موضوع: "اشعار"

توصیه به پیاده روی در راه زیارت


یکی دیگر از نکات این استحباب مشی و پياده‌روي است، بعضی از آقایان احتمال داده‌اند اینکه در روایات وارد شده خدای تبارک و تعالی در ازاء هر قدم «بکلِّ خطوة» یک حسنه‌ای به زائر امام حسین(علیه السلام) مي‌دهد، این برای کسی است که وارد کربلا شده و در منزلش استقرار پیدا کرده و بعد از منزل می‌خواهد به حرم برود. این حرف کاملاً مخالف با روایات است.

از روایات استفاده می‌شود که اين ثواب براي هر زائري است که از هر نقطه‌ای به کربلا برود ولو هزاران فرسنگ فاصله داشته باشد. اینطور نیست که مختص زوّاري باشد که در کربلا حضور يافته‌اند. چون در بعضی از روایات کلمه‌ی من منزله را دارد، نظير «من خرج من منزله یرید زیارة الحسین بن علی(ع) إن کان ماشیاً کتب الله له بکل خطوةٍ حسنة»، منزل در اینجا یعنی از وطن خودش و جایی که در آن زندگی می‌کند نه در مکاني که در کربلا استقرار پیدا کرده است. در همین باب استحباب مشی روایات فراوانی وجود دارد.

اخيراً بعضی افراد جاهل که اطلاع از روايات ندارند، و می‌خواهند روشنفکری کنند می‌گویند اين چه بساطی است که در اين ايّام همه راه افتاده‌اند و مردم را برای پیاده‌روی تشويق مي‌کنند. بعضی هم پا را فراتر گذارده و می‌گویند اين یک چیز جدید است. در حالي که در روایات ما ترغیب به زيارت با پاي پياده و ماشیاً فراوان است. عکس‌هایی از صد سال پیش وجود دارد که افراد ماشیاً از نجف به کربلا می‌رفتند، قبلش هم حتماً بوده و ما اطلاع نداریم، چون از زمان خود ائمه معصومین علیهم السلام، پیروان ائمه به این روایات عمل می‌کردند و شاید مقیّدتر از ما در عمل به این روایات بوده‌اند.

حضرت مي‌فرمايد کسی که ماشیاً می‌رود «کتب الله له بکلّ خطوةٍ حسنة و محي عنه سیئة»، در ازاء هر قدم يک حسنه به او داده مي‌شود و یک سیئه از او پاک مي‌گردد. «حتی إذا صار في الحائر کتبه الله من الصالحین» وقتی به حائر امام حسین می‌رسد خدا مهر صالحین را بر وي می‌زند و وقتی حضرت را زیارت کرد «کتبه الله من الفائزین» خدا نام او را جزو رستگاران مي‌نويسد. «حتی إذا أراد الانصراف اتاه ملکٌ فقال له أن رسول الله(ص) یقرئک السلام و یقول لک استأنف العمل فقد غفر لک ما مضي» هنگامي هم که قصد بازگشت کند فرشته‌اي به سويش آيد و گويد رسول‌خدا به تو سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد اعمال خود را از نو آغاز کن که پروردگار گناهان گذشته‌ات را بخشيد.

منظور از آیه وحدت..

آیه ۱۰۳ سوره آل عمران «آیه وحدت» می‌گویند:

(و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون)؛ «و همگی به ریسمان خدا ( قرآن و اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود بیاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دلهای شما الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او برادر شدید، و شما بر لب حفره‌ای از آتش بودید، خدا شما را از آنجا برگرفت (و نجات داد) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‌سازد شاید هدایت شوید».

منبع:

آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.

آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد

علي(علیه السلام )نه تنها اوصاف خوبان عالم را داراست و «آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد» بلكه اوصاف تمامي پيامبران اولواالعزم را كه عصاره هستي هستند بجز پيامبر خاتم در او جمع آمده است.

بيهقي يكي از دانشمندان نامي اهل سنّت چنين روايت نموده كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «من احبّ ان ينظر الي آدم في علمه و الي نوحٍ(علیه السلام) في تقواه و ابراهيم في حلمه و الي موسي في عبادته فلينظر الي علي بن طالب عليه الصّلوة و السّلام؛ هر كسي دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خودنگهداري نوح را(مشاهده نمايد) و بردباري ابراهيم(نظاره كند) و به عبادت موسي(علیه السلام) (پي ببرد) بايد به علي بن ابي طالب(علیه السلام) نظر بيندازد.»

