موضوع: "اخلاقی"

امنیت دل...

رسیدن به امنیّت دل، راهى جز رعایت تقوا و پرهیز از گناه ندارد.

تلاش و کوشش و به کارگیرى عقل و درایت، در این مسیر، شایسته است و لازم، امّا آنچه مهم‏تر ازهمه

تدبیرهاى انسانى است، عنایت خداوند تبارک و تعالى است.

کسى که صرفاً متّکى به عقل و درایت خود باشد و لطف و عنایت پروردگار را ندیده بگیرد، ناگهان متوجّه مى ‏

شود که تدبیر او نتیجه عکس داده و اشتباهات بزرگى مرتکب شده که تصوّر آن را نمی ‏کرده است.

لطف خداوند باید شامل حال انسان بشود و در بن ‏بست‏ها او را نجات دهد.

دست عنایت پروردگار در هنگام هجوم دشمنان جنّى یا انسى، به فریاد انسان می رسد و آنان را

عقب مى ‏راند.

 

 

منبع:کتاب آیت الله مظاهری/ ج 1

عفت و حجاب در قرآن

 


بدحجابى و بى ‏حجابى گناه اجتماعى بزرگى است که باید نسبت به خطرات آن توجّه جدّى شود.

چادر، یک حجاب مذهبى و ملّى است و زن مسلمان نباید این حجاب را از دست بدهد که خسارات

فراوانى دارد.

مهم‏تر این‏که قرآن کریم از زنان مؤمن و عفیف، انتظار دارد که چادر داشته باشند و آن را نشانه

شخصیت زن میداند:

اى پیامبر، زنان و دختران خویش و زنان مؤمنان را بگو: چادرهاى خود را بر خویشتن فروتر

گیرند.

این نزدیک‏تر است به آن که شناخته شوند و آزارشان ندهند و خدا آمرزنده مهربان است.

 

مردان مؤمن و غیرتمند نیز نسبت به پوشش خود و حفظ حجاب و شئونات اخلاقىِ زن و فرزندان خویش،

وظیفه دارند، و باید اعضاى خانواده را از رفت و آمد با نامحرم و مبادرت به امورى که به فساد و یا بی عفّتى

آنان منجرمی ‏گردد، با ملاطفت و همراه با بیان استدلال، منع نمایند.

 

منبع:کتاب مشق اخلاق/ج1

یک لحظه از یاد خدا غافل نباش...

یکی از عوامل دیگر در سلب ایمان می توان به حب دنیا اشاره کرد.

زیرا اصل همه خطورات قلبی که انسان را از یاد خداباز می‌ دارد، و به خود مشغول می‌سازد، محبت به دنیا و

اشتغال به آن است.

خداوند می فرماید: ای اهل ایمان مبادا هرگز، مال و فرزندانتان شما را از یاد خداغافل سازد و البته

کسانی که به امور دنیا از یاد خداغافل شوند، آن‌ها به حقیقت زیانکاران عالمند

یکی دیگر از عوامل سلب توفیق طبق روایات، اشتغال به لغویات است.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: هرکس به امور بیهوده بپردازد، امور سودمند را از دست می دهد.

عامل دیگر سلب توفیق، غفلت و شرکت در مجالس گناه یا... می باشد.

چنانکه امام سجاد(علیه السلام) در دعاى ابوحمزه، به هنگام مناجات با خدا، عرض مى‏ کند: (شاید مرا

علاقه ‏مندبه مجالس غافلین دیدى و مرا در میان آنها رها ساختى).

برخی از دیگر عوامل سلب توفیق هم عبارتند از: تنبلی و کسالت، همنشین بد، حرام خواری، کفران

نعمت،غفلت و..

 

منبع:میزان الحکمه/ج 4/ص18287

بی انصاف! چرا به ما آتش دادی؟

آلوده شدن به مال حرام و حقّ ‏النّاس رنج ‏آور است.

مواظب باشید و بدانید اگر در خانه شما از درى حرام آمد، از در دیگر رحمت خدا خارج مى ‏شود، برکت مى

رود، الفت مى ‏رود؛ و بالأخره همان بچّه ‏اى که براى او دل مى ‏سوزاندید، در روز قیامت به شما نفرین مى ‏

کند و شما را جهنّمى مى ‏نماید.

در روز قیامت همین زن و بچّه در مقابل این شخص به دادخواهى برمی‏خیزند

و مى ‏گویند: بى ‏انصاف! براى چه به ماآتش دادى؟ چرا خمس اموال خود را ندادى؟ چرا مال حرام براى ما تهیه

کردى؟

 

منبع:مشق اخلاق/ج1

 

گفته بودم چو بیایی...غم دل با تو بگویم

  آقا شرمنــده ایم
 از بس که گنهکاریـم
از آنجا که دعــا نمی کنیم بیایی
از اینکه در مظلومیت شریک نیستیم
و خیلی چیزهای دیگر ….
ای مولای من تو مارا دعــا کن
ما چیزی در دست نداریم
اما آقـــا_جان_ما_کوفی نیستیم
بیـــا ……….
جهان در انتظـــار توست ای مهدی (عـــج)

بی سر وپا به سر شود

بی دل و جان به سر شود

بی تو به سر نمیشود

بی همگان به سر شود

بی من و ما به سر شود

بی تو به سر نمیشود

داغ تو دارد این دلم

جای دگر نمیشود

درد مرا دوا تویی

رنج مرا شفا تویی

تشنه ام و سقا تویی

بی تو به سر نمیشود

در دل و جان من تویی

جان و جهان من تویی

بی تو به سر نمیشود

 

منبع:دلنوشته از امام زمان (عج) با اندکی از سخنان شهید آوینی

سالها دنبال رفیق گشتم تا اینکه در دعای جوشن کبیر یافتمش...و یا رفیق من لا رفیق له

انسان عاجز است از شناخت ذات خدا در آنجایی که میفرماید سپاس خداوندی را که حساب گران از

شمارش نعمتهای او ناتوان و تلاش گران به او نخواهند رسیدپروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود

ندارد و تعریف کامل نمی توان یافت و برای خدا وقت معین و سرآمدی مشخص نمی توان تعیین کرد مخلوقات

را با قدرت خودآفرید و بارحمت خود باد را به حرکت در آورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به

آرامش تبدیل کرد.

راهی که می شود به صفت خداوند آگاهی پیدا کرد دعای جوشن کبیر می باشد که خوانندگان را به

خواندن آندعای شریف رهنمود می کنم و اما شیطان از جنس جن است و از آتش خلق شده است قبل از

این که از بهشت رانده شود.

خدا را بسیار عبادت میکرد به همین دلیل عزازییل نام گرفت البته از امام رضا روایتی است که

فرمود نام اصلی اوحارث بوده و بعد از رانده شدن از رحمت الهی به ابلیس یعنی (دور) نامیده

شد.

شیطان شش هزار سال عبادت کرد و از مقربین گردید.آنچه منجر به مناظره بین خدا و شیطان گردید جریان خلقت آدم بود که خداوند بزرگ خاکی از قسمت های گوناگون زمین از قسمت های سخت و نرم شور و شیرین گرد آورد آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت چسبناک گردید که از آن اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید آنرا خشکانید تا محکم گردد.

 

منبع:نهج البلاغه/خطبه 1

تقوا، محبت امیرالمومنین(علیه السلام ) است...

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: تقوا، محبت امیرالمومنین(علیه السلام) است. ثقُلَت موازینُهُ. چنین کسی محل عبادتش، محل زیبایی‌اش، محل سرمایه‌اش، سنگین شد. آن کس که آخرتش سنگین‌تر شد، در عیشه راضیه است. فی عیشه راضیه. هم عیش است و هم راضی و مرضی است.

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اگر کمی زحمت بکشیم که با امامانمان(علیه السلام)، می‌ارزد چه برسد با مردم دنیا. آیا نمی‌ارزد که آدمی صد مرتبه جان بدهد، در عوض یک دقیقه آنجا بنشیند؟ صد مرتبه شهید شود هزار مرتبه شهید شود  آن هم برای نشستن در کنار صاحب امر. اولی الامر.

امیرالمومنین(علیه السلام) اولی الامر بود. امر خدا بود که آمد. لذا کاملاً سنگِ تمام در ترازو گذاشت. هم زمین را، هم آسمان را، هم انبیای سلف را، همه را سنگ تمام گذاشت. خدا تمام وعده‌هایی که تا آن وقت به خلقتش داده بود، با علی(علیه السلام) آشکار کرد. فرمود نترسید، مأیوس نباشید؛ امر خدا یک مرتبه آمد. امر خدا همین علی(علیه السلام) است. جز پیامبران صاحب کتاب، دیگران او را نشناختند. اما نور او با آنها کار می کرد. درون آنها بود. قوّت قلبی بود که با آن کار می کردند و خدا را عبادت می‌کردند. یعنی دارای چراغ می‌شدند، اما نمی‌دانستند که چراغ کیست و چیست. فقط پیامبران صاحب کتاب، صاحب قرآن و تورات و انجیل و زبور، علی(علیه السلام) را شناختند. او را در سرّ خود شناختند. پیامبر ما(ص) او را هم در سرّ دید و هم در ظاهر. علی(علیه السلام) از خانه خدا در مکه بیرون آمد و پیامبر، او را بغل گرفت.

علی(علیه السلام) خود نیز فرمود کسی مرا و حقیقت مطلب را درباره من نمی‌تواند بشناسد، الا نبی مرسل یا ملک مقرّب یعنی چهار ملک مقرّب که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل هستند و مومنی که قلبش ممتحن باشد. امتحان داده باشد. یعنی شیعیان و دوستانی که آماده باشند تا اگر ابتلا و مصیبتی به دنیای آنها خورد به آخرتشان نخورد. مزاجشان این طور باشد. آنها می‌گویند خدایا و لاتَجعَل مُصیبتنا فی دیننا خدایا مصیبت ما را در دینمان قرار نده. وَ لاتَجعَلِ الدُّنیا اکبَرَ همِّنا. دنیا را بزرگتر هم من قرار نده. حالا که دنیا کوچک است حداقل آن را یک درجه پایین‌تر از آخرت قرار دهم. پنجاه و یک درصد آخرت، چهل و نه درصد دنیا. آیا این کم است؟ آخرت پنجاه و یکی، دنیا چهل و نه تا. صد را نصف کن، همین که دنیا یک خورده کمتر باشد بس است و کفه دنیا بالا می‌رود.

وَ لاتَجعلِ الدُّنیا اکبر همِنا. مبادا بیشتر هم ما پنجاه و یکی از آن دنیا باشد و چهل و نه تایش خدا و ائمه(علیه السلام). اگر چنین نباشد چنین کسی زحمتش خیلی کم است. اگر همه روی زمین هم جمع شوند که او را این طرف بشکند، همه را با خود بالا می‌برد. آنی، که سرت با خدای خودت ربط پیدا می‌کند و یک خورده می‌چربد، از آسمان و زمین بزرگتر است. خیلی سنگین‌تر است. بیخود نیست که کفه دیگر را بالا می‌برد و این پایین می‌آید. تازه گریه را هم راه می‌اندازد که من چرا احمق بودم و دیر خبر شدم. آیا آیه فامّا مَن ثَقُلَت موازینُهُ را خوانده‌ای؟ فَهُوَ فی عیشَه راضیَه. عیش نیست، «عیشه» است، که خیلی بزرگتر است. متعلق به تقواست؛ همان تقوایی که اگر کسی نداشته باشد عیشش را تنگ می‌گیرند. تقوا، محبت امیرالمومنین(علیه السلام) است. ثقُلَت موازینُهُ. چنین کسی محل عبادتش، محل زیبایی‌اش، محل سرمایه‌اش، سنگین شد. آن کس که آخرتش سنگین‌تر شد، در عیشه راضیه است. فی عیشه راضیه. هم عیش است و هم راضی و مرضی است. هم خودش رضاست و هم خدا. دیگر رفت که رفت. پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند. گویی دیگر دوستی ندارد. همه را جمع کرد و رفت. یعنی قشنگی‌های رفاقت را برد و هرچه در رفقا بود آنها را چاپید و رفت.

منبع:

کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 15

مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی

توصیه امام علی(ع) درباره برخورد با اطرافیان خودخواه

همانا زمامداران را خواص و نزديكانى است كه خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان، و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مكن.
ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِيبِ وَ الْبَعِيدِ وَ كُنْ فِي ذَلِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ قَرَابَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ ابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْكَ مِنْهُ فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِكَ مَحْمُودَةٌ وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ

امیرالمومنین امام علی علیه السلام در فرازی از نامه به مالک اشتر فرمودند:
همانا زمامداران را خواص و نزديكانى است كه خود خواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان، و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مكن.و به گونه اى با آنان رفتار كن كه قرار دادى به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند.
مانند آبيارى مزارع، يا زراعت مشترك، كه هزينه هاى آن را بر ديگران تحميل كنند، در آن صورت سودش براى آنان، و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براى تو خواهد ماند.حق را به صاحب حق، هر كس كه باشد، نزديك يا دور، بپرداز، و در اين كار شكيبا باش، و اين شكيبايى را به حساب خدا بگذار.گر چه اجراى حق مشكلاتى براى نزديكانت فراهم آورد، تحمّل سنگينى آن را به ياد قيامت بر خود هموار ساز.
و هر گاه رعيّت بر تو بد گمان گردد، عذر خويش را آشكارا با آنان در ميان بگذار، و با اين كار از بدگمانى نجاتشان ده، كه اين كار رياضتى براى خود سازى تو، و مهربانى كردن نسبت به رعيّت است، و اين پوزش خواهى تو آنان را به حق وامى‌دارد.

منبع:

«نهج البلاغه، نامه53»

گرسنگی کشیدن موجب صحت است.

آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:

«یکی از مصری ها نوشته است: یَجِبُ أنْ یَتَجَنّبَ المریضُ الدواءَ، کَما یَتَجَنّبُ مِن السّمّ

… در روایات ما آمده است: تا گرسنه نشدید نخورید، و پیش از آن که سیر شوید از غذا دست

بردارید.

شیخ الرئیس هم کلمه ای دارد که خیلی عجیب است. می گوید:

[در هر روز، یک وعده غذا بخور و پیش از این که غذای اولی هضم شود، از خوردن غذا بپرهیز.]

یعنی: گرسنگی کشیدن بیشتر موجب صحّت است تا پرخوری و سیری.

…گویا معروف است که اگر کسی چهل ساله بشود و دوای صحّت خود را نیابد، [خیری در او

نیست].

نقل شده است: وقتی مار چشمش نابینا می شود، از محلّی که زندگی می کرد به محلّی دیگر

میرود و بینا می شود.

انسان اگر داء و دوای خود را تشخیص دهد، هیچ ضرری به او نمی رسد، و لا اقلّ من الاحتیاط

 

منبع:در محضرآیت الله بهجت/ج 3/ص 235

اموات چگونه صدای زندگان را می شوند؟


درکتاب الروح آمده است که پیامبر اسلام ( ص ) فرمود هر مسلمانی بر قبر برادر مؤمنش عبور کند ، در حالی که او را در دنیا می شناخته و از او سؤال کند ، خداوند روحش را برمی انگیزد تا جواب او را بدهد .

یکی از شبهات وهابیون این است که مردگان چیزی نمی شنوند و با همین نظریه اکثر مسلمانان و مخصوصا شیعیان را کافر می دانند وبا همین نظریه طلب حاجت از اولیاء ومتوسل شدن به آنها را شرک می دانند دراینکه آیا اموات چیزی می شنوندیا نه دو نظریه وجود دارد تمام شیعه واکثریت اهل سنت قائل به سماع الموتی هستند وعده ای از اهل سنت از جمله وهابیون مخالفند.

ترکیب انسان از روح و جسم
متکلمان انسان را مرکب از دو حقیقت می دانند : روح و جسم و بر آن دلایلی اقامه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1 ـ هرانسانی افعال خود را به حقیقتی به اسم «من »نسبت می دهد ومی گوید :من انجام دادم ،من زدم و . . . ، این من کیست ؟ آیا غیر از نفس است که از آن به روح تعبیر می شود ؟ . هم چنین هر انسانی اعضا و جوارح مادی خود را به حقیقتی به نام « من » نسبت می دهد و می گوید : قلب من ، شکم من ، قدم من و . . . این من کیست ؟ آیا غیر از روح و نفس است ؟
2 ـ هر یک از انسان ها این حسّ را دارد که شخصیتش در دوام روزگار ثابت بوده و در آن تغییر و تحوّل وجود ندارد ، با وجود تغییراتی که در جسم و بدن اوست ، آیا آن شخصیت همان روح و نفس او نیست ؟
3 ـ گاهی انسان با غفلت از هر چیز حتّی بدن و اعضایش از یک چیز که همان خودیت اوست غافل نیست ، آیا این همان نفس و روح او نیست ؟ فخررازی می گوید : « گاهی من عالم و آگاه به خودم هستم ، در حالی که ازهمه اجزایم غافلم و این خودیت همان نفس و روح است
قرآن نیز به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید :یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَادْخُلی جَنَّتی )ای نفس قدسی مطمئن به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنودی و او راضی از توست ، باز آی و در صف بندگان خاص من در آی
هم چنین می فرماید: فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنْتُمْ حینَئِذ تَنْظُرُونَ
پس چگونه خواهد بود هنگامی که جانشان به گلو رسد . و شما وقت مرگ بر بالین آن مرده حاضرید و می نگرید

که بین حیات برزخی و انسان در عالم برزخ با حیات مادی و انسان های زنده ارتباط برقرار است ، به این معنا : هنگامی که در عالم مادی انسان ها آنها را صدا می زنند می شنوند و هنگامی که از آنان سؤال و درخواست می کنند به اذن خداوند متعال جواب می دهند .


