موضوع: "اخلاقی"

معمار و پیرزن!!!

 

می گویند چندصد سال پیش،دراصفهان مسجدی

می ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران

جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را

پیر زنی از آنجا رد می شد وقتی مسجد را دید به یکی از

کارگران گفت:«فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه؟» 

کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف راشنید سریع

گفت : «چوب بیاورید!کارگر بیاورید!چوب را به مناره

تکیه ‌بدهید.فشار بدهید.»

درحالی که کارگران با چوب به مناره فشار می آورند،معمار

مدام از پیرزن می پرسید:(مادر، درست شد؟!) 

مدتی طول کشید تاپیرزن گفت: بله درست شد! تشکر

کرد و دعایی کردو رفت.

کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن به مناره ای

که اصلا کج نبود را پرسیدند. معمار گفت:

«اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران

صحبت می کردوشایعه پا می گرفت، این مناره تا ابد کج

می ماندو دیگرنمی توانستیم اثرات منفی این شایعه را

 پاک کنیم.این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی

این کار را بگیریم!»

 

 

اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند

می خواست برگرده جبهه

 بهش گفتم: پسرم! تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی

 بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند

 چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست…

  … وقت نماز که شد ، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم

 دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد

 خواستم بهش اعتراض کنم که گفت:

 این همه بی نماز هست!

 اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند

 دیگه حرفی برا گفتن نداشتم

 خیلی زیبا ، بجا و سنجیده جواب حرف بی منطقی من  رو داد

 
 

 
   منبع: کتاب بر خوشه ی خاطرات ، صفحه ۲۸

مال بیت المال...

بهش گفتم: «توی راه که بر میگردی،یه خورده کاهو و سبزی بخر.» گفت: «من سرم خیلی شلوغه،می ترسم یادم بره.روی یه تیکه کاغذ هر چی می خواهی بنویس بهم بده.»؛ همون موقع داشت جیبش را خالی میکرد. یک دفتر چه یادداشت ویک خودکار در آورد گذاشت زمین؛ برداشتمشان تا چیزهایی مه می خواستم،برایش بنویسم،یک دفعه بهم گفت: «ننویسی ها!» جاخوردم،نگاهش که کردم،به نظرم عصبانی شده بود!گفتم: «مگه چی شده؟!» گفت: «اون خودکاری که دستته،مال بیت الماله.» گفتم: «من که نمی خواهم کتاب باهاش بنویسم!دو-سه تا کلمه که بیش تر نیست.» گفت: «نه!!.»

 

منبع:خاطره ای از سردار شهید مهندس مهدی باکری؛(فرمانده لشکر 31 عاشورا)!

داستانی از امام رضا (ع) بمناسبت دهه کرامت

در بعضى از روایات آمده است : روزى یکى از منافقین به حضرت ابوالحسن ، امام رضا علیه السلام عرضه داشت : بعضى از شیعیان و دوستان شما خمر (شراب مست کننده ) مى نوشند؟! امام علیه السلام فرمود: سپاس خداوند حکیم را، که آن ها در هر حالتى که باشند، هدایت شده ؛ و در اعتقادات صحیح خود ثابت و مستقیم مى باشند. سپس یکى دیگر از همان منافقین که در مجلس حضور داشت ، به امام علیه السلام گفت : بعضى از شیعیان و دوستان شما نبیذ مى نوشند؟! حضرت فرمود: بعضى از اصحاب رسول اللّه صلى الله علیه و آله نیز چنین بودند. منافق گفت : منظورم از نبیذ، آب عسل نیست ؛ بلکه منظورم شراب مست کننده است . ناگاه حضرت با شنیدن این سخن ، عرق بر چهره مبارک حضرت ظاهر شد و فرمود: خداوند کریم تر از آن است که در قلب بنده مؤ من علاقه به خمر و محبّت ما اهل بیت رسالت را کنار هم قرار دهد و هرگز چنین نخواهد بود. سپس حضرت لحظه اى سکوت نمود؛ و آن گاه اظهار داشت : اگر کسى چنین کند؛ و نسبت به آن علاقه نداشته باشد و از کرده خویش پشیمان گردد، در روز قیامت مواجه خواهد شد با پروردگارى مهربان و دلسوز، با پیغمبرى عطوف و دل رحم ، با امام و رهبرى که کنار حوض کوثر مى باشد؛ و دیگر بزرگانى که براى شفاعت و نجات او آمده اند. ولیکن تو و امثال تو در عذاب دردناک و سوزانِ برهوت گرفتار خواهید بود

 

منبع:بحارالا نوار: ج 27، ص 314، ح 12، به نقل از مشارق الا نوار: ص 246.

تروريسم از سنتي تا سايبری!!!

 

گروه امنیت سایری گرداب: در شرايطي كه فضاي مجازي به بخش مهمي از زندگي روزمره همه مردم تبدیل شده، بديهي است كه حتي پای تروريسم و خشونت هم به اين فضا باز مي شود و ماهيتي سايبري مي يابد. هم اكنون چند سالي مي شود كه با فراگير شدن اينترنت و افزايش استفاده از فضاي مجازي در تمامي زيرساخت‌ها كشورها، تروريسم سايبري به يكي از چالشهاي دنيا تبديل شده و به تناسب گسترش روشهاي امنيتي در فضاي مجازي تروريستهاي سايبري نيز خود را مجهز و به روز مي كنند تا همواره نگراني از حمله هاي تروريستي در فضاي مجازي وجود داشته باشد.

تروريست سايبري به چه معنايي است؟

«ترور» به معنای ترس و ترساندن است. در فرهنگهاي اصطلاحي تروریسم را اقدام سیاسی خشونت آمیز افراد یا اقلیت‏های سازمان یافته علیه اشخاص، دارایی‏ها و نهاد‏هایی می‏دانند. اقدامات تروریستی با اهدافی نظیر کسب استقلال از یک دولت، سرنگونی رژیم حاکم و مبارزه علیه برخی جنبه‏ های سیاسی یک دولت صورت می ‏گیرد.‏ بدین منظور انواع مختلفی از تروریسم طی سالهای اخیر پدید آمده است كه هر يك بر پايه مبنا و معياري خاص شكل گرفته است. تروريسم هسته اي، بيو تروريسم، تروريسم ملي گرا، تروريسم سياسي، ناركو تروريسم، تروريسم مذهبي، تروريسم دولتي، سايبر تروريسم ،تروريسم كشاورزي، تروريسم شيميايي، تروريسم جنايي انواع مختلفي از تروريسم است كه بسته به تعاریف ارائه شده از تروریسم مورد توجه قرار می گیرد. تروریسم سایبری یکی از جدی ترین گونه های تروریسم است که در سالهای اخیر تبعات جبران ناپذیری بر زیرساختهای کشورها داشته است. سایبر تروریسم را میتوان اینگونه تعریف کرد: «اقدامات برنامهریزي شده و هدفمند با اغراض سیاسی و غیرشخصی که علیه رایانهها، امکانات و برنامه هاي ذخیره شده در درون آنها از طریق شبکه جهانی صورت میگیرد و هدف از چنین اقدامی نابودي یا وارد آوردن آسیب هاي جدي به آنهاست»

تروريسم از سنتي تا سايبري

هرچند در تعریف ترور اختلافاتی وجود دارد اما تروریسم تاریخچه ای به قدمت نوع بشر دارد. تاریخ گواه آن است که همواره افراد یا گروه هایی برای دستیابی به اهداف خود دست به خشونت، کشتار و اقدامات مسلحانه می زدند. دنیای امروز اما دنیای علم و تکنولوژی است. بنابراین شیوه های تروریستی هم به تناسب مدرنیته و پیشرفت تکنولوژی فرق کرده است. تروریسم سایبری هم یکی از شیوه ها و انواع نوین و متاخر تروریستی بشمار می رود.؛ در این شیوه نيازي به اسلحه گرم و مواد منفجره نيست. تروريست هاي سايبري گاهي براي هك كردن حياتي ترين زير ساختهاي يك كشور تنها به يك رايانه شخصي متصل به اينترنت و افراد يا گروه هايي با هوش سياه نياز دارند.

هزینه های تروریست سایبری به مراتب از تروریسم سنتی کمتر است و از سوی دیگر خطرات کمتری فرد یا گروه های تروریست را در معرض تهدید قرار می دهد. در شرایطی که برای انجام برخی از حملات تروریستی در حرکتهای انتحاری فرد تروریست جان خود را هم از دست می دهد، در تروریسم سایبری یک حمله تروریستی می تواند از هزاران کیلومتر فاصله با هدف مورد نظر هدایت شود.


به عنوان نمونه در جریان جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، نرم افزار کنترل گاز در یکی از قسمت های روسیه دست کاری شد، مهاجم سایبری توانست برای مدتی جلوی انتشار گاز در لوله های مادر را بگیرد اما پس از مدتی فیلترها را آزاد کرده و گاز پرفشار در لوله ها حرکت کرد، نقاط اتصال لوله ها به یکدیگر که توان مقاومت نداشتند، شکستند و موجب انفجار لوله های گاز در بسیاری از نقاط روسیه شدند.

از سوی دیگر ردیابی تروریستهای سایبری نیز کار ساده ای نیست آنها می توانند با هویتی غیرواقعی در فضای مجازی وارد شوند و یا با هک کردن رایانه افراد دیگر از مسیر رایانه فرد هک شده اهداف تروریستی خود را دنبال کنند. گستره فعالیت آنها به وسعت تمامی مراکزی است که به نوعی به سیستم های رایانه ای مجهزند و به اینترنت متصل می شوند. به طور کلی تروریسم سایبری در مقایسه با تروریسم سنتی سرمایه گذاری روانی کمتر و آموزش فیزیکی اندک و خطر مرگ کمتری دارد. این مسائل موجب شده است تا برخی گروه های تروریستی مانند داعش برای پیشبرد اهداف تروریستی خود در راستای انجام حرکات تروریستی سنتی از ظرفیتهای فضای سایبری هم بهره می برند بدین صورت که هم برای خود تبلیغ می کنند و هم آموزش ساخت بمب و عملیاتهای انتحاری را از طریق فضای مجازی مدیریت می کنند.

اهداف و ابزار كار سايبر تروريسم

الكترونيكي شدن «زیرساختهای حیاتی» همانگونه كه طراحي، ‌نگهداري و استفاده از آنها را آسانتر كرده است اما خطراتی که موجب آنها می شود را نیز افزایش داده است. اگر كسي بتواند از سدهاي امنيتي اين زيرساخت ها عبور كند و كدهاي امنيتي آنها را هك كند مي تواند در عرض چند ثانيه بخشي از يك كشور يا حتي بخش هايي از جهان را فلج كند. تروريستهاي سايبري هم اغلب بر روي همين زيرساخت هاي حياتي متمركزند.

ماهیت «چندرسانه‎ای» فضای سایبر، به تروریست ها امکان بهره‎برداری های سوء دیگری را هم داده است. فشار یک دکمه کافی است تا انتشار بد افزارهای مخرب رایانه ای در عرض چند ثانیه هزاران سیستم‌ رایانه ای و مخابراتی در جهان را آلوده کند. رایج‌ترین روش‏ های این نوع تروریسم عبارتند از هک کردن، شیوع ویروس‏ های رایانه‏ ای، جاسوسی الکترونیک، دزدی هویت و تخریب یا دستکاری اطلاعات.‏ نرم افزارهای مخرب رایانه‌ای که تروریست‌های ساببری برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند، متنوع هستند که از جمله آنها می‌توان به ویروس ها، کرم ها، تروجان ها، اسپم ها اشاره کرد.

هک و نفوذ رایانه‌ای و خرابکاری اینترنتی و شبکه ای نیز بخشی دیگر از ابزارهای تروریست های سایبری به شمار می روند. ازآنجایی‌که شبکه های اینترنتی در دسترس همگان قرار دارد و بسیاری از سایتها و زیرساختهای حیاتی کشورها در بستر اینترنت ارائه می شود، تروریستهای سایبری می توانند سنگین ترین قفلهای امینیتی را هم با روشهای خاص خود بشکنند و در عرض چند ثانیه به اهداف خود دست یابند.

“دوروتی دنینگ” استاد علوم رایانه‏ای دانشگاه جرج تاون درباره ماهیت تروریسم سایبری می گوید: سایبر تروریسم، بیشتر به معنای حمله یا تهدید علیه رایانه‏ ها، شبکه‏ های رایانه‏ ای و اطلاعات ذخیره شده در آنهاست، هنگامی که به منظور ترساندن یا مجبور کردن دولت یا اتباع آن برای پیشبرد اهداف سیاسی یا اجتماعی خاص اعمال می ‏شود.‏ یک حمله، برای اینکه به عنوان تروریسم سایبری شناخته شود باید به خشونت علیه اشخاص یا دارایی ها منجر شود یا دست کم آسیب کافی برای ایجاد ترس را باعث شود. حملاتی که منجر به مرگ یا صدمات بدنی، انفجار، سقوط هواپیما، آلودگی آب یا خسارات متعدد اقتصادی می شود را می توان به عنوان مصادیق تروریسم نام برد.

تروريسم سايبري در ايران و جهان

امروزه بسیاری از فعالیت های تروریستی به شکل حملات هکری و در قالب دزدی اطلاعات صورت می گیرد. نخستین بار در سال 1982 هکرهای طرفدار دولت پاکستان با نام “باشگاه هکرهای پاکستانی” به کامپیوتر‏های هند حمله کردند. در سال 1999 به هنگام حمله ناتو به کوزوو سایت این سازمان مورد حمله قرار گرفت. در همان زمان، وب سایت ارتش امریکا و سایت‏های تجاری این کشور به وسیله هکرهای چینی، روسی و صرب مورد حمله قرار گرفت.


كشور ما نيز بارها مورد حمله هاي تروريسم سايبري قرار گرفته است. سال 89 كرم جاسوسي استاكس نت صنایع مربوط به بخش نفت و نیرو كشورمان را مورد حمله قرار داد.


یکی از جدی ترین حملات سایبری حمله‌ای بود که نسبت به تجهیزات نفتی کشورهای خاورمیانه صورت گرفت. این بدافزار که با نام فلیم (شعله آتش) به کشورهای مختلفی ارسال شده بود، پیچیدگی‌های متعددی داشت و علاوه بر جاسوسی، یک ویروس مخرب به شمار می‌رفت. در طول سالهاي فراگير شدن اينترنت در ايران بارها ويروسهاي مختلف جاسوس و بدافزارهاي مخرب زير ساخت هاي كشورمان را مورد حمله قرار داده اند. استارس و دوکو نیز دو نمونه دیگر از ویروس هایی هستند که اخبار حمله آنها به ایران رسانه ای شده است. تروريستهاي سايبري بي ترديد همين حالا كه شما مشغول مطالعه اين گزارش هستيد در حال طراحي بدافزار و يا اجراي برنامه هاي تروريستي خود هستند.

راهكارهاي مقابله

شايد اصلي ترين راهكار براي داشتن اينترنتي ايمن، اجرای یک طرح جامع امنیت ملی در حوزه سایبری باشد. طرحی که شبکه ملی اطلاعات هم می تواند از اجزای آن باشد. در این طرح می بایست به حوزه های آموزش عمومی، تقویت سیستم های دفاعی و توان مقابله و اجرای عملیات در هر سطح علیه مهاجم مورد توجه قرار گیرد. همچنین نیاز است ملاحظات مربوط به پدافند غرعامل در همه طرح های مربوط به شبکه های ارتباطی و الزام دستگاه های اجرایی به استفاده از توان داخلی (تا حد امکان) مد نظر باشد.


از سوی دیگر به نظر می رسد در این زمینه از یک ضعف دیپلماتیک رنج می بریم. یافتن راه های پیگیری حقوقی بین المللی حملات سایبری به ایران و همچنین تلاش برای سهیم شدن در مدیریت اینترنت جهانی از طریق حضور در مجامع موثر و مرتبط، اقداماتی است که نیازمند یک وزارت امور خارجه توانمند و متعهد است.

آیا می دانید بیشترین مخاطبان فضای مجازی چه کسانی هستند؟


آیا می دانید بیشترین مخاطبان فضای مجازی چه کسانی هستند؟
مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات گفت: در کل دنیا بانوان از فضای مجازی بیشتر برای فعالیت‌های اجتماعی و سرگرمی استفاده می‌کنند و مردان بیشتر از شبکه‌های اقتصادی. همچنین بانوان خانه‌دار در ایران بیشترین مخاطبان فضای مجازی را تشکیل می‌دهند.

سودابه رادفر در سلسله نشست‌های خانه جوانان همدان با موضوع زنان و فضای مجازی، با بیان اینکه اگر خواهان رسیدن به اهداف توسعه هستیم راهی جز حمایت از تفکر پیشرو نداریم، اظهار کرد: در کل دنیا بانوان از فضای مجازی بیشتر برای فعالیت‌های اجتماعی و سرگرمی استفاده می‌کنند.

وی با بیان اینکه بانوان بیشتر در فیس‌بوک، تلگرام و اینستاگرام فعالیت می‌کنند، افزود: در کل جهان مردان بیشتر از شبکه‌های اقتصادی استفاده می‌کنند.

مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات تصریح کرد: بانوان خانه‌دار در ایران بیشترین مخاطبان فضاهای مجازی را تشکیل می‌دهند.

وی با بیان اینکه تصمیم‌گیری فیلترینگ توسط کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه صورت می‌گیرد، ادامه داد: وزارت ارتباطات در باره فیلترینگ تلگرام اعلام کرد که قانون را انجام می‌دهد اما در دولت گذشته تنها کار وزارت ارتباطات مسدود کردن سایت‌های اینترنتی بود.

رادفر با اشاره به اینکه امروز در فیلترینگ اعلام می‌شود که اگر سایت مورد نظر بدون علت فیلتر شده می‌توان اعتراض کرد، یادآور شد: کانال‌های دارای محتویات مستهجن، فعالیت‌های ضددین، کودک‌آزاری و همسرآزاری و اشاعه فحشا در تلگرام مسدود خواهد شد و در غیر این صورت در تلگرام کانالی مسدود نمی شود.

وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه مردم ما نیز به افزایش یارانه‌ها مانند کشورهای اروپایی نه گفتند، عنوان کرد: مردم ما در خاورمیانه در میانه جنگ و کشورهای جهان سوم به یارانه ۴۰۰ هزار تومان و ۲۵۰ هزار تومان نه گفتند، معتقدم امروز آگاهی‌بخشی توسط فضای مجازی، جلوی بسیاری از تاریک‌اندیشی‌ها را می‌گیرد.

مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات با بیان اینکه خشونت‌های سفید بیشتر به بانوان با آزار و اذیت‌های جنسی وارد می‌شود، افزود: وقتی یک پیام در زمان نامناسب به یک خانم داده می‌شود مصداق خشونت است، ضمن اینکه زنان ما هنوز نمی‌توانند حقوق خود را پیگیری کنند.

وی با اشاره به اینکه خانواده از زن در خصوص مسائل جامعه پشتیبانی نمی‌کند، تصریح کرد: با گسترش فضاهای مجازی در اتاق شیشه‌ای هستیم و چندان مجامع خصوصی‌ مورد احترام قرار نمی‌گیرد.

رادفر در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه با حمایت جامعه خشونت علیه زنان پایان می‌یابد، ادامه داد: حفاظت‌های فیزیکی باید از اطلاعات شخصی انجام شود و در صورت تهدید شدن باید به خانواده اعلام شود و با افراد اخاذ مذاکره نشود.

وی با اشاره به اینکه دائم نباید از دیگران بپرسیم با تلفن همراه چه کار خواهیم کرد، افزود: اگر خانواده دچار خیانت شده باید علت را بیابد، موبایل و فضای مجازی علت اصلی نیست چرا که قبل از فضای مجازی نیز خیانت بوده است.

مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات با بیان اینکه حریم خصوصی نداریم و خودمان در حال دامن زدن به آن هستیم، گفت: آنقدر که مسائل روزانه برای دیگران سهل‌الوصول است در کشورهای غربی این چنین نیست.

وی با اشاره به اینکه نباید هر تصویر را در اینستاگرام منتشر کنیم، اظهار کرد: در ایران ۷۰ میلیون کاربر اینترنت داریم و بسیاری از افراد در حوزه سرگرمی فعالیت می‌کنند و به مسائل علمی و کاری چندان توجه ندارند.

رادفر با بیان اینکه تلفن همراه و فضای مجازی ارتباطات فضای حقیقی را تسهیل می‌کند، افزود: کل جامعه ما در حال گذار از سنت به مدرنیته است، در جامعه بانوان و مردان وجود دارد.

وی با اشاره به اینکه جامعه ما به دنبال توانمندسازی جامعه به لحاظ فکری است، تصریح کرد: در شهرها و روستاها باید کارگاه‌های آموزشی برگزار شود و توانمندی‌های لازم به مردم عرضه شود.

مدیرکل امور بانوان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات با بیان اینکه تولید محتوا از مهمترین مسائل فضای مجازی است، ادامه داد: در تولید محتوا ۱۳ دستگاه داریم که مسائل فرهنگی بر عهده آنهاست.

وی خاطرنشان کرد: دولت تدبیر و امید سیاستگذار و تسهیل‌گر است و تصدی‌گر نیست، مشی دولت این است که کار را به بخش خصوصی واگذار کند بنابراین اگر بخش خصوصی تولید محتوا کند، دولت از آن حمایت خواهد کرد.

وی با بیان اینکه امروز می‌توان از فضای مجازی در حوزه‌های اقتصادی به خوبی استفاده کرد، اظهار کرد: نمونه‌های بسیاری در این حوزه رخ داده است.

 

پاسخ قرآن به بهانه جویی برای بچه دار نشدن

امروزه اکثر افراد جامعه به بهانه هایی همچون وضعیت اقتصادی و تربیت صحیح فرزندان از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند و زندگی دو نفره را به مشغله هایش ترجیح میدهند. این یکی از فتنه های شیطانی برای جلوگیری از فرزندآوری است.

کنترل جمعیت و فرزند آوری و مباحث مربوط به آن از جمله مباحثی است که در اکثر جوامع بشری مورد توجه قرار دارد ، این بحث در کشورهای اسلامی و همچنین در کشور ما مورد توجه کارشناسان قرار دارد . متاسفانه در سال های اخیر برخی بر این باورند که باید به شدت جمعیت کشور را کنترل کرد و با شعارها و برنامه های فراوانی در پی کاهش جمعیت برآمدند . حتما شعار فرزند کمتر زندگی بهتر را بارها و بارها شنیده اید . این شعاری بود که نخستین بار در اوایل دهه 50 و در زمان حکومت پهلوی مطرح شد و در اوایل انقلاب اسلامی تا سال 68 کنار گذاشته شد و مجدد از سال 69 به بعد قوت گرفت و اکنون در شرایطی به سر می بریم که قریب به اتفاق افراد جامعه به تک فرزندی روی آورده اند این در حالی است که با این منوال روز به روز از شیعیان اسلام کاسته می شود و در سر تیتر خبرها میخوانید که اسرائیل بالاترین میزان رشد جمعیت در کشور را دارد و ایران رکورددار کنترل جمعیت است!…

در بین یهودیان هدف اصلی از ازدواج افزایش جمعیت است و از این رو در تورات عواملی که باعث کنترل جمعیت می‌گردد منع شده است. به طور مثال در این کتاب در بخش جرایمی که بر ضد تمامیت جسمانی اشخاص است، سقط جنین هم‌ردیف با

آنچه سبب ایجاد زاد و ولد می‌شود قدرت خداست. خالق و پدیدآورنده تمامی انسانها اوست، نه سایر انسانها؛خداوند متعال در آیه 59- 58 سوره مبارکه واقعه می فرمایند:  أَفَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾آیا از نطفه‏ ای که در رحم می‏ریزید آگاهید؟ (۵۸)َأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾آیا شما آن را (در دوران جنینی) آفرینش پی درپی می‏دهید، یا ما آفریدگاریم ؟
 قتل دانسته شده و برای آن مجازات‌هایی را تعیین کرده‌اند. از نظر رژیم صهیونیستی مفیدترین زن ، زنی است که  8 فرزند داشته باشد. براساس همین تعالیم تورات است که امروزه شاهدیم چطور در مورد تعداد فرزندان مقرر شده که هر عائله حداقل باید چهار فرزند داشته باشد. از طرفی میزان حق اولاد پرداختی به کارمندان زیاد است و بچه زیاد موجب کاهش انواع و اقسام مالیات‌ها می‌شود به هر ترتیب یهودیان از هر قانون و روشی برای ازدیاد جمعیت و نسل خویش استفاده می کنند و در مقابل شیعیان اسلام روز به روز به بهانه های واهی از تعداد جمعیت کشور می کاهند. اما نظر اسلام و قرآن درباره فرزند آوری چیست؟

در قرآن ‌کریم اصل وجود فرزند به ‌عنوان نعمت الهی یاد شده چنان‌که در آیه ۷۲ سوره نحل در این رابطه فرموده است: «وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ؛ خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد و از چیزهاى پاکیزه به شما روزى بخشید آیا [باز هم] به باطل ایمان می‌‏آورند و به نعمت خدا کفر می‌‏ورزند.»

در آیه ۱۴ سوره آل ‌عمران از فرزندان به ‌عنوان متاع یاد شده و آمده است: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ دوستى خواستنی‌ها[ى گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‏‌هاى نشان‌دار و دام‌ها و کشتزار[ها] براى مردم آراسته شده [لیکن] این جمله مایه تمتع زندگى دنیاست و [حال آن‌که] فرجام نیکو نزد خداست.»

همچنین، در آیه ۴۶ سوره کهف از فرزندان به ‌عنوان زینت زندگی یاد شده و آمده است: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا؛ مال و پسران زیور زندگى دنیایند و نیکی‌هاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است.»

همچنین، در قرآن‌کریم از فرزند به‌عنوان امتحان و آزمایش یاد شده و در ایه ۲۸ سوره انفال در این رابطه  آمده است: «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ؛ و بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است.»

خداوند متعال در آیه ۷۴ سوره فرقان نیز فرموده است: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛ و کسانی‌‏اند که می‌‏گویند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان.

بنابراین آنچه سبب ایجاد زاد و ولد می‌شود قدرت خداست. خالق و پدیدآورنده تمامی انسانها اوست، نه سایر انسانها؛ خداوند متعال در آیه 59- 58 سوره مبارکه واقعه می فرمایند: أَفَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾آیا از نطفه‏ ای که در رحم می‏ریزید آگاهید؟ (۵۸)أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾ آیا شما آن را (در دوران جنینی) آفرینش پی درپی می‏دهید، یا ما آفریدگاریم؟

شمایی که الان به وجود آمده اید ، ما حصل نسل قبل خودتان هستید و بشر آینده ای که الان نیست ، حاصل توالد نسل امروز است. تصور کنید که مردمان ده نسل پیش به این نتیجه می رسیدند که فرزندآوری سخت است و اصلا احتیاجی به فرزندآوری نیست مسلما شما و به طور کل نسل امروز وجود نداشت

چرا خودکشی گناهی بزرگ است؟

یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در مالکیت است .

خداوند مالک حقیقی همه موجودات است زیرا وقتی خالق همه اشیائ او است طبعا مالک همه اشیائ نیز ذات مقدس او است. (تفسیر؛ نمونه، ج27، ص449)

او  در آیات متعددی به این حقیقت اشاره کرده است و می فرماید:« هر چه در آسمانها و زمین است از اوست» (بقره 116-255-284- ال عمران 109- 129- نساء 126) «مالکیت آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست» (مائده 17- انعام 12- توبه 116)

حال همان خداوند که مالک جان آدمی نیز است ، به انسان تحت هیچ شرائطی  اجازه خود کشی را نداده است ، زیرا او را برای عبادت و بندگی و به کمال رسیدن خلق کرده است و خودکشی در تعارض با این هدف است و سبب عبث بودن خلقت انسان می گردد .

اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که فرمود؛ « شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان کبیره شده اند » (الفقیه ج3 ص574)

اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که فرمود ؛ « شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان کبیره شده اند
می فرماید؛ «خود کشی نکنید، خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در آتشی وارد خواهیم ساخت.» (نساء؛ 30)

امام صادق علیه السلام فرمود؛ «هر کس (از سر بی ایمانی به خداوند) خودش را عمداً بکشد ، در آتش جهنم خالد و جاودان خواهد بود.» (الفقیه ج4 ص95)

امام باقر علیه السلام فرمود: « مومن ممکن است به هر بلایی گرفتار شود و به هر نوعی بمیرد اما هیچ گاه خود کشی نمی کند.» (الکافی ج2 ص254)

خود کشی از گناهان کبیره و بزرگ است که سبب گرفتاری فرد در آتش جهنم می شود اما خلود او در جهنم در صورتی است که معتقد به خداوند و عقائد حقه نباشد زیرا ثابت است که شیعه اثنا عشری هیچ گاه مخلد در جهنم نمی ماند .

شیخ مفید می نویسد؛ « تمام علمای امامیه اتفاق دارند که تهدید به خلود در آتش جهنم اختصاص به کفار و غیر شیعیان دارد، و کسانی که ایمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند شیعیان) در جهنم مخلد نمی مانند.» (اوائل المقالات ص53)

امام کاظم علیه السلام فرمود؛ «خداوند جز اهل کفر و لجاجت و ضلالت و شرک را در آتش جهنم جاوادان نگه نمی دارد.» (توحید صدوق ص407)

بنابراین اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که فرمود ؛ « شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان کبیره شده اند » (الفقیه ج3 ص574)

عملی که تکمیل کننده روزه است

 

این روزها و ساعت‌ها آخرین لحظات ماه مبارک رمضان است که به سرعت در حال گذر است، ماهی که یک سال در انتظار آمدنش بودیم، پس از پایان یافتن ماه مبارک رمضان، یعنى در شب عید فطر, افرادى که داراى شرایط (بالغ و  عاقل باشد، بندۀ کسى و فقیر نباشد), باید زکاتى بپردازند. از این زکات با عنوان زکات فطره نامبرده می‌شود. 

