موضوعات: "اخلاقی" یا "قدردانی"

نقطه


دقت کردی؟
گاهی… جای رحمت ميشويم زحمت
جای محرم ميشوم مجرم
جای ژست ميشويم زشت
جای يار ميشويم بار
جای قصه ميشويم غصه
جای زبان ميشويم زيان و….
پس زيادی به خودمان مغرور نباشيم چون با يک نقطه جابجا ميشويم
جمله ی پایانی :

 
دریا باشی یا گودالی كوچك از اب… فرقی نمیكند!!
زلال كه باشی اسمان در تو پیدا می شود…

منبع:

در یکشنبه سوم شهریور ۱۳۹۲ساعت 21:2

خدایا شکرت

 
روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای

آنها نگاه می‌کند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت

مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز

می‌کنند، و آنها را داخل جعبه می‌گذارند. مرد از فرشته‌ای پرسید، شما

چکار می‌کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت
 است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم. مرد کمی
‌ جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت
می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.مرد پرسید:

شماها چکار می‌کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا
بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان
می‌فرستیم.مرد کمی‌جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بی کار نشسته است مرد با تعجب
 از فرشته پرسید: شما چرا بی کارید؟فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است.

مردمی‌که دعاهایشان
 مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی‌جواب
می‌دهند. مرد از فرشته پرسید: تند؟
 فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویندمردم چگونه می‌توانند جواب بفرس

منبع:

دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 15:54

من چادرم را دوست دارم

من کودکم ولی حجابم را دوست دارم،
چرا که هرگاه می‌ایستم و آن را با افتخار به سر می‌کنم،
به یاد هزاران شهیدی می‌افتم که بر خاک افتادند
تا دختران و زنان ایران زمین با وقار بایستند!

منبع:

یکشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 19:32

نگرانی برای سلامتی آقا


حاج آقای صدیقی در مراسم آیت الله بهجت نقل کردند که چقدر آقا برای سلامتی آیت الله خامنه ای نذر میکردند و گوسفند نذر می کردند و کارهایی انجام می دادند. خوب این باز نشانه شدت علاقه بود به آقا. بعد چیزی که نقل کردند این که شش ماه قبل از فوت آیت الله بهجت ایشان فرموده بودند که: “آقا را بگویید بیایند اینجا با ایشان کار دارم".

آقا را خواسته بودند و آیت الله خامنه ای آمده بودن این جا قم . صحبت هایی با هم داشتند از جمله آیت الله بهجت فرموده بودند: “خطری به سمت شما دارد می آید و من این خطر را احساس می کنم و من آن چه باید برای شما انجام بدهم ، برای سلامتی شما انجام داده ام.
و فرموده بودند: “خودتان هم هر کاری می توانید انجام بدهید “.

البته کاملش را حاج آقای صدیقی روی منبر نگفتند.
ولی بعدها یکی از دفتری های آیت الله بهجت که اطلاع داشتند و کامل تر گفتند.
گفتند چند روزی گذشت و باز دوباره حضرت آیت الله بهجت گفتند که: “آیت الله خامنه ای را بگویید یک نفر بفرستند من با ایشان کار دارم". حاج آقا محمدی گلپایگانی را آیت الله خامنه ای فرستادند پیش آیت الله بهجت.

آیت الله بهجت دومرتبه تأکید کردند: “که من برای سلامتی شما هرکاری می توانستم انجام دادم. خودتان هم یک کاری انجام بدهید". برای بار دوم بعد از چند روز این تأکید را آیت الله بهجت داشتند که به واسطه آقای محمدی گلپایگانی به آقا خبرش رسید و خود آیت الله خامنه ای هم هرکاری باید انجام بدهند انجام داده بودند.

آقا زاده آیت الله بهجت نیز می گفت که یک موقعی آیت الله خامنه‌ای تشریف آوردند قم، بعد آیت الله بهجت فرمودند: “همه از اطاق بروند بیرون. حالا هر کس می آمد ملاقات آیت الله بهجت، پسر آقا و بعضی های دیگر هم حضور داشتند.

بعد می گفت: یک موقعی آیت الله خامنه‌ای که آمدند، آیت الله بهجت فرمودند: ” هیچ کسی نماند، همه بروند بیرون من با آقا حرف خصوصی دارم” و بعد تا مدتی با هم بودند و به طور خصوصی و ما همه رفته بودیم بیرون از اطاق، این قدر با هم صمیمی بودند.

بهتر از ایشان نداریم

آیت الله صدیقی امام جمعه موقت شهر تهران سه شنبه ۲۸/۲/۸۹ در مراسم ایام شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها که در بیت رهبری با حضور آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله برگزار می شد پس بیان از فضایل صدیقه کبری و مناقب آن حضرت خطاب به مقام معظم رهبری فرمودند:

“آقا جان؛شما دستور فرمودید از شما چیزی نگم،اما اینها که آمده اند اینجا همه عاشقند مگر می شود چیزی نگفت.”

آیت الله صدیقی پس از بیان چند جمله با همین مضامین،به نقل چند جمله از آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه پرداختند:

“از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم رهبری چیست؟

آقای بهجت فرمودند:”بهتر از ایشان نداریم.”

“همچنین آقای بهجت به خود بنده عرضه داشتند که در دیداری که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتم از ایشان راجع به آقای خامنه ای سوال کردم و
حضرت پاسخ دادند: ” آقای خامنه ای از ماست.

 

گوش‌تان به دهان رهبر باشد

 قائد اسوه : رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران آیت الله معظم جناب خامنه ای کبیر- متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف قائد، ولی، وفیّ،ورائد، سائس، حفی، مصداق بارز، (نرفع درجات من نشاء می باشد.) عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه ی زمان را همواره از حقیقة الحقائق مسئلت دارم و امیدوارم دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.

علامه عظيم‌الشأن حضرت آيت‌الله حسن‌زاده آملي، جلوي حضرت آقا دو زانو نشسته و ايشان را مولا خطاب مي‌كنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه مي‌فرمايند اين كار را نكنيد. علامه حسن‌زاده مي‌فرمايند: اگر يك مكروه از شما سراغ داشتم اين كار را نمي‌كردم.

ايشان در جاي ديگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ايشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. ا

رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید، عالمی،‌ رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگ‌مرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیت‌ا… معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار. سینه ی خود را شکافتم، به هر جای آسمان رفتم این سید (خامنه ای) را دیدم. باید قنبر حضرت خامنه ای کبیر بود.
منبع:

نشریه پرتو سخن 16/06/90

ماند تا در راه خدا قربانی شود

سیدعبدالله حسینی زاده نوشهر و بزرگ‌شده نظرآباد کرج بود. پدر و مادری کشاورز داشت و زندگی‌شان کم و زیاد با خوشی و سادگی می‌گذشت تا اینکه غیرتش او را رهسپار راهی بی‌بازگشت کرد.

سیدعبدالله حسینی زاده نوشهر و بزرگ‌شده نظرآباد کرج بود. پدر و مادری کشاورز داشت و زندگی‌شان کم و زیاد با خوشی و سادگی می‌گذشت تا اینکه غیرتش او را رهسپار راهی بی‌بازگشت کرد. شهید حسینی در کودکی بارها و بارها تا آستانه مرگ پیش رفته بود اما خدا می‌خواست او را به هنگام روز واقعه و میدانداری در جبهه‌های جنگ نگه دارد. سید ماند تا با شهادت از دنیا برود. شهید عبدالله حسینی متولد سال 46 بود و سال 66 نیز به شهادت رسید. در نبود پدر و مادرش که حالا چند سالی می‌شود هر دو به فرزند شهیدشان پیوسته‌اند، از عروس خانواده حسینی‌ها خواستیم تا مختصری از زندگی شهید حسینی را برایمان بازگو کند. در روایت زیر داستان زندگی شهید حسینی را از زبان همسر برادرش پیش رو دارید.
 تلاطم زندگی و مرگ
وقتی من وارد خانواده حسینی‌ها شدم، سیدعبدالله تنها چهار سال داشت. متولد اول بهمن‌ماه سال 1346 بود. خدا را شکر خانواده شهید بسیار مؤمن و مذهبی بودند و من از حضور در جمع این خانواده احساس خوبی داشتم. خوب یادم هست شهید شش سال بیشتر نداشت. وقتی می‌شنید کسی قسم می‌خورد می‌گفت قسم نخورید خدا خیلی بزرگ است. عبدالله مهربان و دوست‌داشتنی بود. از همان کودکی به همت مادر مرحومش قرآن یاد گرفت و مادرشان حتی برای او مربی خصوصی قرآن هم گرفت. همین قرابت با کلام الهی باعث شد نوجوانی مؤدب و متین بار بیاید. ادب و متانتش باعث می‌شد همه دوستش داشته باشند. یک جوان مذهبی و مؤمن و با اخلاق که در کنار فعالیت‌های قرآنی، کار هم می‌کرد و چون به امور فنی بسیار علاقه داشت، از سن کم رفت مکانیکی یاد گرفت و آنقدر تبحر پیدا کرد که موتور خودرو را باز می‌کرد و می‌بست.  نمی‌دانم خدا برای عبدالله چه رقم زده بود. او بارها و بارها در تلاطم زندگی و مرگ قرار گرفت. یک بار به شدت تصادف کرد. بار دیگر در دریا تا آستانگی غرق شدن پیش رفت. یک بار هم نزدیک بود که تریلی ایشان را زیر بگیرد اما همه آن اتفاقات به خیر گذشت. گویی ماند تا در راه خدا قربانی شود. کمی که بزرگ‌تر شده بود به مادرش گفته بود مادر جان من باید بمانم تا شهید شوم. زمان جنگ ایران و عراق به خدمت سربازی رفت تا آنچه در توان دارد برای نظام هزینه کند. قد بلند و رشیدی داشت و تکاور ارتش شد.
 تکاور میدان
من گاهی که نامه‌های شهید از جبهه را مرور می‌کنم، می‌بینم سراسر عشق است و دلدادگی به خدا. همه نامه‌هایش با این عنوان آغاز می‌شد: به نام الله یگانه پاسدار حرمت خون شهیدان، . . . . . هر بار هم که خودش به مرخصی می‌آمد از حال و احوال و شرایط منطقه و جبهه می‌گفت. همه آن خاطرات را با شور و شادی تعریف می‌کرد. سعی می‌کرد فقط از خاطرات خوب و شیرین روزهای جبهه و جهاد برایمان صحبت کند تا از جنگ چیزهای خوب در یادمان بماند. شعری به این مضمون می‌خواند: در روز جنگ فاتح میدان تکاور است… نور دو چشم ملت ایران تکاور است…
 مادر بگذر از من
مادرشوهرم مثل هر مادر دیگری از رفتن فرزندش به جنگ نگران بود. اما سیدعبدالله به شوخی می‌گفت: ننه‌جان چقدر به من شیر دادی بروم سر کوچه بخرم و بیاورم. می‌گفت ننه ببین شکلات را چطور می‌پیچند. یک روز هم من را اینطور برایت خواهند آورد. مادرش می‌گفت نگو دلم می‌لرزد، ناراحت می‌شوم. سید می‌گفت: مامان ما باید برویم و باید بگذری از من. این همه پسر را بزرگ کردی برای چه؟ روز آخر را خوب به خاطر دارم بسیار زیبا و رعنا شده بود. آن روز گفت شما را به خدا می‌سپارم و می‌روم. در آخرین مأموریت به دوستش نامه‌ای داده بود که عازم مأموریت هستم و نمی‌دانم باز می‌گردم یا نه؟
  خبر آمد خبری در راه است
سیدعبدالله در تاریخ ششم مرداد ماه 1366 در عملیات نصر 4 منطقه میمک به شهادت رسید. پیکرش را بعد از دو هفته به خانه آوردند. ابتدا پیکرش در منطقه مورد محاصره عراقی‌ها قرار داشت که همرزمانش شبانه با بستن طناب به کمرش آرام آرام او را از منطقه مورد نظر به سمت نیروهای خودی می‌کشند و اینگونه پیکرش به آغوش خانواده بازگشت. شهادتش تقریباً مصادف شده بود با واقعه کشتار حجاج ایرانی در خانه خدا. یکی از همرزمانش به در خانه ما آمد و خبر شهادتش را به شوهرم داد. ساعت 8 شب بود. همسرم چیزی به مادرش نگفت. فردا صبح بعد از اطمینان از شهادت ایشان، مادرش را در جریان قرار داد. بعد از شهادت سید وصیتنامه‌اش را پیدا نکردیم. اما همیشه می‌گفت: به عشق خدا، پیامبر و دفاع از اسلام می‌خواهم بروم. از مادرم می‌خواهم من را حلال کند. (13سال بیشتر نداشت که پدرش به رحمت خدا رفت)‌همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید تا این انقلاب به دست صاحب اصلی‌اش برسد.

منبع:

* روزنامه جوان / صغری خیل فرهنگ

معنی عبارت «لا إله إلّا اللّه» چیست؟

«لا إله إلّا اللّه» یعنی همه روز خود را به پاکی سر بردن و شب خود را به پاکی و طهارت و عبادت به روز آوردن؛ یعنی در مقابل حوادثی که بر مسلمانان می‌رود بی‌تفاوت نماند، یعنی حلّ مشکلات عباد خدا برای رضای خدا

«لا إله إلّا اللّه» یعنی پایان دادن حکومت هوای نفس در وجود؛ یعنی پاک کردن تمام رذایل اخلاقی از صفحه نفس؛ یعنی آراسته شدن به حسنات اخلاقی، یعنی خلوص و پاکی؛ یعنی بصیرت و بینایی؛ یعنی هم چون انبیا با تمام طاغوت‌ها تا ریشه کن کردن آنان مبارزه کردن؛ یعنی ریشه تمام گناهان را از سرزمین وجود خویش درآوردن و به جای آن نهال عمل صالح کاشتن.
 
«لا إله إلّا اللّه» یعنی از تمام مکتب‌ها بریدن و به مکتب انبیا و امامان (ع)پیوستن؛ یعنی فهم قرآن و عمل به تمام دستورها و قوانین الهی؛ یعنی آراسته شدن به صلاح و سداد و عفّت و تقوا.
 
«لا إله إلّا اللّه» یعنی همه روز خود را به پاکی سر بردن و شب خود را به پاکی و طهارت و عبادت به روز آوردن؛ یعنی در مقابل حوادثی که بر مسلمانان می‌رود بی‌تفاوت نماند، یعنی حلّ مشکلات عباد خدا برای رضای خدا.
 
این همه ثواب، فقط به گفتار تنهای زبان نیست و ارجحیّت آن بر آسمان‌های هفتگانه و زمین در گفتن تنهای آن خلاصه نمی‌شود، بلکه این ارجحیّت در تجلّی حقیقت «لا إله إلّا اللّه» در هستی و عمل و اخلاق انسان است.
 
پیامبر اکرم (ص) فرمودند :هر کس در ماه رجب، هزار مرتبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بگوید، خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، و هزار شهر در بهشت بنا می کند.
 
منبع:

وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۸۴
 

امام مجتبی(ع) ضامن اجابت دعای بندگان

امام حسن علیه السلام فرمودند: مؤمنى که از قسمت خود ناخشنود باشد و وضعیت خود را ناچیز شمارد در حالى که حاکم او خداوند است، چگونه مى تواند خود را مؤمن بداند! من برای کسی که در قلب خود چیزی به جز رضایت خدا راه ندهد، ضمانت می کنم که دعایش اجابت شود.

الإمامُ الحسنُ علیه السلام: کَیْفَ یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً وَ هُوَ یَسْخَطُ قِسْمَهُ وَ یُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ وَ الْحَاکِمُ عَلَیْهِ اللَّهُ وَ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ فَیُسْتَجَابَ لَهُ.

امام حسن علیه السلام فرمودند: مؤمنى که از قسمت خود ناخشنود باشد و وضعیت خود را ناچیز شمارد در حالى که حاکم او خداوند است، چگونه مى تواند خود را مؤمن بداند! من برای کسی که در قلب خود  چیزی به جز رضایت خدا راه ندهد، ضمانت می کنم که دعایش اجابت شود.

منبع:

بحار الأنوار : 43/351

چه کنم تا در زندگی زمین نخورم

همه ما در زندگیمان بارها شکست خورده ایم. برخی دوباره کمر راست کرده ایم و به راهمان ادامه داده ایم و بسیاری دیگر برای همیشه مأیوس و نا امید شده ایم.

حجت الاسلام والمسلمین انصاریان، گاهی انسان در پی راه حلی می گردد که هنگام شکست و زمین گیر شدن بتواند دوباره برخیزد و به راه خود ادامه دهد و شکست خود را جبران نماید. اما شاید از آن مهمتر این سوال است که چه کنم که اصلاً در زندگی شکست نخورم؟
پاسخ را با یک مثال ساده بیان خواهم کرد. تصور کن در اتوبوس ایستاده ای. با هر ترمزی که راننده محترم می گیرد همه کسانی که مثل تو ایستاده اند به جلو پرتاب می شوند. در این شرایط اگر کسی دستش را به دستگیره ای نگرفته باشد حتما به زمین خواهند خورد. حتی گاهی با وجود اینکه دستگیره را گرفته اند ممکن است به خاطر شدت حرکت اتوبوس دستگیره از دستشان رها شود و زمین بخورند.زندگی هم مثل همین اتوبوس در حال حرکت است. پستی و بلندی مسیر ممکن است انسان را زمین بزند در این شرایط انسان باید به دستگیره محکمی چنگ بزند تا خودش را حفظ کند.

آن دستگیره چیست؟

تنها دستگیره ای که میتوان به آن اعتماد کرد خداست. انسان باید به خدا ایمان و اعتماد داشته باشد و تنها راهی را برود که او فرمان داده است. این راه, راه امن است.

لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ

در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
بله. پروردگار انسان که خیر و صلاح او را می خواهد هر گز کسانی را که به او تمسک کنند گمراه نمیکند.

وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ

كسى كه روى خود را تسليم خدا كند در حالى كه نيكوكار باشد، به دستگيره محكمى چنگ زده (و به تكيه گاه مطمئنى تكيه كرده است)؛ و عاقبت همه كارها به سوى خداست.

منبع:

(22لقمان)

(بقره 256)

دختران بهترین فرزندان شما هستند

امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: «خداوندا این بچه ها را یاور من قراربده و کاری کن که اینها دورمن بگردند و زینتم باشند و تنهایم نگذارند»

فرزند، زینت و نورچشم والدین نگاه به فرزند تنها نگاه دنیوی نیست، فرزند صالح هم به درد دنیا می خورد هم آخرت. فرزند در دنیا و آخرت نورچشم است. در دنیا یار و یاور پدرومادر است. نگاه مهربانانه فرزند به چهره پدر و مادر به اندازه عبادت ارزش دارد. او یاد گرفته است به آنها نباید اف بگوید و می داند والدین چه شأن ومنزلت بالا و خطیری دارند و اگر سعادت و خوشبختی می خواهد نباید نسبت به والدینش حتی ابراز ناراحتی درونی کند. داشتن چنین فرزندی برای پدر و مادر سعادت دنیوی است.

درصحیفه سجادیه دعاهای زیادی درباره فرزند وجود دارد و یاد می دهد نگاهمان به فرزند چگونه باشد. امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: «خداوندا این بچه ها را یاور من قراربده و کاری کن که اینها دورمن بگردند و زینتم باشند و تنهایم نگذارند» اما شاید در گذشته وقتی صحبت از یاوری فرزندان در حق والدین میشد، همه به یاد فرزند پسر می افتادند در حالی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: «دختران، فرزندان خوب و نیکویی هستند. زیرا آنها مایه خوشی و انس هستند و از شما پرستاری می کنند» و همان حضرت در فرمایشی دیگر، به اصطلاح کار را تمام میکنند و میفرمایند: «بهترین فرزندان شما دختران هستند»

منبع:

(مکارم الأخلاق ج 1 ص 473)

(المستدرک‏ج 15 ص 115)

آرام کردن زلزله به دست امیر‏المؤمنین(علیه السلام)

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الرَّازِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ رَوْحِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ رَفَعَهُ عَنْ فَاطِمَةَ ع قَالَتْ: أَصَابَ النَّاسَ زَلْزَلَةٌ عَلَى عَهْدِ أَبِی بَکْرٍ فَفَزِعَ النَّاسُ إِلَى أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ فَوَجَدُوهُمَا قَدْ خَرَجَا فَزِعَیْنِ إِلَى عَلِیٍّ ع فَتَبِعَهُمَا النَّاسُ إِلَى أَنِ انْتَهَوْا إِلَى بَابِ عَلِیٍّ ع فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ عَلِیٌّ ع غَیْرَ مُکْتَرِثٍ لِمَا هُمْ فِیهِ فَمَضَى وَ اتَّبَعَهُ النَّاسُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى تَلْعَةٍ فَقَعَدَ عَلَیْهَا وَ قَعَدُوا حَوْلَهُ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ إِلَى حِیطَانِ الْمَدِینَةِ تَرْتَجُّ جَائِیَةً وَ ذَاهِبَةً فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ ع کَأَنَّکُمْ قَدْ هَالَکُمْ مَا تَرَوْنَ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا یَهُولُنَا وَ لَمْ نَرَ مِثْلَهَا قَطُّ قَالَتْ فَحَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ ضَرَبَ الْأَرْضَ بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ مَا لَکِ اسْکُنِی فَسَکَنَتْ فَعَجِبُوا مِنْ ذَلِکَ أَکْثَرَ مِنْ تَعَجُّبِهِمْ أَوَّلًا حَیْثُ خَرَجَ إِلَیْهِمْ قَالَ لَهُمْ فَإِنَّکُمْ قَدْ عَجِبْتُمْ مِنْ صَنْعَتِی قَالُوا نَعَمْ قَالَ أَنَا الرَّجُلُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها فَأَنَا الْإِنْسَانُ الَّذِی یَقُولُ لَهَا مَا لَکِ یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها إِیَّایَ تُحَدِّثُ

زلزله‌ای در عهد ابوبکر آمد و مردم فزع‌کنان نزد ابوبکر و عمر آمدند، دیدند آن دو نیز با فزع و جزع محضر حضرت على(علیه السلام) آمدند، مردم نیز خود را به درِ منزل حضرت على(علیه السلام) رساندند.
، امام صادق(ع) در تعریف مقولۀ معجزه می‎‌فرمایند: «و المعجزه علامهٌ لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب؛ «معجزه» نشانه‎‎‌ای از خداوند است که آن را جز به پیامبران، رسولان و حجت‌های خود نمی‎‌دهد تا به وسیلۀ آن، راستگویی (مدّعیان ارتباط با خدا) از دروغگویی (مدّعیان دروغین) شناخته شود.

