هشدار جدی امام علی(ع) درباره مرگ و دنیای فانی

 امام علی علیه السلام فرمود: 

همانا انسان در دنیا تخته نشان تیرهای مرگ، و ثروتی است دستخوش تاراج مصیبت ها:

وَ قَالَ علی ( علیه السلام ) : إِنَّمَا الْمَرْءُ فِی الدُّنْیَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِیهِ الْمَنَایَا وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ وَ مَعَ کُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ وَ فِی کُلِّ أَکْلَةٍ غَصَصٌ وَ لَا یَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَی وَ لَا یَسْتَقْبِلُ یَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ فَمِنْ أَیْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ وَ هَذَا اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ یَرْفَعَا مِنْ شَیْ‌ءٍ شَرَفاً إِلَّا أَسْرَعَا الْکَرَّةَ فِی هَدْمِ مَا بَنَیَا وَ تَفْرِیقِ مَا جَمَعَا.

با هر جرعه نوشیدنی، گلو رفتنی، و در هر لقمه ای، گلوگیر شدنی است، و بنده نعمتی به دست نیاورد جز آن که نعمتی از دست بدهد، و روزی به عمرش افزوده نمی گردد جز با کم شدن روزی دیگر. پس ما یاران مرگیم، و جان های ما هدف نابودی ها، پس چگونه به ماندن جاودانه امیدوار باشیم. در حالی که گذشت شب و روز بنایی را بالا نبرده جز آن که آن را ویران کرده، و به اطراف پراکنده شود 

ارزش ها و آداب معاشرت با مردم


لِابْنِهِ الْحَسَنِ [عليه السلام] يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.
پسرم! چهار چيز از من يادگير (در خوبى ها )، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آن ها عمل مى كنى زيان نبيني:
الف ـ خوبى ها
1 ـ همانا ارزشمند ترين بى نيازى عقل است.
2 ـ و بزرگ ترين فقر بى خردى است.
3 ـ و ترسناك ترين تنهايى خود پسندى است.
4 ـ و گرامى ترين ارزش خانوادگى، اخلاق نيكوست.

ب ـ هشدار ها
1 ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهيز، چرا كه مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زيانت مى كند.
2 ـ از دوستى با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مى دارد.
3 ـ و از دوستى با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايى تو را مى فروشد.
4 ـ و از دوستى با دروغگو بپرهيز كه به سراب ماند: دور را به تو نزديك، و نزديك را دور مى نماياند.

برای خدا بیاموزید؟؟؟....

مَن تَعَلَّمَ العِلمَ و َعَمِلَ بِهِ و َعَلَّمَ لِلّهِ دُعِىَ فى مَلَكُوتِ السَّماواتِ عَظيما فَقيلَ: تَعَلَّمَ لِلّهِ و َعَمِلَ لِلّهِ و َعَلَّمَ لِلّهِ؛

هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها به بزرگى ياد شود و گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد.

منبع:

الذریعه الی حافظ الشریعه(شرح اصول کافی) ج1،ص56

نشانه های درونی در چهره افراد

قرآن کریم به عنوان آخرین و در عین حال کامل‌ترین برنامة الهی در گستره ارتباطات انسانی از ظرفیت دلالت‌های غیرلفظی (حالات و حرکات بدن) غافل نبوده؛ به طوریکه در جای جای آن به ترسیم ابعاد غیرکلامی انواع ارتباطات انسانی پرداخته و سبب تعمیق و تکمیل پیام مورد نظر شده است.

در چهره آنان نشانه‌های درونی وجود دارد که برای افراد فهمیده آشکار است

قرآن به اهمیت خواندن دلالت‌های چهره نیز اذعان دارد. چنان که در آیه سوره بقره ۲۷۳ می‌فرماید:در یاری رساندن به نیازمندان نباید ملاک عمل را صرفاً در خواست لفظی افراد قرارداد چرا که به دلیل حیا و شرم احتمال دارد افراد، نیاز خویش را بر زبان نیاورند؛ در اینجاست که خوانش ظاهر چهره افراد برای تشخیص نیازمندان اهمیت یافته و در نگاه قرآنی ناتوانی در این خوانش برابر با جهالت تلقی می‌شود: «للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لا یستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم لا یسئلون الناس الحافا و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم»

