موضوع: "معنوی"

نماز شب خوان ها ...برگ برنده را ربوده اند!!!


«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مومنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.»

 علامه طباطبایی می فرمودند:«چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:ای فرزند! دنیا می خواهینماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!»

 حاج سید هاشم حداد می فرمودند:«مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید.»

 

منبع:عرفان/ج1

دستور عرفانی برای استفاده عالی از ماه رجب، از علامه حسن زاده آملی(دام عزه)...

دستور العمل اول:خواندن سوره توحيد هزار بار كه هر كس در رجب اين سوره را هزار بار بخواند در قيامت پاداشي برابر عمل هزار پيامبر و هزار فرشته خواهد داشت و هيچ كس از او به خدا نزديكتر نخواهد بود جز آنكه بيش از اين سوره را خوانده باشد.میتوانی این ذکر را به طور مساوی در طول این ماه تقسیم نمایی.اگر ماه سی روزه باشد سهم هر روزت حدودا ۳۴ذکر میشود.میتوانی این ذکر را بعد از یکی از نمازها بر زبان جاری نمایی.

دستور العمل دوم : گفتن هزار بار لا اله الا الله و روايت شده هر كس در رجب هزار بار لا اله الا الله بگويد خداوند صد هزار حسنه براي او مي‌نويسد و صد كاخ بهشتي به او مي‌دهد.یتوانی این ذکر را به طور تساوی در طول این ماه تقسیم نمایی.اگر ماه سی روزه باشد سهم هر روزت حدودا 34 ذکر میشود.میتوانی این ذکر را بعد از یکی از نمازها بر زبان جاری نمایی.


دستور العمل سوم : در طول این ماه در سجده های آخر نمازت این ذکر را قرائت نما:عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك.این ذکری است که مولای ما امام سید الساجدین در طول این ماه در سجده هایشان قرائت میفرمودند.

 دستور العمل چهارم :عمل دیگر تو در این ماه خواندن دعاي يا من ارجوه لكل خير بعد از هر نماز واجب است اين دعا در مفاتيح الجنان ذكر شده و براي فرد فضيلت‌هاي بي شماري را به همراه دارد.

 دستور العمل پنجم :خواندن دعاي اللهم اني اسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة امرك كه از دست خط حضرت ولي عصر نقل شده است و دعايي است با مضامين بسيار بلند و نيكو كه درهايي از علم  و معرفت را به روي آنكه اهل آن باشد مي‌گشايد.میتوانی این دعا را هر شب قرائت نمایی.

دستور العمل  ششم :اگر برایت مقدور است در ایام البیض این ماه به اعتکاف برو.

دستور العمل  هفتم :خواب خود را تنظیم نما. در ساعتی مشخص به رخت خواب برو و در ساعتی مشخص از خواب بر خیز.بزرگان ما حدود شش الی هفت ساعت خواب را در شبانه روز به سالکین الی الله توصیه میفرمایند.

دستور العمل  هشتماگر بتوانی در طول این ماه مقداری قبل از اذان صبح برخیزی و مشغول نماز شب گردی نور علی نور خواهد بود.

 

منبع:سلوک/جشش1

*ضرورت محاسبه و معنای آن...


امام کاظم(ع) می فرماید: کسی که در هر شبانه  روز اعمالش را محاسبه نکند از ما نیست، به این صورت که حساب کند طی روز، اگر کار نیکی انجام داده بود از خدا فزونی آن را به طلبد و اگر گناهی مرتکب شده بود، استغفار و از آن توبه کند.

مرحوم حسن بن فضل طبرسی در ضمن وصایای پیامبر اکرم(ص) به ابوذر نقل می کند، پیامبر(ص) فرمود: ای ابوذر، انسان جزو متقین نخواهد بود، مگر اینکه هر روز، خودش را با دقتی بیشتر، از محاسبه شریک مالی اش محاسبه کند و بداند این غذا از کجا آمده است؟ این مایع نوشیدنی از چه راهی تهیه شده است؟ و این لباس که پوشیده چگونه به دست آمده است؟ آیا از مال حلال است یا حرام؟

 

منبع:توصیه های علامه حسن زاده آملی(دام عزه)

راهکار صاحب دل آیت الله بهجت (ره) برای نزدیکی به خداوند...

“من راهم این است که دستورالعمل، فقط در یک چیز جمع شده و در یک کلمه ی خیلی کوچک، و آن ترک گناه است”

فقط تو از همین الان تصمیم بگیر هنگامی که می خواهی به خواب بروی گناه نکرده باشی و کسی از تو رنجیده نشده باشد.

 راستگویی، در دیدن رویای صادقه و صفای روح، خیلی موثر است.

     هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست، هیچ ذکر عملی بالاتر از ترک معصیت در اعتقادات و عملیات نیست.

 بدانیم که هیچیم؛

 "خدا کند از خود راضی نباشیم، اگر از خود راضی باشیم هرگز نمی توانیم حق ربوبیت را در عبودیت و بندگی ادا کنیم! با اینکه هیچیم خود را همه چیز می دانیم!”

 

منبع:پرده نشین/ج1

شهادت امام هادی (علیه السلام) تسلیت باد...

امام هادى عليه السلام به مردى از اهالى رى كه به زيارت امام حسين عليه السلام رفته بود فرمودند : اگر قبر عبد العظيم را در شهر خود زيارت كنى ، چنان است كه گويى امام حسين عليه السلام را زيارت كرده اى.

علی بن محمد بن علی بن موسی (۲۱۲-۲۵۴ق) مشهور به امام هادی(ع) و امام علی النقی(ع) فرزند امام جواد(ع) و دهمین امام شیعیان است. او از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴قمری به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.

بیشتر سال‌های امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی سپری شد. دوره امامت او همزمان با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخش قابل توجهی از روایات آن حضرت درباره مباحث کلامی تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره که مضامین اعتقادی شیعیان را در بردارد نیز از آن حضرت روایت شده است.

امام هادی از طریق سازمان وکالت با شیعیان ارتباط داشت و به امور آنان رسیدگی می‌کرد. برخی از شاگردان و یاران ایشان عبارتند از: عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر.

بارگاه او که در سامرا به حرم عسکریین مشهور است. در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

 

منبع:کتاب تشیع/ج1

پاسخ آیت الله بهجت درباره وجود امام زمان(عج) در جزیره برمودا

اخیرا كتابى نوشته شده درباره مثلث برمودا كه مولف در آن سعى كرده كه اثبات كند جزیره خضرائى كه در روایت دارد كه در آن جا با امام زمان(عج)ملاقات شده،همان مثلث برمودا است. به گزارش خبرنگار سرویس قاب نقره برنا، حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در پاسخ به سوالی درباره وجود امام زمان(عج) در مثلث برمودا فرموده‌اند:«امام ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در هر كجا باشد، آن جا خضراء است.» متن سوال و پاسخ مربوطه را می‌توانید در ادامه خبر بخوانید: سوال: اخیرا كتابى نوشته شده درباره مثلث برمودا كه مولف در آن سعى كرده كه اثبات كند جزیره خضرائى كه در روایت دارد كه در آن جا با امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ ملاقات حاصل شده،همان مثلث برمودا است.آیا این تطبیق درست است و آیا جزیره برمودا همان جزیره ى خضراء است؟ جواب معظم له: «امام ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در هر كجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مومن جزیره خضراء است، هر جا باشد حضرت در آن جا پا مى‌گذارد. قلب‌ها از ایمان و نور معرفت خشكیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا كنید، تا براى شما امضا كنیم كه امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ آن جا هست.

منبع:. ر.ك: بحارالانوار، ج 52، ص 159.

 

فضیلت ماه رجب...

گرچه همه زمان ها مخلوق خداست ليكن برخى از آنها از شرافت و ويژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرين است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتياز و برجستگى ويژه اى هستند. در عصر جاهليت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» ناميدند كه هيچ ماهى به پايه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس يك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند، برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود… هرگاه شب شود، دعايش مستجاب خواهد بود: يا در دنيابه او عطا خواهد شد و يا براى آخرت او ذخيره مى شود… حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمود.

در همين زمينه امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است; بنابراين هركس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.

همچنين آن حضرت در روايت ديگرى مى فرمايد: رجب، ماه عظيمى است كه خداوند، اعمال نيك را در آن چند برابر مى فرمايد و گناهان را در آن محو مى كند. پس هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، به اندازه مسير يك سال از جهنّم دور و هركس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.

منبع:مفاتیح الجنان/ج1 

بیمه امامزمان (عج) شوید!!!

بیمه امام زمان بشید به راحتی
توصیه های آیت الله بهجت:
برای دوری شیطان
تکان میخوری بگو:یاصاحب الزمان
می نشینی بگو:یاصاحب الزمان
برمیخیزی بگو:یاصاحب الزمان
صبح که از خواب بیدار می شوی مودب بایست وصبحت

را باسلام به امام زمانت شروع کن وبگو “آقاجان”
دستم به دامانت خودت یاری ام کن،
شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار وبگو

“السلام علیک یا صاحب الزمان” بعد بخواب
شب وروزت را به یاد محبوب سرکن که اگر این طور شد

شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی ندارد،
دیگر نمیتوانی گناه کنی
دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی…. ‌

ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج

 

منبع:در محضر بهجت/ج1

ثروتمند ترین مرد جهان....

 

از آیت الله کشمیری (ره) سؤال می کنند: 
«یک استاد کامل را به ما معرفی کنید. ایشان می فرمایند: آقای بهجت.»


• آیت الله العظمی بهاء الدینی (ره): 
«اکنون آقای بهجت، ثروتمندترین مرد جهان از نظر معنویات است.

 

 

(و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة والعشی یریدون وجهه) 
«ونفس خود را با کسانی که تو را در صبح وشام به پروردگارت دعوت می کنند و رضایت او را می طلبند همراه کن و پای دار.» 
ذکر و یاد آوری حضرت حق جلّ جلاله وقتی در جان ها وقلب ها محکم می شود که انسان نسبت به محبوبیت شناخت و معرفت پیدا کند،هر چه ما این آگاهی از کمالات ،الطاف،عنایات وتوجهات خالق هستی را بهتر وبیشتر بدانیم،محبت و در پی آن یاد همیشگی او در وجودمان راسخ تر می شود. 

 

منبع:پرده نشین/ج1

 

ولادت امام محمد باقر(علیه السلام)* مبارک باد.

است که ابرهای کینه و سنگ دلی در کربلا، جلوی درخشش آنها را گرفته اند. امام شکافنده دانش‏ ها که جامع علم و منبع دانش و مشهور به فضیلت و بینش است و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشری، امام پایداری و تلخی چشیده‏ ای از حماسه عاشورا که پیمانش با خدا غیر قابل تردید و فضیلت و کمالش غیر قابل انکار است امام علم که چشمه‏های جوشان دانش و فنون و حکمت از اندیشه های این نابغه دین می‏جوشید و می‏تراوید و اوراق زندگی اش سراسر سرشار از احادیث روایت‏ها و کلمات قصار و نصیحت هاست. شب میلادش، فضای ساکت و آرام مدینه، مبهوت نور افشانی خانه گلین امام سجاد (ع) است و فروغی نورانی، آسمان مدینه را روشن کرده است؛ نوری که از چهره معصوم و منور نوزادی مبارک به آسمان ساطع است.

منبع:دهخدا/ج1

اعمال شب لیلت الرغائب...

آن گاه شیخ عباس قمی درباره چگونه اعمال این شب می نویسد: کیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اول ماه رجب را روزه می داری و چون شب جمعه داخل شود مابین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز می گذاری که هر دو رکعت را با یک سلام تمام می کنی. در هر رکعت از آن نماز یکمرتبه «حمد» و سه مرتبه «اناانزلناه» و دوازده مرتبه
«قل هوالله احد» می خوانی و چون از نماز دو رکعتی فارغ شدی، هفتاد مرتبه «اللهم صلی علی محمدالنبی الامی و علی اله» می گویی و سپس به سجده می روی و هفتاد مرتبه «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» می گویی. پس از آن، سر از سجده برمی داری و هفتاد مرتبه «رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» می گویی. پس از آن نیز دوباره به سجده می روی و هفتاد مرتبه «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» می گویی. آن گاه حاجت خود را می طلبی که برآورده خواهد شد.

منبع:(مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی با تصرف و تخلیص

خدا

بهشت وجهنم

مردی با اسب و سگش در جاده‌ای راه می‌رفتند. هنگام عبور از كنار درخت عظیمی، صاعقه‌ای فرود آمد و آنها را كشت. اما مرد نفهمید كه دیگر این دنیا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدت‌ها طول می‌كشد تا مرده‌ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند.

پیاده‌روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می‌ریختند و به شدت تشنه بودند. در یك پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند كه به میدانی با سنگفرش طلا باز می‌شد و در وسط آن چشمه‌ای بود كه آب زلالی از آن جاری بود. رهگذر رو به مرد دروازه‌بان كرد: «روز به خیر، اینجا كجاست كه اینقدر قشنگ است؟»

دروازه‌بان: «روز به خیر، اینجا بهشت است.»

- «چه خوب كه به بهشت رسیدیم، خیلی تشنه‌ایم.»

دروازه‌بان به چشمه اشاره كرد و گفت: «می‌توانید وارد شوید و هر چه قدر دلتان می‌خواهد بنوشید.»

- اسب و سگم هم تشنه‌اند.

نگهبان: واقعأ متأسفم. ورود حیوانات به بهشت ممنوع است.

مرد خیلی ناامید شد؛ چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. از نگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اینكه مدت درازی از تپه بالا رفتند، به مزرعه‌ای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازه‌ای قدیمی بود كه به یك جاده خاكی با درختانی در دو طرفش باز می‌شد. مردی در زیر سایه درخت‌ها دراز كشیده بود و صورتش را با كلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود.

مسافر گفت: روز به خیر

مرد با سرش جواب داد.

- ما خیلی تشنه‌ایم، من، اسبم و سگم.

مرد به جایی اشاره كرد و گفت: میان آن سنگ‌ها چشمه‌ای است. هرقدر كه می‌خواهید بنوشید.

مرد، اسب و سگ، به كنار چشمه رفتند و تشنگی‌شان را فرو نشاندند.

مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتید، می‌توانید برگردید.

مسافر پرسید: فقط می‌خواهم بدانم نام اینجا چیست؟

- بهشت

- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!

- آنجا بهشت نیست، دوزخ است.

مسافر حیران ماند: باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نكنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می‌شود!

- كاملأ برعكس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما می‌كنند. چون تمام آنهایی كه حاضرند بهترین دوستانشان را ترك كنند، همانجا می‌مانند..

نویسنده : مدیریت سایتمنتشر شده در :سه شنبه 18 اسفند ماه 1394
مستندات : اینترنت ، میهن بلاگ ، بلاگفا ، جامعه مجازی ایرانیان
منبع : مردان پارس - داستان کوتاه
استفاده از مقاله فوق تنها با ذکر منبع به نام مردان پارس و درج آدرس صفحه به صورت کامل بلا مانع است

دعای فرج

اوّلین كار!

 
 معلم های دبیرستان” كمال” جلسه ی ماهانه ای داشتند كه در آن هم قرآن خوانده و تفسیر می شد و هم موضوعات سیاسی و مسایل روز به بحث گذاشته می شد. این جلسات كه آقای رجایی، جلال الدین فارسی، دكتر باهنر، دكتر بهفروزی، دكتر كارشناس و عده ی دیگری از دوستان در آن شركت داشتند، بعد از اذان مغرب با نماز جماعت شروع می شد. در سال 44 یك بار كه جلسه در منزل من بود، آقای جلال الدین فارسی از آقای رجایی پرسید: اگر حكومت اسلامی بشود و تو نخست وزیر بشوی چه كار می كنی؟ آقای رجایی بلافاصله جواب داد: اولین كاری كه می كنم، این است كه نماز جماعت را در ادارات برقرار می كنم. همه به جواب ایشان خندیدند، چون هیچ كس تصور نمی كرد حكومت پهلوی ساقط و آقای رجایی نخست وزیر شود. پانزده سال بعد كه از رادیو و تلویزیون شنیدم ایشان به عنوان نخست وزیر بخشنامه ای به كلیه وزارتخانه ها و سازمان ها در مورد نماز اول وقت صادر كرده است، بی اختیار گفتم: واقعاً خدا پدر و مادرت را بیامرزد، كه آن موقع تو این حرف ها را می زدی وما می خندیدیم.

 منبع: 

( کتاب محمد علی رجایی ، به کوشش علی اکبری ، نشر یا زهرا ،1392 ، ص 20 )

 

 

 

 

این همه بی پروا زندگی نکنیم

 علی و آل علی ( علیهم السلام ) از روز قیامت وحشت دارند ؛ چرا ما که مدعی شیعه بودنش هستیم این همه در غفلت به سر می بریم؟ به قیامت اعتقاد داشته باشید ؛ … تا انسان نباشیم تا انسان نرویم ائمه ما را شفاعت نخواهند کرد. … باید انسان باشیم این همه بی پروا زندگی نکنیم دین داری دشوار است اما نتیجه خوبی در دنیا و آخرت دارد؛ کافر محدودیت ندارد آزاد است اما ما مسلمانیم، محدودیت داریم آزاد نیستیم حرفمان محدود ، چشممان محدود، نگاههمان محدود، رفتارمان محدود است حال که محدود شد در مقابل از عذاب خدا در امان هستیم چون اطاعت امر خدا را نمودیم مصون خواهیم ماند اما فرد کافر چنین نیست، بی پروا است، آزاد است اما دیگر در امان نیست.

منبع:

[ بانک تقوا، آیت الله ضیاء آبادی، نشر لوح نگار، چاپ اول، ص6 ]

 

به وصلش کی رسی هیهات هیهات!