مناقب، روايت فوق را در دو مورد به اين صورت نقل نموده است. پيامبر اكرم(صلی الله علیه و اله وسلم) فرمود: «من اراد ان ينظر الي آدم في علمه و الي نوح في مهمه و الي يحيي بن زكريّا في زهده، و الي موسي بن عمران في بطشه، فلينظر الي علي بن ابي طالب عليه السلام؛هر كس مي خواهد دانش آدم را، فهم (ژرف) نوح را، و زهد يحيي را و قاطعيّت موسي بن عمران را بنگرد، به علي بن ابي طالب نظر كند.»

 

منابع:به نقل از شيخ طوسي، امالي، 1416، ص 416،/ ارشادالقلوب، انتشارات شريف رضي، 1412 ه.ق، ج 2، ص /363؛ علامه حلّي، شرح تجريد الاعتقاد، جامعه مدرسين قم، ص 221.
8- المناقب همان، ص 83، حديث 70، و ص 311، حديث 30

دستورالعمل انسان ساز...

دستور العمل انسان فقط و فقط قرآن کریم و سنت رسول خاتم و آل او علیهم السلام است و جز آن هوا و هوس است. اگر مارا گفتاری بود همان حقایق است که به قالب الفاظ دگر به فراخور فهم و بینش ما در آمد.
این چند کلمه به قول شما دستورالعمل

سرمایه راهرو حضور و ادب ست    آنگاه یکی همت ودیگر طلب ست
 

ناچار بود رهرو از این چهار اصول    ورنه به مراد دل رسیدن عجب ست
و هم گفتم :

هرکس که هوای کوی دلبر دارد    از سر بنهد هرآنچه در سر دارد
 

ورنه به هزار چله ار بنشیند    سودش ندهد که نفس کافر دارد
برادرم! قدم اول در سلوک توبه و پاکی از گناه و دوری از گفتار ناپاک ، کردار و اندیشه های ناشایسته و خوی های نکوهیده است.پاسبان حرم دل باش.

ای سالک ره از خود خبر دار    بس رهزنت هست در هر کمینی
برادرم! حرف این و آن را مزن. دم فرو بند و تماشا کن. بنگر و عبرت بگیر. به فکر خود باش.دست توسل به دامن خاتم اوصیا و اولیا امام زمان دراز کن که گردنه های سهمگین و هولناک در پیش داری و آن بزرگوار امیر کاروان است.از افراط و تفریط بپرهیز.از پیروی نفس حذر کن. از اوباش بگریز. دل را به یاد دلدار یک جهت کن تا از محبین باشی. مناجات امام زین العابدین را فراموش مکن.: بسم الله الرحمن الرحیم الهی من ذا الذی ذاق حلاوه محبتک فرام منک بدلا…
” از رسول الله پرسیدند چه کسی در میان مومنان از دیگران زیرک تر است؟ در جواب فرمود: آنکه به یاد مرگ بیشتر و در آمادگی برای آن شدیدتر است.
خدای متعال نوح پیامبر را در قرآن ستوده که (( انه کان عبدا شکورا )) جناب ابن بابویه در من لا یحضره الفقیه از کشاف حقایق جعفر ابن محمد الصادق علیه السلام روایت کرده است که حفص بن بختری از آن حضرت نقل کرده است که نوح نبی علیه السلام در هر صبح و مساء ده بار این دعا را می خواند ، از این رو عبد شکور نامیده شده است:
” اللهم انی اشهدک انه ما اصبح و امسی بی من نعمه و عافیه فی دین او دنیا فمنک وحدک لا شریک لک ، لک الحمد و لک الشکر بها علی حتی ترضی و بعد الرضا.”
سعی کن که اول دل بگوید و آنگاه زبان. ای من فدای آنکه دلش با زبان یکی است!

 

منبع: نامه ها برنامه ها/علامه حسن زاده آملی

اگر حجاب ظهورت وجود پست من است...دعا نما که بمیرم!!!

مهدی جان
اگر حجاب ظهورت
وجود پست من است
دعا نما که بمیرم
چرا نمی آیی…؟

حال من بی تو خراب است کجایی آقا
نقش من بی تو برآب است کجایی آقا
عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو
زندگی بی تو سراب است کجایی آقا

دل غمگین مرا کی تو عنایت بکنی
منتظر بهر جواب است کجایی آقا
تا که از در برسی رخ بنمایی تو به من
دل من در تب و تاب است کجایی آقا
از غم دوری تو هر نفس ای راحت جان
گریه بی حد و حساب است کجایی آقا

داستان غم هجران تو ای یوسف من
قدر یک کهنه کتاب است کجایی آقا
چه شود گر نظری بر من بیچاره کنی
یک نظر بر تو صواب است کجایی آقا

 

منبع:اشعار امام زمان علیه السلام/ج1

ثروتمند ترین مرد جهان....