زمان پرداخت زکات فطره: از شب عید تا ظهر روز عید فطر و بهتر آن است که در روز عید بدهد و اگر نماز عید مى‌خواند بنابر احتیاط واجب قبل از نماز عید بپردازد.

(تحریر الوسیله, ج1، ص 348، توضیح المسائل, م 2029).

در همین راستا و با توجه به اهمیت مسألۀ زکات عید فطر، به حدیثی از امام صادق (علیه السلام) دربارۀ عملی که تکمیل‌کنندۀ روزه اشاره می‌کنیم: 

 

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

« إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءُ الزَّکَاةِ یَعْنِی الْفِطْرَةَ کَمَا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه واله) مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ».

 تکمیل روزه به پرداخت زکاه فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه واله) کمال نماز است.

منبع: (وسائل الشیعه، ج6، ص 221)

چرا روز فطر، عید نامیده شد؟

عید فطر روز اول ماه شوّال و از مهم‌ترین اعیاد مسلمانان و شیعیان است. این روز در بسیاری از کشورهای اسلامی، تعطیل رسمی است و مسلمانان نماز عید برگزار می‌کنند. در این روز، روزه گرفتن حرام و پرداخت زکات فطره بر مسلمانان واجب است.

همان‌طور که گفته شد، روز فطر کنار عید قربان، غدیر و جمعه یکی دیگر از چهار عید بزرگ شیعیان به شمار می‌رود، در این راستا، سؤالی که ممکن است برای برخی ایجاد شود، این است که چرا روز فطر، به‌عنوان عید نامیده شده است. برای پاسخ به این سؤال، به حدیثی از امام رضا(علیه السلام) اشاره می‌کنیم: 

ایشان در حدیثی به علت نامیده شدن روز فطر به عید اشاره می‌کنند و می‌فرمایند:

«روز فطر، از آن جهت عید قرار داده شده است که مسلمانان، اجتماعی داشته باشند که در آن روز گرد هم آیند و برای خدا بیرون آیند و او را بر نعمت‌هایی که به آنان داده شده است، بستایند و روز عید، روز تجمع، روز خوردن روزه، روز زکات، روز شوق و روز نیایش است؛ و برای آنکه اولین روز از سال است که خوردن و آشامیدن در آن حلال است؛ چرا که ماه رمضان، اولین ماه سال نزد اهل حق است.

پس خداوند دوست داشت که در چنین روزی همایشی داشته باشند تا خدا را حمد و ستایش کنند و در این روز، تکبیر در نماز، از آن روی بیش از روزهای دیگر قرار داده شده که تکبیر، بزرگداشت خداوند و ستایش و ثنای او بر نعمت هدایت است، آن گونه که خداوند فرموده است: «تا خداوند را بر این که هدایتتان کرد، بزرگ بدارید و باشد که شکر گزارید». و در آن روز، دوازده تکبیر قرار داده شده است؛ چون در هر دو رکعت، دوازده تکبیر است هفت تکبیر در رکعت اول و پنج تکبیر در رکعت دوم قرار داده شده و آن دو، یکسان نشده‌اند؛ چرا که مستحب است نماز واجب، با هفت تکبیر آغاز شود، از این رو در اینجا با هفت تکبیر آغاز شده است. و در رکعت دوم، پنج تکبیر است؛ چرا که تکبیرة الاحرام نمازها در شبانه‌روز، پنج تکبیر است، و برای اینکه تکبیرها در هر دو رکعت، فرد فرد باشند.

منبع: (من لایحضره الفقیه، ج1، ص 522)
متن حدیث:

«عَنِ الْفَضْلِ‌بْنِ شَاذَانَ النَّیْسَابُورِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ یُذْكَرُ أَنَّهُ سَمِعَهَا مِنَ الرِّضَا(ع‏) أَنَّهُ إِنَّمَا جُعِلَ‏ یَوْمُ‏ الْفِطْرِ الْعِیدَ لِیَكُونَ‏ لِلْمُسْلِمِینَ‏ مُجْتَمَعاً یَجْتَمِعُونَ فِیهِ وَ یَبْرُزُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلَى مَا مَنَّ عَلَیْهِمْ فَیَكُونُ یَوْمَ عِیدٍ وَ یَوْمَ اجْتِمَاعٍ وَ یَوْمَ فِطْرٍ وَ یَوْمَ زَكَاةٍ وَ یَوْمَ رَغْبَةٍ وَ یَوْمَ تَضَرُّعٍ وَ لِأَنَّهُ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنَ السَّنَةِ یَحِلُّ فِیهِ الْأَكْلُ وَ الشُّرْبُ لِأَنَّ أَوَّلَ شُهُورِ السَّنَةِ عِنْدَ أَهْلِ الْحَقِّ شَهْرُ رَمَضَانَ فَأَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَكُونَ لَهُمْ فِی ذَلِكَ مَجْمَعٌ یَحْمَدُونَهُ فِیهِ وَ یُقَدِّسُونَهُ وَ إِنَّمَا جُعِلَ التَّكْبِیرُ فِیهَا أَكْثَرَ مِنْهُ فِی غَیْرِهَا مِنَ الصَّلَاةِ لِأَنَّ التَّكْبِیرَ إِنَّمَا هُوَ تَعْظِیمٌ لِلَّهِ وَ تَمْجِیدٌ عَلَى مَا هَدَى وَ عَافَى كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ــ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ‏ وَ إِنَّمَا جُعِلَ فِیهَا اثْنَتَا عَشْرَةَ تَكْبِیرَةً لِأَنَّهُ یَكُونُ فِی كُلِّ رَكْعَتَیْنِ اثْنَتَا عَشْرَةَ تَكْبِیرَةً وَ جُعِلَ سَبْعٌ فِی الْأُولَى وَ خَمْسٌ فِی الثَّانِیَةِ وَ لَمْ‌یُسَوَّ بَیْنَهُمَا لِأَنَّ السُّنَّةَ فِی الصَّلَاةِ الْفَرِیضَةِ أَنْ تُسْتَفْتَحَ بِسَبْعِ تَكْبِیرَاتٍ فَلِذَلِكَ بُدِئَ هَاهُنَا بِسَبْعِ تَكْبِیرَاتٍ وَ جُعِلَ فِی الثَّانِیَةِ خَمْسُ تَكْبِیرَاتٍ لِأَنَّ التَّحْرِیمَ مِنَ التَّكْبِیرِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ خَمْسُ تَكْبِیرَاتٍ وَ لِیَكُونَ التَّكْبِیرُ فِی الرَّكْعَتَیْنِ جَمِیعاً وَتْراً وَتْر».

مواظبت در استجابت دعا...!

 

اگر دعایتان به مستجاب شده مواظب سه حالت باشید

اول: آن که عجب نکنی و نگویی من معلوم می شود آدم خوبی هستم که دعایم مستجاب شد زیرا عجب و خودپسندی باعث فساد عمل و غلبه شیطان است.

دوم: شکر و حمد خدا نمایی که تفضل کرد بر تو به اجابت دعای تو، بلکه مستحب است دو رکعت نماز شکر بجا آوری.

سوم: همین که دعای تو مستجاب شد ترک دعا نکنی و باز در خانه خدا بروی تا بیگانه نشوی ودر وقت حاجت خواستن دوباره آشنا باشی                                                               

اگر دعایتان به استجابت نرسید مواظب این سه حالت باشید

اول: آن که مایوس نشوی از رحمت خدا، زیرا به اجابت نرسیدن دعا ممکن است به سبب گناهان تو باشد که مانع اجابت است پس در صدد رفع آن به توبه و تعذیب نفس برآی.

دوم: ترک دعا نکن.

سوم: راضی باش به تقدیر الهی تا همان رضای تو باعث اجابت دعایت بشود.

امام حسن علیه السلام می فرماید: من ضامنم از برای کسی که در قلب او چیزی خطور نکند بجز رضا و خشنودی به قضای خدا این که دعا کند پس مستجاب شود.

منبع:

گنج های معنوی /رضا جاهد/ص35-36

استقلال اقتصادی و نظامی از نگاه دکتر چمران

طبيعتاً ، استعداد افراد در يک حکومت ديکتاتوري مي‌ميرد ، و ديکتاتور « فعال مايشاء » است ، و کسي اراده و اختياري از خود ندارد . در رژيم گذشته نيز ، طاغوت براي همه تصميم مي‌گرفت و هيچ کاري بدون فرمان او انجام نمي‌گرفت . صدام هم براي همه در عراق تصميم مي‌گيرد ، و به هيچ کس اجازه نفس کشيدن نمي‌دهد و همه قدرت او بر اساس سلاح و ابتکارهايي است که ديگران قبلاً انجام داده‌اند ، و در داخل هيچ استعدادي شکوفايي ندارد . اما در ايران ، انقلاب در محاصره اقتصادي و کمبود قطعات ، و مراجعت متخصصين خارجي است ، و با فشار احتياجات و مبارزه همه جانبه با ابرقدرتها و عوامل دست نشانده آنها ، مردم مجبورند که همه استعدادهاي خفته خود را به کار اندازند ، تا کمبودهاي خود را جبران کنند . اراده مقاومت و خواسته پيروزي از قلوب مردم مي‌جوشد ، و اين مردمند که اراده مي‌کنند در همه شرايط سخت در مقابل دشمنان بايستند ، و با هر قيمت ، وجب به وجب خاک وطن را از دشمن متجاوز پاک کنند ، و به همين علت شاهديم که در سرتاسر کشور ، استعداد‌هاي ناشناخته يکباره بکار افتاده ، دنيايي از ابتکار و خلاقيت بوجود آورده ، و يک سازندگي بزرگ براه افتاده و در هر گوشه کشور استعدادهايي مشغول فعاليت و بازسازي فني و صنعتي و نظامي کشورند ، واين حرکت علمي و صنعتي در راه خود کفايي ، و استقلال اقتصادي و نظامي‌، بزرگترين و مهمترين ثمره مبارزة‌انقلابي مردم ، و نتيجة مستقيم محاصره اقتصادي دشمن ، و فشار خارجي و احتياجات فوري و ضروري است . تا روزي که ملت بر پاي خود نايستد ، و استقلال اقتصادي و نظامي خود را به دست نياورد همچنان برده و اسير ديگران خواهد بود .

 

منبع:بینش و نیایش/ج1

مثل چمران بمیرید...!

امام خمینی که همواره ارتباط معنوی خاصی با دکتر چمران داشت ، در پیامی به مناسبت شهادت او ، منحصربفردترین عباران و اوصاف را درباره چمران به کار برد ، در حالی که تنها  دو سال از آشنایی اش با وی می گذشت:

«…شهادت انسان‏ ساز سردار پرافتخار اسلام، و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به «ملاء اعلی»، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی‏عصر ارواحنا فداه تسلیت و تبریک عرض می‏کنم….ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد، که در جبهه‏ های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران، حماسه می‏ آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پبروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزگار و معلمی متعهد بود، که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت.چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات و گروه‏های سیاسی، و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست، و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.

هنر آن است که بی‏ هیاهوهای سیاسی، و «خودنمایی»های شیطانی، برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر…»

اما جان کلام این جا است که حضرت امام که در باره چمران با قطعیت و قاطعیت  سخن می راند، با نوعی آرزومندی برای خویش چنین عاقبتی را مطرح می سازد که:
«او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما مى‏ توانیم چنین هنرى داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند.»‏
اما درس آموز تر از همه، انذار حضرت امام به تعدادی از مبارزین قدیمی است که بعضا هم در مقطعی با آن شهید بزرگوار همراه بوده اند و از اعتبار بالای چمران و موضوعات تاریخی چنین یادآوری می فرمایند که البته برای همه عبرت گیرندگان آموزنده و وسیله عبرت است:
«من در حالات همه ‏تان مطالعه کردم و مى‏ کنم و نمى‏ خواهم که منتهى بشود آن رأیى که من دارم به اینکه شما- خداى نخواسته- دیگر در فکر اسلام نیستید، و همه فکر خود هستید. مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شماها چه قدر مى‏ خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامى هم پیدا بکنید از مقام رضا خان و محمد رضا خان بیشتر مى‏ شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است.
تعلیم بگیرید از این حوادثى که در دنیا واقع مى‏ شود. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران  هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید

آیت الله خامنه ای که همزمان با شهادت شهید چمران، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع را برعهده داشتند در جلسه علنی مجلس در اول تیر۱۳۶۰بیانات کوتاهی را در باره شهادت دکتر مصطفی چمران بیان کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای بیان داشتند:

«درباره برادر شهید عزیزمان دکتر چمران هیچ زبان وبیانی من نمیتوانم ستایش خودم را نسبت به این برادر شهید و عزیز و تاسف خودم رااز فقدان او به عرض شما برسانم و نکته ای را که من در مورد ایشان لازم میدانم بگویم این است که ایشان در طول مدت این دو سال،‌ که ما با ایشان همکاری مستمری داشتیم یعنی از دوران دولت موقت، همکاریهای نزدیکی ما با مرحوم دکتر چمران داشتم، در زمینه های مختلف یک لحظه من دکتر چمران را متخطی از خط ولایت فقیه نیافتم. ایشان فرمان امام را، امر امام را، عشق به امام را از همه صبغه‌ها و رنگهایی که در عالم سیاست و خطوط سیاسی وجود دارد مرجح می دانست و این خصوصیت دکتر چمران بود».

و نیز فرمودند:“ما اگر از چمران تجلیل می کنیم در واقع از اسلام و شیوه های اسلامی تجلیل می کنیم” و “شهید چمران جزو عناصر بسیار برجسته‏ى ما بود که داراى ابعاد مختلف علمى، جهادى و عرفانى بود".

شهید چمران واقعا برای ما حکایت عشق و عرفان بود، کسی بود که امام و رهبری قبولش داشتند و براش ارزش زیاد قایل بودند، مرد آهنینی که با دست خالی جلوی عراق ایستاده بود و هیچ چیز جلودارش نبود.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

 

منبع:

بیانات امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) درباره شهید چمران/سایت http://dana.ir/792013

چرا شب 27 رمضان هم شب قدر معرفی شده است؟؟؟

   

در دعای شب 27 رمضان آن شب را شب قدر معرفی نموده و اکثریت به اتفاق مسلمین شب 27 را شب قدر می دانند ولی تشیع حتی امروز عمدتا بر این باورند که احیا برای امام علی است و شب ضربت، شهادت و سوم را شب قدر می دانند و علت بر اساس کدامین روایت و سند است؟

همان طورى که از واژه «قدر» به دست میآید شب قدر؛ یعنى، شب سرنوشت و مقدرات. در اصول کافى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که آن حضرت در جواب معناى آیه «انا انزلناه فى لیله مبارکه» فرموده: «بله شب قدر که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود، شبى است که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ ما قرآن را در شب مبارک (قدر) نازل کردیم. در آن شب هر امرى با حکمت متعین و ممتاز مى‏گردد،(دخان، آیه 4).

آن گاه فرمود: آن شب هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ چه خیر و چه شر؛ چه طاعت و چه معصیت و چه فرزندى که قرار است متولد شود و یا اجلى که بنا است فرا رسد و یا رزقى که قرار است برسد و…»،}(ترجمه المیزان، ج 2، ص 771).

شب قدر در بین سایر شب‏هاى سال ممتاز و از فضیلت خاصى برخوردار است. مشهور و معروف در روایات این است که شب قدر، شب بیست و یکم یا بیست و سوم است. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که: «شب قدر شب بیست و یکم یا بیست و سوم است». حتى هنگامى که راوى اصرار کرد کدام یک از این دو شب است. گفت: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت کنم، کدام یک را انتخاب نمایم؟ امام(علیه السلام) تعیین نفرمود وافزود: }«ما ایسر لیلتین فیما تطلب{ ؛ چه آسان است دو شب براى آنچه مى‏خواهى». ولى در روایات متعددى که از طریق اهل بیت(علیه السلام) رسیده،بیشتر روى شب و بیست و سوم تکیه شده است. در برخى روایات هر سه شب (نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم) به عنوان شب قدر معرفى شده است. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: }«التقدیر فى لیله القدر تسعه عشر و الابرام فى لیله احدى و عشرین والامضاء فى لیله ثلاث و عشرین{؛ تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم است» که بدین ترتیب بین روایات جمع مى‏شود»، }(تفسیر نمونه، با کمى تصرف در عبارت و نیز ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ذیل سوره «قدر»، ج 27، ص 188)

 اعمال شب 27 ماه رمضان

1- غسل .

2- دعاي استعداد براي موت : از زيد بن علي بن الحسين عليهم السّلام مروي است که : شنيدم پدرم عليه السّلام (امام زين العابدين عليه السّلام) ،

در شب بيست و هفتم ماه رمضان از اوّل شب تا آخِر آن مي فرمود : (( اللَُهُمَِ ارزُقنِي التَّجَافي عَن دَارِ الغُرُورِ وَ الإِنَابَهِ إِلَي دَارِ الخُلُودِ وَ الإِستِعدَادِ لِلمَوتِ قَبلَ حُلُول الفَوتِ ؛ بارالها ، مرا روزي کن از دار فريب (دنيا) کناره گيري کنم و به دار جاويد رو نمايم و روزي من گردان که براي مرگ پيش از اين که اجل فرا رسد، مهيا و آماده باشم ( المراقبات . ص 308 ) ، ( مفاتيح الجنان . فصل سوم . در اعمال ماه رمضان ) .

بزرگی ذاتی انسان از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

از منظر امام علی (علیه السلام)، انسان موجودی آزاده است که در بند و یوغ نمی گنجد و هیچ گونه ذلتی را نمی پذیرد. سزاوار نیست که انسانی، این گونه در نزد کسی کرنش کند و یا انسانی همانند خویش را ارباب خود بداند و بخواند.

«لا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حراً»؛ بردۀ هیچ کس مباش؛ زیرا خداوند ترا آزاد آفریده است.

افراد بشر؛ همه از اولاد حضرت آدم (علیه السلام) بوده و شایستگی زندگی کریمانه، همراه با عزت و آزادگی را دارا هستند. این آزادگی، در کنه وجود آدمیان پدید آمده و هیچ کس را یارای زدودن آن نیست. حتی خود انسان نیز حق تحقیر و کوچک کردن خود را ندارد. او می ­باید این امتیاز الهی را پاس دارد و در نزد هم نوع خود  سر خم نکند. سید رضی در نهج البلاغه آورده است: آن گاه که امام (علیه السلام)، در مسیر خویش به سوی شام، به شهر انبار رسید، بزرگان انبار (همراه با مردم) در جلوی مرکب امام (علیه السلام) دویده و این گونه امام علی (علیه السلام) را احترام می کردند. امام علی (علیه السلام) آنان را نهی نموده و نارضایتی خویش را از این عمل ابراز داشت.

امام (علیه السلام) به گونه ای عزت مؤمنین را پاس می داشت که حتی همراهی پیادگان را بر مرکب و اسب خویش نمی پسندید. آن گاه که از صفین باز می گشت، به قبیلۀ «شبام» رسید. حرب بن شُرَحبیل شبامی به همراه حضرت حرکت می کرد. امام (علیه السلام) سواره بود و او پیاده در رکاب حضرت می رفت. حضرت بدو فرمود: بازگرد که پیاده آمدن چون تویی با کسی چون من، موجب پدید آمدن فتنه برای والی خواهد شد و خواری و ذلت مؤمن را در پی خواهد داشت

این سخن در جایی دیگر به گونه ای کلی گزارش شده است: «إنّ مشی الماشی مع الراکب، مفسدة للراکب ومذلّة للماشی»؛ همراهی کردن پیاده به دنبال سواره موجب انحراف و فساد سواره گشته و ذلت و خواری مؤمن را سبب می شود.

این شیوه عمل به عنوان راهبرد به سیاست­های علوی است. مکتب امام علی (علیه السلام)، انسان مؤمن را بزرگ داشته و خواری او را نمی پسندد. حتی خود او نیز حق ندارد کرامت انسانی خداداد خویش را زیر پا نهد و در رکاب دیگری به تحقیر شخصیت خویش بپردازد.

منبع:

نهج البلاغه، نامۀ 31.

همان، حکمت 37؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 104.

همان، حکمت 322

رهبر معظم انقلاب ،درس بزرگ روز بیست و یکم ماه رمضان چیست؟...

رهبر معظم انقلاب در بیانی با اشاره به اینکه روز بیست و یکم ماه رمضان هم دارای فضیلتی مانند شب قدر و هم روز شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است، به درس بزرگ این روز اشاره کردند

 امروز جمعه 25 خردادماه و 21 رمضان مصادف با سالروز شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. بزرگان دین از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی هر ساله به مناسبت‌های مختلف به بیان نکات، عبرت‌ها و درس‌های بزرگی نسبت به برخی ایام سال و حتی سیرۀ و منش ائمه اطهار (علیه السلام) می‌پردازند.

شنیدن فضایل و برخی ابعاد و ویژگی‌های شخصیتی ائمه (علیه السلام) در کلام بزرگان دین باعث ایجاد نگرش و معرفتی نوین در افکار شیعیان می‌شود. در واقع ایام ولادت‌ها و شهادت‌های آن بزرگواران باید فرصتی جهت تبیین معارف و فضایل این بزرگواران باشد تا جامعه اسلامی ضمن اینکه به غم و شادی می‎پردازد، به شعور و معرفت عترت(علیه السلام) نیز برسد.

در همین راستا به بخشی کوتاه از بیانات رهبر معظم انقلاب دربارۀ اهمیت روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان اشاره می‌کنیم.

امروز بیست و یکم ماه رمضان است. این روز قدر هم دارای فضیلتی مانند شب قدر است، هم روز شهادت امیرمؤمنان (علیه السلام) است.
درس بزرگ این روز برای ما تقواست، مراقب خود باشیم، در کار و رفتار خود، در سخن و معاشرت خود، حتّی در آنچه که در ذهن ما می‌گذرد دقّت کنیم، مواظب آنها باشیم و سعی کنیم که از راه خدا و راه حق منحرف نشویم. این، تقواست. (75/11/12)
* به راستی تقوا، سپری الهی در برابر ناجوری‌ها و شیطنت‌هاست، بیاییم همت بیشتری کنیم و در این چند صباحی که در این دنیا به سر می‌بریم، با تقوای الهی لحظه به لحظه خودمان را برای سربازی مولایمان مهدی (عجل الله ) آماده‌تر کنیم.

تفسیر شرایط آخرالزمان در خطبه حضرت علی(ع)

حضرت علی علیه السلام در خطبه 138 نهج البلاغه عباراتی فرموده اند که به گمان اغلب شارحان نهج البلاغه از گوشه ای از وقایع آخرالزمان پرده برداشته است؛ شرایطی که در آن هدایت، دستخوش خیمه شب بازی های «هوا» می شود، و قرآن به تبعیت رأی و قیاس درمی آید، و در نهایت به جنگی ویرانگر می انجامد.

منجی عالم، در چنین هنگامه ای، سردمداران را به زشتی کردارشان مؤاخذه خواهد کرد و بشر را فرا می خواند که سیطره جهانی عدالت را به تماشا بنشینند؛ اما پیش از آن هنگامه طلایی، زمین دستخوش طغیانگری یک خون ریز می گردد.

در نهایت حضرت علی علیه السلام با ارائه این نشانه های دقیق ضمن سفارش هایی مهم و حیات بخش، بشریت را از پایان سرنوشت خود آگاه می کند تا به سلاح بیداری تجهیز شود.

در همه ادیان الهی، اخباری مبنی بر پیش گویی وقایع آخرالزمان و در نهایت ظهور یک منجی وجود دارد. در مذهب بی بدیل شیعه نیز اخباری در این مورد آمده است که علاوه بر نوید ظهور یک منجی شناخته شده، به پیش گویی وقایع آخرالزمان نیز می پردازد.

از آن جا که تحلیل دقیق حوادث آخرالزمان، به شناخت و آگاهی از آن شرایط نیاز دارد، دقت در چنین روایاتی، بسیار لازم و ضروری است؛ چرا که اوضاع در آن زمان، آن چنان پرفتنه است که بازشناسی حق از باطل دشوار می شود. از جمله این اخبار خطبه 138 نهج البلاغه است که در آن عباراتی وجود دارد که بسیاری از شارحان، مقصود از اشاره های امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن خطبه را با شرایط آخرالزمان منطبق می دانند؛ هرچند در خود عبارات، قرینه روشن و آشکاری مبنی بر ارتباط آن با آخرالزمان وجود ندارد. این جستار در پی آن است تا ضمن نقل اقوال شارحان، به نقد و بررسی آنها نیز بپردازد.

این خطبه در واقع از سه بخش جداگانه تشکیل شده که فراز بخش اول عبارت است از: «یَعطِفُ الهوی علی الهُدی إذا عطفوُا الهُدی علی الهَوی و یَعطِفُ الرّأیَ علی القرآن إذا عطفوا القرآنَ علی الرّأی» این بخش تحت عنوان جدال آخر الزمان مورد بررسی قرار می گیرد.

بخش دیگر که عبارت است از:«حتّی تقوُمَ الحربُ بکمْ علی ساقٍ بادیاً نَواجِذُها مملوءَهٌ اخلافُها حُلوا رَضاعُها عَلْقَماً عاقبتُها. ألا و فی غدٍ- و سَیَأتی غدٌ بما لا تعرِفونَ- یأخذُ الوالی منْ غیرِها عُمّالَها علی مساوِی أعمالِها و تُخرجُ لهُ الارضُ افالیذَ کبِدِها و تُلقی إلیهِ سلماً مقالیدَها فیُریکم کیفَ عدلُ السّیره و یُحیی مَیّتَ‌الکتابِ و السُّنة»

بخش دوم ذیل عناوین نشانه های آخرالزمان و اصلاحات موعود بررسی می شود.

و بخش سوم نیز عبارت است از: «کاَنّی بهِ قدْ نَعَقَ بالشّامِ و فحَصَ برایاتِه فی ضَواحیَ کوفانَ فعطفَ عَلیها عَطْفَ الضّروس و فرَشَ الارضَ بالرّؤوسِ. قدْ فغرتْ فاغرَتُهُ و ثَقُلت فی الارضِ وَطأتُهُ، بعیدَ الجولهِ، عظیم الصّولهَ و اللهِ لَیُشَرّونکمْ فی اطراف الارضِ حتی لا یبقی منکمْ إلا قلیلٌ، کالکُحلِ فی العینِ. فلا تزالونَ ‌کذلکَ حتی تؤُوبَ الی العرَبِ أوازِبُ احلامها! فالْزَموا السّننَ القائمهَ و الآثارَ البیّنهَ و العهدَ القریبِ الذی علیهِ باقی النُّبُوهِ و اعلموا انّ الشیطانَ إنّما یُسنّیَ لکمْ طُرقهُ لِتتّبعوا عَقِبَهُ»

ذیل عنوان وظیفه مردمان آخرالزمان، این فراز مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

قابل ذکر است که بندهای نقل شده بخشی از متن اصلی خطبه است که سید رضی آنها را انتخاب نموده و آورده است.

جدال آخرالزمان

خطبه 138 نهج البلاغه از همان آغاز به گونه ای ایراد شده که گویی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مقام بیان اخباری مربوط به آینده است. استفاده از «إذا» ظرفیه در همان ابتدای خطبه این امر را روشن تر می سازد. خویی در منهاج البراعه بحث گسترده ای در مورد اِعراب بخش ابتدایی کلام حضرت، بیان می کند که«إذا» در این جا به هیچ وجه شرطیه نبوده و در واقع معنای ظرف می دهد.(ج8، ص 347)

خطبه مذکور که سید رضی آن را تحت عنوان «یوُمیءُ فیها إلی ذکْرِ الملاحم» نام گذاری کرده است این گونه آغاز می شود: «یَعْطِفُ الهوی علی الهُدی إذا عَطَفوا الهُدی علی الهوی و یَعْطِفُ الرّأیَ علی القُرآن إذا عطفوا القُرآن علی الرّأی؛ خواهش نفسانی را به هدایت آسمانی باز می گرداند و آن هنگامی است که[ مردم] رستگاری را تابع هوی ساخته اند و قرآن را تابع رأی خود کرده اند.

از دیدگاه شارحان نهج البلاغه، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این عبارات به فضا و شرایط آخرالزمان اشاره نموده و آن را ترسیم کرده اند. بیان حضرت در این فراز به شکلی است که گویی به جدالی آخرالزمانی اشاره می کند؛ به جدالی که در آن «هدایت» دستخوش خیمه شب بازی های «هوا» شده و «قرآن» به تبعیت «رأی» درمی آید، و به نبردی در هنگامه ای سخت اشاره می فرماید که بشر چنان عنان خود را به نفسانیت خویش می سپارد که زمام هدایت از کف می رمد، و «رأی» به چنان جایگاهی دست می یابد که کلام وحی را پیرو خویش می شمارد.