 اولین مبحث اخلاقی که یاد گرفتم، باب غیبت بود. خدا شاهد است که از ابتداي هیجده سالگي استاد من مرا ملزم كرد به اين كه کم صحبت بکنم. «الصمت باب من ابواب الحكمه». خاموش بودن دری از درهای حکمت است. در مباحث اخلاق اولین مسئله ای که بنده یاد گرفتم، باب غیبت بود، زیرا دیدم اگر این باب را یاد نگیرم؛ نمی توانم صحبت بکنم. هر چه حرف بزنم، استاد خواهد گفت که غیبت است ! هر که زیاد حرف بزند ؛ زیاد اشتباه می کند. مگر کسی که مجتهد و با سواد باشد.آخر تو چه می دانی سود و زیانت در چیست ، داداش جون! تو که سود و زیان خود ندانی به وصلش کی رسی هیهات هیهات عمل بد ، عفت زبان را از بین می برد.

منبع: 

[ از فرمایشات آیت الله حق شناس رحمه الله علیه، کتاب مرد حق ، لوح نگار،چاپ اول 1391 ،ص 16 ]

در این صورت از همه مردم غنی تر خواهی بود!

 

عن حسین بن علی علیهم السلام قال: سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول لی « … وَ ارْضَ بِقِسْمِ اللّه ِ، تَكُنْ مِنْ اَغْنَى النّاسِ… » 

 حضرت می فرماید : به آنچه خدای متعال رزق تو کرده است ، به آن راضی شو ، حرص نخور که در این صورت از همه مردم غنی تر و بی نیاز تر خواهی بود. علت این که ما احساس می کنیم که به زید و عمرو احتیاج داریم ، این است که از آنچه داریم از پول و مقام و وجاهت و از این قبیل بیشتر می خواهیم، لذا دنبال زید و عمرو و بکر می دویم که به آن برسیم . اگر به هر آنچه خدای متعال به تو داده رضایت داشته باشی دیگر به زید و عمر و بکر احتیاجی نداری و غنی هستی.

منبع: 

 [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه ، 26 / 11 / 93 ]

تا من زنده هستم امکان ندارد ساکت باشم!

 

 در سال 1332 در پی مسافرت نواب صفوی به اجلاس مؤتمر اسلامی در اردن و بدنبال آن مسافرت به مصر و سخنرانی های آتشین او که مانند بمب در تمام دنیا صدا کرد ، دغدغه شاه صد چندان شد . پس از بازگشت نواب ، دکتر سید حسن امامی امام جمعه تهران به نمایندگی در حالی که مبلغ یکصد هزار تومان نیز از جانب شاه برای نواب آورده بود به دیدن او رفت و گفت : «اعلیحضرت دستور دادند که شما این پول ها رو خرج فدائیان اسلام و خودتان کنید . ایشان برای تجلیل از مقام فضل و کمال شما , نیابت تولیت آستان قدس رضوی را به شما تفویض می‌کنند و اختیار تام می‌دهند که درآمد آنجا را با نظر خود تان به مصارف شرعیه برسانید و از حمایت کامل اعلیحضرت برخوردار هستید , مشروط بر این که در کار سیاست مملکت هیچ مداخله‌ای نداشته باشید.» نواب که در آن مقطع زمانی از نظر مالی بسیار در مضیقه بود پس از شنیدن این جملات ، چهره اش بر افروخته شد و پول ها را به‌‌سوی امامی پرت کرد و با ناراحتی و عصبانیت به امام جمعه گفت: «پسرعمو , این که به شما می‌گویم ‌, مکلف هستید که عیناً به … پهلوی برسانید , به او بگویید که تو می‌خواهی مرا با دادن پست و مقام و پول فریب بدهی و خودت آزادانه , هر کاری که می‌خواهی با دین خدا و مملکت اسلام , انجام دهی , این محال است . من یا تو را می‌کشم و به جهنم می‌فرستمت و خود به بهشت می‌روم و یا تو مرا می‌کشی و با این جنایتت باز هم به جهنم رفته و من در بهشت در آغوش اجدادم جای می‌گیرم. ولی در هر حال تا من زنده هستم امکان ندارد ساکت باشم و بگذارم تو هر کار که می‌خواهی انجام دهی.»

منبع:

[ به یاری خداوند توانا ، به کوشش علی اکبری ، چاپ سوم ،پاییز 93 ، ص 78 و 79 ]

 

مرده دلانند به روی زمین

 

شخصی رفته بود در قبرستان زندگی می کرد علتش را پرسیدند گفت :

مرده دلانند به روی زمین          بهر چه با مرده شوم همنشین

حضرت علی علیه السلام فرمودند: مَنْ آنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ. هرکس با خداوند انس بگیرد از مردم وحشت می‌کند البته معنایش این نیست که همه چیز را رها کن و برو یک گوشه و دیگر به احدی کار نداشته باشی! بلکه در میان مردم باش ولی با آن ها نباش ، در هر حالی که هستی چه سخن گفتن، خوابیدن ، فکر کردن و غیره، متوجه باشی که در محضر خدا هستی، دل خودت را از میان مردم بردار و به صاحبش بده و غیر را از دلت خارج کن.

منبع:  

 از سخنان آیت الله مجتهدی ، برگرفته از کتاب آداب الطلاب ، ج اول ، انتشارات لاهوت ، 1393 ، ص 147 و 148 ]

 

سه اجری که جریان دارد!

 

عنِ الصّادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهِماالسّلام قالْ لَیسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بعدَ موتِنَهِ مِ الاَجر اِلّا ثَلاثَ خِصال صَدَقَةٌ أجْراها فی حَیاتِه فَهِیَ تَجری بَعدِ موتِه و سُنَّةُ هُدًی سَنَّها فَهِیَ یُعمَلُ بِها بَعد موتِه وَ وَلَدٌ صالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَه . 

 وقتی که دست ما از این دنیا که دار عمل است کوتاه شد، هیچ اجری نمی‌توانیم برای خودمان دست‌وپا کنیم و تدارک ببینیم مگر از سه ناحیه؛ که این هم مربوط می شود به همین نشأة دنیایی، لکن اجری است که جریان دارد. [اول] صدقه‌ی جاریه؛ یک وقت شما پولی را به کسی می‌دهید ، این صدقه است. گاهی پولی را صرف ایجاد یک بنیادی، یک نهادی می‌کنید که پی در پی و پشت سر هم سود می‌دهد، سود آن متوقف نیست و منقطع نمی‌شود. این صدقه‌ی جاریه است.[دوم] سنت هدایتی که آن را پایه‌گذاری کند و بنا بگذارد. یک کار خوبی را در جامعه باب کنیم . این گفتمان سازی ها که گفته می شود ( و تاثیر مثبتی بر افکار عمومی می گذارد ) از این جمله است که هر کسی بعد از شما به آن سنت عمل کند اجر و ثوابش به شما به صورت نو به نو می‌رسد. و [سوم] فرزند صالحی تربیت بکنید که برای شما طلب مغفرت بکند از خدای متعال بعد از رفتن شما. بعضی از بچه‌ها هستند که پدرها، مادرها جانشان را هستی‌شان را آبرویشان را مالشان را صرف این بچه‌ها می‌کنند، بعد از اینکه پدر از دنیا رفت یک فاتحه هم برای پدر نمی‌خوانند؛ یک طلب مغفرت هم برای پدر نمی‌کنند؛ اصلاً یادشان نمی‌آید؛ یادشان هم بیاید قضایا نقل می‌کنند نه این که از خدای متعال برای او طلب مغفرت کنند. آن بیچاره آن چیزی که احتیاج دارد این است که شما از خدا برای او طلب مغفرت بکنید، طلب رحمت بکنید. به این احتیاج دارد. پدر و مادرهایتان را فراموش نکنید. در دعای شریف صحیفه‌ی سجادیه یکی از چیزهایی که حضرت از خدای متعال طلب می‌کنند این است که « توفیق بده من بعد از هر نمازی آنها را دعا کنم.» یعنی این یکی از توفیقات الهی است.

منبع:

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی در مقدمه درس خارج ، در تاریخ 5/03/93 ]

 

 

جمعه های بی توفیق

امام حسن عسگری (علیه السلام) می فرماید:

 «سوگند به خدا حضرت مهدی –عجل الله تعالی فرجه الشریف –آن قدر غایب می شود که در زمان غیبت (طولانی اش )از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسی که خدای بزرگ ،اورا بر عقیده به امامت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)ثابت گرداند و به او توفیق دهد که برای تعجیل فرجش دعا کنیم

امام صادق (علیه السلام) :

 «سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود ،و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است.»

مولایم
دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند, تو که تجلی عشقی

▪ آن سوی فاصله ها

مولایم!

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی.

قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.

هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم.

نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است.

مولایم…! بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم.

«جمعه ها بی تو فقط این دل من می گرید

از فراق تو همه کوی و مکان می گرید»

 

منبع:

بحار النوار ج51/ کمال الدین ،ج2 ،/دلنوشته سارا کلهر

گناهت بخشیده می شود...اگر...

گناهانت بخشیده می شود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هنگامی که نمازگزار وضو می گیرد آثار و برکاتی به دنبال دارد از جمله وقتی که صورتش را می شوید آثار گناهان از چهره اش زدوده می شود، و زمانی که دو دستش را تا آرنج (مرفق) می شوید گناهانی که به وسیله دست هایش انجام داده از بین می رود، و آن وقت که سرش را مسح می کشد معصیت هایی که به وسیله سرش انجام داده زدوده می شود، و آن وقت که پاهایش را مسح می کشد گناهانی که به کمک پاهایش انجام داده است از بین خواهد رفت، اگر کسی در اوّل وضو گرفتن«بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (با دقّت و فهمیدن معنایش) بگوید تمام اعضایش از گناهان پاک می شود.

 دعاهایت مستجاب می گردد امام صادق علیه السلام فرمود: من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود! اگر در مصرف آب زیاده روی نکند اسراف نیست و مستحب است وضو با تمام آدابش به مقدار کمی آب، یعنی حداکثر یک مُد که مساوی سه چهارم لیتر است انجام شود.
وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس‌ خواهد شد. در حدیث آمده است: تجدید وضو، همانند نورى است بر روى نور دیگر.این دستور با برکت، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، همیشه با وضو باش و در تداوم آن همت عالی داشته باش.

 

 

منبع:وسائل الشیعه/ج1/ص262

عالمی که درختان با او ذکر می گفتند...

 

روزی یکی از شاگردان آخوند کاشی ایشان را برای افطار دعوت می کنند و با اصرار زیاد از او خواهش می کنند که سحر هم تشریف داشته باشند. آخوند فرموده بودند : به شرطی می مانم که با من کاری نداشته باشید و دنبال کار خود بروید. طلبه می گوید: من دائم برای پذیرایی نزد آقا می رفتم تا ببینم ایشان چه کار می کنند. متوجه شدم که ایشان از افطار تا سحر مشغول عبادت بودند و در قنوت نماز وترشان تمام دعای ابوحمزه ثمالی را با صوت حزین و گریه می خواندند.
مرحوم آخوند گزی اصفهانی از علمای برجسته اصفهان و معاصر با آخوند کاشی بودند نقل می کنند که: من یک شب در مدرسه صدر اصفهان میهمان یکی از طلبه ها شدم. در آن شب احساس کردم در و دیوار و درخت ها مشغول ذکر گفتند.

 آمدم درب حجره آخوندکاشی دیدم ایشان با یک حالت مخصوصی مشغول نماز خواندن هستند و من احساس کردم در و دیوار و درخت ها همراه آخوند ذکر می گویند.

 همچنین آقا رحیم ارباب نقل می کنند: یک شب من از اتاقم به قصد وضو به صحن مدرسه آمدم که نماز شب را بخوانم وقتی از اتاق بیرون آمدم دیدم صدای همهمه ای می آید هر چه نگاه کردم دیدم همه جا خاموش است ولی از همه جا و درختان و در و دیوار نجوایی که مانند ذکر بود به گوش می رسید.

 

 

منبع:جواهر/علما وبزرگان /ج1

علم کیمیا!!!یک ذکر ناب...

به مناسبت سالروز ولادت این سالک زاهد به دیدار امام خمینی(ره) با ایشان به نقل از آیت‌الله موسی شبیری زنجانی اشاره می‌شود:

در سفری که حضرت امام(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند، امام خمینی(ره) در صحن حرم امام رضا(ع) با حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند، امام امت(ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت، وقت را غنیمت می‌شمارد و به ایشان می‌گوید: با شما سخنی دارم.

حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم، بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا(علیه السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا(علیه السلام) اگر علم کیمیا داری به ما هم بده؟ حاج حسنعلی نخودکی که رضوان خدا بر او باد انکار به داشتن علم کیمیا نکرد، بلکه به امام(ره) فرمود: اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید، آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

امام خمینی(ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام(ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید، من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن اینکه بعد از نمازهای واجب یک بار آیه‌الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(س) را می‌گویی و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی و بعد سه بار صلوات می‌گویی و بعد سه بار آیه مبارکه «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب وَ مَن یَتَوَکلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ باَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛‌(طلاق/۲و ۳) را می‌خوانی این از کیمیا برایت بهتر است.

 

منابع:
۱-مجموعه آثار استاد مطهری، ج۴، ص ۴۱۹
۲-مجله بشارت، ش ۵۸، صادق زینی لشکاجانی

شیخ رجبعلی خیاط خدا را چگونه امتحان کرد؟؟؟

جناب شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: در ایام جوانی حدود ۲۳ سالگی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا میتواند چندین دفعه تو را امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده، به خاطر خدا صرف نظر کن، سپس به خداوند عرضه داشتم:

خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.

آنگاه دلیرانه، همچون یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می‌کند و از آلوده شدن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر میگریزد، این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد، بگونه ای که به گفته برخی دیده برزخی او باز می‌شود و آن چه را که دیگران نمی‌دیدند و نمی شنیدند، می‌بیند و می‌شنود، به طوری که برخی اسرار برای او کشف می‌شود.

جناب شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: در ایام جوانی حدود ۲۳ سالگی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا میتواند چندین دفعه تو را امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده، به خاطر خدا صرف نظر کن، سپس به خداوند عرضه داشتم:

خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.

آنگاه دلیرانه، همچون یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می‌کند و از آلوده شدن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر میگریزد، این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد، بگونه ای که به گفته برخی دیده برزخی او باز می‌شود و آن چه را که دیگران نمی‌دیدند و نمی شنیدند، می‌بیند و می‌شنود، به طوری که برخی اسرار برای او کشف می‌شود.

منبع:

کیمیای محبت/ج1

ما گم شدیم!!!

مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح می‌کنند

سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچه‌ای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می‌کنند.

 بچه جلب ویترین مغازه‌ها می‌شود و دست پدر را رها می‌کند و در بازار گم می‌شود و وقتی متوجه می‌شود که دیگر پدر را نمی‌بیند، گمان می‌کند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را می‌گیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند.

غالب خلائق جلب متاع‌های دنیا شده‌اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شده‌اند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشته‌ایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.

 

منبع:"برگرفته از کتاب « امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/مهدی لک علی آبادی/ ص30

خدایا مرا ببخش که مسیحیان را مسیحی و یهودیان را یهودی کردم!!!

شیخ حسنعلی نخودکی مینشست در جانماز و یک ساعت گریه میکرد و میگفت:

خدایا….مرا ببخش که مسیحیان را مسیحی و یهودیان را یهودی کردم!!!!!

به او گفتند آقا این چه حرفی است که می گویید؟؟؟ایشان در پاسخ گفتند:

چون در رفتارم…

در ظاهرم….

در گفتارم….

در زندگی….

و در تمام مسائل اجتماعی خودم

طوری رفتار کردم که مسیحی و یهودی گفتند:

 اگر اسلام این است ما نخواستیم…

 

منبع:کتاب اثرات گناه/ اثر سید محمد انجوی نژاد/بخش 1

دیروز که رفت دیگر بر نخواهد گشت!!!

دیروزی که رفت دیگر بر نخواهد گشت ، کاری که دیروز کردید ، در نامة عمل شما باقی ماند و آنچه انجام گرفت ، ثبت شد ، این ، تغییر پذیر نیست مگر بوسیله توبه و

انابه و استغاثه و تضرّع پیش پروردگار والّا آنچه گذشت، دیگر گذشت و برگشتنی نیست. ولاالمرء من غدٍ على ثقه ، هیچ کس نسبت به فردا اطمینانی ندارد ، ممکن

است فردائی وجود نداشته باشد. دیروز که رفت ، فردا هم معلوم نیست باشد

یا نباشد ، آنچه در اختیار ماست الآن است . الأولُ للأوسطِ رائد ، آن که جلوتر است برای کسی که وسط است، پیشرو است ؛ او جلو می رود ، این وسطی هم پشت

سرِ اوست. والأوسط للآخرِ قائد ، آن جوان ، آن نوجوان یا آن کودکی که آخر صف است او هم دنبال اینها حرکت می کند. همه به یک محل خاصی حرکت می کنند. آن

روز هولناک به سرعت دارد می آید! ( در آن روز نه مال بدرد انسان می خورد نه فرزندان بلکه قلب سلیم) دلِ سالم، دل پاک ، دل دور از گناه و آلودگی را باید در آنجا

برد، آن به درد می خورد.

 

منبع: شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی ، در مقدمه درس خارج ، 8/10/93

زندگی منهای خداوند به یک باد می رود...

اگر رابطه ی با خداوند، در خانه حکم‏ فرما باشد و افراد آن خانه به گناه آلوده نباشند، این خانه محکم است و فرزندى هم که در چنین خانه ‏اى رشد می کند، صالح

خواهد بود. و امّا خانه ‏اى که بنیانش بر اساس تقوا نباشد، مثل همان خانه ‏اى است که بر کناره درّه سیل‏زده بنا شده باشد. زندگى منهاى خدا، با یک باد به جهنّم میرود.

رحمت و فضل خداوند در خانه بدون تقوا وجود ندارد، برکت در آن خانه نیست و ملائکه در آن خانه رفت و آمد ندارند. در عوض، شیطان، به ‏برکتى، ظلمت، غم، غصّه،

دلهره، اضطراب خاطر و نگرانى در آن خانه حکم‏ فرماست.

منبع:

مشق اخلاق/ج1/بخش سخنان آیت الله مظاهری

پروردگار عالم جهنم ندارد!!!

