت‌ها ماه رجب است. ماه رجب را قدر بدانید. همه‌ى دعاهایى که در این ماه وارد شده، درس است؛ صِرف لقلقه‌ى زبان نیست. این دعاها را با حضور قلب و با آگاهى از عمق معناى آن‌ها، بر دل و زبانتان جارى کنید. اگر انسان مسلمان- جوان و پیر، زن و مرد- در ماه رجب و سپس ماه شعبان، رابطه‌ى خود را با خداى متعال روان و نزدیک‌تر کند، با آمادگى به ماه رمضان مى‌رسد. آن‌گاه ماه رمضان ضیافت الهى مى‌شود. انسان باید آماده شود و سپس وارد ضیافت گردد. «شست‌وشویى کن و آنگه به خرابات خرام»
انسان باید این شست‌وشو را در ماه رجب و شعبان بکند تا بتواند در ماه رمضان بر سرِ سفره‌ى الهى وارد شود و از آن سفره متنعّم گردد و فیض ببرد. اگر از ماه رمضان فیض بردیم، آن‌گاه اعمال و اخلاق و نگرش و افکار خود ما نشان خواهد داد که پیش‌رفت کرده‌ایم؛ خودمان محک‌زنِ خویش مى‌شویم و پیش‌رفت را تشخیص مى‌دهیم. ما این امتحان‌ها را نمى‌کنیم، آن‌گاه بدبختی‌ها و گرفتاری‌هایش را در وجود خودمان و در فضاى جامعه لمس مى‌کنیم.(بیانات در ۱۳۸۰/۷/۴)

بهتر از ایشان نداریم

آیت الله صدیقی امام جمعه موقت شهر تهران سه شنبه ۲۸/۲/۸۹ در مراسم ایام شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها که در بیت رهبری با حضور آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله برگزار می شد پس بیان از فضایل صدیقه کبری و مناقب آن حضرت خطاب به مقام معظم رهبری فرمودند:

“آقا جان؛شما دستور فرمودید از شما چیزی نگم،اما اینها که آمده اند اینجا همه عاشقند مگر می شود چیزی نگفت.”

آیت الله صدیقی پس از بیان چند جمله با همین مضامین،به نقل چند جمله از آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه پرداختند:

“از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم رهبری چیست؟

آقای بهجت فرمودند:”بهتر از ایشان نداریم.”

“همچنین آقای بهجت به خود بنده عرضه داشتند که در دیداری که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتم از ایشان راجع به آقای خامنه ای سوال کردم و
حضرت پاسخ دادند: ” آقای خامنه ای از ماست.

 

ارتباط راز گونه ماه رجب و امام حسین(علیه السلام)

بعضی کلید واژه ها در فرهنگ اسلامی از چنان قداست و جایگاهی برخوردارند که دست یابی به حقیقت و ماهیت آن ها به راستی و درستی امکان پذیر نیست، قلم فرسایی هایی که در حد تلاش انسان های بی بضائت صورت گرفته نیز نتوانسته حق مطلب را ادعا کند. کلید واژه هایی همچون امام حسین(علیه السلام) و ارتباط با یک ماه رحمانی از این موارد است. بازی با کلمات و عبارت پردازی به هر اندازه که زیبا باشد، اقرار به نقص و کاستی در خصوص این کلید واژه ها می کنند.

باری به هر جهت، آب دریا را اگر نتوان کشید….هم به قدر تشنگی باید چشید.

ارتباط راز گونه دو کلید واژه رحمانی

وقتی صفحه های معارف اسلامی را آهسته آهسته ورق می زنیم، به این مطلب می رسیم که خدا دنبال بهانه می گردد، تا اینکه خیل کثیری از بندگان را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد، و آنها را از اقیانوس لطف و کرم خود بهره مند سازد، امام حسین (علیه السلام) و ماه رجب از جمله بزرگترین و زیباترین بهانه های خدا برای بخشش اند. این بهانه را به راستی می توان در روایات اسلامی مشاهده کرد، در روایت قدسی از خدای متعال این چنین نقل شده است: «الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی و الرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَیتُهُ؛[1] ماه(رجب)، ماه من، بنده، بنده من، و رحمت، رحمت من است؛ هر كه در این ماه مرا بخواند، اجابتش كنم و هر كه حاجت آورَد، عطایش كنم.»

در منابع روایی و تفسیری نیز در ذیل آیه شریف: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛[آل عمران، آیه103] و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت ]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید!.»، در روایات اسلامی مقصود از «حَبْلِ اللَّهِ» اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) معرفی شده است که به طور روشن یکی از مصادیق بارز آن امام حسین (علیه السلام) خواهد بود.

در اهمیت و ارزش این ماه خدا، همین بس که از پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله) این چنین نقل شده است: «ألا إنَّ رَجَبا شَهرُ اللّه ِ الأصَمُّ ، و هُوَ شَهرٌ عَظیمٌ ، و إنّما سُمِّیَ الأصَمَّ لأنّهُ لا یُقارِبُهُ شَهرٌ مِنَ الشُّهُورِ حُرمَةً و فَضلاً عِندَ اللّه؛[2] بدانید كه رجب، ماه اصمّ خداست و ماه بزرگى است و براى این آن را اصمّ نامیده اند كه حرمت و فضیلت هیچ ماهى نزد خداوند تبارك و تعالى به اندازه آن نیست.»

امام حسین(علیه السلام) و رجب ریسمان ارتباط با خدا

بنا بر آموزه های روایی امام حسین (علیه السلام) و این ماه خدا، به عنوان ریسمان ارتباط انسان با خدای متعال معرفی شده اند. در روایتی از منابع روایی در خصوص ماه رجب نقل شده است: «جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَینی و بَینَ عِبادی فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِی؛[3] ماه رجب را ریسمانى میان خود و بندگانم قرار داده ام؛ هر كس به آن چنگ زند ، به وصال من رسد.»

از طرفی در منابع روایی و تفسیری نیز در ذیل آیه شریف: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛[آل عمران، آیه103] و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت ]، چنگ زنید، و پراكنده نشوید!.»، در روایات اسلامی مقصود از «حَبْلِ اللَّهِ» اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) معرفی شده است که به طور روشن یکی از مصادیق بارز آن امام حسین (علیه السلام) خواهد بود. این مطلب علاوه بر منابع شیعی در منابع اهل سنت نیز منعکس شده است: «روی أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَال: «نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِی قَالَ (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) امام صادق (علیه السلام) فرمود: ما همان حبل الله هستیم که خدا فرموده: و به حبل الهی دست جمعی تمسک جویید و پراکنده نشوید.»[4]

برکات توسل به ریسمان الهی

در فرهنگ قرآن راه رهایی از ذلت و خواری، توسل و تمسک به حبل الهی معرفی شده است: «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ؛[آل عمران، آیه112]هر جا یافته شوند [مُهر] خوارى بر آنان زده شده است، مگر به زنهارى- امانى یا پیمانى یا دستاویزى- از خداى و زنهارى از مردم [دست داشته باشند].»، در بعضی از تفاسیر روایی در ذیل این آیه شریف مقصود از «حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ» کتاب الهی و مقصود از «حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ» امام علی (علیه السلام) معرفی شده است.[5] که به بر اساس این تفسیر از آیه به تبع فرزندان پاک و معصوم ایشان به خصوص امام حسین (علیه السلام) موضوعیت خواهند داشت.

بزنطی گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: شما در چه ماهی امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کنید؟ فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.[6]، رجب ماه خدا، ماه عبودیت و بندگی خداست؛ بی جهت نیست که مسیر ورود در این شهر خدا، با زیارت امام حسین (علیه السلام) عجین شده است، چرا که راه دست یابی به این معرفت و عبودیت بدون توجه به معارف اهل بیت (علیه السلام) و مقام آنان، که حبل خدا بر زمین هستند، میسر نمی شود.

امام حسین(علیه اسلام) دروازه ورود به ماه خدا

ماه رجب نزد خدای متعال به هر اندازه اهمیت و ارزش داشته باشد، و دارای آثار و برکات آسمانی باشد، دروازه ورود در این ماه توسل و تمسک به امام شهید ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) است: از امام صادق (علیه اسلام) در خصوص اعمال عبادی این ماه نقل شده است «مَنْ زَارَهُ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ؛ هر کس در روز اول رجب امام حسین (علیه السلام) را زیارت کند حتما آمرزیده گردد.»

بزنطی گوید: از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: شما در چه ماهی امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کنید؟ فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.[6]، رجب ماه خدا، ماه عبودیت و بندگی خداست؛ بی جهت نیست که مسیر ورود در این شهر خدا، با زیارت امام حسین (علیه السلام) عجین شده است، چرا که راه دست یابی به این معرفت و عبودیت بدون توجه به معارف اهل بیت (علیه السلام) و مقام آنان، که حبل خدا بر زمین هستند، میسر نمی شود.

در روایتی از کتب روایی امام صادق (علیه السلام) از امام حسین (علیه السلام) این چنین نقل شده است: امام صادق (علیه السلام): حسین بن على به سوى اصحابش آمد و فرمود: اى مردم! خداوند والانام، بندگان را نیافرید مگر آن كه او را بشناسند، پس هرگاه او را شناختند خواهند پرستیدش و هرگاه او را بپرستند با پرستش او از پرستش جز او بى نیاز خواهند گشت. مردى به ایشان عرض كرد: اى فرزند رسول اللّه ! پدر و مادرم فداى تو باد، شناخت خدا چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: این كه مردم هر زمان امامشان را كه فرمانبرى از او واجب است بشناسند.[7]

سخن آخر

ماه رجب ماه رحمت و مغفرت الهی است، ماهی که زیات مخصوصه امام حسین (علیه السلام) در آن سفارش شده است، زیارتی که برکت آن آمرزش و مغفرت الهی را به دنبال دارد.

منبع:

[1]. إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج 2، ص628.

[2]. بحار الأنوار: ج 94، ص39، ح24.

[3]. إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج 2، ص628.

[4]. تفسیر ثعلبی ، ج 3، ص163 طبع دار الاحیاء التراث العربی و الصواعق المحرقة ، ابن حجر هیثمی ، ج 2، ص 444 موسسة الرسالة؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 24، ص83.

[5]. تفسیر فرات الكوفی، ص92. «عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ [جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ] ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ قَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِیهَا قَالَ [قُلْتُ یَقُولُونَ حَبْلٌ مِنَ اللَّهِ كِتَابُهُ وَ حَبْلٌ مِنَ النَّاسِ عَهْدُهُ الَّذِی عَهِدَ إِلَیْهِمْ قَالَ كَذَبُوا قَالَ ] قُلْتُ مَا [فَمَا] تَقُولُ فِیهَا قَالَ فَقَالَ لِی حَبْلٌ مِنَ اللَّهِ كِتَابُهُ- وَ حَبْلٌ مِنَ النَّاسِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع.

[6]. كامل الزیارات، ترجمه ذهنی تهرانی، ص182، ح1و2.

[7]. ابن بابویه، محمد بن على ، علل الشرائع، ج 1، ص9، ح1.

برای حل مشکل چه کنیم؟؟؟

رهمنودی برای حل مشکل: برای حل مشکل می فرمودند، این موارد را مراعات و عمل کنید تا انشاء الله مشکل برطرف گردد:
1. قرآن کوچکی را همیشه همراه داشته باشید.
2. معوذتین را بخوانید و تکرار نمایید.
3. آیت الکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمایید.
4. چهار قل را بخوانید و تکرار کنید، خصوصا وقت خواب.
5. در موقع اذان با صدای نسبتا بلند، اذان بگویید.
6. روزی 50 آیه از قرآن کریم با صدای نسبتا بلند بخوانید.

 

منبع:رهنمودهای ایت الله بهجت ره / ج1

علی علیه السلام از پیامبران افضل است!

بعد از او تقاضا کرد که برتری علی را بر نوح و لوط بیان کند .

حرّه گفت : قرآن می فرماید :
ضرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا اِمَرْاءَةَ نُوحِ وَ اِمْرَاءَةَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتا هُما فَلَمْ یُغْنیا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلا اَلنّارَ مَعَ الدّاخِلینَ)
خداوند بعنوان مثال برای کافران ، زنهای لوط و نوح پیامبر را نامبرده که به آن دو بزرگوار ، خیانت کردند گرچه همسر دو پیغمبرند ، امّا این باعث رفع عذاب آنها نخواهد شد و در روز قیامت به هر دو خطاب میشود : داخل شوید ، به همراهی آنانکه داخل آتش اند

امّا حضرت علی ابن ابی طالب علیه السّلام را همسری است که خشنودی او خشنودی خداست و خشم او خشم خداست

حجاج گفت : اَحْسنتِ یا حرّه !
قبول کردم امّا دلیل برتری علی علیه السّلام بر ابراهیم را بیان کن

حرّه گفت : خداوند درباره حضرت ابراهیم در قرآن می فرماید :
و اِذْقالَ اِبْراهیمُ رَبِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمُوْتی قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی
خدایا به من بنمایان که چگونه مردگان را زنده می کنی ؛ خطاب رسید : مگر تو ایمان نیاورده ای ؟ عرض کرد : بلی ایمان آورده ام ولی می خواهم که مطمئن شوم . خدا هم به او نمایاند

امّا علی علیه السّلام جمله ای را فرمود ، که دوست و دشمن ، آن را نقل کرده اند . حضرت در جواب صعصعه ابن صوحان ، - که وقتی پرسید : یا امیرالمؤ منین تو بالاتری یا حضرت ابراهیم ؟
- فرمود : ابراهیم علیه السّلام برای اطمینان قلبی خودش بخداوند عرضه داشت :
ربِّ اَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمُوتی
امّا امیرالمومنین فرمودند
لوْ کُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ یَقیناً
اگر پرده های غیبی از مقابل من برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد

بحارالانوار 40/153

حجاج گفت :
آفرین بر تو ای حرّه ! استدلال بسیار خوبی کردی ، حالا بگو ، برتری علی علیه السّلام بر موسی چیست ؟

حرّه گفت : حضرت موسی وقتی که - در دفاع از مظلوم - یکی از یاران فرعون را کشت و به او خبر دادند که می خواهند تو را به قتل برسانند .
فخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ
او در حالی که می ترسید ، از مصر خارج شد و بسوی مدین رفت .

امّا حضرت علی علیه السّلام در لیلة المبیت ، (شب هجرت ) بجای پیغمبر خوابید و جان خود را بدون واهمه ، فدای پیامبر کرد ، این در حالی بود که خطر قتل او ، حتمی بود ؛ این عمل آن حضرت ، مورد تقدیر خداوندی قرار گرفت ؛ آنجا که می فرماید :
و مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ
بعضی از مردم جان خود را برای رضای خدا می فروشند .

حجاج گفت : احسنتِ ! حالا دلیل خویش را بر افضلیت علی بر سلیمان را بیان کن……

حرّه گفت :حضرت سلیمان به خداوند عرضه داشت

ربِّ اغْفِرْلی هَبْ لی مُلْکاً لایَنْبَغیِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدی
پروردگارا!مرا ببخش و ملک و سلطنتی به من کرامت فرما که سزاوار احدی بعد از من نباشد .

امّا علی علیه السّلام درباره دنیا و بیزاری از ریاست آن فرمود :
هیْهاتَ ! غُرّی غَیْری لاحاجَةَ لی فیکَ قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلاثاً لارَجْعَةَ فیها !

ای دنیا ! از من دور شو و غیر مرا فریب ده ، من نیازی به تو ندارم ، من تو را سه طلاقه نموده ام و رجوعی در آن نیست .

پایان…

منبع:

ناسخ التواریخ ، ج امام سجاد(ع )، ص 15 - بحار الانوار، 46 / 135

دستور عرفانی برای استفاده عالی از ماه رجب، از علامه حسن زاده آملی(دام عزه)...

دستور العمل اول:خواندن سوره توحيد هزار بار كه هر كس در رجب اين سوره را هزار بار بخواند در قيامت پاداشي برابر عمل هزار پيامبر و هزار فرشته خواهد داشت و هيچ كس از او به خدا نزديكتر نخواهد بود جز آنكه بيش از اين سوره را خوانده باشد.میتوانی این ذکر را به طور مساوی در طول این ماه تقسیم نمایی.اگر ماه سی روزه باشد سهم هر روزت حدودا ۳۴ذکر میشود.میتوانی این ذکر را بعد از یکی از نمازها بر زبان جاری نمایی.

دستور العمل دوم : گفتن هزار بار لا اله الا الله و روايت شده هر كس در رجب هزار بار لا اله الا الله بگويد خداوند صد هزار حسنه براي او مي‌نويسد و صد كاخ بهشتي به او مي‌دهد.یتوانی این ذکر را به طور تساوی در طول این ماه تقسیم نمایی.اگر ماه سی روزه باشد سهم هر روزت حدودا 34 ذکر میشود.میتوانی این ذکر را بعد از یکی از نمازها بر زبان جاری نمایی.


دستور العمل سوم : در طول این ماه در سجده های آخر نمازت این ذکر را قرائت نما:عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك.این ذکری است که مولای ما امام سید الساجدین در طول این ماه در سجده هایشان قرائت میفرمودند.