خویی در منهاج البراعه در شرح این عبارت به رویکرد مردمان آخرالزمان نسبت به قرآن اشاره می کند و می نویسد: آنان قرآن را بنا به مذاهب گوناگون خویش به تأویل می برند… و سؤال از اهل ذکر و رجوع به ولیّ امر را وا می نهند(ج8، ص 349)

در چنین هنگامه پربلایی، به گفته صاحب معارج نهج البلاغه، اگر مردمان به یاری «هدی» اهتمام ورزند، به ناگاه «هوا» را یاری می نمایند و از خواهش های نفس فرمان می گیرند؛ به گونه ای که یارای تمیز میان آن دو را ندارند، همان گونه از تمیز میان «رأی » و «قرآن» ناتوانند.(ص 228)

شیوه عملی منجی

در چنین شرایط آشفته و نابسامان آخرالزمان، منجی ای ظهور خواهد کرد که با اتخاذ شیوه ای خاص، اوضاع را سامان می بخشد، و آن شیوه احیای «هدی» و دمیدن روحی تازه به «قرآن کریم»است. «هدی» معنای گسترده ای را دربرمی گیرد که به منظور درک بهتر کلام حضرت از توضیحی که مؤلف فی ظلال نهج البلاغه در مورد آن ارائه داده است مدد می جوییم: مراد از هدی در این جا عقلی است که هر امر نافع برای حیات را نیک می شمارد و هر امر مضر برای حیات را زشت می داند(ج2، ص 297)    .

بنابراین، «هدی» همان عقل روشنگری است که در وجود آدمی به ودیعت نهاده شده، تا به مدد آن خیر را از شر بازشناسد و در اوضاع پریشان آخرالزمانی، این قوه حیات بخش بشری که اسیر افسار گسیخته خواهش های نفسانی شده است احیا خواهد شد. وجود آن منجی،‌ سبب نورانیتی می شود که در پرتو انوارش، این نیروی خدادادی، جانی تازه می گیرد   .

بنابراین، با توجه به این پیش گویی امیرالمؤمنین علی علیه السلام، منجی بزرگ آخرالزمان، زمانی ظهور خواهد کرد که «هدی»- این عقل روشنگر- به رنگ هوس های خام آدمی جامه می پوشد و مردمان کلام وحی را به مریدیِ رأی خویش می گیرند.

منجی در چنین شرایطی بساط این دگرگونی را برخواهد چید، و واژگونی حقیقت را با میزان خویش به سر منزلی امن خواهد رساند؛ و چه سر منزل و سرانجامی نیکوتر از هدایت که حلقه مفقوده اوضاع پیچیده آخرالزمان است، و چه میزان و معیاری اطمینان بخش تر از سخن پروردگار که در پایان دوران زمین و زمینیان به وادی فراموشی سپرده خواهد شد؛ و این شیوه عملی منجی موعود است: مجالی به «هدی » برای بالیدن و دمی مسیحایی به «وحی» که به پوستینی بی جان مبدّل گشته است.

 امام آخرالزمان

سخن این جاست که او کیست؟ این منجی بزرگ که بشریت گمشده در هزار توی «رأی» و «هوی» را به سعادت آباد «وحی» و«هدی» رهنمون می کند، کیست؟

اکثر شارحان نهج البلاغه بر این عقیده اند که این فراز از خطبه به امام آخرالزمان اشاره دارد. ابن ابی الحدید در این باره چنین می نویسد: «این سخن اشاره دارد به وجود امامی که خداوند متعال او را در آخرالزمان خلق خواهد کرد، و در اخبار و روایات به وجود او وعده داده شده است.» ( جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ج4، ص 265) اما این شارح معتزلی اشاره ای به هویت آن نمی کند. 

ابن میثم او را امام منتظر موعود می خواند ( اختیار مصباح السالکین، ص 297)، و حاج میرزا ابراهیم خویی او را این چنین معرفی می کند: او قائم منتظر آخرالزمان است که در اخبار و روایات به وی نوید داده شده است(الدرّه النجفیه، ص 177)

نویسنده فی ظلال نهج البلاغه از قول اکثریت، او را «مهدی منتظر»می خواند و با ذکر دلیل، مدعایش را چنین شرح می دهد: شکی نیست که مقصود اوست، چرا که احادیث فراوانی از طریق اهل سنت و نیز شیعیان در این مورد وارد شده است؛ زیرا او رأی و قیاس عمل نمی کند و امور را با منافع خاص نمی سنجد بلکه مقیاس و معیار در همه زمینه ها نزد او قرآن کریم و عقل سلیمی است که به آن اشاره کردیم؛ به طوری که اگر همه مردم بر امری اجماع کنند- حال آن که پشتوانه ای به یکی از این دو نداشته باشد،-نزد او بدعت و گمراهی شمرده می شود(ج2، ص 298).

موسوی در شرح نهج البلاغه خویش به صراحت او را مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می خواند که پیامبر به ظهور او نوید داده است(ج2، ص 409 و410 )

بی گمان از دیدگاه ژرف نگر شیعه، بزرگمردی که قادر است به اذن خدای تعالی شرایط پریشان آخرالزمان را سامان بخشد کسی نیست جز همو که طبق روایات صریح منقول، دوازدهمین حقیقت تابناک عالم، همنام نبی مکرم اسلام و فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است.

نشانه های قیام آخرالزمان

اوضاع نابسامان آخرالزمان مقدمات جنگی وحشتناک و ویرانگر را فراهم می سازد؛ نبردی به غایت خونین و هراس انگیز که امیرالمؤمنین علیه السلام این گونه از آن یاد می کنند: « حتی تقوُمَ الحربَ بِکُمْ علی ساقٍ بادیاً نواجِذُها، مملوءَه اخلافُها، حُلوا رَضاعُها، علقماً عاقبَتُها؛ تا آن که آتش جنگ میان شما افروخته گردد و از شرار آن همه چیز بسوزد و چون شیر خشمگین دندان نماید؛ و چون ماده شتری از این سو و آن سو آید، محل شیر دهی پر از شیر و مکیدن آن شیرین، اما پایان آن تلخ و زهرآگین .

«الساق» را «الشدّه» معنا کرده اند(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص 41)، و از دیدگاه مؤلف اختیار مصباح السالکین(ص 298)، و نیز مؤلف الدرّه النجفیه (ص 177)، این واژه کنایه از شدت آن نبرد آخرین دارد. حضرت علی علیه السلام با به کارگیری تعبیر زیبای بادیاً نَواجِذُها وحشت این نبرد خونین را به تمامی به تصویر می کشد. دندان نمایاندن جنگ، به شدت خوفناکی جنگ اشاره دارد؛ چه آن که به قول ابن ابی الحدید همان گونه که «نواجذ» یعنی دورترین دندان ها که در حالت خنده شدید نمایان می شوند، در آن قیام آخرالزمان نیز، جنگ دندان های بُرنده خویش را به رخ می کشد(ج9، ص 41)

دیگر شارحان نهج البلاغه این تعبیر را از اوصاف درندگان به هنگام خشم دانسته اند که به هر ترتیب با تصویرگری زیبای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از نبردی وحشت انگیز حکایت می کند( اختیار مصباح السالکین،‌ص 298؛ الدرّه النجفیه، ص 177)

این آشوب آخرالزمان در آغاز برای فتنه جویان دلچسب و شیرین به نظر می رسد و عبارات مملوءَهٌ اخلافُها و حُلواً رَضاعُها نمایانگر همین امر است، که البته در نهایت با تعبیر علقماً عاقبَتُها معنایی عمیق می یابد؛ چه آن که به قول خویی: طعم شیرین آرزوی پیروزی بر جان ها می نشیند، اما در نهایت چیزی جز کشتار و هلاکت برجای نمی ماند (ج8، ص ‌335 )

از نگاه مؤلف فی ظلال نهج البلاغه نیز در آغاز جنگ، اهل جهالت به شوق می آیند و آفرین می گویند، ولی درنهایت با جنگی ویرانگر روبرو می شوند که همه را می سوزاند(ج2، ص 298). بنابراین، از نگاه حضرت علی علیه السلام در ظلمات این مبارزه دشوار، فرجامی تلخ نصیب آشوبگران خواهد شد و آتش پرشراره اش بسی سوزناک خواهد بود.

اصلاحات موعود

سلطان بی چون و چرای کلام، حضرت علی علیه السلام در ادامه خطبه، به سرانجامی که منجی بشریت برای آشوبگران رقم خواهد زد اشاره می کند:«ألا وَ فی غدٍ- و سَیَأتی غدٌ بما لا تَعرفونَ- یأخذُ الوالیِ من غیرِها عُمّالها علی مَساویَ اعمالِها؛ آگاه باشید که فردا- و که داند که فردا چه پیش ‌آرد- فرمانروایی که از این طایفه (امویان) نیست عاملان حکومت را به جرم کردار زشتشان بگیرد و عذری از آنان نپذیرد»      

و سپس عباراتی می فرمایند که تصویر زیبایی از تسلیم کائنات در برابر آن مصلح جهانی ارائه می نماید: و تُخرجُ لهُ الارضُ افالیذَ کَبِدها و تُلقی إلیهِ سِلماً مَقالیدها؛ زمین گنجینه های خود را برون اندازد و کلیدهای خویش را از در آشتی تسلیم او سازد.

این عبارات به قول نویسنده فی ظلال نهج البلاغه نشانگر آن است که همه چیز مطیع اوست(ج2، ص 299). آری؛ زمین و زمان خاضعانه سر به فرمان و تعظیم و فرود آرند، و زبان جز به اطاعت او نگشایند و در واقع در پرتو چنین مُصلحی عدالت محقق خواهد شد. امام علی علیه السلام در ادامه خطبه چنین می فرمایند: «فَیُریکم کیفَ عدلُ السّیرهِ و یُحیی میّتَ الکتابِ و السُنه؛ پس روش عادلانه را به شما بنماید، و آنچه از کتاب و سنت مرده است زنده فرماید».

بنابراین، از دیدگاه مولی الموحدین علی علیه السلام هدف نهایی قیام مصلح، عدالت سایه گستر جهانی و احیای کتاب و سنت است که بی گمان به تحقق خواهد پیوست.

نشانه های ضد انقلاب آخرالزمان

پیش از عصر طلایی عدالت محور جهانی، زمین دستخوش ویرانگری فردی خون ریز می گردد که آن چنان مردمان را لگدمال بیدادگری و دیوسیرتی خویش می کند که جز اندکی از مردم را باقی نمی گذارد. امیر کلام حضرت علی علیه السلام این دژخیم را چنین معرفی می کند    :

گویی او را می بینم که از شام بانگ برداشته و پرچم های خود را در اطراف کوفه برافراشته است. همچون ماده شتر بدخو که دوشنده خود را با دندان بدرّاند[ رعیت خویش را در خاک و خون بغلطاند] سرها را بر زمین بگستراند. دهانش گشاده، ستم و بیداد را بنیان نهاده، به هر سو تازان، و حمله او سخت گران است. به خدا که شما را در این سوی و آن سوی زمین پراکنده گرداند، چندان که از شما جز اندکی(به مقدار سرمه چشم)باقی نماند. سپس پیوسته چنین باشید تا آن که عرب بر سر عقل آید و در پی نظم کار خویش برآید   .

تصویر ارائه شده از این فرد، نمایانگر شدت جور و ستمی است که او بر مردم روا می دارد. «فَغَرتْ فاغرتُهُ»از نگاه مؤلفان اختیار مصباح السالکین(ص 297)، الدرّه النجفیه(ص 177) و فی ظلال نهج البلاغه ( ج2، ص 300) به معنای باز کردن دهان برای شکار است که کنایه از درّندگی وی دارد. عبارت «ثَقُلتْ فی الارضِ وَطْاتُهُ» نیز به شدت جور و وحشی گری، و نیز کثرت یاران و سربازانش اشاره دارد(الدرّه النجفیه، ص 177؛ فی ظلال نهج البلاغه، ج2، ص 300)؛ همان طور که بعیدَ الجَوْلهِ از وسعت تصرفات و تملک و جولان او در شهرهای دور حکایت می کند( اختیار مصباح السالکین، ص 297)،

و این نبرد در نهایت به کشته شدن انبوهی از مردم ختم می شود که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عبارت«سرمه ای در چشم»به اندکی تعداد مردمانی که باقی مانده اند اشاره می فرماید. روایتی نیز در جای دیگر از ایشان نقل شده است که از همین مسئله به عنوان یک پیش گویی قبل از قیام آخرالزمان یاد می کنند: «لا یخْرُجُ المهدیُ حتّی یُقْتَلُ ثُلْثٌ و یموتَ ثُلثٌ و یبقی ثلثٌ(کنز العمال، ح9663  ) مهدی ظهور نمی کند مگر بعد از آن که یک سوم مردم کشته شوند، یک سوم بمیرند و یک سوم دیگر باقی مانند.

 وظیفه مردمان آخرالزمان

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بخش پایانی خطبه به تبیین و وظیفه مردم در آن هنگامه پر هراس می پردازد: فالزِموا السّنَنَ القائمهَ و الآثارَ البیّنهَ و العهدَ القریبَ الذی علیهِ باقی النبّوهِ و اعلموا انّ الشیطانَ إنّما یُسَنّی لکم طُرقهُ لتتّبعوا عَقبه. پس بر سنت پیامبر بمانید که برپاست و بر آثار [او] که هویداست، و عهدی که زمانی بر آن نگذشته و نشانی که از پیامبر به جا مانده است. و بدانید که شیطان راه های خود را برای شما هموار می کند تا در پی او بروید و از راه خدا به در شوید.

حضرت پس از ارائه علامات ظهور، مردم را به پپایمردی در مورد سنت های برپا، و پیمانی که زمانی چند بر آن نگذشته است هشدار می دهد، تا مبادا در آن دورانِ نابسامان از پی راه هایی که شیطان فراهم می کند روانه شوند.

این انذار به خوبی نمایانگر آن است که آن شرایط، به حدی پیچیده و غریب است که ممکن است مردمان به سادگی از تشخیص حق باز بمانند، و در جاده ای شیطانی گام بردارند؛ جاده ای که شیطان او را برای مردم هموار می سازد تا به سادگی آنان را شکار حیله های خویش کند.

یكى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج???

ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ (96- مومنون)

به بهترین شیوه بدی را از خودت دور کن. یكى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است كه بدیهای آنها به نیكى پاسخ داده شود؛ اینجاست كه شور و غوغایى از درون و وجدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار میدهد. این کار در بسیار از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود. در سیره پیشوایان و روش عملى پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام بسیار دیده شده كه افراد یا جمعیت هایى را كه دارای بدترین برخورد بوده‏ اند را به نیكى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساخته‏اند؛ که همین طرز برخورد، سبب انقلاب درونی و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به راه حق شده است. قرآن کریم به دفعات این شیوه را به عنوان یك اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد کرده است و حتى در آیه 34 سوره فصلت مى‏گوید: « نتیجه این كار آن خواهد شد كه دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند.

۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره شب‌های قدر

 

*در ماه رمضان - در همۀ روزها و شبها - دلهایتان را هرچه می‌توانید با ذکر الهی نورانی‌تر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدس لیلةالقدر آماده شوید. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

*شب قدر، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نه برابر آن؛ «خیر من الف شهر». هزار ماه زندگی انسان، چقدر می‌تواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیت دارد. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲

*شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متصل می‌کنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منور می‌کنند. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

*تنزل ملائکه‌ی الهی و تنزل روح در شب قدر اتفاق افتاده است یا می‌افتد. خوشابه‌حال کسانی‌که با فرود فرشتگان الهی توانستند روح خود را فرشته‌گون کنند. حضور ملائکه‌ی الهی در روی زمین و در میان ما باید بتواند ما را به نزدیک شدن به خلق و خوی فرشته‌گون کمک کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵

*شب قدر، شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیت الهی بر انسانهاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

*در حقیقت از شب قدر، انسان مومن روزه‌دار، سال نویی را آغاز میکند. در شب قدر تقدیر او در دوران سال برای او از سوی کاتبان الهی نوشته میشود. انسان وارد یک سال نو، مرحله‌ی نو و در واقع یک حیات نو و ولادت نو میشود. ۱۳۸۸/۰۶/۲۹

*روزه‌ این ماه، عبادات این ماه، اعمال شبهای قدر در این ماه و تلاوت قرآن، یکی از مهمترین آثارشان، این است که دل ما، دلهای پرهیزگار و با تقوا بشود. ۱۳۸۵/۰۷/۲۱

*شب قدر را قدر بدانید و آن را به دعا و توجه و تفکر و تامل در آیات خلقت و تامل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بی‌اعتباری این زندگی مادی و این‌که همه‌ی این چیزهایی که می‌بینید، مقدمه‌ی آن عالمی است که لحظه‌ی جان دادن، دروازه‌ی آن عالم است، بگذرانید. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲

*شبهای قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید.۱۳۷۶/۱۰/۲۶

*شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

*قدر لیلهالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که ان‌شاالله قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آن‌چنان که شایسته‌ی مردم مومن و عزیز ماست، رقم بزند. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳

*ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله‌ی عروج مومن است. دعا هم معراج مومن است، شب‌قدر هم معراج مومن است. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵

*کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می‌توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی‌ها، بدخلقی‌ها، روحیات تجاوزگرانه، افزون‌خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله‌های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵

*احیا برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شب‌های قدر یکی از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. ۱۳۸۴/۰۷/۲۹

*در ساعت‌های کیمیایی لیلهالقدر، بنده‌ی مومن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست.۱۳۸۴/۰۷/۲۹

*اگر معانی دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواسته‌ها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابی‌حمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹

*مناسبت شب قدر، یکی مناسبت دعا و تضرع و توجه به پروردگار است که ماه رمضان بخصوص شبهای قدر، بهار توجه دلها و ذکر و خشوع و تضرع است. ثانیاً بهانه و مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹

*در شب قدر مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصی‌تان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید.۱۳۷۱/۰۱/۰۷

*شب قدر را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولیّ‌عصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. ۱۳۷۱/۰۱/۰۷

*کشورهای اسلامی چقدر مشکلات دارند! حلّ آن مشکلات را از خدا بخواهید. برای همه انسان‌ها دعا کنید. برای هدایت انسان‌ها، برای خودتان، برای زندگی‌تان، برای مسؤولین‌تان، برای کشورتان، برای گذشتگان‌تان و برای آن چیزی که میخواهید خدای متعال به شما بدهد، دعا کنید. این ساعات و دقایق را قدر بدانید. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

 

اعمال مخصوص شب 19 ماه رمضان

شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مشخص مى‌شود.  

اعمالى است که در هر سه شب قدر باید انجام داد .

اول: غسل 

علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل این شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد که نماز شام را با غسل بخواند.

دوم: دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحید» خوانده و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگوید، أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَیْهِ . در روایت نبوى است: که از جاى برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد.

سوم: قرآن مجید را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ.

خدایا از تو درخواست می‌کنم به حق کتاب نازل شده‌ات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگترت، و نام هاى نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.

سپس هر حاجتی که دارد بخواهد.

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

خدایا به حق این قرآن، و به حق کسی که آن را بر او فرستادى و به حق هر مؤمنى که او را در قرآن ستودى و به حق خود بر آنان، پس احدى شناساتر از تو به حق تو نیست

چهارم: قرآن به سرگرفتن در شب قدر و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن .

 پنجم: خواندن زیارت امام حسین علیه السلام در شب قدر.

ششم: این شبها را احیا بدارد، روایت شده هرکه شب قدر را احیا بدارد، گناهانش آمرزیده مى شود. هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینى کوه ها و پیمانه دریاها باشد.

هفتم: صد رکعت نماز بجا آورد که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد» ، ده مرتبه «توحید» بخواند.

هشتم: این دعا را بخواند : اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکْرِکَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِکَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِساً مِنْ إِجَابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [کُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ

خدایا شام کردم درحالی که براى تو تنها بنده کوچک و خوارى هستم که براى خویش سود و زیانى را به دست ندارم و نمى توانم از خود پیش آمد بدى را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهى مى دهم، و در پیشگاهت به ناتوانى و کمى چاره ام اعتراف مى کنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادى وفا کن، و آنچه را به من عنایت فرموده اى کامل ساز، که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست خوار توام.

خدایا مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده در آنچه سزاوار آنم فرمودى، و نه فراموش کننده احسانت در آنچه عطایم نمودى، و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانى طولانى گردد، چه در خوشى یا ناخوشى، یا سختى، یا آسانى، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستى، یا در نعمت همانا تو شنونده دعایى.

این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السّلام روایت کرده که در این شبها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود مى‌خواندند. علاّمه مجلسى فرموده: بهترین اعمال در این شبها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوائج دنیا و آخرت خود، و پدر و مادر و خویشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زنده اند، و چه آنان که از دنیا رفته اند، و خواندن اذکار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام به هر اندازه که بتواند و در بعضى از روایات وارد شده: دعای جوشن کبیر را در این سه شب بخواند.

اعمال مخصوص شب نوزدهم رمضان

شب نوزدهم رمضان: این شب با عظمت آغاز شب هاى قدر است و شب قدر آن شبى است که در طول سال، شبى به خوبی و فضلیت آن یافت نمى شود. عمل در این شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است و تقدیر امور سال در این شب صورت می گیرد و فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان الهى است، در این شب به اذن پروردگار به زمین فرود می آیند و به محضر امام زمان (عج) مى رسند و آنچه را که براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه می دارند.

در اعمال این شب آمده است؛

اول: صد مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ

دوم: صد مرتبه اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ

سوم: بخواند: اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِی الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا و بجاى این کلمه حاجت خود را ذکر کند

راه و روش حضرت زهرا (س) در شب قدر

نوع برخورد اهل‌بیت(ع) با لیالی قدر و توصیه‌های این بزرگواران نسبت به این شب مبارک، از نکاتی است که هر شیعه‌ای نیاز است نسبت به آن آگاهی داشته باشد؛

در این باره امیرالمؤمنین(ع) در روایتی زیبا درباره شیوه برخورد رسول گرامی اسلام(ص) و فاطمه زهرا(س) فرمود:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَطْوِی‏ فِرَاشَهُ‏ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ کَانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ وَ کَانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیَامِ بِالْمَاءِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ؛ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ ع لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا یَنَامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُوم‏ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا.

«پیامبر خدا در دهه آخر رمضان، بستر خود را جمع می‌کرد و کمرش را می‌بست و شب بیست و سوم، خانواده خود را بیدار می‌کرد و در آن شب، به صورت خفتگان ، آب می‌پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی‌گذاشت کسی از اهل خانه در این شب بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می‌کرد و از روز برای شب، آماده می‌شد و می‌فرمود : محروم، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند» (دعائم‌الاسلام، ج1، ص282)

لازم به ذکر است از آنجایی که زمان اصلی شب‌ قدر در طول سال امکان تغییر دارد، لذا آنچه مدنظرمان است، شیوه برخورد اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) با شب‌های قدر است.

 

رمز بيمه شدن اعضاى خانواده چیست ؟؟

وَاءْمُرْ اءَهْلَكَ بِالصَّلَوةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لاَ نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَقِبَةُ لِلتَّقْوَى

وخانواده ات را به نماز فرمان ده و بر آن پايدار باش . ما از تو روزى نمى خواهيم ، (بلكه ) ما تو را روزى مى دهيم ، و سرانجامِ (نيكو) براى (اهل ) تقوا است .
فرمان به نماز از ميان ساير واجبات ، رمز بيمه شدن اعضاى خانواده است . (واءمر اهلك بالصلوة )
پایداری نماز مصداق عملی این ایه

نمادهای نماز چیست ؟؟؟....

يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ارْكَعُواْ وَاسْجُدُواْ وَاعْبُدُواْ رَبَّكُمْ وَافْعَلُواْ الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ركوع كنيد و سجده نماييد و پروردگارتان را عبادت كنيد و كار نيك انجام دهيد، باشد كه رستگار شويد.
طبق سخنان عالمان اگر می خواهید راه سلوک را پیدا کنید سجده زیاد کنید چرا که شیطان چون سجده نکرد شیطان شد….
و رکوع که نماد و نهایت تواضع است و اظهار خواری و تعظیم در برابر خداوند غنی و بی نیاز از مصداق های عملی این ایه است
و دلیلی است برای بهانه جویانی که می گویند کجای قران نماز به این شکل که ما میخوانیم امده!!!
بله از منظر خداوند متعال همین سجده و رکوع که نماد هایی از نماز هستند موجب رستگاری می باشد

زمانی از شب قدر را به تفکر اختصاص دهید.

 

رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: تفكر یك ساعت بهتر از عبادت یك سال است. البته كسى

موفق به تفكر مى‏شود كه خداوند متعال قلب او را به نور معرفت و توحید روشن كرده، و در راه سلوك و

عبودیت باشد. تفكر در خصوصیات مخلوقات: انسان را به مبدأ جهان و صفات عالیه او آشنا مى‏كند، و تفكر در

نفس خود مرحله بندگى و وظیفه داشتن و اطاعت اوامر پروردگار متعال را تعلیم مى‏كند، و تفكر در اعمال و

رفتار خود و دیگران، نواقص و عیوب و نقاط ضعف خود را نشان مى‏دهد، و تفكر در حالات گذشتگان، انسان را

براى عواقب امور و نتائج اعمال و مراحل خوشبختى و گرفتارى و عالم ماوراء طبیعت متوجه مى‏كند. تفكر

وسیله‏اى است كه هرگز نظیر آن را براى وصول به مقامات بندگى و عوالم عبودیت نتوان پیدا كرد.  اولین

جاده رسیدن به خدا معرفت است و بهترین عمل در شب قدر کسب معرفت الهی است.

 

منبع:(مصباح الشریعة/ ترجمه مصطفوى؛ متن؛ ص115) 

اقدامات تروریست ها ملت ایران را از اهداف انقلاب دور نمی کند

 امام جمعه طبس گفت: دشمن باید بداند اقدامات تروریستی و ترقه بازی هایش ملت ایران را از اهداف انقلاب اسلامی دور نخواهد کرد

.حجت الاسلام سید ابراهیم مهاجریان مقدم  بیان کردند که : دشمنان همیشه در صدد ضربه زدن به نظام و انقلاب اسلامی و ملت ایران بوده اند.

وی ادامه داد: گروه های مختلف با اسامی و مضامین گوناگون برای ضربه زدن به نظام و انقلاب اسلامی تربیت شده و همواره پشتیبانی می شوند.

حجت الاسلام مهاجریان بیان کرد: کشورهایی مانند عربستان نیز از گروه هایی مانند تکفیری و آدمکش مانند داعش برای تخریب نظام حمایت می کند.

وی با اشاره به حادثه تروریستی در تهران اظهار کرد: این گروه ها هر چند مدت اقداماتی مانند این حادثه تروریستی را انجام می دهند.

امام جمعه طبس ادامه داد: دشمن باید بداند که مردم شریف ایران با این ترقه بازی هایش دست از اهداف انقلاب اسلامی بر نمی دارند.

وی بیان کرد: طی حادثه حمله به مجلس، شاهد این امر بودیم که علی رغم این حمله ها و تیراندازی ها، نمایندگان جلسه قانون گذاری را تعطیل نکردند.

حجت الاسلام مهاجریان ادامه داد: همچنین در پی حادثه حرم مطهر امام (ره)   نیز شاهد بودیم که مردم همچنان به برگزاری دعا، نماز و زیارت امام مشغول هستند.

حادثه تروریستی نتیجه سفر ترامپ به عربستان بود

امام جمعه طبس بیان کرد: اقدامات تروریستی در ماه مبارک رمضان، به نظر می رسد نتیجه سفر آقای ترامپ به منطقه عربستان و فلسطین اشغالی است.

وی ادامه داد: طی این سفر برنامه ریزی و تهدید کرده اند که ایران را با مشکل مواجه کرده و در این کشور نیز ناامنی ایجاد کنند.

حجت الاسلام مهاجریان اظهار کرد: خوشبختانه با هوشیاری نیروهای امنیتی و مردم، این نقشه امریکا هم به جایی نرسید و دیگر برنامه هایش نیز بی نتیجه خواهد ماند.

وی ادامه داد: مردم ایران همواره اهداف انقلاب اسلامی را ادامه خواهند داد و در مقابل آمریکا و دشمنان اسلامی نیز محکم خواهند ایستاد.

امام جمعه طبس اظهار کرد: بنا به فرموده شهید بهشتی، آمریکا از این استقامت مردم ایران و فریاد «مرگ بر آمریکا یشان» باید بمیرد.

 منبع:

امام جمعه تهران / جمعه18 خرداد 96

رابطه ماه رمضان با کمتر شدن گناه

گناهان، آفاتى هستند که حیات معنوى انسان را تهدید مى کنند و مانع شکوفایى آن مى شوند، پس حضور گناه در تکامل بشر سدّى در راه رشد معنوى انسان است.

روزه هم مانند دیگر عبادت ها به تنهایى نمى تواند موجب تحوّل معنوى در انسان شود، بنابراین روزه دار مبتلا به آفت گناه، از روزه اش بهره نمى برد هر چند گرسنگى و تشنگى و شب بیدارى بسیارى را تحمّل کرده باشد.

آدابى که رعایت آنها، شرط ضرورى براى بهره بردارى از ضیافت ماه رمضان در جهت تجدید حیات معنوى خویش و رسیدن به تکامل روحى و جامع همه آداب روزه است، پرهیز از محرّمات الهى مى باشد.

در خطبه معروفى که پیامبر صلى الله علیه و آله در آستانه ماه رمضان بیان فرموده، آمده است که امام على علیه السلام در حین آن خطبه پرسید:

یا رَسُولَ اللَّهِ!، ما أَفْضَلُ الْأَعْمالِ فِى هذَا الشَّهْرِ؟ فَقَالَ: یا أَبَا الْحَسَنِ! أَفْضَلُ الْأَعْمالِ فى هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ. «1»

 

اى پیامبر خدا! بهترین کارها در این ماه چیست؟ فرمود: اى أباالحسن! بهترین کارها در این ماه، پرهیز از محرّمات الهى است.

به همین مناسبت درباره واژه رمضان از ریشه رَمَضَ و رَمَضى ، دو معنا بیان شده است:

1- بارانى که اول پاییز مى بارد و هوا را از خاک و غبارهاى تابستان پاک مى کند.

2- داغى سنگ و شن ریزه که از شدّت گرماى آفتاب بدن را مى سوزاند.