حال بیاییم کمی در این افعال امامان معصوم(علیه السلام) تأمل کنیم، چرا معجزه؟ چرا اهل‎‌بیت(علیه السلام) اینقدر سعی در هدایت ما انسان‌ها داشته و دارند؟ چرا عده‎ای در قبال معجزات اهل‎‌بیت(علیه السلام) مقاومت می‎‌کردند و ایمان نمی‎آوردند و در مقابل، عده‎ای به اشاره‎ای ایمان می‎‌آورند و تسلیم امر خدا می‎‌شوند؟ آیا معجزۀ آن بزرگواران منحصر به زمان حیات ظاهری آنان بوده است؟ آیا اکنون در زندگی‌هایمان اثر معجزات اهل‎‌بیت(علیه السلام) را حس ‎نکردیم؟

چقدر زیباست که این امر از ابتدای ورود این انوار به دنیا، در لحظه به لحظۀ زندگی‌هایمان دیده شده و این محبت الهی، خود یک معجزه است، حال بیاییم در قبال این محبت خداوند، رفتاری شایسته از خودمان نشان دهیم که شاید پایین درجۀ آن، «توجه و دقیق شدن» در معجزات آن بزرگواران است، به راستی که به صرف توجه به فعل اهل‌بیت(علیه السلام)، بسیاری از معضلات از آدمی رفع و بسیار به معرفت آدمی افزوده می‎‌شود، چراکه با این کار خودمان و ذهنمان را در فضای نور قرار می‎‌دهیم و این نور اثر خود را به شیوه‎های مختلف در ابعاد درونی و برونی افراد می‌‎گذارد.

در ادامه به معجزه‌ای از امیرالمومنین(علیه السلام) اشاره می‌کنیم:

در عهد ابوبکر زلزله‌اى آمد و مردم فزع‌کنان و با شیون نزد ابوبکر و عمر آمدند، دیدند آن دو نیز با فزع و جزع به محضر على(علیه السلام) آمده‌اند، مردم نیز خود را به درِ منزل حضرت على(علیه السلام) رساندند، على(علیه السلام) از منزل خارج شد و به طرف مردم آمد، در حالیکه از آنچه مردم به خاطرش وحشت زده و محزون بودند، اندوهى نداشت و غمگین نبود. امام(علیه السلام) حرکت کرد و مردم هم به دنبال حضرت به راه افتادند، حضرت رفت تا به تپّه‌اى رسید و بر بالاى آن نشست و مردم، اطراف تپّه قرار و آرام گرفته و چشم به دیوارهاى شهر دوخته و وحشت‌زده مى‌دیدند که دیوارها مى‌جنبند و در حال رفتن و آمدن هستند.

حضرت به آنها فرمود: گویا از آنچه مى‌بینید به هول و وحشت افتادید؟ عرضه کردند: چگونه هول و وحشت نداشته باشیم و حال آنکه هرگز مثل این صحنه را ندیده‌ایم. حضرت فاطمه(سلام الله) می‌فرماید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) دو لب مبارک را حرکت داده و سپس دست بر زمین زده و فرمود: تو را چه مى‌شود آرام باش. زمین آرام گرفت، مردم بیش از آن وقتى که حضرت از منزل خارج شد و به طرفشان آمد در شگفت شدند، امام(علیه السلام) به آنها فرمود: از این عمل و حرکت من تعجّب کردید؟ عرض کردند: بله.

حضرت فرمودند: من کسى هستم که خداوند متعال در قرآن راجع به او فرموده است: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»، هنگامى که زمین به سخت‌ترین زلزله خود به لرزه در آید و بارهاى سنگین اسرار درون خویش همه را از دل خاک بیرون ریزد، در آن روز انسان گوید: زمین را چه مى‌شود؟ من همان کسی هستم که به زمین مى‌گوید: تو را چه مى‌شود. «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»، در آن روز زمین، مردم را به حوادث بزرگ خویش آگاه می‌کند. منظور از «اخبارها» من هستم که زمین از من خبر می‌دهد.

منبع:

. (علل‌الشرائع: ج2/ ص556/ ح8)

(بحارالانوار، ج11، ص71)

اهل علم، الگوی مردم اند

ما باید کاری کنیم که مردم به اسلام و دین گرایش پیدا کنند و حتی کفار هم مسلمان شوند، و یا مسلمانانی که ضعیف اند، قوی بشوند. مخصوصا اهل علم، باید کاری کنند که مردم به دینشان قرص شوند. اگر اهل علم، کاری کند که مردم به دین شان شل شوند، پیش خدا مسئول اند. وقتی ما طلبه بودیم، یک روز آیت الله بروجردی در کلاس درس مارا نصیحت کردند و گفتند که:« آقایان! عوام، دلیلی بر عقایدشان ندارند، جز اعمال ما. اگر ببینند ما خوب هستیم، به دین شان قرص می شوند و بالعکس. کاری نکنید که مردم از دینشان برگردند.»

منبع:

طریق دوست مجموعه رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی احمد مجتهدی تهرانی /علی اکبری مزد آبادی/30ص

 

 

زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین (ع) بالا‌تر است

 

زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌ خواهید و می‌گویید: «أأدخل یا حجة الله :‌ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحوّلی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالا‌تر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

منبع:

( منبع: كتاب برگي از دفتر آفتاب فرازی از فرمایشات آیت ا… بهجت -ره )

اِدْفَعُوا الْبَلَاءَ بِالدُّعَاءِ

و من کلام رسول الله صل الله علیه و آله : اِدْفَعُوا الْبَلَاءَ بِالدُّعَاءِ .

یکی از خاصیت های دعا ، دفع بلا است. البته دعا خواص متعدّدی دارد، بعضی هم از دفع بلا مهم تر است؛ رابطه قلبی بین ما و خدای متعال با دعا حاصل می شود. لذا ملاحظه می کنید که در کلمات ائمه علیهم السلام دعا جایگاه خاصی دارد . گاهی معارف دین را به وسیله دعا بیان می کردند. این دعاهای صحیفه سجادیه که شامل و حامل رقیق ترین، دقیق ترین و عمیق ترین معارف الهی و اسلامی است و انسان در کمتر حدیثی و بیانی از ائمه علیهم السلام این معارف را پیدا می کند. همین معارف را در زبان دعا بیان کردند. … لذا ، هم به خاطر ارتباط با خدا -که اصل قضیه این است-، هم به خاطر معارفی که در دعا هست و هم به خاطر دفع بلاء دعا کنید و از خدای متعال بخواهید که خدای متعال بلا ها را دفع کند و خدای متعال با دعا بلا را دفع می کند . … حتی اجل را عقب می اندازد . بنابراین همیشه دعا کنید، به خصوص در مواقعی که وعده استجابت داده شده، مثل بعضی از ایام یا لیالی متبرک، یا مثل نیمه های شب و سحر؛ که وقت مناجات و خلوت با خداست، یا هر وقتی که حالی پیدا کردید، همان لحظه از فرصت استفاده کنید (و خواسته تان را از خدا بخواهید) که این دعا مستجاب خواهد شد.

منبع:

شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا… امام خامنه ای (مدظله العالی) (24/ 11/ 1391 )

« بايدها » و « نبايد » هاي انتخابات در كلام امام خميني (ره )

بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (ره ) همواره در پيامها و سخنراني ها در برابر نظام سلطنتي بر حكومتي تاكيد داشت كه بر احكام اسلام و راي مردم بنيان گذارده شده باشد.
اصطلاح « جمهوري اسلامي » را امام ابتدا در پاريس در توصيف نظام مطلوب و مورد نظر خود به كار برد. « جمهوريت » مورد نظر به همان معناي رايج يعني مردمي بودن حكومت است . ايشان در پاسخ به سوال خبرنگاري مبني بر چيستي حكومت در جمهوري اسلامي در تاريخ ۲۰ مهر ۵۷ مي فرمايد : « رژيم اسلامي و جمهوري اسلامي يك رژيمي است متكي بر آراي عمومي و رفراندوم عمومي » . (۱ )
بنابراين « جمهوريت » نظام به پذيرش حق مردم در انتخاب نوع نظام سياسي و حاكمان اشاره داشته و شكل و قالب حكومت مورد نظر امام را تشكيل مي دهد و در اين نظام مردم به عنوان يكي از اركان مشروعيت نظام سياسي جمهوري اسلامي تلقي مي شوند به گونه اي كه نظر و راي مردم فقط در مراحل اوليه تاسيس نظام شرط نبود بلكه جمهوري اسلامي به حضور دائمي و نظارت هميشگي آنها بر مسئولين مقيد مي باشد.
البته در كنار آن « اسلاميت » هم ركن مهم ديگر نظام مورد نظر امام است كه بارها بر آن تاكيد نمودند. و در واقع اين ركن است كه جمهوري اسلامي را از دموكراسي هاي غربي جدا مي سازد. اسلام محتوا و ماهيت اصلي اين نظام را تشكيل داده و ضوابط و احكام و مقررات اسلامي مبناي اصلي سياستها و قوانين آن محسوب مي شوند.
يكي از مهمترين ابزارهاي مشاركت سياسي مردم و تحقق نظام « جمهوري اسلامي » عرصه انتخابات مختلف مي باشد كه اگر با دورانديشي و اتخاذ تدابير و مقدمات آن از سوي مسئولان و ساير دست اندركاران عملي شود مي تواند « جمهوري اسلامي » را در برابر تمامي توطئه ها بيمه نموده و از آسيبها و خطرات داخلي و خارجي مصون دارد.
در اينجا به برخي بايدها و نبايدها در عرصه انتخابات كه در ديدگاه و انديشه هاي معمار كبير جمهوري اسلامي حضرت امام خميني (ره ) به آنها پرداخته شده است مي پردازيم .
اهميت انتخابات و نقش مردم
انتخابات تجلي حضور و مشاركت سياسي مردم و عرصه تحقق اراده ملت براي تعيين سرنوشت خويش است از اينرو انتخابات داراي اهميت و جايگاه بلندي است و مردم نقش بزرگي در ايفاي اين رسالت و تكليف بزرگي بر دوش خواهند داشت .
امام خميني (ره ) درباره اهميت حضور و شركت مردم در انتخابات مي فرمايند : « اين وظيفه اي است الهي وظيفه اي است ملي وظيفه اي است انساني وظيفه اي است كه ما بايد به آن عمل بكنيم همه مان بايد در انتخابات شركت بكنيم . » (۲ )
با توجه به اين اهميت و نقش حضور مردم در صحنه انتخابات است كه بايد همت و تلاش تمامي مسئولان دست اندركاران كانديداها و رسانه ها به اين امر معطوف شود كه با اقدامات سنجيده و تدابير لازم و فضاسازي مناسب زمينه هاي حضور حداكثري مردم در انتخابات را فراهم ساخته تا موجب اميد بيشتر دوستداران و نااميدي و شكست دشمنان اسلام را فراهم نمايند.
پرهيز از تخريب
انتخابات در نظام اسلامي داراي شرايط و آداب خاص خود مي باشد به گونه اي كه كانديداها و طرفداران آنان نبايد از هر شيوه اي براي موفقيت و دستيابي به اهداف خود استفاده كنند چرا كه پذيرش مسئوليتها در نظام اسلامي قبول رسالتي الهي و ملي براي تحقق آرمانهاي اسلامي و خدمت به مردم است . بنابراين چارچوبها و ضوابط ديني اخلاقي اجتماعي و فرهنگي بايد مورد توجه قرار گيرد و به هيچ عنوان نبايد شخصيت حيثيت و آبروي افراد دستخوش تمايلات و خواسته ها و اغراض دنيايي ديگران قرار گيرد.
متاسفانه انتخابات در نظام اسلامي به سمت ناخوشايند و نامطلوبي پيش مي رود و برخي افراد از هر شيوه اي ناپسند و غيراخلاقي براي تخريب رقيب و بيرون راندن او از صحنه انتخابات استفاده مي نمايند.
امام خميني (ره ) خطاب به كانديداها و طرفداران آنان بيان مي دارند : « از آقايان كانديداها و دوستان آنان انتظار دارم كه اخلاق اسلامي ـ انساني را در تبليغ براي كانديداي خود مراعات و از هرگونه انتقاد از طرف مقابل كه موجب اختلاف و هتك حرمت باشد خودداري نمايند . » (۳ )
معلوم نيست چرا عده اي براي رسيدن به پست و مقام و باصطلاح خدمت به مردم ! اينگونه بي مبالاتي نموده و حاضر مي شوند هرگونه اتهام تهمت و ناسزا را به ديگران ببندند. « حيثيت و آبروي مومن در اسلام از بالاترين و والاترين مقام برخوردار است و هتك مومن چه رسد به مومن عالم از بزرگترين گناهان است و موجب سلب عدالت است » (۴ )
زيبنده نظام اسلامي نيست كه كانديداها و طرفداران آنان در شيوه هاي تبليغاتي خود از هر روش و شيوه اي همچون كشورهاي غربي براي تخريب چهره ها استفاده نموده تا از اين طريق براي خود چهره اي بسازند. چه بسا اين روش در آينده گريبان اين افراد را نيز بگيرد.
امام خميني (ره ) در بيانات خود درباره تبليغات انتخاباتي به نكته مهم و اساسي اشاره كرده و از هرگونه روشي كه با شئون اسلام منافات داشته برحذر داشتند; « نصيحتي است از پدري پير به تمامي نامزدهاي مجلس شوراي اسلامي كه سعي كنند تبليغات انتخاباتي شما در چارچوب تعاليم و اخلاق عاليه اسلام انجام شود و از كارهايي كه با شئون اسلام منافات دارد جلوگيري گردد. بايد توجه داشت كه هدف از انتخابات در نهايت حفظ اسلام است . اگر در انتخابات حريم مسائل اسلام رعايت نشود چگونه منتخب حافظ اسلام مي شود. بايد سعي شود تا خداي ناكرده به كسي توهين نگردد . » (۵ )
اگر واقعا هدف از پذيرش مسئوليت در نظام اسلامي حفظ اسلام و خدمت به مردم است تهمت و افترا و هتك حرمت و…. چرا ! مگر اينكه خداي ناكرده اغراض ديگري در كار باشد.
معيارهاي انتخاب
با توجه به نقش و رسالت بزرگي كه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در رابطه با تدوين قوانين و مقررات اسلامي و ملي برعهده دارند بايد از شرايط و ويژگيهاي خاصي برخوردار بوده تا اين مهم محقق گردد.
« مركز همه قانونها و قدرتها مجلس است مجلس هدايت مي كند همه را و بايد بكند » (۶ )
با توجه به اين نقش و رسالتي كه مجلس دارد ملت بايد نمايندگاني را برگزينند كه از هر جهت شايستگيهاي نمايندگي ملت مسلمان ايران را داشته باشند معتقد به دو ركن مهم نظام يعني « جمهوريت » و « اسلاميت » باشند تا هنگام بررسي لوايح و طرحها اين دو ركن مهم را مورد توجه قرار دهد.
بنيانگذار جمهوري اسلامي در يكي از بيانات خود درباره ويژگي هاي لازم براي نمايندگي مجلس مي فرمايد : « من متواضعانه از شما مي خواهم كه حتي الامكان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نماييد و اشخاصي اسلامي متعهد غيرمنحرف از صراط مستقيم الهي در نظر بگيريد و سرنوشت اسلام و كشور خود را به دست كساني دهيد كه به اسلام و جمهوري اسلام و قانون اساسي معتقد و نسبت به احكام نوراني الهي متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت كشور مقدم ندارند . » (۷ )
انتخابات تجلي وحدت
انتخابات يكي از عرصه هاي تجلي وحدت و نمايش وحدت مردم است و بايد تمامي تلاشها و اقدامات در اين راستا صورت گيرد. متاسفانه گاهي در انتخابات وحدت ملي جامعه دچار آسيب شده و ضربات و خسارتهاي بزرگي را بر مردم و جامعه تحميل مي نمايد در اين زمينه اگر مسئولان كانديداها طرفداران آنها رسانه ها و بويژه جناحها و گروههاي سياسي روش معقول منطقي و در چارچوب اصول را در پيش گيرند. اين اصل مهم نه تنها آسيب نمي بيند بلكه موجب وفاق ملي و وحدت و انسجام بيشتر جامعه مي شود.
اين نكته مهم نبايد مورد غفلت و يا احيانا شيطنت برخي قرار گيرد.
امام خميني با توجه به وجود دو ديدگاه و دو تفكر در جامعه ضرورت وحدت و پرهيز از اختلاف را مورد تاكيد قرار داده و فرمودند « البته دو تفكر هست بايد هم باشد دو راي هست بايد هم باشد سليقه هاي مختلف بايد باشد لكن سليقه هاي مختلف اسباب اين نمي شود كه انسان با هم خوب نباشد…. اگر در يك ملتي اختلاف سليقه نباشد اين ناقص است .اگر در يك مجلس اختلاف نباشد اين مجلس ناقص است . اختلاف بايد باشد اختلاف سليقه اختلاف راي مباحثه جار و جنجال اينها بايد باشد لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته بشويم دشمن هم بايد دو دسته باشيم در عين حالي كه اختلاف داريم دوست هم باشيم . » (۸ )
بنابراين نبايد رقابتهاي انتخاباتي زمينه اي را براي پراكندگي و اختلاف در جامعه و ملت را فراهم سازد. بويژه احزاب و جناحهاي سياسي بايد مواظب عوامل و دستهاي ناپاك باشند كه در آنها رسوخ نكنند.
« من احتمال مي دهم كه عوامل و دستهاي ناپاكي بخواهند از رقابتهاي انتخاباتي در رسيدن به آرزوهاي خود استفاده كنند و با طرح مسائل پوچ و بي معنا دلها را از يكديگر جدا سازند . » (۹ )
از اين رو بر همگان است كه با هوشياري و درايت كامل مواظب القائات وسوسه انگيزان و نفاق تفرقه افكنان و وحدت شكنان بوده و در راه اتحاد و همدلي تمامي نيروهاي متعهد و دلسوز نظام حركت نمايند و انتخابات را به عرصه اتحاد و انسجام ملت و جامعه تبديل نمايند.
حسن اجراي انتخابات
صندوقهاي راي امانتهاي ملت در دست مسئولان امر است و بايد با حساسيت تمام از اين امانتهاي مردم نگهداري شود بايد دقت شود كه حتي يك راي از كسي ضايع نشود. هيچ مصلحتي نبايد موجب خدشه دار شدن آراي مردم شود و انگيزه هاي شخصي و تمايلات فردي و گروهي و جناحي نبايد بر مصالح عمومي و حقوقي افراد مقدم شود.
امام خميني (ره ) اين مهم را مورد توجه قرار داده و به مسئولين گوشزد فرمودند : « اينجا ما كار نداريم ما خودمان بين خودمان و خداي تبارك و تعالي بايد فكر بكنيم كه شما مسئول اين مساله هستيد هم مسئول كار خودتان و هم مسئول مسئولين ديگري كه تحت نظر شما هستند هستيد كه جريان انتخابات يك جريان صحيح باشد. هيچ كس در انتخابات بر ديگري مقدم نيست . » (۱۰)

منابع :
۱ ـ صحيفه امام ج ۳ ص ۵۱۴
۲ ـ همان ج ۱۸ ص ۳۱۸
۳ ـ همان ج ۱۲ ص ۱۲
۴ ـ انتخابات در انديشه امام خميني (ره ) تبيان دفتر اول ص ۳۳۴
۵ ـ همان ص ۱۳۴
۶ ـ همان ص ۳۳۷
۷ ـ صحيفه امام ج ۱۲ ص ۴۹
۸ ـ همان ج ۲۱ ص ۴۷
۹ ـ همان ص ۴۷
۱۰ ـ همان ج ۱۸ ص ۳۸۰

کاش جای آن کارگر ساده بودم!