 دستور العمل چهارم :عمل دیگر تو در این ماه خواندن دعاي يا من ارجوه لكل خير بعد از هر نماز واجب است اين دعا در مفاتيح الجنان ذكر شده و براي فرد فضيلت‌هاي بي شماري را به همراه دارد.

 دستور العمل پنجم :خواندن دعاي اللهم اني اسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة امرك كه از دست خط حضرت ولي عصر نقل شده است و دعايي است با مضامين بسيار بلند و نيكو كه درهايي از علم  و معرفت را به روي آنكه اهل آن باشد مي‌گشايد.میتوانی این دعا را هر شب قرائت نمایی.

دستور العمل  ششم :اگر برایت مقدور است در ایام البیض این ماه به اعتکاف برو.

دستور العمل  هفتم :خواب خود را تنظیم نما. در ساعتی مشخص به رخت خواب برو و در ساعتی مشخص از خواب بر خیز.بزرگان ما حدود شش الی هفت ساعت خواب را در شبانه روز به سالکین الی الله توصیه میفرمایند.

دستور العمل  هشتماگر بتوانی در طول این ماه مقداری قبل از اذان صبح برخیزی و مشغول نماز شب گردی نور علی نور خواهد بود.

 

منبع:سلوک/جشش1

شهادت امام هادی (علیه السلام) تسلیت باد...

امام هادى عليه السلام به مردى از اهالى رى كه به زيارت امام حسين عليه السلام رفته بود فرمودند : اگر قبر عبد العظيم را در شهر خود زيارت كنى ، چنان است كه گويى امام حسين عليه السلام را زيارت كرده اى.

علی بن محمد بن علی بن موسی (۲۱۲-۲۵۴ق) مشهور به امام هادی(ع) و امام علی النقی(ع) فرزند امام جواد(ع) و دهمین امام شیعیان است. او از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴قمری به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.

بیشتر سال‌های امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی سپری شد. دوره امامت او همزمان با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخش قابل توجهی از روایات آن حضرت درباره مباحث کلامی تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره که مضامین اعتقادی شیعیان را در بردارد نیز از آن حضرت روایت شده است.

امام هادی از طریق سازمان وکالت با شیعیان ارتباط داشت و به امور آنان رسیدگی می‌کرد. برخی از شاگردان و یاران ایشان عبارتند از: عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر.

بارگاه او که در سامرا به حرم عسکریین مشهور است. در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

 

منبع:کتاب تشیع/ج1

پاسخ آیت الله بهجت درباره وجود امام زمان(عج) در جزیره برمودا

اخیرا كتابى نوشته شده درباره مثلث برمودا كه مولف در آن سعى كرده كه اثبات كند جزیره خضرائى كه در روایت دارد كه در آن جا با امام زمان(عج)ملاقات شده،همان مثلث برمودا است. به گزارش خبرنگار سرویس قاب نقره برنا، حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در پاسخ به سوالی درباره وجود امام زمان(عج) در مثلث برمودا فرموده‌اند:«امام ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در هر كجا باشد، آن جا خضراء است.» متن سوال و پاسخ مربوطه را می‌توانید در ادامه خبر بخوانید: سوال: اخیرا كتابى نوشته شده درباره مثلث برمودا كه مولف در آن سعى كرده كه اثبات كند جزیره خضرائى كه در روایت دارد كه در آن جا با امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ ملاقات حاصل شده،همان مثلث برمودا است.آیا این تطبیق درست است و آیا جزیره برمودا همان جزیره ى خضراء است؟ جواب معظم له: «امام ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در هر كجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مومن جزیره خضراء است، هر جا باشد حضرت در آن جا پا مى‌گذارد. قلب‌ها از ایمان و نور معرفت خشكیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا كنید، تا براى شما امضا كنیم كه امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ آن جا هست.

منبع:. ر.ك: بحارالانوار، ج 52، ص 159.

 

فضیلت ماه رجب...

گرچه همه زمان ها مخلوق خداست ليكن برخى از آنها از شرافت و ويژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرين است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتياز و برجستگى ويژه اى هستند. در عصر جاهليت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» ناميدند كه هيچ ماهى به پايه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس يك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند، برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود… هرگاه شب شود، دعايش مستجاب خواهد بود: يا در دنيابه او عطا خواهد شد و يا براى آخرت او ذخيره مى شود… حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمود.

در همين زمينه امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است; بنابراين هركس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.

همچنين آن حضرت در روايت ديگرى مى فرمايد: رجب، ماه عظيمى است كه خداوند، اعمال نيك را در آن چند برابر مى فرمايد و گناهان را در آن محو مى كند. پس هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، به اندازه مسير يك سال از جهنّم دور و هركس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.

منبع:مفاتیح الجنان/ج1 

بیمه امامزمان (عج) شوید!!!

بیمه امام زمان بشید به راحتی
توصیه های آیت الله بهجت:
برای دوری شیطان
تکان میخوری بگو:یاصاحب الزمان
می نشینی بگو:یاصاحب الزمان
برمیخیزی بگو:یاصاحب الزمان
صبح که از خواب بیدار می شوی مودب بایست وصبحت

را باسلام به امام زمانت شروع کن وبگو “آقاجان”
دستم به دامانت خودت یاری ام کن،
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار وبگو

“السلام علیک یا صاحب الزمان” بعد بخواب
شب وروزت را به یاد محبوب سرکن که اگر این طور شد

شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،
دیگر نمیتوانی گناه کنی
دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی…. ‌

ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج

 

منبع:در محضر بهجت/ج1

ثروتمند ترین مرد جهان....

 

از آیت الله کشمیری (ره) سؤال می کنند: 
«یک استاد کامل را به ما معرفی کنید. ایشان می فرمایند: آقای بهجت.»


• آیت الله العظمی بهاء الدینی (ره): 
«اکنون آقای بهجت، ثروتمندترین مرد جهان از نظر معنویات است.

 

 

(و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه) 
«ونفس خود را با کسانی که تو را در صبح وشام به پروردگارت دعوت می کنند و رضایت او را می طلبند همراه کن و پای دار.» 
ذکر و یاد آوری حضرت حق جلّ جلاله وقتی در جان ها وقلب ها محکم می شود که انسان نسبت به محبوبیت شناخت و معرفت پیدا کند،هر چه ما این آگاهی از کمالات ،الطاف،عنایات وتوجهات خالق هستی را بهتر وبیشتر بدانیم،محبت و در پی آن یاد همیشگی او در وجودمان راسخ تر می شود. 

 

منبع:پرده نشین/ج1

 

ولادت امام محمد باقر(علیه السلام)* مبارک باد.

است که ابرهای کینه و سنگ دلی در کربلا، جلوی درخشش آنها را گرفته اند. امام شکافنده دانش‏ ها که جامع علم و منبع دانش و مشهور به فضیلت و بینش است و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشری، امام پایداری و تلخی چشیده‏ ای از حماسه عاشورا که پیمانش با خدا غیر قابل تردید و فضیلت و کمالش غیر قابل انکار است امام علم که چشمه‏های جوشان دانش و فنون و حکمت از اندیشه های این نابغه دین می‏جوشید و می‏تراوید و اوراق زندگی اش سراسر سرشار از احادیث روایت‏ها و کلمات قصار و نصیحت هاست. شب میلادش، فضای ساکت و آرام مدینه، مبهوت نور افشانی خانه گلین امام سجاد (ع) است و فروغی نورانی، آسمان مدینه را روشن کرده است؛ نوری که از چهره معصوم و منور نوزادی مبارک به آسمان ساطع است.

منبع:دهخدا/ج1

به وصلش کی رسی هیهات هیهات!

 اولین مبحث اخلاقی که یاد گرفتم، باب غیبت بود. خدا شاهد است که از ابتداي هیجده سالگي استاد من مرا ملزم كرد به اين كه کم صحبت بکنم. «الصمت باب من ابواب الحكمه». خاموش بودن دری از درهای حکمت است. در مباحث اخلاق اولین مسئله ای که بنده یاد گرفتم، باب غیبت بود، زیرا دیدم اگر این باب را یاد نگیرم؛ نمی توانم صحبت بکنم. هر چه حرف بزنم، استاد خواهد گفت که غیبت است ! هر که زیاد حرف بزند ؛ زیاد اشتباه می کند. مگر کسی که مجتهد و با سواد باشد.آخر تو چه می دانی سود و زیانت در چیست ، داداش جون! تو که سود و زیان خود ندانی به وصلش کی رسی هیهات هیهات عمل بد ، عفت زبان را از بین می برد.

منبع: 

[ از فرمایشات آیت الله حق شناس رحمه الله علیه، کتاب مرد حق ، لوح نگار،چاپ اول 1391 ،ص 16 ]

در این صورت از همه مردم غنی تر خواهی بود!

 

عن حسین بن علی علیهم السلام قال: سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول لی « … وَ ارْضَ بِقِسْمِ اللّه ِ، تَكُنْ مِنْ اَغْنَى النّاسِ… » 

 حضرت می فرماید : به آنچه خدای متعال رزق تو کرده است ، به آن راضی شو ، حرص نخور که در این صورت از همه مردم غنی تر و بی نیاز تر خواهی بود. علت این که ما احساس می کنیم که به زید و عمرو احتیاج داریم ، این است که از آنچه داریم از پول و مقام و وجاهت و از این قبیل بیشتر می خواهیم، لذا دنبال زید و عمرو و بکر می دویم که به آن برسیم . اگر به هر آنچه خدای متعال به تو داده رضایت داشته باشی دیگر به زید و عمر و بکر احتیاجی نداری و غنی هستی.

منبع: 

 [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه ، 26 / 11 / 93 ]

خدعه‌های بزرگ شیطانی !

 

 شیطان … گاه با ما پیران نیز مانند شما جوانان عمل می‌کند، به شما می‌گوید شما جوانید و در این فصل جوانی وقت تمتّع و لذّات است، اکنون مطابق شهوات خود رفتار کن، ان شاء الله در اواخر عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است و خداوند ارحم الرّاحمین است، و… به ما پیران نیز از این وسوسه ها می شود که معلوم نیست به این زودی بمیری، فرصت باقی است، چند روز آخر عمر توبه کن، علاوه ( بر این) باب شفاعت پیامبر- صلی اللَّه علیه و آله- (نیز) باز است و مولا امیر المؤمنین- علیه السلام- نخواهد گذاشت دوستانش را عذاب کنند و در وقت مردن او را خواهی دید و از تو دستگیری خواهد کرد و… پسرم! فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن. … دل بستن به شفاعت اولیاء ـ علیهم‌السلام ـ و تجرّی در معاصی از خدعه‌های بزرگ شیطانی است.

منبع:

[صحیفه امام خمینی ، جلد 16، صفحه 222 ، کتابخانه سایت روح الله ]

 

 

 

جمعه های بی توفیق

امام حسن عسگری (علیه السلام) می فرماید:

 «سوگند به خدا حضرت مهدی –عجل الله تعالی فرجه الشریف –آن قدر غایب می شود که در زمان غیبت (طولانی اش )از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسی که خدای بزرگ ،اورا بر عقیده به امامت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)ثابت گرداند و به او توفیق دهد که برای تعجیل فرجش دعا کنیم

امام صادق (علیه السلام) :

 «سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود ،و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است.»

مولایم
دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند, تو که تجلی عشقی

▪ آن سوی فاصله ها

مولایم!

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی.

قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.

هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم.

نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است.

مولایم…! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم.

«جمعه ها بی تو فقط این دل من می گرید

از فراق تو همه کوی و مکان می گرید»

 

منبع:

بحار النوار ج51/ کمال الدین ،ج2 ،/دلنوشته سارا کلهر

چه کاری سبب شد تا به این مقام برسند؟!

 در روایت های حضرت داود (علیه السلام) آمده است که خداوند به داود وحی کرده است: «ای داود! تا کی بهشت را یاد می کنی، ولی اشتیاق به سوی مرا نمی طلبی؟» داود (علیه السلام) عرض کرد: «پروردگارا! چه کسانی مشتاق تو هستند؟» فرمود: «کسانی که آنان را از کدورت ها پاک گردانده ام،اهل دوراندیشی ساخته ام و از دل های آنان به سوی خویش روزنه ای گشوده ام تا به من بنگرند؛ و من دل های آنان را با دو دست خویش حمل می کنم و بر آسمانم قرار می دهم »… سپس حضرت داود (علیه السلام) گفت: «پروردگارا! مشتاقانت را به من نشان ده.» فرمود: «ای داود! به کوه لبنان بیا، در آن کوه چهارده نفر هستند؛ پیر، جوان و میانسال. وقتی نزد آنان آمدی، سلام مرا به آنان برسان و بگو پروردگارتان می فرماید: چرا حاجتی از من نمی طلبید؟ شما دوستان، برگزیدگان و اولیاء من هستید؛ من از شادی شما شاد می شوم و به سوی محبت شما می شتابم.» داود (علیه السلام) نزد آنان رفت …آنان با دیدن داود (علیه السلام) خواستند متفرق شوند اما حضرت داود به آنان گفت: «من فرستاده خدا هستم، آمده ام تا پیام پروردگار را به شما برسانم. او به شما سلام می رساند و می فرماید: چرا حاجتی از من نمی طلبید؟ من چونان مادری مهربان در هر ساعت به شما می نگرم.» آنان با شنیدن پیام داود (علیه السلام) اشک بر گونه های شان جاری شد. آنان که چهارده نفر بودند پس از شنیدن پیام، هر یک(پاسخی عاشقانه وعارفانه) دادند: بزرگ آنان گفت: «خدایا! تو پاک و منزهی؛ ما بندگان تو و پسران بندگان توایم، پس اگر در گذشته، گاه دل های ما از تو بریده بوه ما را بیامرز.» دیگری گفت: «خدایا! تو پاک و منزهی؛ آن چه را بین ما و توست، نیکو ظاهر کن.» و… پس از این که سخنان افراد جمع به پایان رسید، خداوند به داود (علیه السلام) وحی فرستاد: «به آنان بگو سخنان شان را شنیدم و اجابت کردم، پس هر کدام خلوت گزینند، زیرا هم اکنون می خواهم حجاب را از بین خود و آنان بردارم تا به نور و جلال من نظر کنند.» داود (علیه السلام) پرسید: «خدایا! چه کاری سبب شد تا به این مقام برسند؟» پروردگار فرمود: « به سبب حسن ظن به خدا، خودداری از آمیزش با دنیا و داشتن خلوت های عارفانه با من… »

منبع:

[ مرحوم ملا محسن فیض کاشانی در کتاب «محّجة البیضاء»جلد هشتم،باب محبت و شوق ]

 

کاش گناهان ما هم مثل شهدا نمازشب نخواندن بود...

سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک

افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر شهدا!  

 کسی که مرا طلب کند، مرا خواهد یافت و کسی که مرا یافت مرا خواهد شناخت، و کسی که

مرا شناخت مرا دوست خواهد داشت و کسی که دوستم بدارد عاشقم می گردد و چون عاشق

شد او را خواهم کشت (شهید خواهم کرد) و بر من است که دیه اش را بدهم و دیه اش خود من هستم.حدیث قدسی

این وعدة خداست که حق الناس را نمی بخشد! خون شهدا حق الناس است، نمی دانم با این حق الناس بزرگی

که به گردن ماست، چه خواهیم کرد؟!

 کاش گناهان ما هم مثل گناهان شهدا (ترک نماز شب و دیر شدن نماز اول وقت) بود!

 

منبع:کتاب کلمات قصار/ بخش شهدا

 

ام البنین شد(س) مادر شهید...فدای سر حسین(ع)

قدم اگر خمید ، فدای سر حسین

جانم به لب رسید ، فدای سر حسین

ام البنین سابق این شهر عاقبت شد

مادر شهید ، فدای سر حسین

یک چند وقتی است در این شهر

هیچ کس لبخند من ندید ، فدای سر حسین

هر جمله بشیر مرا پیر کرده است

مویم شده سفید، فدای سر حسین

گلچین چهار تا گل گلخانه مرا

چه وحشیانه چید، فدای سر حسین

هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها

اشکم به رخ چکید ، فدای سر حسین

هر شب به یاد تشنگی کودک رباب

خواب از سرم پرید ، فدای سر حسین

عباس پاسبان حرم شد

به جای من دستش اگر برید ، فدای سر حسین

گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید ، فدای سر حسین

 

 

منبع:دلنوشته مهدی لطیفیان

راهیان نور از منظر رهبر معظم انقلاب...