حق نیازمندانی است که در راه خدا [به سبب جنگ یا طلب دانش یا بیماری یا عوامل دیگر]در مضیقه و تنگنا افتاده اند [ و برای فراهم کردن هزینه زندگی]نمی توانند در زمین سفر کنند؛ فرد ناآگاه آنان را از شدت پارسایی وعفّتی که دارند توانگر و بی نیاز می‌پندارد. [توی رسول من!]آنان را از سیمایشان می‌شناسی آنان از مردم به اصرار چیزی نمیخواهند؛ و شمایی اهل ایمان! آنچه از مال [با ارزش و بی عیب]انفاق کنید، یقیناً خدا به آن داناست.) (بقره. ۲۷۳)

آنگونه که آیه اشاره می‌کند در چهره آنان نشانه‌های درونی وجود دارد که برای افراد فهمیده آشکار است چرا که فقر و گرسنگی چهره آنان را زرد و رنجور ساخته است. اینان کسانی هستند که هرگز به سان فقرای عادی از مردم چیزی نمی خواهند؛ یعنی اصولا از کسی گدایی نمی‌کنند،چه رسد که درخواست داشته باشند البته این احتمال نیز در معنای آیه وجود دارد که چنانچه درحال اضطرار شدید، مجبور به اظهار حال خود شوند، به شکل محترمانه‌ای درخواست خود را مطرح و اصرار نمی‌کنند (مکارم شیرازى و همکاران، ۱۳۷۵، ج. ۲، صفحه ۲۶۵-۲۶۶) و امیر المونین (ع) می‌فرمایند: دل‌های پاک بندگان مواضع نظر الهی است، هر کسی قلبش پاک باشد، خدا به قلب او نظر می‌کند.

