موضوع: "معنوی"

سخن چینی و تاثیراتش بر عاقبت انسان

سخن چین کیست؟
سخن چینی در موردی گفته می شود که شخص، سخن کسی را برای دیگری نقل کند مثلا بگوید فلانی در مورد تو چنین و چنان می گفت ، سخن چینی مخصوص سخن گفتن نیست بلکه به غیر سخن هم تعلق می گیرد مانند نوشتن، اشاره و غیره را هم شامل می شود و هر چیزی که صاحبش به افشاء و گفتن آن رضایت نداشته باشد، سخن چینی نامیده می شود.( بحار الأنوار، 72 / 269)

مذمت شخصیت شخص سخن چین در بیان قرآن و روایات:
خداوند درسوره مبارکه قلم آیات 11 تا 13 می فرماید: هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ مَّنَّاعٍ لِّلْخَیرْ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ عُتُل بَعْدَ ذَالِکَ زَنِیم
آن که سخت عیبجو و بدگو و گام بردارنده به سخن چینی است. و بسیار بخیل و بازدارنده از خیر، تجاوزگر و گناه پیشه است و پس از آن (همه صفات زشت)، خشن و سنگدل و بی اصل و ریشه است.
نقل شده که مردی غلامی داشت و وقتی خواست او را بفروشد، به مشتری گفت: این عیبی به جز نمّامی ندارد. مشتری گفت: مانعی ندارد. وقتی غلام را به منزل برد، پس از چند روز غلام سخن چین به زن آن مرد گفت شوهرت تو را دوست ندارد و قصد بد و اذیّت برای تو دارد ولی من راهی بلدم که می توانی علاقه او را به خودت جلب کنی. وقتی که شوهرت خوابید، چند تار مو از پشت گردن او با تیغ بردار.زن قبول کرد.
غلام سخن چین نزد ارباب رفت و به او گفت همسرت با مرد دیگری رفیق شده و قصد جان تو را دارد. اگر باور نداری شب هنگام خودت را به خواب بزن و از زیر چشم مواظب او باش. مرد خود را به خواب زد و زن را در حالی که تیغ به دست مشغول کندن مو از گردن او بود، دید و زن را گرفت و کشت. فامیل زن تحریک شدند و به نزاع برخاستند و طایفه مرد هم به کمک او آمدند و این نزاع مدّت ها ادامه داشت.
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ- الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب
بدترین شما آن کسانی هستند که سخن چینی کنند، و میان دوستان جدائی افکنند، و برای پاک دامنان عیب جویند. (الکافی، 2 / 369)
قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
عَذَابُ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْغِیبَةِ وَ الْکَذِب
عذاب قبر سزای سخن چینی و غیبت و دروغ است. (بحار الأنوار، 72 / 259)
امام صادق علیه السّلام و امام کاظم علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام و امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند:
حُرِّمَتِ الْجَنَّةُ عَلَی ثَلَاثَةٍ- النَّمَّامِ وَ مُدْمِنِ الْخَمْرِ وَ الدَّیُّوثِ وَ هُوَ الْفَاجِر
بهشت بر سه نفر حرام است: سخن چین، آدمکش و شرابخوار. (ثواب الاعمال، ص:475)
امام صادق علیه السلام فرمود:
سخن چین قاتل سه نفر است: قاتل خود و قاتل کسی که سخن چینی او را کرده و کسی که نزد او سخن چینی کرده است. (خصال، 1 / 167)
روایتی در مذمت سخن چینی آمده که شخصی به امام سجّاد علیه السّلام عرض کرد:
فلانی درباره شما چنین و چنان گفت؟ فرمود: سوگند به خدا حقّ برادر خود را حفظ نکردی، زیرا او تو را امین دانسته، (و رازی با تو گفته) ولی تو به او خیانت کردی و حرمت مرا هم نگاه نداشتی، زیرا چیزی را به من گفتی که نیازی به شنیدنش نداشتم، مگر نشنیده ای که سخن چینها سگهای دوزخ اند؟ ضمنا به آن شخص بگو به زودی مرگ همه ما را می گیرد و در گور جای خواهیم گرفت و در قیامت وعده گاه و حاکم بین مردم، خداوند است. (، ارشاد القلوب، 1 / 308)

محبت و احترام پیغمبر نسبت به فاطمه(س)

عایشه می گوید:فاطمه در سخن گفتن شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.

وقتی پیغمبر وارد می شد آن حضرت دست فاطمه را می گرفت و می بوسید. هرگاه رسول خدا بر فاطمه

وارد می شد، به احترام پدر از جای بر می خواست و دست آن حضرت را می بوسید.

علی ابن ابیطالب از پیغمبر پرسید یا رسول الله مرا بیشتر دوست داری یا فاطمه را؟

فرمود:تو عزیز ترینی و فاطمه محبوبتر.

عایشه می گوید:به رسول خدا عرض کردم: یا رسول الله چرا وقتی فاطمه را می بوسی زبانت را در دهانش می کنی و مانند عسل میمکی؟

فرمود: وقتی به معراج رفتم از بهشت برایم تحفه آوردند.

آن را خوردم و نطفه فاطمه  بوجود آمد.

اکنون هر وقت مشتاق بهشت می شوم فاطمه را می بوسم.

 

منبع:

بانوی نمونه/151

هفت حقی که با امر به معروف و نهی از منکر زنده می‌شود

امام باقر علیه‌السلام در کلامی گهربار هفت حقی که با امر به معروف و نهی از منکر زنده می‌شود از جمله امنیت و احیای فرائض را بیان فرموده‌اند.

قال الباقر علیه‌السلام: إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَ النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ سَبيلُ الأنبياءِ، وَ مِنهاجُ الصُّلَحاءِ، فَريضَةٌ عَظيمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ، و تَأمَنُ المَذاهِبُ، و تَحِلُّ المَكاسِبُ، و تُرَدُّ المَظالِمُ، وَ تَعمُرُ الأرضُ، وَ يُنصَفُ مِنَ الأعداءِ، وَ يَستَقيمُ الأمرُ؛

 امام محمد باقر علیه‌السلام فرمودند: امر به معروف و نهى از منكر راه و روش پيامبران و شيوه صالحان است.و فريضه بزرگى است كه ديگر فرايض به واسطه آن بر پا می‌شود، راه‏‌ها امن می‌گردد و درآمدها حلال می‌شود و حقوق پايمال شده به صاحبانش برمی‌گردد.زمين آباد می‌شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته می‌شود و كارها سامان می‌پذيرد.

منبع:

«اصول كافى، جلد5، صفحه56»

 

شیطان تا چه زمانی زنده می‌ ماند؟


تا آخرین انسان هست، او (ابلیس) هم هست. برای اینکه آخرین انسان را هم اغوا می کند، وسوسه می کند. این چنین نیست که شیطان قبل از یک عده ای بمیرد. آن وقت آن عده ، هیچ وسوسه ای ندارند.

قران کریم از شیطان سخن بسیار زده شده … اینکه از چه جنسی است، چه می خواهد، اصلا چه شد که شیطانی که جزو فرشتگان بود از درگاه خداوند رانده شد؛ رمز عاقبت بخیر نشدن شیطان چه بود،‌ ابزار کارش برای فریب آدم ها چیست؟ چه انسان هایی را می تواند فریب دهد و از توان فریب چه انسان هایی ناتوان است و خیلی چیزهای دیگر که با مطالعه قرآن کریم به آن می رسیم.در این فرصت بر آن شده ایم که رمز عاقبت بخیر نشدن شیطان را در کلام قرآن کریم مرور کنیم، ببینیم این شیطان تا چه زمانی فرصت دارد که برای فریب انسان ها با همکاران خود تلاش کند و بالأخره خودش کی از بین می رود…اولین گرد بدبختی که شیطان را غبار آلود کرد و پله ای شد برای بدبختی و سرنگونی او، غرور و تکبر بود؛ قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ  فرمود چون تو را به سجده امر کردم چه چیز تو را باز داشت از اینکه سجده کنى گفت من از او بهترم مرا از آتشى آفریدى و او را از گل آفریدی.غروری که کم و بیش متأسفانه امروز دیده می شود که شانه های افراد مؤمن را هم آلوده کرده است؛ من از او بزرگترم، اول او باید سلام کند، او باید جلوی پای من بلند شودف باید من را حضوری برای میهمانی دعوت کند و ….و این در حالی است که قرآن کریم می‎ فرماید: “ان الله لا یحب المتکبرین"  یعنی خداوند متکبران را دوست ندارد. و در جایی دیگر می فرماید: « من آنان را که از روی کبر دعوی بزرگی کنند از آیات رحمتم رویگردان کنم.»و اینجاست که باید مراقب این خصیصه اخلاقی باشیم؛ مراقب باشیم که با خوب ‌ها همنشین شویم تا خلق و خوی خوب و الهی در ما ساخته شود.اولین گرد بدبختی که شیطان را غبار آلود کرد و پله ای شد برای بدبختی و سرنگونی او، غرور و تکبر بود؛ قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ  فرمود چون تو را به سجده امر کردم چه چیز تو را باز داشت از اینکه سجده کنى گفت من از او بهترم مرا از آتشى آفریدى و او را از گل آفریدی.

شیطان چه زمانی از بین می رود؟
بر اساس آیه « و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض»در پی نفخ صور همگان خواهند مرد. اما آیا تا پیش از آن گستره حیات شیطان تا کجاست از این آیه به دست نمی آید. بر پایه برخی روایات، ابلیس در میان نفخه نخست و دوم می میرد

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، پایان کار شیطان را برپایی حکومت حضرت مهدی (عجل الله) دانسته  که بر اساس برخی روایات، ابلیس به دست مبارک آن حضرت یا طبق روایات رجعت، پس از جنگ با لشکر امیرالمومنین، علی(علیه السلام) ، در حوالی کوفه می گریزد و به دست پیامبر (صلی الله و علیه وآله) بر صخره بیت المقدس  کشته می شود. برخی پایان حیات ابلیس را مقارن با پایان حیات انسان بر روی کره خاکی دانسته اند.


منبع:

اخلاق در قرآن (جلد 2: فروع مسائل اخلاقی

سر گرمی به دنیا بی فایده نشانه روی گردانی از خدا

ناموری گفته است: از نشانه های  آنکه خدای تعالی از بنده ای روی بر تافته است،آن است که او را از چیزی سر گرم داردکه نه دنیایش سودمند افتد و نه دینش را  ونیز گفته اند: اگر خواهی ارزش خویش را بدانی ،بنگر! که به چیزی دل بسته ای …..

حکیمی را گفتند: کدام یک از دوستان خویش را دوست داری؟؟ گفت: آنکه تباهی از من دور کند و مرا تیمار داری کند و لغزشم را ببخشد…

 

منبع:

کشکول/شیخ بهایی/ص645

زید را درک نمی کنید و کم را سودی ندارد

از کتاب «روضه کافی»به حذف اسناد از « عبدالرحمان بن سیابة»روایت شده است که گفت: امام صادق(علیه السلام)را گفتم: فدایت شوم!مردم می گویند، توجه به احوال ستارگان حلال نیست و آن چیزی است که مرا خوش آید. اگر دینم را زیان دارد، پس آنچه که دینم را زیان دارد نخواهم، و اگر دینم را زیان نداردف به خدا که آن را دوست دارم ودوست دارم نگریستن به ان ها را …

امام فرمودند: چنانچه می گویند، برای دینت زیان ندارد. سپس گفت: شما به چیزی می نگرید که از زیاد نگریستن به آن چیزی درک نمی کنید و کم آن نیز شمارا سودی ندهد….

منبع:

کشکول/شیخ بهایی/ص454

قبر حضرت زهرا سلام الله عليها كجاست؟


مكان دقيق قبر آن حضرت معلوم نيست; ولى احتمال دارد در يكى از اين سه جا باشد:
  قبرستان بقيع.
خانه‌ خود آن حضرت كه هم اكنون داخل در محدوده مسجد النبى«صلى الله عليه وآله» و نزديك به قبر پيامبر «صلى الله عليه وآله, وسلم»مي‌ باشد.
  مسجد النبى «صلى الله عليه وآله»، بين قبر و منبر.
بايد توجّه داشت كه پنهان بودن قبر آن بانوي گرامى دليل روشنى بر مظلوميّت آن حضرت و نارضايتي ايشان از مردمان آن زمان است.
به هر حال سؤالى كه جوابش معلوم نيست اين است: «قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها - تنها فرزندي كه پس از رحلت پيامبر براي مسلمانان به يادگار مانده بود- در كجاست؟» علت مخفى بودن قبر حضرت زهرا(س) وصيت آن حضرت است. اين وصيت فلسفه حكيمانه ‏اى دارد و در واقع نوعى افشاگرى و اعلام تاريخى اعتراض فاطمه (س) بر جريان خلافت است. حضرتش با اين وصيت تاريخ را همواره با سوالى مواجه مى‏ سازد كه پاسخ آن به همراهش مى‏ باشد يعنى نشان مى‏ دهد كه آن حضرت از وضع موجود ناراضى بوده و بايد توجه داشت كه پيامبر خدا درباره ايشان فرموده بود: «رضاى فاطمه رضاى خدا و پيامبر است و غضب او غضب آنهاست»

منبع:

اعيان الشيعه، ج 2، ص469؛ بحارالانوار، ج 43، ص 206- 207؛

عقوبت برخی از گناهان در کلام امام صادق(ع)

گناهی که مانع استجابت دعا می شود و زندگی را تیره و تار می کند، نافرمانی از پدر مادر است

 امام صادق (ع)در مورد عقوبت هفت گناه می فرماید:
1.گناهی که نعمت ها را تغییر میدهد،
تجاوز به حقوق دیگران است.
2.گناهی که پشیمانی می آورد،
قتل است.
3.گناهی که گرفتاری ایجاد می کند،
ظلم است.
4.گناهی که آبرو می بَرد،
شرابخواری است.
5. گناهی که جلوی روزی را می گیرد،
زنا است.
 6.گناهی که مرگ را شتاب می بخشد،
قطع رابطه با خویشان است.
7.گناهی که مانع استجابت دعا می شود و زندگی را تیره و تار می کند،
نافرمانی از پدر مادر است.
منبع:

علل الشرایع ج ۲، ص

طریقه رفتار صحیح با مادر در کلام حضرت زهراء(س)


حضرت زهرا (س) در حدیثی دربارۀ اهمیت جایگاه مادر می‌فرمایند: «الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أقْدامِها»، همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چراکه بهشت زیر پای مادران است.
به گزارش مشرق، گفتند «بهشت زیر پای مادر است» و نگفتند بهشت در دست مادر است، چرا؟ با کمی تأمل در این حدیث، این نکته به ذهنمان می‌رسد که این کلام نورانی می‌تواند نشان از رفتاری باشد که آدمی باید در قبال مادر داشته باشد و یکی از جلوه‌های آن رفتارها می‌تواند اوج تواضع و فروتنی در برابر او باشد. این تواضع و فروتنی نه برای دستیابی به بهشت، بلکه برای تمام زحمات و سختی‌هایی که او برایمان کشیده است، نه تنها چیز زیادی نیست، بلکه هیچ چیزی از محبت‌های بی‌پایان او را جبران نمی‌کند. آنقدر مقام مادری جایگاه ویژه‌ای نزد خداوند دارد که خلیفۀ او از بهشتی سخن می‌گوید که زیر پای مادر است، از آنجایی که معتقدیم معصوم (ع) کلامی جز وحی نمی‌گوید، لذا باید بگوییم که خدا چنین فرموده است.
به عبارت دیگر می‌توان گفت این بهشت است که با تمام عظمت و زیبایی‌اش در رهگذر خدمت به مادر به راحتی و به سرعت نصیب آدمی می‌شود، حال بار دیگر به خودمان بنگریم و به این سؤال پاسخ دهیم که تاکنون در قبال مادر خود چگونه رفتار کردیم؟ خوب است این نکته را هم توجه داشته باشیم که امام صادق (ع) به ما اجازه دادند حضرت زهرا(س) را مادر خود بخوانیم؟ حال در قبال ایشان تاکنون چگونه رفتار کرده‌ایم؟ کاش این کلام معصوم بهانه‌ای شود تا بار دیگر به رفتاری صحیح در قبال مادرمان، حضرت زهرا (س) کشیده شویم.

