بازیگران حقیقی
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو...
دوشنبه 95/11/11
بسم الله الرحمن الرحیم
باز هم دهه فجر رسید. روزهای پیروزی انقلاب اسلامی که برای پدر و مادرهای ما پر از خاطره است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمار می رود.
دوازده تا بیست و دو بهمن ۱۳۵۷ دهه فجر انقلاب اسلامی و روزهای سرنوشت ساز ملت به پاخاسته ایران است. بازگشت افتخارآمیز امام خمینی به ایران اسلامی و اعلام تشکیل دولت موقت با خود نتایج مثبتی از جمله پیوستن بسیاری از ارتشیان به انقلاب و بیعت نیروی هوایی با امام بزرگوار و شکست حکومت نظامی با حضور شکوهمند مردم در صحنه به فرمان امام خمینی، فتح مراکز مهمی همچون صدا و سیما و پادگانهای نظامی و سرانجام پیروزی انقلاب اسلامی را همراه داشت .
هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبود های زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میگیرد. همچنین در سازمانها و ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایشها میشود. صدا و سیمای ایران نیز غالباً به پخش نماهنگ ها و تصاویر مربوط به روزهای مبارزات و تظاهرات میپردازد. همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار میشود.
در مدارس نیز دانش آموزان کلاسهای درس را با نوارهای رنگی، پرچم و عکس های زیبا از روزهای انقلاب اسلامی تزئین میکنند.
در روز دوازده بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای امام خمینی به ایران، در حدود ساعت نه و سی دقیقه نواخته میشود.
در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد، در حدود ساعت نه و سی دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن ماه هواپیمای حامل امام خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. امام خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه هفده که مدفن شهدای انقلاب بود، شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.
*دهه فجر بر همه ی ایرانیان مبارک باد*
منبع:
دوشنبه 95/11/11
از اثرات احترام به سالمندان دوستی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است چه افتخاری بالاتر از این که فردی لیاقت دوستی با پیامبر را داشته باشد احترام گذاشتن به سالمندان حتی در خیابان وقتی عبور از عرض آن برای آنها دشوار است احترام به آنها محسوب میشود . گرفتن بار سنگینشان کمک کردن برای سوار شدن یا پیاده شدن همه و همه احترام به آنهاست و باعث ایجاد احساس همدلی در مردم میشود.
انسان هر آنچه میکند به او باز می گرددو هر عملی را عکس العملی هست همه ما در کارنامه زندگی خود اعمالی داریم که خوب یابد برای ما نوشته شدهاند که بر همان اساس در زندگی خود خوب یا بد میبینیم اگر خوب کرده باشیم پاداش ما همان خوبی و در صورت بدی بدی خواهیم دید بر این اساس امام علی علیه السلام فرمودند : به پیران احترام بگذارید تا کودکانتان به شما احترام گذارند
ایشان میفرمایند: به کودکان رحم کن و بزرگسالان را احترام را کن تا از دوستان من باشی.
منبع:
. (کافی ج2 ص316 ح7 )
دوشنبه 95/11/11
خداي خوبم
توي اين شب تاريك
با يه حس دوستداشتني
به اندازه يه بغض تنگه تنگ
كه شكستنش نزديكه
و به تعداد قطرات اشك روي گونه م
منو ببخش…
خداي خوبم
شكرت كه نشانم دادي
چگونه پيدا كنم عصاي رفتنم را
آن هنگام كه در نابينايي خويش گم بودم
شكرت مهربونم
هق هق گريه هام تمومي نداره
وقتي به مهربونيات فك ميكنم
ولي عوضش دلم زلال ميشه
وقتي حس ميكنم به حرفام گوش ميدي
معبود من
دوستت دارم بيشتر از هميشه و هر روز
مي بوسمت بهترينم
خداي خوبم
یکشنبه 95/11/10
ای برادر تا عمر و جوانی و قوت و اختیار باقی است اصلاح نفس کن .
اعتنا به این جا و شرف ها نکن ؛این اعتبارات را زیر پا بگذار .تو آدم زاره ای ،صفت شیطان را از خود دور کن
منبه :
اخلاق و تهذیب رو حانیت /رسول سعادت مند /ص48
یکشنبه 95/11/10
هنگامى كه نام خدا برده مى شود یك دنیا عظمت، قدرت، علم، و حكمت در قلب انسان متجلى مى شود، چرا كه او داراى اسماء حسنى و صفات علیا و صاحب تمام كمالات و منزه از هر گونه عیب و نقص است. توجه مداوم به چنین حقیقتى كه داراى چنان اوصافى است، روح انسان را به نیكی ها و پاكی ها سوق مى دهد و از بدیها و زشتیها پیراسته مى دارد و به تعبیر دیگر، بازتاب صفات او در جان انسان تجلى مى كند.
توجه به چنین معبود بزرگى موجب احساس حضور دایم در پیشگاه اوست و با این احساس، فاصله انسان از گناه و آلودگى بسیار زیاد مى شود. یاد او یادآورى مراقبت اوست، یاد حساب و جزاى اوست، یاد دادگاه عدل او و بهشت و دوزخ اوست و چنین یادى است كه جان را صفا، و دل را نور و حیات مى بخشد.
به همین دلیل، در روایات اسلامى آمده است هر چیز اندازه اى دارد جز یاد خدا كه هیچ حد و مرزى براى آن نیست. امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى كه در كافى آمده است مى فرماید: «ما مِنْ شَىء اِلاّ وَلَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْهِ، اِلاّ الذِّكْر، فَلَیْسَ لَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْه; هر چیزى حدى دارد كه وقتى به آن رسد پایان مى پذیرد جز ذكر خدا حدى كه با آن پایان گیرد، ندارد»
سپس مى افزاید: «فَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ اَلْفَرائِضَ، فَمَنْ أَدّا هُنَّ فَهُوَ حَدُّ هُنَّ، وَ شَهْرُ رَمَضان فَمَنْ صامَهُ فَهُوَ حَدُّه، وَ الْحَجُّ فَمَنْ حُجَّ حَدُّه، اِلاّ الذِّكْرَ، فَاِنَّ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ لَمْ یَرْضِ مَنْهُ بِالْقَلیلِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ حداً یُنْتَهى اِلَیْه، ثُمَّ تَلا: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُرواللّهَ ذِكْراً كَثیراً وَ سُجود بُكْرَةً وَ اَصیلا»; خداوند نمازهاى فریضه را واجب كرده است، هر كس آن ها را ادا كند، حدّ آن تأمین شده، ماه مبارك رمضان را هر كس روزه بگیرد حدّش انجام گردیده و حج را هر كس (یك بار) به جا آورد همان حدّ است، جز ذكر الله كه خداوند به مقدار قلیل آن راضى نشده و براى كثیر آن نیز حدّى قایل نگردیده سپس به عنوان شاهد این سخن آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كثیراً» را تلاوت فرمود:
امام صادق(علیه السلام) در ذیل همین روایت از پدرش امام باقر(علیه السلام) نقل مى كند كه او كثیر الذكر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ذكر خدا مى گفت و به هنگام غذا خوردن نیز به ذكر خدا مشغول بود، حتى هنگامى كه با مردم سخن مى گفت از ذكر خدا غافل نمى شد…
سرانجام با این جمله پرمعنا، حدیث مذكور پایان مى پذیرد: «وَالْبِیْتُ الَّذى یَقْرَأُ فیهِ الْقُرْآن، وَ یَذْكُرُ الله عَزَّوَجلّ فیهِ تَكْثُر بَرَكَتُه، وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلائِكَة، وَ تَهَرمِنْهُ الشَّیاطینَ، وَ یَضىءُ لاَِهْلِ السَّماءِ كَما یُضىءُ الْكَوْكَبُ الدُّرىّ لاَِهْلِ الاَْرْضِ; خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمین»(3)
(اما به عكس خانه اى كه در آن تلاوت قرآن و ذكر خدا نیست بركاتش كم خواهد بود، فرشتگان از آن هجرت مى كنند و شیاطین در آن حضور دایم دارند).
خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمین.
این موضوع بقدرى اهمیت دارد كه در حدیثى یاد خدا معادل تمام خیر و آخرت شمرده است چنانكه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده: «مَنْ اَعْطى لِساناً ذاكراً فَقَدْ اَعْطى خَیْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; آن كسى كه خدا زبانى به او داده كه به ذكر پروردگار مشغول است، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است».
روایات در اهمیت یاد خدا آنقدر زیاد است كه اگر بخواهیم همه آنها را در این جا بیاوریم از وضع كتاب خارج است، این سخن را با حدیث كوتاه و پرمعناى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) در كافى پایان مى دهیم آن جا كه فرمود: «مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرِ اللّهِ - عز و جل - أَحَبَهُ الله فى جَنَّتِهِ; هر كس بسیار یاد خدا كند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى خواهد داد»
منبع:
تفسیرنمونه، ج 17، ص 355ـ 358.
یکشنبه 95/11/10
ثواب نماز جماعت
در روایتی وارد شده است كه «اگر یك نفر به امام جماعت اقتدا كند هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد، و اگر دو نفر اقتدا كنند، هر ركعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و عده آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمانها كاغذ و دریاها مركب و درختها قلم و جن و انس و ملائكه نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یك ركعت آن را بنویسند».
مستحب است كه نمازهای واجب خصوصاً نمازهای شبانه روزی به جماعت خوانده شود و در نماز صبح و مغرب و عشاء، خصوصا برای همسایه مسجد و كسی كه صدای اذان مسجد را می شنود بیشتر سفارش شده است.
مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادی، یعنی تنها خوانده شود بهتر است، و نیز نماز جماعتی را كه مختصر بخوانند، از نماز فرادی كه آن را طول بدهند بهتر می باشد.
وقتی كه جماعت برپا می شود، مستحب است كسی كه نمازش را فرادی خوانده، دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اول باطل بوده، نماز دوم او كافی است.
در زمان پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) هر گاه افراد نماز جماعت كم می شدند آن حضرت به جستجوی افراد می پرداخت و می فرمود: «شركت در نماز صبح و عشاء بر منافقان از هر چیز سنگین تر است».
و در حدیث آمده: «هر كه نماز جماعت را دوست بدارد، خداوند و فرشتگان او را دوست می دارند».
منبع:
سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۱ساعت17:1توسط دانشجوان
یکشنبه 95/11/10
می توان از سرنوشت و سیر آفرینش انسان این گونه فهمید که انسان تنها آفریده شده و تنها از دنیا می رود و با دانستن این واقعیت، او باید کاری کند که حداقل برای آن لحظات تنهایی اش مونس و رفیقی حقیقی پیدا کرده تا با او همراه باشد : یا انیس من لا انیس له و یا رفیق من لا رفیق له …
درمان تنهایی انسان تنها خداوند است … ای رفیق کسی که هیچ رفیقی جز تو ندارد … کسی که خصلت انسانی خود را درک کند و حقیقت تنهایی خودش را بفهمد راه برای زندگی واقعی و انس با خدا برایش راحت تر است …
خیلی از ما در زندگی عادی دنیایی خودمان دوستان و رفیقانی داریم و با آن ها هم در ظاهر خیلی معاشرت داریم اما حس تنهایی واقعی را در کوران های مشکلات زندگی و سختی های زندگی به وضوح حس می کنیم … و بعد از آن این حس تنهایی زمان مرگ است … آن جا است که اگر در دنیا خداوند را رفیق خود برگزیده باشیم و ارتباط خوبی در دنیا با او برقرار کرده باشیم در لحظات سخت تنهایی آماده خواهیم بود چون می دانیم که رفیقی برای تنهایی داریم و او ما را تنها نمی گذارد…
یکی از بهترین مکان ها برای درک تنهایی واقعی انسان و اینکه بتواند از این تنهایی واقعی، رفیقی برای تنهایی لحظه مرگ داشته باشد، وقت سحر است.