بسیارى از روایات این نامگذارى را به سبب نقش ماه رمضان در پاکسازى آئینه جان از آلودگى هاى گناه و شویندگى روان از زنگار خطاها دانسته اند.

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله فرمود:

وَ إِنَّمَا سُمِّىِ رَمَضَانُ رَمَضَانُ لِأَنَّهُ تُرْمَضُ فِیهِ الذُّنُوبُ أَىْ تُحْرَقُ. «2»

 

و همانا رمضان را رمضان نامیده اند؛ زیرا گناهان در آن زدوده مى شود، یعنى مى سوزد.

فوائد روزه در روایات

 معصومان علیهم السلام در باب فوائد روزه احادیث و گفتارهاى ارزشمند بسیارى دارند.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در پاسخ به فرد یهودى که از پاداش روزه دار پرسیده بود، فرمود:

هیچ مؤمنى نیست که به خاطر خدا ماه رمضان را روزه بدارد، مگر آن که خداوند متعال، هفت ویژگى را براى او حتمى مى سازد:

1- حرام در بدنش ذوب مى شود.

2- به رحمت الهى نزدیک مى گردد

3- کفّاره خطاى پدرش آدم علیه السلام را ادا مى کند.

4- خداوند دشوارى هاى هنگام جان دادن را بر او آسان مى کند.

5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت، ایمن مى گردد.

6- خداوند به او از آتش امان مى دهد.

7- خداوند به او از نعمت هاى پاکیزه بهشت مى خوراند. «3» امام على علیه السلام مى فرماید:

صَوْمُ النَّفْسِ إمْساکُ الْحَواسِّ الْخَمْسِ عَنْ سائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوِّ الْقَلْبِ عَنْ جَمِیعِ أَسْبابِ الشَّرِّ. «4»

 

روزه نفس، نگهدارى حواسّ پنجگانه از دیگر گناهان و تهى کردن دل از تمام اسباب بدى است.

 

حجاب ها در ماه رمضان

لغزش ها و معصیت هاى گوناگون، حجاب هایى هستند که آدمى را از مشاهده جمال حضرت محبوب محروم مى کند، راستى انسان با این مصیبت بزرگ چه کند؟

انسانى که در طول سال در اثر خطاها و لغزش هاى نفس از درگاه حضرت دوست فاصله گرفته است باید در صدد کم کردن این فاصله ها برآید. و بهترین موقعیّتى که او را به این هدف نزدیک مى سازد روزه دارى حقیقى در رمضان است.

روزه دارى در تغییر رفتار و اصلاح شخصیّت انسان مؤثّر است.

بر اساس مطالعات علمى و تحقیقات روانشناسان و گزارش هاى قضایى که در ایران و کشورهاى مختلف مسلمانان به عمل آمده است، نشانگر این است که رفتارهاى ناهنجار و جرایم اجتماعى و خشونت خانوادگى و … در ماه رمضان به مقدار زیادى کاهش مى یابد.

و این به خاطر تسلّط بر نفس است که انسان ها در این ماه بر افکار و اعمال خود دارند و ترسى که در اثر خوف از غضب الهى و رحمت بیکران پروردگار، در دل افکنده مى شود.

ریشه این دگرگونى در حال انسان به طبیعت روزه برمى گردد که زمینه اى را که شیطان بر اساس آن انسان را به گمراهى مى کشاند، از بین مى برد، زنجیرى که در ماه رمضان شیطان را به بند مى کشد، همان جهاد با نفس و گرسنگى و تشنگى و فروکشى غضب است.

حکمت این نکته را پیامبر خدا صلى الله علیه و آله چنین بیان مى فرماید:

إِنَّ الشَّیْطانَ لَیَجْرى مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ فَضَیِّقُوا مَجارِیَهُ بِالْجُوعِ. «5»

 

شیطان از جایگاه خون آدمى در انسان وارد مى شود، پس با گرسنگى، محلّ هاى ورود او را تنگ کنید.

یعنى شیطان از راه شهوت خوراک و لذّت جنسى و غضب نفس و خیالات آدمى، در اطراف رگ هاى قلب و مغز او جاى مى گیرد و سپس براى طرح هاى شیطانى خود برنامه ریزى مى کند.

بنابراین شیطان به تنهایى زمینه ساز گناهان نیست و در بند بودن شیطان ها نسبى است. هر چه روزه کامل تر باشد، زنجیرى که شیطان را اسیر مى کند و جلوى نفس أمّاره را مى گیرد؛ محکم تر خواهد بود و از میزان غفلت و انحرافات ناشى از آن خواهد کاست.

بر این پایه مى توان گفت: روزه آنانى که در ماه رمضان، گناهانى را از روى غفلت یا عمد مرتکب مى شوند، کامل و مقبول نیست.

امام على علیه السلام، خطاب به بندگان در خطبه روز فطر مى فرماید:

وَ اعْلَمُوا عِبادَ اللَّهِ أَنَّ أَدْنَى ما لِلصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ أَنْ یُنادِیَهُمْ مَلَکٌ فى آخِرِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، أَبْشِرُوا عِبادَ اللَّهِ! فَقَدْ غُفِرَ لَکُمْ ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِکُمْ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَکُونُونَ فِیما تَسْتَأنِفُونَ. «6»

 

اى بندگان خدا! بدانید کمترین چیزى که براى مردان و زنان روزه دار مى باشد این است که: در روز آخر ماه رمضان فرشته اى به آنان ندا مى دهد:

بشارت باد بر شما اى بندگان خدا! که خداوند گناهان گذشته شمارا بخشود، پس مواظب باشید که از این پس چه مى کنید!

 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ إِنْ مِلْنَا فِیهِ فَعَدِّلْنَا وَ إِنْ زُغْنَا فِیهِ فَقَوِّمْنَا وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَیْنَا عَدُوُّکَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ

 

خدایا! بر محمد و آلش درود فرست؛ چنانچه ما در این ماه از حق و عدالت و بندگى و طاعت منحرف شویم، به دایره عدل و درستى برگردان، و اگر از راه هدایت به گمراهى افتیم، استوارمان ساز، و اگر دشمنت شیطان بر ما چیره شود، از کید و مکرش ما را رهایى بخش.

 

 اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ وَ أَعِنَّا فِى نَهَارِهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ فِى لَیْلِهِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ وَ الْخُشُوعِ لَکَ وَ الذِّلَّةِ بَیْنَ یَدَیْکَ حَتَّى لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَةٍ وَ لَا لَیْلُهُ بِتَفْرِیطٍ

 

خدایا! این ماه را با بندگیمان براى حضرتت پُر کن، و اوقاتش را به طاعتمان براى وجود مبارکت زینت ده، و در روزش ما را به روزه داشتن، و در شبش ما را به نماز و زارى به درگاهت، و فروتنى به پیشگاهت، و خوارى در برابرت یارى فرما تا روزش به غفلت ما از روزه، و شبش به کوتاهى ما از عبادت گواهى ندهد.

 منبع:

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 42/ 190، باب 126، حدیث 1؛ عیون أخبار الرضا: 1/ 297، حدیث 53.

(2)- مستدرک الوسائل: 7/ 546، باب 26، حدیث 8851؛ المصباح، کفعمى: 513، باب 42.

(3)- بحار الأنوار: 93/ 369، باب 46، حدیث 49؛ الخصال: 2/ 346، حدیث 14.

(4)- غرر الحکم: 176، حدیث 3362.

(5)- بحار الأنوار: 60/ 332، باب 3؛ عوالى اللآلى: 1/ 273، حدیث 97.

(6)- بحار الأنوار: 87/ 362، باب 1، حدیث 13؛ مجموعة ورام: 2/ 158.

چه عملی فایده اخروی نخواهد داشت !!!!

 

مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهََا نُوَفّ‌ِ إِلَیهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فیِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ(15-16/ هود)

آیه شریفه در صدد بیان این مطلب است که عمل آدمی، تنها آن نتیجه‌ای را پی خواهد داشت که او قصد کرده است؛ که اگر منظورش نتیجه‌ دنیوی باشد نتیجه دنیوی هم نصیبش می‌شود؛ مثلاً وضع مالی‌اش بهتر می‌شود، مشهور می‌شود، به نام و نانی می‌رسد و مانند آن. البته این در صورتی است که سایر عوامل لازم هم کمک بکنند. نکته مهم این است که چنین عملی، فواید اخروی برای صاحبش نخواهد داشت

سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم بیست و هشتمین سال ارتحال امام خمینی (ره)

 

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مراسم بزرگداشت بیست و هشتمین سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) لحظاتی قبل در حرم مطهر ایشان آغاز شد.

 

روزه‌داران حاضر در این مراسم با سردادن شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» به استقبال سخنرانی رهبر معظم انقلاب رفتند.

 

محور سخنان حضرت آیت الله خامنه ای در این مراسم به شریح زیر است:

 

یاد و نام امام از نام انقلاب جدا نیست. آنچه در باب امام و انقلاب گفته شده همه چیز نیست، آنچه در باب انقلاب و امام گفته ایم باید مجددا تکرار شود. اگر حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزییات و خصوصیات ذکر نشود گمان تحریف حقیقت وجود دارد

 

اکثر شما می دانید انگیزه هایی برای تحریف شخصیت امام و انقلاب هست، باید مجال تحریف را از تحریف کنندگان بگیریم

 

امروز بیشتر روی ذهن جوانهای ما می خواهند کار کنند. انقلاب اسلامی صرفا یک جابجایی سیاسی نبود بلکه یک تحول عمیق بود. هم تحولی در سیاست کشور بود هم تحولی در متن جامعه ایرانی. در عرصه سیاست این تحول به این معنا بود که یک دیکتاتوری بسته، ارثی وابسته به دشمنان را که بر کشور حاکم بود تبدیل به حکومت مردم پایه و مستقل و سربلند و دارای هویت است کرد.

 

انقلاب هدفش تبدیل جامعه به جامعه‌ای با هویت، با استقلال و اصالت بود، جامعه ای با حرف نو. چطور امام توانست حرکت عظیم را به پیروزی رسانده و حفظ کند. اراده الهی بود اما اسباب ظاهری پیروزی این بود امام توانست همه آحاد مردم به خصوص جوانان را وارد صحنه کند و آنها را در میدان نگه دارد.

 

امام جذابیت هایی شخصی و جذابیت هایی در شعارهایش داشت. امام شخصیت بسیار قوی و مستحکم داشت. امام صراحت در بیان داشت و با صداقت حرف می زد. ایمان و توکل امام به خداوند در رفتار و گفتار او به طور مساوی نمایان بود. امام به مردم اسلام ناب محمدی ارائه می کرد. اسلام ناب یعنی اسلامی که نه اسیر و پابند تحجر است، نه اسیر و پابند التقاط. ین برای جوان مسلمان جذاب بود

 

یکی از مبانی امام بیرون آمدن از چنبره سلطه آمریکا بود. امروز بیرون آمدن از چنبره سلطه آمریکا برای جوانان در سلطه آمریکا هم جذاب است. مثلا در عربستان اگر شما سراغ جوانان بروید خواهید دید همه جوانان از وابستگی به آمریکا متنفرند.

 

پیروزی انقلاب تقسیمی دربخش عظیمی دردنیا بوجودآورد. دشمنان انقلاب آمریکا و شوروی(آن روز)بودند. جریان صهیونیست ها،جریان کمپانی هایی که تصمیم گیر در مسائل اساسی اند و کشورها را می آورند و می برند. ملت های مسلمان و حتی برخی کشورهای غیرمسلمان طرفدار و علاقمند انقلاب شدند. قدرت ها دچار سرگیجه شده بودند، دشمنی های دیگری هم دارند که هنوز رونمایی نکرده اند. ملت بر همه دشمنی های دشمنانش پیروز شده است.

 

دهه 60 دهه مظلوم است. دهه تعیین کننده در سرنوشت ایران و ایرانی است. این دهه ناشناخته است و اخیرا به وسیله برخی از بلندگوها و صاحبان آنها مورد تهاجم است. دهه 60 دهه آزمونها و پیروزی های بزرگ است. دهه 60 دهه خشن ترین تروریسم در کشور است. تروریست ها کاسب، دانشجو، فعال سیاسی و شخصیت های تعیین کننده را ترور کردند. اعداد تا 17 هزار هم گفته شده است.

 

دهه 60 دهه جنگ تحمیلی است، دهه سخت ترین تحریمهاست، دهه افتخارات بزرگ است. دهه مبارزه با تجزیه طلبی است. به گروه ها پول و سلاح دادند تا تجزیه طلبی کنند. در دهه 60 ملت ما چنان محکم ایستادند که بر همه اینها پیروز شدند. کسانی که در مورد دهه 60 قضاوت می کنند،جای جلاد و شهید عوض نشود.

 

بعد از رحلت امام عده ای امیدوار شدند که شاید بتوانند راه امام را برگردانند که خدا را شکر نتوانستند. جسم امام از میان ما رفته اما روح امام زنده است. راه امام زنده است، نفس امام در جامعه ما زنده است. جذابیت های حیات ظاهری امام امروز هم وجود دارد. اصول امام تمام نشدنی و کهنگی ناپذیر است.

 

درتحقق برخی شعارهای امام همانند عدالت اجتماعی عقبیم. درمورد برخی اصول اسلامی عقب‌ماندگی داریم و انکار نمی کنیم. مسئولان و فعالان سیاسی کشور از قدرت بسیج کنندگی انقلاب غفلت نکنند. تا امروز دشمنان نتوانسته اند لطمه اساسی به ما بزنند اما دشمن در کمین است. وقاحت دشمن تا جایی است که رئیس جمهور آمریکا می ایستد در کنار رئیس قبیله رقص شمشیر می کند، آن وقت به 40 میلیون رای مردم در انتخابات آزاد ایراد می گیرد. در کنار قاتلین شب و روز مردم یمن می ایستند و اسم از حقوق بشر می آورند.

 

امروز اگر می‌خواهیم درمیدانهای علم، سیاست و اقتصاد پیش برویم به جرات و اعتماد به نفس که انقلاب به ما داد نیاز داریم. امروزجوان ما آماده سینه سپرکردن در راههای بزرگ است. درداخل کشور میلیونها جوان داریم که اگر تجربه ای مانند دهه 60 پیش بیاید با کمال قدرت و دلاوری و عزم وارد میدان می شوند و کشور را حفظ می کنند.

 

امروز بعد از گذشت سالها روسای کشورهای اروپایی می گویند آمریکا غیرقابل اعتماد است، مطلبی که امروز این افراد می گویندامام سی و چند سال قبل گفت. امریکایی ها در همه موضوعات غیرقابل اعتمادند. عقلانیت یعنی انسان اصالت ها را بشناسد. عقلانیت یعنی تکیه به مردم و نیروی داخلی.

 

بزرگترین درسی که امام به ما داد روحیه، ذهن و عمل انقلابی است. امام میراث فرهنگی نیست، امام زنده است و پیشوا و امام ماست. امام در مقابل ماست. بعضی می گویند چالش با قدرت ها هزینه دارد؛ بله اما سازش هم هزینه دارد.

 

دولت سعودی برای اینکه با رئیس جمهور جدید آمریکا بتواند سازش کند مجبور می شود نیمی از ذخایر خود را مطابق میل آمریکا هزینه کند. چالش اگر عقلایی و با اعتماد به نفس باشد هزینه اش به مراتب کمتر از سازش است. اینطور نیست که قدرتهای متجاوز به یک حدی قانع باشند. وقتی عقب نشینی کردید تازه یک مطالبه جدید را مطرح می کنند. انقلابی گری یعنی کشور و مسئولان تسلیم هیچ زورگویی نشوند، دچار انفعال و ضعف نفس نشوند. انقلابی گری نیاز امروز کشور است.

 

از یکایک کسانی که آمدند و بیش از 41 میلیون رای ریختند از صمیم قلب تشکر می کنم،برای کشور و نظام جمهوری اسلامی اعتبار شد. برخی متاسفانه از روی کج فهمی انکار می کنند و می گویند رای مردم ربطی به تاثیر نظام اسلامی ندارد.
خوشبختانه شورای نگهبان صحت(انتخابات)را اعلام کرد. البته اعلام کردند و به ما هم گزارش رسیده بود تخلفاتی صورت گرفته. تخلفات را با جدیت دنبال کنند. در انتخابات گوناگون اینگونه تخلفات ورافتد. اگر چشم ببندیم تخلف تکرار می شود.

 

در مناظرات بداخلاقی شد، برخی دستگاه ها مورد اتهام قرار گرفتند، کار خوبی نبود. گذشته، گذشته است. امسال در این انتخابات کسانی هم که موفق نشدند ظرفیت نشان دادند برخلاف آن کسانیکه سال 88 آن مشکلات را بوجود آوردند.

 

دولت سعودی بداند اگر 20 سال دیگر هم در مقابل مردم یمن این روش را پیش بگیرد(بمباران شب و روز) بر مردم یمن پیروز نخواهد شد. حضور دولت سعودی در بحرین غیرمنطقی است. با وجود رشوه چندصدمیلیاردی به آمریکا هم به نتیجه نمی رسند.

میهمانخانه الهی

این ضیافت، همه اش ترک است؛ ترک شهوات از قبیل خوردنیها، نوشیدنیها و جهات دیگری که شهوات انسان اقتضا می کند. خداوند دعوت کرده است ما را به اینکه شما باید وارد بشوید در این میهانخانه و این ضیافت هم جز ترک، چیزی نیست؛ ترک هواها، ترک خودیها، ترک منیها، منیتها. اینها همه در این میهمانخانه است و ما باید حساب کنیم ببینیم که ایا وارد شدیم در این میهمانخانه یا اصلاً وارد نشدیم، راهمان دادند به این ضیافتخانه یا نه، استفاده کردیم و از این ضیافت الهی یا نه.

البته حساب امثال من با کرام الکاتبین است.

اما من به شما آقایان و به هر کس که این کلمات می رسد و خصوصاً، طبقه جوان عرض می کنم که ایا در این مهمانخانه رفتید؟ استفاده کردید؟ از شهوات خصوصاً شهوات معنوی چشم پوشیدید؟ یا اینکه مثل من هستید؟

منبع:

صحیفه امام، ج 13، ص 36، تیر59

مائده های آسمانی

در این ماه فرق داشته باشیم با سایر ماههای و دنبال این باشیم که ان شاءالله «لیلة القدر» را دریابیم، برکات «لیلة القدر» را که قرآن در آن نازل شده است، همه سعادت عالم در آن شب نازل شده است و از این جهت، از همه شبهای عالم بالاتر است، این را بتوانیم ادراک بکنیم، درک بکنیم، خداوند ان شاءالله، شماها را توفیق بدهد که با سلامت و سعادت وارد در «ضیافة الله» بشوید و از آن مائده های آسمانی که قرآن و ادعیه است ان شاءالله همه مان مستفیض بشویم و با یک روح سالمی وارد بشویم و «لیلة القدر» [را] هم دریابیم، سَلامُ هِی حَتی مَطْلَعِ الفَجْرِ.

منبع:

صحیفه امام، ج 13، ص 36، تیر 59

اصلاح باطن

این ماه مبارک با آن همه برکاتی که دارد، ما نمی توانیم از عهده شکر یکی اش براییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت، اگر حالی پیدا شد، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است، تمام شدنی است، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم.

منبع:

صحیفه امام، ج 20، ص53، خرداد ماه 65

امام خمینی(س):

این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصاً در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشى است که انسان به حسب قلب خودش مى کند براى اینکه مهیا بشود برود مهمانى خدا، مهمانى اى که در آنجا سفره اى که پهن کرده است قرآن مجید است و محلى که در آنجا ضیافت مى کند مهمش «لیلة القدر» است و ضیافتى که مى کند ضیافت تنزیهى و ضیافت اثباتى و تعلیمى است.

ماه مبارک رمضان نزدیک شد و در این ماه مبارک خودتان را تقویت کنید به قوّتهاى روحانى. در یک حدیثى است که پیغمبر اکرم فرمودند که ماه رمضان آمد، اقبال کرد، آمد. در ضمنش مى فرمایند که دُعیتُم الى ضیافَةِ اللَّه. ضیافتهاى خدا با ضیافتهاى مردم این است فرقش که وقتى شما را یک اشخاصى دعوت بکنند به یک مهمانى، وقتى بروید در آن مهمانى به حسب فراخور حال، یک چیزهایى براى خوردنى و یک چیزهایى براى تفریح و این چیزهاست. ضیافت خدا در ماه رمضان یک شعبه اش روزه است، آن ضیافت خداست؛ یک شعبه اش روزه است و یک امر مهمش که مائده غیبى و آسمانى است قرآن است. شما دعوت شده اید به مهمانى خدا و شما در ماه رمضان مهمان خدا هستید. مهماندار شما، شما را وادار کرده است به اینکه روزه بگیرید. این راههایى که به دنیا باز است و شهوات است، اینها را سدش کنید تا مهیا بشوید براى لیلة القدر. ماه شعبان مقدمه است براى ماه مبارک رمضان که مردم مهیا بشوند براى ورود در ماه مبارک رمضان و ورود در «ضیافة اللَّه». شما وقتى که مى خواهید به مهمانى بروید خوب، یک وضع دیگرى- غالباً البته-، یک وضع دیگرى خودتان را درست مى کنید. لباسى تغییر مى دهید و یک طور دیگرى وارد مى شوید. آن طورى که در خانه هستید یک تغییرى مى دهید. ماه شعبان براى این است که همان مهیا بودنى که مى خواهید مهمانى بروید، خودتان را مهیا مى کنید و سر و ظاهرتان را، سر و صورتتان را یک قدرى فرق مى گذارید با آن وقتى که در خانه هستید. در ضیافت خدا، ماه شعبان براى مهیا کردن این افراد است، مهیا کردن مسلمین است براى ضیافت خدا، ادبش آن مناجات شعبانیه است. من ندیده ام در ادعیه، دعایى را که گفته شده باشد همه امامها این دعا را مى خواندند، در دعاى شعبانیه این هست؛ اما من یادم نیست که در یک دعاى دیگرى دیده باشم که همه ائمه این را مى خواندند. این مناجات شعبانیه براى این است که شما را، همه را مهیا کند براى «ضیافة اللَّه».

منبع:

 (صحیفه امام، ج 13، ص: 30-33)

تقویت روح و رسیدن به اوج کمالات در ادعیه ائمه (ع)

 

یک کج فهمی هایى در انسان هست که این کج فهم یها گاهى خیلى زیاد مى شود. اینها دعا را نمى فهمند چى هست، لهذا، خیال مى کنند که حالا ما خوب، قرآن را مى گیریم دعا را رها مى کنیم. اینها نمى فهمند که دعا اصلًا چى هست. مضامین ادعیه را نرفته اند ببینند که چى هست، به مردم چى مى گوید، چه مى خواهد بکند. اگر نبود در ادعیه الّا دعاى مناجات شعبانیه، کافى بود براى اینکه امامان ما، امامان بحقند؛ آنهایى که این دعا را انشا کردند و تعقیب کردند. تمام این مسائلى که عرفا در طول کتابهاى طولانى خودشان یا خودشان مى گویند در چند کلمه مناجات شعبانیه هست، بلکه عرفاى اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایى که در اسلام وارد شده است از اینها استفاده کرده اند. و عرفان اسلام فرق دارد با عرفان هند و جاهاى دیگر. این دعاهاست که به تعبیر بعض از مشایخ ما «1» مى فرمودند که «قرآن، قرآن نازل است، آمده است به طرف پایین و دعا از پایین به بالا مى رود، این قرآن صاعد است.» معنویات در این ادعیه- آنى که انسان را مى خواهد آدم کند، آنى که این افرادى که اگر سر خود باشند از همه حیوانات درنده تر هستند- این ادعیه با یک زبان خاصى که در دعاها هست اینها این انسان را دستش را مى گیرد و مى بردش به بالا، آن بالایى که من و شما نمى توانیم بفهمیم، اهلش هستند…

این دعاهایى که در ماهها هست، در روزها هست، خصوصاً، در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحى مى کند- اگر کسى اهلش باشد، ماها که نیستیم- همچو تقویت روحى مى کند و همچو راه را براى انسان باز مى کند و نور افکن است براى اینکه، این بشر را از این ظلمتها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست. به این دعاها عنایت بکنید. گول بعض از نویسنده ها و امثال کسروى را نخورید که ادعیه را تضعیف مى کردند؛ این تضعیف، تضعیف اسلام است، نمى فهمند اینها، بیچاره اند. نمى دانند در این کتاب چه چیزها هست، همان مسائل قرآن است با لسان دیگرى که لسان ائمه باشد. 

لسان قرآن یکجور زبان است، زبان دعا یکجور زبان است، زبان علما و عرفا و اینها هم یک زبان دیگر است. آنکه سبکبار مى کند انسان را و از این ظلمتکده مى کِشد او را بیرون و نفْس را از آن گرفتاریها و سرگشتگیهایى که دارد خارج مى کند این ادعیه اى است که از ائمه ما وارد شده اند. ائمه ما- علیهم صلوات اللَّه- که تقریباً همه شان گرفتار به یک ابرقدرتهایى بودند که نمى توانستند یک کارى را انجام بدهند شاخص، علاوه بر آن هدایتهاى زیرزمینى که مى کردند این ادعیه شان براى تجهیز مردم بود، بر خلاف آن دولتهاى قاهرى که بودند. همین ادعیه بودند که اشخاص وقتى که ادعیه را مى خواندند قوّت روحى پیدا مى کردند و سبکبار مى شدند و شهادت براى آنها هَیِّن و آسان مى شد. 

این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصاً در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشى است که انسان به حسب قلب خودش مى کند براى اینکه مهیا بشود برود مهمانى؛ مهمانى خدا، مهمانى اى که در آنجا سفره اى که پهن کرده است قرآن مجید است و محلى که در آنجا ضیافت مى کند مهمش «لیلة القدر» است و ضیافتى که مى کند ضیافت تنزیهى و ضیافت اثباتى و تعلیمى [است ]. نفوس را از روز اول ماه مبارک رمضان به روزه، به مجاهده، به ادعیه مهیا مى کند تا برسند به آن سفره اى که از آن باید استفاده کنند و آن «لیلة القدر» است که قرآن در آن نازل شده است.

 منبع:

 (صحیفه امام، ج 13، ص: 30-33)

نجات آیت الله نجفی مرعشی (رحمه الله )از مرگ توسط امام زمان...

مرحوم آیت الله نجفی مرعشی (رحمه الله علیه)گوید:

(در زیارت عسکریین (السلام علیه) ودر جاده طرف حرم سید محمد ،راه را گم کردم ودر اثر تشنگی و گرسنگی زیاد و وزش باد،در قلب الاسد از زندگی مایوس شدم در راه غش کردم به  حالت صرع و بیهوشی دوی زمین افتادم. 

ناگهان چشم باز کردم و دیدم سرم در دامن شخص بزرگواری است،پس به من آب خوش گواری دادند که مثلش رااز شیرینی وگوارایی در مدت عمر نچشیده بودم.

بعد از سیراب کردنم سفره ای را باز کرد ند و در میان سفره دو یا سه عدد نان بود ،خوردم.

سپس فرمودند:

(سید در این نهر برو و شستشو نما.)گفتم برادر ئدر این جا نهری نیست ، نزدیک بود از تشنگی بمیرم شما مرا نجات دادید.)

آن مرد عرب فرمود :«این آب گوارا است»با گفته ی او نگاه کردم دیدم نهر آب با صفایی است ./تعجب کردم وبا خود گفتم :«این نهر نزدیک من نبود ومن نزدیک بود از تشنگی بمیرم!!!»به هر حال فرمود :ای سید !اراده ی کجا داری؟گفتم حرم مطهر سید محمد(السلام علیک).

و ایشان مرا سفارشاتی کرد:(تاکید وسفارش بر تلاوت قران کریم ،بر احترام بر  پدرو مادر ،وتاکید بر زیارت بقاع مشرفه ائمه و اولاد آنها .

تاکید وسفارش بر قران نماز شب وفرمودند:«ای سید ! تاسف بر اهل عالمی که عقیده شان انتساب به ما است ولکن این اعمال را ادامه نمیدهند.»بر تسبیحات حضرت زهرا (السلام علیک)بر زیارت سید الشهدا(علیه السلام).

وبه ذهنم خطور نکرد که این آقا کیست مگر زمانی که از نظرم غایب شدند.)

منبع:

کتاب شیفتگان حضرت مهدی(علیه السلام)/ج1/ص157

توبه نصوح، چگونه توبه اي است؟


نصوح از ماده ” نصح ” است . نصح‏ يعني خيرخواهي خالصانه . ناصح را كه ناصح مي‏ گويند به اعتبار اين است كه‏ خيرخواه خالصانه و مخلصانه است . توبه نصوح يعني توبه خالصانه و مخلصانه‏ ، توبه ‏اي كه تا آن عمق روح انسان توبه كند . پيغمبر فرمود مقصود از توبه نصوح توبه غيرقابل بازگشت است ، توبه ‏اي كه‏ دوباره انسان را به گناه برنگرداند . تشبيه خوبي فرمود : توبه غيرقابل‏ بازگشت ، مثل شيري كه از بدن يك حيوان بيرون مي‏ آيد .آياشيري كه از بدن حيوان درآمد دوباره بازگشت به بدن مي ‏كند ؟ از گناه آنچنان بيرون‏ بياييد كه شير از بدن بيرون مي‏ آيد ، يعني ديگر قابل برگشتن نباشد . اين را مي‏ گويند توبه نصوح .