منبع:

  (کنزالعمال، ج 16، ص 462، ح 45443)

فرمایش پیامبر درباره اینکه شلوار پوشان ترین جام های شماست چه می فرماید ؟....

امام على (عليه‏السلام ) فرمودند:

كنتُ قاعدا في البَقيعِ مَع رسولِ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم في يَومِ دَجْنٍ ومَطَرٍ ، إذ مَرَّتِ امْرَأةٌ على حِمارٍ ، فَهَوتْ يدُ الحِمارِ في وَهْدَةٍ فسَقَطَتِ المَرأةُ ، فأعْرَضَ النّبيُّ صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم بوجهِهِ ، قالوا : يا رسولَ اللّه ، إنّها مُتَسَرْوِلَةٌ . قالَ : اللّهُمَّ اغْفِرْ للمُتَسرْوِلاتِ ثلاثا يا أَيُّها النّاسُ ، اتَّخِذوا السَّراويلاتِ فإنَّها مِن أسْتَرِ ثِيابِكُم ، وحَصِّنوا بِها نِساءَكُم إذا خَرَجْنَ .

من و پيامبر در يك روز ابرى و بارانى در بقيع نشسته بوديم كه زنى سوار بر الاغ از آن جا گذشت و دست الاغش در گودالى فرو رفت و زن به زمين افتاد . پيامبر صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم رويش را برگرداند . حاضران عرض كردند : اى رسول خدا ! آن زن شلوار به پا دارد . پيامبر سه بار فرمود : خدايا ! زنان شلوار پوش را بيامرز . اى مردم ! شلوار بپوشيد كه شلوار پوشاترين جامه‏هاى شماست و زنان خود را در موقعى كه بيرون مى‏ آيند با شلوار حفظ كنيد .

منبع:

تنبيه الخواطر : 2 / 78 ، منتخب ميزان الحكمه : 130

چهار چیز است که هر کس از آن بهره دارد از نیکى دو جهان بهره ور است....

پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

أربع من أعطیهنّ فقد أعطی خیر الدّنیا و الآخره لسان ذاکر و قلب شاکر و بدن على البلاء صابر و زوجه لا تبغیه خونا فی نفسها و لا ماله؛

چهار چیز است که هر کس از آن بهره دارد از نیکى دو جهان بهره ور است، زبانى که یاد خدا کند و قلبى که سپاس پروردگار گذارد و تنى که بر بلا صبور باشد و زنى که بناموس و مال وى خیانت نکند.

نهج الفصاحه

تو که به خدا قرض داری با من چه کنی؟

مردی از حلوا فروشی خواست تا رطلی حلوا اورا به نسیه دهد. حلوا فروش گفت: بچش که حلوای خوبی است.

خریدار گفت: من روزه دارم و قضای روزه سال پیشم را می گزارم. حلوا فروش گفت: به خدا پناه می برم که با تو

معامله کنم. تو که قرض خدا را به سالی عقب اندازی، با من چه خواهی کرد؟

منبع:

کشکول شیخ بهایی/محمد مهدی سازندگی/ص398

آنچه پیامبر نخواهد، نخواهم...

 

عبدالله ابن عباس روایت کرده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بر دست مردی انگشتری طلا دید.

آن را از انگشتش بیرون آورد و به دور افکند.

چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رفت، به آن مرد گفتند:

انگشتری خویش را بردار و از آن استفاده نما!

مرد گفت: چیزی را که پیامبر نخواهد، نخواهم.

 

منبع:

کشکول شیخ بهایی/201

نهال دختر مدافع حرم و دلبری اش از مقام معظم رهبری( دام عزه)...

 

 

نوبت دیدار خصوصی خونوادشون نبوده اصلا خودش با همون شیطنت همیشگی جدا از مامان و دوتا برادرش همراه بقیه بچه های شهداء رفته بود اون جلو.

آنچه بین این دختر شهیدو حضرت آقا ردو بدل شد ونهال آن را برای کسی تعریف کرده است:

نهال! حاج اقارو دیدی چی گفتی بهشون؟

لهبل …رهبر!؟

آره!

رفتم گفتم “تلاه” کلاتٌ مامانت برات درست کرده؟!

گفت آره …

گفتم میدی به من؟

گفت این مال منه…یکی دیگه برات می خرم!

گفتم پس “صوولتی” صورتی  بخریااا!

 

منبع: نهال، دختر چهار ساله شهید مدافع حرم، مهدی قاضی خانی، دیدارر جمعی از خانواده های شهدا با رهبر انقلاب (95/4/5)

 

این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم...

این سطر وصیت نامه را سه بار خواندم.

گفتم شاید اشتباه می کنم.

شاید اشک یا غم و غصه… نمی گذارد درست بخوانم، یا متوجه بشوم.

باز با خودم گفتم شاید وصیت نامه کس دیگری است.

دوباره پشت پاکت را خواندم. خودش بود نوشته بودوصیت نامه العبد محمد تقی بهجت".

پس چرا نوشته بود"نماز و روزه ی من را قضا کنید"؟؟؟

 

 

منبع:

کتاب العبد/محمد تقی بهجت(ره)

 

هرگز برخود و طاعتت خوش بین مباش....

اعمال خود را به معصومی که اعتقاد داری واسطه میان تو و خداونددر بر آوردن آرزوهایت است، بسپار و به او توسل کن و با توجه به او به در گاه خدا توجه

کن تا عبادت تورا خالی از نقصان و خالی از عفو ورحمت و مغفرت، به خدا بسپارد…

و هرگز به خود وطاعتت خوش بین مباش…زیرا چه بسیار اعمالی که با نهایت تلاش و آرزو در دنیا به جا آورده ای، ولی بعد برای تو روشن شده است که

دارای عیب و نقصان بوده است و عقل و دل از غفلت شگفت زده شده لند.

حال چگونه خواهد بود اگر خداوند که هیچ چیز بر او پنهان نیست، ناظر بر اعمالت باشد؟؟؟

 

منبع:

اقبال الاعمال/ ج2/ص 249

 

تفسیر آیه‌ای از قرآن در بیان زینب(س)...

حضرت زینب(سلام الله علیها) در کاخ یزید آیه‎ای از قرآن را تفسیر کردند که با شرایط فعلی یعنی در زمانی که لشکر کفر بر شیعیان هجوم می‎آورند و جان و مال آنها را می‎گیرند، تطبیق زیادی دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، حضرت زینب(سلام الله علیها) در کاخ یزید ملعون آیه‎ای از قرآن را تفسیر کردند که با شرایط فعلی یعنی در زمانی که لشکر کفر بر شیعیان هجوم می‎آورند و جان و مال آنها را می‎گیرند، تطبیق زیادی دارد. حضرت زینب(سلام الله علیها) ضمن بیان خطبه‎ای فرمودند:
«حمد وسپاس مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر فرستاده خدا و بر خاندانش باد. خداوند راست گفت، آنجا که فرمود: «عاقبت آنان که اعمال بد مرتکب شدند، به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند وآن را به سخره گرفتند». اى یزید آیا اکنون که زمین و آسمان را [از جهات گوناگون] بر ما تنگ کردى و ما را همانند اسیران به هر سو کشاندى، مى‎پندارى ما به نزد خداخوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامى مى باشى؟ و تصور کردى این نشانه قدر و منزلت تو در نزد خداست؟ از این رو، باد غرور به بینى انداخته و به خود بالیدى و خرم و شادمان شدى از اینکه دیدى دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و مُلک و خلافت ما در اختیار تو قرار گرفته است؛ پس کمى آهسته‎تر! آیا سخن خداوند را فراموش کردى که فرمود: «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ؛ آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت مى‎دهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت مى‌دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و براى آنها عذاب خوار کننده‌اى [آماده شده] است.»

(آیه10 روم) (مقتل الحسین مقرّم، ص 357 – 359)

با توجه به آنچه در ماجرای عاشورای حسینی و جریان اسارت خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) توسط یزیدیان پیش آمده بود، اکنون یزیدیان جهان مدت‎هاست در وسعت بیشتری شروع به کشتار شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) کردند و این رفتارشان به دلیل کینه و حسادت آنها نسبت به امامان معصوم(علیه السلام) است. در این شرایط باید مانند زینب(سلام الله علیها) این آیه را برای آنها خواند: «آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت مى‎دهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت مى دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و براى آنها عذاب خوار کننده اى [آماده شده] است.»

منبع:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/11/15/1316057/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8-%D8%B3?ref=shahrekhabar

معیار امروز!!!...

 

وجود امام امروز برای ما معیار است راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنیا و آخرت است و من با تمام

وجود این اعتقاد را دارم که شناخت و مبارزه با جریان هایی که بین مسلمین سعی در به انحراف

کشیدن انقلاب از

خط اصیل و مکتبی آن را دارند به مراتب حساس تر سخت تر از مبارزه با رژیم صدام و آمریکاست

و وصیتم به

برادران این است که سعی کنند توده مردم که عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادی سیاسی آماده کنند که بتوانند

کادرهای صادق انقلاب را شناسایی کنند و عناصری که جریان انحرافی دارند بشناسند که شناخت مردمئ در سایه

تداوم انقلاب حیاتی است.

 

منبع: مجموعه خاطرات/صمدی/ص30

 

اگر ریاست برای دین من ضرر دارد مرا ببر!!!...

آیت الله بهجت( رحمت الله علیه) نقل کردند که: مرحوم حاج آقا حاج حسین قمی پس از رسیدن به ریاست و

مرجعیت  به کسی گفته بود، برو و از جانب من به حضرت امیرالمونین بگو: اگر ریاست برای دین من ضرر دارد

مراببر.

طولی نکشید که از دنیا رفت.

 

منبع: کتاب زمزم عرفان/ص90

 

شُکر خدا رو فراموش نکنیم.....

خداي خوبم

توي اين شب تاريك

با يه حس دوستداشتني

به اندازه يه بغض تنگه تنگ

كه شكستنش نزديكه

و به تعداد قطرات اشك روي گونه م

منو ببخش…

خداي خوبم

شكرت كه نشانم دادي

چگونه پيدا كنم عصاي رفتنم را

آن هنگام كه در نابينايي خويش گم بودم

شكرت مهربونم

هق هق گريه هام تمومي نداره

وقتي به مهربونيات فك ميكنم

ولي عوضش دلم زلال ميشه

وقتي حس ميكنم به حرفام گوش ميدي

معبود من

دوستت دارم بيشتر از هميشه و هر روز

مي بوسمت بهترينم

خداي خوبم

منبع:
http://www.shokrekhoda.blogfa.com/cat-1.aspx

بخشش ، بدون توبه


 

 

 ” خدا برخی از گناهان را بدون آنکه صاحبش توبه کند می آمرزد.”

در توبه پذیر بودن خدا شکی نیست ؛ اول دستور به توبه می دهد و می فرماید «تُوبُوا» 1 بعد هم خود را «تَوّاب»معرفی می کند ؛ یعنی مردم شما توبه کنید ، من هم توبه شما را پذیرفته و از گناهان شما می گذرم ؛ زیرا منم « غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْب‏ »

خداوند حکیم نه تنها توبه و قبول آن را محدود نکرد ، بلکه آنقدر آغوش مهرش را گستراند و گرم گرفت که ابوسعیدها جرأت کردند چنین بسرایند :

بـاز آ بــاز آ هــر آنچه هستی باز آ

گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

این درگه ما ، درگه نومیدی نیست
صد بـار اگر توبه شکستی باز آ

یاد خدا در همه حال

 

هنگامى كه نام خدا برده مى شود یك دنیا عظمت، قدرت، علم، و حكمت در قلب انسان متجلى مى شود، چرا كه او داراى اسماء حسنى و صفات علیا و صاحب تمام كمالات و منزه از هر گونه عیب و نقص است. توجه مداوم به چنین حقیقتى كه داراى چنان اوصافى است، روح انسان را به نیكی ها و پاكی ها سوق مى دهد و از بدیها و زشتیها پیراسته مى دارد و به تعبیر دیگر، بازتاب صفات او در جان انسان تجلى مى كند.

توجه به چنین معبود بزرگى موجب احساس حضور دایم در پیشگاه اوست و با این احساس، فاصله انسان از گناه و آلودگى بسیار زیاد مى شود. یاد او یادآورى مراقبت اوست، یاد حساب و جزاى اوست، یاد دادگاه عدل او و بهشت و دوزخ اوست و چنین یادى است كه جان را صفا، و دل را نور و حیات مى بخشد.

به همین دلیل، در روایات اسلامى آمده است هر چیز اندازه اى دارد جز یاد خدا كه هیچ حد و مرزى براى آن نیست. امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى كه در كافى آمده است مى فرماید: «ما مِنْ شَىء اِلاّ وَلَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْهِ، اِلاّ الذِّكْر، فَلَیْسَ لَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْه; هر چیزى حدى دارد كه وقتى به آن رسد پایان مى پذیرد جز ذكر خدا حدى كه با آن پایان گیرد، ندارد»

سپس مى افزاید: «فَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ اَلْفَرائِضَ، فَمَنْ أَدّا هُنَّ فَهُوَ حَدُّ هُنَّ، وَ شَهْرُ رَمَضان فَمَنْ صامَهُ فَهُوَ حَدُّه، وَ الْحَجُّ فَمَنْ حُجَّ حَدُّه، اِلاّ الذِّكْرَ، فَاِنَّ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ لَمْ یَرْضِ مَنْهُ بِالْقَلیلِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ حداً یُنْتَهى اِلَیْه، ثُمَّ تَلا: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُرواللّهَ ذِكْراً كَثیراً وَ سُجود بُكْرَةً وَ اَصیلا»; خداوند نمازهاى فریضه را واجب كرده است، هر كس آن ها را ادا كند، حدّ آن تأمین شده، ماه مبارك رمضان را هر كس روزه بگیرد حدّش انجام گردیده و حج را هر كس (یك بار) به جا آورد همان حدّ است، جز ذكر الله كه خداوند به مقدار قلیل آن راضى نشده و براى كثیر آن نیز حدّى قایل نگردیده سپس به عنوان شاهد این سخن آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كثیراً» را تلاوت فرمود:

امام صادق(علیه السلام) در ذیل همین روایت از پدرش امام باقر(علیه السلام) نقل مى كند كه او كثیر الذكر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ذكر خدا مى گفت و به هنگام غذا خوردن نیز به ذكر خدا مشغول بود، حتى هنگامى كه با مردم سخن مى گفت از ذكر خدا غافل نمى شد…

سرانجام با این جمله پرمعنا، حدیث مذكور پایان مى پذیرد: «وَالْبِیْتُ الَّذى یَقْرَأُ فیهِ الْقُرْآن، وَ یَذْكُرُ الله عَزَّوَجلّ فیهِ تَكْثُر بَرَكَتُه، وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلائِكَة، وَ تَهَرمِنْهُ الشَّیاطینَ، وَ یَضىءُ لاَِهْلِ السَّماءِ كَما یُضىءُ الْكَوْكَبُ الدُّرىّ لاَِهْلِ الاَْرْضِ; خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمین»(3)

(اما به عكس خانه اى كه در آن تلاوت قرآن و ذكر خدا نیست بركاتش كم خواهد بود، فرشتگان از آن هجرت مى كنند و شیاطین در آن حضور دایم دارند).

خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمین.
این موضوع بقدرى اهمیت دارد كه در حدیثى یاد خدا معادل تمام خیر و آخرت شمرده است چنانكه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده: «مَنْ اَعْطى لِساناً ذاكراً فَقَدْ اَعْطى خَیْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; آن كسى كه خدا زبانى به او داده كه به ذكر پروردگار مشغول است، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است».