 پروازهای وضعیت اضطراری تمام شده بود. به همراه شهید بابایی جهت استراحتی کوتاه در زیر سایه هواپیما روی زمین نشسته بودیم. عباس که از پروازهای پی در پی خستگی در چهره اش آشکار بود رو به من کرد و در حالی که به کارگری که در محل استقرار هواپیماهای آماده مشغول نظافت بود اشاره کرد گفت:آقارضا! آن کارگر را می بینی از خدا می خواستم که به جای آن کارگر بودم وآنجا را جاروب می کردم. من از این گفته ی او کمی دلگیر شدم وگفتم: چرا چنین آرزویی می کنی؟ شما که الان فرماندهی پایگاه را به عهده دارین واین مسئولیت سنگینی است. در ثانی شما شایستگی ارتقا به پست های بالاتر در نیروی هوایی را نیز دارید. شهید بابایی در حالیکه چهره از من برگرفته بود و با نگاه نافذش به آسمان می نگریست گفت: نه اینکه از شغلم ناراحتم ولی اگر کارگر ساده بودم مسئولیتم در نزد خداوند کمتر بود. حالا که فرمانده پایگاه هستم هرکجا حادثه ای رخ دهد فکر می کنم شاید کوتاهی من باعث به وجود آمدن آن بوده است. به همین خاطر است که آرزو می کنم کاش جای آن کارگر ساده بودم.

منبع:

[ پرواز تا بی نهایت ، خاطراتی از شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی به نقل از سرگرد رضا نیکخواهی، تهران نشر آجا ، 1374 ، ص 76 ]

خدا این گونه جواب می دهد!

 عالم ربانی مرحوم آقا سید عبدالله فاطمی شیرازی از مبرزین شاگردان آیت الله انصاری(رحمة الله) و صاحب کرامات و خرق عادات عدیده بود و از افرادی است که در سیر و سلوک، بسیار زحمت کشیده بودند. یکی از دوستان ایشان حکایت می کرد که: شب عاشورا از منزل حضرت آیت الله نجابت (رحمه الله) به اتفاق مرحوم فاطمی عازم منزل بودیم، به خیابان که رسیدیم تاکسی را صدا کردیم و سوار شدیم، رادیوی تاکسی روشن بود و موسیقی پخش می کرد. جناب سید عبدالله فاطمی رو به راننده کردند و فرمودند: موسیقی را خاموش کن. ولی راننده با جسارت زیاد گفت: خاموش نمی کنم، نمی خواهید پیاده شوید. همین کار را هم کردیم. به محض پیاده شدن، یک ماشین سواری جلوی پای مان توقف کرد و گفت: حاج آقا بفرمایید، هرکجا می روید در خدمتتان هستم. سوار که شدیم رو به آقای سید عبدالله کرد و گفت: حاج آقا! من شما را تا در منزل می رسانم. جلوی منزل که توقف نمود، دست در جیب خود کرد و یک دسته اسکناس بیرون آورد و به مرحوم آقا سید عبدالله داد و گفت: من چند روزی است که می خواهم این پول را به خدمت یک روحانی سید بدهم، آیا شما قبول می فرمایید؟ آقا قبول نمودند و پس از آن رو به من کرده و فرمودند: هرکس که برای رضای خدا کار کند و قدم بردارد، خداوند این گونه جواب او را می دهد.

منبع:

(محمد لک علی آبادی، شرح حال و کرامات اؤلیاء الهی، اتشارات هنارس ، چاپ سوم ، 1393 ، ص 165

تو بر خلاف میل آن رفتار کن!

 اگر نفس از تو تمنا کرد که صدر مجلس را اشغال کن و تقدم بر هم قطار خود پیدا کن، تو بر خلاف میل آن رفتار کن. …، با فقرا مجالست کن، هم غذا شو، همسفر شو، مزاح (کن)، ممکن است نفس از راه بحث با تو پیش آید و بگوید تو دارای مقامی، باید مقام خود را برای ترویج شریعت حفظ کنی. با فقرا نشستن، وَقَعِ تو را از قلوب می برد. مزاح با زیر دستان تو را کم وزن می کند. پایین نشستن در مجالس از مقام تو کاسته می کند، آن وقت خوب نمی توانی به وظیفه شرعی خود اقدام کنی. بدان تمام این ها دام های شیطان و مکائد نفس است. رسول اکرم صلی الله و علیه و آله موقعیتش در دنیا از حیث ریاست از تو بیش تر بود و سیره اش آن بود که دیدی. …باید وارد مجاهده با قصد خالص شد. آن وقت نفس اصلاح می شود.

منبع:

(امام خمینی ، چهل حدیث، ص 86)

یک شب دارد و یک شب ندارد!


 پیامبر (ص) به خدا عرض کرد: اللهم اجعلنی من المسا کین: خدایا مرا از مسکینان قرار ده. چون بر خلاف فقیر که هیچ ندارد، مسکین یک شب دارد و یک شب ندارد. یعنی یک شب عطا کن تا با اغنیا شاکر باشم و یک شب مده تا با فقیران صابر باشم. وقتی به خانه فقیر تر از خودت می روی و مهمان می شوی از خدا شاکر می شوی. وقتی به خانه غنی تر از خودت می روی و میهمان می شوی، از خدا دلگیر می‌شوی و یا زنت به تو می گوید تو اصلا به فکر زندگی ما نیستی، اصلا تو عُرضه نداری، در نتیجه رابطه بین شما به هم می خورد، پس مصلحت در این است که در امور دنیوی با پایین تر از خودت بنشینی.

منبع:

[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ، ص 44 ]

ملک ، انسان ، حیوان

 

خدای تبارک و تعالی بشر و ملائکه و حیوان را آفریده است. ملائکه

روحانیت و عقل محض دارند و شهوت ندارند ، حیوانات فقط شهوت

دارند و از روحانیت در آن ها هیچ خبری نیست و انسان مرکب است از

شهوت و روحانیت و عقل.

در بدن انسان همیشه عقل و نفس میخواهند کودتا کنند. عقل میخواهد

نفس را از بین ببرد و نفس عقل را. در خیلی از انسان ها نفس کودتا کرده

و عقل را از بین برده است.

کسانی که قتل انجام می دهند ، جنایت میکنند ، خیلی از گناهان را مرتکب

می شوند ، دیگر عقل ندارند ، حکومت در مملکت بدن آن ها با شهوت است

ولی در مملکت بدن بعضی ها عقل حاکم است ، اگر گرسنه هستند مطابق

عقل غذا می خورند و مال حلال می خورند و در همه ی کارها از عقل

استفتاء می کنند و بدانید که چنین کسی از ملائکه هم بالاتر است.

ولی اگر در بدن او حکومت عقل تحت الشعاع حکومت نفس و شهوت است

در آن صورت آن فرد از حیوانات هم بدتر و پایین تر است.

خدا در قرآن می فرماید( اولئک کالانعام ، بل هم اضل) سوره اعراف آیه 179

این ها مثل حیوان اند بلکه از حیوانات هم بدترند.

منبع:

 

در هر زمان به یاد خدا باشید

ما هر وقت گرفتار می شویم ، می گوییم خدا.. استاد ما شصت و دو سال

پیش این شعر را می خواند :

هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی

ما هر وقت با خدا کار داریم می گوییم خدا. چقدر خوب است وقتی

هم که کار نداریم بگوییم خدا…

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

منبع:

یکشنبه 3 آذر 1392 | 08:53 ب.ظ | نویسنده : راحــــــوما | نظرات 70

کاری کنید که به بهشت خدا بروید

اگر ما از ترس جهنم نماز بخوانیم خیلی چنگی به دل نمیزند

اما اگر گفتند: نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمیروی و در این

صورت نماز صبح خواندی ، این خوب است.

اگر عبادت برای بزرگی خدا باشد، انشاالله این خیلی قیمتی است

و این فرد در روز قیامت هم به بهشت خدا می رود

فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی…

خداوند می فرماید برای من عبادت کن، من تو را در بهشت خودم

میبرم لذا بعضی ها را ما در بهشت نمی بینیم، به خدا عرض

می کنیم که چرا رفیقمان در بهشت نیست؟

خطاب می رسد : فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر…

آنها به حضور رسیده اند.

آن هایی که عبادت برای خدا می کنند و نه از ترس جهنم ، آن ها

به بهشت خدا می روند. آنجا خیلی عالی است، دعا کنیم که

به آنجا برویم.اگر عبادتمان برای خدا باشد انشاالله به آنجا می رویم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

منبع:

سه شنبه 24 تیر 1393 | 11:26 ق.ظ | نویسنده : راحــــــوما | نظرات 77

دل مومن را شاد کنید تا به بهشت بروید

وقتی بعضی ها از قبرشان بیرون می آیند میبینند یک نفر جلو

دارد می روداما او را نمیبینند. آن فرد به او می گوید بیا !

بشارت می دهیم تو را به کرامت و بهشت.

یک دختری جهیزیه نداشت؛ تو جهیزیه او را تهیه کردی

و حتی کسی هم نفهمید ، من را که می بینی آن شادی ای

هستم که در دل آن بنده خدا ایجاد کردی.

جلو می رود و راه را باز می کند و او را به بهشت می برد.

آدم باید سعی کند نیازمندان را خوشحال کند. با صدقه،

با دادن گوشت قربانی به نیازمندان، با دادن جهیزیه،

با حل کردن مشکلات مردم، با وام دادن به نیازمندان و…

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

منبع:

پنجشنبه 17 مهر 1393 | 10:54 ق.ظ | نویسنده : راحــــــوما | نظرات 26

هرقدر هم زندگی کنی آخرش می میری

هر چه می خواهی در این دنیا زندگی بکن! اما آخرش مرگ است. آقا از این کوچه نرو! بن بست است. این خیره سر می رود. تاریک هم هست، پیشانی اش می خورد به دیوار.

این دنیا هم کوچه ی بن بست است. آخرش پیشانی مان می خورد به سنگ لحد. آن وقت تازه پشیمان می شویم. می گوییم خدایا ما را به دنیا باز گردان، ما اشتباه می کردیم. دیگر عمل صالح انجام می دهیم. خطاب می رسد، «کلّا»ساکت شو”

تو برگردی به دنیا همان آدم اولی! تو خوب بشو نیستی. می گویی من را برگردان به دنیا، آدم خوبی می شوم؟! این همه جنازه بردی، دوستانت را بردی دفن کردی، می خواستی خیال کنی که خودت مرده ای.

بسم الله. جنازه که بردی دفن کنی فکر کن خودت هستی و دوباره زنده شدی، آمده ای به دنیا. آیا اعمالمان را خوب می کنیم.؟

تواضع انسان را بالا می برد

«وضعتُ الرشفعَةَ والدّرَجةَ في التواضع» ما رفعت و بزرگی را در تواضع قرار دادیم، ولی مردم در کبر طلب میکنند. تکبر می کند که در میان مردم بالا برود.

امام (علیه السلام) فرمود:«مَن تواضَعَ فقد رَفَعَهُ الله و مَن تکبّرَ فقد وَضَعَهُ الله»” هر که تواضع کند خدا او را بالا می برد و و هر که تکبر کند خدا او را به زمین می زند”

یکی قطره باران ز ابری چکید             خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جای که دریاست من کیستم        گر او هست حقا که من نیستم

چو خود را به چشم حقارت بدید         صدف در کنارش به جان پرورید

سپهرش به جایی رسانید کار             که شد نامور لؤلؤ شاهوار

بلندی از آن یافت کو پست شد             در نیستی کوفت تا هست شد

منبع:

بیانات ایت الله مجتهد تهرانی1387

حقیقت محض ...


حضرت آیت الله خامنه ای سال (1377) در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی فرمودند:

“من همین امر به معروف و نهی از منکر زبانی را ولو به شکل خیلی راحت و آرام و بدون هیچ خشونت و دعوایی واقعا یکی از معجزات اسلام می دانم. مثلا یک نفر کار خلافی می کند، می گویند آقا شما این کار را نباید می کردی. این مطلب را بگو و برو. می گوید او بر می گردد دو تا فحش به من می دهد. خیلی خوب؛ حالا دو تا فحش هم به شما بدهد؛ برای خاطر امر خدا تحمّل کنید. اگر نفر دوم هم بگوید آقا شما باید این کار را نمی کردی؛ بدانید اگر دعوا هم بکند، دعوایش کمتر از آنی است که با نفر اوّل کرده است. نفر سوم و نفر دهم و نفر بیستم هم همین طور.
بنابراین، اگر نهی از منکر باب شد و تا نفر بیستم رسید، شما خیال می کنید آن آدم دیگر آن کار را تکرار خواهد کرد؟! نهی از منکر واقعا معجزه می کند. فقط هم زبانی؛ یدی اش در اختیار حکومت است؛ یعنی اگر جایی باید با گناهکار به ﺻورت یدی و مجازاتی برخورد کنند، فقط دستگاههایی از حکومت هستند که مسئول این کارند؛ مردم نباید بکنند. اما زبانی چرا؛ خیلی هم اثر دارد”

منبع:
نوشته شده در تاريخ شنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۲ توسط عاشق خدا

"جزیره خضرا" کجاست؟



آیا جزیره خضرا یک جای ثابتی است یا اینکه هر کجا حضرت باشد آنجا جزیره خضراست؟
سؤال: شخصی محل جزیره خضرا را که در آن با حضرت حجت (عج) ملاقات شده، با جزیره مثلث برمودا تطبیق کرده و حدود آن را بیان نموده، آیا این ادعا درست است؟

جواب: آیا جزیره خضرا یک جای ثابتی است یا اینکه هر کجا حضرت باشد آنجا جزیره خضراست؟ مؤید نظر دوم اینکه حضرت خضر علیه‌السلام که از آب حیات نوشیده هر کجا می‌رود در آنجا سبزه می‌روید آیا امکان دارد حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف که از او بالاتر است، چنین نباشد؟!

حضرت استاد در وقت دیگر فرمودند: دل اهل ایمان، سبز و خرم و جایگاه حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است.

***
امام عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در هرکجا باشد، آنجا خضراست. قلب مؤمن جزیره خضراست، هر جا باشد حضرت در آنجا پا می‌گذارد.

قلب‌ها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف آنجا هست.

***
آری، تشنگان را جرعه وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می‌دهند. آیا ما تشنه معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب نمی‌دهد، با آنکه کارش دادرسی به همه است و به مضطرین عالَم رسیدگی می‌کند؟!

منبع:

در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۸

در محضر بهجت، ج۲، ص۱۷۹

اعتکاف، نشانه‌ي جهت‌گيري صحيح ماست

در ايام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسيارى از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنين مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گريه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بيرون آمدند، تا براى سال آينده آماده شوند. عزيزان من! اين براى يک جامعه، علامت خوبى است. «الّذينَ إنْ مَکّنّا هُمْ فِى‌الأرْضِ أقامُوا الصّلوةَ» علامت يک حکومت الهى، علامت يک حرکت صحيح و داراى جهت‌گيرى صحيح است. اين را جدّى بگيريد و تقويت کنيد.

منبع:

ديدار با طلاب و مردم قم به مناسبت 19 دى ماه - 19 / 10 / 1375

بهترین جوانان چه کسانی هستند؟!


شاهد عبادت و راز و نیاز و نماز جماعت و اعتکاف و روزه‌دارىِ برجسته‌ترین جوانان این مملکت است. بهترین جوانان هر کشور، جوانانی هستند که صاحب فکر و با اندیشه باشند. قاعدتاً و غالباً در میان دانشجویان، این‌طور کسانی به صورت وافر پیدا میشوند؛ البته در بین غیر دانشجویان هم این‌طور جوانان خوب هستند، ولی در زمان قدیم -زمان ما که جوان بودیم- در میان دانشجویان، در دانشگاه تهران و بعضی دانشگاه‌های دیگر و در همه‌ی ایران، شاید هزار نفر اعتکاف نمیکردند. در قم که مرکز دین و عبادت بود، شاید چند صد نفر طلبه اعتکاف میکردند. معمول نبود؛ مردم دور بودند.

منبع:

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۷۶/۱۰/۱۲

اعتکاف يکى از رويش‌هاى انقلابى است


خوشا به حالتان معتکفين عزيز. پديده‌ى اعتکاف يکى از رويش‌هاى انقلابى است. ما اول انقلاب اين چيزها را نداشتيم. اعتکاف هميشه بود. زمان جوانى ما وقتى ايام ماه رجب فرا مى‌رسيد، در مسجد امام قم -آن‌هم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتکاف نديده بودم-، شايد پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتکاف مى‌کردند. اين پديده‌ى عمومى؛ اين ‌که ده‌ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب جوان، جزو رويش‌هاى انقلاب است. من يک وقت عرض کردم که انقلاب ما ريزش دارد، اما رويش هم دارد؛ رويش‌ها بر ريزش‌ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفين عزيز.التـــــمـــاس دعـــا

منبع:

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران - 28 / 5 / 1384

احکام اعتکاف


1- اعتکاف به طور کلی به دو بخش تقسیم می شود: واجب و مستحب . اعتکاف واجب آن است که انجام آن با نذر یا عهد یا قسم یا شرط ضمن عقد یا اجاره و مانند آن لازم می شود . اگر اعتکاف با شرایط یاد شده نباشد، مستحب خواهد بود .

۲- اعتکاف، همانند سایر عبادات باید با نیت و قصد قربت توأم باشد;و هرگونه ریا و قصد خودنمایی آن را باطل می کند .

۳- اعتکاف باید از اذان صبح - که آغاز روزه است - انجام پذیرد; بنابراین کسی که دیرتر از آن زمان به مسجد برسد آن روز نمی تواند اعتکاف را شروع کند.

۴- اعتکاف در مساجد چهارگانه : مسجد الحرام، مسجد النبی (صلی الله علیه وآله وسلم)، مسجد کوفه و مسجد بصره انجام می شود و اعتکاف در غیر مساجد چهارگانه (اعم از جامع و غیر آن) به قصد رجاء مطلوبیت (به امید این که مطلوب خداوند واقع شود) مانعی ندارد.

۵- مدت اعتکاف حداقل سه روز است و کمتر از آن صحیح نیست؛ ولی بیشتر از آن حدی ندارد، البته اگر پنج روز معتکف شود، روز ششم را نیز واجب است بماند; بلکه بنابر احتیاط واجب، هرگاه دو روز اضافه کرد روز سوم هم باید بماند; پس اگر هشت روز معتکف شد روز نهم هم واجب است .

۶- قطع و رها کردن اعتکاف مستحبی در روزهای اول و دوم جایز است; ولی پس از تمام شدن دو روز، ماندن روز سوم واجب می شود و قطع اعتکاف جایز نیست.

۷- معتکف می تواند برای امور ضروری شرعی یا عرفی یا عقلی از مسجد خارج شود ولی اگر به قدری طول دهد که صورت اعتکاف محو شود، اعتکاف صحیح نیست؛ و تشخیص ضرورت شرعی و عرفی و عقلی با خود مکلف است.

۸- انسان در ایام اعتکاف باید روزه بگیرد; بنابراین کسی که نمی تواند روزه بگیرد مانند مسافر، مریض و زن حایض یا نفساء و کسی که  روزه نگیرد، اعتکافش صحیح نیست .

۹- اعتکاف بدون روزه صحیح نیست لذا با شکستن روزه، اعتکاف باطل می‌شود.

۱۰- بر معتکف چند چیز حرام است:
الف- بوییدن عطریات و گیاهان خوشبو برای کسی که از آن لذت می برد و برای کسی که حس بویایی ندارد اشکال ندارد.
ب-  خرید و فروش و بنابر احتیاط واجب هر نوع داد و ستدی مانند اجاره و مضاربه.
ج- مجادله و جدال ـ چه در امور دینی و چه دنیوی ـ به قصد غلبه بر دیگری و اظهار فضل و برتری بر او؛ اما اگر به قصد اظهار حق و بازداشتن طرف از طریق باطل باشد، مانعی ندارد.
د-  هرگونه رابطه شهوانی با جنس مخالف ۱حتی همسر نظیر آمیزش، لمس و بوسه
ه-  استمنا۲ (بنا بر احتیاط واجب)

۱۱- در اموری که بر معتکف حرام است، تفاوتی بین شب و روز نیست.

۱۲- زن اگر در حال اعتکاف حائض‌شود حتی اگر در ساعات آخر روز سوم باشد اعتکاف او باطل می‌شود و باید فوراً از مسجد خارج شود؛ ولی اگر مستحاضه شود و به وظیفه اش نسبت به روزه‌ عمل کند، اعتکافش صحیح است.

۱۳- چنانچه اعتکاف زن موجب از بین رفتن حق شوهر باشد بنا بر احتیاط واجب باید از او اجازه بگیرد.

۱۴- اعتکاف فرزند درصورتی که موجب اذیت و آزار والدین او شود صحیح نیست .

منبع:

مقام معظم رهبری (دام ظله):بیانات در خطبه‌های نمازجمعه
۲۸/مرداد /۱۳۸۴

رجب، ماه خودسازی است


رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازی و پرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهیها و تلخیها از جان است. دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیله‌ای است برای این ‌که ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم؛ سیاهیها، تاریکیها و گرفتاریها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. این فرصت بزرگی است برای ما؛ به‌خصوص برای کسانی که توفیق پیدا میکنند در این ایام اعتکاف کنند.

