موضوع: "اخلاقی"

از ماه رجب قدردانی کنید

باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم این‌توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد ماه رجب بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزشهای الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است.
این ایّامی که در روایات ما به‌عنوان ایّام برجسته معرّفی شده‌اند، اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم این است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضای این نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از این نعمتها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت دیگری است و این دو ماه از نظر کُمَّلین و اهل توحید و اهل معنا مقدّمه‌ی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکیه است، ماه تصفیه است که همه‌ی ما به اینها احتیاج داریم.
از ماه رجب قدردانی کنید؛ در این ماه توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه میتوانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید؛ این تلاشی که میکنید، این زحمتی که میکشید، برای خدا قرار بدهید.

منبع:

سخنان رهبر کبیر انقلاب درباره ماه رجب

دعای هر روز رجب


در ماه رجب، یکی از دعاهایی که بسیار مورد استفاده و توجه مؤمنان قرار می گیرد، دعای شریف «یا مَنْ اَرْجُوهُ» است. این دعا را امام صادق علیه السلام به پیروان خود آموختند تا در ماه رجب در هر روز و شب و در پی هر نماز آن را زمزمه کنند. «ای کسی که همه خوبی ها را از او امید دارم و می دانم که از ناحیه او هیچ بدی نخواهد رسید. ای کسی که عطای بسیار در مقابل بهای اندک می دهی. ای کسی که آن چه از او می خواهند و نمی خواهند و حتی نمی دانند به مردمان از روی رحمت و مهربانی عطا می کند و می بخشد. با خواستن من از درگاه تو، تمام خیر و خوبی دنیا و آخرت را بر من ارزانی دار وتمام بدی های آن دو سرا را از من دور نما. که هر قدر هم عطا کنی، چیزی از تو کم نخواهد شد و از فضل خود، لطف و کرمت را بر من افزون نما. ای صاحب بزرگی و کرامت، ای مالک نعمت ها و صاحب بخشش، ای کسی که بر بندگان منّت داری و لطف، رویم را بر آتش جهنم حرام گردان».

اهمیت ماه عظیم رجب به حدی است که علامه مجلسی رحمه الله در فضیلت آن ماه و روزه آن بیش از چهل حدیث در جلد نود و چهارم بحار الانوار آورده و با عبارات گوناگون، عظمت، فضیلت، قداست و عنایات خاص الهی را در این ماه یاد آور شده است .

ماه رجب بهترین فرصت برای تقویت ایمان و پارسایی است .ماه رجب، ماه دعا و نیایش، ماه خودسازی، ماه نماز و استغفار و آمرزش، ماه زیارت و دیدار اولیای الهی، ماه تهذیب اخلاق و رفتار، ماه پاکی جسم و جان، ماه ذکر توحید و تسبیح و تحمید، ماه بیعت و صلوات بر پیامبر و خاندان پاک او، ماه اعتکاف و حضور صادقانه در مسجد جامع، ماه روزه داری و احسان و نیکوکاری، ماه تهجد و شب زنده داری، ماه عمره گذاری و زیارت مرقد شریف نبوی صلی الله علیه و آله، ماه زیارت امیر المؤمنین و سید الشهدا علیهما السلام، و حضور در بارگاه قدسی امام رضا علیه السلام است .

ماه رجب ماه خداست، زیرا بشریت قله های قرب الهی را فتح می کند . ماه پیامبر و پیامبری است، زیرا آخرین سفیر خدا در ۲۷ رجب برانگیخته شده است . ماه ولایت است، زیرا دو و یا سه تن از امامان معصوم علیهم السلام در این ماه تولد یافته اند .

روش عملی تحصیل حضور قلب در نماز


کار سختی است، ولی «أَنَّ أَخْذَ الْقَلِیلِ‏ خَیْرٌ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیر» در ابتدای راه بنا بگذارید که در میان نمازهای یومیه، فقط یک نماز دو رکعتی صبح را با حضور قلب بخوانید. اگر نمی‏ شود به کمتر اکتفا کنید و از اول ماه رجب تقریباً نذر کنید که این کار را انجام دهید، یعنی اگر انجام ندادید خود را تنبیه کنید. حتی با خود قرار بگذارید که اگر در این اندازه هم نمی‏ توانید، حداقل در یک سوره‏ ی حمد نماز صبح حضور قلب داشته باشید. نازل‏ترین مرتبه‏ ی حضور قلب در نماز بعد از مرتبه‏ ی فقهی آن، توجه به معانی کلماتی است که می‏ خوانیم. لذا در ماه رجب به مدت یک هفته این گونه که گفته شد عمل کنید و ببینید چقدر فرق می‏کند. اگر موفق بودید این دستور را توسعه دهید. این‏که گفته می‏ شود از نماز صبح شروع کنید به این دلیل است که عقبه‏ ی نماز صبح متصل به خواب است و روح آرام گرفته است، لذا خواطر شیطانی در نماز صبح کمتر به انسان حمله می‏ کند، ولی در بقیه‏ ی نمازهای یومیه حمله‏ ها شدیدتر است. لذا کنترل خود و خواطر خود در نماز صبح راحت‏ تر است. اگر این کار را هم نمی‏ توانید انجام دهید، این تمرین را در نماز نافله‏ ی صبح انجام دهید، به این ترتیب که در حال نماز به معانی کلماتی که می‏ گویید توجه داشته باشید؛ گویی در حال بازگو کردن مطلبی نزد بزرگی هستید.

منبع:

نهج البلاغه، حکمت 289.

سالگرد مبعث رسول خدا (ص)، از اعیاد شیعیان و به «عید مبعث» مشهور است...

 

 

مبعث
 
درگاه اسلام
مَبعَث یا بِعثَت در اصطلاح اسلامی به معنای برانگیخته شدن محمد بن عبدالله (ص) به پیامبری است. این اتفاق در۴۰ سالگی پیامبر(ص) در غار حراء واقع در کوه نور (در نزدیکی شهر مکه) روی داد و سرآغاز دین اسلام بود. طبق دیدگاه مشهور شیعه امامیه، این رویداد در روز ۲۷رجب، ۱۳ سال قبل از هجرت پیامبر (ص) روی داده است.

قبل از بعثت پیامبر(ص)، دین بیشتر مردم آن ناحیه، بت‌پرستی بود. دیگر ادیان آسمانی نیز در قسمت‌های مختلف این سرزمین پیروانی داشت. اما با بعثت پیامبرص)، اسلام فراگیر و بت‌پرستی از حجاز برچیده شد.

سالگرد مبعث رسول خدا (ص)، از اعیاد شیعیان و به «عید مبعث» مشهور است.


واژه‌شناسی
 
غار حراء
در اصطلاح دینی، بعثت به معنای فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند برای دعوت انسان‌ها به دین الهی است.[۱] روز مبعث یا عید مبعث نیز در اصطلاح به روزی گفته می‌شود که حضرت محمد(ص) از طرف خداوند به رسالت مبعوث شد.[۲]

این واژه در سوره‌های مختلفی از قرآن کریم، به معنای برانگیختن و فرستادن پیامبران برای هدایت مردم به کار رفته است.[۳] بعثت در قرآن کریم، همچنین در معنای حشر مردگان هم به کار رفته است.[۴] در همه موارد ذکر شده در قرآن، انتساب بعثت به «الله» است و اوست که برانگیختن پیامبران و محشور کردن مردگان را انجام می‌دهد.

کلمه «مبعث» مصدر میمی یا اسم زمان و مکان، از ریشه «ب ع ث»، به معنای برانگیختن[۵]، ارسال[۶] و یا روانه کردن است.[۷]

مبعث پیامبر اکرم(ص)
نوشتار‌های اصلی: حضرت محمد(ص) و اسلام
امام علی(ع):
[پیامبر(ص)] هر سال در حراء خلوت می‌گزید، من او را می‌دیدم و جز من کسی وی را نمی‌دید. آن هنگام جز خانه‌ای که رسول خدا(ص) و خدیجه در آن بود، در هیچ خانه‌ای مسلمانی راه نیافته بود، من سوّمین آنان بودم.
نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۱۹۲، ص۲۲۲.
مبعث پیامبر اکرم(ص) در ۴۰ سالگی و در قولی خلاف مشهور، در ۴۳ سالگی حضرت محمد(ص) رخ داد؛[۸] سبب این اختلاف، برداشت متفاوت از مفهوم بعثت است که آیا اولین نزول قرآن و آیات الهی مساوی با بعثت است، یا اولین تبلیغ رسمی و علنی.[نیازمند منبع]

طبق گفته مورخان، مبعث، در روز دوشنبه ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل و بیستمین سال حکومت خسرو پرویز بر ایران روی داده است. قول‌های دیگری ۱۷ یا ۱۸ رمضان، یا یکی از روزهای ماه ربیع الاول را روز بعثت دانسته‌اند، هرچند شیعیان قول اول را برگزیده‌اند.[۹]

وقتی پیامبر اکرم(ص) در غار حرا به تفکر و عبادت مشغول بود، با نزول نخستین آیات سوره علق، بعثت او آغاز شد و با نخستین آیات سوره مدثر ادامه یافت.[۱۰]

پیامبر(ص) ابتدا همسرش خدیجه(س) و پسر عمویش علی(ع) را در جریان نبوت خویش قرار داد. ۳ سال بعد با نزول آیه وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ ﴿۲۱۴﴾ (ترجمه: و خویشان نزدیکت را هشدار ده.)[ شعراء–۲۱۴] دعوت وارد مرحله جدیدی شد و در همان سال با نزول آیه فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ ﴿۹۴﴾ (ترجمه: پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب)[ حجر–۹۴] علنی شد و اول بار پیامبر(ص) در بازار عُکاظ، جایی که همه مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عده‌ای نیز در بلندی‌های آن به بیان اشعار تازه و داستان‌های گوناگون مشغول بودند، همه را به سکوت خواند و دعوت خویش را آشکار کرد.

آن روز ابولهب، پیامبر(ص) را به استهزا آزرد وعده‌ای نیز به پیروی از او پیامبر(ص) را آزار رسانیدند؛ اما ابوطالب در حمایت از پیامبر(ص) آنان را تنبیه کرد، عده کمی ایمان آوردند و به جمع گروه‌اندکی که در این دوره ۳ ساله، پنهانی ایمان آورده بودند، پیوستند.[۱۱]

ارتباط با وحی
اولین وحی، وقتی توسط جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل می‌شود، همراه با هیبت و احساس سنگینی بار عظیم رسالت است، به گونه‌ای که گفته شده است وقتی به خانه آمد، به همسرش گفت: «مرا بپوشان»، اما از ابهام و شگفتی گزارشی نشده است؛ چه، آمادگی ارتباط با فرشته وحی و جهان غیب از پیش برای پیامبر(ص) ایجاد شده و پیش از اینکه جبرئیل را ببیند، آثار او را دیده بوده‌ است.

در کودکی به واسطه پاکی درونی که داشت و نیز بیزاری از محیط فاسد آن زمان مکه، میل به تنهایی و گوشه‌گیری از شهر و دیار خود را داشت. به همین جهت، عزلت‌های یک ماهه در کوههای اطراف مکه و بعد بازگشت به شهر، خواب‌هایی که حال و هوای جهان غیب داشت، شنیدن صدای ملک وحی پیش از بعثت و ارتباط ۳ ساله اسرافیل و ۲۰ ساله جبرئیل با ایشان[۱۲] آمادگی‌هایی بوده که ایشان را برای ابلاغ پیامبری مهیا می‌ساخته است.

اگر این دسته از روایات را بپذیریم، درباره روایات دیگری که پیامبر(ص) را ناآشنا به فضای وحی و ارتباط با فرشتگان می‌دانند، تأمل باید کرد. نگاه ناباورانه پیامبر(ص) به حادثه وحی و ترس از پریشان خاطری یا جنزدگی، مشورت با خدیجه و تأییدگرفتن از ورقة بن نوفل به عنوان شاهد پیامبری او و آرام شدن حضرت با دلداری وی، مضامین این دسته از روایات است[۱۳] که با سیر رشد و فضای تربیتی حاکم بر پیامبر(ص) و بصیرت و بینش او نسبت به وظیفه سنگین رسالت، ناسازگار به نظر می‌رسد.

جایگاه بعثت در فرهنگ مسلمانان
 
تمبر یادبود مبعث حضرت رسول اکرم(ص)
در فرهنگ شیعی روز مبعث (۲۷ رجب)، بزرگ داشته می‌شود و جشن‌هایی به همین مناسبت برگزار می‌گردد. اهل سنت مبعث را در ماه رمضان می‌دانند ولی چون تاریخ دقیق آن معلوم نیست، آیین خاصی در بین آنان برای این مناسبت وجود ندارد.[نیازمند منبع] این روز در ایران و برخی استان‌های عراق[۱۴] تعطیل رسمی است.

منبع: نهج البلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷ش.
ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
ابن کثیر، اسماعیل، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفة، [۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م].
ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، بی‌نا، ۳۵۵ق/۹۳۶م.
تهانوی، محمدعلی بن علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، با مقدمه رفیق عجم، ترجمه عبدالله خالدی و جورج زیناتی، تحقیق علی فرید دحروج، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶م.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ القرآن، دمشق - بیروت، دار العلم - الدار الشامیة، ۱۴۱۲ق.
رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
شهیدی، سید جعفر، «بعثت»، در بعثت‌نامه: مقالاتی درباره بعثت پیامبر اکرم(ص)، گردآورنده: محمد رصافی، تهران، صبح صادق، ۱۳۸۳ش.
طبری، تاریخ.
فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، گردآوری محسن آل عصفور، قم، مؤسسة دار الهجرة، ۱۴۰۹ق.
مصطفوی، حسن، التحقیق في کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
مطیع، مهدی، «بعثت»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳ش.
همایی، جلال الدین، «مبحث بعثت رسول اکرم(ص)»، در بعثت نامه: مقالاتی درباره بعثت پیامبر اکرم(ص)، گردآورنده: محمد رصافی، تهران، صبح صادق، ۱۳۸۳ش.
یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، 

تاریخ دقیق بعثت پیامبر اسلام مشخص نیست...

 


روز مَبْعَث بر پایهٔ باورهای اسلامی و به استناد تاریخ دین اسلام، روزی است که محمد، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. مسلمانان معتقدند او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی الله به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بت‌پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی می‌کرد.


غار حرا در مکه کشور عربستان
بر اساس باور شیعیان، محمد ابن عبدالله در روز ۲۷ رجب سال ۴۰ عام الفیل، (سال ۱۳ پیش از هجرت) مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن می‌گیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شده‌است. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است. البته در پاره‌ای از روایات شیعه نیز بعثت محمد در ماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار شیخ صدوق که متن آن اینگونه است که: وقتی شخصی به نام فضل از امام رضا می‌پرسد که چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایر ماه‌ها فرض نشد؟ در پاسخ او گفت: «لان شهر رمضان هو الشهر الذی انزل الله تعالی فیه القرآن…» تا آنجا که گفت: «… و فیه نبی محمد صلی الله علیه و آله‌» یعنی بدان جهت که ماه رمضان همان ماهی است که خدا قرآن را در آن نازل فرمود و همان ماهی است که محمد در آن به نبوت برانگیخته شد که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است؛ محمد تقی مجلسی احتمال تقیه در آن داده، یا فرموده که باید حمل بر برخی معانی دیگری جز معنای بعثت اصطلاحی شود، زیرا تاریخ بیست و هفتم ماه رجب به نظر او نزد علمای امامیه مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است: «… و علیه اتفاق‌الامامیة‌».[۱]

باور اهل سنت
در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر اسلام مشخص نیست؛ ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب ۲۱ ماه رمضان بوده‌است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمی‌شود.

منبع:
فرهنگنامه معین ج ۴
مفاتیح الجنان

ذکری که حفظ کننده ی انسان از آتش جهنم می‌باشد


چه ذکری حفظ کننده ی ما از آتش جهنم می‌باشد؟
، امام صادق علیه السلام به صَباح بن سیّابِه فرمودند:

آیا می‌خواهی به تو دعایی بیاموزم که خدای متعال به برکت آن، چهره تو را از حرارتِ آتش جهنم نگه دارد ؟

صباح گوید: به حضرت عرض کردم: آری

حضرت فرمودند:

بعد از سپیده‌ دم صد مرتبه بگو :

أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ

خداوند به برکت این ذکر،

تو را از آتش جهنم حفظ خواهد کرد.