از اهل بیت (علیهم السلام) روایت است كه: آگاه باشید، درودهای خداوند شامل حال اهل سحر و پوزش طلبان سحری است «سحر» ناب ترین لحظه شبانه روز است. جایگاه این وقت شریف، آن گاه روشن می شود كه سوگندهای خداوند متعال بر این لحظه زمانی را با تعبیرهای گوناگون قدسی در نظر آوریم.سوگندهای قرآن، دلیلی است بر عظمت و اهمیت اموری كه به آنها سوگند یاد شده است.
آیات قرآن در موضوع سحر و سحرخیزی، فراخوانی است كه گاه از برتری وقت سحر و شكوه سحرخیزی و نشانه ها و یادگارها و نكات باریك و حقیقت های آن به گونه آشكار و بی پرده یاد كرده و همه را به شب خیزی فراخوانده: یا ایها المزمل، قم الیل الا قلیلا، نصفه او انقص منه قلیلا، او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا ؛ ای جامه به خود پیچیده، شب را جز اندكی بپاخیز، نیمی از شب را یا كمی از آن كم كن، یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تأمل بخوان.
یکشنبه 95/11/10
گناه نه تنها انسان را از سعادت و سلامت روح و جسم دور میکند، بلکه باعث محرومیت از عبادات نیز میشود. گناه به سرعت انسان را از موقعیتش خارج میکند و به سوی اعماق میکشاند. امام صادق این موضوع را با تشبیه به ما تفهیم کردهاند.
مهمترین عامل در گمراهی و دور شدن انسانها از سعادت دنیوی و اخروی است…
گناه نه تنها انسان را از سعادت و سلامت روح و حتی جسم دور میکند، بلکه باعث محرومیت انسانها از عبادت نیز میشود. گناه به سرعت انسان را از موقعیتش خارج میکند و به سوی اعماق میکشاند. امام صادق (ع) درباره اثر گناه در انسان میفرمایند: «اِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلاَةَ اللَّیْلِ وَاِنَّ عَمَلَ السَّیِّیءِ اَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْمِ؛ «همانا شخص گناهى مرتکب مىشود و بر اثر آن از نماز شب محروم میشود و تأثیر کار بد در صاحبش از تأثیر کارد در گوشت سریعتر است».
پس گناه علاوه بر قساوت قلب، شقاوت، عذاب وجدان، انزوا و گوشهگیری از دیگران میتواند عاملی برای محرومیت ما از برخی نعمات نیز باشد؛ چراکه عبادت، مناجات با خدا و میل به سوی آن بیتردید نعمتی بزرگ است.
حال برای رهایی از دام ابلیس باید چه کرد…؟ در فرهنگ قرآن و عترت به آموزههای متعددی برای رهایی از گناه اشاره شده است، اما به راستی یکی از راهکارهای آسان که به سرعت نیز جواب میدهد و راه گشاست، «یاد اهلبیت (ع)» است.
به راستی انسان وقتی برای لحظاتی هر چند کوتاه به اهلبیت (ع) فکر میکند، به سرعت بالا کشیده میشود و بسیاری از هجمههای فکری و روانی از او پس زده میشود. به عبارت دیگر، همانطور که اثرگذاری گناه در انسان از کارد در گوشت سریعتر است و باعث محرومیت از نعمات و به اعماق کشیده شدن او میشود، یاد اهل بیت(ع) به سرعت آدمی را از زمین میکند و رشد میدهد که این نعمتی بس عظیم است و شایسته است بیش از پیش از این نعمت بهره ببریم.
منبع:
شناسه خبر: 1311149 سرویس: فرهنگی
۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴
یکشنبه 95/11/10
معلم متعهد و بسیجی شهید عبدالعظیم ندافپور اصلا تعلقی به دنیا و خواسته های دنیوی نداشت و بارها در مورد دنیا و مذمت طالبان آن این شعر را زمزمه می کرد:
دنیا چو حباب است و لکن چه حباب
نه بر سر آب بلکه بر سوی سراب
آن هم چه سرابی که ببیند به خواب
و آن خواب چه خواب، خواب بد مست و خراب
بکی از دوستانش می گفت:« بار ها از طرف مسئولان اداره آموزش و پرورش دزفول پیشنهاد مسئولیت های
مهمی به او می کردند، اما او نپذیرفت. دارایی خود را طبق معمول تخمیس کرد و گفت:« من از وابستگی ها
بریده ام. دوباره مرا به کار و زندگی برنگردانید که این علایق ، انسان را از مسایل اصلی جدا می کند».
منبع:
سیره شهدای دفاع مقدس 22/موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت ص118
یکشنبه 95/11/10
احمد بن محمد بن ابی نصر روایت می کند که به حضرت امام رضا (علیه السلام)عرضه داشت: فدایت شوم، از خدا بخواه که روزی حلال نصیبم فرماید تا آن جا که کفت: امام (علیه السلام)فرمود: بگو:
«اَساَلُکَ مِن رِزِقِکَ الواسِعِ»؛ از تو روزی گسترده خواستارمی باشم…
منبع:
صحیفه رضا /ص212
یکشنبه 95/11/10
یک نگاه عموعی به دنیا و ویژگیها و سنتهای حاکم بر آن، جدای از وقایع تاریخی، پندهای فراوانی به انسان میدهد. قوانینی بر دنیا حاکم است که هر یک میتواند درس عبرتی برای انسان باشد. شناخت دنیا و آشنایی با خصوصیات آن، تأثیر قابل ملاحظهای در سلوک و رفتار فراگیرنده میگذارد. شاید امیرالمؤمنین(ع)، تنها کسی باشد که به طور جامع به توصیف ابعاد و ویژگیهای مختلف دنیا پرداخته و به قصد تأثیرگذاری و عبرتدهی از آن سخن گفته است، تعابیر، تشبیهات و تمثیلات گوناگونی که در باب دنیا، در کلام علی(ع) وجود دارد، همه حاکی از همین مطلب است.
تعابیری چون: «اَلدُّنْیَا دارٌ مُنِیَ لَهَا الفَنَاءُ …»، «اَلدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ و عَنَاءٍ و غِیَرٍ و عِبَرٍ…»، «[الدنیا] دَارُ حَرْبٍ وَ سَلْبٍ وَ نَهْبٍ وَعَطْبٍ…»، «اِنّهَا دَارُ شُخُوصٍ و مَحَلَّةُ تَنْغِیصٍ…»، «دارٌ بِالْبَلاَءِ مَحْفُوفَةٌ…»، «مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ الحَیَّةِ…»، و صدها تعبیر دیگر، همه درصددِ دادن شناختِ عبرتآموز به انسانهاست. چنانچه گذشت، خود حضرت، پس از توصیههای فراوان در ابعاد گوناگون به فرزندش امام مجتبی(ع)، هدف خود را از این همه سفارش چنین بیان میفرماید:
یَا بُنَیَّ اِنّی قَدْ انْبَأتُکَ عَنِ الدُّنْیَا وَ حَالِهَا، وَ زَوَالِهَا وَ انْتِقَالِهَا وَ أنْبَاْتُکَ عَنِ الآخِرَةِ وَ مَا اَعَدَّ لِأهْلِهَا فِیهَا وَ ضَرَبْتُ لَکَ فِیهِمَا الأمْثَالُ، لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَیْهَا.
پسر عزیزم! من تورا از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودی ودست به دست گردیدنش آگاه کردم و از آخرت و آنچه برای انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم و برای تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذیری و براساس آن در زندگی گام برداری.
طبق این کلام، دادن این شناخت در مورد دنیا و آخرت به این دلیل است که فراگیرنده از آن عبرت بگیرد و مسیر زندگی را بر آن اساس پایهگذاری کند. بنابراین یکی از شیوههای عبرتآموزی، توصیف دنیا و بیان ویژگیها و سنتهای رایج آن برای فراگیرنده است.
منبع:
http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,6330
یکشنبه 95/11/10
علم؛ وسیله قدرت یافتن کشورهای اسلامی
«باید کشورهای اسلامی از لحاظ علم و فناوری پیشرفت کنند. گفتم غرب و آمریکا به برکت علم توانستند بر کشورهای دنیا مسلط شوند؛ یکی از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقداری از ثروت را هم با فریبگری و خباثت و سیاست به دست آوردند، اما علم هم مؤثر بود. باید علم پیدا کرد. روایتی است که فرمود: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه».(شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۱۹)
باید علم پیدا کنید. علم که پیدا کردید، پنجه ی قوی پیدا خواهید کرد. اگر علم نداشته باشید، کسانی که دارای پنجه ی قوی هستند، دست شما را میپیچانند. جوانهاتان را به علم تشویق کنید؛ این کار ممکن است؛ ما در ایران این کار را کردیم. ما قبل از انقلاب در ردیفهای آخرِ آخرِ علمی دنیا قرار داشتیم، که هیچ نگاهی به طرف ما جلب نمیشد. امروز به برکت انقلاب، به برکت اسلام، به برکت شریعت، کسانی که در دنیا ارزیابی میکنند، گفتند و در دنیا منتشر شد که ایران امروز از لحاظ علمی در رتبه ی شانزدهم دنیاست». (مقام معظم رهبری، 21/۰۹/1391)
«نقطه ی قوّت دیگر، پیشرفت علمی است. عزیزان من! این پیشرفت علمی را دست کم نگیرید. این پیشرفتها خیلی مهم است. علم، پایه ی پیشرفت همه جانبه ی یک کشور است. این حدیث را من یک وقتی خواندم: «العلم سلطان» علم، اقتدار است. هر کس این اقتدار را داشته باشد، می تواند به همه ی مقاصد خود دست پیدا کند. این مستکبران جهانی به برکت علمی که به آن دست پیدا کردند، توانستند به همه ی دنیا زور بگویند. البته ما هرگز زور نخواهیم گفت، اما علم برای ما به عنوان یک پیشرفت حتماً لازم است». (مقام معظم رهبری 14/11/1390)
اگر خداوند نسبت به جهان، علم نداشت؛ می توانست آن را اداره کند؟ «.. أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکلِّ شَی ءٍ عِلْما؛ خداوند متعال به احاطه علمی، بر همه امور عالم آگاه است» (طلاق، 12)
آیا آصف بن برخیا، می توانست؛ بدون علم، تخت بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام حاضر کند. « قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ أَنَا آتیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک؛ کسی که دانشی از کتاب [لوح محفوظ] نزد او بود گفت: من آن را (تخت بلقیس را) پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم. [و آن را در همان لحظه آورد]»(نمل، 40) عامل غلبه همه انبیاء بر مستکبران، علم و دانش الاهی آنان بود.