پروردگار عالم جهنّم ندارد، بلکه اعمال آدمى جهنّم را مى ‏سازد؛ لذا وقتى جهنّمى ‏ها به جهنّم مى ‏روند، خداوند یا ملائکه به آنان می ‏گوی1

این [عقوبت‏] به خاطر کار و کردار پیشین شماست،

یعنى عذاب‏هایى نظیر گزندگى ‏مار، عقرب، غُل و زنجیرهاى آتشین که در جهنّم است، خود انسان تهیه کرده و از پیش فرستاده است؛ لذا گناه، حتّى اگر کوچک به نظر آید، از

این نظر که زندگى انسان را تباه و او را جهنّمى مى کند، خیلى بزرگ است و باید از آن اجتناب شود.

جهنّم، از الطاف خفیه خداوند متعال است و کدورت‏هاى وجود انسان را رفع مى ‏کند. یعنى در جهنّم هویّت حیوانى و شیطانى که آدمى در اثر اعمال خود پیدا کرده است، به

هویّت انسانى تبدیل مى‏شود. وقتى هویّت شیطانى رفع شد و فطرت انسانى هویدا گردید و بروز و ظهور پیدا کرد، خواه ناخواه آتش جهنّم پایان خواهد یافت؛ زیرا آتش

جهنّم و عذاب‏هاى گوناگون آن، نتیجه اعمال خود اهل جهنّم است.

 

 

منبع:مشق اخلاق /ج1
1 : آل عمران آیه182

گریه از بهر خویش!!!


ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺯﺍﻫﺪﻯ ﺩﺭ ﺑﺼﺮﻩ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﺭﺳﻴﺪ، ﺧﻮﻳﺸﺎﻧﺶ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﺩ ﻭﻯ ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ

ﻣﻰ ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪ.

ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺎﻧﻴﺪ. ﻭﻯ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺎﻧﻴﺪﻧﺪ. ﺭﻭﻯ ﺳﻮﻯ ﭘﺪﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﭘﺪﺭ! ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻰ؟

ﮔﻔﺖ: (ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﮕﺮﻳﻢ ﻛﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﻯ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺑﺸﻜﻨﺪ.

ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻰ؟ ﮔﻔﺖ: ) ﺍﻣﻴﺪ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﻯ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻦ ﻛﻨﻰ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ

ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﻟﻴﻦ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻰ.

ﺭﻭﻯ ﺳﻮﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﻳﺘﻴﻢ ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺫﻟﻴﻞ

ﮔﺸﺘﻴﻢ.

ﺭﻭ ﺳﻮﻯ ﻋﻴﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻰ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻳﻦ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﺭﺍ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻩ! ﺁﻩ!

ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻪ، ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻴﺪ، ﻫﻴﭽﻜﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ ﮔﺮﻳﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﺗﻠﺨﻰ ﻣﺮﮒ

ﺭﺍ ﻭ ﭼﻪ ﮔﻮﻳﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ؟ ﺍﻳﻦ ﺑﮕﻔﺖ ﻭ ﺑﺨﺮﻭﺷﻴﺪ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻛﺮﺩ.

 

منبع:حکایات خواندنی/ج1

اگر کسی بخواهد آدم شود،؛ باید به این شعر عمل کند!!!

ا

اگر کسی بخواهد آدم بشود باید به این شعر عمل کند.
 

این شعر یک کتاب اخلاق است . یعنی اگر کسی بخواهد آدم بشود باید به این شعر عمل کند. 

 صُمت و جوع و سَهر و عُزلت ، ذِکر به دوام        ناتمامان جهان را کند این پنج تمام

صُمت ؛ یعنی سکوت ، یعنی اگر در جمعی هستی ، افراد حاضر هرچه می گویند ، بگویند، تو

ساکت باش. ولی اگر کار به غیبت رسید ، شما جلوی آنها را بگیر یا بلند شو برو. « جوع» ؛ یعنی

گرسنگی. خوب است که انسان همیشه اشتها به غذا داشته و گرسنه باشد. ما الان پر خوری می کنیم،

ولی اشتها نداریم. « سَهر» یعنی شب زنده داری . یعنی انسان پیش از اذان صبح از خواب بیدار

شود؛ قبل از اذان صبح از خواب برخیزید. قرآن بخوانید. خواندن قرآن ، زنگار را از دل انسان پاک

می کند.« عزلت» یعنی دوری جستن از مردم دنیا ؛ از کسانی که اهل غیبت و دروغ و تهمت و …

هستند، دوری کنید .

 با بدان کم نشین که صحبت بد        گرچه پاکی ، تو را پلید کند

 آفــتاب بــه این بـزرگــی را                لکـــة ابــر نا پـدیـد کــند

«ذکر به دوام» : یعنی انسان دائم الذکر باشد. به یاد خدا باشد. هر روز مقید باشید ذکر لا اله الا

الله را صد بار بگویید.

 

 

منبع: از فرمایشات آیت ا… مجتهدی تهرانی – ره/موعظه خوبان ج1

چی به درد عالم آخرت می خورد؟؟؟

رشتی را خواب دیدند، پرسیدند: چی به درد عالم آخرت می خوره؟

فرمودند: دو چیز . یکی امام حسین(ع) ، یکی تقوا.

یکی اهل بیت ، آدم حسینی بشه اهل بیتی بشه ، یکی هم تقوا 

پرسیدند :  چطوره حالت؟

یک شعر خواند تو خواب، گفت:

شکر خدا را که در پناه حسینم / گیتی از این خوب تر فراخ  ندارم

 

 

 

منبع: در محضر آیت الله مجتهدی تهرانی/ج1

کو عمل کننده آقا؟؟؟

شخصی به آیت ا… بهجت - ره فرمود : حاج آقا اگر برایتان امکان دارد درس اخلاق بگذارید تا ما از وجود

حضرت عالی بهره مند شویم. آقا در پاسخ فرمودند : کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا ؟! یک چیزی به

شما می گویم که هرجا بروید این است و جز این نیست، بروید گناه نکنید! … آقایی درس اخلاق می داد و

جمعیّت زیادی در درس او شرکت می کردند، بعد از مدّتی ترک کرد . پرسیدم : چرا؟ گفت : اثر نداشت ، کار

به جایی رسیده بود که باید به هر کدام جداگانه بگویم که شما این کار را کردی و این گناه را

مرتکب شدی تا اثر بگذارد و از آن دست بکشد. ! … حال ما چنین است که واضحات از ما فوت

شده است !

 

 

منبع:  پرسش ها ی شما پاسخ های آیت ا… بهجت، ص 83

 

برای هر کسی در توبه باز است!!!

 … برای هر کسى ، … در توبه باز است ،

رحمت‏ خدا واسع است . توبه شرایطى دارد که تا آن شرایط تحقق پیدا نکند ، خداى تبارک و تعالى قبول ‏نمی کند .

بهار توبه ایام جوانى است

که بار گناهان کمتر ، و کدورت قلبى ناقص تر ، وشرایط توبه سهل تر و آسان تر است .

پشیمانى و عزم بر ترک گناه ، براى کسانى که پنجاه سال یا هفتاد سال غیبت ودروغ مرتکب شده ، ریش خود را در گناه و معصیت ‏سفید کرده‏اند حاصل نمى‏شود .

توبه کنید ! زیرا توبه با لفظ اتوب الى الله تحقق نمى‏یابد ،

بلکه ندامت‏ و عزم بر ترک لازم است .

 

 

منبع:امام خمینی(ره) شرح چهل حدیث ،

توسلات خیلی نافع است!!!

 خداوند در قرآن و غیر قرآن ، به حدی بهشت و بهشتیان را توصیف کرده که اگر کسی از شوق شنیدن آن

وفات کند ، استبعاد ندارد ! آیات جهنم نیز این گونه است ، اگر کسی معاصی خود را در نظر بگیرد و بمیرد ،

مستبعد نیست !

پا جای پای معصومین “ع” بگذارید نه جای پای دیگران ! ملازم علما باشید و همیشه روشن باشید

و با مطالب مفید ، حیات بخش و آموزنده سر و کار داشته باشید !

 

- توسلات ، خیلی نافع است . به این امامزاده ها زیاد سر بزنید ! این بزرگواران همچون میوه ها

که هر کدام یک ویتامین خاصی دارند ، هر کدامشان خواص و آثاری دارند .

 

اهم آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات معصومین “ع” و مماتشان ، هیچ فرقی وجود  ندارد

 بُکاء بر مصائب اهل البیت “ع” بخصوص سید الشهداء “ع” شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبی

افضل از آن نیست ! بکاء من خشیت الله ( گریه از ترس خداوند) آن هم همین جور است ؛ شاید افضل از آن

نباشد !

 

 

منبع:

کتاب “پرده نشین” / ص ١٩١ تا ٢٠٨ .

 

 

 

خدا از سه چیز بدش می آید!!!

**توصیه های اخلاقی آیت الله مجتهدی تهرانی**

*سه چیز را خدابدش می آید: 1- پرخوری 2- پر خوابی 3- پر حرفی

*هر چه می خواهی در این دنیا زندگی بکن! اما آخرش مرگ است.

*از خدا بخواه لذت عبادت و نماز شب را به توبچشاند آن وقت دیگر ساعت لازم نداری که کوک کنی.

*خدا نکند که ما جوری باشیم که به مردم بگوییم دنیا بد است و حرف های زاهدانه بزنیم اما خودمان در دنیا غوطه ور باشیم.

 

منبع:موعظه خوبان/ج 1

کوچه بن بست!

 هر چه می خواهی در این دنیا زندگی بکن! اما آخرش مرگ است. آقا از این کوچه نرو بن بست است. این خیره سر می رود. تاریک هم هست، پیشانی اش می خوره به دیوار! این دنیا هم کوچه ی بن بست است. آخرش پیشانی مان می خورد به سنگ لحد، آن وقت تازه پشیمان می شویم. می گوییم خدایا ما را به دنیا باز گردان، ما اشتباه می کردیم. دیگر عمل صالح انجام می دهیم. خطاب می رسد، «کلّا»”ساکت شو! ” تو برگردی به دنیا همان آدم اولی هستی ! تو خوب بشو نیستی. می گویی من را برگردان به دنیا، آدم خوبی می شوم؟! (می گویند) این همه جنازه بُردی، دوستانت را بُردی دفن کردی، می خواستی خیال کنی که خودت مرده ای. بسم الله. جنازه کـه بردی دفن کنی فـکر کن خـودت هستی و دوباره زنـده شـدی، آمده ای به دنیا. آیا اعمالمان را خوب می کنیم.؟!

منبع:

(فرازی از فرمایشات آیت ا..مجتهدی – ره)

چه کسانی موجب ناراحتی امام عصر(عج) می شوند؟

 اعمال همه ما را در هفته دوبار به محضر حضرت بقیة اللَّه ‏علیه‏السلام عرضه می‏دارند و حضرت با دقت، آنها را نگاه می‏کند و اگر خلاف اخلاقى پیدا شد، ناراحت می‏شود. مرحوم شهید مدنى (ره) در این باره می‏گفت: وقتى آقا اعمال ما را می‏بیند که در آن گناه است، اشک می‏ریزد. امیدواریم ما از جمله کسانى باشیم که هر وقت امام عصر علیه‏السلام پرونده اعمال ما را می‏بیند، خوشحال شود و بخندد.

منبع:

(آیت ا…مشکینی-ره ، افق حوزه، 19/4/87، ش‏195)

 

اصرار در توسل به ائمه(علیه السلام)

روزي كه در محضر مبارك يكي از بزرگان بوديم در مورد لزوم روضه امام حسين (علیه السلام) تمثيل زيبايي داشتند، ايشان فرمودند: «موبدان زرتشتي به آتش اعتقاد دارند و هرگز اجازه نمي دهند آتش عبادتگاه شان خاموش شود، چه خوب است ما نيز نسبت به آتش درون مان نسبت به امام حسين(علیه السلام) و ائمه(عليهم السلام) همچون آنان اصرار بورزيم.» چه خوب است هميشه به امام حسين(علیه السلام) توسل داشته باشيم و گرمای عشق و محبت ايشان را هميشه در قلب هاي مان زنده و برافروخته نگاه داريم (خیلی از بزرگان و مؤمنین سا بقاً، روضه های هفتگی و ماهانه خانگی داشتند،چه خوب است این فرهنگ در بین مؤمنین رواج یابد.)فرازی از فرمایشات آیت الله بهجت (ره)

[توصیه اخلاقی حضرت آیت الله سعادت پرور (ره)، کتاب ناگفته های عارفان]

 

ازطرف مقام معظم رهبری

«إنّ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ أهلَكا مَن كانَ قَبلَكُم، و هُما مُهلِكاكُم»

دينار و درهم، كسانى را كه پيش از شما بودند نابود كرد و اين دو نابود كننده شماست

 این یک هشداری است از سوی پیامبر مکرّم برای همه امّت اسلامی؛ می فرماید : درهم و دینار امتّهای قبل از شما را به هلاکت انداخت . مراد از هلاکت لزوماً هلاکت مادی نیست ، هلاکت معنوی نیز می تواند باشد؛ یعنی خسران، عقب گرد، دچار شدن به انحراف از راه حق و راه خدا .حالا هلاکت افتادن انسان به خاطر پول در چند مرحله خودش را نشان می دهد ؛ یکی در طلب پول ، چقدر انسانها برای اینکه به پول برسند کارهای خلاف می کنند،از سجایای نفسانی صرف نظر می کنند ، سخاوت را،کرم را از دست می دهند، دچار حرص و بخل می شوند. مرحله دیگر، بعد از پول دار شدن است . بعضی از انسانها تا وقتی زندگی متوسط معمولی دارند، اهل خیرند ، اهل ذکر و توسلند ، و … به مجرد اینکه ثروتی به آنها رو می کند ، همه این خیرات و مبرّات را از یاد می برند.و اهل فسق و فجور می شوند و این فسق و فجور روی عقاید و افکار آنها، در گرایش های قلبی آنها اثر می گذارد. در زمان خود ما ، بعضی ها انقلابی ، صادق ، سالم، خوب و با اخلاص بودند به مجرد اینکه دنبال دنیا افتادند ، به تدریج افکار و عقایدشان ، راهشان عوض شد. این درس است برای ما.

منبع:

(جلسه 312 درس خارج معظم له - آذرماه 1388)

شیطان را با متوکلین چکار؟!!!

اگر قوت قلبت را به پرور دگارت قرار دادی،اگر اهل توکل شدی ،

شیطان به دلت راه پیدانمی کند ،همان مثالی که ذکر شد؛خیمه سلطنتی که بر افراشته باشد، سگ پاسبان،بیگانه ها را از این بارگاه دور می کند، اما اگر کنیز، یا سلطان،

اشنایی داشته باشد، تا از بیرون صدا زد:ای صاحب خیمه!این سگ مرا ازار می رساند، نهیب قهرش اورا دور می کند.

بلی اگر کسی با صاحب این عالم وجود، ربطی پیدا کرد، دل به او خوش داشت؛ یعنی بر او توکل کرد، راستی استعاذه اش حقیقت دارد و شیطان را به او راهی نیست.

منبع:

تردید و توکل/ایت الله دستغیب/ص102

آداب سلوک!!!

اول : قرآن
دوم : دائم الوضو بودن
سوم : پرهيز از پرخورى
چهارم : اجتناب از پرحرفى
پنجم : محاسبه
ششم : مراقبه
هفتم : ادب مع الله
هشتم : عزلت
نهم : نماز شب
دهم : تفكر
يازدهم : ياد خدا
دوازدهم : رياضت و تهذيب
سيزدهم : همت
چهاردهم : توبه

 

منبع: صراط سلوك/ج1

وقتی استاد خدا باشد!!!

همچنین فرمودند: آقا! ذکر می‌خواهید، یکی از اسما قرآن ذکر است، ذکر همان قرآن است، البته دقت

داشته باشید چطور برای درس وقت معین دارید، برای قرآن هم همین طور باشد، یک درس را قرآن قرار دهید،

در پیشگاهش به درس بنشینید، استاد هم خدا باشد.

 

 

منبع: نکات عرشی/بخش علامه حسن زاده املی

وضو نور است!!!

آری ای برادر!

بدان که وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس‌ خواهد شد، بدان که این دستور با

برکت، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، بر تو لازم است که اولاً؛ همیشه

آن را انجام دهی و ثانیاً همت عالی داشته باشی و پس از نماز، از خدای - تبارک و تعالی - آنچه را

که باقی و جاودانه است بخواهی و از او به جز او را نخواهی و با زبان حال، این گونه مترنّم

باشی:

ما از تو نداریم به غیر تو تمنّا/حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است!

زیرا آن کس که طعم محبت خدای را چشیده است غیر او را هیچ می‌انگارد، علاوه بر اینکه آنچه از غیر او

بخواهد، هر یک مظهر اسمی از اسمای الهی است؛ پس اگر او زمانی اصل را یعنی (ذات حق را) یافت، همه

فروع را به دست آورده است:

چرا زاهد اندر هوای بهشت است/چرا بی خبر از بهشت آفرین است؟

 

 

منبع:صراط سلو ک/ج1

اگر دوست خداییم باید دوست امام زمان(عج) باشیم!!!

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله

او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او

را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات،

فیض اوست.

پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست

وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا

دوست وسائط فیوضات نیستیم.

پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به

وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و

رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.

 

منبع:سخنرانی ایت الله بهجت(ره)/ربیع الثانی 1420

علت زلزله گناه است!!!

 

حضرت آیه الله مجتهدی فرمودند: تهران برای من هم قفس است. گاهی هم که گریه ام نمی آید خودم را

ملامت می کنم که گناه کرده ای که اشک نداری، الان کارشناسان و مهندسین مربوطه؛

یکسره در فکر این هستند که خانه ها و ساختمانهای ضد زلزله بسازند، عوض این کار؛ باید بیایند علت

زلزله را بفهمند و جلوی آن را بگیرند علت زلزله و بلایای دیگر هم، چیزی نیست مگر گناه.

 

 

منبع:حکایات و لطایف/بخش درس های اخلاق آیت الله مجتهدی

 

 
 

چه کاری سبب شد تا به این مقام برسند؟!