منبع :

وسائل الشیعه ج۶، ص

ذکری برای آنان که نمی توانند در ماه رجب روزه بگیرند


  هر کسی در ماه مبارک رجب نمی تواند روزه مستحبی بگیرد ولی دوست دارد ثواب آن را ببرد صد مرتبه ذکر شریف زیر را بگوید:

 سبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ. سُبْحَانَ مَنْ لَا یَنْبَغِی التَّسْبِیحُ إِلَّا لَهُ .سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ .سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْل

منبع :

مفاتیح الجنان

فروتنی امام کاظم(علیه السلام)


امام کاظم علیه السلام به مردی سیاه پوست و زشت رو رسید. بر او سلام کرد و نزدش فرود آمد و مدتی با وی گفت وگو کرد. سپس فرمود که اگر حاجتی برای وی پیش بیاید آن را برآورده می کند. در این هنگام شخصی گفت: سرورم

شما با منزلتی که دارید نزد این مرد می آیید و از نیازهایش سؤال می کنید؛ در حالی که او به شما محتاج تر است؟ امام فرمود: او بنده ای از بندگان خداست که بنابر حکم قرآن، برادر ماست و در زمین حرکت می کند. با او از یک پدر هستیم. شاید روزگار ما را نیازمند او کند و پس از آنکه بر او بالیدیم، ما را در برابر خود متواضع ببیند.

 

منبع:صالحی، 1381: 36

انسان عاقل، نقد را به نسيه نمي فروشد...


 


انسان عاقل، نقد را به نسيه نمي فروشد

پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «طوبي لمن ترك شهوة حاضرة لموعود لم يره»[1]؛ (خوشا به حال كسي كه لذت آماده اي را وا نهد براي موعودي كه نديده).

طوبي، مونث اطيب (پاكيزه تر) است و چند معنا برايش گفته شده: يكي به معناي زندگي پاكيزه است براي كسي كه داراي اين صفت باشد. دوم به معناي خوشا به حال اوست. سوم درختي است در بهشت.[2]

روايت مي فرمايد: خوشا به حال كسي كه چيزي را كه مطابق شهوت او و نقد است ترك مي كند براي چيزي كه نسيه است و ظاهرا آن را نديده است.

اين همان است كه مي گويند: انسان نمي تواند نقد را به خاطر نسيه ترك كند و يكي از برتري هاي دنيا در چشم دنياپرستان نقد بودن آن است، در مقابل، منافع نسيه است كه آفاتي دارد و ممكن است نقد نشود.

 بعضي اين منافع نقد و نسيه را تعميم مي دهند و در مسائل آخرت هم جاري مي كنند كه همان منطق معروف «ابن سعد» است كه وقتي حضرت [امام حسين](علیه السلام) به او فرمود: از جنگ با من صرف نظر كن. گفت: فكر مي كنم… تا صبح فكر كرد، بعد گفت: مي گويند: بهشت و جهنم و عذاب هست، اگر راست باشد، بعدا توبه مي كنم و اگر دروغ باشد به دنيايم رسيده ام. بعد گفت: دنيا نقد است و آخرت نسيه و انسان عاقل نقد را به نسيه نمي فروشد. 

من كه امروزم بهشت نقد حاصل مي شود / وعده فرداي زاهد را چرا باور كنم

پيروان اين مكتب زيادند، اينها دو اشتباه بزرگ مرتكب مي شوند:

اول اينكه وعده هاي الهي براي افراد با ايمان نسيه نيست، نسيه در جايي است كه طرف ضعيف است و نمي تواند به وعده هايش عمل كند، اما كسي كه قادر مطلق و صادق و حكيم  است نقد و نسيه ندارد و وعده هايش عين واقعيت است و سوخت و سوز ندارد.

دوم اينكه در زندگي دنيا هم بسياري از مواقع نسيه را بر نقد مقدم مي دارند، به عنوان مثال تمام كشاورزان نقدشان را كه بذر است مي دهند، به انتظار محصولي كه در سال آينده بدست مي آورند و يا تمام كساني كه سرمايه گذاري مي كنند، نقد را مي دهند براي نسيه فردا، چون مساله اهم و مهم است.

انسان اگر در اين عمر كوتاه تقوا را رعايت كند، يك عمر جاويدان غرق در نعمت خواهد داشت كه در اين صورت لذت آماده را فداي نعمتي مي كند كه آن را نديده است. وقتي كسي لذت آماده را براي موعودي كه نيامده ترك كند، اين نشانه ايمان است. و اگر ايمان به خدا و غيب نداشته باشد لذت آماده را ترك نمي كند.

مهمترين لذات دنيا، مثل برق زودگذر است اما قرآن درباره لذات آخرت مي فرمايد: «« فلا تعلم نفس ما اخفي لهم من قرة اعين جزاء بما كانوا يعملون»»[3]؛ (هيچ كس نمي داند چه پاداش هاي مهمي كه مايه روشني چشم ها مي گرددبراي آنها نهفته شده است اين پاداش عظيم جزاي اعمالي است كه انجام داده اند.)

در اين آيه «نفس» به صورت نكره در سياق نفي آمده و به معناي عموم است و همه نفوس حتي رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و فرشتگان مقرب را شامل مي شود كه اين نعمتها و لذات معنوي در فكرشان خطور نكرده. وقتي انسان اين وعده ها را مي بيند چشم پوشي از شهوات بر او آسان مي شود. پيامبر اكرم (ص) در حديثي مي فرمايد: 

«إن الله يقول: اعددت لعبادي الصالحين ما لا عين رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علي قلب بشر»[4]؛ خداوند مي فرمايد: من براي بندگان صالحم نعمتهايي فراهم كرده ام كه هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و بر فكر كسي نگذشته است.

علاوه بر اين انسان در دنيا هم نتيجه اش را مي بيند. در حديثي داريم كه اگر انسان چشمش به نامحرم بيفتد و چشم بپوشد، خداوند ايماني به او مي چشاند كه لذت و نورانيت آن را احساس مي كند.[5]

منبع:

[1] تحف العقول، حكمت 119؛ بحار الانوار، ج74، ص153

[2] تفسير مجمع البيان، ذيل آيه 29 سوره رعد، براي «طوبي» ده معنا نقل كرده است.

[3] سجده/17

[4] تفسير نمونه، ج17، ص149

[5] گفتار معصومين، ص57

حتی اگر چیزی برای صدقه‌دادن ندارید، بخوانید ...

 

حتی اگر چیزی برای صدقه‌دادن ندارید، بخوانید
حدیثی از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) درمورد صدقه دادن نقل شده است.

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«صدقه دهید، حتی به‌اندازه یک پیمانه خرما یا کمتر از یک پیمانه، حتی به‌اندازه یک مشت خرما یا کمتر از یک مشت، حتی به‌اندازه یک نصفه خرما.

اگر کسی همین مقدار را هم نداشت، «سخنی مهربانانه» بگوید.

به‌راستی یکی از شما خداوند را ملاقات می‌کند و خداوند به او می‌فرماید:

«آیا من کاری برای تو نکردم؟ آیا من تو را شنوا و بینا ننمودم؟ آیا به تو ثروت و فرزند ندادم؟»

می‌گوید: بله.

خداوند (تبارک‌وتعالی) می‌فرماید:

«پس ببین چه چیز (از دنیا) برای (آخرتِ) خودت پیش‌فرستاده‌ای!»

نگاه می‌کند به روبه‌رویش، پشت‌سرش، سمت راستش و سمت چپش، اما چیزی پیدا نمی‌کند تا با آن خود را از

آتش حفظ کند.»

 

منبع : الکافی، ج‌۴، ص4

سنت ایرانیان ...

 

امام صادق (ع) به معلی بن خنیس که در روز نوروز خدمت ایشان رسید- آیا می‌دانی امروز چه روزی است؟
معلی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، این نوروزی است که ایرانیان آن را گرامی می‌دارند و در آن به یکدیگر هدیه می‌دهند.
امام صادق (ع) فرمود: سوگند به آن خانه‌ی کهن که در مکه است، این روز یک ریشه‌ی کهن دارد که من برایت توضیح می‌دهم تا آن را بدانی…
ای معلّی! روز نوروز، همان روزی است که خداوند در آن از بندگان پیمان گرفت تا او را بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند و به فرستادگان و حجت‌های او و به امامان علیهم السلام ایمان بیاورند. نوروز نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد… هیچ نوروزی نیست مگر این که ما در آن روز منتظر فرج هستیم؛ زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست. ایرانیان آن را حفظ کردند و شما آن را از دست نهادید… نوروز نخستین روز از سال ایرانیان است. آنان در حالی که تعداشان سی هزار نفر بود زنده ماندند و زندگی کردند و ریختن آب در نوروز سنت شد…
در عید نوروز هدیه‌ای خدمت امیرالمؤمنین (ع) آوردند. حضرت پرسید: این چیست؟
عرض کردند:‌ای امیرالمؤمنین! امروز نوروز است.
امام (ع) فرمود: هر روزمان را نوروز کنید.
امام علی (ع) فرمودند: نوروز ما، هر روز است.

منبع:

- میزان الحکمه/ ج 9/ ح 14609

نوروز و مردم دوستى

در این ایام نوروز، به كمك مستضعفان بشتابید. كسانی كه دارند و می‏توانند، جمعاً به كسانی كه نادار و محتاج و مستمندند، كمك كنند. این روح همكاری و همیاری در میان ملت‏ها كه سنت قدیمی و دستور عالی اسلام است، چیز بسیار ارزشمندی است؛ آن را حفظ كنید. به خصوص در ایام عید و ایام ماه مبارك رمضان، آن را بیشتر اهمیت بدهید. روحیه مردم‌دوستى، روحیه ایثار و ازخودگذشتگى، برای دیگران فكر كردن و كار كردن، روحیه‏ای است كه ملت‏ ما را به نتایج و غایات این حركت خواهد رسانید.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی: عید نوروز مراسم و جنبه های مثبتی دارد مانند پاک سازی منازل و صله رحم و دید و باز دید و امثال اینها که از نظر شرع مقدس اسلام خوب است ولی از مراسم خرافی مانند شب چهارشنبه سوری و سیزده بدر سزاوار است اجتناب شود.

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(ره): عید فی حد نفسه مانعی ندارد ولی انجام محرمات شرعی در هیچ حال و تحت هیچ عنوان جایز نیست و مسلمانان و مؤمنان باید از کار حرام همواره اجتناب کنند و در این گونه موارد نهی از منکر کنند. 

آیت الله العظمی سید محمد تقی خوانساری (ره): ظاهرا عید گرفتن آن با قطع نظر از اخبار من بلغ مستحب شرعی است و کافی است در اثبات آن (خبر معلی بن خنیس) که مورد قبول نزد

منبع:

مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 1، ص 160

نوروز و صله رحم

عید نوروز چیز خوبی است؛ وسیله‌ای كه با آن دل‏ها شاد می‏شود، انسان‏ها با یكدیگر ارتباط برقرار می‏كنند، صله رحم و صله احباب می‏كنند؛ چون دوستان و رفقا هم مثل ارحام، احتیاج به صله دارند. انسان باید با ارحام صله بكند، باید با دوستان و رفقا هم صله بكند؛ یعنی ارتباط برقرار بكند. این، ارتباطِ عید نوروز است كه بسیار خوب است.

منبع:

شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی

نوروز از دیدگاه مقام رهبری


حضرت آیت اللّه خامنه ای، بر تحول درونی در آغاز هر سال تأکید می کند و می فرماید:

تحول هر سال جدید شمسی که مصادف با نوای تحول در عالم طبیعت می باشد، فرصتی است برای اینکه انسان به تحول درونی خود و به اصلاح امور روحی و معنوی، فکری و مادی خود بپردازد و این دعای شریفی که در آغاز سال می خوانیم، درس همین تحول است. در این دعا از خدای متعال درخواست می کنیم که در حال ما و در وضعیت روحی و نفسانی ما یک تحول و دگرگونی مبارکی ایجاد کند.

مقام رهبری، مردم را در نوروز، به محاسبه اعمال سال گذشته سفارش می کند و می فرماید:

یکی از وظایف سال این است که هر کسی به حالت و حساب خود رسیدگی کند. این بهانه خوبی است که انسان به پشت سر خود برگردد و غفلت هایی را که انجام داده است، کوتاهی ها و کارهای ناشایستی که از او سر زده است و همچنین کارهای خوب خود را یک بار مشاهده کند. همه باید عادت کنیم که هر سالی که نو می شود، به مناسبت اول سال، به گذشته یک ساله خود نگاهی بکنیم. هر یک از نقاط مثبت و منفی، به ما پیامی می دهند.

همچنین در عید نوروز، همه را به صله رحم فرامی خواند:

عید نوروز، چیز خوبی است. وسیله ای است که با آن دل ما شاد می شود. انسان ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. صله رحم و صله احباب می کنند. انسان باید با ارحام صله بکند. این ارتباط عید نوروز است که بسیار خوب است.

همچنین مقام رهبری، همگان را به مردم دوستی در نوروز توصیه می کند که: «در این ایام (نوروز) به کمک مستضعفان بشتابید. کسانی که دارند و می توانند جمعاً به کسانی که ندارند و مستمندند، کمک کنند».

منبع:

سخن مقام معظم رهبری

نو پوشی، تمیز پوشی، مصافحه و معانقه


 از دیگر آداب اسلامی تزریق شده در عید نوروز نو پوشی و تمیز پوشی است که از ارزش های بزرگ اسلام است و همچنین بوسیدن از آداب دیگر آن است، البته دین اسلام جامع است و برای همه کلان رفتارهای انسانی و ریزه کاری های انسان برنامه دارد، لذا برای بوسیدن نیز برنامه دارد و این نکته گفتنی است و باید توجه کرد که دین اسلام می فرماید بوسیدن پدر و مادر عبادت است و بوسیدن فرزندان درجات بهشت را بالاتر می برد و در معارف اسلامی، بین اجر و درجه مثل نظامیان تفاوت است، گاهی کسی کاری می کند که برای یک بار ارج می‌نهند و گاهی کاری می‌کند که درجه می‌دهند و تا آخر عمر از آن درجه بهره‌مند است، لذا در اسلام بوسیدن سفارش شده و در معارف اسلامی گفته شده که بوسیدن، عقده زدایی می‌کند و بوسیدن پیام ساکت محبت است.ثواب دارد چون پیشانی جای سجده خدا و عبادتگاه خدا است که بوسیده می‌شود، همچنین مصاحفه و دست دادن از آداب دیگر عید است و در روایات آمده تا دستان مومنین در دست یک دیگر است همچون برگ پاییز گناهانشان می ریزد.

آداب عید نوروز

یکی از آداب عید نوروز خواندن نماز عید است.شیخ طوسی(ره) فرموده است:

نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندی چهار رکعت نماز با دو سلام (دو رکعت دو رکعت) می خوانی رکعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» رکعت دوم پس از حمد ده بار سوره «کافرون» رکعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید» رکعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین). و در پایان نماز سجده شکر بجاآور و در آن دعاکن تا خداوند گناهان ۵۰ ساله ات را ببخشد.

منبع: شیخ طوسی (ره)

نکاتی جهت پیشگیری از حوادث ناشی از چهارشنبه سوری....


*والدین در تهیه وسایل آتشبازی بیخطر فرزندانشان را همراهی نمایند. کودکان به هیچ عنوان شخصاَ نباید از مواد آتش بازی و محترقه استفاده نمایند.

*از نگهداری مواد محترقه، تهیه و ساخت وسایل آتش بازی به خصوص در منزل،زیر زمین،محل کار و. .. جداً جلوگیری کنید.

*از حمل مواد محترقه و آتش گیر و انفجاری حتی به مقادیر بسیار کم، در جیب لباس و کیف جداًً خودداری کنید.

*در صورت نگهداری مواد آتش بازی، حتی کم خطر حتماً آن را در جای خشک و خنک نگهداری کنید.

*مواد آتش بازی (محترقه و انفجاری) را از محل هایی که مطمئن هستند خریداری کنید. این مواد را از دست فروش تهیه نکنید.

*همیشه در مواقع آتش بازی جهت اطفاء حریق، آب، کپسول اطفاء حریق و حتی الامکان جعبه کمکهای اولیه در دسترس باشد.

*مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را به طرف افراد دیگر پرت نکنید.