 

از آیت الله کشمیری (ره) سؤال می کنند: 
«یک استاد کامل را به ما معرفی کنید. ایشان می فرمایند: آقای بهجت.»


• آیت الله العظمی بهاء الدینی (ره): 
«اکنون آقای بهجت، ثروتمندترین مرد جهان از نظر معنویات است.

 

 

(و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه) 
«ونفس خود را با کسانی که تو را در صبح وشام به پروردگارت دعوت می کنند و رضایت او را می طلبند همراه کن و پای دار.» 
ذکر و یاد آوری حضرت حق جلّ جلاله وقتی در جان ها وقلب ها محکم می شود که انسان نسبت به محبوبیت شناخت و معرفت پیدا کند،هر چه ما این آگاهی از کمالات ،الطاف،عنایات وتوجهات خالق هستی را بهتر وبیشتر بدانیم،محبت و در پی آن یاد همیشگی او در وجودمان راسخ تر می شود. 

 

منبع:پرده نشین/ج1

 

مرده دلانند به روی زمین

 

شخصی رفته بود در قبرستان زندگی می کرد علتش را پرسیدند گفت :

مرده دلانند به روی زمین          بهر چه با مرده شوم همنشین

حضرت علی علیه السلام فرمودند: مَنْ آنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ. هرکس با خداوند انس بگیرد از مردم وحشت می‌کند البته معنایش این نیست که همه چیز را رها کن و برو یک گوشه و دیگر به احدی کار نداشته باشی! بلکه در میان مردم باش ولی با آن ها نباش ، در هر حالی که هستی چه سخن گفتن، خوابیدن ، فکر کردن و غیره، متوجه باشی که در محضر خدا هستی، دل خودت را از میان مردم بردار و به صاحبش بده و غیر را از دلت خارج کن.

منبع:  

 از سخنان آیت الله مجتهدی ، برگرفته از کتاب آداب الطلاب ، ج اول ، انتشارات لاهوت ، 1393 ، ص 147 و 148 ]

 

گفته بودم چو بیایی...غم دل با تو بگویم

  آقا شرمنــده ایم
 از بس که گنهکاریـم
از آنجا که دعــا نمی کنیم بیایی
از اینکه در مظلومیت شریک نیستیم
و خیلی چیزهای دیگر ….
ای مولای من تو مارا دعــا کن
ما چیزی در دست نداریم
اما آقـــا_جان_ما_کوفی نیستیم
بیـــا ……….
جهان در انتظـــار توست ای مهدی (عـــج)

بی سر وپا به سر شود

بی دل و جان به سر شود

بی تو به سر نمیشود

بی همگان به سر شود

بی من و ما به سر شود

بی تو به سر نمیشود

داغ تو دارد این دلم

جای دگر نمیشود

درد مرا دوا تویی

رنج مرا شفا تویی

تشنه ام و سقا تویی

بی تو به سر نمیشود

در دل و جان من تویی

جان و جهان من تویی

بی تو به سر نمیشود

 

منبع:دلنوشته از امام زمان (عج) با اندکی از سخنان شهید آوینی

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید...

معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید

رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند

که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید

به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد

گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است

چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

نخست موعظه پیر صحبت این حرف است

که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق

بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

وگر طلب کند انعامی از شما حافظ

حوالتش به لب یار دلنواز کنید

 

منبع:غزلیات حافظ/گنجور

چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفی است؟

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با وصیت اخفاء قبر مقدسشان ،نشان دادند که از دست حاکمان زمان ،ظلم ها

وستم های فراوان کشیدند وآن هنگام که با جسمی رنج دیده، قلبی تفت دیده و روحی غضب ناک وخشمگین بر

ستمگران و غاصبان زمان ،در بستر شهادت آرمیدند :

               راضی به شرکت سر دمداران غاصب در مراسم تجهیز و تدفینشان نمی باشند.

آری!

موضوع اختفای قبر  حضرت فاطمه زهر(سلام الله علیها) ، نشانه جاودانگی غضب صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

بر ابوبکر بوده است و یک سند زنده بر بطلان مکتب خلفا و نیز ویرانگر مکتب های فکری برخاسته از این

حکومت  نامشروع می باشد.