منبع :
پایگاه فرهنگستان , اختصاصی پایگاه حوزه/1392/6/31
یکشنبه 95/11/10
بسیاری از نیروهای حاضر در جبههها جوانان بودند. جوانان در قالب نیروهای بسیج حضوری چشمگیر در دفاع مقدس داشتهاند. این جوانان از سر کلاس درس و دانشگاه یا کارخانه و مزرعه و اداره برای دفاع از آرمان و سرزمین خود به جبههها آمده بودند. جوانان ایران اسلامی با خلق رشادتهای فراوان نشان دادند که بهترین جوانان جهانند. الگوی این جوانان، جوانان کربلا بود. ملتی که چنین جوانانی دارد به جاست که بر خود ببالد و به داشتن چنین جوانانی افتخار کند.
در سوگ شهادت شهیدان
رفتند عاشقان خدا از دیار ما
از حد خود گذشت غم بیشمار ما
دلهایمان به همره این کاروان برفت
در ره بماند دیده امیدوار ما
یک عده یافتند مقصد و مقصود خویش
واحسرتا به سر نرسید انتظار ما
عمری پی وصال دویدیم و عاقبت
اندر فراق سوخت دل داغدار ما
یاران زقید و بند علایق رها شدند
ماندیم و خاطرات کهن در کنار ما
افسوس روزگار شهادت به سر رسید
سوز و گداز و آه و فغان شد نثار ما
دیگر تمام قافلهها کوچ کردهاند
برجای مانده است تن زخمدار ما
صمد قاسمپور
منبع: ماهنا مه گلبرگ
شنبه 95/11/09
یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده به کربلا آمده بود، پای مجروح وخونیش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین(علیه السلام) صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین( علیه السلام) چه می گوید؟
گفت: می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تورا پیدا کردم، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیداکنی!!!
خوش به حال این افراد، خوش به حال این عقیده ها، خدا ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم. امام، دور و نزدیک ندارد.
منبع: در محضر مجتهدی/ج1/ص66
شنبه 95/11/09
عارف کریم مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به(مرشد چلویی) و متخلص به ساعی است.
ایشان می گفت: بهشت در دست و در دهان شماست.
ای انسان تو این همه به دنبال بهشت می گردی و آرزو می کنی که اهل بهشت باشی، در حالی که نمی دانی جنت در دهان و دست خود توست، دهانی که گفتارش حق و در راه اعتلای کلمه حق و اسماء الله باشد و دستی که دست دهنده است، به خلق خدا نیکی می کند و گره کار مردم را می گشاید.
کسی که صاحب چنین دست و زبانی باشد، همه عوالم هستی برای او پست و کوچک می شود و ملائکه پایبند او می شوند.
منبع:بهترین کاسب قرن، علی عابد نهاوندی
شنبه 95/11/09
مرحوم حاج اسماعیل دولابی می گفت:
مادرت را ببوس، دستش را بوسه بزن، پایش را ببوس، تا گریه بیفتد، وقتی گریه افتاد خودت هم به گریه می افتی.
آن وقت کارهایت روی غلطک می افتد و خداوند همه در هایی را که به روی خود بسته ای باز می کند.
منبع: کتاب مصباح الهدی
شنبه 95/11/09
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظر علی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود.آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دور و بر حجره های طلبه ها می گشت و از توی آشغال های آنها چیزی برای خوردن پیدا می کرد. یک روز نظر علی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی تهران تحت عنوان” نامه ای به خدا” نگهداری می شود. مضمون نامه این است:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا! سلام علیکم، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قرآن فرموده اید: “هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است."من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قرآن فرموده اید:"مسلما خدا خلف وعده نمی کند.".بنابراین اینجانب به چیز های زیر نیاز دارم:
1_خانه ای وسیع 2_همسری زیبا ومتدین 3_خادم 4_یک کالسکه و سورچی 5_ یک باغ 6_مقداری پول برای تجارت.
لطفا پس از هماهنگی به من اطلاع دهید.<"مدرسه مروی_حجره شماره 16_ نظر علی طالقانی".
پس نامه را در هنگام سحر برداشته و می برد لای درب مسجد شاه که در نزدیکی مدرسه مروی می باشد می گذارد. فردای آن روز ناصرالدین شاه با درباری ها می خواستند به شکار بروند. کاروان او از جلوی مسجد می گذشت.ناگهان به اذن خداوند، باد تندی شروع به وزیدن میکند و نامه نظر علی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازد.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و شکار را کنسل کرده و دستور می دهد کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد و نظر علی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظر علی را به کاخ آوردند،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:"نامه ای ا برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله نمودند. پس ما هم باید انجامش دهیم و دستور می دهد همه ی خواسته های نظر علی یک به یک اجرا شود.
نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد و خاک، سر گردان ماست
منبع: اثر آفرینان/ج6
شنبه 95/11/09
وایل پاییز 1361 چند روز قبل از تولد نوه ام، مادر عروسم خبر داد برادرش فوت کرده و نمی تواند پیش دخترش برود.
غلامحسین هم با چند نفر برای ماموریت آمده بود تهران. فکر کنم یکی از همراهانش مجید بقایی بود که بعد ها شهید شد. باهم آمدند خانه که خودش خبر تولد دخترش را به من داد.
ما هم داشتیم خانه مان را نقاشی و بنایی می کردیم. مانده بودم چکار کنم. هر چه اصرار می کردم بچه ات به دنیا اومده و زنت تنهاست، برگرد برو اهواز، گوش نمی کرد، می گفت:”صاحب بچه خداست، خدا بچه رو داده، خودش هم حفظش می کنه من کاره ای نیستم” این عادت همیشه اش بود. اگر ده جمله صحبت می کرد، نه تا از صحبت هایش از خدا بود. عجیب معتقد بود که همه چیز از خداست. وتوکل زیادی داشت.
منبع: یادگاران/ص47
شنبه 95/11/09
امیدوارم سه کار یادتان نرود که همه چیز همین سه کار است:
یکی ایمان به خدا، یکی عمل صالح، یکی هم تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر
یعنی در مشقت، در زیاد و کم دنیا، خلاف قاعده دیدنی ها و در گردنه های دنیا حواستان باشد که گیر نکنید، خسته نشوید.
کوه را ببینید، دائم سربالایی و سر پایینی دارد. حتی آسمان هم پستی بلندی دارد.
در طیاره هم که انسان می خواهد مکه برود گاهی اوقات سر بالا می رود، گاهی پایین می آید. گاهی زیر صندلی خالی می شود و می گویند چاه است، پس آسمان هم چاله و بلندی دارد.
راه خدا و راه ایمان هم همینطور است، پستی و بلندی دارد، پس صبور باش.
منبع:مصباح الهدی/ص315
شنبه 95/11/09
آیت الله بهاء الدینی نقل می کنند: در دوران جوانی شبی دیر وقت به خانه برگشتیم، به طوری که یک ساعت بیشتر به اذان صبح نمانده بود!
هنگامی که وارد خانه شدم، مادرم را چنان ناراحت و آشفته خاطر دیدم که ناگهان به سوی من آمد و گفت: چرا این قدر دیر کردی؟!
از ناراحتی و نگرانی تا الان نخوابیده ام.
و بنده با غرور جوانی ای که داشتم، به جای اظهار محبت و عذر خواهی ایشان گفتم: بیخود نخوابیده اید، می خواستید بخوابید.
اما چندی نگذشت که چوب این برخورد غلط را خوردم. هر چندآن شب در پی کار خوب و پسندیده بودم، ولی به خاطر پایمال کردن حقوق دیگران واذیت پدر و مادرم تنبیه شدم…
منبع: دریای عرفان/ص26
شنبه 95/11/09
در ایام طفولیت متعبد بودم و سحر خیز، یاد دارم شبی در خدمت پدر (رحمت الله علیه) نشسته بودم و همه شب بیدار بوده و قرآن می خواندیم به عبادت می گذراندیم و طایفه ای گرد ما خوابیده بودند.
به پدرم گفتم از اینان یکی سر بر نمی دارد دو گانه ای بگذارد!
چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند… که مرده اند! گفت جان پدر، تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی!
یعنی …اگر توهم می خوابیدی بهتر از این بود که غیبت این خلق کردی.
منبع: تلخیصی از گلستان سعدی/حکایت شماره7
شنبه 95/11/09
شخصی از امام علی (علیه السلام) درخواست کرد که این پرسش هارا پاسخ دهد: واجب چیست و واجب تر کدام؟
عجب چیست؟ و عجب ترکدام؟ دشوار کدام است؟ و دشوارتر چیست؟ نزدیک چیست و نز دیک تر کدام است؟ هنوز سخنش تمام نشده بود، که آن حضرت با شعری پاسخش را داد.
توبه نمودن به پیشگاه پروردگار واجب است و از آن واجب تر ترک گناه است.
تغییر و گردش روزگار عجیب و شگفت انگیز است و از آن عجیب تر غفلت مردم است.
شکیبایی در ناملایمات و مصیبت ها دشوار است و دشوارتر از آن از دست دادن ثواب آن است.
هر چیزی که امید آمدنش را داشته باشی نزدیک است و مرگ از همه آن ها نزدیک تر است.
منبع:بحارالانوار/ج79/ص58
شنبه 95/11/09
بدانیم مولایمان کجاست؟….
شاید هم اکنون در بیابانی است و سر به سجده اشک می ریزد و مارا دعا می کند…
شاید چون علی (علیه السلام) انقدر بی کسه آقا…سرش را در چاه کرده و با چاه درد و دل می کند…
شاید هم اکنون در کربلاست در بین الحرمین… نگاهی به پرچم سقا می کند و از آن طرف نگاهی به سیدالشهداء…
اما این را می دانم! که نزد ما نیست…می دانی چرا؟
چون خودمان نخواستیم، چون لیاقت می خواهد داشتنش، شاید ما هنوز کوفی مانده اییم…بیاید انتظارمان را با کمیل و ندبه خواندن نشان دهیم نماز را اول وقت بخوانیم، چرا که نماز گفت و گوی راز است و برآوردن نیاز…راز صحبت کردن با هم نشینی که در صحبتش ملالی نیست.
بیقرار توام و در دل تنگم گله هاست… آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب، که افتاده در آب در دلم هستی وبین من و تو فاصله هاست
بی تو هر روز مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق تو سکوت میکنی و سکوت تو
جواب همه ی مسئله هاست.
تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا له الفداء
گناه نکنید
منبع: دلنوشته یکی از طلاب حوزه علمیه کوثر(س)
شنبه 95/11/09
و بدان این معصیت(غیبت کردن) از جهتی دیگر هم از معاصی، شدیدتر و تبعاتش بیشتر است.
و آن این است که علاوه بر آنکه جنبه ی حق الله دارد،جنبه حق الناس هم دارد، و خداوند نمی آمرزد(غیبت کننده) را تا صاحبش از او راضی شود…
رسول اکرم( صلی الله علیه و آله وسلم) در ضمن وصیت هایش به جناب ابوذر می فرماید: بترس از غیبت زیرا که آن از زنا شدیدتر است. عرض کرد برای چه یا رسول الله؟
فرمود: برای آنکه زانی اگر توبه کند خداوند می آمرزد او را، ولی غیبت آمرزیده نشود تا آنکه صاحبش بیامرزد. واگر خدای ناخواسته انسان با حقوق مردم از دنیا برود کارش بسیار مشکل می شود.