*هیچگاه مواد آتش بازی (منفجره و محترقه) را در ظروف شیشه ای یا فلزی قرار ندهید، زیرا در صورت انفجار ذرات شیشه یا فلز، به اطراف پرتاپ شده و سبب صدمات و خطرات جانی خواهد شد.

*هیچگاه از الکل برای آتش گیری مواد استفاده نکنید.

*از آتش زدن لاستیک، هیزم، کارتن خالی و امثال آن چه در واحدهای مسکونی و چه در معابر، کوچه و خیابان خودداری نمایید.

*از پرتاب مواد آتش زا مانند فشفشه و موشک بر روی درخت ها، بام و بالکن منازل که از عوامل عمده بروز آتش سوزی است جداً خودداری کنید.

چهارشنبه سوری ....


هاشم رضی در كتاب گاه شماری و جشن‌های ایران باستان، درباره چهارشنبه سوری می نویسد: «ایرانیان در یكی از چند شب آخر سال جشن سوری را كه عادت و سنتی دیرینه بود، با آتش‌افروزی همگانی برپا می‌كردند.اما چون اساس تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود كه ماه را به چهار هفته با نام‌های كنونی روزها بخش كنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال چنین جشنی برگزار نمی‌شد. روزشماری كنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. بی‌گمان سالی كه این جشن به شكلی گسترده بر پا بوده مصادف با شب چهارشنبه شده است و چون در روزشماری تازیان چهارشنبه نحس و بدیمن به شمار می‌آمده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می‌كوشیدند نحوست چنین شبی را از بین ببرند.

دکتر کورش نيکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ايران باستان، عقيده دارد که چهارشنبه سوری هيچ ارتباطی با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شکل گيری اين مراسم را پس از ورود اعراب به ايران می داند. دکتر نيکنام در اين باره می گويد:"ما زرتشتيان در کوچه ها آتش روشن نمی کنيم و پريدن از روی آتش را زشت می دانيم.

در گاه شماری ايران باستان و زرتشتيان اصلأ هفته وجود ندارد. ما در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم. شنبه و يکشنبه و… بعد از ورود اعراب به فرهنگ ايران وارد شد. ما پيش از تسلط اعراب بر ايران هر ماه را به سی روز تقسيم می کرديم. و برای هر روز هم اسمی داشتيم . هرمز روز، بهمن روز،… برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( يا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در اين پنج روز آتش روشن می کرديم تا روح نياکانمان را به خانه هايمان دعوت کنيم.” بنابراين اينکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگيريم ( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گويای اين هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ايران مرسوم شد.”

“بنابراين، اين آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ايران باستان است و زرتشتيان به احتمال زياد برای اينکه اين سنت از بين نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و اين جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری.”

گرد آوردن بوته، گيراندن و پريدن از روی آن و گفتن عبارت “زردی من از تو، سرخی تو از من” شايد مهمترين رسم شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخير متاسفانه اين رسم شيرين جايش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است.

توصیه آرامبخش امام علی(علیه السلام)....

 

توصیه آرامبخش امام علی(ع) درباره کمک به دیگران

 امیرالمومنین امام علی (ع) درخصوص نا امید نشدن از کمک به دیگران در صورت عدم تشکر توسط آنها فرموده است:

و قَالَ (ع) لَا یُزَهِّدَنَّکَ فِی الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یَشْکُرُهُ لَکَ فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَسْتَمْتِعُ بِشَیْ‌ءٍ مِنْهُ.

به‌خاطر اینکه دیگران از تو تشکر نمی‌کنند در کار خیر بی‌رغبت نشو، زیرا کسی به خاطر آن از تو تشکر می‌کند که بهره‌ای از آن نمی‌برد.

 

منبع:

نهج البلاغه/صبحی صالح/ ص۵۰۵

شوخی با خدا...

 حضرت آيت الله العظمى نجفى مرعشى مى‌فرمودند: در قم شيخى بود معروف به شيخ ارده شيره جهت معروف شدنش به اين نام آن بود كه او به ارده شيره بسيار علاقه داشت و حتى كتابى در وصف ارده شيره نوشته بود. آدم فقيرى بود خانه و منزلى نداشت. در حقيقت تارك دنيا بود ؛ يك شب در زمستان در ميان مقبره ميرزاى قمى در قبرستان شيخان خوابيد صبح براى نماز بلند شد ديد برف زيادى آمده پشت در را گرفته، شيخ هر كارى كرد در باز نشد، ماند در ميان مقبره ، از طرفى وسيله وضو حتى وسيله تيمم هم نبود چون مقبره با گچ و سيمان و ساير مصالح ساختمانى پوشيده شده بود نزديك طلوع آفتاب شد ديد نمازش قضا مى‌شود با همان حال بدون وضو و تيمم صحيح ، نماز را خواند بعد از نماز رو كرد به طرف آسمان و دستها را بلند نموده به شوخى به خداوند عرض كرد: خدايا! تا به حال تو به من هر چه دادى من چيزى نگفتم و قبول كردم ، گاهى نان و ارده شيره دادى شكر كردم، گاهى هم نان دادى و اصلا خورش ندادى باز هم قبول كردم ؛ خدايا تو هم امروز اين يك نماز بى‌طهارت را از من قبول كن و مرا مواخذه مكن. ناقل فرمود بعد از وفات شيخ، يكى از دوستان صالحش او را در خواب ديد پرسيد: خداوند با تو چگونه رفتار كرد؟ گفته بود: خدا مرا به واسطه همان يك نماز بخشيد.

منبع:[نماز اول وقت ، رجايى خراسانى ص 190]

 

درسی از سیره زندگی امام خمینی (ره)

شاید یکی از زیباترین لحظات و دقایق زندگی جنگی همه‌ی فرماندهان و رزمندگان ، دیدارهایی بود که بعد از پایان عملیات‌ها با حضرت امام داشتند.در یکی از این دیدارها بود که تا امام آمد توی اتاق و روی صندلی نشست، شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود، دو سه عکس یادگاری بگیرد. امام گفت: «چه ایرادی داره پسرم؟!» یکی از محافظ‌ها که اشاره کرد فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست، حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکس‌ها خراب نشود. زود سه چهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد. آقای رضایی آماده‌ی ارائه‌ی گزارش بود که امام از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند. امام از کنار فرماندهان رد شد و رفت طرف کلید برق و چراغ را خاموش کرد. در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود، اما برای همه‌مان جالب بود که چرا هیچ‌کس به این قضیه توجه نداشت و جالب‌تر آن‌که چرا امام به کسی دستور نداد چراغ‌ها را خاموش کند و خودش شخصا بلند شد و کلید را زد.

 منبع:[ روایتی از سردار «محمدجعفر اسدی» فرمانده لشکر 33 المهدی(عج)]

داستان جالب کمک امام زمان(عج) به یک بت پرست ...

 

داستان جالب کمک امام زمان(عج) به یک بت پرست
ماجرای نجات مردی بت پرست از اعدام توسط امام زمان(عج) را در ادامه مطلب بخوانید.

از یکى از علماى شیعه در هند به نام سیّد فرزند على نقل مى‌کند که روزى یک فرد بت پرست که جایگاه و شخصیتى در میان مردم داشت، به من گفت: «مرا به قتل متهم کرده‌اند، تلاش‌هاى فراوان من نیز در روند پرونده مؤثر نشد و قرار است حکم اعدام روز دوشنبه اجرا شود؛ اکنون از همه جا ناامید گشته، نزد شما آمده‌ام. آیا شما مى‌توانید به من کمک کنید؟»

سید مى‌گوید: «با خودم فکر کردم که هر چند او بت پرست است، امّا همه خلایق از نعمت وجود امام زمان(عج) برخوردارند. این شخص نیز به برکت وجود امام زمان(عج) موجود و از رعایاى آن حضرت محسوب است; از این رو به وى گفتم: «صبح روز جمعه لباس تمیزى بر تن کن و به قبرستان مسلمانان برو و صدا بزن: «یا ابا صالح المهدى»! چرا که به اعتقاد ما چنان چه مردم در مشکلات به ایشان متوسل شوند، نتیجه مى گیرند. تو نیز به آن حضرت متوسل شو، شاید نتیجه بگیرى.»

سیّد از قول شخص یاد شده مى گوید: «من این کار را انجام دادم». شخصى نزد من آمد و فرمود: «مشکل تو چیست؟» مشکلم را گفتم و عرض کردم: «سیّد فرزند على» مرا راهنمایى کرد که به شما توسل جویم. آن جناب پس از شنیدن مشکل من فرمود: «مشکل تو حل شد. نگران نباش!» عرض کردم: «اگر با وجود غیر مسلمان بودن و عدم معرفت من نسبت به شما مشکل مرا حل کردید، پس چرا گرفتارى‌هاى مسلمانان معتقد به خود را حل نمى‌کنید؟»

ایشان فرمودند:« اگر مسلمانان، با این حال که تو دارى و حاجت خود را خواستى حاجت خویش را از ما بخواهند، مشکل آنان را نیز حل خواهیم کرد.» پس از این جریان شخص یاد شده روز دوشنبه در دادگاه حاضر شد و قاضى حکم تبرئه وى را صادر کرد.

او گفته است: «من اصلا علت تغییر حکم را نفهمیدم و در حالى که پول فراوان و وکلاى بسیار در حل مشکل من کارساز نشد، توسل به امام شما مشکل مرا حل کرد و قاضى به یک باره از حکمش برگشت و مرا تبرئه کرد!»

 

منبع: کتاب جواهر الکلام فی معرفه الامامه و الامام ج1

اگر میدانستید ذکر صلوات چه پاداشی دارد؟!

 

اگر میدانستید ذکر صلوات چه پاداشی دارد؟!
حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله درمورد پاداش صلوات را در ادامه می خوانید.

 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمایند :

هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب.

 

منبع :

بحار الانوار /ج ۹۴/ص69

فواید حیرت‌انگیز نماز‌های 5 گانه ...

 

فواید حیرت‌انگیز نماز‌های 5 گانه
نمازهای پنج گانه به نهر جاری گوارایی می مانند که بر در خانه هایتان روان است وهر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو می دهید، و دیگر هیچ پلیدی باقی نمی ماند.

 یکی از مهم ترین دستوراتی که در اسلام سفارش زیادی به آن شده نماز است. در اهمیت نماز و اینکه ستون دین معرفی شده سخن های بسیار گفته اند. سبک شمردن نماز نیز شکل های مختلفی دارد که یکی از مهمترین آنها، تأًخیر در خواندن آن است.

چهار علت نمازهای روزانه از زبانا‌‌ رسول خدا(صلے‌الله‌علیه‌وآله):

 

چرا نماز صبح مۍخوانیم؟

«صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان مےماند.»

 

چرا نماز ظهر می خوانیم؟

ظهر، همه عالم تسبیح خدا مےگویند زشت است که امت من تسبیح خدا نگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه مےشود.

 

چرا نماز عصر مۍخوانیم؟

«عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.»

 

چرا نماز مغرب می خوانیم؟

«مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.»

 

چرا نماز عشا می خوانیم؟

«خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.»

[فواید حیرت انگیز نماز‌های پنج‌گانه که نمی‌دانید!]

منبع:

علل الشرایع ص ۳۳۷‌‌

كداميك در آزمايش عفاف، عفيفانه تر عمل كرد؛ يوسف(علیه السلام) يا مريم(سلام الله علیها)؟!

 

 

قرآن كريم در مقام بيان ملكه عفاف، هم از مرد و هم از زن تمثيل آورده است. اما بايد ديد كه آيا مرد در اين صحنه عفيفانه تر تجلي نموده يا زن، رخسار عفيفانه تري به تصوير كشيده؟
يوسف صديق( سلام الله عليه) وحضرت مريم( سلام الله عليها) مزاياي ارزشي فراواني داشتند كه قرآن نقل مي كند. اما آنچه در اين مبحث مورد توجه است، وجود ملكه عفاف در آنها است. هم يوسف مبتلا شد ودر اثر عفاف، نجات پيدا كرد، وهم مريم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات يافت، مهم اين است كه عكس العمل هريك از اين دو معصوم چگونه بوده است.

 

الف- حضرت يوسف (عليه السلام)

هنگامي كه وجود مبارك يوسف( سلام الله عليه )آزمون مي شود، قرآن مي فرمايد:

««همت به وهم بها لولا ان راي برهان ربه »» [1]؛ (آن زن قصد او كرد و او نيز اگر برهان پروردگار را نديده بود آهنگ او مي كرد.)

در اينجا سخن در مقام فعل و عمل نيست، حتي در مرحله مقدمات عمل هم نيست؛ بلكه در فضاي اهتمام است واين مرحله سوم است. مردا از مرحله اهتمام در اين جا، همان است كه آن زن مصري، همت گماشت و همتش در حد تعقيب يوسف، به فعليت رسيد. ولي يوسف صديق (عليه السلام) نه تنها مرتكب حرام نشد ونه تنها مقدمات حرام را آماده نكرد، بلكه قصد و همت و خيال هم در ميان نبود. به دليل اين كه آيه شريفه، همت و قصد حضرت را تعليق به چيزي كرد كه حاصل نشد و فرمود: «وهم بها لولا ان راي برهان ربه »؛ چون برهان رب را ديد، قصد نكرد.

 

شواهد فراوان ديگري هم هست كه ذات اقدس آله از يوسف به عنوان بنده طاهر ومعصوم ياد كرده است. مثل آن جا كه فرمود:

««انه من عبادنا المخلصين »»[2] اين صغراي قياس است، وكبراي قياس همان است كه شيطان گفت: من نسبت به بندگان مخلص تو راه نفوذ ندارم. ««الا عبادك منهم المخلصين»»[3]. بنابراين، به اعتراف شيطان، يوسف صديق منزه از اين گزند بود، چه اين كه وقتي مفتريان دامن پاك يوسف را متهم كردند، سرانجام اعتراف نمودند وگفتند:

««الان حصحص الحق انا راودته عن نفسه»»[4] ؛ (اكنون حق پديدار گشت، من، از او كام خواستم.)

وذات اقدس اله نيز به نزاهت و قداست يوسف (عليه السلام)شهادت داد وفرمود: نه تنها يوسف به طرف بدي نرفت، بلكه بدي به طرف يوسف نرفت، در آن جا كه فرمود: ««كذلك لنصرف عنه السوء والفحشاء»»[5] اين گونه بدي وپليدي را از او برگردانيم. قرآن نمي گويد: «لنصرفه عن السوء» ، ما او را از گناه باز داشتيم بلكه مي گويد: به گناه اجازه نداديم كه به سراغ او برود.

 

ب- حضرت مريم (سلام الله عليها)

اما حضرت مريم(س) از لحاظ ملكه عفاف، ياهم سطح يوسف صديق (عليه السلام )است كه خدا از او به عنوان عبد مخلص ياد كرد و فرمود: ««انه من عبادنا المخلصين»» و يا از او بالاتر است.

توضيح مطلب اين است كه وقتي از عفاف مريم سخن به ميان مي آيد، سخن از ««همت به وهم بها لولا ان راي برهان ربه»» نيست. سخن اين نيست كه اگر مريم، دليل الهي را مشاهده نمي كرد، مايل بود. بلكه سخن آن است كه:

««قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا»»[6]؛ (مريم گفت: اگر پرهيزكاري، از توبه خداي رحمان پناه مي برم.)

نه تنها خودش ميل ندارد، آن فرشته را هم كه به صورت بشر متمثل شده، نهي از منكر مي كند ومي گويد: اگر تو با تقوايي، دست به اين كار نزن. وقتي ذات اقدس اله مي فرمايد:

««فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا»»[7]؛ (پس روح خود را به سوي او فرستاديم. پس چون بشري خوش اندام بر او نمايان شد.)

اين گونه ادامه نمي دهد كه اگر او دليل الهي را نمي ديد، ميل پيدا مي كرد وقصد مي نمود، بلكه مي فرمايد: ««قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا»» اين كلمه «ان كنت تقيا» به عنوان امر به معروف ونهي از منكر است، يعني تو بپرهيز. مثل اين كه ذات اقدس اله به ما مي فرمايد: اين كار را انجام ندهيد «ان كنتم مؤمنين» [8]. 