 

                                              به چه علت باید پاره تن پیامبر،

                                مخفیانه دفن گردد و آثار قبرش محو شود؟

                              یا چرا باید قدر و منزلت دختر بهترین مردمان

                                 مجهول باشد و قبرش نامعلوم بماند؟

 

منبع:شعله های همیشه/ص36

برایش صادقانه می نویسم؟

 

یکی می پرسد، اندوه تو چیست؟

سبب ساز و سکوت مبهمت کیست؟

 برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد، ولی نیست.

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست.

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

بی تو هر روز مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق

توسکوت می کنی و سکوت تو جواب همه مسئله هاست.

“:  عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است که

چرا بعضی ها این قدر دیر دلشان برای امام زمان(علیه السلام) تنگ می شود.”

        

          تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا له الفداء

                                                       صلوات…

 

منبع:دلنوشته یکی از طلاب

توفیق توبه

 

از آقا پرسیدند: چگونه می توانیم توفیق توبه پیدا کنیم؟

ایشان فرمودند:” برای رسیدن به این مقصود، برای همه مو منانی که در مشاهد مشرفه دفن شده اند، حمد و سوره

هدیه کنید.

هر کس به اهل بیت تمسک پیدا کند نجات پیدا می کند و هر کس نزدشان نرود هلاک می شود.

در برخی از جلسات از اقا می پرسیدند: برخی از آدم ها نماز نمی خوانند، چه کار کنیم؟

حضرت فرمودند: به امام حسین متوسل شوید و آز آقا بخواهید و پس از مدتی با خوشحالی خبر نماز خوان شدنش را

آوردند.

تازه صحبت آقای بهجت تمام شده بود که فرمودند: حتی از روح مومنانی که اطراف این حرم ها خوابیده اند کمک

بخواهید تا چه رسد به روح ملکوتی دردانه حسین(علیه السلام).

 

منبع:پرده نشین/ص 121

مقام فاطمه(سلام الله علیها)...

مقام فاطمه(سلام الله علیها) در خور آن است که عقول برجسته انسان های بزرگ در اصلی ترین رشته های تفکرات

ایشان بیندیشند و زبان فصیح ترین و بلیغ ترین گویندگان، شعرا و سرایندگان آن اندیشه ها را در غالب کلمات

بیاورند.

از خود پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که پدر و مربی این مخدره بزرگوار بود تا امیرالمومنین(علیه السلام) که

همسرش بود. و تا فرزندان او ائمه معصومین (علیه السلام) هر کدام راجع به حضرت زهرای اطهر هفت جمله ای

سخن گفته اند.

آن را با زبان تعظیم و ستایش بیان کردند و این نشان دهنده مقام والا و توصیف ناشدنی آن حضرت است.

این دختر که در هنگام شهادت هجده ساله بود آن قدر به نماز می ایستاد و عبادت می کرد که پاهای مبارکش ورم

می کرد.

این دختر در دوران سخت برای پیامبر فرشته نجات بود.

فاطمه را زهرا نامیدند چون روزی سه بار در چشم علی بان ابیطالب علی (علیه السلام) می درخشید.

 

منبع:پی نوشتهای ستودان و ستایشگران

مادر....

شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد…

کوچه در آتش در داشت جهنم می شد…

بین در و دیوار، انگار زنی جان می داد…

جان به لب از غم او عالم و آدم می شد..

لا اقل کاش دل ابر برایش می سوخت…

بلکه از آتش پیراهن او کم می شد…

زن در این برزخ پر خم چه رنجی برده است…

بیست یالش نشده داشت قدش خم می شد…

 

منبع:روضه های شیخ حسن آقا امیری

یک دنیا صبر و تحمل بود...

 

او زجر و سختی را به جان می خرید تا انگشت کوچک کسی خراش بر ندارد. یک دنیا صبر و تحمل و فداکاری بود، و خود را وقف غم و درد بود و سپر بلا کرده بود.

چه ذوق و شوق ها و چه ذوق ها داشت.

شوق او آن بود که فداکاری اش را کسی نفهمد.

درد درونش را کسی نداند و خوبی هایش مخفی بماند.

و چه ذوقی، ذوق آن داشت، که به دختری عشق بورزد که همه طردش کرده اند.

به سایه درختی پناه ببرد، که کسی به آن تو جهی نمی کند.

می گفت زرق و برق دنیا را فراموش کنیم.

و علی وار زندگی کنیم .

راستی می دانی چه کسی را می گویم….یکی از شهدای اهل قلم ….شهید سید مرتضی آوینی.

 

منبع:سخنان شهید آوینی

همین محبتی که داری، بار تو را می بندد!!!