 در روایت های حضرت داود (علیه السلام) آمده است که خداوند به داود وحی کرده است: «ای داود! تا کی بهشت را یاد می کنی، ولی اشتیاق به سوی مرا نمی طلبی؟» داود (علیه السلام) عرض کرد: «پروردگارا! چه کسانی مشتاق تو هستند؟» فرمود: «کسانی که آنان را از کدورت ها پاک گردانده ام،اهل دوراندیشی ساخته ام و از دل های آنان به سوی خویش روزنه ای گشوده ام تا به من بنگرند؛ و من دل های آنان را با دو دست خویش حمل می کنم و بر آسمانم قرار می دهم »… سپس حضرت داود (علیه السلام) گفت: «پروردگارا! مشتاقانت را به من نشان ده.» فرمود: «ای داود! به کوه لبنان بیا، در آن کوه چهارده نفر هستند؛ پیر، جوان و میانسال. وقتی نزد آنان آمدی، سلام مرا به آنان برسان و بگو پروردگارتان می فرماید: چرا حاجتی از من نمی طلبید؟ شما دوستان، برگزیدگان و اولیاء من هستید؛ من از شادی شما شاد می شوم و به سوی محبت شما می شتابم.» داود (علیه السلام) نزد آنان رفت …آنان با دیدن داود (علیه السلام) خواستند متفرق شوند اما حضرت داود به آنان گفت: «من فرستاده خدا هستم، آمده ام تا پیام پروردگار را به شما برسانم. او به شما سلام می رساند و می فرماید: چرا حاجتی از من نمی طلبید؟ من چونان مادری مهربان در هر ساعت به شما می نگرم.» آنان با شنیدن پیام داود (علیه السلام) اشک بر گونه های شان جاری شد. آنان که چهارده نفر بودند پس از شنیدن پیام، هر یک(پاسخی عاشقانه وعارفانه) دادند: بزرگ آنان گفت: «خدایا! تو پاک و منزهی؛ ما بندگان تو و پسران بندگان توایم، پس اگر در گذشته، گاه دل های ما از تو بریده بوه ما را بیامرز.» دیگری گفت: «خدایا! تو پاک و منزهی؛ آن چه را بین ما و توست، نیکو ظاهر کن.» و… پس از این که سخنان افراد جمع به پایان رسید، خداوند به داود (علیه السلام) وحی فرستاد: «به آنان بگو سخنان شان را شنیدم و اجابت کردم، پس هر کدام خلوت گزینند، زیرا هم اکنون می خواهم حجاب را از بین خود و آنان بردارم تا به نور و جلال من نظر کنند.» داود (علیه السلام) پرسید: «خدایا! چه کاری سبب شد تا به این مقام برسند؟» پروردگار فرمود: « به سبب حسن ظن به خدا، خودداری از آمیزش با دنیا و داشتن خلوت های عارفانه با من… »

منبع:

[ مرحوم ملا محسن فیض کاشانی در کتاب «محّجة البیضاء»جلد هشتم،باب محبت و شوق ]

 

یک شب دارد و یک شب ندارد!

 پیامبر (ص) به خدا عرض کرد: اللهم اجعلنی من المسا کین: خدایا مرا از مسکینان قرار ده. چون بر خلاف فقیر که هیچ ندارد، مسکین یک شب دارد و یک شب ندارد. یعنی یک شب عطا کن تا با اغنیا شاکر باشم و یک شب مده تا با فقیران صابر باشم. وقتی به خانه فقیر تر از خودت می روی و مهمان می شوی از خدا شاکر می شوی. وقتی به خانه غنی تر از خودت می روی و میهمان می شوی، از خدا دلگیر می‌شوی و یا زنت به تو می گوید تو اصلا به فکر زندگی ما نیستی، اصلا تو عُرضه نداری، در نتیجه رابطه بین شما به هم می خورد، پس مصلحت در این است که در امور دنیوی با پایین تر از خودت بنشینی.

منبع:

[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی ، ص 44 ]

 

ایاک نعبد و ایاک نستعین

 درباره مشکلات مادی، تنها باید از خدا کمک خواست و درخواست کمک از هرکسی غیرخدا، کاری نادرست است. آیت الله آشتیانی (ره) در خاطرات خود در این باره می فرمود: من از دوره جوانی تا به امروز، برای حل مشکلات مادی ام از کسی غیراز خدا کمک نخواسته ام و خدا خود در این مورد یاری ام کرده است؛ برای مثال، سال ها پیش مشکل مادی شدیدی برایم پیش آمده بود، که خانواده ام در تنگنای سختی گرفتار شده بودند به حدی که راه چاره ای جز درخواست کمک از دیگران برایم نمانده بود. مدتی صبر کردم، ولی سرانجام ناچار شدم که برای درخواست کمک نزد کسی بروم؛ از خانه بیرون آمدم و چون به محل مورد نظر رسیدم، نتوانستم وارد شوم و با خود گفتم: «بهتر است بیشتر صبر کنم و برگردم.» وقتی این تصمیم را گرفتم، گویا خداوند درهای عنایتش را به رویم گشود و مشکلم به لطف پروردگار حل شد. از آن پس نیز، هرگز عرض کمک نزد کسی نکردم و از کسی جز پروردگار یاری نطلبیده ام. و این خود ظهور و تجلی جمله معروفی است که هر روز حداقل دو مرتبه در نمازهای واجب مان در سوره حمد می خوانیم که: خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می طلبم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین».

منبع:

[ محمد لک علی آبادی،چاپ سوم، 1393، ص117 ]

نسیه داده می‌شود، حتی به شما !


 مرحوم میرزا احمد نهاوندی معروف به مرشد چلویی که چلوکبابی داشت در کنار بازار جامع تهران ، از خوبان تهران در این سالهای اخیر بود . دیوان شعری به نام سوخته دارد . مرشد چلویی همان است که این بیت معروف را گفته است: من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم  روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
 روزی مرحوم مرشد چلویی معروف خدمت جناب شیخ رجبعلی خیاط رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم؟ دیر زمانی وضع ما خیلی خوب بود روزی سه چهار دیگ چلو می فروختیم و مشتری‌ها فراوان بودند، اما یک‌باره اوضاع زیر و رو شده مشتری‌ها یکی یکی پس رفتند، کارها از سکه افتاده، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمی‌شود …؟ شیخ تأملی کرد و فرمود: «تقصیر خودت است که مشتری‌ها را رد می‌کنی»! مرشد گفت: من کسی را رد نکردم، حتی از بچه‌ها هم پذیرایی می کنم و نصف کباب به آنها می‌دهم. شیخ فرمود: «آن سیّد چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود؛ بار آخر او را هُل دادی و از در مغازه بیرون کردی؟!» مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سیّد راه افتاد، او را یافت و از او پوزش خواست( و دلجویی کرد) ، و پس از آن تابلویی بر در مغازه‌اش نصب کرد و روی آن نوشت: «نسیه داده می‌شود، حتی به شما، وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت می‌شود »!!

منبع:

[ مسعود عالی ، قیامت و حشر ، صص 127 و 128 ]

 

دشمن قسم خورده!

 شما…اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانی داشته باشید، … (کارهایتان ) برای شَرف باشد (و) برای انسانیّت باشد، برای خدا باشد، اگر بخواهید که کارهایتان که برای خدا باشد به نتیجه برسد، باید دست از ز بردارید. شیطان از انسان دست بردار نیست قسم خورده است برای خدا، من در ذهنم این است که به خدا تشر رفته است، که قسم خورده است که نمی گذارم اینها چیزی بشوند إِلّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ. شما با یک همچو دشمن قسم خورده ای مواجه هستید، به جنگ او بروید.

منبع:

( صحیفه نور، ج 19، ص 273 )

 

 

 

اخلاص را با اخلاص بخوانید!!!

امام صادق علیه السّلام از پدرش روایت نموده که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر جنازه سعد بن معاذ نماز

گزارد و فرمود: «به راستی، نود هزار فرشته بر او نماز گزاردند که جبرئیل نیز در میان آنان بود. از

جبرئیل علیه السّلام پرسیدم که او از چه رو استحقاق نماز شما را یافت؟ جبرئیل علیه السّلام

گفت: از آن رو که در حال ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفت و آمد، سوره توحید را

تلاوت می‏کرد.»

امام کاظم علیه السّلام از پدرش امام صادق علیه السّلام روایت نموده که امام علی علیه السّلام فرمود:

«هر که نماز صبح را به جا آورد و پس آنگاه سوره توحید را یازده بار تلاوت کند، در آن روز گناهی

مرتکب نشود هر چند شیطان بخواهد.»

 

 

منبع:مجلسی، بحارالأنوار، ج 83 ص 135

 

موانع سیرو سلوک...

سالک در هیچ لحظه اى از لحظات حرکت خود نباید احساس وصول یا امتیاز برترى کند، اگر چنین

آفتى گریبان سالک را بگیرد، نه تنها از حرکت به مراحل بعدى باز خواهد ماند، بلکه نفس کمال جوى او به

قهقرا خواهد رفت

 اشتقالات و علایق دنیوى مانند ثروت اندوزى ، مقام جویى ، شهرت طلبى و محبوبیت خواهى

میان مردم ، از امور تباه کننده (( سیر و سلوک اند. )) البته اگر ثروت در مقام وسیله اى جهت تنظیم

حیات خود و دیگران باشد، نه تنها مانع راه کمال نخواهد بود، بلکه به خاطر مشقت هایى که سالک در

این مسیر تحمل مى کند عبادت تلقى خواهد شد.

 

منبع:حکایت و حکمت/ج1

مواظب باشید عاق والدین نشوید!!!

مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:“خدایا من از این فرزندم نمی

گذرم” یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.

پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ

غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج

شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته

بود.

حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که “بیا و بنشین

ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!” حاج شیخ عباس قمی به پدرش

گفت:”پدر جان! دعا کن بفهمم” نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی

جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره  به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: “پدر جان! دعا کن بفهمم”

 

منبع:موعظه خوبان/ج1

هر گز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق!!!

يكى از دوستان شيخ مى‏گويد: در عالم رؤيا، در شب اول قبر مرحوم شيخ، خدمت ايشان رسيدم.

ديدم جايگاه عظيمى از طرف مولا اميرالمؤمنين عليه‏السلام به او عنايت شده است. به جايگاه

ايشان نزديك شدم. تا مرا ديد، نگاهى بسيار ظريف و حساس به من كرد، مانند پدرى كه هميشه

به فرزندش تذكر مى‏دهد و او توجه ندارد.

از نگاه او به ياد آوردم كه هميشه مى‏فرمود: «غير خدا را نخواهيد.»

به او نزديك‏تر شدم. دو جمله فرمود:

«خطِّ زندگى، انس با خدا و اولياى خداست.»

«آن كس زندگى كرد كه عيالش پيراهنش را شب زفاف در راه خدا ايثار نمود.»

آرى، هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق.

 

منبع:کیمیای محبت/بخش اخر

همیشه خود را گنهکار بدانید!!!

 همیشه خود را گنهکار بدانید

هر چه قدر هم آدم خوبی شدید، باز به خدا بگویید که خدایا، آیا بنده ای بدتر از من داری؟

امام زین العابدین(علیه السلام) با این که معصوم بود، در دعای ابو حمزه عرض میکند: «اسوَءُ حالاً مِنّی»

یعنی پروردگارا! کسی که حالش بدتر از من باشد، میان بنده های تو هست؟

رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) صبح ها هفتاد مرتبه استغفار می فرمودند؛ نه این که

بخواهند به ما درس بدهند، اصلاً؛ واقعا خودشان را در مقابل عظمت خدا مقصر می دانستند که هر چه هم

عبادت و بندگی کنند، در مقابل عظمت الهی باز هم ناچیز است.

 

 

منبع:موعظه خوبان/ج1

زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین (ع) بالا‌تر است

زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌ خواهید و می‌گویید: «أأدخل یا حجة الله :‌ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحوّلی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالا‌تر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

منبع:

( فرازی از فرمایشات آیت ا… بهجت -ره ) ( منبع: كتاب برگي از دفتر آفتاب)

یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند

 

یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادیِ ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم ، نیم خیز هم که شده از جاش بلند می شد . اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم بلند میشد. می گفتم : علی جان ، من که غریبه نیستم ، مادَرِتَم ؟ چرا اینقدر به خودت زحمت می دی؟ میگفت: احترام به والدین ، دستور خداست. یک روز که خانه نبودم ، از جبهه آمده بود . دیده بود یک مشت لباس نَشُسته گوشه ی حیاطه ، همه را شسته بود و انداخته بود روی بند . وقتی رسیدم بهش گفتم : الهی بمیرم برات مادر ، تو با یه دست ، چطوری این همه لباس رو شستی؟! گفت : اگه دو دست هم نداشتم ، باز هم وجدانم قبول نمی کرد من اینجا باشم و تو زحمت شستن لباس ها را بکشی!

منبع:

روایتی از مادر شهید علی ماهانی - کتاب نماز،ولایت و والدین

 

به فکر خود باشید!!!

 

به فكر خود باشيد !

اگر مي توانيد در شبانه روز چند ساعتي يا لااقل پنج دقيقه را هم به فكر خود باشيد، تا بر شما

روشن شود چه كاره هستيد، براي چه هستيد، كجا مي رويد، تا عمر به غفلت نگذرد… محاسبه و مراقبه را

در تمام اعمال و گفتار و كردارتان بايد داشته باشيد، نه سالي يك مرتبه، نه ماهي يك مرتبه؛ بلكه شبانه

روزي يك مرتبه، اگر نگوييم ساعتي يك مرتبه محاسبه و هرآني مراقبه لازم است.

 

 

منبع:موعظه خوبان/ از سفارشات آيت الله پهلواني (سعادت پرور) - ره ، به شاگردان

 

 

خداوند حال قومی را تغییر نمی دهند مگر خودشان تغییر دهند.

هر چه هست از قامت نا ساز بی اندام ماست

انٌ الله لا یُغَیَرُ ما بِقَومٍ حَتٌی یُغَیروا ما بِاَنفسِهم” سوره رعد آیه 11

خداوند هرگز اوضاع قومی را تغییر نمی دهد ، تا اینکه خود آنان آنچه را که دارند تغییر دهند. هر

چه هست از قامت نا ساز بی اندام ماست . تا ما نا جور نشویم ، آنچه از بالا بر سر ما نازل می

شود ، نا جور نمی شود؛ بلکه کاری می کنیم که باران رحمت بر ما نقمت و عذاب می شود.

 

 

منبع:موعظه خوبان/ از فرمایشات آیت ا… بهجت-ره

 

اگر کمبودی در رفتار من بود عذر مرا بپذیرید!!!

صبح یک روز شهید رجائی (ره) که معمولاً از طریق اتاق من که دفتر ایشان بود وارد اتاق کار خود می شد

پس از اینکه سلام کردم و ایشان جواب داد وارد اتاق خود شد.چند لحظه بعد آیفون زد و مرا خواست.

خدمت شان رسیده گفتم: فرمایشی دارید؟ گفت: نه می خواستم از تو معذرت خواهی کنم. من که کمی از

این حرف او جا خورده بودم ،پرسیدم مگر چی شده؟! گفت: به نظرم رسید امروز هنگام ورود به اتاق،

خوب با شما صحبت و حال و احوال نکردم.

چون از منزل که بیرون آمدم حواس من جای دیگری بود و به فکر بودجه کشور بودم . یادم هست شما با من

سلام و احوال پرسی کردید ولی نمی دانم پاسخ من چقدر مثبت و مناسب حال شما بود. احساس می کنم

مثل همیشه برخورد نکرده ام. لذا از شما می خواهم اگر کمبودی در رفتار و گفتار من بوده عذر مرا بپذیرید

چون حواسم سر جای خودش نبود.

 

 

منبع:مجله ، مبلغان-آذر و دی 1382، شماره48 ص134

کاش گناهان ما هم مثل شهدا نمازشب نخواندن بود...

سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک

افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر شهدا!  

 کسی که مرا طلب کند، مرا خواهد یافت و کسی که مرا یافت مرا خواهد شناخت، و کسی که

مرا شناخت مرا دوست خواهد داشت و کسی که دوستم بدارد عاشقم می گردد و چون عاشق

شد او را خواهم کشت (شهید خواهم کرد) و بر من است که دیه اش را بدهم و دیه اش خود من هستم.حدیث قدسی

این وعدة خداست که حق الناس را نمی بخشد! خون شهدا حق الناس است، نمی دانم با این حق الناس بزرگی

که به گردن ماست، چه خواهیم کرد؟!

 کاش گناهان ما هم مثل گناهان شهدا (ترک نماز شب و دیر شدن نماز اول وقت) بود!

 

منبع:کتاب کلمات قصار/ بخش شهدا

 

می خواهی از آتش دوزخ رهایی یابی؟؟؟

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : خداوند چهار چیز را در چهار چیز قرار داده است :

اول ، برکت علم را در تعظیم استاد قرار داده است.

شاگرد باید استادش را تعظیم کند و به او احترام بگذارد. …من هرشب برای آشیخ

مرتضی زاهد (ره) یک سوره قرآن می خوانم. اینها در برکت علم تاثیر دارد.

دوم : بقای ایمان در تعظیم خداست.

اگر خدا را بزرگ بشماری ایمانت باقی می ماند. خواندن نماز در اول وقت تعظیم الله است.

سوم: اگر کسی می خواهد در دنیا شاد باشد و دست به هر چه می زند طلا بشود می بایست به پدر و مادرش نیکی کند

چهارم : اگر می خواهی که از آتش دوزخ رهایی یابی ، مردم را از خود نرنجان و آنها را اذیت نکن.