منبع:

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۸۴/۰۵/۲۸

هدف از برنامه‌های اعتکاف باید نزدیک کردن دل و مغز معتکفین به خدا باشد


برنامه‌‌ریزی هم باید، هم هوشمندانه باشد، هم با توجّه به معنای اعتکاف باشد. حالا فرض کنیم مثلاً یکی بیاید برنامه‌‌ریزی کند که برای این اعتکاف فیلم نشان بدهیم! خب، فیلم که همه جا آدم میبیند؛ فیلم که احتیاج به روز ایّام‌‌البیض و در مسجد و مانند اینها ندارد. اعتکاف برای نزدیک شدن به خدا است. شما ببینید چه کار میتوانید بکنید که هم دل او به خدا نزدیک بشود، هم مغز و ذهنش به خدا نزدیک بشود؛ که طبعاً وقتی انسان در درون، در دل، در باطن با خدای متعال انس پیدا کرد، در ظاهرِ او هم اثر میگذارد و در ظاهر هم نشان داده میشود. وقتی حالت خشوع به انسان دست داد، خضوع هم به دنبال خشوع می‌‌آید؛ و این آن‌‌وقت در زندگی اثر میگذارد؛ این جوانی که بعد از این سه روز از اعتکاف آمد بیرون، پاکیزه میشود، شستشو میشود و می‌‌آید بیرون؛ طهارتی پیدا میکند معنای او؛ این برایش ذخیره است. این خیلی چیز باعظمت و مهمّی است: سه روز روزه‌‌داری، و انقطاع از دنباله‌‌های متعارف زندگی، و توجّه به خدای متعال و به معنویّات و به معارف و به توحید؛ اینها خیلی باارزش است. مراقب باشید این درست انجام بگیرد، درست هدایت بشود؛ گویندگان خوبی باشند، بروند حرف بزنند، معارف دینی را به آنها یاد بدهند. از جنجالهای گوناگونی [هم] که در حاشیه‌‌سازی‌‌های معمول جامعه نقش دارند، پرهیز بشود و این سه روز را بگذاریم برای جهات معنوی. حالا بعد آمدند بیرون، خیلی میدانهای دیگر و عرصه‌‌های دیگر زندگی هست که انسان در آن عرصه‌‌ها در جامعه وارد میشود، امّا در این سه روز، ارتباطگیری با خدا اصل باشد و [برای آن] برنامه‌‌ریزی بشود؛ این آن چیزی است که [اصل است] و ان‌‌شاءالله بیشتر هم خواهد شد.

منبع:

بیانات در دیدار اعضای ستاد مرکزی اعتکاف و اعضای سوّمین جشنواره‌‌ی سراسری علمی فرهنگی اعتکاف ۱۳۹۳/۰۲/۱۵

- مصاف بی‌پایان با شیطان

وسوسه بر گناهان کوچک تا بردن به گردنه های دشوار است. دشمن گام های ابتدایی ورود به جاده خود را کوچک و آسان نشان می دهد تا رفته رفته آدمی را به گردنه های دشوار هدایت کند. دشمن با وسوسه بر انجام کارهای مکروه و ترک کارهای مستحبی حمله را آغاز می کند و تا انجام گناهان صغیره و تکرار آن ها و رسیدن به گناهان بزرگ و بعد از آن دستبرد به اعتقادات آدمی و سست کردن آنها و پاره شدن پرده حجب و حیا و تصاحب حرم دل ادامه می دهد. در این باره امیر المؤمنین، امام علی علیه السلام می فرماید: واعلموا أن الشیطان یسنی لکم طرقه لتتبعوا عقبه؛ آگاه باشید که شیطان راههایش را برای شما آسان می نماید تا ـ به تدریج ـ گردنه های دشوارش را بپیمایید.

منبع:
فتح الله نجارزادگان/ بوستان کتاب قم

«کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن»


«کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن» کتابی است بسیار خواندنی و تأثیرگذار دربارة آثار و عواقب گناه و که چاپ های متعدد آن، این ادعا را بخوبی ثابت می کند. کتاب، حاصل سخنرانی های مؤلف در حدود 40 سال پیش است که پس از تنظیم، در همان سالها چاپ شده و به علت استقبال خوانندگان، بارها توسط ناشران مختلف، چاپ شده و حتی به زبان های عربی و ترکی نیز ترجمه و منتشر گردیده است. نسخة حاضر، ویراست دوم این اثر می باشد. مؤلف کتاب، سعی کرده برای تأثیرگذاری بیشتر موعظه ها، از شواهد متنوع تاریخی و داستانهای قرآنی و اشعار نیز بهره بگیرد.

کتاب، در 8 بخش تنظیم شده که دو بخش اول، به «معنای گناه» و اینکه در واقع، «گناه، بیماری است»، اختصاص دارد. 6 بخش بعدی، هرکدام، یکی از آثار سوء گناه را مورد بررسی قرار می دهند. عواقبی که مؤلف محترم برای گناه عنوان کرده، عبارتند از: مانع دعا و استجابت آن، عامل دگرگونی نعمتها و نابودی ملّتها، کوتاهی عمر، پرده دری، سلب آرامش خاطر، کفر.

ویژگی دیگر کتاب، این است که با توجه به اینکه در روایات، برخی آثار و عواقب، برای گناهان خاصی عنوان شده، مؤلف، این گناهان را بصورت خاص ذکر کرده و از تعمیم آن آثار به عموم گناهان، پرهیز کرده است. معناي گناه، گناه نوعي بيماري، گناه مانع دعا و استجابت آن، گناه عامل دگرگوني نعمت‌ها و نابودي ملت‌ها، گناه سبب كوتاهي عمر، گناه عامل پرده‌دري، گناه سلب كننده آرامش خاطر و گناه عامل كفر انسان، عناوين هشتگانه بخش‌هاي اين اثرند.

كيفر سرپيچي از قوانين طبيعي و اجتماعي به همين عالم و همين جامعه محدود است؛ ولي در اسلام، مخالفت با قوانين الهي هم در دنيا و هم در آخرت كيفر دارد. مثلا جاذبه زمين، هرجسم سنگيني را كه پرتاب شود به دليل نداشتن مقاومت در برابر قوه جاذبه، به سختي به طرف خود مي‌كشاند و كسي كه از اين قانون سرپيچي كند و خود را از بالاي بام در هوا رها سازد به كيفر اين تخلف به زمين مي‌افتد و استخوان دست، پا و جمجمه‌اش مي‌شكند. يا مثلا آتش مي‌سوزاند و هرجسم قابل اشتعالي را هم كه در مجاورتش قرار گيرد با خود مي‌سوزاند و كيفر تخلف از اين قانون سوختن است. در قوانين كشوري و اجتماعي هم براي عمل خلافي، مثلا چند ماه زندان تعيين شده است و اگر كسي دست به چنين عملي زد به زندان مي‌‌افتد و موضوع به همين جا خاتمه مي‌يابد. اما تخلف از قوانين الهي و ارتكاب گناه، هم موجب بدبختي و سيه‌روزي در دنيا مي‌شود و هم عذاب و شكنجه آخرت را به دنبال دارد. اسلام از يك طرف تمام مصائب و گرفتاري‌هاي دنياي را معلول گناه مي‌داند و از طرف ديگر، شخص گناهكار را به عذاب‌هاي طولاني و سخت آخرت بيم مي‌دهد. قرآن مجيد در اين خصوص مي‌فرمايد: «ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس؛ تباهي و فساد در خشكي و دريا نمودار شد به واسطه كارهايي كه مردم انجام دادند

منبع:

سیده‍اش‍م‌ رس‍ول‍ی‌ م‍ح‍لات‍ی‌/ بوستان کتاب

- گناه شناسی


این درس‏هاى سودمند اخلاقى، دراین كتاب به صورت هشت فصل زیر تنظیم گردیده است: 1- گناه و اقسام آن. 2- زمینه‏هاى پیدایش گناه. 3- توجیه گناه. 4- شناخت مرزهاى گناه. 5- كنترل گناه. 6- برخورد با گنهكار. 7- آثار و پى‏آمدهاى گناه. 8- توبه و پاكسازى.

دو باغ را كنار هم در نظر بگيريد كه از نظر آب و هوا و نوع گياهان و درختان يكسانند. باغبان يكى از آنها به آفات و آسيب‏هايى كه باغ را تهديد مى‏كند توجه دارد، قهراً آن باغ از طراوت و شادابى و ميوه و گل و شكوفه برخوردار است، ولى باغبان ديگر به آفات و آسيب‏ها يا توّجه ندارد و يا بى‏خبر است، در نتيجه باغى پژمرده و ميوه‏هايى كرم خورده خواهد داشت.

انسان نيز چنين است، كه اگر توجه به آفات روحى و جسمى خود نكند، عنصرى وازده و خطرناك خواهد شد، ولى اگر با توجه و دقت مراقب خود باشد، فردى وارسته و شايسته خواهد گرديد.

آفات و آسيب‏ها در مورد انسان، همان عيوب و گناهان است كه تمام انبيا و كتاب‏هاى آسمانى، بشر را از آلودگى به آن، بر حذر داشته‏اند، و با هشدارها و تاكيدات خود انسان‏ها را به پاكى و اجتناب از گناه، دعوت نموده‏اند.
منبع:

کتاب گناه شناسی از اقای قرائتی

اصرار در توسل به ائمه (ع)

روزي كه در محضر مبارك يكي از بزرگان بوديم در مورد لزوم روضه امام حسين (علیه السلام) تمثيل زيبايي داشتند، ايشان فرمودند: «موبدان زرتشتي به آتش اعتقاد دارند و هرگز اجازه نمي دهند آتش عبادتگاه شان خاموش شود، چه خوب است ما نيز نسبت به آتش درون مان نسبت به امام حسين(علیه السلام) و ائمه(عليهم السلام) همچون آنان اصرار بورزيم.» چه خوب است هميشه به امام حسين(علیه السلام) توسل داشته باشيم و گرمای عشق و محبت ايشان را هميشه در قلب هاي مان زنده و برافروخته نگاه داريم (خیلی از بزرگان و مؤمنین سا بقاً، روضه های هفتگی و ماهانه خانگی داشتند،چه خوب است این فرهنگ در بین مؤمنین رواج یابد.)فرازی از فرمایشات آیت الله بهجت (ره)

منبع:

[توصیه اخلاقی حضرت آیت الله سعادت پرور (ره)، کتاب ناگفته های عارفان]

دينار و درهم،


«إنّ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ أهلَكا مَن كانَ قَبلَكُم، و هُما مُهلِكاكُم»

دينار و درهم، كسانى را كه پيش از شما بودند نابود كرد و اين دو نابود كننده شماست

 این یک هشداری است از سوی پیامبر مکرّم برای همه امّت اسلامی؛ می فرماید : درهم و دینار امتّهای قبل از شما را به هلاکت انداخت . مراد از هلاکت لزوماً هلاکت مادی نیست ، هلاکت معنوی نیز می تواند باشد؛ یعنی خسران، عقب گرد، دچار شدن به انحراف از راه حق و راه خدا .حالا هلاکت افتادن انسان به خاطر پول در چند مرحله خودش را نشان می دهد ؛ یکی در طلب پول ، چقدر انسانها برای اینکه به پول برسند کارهای خلاف می کنند،از سجایای نفسانی صرف نظر می کنند ، سخاوت را،کرم را از دست می دهند، دچار حرص و بخل می شوند. مرحله دیگر، بعد از پول دار شدن است . بعضی از انسانها تا وقتی زندگی متوسط معمولی دارند، اهل خیرند ، اهل ذکر و توسلند ، و … به مجرد اینکه ثروتی به آنها رو می کند ، همه این خیرات و مبرّات را از یاد می برند.و اهل فسق و فجور می شوند و این فسق و فجور روی عقاید و افکار آنها، در گرایش های قلبی آنها اثر می گذارد. در زمان خود ما ، بعضی ها انقلابی ، صادق ، سالم، خوب و با اخلاص بودند به مجرد اینکه دنبال دنیا افتادند ، به تدریج افکار و عقایدشان ، راهشان عوض شد. این درس است برای ما.

منبع:

(جلسه 312 درس خارج معظم له - آذرماه 1388)

این گونه خدا را عبادت کنیم!

 

امیر المومنین علي ( عليه السّلام ) در روایتی، چگونگی عبادت خالصانه و محض براي خد ا را بیان فرموده اند.

 قال الامام علي  عليه السّلام   : العبادةُ الخالصةُ ان لا يَرجُوَ الرَّجُلُ الاّ ربَّه و لا يخافَ الاّ ذنبَهُ.

امام علي (عليه السّلام ) فرمودند: عبادت خالصانه و محض براي خدا آن است که انسان به هيچ كس جز پروردگارش اميد نداشته باشد و از هيچ چيز جز گناه خود نترسد.

«غررالحكم، ص 199 

 

شیعه حقیقی کیست؟

 

در هیچ زمانی مانند این زمان اینقدر عوامل فساد زیاد نشده بود و از همه اینها بدتر فضای مجازی می باشد که هنوز اصلاح نشده است و باید هرچه سریعتر نسبت به اصلاح امور فاسد در این فضا اقدامات لازم صورت گیرد.
 این مرجع تقلید امروز در درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم با تبریک میلاد امام علی (ع)، به آیه ۴ سوره تحریم اشاره و اظهار کرد: خداوند در این آیه، دو نفر از همسران پیامبر را که برخلاف رضایت پیامبر(ص) برنامه اجرا کرده بودند، مخاطب قرارداده است. می فرماید: «اگر بر ضد او دست به دست هم دهید (کاری از پیش نخواهید برد) زیرا او یارانی دارد؛ خداوند یاور او است، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد از آنها پشتیبان او هستند».

او افزود: در ذیل این آیه، حاکم حسکانی از علمای اهل سنت و حنفی مذهب، ۱۸ روایت نقل می کند که منظور از«صالح المومنین» علی (ع) است. البته ما معتقدیم حضرت امیرالمومنین(ع) بالاتر از اینها هم می باشند گرچه صالح المومنین جمع است و مصادیق دیگری هم دارد اما در راس همه آنها علی بن ابیطالب(ع) است

آیت الله مکارم شیرازی ادامه داد: با این حال چرا بعضی افراد به گونه دیگری فکر می کنند. امیدواریم همه ما بتوانیم وظیفه شیعه گری  خود را در قبال آن حضرت  انجام دهیم و در زندگی خویش در مسیر آن بزرگوار گام برداریم.

این مرجع تقلید گفت: باید در همه عرصه ها از جمله اخلاق، اعمال، افکار، جامعه،خانواده، مسائل کسب و کار، مسائل اقتصادی و سیاسی و در مجموع همه جنبه ها و شئون زندگی ما رنگ و بوی حضرت علی(ع) وجود داشته باشد.

آیت الله مکارم شیرازی ادامه داد: شیعه کسی است که افکار و اعمال و برنامه های حضرت علی در زندگی او نمایان باشد و تنها ادعا کردن کافی نیست

او در قسمت دیگری از سخنان خویش به اهمیت اعتکاف در اسلام اشاره کرد و گفت: دنیا به تعبیر قرآن کریم لهو و لعب، زینت، موجب رقابت های مادی و تفاخر است؛ طبیعت دنیا غافل کننده است، لذا باید در این دنیا عواملی باشد که انسان را بیدار کند تا در غفلت نماند چون این غفلت، کشنده است.

این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: خداوند متعال عواملی را برای بیدار کردن انسان از خواب غفلت قرار داده است مانند نمازهای پنچ گانه، روزه ماه مبارک رمضان، زیارت خانه خدا و یکی دیگر هم اعتکاف.

او به گسترش فساد در جامعه هم اشاره کرد و گفت: در هیچ زمانی مانند این زمان اینقدر عوامل فساد زیاد نشده بود و از همه اینها بدتر فضای مجازی می باشد که متاسفانه هنوز اصلاح نکردند و باید هرچه سریعتر نسبت به اصلاح آن اقدام کنند و اصلاح کردن آن هم راه دارد.

آیت الله مکارم شیرازی گفت: امروزه خوشبختانه با وجود این همه عوامل فساد و گناه هنوز مشتری های اعتکاف جوانان هستند و شرکت در این مراسمات باعث می شود که روح آنها از زنگارهای گناه پاک شود و بتوانند راحت تر در مقابل عوامل فساد ایستادگی کنند.

او با بیان اینکه بعد از انقلاب یکسری ارزشهای فراموش شده و کمرنگ احیا شد، عنوان کرد: نماز جمعه، حفظ و قرائت و تفسیر قرآن، زیارت خانه خدا و اعتکاف از جمله این موارد بود که امروز به برکت جمهوری اسلامی این ارزش ها زنده شده و مورد استقبال مردم به خصوص جوانان قرار گرفته است.

این مرجع تقلید در پایان گفت: اینقدر داوطلب اعتکاف در کشور زیاد است اما مساجد، جای کافی ندارند لذا ما گفتیم که در مساجد دانشگاه ها و روستاها و هرمسجدی که درآن نماز یومیه و جماعت خوانده می شود اعتکاف صحیح است، ولی با این وجود هنوز ظرفیت بسیار کم است و خیلی از جوانان به خاطر کمبود فضا از این فیض معنوی محروم می شوند و این استقبال نسل جوان از اعتکاف موجب خشم و ناراحتی دشمنان شده است.

او آیه ۱۸۷ سوره بقره و نیز آیه مربوط به ابراهیم را از آیاتی دانست که به مساله اعتکاف اشاره شده است و گفت: اعتکاف گوهر گرانبهایی است که امیدواریم آن را ارج نهند و آثارش در جامعه هویدا شود.

 منبع:

شفقنا/

جوانان جلوتر از دیگران در صحنه‌اند


جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشد، جوانان جلوتر از دیگران در صحنه‌اند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم - از جمله حرکت صدر اسلام - محور حرکت و مرکز تلاش و تحرک، جوانان بودند.
جوان و جوانی، یکی از درخشندگیهای آفرینش الهی
آن کشورهایی که جوان کم دارند - کمااین‌که بعضی از کشورها امروز به خاطر بعضی از سیاستهای تنظیم نسل و خانواده و از این حرفها، دچار کمبود نسل جوان هستند - ولو در علم و تکنولوژی و ترقیات جلو باشند، کارشان لنگ است؛ مجبورند از کشورهای دیگر جوان قرض بگیرند! جوان و جوانی، یکی از درخشندگیهای آفرینش الهی است. دشمنان جوامع - از جمله جوامع اسلامی - این نکته را خوب تشخیص داده‌اند و بخصوص روی آن انگشت گذاشته‌اند. این مربوط به امروز نیست؛ از یک قرن پیش تاکنون این‌گونه بوده است.
سخنرانی در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش‌آموزان، به مناسبت سیزدهم آبان ماه 15/08/1370

بیشترین چیزی که روی ذهن جوان اثر می‌کند


بیشترین چیزی که روی ذهن جوان اثر می‌کند، دو عامل است: یکی تبلیغات گوناگون دشمن است؛ تبلیغاتی که جوان را نسبت به حقایق مقدس اسلامی و حقایقی که در انقلاب به عنوان مسلمات و پایه‌ها و ستونهای اصلی اعتقاد شناخته شده، سست و بی‌تفاوت کند. و عامل دوم، عدم تبیین و دفاع صحیح از این حقایق و اصول است. من گمان می‌کنم که تأثیر عامل دوم، کمتر از عامل اول نباشد؛ چون در نظام جمهوری اسلامی، به طور صریح و علنی، علیه اسلام و اصول اسلامی و مبانی اسلامی و معارف اسلامی، کمتر تبلیغ می‌شود و میدان برای تبلیغ وسیع باز نیست؛ بنابراین تبلیغ دشمن فقط سطح معینی را می‌پوشاند؛ در حالی که عامل دوم، دیگر حد و اندازه‌یی ندارد.

منبع:

سخنرانی در آغاز هفتمین گردهمایی ائمه‌ی جمعه‌ی سراسر کشور 25/06/1370

انقلاب، امروز چه تکلیفی را به او املا می‌کند؟


قشر جوان بایستی همیشه نسبت به مسائل انقلاب احساس مسؤلیت کند و خودش را از مسائل انقلاب برکنار نداند. انقلاب، امروز چه تکلیفی را به او املا می‌کند؟ از او چه می‌خواهد؟ او چه نقشی می‌تواند در پیشبرد انقلاب داشته باشد؟ وظیفه‌ی او چیست؟ قشر جوان باید از خیل عظیم مردم ما - که بحمدالله همیشه در صحنه‌های انقلاب حاضرند - جدا نشود و به رشد و آگاهی و با سواد شدن آنان کمک کند. در دانشگاه باید به روی مردم باز باشد و دانشجو در محیط دانشگاه محصور نباشد. دانشجو باید با اعضای خانواده‌ی خود و با دوستانش، ارتباطات روشنگر داشته باشد و در مسائل کشور و مسائل جامعه سهیم باشد.

منبع:

سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از طلاب حوزه‌های علمیه و دانشجویان دانشگاهها، به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه 28/09/1369

از هرساعت ماه رجب برای به‌دست آوردن توجه الهی استفاده کنید

ماه رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست. در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همه‌ی نعمتهای دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد. بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است.

منبع:

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران 1369/11/19

توسلات خود را هرچه میتوانید بیشتر کنید

باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم [این‌] توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد ماه رجب بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزشهای الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است. این ایّامی که در روایات ما به‌عنوان ایّام برجسته معرّفی شده‌اند، اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم این است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضای این نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از این نعمتها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت دیگری است و این دو ماه از نظر کُمَّلین و اهل توحید و اهل معنا مقدّمه‌ی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکیه است، ماه تصفیه است که همه‌ی ما به اینها احتیاج داریم. از ماه رجب قدردانی کنید؛ در این ماه توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه میتوانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید؛ این تلاشی که میکنید، این زحمتی که میکشید، برای خدا قرار بدهید.