 

 

شخصی از اهل بادیه خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) رسید و سئوال کرد: ای رسول خدا! قیامت چه وقت برپا می شود؟

پیامبر خدا به نماز ایستادند و پس از اقامه نماز فرمودند: کجاست مردی که از قیامت پرسید؟ مرد گفت: منم ای رسول خدا…

حضرت فرمود: تو که می پرسی  قیامت چه زمانی است، برای خود چه تهیه کرده ای؟

چه کار کرده ای؟؟؟ بارت را بسته ای؟؟؟

او گفت: ای رسول خدا!!!قسم به خدا که من عمل زیادی از نماز وروزه فراهم نیاورده ام… مگر اینکه خدا و رسول خدا را دوست می دارم.

حضرت فرمود:انسان با کسی است که دوستش می دارد.

تو رسول خدا را دوست می داری، بنابراین در روز قیامت، تو با خدا و رسول خدا هستی.

دیگر ناراحت نباش که عمل زیادی نداری. همین محبتی که داری بار تو را می بندند.

 

منبع:در محضر مجتهدی/ص 67

عجیب ترین چیز....

 

 

عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است…. که چرا بعضی ها اینقدر دیر دلشان برای امام زمان (علیه السلام) تنگ می شود.

 

خانه ام بی آتیش..دستهایم خالی….و نگاهم نگران…

می توانی تو بیا….سر این قصه بگیرو بنویس…

این قلم…. این کاغذ….

طاقتش را داری که ببینی…قلمت می شکند…کاغذت می سوزد.

طاقتش را داری که ببینی و نگویی از حق…

من دگر خسته شدم …می توانی تو بیااااا…

 

 

منبع:دلنوشته شهید صدیقی

 

 

 

خدعه بزرگ شیطان...

 

پسرم اکنون که جوانی با تو صحبت می کنم.

باید توجه کنی که برای جوانان توبه آسان تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع تر می تواند باشد…جوان می تواند با آسانی نسبی خودرا از شر نفس اماره رها سازد و به معنویات گرایش پیدا کند.

….پسرم،فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن….

دل بستن به شفاعت اولیاء(علیه السلام) و تجری در معاصی،  از خدعه های بزرگ شیطان است.

 

منبع: موعظه خوبان/ص 211

دعا کنی خدا رفیق خوب نصیبتان کند...

 

مرحوم حاج هادی ابهری(رحمت الله علیه) که از اولیای طراز اول خدا بود، می گوید:” به کربلا رفتم و تنها تقاضایی که از حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) کردم، این بود که

یک رفیق خوب که تو می پسندی در راه من قرار بده.

وقتی که می خواستم از حرم خارج شوم آیت الله میلانی(رحمت الله علیه) را دیدم که به من فرمودند:” ابهری رفیقی که می خواستی من هستم”

آری رفیق همراه، همراز ، و خوب است که انسان را به کمال می رساند.

                                                                      دعا کنید خدا رفیق خوب نصیبتان کند.

 

منبع: موعظه خوبان/ص 195

انجام واجبات وترک محرمات....

 

همیشه می گفت: ماباید برویم به جبهه و خدا شما را کمک می کند. به ترک محرمات و انجام واجبات دینی خیلی مقید بود.  نسبت به سپاه وبسیج و جهاد و روحانیت علاقه مند بود و می گفت: از امام پیروی کند.

به شهادت عشق می ورزید و می گفت: ای کاش به جبهه ی رفتیم و شربت شهادت می نوشیدیم. نسبت به دنیای مادی توجهی نداشت و می گفت: مگر خون من رنگین تر از دیگران است.

شجاعت و نترسی وصبوری از خصوصیات بارز ایشان بود. و دفاع از وطن را از واجبات زندگی خود می دانست.

 

منبع: بخشی از وصیت نامه شهید عبدالرضا حسینی بای

ذکری مجرب برای ازدیار روزی...

آیت الله بهجت(رحمت الله) می فرمایند: کسی که می خواهد روزی اش فراموش شود این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز وپایان آن صلوات بفرستد:

                                                  “اللهم اغننی بحلالک عن الحرامک و اغننی بفضلک عمن سواک”

                                    “خداوندا،به حلال خود مر از حرامت بی نیاز کن و به فضل خودت مرا بی نیاز گردان”

 

منبع: موعظه خوبان/ص 149

رفعت وبزرگی...

ما رفعت وبزرگی را در تواضع قرار دادیم، ولی مردم در کبر به دنبال آن هستند(تکبر می کنند تا در میان مردم بالا بروند و عزیز بشوند) .

امام (علیه السلام) فرمود: هر که تواضع کند، خدا او را بالا می برد و هر که تکبر کند، خدا او را به زمین می زند.