 

منبع:موعظه خوبان/( از فرمایشات آیت ا… مجتهدی تهرانی – ره )

ام البنین شد(س) مادر شهید...فدای سر حسین(ع)

قدم اگر خمید ، فدای سر حسین

جانم به لب رسید ، فدای سر حسین

ام البنین سابق این شهر عاقبت شد

مادر شهید ، فدای سر حسین

یک چند وقتی است در این شهر

هیچ کس لبخند من ندید ، فدای سر حسین

هر جمله بشیر مرا پیر کرده است

مویم شده سفید، فدای سر حسین

گلچین چهار تا گل گلخانه مرا

چه وحشیانه چید، فدای سر حسین

هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها

اشکم به رخ چکید ، فدای سر حسین

هر شب به یاد تشنگی کودک رباب

خواب از سرم پرید ، فدای سر حسین

عباس پاسبان حرم شد

به جای من دستش اگر برید ، فدای سر حسین

گویند جا شده به مزار محقری آن قامت رشید ، فدای سر حسین

 

 

منبع:دلنوشته مهدی لطیفیان

به چه چیزهایی می شود سوگند خورد؟

در قرآن مجید قریب به چهل سوگند وارد شده که خدا در آن موارد به یک رشته مخلوقات خود قسم خورده است. در سوره شمس به یازده چیز سوگند خورده که هشت تاى آن غیر خداست که شامل؛ «آفتاب»، «نور آفتاب، «ماه»، «روز»، «شب»، «آسمان»، «زمین» و «نفس انسان» می باشد

سوگند به غیر خدا معمولاً در محاورات عرفى انسان به پیامبر (ص)، قرآن، کعبه و آنچه مقدس انجام می گیرد. وهابیان این نوع قسم ها را نیز تحریم کرده اند؛ اکنون این مسأله را بر قرآن عرضه مى کنیم.

سوگند به غیر خدا در قرآن

در قرآن مجید قریب به چهل سوگند وارد شده که خدا در آن موارد به یک رشته مخلوقات خود قسم خورده است. در سوره شمس به یازده چیز سوگند خورده که هشت تاى آن غیر خداست که شامل؛ «آفتاب»، «نور آفتاب، «ماه»، «روز»، «شب»، «آسمان»، «زمین» و «نفس انسان» می باشد

خداوند در سوره النازعات به سه چیز و در سوره والمرسلات به دو چیز قسم می خورد. همچنین سوگند به غیر خدا در سوره هاى الطارق، قلم، عصر، البلد، وارد شده است.

* نمونه هایى از سوگندها که در قرآن کریم

«وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ * وَ طُورِ سِینِینَ * وَ هَذَا الْبَلَدِ الأَمِینِ».

قسم به انجیر و زیتون (یا، قسم به سرزمین شام و بیت المقدس) * و سوگند به، طور سینین * و قسم به این شهر امن (مکه).

«وَ اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَی * وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى».

قسم به شب در آن هنگام که (جهان را) بپوشاند * و قسم به روز هنگامى که تجلّى کند.

«وَ الْفَجْرِ * وَ لَیَال عَشْر * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ * وَ اللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ».

به سپیدم سوگند * و به شب هاى دهگانه * و به زوج و فرد * و به شب، هنگامى که (به سوى روشنایى روز) حرکت مى کند سوگند (که پروردگارت در کمین ظالمان است)!.

«وَ الطُّورِ * وَ کِتَاب مَسْطُور * فِی رَقّ مَنْشُور * وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ * وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ * وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ».

سوگند به کوه طور * و کتابى که نوشته شده * در صفحه اى گسترده * و سوگند به «بیت المعمور» * و سقف برافراشته * و دریاى مملو و برافروخته * که عذاب پروردگارت واقع مى شود.

 سوگند به غیر خدا حرام است.

ممکن است بگویند سوگند به غیر خدا مخصوص خود خداست اما بر غیر او حرام است.

 آنان مى گویند: سوگند به غیر خدا شرک است. مى گوییم؛ اگر سوگند به غیر خدا واقعاً شرک باشد در این مسأله نباید  بین خدا و مخلوق فرقى باشد. مثلاً اگر ظلم و تعدى زشت و قبیح باشد بین خالق و مخلوق فرق نخواهد بود.

افزون بر این قرآن، کتاب هدایت و راهنماست اگر سوگند به غیر خدا شرک و حرام بود هرگز این همه سوگند به غیر او در قرآن وارد نمى شد. زیرا معنای آن این است که خدا مى تواند براى خود شریکى قرار دهد، اما دیگران را از اتخاذ شریک باز مى دارد.

البته سوگند خدا بر یک رشته امور که جز ذات و اسماء و صفات اوست به یکى از دو جهت دارد؛

1 . گاهى مورد قسم داراى اسرار و رموز عظیمى است و هدف جلب توجه ما به شناخت اسرار این موجودات است تا از طریق شناخت آنها به عظمت حق پى ببریم و یا در زندگى از اسرار آنها بهره بگیریم. تمام سوگندهای وارده در سوره «الشمس» از این مقوله است.

2 . اشاره به قداست و برترى موجودى است که به آن سوگند مى خورد تا ما را با مقام برتر او آشنا سازد. لذا در برخى از آیات به جان پیامبر (ص) سوگند مى خورد چنانکه گذشت؛ «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ» (5) به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده اند).

سوگند به غیر خدا در روایات

پیامبر گرامى در مواردى به غیر خدا سوگند خورده است. مسلم در صحیح خود این روایت را نقل مى کند؛

«جاء رجل الى النبىّ فقال: یا رسول الله أیّ الصدقة أعظم اجراً؟ فقال: امّا ـ وأبیک ـ لَتُنَبِّئَنَّه أن تُصَدّق و أنت صحیح شحیح تخشى الفقر و تامل البقاء»

مردى به حضور پیامبر رسید و گفت: اى پیامبر خدا! کدام صدقه پاداش بزرگى دارد؟ پیامبر (ص) فرمود: سوگند به پدرت من تو را از این موضوع آگاه مى سازم، چیزى را که صحیح و سالم و مورد علاقه هست در راه خدا ببخشى در حالى که تو از فقر مى ترسى و امید به زندگى دارى.پیامبر خدا (ص) در اینجا به پدر سائل، سوگند مى خورد.در حدیثى دیگر در صحیح مسلم آمده است مردى از نجد حضور رسول خدا (ص) رسید و از وظیفه یک مسلمان سؤال کرد. حضرت فرمود: خواندن پنج نماز در شبانه روز.

سائل بار دیگر گفت: چیز دیگرى هست؟ حضرت فرمود: روزه ماه رمضان.وی افزود: چیز دیگرى وجود دارد؟ پیامبر گرامى (ص) فرمود: زکات.

بار دیگر سائل گفت: چیز دیگرى هست؟ حضرت فرمود: نه، مگر اینکه بخواهد افزون بر واجبات امور مستحبى را بیاورد. آن مرد از محضر رسول خدا (ص) مرخص شد و گفت: همین ها را به جا مى آورم، نه بیشتر و نه کمتر. در این موقع رسول گرامى (ص) فرمود: أَفْلَح و أَبیه إِن صدَق‏. سوگند به پدرش رستگار شد، اگر راست بگوید.

و باز فرمود: دخل الجنة و ابیه ان صدق.

سوگند به پدرش، بهشت براى او قطعى شد اگر راست بگوید.

در مسند احمد وارد شده است که پیامبر (ص) در پایان حدیث فرمود: فلعمرى لئن تکلّمَ بمعروف و تنهى عن منکر خیر من ان تسکت. سوگند به جانم! اگر زبان به بیان معروفى بگشایى و از کار بدى جلوگیرى کنى بهتر از آن است که سکوت برگزینى.امیرمؤمنان (ع) در بسیارى از خطبه هاى خود به غیر خدا سوگند یاد مى کند.بنابراین تشکیک در جواز چنین سوگندى جز مغالطه چیز دیگرى نیست.دلایل وهابیان بر تحریم چنین سوگندها

«ان رسولَ الله سمع عمر و هو یقول، و ابى، فقال ان الله ینهاکم ان تحلفوا بآبائکم و من کان حالفا فلیحلف بالله او یسکت».

رسول خدا شنید که عمر بن خطاب به پدرش سوگند یاد مى کند، فرمود: خدا شما را از این که به پدرانتان سوگند یاد کنید بازداشته است کسى که مى خواهد قسم یاد کند به خدا قسم بخورد یا سکوت کند.پاسخ: علت اینکه پیامبر (ص) او را از سوگند به پدرش بازداشت این بود که پدر او بسان اکثریت پدران قریش بت پرست بودند و فرد بت پرست احترامى ندارد تا به او سوگند بخورند. لذا مى فرماید: به پدرانتان سوگند نخورید و نمى فرماید به غیر خدا سوگند یاد نکنید.شاهد این تفسیر دو حدیث یاد شده در زیر است.

الف) «لا تحلفو بآبائکم و لا بالطواغیت» به پدرانتان و بت ها سوگند نخورید.

ب) «لا تحلفوا بآبائکم و لا باُمهاتکم و لا بالانداد» به پدرانتان و مادرانتان و بت ها سوگند نخورید.

از این که در حدیث نخست کلمه «طواغیت» و در حدیث دوم کلمه «انداد» همراه «آباء» وارد شده است گواه بر آن است که پدران نیز با این دو، همگون بودند زیرا بت پرست و بت ها در یک مجرا قرار مى گیرند بنابراین نهى از سوگند به بت و بت پرست دلیل بر تحریم سوگند به کعبه و قرآن و اولیاء الله نمى شود.

«جاء ابنَ عُمر رجلٌ فقال: أحلف بالکعبة؟ قال له: ولکن إحلف برب الکعبه فان عمر کان یحلف بابیک»

پاسخ: این حدیث از دو چیز ترکیب شده است.

الف) گفتار پیامبر (ص) به عمر که به پدرش سوگند یاد نکند.

ب) استنباط فرزند عمر از حدیث یاد شده؛ این که به کعبه نیز نباید سوگند یاد کرد.

آنچه که براى ما حجت است همان گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است که نباید به پدران بت پرست سوگند یاد کرد، امّا عطف کعبه بر پدر، اجتهاد فرزند عمر است که فقط براى او حجت است؛ زیرا اجتهاد وى پایه صحیحى ندارد زیرا نهى از سوگند خوردن به انسان هاى بت پرست دلیل نمى شود که انسان به کعبۀ توحید هم سوگند یاد نکند. استنتاج حکم دومى از حکم نخست کاملاً بى جاست.

رسول گرامى (ص) فرموده است: «من حلف بغیر الله فقد اشرک». هر کس به غیر خدا سوگند یاد کند، شرک ورزیده است.

پاسخ: این حدیث ناظر به سوگندهاى رایج در عصر بت پرستى بود که آنها به بت هاى خود سوگند یاد مى کردند حضرت این نوع  سوگندها را نشانۀ شرک خواند.

شاهد براین مطلب روایت نسائى است که از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مى کند: «من حلف فقال فى حلفه: باللات و العزى فلیقُل: لا اله الا الله

هر کس به لات و عزى سوگند بخورد فوراً پشت سرش بگوید لا اله الا الله.

این روایات حاکى از آن است که هنوز رسوم جاهلیت در قلوب صحابه رسوخ کرده بود که حتى پس از تشرّف به اسلام و پذیرش آئین توحید هنوز ناخودآگاه به رسم جاهلیت از سوگند یاد مى کردند.در پایان یادآور مى شویم در مورد قضاوت و داورى که منکر، در صورت نبودن بیّنۀ مدعى باید سوگند یاد کند، حتماً باید به خدا قسم بخورد نه صفات او و نه سایر مقدسات؛ و مورد سخن، غیر مقام قضاوت و داورى است.

منبع:

صحیح مسلم، 3/94، کتاب الزکات باب افضل الصدقه.

به خاطر این چشم‌ها بالاخره شهید می‌شوی!

چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال. چون این چشم‌ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده‌اند و اشک‌های زیادی ریخته‌اند.

آن شب برای اولین بار دیدم که گوشه چشم‌هایش چروک افتاده، روی پیشانی‌اش هم. همان‌جا زدم زیر گریه. گفتم: «چی به سرت آمده؟ چرا این شکلی شده‌ای؟»
حاجی خندید، گفت: «فعلاً این حرف‌ها را بگذار کنار که من امشب یواشکی آمده‌ام خانه. اگر فلانی بفهمد کله‌ام را می‌کند!» و دستش را مثل چاقو روی گلویش کشید. بعد گفت: «بیا بنشین این‌جا، باهات حرف دارم.»
نشستم؛ گفت: «تو می‌دانی من الان چی دیدم؟»
گفتم: «نه!»
گفت: «من جدایی‌مان را دیدم!»
به شوخی گفتم: «تو داری مثل بچه‌های ‌لوس‌ حرف می‌زنی!»
گفت: «نه، تو تاریخ را نگاه کن! خدا هیچ وقت نخواسته عشاق، آن‌هایی که خیلی دل‌بسته هم هستند، باهم بمانند.»
دل ندادم به حرف‌هاش. ماجرا را به شوخی برگزار کردم. گفتم: «یعنی حالا ما لیلی و مجنونیم؟» حاجی عصبانی شد، گفت: «من هر وقت آمدم یک حرف جدی بزنم، تو شوخی کردی! من امشب می‌خواهم با تو حرف بزنم. در این مدت زندگی مشترک‌مان یا خانه مادرت بوده‌ای، یا خانه پدری من. نمی‌خواهم بعد از من هم این طور سرگردانی بکشی. به برادرم می‌گویم خانه «شهرضا» را آماده کند، موکت کند که تو و بچه‌ها بعد از من پا روی زمین یخ نگذارید.»
من ناراحت شدم، گفتم: «تو به من گفتی دانشگاه را ول کن تا با هم برویم لبنان، حالا…»
حاجی انگار تازه فهمید دارد چقدر حرف رفتن می‌زند، گفت: «نه، این‌طورها هم که نیست، من دارم محکم کاری می‌کنم، همین!»
گفتم: «‌به خاطر این چشم‌ها هم که شده، ‌تو بالاخره یک روز شهید می‌شوی!»
چشم‌هایش درخشید، پرسید: «‌چرا؟»
یک‌دفعه از حرفی که زده بودم، پشیمان شدم. خواستم بگویم «ولش کن! حرف دیگری بزنیم!»، اما نگاهش یک جوری بود که نتوانستم این را بگویم. بعد خواستم بگویم «در همه نمازهایم دعا می‌کنم که تو بمانی و شهید نشوی!» اما باز نشد. چیزی قلنبه شده بود و راه گلویم را گرفته بود. آهی کشیدم و گفتم: «‌چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال. چون این چشم‌ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده‌اند و اشک‌های زیادی ریخته‌اند.»

منبع:

خاطرات همسر شهید حاج محمدابراهیم همت،

با خواندن این دعا اضطراب را از خود دور کنید

 

در بسیاری از آموزه های دینی دعاهایی برای رفع استرس و اضطراب مورد سفارش قرار گرفته که افراد می توانند با خواندن این دعاها تا اندازه زیادی آرام شوند و به آرامش دست پیدا کنند

به طور یقین تمامی ما انسان ها در بسیاری از مواقع زندگی خود دچار اضطراب می شویم از این رو لازم است بدانیم در این لحظه ها چه کاری باید انجام دهیم.

در بسیاری از آموزه های دینی دعاهایی برای رفع استرس و اضطراب مورد سفارش قرار گرفته که افراد می توانند با خواندن این دعاها تا اندازه زیادی آرام شوند و به آرامش دست پیدا کنند.
ذکر و دعای مجرب رفع دلشوره و استرس و اضطراب
در زمانی که به هر دلیل دجار اضطراب یا نگرانی و دلشوره می شوید ، ذکر و دعای مجرب رفع دلشوره و استرس و اضطراب ذیل را چهارده مرتبه قرائت کنید. دلشوره و اضطراب برطرف میشود. در اثنای ذکر توجه قلبی داشته باشد. مجرب است.
(ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّهَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم).
ذکر و دعایی بسیار مجرب برای دفع دلشوره و استرس :
برای رفع استرس و دلشوره ، دست راست را روی سینه اش بگذارد و هفت مرتبه آیه ۲۸۸ شریفه سوره رعد را بخواند . به اذن خداوند تبارک و تعالی احساس آرامشی فوری در شخص ایجاد می شود.
(الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِ الله تَطمَئِنُ القلوب)
با اتجاه به قبله بخواند و در اثنای قرائت توجه قلبی داشته باشد.
دعایی مجرب برای دفع اضطراب و آرامش اعصاب

برای آرامش اعصاب و از بین رفتن اضطراب ، ذکر « ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّهَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم » را چهارده مرتبه به ظرفی از آب پاک بخواند و آب را بنوشد. اضطرابش از بین میرود و اعصابش بطور عجیبی آرام می شود.

 برای آرامش روحی و سعه صدر

برای افزایش صبر و حوصله و ایجاد آرامش روحی هرچه بیشتر ، قبل از خواب سوره مبارکه عنکبوت را قرائت کند. مجرب است.
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!


۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.


۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*»  پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:
«پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.»
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد»  … پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله») پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
(بحارالانوار، ج ۹۰، ۱۸۴ – ۱۸۵)
برای دفع ترس و وحشت :

حلبی می گوید : کسی به امام صادق علیه السلام عرض کرد وقتی تنها می شوم وحشت و اندوه مرا فرا می گیرد و آنگاه که میان مردم هستم چنین احساسی ندارم . حضرت به وی فرمودند : دستت را روی قلبت بگذار و بگو : بسم الله
سپس دستت را بر قلبت کشیده و هفت بار بگو :

أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِی
وی گفت من چنین کردم و خداوند ترس و وحشت را ا ز من زدود و به جای آن انس و آرامش به من داد.

منبع:

بحارالانوار ج 95 ص138

به چه اموری می شود سوگند خورد؟

گاهى مورد قسم داراى اسرار و رموز عظيمى است و هدف جلب توجه ما به شناخت اسرار اين موجودات است تا از طريق شناخت آنها به عظمت حق پى ببريم و يا در زندگى از اسرار آنها بهره بگيريم. تمام سوگندهای وارده در سوره «الشمس» از اين مقوله است.

«وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ * وَ طُورِ سِينِينَ * وَ هَذَا الْبَلَدِ الأَمِينِ».

قسم به انجير و زيتون (يا، قسم به سرزمين شام و بيت المقدس) * و سوگند به، طور سينين * و قسم به اين شهر امن (مكه).

«وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَي * وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى».

قسم به شب در آن هنگام كه (جهان را) بپوشاند * و قسم به روز هنگامى كه تجلّى كند.

«وَ الْفَجْرِ * وَ لَيَال عَشْر * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ * وَ اللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ».

به سپيدم سوگند * و به شب هاى دهگانه * و به زوج و فرد * و به شب، هنگامى كه (به سوى روشنايى روز) حركت مى كند سوگند (كه پروردگارت در كمين ظالمان است)!.

«وَ الطُّورِ * وَ كِتَاب مَسْطُور * فِي رَقّ مَنْشُور * وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ * وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ * وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ».

سوگند به كوه طور * و كتابى كه نوشته شده * در صفحه اى گسترده * و سوگند به «بيت المعمور» * و سقف برافراشته * و درياى مملو و برافروخته * كه عذاب پروردگارت واقع مى شود.

با وجود اين آيات چگونه مى توان گفت؛ سوگند به غير خدا حرام است.

پرسش: ممكن است بگويند سوگند به غير خدا مخصوص خود خداست اما بر غير او حرام است.

پاسخ: آنان مى گويند: سوگند به غير خدا شرك است. مى گوييم؛ اگر سوگند به غير خدا واقعاً شرك باشد در اين مسأله نبايد بين خدا و مخلوق فرقى باشد. مثلاً اگر ظلم و تعدى زشت و قبيح باشد بين خالق و مخلوق فرق نخواهد بود.

افزون بر اين قرآن، كتاب هدايت و راهنماست اگر سوگند به غير خدا شرك و حرام بود هرگز اين همه سوگند به غير او در قرآن وارد نمى شد. زيرا معنای آن اين است كه خدا مى تواند براى خود شريكى قرار دهد، اما ديگران را از اتخاذ شريك باز مى دارد.

البته سوگند خدا بر يك رشته امور كه جز ذات و اسماء و صفات اوست به يكى از دو جهت دارد؛

1 . گاهى مورد قسم داراى اسرار و رموز عظيمى است و هدف جلب توجه ما به شناخت اسرار اين موجودات است تا از طريق شناخت آنها به عظمت حق پى ببريم و يا در زندگى از اسرار آنها بهره بگيريم. تمام سوگندهای وارده در سوره «الشمس» از اين مقوله است.

2 . اشاره به قداست و برترى موجودى است كه به آن سوگند مى خورد تا ما را با مقام برتر او آشنا سازد. لذا در برخى از آيات به جان پيامبر (صل الله علیه واله و سلم ) سوگند مى خورد چنانكه گذشت؛ «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ» به جان تو سوگند، اينها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده اند).

منبع:

(1)- تين، آيات 1-3.

(2)- ليل، آيه 1-2.

(3)- فجر، آيات 1-4.

(4)- طور، آيات 1-6.

(5)- حجر، آيه 72.

 

 

از تو درباره آن پرس و جو خواهد شد.!!!

بکوش در منزل گاهی نمانی که قطعا می دانی که از آن کوچ خواهی کرد و در برابر عدم تلاش برای  آن مورد ندامت و سرزنش قرار نخواهی گرفت، زیرا هر چه را که تو بگذاری و بروی، از دست

تو به تاراج خواهد رفت، ولی از تو درباره آن پرس و جو خواهد شد…

به زودی در پی مر کب های اعمالت سیر خواهی کرد ، و به هر جا که اسباب خویش را پیش فرستاده ای فرود خواهد آمد ، بنابراین من خویشتن  و تو را بیم  و پرهیز می دهم.

که مبادا ره توشه ای که با خود می بری، مایه ندامت سرزنش و تلخی باشد و موجب بیماری تو گردد.

 

منبع: اقبالاعمال/ج2/ص 717

تربیت فرزند از منظر نهج البلاغه

امام علی (علیه السلام)در قسمتی از نامه 31 کتاب شریف نهج البلاغه به فرزند ارشد خود امام حسن (علیه السلام)می فرماید:
اى فرزند ، هنگامى که دیدم به سن پیرى رسیده  ام و سستى و ناتوانیم روى در فزونى دارد ، به نوشتن این اندرز مبادرت ورزیدم و در آن خصلتهایى را آوردم ، پیش از آنکه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگویم یا همانگونه که در جسم،نقصان پدید مى آید ، در اندیشه ام نیز فتور و نقصان پدید آید یا پیش از آنکه تو را اندرز دهم ، هواى نفس بر تو غالب آید و این جهان تو را مفتون خویش گرداند یا تو چون اشترى رمنده شوى که سر به فرمان نمى  آورد و اندرز من در تو کارگر نیفتد . 
امام در ادامه می افزاید: دل جوانان نوخاسته ، چونان زمین ناکشته است که هر تخم در آن افکنند ، بپذیردش و بپروردش . من نیز پیش از آنکه دلت سخت و اندرزناپذیر شود و خردت به دیگر چیزها گراید ، چیزى از ادب به تو مى  آموزم تا با تمام تلاش ، به کارپردازى و بهره خویش از آنچه اهل تجربه خواستار آن بوده اند و به محک خویش آزموده اند ، حاصل کنى و دیگر نیازمند آن نشوى که خود ، آزمون از سرگیرى . 
امام ادامه می دهد:در این رهگذر ، از ادب به تو آن رسد که ما با تحمل رنج به دست آورده ایم و آن حقایق که براى ما تاریک بوده براى تو روشن گردد . 
 
همچنین امام اول شیعیان در مورد تجربه گرفتن خود از گذشتگان می فرماید: فرزندم ، اگر چه من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام ، ولى در کارهاشان نگریسته  ام و در سرگذشتشان اندیشیده  ام و در آثارشان سیر کرده ام ، تا آنجا که گویى خود یکى از آنان شده ام و به پایمردى آنچه از آنان به من رسیده ، چنان است که پندارى از آغاز تا انجام با آنان زیسته ام و دریافته ام که در کارها آنچه صافى و عارى از شایبه است کدام است و آنچه کدر و شایبه  آمیز است ، کدام . چه کارى سودمند است و چه کارى زیان آور . پس براى تو از هر عمل ، پاکیزه تر آن را برگزیدم و جمیل و پسندیده اش را اختیار کردم و آنچه را که مجهول و سبب سرگردانى تو شود ، به یک سو نهادم و چونان پدرى شفیق که در کار فرزند خود مى  نگرد ، در کار تو نگریستم و براى تو از ادب چیزها اندوختم که بیاموزى و به کار بندى .
 
امام در ادامه این بخش به فرزندش می فرماید: تو هنوز در روزهاى آغازین جوانى هستى و در عنفوان آن . هنوز نیتى پاک دارى و نفسى دور از آلودگى . مصمم شدم که نخست کتاب خدا را به تو بیاموزم و از تأویل آن آگاهت سازم و بیش از پیش به آیین اسلامت آشنا گردانم تا احکام حلال و حرام آن را فراگیرى و از این امور به دیگر چیزها نپرداختم . سپس ، ترسیدم که مباد آنچه سبب اختلاف عقاید و آراء مردم شده و کار را بر آنان مشتبه ساخته ، تو را نیز به اشتباه اندازد . در آغاز نمى خواستم تو را به این راه کشانم ، ولى با خود اندیشیدم که اگر در استحکام عقاید تو بکوشم بهتر از این است که تو را تسلیم جریانى سازم که در آن از هلاکت ایمنى نیست . 
 
امام علی (علیه السلام)در ادامه می فرماید:بدان امید بستم که خداوند تو را به رستگارى توفیق دهد و تو را راه راست نماید . پس به کار بستن این وصیتم را به تو سفارش مى  کنم و بدان ، اى فرزند ، که بهترین و محبوبترین چیزى که از این اندرز فرا مى گیرى ، ترس از خداست و اکتفا به آنچه بر تو واجب ساخته و گرفتن شیوه  اى که پیشینیانت ، یعنى نیاکانت و نیکان خاندانت ، بدان کار کرده اند . زیرا آنان همواره در کار خود نظر مى کردند ، همانگونه که تو باید نظر کنى و به حال خود مى اندیشیدند، همان گونه که تو باید بیندیشى تا سرانجام ، به جایى رسیدند که آنچه نیکى بود ، بدان عمل کردند و از انجام آنچه بدان مکلف نبودند ، باز ایستادند. پس اگر نفس تو از به کار بردن شیوه آنان سرباز مى زند و مى خواهد خود حقایق را دریابد ، چنانکه آنان دریافته بودند ، پس بکوش تا هر چه طلب مى کنى از روى فهم و علم باشد ، نه به ورطه شبهات افتادن و به بحث و جدل بیهوده پرداختن . پیش از آنکه در این طریق نظر کنى و قدم در آن نهى از خداى خود یارى بخواه و براى توفیق یافتنت به او روى آور و از هر چه تو را به شبهه مى  کشاند یا به گمراهیت منجر مى  شود ، احتراز کن و چون یقین کردى که دلت صفا یافت و خاشع شد و اندیشه  ات از پراکندگى برست و همه سعى تو منحصر در آن گردید ، آنگاه به آنچه در این وصیت براى تو ، بوضوح ، بیان داشته  ام ، بنگر و اگر نتوانستى به آنچه دوست دارى ، دست یابى و براى تو آسودگى نظر و اندیشه حاصل نیامد ، بدان که مانند شترى هستى که پیش پاى خود را نمى بیند و در تاریکى گام برمى دارد . کسى که به خطا مى  رود و حق و باطل را به هم مى  آمیزد ، طالب دین نیست و بهتر آن است که از رفتن باز ایستد . 
 
اى فرزند ، وصیت مرا نیکو دریاب و بدان که مرگ در دست همان کسى است که زندگى در دست اوست و آنکه مى آفریند ، همان است که مى میراند و آنکه فناکننده است ، همان است که باز مى  گرداند و آنکه مبتلا کننده است همان است که شفا مى  بخشد و دنیا استقرار نیافته مگر بر آن حال که خداوند براى آن مقرر داشته ، از نعمتها و آزمایشها و پاداش روز جزا یا امور دیگرى که خواسته و ما را از آنها آگاهى نیست . اگر درک بعضى از این امور بر تو دشوار آمد ، آن را به حساب نادانى خود گذار ، زیرا تو در آغاز نادان آفریده شده اى ، سپس دانا گردیده  اى و چه بسیارند چیزهایى که تو نمى دانى و اندیشه ات در آن حیران است و بصیرتت بدان راه نمى  جوید ، ولى بعدها مى  بینى و مى شناسى .
 

درخت گردو...

شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و می‌گفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمی‌فهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار داده‌ای

ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بته‌های کوچک! » همین‌طور که داشت با خدا درد دل می‌کرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینی‌اش خون آمد.

او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت

بود، معلوم نبود چه بلایی سرم می‌آمد!»

 

 

منبع:آداب طلاب/ج1

 

 

 

فکر نکن مورد تایید امام زمان (عج) فرار گرفته ای؟!!!

 

امام هادی (علیه السلام) می فرمایند:مؤمن ، نيازمند توفيق از جانب خداوند و اندرز دادن به خويش و پذيرش اندرز از كسى است كه پندش مى‏ دهد .

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در سخنانی اظهار داشته است: امام زین‌العابدین (ع) فرمودند: هر كس عالم و حكیمی نداشته باشد كه او را ارشاد كند هلاك

می‌شود. انسان باید در دو چیز استاد داشته باشد یكی اخلاقیات و دیگر عُرفیات.

 اگر درس بخوانی و استاد اخلاق نداشته باشی، بر فرض آیة‌الله هم بشوی نَفْس تو هم، آیة‌الله می‌شود آن‌وقت بیچاره می‌شود.

  همان‌طور كه به دكتر می‌روی و دستور رژیم غذایی می‌گیری باید پیش استاد بروی و دستور اخلاق بگیری، باید استاد باشد كه نزد او بروی كه باد كبر و غرور تو را

خالی كند،فكر نكنی حالا كه این كتاب‌ها را می‌خوانی به جایی رسیده‌‌ای و حتماً مورد تأیید امام زمان (عج) قرار گرفته‌ای.

 

منبع:تحف العقول/ص 257.با اندکی از سخنان آیت الله مجتهدی(ره)

 

 

 

 

 

آن چه می خواستی در این کیسه است.

دکتر صاوی می گوید:

روزی جوانی را دیدم که گردن بندی از طلا با نقش مولا امیر المومنین علیه السلام بر گردن

داشت. به خاطر عشق زیاد به مولا ،با خود گفتم:ای کاش آن گردن بند از آن من بود

،ولی افسوس که گردن بند طلا برای مرد حرام است.

فردای آن روز که در خدمت مرحوم حضرت علامه _رضوان الله علیه_ بودم،یکی از عالمان ایرانی

وارد شدند و کیسه ای به مرحوم حضرت علامه_رضوان الله علیه_دادند.ایشان آن کیسه را گرفتند و

به من دادند و فرمودند:

آن چه می خواستی در این کیسه است…..

وقتی بیرون آمدم و کیسه را باز کردم،دیدم گردن بندی از مرمر است که نقش مولا علی علیه السلام بر آن حک

شده است ! با شگفتی از خود پرسیدم که چگونه علامه از خواست و اراده درونی من آگاه شدند؟! سپس

فهمیدم که ایشان دارای کشف و کرامت هستند….

 

 

منبع: ناگفتنی هایی از مرحوم حضرت علامه امینی_رضوان الله علیه/بروشور1

ظرف عسلی که از دست امیر المومنین(ع) دریافت شد.

 

وی با اشاره به ارادت بسیار آیت الله گلپایگانی (ره) به اهل بیت (ع) گفت: ایشان شبی در کنار

بارگاه مبارک امیرالمومنین (ع) بیتوته کردند که در میانه شب دیدند ضریح شکافته شد و حضرت

یک لیوان عسل به ایشان دادند.

آیت الله گلپایگانی فرمودند: لطفا یک ظرف برای استادمان (آیت الله عبدالکریم حائری) بدهید که حضرت علی (ع)

فرمودند: قبلا به ایشان داده ایم.

شاید همین حادثه موجب شد آیت الله گلپایگانی بعد از رحلت امام (ره) مرجعیت وسیعی یافتند.

 

منبع:کرامات معنوی/ص 22

انسان برای مستجاب الدعوه شدن چه کند؟؟؟

مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمدتقی انصاری همدانی_رضوان الله علیه_ میفرمودند:

یک وقتی خدمت مرحوم حضرت آیت الله تالهی _رضوان الله علیه_رسیدم برای اینکه به آقا عرض

کنم آیا صلاح است مسئولیت قبول کنم یا نه؟به محض این که نشستم و قبل از اینکه شروع به

صحبت کنم،آقا فرمودند:

مسئولیت سخت است مگر خدا کسی را ذخیره کرده باشد.

باز ایشان می فرمودند:

روزی یک نفر پاسدار را به محضر مرحوم حضرت آیت الله تالهی_رضوان الله علیه_ فرستادم و به او گفتم به آقا بگو

انسان برای اینکه مستحاب الدعوه شود چه باید انجام دهد؟شخص پاسدار هم می گوید تا به خدمت آقا رسیدم

،بلافاصله فرمودند:انسان برای اینکه مستجاب الدعوه شود باید زیاد(یا قریب) (یا مجیب) بگوید.

 

منبع:کرامات معنوی/ ص112

سر درون با سخنان انسان شکل می گیرد.

یکی از شاگردان شیخ می گوید:

یک روز با جناب شیخ و چند نفر دیگر در کوچه امام زاده یحیی_علیه السلام_ در حال عبور

بودیم.

دیدیم که دوچرخه سواری با یک عابر پیاده برخورد کرد.آن  عابر به دوچرخه سوار اهانت کرد و

گفت:خر!

جناب شیخ رحمه الله فرمودند:

باطن خودش تبدیل به خر شد…

 

یکی دیگر از شاگردان شیخ رحمه الله از ایشان نقل می کند که فرمودند:

روزی از جلوی بازار عبور می کردم.دیدم یک گاری اسبی در حال حرکت است.ناگهان عابری از جلوی

گاری گذشت.گاریچی که افسار یابو در دستش بود،با عصبانیت داد زد:یابو!

دیدم گاریچی نیز تبدیل به یابو شد و افسار دو تا شد…

 

منبع:کیمیای محبت/ص 129

 

 

من یقین ندارم که با زبانم گناه نکرده باشم.

مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی_رضوان الله علیه_ فرمودند:

نقل می کنند که مرحوم حضرت آیت الله العظمی نایینی_رضوان الله علیه_ مدتی بود به درد پا مبتلا بودند،به مرحوم حاج شیخ عباس قمی_اعلی الله مقامه الشریف_ صاحب مفاتیح الجنان فرمودند:

مدتی است پای من درد می کند،دعائی بکنید که پایم خوب شود.

مرحوم حاج شیخ عباس قمی_رضوان الله علیه_ فرمودند:

من یقین ندارم که با زبانم گناه نکرده باشم(لذا نمی توان با زبان برای شما دعائی بخوانم) ولی با

دستم به اهل بیت_علیهم السلام_ کمک کرده ام.

لذا دست به پای مرحوم حضرت آیت الله العظمی نایینی_نور الله قبرهما الشریفان_ کشیدند و

خوب شدند….

 

منبع:آداب طلاب/ص491

 

 

 

این چه نوع قرآن خواندن است؟

آن روز سخن در رعایت ادب مع الله بود،حضرت استاد(علامه حسن زاده آملی حفظه الله) فرمودند:

یکی از شاگردان آن مرحوم نقل کرد:

من شب در خانه به متکا تکیه داده بودم و قرآن می خواندم،فردا که به درس حضرت استادم آیت

الله قاضی_قدس سره الشریف حاضر شدم،بدون سوال از من فرمودند:

این چه نوع قرآن خواندن است؟!

مدتی از این ماجرا گذشت،شبی دیگر که می خواستم در خانه پایم را دراز کنم،کتابها را بالای طاقچه

گذاشتم تا رعایت ادب شود،صبح که به درس آمدم،حضرت استاد فرمودند:

حالا کتاب ها را بالا گذاشتی،بی ادبی نیست؟!