1 ـ خداوند متعال در خصوص قوم صالح می فرماید :أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ فَتَوَلّی عَنْهُمْ وَقالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلکِنْ لا تُحِبُّونَ النّاصِحینَ « پس زلزله ای بر آنان آغاز گردید تا آن که همه در خانه هایشان از پای در آمدند . چون علائم عذاب رسید صالح از ایمان قوم ناامید شد و از آنان روی گردانید و گفت : ای قوم من از خدای خود ابلاغ رسالت کردم و شما را اندرز دادم ولکن شما ناصحان را دوست نمی دارید
2 ـ درباره قوم شعیب نیز شبیه این گفت و گو آمده است
3 ـ درسوره زخرف آمده است:(وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ ءالِهَةً یُعْبَدُونَ )از رسولانی که پیش از تو فرستادیم باز پرس که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدای دیگری را هم معبود مردم قرار دادیم ؟
4 ـ هم چنین در آیاتی سلام بر انبیای گذشته کرده و می فرماید : { سَلامٌ عَلی نُوح فِی الْعالَمینَ } ، { سَلامٌ عَلی إِبْراهیمَ } ، { سَلامٌ عَلی مُوسی وَهارُونَ } ، { سَلامٌ عَلی إِلْ یاسینَ } و { سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلینَ } ، از این آیات استفاده می شود : بین این عالم مادی و عالم برزخ ارتباط برقرار است ، بدین شکل که گفته ها ، سؤال ها ، و درودها را می شنوند ، و جواب نیز می دهند .
5 ـ خداوند متعال می فرماید : { اللّهُ یَتَوَفَّی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَالَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ اْلأُخْری إِلی أَجَل مُسَمًّی إِنَّ فی ذلِکَ لآیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ
(خداست که وقت مرگ ارواح خلق را می گیرد و آن را که هنوز وقت مرگش فرا نرسیده در حال خواب روحش را قبض می کند سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه می دارد و آن را که حکم به مرگ نکرده به بدنش می فرستد تا وقت معین ، و این کار نیز از ادله قدرت الهی برای اندیشمندان است )
6 ـ هم چنین می فرماید : { وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ . . .
(مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی داده می شوند)
از آیات دیگر استفاده می شود که این حیات برزخی اختصاصی به شهدا ندارد ، بلکه شامل تمام صالحان و کسانی که مطیع دستورات خداوند هستند نیز می شود ، خداوند متعال می فرماید : وَمَنْ یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفیقًا
« آنان که خدا و رسول را اطاعت کنند ، البته با کسانی که خدا به آنان لطف و عنایت کامل فرموده ؛ یعنی با پیامبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان رفیقان نیکویی هستند » .اگر شهدا نزد خدا زنده اند و روزی می خورند پس هر کس مطیع خدا و رسول است ـ که به دلیل آن که رسول نیز تابع دستورات رسالت خویش است ، شامل خود حضرت نیز می شود ـ او نیز با شهداست ، اگر شهدا نزد خدا زنده اند ، پس اینان نیز زنده اند و حیات برزخی دارند .

متقی هندی به سند خود از پیامبر ( ص ) نقل می کند که فرمود : « هر کس وصیت نکند ، به او اذن صحبت با مردگان داده نمی شودگفته شد:ای رسول خدا ! مردگان سخن می گویند ؟ فرمود : آری ، به زیارت می آیند .
  درکتاب الروح آمده است که پیامبر اسلام ( ص ) فرمود هر مسلمانی بر قبر برادر مؤمنش عبور کند ، در حالی که او را در دنیا می شناخته و از او سؤال کند ، خداوند روحش را برمی انگیزد تا جواب او را بدهد . » همچنین از پیامبر (ص) به اثبات رسیده است که مردگان صدای کفش تشییع کنندگان را می شنوند

ابن قیّم جوزیه در کتاب الروح می گوید : « سلف بر این مطلب اجماع کرده و به تواتر رسیده است که شخص مرده ، کسانی را که به زیارتش می آیند می شناسد و از آمدنشان مسرور می شود »

ابن ابی الدنیا در کتاب القبور از عایشه نقل می کند که رسول خدا ( ص ) فرمود : « هر کس به زیارت قبر برادر مؤمنش رود و نزد قبرش بنشیند ، مرده با او انس می گیرد ، و جواب سلامش را می دهد تا هنگامی که برخیزد و برود »

منبع:

.مفاتیح الغیب ، ج 4 ، ص 149

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید...

معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید

رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند

که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید

به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد

گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است

چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

نخست موعظه پیر صحبت این حرف است

که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق

بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

وگر طلب کند انعامی از شما حافظ

حوالتش به لب یار دلنواز کنید

 

منبع:غزلیات حافظ/گنجور

راههای آمادگی برای ظهور امام عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف)

بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند.

ظهور حضرت صاحب الزمان، نیازمند آماده شدن شرایط توسط امت اسلامی است. در ادامه مقدمات و شرایط و آمادگی برای ظهور در بیانات برخی از علما آمده است؛

حضرت آیت الله خامنه ای

سربازیِ منجی بزرگی که می‌خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بین المللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشن‌بینی دارد… بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنجه درافکندن با زورگویان، خود را آماده کنند… کسی که در انتظار آن مُصلحِ بزرگ است، باید در خود زمینه‌های صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقّق صلاح بایستد…وقتی چنین زمینه‌هایی ان‌شاءالله گسترش پیدا کند، زمینه ظهور حضرت بقیةالله ارواحنافداه نیز پدید می‌آید و مسأله مهدویت - این آرزوی دیرین بشر و مسلمین - تحقّق می‌یابدشما مردم عزیز - بخصوص شما جوانان - هرچه که در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و کسب صلاحیتها در وجود خودتان بیشتر تلاش کنید، این آینده را نزدیکتر خواهید کرد. اینها دست خود ماست. اگر ما خودمان را به صلاح نزدیک کنیم، آن روز نزدیک خواهد شد؛ همچنان که شهدای ما با فدا کردن جانِ خودشان آن روز را نزدیک کردند. نسلی که برای انقلاب آن فداکاریها را کردند، با فداکاریهای خودشان آن آینده را نزدیکتر کردند. هرچه ما کار خیر و اصلاح درونی و تلاش برای اصلاح جامعه انجام دهیم، آن عاقبت را دائماً نزدیکتر می‌کنیم.

آیت الله بهجت(ره)

از جمله ـ راه های آمادگی  اینکه توبه کند همین توبه باعث می شود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است که واقعا بی سابقه است وبلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت می آید از سر شیعه رفع ودفع گردد.

آیت الله بها الدینی(ره)

نماز کثافات معنوی را از بین می برد. نماز سازنده است، اگر نماز قبول شود، انسان را از صفات حیوانی تطهیر و پاکش کرده است. اگر انسان به وسیله نماز تطهیر شد، همه چیز عوض می  شود. اگرنمازمقبول واقع نشد،معلوماست که تطهیرش نکرده است و چیزهای دیگر هم قبول نمی شود. اگرنمازمقبول شد،انسان ازبسیاریاز معاصی، فاصله می گیرد.کسی که چهل روز با اخلاص صبح کند ینابیع(چشمه ها) حکمت بر قلبش ریزش می کند و از آنجا به زبانش …تا آنجا که می توانیر اخلاص پیدا کنید بقیه آن را از خدا بخواهید ، به ائمه متوسل شوید

آیت الله انصاری همدانی(ره)

حاج احمد انصاری، فرزند آیت الله انصاری می گوید: ایشان وقتی اسم حضرت ولی عصر(علیه السلام ) برده می شد یک مرتبه تغییر رنگ می داد، قیافه اش عوض می شد، می فرمودند:ظهور نزدیک است ولی اگر دعا کنید نزدیک تر می شود، چون دعا خیلی مؤثر است. هر چه می توانید برای ظهور حضرت دعا کنید.ضمن این که زیارت عاشورا را زیاد تأکید می کردند که دوستان بخوانند به صورت مستمر، می فرمودند زیارت آل یس هم حتماً بخوانید و توسل پیدا کنید به حضرت و از ایشانبخواهیدمشکلات دنیا و آخرت و سیر وسلوک شما را بر طرف کند، چون الان اختیارات با حضرت است.

آیت الله جوادی آملی

آنان که دل به انتظار راستین سپرده و قلبی مملو از امید به ظهور امامشان دارند و می‌دانند که دیر یا زود صالحان، حاکمان زمین خواهند بود و حق به صاحبانش باز می‌گردد و با محو ستم و بیداد امر جامعه اصلاح و سامان می‌پذیرد، برای رسیدن به چنین جامعه‌ای خویشتن را اصلاح خواهند کرد و در اصلاح جامعه خود نیز می‌کوشند، تا زمینه ایجاد و تشکیل آن دولت کریمه را فراهم آورند.بر همین اساس، آن‌که منتظر راستین مصلح جهانی است، هم صالح است و هم مصلح. چنین کسی با اقتدا به دعای مولای خویش از خدای سبحان چنین می‌خواهد: اللّهمّ! إنّا نرغب إلیک فی دولة کریمة، تعزّ بها الإسلام و أهله و تذلّ به النفاق و أهله و تجعلنا فیها من الدعاة إلی طاعتک و القادة إلی سبیلک.

منبع:

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم ۲۵/۰۹/۱۳۷۶

 

نگاه به نامحرم

 

 

شیخ رجبعلی خیاط:

چشمت به نامحرم که افتاد، اگر خوشت نیامد که مریضی!

اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :

یا خیر حبیب و محبوب یعنی خدایا من تو را می خواهم،

اینها چیه؟ اینها دوست داشتنی نیستند هر چه نپاید، دلبستگی نشاید.

 

منبع:موعظه خوبان/ج 1

ماه دوازدهم آمد...ولی...ماه دوازدهم نیامد.

مــاه دوازدهم آمــد…

ولی

مــاه دوازدهم نیامد…


“اللهم عجل لولیک الفرج”

 

فقط دلیل جدایی ز تو گناه من است

ثمر از این همه غفلت دل سیاه من است

همیشه ذكر تو را من به روی لب دارم

كه نام تو گل زهرا دلیل راه من است

ببین كه روز سپیدم ز هجر تو شام است

بیا و نور فكن كه چهره تو ماه من است

جدایی از تو بلایی عظیم و جانكاه است

گواه قلب حزین سردی نگاه من است

بگو به آن دو ملك در سیاهی قبرم

كه این غلام قدیمی بارگاه من است

 

 

منبع:دلنوشته درباره امام زمان

سه چیز که انسان ها طاقت انجام آن را ندارند.

آیت الله بهجت ذکر و یاد خدا را کلید رسیدن به مقامات معنوی می دانستند و بارها به بیان

های مختلف، بر نقش توجه به خداوند متعال و تداوم ذکر در رسیدن به معرفت شهودی تاکید می نمودند.

حجت الاسلام ری شهری نقل میکندکه آیت الله بهجت (ره) یک بار به آیه « أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ

عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهیدٌ أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍمُحیط» اشاره کردند و فرمودند: توجه به خداوند متعال،

کلیدوصول به مقامات معنوی و شهود حق تعالی است.

 

یک بار هم فرمودند: غایت چیزی که از بشر می خواهند « دایم الذکر بودن » است؛ همان چیزی که در روایت آمده

که سه چیز است که طاقت انجام آن را ندارند.

یکی از آن ها « ذکر الله علی کل حال » است و آن هم؛ ذکر الله فی کل

موطن اذا هممت علی طاعته او معصیته ... دوام ذکر انسان را به مرتبه یقین می رساند. آیا ممکن است

کسی دائمالذکر باشد و موقن نباشد؟

یک بار هم فرمودند: عاقبت ذکر، عجائب و غرائب است. انا جلیس من ذکرنی.

 

آری !

تداوم یاد خدا، برکات مهم و ارزشمند و فراوانی برای انسان دارد؛ اما بی تردید مهم ترین برکت یاد خدا،

دستیابی به معرفت شهودی حضرت حق است.

 

 

منبع:پرده نشین/ص 13

این جمعه هم گذشت...تو آقا نیامدی؟

 

دل بیقرار نیست


“ادا در می آوریم”


چشم انتظار نیست


“ادا در می آوریم”

 

بر لب دعای ندبه…

و دل غرق شهوت است

این انتظار نیست

“ادا در می آوریم”

آقا محب واقعی ات در میان ما

یک از هزار نیست

“ادا در می آوریم”

 

مولای من!

ای ناگهان تراز همه ی اتفاق ها

پایان خوبِ قصه ی تلخِ فراق ها

ای وارثِ شکوه اساطیر،جلوه کن

تاگم شود ابهت این ادعاها…

 

 

   ” اللهم عجل لولیک الفرج ، وجعلنا من خیر أعوانه و أنصاره “
‏ ” اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم “

 

 

منبع:دلنوشته درباره امام عصر(عج)

فضیلت و آثار دعا از دیدگاه قرآن

خداوند (جلّ جلاله) در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً»
بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد؛ شما(آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و(این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!».


خداوند در این آیه بیان می کند که اگر دعا نبود هیچ جایگاه و اهمیتی برای مردم قرار نمی داد. بنابراین از این کلام فهمیده می شود که جایگاه و منزلت انسان در نزد خداوند به اندازۀ دعا کردن اوست.
برخی گفته اند که در این آیه منظور از دعا «عبادت و پرستش خداوند» است. ولی این درست نیست، بلکه آنچه که از امامان معصوم (علیها السلام) دربارۀ این آیه نقل شده است، نشان می دهد که منظور از دعا در این آیه همان دعایی است که در عرف شرع فهمیده می شود.
مضمون این آیه نشان دهندۀ آن است که اهتمام خداوند به انسان از سوی دعا سرچشمه می گیرد، یعنی همان حاجت خواستن، که اهتمام خداوند شامل دادن نعمت  سلامتی و…. است.

خداوند جل جلاله می فرماید: «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»
چرا هنگامى که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دل هاى آنها قساوت پیدا کرد.
خداوند (جلّ جلاله) در این آیه سه هشدار می دهد که اگر کافران تضرع و زاری می نمودند، خداوند سختی و ناگواری و ختم و عذاب و ناراحتی های آنان را برطرف می نمود.
البته منظور از ناراحتی ها انواع ناراحتی های جسمی و روحی و عذاب را شامل می شود.
لذا خداوند (جلّ جلاله) در آیۀ شریفه اشاره به این مطلب دارد که انسان در تمام گرفتاری ها مانند بیماری و مشکلات روحی و جسمی باید به خداوند (جل و جلاله) متوسل شود و دعا را فراموش نکند.

منبع:

فرقان/ص ۷۵

شرایط استجابت دعارا می دانید ؟؟؟


از مجموع روایات شرایطی برای دعا کردن وارد شده است که اگر رعایت شود دعا سریع تر به اجابت می رسد و اثرش بیشتر است.


۱- باید زیاد و مکرر باشد.
۲- هنگام دعا کردن، حاجت را بر زبان بیاورد و بیان کند «در روایت داریم که خداوند می داند که شما چه می خواهید، ولی دوست دارد، گرفتاری خود را بیان کنید».
۳- انسان نباید فقط زمان گرفتاری دعا کند.
۴- بهتر است هنگام دعا کردن انسان دستانش را به سوی آسمان بلند کند و بعد از دعا سر، سینه و صورت خود را مسح کند.
۵- در روایات آمده است که در بعضی اوقات و زمان ها دعا سریع تر به اجابت می رسد (هنگام وزیدن باد، موقع اذان ظهر، موقع خواندن قرآن، بعداز نماز ظهر، موقع صدقه دادن، موقع رفتن به مسجد، در شب جمعه، در روز جمعه، موقعی که دل بشکند، موقعی که ترس از خداوند حاصل شود و در صورتی که با گریه باشد بهتر است، در نماز وتر، ما بین طلوع فجر و طلوع آفتاب، موقع نزول باران، نیمه دوم از شب)
۶- قبل و بعد از دعا به پیامبر و اهل بیتش (علیه السلام) صلوات بفرستد.
۷- بهتر است به صورت جمعی باشد دعا کردن و تعدادشان از ۴ تا ۴۰ نفر باشند و یکی دعا کند و دیگران آمین گویند.
۸- قبل از بیان حاجت خود، ابتدا خداوند را تعظیم کند حمد و ثنای خداوند بگوید و به گناهان خود اقرار کند- استغفار و توبه کند.
۹- قبل از اینکه برای خود دعا کند ابتدا، برای پدر و مادر و چهل نفر دعا کند.
۱۰- وقتی دعا کرد و حاجتش را بیان کرد بگوید: «ماشاء الله، لا حَولَ وَ لا قوَّهَ الّا بِالله».

مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) غایت کوثر فاطمه(سلام الله علیها)

جریان امر امامت اهل‌بیت علیهم‌السلام از نسل رسول گرامی اسلام(صل الله واله وسلم) و ختم آن به ظهور حضرت مهدوی(عجل الله تعالی فرج الشریف) یکی از مهم‎ترین مصادیق کوثریت فاطمه زهراست که از سوره مبارکه کوثر استنباط می‌شود.

سوره کوثر یکی از مهم‎ترین منابع اثبات جریان امر امامت اهل‌بیت علیهم‌السلام از نسل رسول گرامی اسلام(صل الله واله وسلم) و حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و نیز مهم‎ترین منبع اثبات موضوع مهدویت است، بنابراین در این سوره بین موضوع «کوثریت فاطمه(سلام الله علیها)» و «مهدویت» ارتباط زیادی وجود دارد.

خداوند در آیه اول این سوره، خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر؛ ما به تو کوثر عطا کردیم» می‎توان گفت یکی از بهترین مصادیق خیر کثیری که خداوند به رسول گرامی اسلام(صل الله واله وسلم) عطا کرد، حضرت فاطمه سلام‌الله علیها و سلاله پاک ایشان، یعنی اهل‌بیت علیهم‌السلام است که در این بین حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) به عنوان منجی عالم و آدم از ویژگی خاصی برخوردار است و این موضوعی بود که حضرت زهراء سلام‌الله علیها سال‌ها قبل از پدر بزرگوار خود شنیده و نیز شاهد آن بودند.

در روایتی از سلمان فارسی آمده است هنگامی که رسول خدا(صل الله واله وسلم) در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهراء سلام‌الله علیها بسیار اندوهگین بود و زمانی که نزد حضرت آمد، اشک از گونه‎های ایشان جاری شد. اما پیامبر گرامی اسلام(صل الله واله وسلم) برای اینکه به حضرت زهراء سلام‌الله علیها دلداری دهند، وی را نسبت به برخی موضوعات آینده آگاه کرد و فرمود: «تو اول کسی هستی که به من ملحق می‎شوی؛ وَ أَنْتِ أَوَّلُ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِی» و در ادامه ضمن اینکه بشارت به حضور امامان(علیه السلام) داد، فرمودند: «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَهْدِیُ‏ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِی یَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ سوگند به کسی که جانم دست اوست، مهدی این امت کسی است که زمین را پر از قسط و عدل می‎کند، همانطور که از ظلم و جور پر می‎شود» و بعد با دستان مبارکشان به سوی امام حسین علیه‌السلام اشاره کردند و فرمودند: «مِنْهُمُ الْمَهْدِیُّ» یعنی مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) از ایشان (امام حسین (علیه السلام) و فرزندانش) است.