 

                        یک قطره باران از ابری چکید                                   خجل شد چو پهنای دریا بدید

                      که جایی دریاست من کیستم                                    گر او هست حقا که من نیستم

                    چو خود را به چشم حقارت بدید                                 صدف در کنارش به جان پرورید

                     سپهرش به جایی رسانید کار                                     که شد نامور لولوء شاهوار

 

منبع:موعظه خوبان/ص71

این حرکت دست من، در اینجا حساب دارد!!!...

آیت الله شبیری زنجانی نقل می فرمودند: من از نزدیکان حاج احمد آقا فرزند اما شنیدم که ایشان حضرت امام خمینی( رحمت الله علیه) را در خواب دیده اند.

از ایشان می پرسند که به شما چه گذشت؟

ایشان دست خود را بلند می کنند و پایین می آورند و می گویند: بدان، حرکتی مانند این حرکت دست من در اینجا حساب دارد.

حاج احمد آقا می پرسند: عبور از برزخ چه گذشت؟

امام می فرمایند: با وساطت اولیای خدا به خوبی گذشت.

 

منبع:کتاب حمیم/ ج2/ص215

ذکر نجات از فشار های آخرالزمان...

ائمه ی ما (علیهم السلام) به ما فرموده اند: که در این فشارهای اخرالزمان بگویید:”

یاالله یا رحمن یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک

معنایش این است که: خدایا!همان مرتبه ای را که مطلوب تو هست، ما را به همان درجه برسان و بر آن نگهدار.

صراط از همین جا شروع می شود اگر یک ذره انحراف پیدا کنیم خدا می داند در کجا پرت می شوید.

کسی که کارش خراب است یا جلو رفته و یا عقب مانده است ودر هرحال اعتدال را رعایت نکرده است.

 

منبع:نکته های ناب آیت الله بهجت(ره)

روزی می رسد!!!...

عارف حکیم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به(مرشد چلویی) می گفت: روزی تو همیشه می رسد، گاهی کم است گاهی زیاد، گاهی کم است و گاهی زیاد، ولی روزی حداقل را خدای متعال قطع نمی کند.

مثل جوی آب، گاهی آب زیاد و تندی در جوی می آید و گاهی هم آب کم می شود، اما قطع نمی شود.

<آب باریک بند نمی آید، آب باریک همیشه میاد>

 

منبع: بهترین کاسب قرن

من همین هایی که می گویی هستم،اما تو آن طور که می نمایی هستی؟

اگر این حب نفس و خود خواهی نباشد، انسان از دیگران عیب نمی گیرد. این عیب گیری هایی که بعضی از ما نسبت به دیگران می کنیم، همه اش برای این است که ما خودمان را برای آن حب نفسی که داریم(خود را) خیلی مهذب و آدم کاملی می دانیم و دیگران را معیوب می دانیم و به عیبشان ایراد می گیریم.

در آن شعر هست که یک آقایی شعرش را نمی خواهم بخوانم به یک کسی اشکال کرد(او) گفت:

من همین هایی که می گویی هستم، اما تو آن طور که می نمایی هستی؟؟؟

 

منبع: تفسیر سوره حمد/ج3

تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی!!!!

 یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده  به کربلا آمده بود، پای مجروح وخونیش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین(علیه السلام) صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین( علیه السلام) چه می گوید؟

گفت: می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تورا پیدا کردم، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیداکنی!!!

خوش به حال این افراد، خوش به حال این عقیده ها، خدا ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم. امام، دور و نزدیک ندارد.

 

منبع: در محضر مجتهدی/ج1/ص66

تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی!!!!

جنت در دهان و دست خود توست!!!...

عارف کریم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به(مرشد چلویی) و متخلص به ساعی است.

ایشان می گفت: بهشت در دست و در دهان شماست.

ای انسان تو این همه به دنبال بهشت می گردی و آرزو می کنی که اهل بهشت باشی، در حالی که نمی دانی جنت در دهان و دست خود توست، دهانی که گفتارش حق و در راه اعتلای کلمه حق و اسماء الله باشد و دستی که دست دهنده است، به خلق خدا نیکی می کند و گره کار مردم را می گشاید.

کسی که صاحب چنین دست و زبانی باشد، همه عوالم هستی برای او پست و کوچک می شود و ملائکه پایبند او می شوند.

 

منبع:بهترین کاسب قرن، علی عابد نهاوندی

چوب این برخورد غلط را خوردم...هرچند آن شب در پی کار خوب و پسندیده بودم...