روایات در اهمیت یاد خدا آنقدر زیاد است كه اگر بخواهیم همه آنها را در این جا بیاوریم از وضع كتاب خارج است، این سخن را با حدیث كوتاه و پرمعناى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) در كافى پایان مى دهیم آن جا كه فرمود: «مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرِ اللّهِ - عز و جل - أَحَبَهُ الله فى جَنَّتِهِ; هر كس بسیار یاد خدا كند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى خواهد داد»

منبع:

تفسیرنمونه، ج 17، ص 355ـ 358.

دفاع مقدس در کلام رهبری


هفته دفاع مقدس نمودار مجموعه‌ای از برجسته‌ترین افتخارات ملت ایران در دفاع از مرزهای میهن اسلامی و جانفشانی دلاورانه در پای پرچم برافراشته اسلام و قرآن است. در این مجموعه تابناک، درخشنده‌ترین و نفیس‌ترین نگین گرانبها یاد و خاطره شهیدان است. آنها جوانان و جوانمردان رشید و پاک سرشتی بودند که با آگاهی و درک والای خود موقعیت حساس کشور را تشخیص دادند و وظیفه‌ی بزرگ جهاد در راه خدا را مشتاقانه پذیرا شدند. هر ملتی که چنین دلاوران آگاه و شجاعی را در دامان خود پرورده باشد حق دارد به آنان ببالد و آنان را الگوی تربیت جوانان خود در همه دوران‌ها بداند.
دفاع مقدس و غرور ملی
هشت سال دفاع جانانه ملت در برابر تجاوز وحشیانه دشمن منشأ غرور ملی پایان‌ناپذیری برای مردم سلحشور ایران گردید و باعث شد که توطئه مشترک شرق و غرب برای به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران به فرصتی برای اثبات توانمندی‌های اسلام و انقلاب و کشور تبدیل شود. رشادت‌های جوانان برومند، انقلاب و نظام را بیمه کرد و نشان داد که با داشتن پشتوانه مردمی و در پرتو حاکمیت اسلام و وحدت نیروها می‌توان هر دشمن خیره سری را ناکام ساخت.
دفاع مقدس و ولایت پذیری
این روزها هنگامی که یادی از دفاع مقدس می‌شود، دنیایی از شرف و حماسه ملتی نجیب و آزاده در اذهان تداعی می‌شود که عطر معنویت و صفای خاصی به ما ارزانی می‌دارد. ملتی که با پرورش رزمندگانی حماسه‌آفرین مفهوم روشن «تعبد در برابر ولایت» را به نمایش گذاشتند و با انگیزه «ادای تکلیف» در پی «مرجع و رهبر» خود سر از پا نشناخته، به جبهه‌های حق علیه باطل شتافتند و طلوع عشقی بی‌بدیل را ترسیم کردند و به پیروزی بزرگی که حفاظت از وجب به وجب سرزمین اسلامی و صیانت از مکتب و عقیده بود دست یازیدند.

یاران خاص حضرت مهدی (ع ) چه ماهیتی دارند؟ چه کسانی اند؟ مشخصات آنان چیست ؟ و... .

یاران حضرت مهدی(ع)
یـاران امـام زمـان (ع ) چـنـد دسـته اند. دسته ای از آنان ، یاران خاص و ستاد فرماندهی آن حـضـرت هستند که تعدادشان 313 نفر است و همانها هستند که قرآن کریم در آیه 8 سوره هود از آنان به عنوان ((امت معدوده )) یاد می کند.

هـرگاه زمان ظهور برسد، خداوند این افراد را در اندک زمانی در مکّه ظاهر می کند و بدون حضور اینان قیام مهدی (ع ) شروع نمی شود.

دسـتـه دوم از یـاران حـضرت که پس از جمع آمدن پرچمداران و ستاد فرماندهی به یاری ایـشـان مـی آیـنـد طـبـق روایـات 10 یـا 12 هـزار نـفـرنـد. وقـتـی ایـن حـلقـه کامل شد، حرکت و قیام ، آغاز می شود.

حلقه سوم از یاران ، مؤ منانی هستند که پس از شروع قیام به آنان می پیوندند و لحظه به لحظه بر تعداد آنان افزوده می شود.

1. ماهیت یاران خاص

طـبـق روایـات ، مـشـخـصـات ظـاهـری یـاران خـاص امـام زمـان (ع ) ؛ اسـم ، نـسـب ، شـغـل ، زبـان و القـاب آنـان در صـحـیـفـه ای ثـبـت شـده و نـزد حـضـرت موجود است :

امام جواد(ع ) به نقل از پدران بزرگوارش می فرماید:

همراه قائم (ع ) صحیفه مهر شده ای هست که اسامی یارانش همراه با ویژگیها، شهر، زینت و کـنیه هایشان در آن نوشته شده است .

تـعـداد یاران خاص 313 نفر به تعداد اصحاب بدر و اصحاب حضرت طالوت ذکر شده انـد، هـنـگـامـی کـه حـضـرت قـیـام مـی کند به دور او گرد می آیند. ((اِذا قامَ تَجْتَمِعُ اِلَیْهِ اَصـْحـابـُهُ عـَلی عـِدَّةِ اَهـْلِ بـَدْرٍ وَ اَصـْحـابِ طـالُوتَ، وَ هـُمْ ثـَلا ثـَمـِاءَةٍ وَ ثـَلا ثـَةَ عـَشـَرَ رَجُلاً…))

خداوند این افراد را از دورترین شهرهای دنیا برای یاری حضرت گرد می آورد.

در برخی روایات اسامی شهرهایشان نیز ذکر شده است . امام باقر(ع ) می فرماید:

سیصد و اندی نفر، به تعداد اهل بدر (313 نفر) در میان رکن و مقام با قائم (ع ) بیعت می کـنـنـد که نجبای مصر، ابدال شام و اخیار از اهل عراق در میان آنهاست .

در روایـتـی دیـگر آمده که : پنجاه نفرشان اهل کوفه اند و بقیه از اطراف و اکناف جهان ، که همدیگر را نمی شناسند و بدون وعده قبلی گرد آمده اند.

رسول خدا (ص ) می فرماید:

او را در طالقان گنجهایی است که از طلا و نقره نیست ، بلکه اسبهایی است بسیار زیبا و مردانی کاردان و کارساز ((وَلَهُ بِالطّالِقانِ کُنُوزٌ لا ذَهَبَ وَ لا فِضََّةِ، اِلاّ خُیُولٌ مُطَهَّمَةٌ، وَ رِج الٌ مُسَوَّمَةٌ…))

امام علی (ع ) می فرماید:

گـروهـی از مردان الهی دور او گرد می آیند، دعوتش را بر پای می دارند و یاری اش می کـنـنـد. آنـهـا وزیـران او هستند که سنگینی مسائل کشوری را بر عهده می گیرند و او را در مـسـئولیت بزرگی که خداوند به عهده اش گذاشته ، یاری می کنند ((وَ لَهُ رَجالٌ اِلهُیّون یـُقـیـمـُونَ دَعْوَتَهُ وَ یَنْصُرُونَهُ، هُمْ الوُزَراءٌ لَهُ، یَتَحَمَّلُونَ اَثْقُالَ المَمْلَکَةِ عَنْهُ، وَ یُعینُونَهُ عـَلی مـا قـَلَّدَه اللّهُ)).

امام صادق (ع ) می فرماید:

آنـهـا فـرمـاندهان ، قاضیان ، حاکمان شرع و فقیهان دین اند ((وَ هُمُ النُّجَباءُ وَ الْقُضاةُ وَ الْحـُکـّامُ وَ الفُقَهاءُ فِی الدّیِن …+.)) نتخب الاثر، لطف اللّه صافی ، ص 485، چاپ تهران ، 1373 ه‍ .

آنـان پـرچـمـدارانـی انـد کـه از جـانب خدا در روی زمین بر بندگان او حکومت می کنند؛ ((هُمْ اَصـْحـابُ الاَْلْوِیـَةِ، وَ هـُمْ حـُکـّامُ اللّهِ فـی اَرْضِهِ عَلی خَلْقِهِ))

بر اساس روایتی دیگر:

آنـان بـهـتـریـن امـت انـد کـه بـا نـیـکان اهل بیت همراه هستند ((اُولئِکَ هُمْ خِیارُ اَلاُمَّةِ مَعَ اَبْرارِ اِلعِترَةِ…))

بـر اسـاس بـعـضـی روایـات پـنـجـاه نـفـر از ایـن افـراد را زنـان تشکیل می دهند.

خـلاصـه کـلام ایـنـکـه تـدبـّر در روایـات یاد شده معلوم می کند که آنان افرادی معمولی نیستند. بلکه مردانی الهی و نیروهایی زبده ، لایق و کاردان ، بطانه و اصحاب سرّ امام زمان (ع ) هستند.

منبع:

مجله /حصون /تابستان1386/شماره 12

تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی!!!!

 یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده  به کربلا آمده بود، پای مجروح وخونیش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین(علیه السلام) صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین( علیه السلام) چه می گوید؟

گفت: می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تورا پیدا کردم، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیداکنی!!!

خوش به حال این افراد، خوش به حال این عقیده ها، خدا ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم. امام، دور و نزدیک ندارد.

 

منبع: در محضر مجتهدی/ج1/ص66

تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی!!!!

جنت در دهان و دست خود توست!!!...

عارف کریم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به(مرشد چلویی) و متخلص به ساعی است.

ایشان می گفت: بهشت در دست و در دهان شماست.

ای انسان تو این همه به دنبال بهشت می گردی و آرزو می کنی که اهل بهشت باشی، در حالی که نمی دانی جنت در دهان و دست خود توست، دهانی که گفتارش حق و در راه اعتلای کلمه حق و اسماء الله باشد و دستی که دست دهنده است، به خلق خدا نیکی می کند و گره کار مردم را می گشاید.

کسی که صاحب چنین دست و زبانی باشد، همه عوالم هستی برای او پست و کوچک می شود و ملائکه پایبند او می شوند.

 

منبع:بهترین کاسب قرن، علی عابد نهاوندی

گشایش همه درهایی که به روی خود بسته ای...

مرحوم حاج اسماعیل دولابی می گفت:

مادرت را ببوس، دستش را بوسه بزن، پایش را ببوس، تا گریه بیفتد، وقتی گریه افتاد خودت هم به گریه می افتی.

آن وقت کارهایت روی غلطک می افتد و خداوند همه در هایی را که به روی خود بسته ای باز می کند.

 

منبع: کتاب مصباح الهدی

نامه ای به خدا....

 

این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظر علی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود.آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دور و بر حجره های طلبه ها می گشت و از توی آشغال های آنها چیزی برای خوردن پیدا می کرد. یک روز نظر علی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی تهران تحت عنوان” نامه ای به خدا” نگهداری می شود. مضمون نامه این است:

                                                                                           بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت جناب خدا! سلام علیکم، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قرآن فرموده اید: “هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است."من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قرآن فرموده اید:"مسلما خدا خلف وعده نمی کند.".بنابراین اینجانب به چیز های زیر نیاز دارم:

1_خانه ای وسیع        2_همسری زیبا ومتدین        3_خادم     4_یک کالسکه و سورچی     5_ یک باغ      6_مقداری پول برای تجارت.

لطفا پس از هماهنگی به من اطلاع دهید.<"مدرسه مروی_حجره شماره 16_ نظر علی طالقانی".

پس نامه را در هنگام سحر برداشته و می برد لای درب مسجد شاه که در نزدیکی مدرسه مروی می باشد می گذارد. فردای آن روز ناصرالدین شاه با درباری ها می خواستند به شکار بروند. کاروان او از جلوی مسجد می گذشت.ناگهان به اذن خداوند، باد تندی شروع به وزیدن میکند و نامه نظر علی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازد.

ناصرالدین شاه نامه را می خواند و شکار را کنسل کرده و دستور می دهد کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد و نظر علی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظر علی را به کاخ آوردند،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:"نامه ای ا برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله نمودند. پس ما هم باید انجامش دهیم و دستور می دهد همه ی خواسته های نظر علی یک به یک اجرا شود.

 

                           نقش هستی نقشی از ایوان ماست                           آب و باد و خاک، سر گردان ماست

 

منبع: اثر آفرینان/ج6

یا امام زمان ....

 

 

   مولا جان،


  بار ها آمدی و نبودم


  در تقلای این زندگی


  نیازمند تو اما بی تو بودم !


  بارها آمدی ونیامدم


  بر دلم بارها نشستی و


  بی تو بودن را گریستم


  میدانم آمده ای…بسیار نزدیک…


  پشت پلک هایی که توان باز شدن به روی زیبایت را ندارد…


  پشت در، دلی که هنوز برای میزبانی تو پاک نشده…


  میدانم آمده ای …


  دعا کن من هم بیایم به پیشواز تو !

صورت و سيرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 


چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي  - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير ” .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي   نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي  اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي  اگر حق كسي زير دندان ديگري   باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي   شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند …برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي   ، باقي   نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني   ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني  نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي   ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي  در همگان پديد آورد … .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي  بيمانند دست يابند . حتي   چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني  ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .

اولین کلام مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف)

چون حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف)ظهور کند پشت خود را به کعبه تکیه دهد و سیصد و سیزده نفر از تباع و یارانش در کنار او جمع شوند،اولین چیزی که به آن تکلم نماید این آیه را می خواند:

(بَِِقِیّةُ اللهِ خَیُر لَکم اِن کُنتُم مُومِنین) سپس می فرماید: منم بقیة الله، منم خلیفه او و حجت وی بر شما

منبع:

نور الابصار شبلنجی/ص155

خدا مشتری ندارد!!

شیخ گاه می فرمود:

امام حسین (علیه السلام )مشتری زیاد دارد.ممکن است امام های دیگر هم این طور باشند؛

ولی خدا مشتری ندارد !!!

من دلم از این می سوزد که خدا، مشتری هایش کم اند.کمتر کسی می آیدبگوید :من ،خدا را دوست دارم ومی خواهم به اوآشنا شوم

گاه می فرمود:

در حالی که تو به خدا محتاجی ،خدا،عاشق توست،در حدیث قدسی آمده است : ای انسان!من ، تو را دوست دارم .تو  نیز مرا دوست بدار

گاه می فرمود :

یوسف،خوش هیکل است؛اما تو نگاه کن ببین آن که یوسف را آفرید،چیست.همه زیبا یی ها مال اوست

منبع:

کیمیای محبت/محمد ری شهری /ص148

چتری برای گل بودن چیست؟؟

غنچه تا غنچه است، در حجاب است، هیچ کس هوسِ چیدن آن را نمی کند. اما همین که حجاب را کنار نهاد و باز شد،آنرا خواهد چید. وقتی که چیدند چند روزی هم ممکن است در جای مناسب قرارش دهند. اما دیری نمی یاید که پژمرده و پرپر می شود و آن را در سطل زباله می ریزند. غیر از این است؟ 

خواهران با حجاب هم همچون غنچه اند که هیچ کس دست طمع و تصرف،به سمت آنها را دراز نمی کند. اما همینکه این حجاب را کنار گذاردند مورد طمع دیگران واقع خواهند  شد

منبع :

چرا با حجاب شدم ؟؟ /محمد رحمتی شهر ضا/ص38

چادر نماز؟؟؟...

همین که از در اومد تو پرسید: آبجی! دخترت کجاست؟ “گفتم:"چکارش داری؟ ” بسته کادویی را نشانم داد وگفت: براش چادر نماز گرفتم. “گفتم: دادش اون فقط چهار سالشه.” گفت: “از الان باید یاد بگیره حجابش رو رعایت کنه و نمازش رو هم اول وقت بخونه….

منبع:

سیره شهید رجایی/ص58

راوی:

مادر شهید حسین علی مونسان

 

می شود زندگی را به همین سادگی شروع کرد

هر دو تایمان اهل سادگی بودیم واز تجملات بیزار. اول زندگی مان بود و این خصلت، خوش می درخشید. دو تا اتاق از خانه پدرم مانده بود که فرش کردیم. جهزیه ام را با مهدی بردیم و چیدیم. آن قدر کم بود که پشت یک پیکان استیشن جا بشود. فقط وسائل ضروری زندگی را داشتیم و به همین سادگی زندگی مان شروع شد!!