اميرالمومنين توبه نصوح را در نهج ‏البلاغه به اين صورت بيان بدنكرده ،فرموده است شش پايه دارد : پشيماني شديد از گذشته ، تصميم اكيد نسبت‏ به آينده ، حقوق خدا و حقوق مردم در گذشته را ادا كردن ، هر چه حقي از خدا فوت شده ، نمازي ، روزه‏اي ، حجي فوت شده است ، حقوق الهي را انجام‏ دادن ، حقوق مردم را ادا كردن ، اگر ديوني از مردم هست ، هر نوع ديني ، غيبتي از كسي كرده ‏اي ، اينها را به هر شكلي كه برايت ممكن است صاف‏ بكني ، ديني كه بايد بدهي بدهي ، اگر نمي‏تواني بدهي لااقل رضايت مردم را به دست بياوري ، غيبت اشخاص را كرده ‏اي ، رضايتشان را به دست بياوري ، اگر مرده و رفته‏ اند ، به جاي آن براي آنها طلب مغفرت كني.

منبع:

آشنايي با قرآن.شهيدمطهري.ج8،ص106و107

در مورد امام زمان(عج) با کودکان چگونه صحبت کنیم؟


یکی از مهمترین دغدغه‌های والدین، انتقال ارزش‌های پذیرفته شده خود به نسل‌های بعدی و ترویج اندیشه‌های درست و مثبت به کودکان است. استفاده از شیوه‌های آموزشی صحیح می‌تواند در عمق بخشیدن به باورها و ارزش‌ها در تفکر کودک تأثیر بسزایی داشته باشد.

 با توجه به اهمیت انتقال باورها و عقاید درست خصوصا در زمینه مهدویت به کودکان؛ به بررسی عواملی که به هرچه صحیح‌تر منتقل شدن این افکار کمک می‌کنند، می‌پردازیم.

برقراری ارتباط گفتاری موثر

سخن گفتن، یکی از مواهب بزرگ الهی است که به آدمی ارزانی شده است. آنچنان که در قرآن کریم می‌فرماید: «عَلَّمَهُ الْبَیانَ» (الرحمن/۴). خداوندسبحان نه تنها استعداد سخن گفتن را با گویش‌های متنوع، در نهاد بشر آفرید؛ بلکه چگونگی و آداب آن را هم چه با الهام فطری و هدایت درونی و چه از راه وحی و تشریع بیرونی به وی آموخت. بنابراین بسیار مهم است که انسان در سخن گفتن با کودکان و ایجاد یک مفهوم معنوی در آن‌ها با مهارت‌های آن آشنا باشد.

اگر به شیوه گفتاری در قرآن کریم توجه کنیم، بدست می‌آید که خداوند برای تبیین مسائل و گفتن سخنی که مایه رشد و صلاح باشد می‌فرماید: «وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفا» (نساء/۵). خداوند به ما می‌آموزد که تلاش انسان برای تبیین ارزش‌ها و باورهای اسلامی با استفاده از سخنانی باشد که باعث برقراری ارتباط گفتاری مؤثر می‌شود. اینگونه سخن گفتن می‌تواند باعث تعمیق بخشیدن در باورهای کودکان هم باشد. 

حفظ شأن امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توسط پدر و مادر

اصولا یکی از راه‌های مؤثر در ایجاد ارتباط فرزندان با امام زمان (علیه السلام)، رعایت ادب و حفظ احترامی است که درهنگام نام بردن از امام زمان (عجل الله)، توسط والدین مراعات می‌شود و نشان دهنده جایگاه امام معصوم و غایب از نظر در بین خانواده‌ است. این مسئله باعث رعایت برقراری ارتباط مؤثر، مطلوب و با ثبات می‌شود. حرمت شکنی حتی در نام بردن از آن حضرت، حالتی روانی را در عمق تفکر کودکان به وجود می‌آورد و موجب شخصیت سازی در ذهن کودک نسبت به امام زمان (عجل الله) می‌شود.

مرحوم شیخ عباس قمی می‏نویسد: روایت شده که دعبل خزاعی وقتی که قصیده تائیّه خود را برای حضرت امام رضا(علیه السلام) سرود، چون به این شعر رسید: «خروج امام لا محاله خارج ، یقوم علی اسم اللَّه بالبرکات…»، امام رضا(علیه السلام) چون نام قائم را شنید، برخاست و سر خود را به سوی زمین خم کرد و پس از آن کف دست راست خود را بر سر گذاشت و فرمود: «اللهم عجل فرجه و مخرجه و انصرنا به نصراً عزیزاً». (منتهی الامال/ ج ۲/ ص ۴۸۸ – ۴۸۹).

مثبت نگری در برشمردن آثار قیام حضرت

یکی دیگر از راه‌های مؤثر در ایجاد ارتباط فرزندان با امام زمان (علیه السلام)، مثبت نگری در برشمردن آثار قیام امام زمان (عجل الله) است. در این صورت نشاط به کودکان منتقل می‌شود و مفهوم انتظار به جای ترس و دلهره، شوق و شور به دل کودک می‌آورد. چنانچه رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) می‌فرمایند: «وقتی  قائم ما اهل بیت (علیه السلام) قیام کند، ساکنان آسمان، مردم زمین، پرندگان هوا، درندگان صحرا و ماهیان، همه و همه از او خشنود خواهند شد». (الحاوی للفتاوی/ ج ۲/ ص ۸۲).

ایجاد حس خوب اعتماد آفرینی

از عواملی که می‌تواند به برقراری ارتباط خوب و سازنده بین کودک و امام زمان (عجل الله) کمک کند، ایجاد حس اعتماد آفرینی  است. به عبارت دیگر می‌توان گفت ما وقتی با کسی هم‌صحبت خوبی خواهیم شد که نه تنها به او اعتماد کرده بلکه زمینه اعتماد وی را به خود ایجاد کرده باشیم. به عبارتی هنر اعتماد آفرینی متقابل را داشته باشیم.

در قرآن کریم آمده است: «فَلَمَّا رَأَی أَیْدِیَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَی قَوْمِ لُوطٍ» (هود/۷۰). وقتی فرشتگانی به شکل ناشناس برای نابودی قوم لوط نزد ابراهیم (علیه السلام) آمدند و از خوردن غذا خودداری کردند، ابراهیم احساس بیگانگی و دلهره داشت و از گفتگوی با آن‌ها خودداری کرد. ولی پس از شناسایی و دریافت بشارت از آن‌ها باب گفتگو را با ایشان باز کرد. لذا والدین می‌توانند در آثار قیام امام زمان (عجل الله)، از روایاتی سخن به میان آورند که حس اعتماد آفرینی را نسبت به موعود آخرالزمان (عجل الله)، بیشتر نمایند.

 آنچنان که در روایات ما آمده: «وقتی قائم ما ظهور نماید؛ زمین چیزی از بذرهای خود را نگه نمی‌دارد جز اینکه آن را بیرون می‌فرستد و آسمان چیزی از باران رحمتش را نگه نمی‌دارد جز اینکه سیل آسا بر بندگان خود فرو می‌ریزد». (المستدرک ج ۴/ ص ۵۱۴)

از امام باقر(علیه السلام) نقل است که می‌فرمایند:«اذا قام القائم … و وسّع الطریق الاعظم و کسر کلّ جناح خارج فی الطّریق، و ابطل الکنف و المیازیبٍ الی الطّرقات، و لا یترک بدعةً الّا ازالها و لا سنّةً الّا اقامها…» (راه‌های اصلی را توسعه می‌دهد، بالکن‌هایی را که به داخل راه‌ها آمده از بین می‌برد، ناودان‌هایی را که به کوچه می‌ریزد برمی‌دارد…. و هیچ بدعتی نمی‌ماند مگر این‌که آن را از بین می‌برد و هیچ سنّت نیکی نمی‌ماند جز این‌که آن را برپا می‌دارد. (وسائل الشیعه/ ابواب احیاء الموات/ باب ۲۰/ حدیث ۱)

 

محبّت و دوست داری همسر با نماز شب

زنی به خدمت حضرت صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: ای پسر پیغمبر! شوهرم مرا دوست نمی دارد. چه کنم؟

حضرت فرمود؛ «عَلَیک بصلوة اللّیل» بر تو باد نماز شب (یعنی برو نماز شب بخوان).

پس از چندی، زن به خدمت حضرت رسید و تشکر کرد و گفت: شوهرم از آن وقت هیچ کس را به اندازه من دوست نمی دارد.

پس آن حضرت فرمود: خدا رحمت کند زنی را که سحر برخیزد و شوهرش را بیدار کند. و همچنین مردی که برخیزد و زنش را بیدار کند و نماز شب بخوانند.

منبع:

قیامت و قرآن، ص 157.

میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟

روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین علیه السلام را نیش زد ، و سریعا نزد امیرالمومنین علیه السلام آمد…
حضرت به او فرمود: بر اثر این نیش نمی میری برو
او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد : یاامیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دوماه زجر کشیدم
حضرت به او فرمود:
میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
عرض کرد خیر
حضرت فرمودند : چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب بخاطر آن است.
نیش و کنایه زدن به محبین و موالیان حضرات معصومین(علیه السلام) اینقدر مهم و حساس است.
دفاع نکردن از سلمان این عقوبت را داشت دفاع نکردن از امیرالمومنین (علیه السلام) چه عقوبتی برای ما در پی خواهدداشت؟!!!!!

مستدرک الوسایل جلد12صفحه 336..

آثار نماز شب در دنیا...


نماز شب که یکی از عبادات خالص اولیای خدا و از برنامه های سازنده اسلامی به شمار می رود انسان را به وادی معنویات نزدیکتر می کند. نماز شب درس خودسازی و خلوت کردن با خالق خود را که از نیازهای طبیعی انسان است به انسان می آموزد ،نماز شب تاثیر بسزایی در سه عالم دارد هم در دنیا و هم در برزخ و هم در قیامت.

 

تاثیر نماز شب در دنیا، ابعاد گسترده ای دارد هم تاثیر در زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی، و هم تاثیر در باطن و ظاهر انسان دارد.نماز شب رفع  مشکلات و گرفتاری و رفع بیماری های روحی و جسمی را نیز در برمی گیرد.

 

در اینجا چند نمونه از احادیثی که از معصومین علیهم السلام در مورد آثار نماز شب رسیده است را بیان می کنیم:

 

1- بازداشتن از گناه

یکی از آثار نماز شب بازداشتن انسان از گناه است.بهترین وسیله ای که مانع گناه انسان می شود و قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام آن را امضا کرده است نماز است.

 

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:  « فإنّ صلاة الیل مِنهاةٌ عنِ الاثم؛ نماز شب  انسان را از گناه باز می دارد.»

 

بعضی ها به نماز یومیه اکتفا می کنند و می گویند همین نماز ما را بیمه می کند لازم نیبست کمه نماز شب بخوانیم و یا اهمیت نمی دهند. می بینیم که اولیای خدا که پاک هستند  و گرفتار گناه نشدند به وسیله همین نماز یومیه  و نماز شب است. هر کدام از این ها خواص خود را دارد. بزرگان و مردان شب، انتظار شب را می کشند. اگر گناه و خطایی در طول روز انجام  دهند نماز شب آن را پاک می کند. مکمل نماز یویمیه ، نماز شب است.

منبع:فضایل وآثار نماز شب/ص56/ج3 

 

دعا برای ظهور صاحب الأمر را جدی تر بگیریم....

بقیه الله خیر است برای شما اگر مؤمن باشید

امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند:

در غیبت فرزندم مهدی (علیه السلام) فقط کسانی از هلاکت نجات پیدا می کنند
 که برامامت اوثابت قدم مانده وخداوند توفیق دعا برفرج به آنان عطا نماید

………………………………………………………………………………………………..

امام صادق علی السلام می فرماید:
وقتی عذاب و سختی بر بنی اسراییل طولانی شد چهل روز به در گاه خدا گریه و ناله کردند،خداوند متعال به موسی (علیه السلام) و هارون(علیه السلام)وحی فرمود که آنان را از دست فرعون نجات دهند و این در حالی بود که از چهارصدسال غیبت موسی(علیه السلام)صدو هفتاد سال باقی مانده بود و خداوند به  واسطه دعای بنی اسراییل از آن صدو هفتاد سال صرف نظر کرد.آنگاه امام صادق(علیه السلام)می فرمایند اگر شما شیعیان چنین تضرع و زاری کنیدو فرج ما را بخواهید،خداوند فرج ما را می رساند ولی اگر دست روی دست بگذارید(بی تفاوت بمانید) وقتی کار به نهایت رسید فرج فرا می رسد

منبع:

(بحار الانوار 52/52)

ای سفارش شده از امام حسین علیه السلام


امام زین العابدین علیه السّلام می فرمایند: پدرم روز شهادت خویش مرا به سینه چسبانید و فرمود:

پسرم! دعایى را که مادرم فاطمه به من آموخته است از من به یادگار حفظ کن. این دعا را پیامبر به او آموخت و جبرئیل از جانب خدا به پیامبر آورد تا هنگامه فشار غم و اندوه و فرود بلا و گرفتارى و خطر سهمگین و شکننده بخواند. آن دعا این است:

«بحق یس و القرآن الحکیم و بحق طه و القرآن العظیم یا من یقدر على حوائج السائلین یا من یعلم ما فى الضمیر یا منفساً عن المکروبین یا مفرجاً عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا من لا یحتاج الى التفسیر صل على محمد و آل محمد، و افعل بى کذا و کذا»

بجای کذا و کذا دعای خود را طلب نمایید.

منبع:

(نفس المهموم،شیخ عباس قمی ،ص 347)

استغفار درمان بسیاری از مشکلات است

گشایش در زندگی با کمک گرفتن از آیات قرآنی و احادیث و ذکرهای توصیه شده از جانب ائمه و پیشوایان مطمئنا راهی موثر است. بهره گیری از این آیات و احادیث همچون هر امر دیگری نکته هایی برای تسریع در اجابت و رفع مشکل دارد که بخشی از انها را برایتان جمع آوری کرده ایم که به شرح زیر است.

اکثر گرفتاری هایی که انسان به آن مبتلا می شود، به واسطه گناه است، زیرا به کار نگرفتن نعمت هاى خداوند در مسیرى که او مى پسندد و صرف کردن آن ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت ها است.

خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و می فرماید: «وَ تُوبُوا اِلَى اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، اى مؤمنان! همگى با هم به سوى خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.( نور/۳۱)

با این وجود در آیاتی دیگر به اثرات استغفار در دنیا اشاره شده است مانند: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است (اگر چنین کنید) او (باران) آسمان را پى درپى بر شما فرو مى فرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک مى کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار مى دهد.( نوح/۱۰ تا ۱۴)

بنابراین دستور به استغفار از خود قرآن گرفته شده و در روایات نیز تأکید شده است.

چنانچه رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرموده اند: مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛ کسى که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهى کند، خداوند از هر غصه اى برایش گشایشى قرار دهد و از هر تنگنایى راه فرارى پیش پایش گذارد و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى دهد.

منبع:

( وسائل الشیعه،ج ۷، ص ۱۷۶)

عاقبت گناه و گناهکاران در کلام آیت الله بهجت

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرماید: از حضرت امام رضا (علیه السلام) روایت شده است: گناه یأس از رحمت خدا، بیشتر از گناهی است که شخص مرتکب شده است.

مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرماید: از حضرت امام رضا (علیه السلام) روایت شده است: گناه یأس از رحمت خدا، بیشتر از گناهی است که شخص مرتکب شده است. اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می‌رسد که از رحمت خدا ناامید می‌شویم؛ اگر چه برای هر گناهکاری روشن است که از رحمت خدا خارج شده است. رحمت واسعه الهی که:
اذا کان یوم القیامة، نشرالله (تبارک و تعالی)، رحمته، حتی یطمع ابلیس فی رحمته.
در روز قیامت خداوند (تبارک تعالی)، به حدی رحمتش را می‌گستراند که ابلیس در رحمت خدا طمع می‌کند.
به عمر سعد در برابر قتل سیدالشهداء (علیه السلام) و این که چنان شخصیت بزرگ و بزرگواری را که خویشاوند او هم بود، از بین ببرد، چه وعده‌هایی داده بودند! ولی او نه به شاهی رسید و نه رییس جمهور شد و نه به ملک ری رسید(438). به خدا پناه می‌بریم! انسان چه قدر و از چندین جهت باید حافظ خود باشد که عاقبتش به خیر باشد.

منبع:

در محضر حضرت آیت ا…. العظمی بهجت / محمد حسین رخشاد/ص194

 

توصیه امام رضا (ع) برای روزهای پایانی ماه شعبان

امام رضا (ع) در حدیثی می‌فرماید: بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است، دعا، استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسید، خود را براى خدا خالص کرده باشى.

عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (ع) فِی آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ لِی: یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَى أَكْثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَتَدَارَكْ فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ تَقْصِیرَكَ فِیمَا مَضَى مِنْهُ وَ عَلَیْكَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى مَا یَعْنِیكَ وَ تَرْكِ مَا لَا یَعْنِیكَ وَ أَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكَ لِیُقْبِلَ شَهْرُ اللَّهِ إِلَیْكَ وَ أَنْتَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِكَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا وَ لَا فِی قَلْبِكَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَكِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَكَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِكَ وَ عَلَانِیَتِكَ وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً وَ أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى یُعْتِقُ فِی هَذَا الشَّهْرِ رِقَاباً مِنَ النَّارِ لِحُرْمَةِ شَهْرِ رَمَضَان‏.

ماهی که وقتی فرا می‌رسید، امام سجاد (ع) اصحاب خود را فرا می‌خواند و به بیان نکاتی درباره فضائل این ماه می‌پرداخت و می‌فرمود: «هر کسی برای محبت پیامبر و تقرب به خداوند، ماه شعبان را روزه بدارد، خداوند او را در روز قیامت مشمول کرامت خود می‌کند و بهشت را بر او لازم می‌کند. ماهی که پیامبر اکرم (ص) درباره آن فرمود این ماه، ماه من است، پس در آن بسیار استغفار کنید و بر محمد و آل او صلوات بفرستید.

حال به تدریج به روزهای پایانی ماه شعبان نزدیک می‌‌شویم، ماهی که بسیار می‌توانستیم از آن  بهره ببریم و به مهمانی خداوند برویم. به همین مناسبت به توصیه‌ای از امام رضا (ع) برای روزهای پایانی ماه شعبان اشاره می‌کنیم:

ایشان در حدیثی می‌فرماید: 

ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (ع) رفتم. حضرت فرمود: که اى ابوالصَّلْت! بیشتر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است، پس جبران کن کوتاهی‌هایی را که در ایّام گذشته این ماه کردى، در آن چه از این ماه مانده است.

بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است، دعا، استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسید، خود را براى خدا خالص کرده باشى.

و امانتى بر گردن خود باقى مگذار مگر آنکه آن را ادا کنی و نیز در دلت کینه هیچ مؤمنى نباشد مگر اینکه آن را از دل بیرون کنى ….

تقوای الهی را پیشه کن و در پنهان و آشکار امور خود بر خدا توکل کن زیرا هرکه بر خدا توکّل کند خدا او را بس است.

و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را:

«اللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ»

(خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده‌اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان)

به درستى که حقّ تعالى در این ماه، بنده هاى بسیاری را از آتش جهنّم به حرمت ماه مبارک رمضان آزاد مى گرداند.

منبع:

عیون اخبار الرضا، ج2، ص 51

رمضان آمد و غرق گناهیم هنوز...

 

رمضان آمد و ما غرق گناهیم هنوز
همه ویرانه دل آلوده نگاهیم هنوز

رمضان تا رمضان هیچ نشد حاصل ما
جمله سر گشته و درمانده ی راهیم هنوز

عمر بیهوده شد و بر سر غفلت، اما
همچنان منتظر رؤیت ماهیم هنوز…

منبع:دلنوشته

بهترین راه ایجاد حضور قلب در نماز...


بهترین راه ایجاد حضور قلب در نماز در چه صورت انجام می گیرد؟

بهترین راه ایجاد حضور قلب در و توجه خاطر مبارزه جدی با هجوم افکار پراکنده  وآشفته  است  برای دفاع هجوم این افکار  واوهام راهی جز دفع انگیزه های آنها نیست زیرا افکار پراکنده  به انسان  فشار می آورد و مانع توجه قلب می گردد لذا باید علل و اسباب آن را یافت  واز بین برد

منبع:نماز در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی /ص 13

حواستان به دو شخصیت گرانبها باشد

زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت : میخوام بعد از چندین سال پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم .

 

زن با کراهیت گفت : انشاا.. خیر میشه . مرد گفت : پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم .

 

روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت : خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا هنوزه ؟

 

زن گفت : نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم .

 

مرد گفت : خدا تو رو ببخشه چرا از دیروز به من نگفتی نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چکار کنم ….

 

زن گفت : به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند .

 

مرد با ناراحتی از منزل خارج شد . و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند.

 

پدرش از او پرسید پس شوهرت کجا رفته ؟

 

زن گفت : تازه از خانه خارج شد .

 

پدر گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟

 

و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید پخت می کرد برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر ؟

 

و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی ؟

 

مرد گفت : خانواده من با خانواده تو فرقی با هم ندارند .

 

زن گفت : خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن .

 

مرد گفت : جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده ام بدی ..

 

و این درسی برای تو باشه که به خانواده ام احترام بگذاری .

 

 

✨پس با مردم همانطوری معامله کن که برای خودت دوست داری ..✨

مال بیت المال...!!!

 

بهش گفتم:

«توی راه که بر میگردی،یه خورده کاهو و سبزی بخر.»

گفت:

«من سرم خیلی شلوغه،می ترسم یادم بره.روی یه تیکه کاغذ هر چی می خواهی بنویس بهم بده.»؛

همون موقع داشت جیبش را خالی میکرد.

یک دفتر چه یادداشت ویک خودکار در آورد گذاشت زمین؛

برداشتمشان تا چیزهایی مه می خواستم،برایش بنویسم،یک دفعه بهم گفت:

«ننویسی ها!»

جاخوردم،نگاهش که کردم،به نظرم عصبانی شده بود!گفتم:

«مگه چی شده؟!»

گفت:

«اون خودکاری که دستته،مال بیت الماله.»

گفتم:

«من که نمی خواهم کتاب باهاش بنویسم!دو-سه تا کلمه که بیش تر نیست.»

گفت:

«نه!!.»

 

منبع:خاطرات  سردار شهید مهندس مهدی باکری؛(فرمانده لشکر 31 عاشورا)!/ج1

 

آیت الله رئیسی در نگاه شخصیت های مختلف

به گزارش ثامن پرس، اظهار نظر شخصیت های مختلف پیرامون آیت الله رئیسی منتشر می شود.

آیت الله مکارم شیرازی خطاب به آیت الله رئیسی:

 از همان لحظه ای که بنده شنیدم که  آقا شما را انتخاب کردند خوشحال شدم

آیت الله نوری همدانی خطاب به سید ابراهیم رئیسی:

شما از نظر تقوا و اخلاق و انقلابی بودن از شخصیت های برجسته اید.

 

امام جمعه موقت اهواز حجت الاسلام حاجتی:

 در مراسمی که در مسجد گلزار شهدای اهواز با حضور آیت الله رییسی تولیت آستان قدس رضوی برگزار شد

 در بین الصلاتین بدون اشاره مستقیم به بحث انتخابات ریاست جمهوری خواستار پاسخ مثبت ایشان به درخوست های مردم به خدمتگزاری بهتر و در جایگاهی دیگر شد.

استاد قرائتی:

 مشکل این است که خط شکن نداریم، آیت الله رئیسی خط شکن است  

 

استاد پناهیان

‏آیت الله رئیسی تحولی در امور فرهنگی و اجرایی آستان قدس ایجاد کردند. معلوم شد ایشان مدیری قاطع و اساساً یک شخصیت فرهنگی هستند.  

 

امام خامنه ای (دام عزه) خطاب به آیت الله رئیسی:

جنابعالی برخوردار از صلاح و امانت و کار آزموده در مدیریت های کلان می باشید.

 

حضرت آیه الله خوشوقت (ره ) «به نقل از حجه السلام مرتضی آقا تهرانی »:

اصلح کسی نیست که بیاید وسط و بگوید من می خواهم بیایم، باید پیدایش کرد و رفت در خانه اش  و با سلام و صلوات آوردش وسط و بعد باید برایش رای درست کرد.

 

آیت الله رئیسی فردی متدین، انقلابی و کارآمد، ساده زیست و ارزشی، صادق وبی ادعاو این همه اقبال مردمی و دعوت شخصیت های موجه  از ایشان برای نامزدی در انتخابات  

 

امام خامنه‌ای:

 من به طور قاطع عرض می کنم اگر مدیریت متدین،  انقلابی و کارآمد داشته باشیم ، همه مشکلات حل خواهد شد

۹۶/۱/۱ در حرم رضوی
 

 

پیمانی که خداوند از پیامبران اولوالعزم گرفت

عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخَذَ الْمِيثَاقَ عَلَى أُولِي الْعَزْمِ أَنِّي رَبُّكُمْ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي وَ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ وُلَاةُ أَمْرِي وَ خُزَّانُ عِلْمِي وَ أَنَّ الْمَهْدِيَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِی

حمران از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه فرمودند: خداوند از اولياى اولو العزم پيمان گرفت: من پروردگار شما هستم و محمّد رسول من و على امير المؤمنين و اوصياى بعد از او فرمانروايان فرمان من و گنجينه علم من هستند و بوسيله مهدى دين خود را يارى مي كنم.  

 منبع:

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج26 ص 108

بخشش خدا

بخشش ﮐﻨﯿﺪ
ﺍﻣﺎ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﻮﺩ.
ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺭﺯﯾﺪ،
ﺍﻣﺎ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺘﺎﻥ ﺑﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ.
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺯﻭﺩﺑﺎﻭﺭ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ.
ﺣﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ!!!

سخن از آینده

و این روزگاری است که جز مومن بی نام و نا از ان رهایی نیابد . اگر «در میان مردم اشید او را نمی شناسند و اگر درمیان مردم نباشد کسی سراغ او را نمی گیرد آنها چراغ های هدایت »و نشانه های رستگاری اند فنه فتنه انگیزند و اهل فساد، و نه سخنان دیگرا ن و زشتی این و آن را به مردم رسانند . خدا درهای رحمت را به روی انان باز کرده وسختی عذاب خویش را از انان گرفته است ای مردم !!بزودی زمانی برای شما خواهد رسید که اسلام چونان ظرف و اژگون شده ،انچه در ان است ریخته می شود ای مردم ؟ خداوند به شما ظلم نخواه کرد و از این جهت تامین داده است اما هرگز شما را ایمن نخواهد نساخت که ازمایش نفرماید ،که این سخن از ان ذات بر بر تر است که فرمودن« در جریان نوح .نشانه هایی است که ما مردم را می آزماییم می گویم :« کلام امام (ع)که فرمود «کل مومن نومة»یعنی کسی که گمنام و شر او اندک است و«المساییح»جمع«مسیاح»کسی است که میان مردم فساد کرده سخن چین است و«مذاییع»جمع«مذیاع»کسی که چون بدی کسی راشنید در میان مدم رواج دهد و «بذر»جمع«بذور»کسی که بسیار نادان است و سخن بیهوده می گوید

منیع:

نهج البلاغه /محمد دشتی /ص103

هماهنگی دل و زبان...

حضرت لقمان كه معاصر حضرت داوود بود ، در ابتداي كارش بنده يكي از مماليك بني اسرائيل بود .

روزي مالكش آن جناب رابه ذبح گوسفندي امر فرمود و گفت : بهترين اعضايش را برايم بياور .
لقمان گوسفندي كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد . پس از چند روز ديگر خواجه اش گفت : گوسفندي ذبح كن و بدترين اجزايش را بياور .
لقمان گوسفند كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد .
 خواجه گفت : به حسب ظاهر اين دو نقيض يكديگرند ! !
لقمان فرمود : اگر دل و زبان با يكديگر موافقت كنند بهترين اعضاء هستند ، اگر مخالفت كنند بدترين اجزاست . خواجه را از اين سخن پسنديده افتاد و او را از بندگي آزاد كرد.


طرائق الحقائق ج 1 ص 336

 

 

شما اگر رفتارتان را درست کنید امام زمان(عج) خودش می آید!!!

علی بن ابراهیم بن مهزیار می گوید:
19 سال متوالی به مکه رفتم تا خدمت امام زمان (عج ) تشرف پیدا کنم.
سال آخری که آمدم نا امید ودلگیر بودم
با خود گفتم دیگر فایده ندارد چقدر منتظر باشم گویا لیاقت ندارم برای زیارت.
در همین حال بودم که به من الهام شد برای دیدار سال آینده بیا تا حضرت را ببینی…
سال بیستم فرا رسید” با دلی پر از امید و عشق کنار کعبه نشستم و نماز میخواندم
ناگهان دستی روی شانه ام گذاشته شد ، به من گفتند اگر میخواهی حضرت را ببینی دنبال ما بیا…
سوار بر مرکب شدیم و در کوه های اطراف گردشی کردیم شب شد دیدم روی کوهی چادری برپاست و روشنایی از آن پیداست نزدیک شدم بعد از اجازه داخل شدم
دیدم صورتی دلربا و قامتی بلند ، ابروان بهم پیوسته ، خوشخو و بخشنده
سلام کردم
حضرت فرمود: منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟
گفتم سیدی و مولای” من شب و روز منتظر شما بودم
حضرت فرمود:
سه چیز باعث شده امامتان را نبینید:
1.بی رحمی به ضعفاء
2.قطع رحم
3.دنیا طلبی
شما اگر رفتارتان را درست کنید ما خودمان می آییم.

عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است که چرا بعضی ها اینقدر دیر دلشان برای امام زمان (عج) تنگ می شود…

 

                           تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (عج)

                                                       صلوات!

منبع : الفبای مهدویت/ج1

کیمیای سعادت...