بنابراین بهترین مصداق «کوثر»، حضرت فاطمه(سلام الله علیه واله وسلم ) و فرزندان مطهر ایشان است، زیرا به حق می‎توان گفت اهل‌بیت علیهم‌السلام در هر زمان و مکانی چشمه خیرات و برکات و کشتی نجات بشریت و حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) نیز عامل ارتقای عالم و آدم به بهترین جایگاه‎های الهی هستند؛ در دعا می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ‏ الْحَیَاة؛ سلام بر تو ای کشتی نجات و ای چشمه زندگی». 

منبع:

(کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏2، ص565)

راه محـبـوبـ خـداشـدن و،ورود به بـهشـتـ را می دانیـد ؟؟؟

خير دنيا: اميرموٴمنان(سلام الله علیه) مي ‌فرمود: خيري در دنيا نيست، مگر براي دو كس؛ آن كه هر روز بر احسان خود مي ‌افزايد و كسي كه گناهانش را با توبه جبران مي ‌كند.

جذب دل ‌ها: اميرمؤمنان (سلام الله علیه) فرمود: هر كه احسان و نيكي كند، دل ‌ها به سوي وي گرايش يابند.

مصونيت از لغزش: اميرمؤمنان (سلام الله علیه) مي ‌فرمايد: نيكوكاري، آدمي را از سقوطِ خواري ‌زا نگاه مي‌ داردد: رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) فرمود: نيكوكاري از مرگ بد پيشگيري مي ‌كند.

بركت در خانه: امام صادق (سلام الله علیه) به نقل از رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) فرمود: بركت به سوي خانه ‌اي كه از آن نيكي مي ‌تراود از فرو رفتن كارد در كوهان شتر (كه نرم و نفوذپذير است) و شتاب سيلاب از فراز كوه به عمق دره شتابان ‌تر است.

افزايش رزق و آبادي شهرها: رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) فرمود: نيكوكاري و حسن همجواري بر نعمت ها مي ‌افزايد و شهرها را آباد مي‌ سازد

عمر طولاني: امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: نيكي و خوش خُلقي شهرها را آباد مي ‌كنند و بر عمرها مي ‌افزايند

ورود به بهشت: امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: خداي سبحان در روز قيامت به فقيران مي ‌فرمايد: بنگريد و چهره‌ ها را جست وجو كنيد، پس هر كس به شما نيكي كرده دستش را گرفته و به بهشتش درآوريد همچنين فرمود: برداشتن خاشاكي از چهره برادرت ده حسنه و لبخند زدن به رويش يك حسنه دارد و نخستين كسي كه به بهشت درمي ‌آيد اهل نيكوكاري است.

دوري از آتش جهنم: حضرت موسي (سلام الله علیه) خطاب به خدا عرض كرد: خدايا پاداش كسي كه آزارش را از مردم باز دارد و به آنان نيكي كند چيست؟ خدا فرمود: اي موسي! در روز قيامت آتش به او خطاب مي ‌كند: هيچ راهي به سوي تو ندارم.

محبوب خدا شدن: رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) فرمود: هر كار نيكي صدقه است و آن كه به كار خيري رهنمود مي ‌دهد همچون فاعل آن است و خدا كمك به بيچاره را دوست مي ‌دارد.

 منبع:

منبع: کتاب مفاتیح الحیات، . (روضة الواعظين، ص448).

پاداش نیکوکاری در اسلام

قرآن حكيم پاداش احسان و نيكي را نيكي مي‌ داند. معناي دقيق آن اين است كه اگر كسي نسبت به شما نيكي كرد و شما نيز مشابه آن را درباره او روا داشتيد كار شما عدل است نه احسان…

 ارزش و اهميت نيكوكاري

رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) فرمود: خدا به داود پيامبر(علیه السلام) چنين وحي كرد: بنده‌ اي از بندگانم در روز قيامت كار نيكي مي ‌آورد، پس او را در بهشت حاكم مي ‌سازم. داود پرسيد: آن كار نيك چيست؟ خداي متعال فرمود: اندوهي از مؤمني مي ‌زدايد، اگر چه با دانه ‌اي خرما يا نيمي از آن باشد. داود گفت: شايسته است كسي كه تو را بشناسد اميدش را از تو نَبُرد.

جزاي نيكي با نيكي: رسول خدا(صلوات الله علیه و آله)  فرمود: چون كسي به شما نيكي كرد، آن را با نيكي جبران كنيد. اگر نداشتيد سپاسگزار او باشيد، زيرا سپاسگزاري گونه ‌اي از پاداش است.

نيكي به همه: امام رضا (سلام الله علیه)به نقل از پيامبر خدا(صلوات الله علیه) فرمود: به همگان، اعم از شايستگان و نااهلان نيكي كنيد؛ اگر كسي را نيافتي كه درخور و شايسته دريافت نيكي باشد تو به نيكي كردن سزاواري.

نيكي در برابر بدي: رسول خدا(صلوات الله علیه) فرمود: آيا شما را از بهترين خُلق دنيا و آخرت آگاه نكنم؟ درگذشتن از كسي كه به شما ظلم كرده است، نيكي و احسان به كسي كه به شما بدي كرده و بخشيدن به كسي كه از شما دريغ داشته است.

منبع:

منبع: کتاب مفاتیح الحیات، اثر آیت الله العظمی جوادی آملی

تقسیم مال بیت المال بین مردم

به امام گفتند كه مردم به دنيا دل بسته اند، معاويه با هدايا و پول هاى فراوان آنها را جذب مى كند شما هم از اموال عمومى به اشراف و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند.
أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِي الدُّنْيَا وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَةِ وَ يُكْرِمُهُ فِي النَّاسِ وَ يُهِينُهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَمْ يَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُكْرَهُمْ وَ كَانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ فَشَرُّ خَلِيلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِينٍ.

(به امام گفتند كه مردم به دنيا دل بسته اند، معاويه با هدايا و پول هاى فراوان آنها را جذب مى كند شما هم از اموال عمومى به اشراف عرب و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند)
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:

آيا به من دستور مى دهيد براى پيروزى خود، از جور و ستم در باره امّت اسلامى كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم به خدا سوگند، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد.
اگر اين اموال از خودم بود به گونه اى مساوى در ميان مردم تقسيم مى كردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست.
آگاه باشید!
بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است، ممكن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد كرد، در ميان مردم ممكن است گرامى اش بدارند، امّا در پيشگاه خدا خوار و ذليل است.
كسى مالش را در راهى كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آن كه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستى آنها را متوجّه ديگرى ساخت، پس اگر روزى بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود.

منبع:

“نهج البلاغه، خطبه 126″

سرای پند است برای کسی که از آن درس گیرد....

وقتی امام علی( علیه السلام) شنید شخصی دنیا را نکوهش می کند، فرمود:ای نکوهنده ی دنیا که خود فریب وعده های دروغ آن را به نوید های باطل آن گرفتار نیرنگ شده ای! آیا فریفته ی دنیا می شوی و آن را نکوهش می کنی؟!

هما نا دنیا سرای راستی است برای هر کس که با آن راست باشد وسرای عافیت وسلامتی است برای هرکس که از آن درس بگیرد

وسرای توانگری است برای کسی که از آن توشه بر گیرد و سرای پند است برای کسی که از آن درس گیرد.

منبع:

نهج البلاغه/حکمت 131

نسبت دنیا چندان اهمیت ندارد؟؟؟


مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: نسبت دنیا چندان اهمیت ندارد. اصلاً همه ما وقتی پاک و تمیز هستیم اولاد علی(ع) هستیم. آیا وقتی برای محمّد بن ابابکر این جور شد، برای ما نمی‌شود؟ محمّد حسین، حسن علی، حسین علی هم که می‌دانید زیاد داریم. امامان(ع) ما

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: مبادا تصوّر شود که من به شما یا کسی اهانت می‌کنم. از خوب، بد می‌آید و از بد، خوب می‌آید. آیا محمّدبن ابابکر را ندیدی؟ او را محمّد بن علی هم می‌توان گفت. محمد پسر ابوبکر است. با این حال حضرت فرمود بگویید محمدبن علی  از فرط پاکی می‌خواهد نسب را عوض کند.

نسبت دنیا چندان اهمیت ندارد. اصلاً همه ما وقتی پاک و تمیز هستیم اولاد علی(ع) هستیم. آیا وقتی برای محمّد بن ابابکر این جور شد، برای ما نمی‌شود؟ محمّد حسین، حسن علی، حسین علی هم که می‌دانید زیاد داریم. امامان(ع) ما هم اغلب علی هستند. حتی اسم‌های سه تایی هم می‌گذاریم زیرا ناچاریم –نمی‌توانیم از خانه اینها بیرون برویم. آیا می‌توانیم؟ من خودم محمّد اسماعیلم. محمّد هستم، اسماعیل هم هستم. نمی‌دانم محمد اسماعیلم یا اسماعیل محمد. این میانه افتاده‌ام. تازه لقبم هم احمدی است. دولابی هم که هستم. دولاب را گفتیم خوب نیست – شجرش را درست کردند. گفتند با «دلو» آب می‌کشیدند و سر امام حسین(ع) را می‌شستند. دیدم لقب خوبی است، گفتم بگذار باشد. از وقتی که این را شنیدم دیگر دولابی را بهتر دوست دارم. گفتم دولاب اسم شریفی است. در حالی که یک پاسبانی در زمان پهلوی، کلاه مرا پاره کرد و گفت این دولابی فلان فلان شده را جلو بیاور. پیش از آن کلاه نمدی سرم بود، الحمدالله دیگر عرقچین شد. کلاه نمدی را گرفت و با چاقو پاره کرد. در عمررم در کار طبیعت، ننگی از این بدتر ندیدم. جوان، گریه افتاد. جوان تا شمشیر به کمرش نخورد، گریه نمی‌کند. اما این کار، او را گریه انداخت. بیست سال تمام از تهران بدم می‌آمد. در بیابان بودم و هر وقت می‌گفتند «تهران» بدنم تکان می‌خورد.بعد از بیست سال، ترسم ریخت و آمدم. دوباره دیدم این یکی چون نشان دارد، آن یکی چون پول یا زور دارد، با تکبّر راه می‌رود و همه مردم را اذیت می‌کند. باز برای بیست سال دیگر از بازار و کسبه و مردمان مُعنون، زده شد. دید مسجد هم که می‌سازند اسم خود را رویش می‌گذارند. این مسجد مشهدی حسین است، این یکی را حاجی نقی دارد می‌سازد. سردرش هم می‌نوشتند. بیابانی بود و چشمش باز بود. می‌رفت که می‌رفت. می‌گفت برویم! خداحافظ.تا اینکه به یک سرهنگی برخورد. او را یکی از بزرگان، تربیت کرده بود تا اینکه در زمان شاه، سرهنگ شده بود. علم نافع، چنین افرادی تربیت می‌کند. هر ماه عریضه‌هایی را که مردم برای دربار می‌فرستادند جمع می‌کردند و به این سرهنگ می‌دادند تا اگر صاحب منصبی به کسی ظلم کرده بود، او چون درجه داشت بتواند حق را از آنها بگیرد و به صاحبانش بدهد.جایی میهمان شده بودیم، او در کنارم نشسته بود. دیدم گریه می‌کند. گفتم چرا گریه می‌کنی؟ خودت را این جور فشار نده؛ شما سرهنگی، همین که ما در کنار شما به زحمت هستیم کافی است، دیگر شما چرا به زحمت باشید. گفت شما با ما نمی‌نشینید. گفتم من خیلی زحمت کشیده‌ام تا بتوانم پیش شما راحت بنشینم. گفت شما چه زحمتی کشیده‌اید؟ من در تنهایی در داخل دولت و دستگاه زحمت کشیده‌ام تا آمده‌ام و پیش شما نشسته‌ام. گفتم نه، من بیشتر زحمت کشیده‌ام.کمی که حالمان با هم جا آمد، با اخلاق خوش به او گفتم یک بار کلاه مرا پاره کردند، من بیست سال در بیابان‌ها نماز خواندم و خاک خوردم. بیست سال بدم آمده بود. گریه می‌کردم و به خدا پناه برده بودم. بعد از بیست سال ترسم ریخت، دوباره به شهر آمدم، باز دیدم مردم برای یک نشان که به دستشان زده‌اند و تفنگی که یکی به دستشان داده یا چون پولی یا چیزی دارند به من فخر می‌فروشند. باز بیست سال بدم آمد. دوبار برگشتم. من چهل سال نماز خواندم تا کنار تو راحت نشستم. آدمی وقتی بی‌انصاف می‌شود، قُرص حرف می‌زند  تو چه کار کردی که اینجا پیش من آمدی؟ حالا هم من پیش تو آمدم و الا تو نمی‌آمدی. البته او رفیق بود.

منبع:

کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص12

روز سوم دردم کاملا بر طرف شد...!

 

یک روز در مشهد، آقا گفت:"بر من مکشوف شد”

من فورا حواسم را جمع کردم ببینم چه می گوید.

معمولا ایشان جمله را اینگونه شروع نمی کرد.

گفت:"این طور بر من معلوم شد که اگر کسی جایش درد می کند،

آن را به حرم امام رضا (علیه السلام) هر کجای حرم بمالد، یا اگر

نمی تواند، دستش را به حرم، بمالد و بعد به جای درد بمالد، آن درد مرتفع می شود”

ایشان بلند شد تا تجدید وضو کند تازه متوجه شدم که منظور ایشان من بودم.

دستم را مدتی پیش جراحی کرده بودم و ظاهرا خوب شده بود،

اما چند روز بود که دوباره خیلی شدید درد می کرد

 و من به کسی چیزی نمی گفتم و دردم را پنهان می کردم.

سه روز پیاپی به حرم رفتم و توصیه های ایشان را انجام دادم.

روز سوم دردم کاملا بر طرف شد.

 

منبع:سالنامه خاطرات آیت الله بهجت/2دی

مناجات...

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

ایاکم اذا اراد احدکم ان یسال شیئا من حوائج الدنیا والآخرة حتی یبدا بالثناء علی الله عزوجل والمدح له والصلواة علی النبی

هرگاه یکی از شما خواست از پروردگار خود حاجتی در مورد دنیا و آخرت درخواست کند مبادا بدان مبادرت کند مگر اینکه ابتدا ستایش و مدح خدا نموده و درود بر

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرستد .

از آن حضرت سؤال شد: چگونه خداوند را مدح کنیم؟ فرمود: بگو:

یا من هو اقرب الا من یحول بین المرء وقلبه، یا من هوبالمنظر الاعلی، یامن لیس کمثله شی

ای کسی که از رگ گردن به من نزدیک تری، ای کسی که بین انسان و قلب او حائل می شوی، ای کسی که در جایگاه بلندی، ای کسی که چیزی مانند او

وجود ندارد

جان مرا جان تویی ، لعل مرا کان تویی

در دل ویران تویی، گنج نهانی مرا

یک نفس از پیش تو، گر بروم گم شوم

چون به تو آرم پناه، امن و امانی مرا

ای دوای درد بی درمان ما

وی شفای علت و نقصان ما

ای به ما آثار صنع تو پدید

وی تو پنهان در درون جان ما

ای تو هم آغاز و هم انجام خلق

وی تو هم پیدا و هم پنهان ما

عاجزیم از شکر نعمت های تو

عجز ما بین، بگذر از کفران ما

ای بدی از ما و نیکویی ز تو

آن خود کن، پرده پوش آن ما

 

 

منبع: ادعیه و اذکار/ص3

یا صاحب الزمان... دارد زمان آمدنت دیر می شود.

 

خیلی ها سعی می کردند در مسیر مسجد تا خانه

درست پشت سرش حرکت کنند.

گاهی جمیعت آن قدر زیاد می شد که پایشان

می خورد پشت پایش.یک لحظه می ایستاد،

چشمانش را می بست، دوباره راهش را ادامه می داد.

گاهی به خانه می رسید و کفش هایش را در می آورد

پاشنه جورابش خونی بود.

آیا حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) از دست دشمن ها در پشت پرده غیبت است، از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد، آمد؟

این خیال ها از ضعف ایمان است.

آیا می شود که حضرت جهت معنویت و حقانیت را تایید نکند؟!

 خدا می داند آن حضرت تا به حال چه کرده است و چه می کند؟!

 

منبع:در محضر بهجت/ج3/ص276

 

 

 

شرایط استجابت دعا....

1) قبل ازدعا یا ختم ، بسم الله الرحمن الرحیم گفته شود


2) صلوات فرستاده شود قبل و بعد ازدعا و ختم که بهتر است به این شکل باشد: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و اهلک عدوهم


3) قبل از شروع استغفار کنید مثلا استغفاری که در تعقیب نماز عصر خوانده میشود


4)حمد و سپاس و شکر خدا را به جا بیاورید مثلا چند بار بگویید: الحمد لله کما هو اهله که ثوابی دارد که ملائکه از نوشتن آن عاجزند البته اعظم شرایط رزق حلال است ما در حین این که دعا میکنیم راه ،

پیش پای خدا میگذاریم و میگوئیم خدایا از این راه میشود بدهی؛به دل فلانی بینداز این کار را بکند؛فلان چیز را بخرند تا کار ما راه بیفتد و…نظر به اسباب داریم .این دعا مستجاب نمیشود .اگر یکسره از خود

خدا بخواهی و چشمت به اسباب نباشد فوری مستجاب میشود.

در دعا اصرار کنید. دائم دعا کنید وحاجت را بخواهید تا اجابت شود استقامت داشته باشید.کاری کنید که مورد توجه و لطف و عنایت 14 معصوم صلوات الله علیهم قرار بگیرید مثلا برای تعجیل در فرج امام زمان

زیاد دعا کنید یا بعد از گریه برحضرت اباعبدالله برای فرج امام دعا کنید که امام زمان خود فرموده اند اگر کسی این کار را کند حضرت برای حاجت او دعا میکنند.

 

 

منبع: مجموعه اذکار و ادعیه/ص 1

ترک محرمات....

 

کسی که از آقای خود چیزی می خواهد و محتاج اوست، سعی می کند کاری را که مورد رضایت مولایش نیست انجام ندهد .

مخالفت با مولی زمینه ساز غضب و خشم اوست و عطا و بخشش در حال خشم امکان ندارد، اگر از خدا چیزی می خواهیم و انتظار اجابت داریم، باید به عهد خود نسبت به خداوند وفادار باشیم و اوامر و

نواهی او را رعایت کنیم .