منبع:

نیمه پنهان ماه /ج6/ص17

راوی:

همسر شهید مهدی باکری

ماه های سال همانند منزل های بین راه هستند...

ماه های سال همانند مرحله ها و منزل های بین راه هستند که انسان از بدو تولد طی می کند تا اینکه به پایان دنیای فانی برسد.

از آن که پروردگار، انسان را به تکلیف مشرف ساخته، در هر منزلگاه از آن، گنج ها و گوهرهایی گذاشته است، ولی از آن جا که مسافت انسان تا

رسیدن به سرای نیک بختی دور است، هر قدر به ذخیره های بسیار دست یابد، از افزون آن بی نیاز خواهد بود.

 

منبع:

اقبال الاعمال/ج 2/ص 523

آیا خواندن قران بدون تدبر اثر دارد؟؟؟

از دانشمندی پرسیدند : کسی که قران می خواند و نمی داند که چه می خواند آیا هیچ اثری دارد؟ گفت: کسی که دارو می خورد و نمی داند که چه می خورد، اثر می کند؟ چگونه قران اثر نکند بلکه بسیار اثر می کند. پس چگونه خواهد بود اگر بداند که چه می خواند …
منبع:
شمیم یاس /ج 70/ص47

​ما دنیا را دوست داریم!


امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
ابن ابی یعفور گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ما دنیا را دوست داریم: فرمودند: تا با آن چه کنی؟ عرض کردم: ازدواج کنم، حج بروم، خرج خانواده ام را بدهم، به برادرانم رسیدگی کنم و صدقه بدهم.
حضرت فرمود: این از دنیا نیست بلکه از آخرت است.
منبع:
گام های سلوک/حسن قدوسی زاده ص 216

 

علم بی عمل...

 

حکیمی گفت: از دانش خود بهره ای نبرده ای، اگر بیاموزی و بدان عمل نکنی.

و اگر بر آن بیفزایی، مثل تو، مثل آن مردی است که پشته ی هیزم فراهم  آورد و خواست آن را بردارد ولی نتوانست، آن را به زمین نهاد و بر آن افزود.

منبع:

 کشکول شیخ بهایی/ج 1

 

سه پند و چه پندهایی!!!

سفیان ثوری  به محضر امام صادق ( علیه السلام ) آمد و عرض کرد:ای فرزند پیامبر از آن چه پروردگارت به تو آموخته است به من بیاموز.

امام ( علیه السلام ) فرمود:

چون رو در گناه واقع شدی، طلب بخشایش کن.

و چون نعمت خداوندی برتو ظاهر شد، سپاس گو.

و چون غم به تو روی آورد، “لاحول ولا قوة الا بالله” گو.

سفیان بیرون آمده و به خود می گفت: سه پند و چه پندهایی.

 

منبع:

کشکول شیخ بهائی/ص 206

​سفارش ایت الله مجتهدی به طلاب ؟


تو صیه به طلاب محترم
آیت الله مجتهدی درطول پنجه سال تدریس و تربیت وپرورش شاگردان فراوان هموار ه تو صیه ها یی را  به فرزندان معنوی خودمی کردن که بسیار آموزنده است . گزیده برخی از کلمات آموزنده و شیرین ان بزرگوار که می تواند برای همگان به ویژه طلاب جوان الگو وراهنما باشد،متذکر می شویم :
طلاب و سختی ها
در قدیم وضع زندگی طلاب خیلی سخت بود ،مثل الان این همه وسایل رفاهی نبود ولی با این حال طلبه ها بیشتر درس می خوانندن و مقید به تهجد ونماز شب بودند صفا و عشق به درس و اطاعت وبندگی وحتی حرم رفتن و اظهار ارادت کردن بیشتر بود ولی الان که مشکلات قدیم وجود ندارد و همه چیز فراهماست چرا آن درس خواندن قدیمذ و با سواد شدن وتالیف کتب کردن ونماز شب ها و تقوا قدیم وجود ندارد ؟
ممنبع :
ماه نامه یاس /ج70 /ص30

​اردت عشق به اهل بیت (علیه السلام)

آیت الله مجتهد تهرانی با نگاهی ژرف و با همه ی وجودش به خاندان عصمت وطهارت (علیه السلام)ارادت می ورزید و همواره در کنار تحصیل و تدریس،ارادت عمیق خویش را به خاندان پیامبر (صل الله علیه واله وسلم )نشان می داد در سختی ها ومشکلات گوناگون پیو سته اهل تو سل بود ودر این باره می گفت ؛توسل در زندگی انسان بسار موثر است و رمز موفقیت من هم تو سل بوده است واین که ما به ائمه اطهار (علیه السلام )توسل می کنیم شرک نیست بلکه ما چون آبرو نداریم می روی نزد آنها که نزد خدا آبرو دارند تا شفاعت ما رابکنند مردم در ل همه کارها را با تو سل پیش می بردن این حوزه علمیه قم واین شاگردان و طلاب همه به برکت و رو حیه ولایتی حاج شیخ عبد الکریم حائری درست شد و قتی حاج شیخ در قم درس می فرمودند اول درس شخصی رو ضه می خواند وطلبه ها گریه می کردند آن گاه حاج شیخ به منبر رفته و درس می فرمود رو ز شهادت هم دسته سینه زنی راه می انداختند همهن طور که گفتم علت موفقیت من هم همین مجالس توسل وو رو ضه وسینه زنی در کنار دری های طلبگی است از زمانی که طلبه بودم پنج شنبه ها در منزلما رو ضه بر قرار کردن و قتی هم به قم رفتیم مجلس مان در قم برقرار بود و سینه زنی و رو ضه داشتیم وقتی هم نزد استاد مان حاج شیخ علی اکبر برهان در تهران بودیم ایشان هفته ای یک شب سینه زنی بر قرار می کردند ومی فرمودند من هر چه دارم از همان رو ضه ها و سینه زنی ها که برای اهل بیت گرفته ام می باشد الان هم هر روز در این حوزه علمیه در کلاس عمومی رو ضه می خوانیم شب ها وروز های وفات و شهادت سینه زنی داریم وطلبه ها را پیو ند می زنیم ااگر درختی را پیو ند نزنند میوه اش شیرین و خوش مزه نمی شود و اکر پیو ند بزنند میوه اش شیرین وعالی میی شود طلبه هم باید پیوند ولایت بخورد تا میوه اششیرین بشود و پیوند طلبه همین گریه و سینه زینی ست …
منبع:
شمیم یاس / جلد 71 /ص26

خدا می بیند! هرچقدر هم که...

در روز عاشورا که امام حسین (علیه السلام ) در غربت محض بود، نه غربت در آن بیابان، بلکه غربت در دنیای آنروز که هیچکس از آن کسانی که سرشان به تنشان می ارزید کار امام حسین (علیه السلام) را قبول نداشتند و قبول هم نمی کردند یا از روی یک منطق غلط، یا از روی راحت طلبی ها وتن پروری ها، که اگر می خواستیم با چشم مادی نگاه کنیم این خون هدر شده بود، در چنین صحنه ای یک حادثه ای اتفاق می افتد و آن کشته شدن علی اصغر (علیه السلام ) است، وحال اینکه مطلقا هیچ احساساتی انسان را وادار به این کار نمی کند،بله احساسات وادار می کند آدم خودش برود عاشقانه در میدان جنگ کشته شود، اما چه احساساتی آدم را وادار می کند بچه شش ماهه را ببرد در جنگ؟ وقتی که کشته شد امام حسین(علیه السلام ) فرمودند: آنچه که مرا تسلی میدهد:"ان ذلک بعین الله ” این است که خدا دارد می بیند واین برای هر انسان معتقد به غیب و به ماورای این مایه تسلی است واین بینش به انسان تلاش می دهد، وخصوصیت دیگری که وجود دارد، این است که این بینش هر پدیده ای را معنی دار می کند وانسان را به تفکر درباره ی آن پدیده وادار می می کند.

وقتی شما معتقد به عالم غیب هستید واراده ی غیبی الهی را بر این آفرینش ها که می دانید، وقائلید که این آفرینش نظمی دارد پس هر حرکت طبیعی و حرکت تاریخی و انسانی در هر جای دنیا برای شما یک معنایی دارد، چون لازمه نظم این است و چون معنا دارد در صدد بر می آئید تا آن را بشناسید واین معرفت انسانی را افزایش می دهد.

منبع:

بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه )در تفسیر سوره بقره 1370/7/24

تا می توانید نافله بخوانید...


توصیه ی موکد اینجانب به همه به ویژه جوانان آن است که خود را با نماز مانوس و از آن بهرمند سازد یعنی اینکه نماز را باتوجه به معنی و با احساس حضور در محضر پروردگار متعال جلت عظمته، به جای آورند و این کار را با تمرین برخود هموار و آسان سازند و تا بتوانند نوافل مخصوصا نافله ی نمازهای صبح ومغرب را نیز ادا کنند.

و اگر هنوز در میان کسان و نزدیکان و دوستان آنان کسی هست که خود را از فیض نماز محروم کرده باشد او را از این گناه بزرگ وخسارت عظیم باز دارند واین کار را با زبان خوش ورفتار حکیمانه انجام دهند البته پدران ومادران نسبت به نماز فرزندان خود مخصوصا نوجوانان مسئولیت بیشتری دارند.

منبع:

مقام معظم رهبری (دام عزه)/1374/6/14

ویژگی های اخلاقی نواب صفوی

ویژگی های اخلاقی نواب صفوی و یارانش

یکی از مهمترین دلایل گسترش نسبی فعالیت فداییان اسلام و اثر گذاری آن بر فشارهای گوناگون مردم را باید در اخلاق ویژه رهبران این جمعیت به ویژه سید مجتبی نواب صفوی جست؛ در این جا به پاره ای از ویژگی های روحی آنان از منظر یارانش اشاره می شود:

شجاعت

اعتقاد و ایمان نواب صفوی، واحی و دیگر فداییان اسلام به اهداف و آرمانهایشان، جسارت و شجاعت وصف ناپذیری را برای آنان به ارمغان آورد، مرحوم رضا گلسرخی درباره شجاعت نواب و واحدی چنین می گوید: شبی در منزل مرحوم نواب بودم، یادم هست که آن موقع هم مخفی بودند و برای دستگیری ایشان جایزه تعیین شده بود. صبح که بلند شدم، دیدم هیچ کس نیست، نه نواب بود و نه واحدی، بعد از چندی، نواب آمد… وقتی سوال کردم واحدی کجاست کفت: فکر می کنم رفته حلیم بخرد گفتم: چه طور در این موقعیت حساس بیرون رفته است. گفت: چون دیشب یکی از برادران هوس حلیم کرد حتما واحدی رفته برایش حلیم بخرد… صبح همان روز، نواب رفته بود حمام که در حمام، قضیه جالبی برایش پیش می آید. می گفت: من در حمام میدان شاه - میدان قیام فعلی - رفتم… داخل حمام بودم که یکی آمد و گفت یک ماشین نظامی گمانم برای دستگیری تو آمده است، حمام را محاصره کرده اند و توی پله ها هم هستند، من پس از استحمام آمدم بیرون و نماز خواندم… هیچ کدام از ماموران جرات نمی کردند جلو بیایند، خلاصه لباس هایم را پوشیدم، آمدم دم دخل حمامی، پولم را دادم، در حالی که آنها داخل پله ایستاده بودند تا جلو پله ها آمدم، گفتم الله اکبر. مرحوم نواب قسم می خورد که وقتی یک تکبیر کشیدم ماموران پله ها را دوتا دوتا گرفتند و فرار کردند… من از حمام بیرون آمدم، یک نفر هم نگفت کجا می روی، فقط یک تکبیر گفتم: هیچ اسلحه ای هم نداشتم.

پرهیز از عمل ناشایست

گلسرخی در بیان ویژگی اخلاقی نواب در جایی دیگر می گوید: من چند سال با ایشان در جلسات خصوصی و عمومی بودم. خدا شاهد است که حتی یک عمل مکروه از ایشان ندیدم، من ایشان را یک سفر به کاشان دعوت کردم و اصرار ورزیدم که به باغ فین برویم. ایشان گفت: آیا این سفر فین فایده تبلیغی هم دارد یا نه گفتم: نه، مسافرت تفریحی است. گفت: من با خودم عهد کرده ام سفری که فایده دینی و تبلیغی نداشته باشد نکنم.

زهد و تقوا

شهید حاج مهدی عراقی درباره نواب می گوید: مرحوم نواب جوانی بود ساده زیست، مقید به این نبود که زندگی تجملی داشته باشد، از مال دنیا هم هیچی نداشت… اکثر شب ها سعی می کردند نماز شب بخواند و در نماز به خصوص رکوع و سجودش خیلی دقت داشته که هر کسی ناظر نماز ایشان می شده، بی اختیار شیفته این حالت معنوی می شده، کلمات خاصی هم از خودش در قنوت، رکوع و سجود ابداع می کرده و در موقع بیان با خدا صحبت می کرد. این تقریبا از ویژگی های ایشان بود. ضمنا ترس در وجودش نبود، از هیچ چیز نمی ترسید، و یکی از ویژگی هایش این بود که اعتقاد زیادی به استخاره داشت یعنی اکثر کارهای مهمی را می خواست انجام بدهد یا یک کسی را می خواست عقب ماموریتی بفرستد استخاره می کرد. دست به هر کاری می زد، از کار کردن ابایی نداشت. وارد خانه یک کسی می شد و می دید موقع بیل زدن باغچه است… بیل را بر می داشت و این کار را انجام می داد. شیخ مهدی حق پناه می خواستند خانه اش را کاه گل بکند، نواب سه - چهار روز آن جا می ایستد و عملگی می کند.

منبع:

برگرفته از سایت http://www.ghadeer.org/Book/907/138958

سبک زندگی اساس تمدن سازی نوین اسلامی ....

 

ایشان سبک زندگی را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی خواندند و با دعوت از نخبگان و صاحبان فکر و اندیشه برای پرداختن به این مفهوم مهم ،آسیب شناسی وضع مموجود سبک زندگی در ایران و چاره جویی در این زمینه تاگید کردند :«پیشرفت در علم وصنعت و اقتصاد و سیاست که بعد ابزاری تمدن اسلامی را شکل می دهد ،و سیله ای است برای دستیابی به سبک و فرهنگ صحیح زندگی و رسیدن به آرامش ،امنیت ،تعالی و پیشرفت حقیقی». ایشان مفهوم پیشرفت را تداعی کننده ی حرکت ،راه و صیرورت دانستند و افزودند :«در هر برداشتی (چه مادی و چه معنوی) از مفهوم تو قف ناپذیر پیشرفت، سبک زندگی، رفتار اجتماعی و شیوه ی زیستن اهمیت فراوانی دارد»...

منبع :

بیانات مقام معظم رهبری /سال 1391/7/23

دنیا طلب امین الله نیست!


حوزه های روحانیت محل تدریس و تعلیم و تبلیغ ورهبری مسلمانان است. جای فقهای عادل و فضلا و مدرسین و طلاب است. جای آنهاست که امانتدار و جانشین پیغمبر ان هستند. محل امانتداری است؛ و بدیهی است که امانت الهی را نمی توان به دست هر کس داد. آن آدمی که می خواهد چنین منصب مهمی را به عهده بگیرد و ولی امر مسلمین و نائب امیر المومنین باشد ودر اعراض ،اموال و نفوس مردم، مغانم، حدود و امثال آن، دخالت کند ،باید منزه بودن دنیا طلب نباشد .آن کسی که برای دنیادست و پا می کند ،هر چه در امر مباح باشد ،امین الله نیست، و نمی توان به او اطمینان کرد. آن فقیهی که وارد دستگاه ظلمه می گردد و از حاشیه نشینان دربارها می شود و از او امر شان اطاعت می کند، امین نیست ونمی تواند امانتدار الهی باشد.
منبع:
ولایت فقیه/ص146

 

نشانه های قبولی نماز چیست؟

امام صادق (علیه السلام) فرموده است:« هرکس دوست دارد بداند، نمازش قبول شده یا نه، ببیند که آیا نمازش اورا از گناه بازداشته یا نه؛ 

پس هر اندازه که نمازش اورا از گناه باز داشته، به همان اندازه نمازش قبول است.