علت نزول آيه نجوا و نسخ آن پس از مدتي كوتاه چه بود؟

«يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا نَجَيْتُمُ الرَّسولَ فَقَدِّمُوا بَينَ يَدَى نجْوَاشْ صدَقَةً ذَلِك خَيرٌ لَّكمْ وَ أَطهَرُ فَإِن لَّمْ تجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! هنگامى كه مى ‏خواهيد با رسول خدا نجوا كنيد (و سخنان درگوشى بگوييد)، قبل از آن صدقه‏ اى (در راه خدا) بدهيد اين براى شما بهتر و پاكيزه‏ تر است و اگر توانايى نداشته باشيد، خداوند غفور و رحيم است.
درباره سبب نزول اين آيه گفته شده كه گروهى از مردم مخصوصا از اغنيا مرتبا مزاحم پيامبر (ص) مى ‏شدند و با او نجوى مى ‏كردند، كارى كه مايه اندوه ديگران، و يا كسب امتياز بى دليلى براى اينان بود، بعلاوه موجب ضايع شدن وقت گرانبهاى پيامبر (ص) مى ‏شد، به همين دليل حكم فوق نازل گشت كه اگر مي خواهيد با پيامبر خدا(ص) سخن بگوييد، قبل از آن صدقه بدهيد و اين آزمونى بود براى آنها و نيز كمكى به مستمندان [ صدقه صرف ايشان مي شد] و وسيله مؤثرى براى كم شدن اين مزاحمت ها.
اكثر مفسران شيعه و اهل سنت نوشته اند تنها كسى كه به اين آيه عمل كرد امير مؤ منان على (عليه السلام ) بود چنانكه طبرسى در روايتى از خود حضرت نقل مى كند كه فرمود: «آية من كتاب الله لم يعمل بها احد قبلى ، و لا يعمل بها احد بعدى كان لى دينار فصرفته بعشرة دراهم فكنت اذا جئت الى النبى (صلى اللّه عليه و آله ) تصدقت بدرهم» آيه اى در قرآن است كه احدى قبل از من و بعد از من به آن عمل نكرده و نخواهد كرد، من يك دينار داشتم آنرا به ده درهم تبديل كردم و هر زمان مى خواستم با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نجوا كنم درهمى را صدقه مى دادم ).
همين مضمون از بسياري از علماي شيعه و اهل سنت نقل شده است .
فخر رازى نيز اين حديث را كه تنها كسى كه به آيه فوق عمل كرد على (عليه السلام ) بود از جمعى از محدثان از ابن عباس نقل كرده است .
در (در المنثور) نيز روايات متعددى در ذيل آيات فوق در همين معنى آمده است .
در تفسير روح البيان از (عبدالله فرزند عمر بن خطاب) نقل مى كند كه مى گفت : «كان لعلى (عليه السلام ) ثلاث ، لو كانت لى واحدة منهن كانت احب الى من حمر النعم : تزويجه فاطمه (عليه السلام )، و اعطائه الراية يوم خيبر، و آية النجوى» على (عليه السلام ) سه فضيلت داشت كه اگر يكى از آنها براى من حاصل مى شد بهتر بود از شتران سرخ موى نخست ازدواج با دختر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله )، فاطمه (سلام الله عليها)، و ديگر دادن پرچم به دستش در روز خيبر، و ديگر آيه نجوى . ثبوت اين فضيلت بزرگ براى على (عليه السلام ) در غالب كتب تفسير و حديث آمده و چنان مشهور و معروف است كه نيازى به شرح بيشتر نيست .
 اكثر علما معتقدند كه اين آيه با آيه ديگرى نسخ گرديده و آن آيه اين است:
«أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»آيا ترسيديد كه فقير شويد و از دادن صدقه قبل از نجوا خوددارى كرديد؟ اكنون كه اين كار را نكرديد و خداوند توبه شما را پذيرفت؛ نماز را بر پا داريد و زكات را ادا كنيد و خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد و [بدانيد كه‏] خداوند از آن چه انجام مى‏ دهيد، آگاه است.
درباره علت نسخ آيه نجوا بايد گفت همان طور كه لزوم صدقه دادن در نجوا منافعى در برداشت، طبعا جلوى منافع ديگرى را نيز مى ‏گرفت؛ زيرا شكى در اين نيست كه اعراض نمودن مسلمانان و اصحاب پيامبر (ص) در اثر همان حكم از تماس‏ها و گفت و گوهاى خصوصى با رسول خدا (ص)، آنان را از منافع و استفاده ‏هاى زيادى محروم مى‏ ساخت و به مصالح عمومى لطمه وارد مى‏ نمود. براى مقدم داشتن همان مصالح عمومى بر مصالح خصوصى و ترجيح دادن منافع عام بر منافع خاص فقرا، خداوند حكم وجوب اين صدقه را برداشت و حكم به پا داشتن نماز و پرداختن زكات و پيروى از رسول خدا (ص) را جايگزين آن ساخت.
نزول آيه نجوا و سپس نسخ آن فوايد و نتايج زيادى را در برداشت: از جمله اين كه نسخ اين حكم بهترين عامل تنبيه و بيدارى مسلمانان و مهم‏ترين وسيله اتمام حجت براى آنان بود؛ زيرا با صدور فرمان نسخ براى همه روشن گرديد كه تمام صحابه و ياران پيامبر (ص) مال دنيا را بر تماس و گفت و گو با پيامبرشان مقدم داشتند و از ياران وى كسى بر اين حكم عمل نكرد؛ مگر امير مؤمنان على بن ابى طالب (ع).
در عين حال اين حكم اين نكته را نيز مي رساند كه كسانى كه به خاطر پول و بذل مال، تماس‏ هاى خصوصى و ارتباطشان را با رسول خدا (ص) قطع مى‏ كنند، به مال و ثروت بيش‏تر از ملاقات خصوصى و ديدار رسول خدا (ص) اهميت و ارزش قائل هستند.
علت تشريع اين حكم با نسخ شدن آن معلوم و روشن گرديد، زيرا همان نسخ بود كه لطف و عنايت پروردگار را نسبت به بندگانش آشكار و عدم اهتمام مسلمانان را نسبت به مناجات با پيامبرشان برملا ساخت و با همين نسخ بود كه مقام و شخصيت امير مؤمنان (ع) در ميان ساير صحابه شناخته شد.


منبع:
[1].مجادله ،12
[2]. تعبير شتران سرخ موي در ميان عرب براى اشاره به گرانبهاترين اموال به كار برده مى شد، و آن را به صورت ضرب المثل به هنگام بيان بسيار نفيس  بودن چيزى ذكر مى كردند.
[3]. البيان في تفسير القرآن،  سيد ابو القاسم خوئى‏،موسسة احياء آثار الامام الخوئى‏، قم، بي تا، بي نا، ص: 372؛ تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران،1374، ج23،ص450-451
[4]. مجادله،13
[5].البيان في تفسير القرآن، ص: 372-377