 

آیت الله بهاء الدینی نقل می کنند: در دوران جوانی شبی دیر وقت به خانه برگشتیم، به طوری که یک ساعت بیشتر به اذان صبح نمانده بود!

هنگامی که وارد خانه شدم، مادرم را چنان ناراحت و آشفته خاطر دیدم که ناگهان به سوی من آمد و گفت: چرا این قدر دیر کردی؟!

از ناراحتی و نگرانی تا الان نخوابیده ام.

و بنده با غرور جوانی ای که داشتم، به جای اظهار محبت و عذر خواهی ایشان گفتم: بیخود نخوابیده اید، می خواستید بخوابید.

اما چندی نگذشت که چوب این برخورد غلط را خوردم. هر چندآن شب در پی کار خوب و پسندیده بودم، ولی به خاطر پایمال کردن حقوق دیگران واذیت پدر و مادرم تنبیه شدم…

 

منبع: دریای عرفان/ص26

 

تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی!!!...

در ایام طفولیت متعبد بودم و سحر خیز، یاد دارم شبی در خدمت پدر (رحمت الله علیه) نشسته بودم و همه شب بیدار بوده و قرآن می خواندیم  به عبادت می گذراندیم و طایفه ای گرد ما خوابیده بودند.

به پدرم گفتم از اینان یکی سر بر نمی دارد دو گانه ای بگذارد!

چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند… که مرده اند! گفت جان پدر، تو نیز اگر بخفتی  به از آن که در پوستین خلق افتی!

یعنی …اگر توهم می خوابیدی بهتر از این بود که غیبت این خلق کردی.

 

منبع: تلخیصی از گلستان سعدی/حکایت شماره7

پاسخ های امیر الموءمنین(علیه السلام)...

شخصی از امام علی (علیه السلام) درخواست کرد که این پرسش هارا پاسخ دهد: واجب چیست و واجب تر کدام؟

عجب چیست؟ و عجب ترکدام؟ دشوار کدام است؟ و دشوارتر چیست؟ نزدیک چیست و نز دیک تر کدام است؟ هنوز سخنش تمام نشده بود، که آن حضرت با شعری پاسخش را داد.

توبه نمودن به پیشگاه پروردگار واجب است و از آن واجب تر ترک گناه است.

تغییر و گردش روزگار عجیب و شگفت انگیز است و از آن عجیب تر غفلت مردم است.

شکیبایی در ناملایمات و مصیبت ها دشوار است و دشوارتر از آن از دست دادن ثواب آن است.

هر چیزی که امید آمدنش را داشته باشی نزدیک است و مرگ از همه آن ها نزدیک تر است.

 

منبع:بحارالانوار/ج79/ص58

این جمعه هم گذشت...تو آقا نیامدی...

بدانیم مولایمان کجاست؟….

شاید هم اکنون در بیابانی است و سر به سجده اشک می ریزد و مارا دعا می کند…

شاید چون علی (علیه السلام) انقدر بی کسه آقا…سرش را در چاه کرده و با چاه درد و دل می کند…

شاید هم اکنون در کربلاست در بین الحرمین… نگاهی به پرچم سقا می کند و از آن طرف نگاهی به سیدالشهداء…

اما این را می دانم! که نزد ما نیست…می دانی چرا؟

چون خودمان نخواستیم، چون لیاقت می خواهد داشتنش، شاید ما هنوز کوفی مانده اییم…بیاید انتظارمان را با کمیل و ندبه خواندن نشان دهیم نماز را اول وقت بخوانیم، چرا که نماز گفت و گوی راز است و برآوردن نیاز…راز صحبت کردن با هم نشینی که در صحبتش ملالی نیست.

بیقرار توام و در دل تنگم گله هاست…        آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب، که افتاده در آب      در دلم هستی وبین من و تو فاصله هاست

بی تو هر روز مرا بیم فرو ریختن است       مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق       تو سکوت میکنی و سکوت تو

                         جواب همه ی مسئله هاست.

 

                                            تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا له الفداء

                                                                                                      گناه نکنید

منبع: دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه کوثر(س)

 

 

از همه معاصی شدیدتر...

 

و بدان این معصیت(غیبت کردن) از جهتی دیگر هم از معاصی، شدیدتر و تبعاتش بیشتر است.

و آن این است که علاوه بر آنکه جنبه ی حق الله دارد،جنبه حق الناس هم دارد، و خداوند نمی آمرزد(غیبت کننده) را تا صاحبش از او راضی شود…

رسول اکرم( صلی الله علیه و آله وسلم) در ضمن وصیت هایش به جناب ابوذر می فرماید: بترس از غیبت زیرا که آن از زنا شدیدتر است. عرض کرد برای چه یا رسول الله؟

فرمود: برای آنکه زانی اگر توبه کند خداوند می آمرزد او را، ولی غیبت آمرزیده نشود تا آنکه صاحبش بیامرزد. واگر خدای ناخواسته انسان با حقوق مردم از دنیا برود کارش بسیار مشکل می شود.