 

منبع:

یکصد و ده پرسش در مورد نماز/ زیر نظر حجت السلام والمسلمین مجتبی کلباسی ص 77

بزرگ ترین وظیفه ی منتظران منجی عالم بشریت...

بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی واخلاقی و عملی و پیوند های دینی واعتقادی و عاطفی با مومنین و همچنین برای پنجه در افکندن با زورگویان، خود را آماده کنند.

کسانی که در دوران دفاع مقدس سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت می کردند، منتظران حقیق بودند.

کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است. آماده ی دفاع از ارزشها و میهن اسلامی، و پرچم برافراشته ی اسلام است، می تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت قدم خواهد گذاشت.

اما کسانی که در مقابل خطر، انحراف چرب وشیرین دنیا خود را می بازند وزانوانشان سست می شود: کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آن ها را به خطر می اندازد، انجام می دهند اینها چطور می توانند منتظر امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) به حساب آیند؟

کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید زمینه های صلاح وخودسازی را آماده سازد.

  تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی و ارواحنا له الفداء

صلوات

 

منبع:

بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه)/نیمه ی شعبان/مصلای  تهران/1381/07/30

فایده عجیب ایة الکرسی...


پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم )فرمود: علی جان ! هرکس آیة الکرسی را بعد از هر نمازی بخواند (چه نماز مستحب باشد چه نماز واجب) نوشته می شود که نمازش مورد قبول قرار گرفت وآن شخص در امان خدا است و پروردگار عالم او را محافظت می فرماید.

منبع:

آیة الکرسی /نادر مرادی ص 36

دوستت دارم...برای خدااااااا

 

مردی به امام سجاد(علیه السلام) عرض کرد: براستی من تو را به خاطر خدا به شدت دوست دارم.

امام سجاد (علیه السلام) لحظه ای سر به زیر انداخت و سپس فرمود:

بارالها…به تو پناه می برم از اینکه به خاطر تو محبوب گردم وتو از من بیزار باشی.

سپس به او فرمود: من نیز تورا بزای همان خدایی که مرا به خاطرش دوست داری، دوست می دارم.

نکته اساسی که در این بیان وجود دارد و درس بزرگی برای ماست. توجه فوری به خطری است که در برابر چنین پدیده ای ما را تهدید می کند(محبوب بودن نزد مردم به خاطر خدا) انسان را تهدید می کند.

لذا وقتی آن مرد به حضرت عرض می کند که شما را برای خدا دوست دارم نمی فرمایند: از تو متشکرم،یا خدا را براین محبوبیت سپاس می گویم.

بلکه می فرمایند: پروردگارا به تو پناه می برم از اینکه مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولی تو مرا دشمن بداری”

و این خطر بزرگی است برای ما، نکند که مردم فکرکنند که ما مخلصانه برای خدا کار می کنیم و در راه او قدم می زنیم اما حقیقتا ما اینطور نباشیم و ظاهر وباطنمان یکی نباشد و یا با اعمال خود موجبات غضب الهی رادر خود بوجود آورده باشیم.

در این صورت است که مردم ما را به خاطر خدا دوست می دارند ولی خداوند نعوذبالله دشمن ما می باشد.

 

منبع:

تحف العقول/ترجمه حسن زاده/ص497

مناجات عاشق با معشوق...

 

الهی به حق خودت حضورم ده و از آفتاب جمالت نورم ده.

الهی همه از تو دوا می خواهند و حسن از تو درد.

الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.

الهی اگر چه درویشم …

ولی داراتر از من کیست که تو را دارم.

الهی در ذات خود متحیرم چه رسد به ذات تو.

الهی هر چه بیشتر دانستم نادانتر شدم، به ندانیم بیفزا.

الهی گروهی کو کو می کنند و حسن هو هو.

الهی خنک آن است که وقف تو شد.

الهی شکرت که این تهی دست پابست توست.

الهی خرفهایم اگر مشوش است از دیوانه پراکنده خوش است.

 

منبع:

تازیانه سلوک/ص 47

توسل به ائمه بهتر از تشرف است...

آیت الله العظمی بهجت (دام عزه ):لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر(علیه السلام) تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسل  به ائمه(علیه السلام )  بهتر از تشرف باشد.

زیرا هر کجا که باشیم آن حضرت می بیند و عبادت در زمان غیبت افضل  از عبادات در زمان حضور است. زیارت هرکدام از ائمه (علیه السلام) مانند زیارت حضرت حجت است.

آیت الله همدانی (دام عزه):رضایت امام بر زیارت امام مقدم است.

سعی کنید به دنبال کسب رضایت امام باشیدکه اهم آن در رعایت تقوای الهی است  دیدن حضرت چندان توصیه نشده است.

پاداش گریه برمصائب اباعبدالله الحسین (علیه السلام )

 

گریه برمصائب اهل بیت (علیه السلام )وبه خصوص سیدالشهداء شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبی افضل از آن نیست…

در روایات داریم که اگر کسی به اندازه بال مگسی بر مصائب اباعبد الله الحسین (علیه السلام) اشک بریزد خداوند جمیع گناهان او را می آمرزد.

گریه از ترس خداوند هم همین جور است، شاید افضل از آن نباشد.

منبع:

نکته های ناب /ص 63

از گناهان محقر بپرهیزید که آن ها آمرزیده نمی شوند؟

 

 

ابو اسامه گوید: امام صادق (علیه السلام ) فرمود: از گناهان محقر بپرهیزیدکه آن ها آمرزیده نمی شوند.

عرض کردم : گناهان محقر کدام است ؟

حضرت فرمود : گناهی است که شخص آن را انجام می دهد و سپس می گوید: خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشته باشم.

منبع:

وسائل الشیعه /ج 15/ص 310

راه های رسیدن به خدا...

 

بفکر خود باش و از فکر خود غافل مباش…خلوت با خدا را از دست مده. وبه حقیقت بگو الهی آمدم تا کامروا گردی. سخن خوراک وخواب باید به قدر ضرورت باشد. باعهدالله که قرآن مجید است هرروز تجدید عهد کنید.صمیمانه دست توسل به دامان پیغمبروآلش در زن که آنان خوبان حضرت حق اند. بس بسی مباش که سخریه این وآن می شوی. فرزانه باش و دیوانه باش.

خویشتن را تفویض به حق کن. اورا وکیل خود قرار بده که تواناتر وداناتروباوفا ترو مهر بان تر ویابنده تر از او نخواهی یافت. سوره مبارکه اخلاص را با اخلاص بخوان.با خلق خدا مهربان باش از سخنان ناهنجار گر چه مزاح باشد برحذر باش. از قسم خوردن گرچه به راست باشد احتراز کن. چه ایستاده ای دست افتاده ای بگیر.تامی توانی نماز را در اول وقت به جا آر.

منبع:

تازیانه سلوک/ دستورالعمل های علامه حسن زاده املی.

شوق پرواز....

 

شوق پرواز هردم وجودم را در برمی گیرد.

اوج،….جایی است که همگان آرزو دارند…

آسمان آبی ودل در آرزوی پرواز …

نسیم…گونه هایم را نوازش می دهد و مسیری برای اشکهایم….تعیین می کند…

دل وجانم از کف می رود، زمانیکه چشمانم را می بندم و رو به آسمان پر می زنم…

اوج خواهم گرفت…

در آرزویی خانه ای روی ابرها…خانه ای خواهم ساخت…. زلال تر از رنگ شیشه…

و در آن در کنار خدا…خانه ی شیشه ای بر روی ابرها فرشتگان را خواهم دید، چگونگی طلوع خورشید را خواهم دید باران الطاف الهی را…

و سربه سجده خواهم گذاشت و قطره ای اشک می ریزم گویی باتمام وجود احساس گناه می کنم… دلم هوای نوازش خدارا دارد در آن آسمان آبی بیکران ابرها را می بینم که دست در دست هم می دهند و باران همچون مروارید به زمین هدیه می دهند….مرواریدهای آسمانی ولی زمینی…ناگهااااااان…نوازش پروردگار را احساس می کنم.

نسیمی دل نواز بر رخسارم می ورزد و ذرات ریز هوا که قابل دیدن نیستند، گونه هایم را نوازش می دهند تا کنون هشیارنبودم، خدااااا مدام مرا نوازش می کرده  است، واما من چه کردم ؟

منبع:

دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه کوثر

راز سقوط!!!

 

زنی، دیوانه وار و فریاد کنان خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله)رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! به یارانتان بفرمایید از نزد شما بروندکه من با شما کاری دارم. اصحاب رفتند. آن زن خدمت پیامبر نشست و عرض کرد:یا رسول الله گناه بسیار بزرگی مرتکب شدم. حضرت فرمود رحمت پروردگار بزرگ تراز گناه توست؟آنگاه پرسید گناهت چیست؟

زن گفت:شوهر دار بودم ،مرتکب زنا شدم واز نطفه حرام حامله شدم،بچه به دنیا امد،او را در خمره ی سرکه خفه کردم و سرکه نجس را به مردم فروختم رسول خدا (صلی الله علیه واله)حکم گناهان ان زن را بیان کرد وفرمود:ایا میخواهی بدانی که چرا درون این چاه افتادی واین گناهان را مرتکب شدی؟من گمان میکنم که تو نماز عصر نمیخوانی!

منبع:

جهاد با نفس/جلد /ص63

بر اعتقاد به او استوار باشیم...

 

 

قرآن کریم:

(ما اراده کردیم تا بر مستضعفان زمین نعمت بخشیم وآنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):

سوگند به آن که مرا نوید دهنده بر انگیخت، آنان که در روزگار غیبت او (مهدی علیه السلام) بر

اعتقاد به او استوار مانند از کبریت احمر کمیاب ترند.

 ودر جای دیگر خطاب به اصحابش فرمودند:

پس از شما مردمی خواهند آمد که یکی از آنان اجر و پاداش پنجاه نفر از شما را دارد.

عرض کردند:

 ای پیامبر خدا ! ما در بدر و حنین با شما بودیم و قرآن در میان ما نازل شد !

فرمودند: اگر آنچه بر سر ایشان می آید برسر شما بیاید مانند آنان صبر و شکیبایی نمی کنید.


برای تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا فدا

                                                      

                                       صلوات

 

منبع :گام های سلوک /حسن قدوسی زاده ص156

ما برای این چادر داریم می رویم!

 


رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح را دید به من 

گفت:«بیارش داخل اتاق عمل…». دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تاراحت تر بتوانم مجروح را 

جابه جا کنم.

مجروح به سختی گوشه ی چادرم را گرفت و بریده بریده وبه سختی گفت:

«من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری؛ ما برای این چادر داریم می رویم». چادرم در مشتش

بود که ………………شهید شد.



منبع:موعظه خوبان/سید عیرضا ادیانی، حسین ترابی ص59

 

عین ...شین ...قاف

 

هر تابستان ها می آمد مشهد، درحرم همراهش بودم ایستاده زیارت می کرد. من اما بعد از مدتی خسته می شدم، این پا وآن پا می کردم ،بیشتر که خسته می شدم
،می نشستم،باز ازنشستن هم خسته می شدم، می ایستادم، اما پیرمرد تمام مدت ایستاده به مرقد نگاه میکرد. وذکر می گفت معمولا زیارتش دوساعت طول می کشید.

جوان بودم وجسور،زیارتش که تمام شد، پرسیدم :شما خسته نمی شوید؟ ماکه جوانیم از پاافتادیم،"جواب نداد. بعد از زیارت، صحن های حرم امام رضا (علیه السلام ) رامی گشت. به همه ی صحن ها می رفت وهمه رفتگان را یاد میکرد و برایشان فاتحه می خواند.

داشت از صحن بیرون می آمدبه من اشاره کرد :"بیا “ازجیبش پول درآورد و به من داد وگفت:

برو عطاری داروی (عین شین قاف )=عشق بگیر تا خسته نشوی.

 

منبع:

العبد/از خاطرات یکی از همراهان محمد تقی بهجت (ره)

 

کسی که خدا ذلیل کند علی (ع) همنمی تواند عزیز کند...


امام علی (علیه السلام) می گوید: که مرده ای را به خاک می نهادم سه بار روی اورا به طرف قبله کردم، و هر سه بار روی ازقبله برگردانید ندا آمد ای علی(علیه السلام)، دست بدار آنرا که ما ذلیل کردیم تو نتوانی عزیز

گردانی.

 

منبع:

حکایت ولطایف/سلیمان روحانی ص132

 

ضرورت نماز شب

 

 

عالم فرزانه آیت الله سید علی قاضی (رحمه الله علیه )به یکی از شاگردان خود می نویسد:

اما نماز شب، پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست و تعجب از کسی که می خواهد به کمال دست یابد ،در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند. و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر بوسیله نماز شب.

منبع:

 نامه های عرفانی ،ص 233

​سؤالاتی که هیچ‌کس پاسخ آن‌ها را نمی‌داند!

 

اثرگذاری معاد در تربیت انسان/ افرادی که قیامت را باور ندارند

این آیات شریفه به مسأله معاد اشاره دارد که از اصول اعتقادی ماست. در میان اصول اعتقادی دو اصل اساسی داریم که تمامی مسائل دینی اصول و فروع مبتنی بر آنهاست، توحید و معاد.

اعتقاد به معاد از توحید نشأت می‌گیرد. هر اندازه‌ که انسان به معاد اعتقاد داشته باشد در تربیت انسان اثرگذار است تا جایی که او را وادار به ترک محرمات و انجام واجبات می‌کند.

معاد در تربیت انسان مؤثرتر است تا توحید. تنها اعتقاد به توحید کافی نیست که انسان را منظم و مقید کند به انجام واجبات و ترک محرمات، بنابراین توحید کافی نیست.

اقلیتی هستند که می‌گویند تنها توحید یا معاد کافی است که افراد به سوی تقرب به خدا حرکت کنند. اما مولای ما فرموده است: خدایا من تو را عبادت می‌کنم نه به خاطر ترس از جهنم است و نه به خاطر بهشت، اگر بهشت و جهنم هم نبود معبودم تو بودی.

اکثریت مردم با اعتقاد به معاد تربیت می‌شوند. در معاد آنچه از قرآن می‌فهمیم یعنی معاد جسمانی است همین بدن در دنیا بعد از مرگ دوباره در محشر زنده می‌شود روح به آن بدن در قیامت تعلق می‌گیرد و محققان می‌گویند از قرآن استفاده می‌کنیم که این بدن دنیوی می‌پوسد و در محشر روح دوباره بر آن دمیده می‌شود.

در قرآن کریم داریم انسان خیال می‌کند استخوان‌هایش را جمع نمی‌کنیم، استخوان‌های پوسیده را می‌برند نه اینکه دوباره در بدن دیگری باشیم. شبهه‌افکنان می‌گویند ما می‌پوسیم و زنده می‌شویم؟ قرآن می‌گوید: بله، همین طور است. روح و جسم با هم در آن دنیا زنده می‌شوند قرآن می‌گوید همین استخوان‌ها را می‌آوریم.

مردمی که نمی‌خواهند قیامت را باور کنند می‌گویند وقتی استخوان پوسید و از بین رفت دوباره نو می‌شویم؟ آیا امکان‌پذیر است؟‌ گفته می‌شود که چون معاد جسمانی است شبهه‌افکنی کردند خداوند همین بدن ما را زنده می‌کند.

سؤالاتی که هیچ‌کس پاسخ آن‌ها را نمی‌داند

حال مطرح می‌شود که چه زمانی قیامت می‌شود؟‌ با زمان کاری نداشته باشید و خداوند به هیچ کسی نگفته است.

شاید نزدیک باشد دنیا می‌گذرد و به زودی آخرت می‌آید.