خداوند متعال می فرماید: اوفوا بعهدی اوف بعهدکم شما به پیمانی که با من بسته اید وفادار باشید تا من هم به پیمان خود عمل کنم .

لازم به ذکر است که در پیشگاه خداوند متعال ترک گناه از انجام نیکی ها بیشتر اهمیت دارد .

امام علی علیه السلام می فرماید: اجتناب السیئات اولی من اکتساب الحسنات ترک گناهان بر انجام نیکی ها ترجیح دارد .

از جمله گناهانی که مانع اجابت دعا می شود، خوردن مال حرام است .

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: ان الله لایرفع الیه دعاء عبد وفی بطنه حرام خداوند دعای کسی را که حرام خورده باشد به سوی خود بالا نمی برد
                                                                      

نکردیم کاری در این بندگی ها ندیدیم خیری از این زندگی ها

از این زندگی ها نشد کام حاصل در این بندگی هاست شرمندگی ها
بیا تا تلافی کنیم آنچه بگذشت که داریم از عمر شرمندگی ها

 

منبع: توصیه های آیت الله بهجت/موفقیت 1

تا غروب هر چه تسبیح بگرداند، برایش ذکر می شود!

 

یکی از لبنان آمده بود.

آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) راببیند.

آقا داشت تسبیح می چرخاند،طرف کمی

دقت کرد، به لب های آقا خیره شد، دید

تکان نمی خورد.

باخودش گفت:” این چه عالمی است،

که تسبیح می گرداند و ذکر نمی گوید؟”

هنوز ننشسته بود که آقا گفت:"بله!

ذکری هست که از امام سجاد(علیه السلام) که روایت کرده اند

 

 

منبع: سالنامه العبد/1مهر

عطا کردن

امام رضا (علیه السلام )در نامه ای به فرزندش امام جواد نوشت: ای ابا جعفر!به من خبر رسیده است وقتی میخواهی از منزل بیرون روی غلامان ،تو را از در به کوچک منزل بیرون میبرند و این به خاطر بخل آن هایت که نمی خواهند که خیری از سوی تو به نیاز مندان برسد .

به حقی که بر تو دارم سو گندتمی دهم که پیو سته از درب بزرگ رفت او امد کن . وقتی سوار مرکب مسی شوی درهم ودینار به همراه دا شته باش و به هر کسی که از تو درخواست می کند عطا کن..

منبع:

کافی /ج4 ص43

ندانستن عیب نیست...

مر حوم شیخ انصاری از علما و فقها ی بزرگ شیعه بود که  در علم و تقوی نابغه روزگار بود وهنوز هم علما و فقها به فهم دقایق کلامش افتخار می کند.

یکی از صفات نیکو وجالب  وی این بودکه وقتی از ایشان سوال میکردند که نمی دانست.

تعمد داشت بلند بگوید:ندانم،ندانم،ندانم؛با این کار می خواست شاگر دان یاد بگیرند اگر چیزی را نمی دانند از گفتن (نمیدانم)احساس شرم نکنند.

منبع:

سیمای فرزانگان/ص312

 

اگر استغفار کنی خداوند تو را میبخشد.

پهلوانی هنر های بسیار از خود نشان داده و پهلوانان جهان را بر زمین افکنده و شهرتی فراوان یافته بود . این توانای و قدرت او را مغرور ساخت وروبه آسمان کرد و گفت:

بار خدایا!حال جبرئیل را بفرست تا با او دست وپنجه نرم کنم؛زیرا در زمین کسی نیست که تاب مقاومت مرا داشته باشد. چند روز نشد که حق تعالی او را ضعیف و ناتوان کرد و برای شکستن غرورش او را به  و یرانه ای انداخت.آن قدر ضعف بر او غالب شد که سرش را که سرش را بر خشتی گذاشته بود و موشی بر رویش می جست وسر انگشتان پایش را به دندان میگزیدواو قدرت نداشت تا پایش را جمع کند.

صاحب دلی از کنار وی گذشت وگفت:خدا یکی از لشکرش را که از همه کوچک تر است بر تو مسلط فرمود تا متنبه شوی واز غرور توبه کنی .اگر استغفار کنی خداوند تو را میبخشد.

منبع:

رنگارنگ /ج1/ص411

زهرا(س) آئینه تمام نمای مادر:


زهرا(سلام الله علیها) دوران طفولیت را در حالی آغاز کرد که بارسنگین رسالت و مشکلات و مسائل خاص آن را بر دوش پدر حس می کرد. او در حالی پدر را درک کرد که از محبت مادر محروم مانده بود. همان مادری که هرچه داشت در راه شوهر اعطا کرد. خدیجه علیها السلام قلبش را اندیشه اش را مال و استطاعتش را داد تا راههای وصول به نتایج مثبت رسالت، باز شود. کانون زندگی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) در آن زمان عبارت بود از خود پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) و خدیجه علیها السلام و علی(علیه السلام) و به همین جهت می شود گفت علی از نظر روحی و تربیتی، پسر پیامبر است. پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) علی را در آغوش می کشید، او را می بوئید و هر روز خلقی از اخلاقش را به او می آموخت و علی نیز همواره به دنبال پیامبر بوده و لحظه ای از او غافل نمی شد. زهرا(سلام الله علیها) در چنین خانه ای تربیت شد. هرچند مورخان در مدت عمر زهرا(سلام الله علیها) در این دوران حساس اختلاف دارند، برخی او را ده ساله و بعضی او را پنج ساله می دانند. با این همه یک چیز مشخص است که زهرا(سلام الله علیها) در این زمان حساس، در سنین کودکی قرار داشت ولی کارهایی را که انجام می داد در طاعت و توان یک کودک نبود. زهرا(سلام الله علیها) با توجه به مسئله رسالت پدرش، نقش خود را بخوبی می دانست; او درک می کرد که پیامبر در این مرحله و برای تسکین درد و رنجهایش، شریک و همراه می خواهد. ما بیش از این، از زندگی زهرا(سلام الله علیها) در این مرحله نمی دانیم و نیز چگونگی علاقه فردی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) به زهرا(سلام الله علیها) را درک نمی کنیم ولی می دانیم که روزی زهرا(سلام الله علیها) در حالی پیامبر را دید که مشرکان شکمبه گوسفندی را بر روی پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) انداخته بودند و زهرا(سلام الله علیها) بادستهای کوچکش و در حالی که اشک بر چشمان معصومش جاری بود، آن کثافات را پاک می کرد. زهرا(سلام الله علیها) با این دستها و با این اشکها به یاری پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) شتافت و در این رنج با او شریک شد. ما چیز زیادی از زندگی زهرا(سلام الله علیها) نمی دانیم ولی سخن پیامبر علیها السلام که فرمود: «فاطمه، مادر پدرش می باشد.» تمام این مسائل را حل و روشن می کند. زیرا تمام معانی کلمه «مادر» در این بیان عرشی نهفته است. مگر مادر برای کودکش چه کاری انجام می دهد؟

آری مادر تمام وجودش را به کودک تقدیم می کند، تمام روحش را، تمام مشاعرش را، همه احساسش را و تمام آغوشش را در اختیار کودک می گذارد و زندگیش را به او اهدا می کند تابدین وسیله هم و غم و حزن کودکش را از بین ببرد، پیامبر نیز انسان است و دوران طفولیتش با از دست دادن مادر، دورانی پراز غم و اندوه می باشد ولی پیامبر هیچ گاه شکوه نکرده ولی در این زمان به غمخواری نیاز داشت که آن عقده ها را جبران کند و حق مادری را بجا آورد و زهرا به جای مادر مونس و غمخوار پیامبر شد. رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) انسان است و هر انسانی دارای احساس و درک انسانی می باشد و او در این مرحله سخت که توسط دشمنان مورد اهانت و اتهام و سب و شتم قرار می گرفت به تکیه گاه نیاز داشت. هنگامی که پیامبر را با سنگ مورد هجوم قرار دادند و مشرکان تمام روشهای آزار و اذیت را نسبت به او اعمال می نمودند، زمانی که تمام شیاطین زمین و کسانی که ارزش انسانیت را درک نمی کنند با تمام توان رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) را مورد تهاجم خویش قرار می دهند. در این هنگام است که او نیاز به همراه و غمخوار دارد و این یار و مددکار کسی غیر از زهرا(سلام الله علیها) نیست. همان زهرائی که «مادر پدر» است و همان زهرائی که دختر جسمی، روحی و عقلی پیامبر است.

منبع:

 مجله فرهنگ كوثر شهریور 1378، شماره 30

علی(ع) و زهرا(س) اولین شاگردان مدرسه رسول خدا(ص)


علی(علیه السلام) و زهرا(سلام الله علیها) اولین شاگردان مدرسه پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) بودند، در هنگام نزول وحی که علی(علیه السلام) نزد پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) می نشست، زهرا(سلام الله علیها) نیز نزد آنها می آمد و باهم وحی را قرائت می کردند. آنان با دقت به درسهای پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) گوش می دادند. و پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) برای آنان معانی وحی را شرح می داد، هرچه را که خداوند برای انسانها به پیامبرش آموخته بود.
علی و فاطمه از پیامبر(صل الله علیه واله وسلم) آموختند و به همین خاطر از نظر موقعیت فرهنگی، زهرا(سلام الله علیها) در ردیف علی(علیه السلام) می باشد و چه بسا از همین قضیه انسان معنای این کلمه را می فهمد که «لولم یکن علی لما کان لفاطمة کفؤ» اگر علی نبود، برای فاطمه کفو و همتائی وجود نداشت. یعنی از این جایگاه علمی و عقلی زهراست که همتائی غیر از علی(علیه السلام) برای او یافت نمی شود. زهرا(سلام الله علیها) در سایه روحانیت و معنویت رسول الله (صل الله علیه واله وسلم) زندگی کرد. همچنان که علی(علیه السلام) نیز چنین بود.
وقتی که ما در مورد روحانیت امیرالمؤمنین بحث می کنیم، روحانیتی که حضرت علی(علیه السلام) طبق آن خدا را در اعلی درجه حب، دوست می دارد به طوری که در طول زندگی، خودش را فراموش می کند، می فهمیم که تمام حیات و زندگی علی(علیه السلام) برای خدا بوده است. همچنان که قرآن می فرماید: (ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد)
«و از مردم کسی هست که معامله می کند جانش را با خوشنودی خدا و خداوند به بندگانش مهربان است.»
و اینکه علی(علیه السلام) در دعای کمیل به خداوند عرض می کند: «فهبنی یاالهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک، فکیف اصبر علی فراقک، و هبنی یاالهی صبرت علی حرنارک فکیف اصبر عن النظر الی کرامتک »
«پس گیرم که صبر کردم ای پروردگار من! بر عذابت، پس چگونه صبرکنم برجدائیت و ای پروردگار من! اگر صبر کردم بر سوز آتشت، پس چگونه صبر کنم از نگاه کردن بسوی کرامتت؟»

حدیث رسول خدا درباره زیاده گویی


خوشا آنکه زیادی دارایی‌اش را انفاق کند و زبانش را از زیاده‌گویی نگه‌دارد.

رسول خدا (ص) فرمودند:

طوُبیَ لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و أمسَک الفَضلَ مِن قَولِهِی

خوشا آنکه زیادی دارایی‌اش را انفاق کند و زبانش را از زیاده‌گویی نگه‌دارد.
منبع:
(کافی، ج2، ص 144)

بزرگترین خطری که انسان را تهدید می کند

اصولا از دیدگاه قرآن بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد.

هر انسانی به طور طبیعی ممکن است در مواقعی از زندگی خود و در رویارویی با برخی از رویدادها دچار لغزش شود.
وجود غرایز در انسان که باعث کشش او به سمت برخی از مسائل می شود، طبیعی و در عین حال تا میزانی قابل کنترل است همانگونه که بزرگان دینی ما تا حد قابل توجهی توانستند نفس خود را کنترل کنند و به گناه آلوده نشوند.
در عین حال راهکارها، دعاها و ذکرهایی نیز وجود دارند که با خواندن آن ها انسان تا میزان زیادی، از کشیده شدن به ورطه گناه دور می ماند.
آیات قرانی برای دوری از گناه وبهترین ذکر برای دوری شیطان
إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا :در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما [نیز] او را دشمن گیرید.
أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ :شیطان را مپرستید، زیرا وی دشمن آشکار شماست؟
إِنَّ الشَّیْطَآنَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِینٌ :در حقیقت شیطان برای شما دشمنی آشکار است.
نکته این جاست که باید دشمن بودن شیطان را حقیقتاً باور کنیم و او را به راستی دشمن خودمان بدانیم. وقتی این نگاه و دیدگاه در مورد شیطان برای ما مسجّل شود، افکاری که بر قلب ما وارد می شود را حق نمی بینیم چرا که می دانیم این ها پیام های دشمن است و او می خواهد ما را به راه خودش بکشاند نه راه حقیقت …
در سوره یوسف آمده است:
وَ مَا أُبَرِّیءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ:هرگز نفس خویش را تبرئه نمی کنم؛ نفس، بسیار انسان را به بدی ها فرمان می دهد، مگر این که لطف و رحمتی از جانب خداوند، نصیب انسان گردد.
همچنین آیاتی دیگر از پیروی هوای نفس نهی می کند:وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَیَ فَیضِلَّک؛ هرگز متابعت هوا مکن که تو را از راه خدا گمراه می کند.
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّه وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَیَ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی؛
اما کسی که بترسد از مقام پروردگار خویش، و باز دارد نفس را از پرستش هوا، بهشت، جایگاه او خواهد بود.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛
ما انسان را آفریده‏ایم و می‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏ای به او می‏کند، و ما از شاهرگ [ او ] به او نزدیک تریم.
اصولا از دیدگاه قرآن بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، نفس اماره است، تا آن جا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد.
أَفَرَءَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـَهَهُ هَوَیه؛  آیا دیدی کسی که معبود خود را هوی و هوس خویش قرار داده بود.
امام علی (علیه السلام) در این باره فرمود:« نفس، بسیار انسان را به بدی فرمان می دهد، پس کسی که به او اعتماد کند، به او خیانت می کند، و کسی که به او اتکا کند، او را هلاک می کند.»

وسوسه شیطان

قرآن کریم تصریح می کندکه قلمرو نفوذ شیطان در انسان فقط در حد وسوسه و جلوه دادن و زینت دادن خیالی یک امر باطل است، که با عناوین وسوسه، تزیین و تسویل بیان شده است .
او هیچ‏ گونه اکراه و اجباری بر انسان ندارد. این حقیقت را قرآن کریم از زبان شیطان چنین نقل می ‏کند:
وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ
شیطان در قیامت خطاب به گمراهان می ‏گوید:در دنیا هیچ گونه قدرت و تسلطی بر شما نداشتم جز اینکه شما را به سوی باطل فرا خواندم و اجابت کردید. پس مرا بر گمراهی خویش ملامت نکنید، بلکه خود سزاوار سرزنش هستید.
به ما گفته شده وقتی دیدید که از هر نظر تحت فشار و سلطه شیطان و حمله شیاطین قرار گرفتید ذکر لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم را زیاد بگویید و بعد که آرامش پیدا کردید صلوات بفرستید که نورانیت وارد قلبتان شود …
بله در موقعیت گناه و معصیت و وسوسه ها بلافاصله باید به خدا پناه ببریم؛
إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ
اهل تقوا هرگاه شیطانی به سراغ آن ها می آید، بر گرد آنها می چرخد القائاتی را به او وارد می کند یک دفعه به یاد خدا می افتند، بعد مبصر می شود و می فهد این فکر مال خودش نیست در نتیجه آن را کنار می زند و همین که کنار می زند آرام می شود …
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد.

از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است.«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»
یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شب ها سوره واقعه را بخوانید. درباره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.

منبع:

(تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)

پست‌ترین گناهان کدام‌اند؟

 


امام صادق علیه السلام،

عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ أَقْذَرُ الذُّنُوبِ ثَلَاثَةٌ قَتْلُ الْبَهِيمَةِ وَ حَبْسُ مَهْرِ الْمَرْأَةِ وَ مَنْعُ الْأَجِيرِ أَجْرَهُ.

امام صادق عليه السلام فرمود: پست‌ترين گناهان سه گناه است:

كشتن حيوان؛

ندادن مهريه زن؛

نپرداختن مزد كارگر.

 منبع:

مكارم الأخلاق، ص: 237.

 

چرا قرآن اینقدر بر نعمتهای حسی بهشت تاکید کرده است؟

بهشت حسی و جسمانی و ظاهری و بهشت غیبی و باطنی و عقلانی در طول هم اند. یعنی دو بهشت حسی«جنات و نهر» و غیر حسی«مقعد صدق» در طول هم اند و یکی بر دیگری تکیه می کند. بهشت حسی پرهیزگاران درون بهشت غیر حسی و عقلی است که محیط بر آن است.

ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که خداوند در قرآن کریم دو گونه بهشت را تصویر کرده است:
1.بهشت حسی و جسمانی و ظاهری: در آن از نعمت های مادی مانند درخت و باغ و خوراکی و امثال اینها سخن می گوید.
2. بهشت غیبی و باطنی و عقلانی: در این بهشت غیر حسی ، از کامیابی های معنوی ، علمی و عقلی سخن به میان می آید:

« إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ* فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»« فَادْخُلِی فِی عِبَادِی* وَادْخُلِی جَنَّتِی»« وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
این دو گونه بهشت در طول هم اند. یعنی دو بهشت حسی«جنات و نهر» و غیر حسی«مقعد صدق» در طول هم اند و یکی بر دیگری تکیه می کند. بهشت حسی پرهیزگاران درون بهشت غیر حسی و عقلی است که محیط بر آن است. بنابراین جنات موعود مومنان از گونه نخست یعنی حسی و جسمانی است، بهشت برتر و رضوان نیز ویژه مومنان خاص است. البته این مومنان خاص و یگانه های اهل ایمان در بهره مندی از بهشت حسی و لذت های ظاهری با مومنان عادی مشترک اند، اما بهره ای که خاصان از بهشت رضوان می برند، نیکان و مومنان عادی ندارند و به این مقامات نمی رسند. بنابراین خاصان از دو نعمت بهره می برد و مومنان عادی تنها از یک نعمت.
اما از آنجا که اصل نظام آخرت با نظام دنیایی تفاوت اساسی دارد و واژه دنیایی توان تفسیر کنه آنرا ندارد؛ چنانچه جنین در رحم مادر توان درک واقعیت های خارج از رحم را ندارد، از اینرو قرآن در موارد بسیار به مثال و نمونه اکتفا کرده و در بیان ویژگی های بهشت و جهنم بیشتر به بیان آن دسته از مطالبی که برای همگان قابل درک است پرداخته، با بیان نمونه هایی که در این جهان وجود دارد مطلب را نزدیک به ذهن ساخته است و چون انسان در جهان مادی لوازم و اشیا و نعمت های مادی را درک می کند، قرآن نیز از باب ذکر مثال بیشتر به این نوع نعمت ها پرداخته، می فرماید: « مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا». و گرنه چنانچه اشاره شد نعمت هایی نیز در بهشت فراهم شده که از دسترس فهم و ادراک بشر خارج و خرد را توان تعقل آنها نیست، بلکه هیچ کس بر آنها آگاه نیست: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» هیچکس نمی‏داند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمها می‏گردد برای آنها نهفته شده، این جزای اعمالی است که انجام می‏دادند. بنابراین برای پرهیزگاران کامل مقام هایی است که اوج آنها نامعلوم است ، چنانچه برای تبهکاران نیز درکاتی است که عمق حفره آن معلوم نیست و کیفیت تعذب نفس پلید آنها در آن حفره معلوم نیست، چنانچه جمله « وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ» آنچه تصورش را نمی کردند از جانب خدا برایشان اشکار شد ، از چنین مکان سحیقی خبر می دهد. اما بیان این معانی و مفاهیم برای انسان محصور در ماده امکانپذیر نیست.