 ما اين تعبير را در قرآن زياد داريم، كه به نوبه خود تعبير ارشادي و راهنمايي است. يعني اگر مؤمن هستيد، برابر ايمانتان عمل كنيد. در اين جا نيز مريم به فرشته متمثل مي فرمايد: اگر باتقوايي دست به اين كار نزن، من كه دستم بسته است، تو هم دستت را ببند. آيا اين تعبير لطيف تر از تعبير يوسف نيست؟! درباره يوسف، ذات اقدس اله فرمود: اگر برهان رب را نمي ديد، قصد گناه مي كرد، ولي چون برهان رب را ديد، قصد نكرد. اما درباره مريم نه تنها نسبت به خودش، سخن از قصد نيست، بلكه فرشته متمثل را نيز از اين قصد نهي مي كند.[9]

منبع:

[1] يوسف/ 24.

[2] يوسف/ 24.

[3] حجر/ 40.

[4] يوسف/ 51.

[5] يوسف/ 42.

[6] مريم/ 18.

[7] مريم/ 17.

[8] آل عمران/ 175.

[9] زن در آينه جلال و جمال، با تلخيص و تصرف

آراستگي در سيره همسرداري حضرت زهرا( عليهاالسلام)...



با دقت در روايت اندك موجود و با مطالعه سيره حضرت زهرا( عليهاالسلام) مصاديق و نمونه هاي زيبائي از ظاهر زندگي همچون: بهداشت، نظافت، آراستگي و استعمال عطر، همچنين بهداشت محيط زندگي و رسيدگي به آن مشاهده مي شود. در اقوال تاريخي و روايات آمده كه حضرت زهرا( عليهاالسلام) خود شخصاً خانه و محيط زندگي خود را جارو مي زده است. در خانه دائماً معطر به خوشبوترين عطرها بوده اند. لباس سفيد بويژه براي نماز از لباسهاي ايشان بوده است. داراي انگشتر و گردنبندي براي زينت بوده اند كه قصه انفاق گردنبند حضرت به فردي نيازمند هم در تاريخ ثبت شده است و بالاخره با كمك گرفتن از فضه خادمه و حفظ حقوق او در مديريت كار خانه به بهترين وجه تلاش و كوشش داشته اند.
توضيح بيشتر مطالب فوق را مي‌توان بدين گونه ارائه نمود:
 
ابراز و اظهار محبت به همسر
يكي از نكات بسيار قابل توجه در روابط ميان زن و شوهر، اظهار محبت به همسر است. در بنيان خانواده‌هايي كه با وجود عامل محبت از فرآيند اظهار محبت، به خوبي استفاده نمي‌شود، اندك اندك خدشه‌ها و خلل‌هايي به وجود مي‌آيد. اطلاع زوجين از اينكه هر يك به ديگري علاقه دارند براي تداوم يك زندگي كافي نيست بلكه؛ شنيدن كلمات محبت‌آميز از لوازم يك زندگي موفق زناشويي است. اين نياز متقابل زن و شوهر به اظهار محبت در مقابل يكديگر، بايد به بهترين نحو پاسخ‌ گويي شود.
در زندگي حضرت فاطمه ( عليهاالسلام)، عبارات محبت‌آميز و احترام‌آميز به علي ( عليه السلام) بسيار است؛ از جمله ايشان در عبارتي خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت مي‌فرمايد: «روحي لروحك الفداء و نفسي لنفسك الوقاء» «روح من فداي روح تو باد و جان من سپر بلاي جان تو باشد.»[1]
همانگونه كه بيان شد، اظهار محبت بايد طرفيني باشد. در اين‌جا نيز اظهار محبت يك سويه نيست بلكه اميرمومنان نيز با عباراتي شبيه به همين عبارت با صديقه طاهره سخن مي‌گويند.
 
حمايت و دفاع از همسر
يكي از مهمترين شاخصه‌هايي كه مي‌ تواند در استحكام خانواده مؤثر باشد، حمايت و دفاع از همسر است. مسلم است كه در هر زندگي خانوادگي، زن و شوهر غير از نقش همسري، در ساير روابط اجتماعي يا سياسي و…، نقش‌هاي ديگري نيز بر عهده دارند و هيچ بنياني مستحكم ‌تر از قلعه‌ خانواده نمي ‌تواند مدافع يك انسان در سختي‌ها، آسيب‌هاي اجتماعي، روحي و… باشد. حمايت هر يك از زوجين از ديگري و تجليل و قدرداني از تلاش‌ها و زحمات وي، از جمله‌ي اين امور است.
صديقه طاهره ( عليهاالسلام)، هم حامي اميرمومنان بود و هم همسر ايشان و از آن‌جا كه اين بانو در همه‌ امور خير پيشتازترين فرد امت محسوب مي ‌شد، در امر دفاع از ولايت نيز، والاترين جان ‌فشاني‌ ها را به ساحت كبريايي خداوند تقديم كرد. يكي از نمونه ‌هاي منقلب كننده‌ دفاع فاطمه ( عليهاالسلام) از همسرش، جرياني است كه علي ( عليه السلام) را با اكراه و اجبار براي اخذ بيعت به مسجد مدينه مي ‌بردند. در روايت است كه بانوي دو عالم( عليهاالسلام)، براي دفاع از همسر به درب مسجد آمد و جلوه‌هاي به ياد ماندني از ايثار و فداكاري از خويش در تاريخ بر جاي گذاشت و در دفاع از همسرش فرمود: « به خدا سوگند اي سلمان، از درب مسجد مدينه پا بيرون نمي‌ گذارم تا آن ‌كه پسرعموي خود را با چشمان خودم سالم ببينم.»
 
زينت ظاهر و باطن براي همسر
آراستگي ظاهر و باطن همسران براي يكديگر، يكي از اصول حاكم بر خانواده‌ هاي آرماني است. اميرمومنان در اين باره مي ‌فرمايد: «جمال الباطن، حسن‌السريرة» «زيبايي باطن ، در حسن نيت و زيبايي درون است.»[2] دل و جان حضرت زهرا ( عليهاالسلام)، در كمال حسن نيت، خلوص و صميميت نسبت به همسر بزرگوارش بود و حسن سريره‌ او جميل‌ ترين زيبايي ‌هاي باطني را در برابر چشمان مبارك اميرمومنان ( عليه السلام) به تماشا مي‌ گذاشت.
پيدا است كه اگر فردي از نعمت جمال ظاهر بي بهره باشد
اولاً با هنرمندي و ظرافت خاصي مي‌ تواند به آراستگي و حسن خويش بيفزايد
ثانياً با ظرايف و طرايفي كه در جلوه‌گري ‌هاي رفتـار خود طراحي مي‌ كنـد ، مي ‌توانـد بـه حسن سـلوك و جمال بـاطن دسـت يابد. بـه عنوان مثـال، لبخنـد زينـت چهره اسـت ، نگاه مهربان، زينت چهره است و مي ‌تواند بر جمال ظاهر و باطن بيفزايد. گشادگي چهره و بشاشيت صورت نيز، نوعي زينت چهره است. در روايت، يكي از خصوصيات زنان با فضيلت، درخشندگي چهره معرفي شده است.[3]
حضرت فاطمه ( عليهاالسلام) به عنوان زينت و استحباب، انگشتري به دست مي‌ كردند و از قول رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي‌ فرمود: «هركس انگشتري عقيق به دست كند، همواره خير مي‌بيند.»[4]
اميرمؤمنان( عليهاالسلام) در اشاره به آراستگي ظاهر و باطن صديقه طاهره ( عليهاالسلام) مي‌فرمود: «هرگاه به او مي‌نگريستم، همه‌ي ناراحتي‌ها و غم‌هايم برطرف مي‌شد».[5]
آراستگي و پاكيزگي در عين سادگي
انسان به طور طبيعي و فطري آراستگي و زيبايي را دوست مي دارد. چنان كه حضرت علي (عليه السلام )و ديگر معصومين فرموده اند: «ان الله جميلٌ و يحبُّ الجمال؛ خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد».[6]
حضرت رضا (عليه السلام) در تشريح سيره و سنت انبيا مي فرمايد: «مِن اخلاقِ الانبياء التَّنظُّفِ؛ آراستگي و نظافت از اخلاق پيامبران است».[7]
بر هر انساني لازم است كه آراستگي به آرايش و نظافت را همچون يكي از وظايف روزانه در زندگي خود رعايت كند و بخشي از اجناس سبد خانوادگي خود را به وسايل آراستگي و نظافت اختصاص دهد.
از لحاظ رواني، آراستگي، نظافت و زيبايي و زيبا سازي محيط خانه و خانواده، آرامش اعضاي آن را فراهم مي سازد و عامل مؤثري براي افزايش محبت و همگرايي بيشتر خواهد بود.
اگر نظافت و زيبايي براي همه انسان ها لازم و مفيد باشد، براي برخي از افراد واجب است. زن و شوهر از كساني هستند كه آراستگي براي آنان واجب و از ضروريات زندگي است.
اميرمومنان علي( عليه‌السلام) در اين باره مي‌ فرمايند:
ليتهيأ احدكم لزوجته كما عيب ان تتهيأ له.
هر مردي از شما مسلمانان موظف است خودش را براي همسرش آراسته كند، همچنان كه دوست دارد زنش براي او آراسته باشد.[8]
صديقه طاهره (سلام الله عليها) نيز كه در مكتب نبوت تربيت شده بود و به فرهنگ و اخلاق اسلامي آشنايي كامل داشت، به رعايت اصل آراستگي در زندگي خانوادگي آگاهي كامل داشت و آراستگي و نظافت را پيش از آن كه يك امر شخصي و فردي بداند، آن را حق خانوادگي و همسر خود مي دانست و ازاين رو، به آن بسيار اهميت مي داد.
يكي از سنت هاي مورد تأكيد رسول خدا( صلي الله عليه و آله) به كار بردن عطر و سفارش به استفاده از بوهاي خوش بوده است. آمده است فاطمه (عليهاالسلام) تا آن هنگام كه در خانه بودند، مرتب از عطرهاي گوناگون استفاده مي كردند و فضاي زندگي را علاوه بر عطر روح و معنويت به عطر ظاهري معطر مي كردند.
درباره زندگي فاطمه زهرا (عليهاالسلام) آمده است كه ام السلمه مي گويد: «از حضرت زهرا( عليهاالسلام )پرسيدم: آيا عطري ذخيره كرده اي؟ فرمودند: آري. رفت و شيشه عطري آورد و مقداري در كف دست من ريخت. بوي خوشي داشت كه هرگز نشنيده بودم. گفتم اين عطر خوشبو را از كجا تهيه كرده اي؟ فرمود: اين عطر مُشكي است كه از بال و پر جبرئيل فرو ريخته است.» پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به عمار ياسر مأموريت داد براي شب عروسي حضرت زهرا( عليهاالسلام) عطرهاي خوشبو تهيه كند.
 
منبع:
[1] . بحراني، مدينة معاجز الائمة الاثني عشر (قم، موسسه معارف الاسلاميه، 1413ق)، ج3، ص369.
[2] . محمدي ري‌شهري، ميزان الحكمة، (بي‌جا، دار الحديث، 1416ق) ج1، ص416
[3] . كليني، الكافي (بي‌ جا، ۱۳۶۲) ج۵ ، ص ۳۲۴.
[4] . «قالت فاطمه (س)، قال رسول‌ الله (ص): من تختم بالعقيق لم يزل يري خيري» (شيخ طوسي، الامالي، (قم، دار الثقافه، 1414ق)، ص311؛ حرعاملي، وسائل الشيعه، (قم، آل البيت، 1409ق) ج5 ، ص88).
[5] . «لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان » اربلي، كشف الغمة (تبريز، بني هاشم، 1381ق)، ج1، ص363؛ مجلسي، بحار الانوار، (بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق) ج۴۳، ص۱۳۴.
[6] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج1، ص414.
[7] . كليني، الكافي، ج5، ص567 و ج11، ص310؛ ابن شعبه حراني، تحف العقول (قم، جامعه مدرسين، 1404ق)، ص442.
[8] . ابن حيون، دعائم الاسلام( قم، آل البيت، 1385ق)، ج1، ص123.

تنها کسانی که در روز قیامت حسرت نمی خورند ....

 

تنها کسانی که در روز قیامت حسرت نمی خورند
حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در متن خبر آمده است.

 از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند:

 یوم الحسره، کدام روز است که خدا می فرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت

حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.

  پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟

 حضرت فرمودند:  آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.

 

  منبع : وسائل الشیعه/ج7

واید درختان در زندگی انسان‌ها

امروزه با صنعتی شدن جوامع بشری درختان نقش مهمتری در زندگی بشر ایفا می‌کنند، از سویی مقدمات پیشرفت بیشتر صنعت و فناوری را موجب می‌شوند و منابع تأمین‌کننده محصولاتی نظیر وسایل چوبی، مبلمان، لوازم‌التحریر(کاغذ، انواع مدادهای مختلف) ‌الوار و هزاران محصول دیگر محسوب می‌شوند و از سوی دیگر به منزله ریه‌های یک شهر تلقی شده و نقش مهمی در تأمین سلامت اعضای جامعه ایفا می‌کنند.

به علت فعالیت کارخانجات صنعتی و نیز ازدیاد وسایل نقلیه عمومی و فعالیت روزانه آنها در سطح شهرهای بزرگ آلاینده‌ها و گازهای مهلک و خطرناکی نظیر دی‌اکسیدکربن در هوای شهرها فزونی یافته و سلامت افراد را تهدید می‌کند.

افزایش هر چه بیشتر این مواد آلاینده کاهش میزان اکسیژن در هوا را سبب می‌شود و این وضع نامساعد گروه‌های آسیب‌پذیر نظیر بیماران ریوی و قلبی، سالخوردگان و کودکان را بیشتر تهدید می‌کند. در چنین شرایطی مسأله درخت و درختکاری راه‌حلی مناسب برای مبارزه با آلودگی‌های مذکور به شمار می‌آید. ایجاد جنگل‌های مصنوعی و فضای سبز در اطراف شهرهای بزرگ به تأسیس کارخانجات تولید اکسیژن می‌ماند.

روز درختکاری بهانه‌‌ایست برای اینکه ما به محیط زیست احترام گذشته و آن را احیاء کنیم و یا حداقل آن را با دقت بیشتری نگهداری کنیم. امید است با تلاش در این جهت، حتی با کاشتن یک نهال کوچک، کشوری زیبا و آباد را برای خویش مهیا کنیم که به طور حتم کاری پسندیده است

امروزه با صنعتی شدن جوامع بشری درختان نقش مهمتری در زندگی بشر ایفا می‌کنند، از سویی مقدمات پیشرفت بیشتر صنعت و فناوری را موجب می‌شوند و منابع تأمین‌کننده محصولاتی نظیر وسایل چوبی، مبلمان، لوازم‌التحریر(کاغذ، انواع مدادهای مختلف) ‌الوار و هزاران محصول دیگر محسوب می‌شوند و از سوی دیگر به منزله ریه‌های یک شهر تلقی شده و نقش مهمی در تأمین سلامت اعضای جامعه ایفا می‌کنند.

به علت فعالیت کارخانجات صنعتی و نیز ازدیاد وسایل نقلیه عمومی و فعالیت روزانه آنها در سطح شهرهای بزرگ آلاینده‌ها و گازهای مهلک و خطرناکی نظیر دی‌اکسیدکربن در هوای شهرها فزونی یافته و سلامت افراد را تهدید می‌کند.

افزایش هر چه بیشتر این مواد آلاینده کاهش میزان اکسیژن در هوا را سبب می‌شود و این وضع نامساعد گروه‌های آسیب‌پذیر نظیر بیماران ریوی و قلبی، سالخوردگان و کودکان را بیشتر تهدید می‌کند. در چنین شرایطی مسأله درخت و درختکاری راه‌حلی مناسب برای مبارزه با آلودگی‌های مذکور به شمار می‌آید. ایجاد جنگل‌های مصنوعی و فضای سبز در اطراف شهرهای بزرگ به تأسیس کارخانجات تولید اکسیژن می‌ماند.

روز درختکاری بهانه‌‌ایست برای اینکه ما به محیط زیست احترام گذشته و آن را احیاء کنیم و یا حداقل آن را با دقت بیشتری نگهداری کنیم. امید است با تلاش در این جهت، حتی با کاشتن یک نهال کوچک، کشوری زیبا و آباد را برای خویش مهیا کنیم که به طور حتم کاری پسندیده است.