 2 چیز است که هیچ کس نمی‌داند جز خداوند متعال؛ اول اینکه زمان قیامت کی‌ می‌شود و دوم زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:‌ کسانی که برای ظهور من وقت تعیین می‌کنند دروغ می‌گویند من تابع فرمان خداوند هستم.

باید متذکر شویم که چه بخواهی چه نخواهی شما را می‌خوانند و اجابت می‌کنید وقتی در صور دمیده شد همه از قبرها بر می‌خیزند حمدگویان می‌روند چنان دنیا به پایان می‌رسد که فکر می‌کنی چقدر زود گذشت.

ما وقتی آیات قرآن را می‌خوانیم وظیفه داریم در آن تدبر و تفکر هم کنیم و با زندگی خود تطبیق دهیم.

منبع:

 http://www.jamnews.ir/detail/News/749635?sk=1

چرا ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) برابر با ثواب زیارت امام حسین (ع) است؟

حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان درباره حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) در نوشته ای گفته است:

صاحب بن عبّاد، رساله مختصرى در حالات آن جناب نوشته كه شيخ ما، مرحوم ثقة الاسلام نورى، در خاتمه مستدرك، آن را نقل كرده در آن كتاب و در رجال شيخ نجاشى آمده: حضرت عبد العظيم از سلطان زمان خود ترسيد، و گريخت، و به عنوان آنكه قاصد و پيك است، در شهرها گردش می كرد تا به رى آمد، و در ساربانان مخفى شد، و بنا بر روايت نجاشى در سردابى در خانه يكى از شيعيان، در سكّة الموالى پنهان گشت، و در آنجا عبادت خدا می كرد و روزها را روزه می داشت و شبها به نماز می ايستاد، و پنهان از ديد مردم بيرون می آمد، و قبرى را كه برابر قبر او به فاصله يك راه رو است زيارت میكرد، و می گفت: اين قبر مردى از فرزندان موسى بن جعفر عليه السّلام است، و پيوسته در آنجا بود و يكى دو نفر از شيعه، از احوال او با خبر می شدند، تا آنكه بيشتر مردم رى او را شناختند، پس شخصى از شيعيان، حضرت رسالت پناه را در خواب ديد، كه فرمود: مردى از فرزندان مرا، از سكّة الموالى برخواهند داشت، و كنار درخت سيب، در باغ عبد الجبّار بن عبد الوّهاب، دفن خواهند كرد، و اشاره فرمود به همان مكانى كه در آنجا دفن شد، بيننده خواب نزد صاحب باغ رفت، تا آن درخت و جايش را از صاحب باغ بخرد، مالك باغ به او گفت: اين درخت و جايش را برای چه می خرى؟ خريدار خوابش را تعريف كرد، صاحب باغ گفت: من نيز چنين خوابى ديده ام، و جاى اين درخت را با تمام باغ وقف بر آن سيّد، و ساير شيعيان كرده ام، كه اموات خود را در آنجا دفن كنند.

حضرت عبد العظيم پس از مدتى بيمار شد، و بر اثر آن بيمارى به رحمت ايزدى پيوست، چون او را براى غسل دادن برهنه كردند، در جيب لباسش ورقه اى يافتند، كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود: منم ابو القاسم عبد العظيم فرزند عبد اللّه فرزند على، فرزند حسن، فرزند زيد، فرزند امام حسن، فرزند على بن ابى طالب عليهم السّلام.

صاحب بن عبّاد، در وصف دانش عبد العظيم فرموده: ابو تراب رويانى روايت كرده كه گفت: از ابو حمّاد رازی شنيدم كه میگفت: در شهر سرّ من رأى بر حضرت امام علىّ النقى عليه السّلام وارد شدم، پس پاره اى از مسائل حلال و حرام خود را، از آن حضرت پرسيدم.

سؤالات مرا پاسخ دادند، زمانی كه براى بيرون آمدن از سرّ من راى، با آن حضرت وداع كردم به من فرمودند: اى حمّاد هرگاه چيزى از امور دينت بر تو مشكل شد، در ناحيه خود، يعنى در شهر رى، از عبد العظيم بن عبد اللّه حسنى بپرس، و سلام مرا به او برسان.

محققّ داماد در كتاب «رواشح» گفته، احاديث بسيارى در فضيلت زيارت حضرت عبد العظيم روايت شده، از جمله آمده است: هركه قبر او را زيارت كند، بهشت بر او واجب میشود، و شيخ بزرگوار شهيد ثانى در حواشى كتاب «خلاصه» همين روايت را از بعض نسب شناسان نقل فرموده، و ابن بابويه و ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده اند، كه مردى از اهل رى، خدمت حضرت امام علی النقى عليه السّلام رفت، حضرت پرسيد كجا بودى؟ عرض كرد به زيارت امام حسين عليه السّلام رفته بودم، فرمود: اگر قبر عبد العظيم را كه نزد شماست، زيارت می كردى، هرآينه مانند كسى بودى كه امام حسين عليه السّلام را زيارت كرده باشد.

فقير گويد: علما براى آن بزرگوار زياراتى نقل نكرده اند، مگر فخر المحققين آقا جمال الدين، كه در كتاب «مزار» خود فرموده زيارت آن حضرت به اين صورت مناسب است:السَّلامُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى عِيسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ خَلْقِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَصِيَّ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكُمَا يَا سِبْطَيِ الرَّحْمَةِ وَ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَ قُرَّةَ عَيْنِ النَّاظِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ بَاقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِيِّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبَارَّ الْأَمِينَ ،سلام بر آدم برگزيده خدا، سلام بر نوح پيامبر خدا، سلام بر ابراهيم دوست خدا سلام بر موسى هم سخن خدا، سلام بر عيسى روح خد، سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى بهترين خلق خدا، سلام بر تو اى برگزيده خدا، سلام بر تو اى محمّد بن عبد اللّه خاتم پيامبران، سلام بر تو اى امير مؤمنان على بن ابى طالب، جانشين رسول خدا سلام بر تو اى فاطمه سرور بانوان جهانيان، سلام بر شما اى دو فرزندزاده پيامبر رحمت، و دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو اى على بن الحسين سرور عبادت كنندگان، و نور چشم بينندگان، سلام بر تو اى محمد بن على، شكافنده دانش، پس از پيامبر، سلام بر تو اى جعفر بن محمد راستگوى نيكوكار امين،السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ التَّقِيَّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِيَّ النَّاصِحَ الْأَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ السَّلامُ عَلَى الْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى نُورِكَ وَ سِرَاجِكَ وَ وَلِيِّ وَلِيِّكَ وَ وَصِيِّ وَصِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِيُّ وَ الطَّاهِرُ الصَّفِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ السَّادَةِ الْأَطْهَارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ السَّلامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.

سلام بر تو اى موسى بن جعفر، پاك و پاكيزه، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، امام پسنديده، سلام بر تو اى محمد بن على پرهيزکار، سلم بر تو اى على بن محمد النّقى، خيرخواه امين، سلام بر تو اى حسن بن على، سلام بر جانشين پس از او، پروردگارا درود فرست بر نورت و چراغت، و نماينده نماينده ات، و جانشين جانشينت، و حجّتت بر آفريدگانت، سلام بر تو اى سرور پاكيزه و پاك و برگزيده، سلام بر تو اى فرزند سروران پاك، سلام بر تو اى فرزند برگزيدگان و خوبان، سلام و رحمت و بركات خدا بر رسول خدا و بر فرزندان رسول خدا.

السَّلامُ عَلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِيعِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى السَّلامُ عَلَيْكَ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ وَ سَقَانَا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُرِيَنَا فِيكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ أَنْ يَجْمَعَنَا وَ إِيَّاكُمْ فِي زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لا يَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَكُمْ إِنَّهُ وَلِيٌّ قَدِيرٌ ،سلام بر بنده شايسته، فرمان بُردار پروردگار جهانيان، و پيرو رسول او و امير مؤمنان، سلام بر تو اى ابا القاسم فرزند سبط نجيب برگزيده، سلام بر تو اى كسی كه به زيارتش، ثواب زيارت سيد الشهدا اميد می رود، سلام بر تو، خدا ميان ما و شما در بهشت، شناسايى برقرار كند، و در گروهتان محشور فرمايد، و به حوض پيامبرتان وارد سازد، و به ما با جام جدّتان از دست على بن ابيطالب بنوشاند، درود خدا بر شما، از خدا می خواهم كه به ما درباره شما، خوشحالى و گشايش بنماياند، و ما و شما را در گروه جدّتان محمد درود خدا بر او و خاندانش گرد آورد، و معرفت شما را از ما باز نگيرد، به درستى كه او سرپرست توانايى است،أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ التَّسْلِيمِ إِلَى اللَّهِ رَاضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِرٍ وَ لا مُسْتَكْبِرٍ وَ عَلَى يَقِينِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَكَ يَا سَيِّدِي اللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ يَا سَيِّدِي وَ ابْنَ سَيِّدِي اشْفَعْ لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عَافِيَتِكَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

من با دوستى شما، و بيزارى از دشمنان تان، و تسليم بودن به خدا، تقرّب به خدا می جويم، با خشنود بودن به آن، بدون انكار و تكبّر، و به يقين به آنچه محمّد آن را آورده، به اين امر و خاطر تو را میجويم اى سرور من، خدايا خشنودى تو، و خانه آخرت را می خواهم، اى سرور من و فرزند سرور من، برايم درباره بهشت شفاعت كن، زيرا براى تو نزد خدا مقامى از مقامات والا است.

خدايا از تو می خواهم كه سرانجام كارم را به خوشبختى ختم كنى، و آنچه را در آنم از دستم نگيرى، جنبش و نيرويى جز به خداى والاى بزرگ نيست.

خدايا براى ما اجابت كن، و آن را به كرم و عزّتت، و رحمت و عافيتت بپذير، و درود خدا بر محمّد و خاندان او و بر آنان سلام باد، سلامى كامل، اى مهربان ترين مهربانان.

منبع:

http://www.shahrekhabar.com/cultural/148335480038369

نگرانی من از این است که من چه کرده ام؟!!!

حجت الاسلام علی محدث پدرش مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة)می گوید: یک روز صبح پدرم برخاست وشروع به گریه کردن نمود ،از او پرسیدم: چرا اشک میریزید ؟فرمود:برای اینکه دیشب نماز شب نخواندم!گفتم : پدر جان!نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامی بجا نیاورده اید چرا این طور نگرانید ؟ فرمود : فرزندم ! نگرانی من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود ؟

منبع :

اصحاب امام صادق(علیه اسلام )/ ص 16

یاد خداوند در همه حال...

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از سخت ترین کارهایی که خداوند بر بندگانش واجب کرده این است که اورا بسیار یاد کنند. منظورم این نیست که بگویند «سبحان الله الحمدلله لااله الله و الله اکبر» هرچند که این هم ذکر است؛ بلکه منظورم این است که هنگام روبه رو شدن با حلال و حرام خداند را یاد کند پس اگر به عملی برخورد کرد که طاعت و بندگی خداوند در آن بُوَد به آن عمل کند و اگر به عملی برخورد کرد که نافرمانی خداوند در آن بُوَد آن را ترک کند.

منبع:

جهاد با نفس از کتاب وسائل الشیعه شیخ حر عاملی/لطیف راشدی/ص124

چگونه گناهان خود را درمان کنیم؟

جا دارد که همه ما در تک تک کلمات این نسخه شفابخش دقیق شویم و به ویژه به مراحل آن بنگریم. حضرت اولین قدم برای درمان بیماری گناه را ورود به بوستان ایمان می داند و این به آن معناست که تا آدمی ایمان نداشته باشد که می تواند از دام گناهان بیرون بیاید این اتفاق برای او نخواهد افتاد اما لزومات زیبای این کار همان نیت و احساس پشیمانی و اندوه از گناهانی است که انسان مرتکب شده است. تا زمانی که انسان به حقیقت گناه خود پی نبرد و نداند که در چه مهلکه ای خود را قرار داده است قصد و نیتی هم برای بیرون آمدن از آن مهلکه در قلب و ذهن او پدیدار نخواهد شد. در آن صورت است که توبه او توبه نصوح است و اشک را از دیدگانش جاری می سازد، چنانچه با این اشک ها بذر توبه خود را آبیاری می کند تا به شجره طیبه ای بدل شود.

دکتر صفدر صانعی در کتاب نسخه شفا به نقل از یافعی در “روض الریاض” روایتی از پاسخ بسیار زیبا و قابل تأمل حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام را آورده است که بسیار جالب توجه است. شخصی از امیر مومنان می پرسد که آیا برای درد گناه دارویی هست؟ معلوم است که این فرد آن قدر بصیرت درونی داشته که اولا گناه خود را ببیند و در ثانی آن را به حساب یک درد بیاورد یعنی همچنان که انسان واقف به دردهای تن خود است و در پی علاج و درمان این دردها می رود و اگر این دردها را حس نمی کرد، طبیعتا در پی علاج و نسخه بهبود نبود شرط اول علاج دردهای روح نیز واقف شدن به این دردهاست، همچنان که وقوف به درد روح که همان گناهان است آن شخص را به محضر امیر مومنان می کشاند. اما نسخه ای که حضرت از آن یاد می کند نه تنها یک نسخه برای درمان دردهای روح است، بلکه خود به تنهایی عصاره و چکیده ای از معارف و حکمت هایی است که قلب انسان را بیدار و روح آدمی را احیا می کند.

گناه آدمی را به زحمت می اندازد
حضرت در ابتدای این نسخه به این حقیقت اذعان می کنند که اولا گناه یک بیماری است، همچنان که تن ها درگیر بیماری ها و به زبان امروزی تر ویروس ها و قارچ ها و عفونت ها می شوند روح ها هم گرفتار بیماری ها می شود و در ادامه می فرمایند که این بیماری یعنی گناه، مردم را به زحمت انداخته است. همچنان که حتی یک بیماری کوچک مثل سرماخوردگی می تواند آدمی را به زحمت بیندازد گناهان نیز آدمی را به زحمت می اندازند و مگر می شود باور کرد که فی المثل حسادت و حرص و طمع، آدمی را به زحمت نیندازد؟ مگر می شود باور کرد که کبر و نخوت انسان را دچار بیماری نکند؟

نسخه درمان بیماری گناه از زبان امیر مومنان (ع)
اما حضرت در این نسخه شفابخش خطاب به آن شخص می فرماید: از اینجا برخیز و به بوستان ایمان برو، چون وارد شدی مقداری از ریشه درخت نیت و دانه های پشیمانی و قدری از درخت توبه و تخم ورع و میوه فهم و اندوه از شاخه های یقین و مغز اخلاص و پوست اجتهاد و مقداری هم از ساقه های انابه و زهر برگردان تواضع گرفته همه را با حواس جمع و با دلی متوجه و فهمی سرشار، با انگشتان تصدیق و کف توفیق میان طشت تحقیق می ریزی و با آب چشمانت شستشو می دهی و آنگاه تمام را در میان دیگ امید ریخته و با آتش اشتیاق می جوشانی، آنقدر تا مواد زائد در جوش جدا شده و عصاره و خامه حکمت بدست آید، سپس آن را گرفته در بشقاب رضا و تسلیم ریخته و باد نفخ و نسیم استغفار بر آن می دمی تا بیشتر از آنکه فاسد شده، خنک شود و این برایت گوارا می شود آنگاه در جائی که آدمی نباشد و جز خدا کسی ترا نبیند می نوشی این است داروئی که درد گناهان را ساکت و جراحات معصیت را التیام می بخشد چنانچه اثری از آن باقی نمی ماند.

اشک توبه شجره طیبه می رویاند
جا دارد که همه ما در تک تک کلمات این نسخه شفابخش دقیق شویم و به ویژه به مراحل آن بنگریم. حضرت اولین قدم برای درمان بیماری گناه را ورود به بوستان ایمان می داند و این به آن معناست که تا آدمی ایمان نداشته باشد که می تواند از دام گناهان بیرون بیاید این اتفاق برای او نخواهد افتاد اما لزومات زیبای این کار همان نیت و احساس پشیمانی و اندوه از گناهانی است که انسان مرتکب شده است. تا زمانی که انسان به حقیقت گناه خود پی نبرد و نداند که در چه مهلکه ای خود را قرار داده است قصد و نیتی هم برای بیرون آمدن از آن مهلکه در قلب و ذهن او پدیدار نخواهد شد. در آن صورت است که توبه او توبه نصوح است و اشک را از دیدگانش جاری می سازد، چنانچه با این اشک ها بذر توبه خود را آبیاری می کند تا به شجره طیبه ای بدل شود.