منبع:چهل حدیث/ص 293
شنبه 95/11/09
تمام وابستگی ها، وابستگی ای است که انسان به خودش دارد. تمام وابستگی ها از خود آدم پیدا می شود. وقتی انسان وابسته است، نفسش وابسته است به جهانی که مال خودش است، به نفسیت خودش، به وضیعت خودش….
وقتی این وابستگی باشد، اگر بخواهند برایش تحمیل کنند، چون این وابستگی است، تحمیل می کند، قبول می کند.
وقتی ببیند یک چیزی با این آمالی که دارد مخالف است اگر نکند، یک وقت به هم می خورد، این خاضع خواهد شد.
اگر انسان از این وابستگی وارسته شد، آزارد شد از این این دیگر آزاد است، این دیگر آزاد است، این دیگر از کسی نمی ترسد،همه قرت های عالم جمع بشوند این نمی ترسد، برای اینکه آخرش این است که من از بین نمی روم، دیگر بالاتر از این که نیست.
منبع:
امام خمینی(رحمت الله علیه)/صحیفه نور/ج 16/ص 296
شنبه 95/11/09
آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) می فرمودند: در زمان پهلوی که تشکیل مجالس روضه خوانی وهمه ی اجتماعات دینی و مذهبی ممنوع بود، مردم در مسجد اجتماع کرده بودند وشخص بزرگواری در بالای منبر مشغول سخنرانی بود.
از قضا، پاسبانی از پنجره ی مسجد سری به مسجد کشید تا اوضاع مسجد را مشاهده کند، مردم همه وحشتناک به سوی او نگاه می گردند، در این حال آن آقا که بر بالای منبر بود، فرمود: اگر به اندازه ی ترس از یک پاسبان، از خدا می ترسیدیم، کار ما امروز به اینجا نمی کشید!
منبع:
در محضربهجت/ج2/ص 49
چهارشنبه 95/11/06
مولا جان،
بار ها آمدی و نبودم
در تقلای این زندگی
نیازمند تو اما بی تو بودم !
بارها آمدی ونیامدم
بر دلم بارها نشستی و
بی تو بودن را گریستم
میدانم آمده ای…بسیار نزدیک…
پشت پلک هایی که توان باز شدن به روی زیبایت را ندارد…
پشت در، دلی که هنوز برای میزبانی تو پاک نشده…
میدانم آمده ای …
دعا کن من هم بیایم به پیشواز تو !
سه شنبه 95/11/05
امام رضا (علیه السلام)در قصه آدم و حوا فرمود: شیطان آن دو را وسو سه کرد و گفت: خدا شما را از این درخت نهی نکرده، بلکه از نزدیک شدن به درخت دیگری نهی کرده وشما را از خوردن آن نهی نکرده مگر به خاطر این که فرشته می شوید و یا جاودانه باشید و سو گند یاد کرد که من خیر خواه شما هستم وآدم و پیش از آن کسی را ندیده بودند که به خدا سو گند دروغی یاد کند.
منبع:
مستدرک الوسائل /ج11/ص56
دوشنبه 95/11/04
ـ قال رَسُولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) : لا تُضَیِّعُوا صَلاتَكُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ كانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ یُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ
پیامبر مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: نماز را سبك و ناچیز مشمارید، هر كس نسبت به نمازش بى اعتنا باشد و آنرا سبك و ضایع گرداند همنشین قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است كه او را همراه منافقین در آتش داخل نماید.
منبع:
وسائل الشّیعه: ج 4/ ص 30/ ح 4431
شنبه 95/11/02
همه مراجع تقلید می گویند:«برای زنان کافی است که حجاب کامل (شرعی)را با هر لباسی مناسبی، در برابر مرد نامحرم رعایت کنند، ولی بی شک چادر به عنوان حجاب برتر (به ویژهدر امان کن مذهبی)از ارزش والایی برخوردار است.»
از مراجع عظلام سوال شده است: پوشیدن مانتوهایی که بر جستگی های بدن (مانند سینه وپشت)رانمایان می سازد، چگونه است؟
همه مراجع می فرمایند:«اگر باعث تهییج شهوت باشد جایز نیست.»
خامنه ای: پوشاندن بر جستگی های بدن لازم است.
فاضل: اگر مهیج نباشد و مفسده هم نداشته باشد،در صورتی که زینت محسوب نشود، مانعی ندارد.
گلپایگانی: در صورتی که موجب جلب توجه اجنبی باشد جایز نیست..
منبع:چرا با حجاب شدم ؟/محمد رحمتی شهرضا/ص94
شنبه 95/11/02
حکیمی به هنگام مرگ حسرت می خورد.
به او گفتند: تورا چه می شود؟
گفت: چه می اندیشید درباره کسی که سفری طولانی و بی توشه در پیش دارد و بی همدم در گور خواهد ماند.
و به داوری عدل می رود و حجتی ندارد.
منبع:
کشکول/شیخ بهائی/ص 206
شنبه 95/11/02
امام رضا(علیه السلام) فرمودند: خوش رفتاری با پدر و مادر اگر چه مشرک باشند واجب است اما پیروی از آنان در امر حرام و گناه صحیح نیست.
فرزند در برخوردو نوع سخن گفتن، صدای خودرا نباید بلند تر از صدای پدر و مادر برد.
با آنان به نرمی و نیکی سخن بگوید نه با تندی و فریاد زدن.
سخن تند، توهین آمیز، حرف های بی ادبانه، به تعبیر قرآن (اف گفتن) در برابر آنان جایز نیست.
هنگام راه رفتن، جلوی آنان راه نرود و حتی قبل از آنان ننشیند.
احسان به والدین را بی واسطه به دست خود انجام دهد.
فرزند در هر موقیعتی که باشد باید در مقابل والدین متواضع و فروتن باشد.
منبع:
نشانی بهشت/ص84
شنبه 95/11/02
ا
از ابن عباس روایت شده است: جمعی به نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) آمدند و به آن حضرت گفتند: فلان کس روزها روزه دار است و شب ها به نماز ایستاده و بسیار ذاکر است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کدامیک از شما خوردنی و آشامیدنی اورا می دهید؟
گفتند: همه ما.
پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: همه شما از او بهترید.
منبع:
کشکول شیخ بهایی/ج1
جمعه 95/11/01
مقام معظم رهبری (مدظله العالی): «سعی کنید در درجه اول، عبارات قران را بفهمید؛ چون زبانی غیر از زبان شماست. بعد از این که عبارت را فهمیدید؛ آن چنان که یک عرب زبان می فهمد؛ آنوقت نوبت این است که در قران غور و تدبر کنید. آن وقت قران زیبایی های خودش را به شما نشان خواهد داد و انسان را حیرت زده خواهد کرد.»
منبع: دیدار دانش آموزان تیز هوش شرکت کننده در مسابقات قران 1374/2/6
جمعه 95/11/01
از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. می خواستم حرف ها ی دلم را به او بزنم، کلی حرف را آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند امد و نتوانستم چیزی بگویم. مجید به طرفم آمد. کنارم نشست. و گفت : “می دونم از دستم ناراحتی. الان مسجد بودم. بعد از نماز، زیارت عاشورا خوندم و توی سجده ی آخرش ،از خدا خواستم به خطر این که باهات بد حرف زدم منو ببخشه !..
منبع:
فرهنگ نامه شهدای سمنان /ج8/ص569
راوی: همسر شهید مجید کاشفی
پنجشنبه 95/10/30
اضطراب و دلهره هوشنگ را رهانمی کرد! می گفت :"می دو نم نمی شه. می دونم قبولم نمی کنن؛ با این شغلی که من دارم کسی به من دختر نمی ده “گفتیم: توکل به خدا. آقا محمد مثل
بقیه فکر نمی کنه. شب که رفتیم خانه شان، روبه محمد (برادر عروس)کردم وگفتم:"کسی که قبلا درباره اش صحبت کرده بودم همین آقا هوشنگ خودمونه. همونی که توی کار گاه پادویی
می کنه. “محمد گفت: هر کی می خواد باشه؛ فقط ایمان داشته باشه، خاطر خواه زن و بچه ش هم باشه، برامون کافیه …..
منبع :
کتا بخانه اینتر نتی سایت تبیان ،کتاب جوان کوه با شکوه
پنجشنبه 95/10/30
بزرگی در جمع یاران خود گفت: هیچ کس خدا را نشنا خته است! به او گفتند: ای شیخ یعنی چه؟ شیخ گفت: اگر مردم او را می شناختند، به جز او مشغول نبودند
منبع :شمیم یاس /ج 70 ص47
چهارشنبه 95/10/29
ماه های سال همانند مرحله ها و منزل های بین راه هستند که انسان از بدو تولد طی می کند تا اینکه به پایان دنیای فانی برسد.
از آن که پروردگار، انسان را به تکلیف مشرف ساخته، در هر منزلگاه از آن، گنج ها و گوهرهایی گذاشته است، ولی از آن جا که مسافت انسان تا
رسیدن به سرای نیک بختی دور است، هر قدر به ذخیره های بسیار دست یابد، از افزون آن بی نیاز خواهد بود.
منبع:
اقبال الاعمال/ج 2/ص 523
چهارشنبه 95/10/29
حجةالاسلام رضوی می گوید :«روزی به استاد عرض کردم که علما ی اخلاق راه ها ی گو ناگونی را برای رسیدن به مقامات عالی ذکر می کنند جناب عالی بهترین راه را برای رسیدن به این مقامات را چه می دانید ؟»
فرمودند :«بهترین راه را برای ترک گناه است .»
معظم له گذشته از انجام واجبات و ترک محرمات ،به پاره ای از مستحبات و ترک مکرو هات مقید بود ،خود فرموده بود «از هفده سالگی تاکنون (اواخر عمر)فیک بار نماز صبح را زمانی نخواندم که ستاره ها پیدا نباشند »
منبع :
ماهنامه یاس /ص21
چهارشنبه 95/10/29
روزی حضرت رسول اکرم (صل الله علیه واله و سلم)به اصحاب خود فرمودند :«چرا من حلاوت عبادت را در شما نمی بینم ؟»عرض کردند:چه چیزی است حلاوت عبادت ؟فرمود«تواضع» و از آن حضرت مروی است که:«چهار چیز است که خدا کرامت نمی کند ،مگر به کسی که خدا او را دوست داشته باشد :یکی صحت و خاموشی ؛و آن
اول عبادت است ،دوم توکل به خدا ،سوم تواضع ،چهارم زهد در دنیا
منبع :
معراج السعادة/ص301
چهارشنبه 95/10/29
منقول است که:«روزی قریش تفاخر بر یکدیگر می کردند و سلمان در آنجا حاضر بوده گفت :اما من خلق شده ام از نطفه ای نجس و مردار گندیده خواهم شد پسبه نزد میزان اعمال خواهم رفت اگر ترازوی عمل سنگین باشد من کریم خواهم بود واگر سبک باشد لئیم خواهم بود »
منبع :
معراج السعادة/ص304
سه شنبه 95/10/28
پادشاهی به وزیر خویش گفت: از آن خدا روزی بنده کرده است، کدام یک بهتر است؟
گفت: خردی که با آن زیست کند.