اهمیت درختکاری در اسلام

در ادیان و فرهنگ‌های مختلف جهان، درخت و درختکاری جایگاه خاصی دارد. دین مقدس اسلام نیز بشر را به کاشت درخت تشویق و ترغیب کرده است و بعضی از بزرگان دین به این امر اشتغال داشته‌اند. حضرت علی علیه‌السلام در مدینه باغ‌های خرمای فراوانی به وجود آوردند و بیشتر آنها را در راه خدا وقف کرده است.

پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم  در این‌باره می‌فرمایند «اگر شخصی درختی بکارد یا مزرعه‌ای را به زیر کشت ببرد و انسان‌ها، حیوانات یا پرندگان از آن بخورند، این کار صدقه‌ای از طرف آن شخص شمرده می‌شود».

همچنین در روایتی معتبر از یکی معصومین(ع) منقول است که «حتی اگر دیدید قیامت بر پا شد و شما مشغول کاشتن درختی بودید، ازاین عمل نیک خود دست برندارید.» و این نشانگر تأکید و توصیه اولیای اسلام به حفظ و حراست از درختان و اهمیت درختکاری است.

مطالب یاد شده به روشنی، وظیفه تک تک ما را در حفظ و حراست از منابع طبیعی موجود، به ویژه جنگل‌ها و مراتع و همچنین توسعه پایدار و گسترش این نعمت الهی، به عنوان یک وظیفه دینی و ملی، مشخص می‌کند.

«دوستی‌های حلال و حرام» با جنس مخالف


*صحبت کردن در فضای مجازی با نامحرم حرام است؟ حکم آن چیست؟
 
اگر نیت سوء استفاده داشته باشند حرام است. حتی اگر روابط عاطفی هم به وجود بیاید کاملا غیر مشروع است

.*حد و مرز محرمیت در رابطه‌ها به چه میزان است؟
انسان با محارم خودش یک حد و مرزی دارد، با اینکه به هم محرم هستند، اما پسری که به بلوغ رسیده نمی‌تواند با لباس راحت در خانه پیش روی مادر، پدر و یا خواهر خود باشد، به همین جهت هم مادر و یا دختر خانه باید این مسئله را رعایت کند. اما بعضی‌ها ازطریق ازدواج به یکدیگر محرم می‌شوند که اینجا همه روابط حلال است و زن و شوهر هستند. ولی اگر دختری پسری، دو تا همکلاسی و یا همکار کاملا نامحرم هستند و هر دوستی بین آن‌ها حرام است و باید توجه داشته باشند، رفتاری که با محارم خود مانند شوخی ها، خنده‌ها و .. دارند؛ در مقابل نامحرمان رعایت کنند.

*دوستی در دانشگاه و یا محل کار، حلال است؟
این دوستی‌ها تفاوتی با دوستی دو همکار و یا بیگانه ندارد. نمی‌شود بیان کرد که چون همکار هستند رابطه آزادانه هم می‌توانند داشته باشند.*نگاه قرآن و کتب دینی بر محرمیت و حد رابطه‌های دوستی چیست؟
اگر اسلام رفتاری را حرام کرده باشد. حرام موکد است و اگر حلال باشد، تماما حلال است. همانگونه زن و یا مرد خود را برای همسرش آرایش کند حلال است و ثواب برای او نوشته می‌شود در مقابلش اگر زن و یا مردی خود را برای نامحرم آراسته کند، قرآن می‌فرماید از زمانی که از درب خانه بیرون می شود تا هنگامی که بازگردد مورد لعن و نفرین فرشتگان قرار می‌گیرد.

*حکم دوستی با اهل سنت و یا با دیگر ادیان چیست؟
در دوستی‌ها، فرقی بین شیعه و سنی و دیگر ادیان الهی وجود ندارد.

*منظور از دوستی‌های حلال چیست؟
ما بین دو فرد نامحرم دوستی حلال نداریم.*برای کسانی که شرایط ازدواج فراهم نیست، چه کاری را باید انجام بدهد؟
اگر می‌توانند ازدواج کنند و به تعویق نیاندازد، اما اگر هیچ گونه شرایط را نداشته باشند می‌توانند ازدواج موقت داشته باشند. البته بهترین راه و آن چیزی که در اسلام سفارش شده خویشتنداری و روزه داری و غلبه بر غریزه جنسی است

.*دوستی قبل از ازدواج و قبل از خواستگاری حکمش چیست؟
قبل از ازدواج در حد آشنایی و اگر تصمیم قطعی برای ازدواج وجود دارد با شرایط خاص می‌توانند همدیگر را ببینند. اما اگر قصد ازدواج ندارند و نیت سوء درمیان است، این رابطه جایز نیست.
 

2 عمل خیر که در همین دنیا پاداشش را می گیرید ...

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند :

 دو چیز است که ثواب آن زود به انسان می رسد. دوچیز هم هست که عقوبت آن سریع به انسان می رسد. آن دوچیز که ثواب آن زود می رسد :

1️)  صلَةُ الرَّحِم (دیدار با خویشاوندان)

2️)  اعانَةُ المَظلوم، (کمک کردن مظلوم)

بیچاره ای مظلوم شده، شما به او کمک می کنید خداوند سریع به او ثواب می‌دهد.

 دو چیز هم هست که عقوبت آن سریع و به عجله و زود به انسان می‌رسد، یعنی به آخرت نمی کشد.

1️)  قطعُ الرَّحِم ، با خواهرت قهر کنی، به دیدنش نروی و … در همین دنیا سی سال از عمرت کم می‌شود.

2️)  الظُّلم، به کسی ظلم بکنید.

منبع :

بررسی گناهان کبیره در مواعظ و کلام آیت الله مجتهدی تهرانی ،ص۱۶۳ و ۱۶۴

 

راهی ساده برای شاد کردن

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند :

 لا یَرَى أَحَدُکُم إِذَا أَدخَلَ عَلَى مُؤمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَلَیهِ أَدخَلَهُ فَقَط بَل وَ اللَّهِ عَلَینَا بَل وَ اللَّهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص).

وقتی یکی از شما مومنی را شاد می کند، نپندارد که تنها او را شاد کرده است،

بلکه به خدا سوگند ما را نیز شاد کرده است، رسول خدا را هم شاد کرده است.

منبع :

اصول کافی

دلت پر از غصه که میشه ؟؟...

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می فرمود:

بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی.

هر چه خم شود خالی تر می‌شود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود.

دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم، از غصه،از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران.

 قرآن می‌گوید: “هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت.” این نسخه‌ای است که خداوند

برای پیامبرش پیچیده است: “ما قطعا می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند.”

“سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن”

منبع:

((سوره حجر آیه ۹۸))

در روز درخت کاری ما نیز نقشی داشته باشیم

 

زندگی مانند مزرعه ایی است که هر آنچه که در این دنیا می کاریم در نهایت درو می کنیم چه خوب تر از آن که بیاییم در این دنیا کاری انجام دهیم که پس از سال ها هم چنان سود و منفعت داشته باشد.

تنه انشا: گاهی انسان های خیر مدرسه ایی می سازند یا مسجد یا بیمارستانی تا در این دنیا و آن دنیا دعای انسان هایی که خیرشان به آن رسیده بدرقه ی راهشان باشد اما همیشه ما آدم ها انقدر توانایی مالی و جانی نداریم که همچنین هزینه هایی را متهمل شویم و ثوابی کرده باشیم. در این میان روش های دیگری که چه از نظر مالی و چه از نظر جانی کمتر است نیز وجود دارد مانند دست فقیری را گرفتن یا کودکی را زیر پر و بال قرار دادن و یا نه از این ها نیز می توان کم خرج تر باشد اما با ثوابی تقریبا برابر. کاشتن یک نهال کوچک نیز می تواند پر از ثواب و خوبی باشد. زمانی که نهالی را در جایی می کارید موجب می شود که انسان های زیادی در آینده از میوه ی آن در زمانی که گرسنه هستند بهره ببرند. اینگونه، گرسنه ایی را سیر کرده اید. در باران و طوفان یا آفتاب سوزان در زیر درختی که شما کاشته اید پناه می گیرند، اینگونه به نیازمندی سرپناهی داده اید. همین کاغذ و مدادی را که در دست داریم ، همین نیمکت و صندلی که بر روی آن می نشینیم، همگی حاصل درخت هایی است که یک روز کاشته شده اند و الان بریده شده و تبدیل به کاغذ ، مداد ، کتاب، دفتر،نیمکت و… شده است و از همه مهم تر همین دم و بازدمی که می کشیم حاصل تولید اکسیژن همین درخت ها است که اگر نباشد روز به روز هوا آلوده تر می شود و آسمان تیره تر. درخت کاری یکی از بزرگ ترین فرصت ها است برای ایفای وظیفه ی انسانی که با دستان کوچکمان کارهای بزرگی انجام دهیم.

نتیجه گیری: بیاییم در روز درخت کاری ما نیز نقشی داشته باشیم و با کاشت درختان بیشتر دنیایی سرسبزتر و هوایی پاک تر و آسمان آبی تر برای خود و دیگران رغم بزنیم.

منبع: انشا روز درخت ،کاری تولیدی

چرا نماز صبح دو ركعت است؟! ...

 

چرا نماز صبح دو ركعت است؟! … دنيا، دنياي علم است!!!

«روزي كسي پرسيد: چرا نماز صبح دو ركعت است؟ گفتم نمي دانم. دستور خداوند است و بايد انجام دهيم. همين كه فهميد نمي دانم، قيافه روشنفكري گرفت و گفت: دنيا، دنياي علم است، امروز ديگر دين بدون علم صحيح نيست و … .

پرسيدم: حالا تو بگو: چرا برگ درخت انار كوچك است ولي برگ درخت انگور بزرگ و پهن؟ گفت: نمي دانم، من هم همان قيافه را گرفته، گفتم: دنيا، دنياي علم است، علم بايد ثابت كند و … . اندكي از غرورش كاسته شد.

گفتم برادر! قبول داريم كه دنيا، دنياي علم است، ولي نه به اين معني كه همه اسرار هستي را بايد همين امروز بدانيم. حتما ميان برگ باريك انار و برگ پهن انگور و مزه ميوه هايشان، رابطه اي در كار است كه هنوز، برگ شناس و خاك شناس و گياه شناس و ميوه شناس، آن را كشف نكرده است. پس وجود اسرار را مي پذيريم ولي ادعاي فهميدن همه آنها را هرگز از هيچ كس قبول نمي كنيم.

راستي … اگر ما قبل از عمل، اول فلسفه احكام را بدانيم، آنگاه عمل كنيم، پس خداپرستي و تسليم كجا مي رود؟ وحي، برتر از علم و اسرار آميزتر از دانش بشري است. روشنفكران چرا هر قانون و برنامه را مي پذيرند، ولي در برابر قوانين خدا و دين، در تنگنا قرار مي گيرند و اهل منطق! مي شوند.»

منبع:

پرتوي از اسرار نماز، ص36

4 پاداش باورنکردنی برای فرد بیمار ...

 


حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره صبر بر بیماری را در ادامه می خوانید.
  رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود :

برای بیمار چهار پاداش وجود دارد:

1️)  قلم  فرشتگان راست و چپ از او برداشته می‌شود.

2️)  خداوند به فرشتگان فرمان مى ‌دهد که تمام کارهاى خیرى را که او در حال سلامتى خود انجام مى‌ داده براى وى بنویسند.

3️)  آن بیمارى هر عضوى از اعضاى بدن او را جست و جو می ‌کند و گناهانى را که از آن سر زده است خارج می کند.

4️)  اگر بمیرد آمرزیده از دنیا مى ‌رود، و چنانچه زنده بماند بخشیده خواهد شد.

 

 منبع : ثواب الاعمال عقاب الاعمال/ص33

منظور از مغبون(زيان ديده، فريب خورده) چه كساني است؟

در روايات مصاديقي براي مغبون مشخص شده كه به آن اشاره مي كنيم:


- هر كس دو روزش يكسان باشد، مغبون است: “من استوي يوماه فهو مغبون“[1]


- تكبر و غرور، در دنيا سبب فقر و در آخرت موجب غبن است. “المغرور في الدنيا مسكين و في الآخرة مغبون“[2]


- كسي كه از نمازشب محروم شود، مغبون است. “فان المغبون من حرم قيام فایل هاالليل“[3]


- كسي كه جهاد در راه خدا را ترك كند، مغبون است. “ من ترك الجهاد في الله كان كالمغبون“[4]


- در قيامت براي هر روز از ايام عمر، 24 خزينه و انبار باز مي شود و ساعاتي را كه انسان در آن كار خير نكرده به صورت خزينه خالي مي بينيد و تاسفي غير قابل وصف مي خورد. “فيناله من الغبن و الاسف علي فواتها حيث كان متمكنا من ان يملأها حسنات ما لا يوصف»[5]
 

منبع:

[1] بحار الانوار، ج71، ص173

[2] بحارالانوار، ج 72، ص 173

[3] بحارالانوار، ج73، ص 187

[4] بحارالانوار، ج 7، ص262

[5]بحارالانوار، ج33، ص573

شیطان، همه مردم در قبضه حکومت من هستند جز 5 گروه ...

 

شیطان : همه مردم در قبضه حکومت من هستند جز 5 گروه
حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است.

 امام صادق (علیه السلام) فرمودند :

 شیطان گفته همه مردم در قبضه حکومت من هستند جز 5 کس :

1️)  کسی که با نیت صحیح در هر کاری بر خدا توکل کند.

2️)  آنکه شبانه روز به هنگام ثواب و خطا بسیار یاد خدا باشد.

3️)  کسی که هرچه برای خود می پسندد برای دیگران هم بپسندد.

4️)  آنکه به هنگام مصیبت صبر کند.

5️)  کسی که به قسمت الهی راضی باشد و غم روزی نخورد.  

 

منبع : نصایح/ص225

چرا دعامون مستجاب نمی‌شه؟

 

چرا دعامون مستجاب نمی‌شه؟

 امیرالمومنین امام علی( علیه السلام )درباره گفتار خدای تعالی که می‌فرماید:
“اُدعُونی اَستَجِب لَکُم”
(مرا بخوانید تا اجابت کنم شمارا)(1)
سوال شد که چرای دعای ما مستجاب نمی‌شود؟

حضرت علی( علیه السلام) در پاسخ فرمود: دلهای شما در هشت مورد خیانت(و بی وفایی) کرده است:

خدا راشناختید،ولی حقش را آن طور که بر شما واجب بود، ادا نکردید از این رو، آن معرفت به کار شما نیاید،

به پیغمبر خدا ایمان آورده‌اید، آن گاه با سُنَّت و روش او مخالفت ورزیدید و شریعت او را از بین بردید پس کجاست ثمره ایمان شما؟

کتاب خدا را که برای شما فرود آمد خواندید، ولی بدان عمل نکردید و گفتید به گوش و دل می‌پذیریم،ولی به مخالفت با آن برخاستید،

شما گفتید که ما از آتش دوزخ می‌ترسیم،ولی در همه حالات به واسطه گناهان و معاصی خود به سوی دوزخ پیش می‌روید،پس کجاست ترس شما؟

گفتید ما علاقه‌مند بهشت هستیم،ولی در تمام حالات کارهایی انجام می‌دهید که شما را از بهشت دور می‌سازد پس کجاست رغبت و شوق شما به آن،

نعمت خدای خود را خوردید، ولی برای آنها سپاسگزاری نکردید،

خداوند شمارا به دشمنی با شیطان فرمان داد و فرمود: شیطان دشمن شماست(2)،او را دشمن گیرید، ولی به زبان با او دشمنی کردید،اما در عمل به دوستی با او برخاستید؛

عیبهای مردمان را در برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهای خود را پشت سر انداختید،
درنتیجه کسی را ملامت نکنید که خود به ملامت سزاوارتر از اوهستید.با این وضع چه دعایی از شما مستجاب شود!


منبع:

(1)سوره غافر/آیه 60
(2)سوره فاطر/آیه 6
سفینة البحار/ج1/ص448

مسجدومیخانه...

 


مسجدی کنار یک مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد درخطبه هایش هر روز دعا میکرد: “خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود .”
روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فرو ریخت و میخانه ویران شد.
صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت: “تو دعا کردی میخانه من ویران شود پس باید خسارتش را بدهی!”
امام جماعت گفت : “مگر دیوانه شدی ! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود !”
پس هر دو به نزد قاضی رفتند . قاضی با شنیدن ماجرا گفت: “در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد، ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری!…

منبع:دلنوشته

سفره ای که اولین روز عید پهن می شود...