منبع:
http://www.jamnews.ir/detail/News/749384?sk=1

​ایمان و معرفت...

 

ایمان و معرفت زیر بنای کمالات نفسانی و حرکت به سوی قرب الهی است سالک باید قبل از حرکت مقصد و غایت حرکت خویش را روشن کند و بداند که به کجا می رودواز چه طریقی باید حرکت کندوالا به مقصد نخواهد رسید.ایمان به خدا به حرکت وتکاپوی انسان جهت میدهد ومقصدش را روشن میسازد وکسانی که ایمان نداشته باشند از پیمودن صراط مستقیم تکامل عاجز میباشند.درقرآن کریم امده: وان الذین لا یومنون بالاخره عن الصراط لناکبون. کسانی که به خدا وقیامت ایمان ندارند از راه راست منحرف خواهند شد.(74مومنون)

منبع:

کتاب خودسازی، تزکیه و تهذیب نفس/سازمان عقیدتی سیاسی ارتش/ص76

 

مرحوم دولابی: قدر معلم خود را ندانستیم!

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: لذا این جماعت را اهل مطالعه می‌گویند. یعنی قرآن و حدیث آل محمد(صلی الله علیه و اله) در آنها طلوع کرده است. گفت: این‌ها هیچکدام درس نخوانده بودند. کجا قرآن و حدیث خواندند؟ گفت: اهل مطالعه‌اند ولو آنکه نخوانده باشند. پرسید: این‌ها از چه این طور شدند؟ گفت: از نور محمد و آل محمد(صلی الله علیه و اله).
چطور درس نخوانده‌اند؟ آیا می‌شود کسی دوست اهل بیت(علیهم السلام) باشد و از کودکی درس نخوانده باشد؟ آنها شاگرد محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه و اله)‌اند، آیا درس نخوانده‌اند؟ آیا چون پیش آنها درس خوانده‌ایم، درس نخوانده‌ایم؟ منتهی قدر معلم خود را ندانستیم. این نسبتی که به ما می‌دهند و می‌گویند بی‌سواد است، درست است چون قدر معلم‌مان را ندانستیم. آن جور که باید از آنها درست استفاده کرده باشم نکردم. آن طور نشد که تا نیمه شب، زانو بزنی و او مرتباً کلام بریزد و بنویسد، خودش بگوید و خودش هم در قلبت بنویسد. اخلاص به این خانواده و به حجّت خدا عجّل الله تعالی فرجه‌الشریف نشان ندادم. اگر اخلاصم را ارائه می‌دادم و کاغذ پیش آنها می‌گذاشتم خودش هم می‌گفت و هم می‌نوشت. آیا دیده‌ای که روزهای اول و دوم، بعضی معلّم‌ها دست بچه را می‌گیرند؟ هم می‌گویند هم می‌نویسند تا مشق یاد او بدهند. این خانواده که اگر دو کلام یاد بدهند همه قرآن است. اگر یک حدیثِ آنها حقَّش ادا شود و در قلب شما جا باز کند همه احادیث است. اگر یک آیه از قرآن در قلب شما منزل کرد و شما را مصداق خود قرار داد، … دیگر همه‌اش مطالعه است. خواندن نیست و اگر از قلب و جان نباشد هزار سال هم که قرآن بخوانم، قرآن خوانم، اهل مطالعه نیستم. مطالعه وقت طلوع است، طلوع فجر. یعنی فجر صادق پیدا شد.

منبع:

کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 140

هدفداری انسان و ضرورت تقوا...

 

(نقل کردند که امیر المومنین علیه السلام کمتر بر منبری می نشست که پیش از سخن این عبارت را نگوید:) ای مردم! از خدا بترسید، هیچ کس بیهوده آفریده نشد تا به بازی پردازد، و او را به حال خود وا نگذاشته اند تا خود را سرگرم کارهای بی ارزش نماید، و دنیایی که در دیده ها زیباست، جایگزین آخرتی نشود که آن را زشت می انگارند، و مغروری که در دنیا به بالاترین مقام رسیده، چون کسی نیست که در آخرت به کمترین نصیبی رسیده است.

منبع:

حکمت 370 نهج البلاغه

چرا از مرگ می ترسیم؟؟؟

چرا انسان ها از مرگ می ترسند؟

ابن سینا: الف - عده ای از مجهول و مرموز بودن مرگ می ترسند .

ب - گروهی از معلوم نبودن سرنوشت انسان پس از متلاشی شدن بدن بیمناکند .

ج - و بعضی ها از نابودی مطلق جسم و روح می ترسند .

د - و برخی از درد و رنج جان دادن نگرانند .

ه - و جمعی از عذاب بعد از مرگ می ترسند .

و - و گروهی از جدایی از مال و جاه و لذایذ و خوشی های زندگی بیمناکند.؟

منبع:

مجموعه رسائل، «رسالة فی دفع الغم من الموت »

به نماز اهمیت دهید...

ایت الله بهجت (قدس سره ) :عروج مومن است و عروج مستلزم قرب و القاء است .

سرمایه های سعادت آخرت و وسیله زندگانی روزگار های غیر متناهی نماز است.

همین که شما می گویید  اول این کار را بکنم بعد نماز بخوانم ،این خلاف است ؛نگویید این حرف را ،به نمازتان اهمیت دهید،اول نماز .

منبع :گام های سلوک /حسن قدوسی زاده ص 17

اولین کتاب در غریب القران ؟؟..

 

اولین کسی که در «غریب القرانّ»کتاب نوشت آبان بن تغلب بود ،سیوطی گوید : اولین کسی که در غریب القران کتاب

نوشت ابو عّبَیده مَعمَر مّثَنَی بود  ،ولی صحیح آن است که آبان بود چون آبان در سال 141 وفات نمود و ابو عبیده در سال

208بنابر این لا اقل شصت هفت سال آبان جلو تر بوده است .

منبع : پیدایش اولین ها /عمران علی زاده /ص168

زمان توبه...؟

مثلی است که در آن آمده است: شخصی،  خاری بر سر راه مردم کاشته بود. به او می گفتند:

بیا این خار را بکن!آن مرد گفت : دیر نمی شود ،و هر بار که به او می گفتند،

میگفت ،دیر نمی شود و وعده ی آینده را میداد.

خار، رشد می کرد و ریشه می دوانید و تنه اش کلفت تر میشد.

خار کن هم ،سال به سال پیر تر می شد. و از نیرو یش کاسته می شد.

وی وقتی که خواست خار را بکند  نتوانست،هد چه زور زد ، درخت از ریشه در نیامد.

زمان توبه نیز بعد از انجام هر گناه است.

اگرگناه بماند،ریشه میدواندو گاهی غیر قابل جبران است.

منبع:

همان/ص391

 

 

 

موقع برگشتن خانه ام را گم می کردم

ملا صالح مازندرانی از علمای بنام ومعروف فرمود:(من در پیشگاه خداوند بر طلاب حجت هستم ، زیرا احدی از

من فقیر تر نبود :به طوری که زمانی قدرت تهیه چراغ برای مطالعه نداشتم ودر حافظه و استعداد ،کسی

فراموش کارتر از من نبود . هر زمانی که من از منزل خارج می شدم ،در موقع برگشتن خانه ام را گم می

کردم و اسامی فرزندانم را فراموش می کردم ودر سن 30 سالگی شروع به تعلیم (تعلم)حروف

تهجی(الفبا)نمودم : ولی با پشتکار و همت زیاد خداوند بر من منت نهاد و تحصیل علم نمودم.

منبع مجله نامه جامه /شماره 29

محاسبه نفس!

شخصی به نام، توبه بیشتر اوقات شب وروز از نفس خود حساب می کشید. روزی وی حساب کرد ودید شصت

سال از عمرش گذشته است. آن را به روز حساب کرد و دریافت مدت 21500روز از عمرش گذشته است سپس

با خود گفت که( وای بر من! حتی اگر فقط روزی یک گناه کرده باشم ،خدای خود را در حالی دیدار می کنم که

بیشتر از 21000گناه مرتکب شده ام ).این سخن را با خود گفت و آه از دل برکشید بی هوش بر زمین افتاد و ازدنیا رفت

 

منبع :

تفسیر نمونه /ج 24/ص465

 

 

یاد خدا ومرگ؟؟؟....

 

 

 

در روایت است که درویش مسکینی رسید به فرد گردن کلفتی و از او پرسید:(تو در زندگی  چه چیز هایی را 

قبول داری ؟)گردن کلفت گفت :(من خدا را قبول دارم ،پیغمبر را هم قبول دارم ومرگ را هم قبول دارم ).

درویش مسکین به او گفت :(عجب!من از بین همه اینها  که گفتی فقط مرگ وقبول دارم و از ترس و یاد

مرگ این قدر نحیف شدم، بعد توهمه این هایی که گفتی قبول داری و هنوز این قدر گردن کلفتی ….؟)

واعظی بهتر از یاد مرگ برای هدایت آدم ها نیست : چون یاد خدا ومرگ ،انسان ها را از دروغ،حرام ،دزدی،پستی و….دور نگه می دارد .

منبع موعظه خوبان /سید علی ادیانی/ص143

می ترسم نمازم توی سرم بخورد!!!!....

 

 

یک نفر بعد از نماز خواندن سریع بلند می شد و می رفت ، به ا وگفتند :( کمی صبر کن ، تعقیبی بخوان ،دعایی بکن ،چرا زود می روی؟)

گفت:(من شنیده ام نماز کسانی را که بد نماز می خوانند ،دو دستی توی سر صاحبان می زنند ،من از ترس اینکه مبادا

نمازم را توی سرم بزنند ،سریع می روم !) البته این روایت شده ودر روایت آمده که : (اگر نماز کسی خوب نباشد

،نمازش را دو دستی توی سرش می زنند .)ولی اگر این طور باشد که باید همه ما زود بلند شویم و برویم ولی خداوند

به کرمش انشا الله قبول می کند . اصلا یکی از فواید نماز جماعت همین است.

منبع:در محضر مجتهدی/ محمود گلپایگانی/ ص 134

عصر جمعه...

 

از عارف فرزانه، آیت الله کشمیری(ره) سوال شد:«چرا خیلی ها می گویند عصر جمعه و شب شنبه، غمگین است؟»

ایشان در جواب فرمودند:« چون روز جمعه روز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) است و اعمال شیعیان را می نگرد، محزون می شود. او صدر{و اصل} است؛ پس مشتقات او هم به حزن او محزون می شوند».

(روح و ریحان، ص127)

آیت الله بهجت(ره) در زیارت حضرت غایب(عجل الله تعالی فرجه شریف) وارد شده است« السلام علیک ایها المهذب الخائف؛ سلام بر تو ای پیراسته بیمناک»، با این که اگر انسان خائن باشد، باید خائف باشد، و شخص مهذب و بی گناه و پاک، از کسی بیم ندارد؛ ولی آن حضرت با آن حریم پاک، از اظهار{آشکار کردن} خود، خائف است. بنابراین از گناه ما و بخاطر اعمال ماست که ان حضرت، هزار سال در بیابان ها دربه در و خائف است.

(در محضر بهجت،ج2، ص44)

عمری است که از حضور او جا ماندیم / در غربت سرد خویش تنها ماندیم

او منتظر است تا که ما برگردیم / ماییم که در غیبت کبری ماندیم

 

بهترین دوربین مدار بسته جهان...

به مغازه خواربار فروشی رفتم؛ دیدم بالای در مغازه نوشته است؛ این مغازه به دوربین مدار بسته مجهز است. موقع حساب کردن، نگاهی به سقف و گوشه و کنار انداختم؛ ولی هیچ اثری از دوربین ندیدم. گفتم:«این دوربین مدار بسته را کجا نصب کردید؟» فروشنده به قاب بالای سرش اشاره کرد که روی آن، کلمه“الله” نوشته شده بود و گفت:« این بهترین دوربین مدار بسته جهان است. نوشته من هم برای یاداوری به خودم و مردم می باشد که بدانیم همیشه یک نفر اعمال ما را زیر نظر دارد و او خداوند است».

راستی ما به حاضر و ناظر بودن خدا بیشتر ایمان داریم یا دوربین مدار بسته؟ از کدام بیشتر حساب می بریم ومقابل کدام بیشتر مراقبیم؟

قران کریم می فرماید:«الم یعلَم باَن الله یری؛ آیا انسان ندانست که خداوند{در همه حال، اورا} میبیند؟»(سوره علق:14).

به آنها هدیه دهید...

پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)فرمودند :

 مردگانتان را که درقبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. آنها زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. شما صدقه و دعایی به آنها هدیه کنید.

منبع:

نوار الهدایه ص 115

رسالت حوزه در دوره کنونی بسیار دشوار است...!

آیت‌الله صافی گلپایگانی گفت: مسوولیت‌های بزرگی برعهده روحانیت است که این مسوولیت‌ها در زمان‌ها و شرایط گوناگون چند برابر بوده و مضاعف شده است.

این مرجع تقلید در نشست دوره‌ای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم که در دفتر این مرجع تقلید برگزار شد، اظهار کرد: امیدوارم همه طلاب و اساتید مشمول عنایات خاص حضرت ولیعصر (عج) باشند.

او اظهار کرد: امیدوارم همه بتوانیم در این زمان و اوضاع و احوالی که وجود دارد، وظایف خود را به خوبی انجام دهیم، مسولیت‌های بزرگی برعهده روحانیت است که این مسوولیت‌ها در زمان و اوضاع گوناگونی چند برابر بوده و مضاعف است.

این مرجع تقلید با بیان این‌که وجود جریان‌های گوناگون و احوال کنونی وظیفه و تکلیف ما را زیاد می‌کند، ادامه داد: باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که خوشنودی امام زمان (عج) فراهم شود، روحانیت موظف به ارائه خدمات است و امیدوارم همه در علم و عمل و نیل به مقامات بالا، موفق باشند.

وی ادامه داد: افتخار می‌کنیم که حوزه‌های علمیه به جامعه خدمت‌رسانی می‌کنند، خدماتی که در حوزه هم انجام می‌شود، اسباب خرسندی و خوشحالی است، همه در سایه امام زمان (عج) باید به مراتب بلند علم و عمل برسیم.

آیت‌الله صافی گلپایگانی با بیان این‌که باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که دشمنان اسلام منکوب شوند، گفت: حوزه و روحانیت آن‌گونه که شایسته است، باید در برابر دشمنان عرض اندام و آن‌ها را محکوم کنند.

او افزود: باید قدر علمای بزرگی را که در حوزه‌های علمیه بودند، بدانیم، آن‌ها تلاش‌های بسیاری کردند که باید قدردان باشیم. این حوزه و این مجلس اسباب افتخار برای همه ماست.

منبع:

http://www.shahrekhabar.com/cultural/14823981607295

همه چیز که شما می خوایید در یک حدیث!!!

امروز استاد مبادی گفت نفری یه حدیث برای پیامبر بگین و درباره اش صحبت کنین…

زنگ تفریح خورد و همه دنبال یه حدیث و…..نمیدونم چرا!؟ولی یه لحظه به مغزم خطور کرد که منم برم سر کمد فرهنگی!!!دنبال چیز دیگه ای بودم ولی چشمم خورد به یه سری کارت هایی که توش نکته هایی نوشته بود! با خودم گفتم شاید یه حدیثی هم باشه!!!از قضا سه تا حدیث پیدا کردم از پیامبر که خیلییییییییییییی قشنگ بودن! ولی دلم یه جوری شد….

چند روز بود دنبال آرامش بودم شدیدا!!!دنبال یه حرف کاربردی یه کاری که باعث شه واقعا خدا ازم راضی باشه!