* امام (ره) فرمودند: حصر آبادان باید شکسته بشود. به دنبال این فرمان، برای شکستن حصر آبادان تلاش شد. حصر آبادان، در خلال یک فداکاری بزرگ شکسته شد و حرف امام تحقق پیدا کرد. کسانی در دنیا بودند که از دور فکر میکردند که قضیه‌ی جنگ با از دست رفتن آبادان حل خواهد شد و قضیه‌ی جمهوری اسلامی هم حل خواهد گردید! ۱۳۶۹/۰۷/۰۴

* دو نقطه برای دشمن خیلی مهم بود: یکی همین انتهای محلّ اتصال ایران به عراق در جنوب که عبارت بود از آبادان و خرمشهر و کلاًّ جزیره‌ی آبادان. یک نقطه هم دزفول بود. ۱۳۷۲/۰۶/۱۱

* مردم شهر دزفول یکی از بهترین امتحانهای دوران انقلاب و جنگ تحمیلی را در تاریخ به یادگار گذاشتند و قهرمانی ماندگاری را به ثبت رساندند و این اثر شگفت‌آور نتیجه رسوخ و نفوذ ایمان انقلابی تا اعماق روح و جان این مردم است. ۱۳۷۵/۱۲/۲۳

* ملت ایران در دوره‌ی معاصر، هر چه عظمت و عزّت در دنیا دارد، به برکت خون رزمندگانی است که در این سرزمینهای خونین حضور یافتند و جان و سلامت و جوانی خود را برای اسلام، برای ملت و برای میهنشان در طبق اخلاص گذاشتند و تقدیم کردند. ۱۳۷۸/۰۱/۰۸

* اگر این شهدایی که شلمچه، یادگار آنها و این بیابانهای خونین، حامل نشانه‌های آنهاست، نبودند، امروز در این کشور، از استقلال ملی، از شرف ملت، از اسلام و از هیچ چیز ایرانی، نشان برجسته‌ای نبود. ۱۳۷۸/۰۱/۰۸

* من سرزمین شلمچه را یک سرزمین مقدّس میدانم. این‌جا نقطه‌ای است که ملائکه‌ی الهی که شاهد فداکاری مخلصانه‌ی این شهدای عزیز بودند، به آن تبرّک میجویند. ۱۳۷۸/۰۱/۰۸

* آمدن شما و احترام به این نقطه، بسیار بجا و بسیار کار صحیحی است. بنده هم خواستم به ارواح طیّبه‌ی شهیدان و به نَفَسهای معطّر جوانان مؤمن، تبرّک بجویم و به این عزیزان احترام کنم؛ لذا آمدم در جمع شما شرکت کردم. ۱۳۷۸/۰۱/۰۸

* شرکت من در مجموعه‌ی زائران خاک خونین شلمچه، برای بزرگداشت یاد و نام شهیدان عزیز و مردان بزرگی است که با خون خود، با جهاد و همت خود، با عزم و اراده‌ی خود، نام شلمچه و خرمشهر و خوزستان و ایران را در تاریخ، بلند کردند. ۱۳۷۸/۰۱/۰۸

* وقتی ملت ایران با قدرت خرمشهر را از دشمن پس گرفت و هزاران نیروی رزمنده‌ی دشمن را اسیر کرد، در واقع سرنوشت نهایی جنگ نوشته شد. ۱۳۸۴/۰۶/۰۲

* باید حماسه‌ی شگفت‌آور هشت سال دفاع مقدس که ملت ایران توانست با دست خالی و با توکل بر خدا در برابر یک تهاجم گسترده‌ی بین‌المللی بایستد و موفق و پیروز بیرون بیاید، برای نسل جوان کنونی و نسلهای آینده شناسانده شود تا آنان با شناخت عظمت و تواناییهای این ملت، راه گذشتگان را با احساس امید و عزت ادامه دهند. ۱۳۸۴/۰۶/۳۱

* یاد شهیدان خوزستان و جوانان مخلص عرب -از اهواز و سوسنگرد و شادگان و حمیدیه و هویزه و دیگر مناطق این استان و شهیدان آبادان و خرمشهر- گرامی باد! اینها این کشور را بیمه کردند. ۱۳۸۵/۰۱/۰۵

* خوزستان، نقطه‌ای است که در آن توطئه‌ی دشمنان ناکام ماند؛ خوزستان منطقه‌ای است که در آن محاسبات دشمنان اسلام غلط از آب درآمد. ۱۳۸۵/۰۱/۰۵

* برای من مایه‌ی افتخار و سربلندی است که در این نقطه، در جمع شما راهیان نور و مجموعه‌ی عشاق دل‌باخته‌ی یاد شهیدان حضور داشته باشم. ۱۳۸۵/۰۱/۰۵

* هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری کند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴

* مردم خوزستان در دوران دفاع مقدس در صف اول رزمندگان بودند و پیوستگی آنان با ایران اسلامی آنچنان بود که وسوسه‌های قومی و زبانی دشمن بعثی هم نتوانست این پیوند مستحکم را سست کند. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱

* مردم کشور، این سنت بسیار ستودنی را از چند سال پیش در پیش گرفتند که بیایند این مناطق را سالیانه -بخصوص در ایام اول سال- زیارت کنند. اینجا زیارتگاه است. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱

* آنچه مهم است این است که ملت ایران این مقطع تاریخىِ حساس دفاع مقدس را هرگز فراموش نکند و سالهای پرمحنت، ولی پرافتخار دوران جنگ تحمیلی را هرگز از یاد نبرید. این آمدنها، این اظهار ارادتها، این یادبود گرفتنها، کمک میکند به اینکه این یادها در ذهنها زنده بماند. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱

* من از این حرکت راهیان نور -که چند سال است بحمدالله روزبه‌روز هم در کشور توسعه پیدا کرده- بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتی میدانم. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱

* بدون تبیین و تبیین بلیغ، قطعاً هیچ فکری و هیچ اندیشه‌ی متقنی، توفیق رواج و اعتقاد عمومی را پیدا نخواهد کرد. و شهدا عملاً کار بزرگی را انجام دادند. این کار بزرگ را باید تبیین کرد. ۱۳۸۹/۰۴/۱۴

* نکته‌ی اصلی و کلیدی در اردوهای راهیان نور، ایجاد زمینه برای «زیارت با معرفت» است. ۱۳۹۲/۱۲/۲۶

ماه دوازدهم آمد...ولی...ماه دوازدهم نیامد.

مــاه دوازدهم آمــد…

ولی

مــاه دوازدهم نیامد…


“اللهم عجل لولیک الفرج”

 

فقط دلیل جدایی ز تو گناه من است

ثمر از این همه غفلت دل سیاه من است

همیشه ذكر تو را من به روی لب دارم

كه نام تو گل زهرا دلیل راه من است

ببین كه روز سپیدم ز هجر تو شام است

بیا و نور فكن كه چهره تو ماه من است

جدایی از تو بلایی عظیم و جانكاه است

گواه قلب حزین سردی نگاه من است

بگو به آن دو ملك در سیاهی قبرم

كه این غلام قدیمی بارگاه من است

 

 

منبع:دلنوشته درباره امام زمان

زهرا(س) آئینه تمام نمای مادر:


زهرا(سلام الله علیها) دوران طفولیت را در حالی آغاز کرد که بارسنگین رسالت و مشکلات و مسائل خاص آن را بر دوش پدر حس می کرد. او در حالی پدر را درک کرد که از محبت مادر محروم مانده بود. همان مادری که هرچه داشت در راه شوهر اعطا کرد. خدیجه علیها السلام قلبش را اندیشه اش را مال و استطاعتش را داد تا راههای وصول به نتایج مثبت رسالت، باز شود. کانون زندگی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) در آن زمان عبارت بود از خود پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) و خدیجه علیها السلام و علی(علیه السلام) و به همین جهت می شود گفت علی از نظر روحی و تربیتی، پسر پیامبر است. پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) علی را در آغوش می کشید، او را می بوئید و هر روز خلقی از اخلاقش را به او می آموخت و علی نیز همواره به دنبال پیامبر بوده و لحظه ای از او غافل نمی شد. زهرا(سلام الله علیها) در چنین خانه ای تربیت شد. هرچند مورخان در مدت عمر زهرا(سلام الله علیها) در این دوران حساس اختلاف دارند، برخی او را ده ساله و بعضی او را پنج ساله می دانند. با این همه یک چیز مشخص است که زهرا(سلام الله علیها) در این زمان حساس، در سنین کودکی قرار داشت ولی کارهایی را که انجام می داد در طاعت و توان یک کودک نبود. زهرا(سلام الله علیها) با توجه به مسئله رسالت پدرش، نقش خود را بخوبی می دانست; او درک می کرد که پیامبر در این مرحله و برای تسکین درد و رنجهایش، شریک و همراه می خواهد. ما بیش از این، از زندگی زهرا(سلام الله علیها) در این مرحله نمی دانیم و نیز چگونگی علاقه فردی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) به زهرا(سلام الله علیها) را درک نمی کنیم ولی می دانیم که روزی زهرا(سلام الله علیها) در حالی پیامبر را دید که مشرکان شکمبه گوسفندی را بر روی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) انداخته بودند و زهرا(سلام الله علیها) بادستهای کوچکش و در حالی که اشک بر چشمان معصومش جاری بود، آن کثافات را پاک می کرد. زهرا(سلام الله علیها) با این دستها و با این اشکها به یاری پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) شتافت و در این رنج با او شریک شد. ما چیز زیادی از زندگی زهرا(سلام الله علیها) نمی دانیم ولی سخن پیامبر علیها السلام که فرمود: «فاطمه، مادر پدرش می باشد.» تمام این مسائل را حل و روشن می کند. زیرا تمام معانی کلمه «مادر» در این بیان عرشی نهفته است. مگر مادر برای کودکش چه کاری انجام می دهد؟

آری مادر تمام وجودش را به کودک تقدیم می کند، تمام روحش را، تمام مشاعرش را، همه احساسش را و تمام آغوشش را در اختیار کودک می گذارد و زندگیش را به او اهدا می کند تابدین وسیله هم و غم و حزن کودکش را از بین ببرد، پیامبر نیز انسان است و دوران طفولیتش با از دست دادن مادر، دورانی پراز غم و اندوه می باشد ولی پیامبر هیچ گاه شکوه نکرده ولی در این زمان به غمخواری نیاز داشت که آن عقده ها را جبران کند و حق مادری را بجا آورد و زهرا به جای مادر مونس و غمخوار پیامبر شد. رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) انسان است و هر انسانی دارای احساس و درک انسانی می باشد و او در این مرحله سخت که توسط دشمنان مورد اهانت و اتهام و سب و شتم قرار می گرفت به تکیه گاه نیاز داشت. هنگامی که پیامبر را با سنگ مورد هجوم قرار دادند و مشرکان تمام روشهای آزار و اذیت را نسبت به او اعمال می نمودند، زمانی که تمام شیاطین زمین و کسانی که ارزش انسانیت را درک نمی کنند با تمام توان رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) را مورد تهاجم خویش قرار می دهند. در این هنگام است که او نیاز به همراه و غمخوار دارد و این یار و مددکار کسی غیر از زهرا(سلام الله علیها) نیست. همان زهرائی که «مادر پدر» است و همان زهرائی که دختر جسمی، روحی و عقلی پیامبر است.

منبع:

 مجله فرهنگ كوثر شهریور 1378، شماره 30

بزرگترین خطری که انسان را تهدید می کند

اصولا از دیدگاه قرآن بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد.

هر انسانی به طور طبیعی ممکن است در مواقعی از زندگی خود و در رویارویی با برخی از رویدادها دچار لغزش شود.
وجود غرایز در انسان که باعث کشش او به سمت برخی از مسائل می شود، طبیعی و در عین حال تا میزانی قابل کنترل است همانگونه که بزرگان دینی ما تا حد قابل توجهی توانستند نفس خود را کنترل کنند و به گناه آلوده نشوند.
در عین حال راهکارها، دعاها و ذکرهایی نیز وجود دارند که با خواندن آن ها انسان تا میزان زیادی، از کشیده شدن به ورطه گناه دور می ماند.
آیات قرانی برای دوری از گناه وبهترین ذکر برای دوری شیطان
إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا :در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما [نیز] او را دشمن گیرید.
أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ :شیطان را مپرستید، زیرا وی دشمن آشکار شماست؟
إِنَّ الشَّیْطَآنَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِینٌ :در حقیقت شیطان برای شما دشمنی آشکار است.
نکته این جاست که باید دشمن بودن شیطان را حقیقتاً باور کنیم و او را به راستی دشمن خودمان بدانیم. وقتی این نگاه و دیدگاه در مورد شیطان برای ما مسجّل شود، افکاری که بر قلب ما وارد می شود را حق نمی بینیم چرا که می دانیم این ها پیام های دشمن است و او می خواهد ما را به راه خودش بکشاند نه راه حقیقت …
در سوره یوسف آمده است:
وَ مَا أُبَرِّیءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ:هرگز نفس خویش را تبرئه نمی کنم؛ نفس، بسیار انسان را به بدی ها فرمان می دهد، مگر این که لطف و رحمتی از جانب خداوند، نصیب انسان گردد.
همچنین آیاتی دیگر از پیروی هوای نفس نهی می کند:وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَیَ فَیضِلَّک؛ هرگز متابعت هوا مکن که تو را از راه خدا گمراه می کند.
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّه وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَیَ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی؛
اما کسی که بترسد از مقام پروردگار خویش، و باز دارد نفس را از پرستش هوا، بهشت، جایگاه او خواهد بود.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛
ما انسان را آفریده‏ایم و می‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏ای به او می‏کند، و ما از شاهرگ [ او ] به او نزدیک تریم.
اصولا از دیدگاه قرآن بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد.
أَفَرَءَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـَهَهُ هَوَیه؛  آیا دیدی کسی که معبود خود را هوی و هوس خویش قرار داده بود.
امام علی (علیه السلام) در این باره فرمود:« نفس، بسیار انسان را به بدی فرمان می دهد، پس کسی که به او اعتماد کند، به او خیانت می کند، و کسی که به او اتکا کند، او را هلاک می کند.»

وسوسه شیطان

قرآن کریم تصریح می کندکه قلمرو نفوذ شیطان در انسان فقط در حد وسوسه و جلوه دادن و زینت دادن خیالی یک امر باطل است، که با عناوین وسوسه، تزیین و تسویل بیان شده است .
او هیچ‏ گونه اکراه و اجباری بر انسان ندارد. این حقیقت را قرآن کریم از زبان شیطان چنین نقل می ‏کند:
وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ
شیطان در قیامت خطاب به گمراهان می ‏گوید:در دنیا هیچ گونه قدرت و تسلطی بر شما نداشتم جز اینکه شما را به سوی باطل فرا خواندم و اجابت کردید. پس مرا بر گمراهی خویش ملامت نکنید، بلکه خود سزاوار سرزنش هستید.
به ما گفته شده وقتی دیدید که از هر نظر تحت فشار و سلطه شیطان و حمله شیاطین قرار گرفتید ذکر لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم را زیاد بگویید و بعد که آرامش پیدا کردید صلوات بفرستید که نورانیت وارد قلبتان شود …
بله در موقعیت گناه و معصیت و وسوسه ها بلافاصله باید به خدا پناه ببریم؛
إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ
اهل تقوا هرگاه شیطانی به سراغ آن ها می آید، بر گرد آنها می چرخد القائاتی را به او وارد می کند یک دفعه به یاد خدا می افتند، بعد مبصر می شود و می فهد این فکر مال خودش نیست در نتیجه آن را کنار می زند و همین که کنار می زند آرام می شود …
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد.

از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است.«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»
یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شب ها سوره واقعه را بخوانید. درباره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.

منبع:

(تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)

چرا قرآن اینقدر بر نعمتهای حسی بهشت تاکید کرده است؟

بهشت حسی و جسمانی و ظاهری و بهشت غیبی و باطنی و عقلانی در طول هم اند. یعنی دو بهشت حسی«جنات و نهر» و غیر حسی«مقعد صدق» در طول هم اند و یکی بر دیگری تکیه می کند. بهشت حسی پرهیزگاران درون بهشت غیر حسی و عقلی است که محیط بر آن است.

ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که خداوند در قرآن کریم دو گونه بهشت را تصویر کرده است:
1.بهشت حسی و جسمانی و ظاهری: در آن از نعمت های مادی مانند درخت و باغ و خوراکی و امثال اینها سخن می گوید.
2. بهشت غیبی و باطنی و عقلانی: در این بهشت غیر حسی ، از کامیابی های معنوی ، علمی و عقلی سخن به میان می آید:

« إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ* فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»« فَادْخُلِی فِی عِبَادِی* وَادْخُلِی جَنَّتِی»« وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
این دو گونه بهشت در طول هم اند. یعنی دو بهشت حسی«جنات و نهر» و غیر حسی«مقعد صدق» در طول هم اند و یکی بر دیگری تکیه می کند. بهشت حسی پرهیزگاران درون بهشت غیر حسی و عقلی است که محیط بر آن است. بنابراین جنات موعود مومنان از گونه نخست یعنی حسی و جسمانی است، بهشت برتر و رضوان نیز ویژه مومنان خاص است. البته این مومنان خاص و یگانه های اهل ایمان در بهره مندی از بهشت حسی و لذت های ظاهری با مومنان عادی مشترک اند، اما بهره ای که خاصان از بهشت رضوان می برند، نیکان و مومنان عادی ندارند و به این مقامات نمی رسند. بنابراین خاصان از دو نعمت بهره می برد و مومنان عادی تنها از یک نعمت.
اما از آنجا که اصل نظام آخرت با نظام دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژه دنیایی توان تفسیر کنه آنرا ندارد؛ چنانچه جنین در رحم مادر توان درک واقعیت های خارج از رحم را ندارد، از اینرو قرآن در موارد بسیار به مثال و نمونه اکتفا کرده و در بیان ویژگی های بهشت و جهنم بیشتر به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل درک است پرداخته، با بیان نمونه هایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک به ذهن ساخته است و چون انسان در جهان مادی لوازم و اشیا و نعمت های مادی را درک می کند، قرآن نیز از باب ذکر مثال بیشتر به این نوع نعمت ها پرداخته، می فرماید: « مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا». و گرنه چنانچه اشاره شد نعمت هایی نیز در بهشت فراهم شده که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» هیچکس نمی‏داند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمها می‏گردد برای آنها نهفته شده، این جزای اعمالی است که انجام می‏دادند. بنابراین برای پرهیزگاران کامل مقام هایی است که اوج آنها نامعلوم است ، چنانچه برای تبهکاران نیز درکاتی است که عمق حفره آن معلوم نیست و کیفیت تعذب نفس پلید آنها در آن حفره معلوم نیست، چنانچه جمله « وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ» آنچه تصورش را نمی کردند از جانب خدا برایشان اشکار شد ، از چنین مکان سحیقی خبر می دهد. اما بیان این معانی و مفاهیم برای انسان محصور در ماده امکانپذیر نیست.

منبع:

تفسیر موضوعی قرآن کریم، معاد در قرآن، عبدالله جوادی آملی،  اسراء، 1381، ص231-232

 

چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفی است؟

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با وصیت اخفاء قبر مقدسشان ،نشان دادند که از دست حاکمان زمان ،ظلم ها

وستم های فراوان کشیدند وآن هنگام که با جسمی رنج دیده، قلبی تفت دیده و روحی غضب ناک وخشمگین بر

ستمگران و غاصبان زمان ،در بستر شهادت آرمیدند :

               راضی به شرکت سر دمداران غاصب در مراسم تجهیز و تدفینشان نمی باشند.

آری!

موضوع اختفای قبر  حضرت فاطمه زهر(سلام الله علیها) ، نشانه جاودانگی غضب صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

بر ابوبکر بوده است و یک سند زنده بر بطلان مکتب خلفا و نیز ویرانگر مکتب های فکری برخاسته از این

حکومت  نامشروع می باشد.

 

                                              به چه علت باید پاره تن پیامبر،

                                مخفیانه دفن گردد و آثار قبرش محو شود؟

                              یا چرا باید قدر و منزلت دختر بهترین مردمان

                                 مجهول باشد و قبرش نامعلوم بماند؟

 

منبع:شعله های همیشه/ص36

برایش صادقانه می نویسم؟

 

یکی می پرسد، اندوه تو چیست؟

سبب ساز و سکوت مبهمت کیست؟

 برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد، ولی نیست.

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست.

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

بی تو هر روز مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق

توسکوت می کنی و سکوت تو جواب همه مسئله هاست.

“:  عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است که

چرا بعضی ها این قدر دیر دلشان برای امام زمان(علیه السلام) تنگ می شود.”

        

          تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا له الفداء

                                                       صلوات…

 

منبع:دلنوشته یکی از طلاب

اهمیت تسبیحات حضرت فاطمه (سلام الله علیها)...

امام باقر(علیه السلام) فرمودند:

خداوند به ستایشی برتر از تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) عبادت نشده است، اگر چیزی از این برتر بود، پیامبر

اکرم(صلی الله علیه وآله) به فاطمه(سلام الله علیها) هدیه می داد.

تسبیح حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ذکر کثیر است و کسی که آن را بگوید گویی خداوند را ذکر کثیر گفته است.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

هر روز بعد از هر نماز تسبیح فاطمه (سلام الله علیها) رابگویید که اجرش مانند هزار رکعت نماز در روز است.

 

منبع:صدیقه شهیده/ص176

بهترین عبادت؟؟؟


امام صادق علیه‌السلام: اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى‌برد.
امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند:

و لو كَانَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عِبَادَةٌ تَعَبَّدَ بِهَا عِبَادُهُ الْمُخْلَصُونَ أَفْضَلَ مِنَ الشُّكْرِ عَلَى كُلٍّ لَأَطْلَقَ لَفْظَةً فِيهِمْ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ بِهَا فَلَمَّا لَمْ يَكُنْ أَفْضَلُ مِنْهَا خَصَّهَا مِنْ بَيْنِ الْعِبَادَاتِ وَ خَصَّ أَرْبَابَهَا فَقَال‏ “وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور"*.

اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى‌برد،
اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از ميان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ويژه گردانيد و فرمود: «واندكى از بندگان من سپاسگزارند».

منبع:
*سوره سبا، آیه 13

 

همه هلاک می شوند ... الا...

روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا کند، گویا همین دعا برای فرج، یک امید واری است و یک ارتباط روحی است  با صاحب دعا.

و همین، مرتبه ای از فرج است.

خدا می داند در دفتر امام زمان (علیه السلام) جزو چه کسانی هستیم!

کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز( دوشنبه و پنج شنبه) به او عرضه می شود.

همین قدر می دانیم آن طوری که باید باشیم نیستیم.!

 

منبع: پرده نشین/194

 

چیزی که تو را از حرارت جهنم حفظ کند!

صباح سیابه می گوید:

حضرت صادق(علیه السلام) فرمود:

به تو یاد ندهم چیزی را که وجودت را از حرارت جهنم حفظ کند؟

عرض کردم : چرا، فرمود: بعد از طلوع فجر صد بار بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: صدای خود را در صلوات  بر من بلند کنید، که از بین برنده نفاق است.

هر کس یک بار بر من صلوات بفرستد، در قیامت بر سر و بر راست و چپ و زیر و بالا و در جمیع اعضایش نور قرار دهد.

هر گز وارد آتش نمی شود آن کس که بر من صلوات بفرستد.

 

منبع:صلوات سپر بلایا/ص 58

مقام فاطمه(سلام الله علیها)...

مقام فاطمه(سلام الله علیها) در خور آن است که عقول برجسته انسان های بزرگ در اصلی ترین رشته های تفکرات

ایشان بیندیشند و زبان فصیح ترین و بلیغ ترین گویندگان، شعرا و سرایندگان آن اندیشه ها را در غالب کلمات

بیاورند.

از خود پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که پدر و مربی این مخدره بزرگوار بود تا امیرالمومنین(علیه السلام) که

همسرش بود. و تا فرزندان او ائمه معصومین (علیه السلام) هر کدام راجع به حضرت زهرای اطهر هفت جمله ای

سخن گفته اند.

آن را با زبان تعظیم و ستایش بیان کردند و این نشان دهنده مقام والا و توصیف ناشدنی آن حضرت است.

این دختر که در هنگام شهادت هجده ساله بود آن قدر به نماز می ایستاد و عبادت می کرد که پاهای مبارکش ورم

می کرد.

این دختر در دوران سخت برای پیامبر فرشته نجات بود.

فاطمه را زهرا نامیدند چون روزی سه بار در چشم علی بان ابیطالب علی (علیه السلام) می درخشید.

 

منبع:پی نوشتهای ستودان و ستایشگران

مادر....

شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد…

کوچه در آتش در داشت جهنم می شد…

بین در و دیوار، انگار زنی جان می داد…

جان به لب از غم او عالم و آدم می شد..

لا اقل کاش دل ابر برایش می سوخت…

بلکه از آتش پیراهن او کم می شد…

زن در این برزخ پر خم چه رنجی برده است…

بیست یالش نشده داشت قدش خم می شد…

 

منبع:روضه های شیخ حسن آقا امیری

فلسفه آفرینش زن از نگاه قرآن چیست؟


1.عبودیت و کمال: در مطلب اول، یعنی فلسفه آفرینش زن به عنوان یک انسان، می توان عبودیت و رسیدن به کمال را به عنوان فلسفه وجودی برای او طرح کرد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونَ» 1چرا که واژه انس در این آیه زن و مرد را در بر می گیرد.
اما مطلب دوم یعنی هدف از آفرینش زن در برابر مرد چیست؟
2. بقای نسل بشر: دستگاه آفرینش برای حفظ بقای خود نیازمند حفظ بشر و تولید نسل است؛ یعنی همکاری و تعاون مرد و زن. این هدف هم خلقت مرد در برابر زن را مدنظر قرار می دهد و هم خلقت زن در برابر مرد را. به عبارت دیگر دو جنسی بودن آفرینش انسان به منظور حفظ نسل بوده است. بنابراین زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه شکوفایی و پرورش یکدیگر هستند، به گونه ای که هر یک بدون دیگری ناقص است. برای آنکه این طرح عملیاتی شده و جسم و جان آنها بهتر به هم بپیوندد، تفاوت های جسمی و روحی در میان آنها قرار داده شده است و همین تفاوت هاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می کند. اما این جذب و علاقه بین زن و مرد مانند علاقه به اشیا نیست که از خودخواهی ناشی می شود. یعنی انسان اشیا را برای خود می خواهد و می خواهد آنها را فدای آسایش خود کند. اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آرامش دیگری را می خواهد. این همان چیزی است که قرآن کریم از آن به نام های «مودت و رحمت» یاد کرده است.[2]


3. آرامش و مودت: بنابراین هدف سوم را می توان رسیدن به آرامش و مودت دانست، که در این آیات به آن اشاره شده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»[3]؛ «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا»[4].خدای سبحان زن را برا ی آرامش مرد آفرید، چنانچه آفرینش مرد در سایه سکینت با همسر معنا می یابد.[5] یعنی مرد به تنهایی یا زن به تنهایی آرامش و مودت را درک نمی کرد و خداوند از خلقت این دو جنس و زن در کنار مرد این هدف مهم را مد نظر قرار داده است. در واقع ازدواج موجب آرامش زن و مرد هر دو می شود ، نه اینکه فقط زن موجب آرامش و سکونت مرد شود. ولی شیوه قرآن کریم در بیان این امور عفیفانه و مودبانه است، مثلا برای رعایت ادب در هیچ آیه ای به زن ها مردهای بهشتی را وعده نداده، در حالیکه آنها هم از این نعمت برخوردارند و در بهشت همسرانی دارند، درباره آرامش زن و مرد نیز این مساله رعایت شده، هم ادب را و هم حرمت خانوادگی را یادآور شده و پاس داشته است.[6]


بنابراین می توان گفت فلسفه آفرینش زن با آفرینش مرد تفاوت ندارد. هر دو در نگاه اصلی برای عبودیت و کمال خلق شده اند و در کنار این هدف، دو جنس بودن آنها به خاطر حفظ بقای نسل و رسیدن به آرامش و محبت است. در واقع در این نوع مباحث زن و مردی در کار نیست و بدن جامه روح انسان است، چون محور اصلی کلام خدا در آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»[7] جان آدمی است نه جنسیت او؛ حقیقت و انسانیت انسان همان روح اوست که مجرد است و زن و مرد ندارد.[8] بنابراین هدف از خلقت هر دو نیز رسیدن به کمال و عبودیت و در نهایت رسیدن به حیات طیبه است. اما در مسیر رسیدن به این هدف هر یک وظایفی را برعهده دارد که با دیگری متفاوت و همراستا با جنسیت و بدن ایشان است.


منبع:
[1] . جن و انس را بیافریدم ؛ مگر این که تنها مرا عبادت کنند . زاریات ، 56
[2] . نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا،1376، ص168-169
[3] . و از نشانه‏ هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. روم، 21
[4] . اوست آن کس که شما را از نفس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد. اعراف،189
[5] .تسنیم: تفسیر قرآن کریم، عبدالله جوادی آملی،قم، اسراء،1392، ج31،ص486
[6] . زن در قرآن،هاله حسینی اکبر نژاد،زهرا شوشتری،دفتر نشر معارف،1394، ص103؛ تسنیم، ج31،ص496
[7] . هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه‏ اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏ دادند پاداش خواهیم داد. نحل،97
[8] .تسنیم،ج31،ص499

ملاقات پدر و دختر در بهشت

 

آن بانوی بزرگوار از رسول خدا پرسیدند: «یا ابت القاک یوم القیامه »در روز قیامت کجا زیارتت کنم ؟پیامبر (صل الله علیه واله وسلم)فرمودند: فاطمه جان! کنار در استان بهشت در حالی که پرچم «حمد»را به همراه دارم  و آنجا به درگاه الهی شفاعت امتم را می کنم ….

عرض کرد پدر جان !!اگر شما را آنجا ملاقات ننمودم؟؟فرمودند:مرا کنار حوض کوثر ملاقات میکنی. در حالی که امتم را سیراب می کنم. باز هم سوال کرد پدر جان اگر آنجا هم ملاقاتتان نکردم؟کنار پل صراط مرا ملاقات میکنی در حالی که ایستادم ومی گویم : با الها!امتم را به سلامت دار. دگر بار پرسید پدر جان اگر شما را آنجا لاقات ننمودم؟پیامبر خدا(صل الله علیه واله وسلم)فرمودند:مرا بر کنار جهنم ملاقات میکنی در حالی که شعله وآتش آن را از امت خویش دور می کنم فاطمه از این بشارت شادمان ومسرور شد ….

منبع:

امالی صدوق/ص166 و بحارالنوار/ج43/ص21

دلبستگی!!!!

چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند

امام حسن عسگری (ع) فرمودند:
ما أقبَحَ بِالمؤمِن أَن تَکوُن لَه رَغبَة تَذِلَهی
چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند.

منبع:
(تحف العقول ، ص 520)

محل زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها پس از ازدواج کجا بود؟

یکی از انصار به نام حارثه بن نعمان خانه‌اش را که نزدیک، خانه پیامبر خدا و مسجد النبی بود به امیرمومنان و فاطمه زهرا سلام الله علیهما داد و بدین صورت آنان نزد پیامبر خدا آمدند و تا پایان عمر در همان جا زندگی کردند.

پس از ازدواج امیرمومنان و حضرت زهرا سلام الله علیها آنان در محلی دور از پیامبر خدا زندگی می‌کردند چرا که آن حضرت مکانی بهتر از آن برای زندگی پیدا نکرده بود. با گذشت مدتی پیامبر خدا از آنان خواست تا مکانی نزدیک ایشان بیابند و نزد او باشند.
این خبر به گوش یکی از انصار به نام حارثه بن نعمان رسید و او خانه‌اش را که نزدیک، خانه پیامبر خدا و مسجد النبی بود به امیرمومنان و فاطمه زهرا سلام الله علیهما داد و بدین صورت آنان نزد پیامبر خدا آمدندفرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرمومنان علیه السلام در این منزل به دنیا آمدند. پیامبر خدا روزهای بسیار، بر در این منزل می‌ایستاد و آیه تطهیر را که در شأن آنان بود را تلاوت می‌فرمود. این همان منزلی است که صدیقه طاهره سلام الله علیها تا پایان عمر در آن ماندند.

منبع:

. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص22

در آمد فدک بسیار فراتر از نیازهای حضرت زهرا سلام الله علیها بود

. از سویی دیگر در جامعه مسلمانان آن روز نیز نیازمندان بسیاری وجود داشت،
 همچنین با توجه به اینکه امکان حضور فعال آن حضرت در تدبیر اقتصادى آن سامان (به دلیل فاصله زیاد آن با شهر مدینه) وجود نداشت.
فاطمه زهرا سلام الله علیها، در زمان حیات پدر بزرگوارش اختیار «درآمد» را کلاً به پدر واگذار کرد تا خود هر گونه صلاح مى ‏داند مازاد درآمد آن را مصرف کند.
واگذار کردن درآمد آن سرزمین به پیامبر خدا بدین معنا نیست که انجام امور مربوط به آن سرزمین نیز بر عهده پیامبر بوده چرا که به تصریح منابع تاریخی انجام امور مربوط به کارگزاران و کارگران حاضر در آن سرزمین بر عهده امیرمومنان علی علیه السلام بود و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تنها امور مالی آن جا را به نحو وکالت تام الاختیار از جانب دختر گرانقدرش انجام مى ‏داد.

منبع:

فدک فى ‏التاریخ، ص‏187.

چگونه دعاکنیم که به اجابت برسد؟

کسی آید… کسی می آید… کسی دیگر… کسی بهتر… کسی که مثل هیچکس نیست

نکته!!!!!!!!!!!گاهى افراد از روى عدم توجه و بى علمى ،دعاهایى مى کنند که از نظر

حفظ نظام عالم عملى نیست و ائمه معصومین علیهم السلام در مواقعى

به افراد تذکر داده اند

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است :

آن کس که دعا مى کند نگوید: بارالها! مرا محتاج به هیچ یک از مخلوقین

خود منما، زیرا انسانى نیست مگر آنکه محتاج به مردم است. اگر مى خواهد

 دعاى صحیح بنماید بگوید: خداوندا! مرا به اشرار خلقت محتاج منما.