نزدیک عید پدر و مادرم ما را به کفش ملی می بردند. خودشون از پشت ویترین انتخاب می کردند و به فروشنده می گفتند اندازه سایز پای ما بیاورد و اصلا سوال نمی کردند که این کفش را دوست دارید یا نه , فقط همیشه می گفتند این ﻛﻔﺸﻬﺎ ﻣﺮﮒ ﻧﺪاﺭﻧﺪ!

عاشق عید بودم . بوی عید را دوست داشتم . بوی شیرینی ها ,بوی عود و بوی سبزی پلو ماهی مادر و مادربزرگام و سفره ای که اولین روز عید پهن می شد و همه فامیل دور آن می نشستند ..

 

چرا فکر نمی کردیم شاید این روزها تمام شوند ؟
چرا آنقدر خاطرمان جمع بود ؟
چرا مواظب لحظه ها نبودیم ؟
چرا خوشبختی را عمیق نفس نکشیدیم ؟
که امروز مجبور نباشیم فقط چنگ بیندازیم به گذشته ها ,خیره شویم به آن و زندگی کنیم با آن …

از کودکی به نوجوانی و جوانی راهی نیست اما همراهانت همیشگی نیستند.
در فراز و فرود راه ,خیلی ها را از دست می دهی .

ما در همین از دست دادن ها بزرگ شدیم , پخته شدیم ,ساخته شدیم .

ﻣﺎﺩﺭ و ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻬﺎوپدر و مادرها و گاهی فرزندان زودتر از پدرو مادر ﺭﻓﺘﻨﺪ و من امروز بعد از گذشت این چند سال , می خواهم بنویسم فقط کفش ملی نیست که مرگ ندارد ,عشق هم مرگ ندارد ,بعضی خاطرات هم مرگ ندارد بعضی قلبها و بعضی آدمها …

منبع:دلنوشته

مؤثرترین داروست ...

 

 

پیامبر اکرم(صلی علیه وآله وسلم):

صــدقـــه بلا را برطرف میکند

و  مؤثرترین داروست. همچنین

قضای ‌حتـــمــــے را برمی‌گرداند

و درد و بیماری‌ها را چیزی جز

دعا و صدقه از بین نمی‌برد.

منبع: بحار الانوار /ج93/ص137

فقط نشسته وگفتیم،خداکند که بیایی...

حرف زدن با امام زمان(عجل علی تعالی فرجه الشریف)

مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد
و دل کنید. خوب نیست شیعه‌ روزش
شب شود و شب‌اش روز شود و اصلاً به یاد او
نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال‌ هم‌
نداشته باشد، مثلاً از  مفاتیح دعایی بخواند،
با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند.
با حضرت درد و دلی کند.

آیت الله بهجت می فرمود:
بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است.
قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش
خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است.
او نزدیک است، درد و دل‌ها را می‌شنود.
با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید.

در زمان حضرت امام هادی( علیه السلام)
شخصی نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور
نامه‌ای نوشت که آقا من دور از شما هستم.
گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم،
به هر حال چه کنم؟
حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک‏»
لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو.
ما از شما دور نیستیم.

منبع:

بحارالانوار/ ج53/ ص306

 

سیره تربیتی پیامبر اکرم (ص)....


پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم ) در رفتار و منش خود راه پرورش و تربیت صحیح کودک را به مردم نشان می داد. آن حضرت نسبت به کودکان بسیار مهربان و دلسوز بود و با آنان رفتاری محبت آمیز داشت و به یاران خود همیشه سفارش می کردند که با کودکان با مهربانی برخورد کرده و  از هر گونه تندی و خشونت  و بی مهری نسبت به کودکان خودداری کنند.

نمونه هایی از سیره تربیتی آن حضرت نسبت به کودکان را بیان می کنیم تا خود نیز عامل بر آن باشیم:

داستان 1:

هرگاه  کودکی متولد می شد و  را برای نامگذاری یا دعا به حضور رسول خدا  (صلی الله علیه وآله وسلم ) می آوردند، حضرت برای احترام والدینش، او را با آغوش باز می گرفت  و  در دامن خویش می گذاشت ، حتی گاهی اتفاق می افتاد که کودک در دامان پیامبر، ادرار می کرد. در این حال اطرافیان وقتی آن را مشاهده می کردند ، به روی کودک فریاد می زدند و ناراحت  می شدند تا او را از ادرار کردن باز دارند. پیامبر خدا (صلی الله و آله وسلم )، آنان را از این کار باز می داشت و می فرمود: با با ناراحتی و با عصبانیت  از ادرار کودک جلو گیری نکنید. سپس کودک را آزاد می گذاشت تا ادرار کند. وقتی مراسم دعا یا نامگذاری تموم می شد ، والدین  کودک با خوشحالی فرزند خویش را می گر فتند و کمترین آزردگی و ناراحتی در چهره ی رسول خدا  (صلی الله و آله وسلم) دیده نمی شد. وقتی آنها می رفتند پیامبر لباس خویش را می شست و تطهیر می کرد.

یکی از راه های ابراز محبت والدین به فرزند، تهیه کردن وسایل بازی و سرگرمیِ مناسب سن آنهاست. از دیدگاه روان شناسان کودک هرگاه کودک از والدین بخواهد که با او بازی کنند، پدر و مادر باید به این درخواست او پاسخ مثبت دهند، ولی شیوه اداره بازی را بر عهده کودک بگذارند و خواسته های خود را بر او تحمیل نکنند، زیرا بازی، افزون بر اینکه نشاط و شادابی را به کودک هدیه می کند، به رشد استعدادهای نهفته او نیز می انجامد. پیامبر گرامی اسلام با تأکید بسیار بر این موضوع، خود در بازی فرزندانشان، شرکت و به نظارت بر بازی آنها، آنان را بر این امر تشویق می کردند. نمونه این سیره را در داستان زیر می توان مشاهده کرد.

داستان2:

هرگاه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از سفر بر می گشت و در راه با کودکان بر خورد می نمود، به احترام آنان می ایستاد. سپس دستور می داد کودکان را می آوردند و از زمین بر می داشتند و به آن حضرت می دادند.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)، بعضی  را در آغوش می گرفت، بعضی  را بر پشت و دوش خود سوار می کرد و به یاران  خویش می فرمود: «کودکان را بغل بگیرید و بر دوش خود بنشانید» کودکان از این برخورد محبت آمیز بی نهایت  خوشحال می شدند  و این خاطرات شیرین را هرگز فراموش نمی کردند.

نتیجه:

کودکان در سنین مختلف، نیازمند توجه و احترام دیگران هستند. روح ظرافت و حساس کودک، با کوچک ترین حرکت نادرست، ناراحت و پژمرده می شود. پس باید از هرگونه تحقیر و تمسخر کودک و به زبان آوردن عیب ها و خطاهای او به ویژه در مهمانی ها و دیدارهای خانوادگی پرهیز کرد و با شیوه ای خردمندانه به تأیید ویژگی های مثبت وی و تشویق او پرداخت.

جلوه ای از حقوق بشر واقعی!

مرَّ شَیخٌ مَکفوفٌ کَبیرٌ یَسأَلُ ، فَقالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام ما هذا ؟! فَقالوا : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، نَصرانِیٌّ ! قالَ: فَقالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : أستَعمَلتُموهُ حَتّى إذا کَبِرَ وعَجَزَ مَنَعتُموهُ ؟ ! أنفِقوا عَلَیهِ مِن بَیتِ المالِ .

پیرمردى نابینا که گدایى مى کرد از مسیری عبور کرد . امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «این کیست؟» گفتند: «اى امیرالمؤمنین! او یک مسیحى است» . [راوى ]گفت: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: او را (در جوانی) به کار گرفتید تا پیر و ناتوان شد ؛ آن گاه رهایش کردید!؟

از بیت المال به وى انفاق کنید.

منبع :

تهذیب الأحکام  ج ۶ ص ۲۹۳

زندگی بهتر با بهترین روش ها.....

از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که فرمودند: سینه خردمند، صندوق راز اوست و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیب هاست .

رازداری

گاهی انسان راز را به دیگری می سپارد؛ اعتماد می کند به یک نفر و رازش را به او می گوید. امیرالمومنین(علیه السلام) می گویند: اگر کسی عاقل است، رازش را به کسی نمی گوید؛ چون قاعدتا وقتی که انسان رازش را می گوید، اطمینان می کند که طرف مقابل آن را فاش نکند، از او تقاضا می کند که این را به کسی نگو، ولی در نامه 31 نهج البلاغه داریم که امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند:  هر انسانی بهتر از دیگران، حافظ سِرّ خودش است.

اگر ما توقع داریم که یک کسی راز ما را نگه دارد، چرا خودمان آن را نگه نمی داریم؟ کسی که عرضه ندارد رازش را نگه دارد، چطور از دیگران توقع دارد که راز او را نگه دارند؟! بهترین جا سینه خود آن فرد است؛

حضرت در حکمت 381 می فرمایند: سخن تا چیزی نگفته ای اسیر توست، وقتی سخنی را گفتی، تو اسیر آن می شوی. مثل تیری که در خشاب است؛ تیری که در خشاب است تا نزدیم در اختیار ماست، وقتی زدیم ما گرفتار آن می شویم، چون آن تیر عوارضی ایجاد می کند و ما باید پاسخگو باشیم.

در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: « آشکار کردن چیزى پیش از استوار شدن آن سبب تباهى آن مى گردد».

بعضى افراد هستند که مى گویند ما سرّ خود را فقط به دوستان صمیمى مى گوییم غافل از این که آن دوستان صمیمى نیز دوستان صمیمى دیگرى دارند و به گفته سعدى:

رازى که نهان خواهى با کس در میان منه; گرچه دوست مخلص باشد که مر آن دوست را نیز دوستان مخلص باشند همچنین مسلسل:

خامشى به که ضمیر دل خویش *** با کسى گفتن و گفتن که مگوى

اى سلیم! آب ز سر چشمه ببند *** که چو پر شد نتوان بستن جوى

خوش رویی

بدون شک افراد خوشرو و خوش برخورد که با چهره گشاده و لب هاى پرتبسم با دیگران برخورد مى کنند، دوستان زیادى خواهند داشت و به عکس، افرادى که با قیافه در هم کشیده و عبوس و خشم آلود با دیگران روبه رو مى شوند مردم از آنها متنفر مى گردند.

از آنجا که جلب محبت باعث اتحاد صفوف و وحدت کلمه مى شود، در روایات اسلامى ثواب هاى زیادى براى خوشرویى و بشاشت نقل شده است؛ از جمله در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در بحارالانوار مى خوانیم که فرمود: هنگامى که برادران دینى خود را ملاقات مى کنید با هم مصافحه کنید و بشاشت و مسرت را در برابر آنها اظهار کنید و در نتیجه هنگامى که از هم جدا مى شوید گناهان شما بخشوده خواهد شد».

تاثیر شکیبایی در زندگی

تحمّل ناملایمات، پوشنده عیبهاست؛ مقصود امام (ع) تحمّل سختى و اذیّت از طرف دوستان و سایر مردم است که خود فضیلت بزرگى از شاخه هاى شجاعت مى باشد. عبارت: «قبر العیوب» را به اعتبار این که عیبهاى شخصى را در نزد مردم مى پوشاند، استعاره آورده است، همان طورى که قبر لاشه مرده را که در داخل آن قرار گیرد، مى پوشاند.

این احتمال در تفسیر این جمله نیز هست که بسیارى از بى تابى هاى انسان بر اثر شکست هایى است که در زندگى براى او پیش آمده که اگر بى تابى نکند دیگران از این شکست ها که بر اثر ندانم کارى ها به وجود آمده با خبر نمى شوند و به این ترتیب عیوب او پوشانیده خواهد شد. در غیر این صورت همه از نقطه هاى ضعف او با خبر مى گردند.

منبع:

نهج البلاغه

به داشته هایتان شکر گذار باشید...

 


عن ابی الحسن الرضا(ع) قال:
ان الله عز و جل امر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخری: امر بالصلاة و الزکاة، فمن صلی و لم یزک لم تقبل منه صلاته و امر بالشکر له و للوالدین، فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله، و امر باتقاء الله و صلة الرحم، فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عز و جل.
امام رضا(ع) فرمود:
خداوند متعال فرمان داده سه چیز همراه سه چیز دیگر انجام گیرد:
1 - به نماز همراه زکات فرمان داده است، پس کسی که نماز بخواند و زکات نپردازد نمازش نیز پذیرفته نمی شود.
2 - به سپاسگزاری از خودش و پدر و مادر فرمان داده است، پس کسی که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند، خدا را شکر نکرده است.
3 - به تقوای الهی فرمان داده و به صله رحم، پس کسی که صله رحم انجام ندهد تقوای الهی را هم بجا نیاورده است.
بحار الانوار، جلد 74، ص 77.

«بلعم باعور» چه كسي بود؟

 



چنان كه در برخي تفاسير آمده است، بلعم باعورا مردي بوده كه در عصر حضرت موسي(عليه السلام) مي زيسته و از دانشمندان و علماي مشهور بني اسرائيل محسوب مي شده است. حتي حضرت موسي(صلي الله عليه وآله وسلم) از او به عنوان يك مبلغي نيرومند سود مي جسته و كارش در اين راه چنان بالا گرفته كه دعايش در پيشگاه خدا به اجابت مي رسيده است. ولي سرانجام با گراييدن به فرعون و تاثير از وعد و وعيدهاي او، از راه حق باز مي ماند و همه مقامات خود را از دست مي دهد تا آن جا كه در صف مخالفان حضرت موسي(عليه السلام) جاي مي گيرد. در حديثي آمده است كه چون فرعون در پي موسي حركت كرد، به بلعم- كه اسم اعظم را مي دانست - دستور داد تا موسي و اصحابش را نفرين كند. وي بر الاغش سوار شد تا در پي موسي رود. الاغش سرباز زد و بلعم الاغ را كتك زد. خداوند الاغ را به سخن آورد كه«چرا مرا مي زني؟! مي خواهي با تو بيايم تا پيامبر خدا و گروه را مؤمنان نفرين كني؟!» و بلعم آن قدر الاغ را زد تا مرد.

منبع:بحارالانوار/ص13377

هیچ عذری برایش نداریم...

http://www.farhang-ayeneh.ir/wp-content/uploads/2700_16320_0.jpg

امام صادق (علیه السلام) فرمود:«روز قیامت زن زیبایی را که دچار فتنه و انحراف شده است می آورند و آن زن می گوید: خدایا! برای زیبایی که در آفرینش من قرار دادی دچار انحراف شدم . در آن هنگام حضرت مریم (علیه السلام)را می آورند و به آن زن گفته می شود: آیا تو زیبا تر هستی یا مریم؟ با این که حضرت مریم (علیه السلام)را زیبا تر از تو آفریدیم، اما او دچار فتنه و انحرافی نشد.

و همین طور مرد زیبایی را که دچار فتنه و انحراف شده ، می آورند که می گوید: خدایا! به واسطه زیبایی که در خلقت من قرار دادی ، در برخورد با زنان ، منحرف گشته ام. آن گاه حضرت یوسف (علیه السلام)  را می آورند و به آن مرد گفته می شود: آیا تو زیبا تری یا یوسف؟ حضرت یوسف با آن همه زیبایی، در برخورد با زنان مصر، منحرف نشد.

و همین طور کسی که به واسطه مصیبت و بلا دچار فتنه و انحراف شده می آورند، به خدا عرض می کند: خدایا ! برای شدت بلایی که به من داده بودی دچار فتنه و انحراف گشته ام . آن گاه ایوب (علیه السلام) را می آورند و به آن مرد گفته می شود:

آیا بلایی که دچار آن شدی شدید بود یا بلای ایوب (علیه السلام) ؟ چرا او منحرف نشد»

منبع:

سیمای حجاب و عفت در آیات و روایات/حمید احمدی جلفایی.احمد عالیشانی/ص169.168

چهار بال اخلاق چيست؟...

 


چهار بال اخلاق چيست؟

چهار بال اخلاق، چهار مرحله رفتاري را نشان مي دهد كه بر حسب اراده و تقوا و تسلط بر نفس، انسان مي تواند در برابر كساني كه به او بدي مي كنند، عكس العمل نشان دهد. 