بخصوص وقتی از پیامبراکرم شنیده بودم که انقدر ایشون رحمة للعالمینن که به خدا میگن روز محشرنزار گناه امتم رو مردم ببینن!!!ودر جواب خدا میفرماید: تو پیامبر رحمتی اینو میگی ومن ارحم الراحمینم….حتی نمیزارم تو هم گناه بندهامو ببینی….این شد که شرمنده بودم و خلاصه می خواستم که خدا ازم راضی باشه میدونستم یه سری کارا به خدا نزدیکم میکنه اما دنبال یه حرف از یه عالمی بودم که بیشتر قانعم کنه….!تا اینکه روی یکی از اون کارتا یه حدیث بسیییییییار زیبا از پیامبر دیدم:

اولش شرمنده بودم احساس کردم همین الان پیامبر داره نگهم میکنه…ولی با تاسف…

شرمنده بودم که این همه مناسبت گذشت و میلاد پیامبر(صلی الله علیه و اله) تموم شد ولی قشنگ نرفتم دنبال چندتا حدیث از پیامبر(صلی الله علیه و اله) که راجبش فکر کنم و….مثلا طلبه هم هستم!

خلاصه یه حدیث ساده و بسیار زیباکه همه چیزهایی که یه ادم مومن بخواد توش هست:

ای سلمان توصیه میکنم تورا به قرائت قرآن، که همانا قرائت قرآن کفاره گناهان، پوشاننده از آتش دوزخ و پناهگاهی است بر عذاب خدا، برای خواندن هر آیه ثواب100 شهید نوشته می شود و برای هر سوره ثواب یک نبی عطا می گردد، برای قاری رحمت الهی نازل شده و ملائکه برای او استغفار می کنند و خدا از او راضی می گردد…*

*بحار الانوار/ج89/ص17-18

به قلم افسر جوان فضای مجازی

عقربی که پنج نفر را می خورد...

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دُمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است.

آن عقرب می گوید : «أَینَ مَن حارَبَ اللهَ و رَسُولَه؟» ؛ آنهایی که با خدا و پیامبر خدا جنگ داشتند کجا هستند؟

جبرئیل فرود می آید و می پرسد: «چه کسانی را می خواهی؟ مقصودت از کسانی که با خدا و پیامبر خدا در جنگ بودند چه کسانی است؟»

عقرب می گوید: آنها پنج نفرند و من می خواهم آنها را ببلعم:

اول: تارِکُ الصَّلوة:

آن کسی که بی نماز از دنیا رفته است، مخصوصاً اگر منکر هم بوده و نماز را قبول نداشته که دیگر هیچ! این عقرب می گوید من ارادۀ تارک الصلوة را دارم. او با خدا و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بوده است.

دوم: مانِعُ الزَّکاة:

کشاورزی که گندم داشته اما زکاتش را نمی داده، گاو و گوسفندش در حد نصاب بوده زکات نمی داده، طلا به میزان بیست مثقال داشته زکاتش را نمی داده، این عقرب می گوید: من به دنبال کسانی هستم که در دنیا زکات نمی دادند.

سوم: آکِلُ الرِّبا:

کسانی که نزول می خوردند. در زمان ما هستند کسانی که پول می دهند و نزولش را سر ماه می گیرند. چه قدر گناه دارد.

چهارم: شارِبِ الخَمر:

کسانی که شراب می خورند، چهارمین گروهی هستند که آن عقرب به دنبالشان هست.

پنجم: قَومٌ یُحَدِّثُونَ فِی المَسجِدِ حَدیثَ الدُّنیا:

مردمی که در مسجد می نشینند و به جای اینکه مباحثه کنند، درس بخوانند، دعا بخوانند، حرف آخرت و مسائل شرعی و قرآن و مفاتیح بزنند، از دنیا صحبت می کنند: امروز دلار چند بود؟ طلا مظنه اش چه قدر بود؟ شنیده ام بالا رفته؟! این حرف ها جایش در مسجد نیست. آن عقرب به دنبال کسانی است که در مسجد از دنیا حرف بزنند.

برگرفته از کتاب در محضر آیت الله مجتهدی

رسول برگزیده به نقل از امام علی(ع)

 

 

 

 

 

 

 

شهادت می دهم که محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) بنده و فرستاده و برگزیده خدا از میان انسان هاست. پیامبر برای تشریح حقائق آیین الهی انتخاب، و به ارزش های ویژه اخلاقی گرامی داشته شد. او را برای رساندن رسالت های کریمانه اش برگزید، نشانه های هدایت به وسیله او آشکار و تاریکی های جهل و گمراهی با نور هدایت او از میان رفت…

منبع:

خطبه178/ 5-4

 

فرشته ای از فرشته ها...!

 

ارزش عفت و پاکدامنی…

پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفیفِ پاکدامنی نیست که قدرت بر خدا گناه دارد و آلوده نمی گردد.

همانا عفیفِ پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست…!

منبع:

نهج البلاغه/محمد دشتی/ترجمه531حکمت ها/حکمت 474

 

رازنماز؟

 

شبی که رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم به معراج رفت به درگاه خداوند عرض کرد:پروردگارا!در این شب،به شادمانی شگفتی دست یافته ام،این شادمانی را بر من افزون فرما و راهی نشانم ده که همواره چنین باشم.

خدای متعال او را به نماز فرمان داد وفرمود:(یا محمد المصلی یناجی ربه) ای محمد! نمازگزار با خدایش سخن می گوید و راز و نیاز می کند.

منبع:حکایت وحکمت/حسین دیلمی/ص 57

سلامت قلب....

 

خدا در وصف روزروز قیامت می فرماید:روزی است که نه مال برای انسان سودمند است ونه پسران اما کسی که با دلی پاک از شرک و گناه نزد خدا آمده است قطعا از آن پاکی بهره خواهدبرد.رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود: خدا به چهره ها واموالتان نمی نگرد بلکه به دلها وکردارتان می نگرد…

منبع:سوره شعرا/آیات 88تا89

 

عشق، زپروانه بیاموز!...

 

یکی از شاگردان شیخ، از قول ایشان نقل می کند که فرمود:

شبی من، گرم او و مشغول مناجات، تضرع و راز و نیاز با معشوق بودم دیدم پروانه ای آمد دور چراغ(گردسوز های سابق)، هی گردش کرد تا یک طرف بدن خود را به چراغ زد و افتاد؛ اما جان نداد.!

با زحمت بسیار، مجددا خود را حرکت داد و امد و آن طرف بدنش را به چراغ زد و خود را هلاک کرد پس از این جریان به من الهام کردند:«فلانی! عشقبازی را از این حیوان، یاد بگیر. دیگر ادعایی در وجودت نباشد. حقیقت عشق بازی و محبت به معشوق، همین بود که این حیوان انجام داد.»

من از این داستان عجیب درس گرفتم و حالم عوض شد.

منبع:

کیمیای محبت/محمدی ری شهری/ص150

 

راه رسیدن به حقیقت توحید...؟

 

سوال اساسی این است که: انسان، چگونه می تواند از خود شرک زدایی کند؟، و با شکستن بت نفس، ریشه شرک پنهان و آشکار را در وجود خود بخشکاند و به زلال توحید ناب، دست یابد؟؟؟

پاسخ جناب شیخ رجب علی خیاط این است که:

به نظر حقیر، اگر کسی طالب راه نجات باشد و بخواهد به کمال برسد و از معانی توحید، بهره ببرد باید به چهار چیز تمسک جوید:

اول: حضور قلب دائم؛

دوم: توسل به اهل بیت(علیهم السلام)

سوم: گداییِ شب ها

چهارم: احسان به خلق

منبع:

کیمیای محبت/محمدی ری شهری/ص142

بخاطر خدا دوست دارم!....

 

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) از کوچه ای عبور می کرد که کودکی به حضرت سلام کرد.

پیامبر پاسخ سلام او را داد و پرسید:

آیا مرا دوست داری؟ کودک گفت: البته که دوست دارم، شما رسول خدا هستی.

پیامبر فرمودند: مرا بیشتر دوست داری یا خدا را؟ کودک گفت: شما را هم بخاطر خدا دوست دارم!……

 

شاید سوال شما هم باشد!!!!

امیر مومنان علی(علیه السلام) فرمودند: از رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم) پرسیدم: چگونه خدای متعال را بخوانم

و با او مناجات کنم؟ فرمود با صدق و وفا.

عرض کردم: از خدا چه بخواهم؟ فرمودند: سلامتی«دین و دل و جان» در دنیا و آخرت

پرسیدم: برای نجاتم چه کنم؟ فرمودند: غذای حلال بخور و سخن راست بگو.

گفتم: وظیفه من چیست؟ فرمودند: اجرای دستورات خدا و رسول«انجام واجبات و ترک محرمات»

عرض کردم راحتی در چیست؟ فرمودند: رسیدن به بهشت.

منبع:

حکمت و حکایت/حسین دیلمی/ص139

​سلام بابای سیدم!

سلام بابای سیدم! تورا بحق مادرت….میدونم غیر از من کسیو نداری!….

اما……دعای من دیگه دعا نمی شه…اخه دله سیاه من کجا و دعای وصل یار….؟؟؟

راستی بابا چقد این لباس سبز «امامت» بهت میاد!!!

کاش این ردای سبز امامت که تو این روز جمعه پوشیدی همرا با فریاد (انا المهدی)

همراه با امضای اومدنت بود….

شاید هر بار که با خودم می گم کاش می دونستم چه روزی میآیی تا به حرمت اومدنت گناه نمیکردم

بابایی،…

تو می گی:کاش می دانستم چه روزی گناه نمی کنی تا به حرمت گناه نکردنت می اومدم بابا جون.!

بابا جون شرمندها ولی……….

خودت برای اومدنت دعا کن…..

یکبار یه دختری تو یه خرابه بدون بابا………….برای تاریخ بسه!!!

نزار بدون بابا، با این هجمه گناه تنها بمونم!

دعای من دیگر دعا نمی شود….

بابا خودت برای اومدنت دعا کن….

منبع:

به قلم افسر جوان فضای مجازی

براستی او کیست؟

 

براستی او کیست؟

دختر پدریست که انگشترش را در حال رکوع می بخشد و دختر مادری که با برخورد بانابینا معجر می بنند

او کسی نیست جز زینب، زینبی که چون خطبه می خواند گویی علی خطبه می خواند!

گویی که فاطمه زهراست…

آری…

پیغمبر غم فاطمه (سلام الله علیها) ندید، فاطمه (سلام الله علیها) غم علی (علیه السلام)ندید و علی غم حسن، حسن غم حسین ندید و حسین (علیه السلام)غم رقیه و اسارت… اما

امان از دل زینب …

منبع:

به قلم یکی از طلاب مدرسه علمیه کوثر علی اباد

​انگار خودش آمده بود.....!

انگار خودش آمده بود………!

تمام فضا پرشده بود از یه احساس خاص… همه چشم انتظار و بی قرار!

دل تو دل منو زهرا اصلا نبود!!!یکم که از خودم که بیرون اومدم، انگار خود همه هم بی قرار بود!….

چشم های همه ابری و نیمه ابری اما، آماده ریزش!!!

اگر کمی دیرتر میشد شاید تلافات داده بودیم!

چه هیبت خاصی داشت!!!

واااااااااااااااااااااای خدایا…. دقیقا همونی که تو عکسا دیده بودم!«ولی زبباتر…»

انگار خودش آمده بود…..عطر خاص و بوی خوشش رو هنوز باهر نفس حس میکنم

تمام فضا پر بود از این عطر…..

                 چه قشنگه انتظار و چه قشنگتر است رسیدن به آن، و چه زیبا سرود

دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد!

حالا گریه امون بچها رو بریده بود…..انگار اشک ها هم فرصت رو غنیمت شمردن…!

چقدر زیبا بود….                           “امروز پرچم گنبد پسر فاطمه اینجا بود”

 

هنوز دل تو دلم نیست……

واقعا انگار خودش آمده بود…………

«(امروز چشم مدرسه ما به پرچم امام حسین(علیه السلام)منور شد!!!»

شاید تازه فهمیدم انتظار چیست؟ وقتی یه تبرک از این خاندان همه را بی قرار کرد…………پس……

                                                        اللهم عجل لولیک الفرج…

منبع:

نوشته شده توسط: افسر جوان فضای مجازی

لطف حق

امام صادق (علیه السلام )از رسول خدا نقل میکند که فرمودند:خدای متعال فرمودکه:«هیچ بنده ای نیست که بخواهم او رابه بهشت در آورم مگر انکه او را به بیماری در بدنش مبتلا کنم ،اگر این کفاره گناهانش شد (به همین بسنده می کنم) وگرنه هنگام مرگش بر او سخت می گیرم تا در حالی نز دئ من آید که هیچ گناهی نداشته باشد ، سپس او را وارد بهشت میکنم.و هیچ بنده ای نیست که بخواهم او را وارد دوزخ کنم مگر انکه بدنش را به سلامت نگه دارم ،اگر این تمام مطالباتش در نزد من بود (به همین بسنده میکنم)و گرنه او را از بیم سلطان ایمن کنم،واگر این بس نبود در روزی اش گشایش دهم ،و اگر این نیز بس نبود مرگش را بر او آسان کنم تا در حالی نزد من بیاید که هیچ کار نیکی نزد من نداشته باشد ،سپس اورا داخل دوزخ کنم .

منبع

سخنان قدسی/موسسه االامام الهادی/ص291

نمونه ای از مهر الهی

عظمت شان خاتم انبیا محمد(صلی الله علیه و آله) از اینجا ظاهر می شود که از ابتدای بعثت تا لحظه آخر نفرین عمومی نکرد، چون رحمه العالمین بود، با اینکه اگر لب می جنبانید تمام مشرکین هلاک می شدند.

حتی آن روزی که آنقدر او را زدند که غش کرد و افتاد در حالی خون از سر و صورتش جاری بود به خدیجه خبر دادند که معلوم نیست دیگر محمد(صلی الله علیه و آله) را زنده ببینی، ملائکه آن روز به خدمتش رسیدند و حاجتش را خواستند به هیچ وجه تقاضای هلاکت مشرکین را نکرد بلکه دعایشان هم کرد<<اللهم اهد قومی>> خدایا قوم مرا هدایت فرما، و از این شگفت تر عذر خواهی هم از طرف آنان می فرماید که<<انهم لا یعلمون>> خدایا این ها نمی دانند که من فرستاده تو هستم، جاهلند تو بر آنها غضب مفرما.

این است نمونه ای از مهر الهی.

منبع:

استعاذه شهید دستغیب(ره)/استاد سید محمد هاشم دستغیب/ص146و147

همه غصه ی عالم به دل امام عصر(عج)...!


در حیرتم که چه نویسم؟روی سخنم با کیست؟

واما خدایااااا ماشاکی ایم….ماپیغمبر نداریم؟ ولیمونم غایبه ؟این صاحبنا؟؟؟

بدانیم… مولایمان کجاست ؟شاید هم اکنون در بیابانی است وسر به سجده اشک می ریزد وما را دعا میکند…. شاید چون علی (علیه السلام) سرش را در چاه کرده و اونقد بی کسه اقا….با چاه درد و دل میکند؟؟ شاید هم اکنون در کربلاست ..در بین الحرمین، نگاهی به پرچم سقا میکند و از آن طرف نگاهی به سیدلشهداء… اماااا این را میدانم که نزد ما نیست میدانی چرا چون خودمان نخواستیم… چون لیاقت میخواهد داشتنش شاید ما هنوز کوفی ماااانده ایم؟؟؟بیایید انتظارمان را با کمیل وندبه خواندن نشان دهیم نماز را اول وقت بخوانیم چرا که نماز گفت و گوی راز است و بر آوردن نیاز با هم صحبتی که در صحبتش ملالی نیست… نمیداانم… اما… اقا غریبه… گوشه ی دل رهبرو داریم نگاه میکنیم همه غصه ی عالم به دل امام عصره(عج)…

فرج اقا صلوات.

منبع:

دلنوشته یکی از طلاب مدرسه علمیه کوثر با اقتباس از شهید آوینی

1 3 4