منبع:

تفسیر موضوعی قرآن کریم، معاد در قرآن، عبدالله جوادی آملی،  اسراء، 1381، ص231-232

 

ان روز نوشته بود

صبحانه را که می خورد،یک ربع،                                    هر که دید از ال پیغمبر اثر

بیست دقیقه همان طور نشسته                                    جای پای جمله شان بگذشت سر

چشم هایش را میبست و می خوابید                               شیرینی کزدستشان نوشیده شد

بیدار که می شد یک تکه کاغذ باطله                                تا ابد شیرینی اش در کام بود

بر می داشت و می نوشت بیشتر هم                                نوشتنش که تمام می شد می رفت

شعر می نوشت بی اینکه تاملی کند                                  وضو می گرفت و شروع می کرد به  

                                                بی وقفه ، فقط می نوشت مطالعه

منبع:

العبد /18آذر

 

روش و درخواست رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)...

 

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) که مهتر خلق و بهترین مردم بود برگزیده ی حق مکرر فرمود:

هیچ بامدادی برنخواستم که شبانگاه آن را چشم داشتم

هیچ شب نخفتم که بامداد منتظر آن باشم!

و هیچ لقمه ای در دهان نگذاشتم که گمان بردم، پیش از مرگ از خوردن آن فارغ شوم.

ود دعای بسیار می فرمودند: خدایا ما را زندگی ده در حلاوت طاعت و مردگی ده در پاکی از وحشت و ذلت و مارا به حضرت خویش بر.

نه تشویش رده ی کردار، نه شرمنده ی روز گار.

 

منبع: لطایف/ ج2/ص 166

تقاضای شهیدان...

در خبر است که شهیدان از خدا تقاضا کنند که بار دیگر به دنیا برگردند چرا؟

چون می خواهند یک بار دیگر در راه خدا جان بدهند.

زیرا که طعم و مزه شهادت را چشیده اند، باز می طلبند،

گویند: وقتی که عزرائیل خواست حضرت موسی کلیم الله را قبض روح کند حضرت موسی گفت: ای عزرائیل،

اول این پیام مرا به خدا برسان بعد از آن مرا قبض روح کن و بگو خدایا آیا هیچ دوستی را دیدی که از دوست خود جان بستاند.

عزرائیل پیام را رسانید.

پاسخ آمد: ای موسی هیچ دوستی دیدی که دیدار دوستش را نخواهد؟

 

منبع:حکایت/ج 2/ ص 255

از خاطرات یکی از شاگردان آیت الله بهجت(ره)

 

صبح های جمعه، روضه که می خواندند،

همان جلوی در می نشست.

هر کس وارد می شد جلوی پایش بلند می شد،

 استقبال می کرد،فرقی نداشت کی باشد.

اگر بچه بود برایش دعا می خواند و نوازشش می کرد.

گاهی هم می گفت روضه علی اصغر(علیه السلام) بخوانند.

یک روز جمعه صبح، در باز شد، آقا بلند شد،

دست هایش را گذاشت روی سینه اش و رو به کسی که نمی دیدمش

احترام گذاشت. نگاه کردم، کسی را ندیدم تعحب کردم.

آقا که نشست، متوجه شدم تازه وارد کودکی بود که به نظر بیش از ده سالش نبود.

 

منبع: العبد/ص8مهر

چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفی است؟

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با وصیت اخفاء قبر مقدسشان ،نشان دادند که از دست حاکمان زمان ،ظلم ها

وستم های فراوان کشیدند وآن هنگام که با جسمی رنج دیده، قلبی تفت دیده و روحی غضب ناک وخشمگین بر

ستمگران و غاصبان زمان ،در بستر شهادت آرمیدند :

               راضی به شرکت سر دمداران غاصب در مراسم تجهیز و تدفینشان نمی باشند.

آری!

موضوع اختفای قبر  حضرت فاطمه زهر(سلام الله علیها) ، نشانه جاودانگی غضب صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

بر ابوبکر بوده است و یک سند زنده بر بطلان مکتب خلفا و نیز ویرانگر مکتب های فکری برخاسته از این

حکومت  نامشروع می باشد.

 

                                              به چه علت باید پاره تن پیامبر،

                                مخفیانه دفن گردد و آثار قبرش محو شود؟

                              یا چرا باید قدر و منزلت دختر بهترین مردمان

                                 مجهول باشد و قبرش نامعلوم بماند؟

 

منبع:شعله های همیشه/ص36

برایش صادقانه می نویسم؟

 

یکی می پرسد، اندوه تو چیست؟

سبب ساز و سکوت مبهمت کیست؟

 برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد، ولی نیست.

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست.

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

بی تو هر روز مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق

توسکوت می کنی و سکوت تو جواب همه مسئله هاست.

“:  عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است که

چرا بعضی ها این قدر دیر دلشان برای امام زمان(علیه السلام) تنگ می شود.”

        

          تعجیل در فرج قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان روحی وارواحنا له الفداء

                                                       صلوات…

 

منبع:دلنوشته یکی از طلاب

کوچک شمردن دنیا...

دنیا و آن چه در آن است در کلمات معصومین (علیه السلام) بسیار نکوهش شده است.

علت این همه نکوهش چیست؟

برای پاسخ این سوال به داستان حضرت مسیح(علیه السلام) دقت کنید:

روزی دنیا به صورت زنی کبود چشم برای حضرت مسیح تجسم یافت.

از او پرسید: چند همسر گزیده ای؟

زن گفت:فراوان!

عیسی(علیه السلام) فرمود:همه شان طاقت داده اند؟

گفت: نه، همه را کشتم!

مسیح(علیه السلام) فرمود:”وای بر شوهران زنده ات که چگونه از گذشته ها عبرت نمی گیرند.”

 

منبع: برادری با علی/ص164

علم و عمل اگر همرا نباشند، عامل دوری از خداوند هستند.

 

 

مردی حضور امام سجاد(علیه السلام) آمد و با شوق و شور خاصی از امام چند سوال کرد. و آن

حضرت سوال های اورا پاسخ داد.

او اندکی توقف کرد سپس رفت و پس از اندکی بازگشت و سوال دیگری مطرح نمود و تصمیم داشت

همچنان به سوالات خود ادامه دهد.

امام سجاد(علیه السلام) برای آنکه به او بفهماند، علم برای عمل است نه انباشتن آن، بدون عمل، به او رو کرد و فرمود:

در کتاب مقدس انجیل نوشته شده است: اگر دانسته اید ولی به آن عمل نکرده اید نپرسید، زیرا اگر به

اندوخته های علم عمل نگردد، موجب افزایش ناسپاسی و دوری داننده علم از خدا می شود.

 

منبع:درسنامه نهج البلاغه/ص 60

توفیق توبه

 

از آقا پرسیدند: چگونه می توانیم توفیق توبه پیدا کنیم؟

ایشان فرمودند:” برای رسیدن به این مقصود، برای همه مو منانی که در مشاهد مشرفه دفن شده اند، حمد و سوره

هدیه کنید.

هر کس به اهل بیت تمسک پیدا کند نجات پیدا می کند و هر کس نزدشان نرود هلاک می شود.

در برخی از جلسات از اقا می پرسیدند: برخی از آدم ها نماز نمی خوانند، چه کار کنیم؟

حضرت فرمودند: به امام حسین متوسل شوید و آز آقا بخواهید و پس از مدتی با خوشحالی خبر نماز خوان شدنش را

آوردند.

تازه صحبت آقای بهجت تمام شده بود که فرمودند: حتی از روح مومنانی که اطراف این حرم ها خوابیده اند کمک

بخواهید تا چه رسد به روح ملکوتی دردانه حسین(علیه السلام).

 

منبع:پرده نشین/ص 121

تکبر در نماز شب...

خدای سبحان به پیامبر (صلی الله علیه واله ) وحی فرستاد که بعضی از بندگان من در مسیر عبادت تلاش می کنند و شب از خواب خوش وبستر لذت بخش  بر می خیزند وبه عبادت مشغول می شوندوخود را در عبادت من به رنج می اندازند. گاه من او را یک یا دو شب گرفتار خواب می کنم تا در مسیر صحیح گام بر دارد،زیرا هنگامی که به خواب می رود وصبح بیدار می شود نسبت به خود خشمگین می شود و خود را سر زنش می کند و اگر اورا در آنچه از عبادت من می خواهد آذاد بگذارم،چه بسا عجب و خود پسندی به او عارض می شود و از این راه حالتی به او دست می دهد که هلاکتش در آن است.

منبع:

کافی/ ج2 ص60

دلیل محرومیت از نماز شب...

 

شخصی می گوید: خدمت امام علی(علیه السلام) رسیدم وگفتم: آقا جان من از نماز شب محروم هستم.

حضرت فرمودند: تو کسی هستی که گناهان تورا به بند کشیده است.

اگر گناه نکنی توفیق نماز شب پیدا میکنی.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

               کسی که گناه می کند از نماز شب محروم می شود زیرا کار بد در صاحبش زود اثر می کند.

خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: هر آینه ما برای تو قول سنگینی را القاء می

کنیم، البته نماز شب بهترین شاهد اخلاص و صفای قلب و دعوی صدق ایمان توست.

 

منبع:پرده نشین/ص 148

امر به معروف واجب است...

خداوند دو ملک را مامور کرد تا شهری را سرنگون کنند. چون به آنجا رسید ند

مردی را دیدند که خدا را تضرع می کند. یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت: این دعا کننده را می بینی؟

گفت: چرا ، ولی امر خدا است و باید اجرا شود. اولی گفت: نه، باید از خدا سوال کنم، عرض کردکه در این شهر بنده ای تو را می خواند و تضرع می کند آیا عذاب را نازل کنیم؟

فرمود:امری که دادم انجام دهید، آن مرد هیچ گاه به خاطر نافرمانی مردم از امر من رنگش تغییر نکرده واز کار های ناشایست مردم خشمگین نشده است.

منبع:

جامع السعاده/ج 2/ص231

اهمیت تسبیحات حضرت فاطمه (سلام الله علیها)...

امام باقر(علیه السلام) فرمودند:

خداوند به ستایشی برتر از تسبیح فاطمه(سلام الله علیها) عبادت نشده است، اگر چیزی از این برتر بود، پیامبر

اکرم(صلی الله علیه وآله) به فاطمه(سلام الله علیها) هدیه می داد.

تسبیح حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ذکر کثیر است و کسی که آن را بگوید گویی خداوند را ذکر کثیر گفته است.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

هر روز بعد از هر نماز تسبیح فاطمه (سلام الله علیها) رابگویید که اجرش مانند هزار رکعت نماز در روز است.

 

منبع:صدیقه شهیده/ص176

بهترین عبادت؟؟؟


امام صادق علیه‌السلام: اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى‌برد.
امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند:

و لو كَانَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عِبَادَةٌ تَعَبَّدَ بِهَا عِبَادُهُ الْمُخْلَصُونَ أَفْضَلَ مِنَ الشُّكْرِ عَلَى كُلٍّ لَأَطْلَقَ لَفْظَةً فِيهِمْ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ بِهَا فَلَمَّا لَمْ يَكُنْ أَفْضَلُ مِنْهَا خَصَّهَا مِنْ بَيْنِ الْعِبَادَاتِ وَ خَصَّ أَرْبَابَهَا فَقَال‏ “وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور"*.

اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى‌برد،
اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از ميان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ويژه گردانيد و فرمود: «واندكى از بندگان من سپاسگزارند».

منبع:
*سوره سبا، آیه 13

 

سه چیزی که انسان آن را حق خود می‌داند

 

 سه چیزی که انسان ها خود را بر حق می دانند را بیان فرمودند.

قال الصادق علیه السلام:

ثَلَاثُ خِلَالٍ يَقُولُ كُلُّ إِنْسَانٍ إِنَّهُ عَلَى صَوَابٍ مِنْهَا دِينُهُ الَّذِي يَعْتَقِدُهُ وَ هَوَاهُ الَّذِي يَسْتَعْلِي عَلَيْهِ وَ تَدْبِيرُهُ فِي أُمُورِهِ.

‏امام صادق عليه السلام فرمود:

سه چيز است كه هر انسانى خود را در آنها بر حق (درستکار) مى داند:

* دينى كه بدان عقيده دارد

* هوى و خواهش نفسی كه بر او چيره است

* تدبير او در كارها

منبع:

تحف العقول، النص، ص: 321.

 

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است


 نعمت پروردگار، هر نوع بهره مادی و معنوی را شامل است و بازگو کردن نعمت به قصد یادآوری و ستایش نعمت ـ نه برای غرور و فخر فروشی ـ خود، شکر نعمت محسوب می شود و بخشش آن به دیگران، نوعی بازگو کردن نعمت الهی است.

خیلی اوقات وقتی حرف از شکرگزاری نعمت ها پیش می آید، ذهن اکثر آدم به سمت ذکری که نشان از شکرگزاری و حمد خداوند است می رود؛ الحمدلله ، شکراً لله و اذکار این چنینی .. اینکه تسبیحی در دست بگیریم و شروع به گفتن ذکر کنیم، نمی گوییم این کار درستی نیست که این خود در جای خود نشانه ای برای شکرگزار بودن است چنانچه از امام صادق علیه السلام می آموزیم که ذکر “الحمدلله” وسیله خوبی برای شکرگزاری هر نعمت کوچک و بزرگی است، (کافی، جلد دوم، باب شکر) اما باید بدانیم که شکر گزار واقعی بودن تنها به گفتن ذکر الحمد لله و اذکار این چنینی نیست … شکر عملی بسیار مهم تر است؛ اینکه ما نعمت را درست مصرف کنیم، به جا مصرف کنیم خیلی مهم است، چنانچه بزرگان فرموده اند: «الشکر صرف العبد جمیع ما انعمه الله تعالى فیما خلق لاجله؛ شکر مصرف کردن هر چیزی در جای خودش می باشد»یکی از ابعاد شکر نعمت که در اکثر مواقع مورد غفلت واقع می شود، بازگو کردن و یادآوری نعمت نه برای فخر فروشی و غرور، بلکه از باب یادآوری و ستایش کردن دهنده نعمت است.

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است

در واقع فراموش نکنیم که بازگو کردن نعمت ها و شمارش آن ها برای خود از مصادیق مهم شکر نعمت است چنانچه در قرآن کریم می فرماید: «فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ، وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ، وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ؛ پس یتیم را تحقیر مکن و به دلجویی و نوازش او بپرداز و در دفع نیازهای عاطفی وی بکوش. به مستمندان انفاق کن و نیازهای علمی کسی را که از تو سؤال می کند و نیازهای مالی کسی را که از تو مالی را طلب و درخواست می کند، برطرف ساز. نعمت پروردگارت را بازگو کن و با گفتار و رفتار، شکر آن را به جای آور.
مصداق دیگری از شکر نعمت که زیر مجموعه ای از همان شکر عملی است، بخشش نعمت به دیگران است که این نیز خود نوعی بازگو کردن نعمت الهی است. از این رو احسان به فقرا و پاسخ دادن به سؤال سؤال کننده و درخواست نماینده، از مصادیق بیان نعمت مال و دانش است؛ چرا که «سائل» گاهی جهت رفع نیاز مالی دست خود را دراز می کند و زمانی در پی یافتن پاسخ به سؤالات ذهنی اش است.

منبع:

تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی- جلد 10

آیا شیطان به دست امام زمان(عج) کشته می شود؟


برخی پایان حیات ابلیس را مقارن با پایان حیات انسان بر روی کره خاکی دانسته اند.

بر اساس آیه « و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض» در پی نفخ صور همگان خواهند مرد. اما آیا تا پیش از آن گستره حیات شیطان تا کجاست از این آیه به دست نمی آید. 
 بر پایه برخی روایات، ابلیس در میان نفخه نخست و دوم می میرد. 
 علامه طباطبایی در تفسیر المیزان،پایان کار شیطان را برپایی حکومت حضرت مهدی (عج) دانسته که بر اساس برخی روایات، ابلیس به دست مبارک آن حضرت یا طبق روایات رجعت، پس از جنگ با لشکر امیرالمومنین، علی(علیه السلام) ، در حوالی کوفه می گریزد و به دست پیامبر (صلی الله و علیه وآله) بر صخره بیت المقدس کشته می شود. 
 برخی پایان حیات ابلیس را مقارن با پایان حیات انسان بر روی کره خاکی دانسته اند. 
 استاد علامه جوادی آملی (حفظه الله) در باب پایان کار شیطان فرموده اند:
 تا آخرین انسان هست، او (ابلیس) هم هست. برای اینکه آخرین انسان را هم اغوا می کند، وسوسه می کند. این چنین نیست که شیطان قبل از یک عده ای بمیرد. آن وقت آن عده ، هیچ وسوسه ای ندارند. اگر وسوسه نداشتند که به کمال نمی رسند. 
 انسان وقتی به کمال می رسد که جهاد اکبر داشته باشد. اگر هیچ گرایشی به طرف رذیلت نبود، انسان که طبعاً به طرف رذیلت و گناه میل ندارد. شهوت می خواهد، لباس می خواهد، غذا می خواهد نه حرام، و همه اینها از سنخ حلالش هست
 آنکه انسان را به طرف حرام تشویق می کند، ابلیس است و الا انسان فطرتا به دنبال حلال می رود. 
 