در جمله دوم مى فرماید: کسى نگوید: خدایا! از فتنه و امتحان به تو پناه

مى برم ، زیرا آزمایش مردم قطعى است و حتما همه افراد در زندگى باید

 مورد آزمایش قرارگیرند، بلکه در مقام دعا بگوید: خدایا! از آن امتحاناتى که

موجب لغزش مى شود و باعث گمراهى و کجروى انسان مى گردد به تو پناه

مى برم .

منبع:

(سفینه البحار، جلد اول، ص 447)

بنده خدا بودن یعنی.....

بنده بودن، یعنی بند به خدا بودن،که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل

در نابودی ما مؤثر خواهد بود…

پول، قدرت، شهرت، زیبایی و… تا بند به خداییم، برای رشد ما، مفید و بسیار

خوب است اما به محض جداشدن بند بندگی،همه آن عوامل باعث تباهی و

فسادمان می شود.

امام جواد علیه السلام:
مَن اِنقَطَعَ الی غَیرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلَیهِ.

کسى که به غیر خدا تکیه کند، خدا وى را به ھم او، وامى گذارد.

منبع:
(دررالباهرة ص 39)

تا حالا خدا غافلگیرتان کرده است؟


گرچه در هر یک از نعمت های خدا، دنیایی از اعجاب و شگفتی نهفته است؛ امّا شکل اختصاص بعضی رزق ها، شگفتی مضاعف دارد و کاملاً غافلگیر کننده و خارج از محاسبات عادّی، نصیب انسان می شود. آری! روزی های غافلگیرکننده!

 انسان به عنوان شریفترین مخلوقات الهی، همانند دیگر موجودات، بر سر سفره نعمت های خالق بی همتا نشسته؛ و حتّی قدرت شمارش نعمتهایش را ندارد! چنانچه خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ؛ و اگر نعمت‏[هاى‏] خدا را شماره کنید، آن را نمى ‏توانید بشمارید. قطعاً خدا آمرزنده مهربان است‏.

وسعت و پیچیدگی خلقت انسان به خصوص با داشتن ابزارهای منحصر به فردی چون جسم و روح و عقل[به طور همزمان] و قدرت اعجاب برانگیز اختیار و نیز، خلق شدن تمام نعمت های این دنیا برای او [هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً؛ اوست آن کسى که آنچه در زمین است، همه را براى شما آفرید.، همه و همه؛ نشانگر وسعت نیاز انسان است. نیاز به بی نهایت! لذا فرمود: یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید؛ اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بى‏نیازِ ستوده استخلاصه اینکه متکفّل روزی همه، خداست: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین‏؛ خداست که خود، روزى‏بخشِ نیرومندِ استوار است

منبع:

(نحل؛ 18)،. (ذاریات؛ 58)

تکیه گاه شما در زندگی چه کسی است؟

دانه ها هر چه دارند از خاک است و باید بر همان خاک تکیه زده تا سبز شده و به ثمر بنشینند وگرنه هر چیز را جز خاک تکیه گاه خود قرار دهند ممکن است سبز شوند اما بی ثمر و بی حاصل می مانند.

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟درست مثل انسان ها … اگر انسان ها به خودشان تنها متکی باشند ممکن است توانایی هایی کسب کنند اما این ها با دوام نبوده و تنها می توانند چند صباحی ما را سبز و خرم نگه دارد اما دیری نمی پاید که خشک و بی مایه می شویم، این است که قرآن تکیه و تأکید دارد که: وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»  بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید.اگر می خواهیم که بلند شویم، عزیز و با عزت و رفیع باقی بمانیم، باید به تکیه گاهی رفیع و قدرتمند تکیه دهیم؛ تکیه گاهی که با بلند شدن ما نه تنها خم نشود بلکه ما را برای بلند شدن کمک کند درست شبیه گیاهان پیچک که بر بلندی ها سوار می شوند و راه را طی می کنند.و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»  افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنند.در جایی دیگر نیز می فرماید: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانَاً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» مؤمنان کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان مى‌گردد و آنگاه که آیات او بر ایشان خوانده مى‌شود، ایمانشان افزون مى‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.

ناامیدی و بی حاصلی با تکیه بر غیر خدا

تکیه بر غیر خدا داشتن و توکل بر غیر او نمودن حاصلی جز نومیدی و ندامت و حسرت و حیرانی هیچ در پی ندارد.

خداوند مى‌فرماید: «اَلَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ …» آیا خداوند براى بنده‌اش کافى نیست؟!در جاى دیگر مى‌فرماید: «قُلْ اَغَیْرَ اللّهِ اَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَ الأرْضِ …»  بگو آیا غیر از خدا را ولىّ خود انتخاب کنم در حالى که او آفریننده آسمانها و زمین است؟و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنندبه واقع هم این گونه است و خود با چشم دیده ایم که در هر ماجرایی بر خداوند با ترتیب همه ی مقدمات و شرایط توکل کرده ایم جز نتیجه ی خیر برایمان نداشته و بالعکس آن جایی که ذره ای دل هایمان از توکل بر او دور شده جز خسارت و زیان چیزی برایمان حاصل نشده است.در «عدة الدّاعى» از حضرت صادق (علیه السلام) (از طریق پدرانش و ایشان نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) روایت شده است که فرمود: «أوحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ اَنْبِیائِهِ فى بَعْضِ وَحْیِهِ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى لأَقْطَعَنَّ أمَلَ کُلِّ آمِل، أَمَلَ غَیْرى بِالْیَأْسِ وَ لأَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذِلَّةِ فى النّاسِ وَ لأَبْعِدَنَّهُ مِنْ فَرَجى وَ فَضْلى، أَیُأَمِّلُ عَبْدى فى الشَّدائِدَ غَیْرى، وَالشَّدائِدُ بِیَدى وَ یَرْجُو سِوایَ وَ أَنَا الْغَنىُّ الْجَوادُ بِیَدِى مَفاتیحُ الأبْوابِ وَ هِىَ مُغْلَقَةٌ وَ بابِى مَفْتوُحٌ لِمَنْ دَعانِى؟»

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟

 منبع:

محمدرضا رنجبر-کتاب باران ،حکمت؛ 1385،

شاید افزون از حیا ورزی یعنی چه .....

اسما می گوید: فاطمه فرمود: «برایم آب بیاور»آب را آوردم واو خود را به بهترین وجه خود را شست. بعد گفت: «لباس تازه ام را بیاور»لباس را اوردم و او پوشید و گفت: « زیر انداز مرا وسط اتاق پهن کن»آن چه را گفت انجام دادم و او رو به قبله دست هایش را زیر گونه هایش قرار داد و به پهلو خوابید وگفت«اجل من رسیده است ومن خود را پاکیزه کرده ام، پس نباید کسی مرا بی پوشش کند(شاید افزون از حیا ورزی،به این جهت که سیاهی و شکستگی بدنش دیده نشود)این را گفت و از دنیا رفت..

منبع:

نوریه آسمانی، مسجد جامعی،ص114

سخن گفتن با مادر !!!!!!!

معجزات و کرامات حضرت زهرا (سلام الله علیها)از هنگامی که در شکم مادر بود آغاز میشود ، از همان هنگامی که زنان مکه مادرش را که با یتیمی بی چیز ازدواج کرده بود ، تنها گزارده بودند ، او در همان تنهایی به غربت مادر مونس او بود و او را تسلی می داد و با وی سخن می گفت…

و آن گاه که به دنیا آمد نوری شرق و غرب عالم را فرا گرفت و تمامی خانه های مکه را پوشانید و در هنگام تولد هم لب به سخن گشود و به وحدانیت خدا ونبوت پدر وامامت شوهر و فرزندانش گواهی داد .حتی علمای اهل سنت هم به این مهم اشاره می کنند که حضرت زهرا (سلام الله علیها)پس از تولد سر به سجده گزارده و انگشتان خود را از زمین بلند کرد …..

منبع:

بحار النوار/ج43/ص2

بعضـﮯ كارها "واجب" نيست...مثل


.فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا : پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.{احزاب/ 33-32}

.امام صادق(ع) فرمود:«رسول خدا بر زنان سلام می کرد و آنان نیز پاسخ می دادند و امیرالمؤمنین نیز بر زنان سلام می کرد و سلام کردن به زنان جوان را نمی پسندید و می فرمود: می ترسم از صدای او خوشم آید که در این صورت گناهی که نصیبم می شود، بیش از پاداشی باشد که از سلام کردن نصیبم می گردد.»

بانـوي سرزمين من!
بـ‌ه خاطر بسپار

صدايت “دلنشين” است

قشنگ نيست بر هر دلـﮯ نشستن

بــرادر دينـﮯ من!

فراموش نكن

بعضـﮯ كارها “واجب” نيست

مثل سلام كردن

منبع:

{وسائل الشيعه ، ج 20،ص234،ح3}

تا به حال خدا را امتحان کرده اید؟

آدم های دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد.

این حسی که گاهی آدمی را قلقلک می دهد که باید برای دل کسی کاری بکنیم را چگونه ارضا کنیم؟

در زندگی حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که از لذتی و یا کاری که مورد علاقه شما بوده اما چون معشوق شما، همسر شما یا فردی که برای شما عزیز است، آن را دوست نداشته، شما آن را ترک کرده اید … این چشم پوشی شما از آنچه دوست دارید گاهی به نظر آن طرف رسیده و برایتان جبران کرده، یا حتی زبانی از شما تشکر کرده که در این صورت خیلی خوب و خوشایند است و انسان از کار و چشم پوشی اش خوشحال می شود اما گاهی این چشم پوشی از لذت و چیزی که به خاطر دیگری آن را ترک کرده ایم هیچ بازخوردی برایمان پیدا نمی کند؛ یعنی طرف یا اصلا متوجه این گذشت ما به خاطر او نشده و یا متوجه شده اما اصلا به روی خودش نمی آورد و یا حتی انقدر گستاخ است که این کار را هیچ می داند و از ما باز طلبکار است …کسی که برای رضای خدا کار می کند هر گز مغبون و متضرر نمی شود چرا که برای کسی کار می کند که سریع الحساب است؛ انَّ اللّهَ سَریعُ الحِساب: خداوند سریع الحساب است.  و ذره ای از عمل خیر هم از چشمش نمی افتد: وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ و یا مثل انسان ها دچار فراموشی نمی شود.
بله آدم ها دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد. پس چه کار کنیم؟ این حسی که گاهی آدمی را قلقلک می دهد که باید برای دل کسی کاری بکنیم را چگونه ارضا کنیم؟

داستان شیخ رجبعلی خیاط

جناب شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: در ایام جوانی حدود ۲۳ سالگی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می تواند چندین دفعه تو را امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده، به خاطر خدا صرف نظر کن و  در برابر گناه آماده صبر کن، سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترک کرده و بر آن صبر کردم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.و این گونه است که در روایتی رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاداش صبر بر معصیت را این گونه بیان می کنند: ...صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِیَةِ، … وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَعْصیةِ کَتَبَ اللّهُ لَهُ تِسْعَ مِأَةِ دَرَجَة مَا بَینَ الدَّرَجَةِ اِلىَ الدَّرَجَةِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الاَرْضِ اِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ; ... صبر بر معصیت  … و هر کس صبر بر معصیت کند، خداوند نهصد درجه برایش مى نویسد که فاصله هر یک با دیگرى، همانند فاصله منتهاى زمین تا منتهاى عرش خداست». و آنگاه رجبعلی دلیرانه، همچون یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می ‌کند و از آلوده شدن به گناه اجتناب می‌ ورزد و به سرعت از دام خطر می گریزد، این کفّ نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد، بگونه ای که به گفته برخی دیده برزخی او باز می ‌شود و آن چه را که دیگران نمی ‌دیدند و نمی شنیدند، می ‌بیند و می ‌شنود، به طوری که برخی اسرار برای او کشف می ‌شود.بله تا می توانیم برای خدا کار کنیم، برای خدا در برابر حرام های آماده صبر کنیم … اگر در ظاهر داریم برای کسی قدم بر می داریم نیت را خدایی کنیم و بگوییم خدایا من با تو معامله می کنم و می دانم کسی که با تو معامله کند شکست نمی خورد … کسی که برای خدا کار کند در سختی ها صبر می کند، در رفاه صبر دارد، در انجام گناه و لذت های گناه صبر می کند و  این گونه می شود که خداوند در قرآن از آنان این گونه سخن می گوید و پاداش می دهد:سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ(فرشتگان در قیامت به آنان مى گویند:) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، چه نیکوست عاقبت آن سراى جاویداناُولَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَ یُلَقَّونَ فِیهَا تَحِیَّةً وَ سَلاماً آنها (عباد الرَّحمن) هستند که درجات عالى بهشت، در برابر شکبیایى و صبرشان به آنان پاداش داده مى شود و در آن با تحیّت و سلام رو به رو مى شوند.«وَ بَشِّرِ الصَّابِرین… أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون‏‏»

در روایتی رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاداش صبر بر معصیت را این گونه بیان می کنند:صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِیَةِ، … وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَعْصیةِ کَتَبَ اللّهُ لَهُ تِسْعَ مِأَةِ دَرَجَة مَا بَینَ الدَّرَجَةِ اِلىَ الدَّرَجَةِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الاَرْضِ اِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ; ... صبر بر معصیت  … و هر کس صبر بر معصیت کند، خداوند نهصد درجه برایش مى نویسد که فاصله هر یک با دیگرى، همانند فاصله منتهاى زمین تا منتهاى عرش خداست»

منبع:

رضوان الهی

شیخ رجبعلی خیاط چگونه خدا را امتحان کرد؛ افکار نیوز،1394/06/25

تزیین بهشت .....

پس از اخذ رضایت دختر رسول خدا (صل الله علیه و اله و سلم)به علی (علیه السلام)گفت: ای علی!بعضی وقت ها رسیده است که تورا مژده دهم، قبل از آمدن تو ، جبرئیل آمد وخبر ازدواج شما را من داد ؛ در حالی که دستش، دسته های گل میخک و سنبل بود پرسیدم این گل ها برای چیست؟ گفت: این از گل های جشن عروسی علی (علیه السلام)و فاطمه(سلام الله علیها)در بهشت است امروز خدای متعال به فرشتگان دستور اذین بندی بهشت را داد و فرمود؛جای جای بهشت را بیارایند و در فضای آن عطر افشانی کنند و حواریان با خواندن «طه»«یس»سرود شادی بخوانند

ندایی از جانب خداوند بر خواست که امروز، روز جشن عقد علی بن ابی طالب است گواه باشید که من دختر فاطمه(سلام الله علیها)دختر محمد(صل الله علیه واله و سلم)را به ازدواج علی بن ابی طالب (علیه السلام)در آوردم. دستور عقد به دستور پیامبر خوانده شد و ندایی آمد که ای فرشتگان ای ساکنان بهشت! به علی و فاطمه تبریک بگویید….

منبع:

جلو های رفتاری حضرت زهرا ، ص150،151،

همین محبتی که داری، بار تو را می بندد!!!

 

 

شخصی از اهل بادیه خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) رسید و سئوال کرد: ای رسول خدا! قیامت چه وقت برپا می شود؟

پیامبر خدا به نماز ایستادند و پس از اقامه نماز فرمودند: کجاست مردی که از قیامت پرسید؟ مرد گفت: منم ای رسول خدا…

حضرت فرمود: تو که می پرسی  قیامت چه زمانی است، برای خود چه تهیه کرده ای؟

چه کار کرده ای؟؟؟ بارت را بسته ای؟؟؟

او گفت: ای رسول خدا!!!قسم به خدا که من عمل زیادی از نماز وروزه فراهم نیاورده ام… مگر اینکه خدا و رسول خدا را دوست می دارم.

حضرت فرمود:انسان با کسی است که دوستش می دارد.

تو رسول خدا را دوست می داری، بنابراین در روز قیامت، تو با خدا و رسول خدا هستی.

دیگر ناراحت نباش که عمل زیادی نداری. همین محبتی که داری بار تو را می بندند.

 

منبع:در محضر مجتهدی/ص 67

عجیب ترین چیز....

 

 

عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است…. که چرا بعضی ها اینقدر دیر دلشان برای امام زمان (علیه السلام) تنگ می شود.

 

خانه ام بی آتیش..دستهایم خالی….و نگاهم نگران…

می توانی تو بیا….سر این قصه بگیرو بنویس…

این قلم…. این کاغذ….

طاقتش را داری که ببینی…قلمت می شکند…کاغذت می سوزد.

طاقتش را داری که ببینی و نگویی از حق…

من دگر خسته شدم …می توانی تو بیااااا…

 

 

منبع:دلنوشته شهید صدیقی

 

 

 

الگوی اجتماعی یک مسلمان...!

 

مرجعیت فکری، فرهنگی
در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست. چنانکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:

«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»(1)

می شدند.»(2)

الف. بیان احکام شرعی بانوان:
زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس… .(3)

ب. حل اختلاف در مسائل دینی
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند. او که توانست حرف خود را اثبات کند، از این جهت خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: «اِنَّ فَرَحَ الْمَلائِکَةِ بِاسْتِظْهارِکِ عَلَیْها اَشَدُّ مِنْ فَرَحِکِ وَ اِنَّ حُزْنَ الشَّیْطانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِها اَشَدُّ مِنْ حُزْنِها؛(4) خشنودی فرشتگان از پیروزی تو بر او بیش از خشنودی تو می باشد، چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن می باشد.»