(( امير المومنين (عليه السلام ) فرمود: خير من صحبت من ولهك بالاخرى ، و زهدك فى الدنيا، و اعانك على الطاعه بهترين كسى كه با او مصاحبت و رفاقت مى كنى آن كس است كه تو را مشتاق آخرت و متنفر از دنيا گرداند. ))
(( شرح )) رفيق حقيقى و هم صبحت گرامى آن است كه به روح انسان كه از عالم بقاست مساعدت كند و به علم معرفت انسان بيافزايد و گرد و زنگار دنيا را كه منشاء هر خطا و شقاوت است و بالطبع همه مردم عادى مشتاق آن اند از دل پاك كند و اشتياق و عشق عالم آخرت را كه اغلب مردم از آن تا دم مرگ غافل اند در آينه دل منعكس گرداند، چنان كس به حقيقت رفيق انسان است ، اين گونه رفيق است كه فرمودند: (( الرفيق ، ثم الطريق ))
حافظ فرمايد:
دريغ و درد كه تا اين زمان ندانستم   كه كيمياى سعادت رفيق بود رفيق

منبع:پندهای حکیمانه ج ۳

 

ایثار حضرت امیر( علیه السلام)...

 

مردي نزد رسول خدا آمد و از شدت گرسنگي مي‌ناليد. پيامبر براي تهيه غذا كسي را به خانه همسران خود فرستاد. آن شخص خبر آورد كه جز آب آشاميدني، در خانه پيامبر هيچ يافت نمي‌شود.

پيامبر به ياران خود فرمود: من اين گرسنه را سير خواهم كرد. سپس به خانه‌اش آمد و به دخترش فاطمه فرمود: آيا غذايي در خانه پيدا مي‌شود؟ فاطمه گفت: جز غذاي يكي از دخترانم كه گرسنه است، غذايي يافت نمي‌شود. علي از فاطمه خواست دختر را گرسنه بخواباند و غذاي او را به شخص فقير بدهد. سفره را پهن كردند و براي اين‌كه ميهمان از جريان با خبر نشود، چراغ را خاموش كردند و خود نيز بر سر سفره نشستند. آنان بي آن‌كه غذايي بخورند، دهان خود را تكان مي‌دادند. ميهمان گمان مي‌كرد آنان نيز همراه او غذا مي‌خورند. او با خيال راحت و به اندازه كافي غذا خورد و سير شد.

خانواده علي عليه‌السلام آن شب را گرسنه خوابيدند. صبح روز بعد خدمت پيامبر آمدند و بي آن‌كه سخني بگويند، پيامبر به آنان نگاهي افكند و لبخند زد.
در اين جا آيه 9 سوره حشر نازل شد و ايثارگري اين خانواده را ستود.


از اين آيه به خوبي استفاده مي‌شود كه ترك بخل و حرص، انسان را به رستگاري مي‌رساند، در حالي كه آلودگي به اين صفت ناپسند، كاخ سعادت انسان را ويران مي‌سازد:

وَالَّذِينَ …..

و [نيز] كساني كه پيش از [مهاجران] در [مدينه] جاي گرفته وايمان آورده‌اند؛ هر كس را كه به سوي آنان كوچ كرده دوست دارند و نسبت به آن‌چه به ايشان داده شده است در دل‌هايشان حسدي نمي‌يابند و هر چند در خودشان احتياجي [مبرم] باشد، آنان را بر خودشان مقدم مي‌دارند و هر كس از خست نفس خود مصون ماند، ايشانند كه رستگارانند.

منبع:مجمع البيان، ج 9، ص 260. سوره حشر آیه9

واکنشِ جالبِ شهیدسعیدی در برخورد با مردِ فقیر...

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

یک روز که پدرم از مسجد برگشتند ،دیدم عبا روی دوششان نیست.

پرسیدم: عبایتان چه شد؟

ایشان گفتند: سرِ راه مرد فقیری را دیدم که از سرما می لرزید ، من هم دیدم که قبا به تن دارم و فعلاً به عبا احتیاجی ندارم، پس نباید فرد مسلمانی از سرما بلرزد و من هم عبا داشته باشم و هم قبا ، لذا عبایم را روی دوش فقیر انداختم…

 

او برای ما و به خاطر تو از تمام دارایی اش گذشت ما در برابر این از خود گذشتگی او چه کردیم؟

 

منبع: کتاب مجمع ملکوتیان ، صفحه 42

 

پناه بردن...

امام صادق عليه السلام مي فرمايد :"در شگفتم از كسي كه براي چهار چيز بيم دارد چگونه به چهارچيز پناه نمي برد. كسي كه ترس بر او غلبه كرده چگونه بر ذكرحسبنا الله و نعم الوكيل پناه نمي برد . زيرا به تحقيق شنيدم كه خداوند عز و جل به دنبال ذكر ياد شده فرمود پس آن كساني كه به عزم جهاد خارج گشتند و تخويف شياطين بر آنها اثر نكرد و به ذكر فوق تمسك جستند.همراه با نعمتي از جانب خداوند (عافيت) و چيزي زائد بر آن ( سود در تجارت) بازگشتند و هيچ گونه بدي به آنها نرسيد. در شگفتم براي كسي كه اندوهگين است چگونه به ذكر لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين پناه نمي برد زيرا به تحقيق شنيدم كه خداوند عز و جل به دنبال ذكر فوق فرمود : پس ما يونس را در اثر ذكر ياد شده از اندوه نجات داديم و همين گونه مومنين را نجات مي بخشيم . در شگفتم از كسي كه مورد مكر و حيله واقع شده چگونه به ذكرافوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد پناه نمي برد . زيرا به تحقيق شنيدم خداوند عز و جل به دنبال ذكر فوق فرمود : پس خداو ند موسي را به دنبال ذكر ياد شده از مكر فرعونيان مصون داشت . در شگفتم از كسي كه طالب زيبايي هاي دنياست چگونه به ذكر ما شاء الله لا حول و لاقوة الا بالله پناه نميبرد زيرا به تحقيق شنيدم خداوند عز و جل بعد از ذكر ياد شده از زبان مردي كه فاقد نعمت هاي دنيوي بود خطاب به مردي كه از آن نعمت ها بهره مند بود فرمود : اگر تو مرا به مال و فرزند كمتر از خود مي داني پس اميد است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد .

منبع : پندهاي حكيمانه/ج3

نماز به قصد بهشت ...

منطق انسان بیدار این است که《 ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.》 همانا

نماز و سکنات و حیات و ممات من برای الله پروردگار جهانیان است.

خلاصه این که ( چنین شخصی) وقف حق تعالی است و همه اعمال و احوالش قربة الی الله است، شخص

موحد خدا می بیند و بس. مسلمان اگر نمازش را به قصد بهشت بخواند، نماز او باطل است، نماز و دیگر

اعمال عبادی باید برای تقرب حق تعالی باشد .

 

 منبع :پند های حکیمانه/ج1

 

هرکه خاموش شد،گویاشد!!

با خلق خدا مهربان باش. از سخنان ناهنجار گرچه به مزاح باشد بر حذر باش. خلاف مگو گرچه به مطایبت باشد. از قسم خوردن هم اگر چه به راست، احتراز کن. چو ایستاده ای دست افتاده گیر و تا می توانی نماز را در اول وقت به جای آر.

انسان بیدار همواره کشیک نفس می کشد و پاسبان حرم دل است و واردات و صادرات دهان خود را می پاید و دار هستی را کارخانه ای بزرگ می یابد که با عمّال بیشمار ” و ما یعلم جنود ربک الا هو” دست هم گرفته در کارند تا انسان بسازند و از عالمی تحویل به عالم دیگر دهند و می گوید که مروت نباشد که کفران شود و جبران نشود.

از شاه اولیا امیرالمومنین علی (ع) سوال کردند که وجود چیست؟ گفت:
به غیر وجود چیست؟

اما در باب شیوه پسندیده سکوت، حق است که :

هر که را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند

هر که خاموش شد گویا شد. هر که چشم سر بست بینا شد. هر که مراقب است سرور است. چه این که کلید نیکبختی در مشت اوست و نگین پیروزی در انگشت او.

 

منبع:تازیانه سلوک/ج1

معنی «الله اکبر» چیست و خدا بزرگتر از چیست؟

معنی الله اکبر چیست؟ و خداوند از چه چیزی بزرگ تر است؟ مگر چیزی هست که بزرگ باشد و خداوند از آن بزرگتر باشد؟

در معنی اکبر (بزرگتر) باید وجه بزرگی هم مشخص باشد و همیشه اینطور نیست که بزرگی باشد و بزرگتری هم باشد…

برای مثال: فرضا، دو برادر که یکی ۱سال دارد و دیگری ۲۰ سال، می گوییم: برادر دومی بزرگتر است از برادر اولی، در حالی که برادر اول ۱ سال بیشتر ندارد و بزرگ محسوب نمی شود ولی برادر دوم، بزرگتر خطاب می شود.

اما این متن سوالی است که از حضرت امام صادق علیه السلام نیز پرسیده شده است:

«قَالَ رَجُلٌ عِنْدَهُ اللَّهُ أَکْبَرُ» (شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت: الله اکبر)

«فَقَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَیِّ شَیْ‏ءٍ» (حضرت فرمودند: خداوند از چه چیزی بزرگ تر است؟)

«فَقَالَ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» (شخص پاسخ داد: از همه چیز)

«فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام حَدَّدْتَهُ» (حضرت فرمودند: در این صورت تو خداوند را محدود کردی.)

«فَقَالَ الرَّجُلُ کَیْفَ أَقُولُ» (مرد پرسید: پس چطور بگویم؟)

«قَالَ قُلْ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَف‏» (بگو خدا بزرگتر از آن است که بتوان آن را وصف کرد)

الکافی ، ج‏۱ ،ص۱۱۷

در حدیث دیگری آمده است:

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَیُّ شَیْ‏ءٍ اللَّهُ أَکْبَرُ فَقُلْتُ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَقَالَ وَ کَانَ ثَمَّ شَیْ‏ءٌ فَیَکُونُ أَکْبَرَ مِنْهُ فَقُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَف‏»

یکی از اصحاب گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: خدا از کدام چیز بزرگتر است؟ گفتم: خدا بزرگتر از هر چیزی است. امام فرمودند: آیا چیزی بود که خدا بزرگتر از آن باشد؟ گفتم: پس حقیقت چیست؟ امام فرمودند: خدا بزرگتر از آن است که قابل وصف باشد.»

منبع:

الکافی ،ج‏۱ ،ص ۱۱۷

دستورالعمل انسان ساز...

دستور العمل انسان فقط و فقط قرآن کریم و سنت رسول خاتم و آل او علیهم السلام است و جز آن هوا و هوس است. اگر مارا گفتاری بود همان حقایق است که به قالب الفاظ دگر به فراخور فهم و بینش ما در آمد.
این چند کلمه به قول شما دستورالعمل

سرمایه راهرو حضور و ادب ست    آنگاه یکی همت ودیگر طلب ست
 

ناچار بود رهرو از این چهار اصول    ورنه به مراد دل رسیدن عجب ست
و هم گفتم :

هرکس که هوای کوی دلبر دارد    از سر بنهد هرآنچه در سر دارد
 

ورنه به هزار چله ار بنشیند    سودش ندهد که نفس کافر دارد
برادرم! قدم اول در سلوک توبه و پاکی از گناه و دوری از گفتار ناپاک ، کردار و اندیشه های ناشایسته و خوی های نکوهیده است.پاسبان حرم دل باش.

ای سالک ره از خود خبر دار    بس رهزنت هست در هر کمینی
برادرم! حرف این و آن را مزن. دم فرو بند و تماشا کن. بنگر و عبرت بگیر. به فکر خود باش.دست توسل به دامن خاتم اوصیا و اولیا امام زمان دراز کن که گردنه های سهمگین و هولناک در پیش داری و آن بزرگوار امیر کاروان است.از افراط و تفریط بپرهیز.از پیروی نفس حذر کن. از اوباش بگریز. دل را به یاد دلدار یک جهت کن تا از محبین باشی. مناجات امام زین العابدین را فراموش مکن.: بسم الله الرحمن الرحیم الهی من ذا الذی ذاق حلاوه محبتک فرام منک بدلا…
” از رسول الله پرسیدند چه کسی در میان مومنان از دیگران زیرک تر است؟ در جواب فرمود: آنکه به یاد مرگ بیشتر و در آمادگی برای آن شدیدتر است.
خدای متعال نوح پیامبر را در قرآن ستوده که (( انه کان عبدا شکورا )) جناب ابن بابویه در من لا یحضره الفقیه از کشاف حقایق جعفر ابن محمد الصادق علیه السلام روایت کرده است که حفص بن بختری از آن حضرت نقل کرده است که نوح نبی علیه السلام در هر صبح و مساء ده بار این دعا را می خواند ، از این رو عبد شکور نامیده شده است:
” اللهم انی اشهدک انه ما اصبح و امسی بی من نعمه و عافیه فی دین او دنیا فمنک وحدک لا شریک لک ، لک الحمد و لک الشکر بها علی حتی ترضی و بعد الرضا.”
سعی کن که اول دل بگوید و آنگاه زبان. ای من فدای آنکه دلش با زبان یکی است!

 

منبع: نامه ها برنامه ها/علامه حسن زاده آملی

زندگی به سبک علما...

 

در حالات مرحوم آیت الله سید ابو الحسن اصفهانی نقل است در ایام تحصیل ،

روزی از شدت فقر لحاف خود را برای فروش به لحاف دوز میسپارد.

مردی که فوق العاده مستحق بود به ایشان روی آورد و وضع زندگی خود را تشریح کرد .

آیت آلله می فرمایند :(نزد لحاف دوز برو وپول لحاف را بگیر گه تو از من مستحق تری …)

گشاید کسی چون به ایثار دست            به محتاج و مسکین دهد هر چه هست

شود ارزش گوهر او پدید                     نه هر کس تواند بد ینجا رسید

منبع:

کتاب صادقین/ویژه سرگروه های صالحین

وفای به عهد با امام زمان(عج)...

چه انتظار عجیبی…

تو بین منتظران هم.

عزیز من چه غریبی

عجیب تر که چه آسان ندیدنت شده عادت

چه بیخیال نشستیم

نه کوشش نه وفایی

فقط نشسته و گفتیم: خدا کند که بیایی…


وفای به عهد امام زمان ( عج ) :

اگر چنانچه شیعیان ما که خداوند بر انجام طاعت خویش آنها را موفق گرداند ؛ در راه وفای به عهد و پیمانی که بر دوش دارند ؛ همدل می شدند ؛ میمنت دیدار ما از ایشان به تآخیر نمی افتاد و سعادت مشاهده ما همراه با حق معرفت و صداقت نصیبشان می شد .

پیمان ولایت و اطاعت

وفای به عهد و پیمان ، نکته ای نا آشنا نیست . همه انسانها وفای به عهد و پیمان را دوست دارند و به وفاداران به دیده تکریم می نگرند .

امام زمان ( علیه السلام ) ، خلیفه اللهی است که همگان با او پیمان عهد و وفا داریم ، چنانچه در حدیث قدسی شریفی آمده است : « حکومت مهدی ( عج ) همان دولت الهی است که بنی آدم در عالم با او  عهد و پیمان      بسته اند تا از فرمانبرداران آن حضرت باشند »

نکته قابل توجه این است که امام زمان ( روحی فداه ) توفیق دیدار و ملاقات خویش را وابسته به همدلی شیعیان در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند ، نموده است و این عهد و پیمان ، چیزی نیست مگر عهد و پیمان فرمانبرداری و ولایت پذیری . ،

آری ، اگر عموم شیعیان بر آن همدلی و متفق شوند ، لحظه ای از توفیق دیدار حضرتش محروم و مهجور نمی مانند .

 

منبع:، علامه مجلسی ، بحار الانوار ، ج 53 ، ص 177/با اندکی دلنوشته

راهکار آیت الله بهجت برای ترک غیبت!


راهکار آیت الله بهجت برای درمان اخلاق زشت غیبت کردن، به ویژه برای کسانی که این کار برایشان به صورت یک عادت درآمده این است که قبل از هر چیز بر زبان و صحبت هایشان نظارت دقیق داشته باشند و از دوستانی که آنها را به غیبت تشویق می کنند و همچنین از مجالسی که به نظر می رسد برای غیبت آماده شده اند، پرهیز کنند. راه دیگر ایشان، توجه به این نکته است که غیبت کردن یکی از نشانه های ناتوانی، فقدان شخصیت و عقده خود کم بینی است. فرد با غیبت کردن، پرده از این صفات خود برمی دارد و قبل از اینکه شخصیت اجتماعی دیگری را بشکند، شخصیت خودش را درهم می شکند. و موجبات سلب اعتماد دیگران را فراهم می آورد.
همچنین غیبت کننده باید به این نکته توجه کند که نیروهای انسان محدود است؛ بنابراین اگر نیرویی را که برای ریختن آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها صرف می کند، در رقابت های صحیح و سازنده به کار بگیرد، در زمان کوتاهی از رقیبان خود پیشی می گیرد بدون اینکه ضربه ای بر افراد وارد کند.

 

منبع:کتاب در محضر حضرت آیت ا… العظمی بهجت(ره)/ - ص 19

چه کنیم فشار قبر نداشته باشیم؟

نماز شب

در روایتی امام رضا(ع) می فرمایند:خواندن نماز شب و هفتاد بار استغفار کردن در قنوت نماز وتر، موجب ایمنی از عذاب قبر می شود.

خواص سوره تکاثر
خواندن سوره «التکاثر» هنگام خوابیدن
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):مَنْ قَرَأَ أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ عِنْدَ النَّوْمِ وُقِیَ فِتْنَةَ الْقَبْرِ.
کسی که در هنگان خواب سوره تکاثر را قرائت کند از فتنه قبر حفظ می شود.

 خواص خواندن سوره نساء
قرائت سوره «النساء» در هر جمعه
 
عَنْ عَلِیٍّ (ع) قَالَ:مَنْ قَرَأَ سُورَةَ النِّسَاءِ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ أَمِنَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:کسی که سوره نساء را در هر جمعه قرائت کند از فشار قبر در امان می ماند.
 
تلاوت سوره «ن و القلم» در نماز واجب و مستحب
 
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَنْ قَرَأَ سُورَةَ ن فِی فَرِیضَةٍ أَوْ نَافِلَةٍ أَعَاذَهُ اللَّهُ مِنْ ضَمَّةِ الْقَبْرِ.
امام صادق علیه السلام فرمود:کسی که سوره «ن» را در نماز واجب یا مستحبی بخواند خداوند او را از فشار قبر پناه می دهد.
 
منبع:فرهنگ و معارف قرآن /ج1

چرانماز صبحمان قضا می شود؟

پرخوری

برای خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب است، حضرت عیسی(ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمودند:«ای بنی اسرائیل! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم می افزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم می گذارد و در نتیجه در زمره غافلان نوشته می شود.
آیت الله آقا عزیز خوشبخت درباره برخی کارهای که موجب قضا شدن نماز صبح شده می فرمایند:آدم شب زیاد پای تلویزیون بنشیند، غذای چرب هم بخورد، شب هم کوتاه باشد، طبیعی است که دیگر بیدار نمی شود، از ایشان پرسیدند:حالا اگر بخواهد بیدار شود چه کار باید بکند؟ ایشان پاسخ دادند:باید مقدماتش را فراهم کند. مقدمات یکی اش همین است، زود بخوابد، پای این تلویزیون ننشیند، غذای چرب و چیل نخورد، درست می شود إن شاء الله، بنابراین واجب است بر این آدم این کارها را بکند و الّا مبتلا به گناه قضاشدن نماز صبح می شود.

ضعف در خداشناسی
یکی از مهمترین عوامل معنوی که موجب می شود تا انسان نسبت به نماز صبح اهمیت ندهد، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی است، فرض کنید اگر با یکی از مسئوالان که حل مشکلتان در دست اوست قراری گذاشته اید و یقین دارید که وی در همان ساعت مقرر منتظر شما است. آیا واقعا شب به راحتی می خوابید و دیر بر سر قرار حاضر شده و یا با کسلی با وی مواجه می شوید؟
اگر انسان واقعاً نسبت به الطاف الهی کمترین معرفتی داشته باشد و بداند که کسی که در نماز با او صحبت می کند، همانی است که او را از نیستی به دنیا آورده و تمامی نعمت های خود را نیز بر او ارزانی داشته تا به نهایت کمال و درجات بالای بهشتی دست پیدا کند و او همانی است که اختیار کمی و زیادی روزی اش را دارد ؛ همانی است که مرگ و زندگی اش در ید قدرت اوست، با این حال آیا نسبت به نماز با بی حالی برخورد خواهد کرد و یا آنکه سر از پا نشناخته و با تمام وجود به اقامه نماز عاشقانه خواهد پرداخت.

 

 

منبع:توصیه های آیت الله بهجت (ره)/ج1

امیدى در دل بنى‌آدم

امام زمان علیه سلام‌الله، رمز عدالت و مظهر قسط الهى در روى زمین است. به همین جهت است که همه‌ى بشریت، به شکلى انتظار ظهور آن حضرت را مى‌کشند. …موضوع امام زمان عج الله تعالى فرجه الشریف، با این دید، نه مخصوص شیعه و نه حتى مخصوص مسلمین است. بلکه انتظارى در دل همه‌ى قشرهاى بشر و ملتهاى عالم است. امیدى است در دل بنى‌آدم؛ که تاریخ بشریت به سمت صلاح حرکت مى‌کند. این امید، به بازوان قوت مى‌بخشد، به دلها نور مى‌دهد و معلوم مى‌کند که هر حرکت عدالتخواهانه‌اى، در جهت قانون و گردش طبیعى این عالم و تاریخ بشر است.

منبع:

دیدار مهمانان خارجى دهه‌ى فجر در روز نیمه شعبان 18/11/1371

 

تاثیر اعتقاد به ظهور حضرت

ملتى که به خدا معتقد و مؤمن و متکى است و به آینده امیدوار است و با پرده نشینان غیب در ارتباط است؛ ملتى که در دلش خورشید امید به آینده و زندگى و لطف و مدد الهى مى‌درخشد، هرگز تسلیم و مرعوب نمى‌شود و با این حرفها، از میدان خارج نمى‌گردد. این، خصوصیت اعتقاد به آن معنویت مهدى علیه آلاف التحیة والثناء است. عقیده به امام زمان، هم در باطن فرد، هم در حرکت اجتماع و هم در حال و آینده، چنین تأثیر عظیمى دارد. این را باید قدر دانست.

منبع:

دیدار در روز میلاد پربرکت حضرت ولى عصر(عج) 17/10/1374

بزرگترین وظیفه‌ى منتظران

بزرگترین وظیفه‌ى منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوى و اخلاقى و عملى و پیوندهاى دینى و اعتقادى و عاطفى با مؤمنین و همچنین براى پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند. کسانى که در دوران دفاع مقدس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت مى‌کردند، منتظران حقیقى بودند. کسى که وقتى کشور اسلامى مورد تهدید دشمن است، آماده‌ى دفاع از ارزشها و میهن اسلامى و پرچم برافراشته‌ى اسلام است، مى‌تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهاى خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانى که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را مى‌بازند و زانوانشان سست مى‌شود؛ کسانى که براى مطامع شخصى خود حاضر نیستند حرکتى که مطامع آنها را به خطر مى‌اندازد، انجام دهند؛ اینها چطور مى‌توانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسى که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینه‌هاى صلاح را آماده سازد و کارى کند که بتواند براى تحقق صلاح بایستد.

منبع:

دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه‌ى شعبان در مصلاى تهران 30/07/1381

انتظار محبوب حقیقی...

انتظار یعنی قانع شدن،

قبول  نکردن وضع موجود زندگی انسان وتلاش برای رسیدن به وضع مطلوب،

که مسلم است این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولی خدا،

حضرت حجت بن الحسن،مهدی صاحب زمان (صلوات الله علیه وعجل الله فرجه وارواحنا فدا)تحقق پیدا خواهد کرد.

منبع :

هفت آسمان جوانی،حاج شیخ محمدص 4

 

چه کنیم که به این درجه از اخلاص برسیم؟

اخلاص،پاکیزه کردن عمل از هر گونه آلودگی به غیر خداست وانسان مخلص،در انجام عمل محرکی غیر از خداوند ندارد،فقط قصد تقرب به خداست که او را به کار وا می دارد و بس این حالت،مقام بسیار بزرگی است وکسی می تواند ،به آن برسد که غرق در محبت خدا باسد، به حدی که در دلش برای محبت های  دنیایی،جایی نبوده و اگر از خوراک ، پوشاک، مسکن و سایر امور مادی استفاده می کند، بخاطر لذت بردن از آنها نباشد، بلکه بخاطر آن باشد که نیروی بیشتری برای عبادت خدا، بدست آورد

حال چه کنیم که به این درجه از اخلاص برسیم؟

در سخنان پیشوایان معصوم، راه هایی برای رسیدن به اخلاص بیان شده که به اختصار ذکر میکنیم

الف) قطع طمع از غیر خدا

امام باقر دراین باره می فرمایند: بنده، پرستشگر واقعی خدا نمی شود، مگر آنکه از همه مخلوقات بریده و به او بپیوندد،

آنگاه خداوند می فرمایند: این عمل خالص برای من است و به کرمش آن را می پذیرد.

ب) افزودن بر علم و یقین

حضرت علی در این باره فرمودند: اخلاص عمل، ثمره و میوه علم است

ج) کم کردن آرزو ها

امیر المومنین در این زمینه فرمودند: آرزو ها را کم کن، تا اعمالت خالص گردد

د) پرهیز از گناه و هوی نفس

پیامبر اکرم در این باره فرمودند: دوری کردن از کارهای حرام کمال اخلاص است

منبع:

اخلاق عبادی/علی اضغر الهامی نیا، غلام عباس طاهر زاده/ص47و48

پایتخت حضرت مهدی(عج) پس از ظهور کجاست؟

یکى از انگاره‌هاى مطرح در روایات، درباره حکومت جهانى حضرت مهدى(عج) انتخاب شهر کوفه به ‏عنوان پایتخت و مسجد کوفه، براى استقرار دستگاه‌هاى مدیریت مرکزی حکومت اسلامی است.

یکى از انگاره‌هاى مطرح در روایات، درباره حکومت جهانى حضرت مهدى(عج) انتخاب شهر کوفه به ‏عنوان پایتخت و مسجد کوفه، براى استقرار دستگاه‌هاى مدیریت مرکزی حکومت اسلامی است. این امر نشانگر اهمیّت بحث «حکومت» و «اداره جهان» از یک مکان واحد (کوفه) به دست امام زمان(عج) است. البته آن‌حضرت هدایت، نظارت و مدیریت جهان را در دست دارد و بیشتر امور، در دست حاکمان و زمامداران منصوب از سوى آن‌حضرت است و آنان حدودى در کارهاى خود استقلال عمل دارند.در این زمان کوفه، از مرتبت و جایگاه ویژه‌اى برخوردار شده و اهمیت و ارزش جهانى و بین‌المللى پیدا می‌کند. شیخ مفید در این‌باره می‌گوید: «در احادیث آمده که امام مهدی(عج) از مکه به سوی کوفه حرکت می‌کند و در نجف فرود می‌آید آن‌گاه لشکرهاى خود را از آن‌جا به شهرها و ممالک پراکنده می‌سازد»

درباره پایتخت بودن کوفه بعد از ظهور امام مهدی(عج)، روایات مختلفى بیان شده که تنها به ذکر بعضى از آنها بسنده می‌شود:

1. امام باقر(ع) فرمود: «گویا حضرت قائم(عج) را می‌نگرم که از مکه به همراهى پنج هزار فرشته در حالی که جبرئیل در سمت راست و میکائیل سمت چپ و مؤمنان پیش رویش هستند به نجف کوفه آمده و لشکر به شهرها می‌فرستد».

2. امام باقر(ع) پس از نام بردن «مهدى»، فرمود: «[آن‌حضرت] وارد کوفه می‌شود و در آن‌جا سه پرچم برافراشته می‌شود، و [با آمدن آن‌حضرت] پرچم‌ها از میان می‌رود، و حضرت در کوفه داخل می‌شود و بر بالای منبر خطبه می‌خواند».

3. مفضّل از امام باقر(ع) پرسید که اى مولاى من! خانه حضرت مهدى و محلّ اجتماع مؤمنان کجا خواهد بود؟امام(ع) فرمود: «پایتخت آن‌حضرت شهر کوفه، مجلس دیوان و حکمش مسجد کوفه، محّل جمع بیت المال و قسمت غنیمت‌ها مسجد سهله و جایگاه خلوتش نجف اشرف خواهد بود».

درباره محلّ شهادت و دفن حضرت قائم(عج) روایت صریح و یا معتبری مشاهده نشد؛ تنها در برخی از کتاب‌های متأخر به امام علی(ع) نسبت داده شده است که آن‌حضرت در بخشی از خطبه «البیان» فرمود: «مهدی(عج) مرگش فرا رسد و عیسی بن مریم او را در کنار جدّش رسول خدا(ص) دفن می‌کند» اما همان‌گونه که در جای خود بدان اشاره شد، «خطبه بیان» در منابع معتبر حدیثی نیامده و ارزش استنادی چندانی ندارد.

به هر حال  حتی با فرض پذیرش روایت فوق - مشخص نیست که؛ آیا محلّ شهادت امام زمان(عج) در مرکز حکومتشان «کوفه» واقع می‌شود و یا این‌که سفرى به مدینه خواهند داشت و در آنجا دعوت حق را لبیک گفته و در کنار جدّ بزرگوارشان دفن خواهند شد؟!

 منبع:

  مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 379، قم، مؤسسه آل البیت، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

  همان، ص 379 – 380.

  همان، ص 380.

 بحرانى، سید هاشم بن سلیمان‏، حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار(ع)، ج ‏6، ص 384، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول‏، 1411ق.