گفت: اگر آن نبود؟
گفت: مالی که عیوبش را پنهان سازد.
گفت:اگر آن نبود؟
گفت: صاعقه ای که او را بسوزاند و مردم وممالک را از او برهاند.
منبع:
کشکول شیخ بهائی/ص 260
یکشنبه 95/10/26
زیرک ترین مردم کسانی اند که بیشتر از همه یاد مرگ بکنند.
بعضی ها از یاد مرگ فرار می کنند، این نهایت حماقت است.
همه افراد عالم همه موجودات عالم به این مرحله می رسند،همه خواهند مرد وقتی مردیم، مواجهیم با عمل خودمان، مواجهیم با جزای اعمال، مواجهیم با حساب.
این باید انسان را هشیار کند…وقتی انسان به یاد آن روز باشد سعی می کند طوری عمل کند که در مقام محاسبه کم نیاورد.
این زیرکی است که انسان به یاد مرگ باشد.
ازهمه بهره مند تر آن کسی است که در زیر خاک، یعنی آن وقتی که وارد قبر می شود. از عقاب الهی مامون باشد و امید ثواب الهی را داشته باشد.
منبع:
الشافی/ص 822
جمعه 95/10/24
مردی به امام سجاد(علیه السلام) عرض کرد: براستی من تو را به خاطر خدا به شدت دوست دارم.
امام سجاد (علیه السلام) لحظه ای سر به زیر انداخت و سپس فرمود:
بارالها…به تو پناه می برم از اینکه به خاطر تو محبوب گردم وتو از من بیزار باشی.
سپس به او فرمود: من نیز تورا بزای همان خدایی که مرا به خاطرش دوست داری، دوست می دارم.
نکته اساسی که در این بیان وجود دارد و درس بزرگی برای ماست. توجه فوری به خطری است که در برابر چنین پدیده ای ما را تهدید می کند(محبوب بودن نزد مردم به خاطر خدا) انسان را تهدید می کند.
لذا وقتی آن مرد به حضرت عرض می کند که شما را برای خدا دوست دارم نمی فرمایند: از تو متشکرم،یا خدا را براین محبوبیت سپاس می گویم.
بلکه می فرمایند: پروردگارا به تو پناه می برم از اینکه مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولی تو مرا دشمن بداری”
و این خطر بزرگی است برای ما، نکند که مردم فکرکنند که ما مخلصانه برای خدا کار می کنیم و در راه او قدم می زنیم اما حقیقتا ما اینطور نباشیم و ظاهر وباطنمان یکی نباشد و یا با اعمال خود موجبات غضب الهی رادر خود بوجود آورده باشیم.
در این صورت است که مردم ما را به خاطر خدا دوست می دارند ولی خداوند نعوذبالله دشمن ما می باشد.
منبع:
تحف العقول/ترجمه حسن زاده/ص497
جمعه 95/10/24
به مدت سی سال معتاد بودم و حالا نجات یافته ام،اما وسوسه اذیتم می کند و من را به همان سو سوق می دهد؟چه کنم؟
حضرت آیت الله بهجت(دام عزه) فرمودند: زیاد صلوات بفرستید، با نیت دست یابی به تمام آثار وبرکات صلوات.
از جمله آثار آن عشق به اهل بیت (علیه السلام) است.
عشق به آن ها تلذذ های مادی را از بین می برد.
منبع:
العبد/خاطرات آیت الله بهجت(دام عزه)
جمعه 95/10/24
الهی به حق خودت حضورم ده و از آفتاب جمالت نورم ده.
الهی همه از تو دوا می خواهند و حسن از تو درد.
الهی همه گویند بده حسن گوید بگیر.
الهی اگر چه درویشم …
ولی داراتر از من کیست که تو را دارم.
الهی در ذات خود متحیرم چه رسد به ذات تو.
الهی هر چه بیشتر دانستم نادانتر شدم، به ندانیم بیفزا.
الهی گروهی کو کو می کنند و حسن هو هو.
الهی خنک آن است که وقف تو شد.
الهی شکرت که این تهی دست پابست توست.
الهی خرفهایم اگر مشوش است از دیوانه پراکنده خوش است.
منبع:
تازیانه سلوک/ص 47
جمعه 95/10/24
طی شد این عمر تو دانی به چه سان …. پوچ و بس تند، چنان باد دَمان
همه تقصیر من است ، اینکه خود می دانم
که نکردم فکری …
که تامل ننمودم…روزی …ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران ؟
کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط
فارغ از نیک وبد ومرگ وحیات …
همه گفتند کنون تا بچه بگذارید بخندد شادان…
که پس از این دگرش ،
فرصت خندیدن نیست بایدش نالیدن …
من نپرسیدم هیچ …
که پس از این ز چه رو…
نتوان خندیدن
هیچ کس نیز نگفت: زندگی چیست؟ چرا می آئیم؟
بعد از این چند صباح به کجا باید رفت ؟
باکدامین توشه ،به سفر باید رفت؟
من نپرسیدم هیچ، هیچکس نیز نگفت.
نوجوانی سپری گشت به فراغت به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن…
ادامه »جمعه 95/10/24
فاطمه طباطبایی :از امام راحل نقل می کنند که ایشان می فرمایند: یکی از چیزهایی که امام در روز های آخر به من توصیه می کردند خواندن دعای عهد بود.
ایشان می گفتند:صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشتت دخالت دارد.
آیت الله احمد میانجی(دام عزه): در شبانه روز لااقل یک زیارتی یا دعای عهدی بخوانیم، به یاد او باشیم. به یاد او صدقه بدهیم واگر گرفتار شدیم به او توسل جوییم.
منبع:گام های سلوک /ص 160
پنجشنبه 95/10/23
گریه برمصائب اهل بیت (علیه السلام )وبه خصوص سیدالشهداء شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبی افضل از آن نیست…
در روایات داریم که اگر کسی به اندازه بال مگسی بر مصائب اباعبد الله الحسین (علیه السلام) اشک بریزد خداوند جمیع گناهان او را می آمرزد.
گریه از ترس خداوند هم همین جور است، شاید افضل از آن نباشد.
منبع:
نکته های ناب /ص 63
یکشنبه 95/10/19
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: «در هر پنج شنبه اعمال بندگان به رسول خدا(صلی الله علیه و اله) و امامان(علیه السلام) عرضه می شود».
حضرت در حدیثی دیگر فرمود: «چرا رسول الله(صلی الله علیه و اله) را ناراحت می كنید؟ مردی عرض كرد: چگونه ناراحتش می كنیم؟ حضرت فرمود: آیا نمی دانید اعمال شما بر حضرتش عرضه می شود؟ كه اگر گناهی ببیند ناراحت می شود، پس رسول خدا را ناراحت نكنید، بلكه خوشحالش كنید.»
بنابراین هر گونه گناهی می تواند سبب آزردگی خاطر ایشان شود و کسانی که در پی خشنود کردن امام زمان (عج) هستند باید علاوه بر ترک گناه، اعمال حسنه و صالحات خود را زیاد نموده و با تعمیق ایمان دل ایشان را شاد کنند. در واقع هیچ فرقی بین رضایت الهی و خشنودی دل صاحب الزمان (عج) نیست. همان گونه که خدای متعال نیز خشنودی خود را به صاحب ولایت مردم گره می زند:
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛[آل عمران/۳۱] بگو: اگر خدا را دوست مى دارید، از من (ولی الله) پیروى كنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.»
اعمال زشت ما می تواند دل ایشان را به درد آورد. خصوصا آنکه ما با ادعای تشیع، به گونه ای بیان کننده مرام و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) شده ایم. از همین فرموده اند:«كُونُوا زَیْناً وَ لَا تَكُونُوا شَیْناً؛ زینت ما اهل بیت باشید و مایه ننگ ما نباشید.»
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «بر تو باد به تقواى خدا و ورع و كوشش و راستى گفتار و اداء امانت و حسن خلق و نیكى با همسایه. و مردم را با غیر زبان بمذهب خود دعوت كنید (یعنى رفتار شما شیعیان باید طورى باشد كه مخالفینتان بگرویدن مذهب شما مایل شوند) و زینت ما باشید و ننگ ما نباشید. و بر شما باد بطول دادن ركوع و سجود، زیرا چون یكى از شما ركوع و سجود را طول دهد، شیطان از پشت سرش بانگ زند و بگوید: اى واى، كه این اطاعت كرد و من نافرمانى و این سجده كرد و من سرپیچى (هنگامى كه بسجده در برابر آدم مأمور گشتم)».
همچنین علاوه بر اینکه باید در اعمال و رفتار شخصی خود مراقب کافی انجام دهیم، باید در گسترش نیکی ها نیز تلاش کنیم.
عبد السّلام بن صالح هروى گوید: شنیدم حضرت رضا علیه السّلام مى فرمود: رحمت خدا بر بنده اى باد كه امر ما را زنده دارد. عرض كردم: امر شما چگونه زنده گردد؟ گفت: علوم ما را فراگیرد و آن را به مردم نیز بیاموزد، زیرا اگر مردم زیبائى و شكوه سخن ما را دریابند حتما بما گرایش پیدا مى كنند و پیرو ما مى شوند.
منبع:
بحار، ج ۲۳، ص ۳۴۵.
كافی، ج ۱، ص ۲۱۹.
.الكافی، ج۲، ص: ۷۷.
معانی الاخبار – ص ۱۸۰.
یکشنبه 95/10/19
اگر گفته شود دین اسلام، دین دانش و آموزش برای زندگی سعادتمندانه دنیوی و اخروی بشر است، سخنی ناحق، گفته نشده است. اهمیت علم ودانش در اسلام بقدری است که اولین کلمه ای که جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت؛ این بود: «اقرأ» (بخوان)!.
بی گمان ارزش انسان در آموزه های قرآنی به دانش است؛ از این روست که تسخیر فرشتگان و هستی، زمانی برای انسان شدنی شد که خداوند به انسان اسمای خویش را تعلیم داد و انسان به دانش اسمایی آگاه شد. این آگاهی هر چند به شکل آگاهی حضوری و شهودی است که از آن به دانش وجودی نیز تعبیر می شود؛ زیرا در جان و وجود انسان جای می گیرد و بخشی بلکه همه وجود وی را شکل می بخشد که در تعبیر مولوی:
ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی جز استخوان و ریشه ای
به خوبی تبیین شده است. با این همه، دانشی دارای ارزش است که انسان را به مقام خودش بازگرداند و از مقام هبوط، به عروج رساند و صعود دوباره ای را از خاک به عرش افلاک برین تا عرش سدره المنتهی آغاز کند.
از اینروست که قرآن ارزش و اعتبار آدمی را به دانش اسمایی دانسته است که دانش، توانایی و ظرفیت به همه آن چیزهایی است که خداوند را به خداوندی متصف ساخته است.
آدمی با دانش اسمایی می تواند به کمال مطلق برسد. تفاوت اسما و صفات در خداوند با انسان در این است که اسما در خداوند عین ذات و ازلی و ابدی است و در انسان عین ذات نیست بلکه به شکلی عارض ذات و عنایت الاهی است. با این همه این انسان است که می تواند با دانش خویش به جایی برسد که کسی در هستی بدان دست نیافته است».