ج. بیان معارف الهی
از رسالتهایی که آن حضرت در اجتماع آن روز خود را عهده دار آن می دانست، بیان معارف الهی بود؛ هر چند حوادث بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کوتاهی عمر آن حضرت، جامعه را از کسب فیض بیشتر محروم ساخت.

ابن مسعود از بزرگان اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می گوید:

مردی به نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمد و عرض کرد: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی نزد شما گذاشته است که من نیز از آن بهره مند شوم؟ آن حضرت به خدمتکار منزل فرمود که برود آن دستمال ابریشمی را بیاورد. او هر چه به دنبال آن گشت آن را پیدا نکرد، حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: حتما آن را پیدا کن؛ زیرا به اندازه حسن و حسین علیهماالسلام برایم ارزش دارد. خدمتکار پس از جستجو آن را پیدا کرد، در آن صحیفه و نوشته ای بود که بر آن چنین نوشته شده بود:

«قال محمد النبی صلی الله علیه و آله : لَیْسَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ مَنْ لَمْ یَأْمَنْ جارُهُ بَوائِقَهُ. مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّه ِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ فَلایُؤْذی جارَهُ. وَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّه ِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرا اَوْ یَسْکُتْ. اِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الخَیِّرَ الْحَلیمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ یُبْغِضُ الْفاحِشَ الضَّنینَ السَّئّال المُلْحِف. اِنَّ الْحَیاءَ مِنَ الایمانِ وَ الایمانُ فِی الْجَنَّةِ وَ اِنَّ الْفُحْشَ مِنَ الْبَذاءِ وَ الْبَذاءُ فِی النّارِ؛(5)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد از مؤمنان نیست. هر کس به خداوند و روز قیامت ایمان دارد همسایه اش را آزار ندهد. کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد یا سخن نیکو بگوید یا سکوت کند. همانا خداوند انسان نیکوکار بردبار و پاکدامن را دوست دارد و انسان زشت کار بخیل و بسیار سؤال کننده و پررو را مبغوض دارد. همانا حیاء از ایمان است و ایمان نیز در بهشت جای دارد و فحش [و ناسزاگویی] از بی حیایی است و [آدم] بی حیا در آتش است.»

در مواردی بعضی از مؤمنان همسران خود را خدمت آن بانوی بزرگ می فرستادند تا پرسشهای خود را از محضر آن بزرگوار بپرسند، چنانکه مردی همسرش را فرستاد تا به نزد حضرت برود و از ایشان بپرسد که آیا او از شیعیان و پیروان شما می باشد یا خیر؟ او به حضور حضرت آمد و چنین پاسخ شنید که به شوهرت بگو: «اِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناکَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ فَاَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَاِلاّ فَلا؛ اگر به آنچه که به شما امر کرده ایم عمل می کنی و از آنچه که نهی کرده ایم دوری می کنی، از شیعیان ما هستی وگرنه خیر.»

مرد بعد از شنیدن پاسخ آن حضرت مضطرب شد و به خود گفت: وای بر من، چه کسی پیدا می شود که از گناه و خطا به دور باشد؟ پس من همواره در جهنم خواهم بود؛ زیرا هر کس از شیعیان آنان نباشد در آتش جهنم جاودان است.

همسرش به حضور حضرت برگشت و سخنان شوهر را بازگو کرد. حضرت فرمودند:

«قُولی لَهُ لَیْسَ هکَذا، شیعَتُنا مِنْ خیارِ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کُلُّ مُحبّینا وَ مُوالی اَوْلیاءِنا وَ مُعادی اَعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا. لَیْسُوا مِنْ شیعَتِنا اِذا خالَفُوا اَوامِرَنا وَ نَواهینا فی سائِرِ الْمُوبِقاتِ وَ هُ مْ مَعَ ذلِکَ فِی الْجَنَّةِ وَ لکِنْ بَعْدَما یُطَهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهمْ بِالْبَلایا وَ الرَّزایا اَوْ فی عَرَصاتِ القیامَةِ بِاَنْواعِ شَدائِدِها اَوْ فِی الطَّبَقِ الاَْعْلی مِنْ جَهَنَّم بِعَذابِها اِلی اَن نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنا وَ نَنْقُلَهُمْ اِلی حَضْرَتِنا؛(6)

کنیم.»

ایثار و انفاق
با هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه، مسلمانان و پیروان حضرت نیز به این شهر مهاجرت کردند، تنگناهای اقتصادی و سیاسی مسلمانان را در شرایط بسیار سختی قرار داد، انصار هر چه داشتند به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله در نهایت اخلاص و فداکاری با مهاجران تقسیم کردند، غنیمتهای جنگی نیز که گاهی به دست می آمد آنقدر نبود که نیاز جامعه نو پای اسلام را بر طرف سازد، پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله مسلمانان و فقرای مسلمان را بر خود و خانواده و بستگانش ترجیح می داد، و علی و فاطمه علیهماالسلام نیز در اجرای این رسالت اخلاقی، اجتماعی بیش از توان معمول بر خود سخت می گرفتند. آنها علاوه بر تحمل مشکلات طاقت فرسا، در ایثار و انفاق نیز بر همه پیشی گرفته بودند.

خانه فاطمه علیهاالسلام محل مراجعه نیازمندان و فقیران بود، هر کس به آنجا مراجعت می کرد ناامید برنمی گشت، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در موارد زیادی نیازمندان را به ایشان ارجاع می داد.(7)

است، لباسم بپوشان، تهیدستم، بی نیازم فرما.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ما اَجِدُلَکَ شَیْئاً، اِنْطَلِقْ اِلی مَنْزِلِ مَنْ یُحِبُّ اللّه َ وَ رَسُولَهُ وَ یُحبُّهُ اللّه ُ وَ رَسُولُهُ، یُؤْثِرُ اللّه َ عَلی نَفْسِهِ، اِنْطَلِقْ اِلی حُجْرَةِ فاطِمَةَ؛

«چیزی برای تو نمی یابم، به در خانه کسی برو که هم او خدا و رسولش را دوست دارد و هم خدا و رسولش او را دوست دارند، او خدا را بر خودش مقدم می دارد، برو به خانه فاطمه علیهاالسلام .»

آنگاه پیامبر به بلال فرمود که او را به منزل فاطمه علیهاالسلام برسان. بلال با او آمد و قضیه را به عرض زهرای مرضیه علیهاالسلام رساند. حضرت زهرا علیهاالسلام گردن بندی را که دختر عمویش فاطمه دختر حمزه سیدالشهداء به او هدیه داده بود، از گردن درآورد و به آن مرد فقیر داد و فرمود: «خُذْهُ وَبِعْهُ فَعَسَی اللّه ُ اَنْ یُعَوِّضَکَ بِهِ ما هُوَ خَیْرٌ مِنْهُ؛(8) این را بگیر و بفروش. امید است خداوند در مقابل آن چیزی به تو دهد که از آن بهتر است.» همچنین ابن عباس نقل می کند:

سلمان فارسی برای آنکه چیزی خانه فاطمه علیهاالسلام محل مراجعه نیازمندان و فقیران بود، هر کس به آنجا مراجعت می کرد ناامید برنمی گشت، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در موارد زیادی نیازمندان را به ایشان ارجاع می داد.

برای عرب تازه مسلمان شده ای تهیه کند به خانه زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفت اما چیزی نیافت، چشمش به خانه حضرت زهرا علیهاالسلام افتاد و با خود گفت: اگر خیری باشد از خانه فاطمه علیهاالسلام ، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود. رفت و در خانه آن حضرت را کوبید و قضیه را به عرض ایشان رساند. آن حضرت فرمودند: «وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله بِالْحَقِّ نَبِیّا اِنَّ لَنا ثَلاثا ما طَعِمْنا وَ اِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ قَدِ اضْطَرَبا عَلَیَّ مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ …. وَلکِنْ لا اَرُدُّ الْخَیْرَ اِذا نَزَلَ الْخَیْرُ بِبابی؛ سوگند به آن کسی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق به پیامبری بر انگیخت، سه روز است که چیزی نخورده ایم و حسن و حسین علیهاالسلام از شدت گرسنگی می لرزیدند [تا اینکه خوابشان برد… .] اما خیری را که به در خانه ام آمده است برنمی گردانم.»

حضرت علیهاالسلام پیراهن خود را به سلمان داد تا ببرد و از شمعون یهودی مقداری خرما و جو بگیرد. سلمان آنها را گرفت و آورد. آن حضرت بلافاصله آنها را آسیاب کرد و نان پخت و به سلمان داد تا برای آن مرد فقیر ببرد. سلمان عرض کرد: یک قرص از این نانها را برای حسن و حسین بردارید. حضرت فرمودند: «یا سَلْمانُ هذا شَیْءٌ اَمْضَیناهُ للّه ِِ عَزَّوَجَلَّ لَسْنا نَأْخُذُ مِنْهُ شَیْئا؛(9) اینها را در راه خدای عزیز و بزرگ داده ایم، چیزی از آن را بر نمی داریم.»

منبع:

1. جعفر مرتضی العاملی، ماساة الزهراء، ص 53؛ ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 9، ص193 و 197.

2. همان، ص 54.

3. بحارالانوار، ج2، ص3.

4. همان، ص 8؛ الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص18، ح 15.

5. دلائل الامامه، ابن جریر طبری، ج 1؛ مستدرک الوسایل، ج 12، ص81؛ سفینة البحار، «انتشارات اُسوه»، ج 2، ص112.

6. بحارالانوار، چاپ ایران، ج68، ص155؛ نهج الحیاة، ص 217، ح 121.

7. مأساة الزهراء، ج 1، ص54.

8. بحارالانوار، ج 43، ص56 ـ 58، ح 50.

9. تفصیل این قضیه را ملاحظه کنید: بحارالانوار، ج 43، ص 69 ـ 75.

محبت و احترام پیغمبر نسبت به فاطمه(س)

عایشه می گوید:فاطمه در سخن گفتن شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.

وقتی پیغمبر وارد می شد آن حضرت دست فاطمه را می گرفت و می بوسید. هرگاه رسول خدا بر فاطمه

وارد می شد، به احترام پدر از جای بر می خواست و دست آن حضرت را می بوسید.

علی ابن ابیطالب از پیغمبر پرسید یا رسول الله مرا بیشتر دوست داری یا فاطمه را؟

فرمود:تو عزیز ترینی و فاطمه محبوبتر.

عایشه می گوید:به رسول خدا عرض کردم: یا رسول الله چرا وقتی فاطمه را می بوسی زبانت را در دهانش می کنی و مانند عسل میمکی؟

فرمود: وقتی به معراج رفتم از بهشت برایم تحفه آوردند.

آن را خوردم و نطفه فاطمه  بوجود آمد.

اکنون هر وقت مشتاق بهشت می شوم فاطمه را می بوسم.

 

منبع:

بانوی نمونه/151

سر گرمی به دنیا بی فایده نشانه روی گردانی از خدا

ناموری گفته است: از نشانه های  آنکه خدای تعالی از بنده ای روی بر تافته است،آن است که او را از چیزی سر گرم داردکه نه دنیایش سودمند افتد و نه دینش را  ونیز گفته اند: اگر خواهی ارزش خویش را بدانی ،بنگر! که به چیزی دل بسته ای …..

حکیمی را گفتند: کدام یک از دوستان خویش را دوست داری؟؟ گفت: آنکه تباهی از من دور کند و مرا تیمار داری کند و لغزشم را ببخشد…

 

منبع:

کشکول/شیخ بهایی/ص645

زید را درک نمی کنید و کم را سودی ندارد

از کتاب «روضه کافی»به حذف اسناد از « عبدالرحمان بن سیابة»روایت شده است که گفت: امام صادق(علیه السلام)را گفتم: فدایت شوم!مردم می گویند، توجه به احوال ستارگان حلال نیست و آن چیزی است که مرا خوش آید. اگر دینم را زیان دارد، پس آنچه که دینم را زیان دارد نخواهم، و اگر دینم را زیان نداردف به خدا که آن را دوست دارم ودوست دارم نگریستن به ان ها را …

امام فرمودند: چنانچه می گویند، برای دینت زیان ندارد. سپس گفت: شما به چیزی می نگرید که از زیاد نگریستن به آن چیزی درک نمی کنید و کم آن نیز شمارا سودی ندهد….

منبع:

کشکول/شیخ بهایی/ص454

می خواستی از دست امیر المومنین سیراب کنم؟؟...

راغب در محاضرات گوید: کسی در بغداد کوری دید که می گفت: آنکه مرا پولی دهد، خدا در رستاخیز او را از دست معاویه سیراب کند! آن کس گفت: از پی او رفتم، تا تنها شدیم. آنگاه سیلی محکمی به گوشش نواختم وگفتم: امیر المومنین(علیه السلام)را از حوض کوثر برگرفتی…گفت : می خواستی آن ها را به پول خردی از دست امیر المومنین(علیه السلام)سیراب کنم؟؟ نه..خداااا چنین نمی شود

منبع:

کشکول/شیخ بهایی/ص444

می توانی تو بیاااااا...

 

خانه ام بی آتش…دستهایم خالی…نگاهم نگران…

می توانی … تو بیاااا

سر این قصه بگیر و بنویس

این قلم … این کاغذ

طاقتش را داری که ببینی؟؟؟ قلمت می شکند…کاغذت می سورد.

طاقتش را داری که ببینی و نگویی …از حق.

من دگر خسته شدم…

می توانی تو بیاااا

 

منبع:

دلنوشته یکی از طلاب حوزه

حال مادرتان رو به را نیست.....

 
یابن الحسن ……….
موکول می کنم گله حجر را به بعد این روزها اصلا حال مادرتان رو به را نیست…………..

عقوبت برخی از گناهان در کلام امام صادق(ع)

گناهی که مانع استجابت دعا می شود و زندگی را تیره و تار می کند، نافرمانی از پدر مادر است

 امام صادق (ع)در مورد عقوبت هفت گناه می فرماید:
1.گناهی که نعمت ها را تغییر میدهد،
تجاوز به حقوق دیگران است.
2.گناهی که پشیمانی می آورد،
قتل است.
3.گناهی که گرفتاری ایجاد می کند،
ظلم است.
4.گناهی که آبرو می بَرد،
شرابخواری است.
5. گناهی که جلوی روزی را می گیرد،
زنا است.
 6.گناهی که مرگ را شتاب می بخشد،
قطع رابطه با خویشان است.
7.گناهی که مانع استجابت دعا می شود و زندگی را تیره و تار می کند،
نافرمانی از پدر مادر است.
منبع:

علل الشرایع ج ۲، ص

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اصل و اساس درخت رسالت است.

مادر هر چیزی اصل و اساس او است. ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اصل و اساس درخت رسالت است.
در خصوص لقب ام ابیها که به حضرت زهرا(سلام الله علیها) اطلاق می شود، دلایلی ذکر شده است.
نخست اینکه عرب ها در نامگذاری سه چیز دارند: اسم، لقب و کنیه. اسم مانند فاطمه، لقب مثل زهرا، کنیه مانند ” ام ابیها” حضرت فاطمه(سلام الله علیها) افزون بر نام، از چندین لقب و کنیه بهره مند است. انتخاب کنیه ها ممکن است به جهت خاصی باشد.
رمز این نام گذاری ممکن است، برای اظهار محبت باشد، همان گونه که متداول است پدر در اظهار محبت نسبت به دخترش می گوید: مادرم ، و نسبت به پسرش می گوید: بابایم، یعنی پیامبر اکرم(سلام الله علیها) جهت اظهار محبت به دخترش فرمود: تو مادر بابایت هستی .
دیگر اینکه شاید بدین جهت باشد که در دوره غربت اسلام، حضرت با پدرش رفتاری داشت همانند رفتار مادر به فرزندو پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) نیز بسیار به دخترش علاقه مند بود، همانند رفتار فرزند نسبت به مادر. 
پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) دست فاطمه (سلام الله علیها) را می بوسید. هر گاه به سفر می رفت آخرین کسی که با او خدا حافظی می کرد ، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود و در بازگشت از سفر نخست از او دیدار می کرد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) مانند مادری دلسوز رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) را در آغوش می گرفت، از او نگهداری می کرد، زخم هایش را مرهم می گذاشت رنج ها و دردهایش را کاهش می داد. این گونه ابراز عواطف دو سویه همانند ابراز عواطف مادر و فرزند است.
مادر هر چیزی اصل و اساس او است. ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اصل و اساس درخت رسالت است، چنان که در روایت آمده است:
“شجره طیبه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) ساقه اش علی و ریشه اش فاطمه، میوه اش فرزندان او و شاخ و برگش شیعیان حضرت می باشند". اگر ریشه درخت نباشد، درخت خشک می گردد و طراوت خود را از دست می دهد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) اگر نبود، درخت اسلام سرسبزی و نشاط خود را از دست می داد.
 ممکن است بدان جهت باشد که چون خداوند زنان پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) را به کنیة “ام المؤمنین” گرامی داشت، به ذهن خطور کند که آنان مهم ترین زنان روی زمین هستند، حتی از حضرت فاطمه (سلام الله علیه) بالاترند، از این جهت حضرت رسول او را به “ام ابیها” خطاب کرد تا از این وسوسه ها و خطورات ذهنی جلوگیری کند؛ یعنی ای زنان پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) اگر شما به منزلة مادران مؤمنان هستید، حضرت فاطمه به منزلة مادر پیامبر است.
منبع:

1. سید جعفر شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه(سلام الله علیه) ص ۴۰.
2. احمد رحمانی همدانی، فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) ص ۲۶۷
 

دسیسه ای به عنوان عیادت...