منبع:

بیانات در دیدار فرماندهان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی 1394/02/06

حقیقتاً از دل، با زبان مناجات با خدا حرف بزنید

شاید در ماه رجب بتوانیم با ذخیره‌ای که از این ماه گرفته‌ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم  نه‌فقط الفاظ آن را مرور کنیم -و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم، و اگر ان‌شاءاللَّه این همه فراهم شد، در ماه شعبان و ماه رمضان، آماده‌ی ورود بر سر سفره‌ی ضیافت الهی شویم و در اوج قله‌ی آن ماه، شایسته‌ی ورود به لیلةالقدر گردیم.
شما ، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفره‌ی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آن‌که تلاش بیشتری میکند؛ آن‌که طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آن‌که کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه میدهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلالؤ انوار الهی قرار میگیرد.

منبع:

بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى ‌1371/10/23

جوانها از سنت حسنه اعتکاف در ماه رجب بیشتر استفاده کنند

در نیمه‌ی این ماه، جوانان ما سالهائی است که این سنت حسنه را در کشور رائج کرده‌اند؛ سنت اعتکاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظره‌ی زیبا و معطّری است که جمع کثیری از جوانهای ما برخلاف سیره‌ی متعارف جوانهای دنیا که غرق در شهوات و تمایلات نفسانی هستند، روزها و شبهائی را روزه بگیرند؛ بروند در یک مسجدی بنشینند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنیدن معارف الهی و شنیدن احکام و مذاکره‌ی علم حقیقی - که علم توحید است - قرار دهند؛ این خیلی چیز مهمی است. اینها از برکت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در این ایام نیمه‌ی ماه رجب ندیده بودیم یا خیلی بندرت میدیدیم که کسانی بروند اعتکاف کنند. غالباً همه‌ی ماها، همه‌ی مردم غافل بودیم از این روزنه‌ی رحمت الهی. بنده در مشهد که اصلاً ندیده بودم؛ در قم هم یک تعداد معدودی، یک چند نفر طلبه در مسجد امام میرفتند و ایام نیمه‌ی ماه رجب اعتکاف میکردند. امروز شما نگاه کنید؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در یک شهر و دو شهر، بلکه در همه‌ی کشور، در همه‌ی شهرها، در همه‌ی مساجد، جوانهای ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما میروند صف میکشند، اسم مینویسند، برای اینکه به آنها فرصت داده شود که در این مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگیرند و اعتکاف کنند؛ این خیلی برای یک ملت حائز ارزش است، این خیلی مهم است. اینها هست. این ماه رجب است؛ از این فرصتها استفاده کنید. جوانها! شما بیشتر استفاده کنید. دلهای پاک شما، جانهای باصفا و نورانی شما آماده‌ی تلالؤات و تشعشعات رحمت الهی و توجهات الهی است؛ این را قدر بدانید.

منبع:

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ 1392/02/25

رابطه خودتان را با خدا به‌وسیله دعا و ذکر تقویت کنید


به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه‌تان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عمل‌زدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانه‌ی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را  نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده  شکر کرد و هم این‌که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسول‌اللَّه – صلّی اللَّه علیه و اله – یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظه‌ی مرگ هم ماه رجب  و روزها و شبهای رجب  را گرامی میداشتند و همه‌ی رجب ها  در زندگی آن بزرگوار این‌طور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه ان‌شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان

منبع:

بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات

بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى ‌۱۳۷۱/۱۰/۲۳

آمادگی برای ورود بر سفره ضیافت الهی


عزیزان من! رابطه خودتان را با خدا، هرچه مى‌توانید مستحکم‌تر کنید؛ بخصوص در این ماههاى مبارک - ماه رجب و ماه شعبان - که ماههاى دعا، استغاثه، رابطه گرفتن با خدا، و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقى هر انسان است. در این ماهها، خود را براى ورود بر سرِ سفره ضیافت الهى - در ماه رمضان - آماده کنید.

منبع:

بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

استفاده از خصوصیات ماه رجب


ایام، مصادف است با ماه مبارک رجب؛ ماه دعا، ماه توسل، ماه تضرع، ماه آماده شدن دلها ان‌شاءاللَّه براى ورود به ساحت رمضان. اینکه در این ماه این دعاها توصیه شده است، این اعمال توصیه شده است، این استغفار توصیه شده است، بى‌جهت نیست. دعا همیشه خوب است، هر دعائى را همیشه میشود خواند؛ اما این دعا را براى روزهاى ماه رجب، یا براى ایام خاصى از ماه رجب به ما توصیه کرده‌اند؛ پیداست خصوصیتى در این ماه هست، خصوصیتى در این ایام هست؛ از این خصوصیات باید استفاده کرد. ان‌شاءاللَّه به خداى متعال متوسل بود، متضرع بود، کمک خواست، تکیه کرد، اعتماد کرد؛ خداوند متعال هم ان‌شاءاللَّه کمک خواهد کرد.

منبع:

بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ى قضائیه‌۱۳۸۹/۰۴/۰۷

برای دین، چرا نیاورید!


به بعضی که می گوییی چرا ریشت را می زنی، می گوید:« کجای قرآن نوشته ریش تراشی حرام است؟»

چرا به دکتر نمی گویی، کجای کتاب طب نوشته که این آمپول را بزنم؟ چرا، به دکتر نمی گویی، اما پای دین 

که وسط می آید، می گویی کجای قرآن نوشته؟! به شما چه! مرجع تقلید می گوید حرام است، بگو چشم

همان طور که دکتر هر نسخه ای داده، می روی و می خوری.

 

منبع:

طریق دوست مجموعه رهنمود های اخلاقی حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی/علی اکبری مزد آبادی/ص68

اعمال شب لیلت الرغائب...

آن گاه شیخ عباس قمی درباره چگونه اعمال این شب می نویسد: کیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اول ماه رجب را روزه می داری و چون شب جمعه داخل شود مابین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز می گذاری که هر دو رکعت را با یک سلام تمام می کنی. در هر رکعت از آن نماز یکمرتبه «حمد» و سه مرتبه «اناانزلناه» و دوازده مرتبه
«قل هوالله احد» می خوانی و چون از نماز دو رکعتی فارغ شدی، هفتاد مرتبه «اللهم صلی علی محمدالنبی الامی و علی اله» می گویی و سپس به سجده می روی و هفتاد مرتبه «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» می گویی. پس از آن، سر از سجده برمی داری و هفتاد مرتبه «رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» می گویی. پس از آن نیز دوباره به سجده می روی و هفتاد مرتبه «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» می گویی. آن گاه حاجت خود را می طلبی که برآورده خواهد شد.

منبع:(مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی با تصرف و تخلیص

امر به معروف ونهی از منکر

اوّلین كار!

 
 معلم های دبیرستان” كمال” جلسه ی ماهانه ای داشتند كه در آن هم قرآن خوانده و تفسیر می شد و هم موضوعات سیاسی و مسایل روز به بحث گذاشته می شد. این جلسات كه آقای رجایی، جلال الدین فارسی، دكتر باهنر، دكتر بهفروزی، دكتر كارشناس و عده ی دیگری از دوستان در آن شركت داشتند، بعد از اذان مغرب با نماز جماعت شروع می شد. در سال 44 یك بار كه جلسه در منزل من بود، آقای جلال الدین فارسی از آقای رجایی پرسید: اگر حكومت اسلامی بشود و تو نخست وزیر بشوی چه كار می كنی؟ آقای رجایی بلافاصله جواب داد: اولین كاری كه می كنم، این است كه نماز جماعت را در ادارات برقرار می كنم. همه به جواب ایشان خندیدند، چون هیچ كس تصور نمی كرد حكومت پهلوی ساقط و آقای رجایی نخست وزیر شود. پانزده سال بعد كه از رادیو و تلویزیون شنیدم ایشان به عنوان نخست وزیر بخشنامه ای به كلیه وزارتخانه ها و سازمان ها در مورد نماز اول وقت صادر كرده است، بی اختیار گفتم: واقعاً خدا پدر و مادرت را بیامرزد، كه آن موقع تو این حرف ها را می زدی وما می خندیدیم.

 منبع: 

( کتاب محمد علی رجایی ، به کوشش علی اکبری ، نشر یا زهرا ،1392 ، ص 20 )

 

 

 

 

به وصلش کی رسی هیهات هیهات!

 اولین مبحث اخلاقی که یاد گرفتم، باب غیبت بود. خدا شاهد است که از ابتداي هیجده سالگي استاد من مرا ملزم كرد به اين كه کم صحبت بکنم. «الصمت باب من ابواب الحكمه». خاموش بودن دری از درهای حکمت است. در مباحث اخلاق اولین مسئله ای که بنده یاد گرفتم، باب غیبت بود، زیرا دیدم اگر این باب را یاد نگیرم؛ نمی توانم صحبت بکنم. هر چه حرف بزنم، استاد خواهد گفت که غیبت است ! هر که زیاد حرف بزند ؛ زیاد اشتباه می کند. مگر کسی که مجتهد و با سواد باشد.آخر تو چه می دانی سود و زیانت در چیست ، داداش جون! تو که سود و زیان خود ندانی به وصلش کی رسی هیهات هیهات عمل بد ، عفت زبان را از بین می برد.

منبع: 

[ از فرمایشات آیت الله حق شناس رحمه الله علیه، کتاب مرد حق ، لوح نگار،چاپ اول 1391 ،ص 16 ]

در این صورت از همه مردم غنی تر خواهی بود!

 

عن حسین بن علی علیهم السلام قال: سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول لی « … وَ ارْضَ بِقِسْمِ اللّه ِ، تَكُنْ مِنْ اَغْنَى النّاسِ… » 

 حضرت می فرماید : به آنچه خدای متعال رزق تو کرده است ، به آن راضی شو ، حرص نخور که در این صورت از همه مردم غنی تر و بی نیاز تر خواهی بود. علت این که ما احساس می کنیم که به زید و عمرو احتیاج داریم ، این است که از آنچه داریم از پول و مقام و وجاهت و از این قبیل بیشتر می خواهیم، لذا دنبال زید و عمرو و بکر می دویم که به آن برسیم . اگر به هر آنچه خدای متعال به تو داده رضایت داشته باشی دیگر به زید و عمر و بکر احتیاجی نداری و غنی هستی.

منبع: 

 [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه ، 26 / 11 / 93 ]

خدعه‌های بزرگ شیطانی !

 

 شیطان … گاه با ما پیران نیز مانند شما جوانان عمل می‌کند، به شما می‌گوید شما جوانید و در این فصل جوانی وقت تمتّع و لذّات است، اکنون مطابق شهوات خود رفتار کن، ان شاء الله در اواخر عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است و خداوند ارحم الرّاحمین است، و… به ما پیران نیز از این وسوسه ها می شود که معلوم نیست به این زودی بمیری، فرصت باقی است، چند روز آخر عمر توبه کن، علاوه ( بر این) باب شفاعت پیامبر- صلی اللَّه علیه و آله- (نیز) باز است و مولا امیر المؤمنین- علیه السلام- نخواهد گذاشت دوستانش را عذاب کنند و در وقت مردن او را خواهی دید و از تو دستگیری خواهد کرد و… پسرم! فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن. … دل بستن به شفاعت اولیاء ـ علیهم‌السلام ـ و تجرّی در معاصی از خدعه‌های بزرگ شیطانی است.

منبع:

[صحیفه امام خمینی ، جلد 16، صفحه 222 ، کتابخانه سایت روح الله ]

 

 

 

تا من زنده هستم امکان ندارد ساکت باشم!

 

 در سال 1332 در پی مسافرت نواب صفوی به اجلاس مؤتمر اسلامی در اردن و بدنبال آن مسافرت به مصر و سخنرانی های آتشین او که مانند بمب در تمام دنیا صدا کرد ، دغدغه شاه صد چندان شد . پس از بازگشت نواب ، دکتر سید حسن امامی امام جمعه تهران به نمایندگی در حالی که مبلغ یکصد هزار تومان نیز از جانب شاه برای نواب آورده بود به دیدن او رفت و گفت : «اعلیحضرت دستور دادند که شما این پول ها رو خرج فدائیان اسلام و خودتان کنید . ایشان برای تجلیل از مقام فضل و کمال شما , نیابت تولیت آستان قدس رضوی را به شما تفویض می‌کنند و اختیار تام می‌دهند که درآمد آنجا را با نظر خود تان به مصارف شرعیه برسانید و از حمایت کامل اعلیحضرت برخوردار هستید , مشروط بر این که در کار سیاست مملکت هیچ مداخله‌ای نداشته باشید.» نواب که در آن مقطع زمانی از نظر مالی بسیار در مضیقه بود پس از شنیدن این جملات ، چهره اش بر افروخته شد و پول ها را به‌‌سوی امامی پرت کرد و با ناراحتی و عصبانیت به امام جمعه گفت: «پسرعمو , این که به شما می‌گویم ‌, مکلف هستید که عیناً به … پهلوی برسانید , به او بگویید که تو می‌خواهی مرا با دادن پست و مقام و پول فریب بدهی و خودت آزادانه , هر کاری که می‌خواهی با دین خدا و مملکت اسلام , انجام دهی , این محال است . من یا تو را می‌کشم و به جهنم می‌فرستمت و خود به بهشت می‌روم و یا تو مرا می‌کشی و با این جنایتت باز هم به جهنم رفته و من در بهشت در آغوش اجدادم جای می‌گیرم. ولی در هر حال تا من زنده هستم امکان ندارد ساکت باشم و بگذارم تو هر کار که می‌خواهی انجام دهی.»

منبع:

[ به یاری خداوند توانا ، به کوشش علی اکبری ، چاپ سوم ،پاییز 93 ، ص 78 و 79 ]

 

مرده دلانند به روی زمین

 

شخصی رفته بود در قبرستان زندگی می کرد علتش را پرسیدند گفت :

مرده دلانند به روی زمین          بهر چه با مرده شوم همنشین

حضرت علی علیه السلام فرمودند: مَنْ آنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ. هرکس با خداوند انس بگیرد از مردم وحشت می‌کند البته معنایش این نیست که همه چیز را رها کن و برو یک گوشه و دیگر به احدی کار نداشته باشی! بلکه در میان مردم باش ولی با آن ها نباش ، در هر حالی که هستی چه سخن گفتن، خوابیدن ، فکر کردن و غیره، متوجه باشی که در محضر خدا هستی، دل خودت را از میان مردم بردار و به صاحبش بده و غیر را از دلت خارج کن.

منبع:  

 از سخنان آیت الله مجتهدی ، برگرفته از کتاب آداب الطلاب ، ج اول ، انتشارات لاهوت ، 1393 ، ص 147 و 148 ]

 

سه اجری که جریان دارد!

 

عنِ الصّادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهِماالسّلام قالْ لَیسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بعدَ موتِنَهِ مِ الاَجر اِلّا ثَلاثَ خِصال صَدَقَةٌ أجْراها فی حَیاتِه فَهِیَ تَجری بَعدِ موتِه و سُنَّةُ هُدًی سَنَّها فَهِیَ یُعمَلُ بِها بَعد موتِه وَ وَلَدٌ صالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَه . 

 وقتی که دست ما از این دنیا که دار عمل است کوتاه شد، هیچ اجری نمی‌توانیم برای خودمان دست‌وپا کنیم و تدارک ببینیم مگر از سه ناحیه؛ که این هم مربوط می شود به همین نشأة دنیایی، لکن اجری است که جریان دارد. [اول] صدقه‌ی جاریه؛ یک وقت شما پولی را به کسی می‌دهید ، این صدقه است. گاهی پولی را صرف ایجاد یک بنیادی، یک نهادی می‌کنید که پی در پی و پشت سر هم سود می‌دهد، سود آن متوقف نیست و منقطع نمی‌شود. این صدقه‌ی جاریه است.[دوم] سنت هدایتی که آن را پایه‌گذاری کند و بنا بگذارد. یک کار خوبی را در جامعه باب کنیم . این گفتمان سازی ها که گفته می شود ( و تاثیر مثبتی بر افکار عمومی می گذارد ) از این جمله است که هر کسی بعد از شما به آن سنت عمل کند اجر و ثوابش به شما به صورت نو به نو می‌رسد. و [سوم] فرزند صالحی تربیت بکنید که برای شما طلب مغفرت بکند از خدای متعال بعد از رفتن شما. بعضی از بچه‌ها هستند که پدرها، مادرها جانشان را هستی‌شان را آبرویشان را مالشان را صرف این بچه‌ها می‌کنند، بعد از اینکه پدر از دنیا رفت یک فاتحه هم برای پدر نمی‌خوانند؛ یک طلب مغفرت هم برای پدر نمی‌کنند؛ اصلاً یادشان نمی‌آید؛ یادشان هم بیاید قضایا نقل می‌کنند نه این که از خدای متعال برای او طلب مغفرت کنند. آن بیچاره آن چیزی که احتیاج دارد این است که شما از خدا برای او طلب مغفرت بکنید، طلب رحمت بکنید. به این احتیاج دارد. پدر و مادرهایتان را فراموش نکنید. در دعای شریف صحیفه‌ی سجادیه یکی از چیزهایی که حضرت از خدای متعال طلب می‌کنند این است که « توفیق بده من بعد از هر نمازی آنها را دعا کنم.» یعنی این یکی از توفیقات الهی است.

منبع:

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی در مقدمه درس خارج ، در تاریخ 5/03/93 ]

 

 

درجه ای از همه بالاتر !

 

 بدان که از براى عجب (و خود پسندی)…(که یکی از مهلکات است درجاتی است و درجه ای ) که از همه بالاتر و هلاکش بیشتر است، حالى است که انسان‏‎‎‏ در قلب خود بر ولىّ نعمت خود منّت گذارد. گمان کند که به واسطۀ ایمان او در مملکت حق‏‎ ‎‏ وسعتى یا در دین خدا رونقى پیدا شد؛ یا به واسطۀ ترویج او از شریعت یا ارشاد و‏‎ ‎‏هدایت او یا امر به معروف و نهى از منکر او یا اجراى حدود یا محراب و منبرش به دین‏‎ خدا رونقى بسزا داده؛ یا به واسطۀ آمدن در جماعت مسلمین یا به پا کردن تعزیۀ‏‎ ‎‏حضرت ابى عبدالله الحسین، علیه السلام، رونقى در دیانت حاصل شد که به سبب‏‎ ‎‏آن بر خدا و بر سیّد مظلومان و بر رسول اکرم، صلى الله علیه و آله، منّت دارد. هر‏‎ ‎‏ چند اظهار این معنى نکند، در دلش منت مى گذارد. و از همین باب است‏‎ ‎ منت گذارى بر بندگان خدا در امور دینیّه. مثل آنکه در دادن صدقات واجبه و مستحبه‏‎ ‎‏و در دستگیرى از ضعفا و فقرا بر آنها منت گذارى کند. گاهى این منت گذارى‏‎ ‎‏ مخفى است حتى بر خود انسان.

منبع:

امام خمینی –ره- ،چهل حدیث ، حدیث سوم در باب عجب ]

 

 

دیروز که رفت دیگر بر نخواهد گشت!!!

دیروزی که رفت دیگر بر نخواهد گشت ، کاری که دیروز کردید ، در نامة عمل شما باقی ماند و آنچه انجام گرفت ، ثبت شد ، این ، تغییر پذیر نیست مگر بوسیله توبه و

انابه و استغاثه و تضرّع پیش پروردگار والّا آنچه گذشت، دیگر گذشت و برگشتنی نیست. ولاالمرء من غدٍ على ثقه ، هیچ کس نسبت به فردا اطمینانی ندارد ، ممکن

است فردائی وجود نداشته باشد. دیروز که رفت ، فردا هم معلوم نیست باشد

یا نباشد ، آنچه در اختیار ماست الآن است . الأولُ للأوسطِ رائد ، آن که جلوتر است برای کسی که وسط است، پیشرو است ؛ او جلو می رود ، این وسطی هم پشت

سرِ اوست. والأوسط للآخرِ قائد ، آن جوان ، آن نوجوان یا آن کودکی که آخر صف است او هم دنبال اینها حرکت می کند. همه به یک محل خاصی حرکت می کنند. آن

روز هولناک به سرعت دارد می آید! ( در آن روز نه مال بدرد انسان می خورد نه فرزندان بلکه قلب سلیم) دلِ سالم، دل پاک ، دل دور از گناه و آلودگی را باید در آنجا

برد، آن به درد می خورد.

 

منبع: شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی ، در مقدمه درس خارج ، 8/10/93

زندگی منهای خداوند به یک باد می رود...

اگر رابطه ی با خداوند، در خانه حکم‏ فرما باشد و افراد آن خانه به گناه آلوده نباشند، این خانه محکم است و فرزندى هم که در چنین خانه ‏اى رشد می کند، صالح

خواهد بود. و امّا خانه ‏اى که بنیانش بر اساس تقوا نباشد، مثل همان خانه ‏اى است که بر کناره درّه سیل‏زده بنا شده باشد. زندگى منهاى خدا، با یک باد به جهنّم میرود.

رحمت و فضل خداوند در خانه بدون تقوا وجود ندارد، برکت در آن خانه نیست و ملائکه در آن خانه رفت و آمد ندارند. در عوض، شیطان، به ‏برکتى، ظلمت، غم، غصّه،

دلهره، اضطراب خاطر و نگرانى در آن خانه حکم‏ فرماست.