منبع:
www.beytoote.com/…/excerpts1-statements-cyrus.html
شنبه 95/10/18
مردی به ابن سیرین گفت:غیبتت را کرده ام حلالم کن.
گفت:چیزی را که خدا حرام کرده من حلال نمی کنم…حکم آن با خداست .
منبع:
حکمت وهدایت/ص125
جمعه 95/10/17
آیت الله العظمی بهجت ( رحمته الله علیه )می فرمایند :«اگر خانه محیط گرم با صفا وصمیمی باشد فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد ما باید باب توجیه و خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم و برای هر خطا ،زبان به استغفار بگشاییم و اگر قابل جبران باشد ،جبران کنیم »……
منبع:
موعظه خوبان /سید علی رضا ادیانی/ ص172
پنجشنبه 95/10/16
روایت شده که حضرت فاطمه (سلام الله علیها )در وصیت خود به امیر المومنین علی (علیه السلام)گفتند:
چون من وفات یافتم ،خودت مرا غسل بده و تجهیز کن و نماز گزارومرا داخل قبر کن و در لحد بسپار وخاک
کن بر روی من بریز ونزد سر من ،مقابل صورتم ،بنشین و برای من قران ودعا بخوان :زیرا که آن ساعت
و،وقتی است که مرده محتاج انس گرفتن با زنده است ….
منبع:
همان/ص31
چهارشنبه 95/10/15
از فرماندهی لشکر، حکم فرماندهی تیپ را برایش آورده بودند. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت:(من باید فکر کنم.همین طوری که نمیشود!)
فردا که دوباره آمدند،حاجی جواب مثبت داد. من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم:(چرا همان دیروزجواب مثبت را ندادید؟) ایشان گفت:(دیروز در آن حالت نمی توانستم فکر کنم و تصمیم بگیرم. راستش رفتم و با خودم فکر کردم امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرندو بگوینداز این پس باید به عنوانم یگ رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی، من چه عکس العملی نشان خواهم داد؛اگر ناراحت شوم ، پس معلوم است برای رضای خدا این مسئولیت را قبول نکرده ام،ولی اگر برایم فرقی نداشت پس مشخص میشود که این مسئولیت را برای رضای خدا و به دور از هوای نفس قبول کرده ام وفرقی ندارد که در کجا خدمت کنم. بعد دیدم که اگر بخواهند مسئولیت فرماندهی تیپ را از من بگیرند، برایم فرقی ندارد لذا قبول کردم.)
منبع:
پا به پای باران/خاطرات سردار شهیدحاج حسین بصیر/ص58
سه شنبه 95/10/14
در روزگار گذشته قومی نزد پیامبر آمدند و گفتند : «از خداوند بخواه مرگ را از میان ما بردارد». آن
پیامبر دعا کرد و خداوند ،مرگ را از میان آنان برداشت . با گذشت ایام ، به تدریج جمعیت آن ها زیاد
شد : به طوری که ظرفیت خانه ها گنجایش افراد را نداشت . کم کم کار به جایی رسید که سر
پرست یک خانواده صبح زود از خانه بیرون می رفت تا برای پدر و مادر، پدر بزرگ ومادر بزرگ و دیگر
افراد تحت تکلفش، نان و غذا تهیه و به ایشان رسیدگی کند. این مسئله موجب شد که افراد فعال
از کار و کسب و طلب معاش زندگی باز بمانند. از این رو، ناچار نزد پیامبر خویش رفتند و از روی
خواستند آن ها را به وضع سابقشان باز گرداند و مرگ را میان آنان برقرار کند. پیامبر دعا کرد و خداوند
دعای او را اجابت فرمود و مرگ را در میان ایشان برقرار کرد
منبع :
بحار النوار ،جلد 6،ص116
دوشنبه 95/10/13
منافع امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف )به منافع مادی و درک حضور جسمانی امام منحصر نیست .برای کسانی که شیفته امام هستند ،راه ارتباط معنوی و روحی با امام با است
سید بن طاووس در کشف المحجه به فرزند خود می فرماید: برای کسانی که اهل باشند در های ارتباط با حضرت باز است امام همچون خورشید تابناکی است که عالم ملک وملکوت را به نور خود منور می کند و نزدیک ترین مردم به خدا ست و بزرگترین معلم اولیا از سالکان الهی در راه رسیدن به کمالات الهی و انسانی است
اگر انسان نفس خود را تز کیه کرده با چنین حالی به حجت خدا توجه کند وبه او عشق ورزیده فانی در او شود مورد هدایت های خاصه ولی خدا قرار می گیرد و مدارج کمال را به سر عت طی می کند
امام صادق ( علیه السلام )در روایتی به اصحاب خود می فرماید:میان شما و امام تان هیچ حجابی نیست هر گاه سخنی داشتید به ما بگویید که به ما می رسد
بنا بر این راه برای کسی که بصیر باشد کاملا باز است
منبع: آفتاب مهر / جمعی از محققین مرکز تخصصی مهدویت /ص21،22
جمعه 95/10/10
آیت الله جوادی آملی در درس فقه روز (۹۵/۱۰/۸) با تکیه بر خطبه ۲۱۹ نهجالبلاغه در تبیین اوصاف متّقین گفت: از حضرت سؤال شد کسی که اهل سیر و سلوک است وصفش چیست؟ حضرت اوصاف سالک را که ذکر میکند میفرماید کسی است که عقلش را زنده نگهداشته است.
معظم له بیان داشت: حضرت امیرالمومنین یک بیان نورانی در نهجالبلاغه دارد که «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ» عرض کرد ما پناه میبریم به خدا از اینکه عقل یک جامعه تعطیل بشود، پس عقل هم باید زنده باشد هم بیدار و یقظان باشد.
وی سپس اظهار داشت: آن سالک «قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّی دَقَّ جَلِیلُهُ» بدن وارسته سالک در راه سیر و سلوک خیلی نحیف و لاغر شد و آن استخوانهای بدن او و اندام ستبرِ او در این راه، باریک و لطیف شد آن نورانیت در قلبش پیدا شد این پرده را گاهی امام برمیدارد, گاهی اگر به دستور امام عمل شود و این سیروسلوک ادامه پیدا کند این نورانیت برای او هست و دیگر راه برای او روشن است و با این نور, راه را میبیند دیگر تردیدی در او راه ندارد.
معظمله در تبیین سلامت دل گفتر: «وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَی بَابِ السَّلاَمَةِ» این سالک مرتب این راه را میرود تا به بابالسّلام که از ابواب بهشت است، وارد میشود. میبینید آدم که میمیرد، مریض میشود و میمیرد ولی در مورد حضرت یحیی و حضرت عیسی(سلام الله علیهما) فرمود: ﴿وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا﴾ و خداوند بر اینها سلام میفرستد. سلامِ خدا از سلامت حکایت میکند کسانی هستند که در حین مرگ هم سالماند, سالم به دنیا آمدند و سالم هم مُردند ﴿وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا﴾
منبع:
چهارشنبه 95/10/08
کدام خیر است و کدام شر؟
(بقره/21)* ….وَ عَسَی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسَی أَن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم* چه بسا چیزی را مکروه دارید در حالیکه به صلاح شماست و شاید چیزی را دوست بدارید در حالیکه همان به زیان شماست
نه تنفر از چیزی ملاک زشتی است و نه مطبوع بودن امری دلیل صحت و صلاحیت آن است. انسان به مبارزه با نفس خود تن در نمیدهد و در امور دینی که برای تزکیه نفس اوست، کاهلی میکند. در حالیکه همان امر، سعادت نهایی او را تأمین خواهد کرد؛ (قَد أَفلَحَ مَن زَکّیَهَا)
سه شنبه 95/10/07
امام خمینی (ره) می فرماید:عالم محضر خداست ،درمحضر خدا گناه نکنید.
ایت الله بهاءالدینی (قدس سره):هرگاه از ایشان ذکری طلب می کردند می فرمود:باخدا باش.
حقیقت یاد خدا که در هر لحظه از ما خواسته شده است مراعات حلال وحرام الهی در مواجه با رویدادهای زندگی است که حتی به عنوان رذکر الله اکبر از آن یاد شده است. وبدین گونه است که انسان به مقام همنشینی باخدامفتخر می شود.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید:هرکس از خداوند فرمان برد خدارا یاد کرده است ،هرچند نمازخواندن وروزه گرفتن وقرآن خواندنش اندک باشد.
منبع:چهل گام در خود سازی/حسن قدوسی زاده
سه شنبه 95/10/07
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم ) می فرماید:
موسی (علیه السلام )نشسته بود که ابلیس نزد آو آمد…موسی فرمود:مرا از گناهی خبرده که اگر آدمی مرتکبش شود تو براو استیلا می یابی ؟
ابلیس گفت :هرگاه خودپسند شودوعملش را زیاد ببیند و گناهش در نظرش کوچک بیاید.
منبع :
شرح وتفسیر لغات قرآن /جعفرشریعتمداری/ج 2 ،ص 490
سه شنبه 95/10/07
امام خمینی (ره) می فرماید:عالم محضر خداست ،درمحضر خدا گناه نکنید.
ایت الله بهاءالدینی (قدس سره):هرگاه از ایشان ذکری طلب می کردند می فرمود:باخدا باش.
حقیقت یاد خدا که در هر لحظه از ما خواسته شده است مراعات حلال وحرام الهی در مواجه با رویدادهای زندگی است که حتی به عنوان رذکر الله اکبر از آن یاد شده است. وبدین گونه است که انسان به مقام همنشینی باخدامفتخر می شود.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید:هرکس از خداوند فرمان برد خدارا یاد کرده است ،هرچند نمازخواندن وروزه گرفتن وقرآن خواندنش اندک باشد.
منبع:چهل گام در خود سازی/حسن قدوسی زاده
دوشنبه 95/10/06
خداوند به موسی (علیه السلام)وحی کرد:
آیا میدانی چرا تنها تو را در میان بندگانم، کلیم (هم سخن) خود قرار دادم؟
موسی گفت: پروردگارا ! رازش چیست!
خداوند فرمود: من بندگانم را زیرورو کردم، کسی را در میان آنها متواضع تر از تو در پیشگاه خود ندیدم.
ای موسی! همانا تو هنگامی که نماز میگذاری،صورت خود را روی خاک می نهی!
منبع:
داستان های موضوعی/کاضم سعید پور/ص85
یکشنبه 95/10/05
یقین داشته باش که هیچ گاه نمی توانی ظاهر خویش را اصلاح نمایی ،مگر با اصلاح باطن ،زیرا
سر چشمه اعمال قلب است .و ازهمین روست که از قلب صالح جز عمل صالح واز قلب فاسد جز
عمل فاسد برنمی آید بنا براین مهم ترین کارها اصلاح قلب است
منبع : موعظه خوبان / سید علی ادیانی/ ص 276
یکشنبه 95/10/05
در روایت است که درویش مسکینی رسید به فرد گردن کلفتی و از او پرسید:(تو در زندگی چه چیز هایی را
قبول داری ؟)گردن کلفت گفت :(من خدا را قبول دارم ،پیغمبر را هم قبول دارم ومرگ را هم قبول دارم ).