 

پس از آن که بانوی اسلام را آزردند و با انواع شکنجه های جسمی و روحی او را تحت فشار قرار دادند، و

حضرت در بستر بیماری افتاد و این اخبار منتشر گردید که حکومت وقت با تنها باز مانده پیامبر[ صلی الله علیه

و آله و سلم] بر خلاف موازین شرع و عقل رفتار نموده است، و این مساله از نظر سیاسی برای حکومت 

وقت نمای خوبی نداشت و موقعیت او را تضعیف می کرد به ناچار برای حفظ موقعیت خود در میان مردم، قرار

گذاردند تا از حضرت عیادت و دلجوئی کنند، به این امید که آن همه اهانت ها و ظلم ها را با گرفتن یک رضایت

آن هم در پنهانی بپوشانند.

ولی دختر پیامبر[ صلی الله علیه و آله و سلم] از این حیله ها آگاه بود.

 

منبع:

صدیقه شهیده فاطمه الزهرا علیه السلام /سید محمد نجفی یزدی/ص139

 

 

 

کلام پیامبر(ص):خداوند با غضب فاطمه غضب می‌نماید...!

عیون أخبار الرضا (ع) بالأسانید الثلاثة عن الرضا عن آبائه (ع) قال رسول الله (ص) تحشر ابنتی فاطمة یوم القیامة و معها ثیاب مصبوغة بالدم فتتعلق بقائمة من قوائم العرش فتقول یا عدل احکم بینی و بین قاتل ولدی قال رسول الله (ص) فیحکم لابنتی و رب الکعبة و إن الله عز و جل یغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها


رسول اکرم صلی الله علیه و آله: هنگامی که روز قیامت فرا رسد دخترم فاطمه در حالی محشور می‌شود که لباس‌های خون آلودی با وی خواهد بود و می‌گوید: “ای خدای عادل! بین من و قاتل فرزندانم حکم کن!”
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت نموده است هنگامی که روز قیامت فرا رسد دخترم فاطمه در حالی محشور می‌شود که لباس‌های خون آلودی با وی خواهد بود. آنگاه یکی از پایه‌های عرش را می‌گیرد و می‌گوید: “ای خدای عادل! بین من و قاتل فرزندانم حکم کن!”
سپس پیامبر اکرم فرمود: “به خدای کعبه سوگند که خداوند برای دخترم [به حق] قضاوت می‌کند، زیرا خداوند برای غضب فاطمه غضب می‌نماید و با رضایت وی راضی خواهد شد.

منبع:

«عیون اخبارالرضا(ع)- بحار الانوار، ج 43، ص 220»

حدیث پیامبر اکرم(ص)درباره حضرت زهرا(س)

 پیامبر اکرم (ص):

 فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی

فاطمه پاره وجود من است، هر که او را بیازارد مرا آزار داده و هر که او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است.

منبع:

امالی(صدوق) ص104 ،بحار الانوار(ط-بیروت) ج67 ، ص3‏

عبادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)


در روايات آمده است كه زهرا به قدرى روى پا ايستاد و عبادت كرد كه پاهاى او متورم شد امام حسن عليه السلام مى‏گويد، مادرم از اول شب تا صبح عبادت مى‏كرد و هرگاه از نماز فارغ مى‏شد، به ديگران دعا مى‏كرد. از او پرسيدم كه چرا به ما دعا نكرديد؟ فرمود: عزيز من اول ديگران، سپس ما - الجار ثم الدار. تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها بسيار با فضيلت است. امام صادق عليه السلام فرموده:«تسبيح جده‏ام زهرا سلام الله عليها نزد من از هزار ركعت نماز بهتر است‏» .می‏گويند: زهرا براى كمك، خادمه‏اى لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رايج و بلكه لازم بود. چون زهرا سلام الله عليها بر رسول الله وارد شد قبل از آنكه در اين مورد چيزى بگويد، پيامبر فرمود: زهرا جان مى‏خواهى چيزى به تو ياد دهم كه بهتر از دنيا و آنچه در آن است‏باشد؟ و تسبيح مشهور را به او ياد داد.زهرا سلام الله عليها با خوشحالى تمام به خانه بازگشت و به اميرالمومنين عرض كرد با دعايى كه از پدرم صلوات الله عليه گرفته‏ام، خير دنيا نصيب من شده است.

منبع:

وسائل الشيعه ج 4 باب 9 ص 1024

"الگوی رفتاری خود را حضرت فاطمه قرار دهیم"

 

در قرآن

در حالی که در جامعه اسلامی ترویج قرآن و قرآن خوانی در نظام اسلامی بسیار رشد کرده است و از اول انقلاب تا به حال کارهای قرآنی بسیار افزایش یافته است تا جایی که مقام معظم رهبری «حفظه الله» تاکید بسیار در مورد حفظ کتاب الله نموده‌اند؛ و فرمودند: «ما باید در کشور حداقل ده میلیون حافظ قرآن داشته باشیم» لکن هنوز افراد زیادی هستند که توان خواندن یا حفظ قرآن کریم را به خوبی ندارند. کسانی که الگوی رفتاری خود را حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) قرار می‌دهند اهتمام زیادی در یادگیری قرآن دارند، سعی می‌کنند در شبانه روز آیاتی از کلام الله را بخوانند و در طول روز تلاش می‌کنند به مفاد آیات عمل نمایند، بعضی از افراد در شبانه روز زمانی را معین می‌کند تا قرآن را حفظ نمایند و یا بعضی تلاش می‌کنند که قرآن را به صوت زیبا تلاوت کنند و عده زیادی هم در حوزه های علمیه تلاش می‌کنند تا علم تفسیر قرآن را بیاموزند و همه این‌ها نشانه ازاین دارد که این افراد فاطمه زهرا(علیها السلام) را الگوی خود قرار داده‌اند. حضرت زهرا(علیها السلام) در حدیث ارزشمندی پیروان خود را به قرآن سفارش می‌نمایندو می‌فرمایند: «حُبِّبَ إلیَّ مِن دُنیاکُم ثَلاثٌ: تِلاوَهُ کِتابِ اللهِ و.. » از دنیای شما سه چیز نزد من محبوب است که یکی از آن‌ها تلاوت قرآن است. همچنین حضرت در وصیت نامه‌ی خود به امیرالمومنین(علیه السلام)، از حضرت درخواست فرمودند: «فَأکثَر مِن تِلاوَهِ القُرآن » بعد از دفن من زیاد قرآن بخوان و دعا بخوان زیرا در چنین لحظه‌هایی، میت به انس گرفتن با زندگان محتاج است.

«هرکس که ز ارباب عبادت باشد»:
در خدمت او بخت و سعادت باشد
ایام به علم وجود او فخر کنند
در چهره‌ی او نور سیادت باشد

منبع:

فرهنگ سخنان حضرت زهرا(علیها السلام)، ص 288

 

الگوگیری از حضرت زهرا - سلام الله علیها- در رفتار با فرزند

با كمى دقت در برخورد عاطفى و منطقى حضرت زهرا(س)  در مى‌يابيم كه آن بانوى بزرگوار، در ساختن روح و شخصيت فرزندان گرامى‌اش از ابزارى بسيار ظريف و دقيق استفاده كرده است، كه بسيارى از آن‌ها در حال حاضر، ميان روان‌شناسان تربيتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته و خبرگان اين فن، به نتايج مثبت آن ايمان آورده‌اند. بى‌شك، اين توفيق بى‌نظير در تربيت كودكان، ناشى از معرفت عميق و صحيحى است كه اسلام در مورد انسان، ارائه داده است. بنابراين، اگر بگویيم هر مكتبى به اندازه شناخت درستى كه از انسان دارد، در نظام تربيتى خود، به توفيقاتى دست مى‌يابد، سخن به گزاف نگفته‌ايم. دین آسمانى و الاهى اسلام از كامل‌ترين و واقع بينانه‌ترين شناخت، در مورد انسان برخوردار است، لذا بيشترين توفيق را در مساله تربيت انسان بدست آورده است. روش تربيتى و اخلاقى حضرت فاطمه(س) که برگرفته از دین اسلام است، بهترين شيوه، و تجربه براى ساختن نسلى پاك و سعادتمند است. از اين رو، جا دارد كه پيروان و ارادتمندان مكتب اسلام، با به كار بستن شيوه‌ها و ظرايف تربيتى آن حضرت در رشد و تربيت نسلى پاك، و پيشرو همت نموده، سعادت دنيا و آخرت فرزندان خود را بيمه كنند.

روح انسان به گونه‌اى ساخته شده كه نياز به محبت و عطوفت، يكى از اساسى ترين نيازهاى او محسوب مى‌شود، بدين جهت، كودكان محروم از اين موهبت، دچار كمبودها و مشكلات روانى، و گاه نواقصى جسمى خواهند شد. حضرت فاطمه(س) كه خود از سرچشمه محبت و عطوفت رسول خدا(ص) سيراب گشته و قلبش كانون محبت به همسر و فرزندان خود بوده، در اين جهت نيز وظيفه مادرى خود را به بهترين شكل انجام داد. حضرت فاطمه(س) فرزندان خود را به بازی و مسابقه تشویق و گاهی با آنان به بازی مشغول می شد و با حرکتها و گفتارهای شیرین مادرانه و بالا و پایین انداختن فرزندان خود آنان را از احساسات پاک مادری سیراب می نمود.

منبع:

مصباح، محمدتقی، جامي از زلال كوثر، چ اول، انتشارات مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، ۱۳۸۰، ص ۹۲.

مولفه های طلبه انقلابی از منظر رهبر معظم انقلاب

مؤلفه اول: انقلابی گری،دردیدار اخیر مقام معظم رهبری با مجمع نمایندگان طلاب ،یکی ازنکات مهم اشاره شده توسط حضرتشان این است که انقلاب توسط طلاب حوزه علمیه فراگیر شد و اگر حوزه نبود این انقلاب فراگیر نمی شد.علتش این است که طلبه ها منبر و تبلیغ دارند که دیگر اقشار این را ندارند مردم عوام و نیز دانشجویان تاثیر زیادی در انقلاب دارند عوام به دلیل نداشتن بدنه اجتماعی قوی این اثر گذاری را ندارند، حال بعد از این فرمایش به ذهن می رسد اولین نکته طلبه انقلابی این است که یک طلبه در درجه اول باید آرمان ها و اهداف انقلاب را بشناسد و در درجه بعدی در تریبون ها و منابر آن را تبلیغ کند زیرا طبق فرمایشات گذشته امام خامنه ای لازمه حفظ انقلاب و حرکت صحیح و سریع انقلاب این است که مردم آرمان ها و اهداف آن را به خوبی بشناسند.

مؤلفه دوم: که در همان جلسه مطرح شده است روحیه استکبار ستیزی در طلاب و حوزه ی علمیه است، که امام خامنه ای بیان می کنند که حوزه ها باید استکبار ستیز باشند و بدانند که استکبار با اصل انقلاب دشمن است.

پس طلبه انقلابی با توجه به این مؤلفه یعنی طلبه ای که ایمان به این داشته باشد که استکبار هرگز نمی تواند دست از دشمنی با انقلاب بردارد تا جایی که اصل انقلاب را نابود کند و شاید طبق تعابیر گذشته مقام معظم رهبری آن خطری که حوزه را تهدید می کند همان است که برخی از بزرگان حوزه، فکر استکبار ستیزی را از ذهن خود بیرون کنند و به پیمان های پوشالی و توخالی دشمن اعتماد کرده امید دوستی و صمیمیت از دشمن داشته باشند. طبیعی است با این روحیه وترویج آن در منابر آرمان اصلی انقلاب که استقلال کشور است زیرسوال رفته و به خودی خود انقلاب در خوشبینانه ترین حالت استحاله و بدبینانه ترین آن نابود خواهد شد.

مقام معظم رهبری در رابطه با همین استقلال و داشتن روحیه عزت و استقلال ملی می فرمایند قبل از انقلاب (قطعات هواپیماها را وقتی میخواستند تعمیر کنند، قطعه‌های دربسته را -یعنی یک قطعه‌ی بزرگ که متشکّل است در درون خودش از مثلاً چهل پنجاه قطعه- حق نداشتند باز بکنند؛ این قطعه‌ی دربسته را در هواپیما میگذاشتند میبردند آمریکا، آنجا عوض میکردند و برمیگرداندند. یعنی هُمافر ایرانی، افسر فنّی ایرانی حق نداشت به این قطعه دست بزند  تا ببیند چه هست و چه‌جوری باید عمل کند؛ تفکّر قبل از انقلاب این‌جوری بود. انقلاب آمد ورق را برگرداند؛ به ایرانی شخصیّت داد، هویّت داد، جرئت داد)

مؤلفه سوم: پرهیز از افراط در عمل واهانت به مقدسات ومراجع: یکی از مؤلفه های اصلی انقلابی گری در سخنان امام خامنه ای این است که یک فرد انقلابی و در راس آن طلبه انقلابی باید از افراط به دور باشد و نیز از توهین به مقدسات که از جمله آن مقدسات مراجع می باشد خودداری کند. توهین و خرده گیری به مراجع کاری مزموم است که افراط در طلبه ها را به دنبال دارد وگاه با توجیهاتی به عنوان انتقاد و یا احساس مسولیت انجام می پذیرد که مقام معظم رهبری آن را قبیح می دانند و طلبه انقلابی را از آن منع می کنند. باید دانست که انتقاد شرایطی دارد که بدون آن انتقاد تبدیل به تهمت و یا بدبینی می شود.

مؤلفه چهارم: ثبات قدم و حفظ رابطه خود با انقلاب، یکی از مؤلفه هایی که مقام معظم رهبری بیان می فرمایند این است که طلبه انقلابی در راه حفظ ونشر معارف انقلاب که همان آرمان ها و اهداف است ثبات قدم داشته باشد و رابطه خود با انقلاب را حفظ کند. برخی شبهه می کنند که آخوند نباید حکومتی باشد و این همان تفکر ناصحیح و ضد انقلاب است که باید اصلاح شود آخوند حکومتی از دید دشمنان کسانی هستند که از هویت انقلاب و نظام دفاع می کنند و خود را جدای از آن نمی دانند. درحالیکه امام خامنه ای می فرایند روحانیت و طلاب باید با تمام وجود از آرمان های انقلاب دفاع کنند. و طلبه هرگز نباید فکرکند که دین از نظام جداست و یا خود را از نظام جدا و مستقل بداند.

در تمام موارد اگر کسی با این معیار ها عمل کند می توان گفت شاخصه های مهم انقلابی گری را دارد و اگر برخلاف آنها عمل کند و یا اعتقاد داشته باشد می توان گفت روحیه انقلابی ندارد و انقلاب زدا است.
 منبع:

امام خامنه ای در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب

خصلتی که حضرت زهرا(س) برای آن «جان» تقدیم کرد!

در آستانه سالروز شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیاز است به بارزترین صفات این بانوی مکرم اسلام پرداخته شود، زیرا این شخصیت نورانی دارای ابعاد وجودیِ گسترده‌ای است که لازم است هر کدام از آنها در جای خود مورد مطالعه قرار بگیرد. این در حالی است که عمده مطالعات بر روی مباحث اخلاقی و رفتاری حضرت مثل حجاب و عفاف صورت گرفته است که در جای خود بسیار مناسب است، اما نباید بر سایر ابعاد حضرت سایه بیاندازد.

صالحیت،‌ ویژگی بارز حضرت زهرا(سلام الله علیها)
می‌توان گفت از جمله بارزترین صفات و ویژگی‌های حضرت زهرا(سلام الله علیها) مقوله «صالحیت» است که خداوند متعال در آیات زیادی از قرآن به آن اشاره و آن را به عنوان عالی‌ترین خصلت و آرزوی نهایی انبیاء و اولیا معرفی کرده است. به عنوان مثال خداوند درباره ابراهیم(علیه السلام) می‌فرماید: «وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ؛ و او را در آخرت جزو صالحین قرار دادیم.» حتی ابراهیم(علیه السلام) به این ویژگی آن قدر اهتمام داشت که از خداوند فرزندی صالح درخواست کرد و فرمود: «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ؛ خدایا به من «فرزندی» از صالحین عطا کن.» سایر پیامبران الهی مانند یوسف(علیه السلام) و … نیز از خداوند متعال درخواست صالحیت می‌کردند.