منبع:

مشق اخلاق/ج1/بخش سخنان آیت الله مظاهری

زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین (ع) بالا‌تر است

زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌ خواهید و می‌گویید: «أأدخل یا حجة الله :‌ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحوّلی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالا‌تر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

منبع:

( فرازی از فرمایشات آیت ا… بهجت -ره ) ( منبع: كتاب برگي از دفتر آفتاب)

به چه چیزهایی می شود سوگند خورد؟

در قرآن مجید قریب به چهل سوگند وارد شده که خدا در آن موارد به یک رشته مخلوقات خود قسم خورده است. در سوره شمس به یازده چیز سوگند خورده که هشت تاى آن غیر خداست که شامل؛ «آفتاب»، «نور آفتاب، «ماه»، «روز»، «شب»، «آسمان»، «زمین» و «نفس انسان» می باشد

سوگند به غیر خدا معمولاً در محاورات عرفى انسان به پیامبر (ص)، قرآن، کعبه و آنچه مقدس انجام می گیرد. وهابیان این نوع قسم ها را نیز تحریم کرده اند؛ اکنون این مسأله را بر قرآن عرضه مى کنیم.

سوگند به غیر خدا در قرآن

در قرآن مجید قریب به چهل سوگند وارد شده که خدا در آن موارد به یک رشته مخلوقات خود قسم خورده است. در سوره شمس به یازده چیز سوگند خورده که هشت تاى آن غیر خداست که شامل؛ «آفتاب»، «نور آفتاب، «ماه»، «روز»، «شب»، «آسمان»، «زمین» و «نفس انسان» می باشد

خداوند در سوره النازعات به سه چیز و در سوره والمرسلات به دو چیز قسم می خورد. همچنین سوگند به غیر خدا در سوره هاى الطارق، قلم، عصر، البلد، وارد شده است.

* نمونه هایى از سوگندها که در قرآن کریم

«وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ * وَ طُورِ سِینِینَ * وَ هَذَا الْبَلَدِ الأَمِینِ».

قسم به انجیر و زیتون (یا، قسم به سرزمین شام و بیت المقدس) * و سوگند به، طور سینین * و قسم به این شهر امن (مکه).

«وَ اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَی * وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى».

قسم به شب در آن هنگام که (جهان را) بپوشاند * و قسم به روز هنگامى که تجلّى کند.

«وَ الْفَجْرِ * وَ لَیَال عَشْر * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ * وَ اللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ».

به سپیدم سوگند * و به شب هاى دهگانه * و به زوج و فرد * و به شب، هنگامى که (به سوى روشنایى روز) حرکت مى کند سوگند (که پروردگارت در کمین ظالمان است)!.

«وَ الطُّورِ * وَ کِتَاب مَسْطُور * فِی رَقّ مَنْشُور * وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ * وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ * وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ».

سوگند به کوه طور * و کتابى که نوشته شده * در صفحه اى گسترده * و سوگند به «بیت المعمور» * و سقف برافراشته * و دریاى مملو و برافروخته * که عذاب پروردگارت واقع مى شود.

 سوگند به غیر خدا حرام است.

ممکن است بگویند سوگند به غیر خدا مخصوص خود خداست اما بر غیر او حرام است.

 آنان مى گویند: سوگند به غیر خدا شرک است. مى گوییم؛ اگر سوگند به غیر خدا واقعاً شرک باشد در این مسأله نباید  بین خدا و مخلوق فرقى باشد. مثلاً اگر ظلم و تعدى زشت و قبیح باشد بین خالق و مخلوق فرق نخواهد بود.

افزون بر این قرآن، کتاب هدایت و راهنماست اگر سوگند به غیر خدا شرک و حرام بود هرگز این همه سوگند به غیر او در قرآن وارد نمى شد. زیرا معنای آن این است که خدا مى تواند براى خود شریکى قرار دهد، اما دیگران را از اتخاذ شریک باز مى دارد.

البته سوگند خدا بر یک رشته امور که جز ذات و اسماء و صفات اوست به یکى از دو جهت دارد؛

1 . گاهى مورد قسم داراى اسرار و رموز عظیمى است و هدف جلب توجه ما به شناخت اسرار این موجودات است تا از طریق شناخت آنها به عظمت حق پى ببریم و یا در زندگى از اسرار آنها بهره بگیریم. تمام سوگندهای وارده در سوره «الشمس» از این مقوله است.

2 . اشاره به قداست و برترى موجودى است که به آن سوگند مى خورد تا ما را با مقام برتر او آشنا سازد. لذا در برخى از آیات به جان پیامبر (ص) سوگند مى خورد چنانکه گذشت؛ «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ» (5) به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده اند).

سوگند به غیر خدا در روایات

پیامبر گرامى در مواردى به غیر خدا سوگند خورده است. مسلم در صحیح خود این روایت را نقل مى کند؛

«جاء رجل الى النبىّ فقال: یا رسول الله أیّ الصدقة أعظم اجراً؟ فقال: امّا ـ وأبیک ـ لَتُنَبِّئَنَّه أن تُصَدّق و أنت صحیح شحیح تخشى الفقر و تامل البقاء»

مردى به حضور پیامبر رسید و گفت: اى پیامبر خدا! کدام صدقه پاداش بزرگى دارد؟ پیامبر (ص) فرمود: سوگند به پدرت من تو را از این موضوع آگاه مى سازم، چیزى را که صحیح و سالم و مورد علاقه هست در راه خدا ببخشى در حالى که تو از فقر مى ترسى و امید به زندگى دارى.پیامبر خدا (ص) در اینجا به پدر سائل، سوگند مى خورد.در حدیثى دیگر در صحیح مسلم آمده است مردى از نجد حضور رسول خدا (ص) رسید و از وظیفه یک مسلمان سؤال کرد. حضرت فرمود: خواندن پنج نماز در شبانه روز.

سائل بار دیگر گفت: چیز دیگرى هست؟ حضرت فرمود: روزه ماه رمضان.وی افزود: چیز دیگرى وجود دارد؟ پیامبر گرامى (ص) فرمود: زکات.

بار دیگر سائل گفت: چیز دیگرى هست؟ حضرت فرمود: نه، مگر اینکه بخواهد افزون بر واجبات امور مستحبى را بیاورد. آن مرد از محضر رسول خدا (ص) مرخص شد و گفت: همین ها را به جا مى آورم، نه بیشتر و نه کمتر. در این موقع رسول گرامى (ص) فرمود: أَفْلَح و أَبیه إِن صدَق‏. سوگند به پدرش رستگار شد، اگر راست بگوید.

و باز فرمود: دخل الجنة و ابیه ان صدق.

سوگند به پدرش، بهشت براى او قطعى شد اگر راست بگوید.

در مسند احمد وارد شده است که پیامبر (ص) در پایان حدیث فرمود: فلعمرى لئن تکلّمَ بمعروف و تنهى عن منکر خیر من ان تسکت. سوگند به جانم! اگر زبان به بیان معروفى بگشایى و از کار بدى جلوگیرى کنى بهتر از آن است که سکوت برگزینى.امیرمؤمنان (ع) در بسیارى از خطبه هاى خود به غیر خدا سوگند یاد مى کند.بنابراین تشکیک در جواز چنین سوگندى جز مغالطه چیز دیگرى نیست.دلایل وهابیان بر تحریم چنین سوگندها

«ان رسولَ الله سمع عمر و هو یقول، و ابى، فقال ان الله ینهاکم ان تحلفوا بآبائکم و من کان حالفا فلیحلف بالله او یسکت».

رسول خدا شنید که عمر بن خطاب به پدرش سوگند یاد مى کند، فرمود: خدا شما را از این که به پدرانتان سوگند یاد کنید بازداشته است کسى که مى خواهد قسم یاد کند به خدا قسم بخورد یا سکوت کند.پاسخ: علت اینکه پیامبر (ص) او را از سوگند به پدرش بازداشت این بود که پدر او بسان اکثریت پدران قریش بت پرست بودند و فرد بت پرست احترامى ندارد تا به او سوگند بخورند. لذا مى فرماید: به پدرانتان سوگند نخورید و نمى فرماید به غیر خدا سوگند یاد نکنید.شاهد این تفسیر دو حدیث یاد شده در زیر است.

الف) «لا تحلفو بآبائکم و لا بالطواغیت» به پدرانتان و بت ها سوگند نخورید.

ب) «لا تحلفوا بآبائکم و لا باُمهاتکم و لا بالانداد» به پدرانتان و مادرانتان و بت ها سوگند نخورید.

از این که در حدیث نخست کلمه «طواغیت» و در حدیث دوم کلمه «انداد» همراه «آباء» وارد شده است گواه بر آن است که پدران نیز با این دو، همگون بودند زیرا بت پرست و بت ها در یک مجرا قرار مى گیرند بنابراین نهى از سوگند به بت و بت پرست دلیل بر تحریم سوگند به کعبه و قرآن و اولیاء الله نمى شود.

«جاء ابنَ عُمر رجلٌ فقال: أحلف بالکعبة؟ قال له: ولکن إحلف برب الکعبه فان عمر کان یحلف بابیک»

پاسخ: این حدیث از دو چیز ترکیب شده است.

الف) گفتار پیامبر (ص) به عمر که به پدرش سوگند یاد نکند.

ب) استنباط فرزند عمر از حدیث یاد شده؛ این که به کعبه نیز نباید سوگند یاد کرد.

آنچه که براى ما حجت است همان گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است که نباید به پدران بت پرست سوگند یاد کرد، امّا عطف کعبه بر پدر، اجتهاد فرزند عمر است که فقط براى او حجت است؛ زیرا اجتهاد وى پایه صحیحى ندارد زیرا نهى از سوگند خوردن به انسان هاى بت پرست دلیل نمى شود که انسان به کعبۀ توحید هم سوگند یاد نکند. استنتاج حکم دومى از حکم نخست کاملاً بى جاست.

رسول گرامى (ص) فرموده است: «من حلف بغیر الله فقد اشرک». هر کس به غیر خدا سوگند یاد کند، شرک ورزیده است.

پاسخ: این حدیث ناظر به سوگندهاى رایج در عصر بت پرستى بود که آنها به بت هاى خود سوگند یاد مى کردند حضرت این نوع  سوگندها را نشانۀ شرک خواند.

شاهد براین مطلب روایت نسائى است که از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مى کند: «من حلف فقال فى حلفه: باللات و العزى فلیقُل: لا اله الا الله

هر کس به لات و عزى سوگند بخورد فوراً پشت سرش بگوید لا اله الا الله.

این روایات حاکى از آن است که هنوز رسوم جاهلیت در قلوب صحابه رسوخ کرده بود که حتى پس از تشرّف به اسلام و پذیرش آئین توحید هنوز ناخودآگاه به رسم جاهلیت از سوگند یاد مى کردند.در پایان یادآور مى شویم در مورد قضاوت و داورى که منکر، در صورت نبودن بیّنۀ مدعى باید سوگند یاد کند، حتماً باید به خدا قسم بخورد نه صفات او و نه سایر مقدسات؛ و مورد سخن، غیر مقام قضاوت و داورى است.

منبع:

صحیح مسلم، 3/94، کتاب الزکات باب افضل الصدقه.

به خاطر این چشم‌ها بالاخره شهید می‌شوی!

چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال. چون این چشم‌ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده‌اند و اشک‌های زیادی ریخته‌اند.

آن شب برای اولین بار دیدم که گوشه چشم‌هایش چروک افتاده، روی پیشانی‌اش هم. همان‌جا زدم زیر گریه. گفتم: «چی به سرت آمده؟ چرا این شکلی شده‌ای؟»
حاجی خندید، گفت: «فعلاً این حرف‌ها را بگذار کنار که من امشب یواشکی آمده‌ام خانه. اگر فلانی بفهمد کله‌ام را می‌کند!» و دستش را مثل چاقو روی گلویش کشید. بعد گفت: «بیا بنشین این‌جا، باهات حرف دارم.»
نشستم؛ گفت: «تو می‌دانی من الان چی دیدم؟»
گفتم: «نه!»
گفت: «من جدایی‌مان را دیدم!»
به شوخی گفتم: «تو داری مثل بچه‌های ‌لوس‌ حرف می‌زنی!»
گفت: «نه، تو تاریخ را نگاه کن! خدا هیچ وقت نخواسته عشاق، آن‌هایی که خیلی دل‌بسته هم هستند، باهم بمانند.»
دل ندادم به حرف‌هاش. ماجرا را به شوخی برگزار کردم. گفتم: «یعنی حالا ما لیلی و مجنونیم؟» حاجی عصبانی شد، گفت: «من هر وقت آمدم یک حرف جدی بزنم، تو شوخی کردی! من امشب می‌خواهم با تو حرف بزنم. در این مدت زندگی مشترک‌مان یا خانه مادرت بوده‌ای، یا خانه پدری من. نمی‌خواهم بعد از من هم این طور سرگردانی بکشی. به برادرم می‌گویم خانه «شهرضا» را آماده کند، موکت کند که تو و بچه‌ها بعد از من پا روی زمین یخ نگذارید.»
من ناراحت شدم، گفتم: «تو به من گفتی دانشگاه را ول کن تا با هم برویم لبنان، حالا…»
حاجی انگار تازه فهمید دارد چقدر حرف رفتن می‌زند، گفت: «نه، این‌طورها هم که نیست، من دارم محکم کاری می‌کنم، همین!»
گفتم: «‌به خاطر این چشم‌ها هم که شده، ‌تو بالاخره یک روز شهید می‌شوی!»
چشم‌هایش درخشید، پرسید: «‌چرا؟»
یک‌دفعه از حرفی که زده بودم، پشیمان شدم. خواستم بگویم «ولش کن! حرف دیگری بزنیم!»، اما نگاهش یک جوری بود که نتوانستم این را بگویم. بعد خواستم بگویم «در همه نمازهایم دعا می‌کنم که تو بمانی و شهید نشوی!» اما باز نشد. چیزی قلنبه شده بود و راه گلویم را گرفته بود. آهی کشیدم و گفتم: «‌چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال. چون این چشم‌ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده‌اند و اشک‌های زیادی ریخته‌اند.»

منبع:

خاطرات همسر شهید حاج محمدابراهیم همت،

با خواندن این دعا اضطراب را از خود دور کنید

 

در بسیاری از آموزه های دینی دعاهایی برای رفع استرس و اضطراب مورد سفارش قرار گرفته که افراد می توانند با خواندن این دعاها تا اندازه زیادی آرام شوند و به آرامش دست پیدا کنند

به طور یقین تمامی ما انسان ها در بسیاری از مواقع زندگی خود دچار اضطراب می شویم از این رو لازم است بدانیم در این لحظه ها چه کاری باید انجام دهیم.

در بسیاری از آموزه های دینی دعاهایی برای رفع استرس و اضطراب مورد سفارش قرار گرفته که افراد می توانند با خواندن این دعاها تا اندازه زیادی آرام شوند و به آرامش دست پیدا کنند.
ذکر و دعای مجرب رفع دلشوره و استرس و اضطراب
در زمانی که به هر دلیل دجار اضطراب یا نگرانی و دلشوره می شوید ، ذکر و دعای مجرب رفع دلشوره و استرس و اضطراب ذیل را چهارده مرتبه قرائت کنید. دلشوره و اضطراب برطرف میشود. در اثنای ذکر توجه قلبی داشته باشد. مجرب است.
(ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّهَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم).
ذکر و دعایی بسیار مجرب برای دفع دلشوره و استرس :
برای رفع استرس و دلشوره ، دست راست را روی سینه اش بگذارد و هفت مرتبه آیه ۲۸۸ شریفه سوره رعد را بخواند . به اذن خداوند تبارک و تعالی احساس آرامشی فوری در شخص ایجاد می شود.
(الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِ الله تَطمَئِنُ القلوب)
با اتجاه به قبله بخواند و در اثنای قرائت توجه قلبی داشته باشد.
دعایی مجرب برای دفع اضطراب و آرامش اعصاب

برای آرامش اعصاب و از بین رفتن اضطراب ، ذکر « ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّهَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم » را چهارده مرتبه به ظرفی از آب پاک بخواند و آب را بنوشد. اضطرابش از بین میرود و اعصابش بطور عجیبی آرام می شود.

 برای آرامش روحی و سعه صدر

برای افزایش صبر و حوصله و ایجاد آرامش روحی هرچه بیشتر ، قبل از خواب سوره مبارکه عنکبوت را قرائت کند. مجرب است.
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!


۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.


۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*»  پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:
«پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.»
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد»  … پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله») پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
(بحارالانوار، ج ۹۰، ۱۸۴ – ۱۸۵)
برای دفع ترس و وحشت :

حلبی می گوید : کسی به امام صادق علیه السلام عرض کرد وقتی تنها می شوم وحشت و اندوه مرا فرا می گیرد و آنگاه که میان مردم هستم چنین احساسی ندارم . حضرت به وی فرمودند : دستت را روی قلبت بگذار و بگو : بسم الله
سپس دستت را بر قلبت کشیده و هفت بار بگو :

أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِی
وی گفت من چنین کردم و خداوند ترس و وحشت را ا ز من زدود و به جای آن انس و آرامش به من داد.

منبع:

بحارالانوار ج 95 ص138

گوهر حقیقت...

 

شبلی نزد جنید بغدادی رفت و گفت: می گویند گوهر حقیقت نزد توست آن را به من بفروش و یا به من ببخش.

جنید گفت: اگر بخواهم آن را به تو بفروشم تو از عهده ی خرید آن بر نمی آیی.

اگر بخواهم به تو ببخشم قدر آن را نخواهی دانست زیرا: هر کس ارزان بخرد ارزان از دست بدهد. 

شبلی گفت: پس چه کنم؟ گفت: صبر داشته باش و در انتظار بمان و بر این درد، بسوز و بساز تا شایسته آن

شوی، که چنین گوهری را به شایستگان و منتظران صادق می دهند.

 

منبع:

اندیشه های ماندگار/زیبا شفیعی/ص52

چرا قیامت را فراموش می کنیم؟

با توجه به آیات قرآن کریم، می توان سبب اعراض از مساله قیامت را حداقل در سه چیز دانست:‏
اول؛ وابستگی به طبیعت، مانند شهوت و غضب و توابع آن از حب مال و جاه و غیر آن است، همچنان که قرآن می فرماید: « تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ‏  آن جهان آخرت است که ما آن را براى آنها که در زمین برترى نجستند و تباهى نکردند قرار دادیم و سرانجام براى پرواپیشگان است‏» (1)


دوم؛ پیروی از وسوسه های نفس مانند انجام دستورات نفس اماره و مغلوب شدن در برابر جذابیت اعمال غیر صالحه که بسبب خیال فاسد می باشد. همچنان که قرآن می فرماید: « قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا، الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً ـــ بگو آیا شما را به زیانبارترین کارها آگاه کنم؟ (آن کار) کسانى است که تلاششان در زندگى دنیا گم شد. و خود مى‏پندارند که کارى نیکو کرده‏اند» (2)


سوم؛ پیروی از شیاطین (جن و انس) و تقلید از جاهلان عالم نما می باشد. همچنان که قرآن می فرماید: « رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِیَکُونا مِنَ الْأَسْفَلِینَ‏ ـــ پروردگار ما، آنان که ما را گمراه کردند از جن و انس به ما بشناسان، تا در زیر پاهامان قرارشان دهیم، تا از فروتران باشند» (3)

پی نوشت ها:
(1) قصص/ 83
(2) کهف/ 103 و 104
(3) فصلت/ 29
منبع: آغاز و انجام، خواجه نصیرالدین طوسی، ص 6

خدایا من به آنچه فرموده بودی عمل کردم و تو به آنچه وعده داده ای عمل کن.

 

زنی به نام ام عقیل در صحرا زندگی می کرد، چند نفر مهمان برای او وارد شدند، در این حال یکی از چوپان ها آمد و گفت: پسرت

نزد شتر ها بود که شتر ها بر سر چاه ازدحام کرده و او را به چاه انداختند و مرد. آن بانو به چوپان گفت: بیا وظیفه مهمان نوازی را به

جا بیاور، سپس گوسفندی آورد، چوپان آن را ذبح کرد و او غذا را مهیم نمود و پیش مهمان ها گذاشت؛ مهمان ها غذا تناول کردند و از صبر وقوت قلب آن بانو در تعجب بودند.

وقتی از غذا فارق شدند ام عقیل نزد مهمان ها آمد و گفت: میان شما کسی هست که قرآن بلد باشد؟یکی پاسخ داد:

آری! گفت: آیاتی برایم بخوان تا با آن تسلی یابم، پس لین آیه را خواند:

[و بشرالصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة قالو انا لله و انا الیه را جعون]

زن رو به طرف مهمان ها نمود و گفت: خدا حافظ، سپس رو به قبله ایستاد و چند رکعت نماز خواند و گفت:

خدایا من به آنچه فرموده بودی عمل کردم و تو به آنچه وعده داده ای عمل کن.

منبع:

درسنامه نهج البلاغه/انتشارات دارالعلم/ص127

تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها )

کسی که بعد از نماز صبح، قبل از این که پایش را بردارد، تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) بگوید، خداوند، گناهش را می‌آمرزد.