اولين گام «عفو» است كه معناي آن گذشت و صرف نظر كردن از انتقام و تلافي است.  كسي كه عفو مي كند، ظاهرا صرف نظر كرده است، اما معلوم نيست كدورت و رنجش قلبي اش به صورت اخم و ترشرويي در چهره اش ظاهر نشود.

«صفح» گام تكامل يافته تري است كه آثار رنجش را از صفحه صورت و دل پاك مي كند. از اين كامل تر مرحله اي است كه به جاي تلافي و انتقام به كسي كه به ما ستم كرده، احسان و انفاق كنيم كه اين گام را «غفران» مي نامند و دست يازيدن بدان بسيار سخت است.

گام ديگر به عالي ترين مرحله انسانيت و اخلاق مانده و آن هم «رحمت» است. رحمت يعني دلسوزي و كمك و مساعدت به محتاج. در اين مرحله، نه تنها عفو و صفح نشان داده و به كسي كه به ما بدي كرده، خوبي مي كنيم، بلكه به حال وي دلسوزي مي كنيم كه چرا از مكارم اخلاق محروم شده و مرتكب اعمال ناشايست شده است.

در اين زمينه آيات ذيل، جالب توجه است:

- در رابطه با همسر و فرزندان: «… وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»؛ (… و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد، (خدا شما را مي‌بخشد)؛ چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است!) [1]

- دعا به درگاه خدا: «…وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا …» [2]

- وظيفه توانگران در برابر تهي دستان: «… وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»[3]

- وظيفه پيامبر در برابر اهل كتاب: «…  فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» [4]

 

منبع:

[1] تغابن/14

[2] بقره/ 286

[3] نور/22

[4] مائده/13

متدلوژي تدبر در قرآن، ص 250

1001 نكته قرآني، ص 392

 

کمال دین و دیندار واقعی کیست؟..

 

 

دیندار واقعی از زبان امام رضا(علیه السلام)
اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

امام رضا (ع) می فرمایند:

کَمالُ الدّین وَلایَتُنا وَالبَراءَةُ مِن عَدُوِّنا

کمال دین، در ولایت ما و بیزارى جستن از دشمن ماست.

 

منبع :

اهل بیت / ج 2/ ص 572 /ح 865

 

 

 

انسان عاقل از چه ویژگی هایی شناخته می شود؟

 

انسان عاقل از چه ویژگی هایی شناخته می شود؟
ویژگى عاقل این است که در برابر رفتار جاهلانه بردبارى کند، از کسى که به او ظلم کرده درگذرد، در برابر زیر دست خود متواضع باشد، با بالا دست خود در طلب نیکى رقابت کند، هرگاه بخواهد سخن بگوید بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و سود برد و اگر بد بود سکوت کند و سالم ماند.

 در طول تاریخ در هیچ مکتب و مذهب و در هیچ حزب و گروهی، بیشتر از مکتب اسلام و خصوصا “مذهب شیعه و در هیچ کتابی بیشتر از قرآن و در تعالیم هیچ پیامبری، بیش از بیانات پیامبر اسلام حضرت محمد( صلی الله علیه و آله) بر اهمیت عقل و استفاده از آن و چگونگی شکوفایی آن تکیه نشده است.

به راستی در کدام مکتب می توان سراغ گرفت که هرچه بی ارتباط با عقل و هرچه مخالف با عقل مداری باشد، بی ارزش خوانده شود؟ لذا به جرأت باید گفت که معتقدترین و متعهد ترین مکتب و کتاب و رهبر به حجیت عقل، مکتب اسلام و کتاب قرآن و شخص رسول اکرم صلی الله علیه وآله می باشد.

فریاد «أفلا تعقلون» و «لعلکم تعقلون» و «ان کنتم تعقلون» و «ماعبدالله بمثل العقل» و «العقل مطلح کل امر» و «العقل اقوی اساس» و هزاران فرمایش گهربار دیگر در آیات و روایات که از لسان ائمه گوش آدمیان را می نوازد، نشان از این اهمیت دارد.

بخشیدن خطای دیگران و نادیده گرفتن آن از بی توجهی، بی اعتنایی یا بی خیالی ناشی نمی‌شود و آن‌ هایی که فکر می‌ کنند بخشش مترادف سستی و زد و بند و مطالبه گری و… است، اشتباه می‌کنند.
در بیان تعریف عقل، سخن های بسیاری از طرف فلاسفه و منابع دینی و روایی بیان شده است که در این فرصت مجالی برای بیان این تعریفات نیست.

نکته ای که می خواهیم در این فرصت بیان کنیم، ویژگی هایی است که پیامبر خدا صلوات الله علیه برای انسان عاقل بیان کرده اند. ویژگی هایی که اگر با شخصیت هر یک از ما تطبیق پیدا کنند، ما را انسان عاقلی می کند که می توانیم از طریق چنین نورانیتی که به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله): “العقل نور یفرق به بین الحق والباطل: عقل، نوری است که به وسیله آن میان حق وباطل فرق نهاده می شود.” عقل را نوری برای تمایز حق و باطل معرفی می کنند، در هر مسیر تاریک و باریکی به سلامت عبور کرد. (1)

پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) در بیانی می فرمایند: صِفَةُ العاقِل اَن یَحلُمَ عَمَّن جَهِلَ عَلَیهِ وَ یَتَجاوَزَ عَمَّن ظَلَمَهُ وَ یَتواضَعَ لِمَن هُوَ دونَهُ وَ یُسابِقَ مَن فَوقَهُ فى طَلَبِ البِرِّ وَ اِذا اَرادَ اَن یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ فَاِن کانَ خَیرا تَکَلَّمَ فَغَنِمَ وَ اِن کانَ شرّا سَکَتَ فَسَلِمَ وَ اِذا عَرَضَت لَهُ فِتنَةٌ اِستَعصَمَ بِاللّهِ وَ اَمسَکَ یَدَهُ وَ لِسانَهُ وَ اِذا رَى فَضیلَةً اِنتَهَزَ بِها لا یُفارِقُهُ الحَیاءُ وَ لا یَبدو مِنهُ الحِرصُ فَتِلکَ عَشرُ خِصالٍ یُعرَفُ بِهَا العاقِل: ویژگى عاقل این است که در برابر رفتار جاهلانه بردبارى کند، از کسى که به او ظلم کرده درگذرد، در برابر زیر دست خود متواضع باشد، با بالا دست خود در طلب نیکى رقابت کند، هرگاه بخواهد سخن بگوید بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و سود برد و اگر بد بود سکوت کند و سالم ماند، هرگاه با فتنه‌اى رو به ‌رو شود به خدا پناه برد، دست و زبان خود را نگاه دارد، هرگاه فضیلتى ببیند آن را غنیمت شمارد، شرم و حیا از او جدا نشود و حریص نباشد، اینها ده خصلتی هستند که عاقل با آنها شناخته مى ‌شود. (2) 

در ادامه به تفصیل مختصری از دو ویژگی از انسان های عاقل در تعریف پیامبر اسلام صلی الله و علیه وآله می پردازیم.

صبر در برابر رفتار جاهلی
خداوند در یکی از آیات می فرمایند: «هنگامی‌که شخص جاهلی با شما برخورد کرد و شما را با تندی خطاب کرد شما با سلامت و صبر و بردباری با او رفتار کنید»، «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً.» (3) دربارة این آیه تفسیرهای گوناگونی بیان شده است، یکی از آن تفاسیر؛ تفسیر نمونه است که می‌فرماید: «و هنگامی که جاهلان آن‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهند و به جهل و جدال و سخنان زشت می‌پردازند در پاسخ آن‌ ها (سلام) می‌گویند. سلامی که نشانه بی اعتنایی توأم با بزرگواری است، نه ناشی از ضعف، سلامی که ناشی از عدم مقابله به مثل در برابر جاهلان و سبک مغزان است سلام و وداع گفتن با سخنان بی رویه آن‌ها است، نه سلام تحیّت که نشانه محبت و پیوند و دوستی است، خلاصه سلامی که نشانه حلم و بردباری و بزرگواری است.» (4)

یا در آیه 34 فصلت می‌فرماید: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ» و به وسیله حق باطل را دفع کن و با حلم و مدارا جهل و خشونت‌ را و با عفو و گذشت به مقابله با خشونت‌ها بر خیز و هرگز بدی را با بدی و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی که این روش انتقام جویان است و موجب لجاجت و سرسختی مُنحرفان می‌گردد و در پایان آیه به قسمتی از فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، می‌فرماید: «نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند.

گذشت از ظلم دیگران 
و هنگامی که جاهلان آن‌ ها را مورد خطاب قرار می‌ دهند و به جهل و جدال و سخنان زشت می‌ پردازند در پاسخ آن‌ ها (سلام) می‌گویند. سلامی که نشانه بی اعتنایی توأم با بزرگواری است، نه ناشی از ضعف.
حق کسی که به تو بدی کرده آن است که او را ببخشی و اگر دانستی که عفو مضر است، او را مجازات کنی.» [زیرا خداوند می فرماید: «هرکس پس از ظلمی که بر او رفته درصدد انتقام و مجازات باشد ایرادی به او نیست. ایراد و مؤاخذه تنها بر کسانی است که بر مردم ظلم می کنند و در زمین به ناحق طغیان و شرارت می نمایند. برای آنها عذاب دردناکی است و هرکه بر ظلم کسی صبر کند و (با وجود توانایی بر انتقام) عفو کند، این عمل از کارهای پرارزش و بزرگ است (5)؛ و نیز خدای عزوجل فرمود: «هرگاه خواستید مجازات کنید تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید و اگر صبر پیشه کنید، این کار برای صابران بهتر است. (6)

 

بخشش به معنای بی خیالی نیست
بخشیدن خطای دیگران و نادیده گرفتن آن از بی توجهی، بی اعتنایی یا بی خیالی ناشی نمی‌شود و آن‌هایی که فکر می‌ کنند بخشش مترادف سستی و زد و بند و مطالبه گری و… است، اشتباه می‌کنند. بخشش واقعی از عشق حق ریشه گرفته است و انسان با بخشش به یکی از صفات الهی مجهز می‌شود و در می‌ یابد که با بخشیدن چگونه می‌ تواند یک گام به انسانیت نزدیک‌ تر شود.

به امید آنکه ان شاء الله هر چه بیشتر با مصادیقی که پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله فرموده اند خود را بیشتر تطبیق داده و در مسیر انسان های عاقل البته به معنای واقعی، زندگی سعادتمندی داشته باشیم.

منبع:

1- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۷

2- تحف العقول، ص 28

3- فرقان/ 63

4- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 15، ص 149

5- شوری/ 43

6- نحل/126

چرا حجاب در ایران آزاد نیست؟!

 


یکی از مناقشات و سؤالاتی که برخی افراد در برخی محافل مطرح می کنند، این است که اگر حجاب در جامعه اجباری است، چرا در دیگر کشورهای اسلامی این گونه نیست، همانند لبنان، عراق، مالزی، عربستان و فقط در شهرهای مذهبی آن کشورها بی حجابی دیده نمی شود؟

نکته بسیار مهمی که در خصوص این پرسش باید به آن توجه داشت این است که ماهیت و حقیقت اجرای احکام اسلامی دایر مدار نوع عملکرد و مدیریت کشورهای به ظاهر اسلامی نیست؛ چرا که اگر قرار باشد ملاک و معیار استخراج احکام اسلامی، بسته به نوع عملکرد و مدیریت کشورها باشد، در این صورت همین پرسش می تواند در سایر موضوعات نیز مطرح شود، برای نمونه چرا در برخی کشورهای اسلامی شراب سرو می شود، و یا اینکه معاملات ربوی آزاد است، و یا روابط نامشروع و دیسکوها در هتل های چند ستاره عربی قانونی شده است. آیا وجود این منکرات اجتماعی در این کشورها مجوزی برای گسترش و آزادی آنها در سایر بلاد اسلامی می شود؟

برخی از آزادی ها در تضاد جدی با آیات الهی
آیا آزاد کردن بی حجابی در برخی کشورهای عربی مصداق روشن اشاعه فحشا و منکر نیست؟![1] و اینکه آیا این آزادی در جامعه در ضدیت آشکار با آیات امر به معروف و نهی از منکر نیست که خدای متعال آن را در جامعه بر همگان واجب کرده است؟[2]، آیا شعائری همچون حجاب اسلامی جزئی از حدود الهی نیست که آمران به معروف و ناهیان از منکر باید، نسبت به آن رفتار و کنش صحیح و اخلاقی داشته باشند.[3] وقتی بی حجابی در جامعه آزاد و قانونی شود، یعنی این قانون در نقطه مقابل آیات حجاب و عفاف قرار گرفته است، در این چنین فضایی آیا آیات وحی مقدم است یا قوانین سکولار کشورهای اسلامی که در پی اهداف خاص سیاسی و اجتماعی هستند؟

اگر در برخی کشورهای عربی که داعیه اسلامی بودن دارند مقررات دینی و اسلامی حجاب رعایت نمی شود، نمی توانند الگو و اسوه ی جوامع اسلامی باشند.
حکم حجاب توریست های غیر مسلمان
اصل وجوب و رعایت پوشش و حفظ حجاب در جامعه اسلامی بنا بر ادله کامل قرآنی و روایی بر تمام مسلمانان واجب است. و در این مسأله اختلافی بین فقها و محققان علوم اسلامی وجود ندارد؛ چرا که رعایت حجاب یکی از ضروریات دین مبین اسلامی است، و حاکم اسلامی نیز موظف است حافظ حریم و حرمت آن دستورات در جامعه اسلامی باشد، ولی سؤالی که در خصوص رعایت این حکم الهی در خصوص اهل کتاب و غیر مسلمانان مطرح است این است که، هر چند اصل رعایت حجاب در ادیان توحیدی همچون یهودیت، مسیحیت و … مورد اشاره قرار گرفته است، حال وظیفه این دسته افراد در جامعه اسلامی چیست؟ آیا آنان نیز باید به آداب اسلامی مقید باشند یا خیر و دیگران در خصوص آنها چه مسئولیتی برعهده دارند؟ در جواب این پرسش به چند نکته اشاره می کنیم:

1- برخی از محققان بر این باورند که بر اساس مبنایی که در بین عالمان شیعی وجود دارد تردیدی در وجوب پوشش بر زنان غیر مسلمان نیست. دست کم در ممالک اسلامی، رعایت عرف و قوانین اسلامی بر این افراد لازم است. برای نمونه صاحب حدائق در قسمتی از کتاب طهارت این چنین بیان می دارد: الا الکفار مکلفون بالفروع و لمینقلوا فی المسأله خلافا عن احد من الخاصه و بلمن عامه الا عن ابی حنیفه: کافران بر فروع مکلفند بلکه نزدیک است این سخن میان ایشان به اجماع باشد و در این مسئله از هیچ عالم شیعی بلکه سنی جز ابو حنیفه نقل خلاف نشده است.[4]

2- قول دیگر نیز وجود دارد، به این معنا، با توجه به اینکه آیات حجاب از جمله آیه 31 سوره مبارکه نور و همچنین آیه59 سوره مبارکه احزاب دستور حجاب خطاب به مؤمنین است«وَ نِساءِ الْمُؤْمِنین».[5]، از این رو کنیزان و به تبع اهل کتاب از آن استثناء شده اند.[6]، از این رو برخی محققان و اندیشمندان اسلامی بر این باورند هر چند به حکم اولی حجاب برای اهل کتاب در جامعه اسلامی الزامی نیست، ولی به حکم ثانی حاکم اسلامی برای حفظ نظام اجتماعی می تواند قانونی وضع کند.

 

آیا آزاد کردن بی حجابی در برخی کشورهای عربی مصداق روشن اشاعه فحشا و منکر نیست؟! و اینکه آیا این آزادی در جامعه در ضدیت آشکار با آیات امر به معروف و نهی از منکر نیست که خدای متعال آن را در جامعه بر همگان واجب کرده است؟
وظایف و مسئولیت های حکومت اسلامی
موضوع دیگری که ارتباط مشخصی با بحث حجاب دارد، وظایف و مسئولیت های فرهنگی و اجتماعی است که بر عهده حکومت های اسلامی نهاده شده است.