درویش مسکین به او گفت :(عجب!من از بین همه اینها که گفتی فقط مرگ وقبول دارم و از ترس و یاد
مرگ این قدر نحیف شدم، بعد توهمه این هایی که گفتی قبول داری و هنوز این قدر گردن کلفتی ….؟)
واعظی بهتر از یاد مرگ برای هدایت آدم ها نیست : چون یاد خدا ومرگ ،انسان ها را از دروغ،حرام ،دزدی،پستی و….دور نگه می دارد .
منبع موعظه خوبان /سید علی ادیانی/ص143
یکشنبه 95/10/05
انسان نباید بگوید که من چون هنوز نفسم را تربیت نکرده ام و نمی توانم او را کنترل کنم و مهارش رادردست بگیرم که دیگران گناه نکند و خطایی از او سر نزند ،توبه نمی کنم ،زیرا توبه من فایده ندارد .
این کار را نکنید !از گناهانتان توبه کنید :از کجا معلوم که تو دوباره گناه کنی !؟شاید نکردی . شاید همین
امشب اجل رسید واز دنیا رفتی ،چرا این حرف را می زنی که من چون خاطر جمع از نفسم نیستم ،پس
،توبه هم نمی کنم (حالا وقت باقی است) و به پیری که رسیدم توبه می کنم
گفتم که به پیری رسم و توبه کنم اینقدر جوان مرد ویکی پیر نشد
منبع :موعظه خوبان /سید علی رضا ادیانی /ص76
شنبه 95/10/04
از حکیمی پرسیدند :( چه چیزی بهتر از طلاست؟)
در پاسخ گفت:(قناعت کردن)
قناعت کن ای نفس ،بر اندکی که سلطان و درویش بینی یکی
منبع:
موعظه خوبان /سید علی رضا ادیانی و حسین ترابی
شنبه 95/10/04
از همان دورانی که بچه طلبه بودم خدمت آیت الله بهجت علاقه داشتم همان ایام یک بار که رفته بودم ،مشهد برای
آقا یک پوتین خریدم وقتی برگشتم رفتم در خانه آقای بهجت در زدم آمد دم در گفتم آقا ! من این را برای شما
آورده ام فرمودند :(اکر در روز قیامت مرا دیدی که وضع بدی دارم پشیمان نمی شوی که این را آوردی اگر به عنوان یک آدم خوب آوردی به من نده)
از همان جا خلاصه حجت را رساند که اینکه دیگران فکر می کنند آدم خوبی هستی ولی فایده ندارد…
منبع :موعظه خوبان /سید علی رضا ادیانی/ص143
شنبه 95/10/04
امام سجاد[علیه السلام] فرمودند: اگر مردم می دانستند در طلب علم چه چیز (وچه چیز هایی) نهفته است آن را طلب می کردند اگر چه به ریختن خون ها و فرو رفتن در گرداب ها منجر شود.
خدای متعال به دانیال وحی کرد که:
منفور ترین بندگانم نزد من، نادانی است که حق اهل علم را کوچک شمرده وپیروی از آن ها را ترک کند،
ومحبوب ترین بندگانم نزد من، پرهیزگاری است که جویای پاداش بزرگ الهی، همپای دانشمندان، پیرو
بردباران، وپذیرای (سخن ) حکیمان باشد.
منبع:سخنان قدسی/موسسه امام هادی ص 121
شنبه 95/10/04
یک نفر بعد از نماز خواندن سریع بلند می شد و می رفت ، به ا وگفتند :( کمی صبر کن ، تعقیبی بخوان ،دعایی بکن ،چرا زود می روی؟)
گفت:(من شنیده ام نماز کسانی را که بد نماز می خوانند ،دو دستی توی سر صاحبان می زنند ،من از ترس اینکه مبادا
نمازم را توی سرم بزنند ،سریع می روم !) البته این روایت شده ودر روایت آمده که : (اگر نماز کسی خوب نباشد
،نمازش را دو دستی توی سرش می زنند .)ولی اگر این طور باشد که باید همه ما زود بلند شویم و برویم ولی خداوند
به کرمش انشا الله قبول می کند . اصلا یکی از فواید نماز جماعت همین است.
منبع:در محضر مجتهدی/ محمود گلپایگانی/ ص 134
پنجشنبه 95/10/02
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:«شیطان گفته است که پنج نفر هستند که من هر کار بکنم و هر حیله ای که نمایم نمی توانم اینها را جهنمی کنم، اما بقیه مردم در مشت من می باشند.»
اول: کسی که صادقانه به خداوند توکل کند و در تمامی امور هم به خدا تکیه نماید.
دوم: کسی که شب و روز «زیاد» تسبیح گوید.
(در حدیث دیگری نیز امده: سه طایفه اند که از شر شیطان و جنود او در امانند و معصومند:1- کسانی که مرتب ذکر می گویند و پیوسته بیاد خدا هستند.2- کسانی که از ترس خدا سحرها برمی خیزند و استغفار می کنند 3- کسانی که از ترس خدا گریه می کنند.)
سوم: شخصی که هر چه برای خودش می خواهد، برای دیگران هم بخواهد.
چهارم: کسی که وقتی مصیبتی به او می رسد، جزع نمی کند.
پنجم: کسی که راضی باشد به آنچه که خداوند برای او قسمت کرده و تقدیر فرموده است.
چقدر خوب است که به این احادیث عمل کنیم…
برگرفته از کتاب:
در محضر مجتهدی/محمودی گلپایگانی/ص281و282
سه شنبه 95/09/30
ما آمده ایم زندگی کنیم تا در قیمت پیدا کنیم ،نه اینکه به هر قیمتی ز ندگی کنیم . زندگی ما حکایت یخ فروشی است که از او می پرسیدند:فروختی ؟گفت :نه،ولی تمام شد!
منبع/ موعظه خوبان/سید علیرضا ادیانی/ص215
سه شنبه 95/09/30
رسول خدا [صل الله علیه و اله وسلم] فرمودند : خداوند متعال به داود فرمودند :
ََ
ای داود گنهکاران را مژده بده و راستگویان را بترسان
داود عرض کرد : چگونه گنهکاران را مژده دهم و راستگویان را بترسانم ؟
خداوند فرمود : ای داود ! به گنهکاران مژده بده که من توبه را می پذیرم واز گناه می گذرم ، راستگویان را بترسان که به اعمال خود مغرور نشوند ، زیرا هیچ بنده ای را برای حساب نگه نمی دارم مگر آنکه نابود شود.
منبع:
سخنان قدسی/موسسه امام الهادی/ص105
سه شنبه 95/09/30
روزی پیامبر اکرم ( صل الله علیه و اله و سلم) در میان یاران خود نشسته بود چشمش به جوانه چلاک و نیرومند افتاد که از پگاه کار می کرد. یاران گفتند: وای بر او! چه میشد اگر جوانی و چالاکی اش را در راه خدا بود؟؟؟
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند: «چنین مگویید اگر او برای خود تلاش می کند تا خود را از مردم بی نیاز کند و نزد آنان دست دراز نکند در راه خدا کار می کند.
اگر برای پدر و مادر ناتوان و یا فرزندان ناتوان خویش تلاش می کند تا آنان را بی نیاز و زندگیشان را اداره کند، در راه خداست. ولی اگر برای ثروت اندوزی و فخر فروشی تلاش می کند کار او در راه شیطان است.»
امام صادق(علیه السلام): در جوانی بسیار در عبادت می کوشیدم.
پدرم فرمود:«فرزندم! از آنچه انجام می دهی کم کن، زیرا خداوند عز وجل اگر بنده ای را دوست بدارد با عبادت کم هم از او خشنود می گردد.*
و در جایی دیگر خود امام صادق می فرمایند: با ارزشی ترین کار نزد خداوند کاری است که کوچک اما مداوم باشد….
آری
“عبادت به سجاده و دلق نیست / عبادت بجز خلقت خلق نیست”
عبادت معنای گسترده ای دارد….
*حکمت نامه جوان/ محمدی ری شهری
چهارشنبه 95/09/17
حضرت آیتالله العظمی صافی گفتاری درباره خودکشی بیان کرده است.
متن گفتار مطرح شده این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:
خودکشی از محرّمات کبیره و عامل آن، مرد باشد یا زن، مستحق عقوبت و عذاب شدید الهی است و اگر شخص، مجنون و مختلّالحواس نباشد، این گناه علامت ضعف عقیده به مبدأ و معاد و نداشتن صفت صبر و مقاومت در برابر شداید و دشواریهای زندگی و نومیدی از خداوند متعال است.
شکستهای غیرواقعی
بیشتر افرادی که مرتکب این معصیت میشوند، یا اسیر یک سلسله اوهام و خیالاتند که از یک جهت شکستهایی، که در واقع شکست نیست، مثل شکست در بازیها یا بالاتر زناشوییها و ازدواجها، دست به این عمل میزنند، یا در اثر فشارها و سختیهای زندگی خودکشی مینمایند.
دنیای پر از فراز و نشیب
بهطور کلی به این اشخاص باید تذکر داد که دنیا همهاش فراز و نشیب و تغییر و تحوّل است و اشخاصی در زندگی واقعاً شکست میخورند، که روحیه صبر و مقاومت نداشته باشند و با یک پیشامد و یک امر ناملایم و ناگوار، روحیه خود را ببازند و خود را بیچاره بشمارند. افراد موفق که بر مشکلات فایق میشوند، به اراده و همت و عزم خود اعتماد دارند و با توکل به خداوند متعال، بر مشکلات صابرند و با قلب محکم و استوار و امید به آینده با هر پیشامد ناگوار، دستوپنجه نرم میکنند.
آسایش پس از سختی
تاریخ بشر پر است از فرج بعد از شدّت و گشایش و رفاه و توانگری بعد از تنگی و گرفتاری و فقر؛ مردان و زنان موفق از هیچ حادثهای تکان نمیخورند و عقبنشینی نمیکنند؛ به فضل و لطف خدا اعتماد دارند و این آیه را با مضمون بلند آن همواره به خاطر دارند که: ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً﴾.[۱] آسانیها از میان دشواریها رخ میدهند و روشناییها بر تاریکیها غلبه مییابند.
صبر، اصل ایمان
باید این افراد را به صبر سفارش کرد که صبر از ایمان، بهمنزله سر، در جسد است.[۲] امید است این نصیحت در قلوب، مؤثر و نافع باشد. والله العالم.
منبع:
[۱]. انشراح، ۵-۶. «بیگمان در جنب دشوارى، آسانى است. آرى، در جنب دشوارى آسانى است».
[۲]. نهجالبلاغه، حمکت ۸۲. «فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الإِیمانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ».
برگرفته ازhttp://www.jamnews.ir/detail/News/741396?sk=1
دوشنبه 95/09/15
رسول اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند: خدای متعال می فرماید:
هر مخلوقی که به غیر از من به دامن مخلوقی چنگ زند تمام وسایل آسمان ها و زمین را نسبت به او قطع می کنم، اگر چیزی از من بخواهد به او نمی دهم، و اگر مرا بخواند اجابتش نمی کنم، و هر مخلوقی ک تناه سراغ من آید و سراغ دیگری نرود، آسمان ها و زمین را ضامکن روزی اش می کنم، پس اگر مرا بخواند اجابتش می کنم، و اگر از من چیزی خواهد به او بدهم، و اگر از من طلب بخشش کند او را ببخشم….