   «خطبه البیان»، سؤال 19468.

. یزدى حایرى، ، ج ‏2، ص 172، بیروت، مؤسسة الأعلمى‏، چاپ اول‏، 1422.

گریه بر اهل بی(علیه السلام) چیز عجیبی است !!!

جایی که روضه هست برویدبنشینید و گریه کنید .خور روضه رفتن ،عبادت مهمی است . وقتی خواب حبیب ابن مظاهر را دیدن ،از اوپرسیدند :«تو با ان مقامی که داری ،چه ارزو داری ؟»گفت:«ارزو دارم ،زنده شوم بروم در مجلسی که مصیبت ابا عبد الله الحسین خوانده می شود و در مصیبت اهل بیت ،گریه کنم .»گریه چیز عجیبی است کسی که برای اهل بیت (علیهم السلام )گریه کند وبگریاند بهشت بر او واجب می شود ….

منبع:

طریق دوست /علی اکبری مز دابادی

برای دلتان در بسازید...

نجاری خدمت آیت الله اراکی (رضوان الله تعالی علیه)رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد .ایشان فرمود:

(اگر تا به حال برای دلت در نساخته ای ، یک در برای دلت بساز که غیر خدا در آن راه پیدا نکند )

گناه،دل ما پیرمرد هارا خراب و ویران کرده ودیگر نمی توانیم برای دلمان در بسازیم،اما خوش به حال شما جوان ها ،الان شما می توانید در بسازید برای دل تان ، دری آهنی که کسی نتواند آن را باز کند .

قدر خودتان را بدانید تا جوان هستید .نگذارید دلتان خراب شود.

منبع:

طریق دوست/علی اکبر مزد آبادی /ص38

چه کنم که از گرفتاری روحی نجات پیدا کنم؟؟؟

روزى يكى از ياران درس ، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد حسن زاده آملى تقاضا كردند كه : حضرت آقا عنايتى بفرماييد ذكرى ، دعايى ، چيزى بفرماييد، بلكه از اين گرفتارى روحى نجات پيدا كنم ، خيلى گرفته و در قبض هستم .
حضرت استاد (دام عزه ) كه تا آخر لحظه سر به زير انداخته بودند و در سكوتى پر معنى و مراقبه اى ملكوتى به سر مى بردند سر را بلند كرده و فرمودند: آقا جان ! من هم گرفتارم ، من هم از شما بدترم !!!
چند لحظه اى درنگ فرمودند و ادامه دادند: دو مطلب به شما عرض ‍ مى كنم ، يقينا اثر دارد به شرط اينكه اقلا يك اربعين (40 روز) بر آن مداومت داشته باشيد.
1- ذكر شريف يا حى يا قيوم يا من لا اله الا انت كه گفته اند، اكثار در آن سبب حيات و زيادت عقل مى شود و مجرب هم است .
2- سوره غنى (واقعه ) را بخوانيد تا غنى در علم و بعدا هم چيزهاى ديگرى شويد

 

منبع:دستو العمل خودسازی

سعی کن تا محبوب کردگار شوی!!!

برادرم قدم اول در سلوك توبه و پاكى از گناه و دورى از گفتار ناپاك ، و كردار و انديشه هاى ناشايسته و خوى هاى نكوهيده است ، در كلام خداى غفور و رحيم نيكو تدبر كن كه فرمود (( ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين )) - سعى كن تا محبوب كردگار شوى و به قول شيخ عارف شبسترى :

موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه دل نايدت نور
موانع چون در اين عالم چهار است طهارت كردن از وى هم چهار است
نخستين پاكى از احداث و انجاس دوم از معصيت و ز شر وسواس
سيم پاكى ز اخلاق زميمه است كه با وى آدمى همچون بهيمه است
چهارم پاكى سر است از غير كه اينجا منتهى مى گرددش سير

 

منبع:تازیانه سلوک/ج1

ستور العمل خودسازی ازسخنان علامه حسن زاده آملی (دام عزه)...

علامه حسن زاده آملی (حفظه الله) می فرمایند: 
باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبه حیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد، و میزان آنها را هم چنین فرمود: که انسان اولا روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتى تنقل مابین الغذائین نکند.

ثانیا هر وقت غذا مى خورد باید مثلا یک ساعت بعد از گرسنگى بخورد، و آن قدر بخورد که تمام سیر نشود، این در کم غذا.

و اما کیفش باید غیر از آداب معروفه ، گوشت زیاد نخورد، به این معنى که شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را یعنى هم روز و هم شب را ترک کند، و یکى هم اگر بتواند للتکلیف نخورد، و لامحاله آجیل خور نباشد و اگر احیانا وقتى نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد استخاره کند. و اگر بتواند روزه هاى سه روزه هر ماه را ترک نکند.

و اما تقلیل خواب مى فرمودند شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زیاد نماید. اینها در تقلیل حیوانیت کفایت مى کند.

و اما تقویت روحانیت : اولا دائما باید هم و حزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. ثانیا تا مى تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمان معرفت است . در ذکر عمده سفارش اذکار صبح و شام اهم آنها که در اخبار وارد شده .

و اهم تعقیبات صلوات و عمده تر ذکر وقت خواب که در اخبار ماءثور است ، لاسیما متطهرا در حال ذکر به خواب رود. و شب خیزى مى فرمودند زمستان ها سه ساعت ، تابستان ها یک ساعت و نیم . و مى فرمودند که در سجده ذکر یونسیه یعنى در مداومت آن که شبانه روزى ترک نشود، هر چه زیادتر توانست کردن اثرش زیادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است خیلى اثرها دیده ام .

بنده خود هم تجربه کرده ام چند نفر هم مدعى تجربه اند. یکى هم قرآن که خوانده مى شود به قصد هدیه حضرت ختمى مرتبت صلوات الله علیه و آله خوانده شود.

در آسمان معرفت ، ص 109، 108

 

منبع:

کتاب «پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى»

شوق دیدار...

روایت شده است که داود(علیه السلام) تنها به صحرا رفت خداوند به او وحی فرمود«ای داود!چه شده  است که تو راتنها می بینم؟»گفت: خدایا! شوق دیدار تو در جانم شدت گرفته و خلق تو میان من وتو حائل گشته اند .خداوند به و وحی فرمو:«به میان انان برگرد :یرا اگر تو یک بنده گریز پا را نزد من بیاوری تو را در لوح،با صفت ستوده ثبت می کنم

منبع:

حکمت نامه بسیج ،بحارالانوار ،ص233و234

مهم‌ترین نعمتی که خداوند به انسان داد

قرآن مجید، سرچشمه همه مواهب و وسیله وصول به هر نعمت معنوى و مادى است که خداوند در آن به نخستین و مهم‌ترین نعمتی که حتى قبل از مسأله «خلقت» انسان عطا کرده، اشاره می‌کند.

آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات ابتدایی سوره مبارکه «الرحمن» به بیان نعمت‌های خداوند و اهمیت تعلیم حتی پیش از خلقت انسان اشاره کرده است که در ادامه متن آن را می‌خوانیم؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الرَّحْمَٰنُ

«الرَّحْمَٰنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ؛ خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود»

از آنجا که این سوره ـ همان گونه که گفتیم ـ بیانگر انواع نعمت‌ها و مواهب بزرگ الهى است، با نام مقدس «رحمان» که رمزى از رحمت واسعه او است آغاز مى‌شود چرا که اگر صفت «رحمانیت» او نبود، این چنین خوان نعمت را براى دوست و دشمن نمى‌گستراند.

لذا مى فرماید: «خداوند رحمان» (اَلرَّحْمنُ)، «قرآن را تعلیم فرمود» (عَلَّمَ الْقُرْآنَ).

و به این ترتیب، نخستین و مهم‌ترین نعمت را، همان «تعلیم قرآن» بیان مى‌کند، چه تعبیر جالب و پرمحتوایى؟ چرا که اگر درست بیندیشیم این قرآن مجید، سرچشمه همه مواهب و وسیله وصول به هر نعمت و بهره‌گیرى از تمام نعمت‌هاى معنوى و مادى است، و جالب این که، بیان نعمت «تعلیم قرآن» را حتى قبل از مسأله «خلقت» انسان و «تعلیم بیان» ذکر کرده، در حالى که از نظر ترتیب طبیعى باید نخست اشاره به مسأله آفرینش انسان، و بعد نعمت تعلیم بیان، و سپس نعمت تعلیم قرآن شود، اما عظمت قرآن ایجاب کرده که بر خلاف این ترتیب طبیعى، نخست از آن سخن گوید.این آیه، در ضمن پاسخى است به مشرکان عرب که، وقتى پیامبر(صلى الله علیه وآله) نام «رحمان» را بیان کرد، و آنها را دعوت به سجده براى خداوند رحمان نمود، آنها به عنوان بهانه جویى گفتند: وَ مَا الرَّحْمنُ: «رحمن چیست»؟قرآن مى گوید: خداوند رحمن کسى است که قرآن را تعلیم فرموده، انسان را آفریده، و تعلیم بیان به او کرده است.به هر حال، نام «رحمان» بعد از نام «اللّه»، گسترده‌ترین مفهوم را در میان نام‌هاى پروردگار دارد، زیرا مى‌دانیم خداوند داراى دو رحمت است: «رحمت عام» و «رحمت خاص»، نام «رحمان» اشاره به «رحمت عام» او است که همگان را شامل مى‌شود و نام «رحیم» اشاره به «رحمت خاص» او که مخصوص اهل ایمان و طاعت است، و شاید به همین دلیل، نام «رحمان» بر غیر خدا هرگز اطلاق نمى‌شود (مگر این که با کلمه «عبد» همراه باشد) ولى وصف «رحیم» به دیگران نیز گفته مى‌شود چرا که هیچ کس داراى رحمت عام جز او نیست، اما رحمت خاص، هر چند به صورت ضعیف، در میان انسان‌ها و موجودات دیگر نیز وجود دارد.در حدیثى از امام صادق(ع) مى‌خوانیم: الرَّحْمنُ إِسْمٌ خاصٌّ بِصِفَة عامَّةوَ الرَّحِیْمُ إِسْمٌ عامٌ بِصِفَة خاصَّة: «رحمن اسم خاص است اما صفت عام دارد» (یعنى نامى است مخصوص خدا که رحمتش همگان را شامل مى‌شود) ولى «رحیم اسمى است عام به صفت خاص» (یعنى توصیفى است که براى خدا و خلق هر دو به کار مى‌رود همان گونه که قرآن مجید پیغمبر اسلام را به عنوان رئوف رحیم معرفى کرده است. اما مفهوم آن، رحمت ویژه و معینى است).در این که: خداوند قرآن را به چه کسى تعلیم کرده؟ مفسران تفسیرهاى گوناگونى ذکر کرده‌اند: گاه گفته‌اند: به جبرئیل و فرشتگان، و گاه به شخص پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و گاه، به همه انسان‌ها و حتى جنّ.و از آنجا که این سوره، بیانگر رحمت‌هاى الهى به «جنّ و انس» است و لذا 31 بار بعد از ذکر بحث‌هایى از این نعمت‌ها از آنها سؤال مى‌کند «کدام یک از نعمت‌هاى پروردگارتان را انکار مى‌کنید»؟ مناسب همان تفسیر آخر است که خدا این قرآن را به وسیله پیامبر بزرگش محمّد(ص)، به جن و انس تعلیم فرمود.

منبع:

(الرحمن/ 1 و 2)

 

کسی که دیگری را از گمراهی به راه راست در آورد...

امام صادق (علیه السلام) درپاسخ به سوال از این فرموده ی  خداوند «هر کس، کسی را جز به قصاص قتل  یا به کیفر فسادی در زمین بکشد،چنان است که گویی همه ی مردم را کشته است، وهر کس کسی را زنده بدارد چنان است که گویی تمام مردم  را زنده نگه داشه است»یعنی کسی که دیگری را از گمراهی به راه راست در آورد، مانند این است که او را زنده کرده است،و کسی که دیگری را از راه راست به گمراهی کشاند،او را کشته است

منبع:

حکمت نامه ی بسیج،محمد ری شهری،ص233

آیا برای ترک اعتیاد دعای ویژه‌ای وجود دارد؟

دعای ویژه‌ای که مختص به ترک مواد مخدر باشد، در روایات نداریم، اما دعاهایی داریم که طی آن می‌توان هر حاجت مشروعی را از خدا خواست و نیز می‌توان از دعاهایی بهره جست که برای رفع بیماری وارد شده است که از هر یک از این دو مورد اشاره‌شده، نمونه‌ای را به استحضار می‌رسانیم:1. «وَ أَسْأَلُکَ بِما لا أَعْلَمُ وَ لَوْ عَلِمْتُهُ سَأَلْتُکَ بِهِ، وَ بِکُلِّ اسْمٍ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ، عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَمِینِکَ عَلى‏ وَحْیِکَ، وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی جَمِیعَ ذُنُوبِی، وَ تَقْضِیَ لِی جَمِیعَ حَوائِجِی، وَ تُبَلِّغِنِی آمالِی، وَ تُسَهِّلَ لِی مَحابِّی، وَ تُیَسِّرَ لِی مُرادِی، وَ تُوصِلَنِی إِلى‏ بُغْیَتِی سَرِیعاً عاجِلًا، وَ تَرْزُقَنِی رِزْقاً واسِعاً، وَ تُفَرِّجَ عَنِّی هَمِّی وَ غَمِّی وَ کَرْبِی یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین»‏ خدایا! از تو چیزی می‌خواهم که از آن آگاهی ندارم و اگر آن‌را می‌دانستم از تو می‌خواستم، و [از تو می‌خواهم] به حق هر نامی که آن‌را در علم غیب به خود اختصاص دادى‏ که رحمت فرستی بر محمد؛ بنده، رسول و امین تو بر وحی و این‌که؛ همه گناهان مرا بیامرزی، همه خواسته‌های مرا برآورده کنی، مرا به آرزوهایم برسانی، آسان کن بر من آنچه را که دوست دارم و مراد من است، مرا با سرعت و شتابان به خواسته‌ام برسانی، رزق گسترده را روزیم گردان و  غم و گرفتارى و اندوهم را برطرف کن، ای مهربان‌ترین مهربانان.

2. امام صادق(ع) می‌فرماید: هنگام بیمارى، در حالى که زیر آسمان قرار می‌گیرى، دست‌ها را بلند کن و بگو: «اللَّهُمَّ انَّکَ عَیَّرْتَ اقْواماً فى‏ کِتابِکَ، فَقُلْتَ: “قُلِ ادْعُوا الَّذینَ زَعَمْتُمْ مِنْ‏ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْویلًا. فَیا مَنْ لا یَمْلِکُ کَشْفَ‏ ضُرّى‏ وَ لا تَحْویلَهُ عَنّى‏ احَدٌ غَیْرُهُ، صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْشِفْ‏ ضُرّى‏، وَ حَوِّلْهُ الى‏ مَنْ یَدْعُو مَعَکَ الهاً آخَرَ، فَانّى‏ اشْهَدُ انْ لا الهَ غَیْرُکَ» خدایا! براستى تو اقوامى را در قرآنت سرزنش نموده،  و [به پیامبرت] گفتى: بگو کسانى را که غیر از خدا [معبود خود] می‌پندارید بخوانید آنها نه می‌توانند مشکلى را از شما بر طرف سازند و نه تغییرى در آن ایجاد کنند. پس اى که جز او کسى نمی‌تواند مشکلى را از من برطرف کرده و نه تغییرى در آن ایجاد کند، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست، و مشکلم‏ را برطرف کن و آن‌را بر کسى قرار ده که همراه تو معبود دیگرى را می‌خواند، چرا که من گواهى می‌دهم که معبودى جز تو نیست.

منبع:

بن طاووس، على بن موسى‏، إقبال الأعمال، ج ‏2، ص 558، تهران، دار الکتب الإسلامیه‏، چاپ دوم‏، 1409ق.
 اسراء، 56.
کفعمى، ابراهیم بن على،‏ المصباح(جنة الأمان الواقیة)، ص 150، قم، دار الرضی(زاهدی)، چاپ دوم‏، 1405ق.
‏، بخش هشتم: دعا براى حل مشکلات معنوى و مادى،‏ ص 1099

آنچه امام صادق (ع) از جوانان می خواهد


امام صادق علیه السلام میفرمایند: دوست ندارم جوانی از شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا در جستجوی دانش

امام صادق علیه السلام میفرمایند:
لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشّابَّ مِنکُم إلاّ غادِیا فی حالَینِ : إمّا عالِما أومُتَعَلِّما
دوست ندارم جوانی از شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا در جستجوی دانش

منبع:

امالی طوسی ص303

آیینه پیامبر


به خاطر پیوستگی عاطفی، معنوی و روحی رسول خدا صلی الله علیه و آله با امام حسین علیه السلام خصوصیات ظاهری و برخی خصلت های اخلاقی وی به فرزندش علی اکبر انتقال داده شد، او به عنوان آیینه تمام نمای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشهور گردید. به نحوی که حتّی دشمنان و معاندان به این ویژگی و شباهت تام و تمام اعتراف می کردند. علی اکبر در خَلق، خُلق، منطق و بیان در عصر خویش شبیه ترین افراد به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود؛ زیرا پدر بزرگوارش درباره ا ش هنگامی که عازم جنگ با اشقیا بود فرمود: «اللهمّ اشهد علی هولاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه النّاس خلقا و خلقا و منطقا برسولک محمد صلی الله علیه و آله»
اگر کسی با صوت پرجذبه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آشنا بود و علی اکبر از پشت دیواری زبان به سخن گفتن می گشود، آن فرد تصور می کرد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حال تکلم است. هنگامی که اهل بیت (از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یاد می نمودند. به علی اکبر نظر می افکندند و چون دل پدر برای صوت قرآن جدش تنگ می گردید، به جوانش می فرمود: «علی جان برایم قرآن بخوان تا محظوظ گردم.»
عده ای از مردم مدینه که نسبت به پیامبرش شوق و علاقه داشتند و با ارتحال آن خورشید پرفروغ و ابدی در اندوهی ژرف به سر می بردند، گاهی دسته دسته به منزل علی اکبر می رفتند و به شوق سید پیامبران او را زیارت می کردند. علی اکبر هم با کرامت خاصّی از آنان پذیرایی می نمود و وسایل مهمان نوازی را به وجه احسن تدارک می دید
آن حضرت به حدی در قلوب مردم جا گرفته بود که مخالفین هم با دیده احترام و عزّت به او می نگریستند.
علامه فقید آیه الله حاج شیخ محمد حسین غروی معروف به کمپانی در شعری علی اکبر را چنین معرفی می کند:

روح روان عالمی جان نبی خاتمی         طاووس آل هاشمی ناموس حق عزّوجلّ

منبع:

پژوهشکده باقر العلوم، ص 460.
، (گزیده بیانات حاج شیخ جعفر شوشتری)، به کوشش غلامعلی رجایی، ص 108
  علی بن الحسین الاکبر، محمد علی عابدین، ص 42؛

نهضة الحسین، علامه سید هبة الدین بغدادی، ص 90.
  دیوان کمپانی، ص 123

شکوفایی شکوهمند



حضرت امام حسین علیه السلام جهت تربیت حضرت علی اکبر علیه السلام خود را با عوالم فرزندش هماهنگ ساخت و رفتاری را که در خور درک نوباوه اش بود پیش گرفت، زیرا در روایتی از اهل بیت (آمده است: «من کان له صبی فلیتصابّ»هر کس بچه دارد، باید خود را به بچگی بزند و این برنامه را در مکتب جدّش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آموخته بود.
آن امام همام علیه السلام در سایه معیارهای تربیتی قرآن و سنت شخصیت فرزندش را به عنوان انسانی شجاع، طالب فضیلت و مُصرّ در احقاق حق بارور نمود؛ او عالی ترین عواطف را نثار فرزندش کرد و با بوسیدن و نگاه های آمیخته با محبت و لبخندهای شادمانه این رفتارهای عاطفی را نسبت به علی اکبر علیه السلام بروز داد. عقاد می گوید: «امام حسین علیه السلام از آن کسانی بود که به فرزندان خود محکم ترین علایق و محبت ها را دارند و عواطف نیرومندی دارند.»
امام به فرزند خویش کمک می کرد تا شخصیت او رشد کند. حتّی در معاشرت ها و مجالست ها برایش حیثیت والایی قایل می گردید و جایی را برایش فراخ می ساخت تا بنشیند. به هنگام نام بردن از او الفاظی توأم با احترام به کار می برد تا از همان دوران کودکی احساس سرافرازی کند و بتواند در سایه چنین هویتی از دین خدا دفاع کند یا حقوق محرومان را باز ستاند و در برابر اجحاف و ستم بی تفاوت نماند و عصیان مطلوب در مقابل رفتارهای زشت و نامشروع داشته باشد.
از سن هفت سالگی کودک را به تنظیم رفتارهای پسندیده تمرین می داد؛ با مراقبت های صحیح و سنجیده و اصولی تحرک هایش را سامان می بخشید و تحت ضوابطی معقول قرار می داد؛ از همین دوران تمرین های دینی و آموزش حکمت ها را برای فرزندش به کاری بست و به وی توصیه می کرد نماز بخواند زیرا جدّ ماجدش فرموده است:
«مروا اولادکم بالصّلوة لسبع؛ کودکان خود را از سن هفت سالگی به نماز وادارید. »
در همین دوران امام زمینه هایی را فراهم ساخت تا فرزندش قرآن را بیاموزد و با این اقیانوس بی کران الهی آشنا شود.
عبدالرحمان سلمی به حضرت علی اکبر علیه السلام سوره حمد را می آموخت، وقتی طفل تمام سوره را آموخت و آن را در حضور پدر قرائت کرد، امام به معلمش پول و هدایای فراوان داد و دهانش را از مروارید پر نمود. برخی از این رفتار حضرت شگفت زده شده و چنین عطایی را برای آن تلاش معلم بزرگ دانستند. دلیل آن را از امام سوم جویا شدند. حضرت فرمودند: این هدایا کجا می تواند با عطای سلمی؛ یعنی، تعلیم قرآن (آموزش سوره حمد) برابری کند که هرچه به ازای آن داده شود، ناچیز است.»

منبع:

محجّة البیضا، فیض کاشانی، ج 2، ص 233
  پرتوی از عظمت حسین علیه السلام، لطف الله صافی گلپایگانی، ص 172
  مسائل الخلاف، ج اول، ص 93
  مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 66؛ لؤلؤ و مرجان محدث نوری، ص 44 - 45

هر گاه مردم فقیرانشان را دشمن دارند.....؟!

رسول خدا (صل اللع علیه واله وسلم )می فرماید : هر گاه مردم فقیرانشان را دشمن دارند (وبه انان چیزی نپردازند)ولی ساختمان بازارهایشان را اباد کنند و برای مال اندوزی به همدیگر تبریک گویند خدا با چهار چیز آنان را هدف می گیرد :

قحط سالی ،ستمشاهی ،خیانت کار گزاران و یورش دشمنان

منبع:

کتاب تنبه الخواطر و نزهةالنواظر،ج1ص10

سه‌شنبه‌ها با مـــوری از مــيچ آلــبوم

چه قدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم. چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم

موری به طور تمام وقت روی صندلی چرخدار می نشست. و با این حال پر از فکر بکر و نکته بود. مطالبش را روی هر چه به دستش می رسید یادداشت می کرد.
باورهایش را به رشته تحریر در می آورد. درباره زندگی در سایه مرگ می نوشت :

«آن چه را می توانید انجام دهید و آن چه را نمی توانید بپذیرید»
«بپذیرید که گذشته هر چه بوده گذشته، گذشته را انکار نکنید» «بیاموزید تا خود و دیگران را ببخشایید»
«هرگز خیال نکنید فرصتی از دست رفته است»

منبع:

سه‌شنبه‌ها با مـــوری از مــيچ آلــبوم

شرکت شیطان در نطفه انسان‎ها

در کسب حلال و نیز دقت در کیفیت فرزندآوری بر اساس آموزه‎های دینی از مهم‎ترین تأکیدات دینی است که تمام پیامبران الهی نسبت به آن اهتمام داشتند تا جایی که خداوند در قالب داستان‎های مختلف به این موضوعات اشاره می‌کند.

به عنوان نمونه در آیات مختلفی شاهدیم که پیامبران(ع) از خداوند فرزند صالح درخواست می‎کردند و در امر نکاح نهایت توجه را می‎کردند تا جایی که رسول گرامی اسلام(ص) برای امر ولادت حضرت زهرا(س) به مدت زیادی به راز و نیاز پرداخت و در نهایت خداوند خلقت جسمانی حضرت را توسط آن سیب بهشتی مقرر کرد. در این باره روایت است:از طرف خداوند سیبی بهشتی به وسیله جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله اهدا شد. حضرت آن را گرفت و بوسید و روی چشم گذارد و به سینه چسبانید و به دستور خدا خواست آن را تناول کند. سیب را که شکافت نوری از آن درخشید و حضرت از دیدن آن نور دهش کرد. جبرئیل عرض کرد: «یا رسول‏ الله، بخور که آن نور «منصوره فاطمه» است.» پرسید: «ای جبرئیل «منصوره» کیست؟» عرض کرد: «دختری است که از صلب تو خارج می شود و نامش در آسمان منصوره و در زمین فاطمه است.»
اما گاهی انسان‎ها به سبب غفلت‎هایی که بر آنها عارض می‎شود، اهمیت این امر حساس و حیاتی را فراموش می‌کنند و بدون انجام مقدمات لازم و دینی به فرزندآوری اقدام می‎کنند و چه بسا شیطان هم از این غفلت سوءاستفاده کند و بر نطفه اثر بگذارد. خداوند در سوره اسراء خطاب به ابلیس می‌فرماید « [ای ابلیس] و از ایشان هر که را توانستى با آواى خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده و شیطان جز فریب به آنها وعده نمى‎‏دهد؛ وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ‏ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً».

بر اساس این آیه می‎بینیم ابلیس می‌تواند در اموال و اولاد شرکت کند و اثر منفی و مخربی بگذارد؛ عبد الرحمان بن کثیر می‌گوید از امام صادق(ع) سؤال کرد: «آیا شیطان را در هنگام مجامعت نصیبى و شراکتى است؟ فرمود: بله، مگر کلام خداى تعالى را به ابلیس نشنیدى؟!» بعد آیه را تلاوت کردند. بعد می‌گوید «پرسیدم: چگونه فهمیده مى‎‏‏شود شیطان در آن شرکت داشته است؟ فرمود: به حب و بغض ما اهل‎بیت وضع آن مشخص مى‎‏‏شود.» بنابراین نیاز است حتماً نام خدا را از قبل آورد و از شیطان به خدا پناه برد که در احادیث ادعیه مختلفی از اهل‎بیت(ع) برای این جهت صادر شده است؛ امید که خداوند فرزندانی صالح را نصیب تمام مؤمنین و شیعیان کند.

منبع:

(معانی الاخبار، ص 376، ح53)

(شواهد التنزیل، ج1، ص451)

تقویت عزت و اقتدار جامعه


تاریخ چه بسیار ملت‌ها و حکومت‌هایی را به خود دیده که به‌خاطر روحیه‌ی تجمل‌گرایانه‌ی سران و مردمانش تن به قراردادهای ذلت‌بار داده و استقلال مملکتی را به پای لذت‌های زودگذر قربانی گرده‌اند! اگر جامعه‌ای به حالت زهد و قناعت برسد و در برابر فشارها مقاومت کند و به‌خاطر برخوردار شدن از مواهب زودگذر دنیایی، عزت و استقلال خود را از دست ندهد، به آنچه که خود دارد، اکتفا می‌کند و با تلاش و کوشش سعی می‌کند که موقعیت‌های بهتری را به دست آورد.

این روحیه آن‌چنان ارزشمند است که اگر مسئولی چنین روحیه‌ای نداشته باشد، بایستی او را به داشتن چنین روحیه‌ای وادار نمود. امام علی (ع) وقتی که شنید که شریح قاضی خانه‌ای به 80 دینار خریده و برای این خریدش گواه گرفته و امضا زده‌اند، امام با نگاه خشم‌آلودی به او فرمودند: «اگر آن‌گاه که این خانه را خریدی نزد من می‌آمدی، برای تو سندی می‌نوشتم بدین‌سان، پس رغبت نمی‌کردی به خریدن خانه به درهمی یا افزون از آن و سند چنین است: این خانه‌ای است که خریده است آن را بنده‌ای خوار، از مرده‌ای که او را از جای برخیزانده‌اند برای کوچ و بستن بار. از او خانه‌ای از خانه‌های فریب خریده است … به بهای برون شدن از قناعتی که موجب عزتمندی است و داخل شدن در ذلت.»

کلام امام به‌روشنی بیانگر این نکته است که خروج از کمند زهد و قناعت و فرو افتادن در دام حرص و رفاه‌زدگی، ویروس عزت‌فروشی را در جامعه سرایت می‌دهد.دولت اسلامی باید سیره حکومتی علی(ع) را شاخص خود قرار دهد که می فرماید: «من اگر مى‏خواستم، مى‏توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته‏هاى ابریشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هیهات كه هواى نفس بر من چیره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعام هاى لذیذ برگزینم، در حالى كه در «حجاز» یا «یمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و یا هرگز شكمى سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شكم‏هایى كه از گرسنگى به پشت چسبیده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد. آفریده نشده‏ام كه غذاهاى لذیذ و پاكیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوان پروارى كه تمام همّت او علف، و یا چون حیوان رها شده كه شغلش چریدن و پر كردن شكم بوده، و از آینده خود بى خبر است. آیا مرا بیهوده آفریدند آیا مرا به بازى گرفته‏اند آیا ریسمان گمراهى در دست گیرم و یا در راه سرگردانى قدم بگذارم.»