«مَنْ سَبَّحَ‏ تَسْبِیحَ‏ فَاطِمَةَ (علیها السلام) قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَهُ بَعْدَ انْصِرَافِهِ مِنْ صَلَاةِ الْغَدَاةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ یَبْدَأُ بِالتَّکْبِیرِ»

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود «کسی که بعد از نماز صبح، قبل از این که پایش را بردارد، تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) بگوید، خداوند، گناهش را می‌آمرزد.از الله اکبر شروع کند. »

در حدیث «مَنْ سَبَّحَ‏ اللَّهَ فِی دُبُرِ الْفَرِیضَةِ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ تَسْبِیحَ‏ فَاطِمَةَ (علیها السلام) الْمِائَةَ وَ أَتْبَعَهَا بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مَرَّةً وَاحِدَةً غُفِرَ لَه‏»

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود« کسی که بعد از نماز فریضه، تسبیحات 100 بار فاطمه زهرا (علیها السلام) را پیش از این که دو پایش را بردارد، بگوید و بعد از آن، یک بار «لا إله إلا الله» بگوید، بخشیده می‌شود.»

طبق این احادیث، بایسته است که به ترتیب باشد و ابتدا، «الله اکبر» و سپس، «الحمد لله» و بعد از آن، «سبحان الله» گفته شود.

منبع:

(برقی، احمد، المحاسن، ج 1، ص 36، ح 34)

(حمیری، عبدالله، قرب الإسناد، ص 4، ح 11)

برای ازدواج سراغ چه کسی بروم؟

امیرالمومنین فرمود: یا رسول الله! [نعم العون علی طاعه الله] فاطمه بهترین یاورم در راه بندگی خدا است.

کسی که این حرف را می زند اسد الله است با آن عبادت و جایگاه می فرماید:فاطمه یاور من است در طاعت خدا. میدانید یعنی چه؟

یعنی یک زن می تواند باعث بندگی خدا در زندگی شوهرش گردد و می تواند مسیر درس و تحصیل، اطاعت و بندگی، حیا و عفاف همسرش را تغییر دهد. در روایت آمده که برای ازدواج سراغ زیبا رویان بی

تقوا نروید.ملاک برای انتخاب هایتان فقط ما و چهره نباشد گرچه آن ها می توانند مهم باشند؛

اما ملاک تقوا باید در راس ملاک ها قرار بگیرید؛ چون «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» زن ها پوشش شما و بهترین یاورتان در بندگی خداوند هستند.

 

منبع:

سلسله سخنرانی های استاد رفیعی ج 1/سید علی اکبر حسینی نیشابوری /ص280

روز سوم دردم کاملا بر طرف شد...!

 

یک روز در مشهد، آقا گفت:"بر من مکشوف شد”

من فورا حواسم را جمع کردم ببینم چه می گوید.

معمولا ایشان جمله را اینگونه شروع نمی کرد.

گفت:"این طور بر من معلوم شد که اگر کسی جایش درد می کند،

آن را به حرم امام رضا (علیه السلام) هر کجای حرم بمالد، یا اگر

نمی تواند، دستش را به حرم، بمالد و بعد به جای درد بمالد، آن درد مرتفع می شود”

ایشان بلند شد تا تجدید وضو کند تازه متوجه شدم که منظور ایشان من بودم.

دستم را مدتی پیش جراحی کرده بودم و ظاهرا خوب شده بود،

اما چند روز بود که دوباره خیلی شدید درد می کرد

 و من به کسی چیزی نمی گفتم و دردم را پنهان می کردم.

سه روز پیاپی به حرم رفتم و توصیه های ایشان را انجام دادم.

روز سوم دردم کاملا بر طرف شد.

 

منبع:سالنامه خاطرات آیت الله بهجت/2دی

مناجات...

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

ایاکم اذا اراد احدکم ان یسال شیئا من حوائج الدنیا والآخرة حتی یبدا بالثناء علی الله عزوجل والمدح له والصلواة علی النبی

هرگاه یکی از شما خواست از پروردگار خود حاجتی در مورد دنیا و آخرت درخواست کند مبادا بدان مبادرت کند مگر اینکه ابتدا ستایش و مدح خدا نموده و درود بر

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرستد .

از آن حضرت سؤال شد: چگونه خداوند را مدح کنیم؟ فرمود: بگو:

یا من هو اقرب الا من یحول بین المرء وقلبه، یا من هوبالمنظر الاعلی، یامن لیس کمثله شی

ای کسی که از رگ گردن به من نزدیک تری، ای کسی که بین انسان و قلب او حائل می شوی، ای کسی که در جایگاه بلندی، ای کسی که چیزی مانند او

وجود ندارد

جان مرا جان تویی ، لعل مرا کان تویی

در دل ویران تویی، گنج نهانی مرا

یک نفس از پیش تو، گر بروم گم شوم

چون به تو آرم پناه، امن و امانی مرا

ای دوای درد بی درمان ما

وی شفای علت و نقصان ما

ای به ما آثار صنع تو پدید

وی تو پنهان در درون جان ما

ای تو هم آغاز و هم انجام خلق

وی تو هم پیدا و هم پنهان ما

عاجزیم از شکر نعمت های تو

عجز ما بین، بگذر از کفران ما

ای بدی از ما و نیکویی ز تو

آن خود کن، پرده پوش آن ما

 

 

منبع: ادعیه و اذکار/ص3

یا صاحب الزمان... دارد زمان آمدنت دیر می شود.

 

خیلی ها سعی می کردند در مسیر مسجد تا خانه

درست پشت سرش حرکت کنند.

گاهی جمیعت آن قدر زیاد می شد که پایشان

می خورد پشت پایش.یک لحظه می ایستاد،

چشمانش را می بست، دوباره راهش را ادامه می داد.

گاهی به خانه می رسید و کفش هایش را در می آورد

پاشنه جورابش خونی بود.

آیا حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) از دست دشمن ها در پشت پرده غیبت است، از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد، آمد؟

این خیال ها از ضعف ایمان است.

آیا می شود که حضرت جهت معنویت و حقانیت را تایید نکند؟!

 خدا می داند آن حضرت تا به حال چه کرده است و چه می کند؟!

 

منبع:در محضر بهجت/ج3/ص276

 

 

 

ترک محرمات....

 

کسی که از آقای خود چیزی می خواهد و محتاج اوست، سعی می کند کاری را که مورد رضایت مولایش نیست انجام ندهد .

مخالفت با مولی زمینه ساز غضب و خشم اوست و عطا و بخشش در حال خشم امکان ندارد، اگر از خدا چیزی می خواهیم و انتظار اجابت داریم، باید به عهد خود نسبت به خداوند وفادار باشیم و اوامر و

نواهی او را رعایت کنیم .

خداوند متعال می فرماید: اوفوا بعهدی اوف بعهدکم شما به پیمانی که با من بسته اید وفادار باشید تا من هم به پیمان خود عمل کنم .

لازم به ذکر است که در پیشگاه خداوند متعال ترک گناه از انجام نیکی ها بیشتر اهمیت دارد .

امام علی علیه السلام می فرماید: اجتناب السیئات اولی من اکتساب الحسنات ترک گناهان بر انجام نیکی ها ترجیح دارد .

از جمله گناهانی که مانع اجابت دعا می شود، خوردن مال حرام است .

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ان الله لایرفع الیه دعاء عبد وفی بطنه حرام خداوند دعای کسی را که حرام خورده باشد به سوی خود بالا نمی برد
                                                                      

نکردیم کاری در این بندگی ها ندیدیم خیری از این زندگی ها

از این زندگی ها نشد کام حاصل در این بندگی هاست شرمندگی ها
بیا تا تلافی کنیم آنچه بگذشت که داریم از عمر شرمندگی ها

 

منبع: توصیه های آیت الله بهجت/موفقیت 1

اگر استغفار کنی خداوند تو را میبخشد.

پهلوانی هنر های بسیار از خود نشان داده و پهلوانان جهان را بر زمین افکنده و شهرتی فراوان یافته بود . این توانای و قدرت او را مغرور ساخت وروبه آسمان کرد و گفت:

بار خدایا!حال جبرئیل را بفرست تا با او دست وپنجه نرم کنم؛زیرا در زمین کسی نیست که تاب مقاومت مرا داشته باشد. چند روز نشد که حق تعالی او را ضعیف و ناتوان کرد و برای شکستن غرورش او را به  و یرانه ای انداخت.آن قدر ضعف بر او غالب شد که سرش را که سرش را بر خشتی گذاشته بود و موشی بر رویش می جست وسر انگشتان پایش را به دندان میگزیدواو قدرت نداشت تا پایش را جمع کند.

صاحب دلی از کنار وی گذشت وگفت:خدا یکی از لشکرش را که از همه کوچک تر است بر تو مسلط فرمود تا متنبه شوی واز غرور توبه کنی .اگر استغفار کنی خداوند تو را میبخشد.

منبع:

رنگارنگ /ج1/ص411

بزرگترین خطری که انسان را تهدید می کند

اصولا از دیدگاه قرآن بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد.

هر انسانی به طور طبیعی ممکن است در مواقعی از زندگی خود و در رویارویی با برخی از رویدادها دچار لغزش شود.
وجود غرایز در انسان که باعث کشش او به سمت برخی از مسائل می شود، طبیعی و در عین حال تا میزانی قابل کنترل است همانگونه که بزرگان دینی ما تا حد قابل توجهی توانستند نفس خود را کنترل کنند و به گناه آلوده نشوند.
در عین حال راهکارها، دعاها و ذکرهایی نیز وجود دارند که با خواندن آن ها انسان تا میزان زیادی، از کشیده شدن به ورطه گناه دور می ماند.
آیات قرانی برای دوری از گناه وبهترین ذکر برای دوری شیطان
إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا :در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما [نیز] او را دشمن گیرید.
أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ :شیطان را مپرستید، زیرا وی دشمن آشکار شماست؟
إِنَّ الشَّیْطَآنَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِینٌ :در حقیقت شیطان برای شما دشمنی آشکار است.
نکته این جاست که باید دشمن بودن شیطان را حقیقتاً باور کنیم و او را به راستی دشمن خودمان بدانیم. وقتی این نگاه و دیدگاه در مورد شیطان برای ما مسجّل شود، افکاری که بر قلب ما وارد می شود را حق نمی بینیم چرا که می دانیم این ها پیام های دشمن است و او می خواهد ما را به راه خودش بکشاند نه راه حقیقت …
در سوره یوسف آمده است:
وَ مَا أُبَرِّیءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ:هرگز نفس خویش را تبرئه نمی کنم؛ نفس، بسیار انسان را به بدی ها فرمان می دهد، مگر این که لطف و رحمتی از جانب خداوند، نصیب انسان گردد.
همچنین آیاتی دیگر از پیروی هوای نفس نهی می کند:وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَیَ فَیضِلَّک؛ هرگز متابعت هوا مکن که تو را از راه خدا گمراه می کند.
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّه وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَیَ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی؛
اما کسی که بترسد از مقام پروردگار خویش، و باز دارد نفس را از پرستش هوا، بهشت، جایگاه او خواهد بود.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛
ما انسان را آفریده‏ایم و می‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏ای به او می‏کند، و ما از شاهرگ [ او ] به او نزدیک تریم.
اصولا از دیدگاه قرآن بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد.
أَفَرَءَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـَهَهُ هَوَیه؛  آیا دیدی کسی که معبود خود را هوی و هوس خویش قرار داده بود.
امام علی (علیه السلام) در این باره فرمود:« نفس، بسیار انسان را به بدی فرمان می دهد، پس کسی که به او اعتماد کند، به او خیانت می کند، و کسی که به او اتکا کند، او را هلاک می کند.»

وسوسه شیطان

قرآن کریم تصریح می کندکه قلمرو نفوذ شیطان در انسان فقط در حد وسوسه و جلوه دادن و زینت دادن خیالی یک امر باطل است، که با عناوین وسوسه، تزیین و تسویل بیان شده است .
او هیچ‏ گونه اکراه و اجباری بر انسان ندارد. این حقیقت را قرآن کریم از زبان شیطان چنین نقل می ‏کند:
وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ
شیطان در قیامت خطاب به گمراهان می ‏گوید:در دنیا هیچ گونه قدرت و تسلطی بر شما نداشتم جز اینکه شما را به سوی باطل فرا خواندم و اجابت کردید. پس مرا بر گمراهی خویش ملامت نکنید، بلکه خود سزاوار سرزنش هستید.
به ما گفته شده وقتی دیدید که از هر نظر تحت فشار و سلطه شیطان و حمله شیاطین قرار گرفتید ذکر لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم را زیاد بگویید و بعد که آرامش پیدا کردید صلوات بفرستید که نورانیت وارد قلبتان شود …
بله در موقعیت گناه و معصیت و وسوسه ها بلافاصله باید به خدا پناه ببریم؛
إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ
اهل تقوا هرگاه شیطانی به سراغ آن ها می آید، بر گرد آنها می چرخد القائاتی را به او وارد می کند یک دفعه به یاد خدا می افتند، بعد مبصر می شود و می فهد این فکر مال خودش نیست در نتیجه آن را کنار می زند و همین که کنار می زند آرام می شود …
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد.

از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است.«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»
یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شب ها سوره واقعه را بخوانید. درباره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.

منبع:

(تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)

چرا قرآن اینقدر بر نعمتهای حسی بهشت تاکید کرده است؟

بهشت حسی و جسمانی و ظاهری و بهشت غیبی و باطنی و عقلانی در طول هم اند. یعنی دو بهشت حسی«جنات و نهر» و غیر حسی«مقعد صدق» در طول هم اند و یکی بر دیگری تکیه می کند. بهشت حسی پرهیزگاران درون بهشت غیر حسی و عقلی است که محیط بر آن است.

ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که خداوند در قرآن کریم دو گونه بهشت را تصویر کرده است:
1.بهشت حسی و جسمانی و ظاهری: در آن از نعمت های مادی مانند درخت و باغ و خوراکی و امثال اینها سخن می گوید.
2. بهشت غیبی و باطنی و عقلانی: در این بهشت غیر حسی ، از کامیابی های معنوی ، علمی و عقلی سخن به میان می آید:

« إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ* فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»« فَادْخُلِی فِی عِبَادِی* وَادْخُلِی جَنَّتِی»« وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
این دو گونه بهشت در طول هم اند. یعنی دو بهشت حسی«جنات و نهر» و غیر حسی«مقعد صدق» در طول هم اند و یکی بر دیگری تکیه می کند. بهشت حسی پرهیزگاران درون بهشت غیر حسی و عقلی است که محیط بر آن است. بنابراین جنات موعود مومنان از گونه نخست یعنی حسی و جسمانی است، بهشت برتر و رضوان نیز ویژه مومنان خاص است. البته این مومنان خاص و یگانه های اهل ایمان در بهره مندی از بهشت حسی و لذت های ظاهری با مومنان عادی مشترک اند، اما بهره ای که خاصان از بهشت رضوان می برند، نیکان و مومنان عادی ندارند و به این مقامات نمی رسند. بنابراین خاصان از دو نعمت بهره می برد و مومنان عادی تنها از یک نعمت.
اما از آنجا که اصل نظام آخرت با نظام دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژه دنیایی توان تفسیر کنه آنرا ندارد؛ چنانچه جنین در رحم مادر توان درک واقعیت های خارج از رحم را ندارد، از اینرو قرآن در موارد بسیار به مثال و نمونه اکتفا کرده و در بیان ویژگی های بهشت و جهنم بیشتر به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل درک است پرداخته، با بیان نمونه هایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک به ذهن ساخته است و چون انسان در جهان مادی لوازم و اشیا و نعمت های مادی را درک می کند، قرآن نیز از باب ذکر مثال بیشتر به این نوع نعمت ها پرداخته، می فرماید: « مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا». و گرنه چنانچه اشاره شد نعمت هایی نیز در بهشت فراهم شده که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» هیچکس نمی‏داند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمها می‏گردد برای آنها نهفته شده، این جزای اعمالی است که انجام می‏دادند. بنابراین برای پرهیزگاران کامل مقام هایی است که اوج آنها نامعلوم است ، چنانچه برای تبهکاران نیز درکاتی است که عمق حفره آن معلوم نیست و کیفیت تعذب نفس پلید آنها در آن حفره معلوم نیست، چنانچه جمله « وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ» آنچه تصورش را نمی کردند از جانب خدا برایشان اشکار شد ، از چنین مکان سحیقی خبر می دهد. اما بیان این معانی و مفاهیم برای انسان محصور در ماده امکانپذیر نیست.

منبع:

تفسیر موضوعی قرآن کریم، معاد در قرآن، عبدالله جوادی آملی،  اسراء، 1381، ص231-232

 

روش و درخواست رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)...

 

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) که مهتر خلق و بهترین مردم بود برگزیده ی حق مکرر فرمود:

هیچ بامدادی برنخواستم که شبانگاه آن را چشم داشتم

هیچ شب نخفتم که بامداد منتظر آن باشم!

و هیچ لقمه ای در دهان نگذاشتم که گمان بردم، پیش از مرگ از خوردن آن فارغ شوم.

ود دعای بسیار می فرمودند: خدایا ما را زندگی ده در حلاوت طاعت و مردگی ده در پاکی از وحشت و ذلت و مارا به حضرت خویش بر.

نه تشویش رده ی کردار، نه شرمنده ی روز گار.

 

منبع: لطایف/ ج2/ص 166

تقاضای شهیدان...

در خبر است که شهیدان از خدا تقاضا کنند که بار دیگر به دنیا برگردند چرا؟

چون می خواهند یک بار دیگر در راه خدا جان بدهند.

زیرا که طعم و مزه شهادت را چشیده اند، باز می طلبند،

گویند: وقتی که عزرائیل خواست حضرت موسی کلیم الله را قبض روح کند حضرت موسی گفت: ای عزرائیل،

اول این پیام مرا به خدا برسان بعد از آن مرا قبض روح کن و بگو خدایا آیا هیچ دوستی را دیدی که از دوست خود جان بستاند.

عزرائیل پیام را رسانید.

پاسخ آمد: ای موسی هیچ دوستی دیدی که دیدار دوستش را نخواهد؟

 

منبع:حکایت/ج 2/ ص 255

از خاطرات یکی از شاگردان آیت الله بهجت(ره)

 

صبح های جمعه، روضه که می خواندند،

همان جلوی در می نشست.

هر کس وارد می شد جلوی پایش بلند می شد،

 استقبال می کرد،فرقی نداشت کی باشد.

اگر بچه بود برایش دعا می خواند و نوازشش می کرد.

گاهی هم می گفت روضه علی اصغر(علیه السلام) بخوانند.

یک روز جمعه صبح، در باز شد، آقا بلند شد،

دست هایش را گذاشت روی سینه اش و رو به کسی که نمی دیدمش

احترام گذاشت. نگاه کردم، کسی را ندیدم تعحب کردم.

آقا که نشست، متوجه شدم تازه وارد کودکی بود که به نظر بیش از ده سالش نبود.

 

منبع: العبد/ص8مهر

چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفی است؟

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با وصیت اخفاء قبر مقدسشان ،نشان دادند که از دست حاکمان زمان ،ظلم ها

وستم های فراوان کشیدند وآن هنگام که با جسمی رنج دیده، قلبی تفت دیده و روحی غضب ناک وخشمگین بر

ستمگران و غاصبان زمان ،در بستر شهادت آرمیدند :

               راضی به شرکت سر دمداران غاصب در مراسم تجهیز و تدفینشان نمی باشند.

آری!

موضوع اختفای قبر  حضرت فاطمه زهر(سلام الله علیها) ، نشانه جاودانگی غضب صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

بر ابوبکر بوده است و یک سند زنده بر بطلان مکتب خلفا و نیز ویرانگر مکتب های فکری برخاسته از این

حکومت  نامشروع می باشد.

 

                                              به چه علت باید پاره تن پیامبر،

                                مخفیانه دفن گردد و آثار قبرش محو شود؟

                              یا چرا باید قدر و منزلت دختر بهترین مردمان

                                 مجهول باشد و قبرش نامعلوم بماند؟

 

منبع:شعله های همیشه/ص36

کوچک شمردن دنیا...

دنیا و آن چه در آن است در کلمات معصومین (علیه السلام) بسیار نکوهش شده است.

علت این همه نکوهش چیست؟

برای پاسخ این سوال به داستان حضرت مسیح(علیه السلام) دقت کنید:

روزی دنیا به صورت زنی کبود چشم برای حضرت مسیح تجسم یافت.

از او پرسید: چند همسر گزیده ای؟

زن گفت:فراوان!

عیسی(علیه السلام) فرمود:همه شان طاقت داده اند؟

گفت: نه، همه را کشتم!

مسیح(علیه السلام) فرمود:”وای بر شوهران زنده ات که چگونه از گذشته ها عبرت نمی گیرند.”

 

منبع: برادری با علی/ص164

دلیل محرومیت از نماز شب...

 

شخصی می گوید: خدمت امام علی(علیه السلام) رسیدم وگفتم: آقا جان من از نماز شب محروم هستم.

حضرت فرمودند: تو کسی هستی که گناهان تورا به بند کشیده است.

اگر گناه نکنی توفیق نماز شب پیدا میکنی.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

               کسی که گناه می کند از نماز شب محروم می شود زیرا کار بد در صاحبش زود اثر می کند.

خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: هر آینه ما برای تو قول سنگینی را القاء می

کنیم، البته نماز شب بهترین شاهد اخلاص و صفای قلب و دعوی صدق ایمان توست.

 

منبع:پرده نشین/ص 148

پاسخ های کوتاه...

 

هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید!