منبع:
سخنان قدسی ج2/موسسه امام الهادی/ص287
یکشنبه 95/09/14
و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیرا«سوره حشر ایه30»
خداوند در این آیه می فرماید:هر پیشامدی که برای شما می شود، بازتاب گناهان خود شماست.
اگر خدشه ای به انسان وارد می شود، یاقدم انسان می لغزد، جایی مشکل پیدامی کند ،درچاله ای می افتد، به او سنگی می خورد، به خاطرگناه یاخطایی است که مرتکب شده است.
یعنی این طور نیست که خدا ما را رها کند. زمان و پیشامدهای زمان انسان را ادب می کند. این است که فرمود: هر حادثه ای برای ما گنکارها پیش بیاید، بخاطر این است که خدا می خواهد گناه ما را پاک کند. درصد زیادی را هم خدا عفو می کند و می بخشد.
بحث، سر گنهکارهاست که خداگنهکارها را رها نمی کند. باگرفتاری، بیماری، پیشامدها، فشارهای روزگار، آن ها را تمیز و پاک می کند…
«خدایی که در دنیا جزای عمل شما را داد و بقیه آن را هم بخشید ،کریم تر از آن است که روز قیامت دوباره مواخذه کند.
افرادی که در دنیا با عقوبت و گرفتاری ها پاک می شوند، در آخرت دوباره خدای متعال آن ها را عذاب نخواهد کرد.
این بشارتی است از رسول اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم)»
منبع:
امید به رحمت الهی/ حبیب الله فرح زاد/ص147و148
یکشنبه 95/09/14
از علامه طباطبایی(قدس سره) نقل شده که :(روزی کنار درب مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم ایه الله قاضی از انجا عبور می کرد، چون به من رسید،دست خود را بر روی شانه من گذاشت وفرمود:(ای فرزند!دنیا میخواهی،نماز شب بخوان،اخرت میخواهی نماز شب بخوان).
چرا موفق به نماز شب نمی شویم؟
شیخ صدوق از سلمان فارسی نقل میکند:
مردی نزد سلمان فارسی امد و گفت ای ابو عبد الله(کنیه سلمان فارسی است)من موفق نمی شوم نماز شب بخوانم سلمان در جوابش فرمود:در روز خدهی را معصیت نکن
شیخ صدوق روایت می کند،مردی نزد حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام)امد وعرضه داشت:ای امیر المومنین من از نماز شب محرومم چه کنم؟ حضرت فرمود:تو کسی هستی که گناهانت تو را به بند کشیده است.
مرحوم کلینی نقل می کند : امام صادق (علیه السلام)فرمودند کسی که مرتکب گناه شود ازفیض نماز شب محروم خواهد شدزیرا نفوذ کار زشت درجان ادمی از نفوذکارد در گوشت بیشتر است.
منبع:
صراط سلوک«رهنمودهای اخلاقی-عرفانی و خاطراتی از حضرت استاد علامه حسن زاده آملی(دام عزه)»/علی محیطی/ص87
یکشنبه 95/09/14
فاضل بستانی می گوید:از واعظی شنیدم که گفت در اخبار وارد شده وقتی کسی بر رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم) صلوات فرستند خداوند از آن صلوات نوری عمودی می آفریند که یک نور در زمین وطرف دیگر آن بر آسمان است و بر آن عمودی هفتاد هزار ملک -که هرماکی هفتاد هزار دهان ودر هر دهان هفتاد هزار زبان با هر زبان به هفتاد هزار لغت تگلم میکند - نشسته هست و جمیع آن ملائکه با تمام آن زبان ها و نعمت ها تا روز قیامت برای صلوات فرستنده استغفارمیکنند
منبع:
فواید اسرار صلوات/ نادرمرادی پینوندی/ ص49
جمعه 95/09/12
حجت الاسلام و المسلمین عباس نصیری فرد عضو کمیسیون سبک زندگی شورای انقلاب فرهنگی گفت: تا وقتی که نور معنوی “امام زمان (علیه السلام) در قلب هر انسان نفوذ پیدا نکند حالت انتظار اتفاق نخواهد افتاد.
وی ادامه داد: آمدن آن حضرت برای به کمال رسیدن مردم است، یعنی حالت انتظار تقویت کمال درونی برای بهره مندی از عنایات امام است. وقتی ما قلب خود را رذایل درونی و از صفت های زشت پاک کردیم، آنگاه پس از این عمل عنایت امام شامل حال ما خواهد شد و در این وضعیت تازه حالت انتظار شکل می گیرد.
رئیس اندیشکده راهبردی مطالعات “جهان” تصریح کرد: حالت انتظار یعنی اعتقاد به وجود غایبانه رهبری عادل، ظلم ستیز و بی نظیر است که وجود ایشان باعث پایداری و استقامت مومنان در امر دینداری می شود. همین امر ظلم دیگران بر ما را نیز کمرنگ خواهد نمود.
وی در ادامه صحبت های خود اظهار کرد: بعد از شکل گیری حالت انتظار در هر فرد، آن شخص به جان و مال دیگران تعدی نمی کند. اگر پست و مقامی داشته باشد از آن به عنوان یک طعمه بهره نمی برد.
این کارشناس علوم قرآنی یادآور شد: افرادی که از این ورطه دورند و به جان و مال مردم لطمه می زنند در خود حالت انتظار را به وجود نیاورده اند و نقش خود در اصلاح جامعه را به کل فراموش کرده اند و نمی دانند امکان دارد “امام زمان (علیه السلام)” هر لحظه ظهور فرمایند.
وی خاطرنشان کرد: هر شخصی می داند که در حکومت امام که به صورت ناگهانی ایجاد می شود، “امام زمان (علیه السلام)” می آیند تا جامعه را اصلاح کنند. بنابراین انتظار فرج در وجود انسان به منزله وجود نیرویی بازدارنده بسیار قوی است که از ارتکاب جرم در جامعه جلوگیری می کند.
منبع:
جمعه 95/09/12
امام جواد(علیه السلام) می فرمایند:
هرگاه دونفر را مقایسه کنیم آنکه ادبش بیشتر باشد نزد خدا برتر است،
سوال شد یابن رسول الله(صلی الله علیه واله وسلم) ادب با مردم را می دانیم و برتری آن برایمان واضح است اما ادب با خدا چگونه است؟
امام(علیه السلام)فرمودند:قران را تلاوت کند آنگونه که نازل شده است، احادیث ما را روایت کند آن طور که ما گفته ایم و خدا را بخواند بدون اینکه از خدا طلبکار باشد(و خود را مدیون خداوند بداند) و روایت شده است خداوند متعال در بعضی کتاب های آسمانی اش می فرماید:
ای بنده من آیا سزاوار است وقتی بامن سخن می گویی به چپ و راست نگاه کنی در حالی که اگر بنده ای مثل خودت با تو سخن بگویدو اینگونه رفتار کند رهایش میکنی.
بنده من آیا این ادب است که وقتی با برادرت سخن گویی به او توجه کنی و چقدر ادب را رعایت نمائی اما با من اینگونه نباشی پس چه بد بنده ای باشد.
ادب حضرت ایوب(علیه السلام)
حضرت ایوب از روی ادب عرضه می دارد «ربه انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین» خدایا بلا و مشکلات به من روی آورده است و تو بخشنده ترین بخشندگانی. حضرت ایوب در این جمله از دو جهت ادب ورزیده است.
الف: نگفت:«انک امسستنی بالضر» خدایا تو مرا گرفتار بلا کرده ای (بلکه گفت بلا به من روی آوره است)
ب: نگفت ارحمنی،خدایا به من رحم کن بلکه به صورت کنایه گفت: خدایا تو بخشنده ترین بخشندگانی
و اینکه، اینگونه به صورت کنایه فرمود از این جهت بود که خواست مقام و مرتبه صبر در بلا را حفظ کرده باشد.
منبع:
برگرفته از کتاب صراط سلوک«رهنمود های اخلاقی-عرفانی و خاطراتی از حضرت استاد علامه حسن زاده آملی»/
نوشته علی محیطی/ص74و75
پنجشنبه 95/09/11
تنها دعايى كه بر هر مسلمانى واجب است كه آن را در واجبترين اعمال خود - نماز - روزى ده مرتبه بگويد، دعاى «اهدنا الصّراط المستقيم» است؛ بنابراين، درخواست هدايت به راه مستقيم، مهمترين دعاست.
آرى، در مقابل راههاى متعدّدى كه در برابر انسان قرار دارد، (راه هوسهاى خود و ديگران، راه وسوسههاى شيطان، راه نياكان و پيشينيان، راه طاغوتها، راه توقّعات و انتظارات اين و آن و راه خدا و اولياى او) انسان هر لحظه و براى هر چيزى بايد از خدا استمداد جويد كه او را به راه مستقيم هدايت كند.
راه مستقيم راه خدا و اولياى خداوند و بندگان مخلص خداست.
براى اطمينان به راه خدا، بايد پيرو و دنبالهرو اولياى خدا باشيم، چنانكه در زيارت جامعه مىخوانيم: هركس به شما (اهل بيت) متوسّل شد، به خدا متوسّل شده است. «مَن اعتصم بكم فقد اعتصَم باللّه» و در قرآن مىخوانيم: هركس به خدا متوسّل شد به راه مستقيم هدايت شده است. «و من يعتصم باللّه فقد هُدِىَ الى صراط مستقيم»( آل عمران، 101.)
در روايات، راه مستقيم، راه توحيد، قرآن و فطرت سالم، معرفى شده است.(تفسير نور، ج 1، ص 30.)
شكّى نيست كه تقاضاى راه مستقيم حتى بر اولياى خدا نيز لازم است؛ زيرا اولاً؛ ماندگارى در راه مستقيم، غير از پيدا كردن راه مستقيم است. چه بسيار افرادى كه به راه مستقيم هدايت مىشوند؛ ولى پايدار نمىمانند؛ يعنى بعد از ايمان، منحرف مىشوند. «آمنوا ثمّ كفروا…»(نساء، 137.)
ثانياً؛ هدايت شدن نيز درجات و مراحلى دارد، همانگونه كه نور ضعيف و قوى دارد، بنابراين افراد هدايت شده، بايد به فكر هدايت برتر و بيشتر باشند. «زادهم هُدى»(محمّد، 17)
ثالثاً؛ ممكن است افرادى در بعضى امور در راه مستقيم باشند؛ ولى نسبت به مواردى در راه نباشند و لذا بايد براى رسيدن به جامعيت راه مستقيم از خداوند كمك بخواهيم. مثلاً؛ انتخاب شغل، دوست، رشته تحصيلى، همسر، عقايد، عمل، اخلاق، رهبر، نماينده، چگونگى در آمد و مصرف آن، ستايش، انتقاد، محبت، قهر، صلح، جنگ، خوردن، قضاوت، انفاق، عبادت، اقتصاد، سياست، روابط و در همه امور بدون الگوى صحيح و كامل نيست؛ لذا انسان نياز به الگوى كامل و بدون نقص دارد كه همان انبيا و اوصيا هستند.
منبع:
http://www.tarvijequran.ir/page.php?pg=showquestions&id=202&lang=fa