 

منبع:چهل حدیث/ص 293

منشاء تمام وابستگی ها...

تمام وابستگی ها، وابستگی ای است که انسان به خودش دارد. تمام وابستگی ها از خود آدم پیدا می شود. وقتی انسان وابسته است، نفسش وابسته است به جهانی که مال خودش است، به نفسیت خودش، به وضیعت خودش….

وقتی این وابستگی باشد، اگر بخواهند برایش تحمیل کنند، چون این وابستگی است، تحمیل می کند، قبول می کند.

وقتی ببیند یک چیزی با این آمالی که دارد مخالف است اگر نکند، یک وقت به هم می خورد، این خاضع خواهد شد.

اگر انسان از این وابستگی وارسته شد، آزارد شد از این این دیگر آزاد است، این دیگر آزاد است، این دیگر از کسی نمی ترسد،همه قرت های عالم جمع بشوند این نمی ترسد، برای اینکه آخرش این است که من از بین نمی روم، دیگر بالاتر از این که نیست.

منبع:

امام خمینی(رحمت الله علیه)/صحیفه نور/ج 16/ص 296

به اندازه ترس از یک پاسبان!

آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) می فرمودند: در زمان پهلوی که تشکیل مجالس روضه خوانی وهمه ی اجتماعات دینی و مذهبی ممنوع بود، مردم در مسجد اجتماع کرده بودند وشخص بزرگواری در بالای منبر مشغول سخنرانی بود.

از قضا، پاسبانی از پنجره ی مسجد سری به مسجد کشید تا اوضاع مسجد را مشاهده کند، مردم همه وحشتناک به سوی او نگاه می گردند، در این حال آن آقا که بر بالای منبر بود،  فرمود: اگر به اندازه ی ترس از یک پاسبان، از خدا می ترسیدیم، کار ما امروز به اینجا نمی کشید!

منبع:

در محضربهجت/ج2/ص 49

عمر بر باد رفته ...

طی شد این عمر تو دانی به چه سان …. پوچ و بس تند، چنان باد دَمان

همه تقصیر من است ، اینکه خود می دانم

که نکردم فکری …

که تامل ننمودم…روزی …ساعتی یا آنی

که چه سان می گذرد عمر گران ؟

کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط

فارغ از نیک وبد ومرگ وحیات …

همه گفتند کنون تا بچه بگذارید بخندد شادان…

که پس از این دگرش ،

فرصت خندیدن نیست بایدش نالیدن …

من نپرسیدم هیچ …

که پس از این ز چه رو…

نتوان خندیدن

هیچ کس نیز نگفت: زندگی چیست؟ چرا می آئیم؟

بعد از این چند صباح به کجا باید رفت ؟

باکدامین توشه ،به سفر باید رفت؟

من نپرسیدم هیچ، هیچکس نیز نگفت.

نوجوانی سپری گشت به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات

بعد از آن…

ادامه »

قناعت چیست؟...

 

 

از حکیمی پرسیدند :( چه چیزی بهتر از طلاست؟)

در پاسخ گفت:(قناعت کردن)

قناعت کن ای نفس ،بر اندکی                  که سلطان و درویش بینی یکی

منبع:

موعظه خوبان /سید علی رضا ادیانی و حسین ترابی

حساب عشق...

 

عشقی که نه عشق جاودانی است                بازیچه شهوت جوانی است

عشق   آینه    بلند    نور     است                شهوت ز حساب عشق،دور است

 

منبع:

گلستان کشمیری/سید یلی اکبر صداقت-63

«سیر من الحق الی الخلق»...

 

 

غیر از کمین تازه ی نیرنگ نشمارید / رنگین کمان صلح را جز رنگ نشمارید

ما را خبر هایی است…پیش رو خطرهایی است / آن «خاطرات» پشت سر را «جنگ» نشمارید

سنگی برای رمی از آن تسبیح برگیرید / نام خدا را سنگ روی سنگ نشمارید

خود، حلقه دار است این زنجیره ی تکرار / تکرار ها را باز چون آونگ نشمارید

فرجام ما «سیر من الحق الی الخلق» است / برگشتن فواره ها را ننگ نشمارید…!

منبع:

مجموعه غزل حق السکوت/محمد مهدی سیار/ص20و21