 

منبع:صراط سلوک/ص78 و79

خداحافظی قبل از مرگ...

یکی از کسبه بازار شهرستان ساری استان مازندران می گوید:

ایشان شبی که به خاطر ناراحتی کلیه می خواستند تشریف ببرند،ایستادند جلوی مغازه و فرمودند:

حسین جان من دارم می روم.

من بغلشان کردم .به ایشان خیلی علاقه داشتم.

وقتی داشتند می رفتند فرمودند:

نگران نباش شاید من دیگر برنگشتم…

 

منبع:یادنامه صالحین/بخش 1

ظهور نزدیک است...

 

امام زمان (عج) فرمودند: پیرتر از شما هم آن را درک میکند!


آیت الله ناصری از علمای بزرگ اصفهان از مرحوم آیت الله العظمی بهجت قدس سره نقل می‏کند:

شخصی که تشرفاتی خدمت حضرت حجت داشت نزد آیت الله بهجت رسید، ایشان پرسید در

آخرین تشرف خود از زمان فرج حضرت(عج) سوال نکردی؟

آن شخص می گوید: چرا و حضرت فرمود ظهور نزدیک است.

به حضرت عرض کردم آیا من هم هنگام ظهور را درک می کنم؟ که حضرت فرمود پیرتر از شما هم آن را درک

می کند.

(گفتنی است که آیت الله ناصری می فرمایند که آن شخص شصت و دو سال سن داشته!)

 

 

منبع:بشارت ظهور/ص 25

گناه نکنیم.... که چی بشه؟؟؟

در روایتى از حضرت سیّدالشّهداء (ع) نقل شده است که در آخرت، خداوند متعال به برخى از انسان‏ها دو بال عنایت

می فرماید.

آنان با این دو بال به بهشت پرواز مى ‏کنند و در جایگاهى که براى خود از پیش آماده کرده ‏اند، به

صورتى که شایسته آنان است، متنعّم مى ‏شوند. در این حال ملائکه از آنان از مواقف گوناگون میزان و صراط و…

سؤال می کنند و آنان پاسخ مى ‏دهند که ما از هیچ‏کدام از این مواقف عبور نکردیم، بلکه با آن دو بال حرکت

کردیم وبه بهشت رسیدیم.

بعد ملائکه مى ‏پرسند: در دنیا چه کردید که به ‏چنین مقامى دست یافتید؟ مى ‏گویند: ما دو چیز براى

خداوندآوردیم و وقتى پروردگار متعال از ما پرسید که چه چیز آوردید، توانستیم پاسخ او را

بدهیم.

اوّل: «گناه» در زندگى

مانبود؛ چه در خلوت و چه در جلوت، نه گناه علنى داشتیم و نه گناه مخفیانه؛ به عبارت دیگر همه

جا را محضر خداوند مى ‏دانستیم و ادب حضور را در مقابل ذات بارى‏ تعالى مراعات مى کردیم.

دوّم: «مقام تسلیم و رضا» پیدا

کرده بودیم.

اگر از نعمت‏هاى دنیا برخوردار بودیم، آن‏را از الطاف جلیّه و آشکار خداوند مى دانستیم و بر آن شاکر بودیم. و اگر

بدون قصور و تقصیر، گرفتار مصایب و مشکلات دنیوى مى ‏شدیم، آن را از الطاف خفیّه خداوند مى ‏شمردیم و

علاوه بر آن‏که تسلیم خواست خداوند بودیم، از گرفتارى خود رضایت داشتیم. ملائکه به آنان مى ‏گویند که حقّ شما

هم همین است که مواقف گوناگون را طى نکرده وارد بهشت شوید.

 

منبع:بحارالانوار/ج100/ص25

امنیت دل...

رسیدن به امنیّت دل، راهى جز رعایت تقوا و پرهیز از گناه ندارد.

تلاش و کوشش و به کارگیرى عقل و درایت، در این مسیر، شایسته است و لازم، امّا آنچه مهم‏تر ازهمه

تدبیرهاى انسانى است، عنایت خداوند تبارک و تعالى است.

کسى که صرفاً متّکى به عقل و درایت خود باشد و لطف و عنایت پروردگار را ندیده بگیرد، ناگهان متوجّه مى ‏

شود که تدبیر او نتیجه عکس داده و اشتباهات بزرگى مرتکب شده که تصوّر آن را نمی ‏کرده است.

لطف خداوند باید شامل حال انسان بشود و در بن ‏بست‏ها او را نجات دهد.

دست عنایت پروردگار در هنگام هجوم دشمنان جنّى یا انسى، به فریاد انسان می رسد و آنان را

عقب مى ‏راند.

 

 

منبع:کتاب آیت الله مظاهری/ ج 1

عفت و حجاب در قرآن

 


بدحجابى و بى ‏حجابى گناه اجتماعى بزرگى است که باید نسبت به خطرات آن توجّه جدّى شود.

چادر، یک حجاب مذهبى و ملّى است و زن مسلمان نباید این حجاب را از دست بدهد که خسارات

فراوانى دارد.

مهم‏تر این‏که قرآن کریم از زنان مؤمن و عفیف، انتظار دارد که چادر داشته باشند و آن را نشانه

شخصیت زن میداند:

اى پیامبر، زنان و دختران خویش و زنان مؤمنان را بگو: چادرهاى خود را بر خویشتن فروتر

گیرند.

این نزدیک‏تر است به آن که شناخته شوند و آزارشان ندهند و خدا آمرزنده مهربان است.

 

مردان مؤمن و غیرتمند نیز نسبت به پوشش خود و حفظ حجاب و شئونات اخلاقىِ زن و فرزندان خویش،

وظیفه دارند، و باید اعضاى خانواده را از رفت و آمد با نامحرم و مبادرت به امورى که به فساد و یا بی عفّتى

آنان منجرمی ‏گردد، با ملاطفت و همراه با بیان استدلال، منع نمایند.

 

منبع:کتاب مشق اخلاق/ج1

یک لحظه از یاد خدا غافل نباش...

یکی از عوامل دیگر در سلب ایمان می توان به حب دنیا اشاره کرد.

زیرا اصل همه خطورات قلبی که انسان را از یاد خداباز می‌ دارد، و به خود مشغول می‌سازد، محبت به دنیا و

اشتغال به آن است.

خداوند می فرماید: ای اهل ایمان مبادا هرگز، مال و فرزندانتان شما را از یاد خداغافل سازد و البته

کسانی که به امور دنیا از یاد خداغافل شوند، آن‌ها به حقیقت زیانکاران عالمند

یکی دیگر از عوامل سلب توفیق طبق روایات، اشتغال به لغویات است.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: هرکس به امور بیهوده بپردازد، امور سودمند را از دست می دهد.

عامل دیگر سلب توفیق، غفلت و شرکت در مجالس گناه یا... می باشد.

چنانکه امام سجاد(علیه السلام) در دعاى ابوحمزه، به هنگام مناجات با خدا، عرض مى‏ کند: (شاید مرا

علاقه ‏مندبه مجالس غافلین دیدى و مرا در میان آنها رها ساختى).

برخی از دیگر عوامل سلب توفیق هم عبارتند از: تنبلی و کسالت، همنشین بد، حرام خواری، کفران

نعمت،غفلت و..

 

منبع:میزان الحکمه/ج 4/ص18287

بی انصاف! چرا به ما آتش دادی؟

آلوده شدن به مال حرام و حقّ ‏النّاس رنج ‏آور است.

مواظب باشید و بدانید اگر در خانه شما از درى حرام آمد، از در دیگر رحمت خدا خارج مى ‏شود، برکت مى

رود، الفت مى ‏رود؛ و بالأخره همان بچّه ‏اى که براى او دل مى ‏سوزاندید، در روز قیامت به شما نفرین مى ‏

کند و شما را جهنّمى مى ‏نماید.

در روز قیامت همین زن و بچّه در مقابل این شخص به دادخواهى برمی‏خیزند

و مى ‏گویند: بى ‏انصاف! براى چه به ماآتش دادى؟ چرا خمس اموال خود را ندادى؟ چرا مال حرام براى ما تهیه

کردى؟

 

منبع:مشق اخلاق/ج1

 

گفته بودم چو بیایی...غم دل با تو بگویم

  آقا شرمنــده ایم
 از بس که گنهکاریـم
از آنجا که دعــا نمی کنیم بیایی
از اینکه در مظلومیت شریک نیستیم
و خیلی چیزهای دیگر ….
ای مولای من تو مارا دعــا کن
ما چیزی در دست نداریم
اما آقـــا_جان_ما_کوفی نیستیم
بیـــا ……….
جهان در انتظـــار توست ای مهدی (عـــج)

بی سر وپا به سر شود

بی دل و جان به سر شود

بی تو به سر نمیشود

بی همگان به سر شود

بی من و ما به سر شود

بی تو به سر نمیشود

داغ تو دارد این دلم

جای دگر نمیشود

درد مرا دوا تویی

رنج مرا شفا تویی

تشنه ام و سقا تویی

بی تو به سر نمیشود

در دل و جان من تویی

جان و جهان من تویی

بی تو به سر نمیشود

 

منبع:دلنوشته از امام زمان (عج) با اندکی از سخنان شهید آوینی

سالها دنبال رفیق گشتم تا اینکه در دعای جوشن کبیر یافتمش...و یا رفیق من لا رفیق له

انسان عاجز است از شناخت ذات خدا در آنجایی که میفرماید سپاس خداوندی را که حساب گران از

شمارش نعمتهای او ناتوان و تلاش گران به او نخواهند رسیدپروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود

ندارد و تعریف کامل نمی توان یافت و برای خدا وقت معین و سرآمدی مشخص نمی توان تعیین کرد مخلوقات

را با قدرت خودآفرید و بارحمت خود باد را به حرکت در آورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به

آرامش تبدیل کرد.

راهی که می شود به صفت خداوند آگاهی پیدا کرد دعای جوشن کبیر می باشد که خوانندگان را به

خواندن آندعای شریف رهنمود می کنم و اما شیطان از جنس جن است و از آتش خلق شده است قبل از

این که از بهشت رانده شود.

خدا را بسیار عبادت میکرد به همین دلیل عزازییل نام گرفت البته از امام رضا روایتی است که

فرمود نام اصلی اوحارث بوده و بعد از رانده شدن از رحمت الهی به ابلیس یعنی (دور) نامیده

شد.

شیطان شش هزار سال عبادت کرد و از مقربین گردید.آنچه منجر به مناظره بین خدا و شیطان گردید جریان خلقت آدم بود که خداوند بزرگ خاکی از قسمت های گوناگون زمین از قسمت های سخت و نرم شور و شیرین گرد آورد آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت چسبناک گردید که از آن اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید آنرا خشکانید تا محکم گردد.

 

منبع:نهج البلاغه/خطبه 1

تقوا، محبت امیرالمومنین(علیه السلام ) است...

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: تقوا، محبت امیرالمومنین(علیه السلام) است. ثقُلَت موازینُهُ. چنین کسی محل عبادتش، محل زیبایی‌اش، محل سرمایه‌اش، سنگین شد. آن کس که آخرتش سنگین‌تر شد، در عیشه راضیه است. فی عیشه راضیه. هم عیش است و هم راضی و مرضی است.

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اگر کمی زحمت بکشیم که با امامانمان(علیه السلام)، می‌ارزد چه برسد با مردم دنیا. آیا نمی‌ارزد که آدمی صد مرتبه جان بدهد، در عوض یک دقیقه آنجا بنشیند؟ صد مرتبه شهید شود هزار مرتبه شهید شود  آن هم برای نشستن در کنار صاحب امر. اولی الامر.

امیرالمومنین(علیه السلام) اولی الامر بود. امر خدا بود که آمد. لذا کاملاً سنگِ تمام در ترازو گذاشت. هم زمین را، هم آسمان را، هم انبیای سلف را، همه را سنگ تمام گذاشت. خدا تمام وعده‌هایی که تا آن وقت به خلقتش داده بود، با علی(علیه السلام) آشکار کرد. فرمود نترسید، مأیوس نباشید؛ امر خدا یک مرتبه آمد. امر خدا همین علی(علیه السلام) است. جز پیامبران صاحب کتاب، دیگران او را نشناختند. اما نور او با آنها کار می کرد. درون آنها بود. قوّت قلبی بود که با آن کار می کردند و خدا را عبادت می‌کردند. یعنی دارای چراغ می‌شدند، اما نمی‌دانستند که چراغ کیست و چیست. فقط پیامبران صاحب کتاب، صاحب قرآن و تورات و انجیل و زبور، علی(علیه السلام) را شناختند. او را در سرّ خود شناختند. پیامبر ما(ص) او را هم در سرّ دید و هم در ظاهر. علی(علیه السلام) از خانه خدا در مکه بیرون آمد و پیامبر، او را بغل گرفت.

علی(علیه السلام) خود نیز فرمود کسی مرا و حقیقت مطلب را درباره من نمی‌تواند بشناسد، الا نبی مرسل یا ملک مقرّب یعنی چهار ملک مقرّب که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل هستند و مومنی که قلبش ممتحن باشد. امتحان داده باشد. یعنی شیعیان و دوستانی که آماده باشند تا اگر ابتلا و مصیبتی به دنیای آنها خورد به آخرتشان نخورد. مزاجشان این طور باشد. آنها می‌گویند خدایا و لاتَجعَل مُصیبتنا فی دیننا خدایا مصیبت ما را در دینمان قرار نده. وَ لاتَجعَلِ الدُّنیا اکبَرَ همِّنا. دنیا را بزرگتر هم من قرار نده. حالا که دنیا کوچک است حداقل آن را یک درجه پایین‌تر از آخرت قرار دهم. پنجاه و یک درصد آخرت، چهل و نه درصد دنیا. آیا این کم است؟ آخرت پنجاه و یکی، دنیا چهل و نه تا. صد را نصف کن، همین که دنیا یک خورده کمتر باشد بس است و کفه دنیا بالا می‌رود.

وَ لاتَجعلِ الدُّنیا اکبر همِنا. مبادا بیشتر هم ما پنجاه و یکی از آن دنیا باشد و چهل و نه تایش خدا و ائمه(علیه السلام). اگر چنین نباشد چنین کسی زحمتش خیلی کم است. اگر همه روی زمین هم جمع شوند که او را این طرف بشکند، همه را با خود بالا می‌برد. آنی، که سرت با خدای خودت ربط پیدا می‌کند و یک خورده می‌چربد، از آسمان و زمین بزرگتر است. خیلی سنگین‌تر است. بیخود نیست که کفه دیگر را بالا می‌برد و این پایین می‌آید. تازه گریه را هم راه می‌اندازد که من چرا احمق بودم و دیر خبر شدم. آیا آیه فامّا مَن ثَقُلَت موازینُهُ را خوانده‌ای؟ فَهُوَ فی عیشَه راضیَه. عیش نیست، «عیشه» است، که خیلی بزرگتر است. متعلق به تقواست؛ همان تقوایی که اگر کسی نداشته باشد عیشش را تنگ می‌گیرند. تقوا، محبت امیرالمومنین(علیه السلام) است. ثقُلَت موازینُهُ. چنین کسی محل عبادتش، محل زیبایی‌اش، محل سرمایه‌اش، سنگین شد. آن کس که آخرتش سنگین‌تر شد، در عیشه راضیه است. فی عیشه راضیه. هم عیش است و هم راضی و مرضی است. هم خودش رضاست و هم خدا. دیگر رفت که رفت. پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند. گویی دیگر دوستی ندارد. همه را جمع کرد و رفت. یعنی قشنگی‌های رفاقت را برد و هرچه در رفقا بود آنها را چاپید و رفت.

منبع:

کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 15

مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی

گرسنگی کشیدن موجب صحت است.

آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:

«یکی از مصری ها نوشته است: یَجِبُ أنْ یَتَجَنّبَ المریضُ الدواءَ، کَما یَتَجَنّبُ مِن السّمّ

… در روایات ما آمده است: تا گرسنه نشدید نخورید، و پیش از آن که سیر شوید از غذا دست

بردارید.

شیخ الرئیس هم کلمه ای دارد که خیلی عجیب است. می گوید:

[در هر روز، یک وعده غذا بخور و پیش از این که غذای اولی هضم شود، از خوردن غذا بپرهیز.]

یعنی: گرسنگی کشیدن بیشتر موجب صحّت است تا پرخوری و سیری.

…گویا معروف است که اگر کسی چهل ساله بشود و دوای صحّت خود را نیابد، [خیری در او

نیست].

نقل شده است: وقتی مار چشمش نابینا می شود، از محلّی که زندگی می کرد به محلّی دیگر

میرود و بینا می شود.

انسان اگر داء و دوای خود را تشخیص دهد، هیچ ضرری به او نمی رسد، و لا اقلّ من الاحتیاط

 

منبع:در محضرآیت الله بهجت/ج 3/ص 235

اموات چگونه صدای زندگان را می شوند؟


درکتاب الروح آمده است که پیامبر اسلام ( ص ) فرمود هر مسلمانی بر قبر برادر مؤمنش عبور کند ، در حالی که او را در دنیا می شناخته و از او سؤال کند ، خداوند روحش را برمی انگیزد تا جواب او را بدهد .

یکی از شبهات وهابیون این است که مردگان چیزی نمی شنوند و با همین نظریه اکثر مسلمانان و مخصوصا شیعیان را کافر می دانند وبا همین نظریه طلب حاجت از اولیاء ومتوسل شدن به آنها را شرک می دانند دراینکه آیا اموات چیزی می شنوندیا نه دو نظریه وجود دارد تمام شیعه واکثریت اهل سنت قائل به سماع الموتی هستند وعده ای از اهل سنت از جمله وهابیون مخالفند.