در واقع کسی که صاحب صفت صالحیت است در طول زندگی سعی می‌کند همه جا را به اصلاح بکشاند و اختلافات را برطرف کند و به استناد قرآن ویژگی اینگونه افراد ایمان به خدا و آخرت و امر به معروف و نهی از منکر و سرعت گرفتن در خیرات است. خداوند در آیه114 آل‌عمران می‌فرماید: «یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ أُولَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ؛ به خدا و آخرت ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان مى‏ دهند و از کار ناپسند باز مى دارند و در کارهاى نیک شتاب مى‌کنند و آنان از صالحان هستند.»

صالحیت، ویژگی اصحاب امام زمان(عج)
از سوی دیگر خداوند تا جایی صالحیت را در آیات قرآن پررنگ جلوه می‌دهد که در نهایت می‌فرماید ما زمین را (در دوران ظهور امام زمان عج) وارث صالحان قرار خواهیم داد؛ «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (سوره انبیا آیه105) بنابراین ویژگی بارز اصحاب امام زمان(عج) نیز مقوله صالحیت است که در روایات عترت(علیه السلام) به این موضوع اشاره شده است.

امر به معروف، یعنی دعوت به ولایت اهل عترت(علیهم السلام)
حضرت زهرا(سلام الله علیها) که خود معلم بشریت و صاحب صفات برتر الهی است در جای جای زندگی کوتاه اما پر برکت خود از صالحیت بالایی برخوردار بودند و در موارد زیادی این ویژگی را از خود بروز می‌دادند. حضرت در کنار ایمان به خدا و آخرت و علاوه بر امر به معروف و نهی از منکر همواره در خیرات پیشگام و جلودار بودند که ‌می‌توان گفت اوج این مسأله در قضیه بعد از سقیفه بود. حضرت زهرا(سلام الله علیها) در این مقطع زمانی که متوجه شدند «امر» امامت علی(علیه السلام) مورد خدشه واقع شده است،‌ به اشکال مختلف به دنبال اصلاح آن بر آمدند و با خطبه‌های متعدد به روشنگری پرداختند. تعصب حضرت نه به خاطر جایگاه همسریِ امیرالمؤمنین(علیه السلام) بلکه به خاطر همان ویژگی صالحیت‌شان بود. ایشان مصداق بارز معروف را ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و مصداق بارز منکر را نادیده گرفتن ولایت حضرت و مخالفت با آن دانستند، بنابرین تا جایی در امر به معروف و نهی از منکر پیش رفتند که جان خود را در این مسیر از دست دادند.

بنابراین یکی از بروزات مهم صالحیت،‌ پاسخ به ندای امام و ولیّ برحق است و باید گفت کسی می‌تواند بگوید شیعه فاطمه(سلام الله علیها) هستم که این مسأله در او بسیار پررنگ و جلوه‌گر باشد تا جایی که مانند حضرت زهرا(سلام الله علیها) جان خود را در این راه تقدیم کند.

باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا» ـ سعید شیری

سخن بزرگان درباره راهپیمایی22بهمن

امام خمینی (ره) :

نسل های آینده، 22 بهمن را که غلبه ایمان بر کفر و الله بر طاغوت و اسلام بر کفر بود باید حفظ کنند و بزرگ بشمارند .

 مقام معظم رهبری :

* بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴

* هر گاه و هر جا که از پیروزی ۲۲ بهمن یادی و نامی آورده می شود، چهره ی شهید و نقش خونین شهادت، در برابر چشم ها پدیدار می گردد. ۱۳۶۸/۱۱/۱۹

*  ۲۲بهمن در حیات تاریخی و ملی کشور و هدایت سرنوشت ملت ایران به سوی حق و صلاح نقش بزرگی داشته است. ۱۳۷۸/۱۱/۰۶

* حادثه بیست‌ودوم بهمن و پیروزی انقلاب، پایان تحقیر ملت ایران بود. ۱۳۸۰/۱۱/۲۱

* راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن در جهان یک پدیده بینظیر است؛ هیچ کشوری در هیچ مراسمی چنین اجتماعی را در شهرهای بزرگ و کوچک به خود نمیبیند و به یاد ندارد؛ این مخصوص شماست. ۱۳۸۲/۱۱/۲۴

* راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن مظهر اقتدار ملی است؛ نشان‌دهنده‌ی عزم عمومی ملت ایران است؛ مظهر همان چیزی است که هر دشمنی را در هر حد و اندازه‌یی از اقتدار نظامی و تواناییهای تبلیغاتی و سیاسی، مرعوب میکند. ۱۳۸۳/۱۱/۱۹

 شهید بهشتی :

انقلاب ما انقلاب ارزش هاست .

امیدواریم به فرموده این بزرگان همه با عظیمی راسخ در این موج حرکت عظیم فرهنگی پرشور تر از همیشه بدرخشیم..!

 

سخنان امام خمینی درباره انقلاب

22بهمن باید سرمشق ما باشد در طول زندگی و برای نسلهای آینده که همه آنها 22 بهمن را که غلبه ی ایمان بر کفر و الله بر طاغوت و اسلام بر کفر بود، باید حفظ کنند و بزرگ بشمارند. بزرگ بشمارند روزی را که خدای تبارک و تعالی بر ملت ما منت گذاشت و این ملت را یکپارچه کرد و ملت ما را غلبه داد. امام خمینی(ره)

 22 بهمن بهمن در طول زندگی و برای نسلهای آینده باید سرمشق همه قرارگیرد . امام خمینی(ره)

 فجر انقلاب ، دمیدن خورشید استقلال و آزادی است . امام خمینی(ره)

 نهضت ایران ، نهضتی بود كه خدای تبارك و تعالی در آن نقش داشت . امام خمینی(ره)

 این نعمت بزرگ الهی ( انقلاب اسلامی ) را ارزان از دست ندهید . امام خمینی(ره)

 هرچه انقلاب اسلامی دارد از بركت مجاهدت شهدا و ایثارگران است . امام خمینی(ره)

 ولایت فقیه برای شما یك هدیه الهی است . امام خمینی(ره)

 چشم دنیا به انقلاب ما معطوف است . امام خمینی(ره)

 این انقلاب با تائیدات غیبی الهی پیروز گردید . امام خمینی(ره)

 انقلاب ما متكی به معنویات و خداست . امام خمینی(ره)

 پیروزی انقلاب مرهون فداكاریهای دلاورانه ملت ، خصوصاً شهیدان است . امام خمینی(ره)

 رمز پیروزی شما ایمان و وحدت كلمه بود . امام خمینی(ره)

 خون شهیدان ، انقلاب و اسلام را بیمه كرده است . امام خمینی(ره)

 انقلاب اصیل ماجلوه ای از نهضت پر عظمت حضرت رسول ا… (ص ) است . امام خمینی(ره)

 این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی نظیر و این جمهوری اسلامی محتاج به حفظ و نگهداری است . امام خمینی(ره)

منبع:


چهارشنبه 13 بهمن 1389
10:42 ق.ظ

 

 

درس اخلاق از امام خمینی(ره)

 

همه بلاهایی که سر انسان می آید، از حب نفس است.

از اینکه آدم خودش را دوست دارد.در صورتی که اگر واقعیت مطلب را درک کند، خودش چیزی نیست.

گرفتاری ها همه از حب جاه و نفس است، حب جاه است که انسان را به کشتن می دهد و انسان را فنا می کند.

راس همه خطاها و بلاها حب جاه و نفس است.

انسان چون خودبین و خودخواه است و همه چیز را برای خودش می خواهد، دچار این گرفتاری ها می شود.

یاس:” به امید این هستیم که همه رذیله ها را خود خنثی می بینیم.”

 

منبع:نشریات داخلی

حلاوت در عبادت...

 

روزی حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) به اصحاب خود فرمودند:” چرا من حلاوت عبادت را در شما نمی بینم؟؟؟”

عرض کردند:چه چیزی است حلاوت عبادت؟

حضرت فرمودند:“تواضع”

و از آن حضرت مروی است که :"چهار چیز است که خدا کرامت نمی کند،مگر به کسی که خدا اورا دوست داشته باشد:

یکی صحت و خاموشی.

و آن اول عبادت است، دوم توکل به خدا،

سوم تواضع، و چهارم زهد در دنیا.

 

منبع:

معراج السعاده/ص301

دوری از غضب...

 

حضرت صادق(علیه السلام) فرمودند:“خدا وحی فرستاد به بعضی ازپیامبران خود که ای فرزند آدم!

وقتی که غضبناک گردی، مرا یاد کن تا من هم تو را یاد کنم در وقت غضبم تو را هلاک نسازم”

و نیز از آن بزرگوار روایت شده است:”هر که غضب خود را باز دارد از کسی، خدا عیوب او را می پوشاند.

 

منبع:

معراج السعاده/ص 240

عظمت سوره فاتحه...

 

و آن سوره فاتحه برای هر مرض جسمی و روحی شفا است.

و در اثر جامعیتش از ماسوای خود، کفایت می کند. چنان که از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بازگو شده است:”

ام القرآن، به جای دیگران و دیگر چیزها است و آن  ها جای اورا نمی گیرند”

و آن اساس معارف الهی و عقاید مذهبی است.و اصول ایمان و اسلام است.

چیزهای دیگر برآ« استوار است و مبتنی بر چیز دیگر نیست.

 

 

پند مو لانا...

 

در پوشیدن خطای دیگران،...شب باش!

در فروتنی، زمین باش!

در مهر و دوستی،  خورشید باش!

در هنگام خشم وغضب، کوه باش!

در سخاوت و یاری به دیگران، رود باش!

و در کنار آمدن با دیگران…دریا باش!

 

   قلب که بشکنه ….تازه عقل شروع می کند به کار کردن.

منبع:

 کتاب پند مولانا

همیشه ذکر می گفت...

 

همیشه ذکر می گفت.

می رفت کتاب بردارد در همین کوتاهی زمان ذکر می گفت.

در خانه بیشتر ذکر” یاهادی” و ” یاالله” می گفت.

گاهی هم چشمانش را بسته و” یاستار” می گفت.

وقتی می خواست جایی برود، یا به دیدن کسی برود هم “ یاستار” می گفت.

بعد ارز رکوع و سجود نمازش”یاالله ” می گفت.

 

منبع:

العبد/ خاطرات محمد تقی بهجت(ره)

 

اگر خدا را دارید ...پس چه کم دارید؟؟؟

این بنده اگر چه هنوز در خواب خرگوشی است ولی به ظاهر در بدو بیداریش می گفت:

“الهی اگرچه درویشم ولی داراتر از من کیست ؟ که تو را دارم؟ و تو دارایی منی”

و پس از مدتی می گفت:“الهی تورا دارم چه کم دارم، و پس چه غم دارم

الهی شکرت که از شرق تا غرب عالم به حسن خدمت می کنند.

این نیز بگذشت و تا این که می گفت:”الهی تاکنون می گفتم جهان را برای ما آفریدی و الان فهمیدم که خوت هم برای مایی”

                       خدا آن تو و تو مانده عاجز                           ز تو بیچاره تر کس ندید هرگز

 

منبع:

تازیانه سلوک/ص13

بی اهمیتی به سه کس ممنوع!!!

 

حکیمی گوید نسبت به سه کس بی اهمیت نباش:سلطان، عالم، دوست.

هر کس نسبت به سلطان بی اهمیت باشد دنیایش به باد می رود.

هر کس نسبت به عالم بی اهمیت باشد دینش  به باد می رود.

هرکس نسبت به دوستش بی اهمیت باشد، مروتش از بین می رود.

منبع:

کشکول شیخ بهائی/ص374

صدای گریه امام...

یکی از استادان حوزه علمیه قم می گوید: از مرحوم حاج اقا مصطفی خمینی(رحمت الله علیه) شنیدم که فرمودند: دیدم آقاامام خمینی (رحمت الله علیه) در

اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است.

از مادرم پرسیدم: چه شده که آقا گریه میکنند؟؟؟

ایشان در شب که موفق به راز و نیاز با خدا نشود در روز آن چنین حالی دارد.

 

منبع:حکایت و حکمت/176

امام رضا و قرآن...

امام رضا(علیه السلام) همه کلامش و پاسخش و مثالی که می زد برگرفته از قرآن مجید بود. او قرآن را هر روز سه بار ختم می کرد

و می فرمود: اگر بخواهم در کم تر از سه روز

هم ختم نمایم می توانم، ولی هرگز به آیه ای نمی گذرم جز آن که در آن آیه اندیشه کنم.

و این که آن آیه برای چه نازل شده است.

 

منبع: حکایت و حکمت/ص 79

بهترین درس...

روزی معلم انوشیروان او را بدون تقصیر و دلیل کتک زد.

انوشیروان کینه معلم را به دل گرفت تا اینکه به پادشاهی رسید.

 از او پرسید: چرا بی سبب بر من ظلم نمودی؟

معلم گفت: چون پیش بینی می کردم که بعد از پدرت به پادشاهی می رسی، خواستم طعم ظلم را به تو بچشانم تا در ایام سلطنت به مردم ظلم نکنی.

 

منبع:حکایت و حکمت/ص 113

آنچه پیامبر نخواهد، نخواهم...

 

عبدالله ابن عباس روایت کرده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بر دست مردی انگشتری طلا دید.

آن را از انگشتش بیرون آورد و به دور افکند.

چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رفت، به آن مرد گفتند:

انگشتری خویش را بردار و از آن استفاده نما!

مرد گفت: چیزی را که پیامبر نخواهد، نخواهم.

 

منبع:

کشکول شیخ بهایی/201

بدانیم مولایمان کجاست؟؟؟

 

این روز ها عجیب دلم گرفته برای ان اقایی که معلوم نیست الان در چه حالی است و  دل صبورشان از من راضی هست یانه ؟؟؟؟    

واقعا ما چقدر بفکر امام زمان(عج)هستیم …

منو شما عباسیم برا امام زمان (عج)….

کوچولو گوشه ی دل رهبرو داری نگاه میکنی …

همه ی غصه ی عالم به دل امام عصره روحی وارواحنا له الفدا….اجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

بدانیم …مولایمان کجاست؟؟؟

واقعا کجاااااااااااست ؟؟؟؟؟؟

شاید هم اکنون در کربلاست در بین الحرمین نگاهی به پرچم سقا می کند واز ان طرف نگاهی به سیدالشهدا…..شاید چون علی (ع)سرش را در چاه کرده وبا چاه دردودل

می کند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اما این را میدانم که نزد ما نیست میدانید چرا چون خودمان نخواستیم چون لیاقت نداشتیم شاید ما هنوز کوفی مااااانده ایم ؟؟؟؟؟بیایید انتظارمان را با کمیل و ندبه

خواندن نشان دهیم نماز را اول وقت بخوانیم چراکه نماز گفت و گوی راز است و براوردن نیاز راز صحبت کردن باهم صحبتی که در صحبتش ملالی نیست؟؟؟؟

 


منبع:

دلنوشته یکی از طلاب با اندکی از سخنان شهید آوینی

نهال دختر مدافع حرم و دلبری اش از مقام معظم رهبری( دام عزه)...

 

 

نوبت دیدار خصوصی خونوادشون نبوده اصلا خودش با همون شیطنت همیشگی جدا از مامان و دوتا برادرش همراه بقیه بچه های شهداء رفته بود اون جلو.

آنچه بین این دختر شهیدو حضرت آقا ردو بدل شد ونهال آن را برای کسی تعریف کرده است:

نهال! حاج اقارو دیدی چی گفتی بهشون؟

لهبل …رهبر!؟

آره!

رفتم گفتم “تلاه” کلاتٌ مامانت برات درست کرده؟!

گفت آره …

گفتم میدی به من؟

گفت این مال منه…یکی دیگه برات می خرم!

گفتم پس “صوولتی” صورتی  بخریااا!

 

منبع: نهال، دختر چهار ساله شهید مدافع حرم، مهدی قاضی خانی، دیدارر جمعی از خانواده های شهدا با رهبر انقلاب (95/4/5)

 

این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم...

این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم.

گفتم شاید اشتباه می کنم.

شاید اشک یا غم و غصه… نمی گذارد درست بخوانم، یا متوجه بشوم.

باز با خودم گفتم شاید وصیت نامه کس دیگری است.

دوباره پشت پاکت را خواندم. خودش بود نوشته بودوصیت نامه العبد محمد تقی بهجت".

پس چرا نوشته بود"نماز و روزه ی من را قضا کنید"؟؟؟

 

 

منبع:

کتاب العبد/محمد تقی بهجت(ره)

 

هرگز برخود و طاعتت خوش بین مباش....

اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداونددر بر آوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به در گاه خدا توجه

کن تا عبادت تورا خالی از نقصان و خالی از عفو ورحمت و مغفرت، به خدا بسپارد…

و هرگز به خود وطاعتت خوش بین مباش…زیرا چه بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به جا آورده ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که

دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت زده شده لند.

حال چگونه خواهد بود اگر خداوند که هیچ چیز بر او پنهان نیست، ناظر بر اعمالت باشد؟؟؟

 

منبع:

اقبال الاعمال/ ج2/ص 249

 

1 3 4