منبع:
4. بحارالانوار، ج53 ، ص 42 وج 6 ، ص 254

 

پاسخ های کوتاه...

 

هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید!

سوال: ما آلوده به پستی های درونی و بیرونی هستیم، ما را طبابت کنیم و در پیمودن این طریق، ما را راهنمایی بفرمایید!

جواب: نماز شب، مفتاح توفیقات است و کلید موفقیت هاست.

برای درمان عصبانیت چه کنیم؟

جواب: با عقیده کامل  زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد

سوال:چه کنیم تمرکز فکر پیدا کنیم؟

جواب:اذکاری که برای جمع کردن فکر موثر است، مثل: لااله الا الله

 

منبع:پرده نشین/ص 207

همه هلاک می شوند ... الا...

روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا کند، گویا همین دعا برای فرج، یک امید واری است و یک ارتباط روحی است  با صاحب دعا.

و همین، مرتبه ای از فرج است.

خدا می داند در دفتر امام زمان (علیه السلام) جزو چه کسانی هستیم!

کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز( دوشنبه و پنج شنبه) به او عرضه می شود.

همین قدر می دانیم آن طوری که باید باشیم نیستیم.!

 

منبع: پرده نشین/194

 

چیزی که تو را از حرارت جهنم حفظ کند!

صباح سیابه می گوید:

حضرت صادق(علیه السلام) فرمود:

به تو یاد ندهم چیزی را که وجودت را از حرارت جهنم حفظ کند؟

عرض کردم : چرا، فرمود: بعد از طلوع فجر صد بار بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: صدای خود را در صلوات  بر من بلند کنید، که از بین برنده نفاق است.

هر کس یک بار بر من صلوات بفرستد، در قیامت بر سر و بر راست و چپ و زیر و بالا و در جمیع اعضایش نور قرار دهد.

هر گز وارد آتش نمی شود آن کس که بر من صلوات بفرستد.

 

منبع:صلوات سپر بلایا/ص 58

حدود گناهان و مراتب ترک آن...

نکته دیگری که باید در ترک گناه به آن دقت شود این است که نباید فکر کنیم که گناهان در دزدی کردن و غیبت کردن و…خلاصه می شوند.

وقتی صحبت می کنیم مر تب  می گوییم که ما الحمدلله دزدی که نمی کنیم، از دیوار خانه کسی که بالا نمی رویم، شراب نمی خوریم و…متوجه باشیم که با بی دقتی تمام گناه

را بر خود حاکم کرده اییم.

اگر گناه انجام نشود قطعا ثواب وارد صحنه خواهد شد، وقتی ما وجودمان را آلوده نکنیم خود به خود در کارها و افعال شایسته وارد می شویم.سعی کنیم دائما ذکر بگوییم.

فرموده اند:آه کشیدن مریض عبادت است، زیرا در روایات آمده است که “آه” مریض عبادت است، زیرا در روایات آمده است که ” آه” از نام های مقدس خداوند است.

پس می بینیم که  چگونه در وقت سکوت ثواب می کنیم.

 

منبع: پرده نشین/ ص 50

قران از منظر امیر المومنین...

قران از منظر امیر المومنین...

 

امیرالمومنین امام علی علیه السّلام:

قرآن
1/معدن ایمان و اصل آن است
2/ و چشمه های دانش و دریای علوم است
3/ سرچشمه عدالت و نهر جاری عدل است
4/ پایه های اسلام و ستون محکم آن است
5/ نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمین های آن است.
6/ دریایی است که تشنگان آن آبش را تمام نتوانند کشید
7/ و چشمه ای است که آبش کمی ندارد
8/ محل برداشت آبی است که هر چه از آن بردارند کاهش نمی یابد
9/و منزلی است که مسافر آن را فراموش نخواهند کرد.

منبع:

نهج البلاغه، خطبه 198

موعظه شیطان...

پس از آنکه حضرت نوح (علیه السلام) قوم گنهکار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد،

ابلیس نزد او آمد و گفت؛ تو بر گردن من حقی داری که میخواهم آن را ادا کنم!
نوح گفت؛ چه حقی؟! خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!

ابلیس گفت؛ همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!

نوح فرمود؛ حالا میخواهی چه جبرانی کنی؟!
ابلیس گفت؛

*در سه جا مراقب حیله من باش!

1_هنگامی که خشمگین شدی!

2_هنگامی که بین دو نفر قضاوت میکنی!

3_هنگامی که با زن نامحرم خلوت میکنی و هیچکس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد

منبع:

بحارالانوار جدید ج11 ص318

سخنان سید حسن نصرالله درباره مقام معظم رهبری(دام عزه)...

 

با توجه به شناختی که از آیت الله العظمی خامنه ای دارم و پس از مطالعه و بررسی بسیاری از مدارک و شواهد می توان گفت:ما در خدمت امام بزرگواری قرار داریم،

که در رهبری، تقوا،پرهیزکاری و اجتهاد بی نظیری است ما در خدمت امامی هستیم که دارای دید گاهی لازم، جامع،عمیق و مستحکم و استوار بر اصول و مبانی فکری، شناخت نیازها و  مشکلات، شناخت امکانات موجود آشنایی با راهبردها مناسب و هم خوان با آن اصول و مبادی است و به همین دلیل است که ملاحظه می کنیم به راحتی ایشان بر روند جاری در امور آگاهی و اطلاع دارند و باعمق و بینش عمیق آن ها را به راحتی ارزیابی می کنند و بی شک این ارزیابی دقیق و عمیق نشات یافته از همین دیدگاه جامع و شامل است و به خاطر همین دیدگاه است که با وجود حوادث و جریان های مختلف و متفاوت، درباره هریک دیدگاه کارشناسانه خود را همچون یک صاحب نظر نقطه سنج و دقیق بیان می کنند.

 

منبع:بیانات سید حسن نصرالله

 

 

مقام فاطمه(سلام الله علیها)...

مقام فاطمه(سلام الله علیها) در خور آن است که عقول برجسته انسان های بزرگ در اصلی ترین رشته های تفکرات

ایشان بیندیشند و زبان فصیح ترین و بلیغ ترین گویندگان، شعرا و سرایندگان آن اندیشه ها را در غالب کلمات

بیاورند.

از خود پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که پدر و مربی این مخدره بزرگوار بود تا امیرالمومنین(علیه السلام) که

همسرش بود. و تا فرزندان او ائمه معصومین (علیه السلام) هر کدام راجع به حضرت زهرای اطهر هفت جمله ای

سخن گفته اند.

آن را با زبان تعظیم و ستایش بیان کردند و این نشان دهنده مقام والا و توصیف ناشدنی آن حضرت است.

این دختر که در هنگام شهادت هجده ساله بود آن قدر به نماز می ایستاد و عبادت می کرد که پاهای مبارکش ورم

می کرد.

این دختر در دوران سخت برای پیامبر فرشته نجات بود.

فاطمه را زهرا نامیدند چون روزی سه بار در چشم علی بان ابیطالب علی (علیه السلام) می درخشید.

 

منبع:پی نوشتهای ستودان و ستایشگران

اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم هرگز این کار را نمی کردم...

 

ای امت مسلمان!!!

هرگز امام را تنها نگذارید و پیرو و پشتیبان ولایت فقیه باشید و امام را دعا کنید.

هرگز فریب روشنفکران، غربزده و شرقزده را نخورید و رو حانیت مبارز را حامی باشید و بر این فرموده امام که می فرماید:کشور بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است…توجه داشته باشید.

علامه عظیم الشان حضرت آیت الله حسن زاده آملی جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می کنند.

حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می فرماید: این کار را نکنید.

علامه حسن زاده آملی می فرمایند:اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم،این کار را نمی کردم.

 

منبع:بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه)

شکر نعمت ...

هشام بن احمر گوید: همراه امام کاظم(علیه السلام) در اطراف مدینه حرکت می کردم که نا گاه زانوان خود را از بالای مرکب خم کرد وروی زمین به سجده افتاد

ومدتی طول دادو سوار شد. عرض کردم: فدایت شوم! چه سجده طولانی کردی؟

فرمود: به یاد نعمتی افتادم که خدا به من عطا فرموده است، دوست داشتم پروردگارم را شکر کنم.

منبع:

کافی/ج2/ص98

مادر....

شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد…

کوچه در آتش در داشت جهنم می شد…

بین در و دیوار، انگار زنی جان می داد…

جان به لب از غم او عالم و آدم می شد..

لا اقل کاش دل ابر برایش می سوخت…

بلکه از آتش پیراهن او کم می شد…

زن در این برزخ پر خم چه رنجی برده است…

بیست یالش نشده داشت قدش خم می شد…

 

منبع:روضه های شیخ حسن آقا امیری

القای یاس و ناامیدی در بین مردم توسط دشمن...

 

اگر ضعف هایی است، چند برابر می کنند و نقاط قوت را نشان نمی دهد، برای اینکه مردم را نا امید کنند، به

خصوص نسل جوان را ناامید کنند.

افق آینده در مقابل نسل جوان و مردم، تیره و تار نشان می دهند،برای اینکه مردم را از صحنه خارج کنند.

ولیکن نکته اساسی این است که ملت ایران و دشمنان نظام اسلامی در طول این سی و دو سال ، همه تلاشی را که در

این دو مورد انجام داده اند، سرمایه گذاری های خسارت  باری بوده، نتیجه ای نگرفتند و شکست قطعی خوردند.

 

منبع:مقام معظم رهبری/27/7/1389

 

سخت است ولی مولاااااا....خوب است نمی آیی!!!

 

سخت است ولی مولا، خوب است نمی آیی…

دلتنگ توام اما، خوب است نمی آیی…

یک کوفه فریب و غم، یک شام پر از محنت…

آیی تو شوی تنها، خوب است نمی آیی…

یک نیمه ی شعبان در فکر تو می مانند…

از فکر روی فردا خوب است نمی آیی…

یک جمعه، فقط ندبه، یک هفته فراموشی…

بود تو شود رویا، خوب است نمی آیی…

لاف غم عشق تو، ذکر همه ی مردم…

بنگر به دل آن ها خوب است نمی آیی…

پیش نظر بعضی، حاجت بدهی خوبی…

اما نه برای ما، خوب است نمی آیی…

یک شام سه شنبه را در کوی تو می مانند…

اما دلشان این جا خوب است، نمی آیی…

سرداب تو مخروبه قبر پدرت، ویران…

با این همه درد و غم می سوزی و می سازی …

ای منتقم زهرا(سلام الله علیها)…خوب است نمی آیی…

 

منبع:دلنوشته امام زمان

 

یک دنیا صبر و تحمل بود...

 

او زجر و سختی را به جان می خرید تا انگشت کوچک کسی خراش بر ندارد. یک دنیا صبر و تحمل و فداکاری بود، و خود را وقف غم و درد بود و سپر بلا کرده بود.

چه ذوق و شوق ها و چه ذوق ها داشت.

شوق او آن بود که فداکاری اش را کسی نفهمد.

درد درونش را کسی نداند و خوبی هایش مخفی بماند.

و چه ذوقی، ذوق آن داشت، که به دختری عشق بورزد که همه طردش کرده اند.

به سایه درختی پناه ببرد، که کسی به آن تو جهی نمی کند.

می گفت زرق و برق دنیا را فراموش کنیم.

و علی وار زندگی کنیم .

راستی می دانی چه کسی را می گویم….یکی از شهدای اهل قلم ….شهید سید مرتضی آوینی.

 

منبع:سخنان شهید آوینی

قطره باران...

قطره ای از آسمان سوی دریا آمد. و سحاب تاب نیاورد.

چون به نزدیک دریا رسید، دید دریا پر از آب است و چندان فراوان که قطره در مقابل آن گم و ناچیز می نماید.

پس، از خجالت گریه کرد و آب شد!!!

چون به حال شرمساری به دریا ریخت، در آن جا به در گران بهایی مبدل شد و حلیه آدمی گردید.

ای عزیز!!!

این مثل بدان آوردم …که بندگی را شرمساری باید تا تابندگی گیرد.

 

 

منبع:سالنامه بهمن

یکی از مشکلات بزرگ دنیای غرب...

مقام معظم رهبری [مد ظله العالی] :

این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه ، از اخلاق زنانه دور کنیم.

خانه داری را، فرزند داری را، شوهر داری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد.

امروز یکی از مشکلات بزرگ دنیای غرب، متلاشی شدن خانواده هاست، افزایش فرزندان بی هویت است.

 

منبع:

بیانات در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی 21/4/91

                                                         

 

فلسفه آفرینش زن از نگاه قرآن چیست؟


1.عبودیت و کمال: در مطلب اول، یعنی فلسفه آفرینش زن به عنوان یک انسان، می توان عبودیت و رسیدن به کمال را به عنوان فلسفه وجودی برای او طرح کرد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونَ» 1چرا که واژه انس در این آیه زن و مرد را در بر می گیرد.
اما مطلب دوم یعنی هدف از آفرینش زن در برابر مرد چیست؟
2. بقای نسل بشر: دستگاه آفرینش برای حفظ بقای خود نیازمند حفظ بشر و تولید نسل است؛ یعنی همکاری و تعاون مرد و زن. این هدف هم خلقت مرد در برابر زن را مدنظر قرار می دهد و هم خلقت زن در برابر مرد را. به عبارت دیگر دو جنسی بودن آفرینش انسان به منظور حفظ نسل بوده است. بنابراین زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه شکوفایی و پرورش یکدیگر هستند، به گونه ای که هر یک بدون دیگری ناقص است. برای آنکه این طرح عملیاتی شده و جسم و جان آنها بهتر به هم بپیوندد، تفاوت های جسمی و روحی در میان آنها قرار داده شده است و همین تفاوت هاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می کند. اما این جذب و علاقه بین زن و مرد مانند علاقه به اشیا نیست که از خودخواهی ناشی می شود. یعنی انسان اشیا را برای خود می خواهد و می خواهد آنها را فدای آسایش خود کند. اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک از آنها سعادت و آرامش دیگری را می خواهد. این همان چیزی است که قرآن کریم از آن به نام های «مودت و رحمت» یاد کرده است.[2]


3. آرامش و مودت: بنابراین هدف سوم را می توان رسیدن به آرامش و مودت دانست، که در این آیات به آن اشاره شده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً»[3]؛ «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا»[4].خدای سبحان زن را برا ی آرامش مرد آفرید، چنانچه آفرینش مرد در سایه سکینت با همسر معنا می یابد.[5] یعنی مرد به تنهایی یا زن به تنهایی آرامش و مودت را درک نمی کرد و خداوند از خلقت این دو جنس و زن در کنار مرد این هدف مهم را مد نظر قرار داده است. در واقع ازدواج موجب آرامش زن و مرد هر دو می شود ، نه اینکه فقط زن موجب آرامش و سکونت مرد شود. ولی شیوه قرآن کریم در بیان این امور عفیفانه و مودبانه است، مثلا برای رعایت ادب در هیچ آیه ای به زن ها مردهای بهشتی را وعده نداده، در حالیکه آنها هم از این نعمت برخوردارند و در بهشت همسرانی دارند، درباره آرامش زن و مرد نیز این مساله رعایت شده، هم ادب را و هم حرمت خانوادگی را یادآور شده و پاس داشته است.[6]


بنابراین می توان گفت فلسفه آفرینش زن با آفرینش مرد تفاوت ندارد. هر دو در نگاه اصلی برای عبودیت و کمال خلق شده اند و در کنار این هدف، دو جنس بودن آنها به خاطر حفظ بقای نسل و رسیدن به آرامش و محبت است. در واقع در این نوع مباحث زن و مردی در کار نیست و بدن جامه روح انسان است، چون محور اصلی کلام خدا در آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»[7] جان آدمی است نه جنسیت او؛ حقیقت و انسانیت انسان همان روح اوست که مجرد است و زن و مرد ندارد.[8] بنابراین هدف از خلقت هر دو نیز رسیدن به کمال و عبودیت و در نهایت رسیدن به حیات طیبه است. اما در مسیر رسیدن به این هدف هر یک وظایفی را برعهده دارد که با دیگری متفاوت و همراستا با جنسیت و بدن ایشان است.


منبع:
[1] . جن و انس را بیافریدم ؛ مگر این که تنها مرا عبادت کنند . زاریات ، 56
[2] . نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا،1376، ص168-169
[3] . و از نشانه‏ هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد. روم، 21
[4] . اوست آن کس که شما را از نفس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد. اعراف،189
[5] .تسنیم: تفسیر قرآن کریم، عبدالله جوادی آملی،قم، اسراء،1392، ج31،ص486
[6] . زن در قرآن،هاله حسینی اکبر نژاد،زهرا شوشتری،دفتر نشر معارف،1394، ص103؛ تسنیم، ج31،ص496
[7] . هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه‏ اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏ دادند پاداش خواهیم داد. نحل،97
[8] .تسنیم،ج31،ص499

ملاقات پدر و دختر در بهشت

 

آن بانوی بزرگوار از رسول خدا پرسیدند: «یا ابت القاک یوم القیامه »در روز قیامت کجا زیارتت کنم ؟پیامبر (صل الله علیه واله وسلم)فرمودند: فاطمه جان! کنار در استان بهشت در حالی که پرچم «حمد»را به همراه دارم  و آنجا به درگاه الهی شفاعت امتم را می کنم ….

عرض کرد پدر جان !!اگر شما را آنجا ملاقات ننمودم؟؟فرمودند:مرا کنار حوض کوثر ملاقات میکنی. در حالی که امتم را سیراب می کنم. باز هم سوال کرد پدر جان اگر آنجا هم ملاقاتتان نکردم؟کنار پل صراط مرا ملاقات میکنی در حالی که ایستادم ومی گویم : با الها!امتم را به سلامت دار. دگر بار پرسید پدر جان اگر شما را آنجا لاقات ننمودم؟پیامبر خدا(صل الله علیه واله وسلم)فرمودند:مرا بر کنار جهنم ملاقات میکنی در حالی که شعله وآتش آن را از امت خویش دور می کنم فاطمه از این بشارت شادمان ومسرور شد ….

منبع:

امالی صدوق/ص166 و بحارالنوار/ج43/ص21

با گناه حتی کوچک بهشت هرگز...!

پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله)در جمع اصحاب خود فرمود:

روز قیامت گروهی می آیند که حسنات ایشان همچون کوه است؛ ولی خداوند آن حسنات را چون گردی پراکنده می کند وسپس فرمان داده می شود آنان را به دوزخ برند.

سلمان عرض کرد : ای رسول خدا(صلی الله علیه واله)آنان را برایمان وصف کن.

فرمود: آنان نماز می خواندند روزه می گیرند وبخشی از شب را به عبادت می گذرانند؛

ولی همین که حرام برایشان عرضه میشدبر آن هجوم میبرند.

منبع:

ارشادالقلوب /جلد 1/ص191

گناه راکوچک نشماریم...

پیامبر اکرم (صلی الله  علیه و اله) در سفری در سرزمینی بی آب و علف فرود آمد و به یارانش فرمود:

مقداری هیزم بیاورید. عرض کردند ای رسول خدا! اینجا زمین بی آب و علفی است ، هیزم ندارد .پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) فرمود:

هر یک از شما به هر اندازه که میتواند بیاورد. آنها پخش شدند وهر یک هیزمی با خود اوردند وآنها را در برابر پیامبر (صلی الله علیه واله )روی هم ریختند واز فزونی آن تعجب کردند.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وله )فرمود:گناهان نیز این گونه جمع میشوند.

منبع:

کافی /جلد2/ص287

خدایا کمکم کن...

شهید حسین رئوفی فریمانی

 خدایا کمکم کن تا پایم نلرزد و هدایت کن گلوله های آتشین مرا تا بر سینه دشمنانت فرود آیند و هنگامی که صلاح تو در آن بود که جان ناقابل این حقیر تقدیم گردد، مهدی

[عجل الله] رابربالینم فرست که سخت محتاج اهل بیت هستم.

خداوندا درد تیر و ترکش و خمپاره را تحمل خواهم کرد، اما اندوه خمینی را هرگز.

منبع:

کتاب سال صالحین 93ص8

 

 

پنج کاری که ایمان را از بین می‌برند


امام صادق علیه السلام در سخنی ارزشمند پنج کاری که شبیه به هم هستند و ایمان را از بین میبرند را بیان فرموده‌اند.

إمامُ الصّادقُ عليه‌السلام:
قَد يَخْرُجُ [العبدُ] مِن الإيمانِ بخَمْسِ جِهاتٍ مِن الفعلِ كُلُّها مُتَشابِهاتٌ مَعروفات: الكفرُ، و الشِّركُ، و الضّلالُ، و الفِسقُ، و رُكوبُ الكبائرِ.

بى‏ گمان بنده به سبب يكى از پنج كاری كه همگى مانند و شبیه به یکدیگر بوده و شناخته شده هستند، از ايمان خارج مى‏‌شود : كفر، شرك، گمراهى، فسق و ارتكاب كبائر(گناهان کبیره

 منبع:

«تحف العقول،صفحه 330 »

دلبستگی!!!!

چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند

امام حسن عسگری (ع) فرمودند:
ما أقبَحَ بِالمؤمِن أَن تَکوُن لَه رَغبَة تَذِلَهی
چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می کند.

منبع:
(تحف العقول ، ص 520)

محل زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها پس از ازدواج کجا بود؟

یکی از انصار به نام حارثه بن نعمان خانه‌اش را که نزدیک، خانه پیامبر خدا و مسجد النبی بود به امیرمومنان و فاطمه زهرا سلام الله علیهما داد و بدین صورت آنان نزد پیامبر خدا آمدند و تا پایان عمر در همان جا زندگی کردند.

پس از ازدواج امیرمومنان و حضرت زهرا سلام الله علیها آنان در محلی دور از پیامبر خدا زندگی می‌کردند چرا که آن حضرت مکانی بهتر از آن برای زندگی پیدا نکرده بود. با گذشت مدتی پیامبر خدا از آنان خواست تا مکانی نزدیک ایشان بیابند و نزد او باشند.
این خبر به گوش یکی از انصار به نام حارثه بن نعمان رسید و او خانه‌اش را که نزدیک، خانه پیامبر خدا و مسجد النبی بود به امیرمومنان و فاطمه زهرا سلام الله علیهما داد و بدین صورت آنان نزد پیامبر خدا آمدندفرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرمومنان علیه السلام در این منزل به دنیا آمدند. پیامبر خدا روزهای بسیار، بر در این منزل می‌ایستاد و آیه تطهیر را که در شأن آنان بود را تلاوت می‌فرمود. این همان منزلی است که صدیقه طاهره سلام الله علیها تا پایان عمر در آن ماندند.

منبع:

. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص22

در آمد فدک بسیار فراتر از نیازهای حضرت زهرا سلام الله علیها بود

. از سویی دیگر در جامعه مسلمانان آن روز نیز نیازمندان بسیاری وجود داشت،
 همچنین با توجه به اینکه امکان حضور فعال آن حضرت در تدبیر اقتصادى آن سامان (به دلیل فاصله زیاد آن با شهر مدینه) وجود نداشت.
فاطمه زهرا سلام الله علیها، در زمان حیات پدر بزرگوارش اختیار «درآمد» را کلاً به پدر واگذار کرد تا خود هر گونه صلاح مى ‏داند مازاد درآمد آن را مصرف کند.
واگذار کردن درآمد آن سرزمین به پیامبر خدا بدین معنا نیست که انجام امور مربوط به آن سرزمین نیز بر عهده پیامبر بوده چرا که به تصریح منابع تاریخی انجام امور مربوط به کارگزاران و کارگران حاضر در آن سرزمین بر عهده امیرمومنان علی علیه السلام بود و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تنها امور مالی آن جا را به نحو وکالت تام الاختیار از جانب دختر گرانقدرش انجام مى ‏داد.

منبع:

فدک فى ‏التاریخ، ص‏187.

چگونه دعاکنیم که به اجابت برسد؟

کسی آید… کسی می آید… کسی دیگر… کسی بهتر… کسی که مثل هیچکس نیست

نکته!!!!!!!!!!!گاهى افراد از روى عدم توجه و بى علمى ،دعاهایى مى کنند که از نظر

حفظ نظام عالم عملى نیست و ائمه معصومین علیهم السلام در مواقعى

به افراد تذکر داده اند

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است :

آن کس که دعا مى کند نگوید: بارالها! مرا محتاج به هیچ یک از مخلوقین

خود منما، زیرا انسانى نیست مگر آنکه محتاج به مردم است. اگر مى خواهد

 دعاى صحیح بنماید بگوید: خداوندا! مرا به اشرار خلقت محتاج منما.

در جمله دوم مى فرماید: کسى نگوید: خدایا! از فتنه و امتحان به تو پناه

مى برم ، زیرا آزمایش مردم قطعى است و حتما همه افراد در زندگى باید

 مورد آزمایش قرارگیرند، بلکه در مقام دعا بگوید: خدایا! از آن امتحاناتى که

موجب لغزش مى شود و باعث گمراهى و کجروى انسان مى گردد به تو پناه

مى برم .

منبع:

(سفینه البحار، جلد اول، ص 447)

بنده خدا بودن یعنی.....

بنده بودن، یعنی بند به خدا بودن،که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل

در نابودی ما مؤثر خواهد بود…

پول، قدرت، شهرت، زیبایی و… تا بند به خداییم، برای رشد ما، مفید و بسیار

خوب است اما به محض جداشدن بند بندگی،همه آن عوامل باعث تباهی و

فسادمان می شود.

امام جواد علیه السلام:
مَن اِنقَطَعَ الی غَیرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلَیهِ.

کسى که به غیر خدا تکیه کند، خدا وى را به ھم او، وامى گذارد.

منبع:
(دررالباهرة ص 39)

تا حالا خدا غافلگیرتان کرده است؟


گرچه در هر یک از نعمت های خدا، دنیایی از اعجاب و شگفتی نهفته است؛ امّا شکل اختصاص بعضی رزق ها، شگفتی مضاعف دارد و کاملاً غافلگیر کننده و خارج از محاسبات عادّی، نصیب انسان می شود. آری! روزی های غافلگیرکننده!

 انسان به عنوان شریفترین مخلوقات الهی، همانند دیگر موجودات، بر سر سفره نعمت های خالق بی همتا نشسته؛ و حتّی قدرت شمارش نعمتهایش را ندارد! چنانچه خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ؛ و اگر نعمت‏[هاى‏] خدا را شماره کنید، آن را نمى ‏توانید بشمارید. قطعاً خدا آمرزنده مهربان است‏.

وسعت و پیچیدگی خلقت انسان به خصوص با داشتن ابزارهای منحصر به فردی چون جسم و روح و عقل[به طور همزمان] و قدرت اعجاب برانگیز اختیار و نیز، خلق شدن تمام نعمت های این دنیا برای او [هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً؛ اوست آن کسى که آنچه در زمین است، همه را براى شما آفرید.، همه و همه؛ نشانگر وسعت نیاز انسان است. نیاز به بی نهایت! لذا فرمود: یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید؛ اى مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بى‏نیازِ ستوده استخلاصه اینکه متکفّل روزی همه، خداست: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین‏؛ خداست که خود، روزى‏بخشِ نیرومندِ استوار است

منبع:

(نحل؛ 18)،. (ذاریات؛ 58)

تکیه گاه شما در زندگی چه کسی است؟

دانه ها هر چه دارند از خاک است و باید بر همان خاک تکیه زده تا سبز شده و به ثمر بنشینند وگرنه هر چیز را جز خاک تکیه گاه خود قرار دهند ممکن است سبز شوند اما بی ثمر و بی حاصل می مانند.

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟درست مثل انسان ها … اگر انسان ها به خودشان تنها متکی باشند ممکن است توانایی هایی کسب کنند اما این ها با دوام نبوده و تنها می توانند چند صباحی ما را سبز و خرم نگه دارد اما دیری نمی پاید که خشک و بی مایه می شویم، این است که قرآن تکیه و تأکید دارد که: وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»  بر خدا توکّل کنید اگر ایمان دارید.اگر می خواهیم که بلند شویم، عزیز و با عزت و رفیع باقی بمانیم، باید به تکیه گاهی رفیع و قدرتمند تکیه دهیم؛ تکیه گاهی که با بلند شدن ما نه تنها خم نشود بلکه ما را برای بلند شدن کمک کند درست شبیه گیاهان پیچک که بر بلندی ها سوار می شوند و راه را طی می کنند.و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»  افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنند.در جایی دیگر نیز می فرماید: «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ اِذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ایاتُهُ زادَتْهُمْ ایمانَاً وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» مؤمنان کسانى هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان مى‌گردد و آنگاه که آیات او بر ایشان خوانده مى‌شود، ایمانشان افزون مى‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.

ناامیدی و بی حاصلی با تکیه بر غیر خدا

تکیه بر غیر خدا داشتن و توکل بر غیر او نمودن حاصلی جز نومیدی و ندامت و حسرت و حیرانی هیچ در پی ندارد.

خداوند مى‌فرماید: «اَلَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ …» آیا خداوند براى بنده‌اش کافى نیست؟!در جاى دیگر مى‌فرماید: «قُلْ اَغَیْرَ اللّهِ اَتَّخِذُ وَلِیّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَ الأرْضِ …»  بگو آیا غیر از خدا را ولىّ خود انتخاب کنم در حالى که او آفریننده آسمانها و زمین است؟و یادمان نرود که رفیع، نام خداست و تنها اوست که آدمی را رفعت و بلندی می بخشد، از همین روست که مردم مومن تنها بر او توکل می کنند:وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» افراد با ایمان تنها باید بر خدا توکّل کنندبه واقع هم این گونه است و خود با چشم دیده ایم که در هر ماجرایی بر خداوند با ترتیب همه ی مقدمات و شرایط توکل کرده ایم جز نتیجه ی خیر برایمان نداشته و بالعکس آن جایی که ذره ای دل هایمان از توکل بر او دور شده جز خسارت و زیان چیزی برایمان حاصل نشده است.در «عدة الدّاعى» از حضرت صادق (علیه السلام) (از طریق پدرانش و ایشان نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) روایت شده است که فرمود: «أوحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ اَنْبِیائِهِ فى بَعْضِ وَحْیِهِ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى لأَقْطَعَنَّ أمَلَ کُلِّ آمِل، أَمَلَ غَیْرى بِالْیَأْسِ وَ لأَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذِلَّةِ فى النّاسِ وَ لأَبْعِدَنَّهُ مِنْ فَرَجى وَ فَضْلى، أَیُأَمِّلُ عَبْدى فى الشَّدائِدَ غَیْرى، وَالشَّدائِدُ بِیَدى وَ یَرْجُو سِوایَ وَ أَنَا الْغَنىُّ الْجَوادُ بِیَدِى مَفاتیحُ الأبْوابِ وَ هِىَ مُغْلَقَةٌ وَ بابِى مَفْتوُحٌ لِمَنْ دَعانِى؟»

خداوند به یکى از پیامبرانش این ‌چنین وحى فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، هر کس به غیر من امید داشته باشد ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم جامه ذلّت و خوارى بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود دور خواهم داشت. آیا در حالى که گرفتاری ها به دست من گشوده مى‌ شود، بنده من به دیگرى امید بسته است و وقتى من، بى نیاز و بخشاینده ‌ام و کلید درهاى بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست کننده مى‌گشایم، چگونه بنده ‌ام دست نیاز به سوى غیر من دراز مى‌کند و به او امیدوار است؟

 منبع:

محمدرضا رنجبر-کتاب باران ،حکمت؛ 1385،

چه چیزی به انسان ضرر می رساند؟؟...

ازحسد بپرهيز، كه در شأن تو نيست، و از بد اخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ چرا كه تو با آن دو، جز به خودت زيان نمی ‏رسانى، و هر گاه خودت زيان‏رسانِ خود بودى، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كرده ‏اى.

 امام جعفر صادق علیه السلام

يا بُنَيَّ، اِحذَرِ الحَسَدَ فَلا يَكونَنَّ مِن شَأنِكَ، وَاجتَنِب سوءَ الخُلُقِ فَلا يَكونَنَّ مِن طَبعِكَ، فَإِنَّكَ لا تَضُرُّ بِهِما إلاّ نَفسَكَ، وإذا كُنتَ أنتَ الضّارَّ لِنَفسِكَ كَفَيتَ عَدُوَّكَ أمرَكَ، لِأَنَّ عَداوَتَكَ لِنَفسِكَ أضَرُّ عَلَيكَ مِن عَداوَةِ غَيرِكَ.
يا بُنَيَّ، اِجعَل مَعروفَكَ في أهلِهِ ، وكُن فيهِ طالِباً لِثَوابِ اللّه‏ِ، وكُن مُقتَصِداً، ولا تُمسِكهُ تَقتيراً، و لا تُعطِهِ تَبذيراً.
يا بُنَيَّ، سَيِّدُ أخلاقِ الحِكمَةِ دينُ اللّه‏ِ تَعالى، و مَثَلُ الدّينِ كَمَثَلِ الشَّجَرَةِ الثّابِتَةِ، فَالإِيمانُ بِاللّه‏ِ ماؤُها، وَالصَّلاةُ عُروقُها، وَالزَّكاةُ جِذعُها، وَالتَّآخي فِي اللّه‏ِ شُعَبُها، وَ الأَخلاقُ الحَسَنَةُ وَرَقُها، وَ الخُروجُ عَن مَعاصِي اللّه‏ِ ثَمَرُها، و لا تَكمُلُ الشَّجَرَةُ إلاّ بِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ، كَذلِكَ الدّينُ لا يَكمُلُ إلاّ بِالخُروجِ عَنِ المَحارِمِ.
يا بُنَيَّ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها، و إنَّ لِلدّينِ ثَلاثَ عَلاماتٍ: العِفَّةَ، وَ العِلمَ، وَ الحِلمَ.

ای پسرم ! از حسد بپرهيز، كه در شأن تو نيست، و از بد اخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ چرا كه تو با آن دو، جز به خودت زيان نمی ‏رسانى، و هر گاه خودت زيان‏رسانِ خود بودى، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كرده‌اى؛ زيرا دشمنىِ تو با خودت، زيان‏بارتر از دشمنىِ ديگرى است.اى پسرم! كار خوبت را براى اهلش انجام بده و در آن، از خدا پاداش بخواه. [در خرج كردن ] ميانه ‏رو باش و از ترس فقر و فلاكت، [از خرج كردنْ ]خوددارى نكن؛ ولى ريخت و پاش هم نكن.
اى پسرم! سرور اخلاق حكيمانه، دين خداى متعال است. مَثَل دين، مانند درخت استوار است؛ ايمان به خدا آب آن است و نماز ريشه ‏هاى آن، و زكات تنه آن، و برادرى در راه خدا شاخه ‏هاى آن، و اخلاق نيكْ برگ‏هاى آن، و بيرون آمدن از گناهان، ميوه آن. و همان ‏گونه كه درخت، جز با ميوه پاكيزه به كمال نمى‏‌رسد، دين نيز جز با بيرون آمدن از محرّمات، كامل نمى‌‏گردد.

اى پسرم ! هر چيزى نشانه‏ اى دارد كه بدان شناخته می‌شود. دين نيز سه نشانه دارد :

پاك‏دامنى،

دانش،

بردبارى.

منبع:

«قصص الأنبياء، ص 196 - بحار الأنوار، ج13 ص 420»

شاید افزون از حیا ورزی یعنی چه .....

اسما می گوید: فاطمه فرمود: «برایم آب بیاور»آب را آوردم واو خود را به بهترین وجه خود را شست. بعد گفت: «لباس تازه ام را بیاور»لباس را اوردم و او پوشید و گفت: « زیر انداز مرا وسط اتاق پهن کن»آن چه را گفت انجام دادم و او رو به قبله دست هایش را زیر گونه هایش قرار داد و به پهلو خوابید وگفت«اجل من رسیده است ومن خود را پاکیزه کرده ام، پس نباید کسی مرا بی پوشش کند(شاید افزون از حیا ورزی،به این جهت که سیاهی و شکستگی بدنش دیده نشود)این را گفت و از دنیا رفت..

منبع:

نوریه آسمانی، مسجد جامعی،ص114

سخن گفتن با مادر !!!!!!!