ترکیب انسان از روح و جسم
متکلمان انسان را مرکب از دو حقیقت می دانند : روح و جسم و بر آن دلایلی اقامه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1 ـ هرانسانی افعال خود را به حقیقتی به اسم «من »نسبت می دهد ومی گوید :من انجام دادم ،من زدم و . . . ، این من کیست ؟ آیا غیر از نفس است که از آن به روح تعبیر می شود ؟ . هم چنین هر انسانی اعضا و جوارح مادی خود را به حقیقتی به نام « من » نسبت می دهد و می گوید : قلب من ، شکم من ، قدم من و . . . این من کیست ؟ آیا غیر از روح و نفس است ؟
2 ـ هر یک از انسان ها این حسّ را دارد که شخصیتش در دوام روزگار ثابت بوده و در آن تغییر و تحوّل وجود ندارد ، با وجود تغییراتی که در جسم و بدن اوست ، آیا آن شخصیت همان روح و نفس او نیست ؟
3 ـ گاهی انسان با غفلت از هر چیز حتّی بدن و اعضایش از یک چیز که همان خودیت اوست غافل نیست ، آیا این همان نفس و روح او نیست ؟ فخررازی می گوید : « گاهی من عالم و آگاه به خودم هستم ، در حالی که ازهمه اجزایم غافلم و این خودیت همان نفس و روح است
قرآن نیز به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید :یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَادْخُلی جَنَّتی )ای نفس قدسی مطمئن به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنودی و او راضی از توست ، باز آی و در صف بندگان خاص من در آی
هم چنین می فرماید: فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنْتُمْ حینَئِذ تَنْظُرُونَ
پس چگونه خواهد بود هنگامی که جانشان به گلو رسد . و شما وقت مرگ بر بالین آن مرده حاضرید و می نگرید

که بین حیات برزخی و انسان در عالم برزخ با حیات مادی و انسان های زنده ارتباط برقرار است ، به این معنا : هنگامی که در عالم مادی انسان ها آنها را صدا می زنند می شنوند و هنگامی که از آنان سؤال و درخواست می کنند به اذن خداوند متعال جواب می دهند .


1 ـ خداوند متعال در خصوص قوم صالح می فرماید :أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ فَتَوَلّی عَنْهُمْ وَقالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلکِنْ لا تُحِبُّونَ النّاصِحینَ « پس زلزله ای بر آنان آغاز گردید تا آن که همه در خانه هایشان از پای در آمدند . چون علائم عذاب رسید صالح از ایمان قوم ناامید شد و از آنان روی گردانید و گفت : ای قوم من از خدای خود ابلاغ رسالت کردم و شما را اندرز دادم ولکن شما ناصحان را دوست نمی دارید
2 ـ درباره قوم شعیب نیز شبیه این گفت و گو آمده است
3 ـ درسوره زخرف آمده است:(وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ ءالِهَةً یُعْبَدُونَ )از رسولانی که پیش از تو فرستادیم باز پرس که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدای دیگری را هم معبود مردم قرار دادیم ؟
4 ـ هم چنین در آیاتی سلام بر انبیای گذشته کرده و می فرماید : { سَلامٌ عَلی نُوح فِی الْعالَمینَ } ، { سَلامٌ عَلی إِبْراهیمَ } ، { سَلامٌ عَلی مُوسی وَهارُونَ } ، { سَلامٌ عَلی إِلْ یاسینَ } و { سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلینَ } ، از این آیات استفاده می شود : بین این عالم مادی و عالم برزخ ارتباط برقرار است ، بدین شکل که گفته ها ، سؤال ها ، و درودها را می شنوند ، و جواب نیز می دهند .
5 ـ خداوند متعال می فرماید : { اللّهُ یَتَوَفَّی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَالَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ اْلأُخْری إِلی أَجَل مُسَمًّی إِنَّ فی ذلِکَ لآیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ
(خداست که وقت مرگ ارواح خلق را می گیرد و آن را که هنوز وقت مرگش فرا نرسیده در حال خواب روحش را قبض می کند سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه می دارد و آن را که حکم به مرگ نکرده به بدنش می فرستد تا وقت معین ، و این کار نیز از ادله قدرت الهی برای اندیشمندان است )
6 ـ هم چنین می فرماید : { وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ . . .
(مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی داده می شوند)
از آیات دیگر استفاده می شود که این حیات برزخی اختصاصی به شهدا ندارد ، بلکه شامل تمام صالحان و کسانی که مطیع دستورات خداوند هستند نیز می شود ، خداوند متعال می فرماید : وَمَنْ یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفیقًا
« آنان که خدا و رسول را اطاعت کنند ، البته با کسانی که خدا به آنان لطف و عنایت کامل فرموده ؛ یعنی با پیامبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان رفیقان نیکویی هستند » .اگر شهدا نزد خدا زنده اند و روزی می خورند پس هر کس مطیع خدا و رسول است ـ که به دلیل آن که رسول نیز تابع دستورات رسالت خویش است ، شامل خود حضرت نیز می شود ـ او نیز با شهداست ، اگر شهدا نزد خدا زنده اند ، پس اینان نیز زنده اند و حیات برزخی دارند .

متقی هندی به سند خود از پیامبر ( ص ) نقل می کند که فرمود : « هر کس وصیت نکند ، به او اذن صحبت با مردگان داده نمی شودگفته شد:ای رسول خدا ! مردگان سخن می گویند ؟ فرمود : آری ، به زیارت می آیند .
  درکتاب الروح آمده است که پیامبر اسلام ( ص ) فرمود هر مسلمانی بر قبر برادر مؤمنش عبور کند ، در حالی که او را در دنیا می شناخته و از او سؤال کند ، خداوند روحش را برمی انگیزد تا جواب او را بدهد . » همچنین از پیامبر (ص) به اثبات رسیده است که مردگان صدای کفش تشییع کنندگان را می شنوند

ابن قیّم جوزیه در کتاب الروح می گوید : « سلف بر این مطلب اجماع کرده و به تواتر رسیده است که شخص مرده ، کسانی را که به زیارتش می آیند می شناسد و از آمدنشان مسرور می شود »

ابن ابی الدنیا در کتاب القبور از عایشه نقل می کند که رسول خدا ( ص ) فرمود : « هر کس به زیارت قبر برادر مؤمنش رود و نزد قبرش بنشیند ، مرده با او انس می گیرد ، و جواب سلامش را می دهد تا هنگامی که برخیزد و برود »

منبع:

.مفاتیح الغیب ، ج 4 ، ص 149

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید...

معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید

رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند

که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید

به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد

گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است

چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

نخست موعظه پیر صحبت این حرف است

که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق

بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

وگر طلب کند انعامی از شما حافظ

حوالتش به لب یار دلنواز کنید

 

منبع:غزلیات حافظ/گنجور

راههای آمادگی برای ظهور امام عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف)

بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند.

ظهور حضرت صاحب الزمان، نیازمند آماده شدن شرایط توسط امت اسلامی است. در ادامه مقدمات و شرایط و آمادگی برای ظهور در بیانات برخی از علما آمده است؛

حضرت آیت الله خامنه ای

سربازیِ منجی بزرگی که می‌خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین المللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشن‌بینی دارد… بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند… کسی که در انتظار آن مُصلحِ بزرگ است، باید در خود زمینه‌های صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقّق صلاح بایستد…وقتی چنین زمینه‌هایی ان‌شاءالله گسترش پیدا کند، زمینه ظهور حضرت بقیةالله ارواحنافداه نیز پدید می‌آید و مسأله مهدویت - این آرزوی دیرین بشر و مسلمین - تحقّق می‌یابدشما مردم عزیز - بخصوص شما جوانان - هرچه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیتها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید، این آینده را نزدیکتر خواهید کرد. اینها دست خود ماست. اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد؛ همچنان که شهدای ما با فدا کردن جانِ خودشان آن روز را نزدیک کردند. نسلی که برای انقلاب آن فداکاریها را کردند، با فداکاریهای خودشان آن آینده را نزدیکتر کردند. هرچه ما کار خیر و اصلاح درونی و تلاش برای اصلاح جامعه انجام دهیم، آن عاقبت را دائماً نزدیکتر می‌کنیم.

آیت الله بهجت(ره)

از جمله ـ راه های آمادگی  اینکه توبه کند همین توبه باعث می شود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است که واقعا بی سابقه است وبلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت می آید از سر شیعه رفع ودفع گردد.

آیت الله بها الدینی(ره)

نماز کثافات معنوی را از بین می برد. نماز سازنده است، اگر نماز قبول شود، انسان را از صفات حیوانی تطهیر و پاکش کرده است. اگر انسان به وسیله نماز تطهیر شد، همه چیز عوض می  شود. اگرنمازمقبول واقع نشد،معلوماست که تطهیرش نکرده است و چیزهای دیگر هم قبول نمی شود. اگرنمازمقبول شد،انسان ازبسیاریاز معاصی، فاصله می گیرد.کسی که چهل روز با اخلاص صبح کند ینابیع(چشمه ها) حکمت بر قلبش ریزش می کند و از آنجا به زبانش …تا آنجا که می توانیر اخلاص پیدا کنید بقیه آن را از خدا بخواهید ، به ائمه متوسل شوید

آیت الله انصاری همدانی(ره)

حاج احمد انصاری، فرزند آیت الله انصاری می گوید: ایشان وقتی اسم حضرت ولی عصر(علیه السلام ) برده می شد یک مرتبه تغییر رنگ می داد، قیافه اش عوض می شد، می فرمودند:ظهور نزدیک است ولی اگر دعا کنید نزدیک تر می شود، چون دعا خیلی مؤثر است. هر چه می توانید برای ظهور حضرت دعا کنید.ضمن این که زیارت عاشورا را زیاد تأکید می کردند که دوستان بخوانند به صورت مستمر، می فرمودند زیارت آل یس هم حتماً بخوانید و توسل پیدا کنید به حضرت و از ایشانبخواهیدمشکلات دنیا و آخرت و سیر وسلوک شما را بر طرف کند، چون الان اختیارات با حضرت است.

آیت الله جوادی آملی

آنان که دل به انتظار راستین سپرده و قلبی مملو از امید به ظهور امامشان دارند و می‌دانند که دیر یا زود صالحان، حاکمان زمین خواهند بود و حق به صاحبانش باز می‌گردد و با محو ستم و بیداد امر جامعه اصلاح و سامان می‌پذیرد، برای رسیدن به چنین جامعه‌ای خویشتن را اصلاح خواهند کرد و در اصلاح جامعه خود نیز می‌کوشند، تا زمینه ایجاد و تشکیل آن دولت کریمه را فراهم آورند.بر همین اساس، آن‌که منتظر راستین مصلح جهانی است، هم صالح است و هم مصلح. چنین کسی با اقتدا به دعای مولای خویش از خدای سبحان چنین می‌خواهد: اللّهمّ! إنّا نرغب إلیک فی دولة کریمة، تعزّ بها الإسلام و أهله و تذلّ به النفاق و أهله و تجعلنا فیها من الدعاة إلی طاعتک و القادة إلی سبیلک.

منبع:

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم ۲۵/۰۹/۱۳۷۶

 

نگاه به نامحرم

 

 

شیخ رجبعلی خیاط:

چشمت به نامحرم که افتاد، اگر خوشت نیامد که مریضی!

اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :

یا خیر حبیب و محبوب یعنی خدایا من تو را می خواهم،

اینها چیه؟ اینها دوست داشتنی نیستند هر چه نپاید، دلبستگی نشاید.

 

منبع:موعظه خوبان/ج 1

ماه دوازدهم آمد...ولی...ماه دوازدهم نیامد.

مــاه دوازدهم آمــد…

ولی

مــاه دوازدهم نیامد…


“اللهم عجل لولیک الفرج”

 

فقط دلیل جدایی ز تو گناه من است

ثمر از این همه غفلت دل سیاه من است

همیشه ذكر تو را من به روی لب دارم

كه نام تو گل زهرا دلیل راه من است

ببین كه روز سپیدم ز هجر تو شام است

بیا و نور فكن كه چهره تو ماه من است

جدایی از تو بلایی عظیم و جانكاه است

گواه قلب حزین سردی نگاه من است

بگو به آن دو ملك در سیاهی قبرم

كه این غلام قدیمی بارگاه من است

 

 

منبع:دلنوشته درباره امام زمان

سه چیز که انسان ها طاقت انجام آن را ندارند.

آیت الله بهجت ذکر و یاد خدا را کلید رسیدن به مقامات معنوی می دانستند و بارها به بیان

های مختلف، بر نقش توجه به خداوند متعال و تداوم ذکر در رسیدن به معرفت شهودی تاکید می نمودند.

حجت الاسلام ری شهری نقل میکندکه آیت الله بهجت (ره) یک بار به آیه « أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ

عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهیدٌ أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍمُحیط» اشاره کردند و فرمودند: توجه به خداوند متعال،

کلیدوصول به مقامات معنوی و شهود حق تعالی است.

 

یک بار هم فرمودند: غایت چیزی که از بشر می خواهند « دایم الذکر بودن » است؛ همان چیزی که در روایت آمده

که سه چیز است که طاقت انجام آن را ندارند.

یکی از آن ها « ذکر الله علی کل حال » است و آن هم؛ ذکر الله فی کل

موطن اذا هممت علی طاعته او معصیته ... دوام ذکر انسان را به مرتبه یقین می رساند. آیا ممکن است

کسی دائمالذکر باشد و موقن نباشد؟

یک بار هم فرمودند: عاقبت ذکر، عجائب و غرائب است. انا جلیس من ذکرنی.

 

آری !

تداوم یاد خدا، برکات مهم و ارزشمند و فراوانی برای انسان دارد؛ اما بی تردید مهم ترین برکت یاد خدا،

دستیابی به معرفت شهودی حضرت حق است.

 

 

منبع:پرده نشین/ص 13

این جمعه هم گذشت...تو آقا نیامدی؟

 

دل بیقرار نیست


“ادا در می آوریم”


چشم انتظار نیست


“ادا در می آوریم”

 

بر لب دعای ندبه…

و دل غرق شهوت است

این انتظار نیست

“ادا در می آوریم”

آقا محب واقعی ات در میان ما

یک از هزار نیست

“ادا در می آوریم”

 

مولای من!

ای ناگهان تراز همه ی اتفاق ها

پایان خوبِ قصه ی تلخِ فراق ها

ای وارثِ شکوه اساطیر،جلوه کن

تاگم شود ابهت این ادعاها…

 

 

   ” اللهم عجل لولیک الفرج ، وجعلنا من خیر أعوانه و أنصاره “
‏ ” اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم “

 

 

منبع:دلنوشته درباره امام عصر(عج)

فضیلت و آثار دعا از دیدگاه قرآن

خداوند (جلّ جلاله) در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً»
بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد؛ شما(آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و(این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!».


خداوند در این آیه بیان می کند که اگر دعا نبود هیچ جایگاه و اهمیتی برای مردم قرار نمی داد. بنابراین از این کلام فهمیده می شود که جایگاه و منزلت انسان در نزد خداوند به اندازۀ دعا کردن اوست.
برخی گفته اند که در این آیه منظور از دعا «عبادت و پرستش خداوند» است. ولی این درست نیست، بلکه آنچه که از امامان معصوم (علیها السلام) دربارۀ این آیه نقل شده است، نشان می دهد که منظور از دعا در این آیه همان دعایی است که در عرف شرع فهمیده می شود.
مضمون این آیه نشان دهندۀ آن است که اهتمام خداوند به انسان از سوی دعا سرچشمه می گیرد، یعنی همان حاجت خواستن، که اهتمام خداوند شامل دادن نعمت  سلامتی و…. است.

خداوند جل جلاله می فرماید: «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»
چرا هنگامى که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دل هاى آنها قساوت پیدا کرد.
خداوند (جلّ جلاله) در این آیه سه هشدار می دهد که اگر کافران تضرع و زاری می نمودند، خداوند سختی و ناگواری و ختم و عذاب و ناراحتی های آنان را برطرف می نمود.
البته منظور از ناراحتی ها انواع ناراحتی های جسمی و روحی و عذاب را شامل می شود.
لذا خداوند (جلّ جلاله) در آیۀ شریفه اشاره به این مطلب دارد که انسان در تمام گرفتاری ها مانند بیماری و مشکلات روحی و جسمی باید به خداوند (جل و جلاله) متوسل شود و دعا را فراموش نکند.

منبع:

فرقان/ص ۷۵

شرایط استجابت دعارا می دانید ؟؟؟


از مجموع روایات شرایطی برای دعا کردن وارد شده است که اگر رعایت شود دعا سریع تر به اجابت می رسد و اثرش بیشتر است.


۱- باید زیاد و مکرر باشد.
۲- هنگام دعا کردن، حاجت را بر زبان بیاورد و بیان کند «در روایت داریم که خداوند می داند که شما چه می خواهید، ولی دوست دارد، گرفتاری خود را بیان کنید».
۳- انسان نباید فقط زمان گرفتاری دعا کند.
۴- بهتر است هنگام دعا کردن انسان دستانش را به سوی آسمان بلند کند و بعد از دعا سر، سینه و صورت خود را مسح کند.
۵- در روایات آمده است که در بعضی اوقات و زمان ها دعا سریع تر به اجابت می رسد (هنگام وزیدن باد، موقع اذان ظهر، موقع خواندن قرآن، بعداز نماز ظهر، موقع صدقه دادن، موقع رفتن به مسجد، در شب جمعه، در روز جمعه، موقعی که دل بشکند، موقعی که ترس از خداوند حاصل شود و در صورتی که با گریه باشد بهتر است، در نماز وتر، ما بین طلوع فجر و طلوع آفتاب، موقع نزول باران، نیمه دوم از شب)
۶- قبل و بعد از دعا به پیامبر و اهل بیتش (علیه السلام) صلوات بفرستد.
۷- بهتر است به صورت جمعی باشد دعا کردن و تعدادشان از ۴ تا ۴۰ نفر باشند و یکی دعا کند و دیگران آمین گویند.
۸- قبل از بیان حاجت خود، ابتدا خداوند را تعظیم کند حمد و ثنای خداوند بگوید و به گناهان خود اقرار کند- استغفار و توبه کند.
۹- قبل از اینکه برای خود دعا کند ابتدا، برای پدر و مادر و چهل نفر دعا کند.
۱۰- وقتی دعا کرد و حاجتش را بیان کرد بگوید: «ماشاء الله، لا حَولَ وَ لا قوَّهَ الّا بِالله».

1 2 ...3 5 7