کسانی که ساده زیستی را به زهد فروشی تفسیر کرده و آن را ارزش نمی دانند، باید پاسخ دهند که این عبارات حضرت و دهها نمونه دیگر مانند آن را چگونه تفسیر می کنند؟ 

 تجملگرایی مسئولین سمّ مهلکی است که آثار مخرب آن دامان جامعه را خواهد گرفت. یکی از آثار مخرب تجمل گرایی مسئولان گسترش فساد و انحطاط اخلاقی در جامعه است. امام خمینی (ره) در این زمینه میفرمایند: «این خوی کاخ نشینی اسباب این میشود که انحطاط اخلاقی پیدا شود. اکثر این خوی های فاسد، از طبقه ی مرفه به مردم دیگر صادر شده است.»ایشان همچنین در این زمینه میفرماید: «این طور نیست که انسان خیال کند که شیطان ابتدا می آید به آدم بگوید که بیا و برو طاغوتی شو؛ این را نمیگوید. قدم به قدم انسان را پیش میبرد … اگر جلویش را گرفتید، طمعش بریده میشود و اگر جلویش را نگرفتید، فردا یک قدم دیگر جلو میرود. یک وقت میبینید که این طلبه ی زاهد عابد، که در مدرسه زندگی میکرد، متحول شد به یک نفر انسان طاغوتی.»و در نهایت یکی از سنتهای قطعی پروردگار برای دولت و جامعه خوش گذران و تجمل پرست، سقوط و نابودی آن دولت و آن جامعه است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفِیها فَفَسَقُوا فِیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِیراً؛ و چون اراده کردیم که جمعیت و دیاری را نابود کنیم، توانگران خوشگذران را وادار به فساد میکنیم و وقتی به فسق پرداختند، سزاوار عذاب میشوند. آنگاه آنجا را زیر و زبر میکنیم و نابودشان میسازیم.»(اسراء/16)

منبع:

(صحیفه ی نور، ج 17، ص 218)

(صحیفه ی امام، ج 18، ص14)

شیعه، تربت کربلاست

شما وقتی تشنه می‌شوید اگر پنج دقیقه طاقت بیاورید، آخر سر هوار می‌زنید، یا دعوا می‌کنید که آب بیاور – یا خودتان طرف آب می‌دوید. عطش که زیاد شود، اختیار آدمی را می‌برد. این تازه عطش ظاهری است.
 مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: شما وقتی تشنه می‌شوید اگر پنج دقیقه طاقت بیاورید، آخر سر هوار می‌زنید، یا دعوا می‌کنید که آب بیاور – یا خودتان طرف آب می‌دوید. عطش که زیاد شود، اختیار آدمی را می‌برد. این تازه عطش ظاهری است.

امیدوارم قلب‌های ما در این گرداب‌ها به امام حسین(ع) نزدیک شود. کربلا تربت می‌سازد و همه ابدان شیعیان را تربت می‌کند. از عطش، آب بدن خشک می‌شود و تشنه دنیا و آخرت می‌شود. هم تشنه آب ظاهر می‌شود و هم تشنه معنوی. تشنگی، آب بدن را می‌کشد و کم می‌کند و آن را خشک و خاک و تربت می‌کند. کسی که تشنه کربلا شد، بدنش سرانجام تربت می‌شود؛ همین بدن ظاهری، ولو نمره باشد.تربت را اگر به دریا بزنی، خجالت می‌کشد که طغیان کند و ساکت می‌شود. اگر آن را به تب شدید چهل درجه عرضه کنی، تب فوراً ساکت می‌شود و از آن بدن می‌رود – خجالت می‌کشد. تربت به او می‌گوید تو حرف نزن، من مال کربلایم. به تب می‌گوید من از صبح تا ظهر عاشورا طروفان‌ها دیده‌ام. تو فقطیک طوفان دیده‌ای. تب خجالت می‌کشد و تا تربت امام حسین(ع) به آن می‌رسد سرش را پایین می‌اندازد و می‌رود. اگر به دریایی که طغیان کرده است تربت نشان دهی، خجالت می‌کشد، سرش را پایین می‌اندازد و آرام می‌گیرد. همه شما، هم با عقل‌تان، هم با محبتتان و هم با ولایتتان می‌بینید که این درست است.امیدوارم این ابتلائات، ساکت شود سپس با خودِ کربلایی‌ها گریه کنیم – با خود امام حسین و حضرت زینب(ع). چقدر شیرین است؛ هرگاه آنها گریه کردند، تو هم گریه کنی و هر وقت سرور داشتند، مسرور باشی. از مصیبت‌های خود، راحت شویم و بنشینیم. چگونه راحت شویم؟ یاد مصیبت آنها ما را راحت می کند، زیرا مصائب آنها زیاد و تمام است. ابتلاهای ما کجا و ابتلائات آنها کجا؟ جای ما کجا و جای آنها کجا؟ امیدوارم ان‌شاءالله به حساب خوبان بگذاری. همه مصائب دنیا را به حساب کربلا بگذار؛ بگو باغصه کربلا، دیگر دنیا به مصیبتش نمی‌ارزد که برای شغصه بخوریم و محزون شویم.

هر وقت خواستی گریه کنی، برای مولایمان حسین‌بن علی(ع) گریه کن کههمه آسمان و زمین و ملکوت، وقتی که او بگرید و محزون باشد، برای او گریه می‌کنند. در روز عاشورا حضرت یکی دو بار گریه افتاد وَبَکی بُکاءً شدیداً. امیرالمومنین(ع) در عمرش دو سه بار در میان جمعیت و در مساجد گریه کرده است. منتهی یک مرتبه گریه آنها، خیلی زیاد است و اگر بخاطر همان یک بار، مخلوقات و بشر و ذرّات عالم تا قیامت گریه کنند، کم است.

منبع:

کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 49

ایمان به غیب، عامل معنویت


در آیات قرآن کریم، مساله ایمان به غیب مورد تاکید قرار گرفته و از صفات متقیان دانسته شده است. «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ؛ آنها كه (متقین) به غیب ایمان دارند (به امور پنهان از حواس مانند خدا، وحى، فرشتگان و معاد) و نماز را برپا مى كنند (خضوع در برابر حق دارند) و از آنچه به آنها روزى داده ایم انفاق مى نمایند» قرآن کریم در مرحله ی اول غیب را مختص خدا می داند. «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً؛  داناى غیب اوست و هیچ كس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد»، اما در آیه بعد از آن استثنایی آورده و می فرماید: «إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ مِن رَّسُول؛  جز كسى از رسولان الهی  كه (خدا از او) خشنود باشد».
از آنجا که امامان معصوم (علیهم السلام) جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند؛ بواسطه پیامبر اسلام از علم غیب باخبرند
در این آیه شریفه، باور به غیب و انجام اعمال دینی (نماز که ارتباط با خداست و انفاق مال که ارتباط با خلق است) مورد توجه قرار گرفته است، همان نکته ای که در مقدمه به عنوان نگرش از آن نام برده شد، نگرشی که در زوایای زندگی انسان هویداست و انسان را به سمت و سوی سعادت رهنمون میشود. بنابراین کسی که این نگرش را در خود تقویت نموده باشد در روزی که روز بازخواست است؛ می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد. «ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ سپس به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مى شوید، پس شما را از عملکردتان در دنیا آگاه خواهد نمود»

منبع:

ترجمه مشکینی، ص2

 

مرگ در زندگی...


ما را می میراند تا دیگر نمیریم. هی می میراند و زنده می کند تا جایی که دیگر نمی میریم. البته مردن کار ما است. کار او زنده کردن است. ولی من هر دو را به خدا نسبت دادم. اول هم ما مرده بودیم، او ما را زنده کرد. ما نبودیم. الان ما نبودیم. الان ما هرچه ادب کنیم و بمیریم او ما را زنده تر می کند. مردن پیش از مردن را ادب می گویم، و الا اگر ادب هم نکنیم می‏میریم. خدا ما را می میراند و نزدیک خود می برد. فی موتی حیوتی. در مرگ من حیات من است. در فقر من غنای من است. در ذلت من عزت من است.خدای مهربان، غنا را در فقر پنهان ساخته است و صحت را در مرض. انسان فانی می شود که به بقا برسد، می فرماید: خلق  کرده ام برای حیات نه برای موت و نابودی. منتهی اینجا جایگاه خوبی نیست. غذا دارد، فضولات هم دارد. ما ناچاریم از اینجا عبور کنیم. حتی اگر نطفه ای سقط شود، در آن جهان زنده می شود. حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسحاق(ع) با اینکه به ظاهر مرده اند، ولی زنده اند و فرزندانی از شیعیان که سقط شده اند زنده می شوند و آنان به این فرزندان درس می دهند تا بالغ شوند. این مطلب در روایات آمده است عقل هم تایید می کند که اینها ضایع نشوند.خداوند بر ریزه کاری های خلقتش مسلط است. خدا مثل ما نیست که بگوید شلوغ شده رها کن، به درد نمی خورد. خداوند حتی بندگان معصیت کارش را هم در نظر دارد. می گوید او از چشم همه افتاده است پس ما باید او را بخواهیم. خدا می گوید: ای بنده ی من اگر همه ی اهل زمین انیس و مونس داشته باشند و تو هیچ کسی را نداشته باشی ما تو را سرپرستی می کنیم. منتهی بنده، خودش سرپرستی نمی خواهد. لج می کند، خداوند هم سربه سر او نمی گذارد تا بیشتر عصبانی نشود. از دور مواظب اوست. طوری که او نفهمد…

 منبع:

طوبای محبت 2/ مجالس حاج اسماعیل دولابی/ صفحه ی 104

 

 

هشت طلبکار

ازامام سجاد (علیه السلام) پرسیدند: چگونه صبح کردی  ای فرزند رسو ل خدا ؟فرمود: صبح کردم  در حالی که هشت بدهکار ی دارم: بدهکار خدایم در واجبات، و بدهکار پیامبرم در عمل به سنت  وخانواده ام  در امور زندگی و نفسم  مرا به شهوت می خواند و شیطان مرا به گناه ودو فرشته ی حافظ من به راستگویی در کردار واعمال وملک الموت  جانم رامی خواهد و قبر بدنم را، پس من بین این هشت طلبکارگرفتارم

منبع:حکایت وحکمت،حسین دیلمی،ص83

پادشاه فقیر

روزی هارون نشسته بود ،بهلول دوان دوان آمد و درهمی را که در دستش بود پیش رویش گذاشت .هارون پر سید:بهلول! این چیست؟ گفت: درهمی است که آن را یافته ام، خواستم به فقیری بدهم و از تو فقیرتر کسی را پیدا نکردم. هارون پرسید: پادشاه چه احتیاجی به این درهم دارد؟ بهلول پاسخ داد: چون از هر کجا که می گذشتم  می دیدم  ماموران تو از کسبه پول طلب می کنند، معلوم می شود احتیاج تو از همه بیش تر است

منبع:

حکایت و حکمت/حسین دیلمی/ص124

اگر همه اتفاقات قضا و قدر الهی است پس تلاش ما چه فایده‌ای دارد!؟

یکی از اصول مسلم مطرح شده در قرآن مجید مسئله توحید افعالی است، به این معنا که هر آنچه در هستى انجام مى‏‌گیرد، فعل خداست و آفریدگان همان گونه که در ذات خویش مستقل نیستند، در تأثیر و فعل نیز استقلال ندارند.
 
این نکته سبب شده است که برخی گمان کنند که هر گونه تدبیری از سوی بندگان در مسائل زندگی لغو و بیهوده است. چون هر آنچه که خداوند بخواهد محقق شود، حتماً محقق خواهد شد و تقدیر الهی است و تلاش انسانی در این میان فایده‌ای ندارد. در پاسخ به این ادعا لازم است، به این موضوع اشاره کنیم، که تقدیر الهی دوگونه است: برخی حتمی است، از این‌رو انسان اختیاری در آن ندارد، ولی برخی از تقدیرات الهی غیر حتمی است، که در این موارد انسان اختیار دارد که هر فعلی را که می‌خواهد انجام دهد. در این موارد تعارضی بین اختیار انسان و تقدیر الهی نیست، زیرا آنچه خداوند تقدیر می‌کند، فعل انسان همراه با همه خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. که یکی از این قیود نیز اختیار انسانی است.


یکی از اعتقادات اصلی جهان اسلام که برخواسته از براهین عقلی و نقلی است موضوع توحید افعالی است، به این معنا که «هر آنچه در هستى انجام مى‏‌گیرد، فعل خداست و آفریدگان همان‌سان‌که در ذات خویش مستقل نیستند، در تأثیر و فعل نیز استقلال ندارند.»[۱] این نکته آن‌چنان اهمیت دارد که خداوند متعال در جای جای قرآن مجید به آن اشاره کرده و می‌فرماید: «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُون‏[صافات/۹۶] خدا شما و عمل شما را آفریده‏.» و یا خداوند متعال در آیه دیگر تأکید می‌کند که همه چیز را خلق کرده است، و در این زمینه می‌فرماید: «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَاعْبُدُوه‏[انعام/۱۰۲] این خدا پروردگار شماست، هیچ معبودى جز او نیست، او آفریننده همه چیز است، پس او را بپرستید.» و این خلقت همه چیز شامل حتی رفتارهای و اعمال انسانی نیز می‌شود.


اکنون با توجه به توحید افعالی شاید این سوال مطرح شود که اگر همه چیز توسط خداوند متعال خلق شده است، پس چرا باید تلاش کرد تا به مقاصد و اهدافی رسید، به عنوان مثال اگر مرگ و زندگی در دست خداوند متعال است، چرا باید در جنگ زره پوشید و یا زمانی که بیمار می‌شویم، چرا باید به پزشک مراجعه کنیم!؟ و یا اگر قبولی در امتحان به دست خداوند متعال است، چرا باید تلاش کنیم و درس بخوانیم!؟ حال آن‌که اگر خداوند متعال بخواهد قبول می‌شویم و اگر نخواهد رد می‌شویم!؟ و … و به عبارتی دیگر آن‌چه که از سوی خداوند متعال تقدیر شده است، و قضا و قدر وی را در بر دارد، حتماً در عالم خارج تحقق پیدا می‌کند، در این صورت تلاش ما چه فایده‌ای دارد!؟ در حقیقت بین توحید افعالی و اختیار انسان تعارض وجود دارد.

 
انواع قضا و قدر
برای پاسخ به این‌گونه سوالات لازم است، به تبیین این نکته بپردازیم که قضا و قدر الهی، دو گونه است:


الف) قضا و قدر حتمی: که خارج از اختیارات انسان است، به عنوان مثال، سیل و زلزله اتفاق می‌افتد.


ب) قضا و قدر غیر حتمی: که در آن انسان اختیار دارد، در این حوزه، تقدیر الاهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد و از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده خود اوست؛ چون معنای قضا و قدر الاهی این است که تحقق هر پدیده‌ای با همه خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و اراده الاهی است و همه تحت تدبیر حکیمانه الاهی است. آنچه خداوند تقدیر می‌کند، فعل انسان همراه با همه خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. که یکی از این قیود نیز اختیار انسانی است.


به عبارت دیگر، خداوند متعال این‌گونه قرار داده است که اگر شخصی عملی با اختیار خویش انجام داد، این اثر را در پی دارد، ولی اگر این شخص، این کار را با اختیار خویش انجام نداد، در این صورت نتیجه دیگری به بار خواهد آورد، به عنوان مثال، اگر شخص بیمار به پزشک مراجعه کرد، از بیماری نجات پیدا می‌کند ولی اگر این کار را انجام نداد در این صورت، این بیماری سبب فوت وی می‌شود.[۲]


بیان دیگر:
این مطلب را می‌توان به شیوه دیگر نیز تبیین کرد و آن این‌که: آن دسته از مقدراتی که در چنگ علل و شرایط هستند و در وقت خود وجود پیدا می‌کنند، طبعا مقدر، حتمی و قطعی خواهند بود، یعنی وجود آن تقدیر با توجه به آن علل و شرائط موجود، حتمیت و قطعیت پیدا می‌کند، ولی آن دسته از مقدرات که فاقد شرائط لازم باشند و یا در مسیر زمان با یک سلسله موانع روبرو گردند، طبعا غیرقطعی و غیرحتمی خواهند بود.


تقدیر حتمی قابل تغییر نیست و در عالم خارج تحقق پیدا می‌کند، ولی تقدیر غیر لازم، قابل تغییر و تبدیل است، به این معنا که امکان دارد شخصی با دعا، صدقه، توبه و … آن را دگرگون کند، آن‌چنان که امام صادق(علیه‌السلام) در این زمینه می‌فرمایند: «دعا تقدیر را دگرگون می کند زیرا تقدیر خدا درباره دعا این است که آن، واژگون کننده قضا است.»[۳] به عنوان مثال تقدیر الهی به این بود که قوم یونس را عذاب کند، ولی این عذاب کردن مشروط به این بود که ایشان توبه نکند، ولی زمانی که این افراد از کار خویش نادم شدند و برگشتند تقدیر الهی نیز تغییر کرد.


گرچه خداوند متعال با توجه به علم ذاتی خویش‌ می‌داند که انسان کدام‌یک از این اعمال را با اختیار خویش انتخاب می‌کند، که با توجه به این نکته‌ می‌توان تمام حوادث عالم خارج را از نوع قضا و قدر حتمی الهی دانست.
در نتیجه: با توجه به توضیحاتی که بیان شد بین توحید افعالی، و اختیار انسان تعارضی وجود ندارد، بلکه اختیار انسان نیز یکی از علل هستی، که از سوی خداوند متعال قرار داده شده است.


پی‌نوشت:
[۱]. فرهنگ شیعه، پژوهشکده تحقیقات اسلامى‏، زمزم هدایت‏، ۱۳۸۶ ش‏، ص ۲۰۲٫
[۲]. ر.ک. به مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، صدرا، ج‏۱، ص ۳۸۶٫
[۳]. بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۴،ص۱۲۱٫

اسوه راستین ایثارگری...

ابوالفضل علیه السلام بر اثر فداکاری و خلق شایسته در پیشگاه خداوند متعال مقامی والا و ارجمند دارد و توسل به چنین شخصیت شایسته ای موجب روا گردیدن حاجت ها و برطرف شدن گرفتاری هاست، از این رو عباس علیه السلام را باب الحوائج نیز نامیده اند.[1]

آن حضرت نه تنها به تمام امتیازات شهیدان نائل گردید، بلکه از برجستگان و سرافرازان شهداست. در روایاتی که از ائمه علیه السلام رسیده و نیز در متون زیارتی به این ویژگی آن حضرت اشاره شده است، به همین دلیل از او به عنوان شهید ممتاز و شهید سرافراز یاد می شود.[2]

آن وجود مبارک در تمام تلاش های خود از جمله عبادت و اخلاق و رفتار و موضع گیری ها مطیع امر خداوند بود و در جهت رضای حق گام برمی داشت. هم عبد خدا بود و هم صالح و خالص، بدین جهت امام صادق علیه السلام در زیارتی از او به عنوان عبد صالح یاد می کنند.[3]

منصب سقایی و آب رسانی به تشنگان از ارجمندترین و پسندیده ترین رفتارهای اسلامی است. در وقایع کربلا، دشمن با نهایت شقاوت و بی رحمی، امام و همراهان و خانواده اش را در محاصرة شدید آب قرار داد. از آن پس از کارهای مهم حضرت عباس علیه السلام آب رسانی به تشنه کامان کربلا بود. بدین جهت او را با عنوان ابوالقربه و سقای تشنگان می شناسند.

در منابع روایی و تاریخی بعد از گزارش آب رساندن او به خیمه گاه این روایت آمده است: و لذلک سمی العباس علیه السلام السقاء: از این روی عباس به عنوان سقا نامیده شد.[4]

به عباس قائدُ الجیش نیز می گویند، زیرا فرمانروا و سپهسالار لشکر امام حسین علیه السلام در سرزمین طف بود. اختصاص یافتن چنین منصبی به ابوالفضل از شجاعت، تدبیر، فراست، ایمان، ارادة راسخ، ایثارگری و قوت قلب او حکایت دارد.[5]

در برخی تعابیر از جمله در زیارت ناحیة مقدسه از ابوالفضل علیه السلام به عنوان حامی و محامی نام برده اند، زیرا او با تمام وجود به حمایت از امام عصر خود پرداخت و نیز در سفر کربلا از زنان و کودکان حمایت کرد.[6]

منابع:

[1] خصائص العباسیه، ص ۱۰۵، تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۱۵.

[2] تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۲۸، مقتل الحسین، مقدم، ص ۳۹۸.

[3] مستدرک الوسایل، محدث نوری، قم، آل البیت، ۱۴۰۷ هـ ق، ج ۲، ص ۶۳۵.

[4] خصائص العباسیه، ص ۱۰۱ـ۹۹، معالی السبهلین، ج ۱، ص ۴۴۱ و ۴۵۲.

[5] پرچمدار نینوا، محمد محمدی اشتهاردی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، ص ۷۶، ۱۳۷۸.

[6] زندگی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، باقر شریف قرشی، ص ۲۶، مأخذ قبل، ص ۷۷ـ۷۶.

سفر پر خطری در پیش است!

 ای عزیز! بدان که یک سفر پر خطری در پیش است که عُدّه و عِدّه ی آن علم و عمل نافع است و وقت سفر نیز معلوم نیست و در این حال، این طول امل که از حب نفس و مکاید و شاهکارهای شیطان است، به طوری ما را از توجه به عالم آخرت باز داشته که فکر هیچ کاری نیفتیم و اگر موانع حرکت داشته باشیم، در صدد اصلاح آن به توبه و انابه و رجوع به حق بر نیاییم و هیچ در صدد جمع زاد و راحله نباشیم و ناگاه اجل موعود در رسد و ما را بی زاد و راحله ببرد. نه عمل صالحی داریم و نه علم نافعی، که مؤونه ی آن عالم روی این دو مطلب چرخ می زند و ما هیچ یک را تهیه نکرده ایم.

منبع:

[ امام خمینی(ره)، چهل حدیث، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، چ2، تابستان 68، صفحات 322 تا 336

براي آزادي این چهار نفر بايد ظرفي از دعا پر شود


هر کس اگر خود را یک لحظه به جای آن عزیزان بگذارد آیا تحمل یکسال و یا حتی یک ماه حضور در این زندانها را خواهد داشت؟!

فرزند سید محسن موسوی دیپلمات ربوده شده ایران در لبنان در یادداشتی از مردم مومن ایران خواست تا برای 4 دیپلمات ربوده شده ایرانی توسط رژیم اسرائیل در شب قدر دعا کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم

يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ
ای پسرانم! برويد و از يوسف وبرادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا مايوس نشويد كه تنها گروه كافران، از رحمت خدا مأيوس مى‏شوند!

بیش از 26 سال است که از اسارت چهار فدایی اسلام و میهن اسلامی مان به دست دژخیمان رژیم صهیونیستی می گذرد.
براي آزادي این چهار نفر بايد ظرفي از دعا پر شود
هر کس اگر خود را یک لحظه به جای آن عزیزان بگذارد آیا تحمل یکسال و یا حتی یک ماه حضور در این زندانها را خواهد داشت؟!

منبع:

موعظه خوبان از ایت الله بهجت (یوسف- 87)

امام حسين

 

تولدامام حسین - پس از گذشت مدتى از ولادت حضرت مجتبى عليه‏السلام علائم و نشانه‏ ها، نشانگر اين بود كه دومين فرزند گرانمايه‏ ى «فاطمه» در راه است و آنگاه پس از شش ماه همانگونه كه پيامبر پيش از آن مژده‏ى آمدنش را داده بود، ديده به جهان گشود.

در مورد ولادت امام حسين عليه‏السلام از امام صادق آورده‏اند كه: روزى همسايگان بانوى باايمان «ام‏ايمن» نزد پيامبر آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا! شب گذشته «ام‏ايمن» تا سپيده‏دم بيدار بود و می ‏گريست و همه‏ى ما را نيز ناراحت ساخته است.

پيامبر كسى را به خانه‏ ى او گسيل داشت و او به محضر پيامبر شرفياب شد. آن حضرت به او فرمود: «ام‏ايمن»! خداى چشمانت را نگرياند! همسايگانت به من گزارش كرده‏اند كه تو سراسر شب گذشته را ناراحت و گريان بوده‏اى، چرا

پاسخ داد: اى پيامبر خدا! خوابى سخت و سهمگين ديدم و بخاطر آن تا سپيده‏ دم گريه كردم. پيامبر فرمود: خوابت را برايم بازنمی ‏گويى؟ بگو كه خدا و پيامبرش به پيام آن داناترند. «ام‏ايمن» گفت: اى پيامبر خدا! بيان آن برايم گران است.

پيامبر فرمود: آنگونه كه تو فكر می كنى نيست، روياى خويش را بازگو.آن بانوى باايمان گفت: «ديشب در عالم رويا ديدم كه برخى از اعضاء پيكر مقدس شما در خانه‏ ى من افتاده است…»

پيامبر فرمود: خواب خوشى رفته ‏اى و خواب نيكويى ديده ‏اى. پيام خواب تو اين است كه دخت گرانمايه ‏ام «فاطمه»، «حسين» را به دنيا خواهد آورد و تو هستى كه او را پرستارى و نگهدارى خواهى كرد و «حسين» همان پاره‏اى از وجود من است كه در خانه‏ ى شما قرار می ‏گيرد

آفرين خدا بر اين كودك نورسيده،اين جريان گذشت و پس از مدتى حسين عليه‏السلام از افق‏سراى امامت و رسالت طلوع كرد. «ام‏ايمن» حسين (ع) را در آغوش گرفت و نزد نياى گرانقدرش پيامبر آورد. آن حضرت حسين عليه‏السلام را از او گرفت و فرمود:

«آفرين خدا بر اين كودك نورسيده و بر او كه او را در آغوش فشرده و بسوى من آورده است.»

آنگاه فرمود: ام‏ايمن اين پيام آن رؤياى توست.
علاوه بر خواب «ام‏ايمن» همسر «عباس»، عموى پيامبر نيز خوابى نظير اين خواب ديده بود و پيامبر گرامى نيز پيشگويى فرموده بود.

لحظات ولادت حسين عليه‏السلام گروهى از بانوان مسلمان، از جمله صفيه، دختر عبدالمطلب و عمه‏ ى پيامبر و نيز «اسماء بنت عميس» و «ام‏سلمه»… حضور داشتند. پس از طلوع خورشيد جهان افروز وجود حسين عليه‏السلام پيامبر فرمود: عمه! فرزندم را بياور!

صفيه عرض كرد: اى پيامبر خدا! تازه به دنيا آمده است و هنوز آماده نشده است…

پيامبر فرمود: خداوند او را پاك و پاكيزه ساخته است، بياور…

آنگاه فرشته ‏ى وحى فرود آمد و به آن حضرت پيام خداى را تقديم داشت و خواست كه نام پسر دوم «هارون» را- كه به زبان عبرى «شبير» و به زبان عرب «حسين» گفته می‏شد براى نوزاد مبارك برگزيند.

و از پى آن انبوهى از فرشتگان فرود آمدند و طلوع خورشيد وجود حسين عليه‏السلام را به نياى گرانقدرش تبريك گفتند و در همان ساعت، شهادت پرافتخارش را نيز به پيامبر خدا تسليت عرض كردند.

پيامبر گرامى فرزند دلبند خويش را گرفت، زبان مبارك را در كام او نهاد و او زبان وحى و رسالت را مكيد، به گونه‏ اى گوشت بدنش از آن رويش كرد و استخوانهايش استوارى و استحكام يافت. و آورده‏اند كه حسين عليه‏السلام نه از مادر شير نوشيد و نه از هيچكس ديگر. علامه «بحرالعلوم» در اين مورد اينگونه سروده است:

لله مرتضع لم يرتضع ابدا

من ثدى انثى و من «طه» مراضعة

يعطيه ابهامه آنا فاونة…

خداى را! خداى را! كودك شيرخوارى كه هرگز از شیر بانويى شير ننوشيد و شيردهنده‏ى او به خواست خدا پيامبر خدا بود.

او گاهى انگشت شست و زمانى، زبان خويش را در كام حسين (ع) می نهاد و از اين راه بود كه سازمان وجود امام حسين (ع) به اوج كمال رسيد.

درست هفتمين روز طلوع دومين اختر تابناك از افق سراى «فاطمه» بود كه پيامبر دستور داد، سر كودك (امام حسين (ع)را تراشيدند و به وزن موهاى سرش نقره در راه خدا انفاق گرديد و براى سلامتى او و سپاس به بارگاه خدا، قربانى شد

منبع:

1ـ بحارالانوار، ج 43

تجارتی که سرمایه نمی‌خواهد!


 یکی از امور بسیار مهم که باید عنایت ویژه‌ای به آن داشته باشیم، توسل است. توسل خیلی اثر دارد. گدایی کردن از در خانة‌ خدا و ائمه اطهارعلیهم السلام تجارتی است که سرمایه نمی‌خواهد. یکی از توسلاتی که بزرگان به آن سفارش می‌کردند، نماز جعفر طیار است که گره‌های بسیار مهم را با آن می‌توان باز کرد. البته شرایطی دارد که رعایت آن‌ها، اثر گذاری‌اش را بیشتر می‌کند. بهترین وجهش این است که روز چهارشنبه و پنج‌شنبه و جمعه را انسان روزه بگیرد و در عصر جمعه نماز جعفر طیار را بخواند و بعد هم مبلغی را هر چند اندک باشد، برای سلامتی حضرت بقیه الله عجل الله صدقه بدهد و حاجتش را از خدا تقاضا کند که فرموده‌اند: ممکن نیست حاجت او رد شود.

منبع:

(شیفته یار، آیت الله ناصری، نشر لوح نگار، چاپ اول،1391،ص8)