معجزات و کرامات حضرت زهرا (سلام الله علیها)از هنگامی که در شکم مادر بود آغاز میشود ، از همان هنگامی که زنان مکه مادرش را که با یتیمی بی چیز ازدواج کرده بود ، تنها گزارده بودند ، او در همان تنهایی به غربت مادر مونس او بود و او را تسلی می داد و با وی سخن می گفت…

و آن گاه که به دنیا آمد نوری شرق و غرب عالم را فرا گرفت و تمامی خانه های مکه را پوشانید و در هنگام تولد هم لب به سخن گشود و به وحدانیت خدا ونبوت پدر وامامت شوهر و فرزندانش گواهی داد .حتی علمای اهل سنت هم به این مهم اشاره می کنند که حضرت زهرا (سلام الله علیها)پس از تولد سر به سجده گزارده و انگشتان خود را از زمین بلند کرد …..

منبع:

بحار النوار/ج43/ص2

بعضـﮯ كارها "واجب" نيست...مثل


.فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا : پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.{احزاب/ 33-32}

.امام صادق(ع) فرمود:«رسول خدا بر زنان سلام می کرد و آنان نیز پاسخ می دادند و امیرالمؤمنین نیز بر زنان سلام می کرد و سلام کردن به زنان جوان را نمی پسندید و می فرمود: می ترسم از صدای او خوشم آید که در این صورت گناهی که نصیبم می شود، بیش از پاداشی باشد که از سلام کردن نصیبم می گردد.»

بانـوي سرزمين من!
بـ‌ه خاطر بسپار

صدايت “دلنشين” است

قشنگ نيست بر هر دلـﮯ نشستن

بــرادر دينـﮯ من!

فراموش نكن

بعضـﮯ كارها “واجب” نيست

مثل سلام كردن

منبع:

{وسائل الشيعه ، ج 20،ص234،ح3}

تا به حال خدا را امتحان کرده اید؟

آدم های دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد.

این حسی که گاهی آدمی را قلقلک می دهد که باید برای دل کسی کاری بکنیم را چگونه ارضا کنیم؟

در زندگی حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که از لذتی و یا کاری که مورد علاقه شما بوده اما چون معشوق شما، همسر شما یا فردی که برای شما عزیز است، آن را دوست نداشته، شما آن را ترک کرده اید … این چشم پوشی شما از آنچه دوست دارید گاهی به نظر آن طرف رسیده و برایتان جبران کرده، یا حتی زبانی از شما تشکر کرده که در این صورت خیلی خوب و خوشایند است و انسان از کار و چشم پوشی اش خوشحال می شود اما گاهی این چشم پوشی از لذت و چیزی که به خاطر دیگری آن را ترک کرده ایم هیچ بازخوردی برایمان پیدا نمی کند؛ یعنی طرف یا اصلا متوجه این گذشت ما به خاطر او نشده و یا متوجه شده اما اصلا به روی خودش نمی آورد و یا حتی انقدر گستاخ است که این کار را هیچ می داند و از ما باز طلبکار است …کسی که برای رضای خدا کار می کند هر گز مغبون و متضرر نمی شود چرا که برای کسی کار می کند که سریع الحساب است؛ انَّ اللّهَ سَریعُ الحِساب: خداوند سریع الحساب است.  و ذره ای از عمل خیر هم از چشمش نمی افتد: وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ و یا مثل انسان ها دچار فراموشی نمی شود.
بله آدم ها دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد. پس چه کار کنیم؟ این حسی که گاهی آدمی را قلقلک می دهد که باید برای دل کسی کاری بکنیم را چگونه ارضا کنیم؟

داستان شیخ رجبعلی خیاط

جناب شیخ رجبعلی خیاط تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: در ایام جوانی حدود ۲۳ سالگی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می تواند چندین دفعه تو را امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده، به خاطر خدا صرف نظر کن و  در برابر گناه آماده صبر کن، سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترک کرده و بر آن صبر کردم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.و این گونه است که در روایتی رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاداش صبر بر معصیت را این گونه بیان می کنند: ...صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِیَةِ، … وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَعْصیةِ کَتَبَ اللّهُ لَهُ تِسْعَ مِأَةِ دَرَجَة مَا بَینَ الدَّرَجَةِ اِلىَ الدَّرَجَةِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الاَرْضِ اِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ; ... صبر بر معصیت  … و هر کس صبر بر معصیت کند، خداوند نهصد درجه برایش مى نویسد که فاصله هر یک با دیگرى، همانند فاصله منتهاى زمین تا منتهاى عرش خداست». و آنگاه رجبعلی دلیرانه، همچون یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می ‌کند و از آلوده شدن به گناه اجتناب می‌ ورزد و به سرعت از دام خطر می گریزد، این کفّ نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد، بگونه ای که به گفته برخی دیده برزخی او باز می ‌شود و آن چه را که دیگران نمی ‌دیدند و نمی شنیدند، می ‌بیند و می ‌شنود، به طوری که برخی اسرار برای او کشف می ‌شود.بله تا می توانیم برای خدا کار کنیم، برای خدا در برابر حرام های آماده صبر کنیم … اگر در ظاهر داریم برای کسی قدم بر می داریم نیت را خدایی کنیم و بگوییم خدایا من با تو معامله می کنم و می دانم کسی که با تو معامله کند شکست نمی خورد … کسی که برای خدا کار کند در سختی ها صبر می کند، در رفاه صبر دارد، در انجام گناه و لذت های گناه صبر می کند و  این گونه می شود که خداوند در قرآن از آنان این گونه سخن می گوید و پاداش می دهد:سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ(فرشتگان در قیامت به آنان مى گویند:) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، چه نیکوست عاقبت آن سراى جاویداناُولَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَ یُلَقَّونَ فِیهَا تَحِیَّةً وَ سَلاماً آنها (عباد الرَّحمن) هستند که درجات عالى بهشت، در برابر شکبیایى و صبرشان به آنان پاداش داده مى شود و در آن با تحیّت و سلام رو به رو مى شوند.«وَ بَشِّرِ الصَّابِرین… أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون‏‏»

در روایتی رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاداش صبر بر معصیت را این گونه بیان می کنند:صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِیَةِ، … وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَعْصیةِ کَتَبَ اللّهُ لَهُ تِسْعَ مِأَةِ دَرَجَة مَا بَینَ الدَّرَجَةِ اِلىَ الدَّرَجَةِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الاَرْضِ اِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ; ... صبر بر معصیت  … و هر کس صبر بر معصیت کند، خداوند نهصد درجه برایش مى نویسد که فاصله هر یک با دیگرى، همانند فاصله منتهاى زمین تا منتهاى عرش خداست»

منبع:

رضوان الهی

شیخ رجبعلی خیاط چگونه خدا را امتحان کرد؛ افکار نیوز،1394/06/25

تزیین بهشت .....

پس از اخذ رضایت دختر رسول خدا (صل الله علیه و اله و سلم)به علی (علیه السلام)گفت: ای علی!بعضی وقت ها رسیده است که تورا مژده دهم، قبل از آمدن تو ، جبرئیل آمد وخبر ازدواج شما را من داد ؛ در حالی که دستش، دسته های گل میخک و سنبل بود پرسیدم این گل ها برای چیست؟ گفت: این از گل های جشن عروسی علی (علیه السلام)و فاطمه(سلام الله علیها)در بهشت است امروز خدای متعال به فرشتگان دستور اذین بندی بهشت را داد و فرمود؛جای جای بهشت را بیارایند و در فضای آن عطر افشانی کنند و حواریان با خواندن «طه»«یس»سرود شادی بخوانند

ندایی از جانب خداوند بر خواست که امروز، روز جشن عقد علی بن ابی طالب است گواه باشید که من دختر فاطمه(سلام الله علیها)دختر محمد(صل الله علیه واله و سلم)را به ازدواج علی بن ابی طالب (علیه السلام)در آوردم. دستور عقد به دستور پیامبر خوانده شد و ندایی آمد که ای فرشتگان ای ساکنان بهشت! به علی و فاطمه تبریک بگویید….

منبع:

جلو های رفتاری حضرت زهرا ، ص150،151،

همین محبتی که داری، بار تو را می بندد!!!

 

 

شخصی از اهل بادیه خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) رسید و سئوال کرد: ای رسول خدا! قیامت چه وقت برپا می شود؟

پیامبر خدا به نماز ایستادند و پس از اقامه نماز فرمودند: کجاست مردی که از قیامت پرسید؟ مرد گفت: منم ای رسول خدا…

حضرت فرمود: تو که می پرسی  قیامت چه زمانی است، برای خود چه تهیه کرده ای؟

چه کار کرده ای؟؟؟ بارت را بسته ای؟؟؟

او گفت: ای رسول خدا!!!قسم به خدا که من عمل زیادی از نماز وروزه فراهم نیاورده ام… مگر اینکه خدا و رسول خدا را دوست می دارم.

حضرت فرمود:انسان با کسی است که دوستش می دارد.

تو رسول خدا را دوست می داری، بنابراین در روز قیامت، تو با خدا و رسول خدا هستی.

دیگر ناراحت نباش که عمل زیادی نداری. همین محبتی که داری بار تو را می بندند.

 

منبع:در محضر مجتهدی/ص 67

عجیب ترین چیز....

 

 

عجیب ترین چیزی که تا به حال دیده ام این است…. که چرا بعضی ها اینقدر دیر دلشان برای امام زمان (علیه السلام) تنگ می شود.

 

خانه ام بی آتیش..دستهایم خالی….و نگاهم نگران…

می توانی تو بیا….سر این قصه بگیرو بنویس…

این قلم…. این کاغذ….

طاقتش را داری که ببینی…قلمت می شکند…کاغذت می سوزد.

طاقتش را داری که ببینی و نگویی از حق…

من دگر خسته شدم …می توانی تو بیااااا…

 

 

منبع:دلنوشته شهید صدیقی

 

 

 

من شوم بودم یا تو...

یکی از پادشاهان ایران به شکار بیرون رفت. در راه مردی یک چشم دید و به دیدنش او را ناخوش آمد.فرمتان داد تا بزنندش، و به زندان برند.از قضا شاه در آن روز، شکار بسیار کرد.

و چون بازگشت فرمان داد تا مرد را آزاد کنند.

مرد گفت:ای پادشاه!اجازه دهی تا سخنی گویم؟

گفت! بگو…گفت:مرا دیدی زدی و به زندان کردی، و من تو را دیدم و شکار کردی، و به  سلامت بازگشتی.

حال کدام یک بر دیگری شوم بوده است؟؟؟

شاه خندید و دستور داد جایزه اش دهند.

 

منبع: کشکول شیخ بهائی/ص 451

عظمت شب...

 

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند: هرگاه بنده در دل شب تار با سرور خود خلوت کندو با او  به راز و نیاز  بپردازد، خداوند دلش را نورانی گرداند، سپس به

فرشتگانش گوید: ای فزشتگان من! به بنده ام بنگرید که در دل شب تار هرزه در ایان به لهو سرگرمند و غافلان خفته اند با من خلوت کرده است آگاه باشید او را آمرزیدم.

امام علی (علیه السلام) می فرماید: از وقتی این سخن پیامبر را شنیدم“نماز شب نور است” نماز شب را ترک نکرده ام.

در حدیث قدسی خطاب به موسی بن عمران است که خداوند فرمود:

ای پسر عمران! دروغ می گوید کسی که می پندارد مرا دوست دارد و آن گاه که تاریکی شب همه جا را گرفت می خوابد و مرا از یاد می برد.

آیا هر دوست و دل داده ای در پی خلوت  با محبوب خود نیست؟؟؟!!

آیت الله قاضی:

تعجب از کسی که می خواهد به کمال دست یابد در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات برسد مگر بوسیله نماز شب

 

منبع:آیین عروج/ص33

صفاتی که همه دوست دارند داشته باشند...؟

صفات متقین

1.منطقهم صواب (گفتارشان نیکو)
2.ملبسهم اقتصاد(میانه رو هستند)

3.وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ. و رفتارشان افتادگى است.

مشی یعنی مدل زندگی و رفتار و کردار آنها با تواضع است و برای خداوند بندگانی مطیع و فروتن هستند

*تواضع :بر وزن تفاعل از وضع گرفته می شود یعنی قرار دادن
شکستن نفس که نگذارد آدمی خود را از دیگران بالاتر ببیند
*کردار و گفتار و رفتارشان دلالت بر تواضع دارد و نشاندهنده آن است و به گونه ای است که به دیگران فخر فروشی نمی کنند

خداوند در قرآن میفرماید
*ای انسان همانا تو با رنج و سختی به سوی پروردگارت در حرکت هستی ملاقاتش میکنی و چه مومن و چه کافر بالاخره بسوی خدا بر میگردی

*اگر من در صراط مستقیم قرار گرفته باشم که قشنگ ترین و بهترین راه است در قیامت مشمول تجلیات رحمانی خداوند قرار می گیرم انوار جمال خدا شامل حالم میشود

*ولی اگر در مسیر حق و مستقیم نرفتم و بندگی نکردم مشمول تجلیات خدا از نوع جلال و عذاب می شود.

*و منظور این آیه که نامه اعمال را بدست چپ و یا راست میدهیم همین تجلیات پاداش و عذاب است و این که در صف مومنان و یا کافران قرار میگیریم

*از لحاظ جسمانی هم همین طور است به سوی خدا در حرکت هستیم چون جسم بدون اختیار ما در حال رشد است و به سمت پیری میرود

*دو بعد ملاقات وجود دارد چون انسان در قیامت از دو بعد رشد می کند و یک معاد روحانی داریم و یک معاد جسمانی

*ممکن است در ظاهر متواضع نشان دهم ولی در باطن کبر داشته باشم

لذا در قیامت چنین انسانی جسم اش شبیه مورچه می شود و خدا را این گونه ملاقات میکند چون خودش را در دنیا عظیم میدانسته است

*و کسانی که برای خداوند مطیع میشود خودش را کوچک میبیند و چشم و گوشش را برای خدا می بندد

*متقین برای خدا عبد متواضع هستند لذا هر چه خدا میگوید و لو اینکه علت حرف خدا را نمی دانند ولی به آن عمل می کنند.

آیت الله جوادی آملی میفرمایند

*علم فقط علم توحید است که من فقط یک خدا دارم و باید گرد یک خدا بگردم و این علم است که تواضع می آورد

در قرآن
خداوند آنقدر صفت تواضع را دوست دارد که به پیامبر که سید تمامی انبیاء است می فرمایند بال ها یت را بگستران برای آنکه تو را تبعیت می کند از مومنین یعنی باید برای مومنین تواضع کنی

*خدا پدر و مادر راهم خیلی دوست دارد و فرموده است در مقابل پدر و مادر هم باید تواضع داشت و حتی در مقابل حیوانات و جمادات

در قرآن
این صفت به حدی مهم است که خداوند در سوره فرقان می فرماید اینها بندگان من خدای رحمان هستند از کنار جاهلان که عبور میکنند به آنها سلام میکنند

در روایت
که مومن آیینه مومن است لذامومن باید برای شناخت اعمال و رفتار خود در آیینه نگاه کند و که همان اهل بیت هستند و خودم را با ایشان بسنجم که رفتارم متواضعانه است یا نه

*چنانچه حضرت رسول با فقرا مینشیند و امام سجاد با جزامی ها غذا می خوردند و اهل بیت جلوی غلام ها و کنیزهایشان هم پایشان را دراز نمی کردند و تکیه نمی دادند این نشان تواضع آنها است

*باید در همه حالات چه در سلامت و چه بیماری تواضع داشت اهل بیت آیینه خداوند و خلیفه الله هستند و من باید از آنها الگو بگیرم که آیا این شکلی شده ام؟

*باید روی نفس پا گذاشت و خود را ندید و خدا را دید تواضع باعث سربلندی و عزیز شدن می شود و هرچه قدر عبد تر و مطیع تر باشی خدا هم عزت بیشتری به تو میدهد و عزیزتر میشوی

پیامبر فرمودند:
هر کس برای خدا فروتنی کند خدا او را در نظر مردم بالا میبرد
*همانند آیت الله بهجت که آنقدر فروتن بودند که خودشان را العبد خطاب میکردند

*باید در مقابل اقیانوس که اهل بیت هستند خود را قطره دید و خودم را بشکنم و به دستورات آنها عمل کنم و یا اینها هم که قبول نداشته باشم قرآن را بخوانم و به دستورات آن عمل کنم

کسی توفیق عبادت پیدا میکند که متواضع باشد و اهل بیت چون تواضع شان زیاد بوده در عبادات هم توفیقات زیادی شامل حالشان بوده است

منبع:

خطبه 193ویژگی متقین معروف به خطبه همام

توجه به حقیقت اعمال ...

 

ای کمیل!

مهم آن نیست که نماز بگذاری و روزه بداری و صدقه دهی، مهم و قابل نوجه آن است که نماز با دلی پاک و عملی

خدا پسندانه و خشوعی کامل انجام گیرد و بنگر در چه نماز می گزاری و بر چه نماز می خوانی واگر لباس و مکان نماز

گزار از راه حلال و درست نباشد قبول نیست.

در نماز کیفیت آن مهم است، باید  نماز را با قلب پاک و خضوع و کرداری که موجب خشنودی خداست، انجام داد.

 

منبع:

تحف العقول/ترجمه حسن زاده املی

محبوب خدا ...

ا

ابو بصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم معنای ایه شریفه ی (یا ایها الذین آمنو توبوا الی الله توبه نصوحا)چیست ؟

فرمود: آنگاهی است که هرگز در آن باز نگردد

عرض کردم :کدام یک از ماست که بر نگردد؟

فرمود: ای ابا محمد، همانا خداوند از میان بندگانش دوست دارد آن کس راکه در فتنه (گناه) واقع شود  بسیار توبه کند.

منبع:

کافی /جلد 1/ص425/حدیث4

محبوب خدا ...

ا

ابو بصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم معنای ایه شریفه ی (یا ایها الذین آمنو توبوا الی الله توبه نصوحا)چیست ؟

فرمود: آنگاهی است که هرگز در آن باز نگردد

عرض کردم :کدام یک از ماست که بر نگردد؟

فرمود: ای ابا محمد، همانا خداوند از میان بندگانش دوست دارد آن کس راکه در فتنه (گناه) واقع شود  بسیار توبه کند.

منبع:

کافی /جلد 1/ص425/حدیث4

محبوب خدا ...

ا

ابو بصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم معنای ایه شریفه ی (یا ایها الذین آمنو توبوا الی الله توبه نصوحا)چیست ؟

فرمود: آنگاهی است که هرگز در آن باز نگردد

عرض کردم :کدام یک از ماست که بر نگردد؟

فرمود: ای ابا محمد، همانا خداوند از میان بندگانش دوست دارد آن کس راکه در فتنه (گناه) واقع شود  بسیار توبه کند.

منبع:

کافی /جلد 1/ص425/حدیث4