سوال: ما آلوده به پستی های درونی و بیرونی هستیم، ما را طبابت کنیم و در پیمودن این طریق، ما را راهنمایی بفرمایید!

جواب: نماز شب، مفتاح توفیقات است و کلید موفقیت هاست.

برای درمان عصبانیت چه کنیم؟

جواب: با عقیده کامل  زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد

سوال:چه کنیم تمرکز فکر پیدا کنیم؟

جواب:اذکاری که برای جمع کردن فکر موثر است، مثل: لااله الا الله

 

منبع:پرده نشین/ص 207

همه هلاک می شوند ... الا...

روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا کند، گویا همین دعا برای فرج، یک امید واری است و یک ارتباط روحی است  با صاحب دعا.

و همین، مرتبه ای از فرج است.

خدا می داند در دفتر امام زمان (علیه السلام) جزو چه کسانی هستیم!

کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز( دوشنبه و پنج شنبه) به او عرضه می شود.

همین قدر می دانیم آن طوری که باید باشیم نیستیم.!

 

منبع: پرده نشین/194

 

حدود گناهان و مراتب ترک آن...

نکته دیگری که باید در ترک گناه به آن دقت شود این است که نباید فکر کنیم که گناهان در دزدی کردن و غیبت کردن و…خلاصه می شوند.

وقتی صحبت می کنیم مر تب  می گوییم که ما الحمدلله دزدی که نمی کنیم، از دیوار خانه کسی که بالا نمی رویم، شراب نمی خوریم و…متوجه باشیم که با بی دقتی تمام گناه

را بر خود حاکم کرده اییم.

اگر گناه انجام نشود قطعا ثواب وارد صحنه خواهد شد، وقتی ما وجودمان را آلوده نکنیم خود به خود در کارها و افعال شایسته وارد می شویم.سعی کنیم دائما ذکر بگوییم.

فرموده اند:آه کشیدن مریض عبادت است، زیرا در روایات آمده است که “آه” مریض عبادت است، زیرا در روایات آمده است که ” آه” از نام های مقدس خداوند است.

پس می بینیم که  چگونه در وقت سکوت ثواب می کنیم.

 

منبع: پرده نشین/ ص 50

یک دنیا صبر و تحمل بود...

 

او زجر و سختی را به جان می خرید تا انگشت کوچک کسی خراش بر ندارد. یک دنیا صبر و تحمل و فداکاری بود، و خود را وقف غم و درد بود و سپر بلا کرده بود.

چه ذوق و شوق ها و چه ذوق ها داشت.

شوق او آن بود که فداکاری اش را کسی نفهمد.

درد درونش را کسی نداند و خوبی هایش مخفی بماند.

و چه ذوقی، ذوق آن داشت، که به دختری عشق بورزد که همه طردش کرده اند.

به سایه درختی پناه ببرد، که کسی به آن تو جهی نمی کند.

می گفت زرق و برق دنیا را فراموش کنیم.

و علی وار زندگی کنیم .

راستی می دانی چه کسی را می گویم….یکی از شهدای اهل قلم ….شهید سید مرتضی آوینی.

 

منبع:سخنان شهید آوینی

پنج کاری که ایمان را از بین می‌برند


امام صادق علیه السلام در سخنی ارزشمند پنج کاری که شبیه به هم هستند و ایمان را از بین میبرند را بیان فرموده‌اند.

إمامُ الصّادقُ عليه‌السلام:
قَد يَخْرُجُ [العبدُ] مِن الإيمانِ بخَمْسِ جِهاتٍ مِن الفعلِ كُلُّها مُتَشابِهاتٌ مَعروفات: الكفرُ، و الشِّركُ، و الضّلالُ، و الفِسقُ، و رُكوبُ الكبائرِ.

بى‏ گمان بنده به سبب يكى از پنج كاری كه همگى مانند و شبیه به یکدیگر بوده و شناخته شده هستند، از ايمان خارج مى‏‌شود : كفر، شرك، گمراهى، فسق و ارتكاب كبائر(گناهان کبیره

 منبع:

«تحف العقول،صفحه 330 »

دلبستگی!!!!

چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند

امام حسن عسگری (ع) فرمودند:
ما أقبَحَ بِالمؤمِن أَن تَکوُن لَه رَغبَة تَذِلَهی
چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند.

منبع:
(تحف العقول ، ص 520)

تا حالا خدا غافلگیرتان کرده است؟


گرچه در هر یک از نعمت های خدا، دنیایی از اعجاب و شگفتی نهفته است؛ امّا شکل اختصاص بعضی رزق ها، شگفتی مضاعف دارد و کاملاً غافلگیر کننده و خارج از محاسبات عادّی، نصیب انسان می شود. آری! روزی های غافلگیرکننده!

 انسان به عنوان شریفترین مخلوقات الهی، همانند دیگر موجودات، بر سر سفره نعمت های خالق بی همتا نشسته؛ و حتّی قدرت شمارش نعمتهایش را ندارد! چنانچه خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ؛ و اگر نعمت‏[هاى‏] خدا را شماره کنید، آن را نمى ‏توانید بشمارید. قطعاً خدا آمرزنده مهربان است‏.

وسعت و پیچیدگی خلقت انسان به خصوص با داشتن ابزارهای منحصر به فردی چون جسم و روح و عقل[به طور همزمان] و قدرت اعجاب برانگیز اختیار و نیز، خلق شدن تمام نعمت های این دنیا برای او [هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً؛ اوست آن کسى که آنچه در زمین است، همه را براى شما آفرید.، همه و همه؛ نشانگر وسعت نیاز انسان است. نیاز به بی نهایت! لذا فرمود: یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید؛ اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بى‏نیازِ ستوده استخلاصه اینکه متکفّل روزی همه، خداست: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین‏؛ خداست که خود، روزى‏بخشِ نیرومندِ استوار است

منبع:

(نحل؛ 18)،. (ذاریات؛ 58)

تکیه گاه شما در زندگی چه کسی است؟

دانه ها هر چه دارند از خاک است و باید بر همان خاک تکیه زده تا سبز شده و به ثمر بنشینند وگرنه هر چیز را جز خاک تکیه گاه خود قرار دهند ممکن است سبز شوند اما بی ثمر و بی حاصل می مانند.

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟درست مثل انسان ها … اگر انسان ها به خودشان تنها متکی باشند ممکن است توانایی هایی کسب کنند اما این ها با دوام نبوده و تنها می توانند چند صباحی ما را سبز و خرم نگه دارد اما دیری نمی پاید که خشک و بی مایه می شویم، این است که قرآن تکیه و تأکید دارد که: وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»  بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید.اگر می خواهیم که بلند شویم، عزیز و با عزت و رفیع باقی بمانیم، باید به تکیه گاهی رفیع و قدرتمند تکیه دهیم؛ تکیه گاهی که با بلند شدن ما نه تنها خم نشود بلکه ما را برای بلند شدن کمک کند درست شبیه گیاهان پیچک که بر بلندی ها سوار می شوند و راه را طی می کنند.و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»  افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنند.در جایی دیگر نیز می فرماید: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانَاً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» مؤمنان کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان مى‌گردد و آنگاه که آیات او بر ایشان خوانده مى‌شود، ایمانشان افزون مى‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.

ناامیدی و بی حاصلی با تکیه بر غیر خدا

تکیه بر غیر خدا داشتن و توکل بر غیر او نمودن حاصلی جز نومیدی و ندامت و حسرت و حیرانی هیچ در پی ندارد.

خداوند مى‌فرماید: «اَلَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ …» آیا خداوند براى بنده‌اش کافى نیست؟!در جاى دیگر مى‌فرماید: «قُلْ اَغَیْرَ اللّهِ اَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَ الأرْضِ …»  بگو آیا غیر از خدا را ولىّ خود انتخاب کنم در حالى که او آفریننده آسمانها و زمین است؟و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنندبه واقع هم این گونه است و خود با چشم دیده ایم که در هر ماجرایی بر خداوند با ترتیب همه ی مقدمات و شرایط توکل کرده ایم جز نتیجه ی خیر برایمان نداشته و بالعکس آن جایی که ذره ای دل هایمان از توکل بر او دور شده جز خسارت و زیان چیزی برایمان حاصل نشده است.در «عدة الدّاعى» از حضرت صادق (علیه السلام) (از طریق پدرانش و ایشان نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) روایت شده است که فرمود: «أوحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ اَنْبِیائِهِ فى بَعْضِ وَحْیِهِ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى لأَقْطَعَنَّ أمَلَ کُلِّ آمِل، أَمَلَ غَیْرى بِالْیَأْسِ وَ لأَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذِلَّةِ فى النّاسِ وَ لأَبْعِدَنَّهُ مِنْ فَرَجى وَ فَضْلى، أَیُأَمِّلُ عَبْدى فى الشَّدائِدَ غَیْرى، وَالشَّدائِدُ بِیَدى وَ یَرْجُو سِوایَ وَ أَنَا الْغَنىُّ الْجَوادُ بِیَدِى مَفاتیحُ الأبْوابِ وَ هِىَ مُغْلَقَةٌ وَ بابِى مَفْتوُحٌ لِمَنْ دَعانِى؟»

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟

 منبع:

محمدرضا رنجبر-کتاب باران ،حکمت؛ 1385،

چه چیزی به انسان ضرر می رساند؟؟...

ازحسد بپرهيز، كه در شأن تو نيست، و از بد اخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ چرا كه تو با آن دو، جز به خودت زيان نمی ‏رسانى، و هر گاه خودت زيان‏رسانِ خود بودى، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كرده ‏اى.

 امام جعفر صادق علیه السلام

يا بُنَيَّ، اِحذَرِ الحَسَدَ فَلا يَكونَنَّ مِن شَأنِكَ، وَاجتَنِب سوءَ الخُلُقِ فَلا يَكونَنَّ مِن طَبعِكَ، فَإِنَّكَ لا تَضُرُّ بِهِما إلاّ نَفسَكَ، وإذا كُنتَ أنتَ الضّارَّ لِنَفسِكَ كَفَيتَ عَدُوَّكَ أمرَكَ، لِأَنَّ عَداوَتَكَ لِنَفسِكَ أضَرُّ عَلَيكَ مِن عَداوَةِ غَيرِكَ.
يا بُنَيَّ، اِجعَل مَعروفَكَ في أهلِهِ ، وكُن فيهِ طالِباً لِثَوابِ اللّه‏ِ، وكُن مُقتَصِداً، ولا تُمسِكهُ تَقتيراً، و لا تُعطِهِ تَبذيراً.
يا بُنَيَّ، سَيِّدُ أخلاقِ الحِكمَةِ دينُ اللّه‏ِ تَعالى، و مَثَلُ الدّينِ كَمَثَلِ الشَّجَرَةِ الثّابِتَةِ، فَالإِيمانُ بِاللّه‏ِ ماؤُها، وَالصَّلاةُ عُروقُها، وَالزَّكاةُ جِذعُها، وَالتَّآخي فِي اللّه‏ِ شُعَبُها، وَ الأَخلاقُ الحَسَنَةُ وَرَقُها، وَ الخُروجُ عَن مَعاصِي اللّه‏ِ ثَمَرُها، و لا تَكمُلُ الشَّجَرَةُ إلاّ بِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ، كَذلِكَ الدّينُ لا يَكمُلُ إلاّ بِالخُروجِ عَنِ المَحارِمِ.
يا بُنَيَّ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها، و إنَّ لِلدّينِ ثَلاثَ عَلاماتٍ: العِفَّةَ، وَ العِلمَ، وَ الحِلمَ.

ای پسرم ! از حسد بپرهيز، كه در شأن تو نيست، و از بد اخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ چرا كه تو با آن دو، جز به خودت زيان نمی ‏رسانى، و هر گاه خودت زيان‏رسانِ خود بودى، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كرده‌اى؛ زيرا دشمنىِ تو با خودت، زيان‏بارتر از دشمنىِ ديگرى است.اى پسرم! كار خوبت را براى اهلش انجام بده و در آن، از خدا پاداش بخواه. [در خرج كردن ] ميانه ‏رو باش و از ترس فقر و فلاكت، [از خرج كردنْ ]خوددارى نكن؛ ولى ريخت و پاش هم نكن.
اى پسرم! سرور اخلاق حكيمانه، دين خداى متعال است. مَثَل دين، مانند درخت استوار است؛ ايمان به خدا آب آن است و نماز ريشه ‏هاى آن، و زكات تنه آن، و برادرى در راه خدا شاخه ‏هاى آن، و اخلاق نيكْ برگ‏هاى آن، و بيرون آمدن از گناهان، ميوه آن. و همان ‏گونه كه درخت، جز با ميوه پاكيزه به كمال نمى‏‌رسد، دين نيز جز با بيرون آمدن از محرّمات، كامل نمى‌‏گردد.

اى پسرم ! هر چيزى نشانه‏ اى دارد كه بدان شناخته می‌شود. دين نيز سه نشانه دارد :

پاك‏دامنى،

دانش،

بردبارى.

منبع:

«قصص الأنبياء، ص 196 - بحار الأنوار، ج13 ص 420»

شاید افزون از حیا ورزی یعنی چه .....

اسما می گوید: فاطمه فرمود: «برایم آب بیاور»آب را آوردم واو خود را به بهترین وجه خود را شست. بعد گفت: «لباس تازه ام را بیاور»لباس را اوردم و او پوشید و گفت: « زیر انداز مرا وسط اتاق پهن کن»آن چه را گفت انجام دادم و او رو به قبله دست هایش را زیر گونه هایش قرار داد و به پهلو خوابید وگفت«اجل من رسیده است ومن خود را پاکیزه کرده ام، پس نباید کسی مرا بی پوشش کند(شاید افزون از حیا ورزی،به این جهت که سیاهی و شکستگی بدنش دیده نشود)این را گفت و از دنیا رفت..

منبع:

نوریه آسمانی، مسجد جامعی،ص114

تا به حال خدا را امتحان کرده اید؟

آدم های دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد.

این حسی که گاهی آدمی را قلقلک می دهد که باید برای دل کسی کاری بکنیم را چگونه ارضا کنیم؟

در زندگی حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که از لذتی و یا کاری که مورد علاقه شما بوده اما چون معشوق شما، همسر شما یا فردی که برای شما عزیز است، آن را دوست نداشته، شما آن را ترک کرده اید … این چشم پوشی شما از آنچه دوست دارید گاهی به نظر آن طرف رسیده و برایتان جبران کرده، یا حتی زبانی از شما تشکر کرده که در این صورت خیلی خوب و خوشایند است و انسان از کار و چشم پوشی اش خوشحال می شود اما گاهی این چشم پوشی از لذت و چیزی که به خاطر دیگری آن را ترک کرده ایم هیچ بازخوردی برایمان پیدا نمی کند؛ یعنی طرف یا اصلا متوجه این گذشت ما به خاطر او نشده و یا متوجه شده اما اصلا به روی خودش نمی آورد و یا حتی انقدر گستاخ است که این کار را هیچ می داند و از ما باز طلبکار است …کسی که برای رضای خدا کار می کند هر گز مغبون و متضرر نمی شود چرا که برای کسی کار می کند که سریع الحساب است؛ انَّ اللّهَ سَریعُ الحِساب: خداوند سریع الحساب است.  و ذره ای از عمل خیر هم از چشمش نمی افتد: وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ و یا مثل انسان ها دچار فراموشی نمی شود.
بله آدم ها دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد. پس چه کار کنیم؟ این حسی که گاهی آدمی را قلقلک می دهد که باید برای دل کسی کاری بکنیم را چگونه ارضا کنیم؟

داستان شیخ رجبعلی خیاط

جناب شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: در ایام جوانی حدود ۲۳ سالگی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می تواند چندین دفعه تو را امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده، به خاطر خدا صرف نظر کن و  در برابر گناه آماده صبر کن، سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترک کرده و بر آن صبر کردم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.و این گونه است که در روایتی رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاداش صبر بر معصیت را این گونه بیان می کنند: ...صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِیَةِ، … وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَعْصیةِ کَتَبَ اللّهُ لَهُ تِسْعَ مِأَةِ دَرَجَة مَا بَینَ الدَّرَجَةِ اِلىَ الدَّرَجَةِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الاَرْضِ اِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ; ... صبر بر معصیت  … و هر کس صبر بر معصیت کند، خداوند نهصد درجه برایش مى نویسد که فاصله هر یک با دیگرى، همانند فاصله منتهاى زمین تا منتهاى عرش خداست». و آنگاه رجبعلی دلیرانه، همچون یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می ‌کند و از آلوده شدن به گناه اجتناب می‌ ورزد و به سرعت از دام خطر می گریزد، این کفّ نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد، بگونه ای که به گفته برخی دیده برزخی او باز می ‌شود و آن چه را که دیگران نمی ‌دیدند و نمی شنیدند، می ‌بیند و می ‌شنود، به طوری که برخی اسرار برای او کشف می ‌شود.بله تا می توانیم برای خدا کار کنیم، برای خدا در برابر حرام های آماده صبر کنیم … اگر در ظاهر داریم برای کسی قدم بر می داریم نیت را خدایی کنیم و بگوییم خدایا من با تو معامله می کنم و می دانم کسی که با تو معامله کند شکست نمی خورد … کسی که برای خدا کار کند در سختی ها صبر می کند، در رفاه صبر دارد، در انجام گناه و لذت های گناه صبر می کند و  این گونه می شود که خداوند در قرآن از آنان این گونه سخن می گوید و پاداش می دهد:سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ(فرشتگان در قیامت به آنان مى گویند:) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، چه نیکوست عاقبت آن سراى جاویداناُولَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَ یُلَقَّونَ فِیهَا تَحِیَّةً وَ سَلاماً آنها (عباد الرَّحمن) هستند که درجات عالى بهشت، در برابر شکبیایى و صبرشان به آنان پاداش داده مى شود و در آن با تحیّت و سلام رو به رو مى شوند.«وَ بَشِّرِ الصَّابِرین… أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون‏‏»

در روایتی رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاداش صبر بر معصیت را این گونه بیان می کنند:صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِیَةِ، … وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَعْصیةِ کَتَبَ اللّهُ لَهُ تِسْعَ مِأَةِ دَرَجَة مَا بَینَ الدَّرَجَةِ اِلىَ الدَّرَجَةِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الاَرْضِ اِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ; ... صبر بر معصیت  … و هر کس صبر بر معصیت کند، خداوند نهصد درجه برایش مى نویسد که فاصله هر یک با دیگرى، همانند فاصله منتهاى زمین تا منتهاى عرش خداست»

منبع:

رضوان الهی

شیخ رجبعلی خیاط چگونه خدا را امتحان کرد؛ افکار نیوز،1394/06/25

غصب فدک....

فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند :

با شگفتی از فدک بنگرید! چه بسیار پادشاهان که مالک سرزمین «فدک»شدند(هم اکنون از آن ها اثری نیست ) آری فدک هدیه پروردگار بزرگ است که بر پیامبرش بخشید و او نیز برای تامین زندگی فرزندانم از دودمان او ونسل من ، با حکم و شهادت خدای بزرگ و گواهی جبرائیل امین(علیه السبلام)به من واکذار کرد، بنابراین اگر آنهارا به ستم غضب کردند ووسیله زندگی فرزندانم را قطع کردند با یاد روز رستاخیز بر این مصیبت صبر خواهم کرد و زود است که خورندگان اموال (فدک)عذاب الهی را از دورزخ نظاره کنند

منبع:

امالی ،طوسی،ج1،ص207

من شوم بودم یا تو...

یکی از پادشاهان ایران به شکار بیرون رفت. در راه مردی یک چشم دید و به دیدنش او را ناخوش آمد.فرمتان داد تا بزنندش، و به زندان برند.از قضا شاه در آن روز، شکار بسیار کرد.

و چون بازگشت فرمان داد تا مرد را آزاد کنند.

مرد گفت:ای پادشاه!اجازه دهی تا سخنی گویم؟

گفت! بگو…گفت:مرا دیدی زدی و به زندان کردی، و من تو را دیدم و شکار کردی، و به  سلامت بازگشتی.

حال کدام یک بر دیگری شوم بوده است؟؟؟

شاه خندید و دستور داد جایزه اش دهند.

 

منبع: کشکول شیخ بهائی/ص 451

عظمت شب...

 

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند: هرگاه بنده در دل شب تار با سرور خود خلوت کندو با او  به راز و نیاز  بپردازد، خداوند دلش را نورانی گرداند، سپس به

فرشتگانش گوید: ای فزشتگان من! به بنده ام بنگرید که در دل شب تار هرزه در ایان به لهو سرگرمند و غافلان خفته اند با من خلوت کرده است آگاه باشید او را آمرزیدم.

امام علی (علیه السلام) می فرماید: از وقتی این سخن پیامبر را شنیدم“نماز شب نور است” نماز شب را ترک نکرده ام.

در حدیث قدسی خطاب به موسی بن عمران است که خداوند فرمود:

ای پسر عمران! دروغ می گوید کسی که می پندارد مرا دوست دارد و آن گاه که تاریکی شب همه جا را گرفت می خوابد و مرا از یاد می برد.

آیا هر دوست و دل داده ای در پی خلوت  با محبوب خود نیست؟؟؟!!

آیت الله قاضی:

تعجب از کسی که می خواهد به کمال دست یابد در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات برسد مگر بوسیله نماز شب

 

منبع:آیین عروج/ص33

1 3 5