1- احیای ارزش های دینی در جامعه: یکی از روشن ترین و مهمترین وظایف حاکمان اسلامی در جامعه اسلامی زنده نگه داشتن حدود و مقررات اسلامی در جامعه است، ولی اگر در این بین برخی کشورهای اسلامی، قوانین اسلامی در آنها رعایت نمی شود، این کاستی و نقص، نشأت گرفته از سوء مدیریت آنان است نه از ناحیه دستوارت دینی. خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مى‌دارند و زکات مى‌دهند و به کارهاى پسندیده وامى‌دارند، و از کارهاى ناپسند باز مى‌دارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست.»[7]، برخی از محققان از عبارت «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْض» رابطه روشن و دقیقی بین برپایی حکومت و داشتن قدرت و زنده نگه داشتن امر به معروف و نهی از منکر برقرار کرده اند.

2- اجرای احکام و دستورات دینی در جامعه: هدف و فلسفه حکومت دینی اجرا و زنده نگهداشتن دستورات دینی است، والا جامعه ای که دستورات دینی در آن نه توسط مردم و نه توسط حاکمان و متولیان امر رعایت نمی شود را نمی توان دینی دانست، از این رو اگر در برخی کشورهای عربی که داعیه اسلامی بودن دارند مقررات دینی و اسلامی حجاب رعایت نمی شود، نمی توانند الگو و اسوه ی جوامع اسلامی باشند. در خصوص برپایی حکومت و اجرای احکام اسلامی در کتاب نهج البلاغه این چنین نقل شده است: «بارالها! تو خود مى‌دانى آنچه از ما برآمده از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالاى دنیا نبوده است، بلکه از آن روست که پرچم دین تو را افراشته بینیم و اصلاح را در کشورت آشکار کنیم و بندگان ستمدیده ‌ات را امانى دهیم تا به فرایض و سنّت ها و احکامت عمل شود.»[8]

منبع:

[1]. نور/19.  «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛  کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آن‌ها در دنیا و آخرت است.

[2]. نور، آیه 31 «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‌ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ…»

[3]. « … اْلآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ؛ آمران به معروف ، نهی کنندگان از منکر، وحافظان حدود (و مرزهای ) الهی ،(مؤمنان حقیقی اند)؛ و بشارت ده به( اینچنین) مؤمنان!

[4]. الحدائق الناظره،ج3، ص39.

[5]. سوره مبارکه احزاب آیه 59. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِن… اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند»

[6]. وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 412. « ابی خالد قماط نقل می‌کند از امام صادق(ع) پرسید: آیا کنیز باید سر خودش را بپوشاند؟ آن‌حضرت فرمود: «اگر خواست می‌تواند بپوشاند و می‌تواند نپوشاند (مخیر است)

[7]. حج، آیه 41. «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»

[8]. نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص189. « اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً »

 

یا علی رفتیم بقیع اما ...

 

یا علی رفتیم بقیع اما چه سوگ/ هر چه گشتیم فاطمه آنجا نبود/ یا علی قبر پرستویت کجاست ؟/آن گل صد بوی خوشبویت کجاست  ؟/هر چه باشد ما نمک پرورده ایم /دل به عشق فاطمه خوش کرده ایم/ حج من بی فاطمه بی عامل است/ فاطمه حلال صدها مشکل است من طواف سنگ کردم دل کجا؟/ راه پیموده ام پس منزل کجاست ؟/حج من بی فاطمه مشتی گل است/ قبر زهرا کعبه ی اهل دل است!…

ایام بی مادری را به ساحت مقدست که سراسر پر از اندوه و غم است تسلیت عرض می نماییم …

منبع :دلنوشته بنده حقیر یا علی

كيفر شهادت دروغ چيست؟

 

كيفر شهادت دروغ، بر اساس روايات و مباني اخلاقي به قرار ذيل است (و بر حسب قوانين قضائي و حقوق جزاء، مسير ديگري براي آن متعين است.):

1. امام صادق (عليه السلام) فرمودند: شهادت دهنده به دروغ، قبل از اين كه قدمى بردارد، جهنم براى او واجب مى شود.
2. از امام صادق عليه السلام پرسيدند: شاهد دروغگو چگونه مى تواند توبه كند؟
فرمودند: هر مقدار مالى را كه به خاطر شهادت او از دست صاحب مال رفته است، بايد به او پرداخت نمايند؛ اگر ثلث مالش را از دست داده، ثلث مال و اگر نصف مالش را از دست داده، بايد اين مقدار را به او بپردازد و اگر دو نفر شهادت دروغ داده اند و مالى از بين رفته است، هر كدام از اين دو نفر بايد نصف آن مال را به صاحبش بپردازند.

 
منبع:
پاداش نيكي ها و كيفر گناهان، ص573 

چه کار کنیم تا دعاهایمان مستجاب شود؟


قَال رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.

دُعا : ارتباط انسان با خداوند سبحان و درخواست اجابت خواسته‌ها با توسل به معصومین صلوات الله علیهما اجمعین است.

لا یُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

١-دعایى که با بسم اللّه  الرحمن الرحیم شروع شود، رد نمى‌شود.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم

رُبَما سَأَلتَ الشَّىْ ءَ فَلا تُؤتاهُ وَاُوتیتَ خَیرا مِنهُ عاجِلاً أَو آجِلاً أَو صَرَفَ عَنکَ لِما هُوَ خَیرٌ لَکَ، فَلَرُبَّ أمرٍ قَد طَلَبتَهُ فیهِ هَلاکُ دینِکَ لَو اوتیتَهُ، فَلتَکُن مَسأَلَتُکَ فیما یَبقى لَکَ جَمالُهُ وَ یُنفى عَنکَ وَبالُهُ

٢-گاه چیزى از خدا مى‌خواهى اما به تو داده نمى‌شود و دیر یا زود بهتر از آن به تو داده مى‌شود، یا به خاطر آنچه خیر و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواسته ات دریغ مى‌شود، زیرا بسا خواسته‌اى که اگر برآورده شود به نابودى و تباهى دین تو مى‌انجامد، پس، چیزى بخواه که زیبایى و نیکیش برایت مى‌ماند و پیامد سوئى ندارد.

امیر‌المونین علیه السلام

أنَا الضّامِنُ لِمَن لَم یَهجُس فى قَلبِهِ إِلاَّ الرِّضا أَن یَدعُوَ اللّه  فَیُستَجابَ لَهُ

٣-کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى‌کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.

امام حسن علیه السلام

أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء

٤-عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

امام حسین علیه السلام

مَن لَم یَرجُ النّاسَ فى شَىْ ءٍ وَرَدَّ أَمرَهُ إلَى اللّه  عَزَّوَجَلَّ فى جَمیعِ اُمورِهِ استَجابَ اللّه  عَزَّوَجَلَّ لَهُ فى کُلِّ شَىْءٍ

٥-هر کس در هیچ کارى به مردم امید نبندد و همه کارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداوند هر خواسته‌اى که او داشته باشد اجابت کند.

امام سجاد علیه السلام

عَلَیکُم بِالدُّعاءِ ، فَإِنَّکُم لاتَقَرَّبونَ إِلَى اللّه  بِمِثلِهِ ، وَلا تَترُکوا صَغیرَةً لِصِغَرِها أَن تَدعُوا بِها ، إِنَّ صاحِبَ الصِّغارِ هُوَ صاحِبُ الکِبارِ؛ إِنَّ العَبدَ لَیَدعو فَیَقولُ اللّه  عَزَّوَجَلَّ لِلمَلَکَینِ: قَدِ استَجَبتُ لَهُ وَلکِنِ احبَسوهُ بِحاجَتِهِ ، فَإِنّى اُحِبُّ أَن أَسمَعَ صَوتَهُ

٦-شما را سفارش مى‌کنم به دعا کردن، زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمى‌شوید و دعا کردن براى هیچ امر کوچکى را، به خاطر کوچک بودنش رها نکنید، زیرا حاجتهاى کوچک نیز به دست همان کسى است که حاجتهاى بزرگ به دست اوست. هر آینه بنده دعا مى‌کند و خداوند عزوجل به دو فرشته مى‌فرماید: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید، زیرا دوست دارم صداى او را بشنوم.

امام صادق علیه السلام نقل شده

خداوند نماز این افراد را قبول نمی کند!

منْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَیْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ، لَمْ یَقْبَلِ اللهُ لَهُ صَلَاة‌.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر کس با نظر کینه و بغض به پدر و مادر خود نگاه کند، هرچند آن دو به او ستم نیز کرده باشند، خداوند نمازش را نمی پذیرد‌.

 منبع:

کافی، ج2، ص349

راه‌هاى كسب آرامش از ديدگاه قرآن...

 


عوامل گوناگونى ممكن است انسان را نگران و پريشان سازد. ترس از آينده مبهم، اندوه بر گذشته تاريك، ضعف و ناتوانى در برابر مشكلات، احساس پوچى در زندگى، بى‌توجّهى و قدرنشناسى اطرافيان، سوءظن‌ها و تهمت‌ها، دنياپرستى و دل‌باختگى در برابر آن، وحشت از مرگ و… همگى در پرتو ايمان پاك به خداوند از ميان برداشته مى‌شوند. قرآن براى درمان اين حالت اضطراب و نگرانى و ايجاد حسّ آرامش و اطمينان، به تغيير بينش و گرايش انسان‌ها سفارش مى‌كند. از يك سو بايد به خويش و جهان هستى نگاهى درست افكنده، از سوى ديگر علاقه‌ها و تمايلات خويش را در جهت ايمان مطلق به خداوند تنظيم كنيم تا بدين وسيله فقط از زاويه نگاه او به جهان نگريسته، فقط براى او اصالت قائل شويم.

1. حسّ ايمان:
انسان مؤمن كه بنيان‌هاى اعتقادى خويش را مستحكم و خلل‌ناپذير بنا نهاده و در مقام عمل فقط به انجام تكاليف الهى نظر دارد، هيچ‌گاه هراس و اندوهى به قلبش راه نمى‌يابد؛ زيرا نه خود را مالك ثروت و نه صاحب اختيار در تصميم‌گيرى‌ها مى‌بيند؛ بلكه او فقط امانت‌دار خداوند بر زمين، و‌موظّف به شناخت خير و شر بر اساس دستورهاى خداوند است و در هر حال، تحت سرپرستى خداوند قرار دارد: «اللّهُ وَلىُّ الّذينَ ءَامَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمتِ إلىَ النُّور…» (بقره/2،257) امّا انسان بى‌ايمان از اين پشتوانه مستحكم روحى و روانى محروم بوده، تنها و سرگردان در زمين رها مى‌ماند:«ذلكَ بِأنَّ اللّهَ مَولَى الَّذينَ ءَامَنوا و أنَّ الكـفِرينَ لاَمَولى لَهُم.» (محمد/47،11) گويى از فراز آسمان فرو افتاده يا تندبادى او را به مكانى دور پرتاب كرده است. «و‌مَن يُشرِك بِاللّهِ فَكَأنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخطَفُهُ الطَّيرُ أَو تَهوِى بِهِ الرّيحُ فِى مَكان سَحِيق.» (حج/22،31) فقدان ايمان به خدا، زندگى را از مفاهيم عالى و ارزش‌هاى شريف انسانى تهى ساخته، احساس رسالت در زندگى در جاى‌گاه جانشين خداوند را از او مى‌ربايد. نگاه قدسى انسان مؤمن به جهان، او رادر زندگى جهت و هدف بخشيده، از احساس دردناك پوچى مى‌رهاند و قدرت رودر رويى با هرگونه فشار را به او مى‌بخشد: «رَبَّنا مَا خَلَقتَ هذا بطِلاً سُبحنَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار.» (آل‌عمران/3،191)در واقع آرامش، گوهر و حقيقت ايمان و سرانجام و مقصود آن است  و حدّ اعلاى آن از براى عارفان حقيقى است كه با مشاهده حضورى خدا و جهان آخرت به مرتبه والاى ايمان دست يافته و از هرگونه دغدغه و نگرانى رها شده‌اند:«رَبَّنا إِنَّنا سَمِعنَا مُنادِيًا يُنادِى لِلإِيمنِ أَن ءَامِنُوا بِرَبّكُم فَـَامَنّا رَبَّنا فَاغفِرلَنا ذُنوُبَنا و كَفّر عَنَّا سَيِّئَاتِنا و تَوفَّنا مَعَ الأَبرَار.» (آل‌عمران/3،193).

2. ياد خدا:
نگرانى و اضطراب يا از ترس است يا از ناتوانى؛ پس آن كه خداوند را همواره در ياد داشته باشد و او را سرچشمه همه صفات كمال و منزّه از هرگونه صفت نقصان بنگرد، ناگزير مهر او در دلش نشسته، قلبش به ياد او آرام مى‌گيرد و رحمت و مهربانى او و وعده‌هاى نيكويش به مؤمنان، هرگونه ترس و دلهره حتّى ترس از عذاب خدا را از روانش مى‌زدايد: «اللّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَديثِ كِتباً مُتَشبِهاً مَثانِىَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الَّذِينَ يَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلينُ جُلودُهم و قُلوبُهم إِلى ذِكِر اللّهَ.» (زمر/39،23) تغيير سياق سخن از فعل ماضى به فعل مضارع در آيه «الَّذِين ءَامَنوا و تَطمَلـِن قُلوبُهم بِذِكرِ اللَّه» (رعد/13،28) بر ثبات و دوام آرامش مؤمنان دلالت دارد.آرامش بى‌نظير پيامبران هنگام تلقّى وحى در جاى‌گاه بالاترين حدّ ارتباط با خدا در همين جهت قابل تحليل است. در مقابل، كسانى كه از ياد او روى مى‌گردانند، در زندگى همواره در حال نگرانى و اضطراب به سر مى‌برند: «و‌مَن اَعرَضَ عَن ذِكرِى فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنكاً.» (طه/20،124)

3. تلاوت قرآن:
همان‌گونه كه نزول تدريجى قرآن بر قلب پيامبر موجب آرامش او مى‌گشت: «و‌قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَولاَ نُزِّلَ عَلَيهِ القُرءانُ جُملَةً وحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ و رَتَّلنهُ تَرتِيلاً» (فرقان/25،32)[30] تلاوت مستمرّ آن نيز به انسان آرامش مى‌بخشد: «إِنَّما المُؤمِنونَ الّذيِنَ إذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلوبُهم و إِذا تُلِيَت عَلَيهِم ءَايتُهُ زادَتهُم إيمناً و عَلى رَبِّهِم يَتَوَكَّلوُن» (انفال/8‌،2)

4. مطالعه تاريخ زندگى انسان‌هاى بزرگ:
داستان زندگى شجاعانه پيامبران از عوامل آرامش شمرده شده است: «و‌كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيكَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَك.» (هود/11،120)[32] ياد اولياى پاك الهى، خود نوعى ياد خدا بوده، آرامش برخاسته از آن را در پى دارد؛ از اين روى امام‌صادق(عليه السلام)در تفسير آيه 28 رعد/13 مى‌فرمايد: دل‌ها با ياد محمّد(صلى الله عليه وآله)آرام مى‌گيرد كه ياد او همان يادخداوند است.

5‌. توكّل:
مفهوم توكّل در مرحله پس از اسلام و ايمان به خداگرايى كامل انسان در همه ساحت‌هاى هستى خويش رهنمون است: «إِن كُنتُم ءَامَنتُم بِاللّهِ فَعَلَيهِ تَوَكَّلوا إِن كُنتُم مُسلِمِين.» (يونس/10،84) هرگاه انسان مؤمن در ژرفاى قلب خويش به اين حقيقت دست يابد، همه هراس‌ها و آرزوها و تكاپوها و كشمكش‌ها از روان او رخت بربسته، بى‌دغدغه در جوار خداى خويش آرام مى‌گيرد: «…فَقُل حَسبِىَ اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاّ هُوَ عَلَيهِ تَوَكَّلتُ و هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظِيم.» (توبه/9،129) در برابر آن‌ها، چندگانه گرايانى كه خداى خود را خوب نشناخته، به او بدگمانند و دل‌هايشان به ظواهر پديده‌هاى هستى چنگ انداخته است، هيچ‌گاه طعم آرامش را نخواهند چشيد: «مَن كَان يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللّهُ فِى الدُّنيَا و الآخِرَة فليَمدُد بسَبَب إِلَى السَّماءِ ثُمَّ ليَقطَع فَلَينظُر هَل يُذهِبَنَّ كَيدَهُ مَا يَغيِظ.» [35] (حج/22، 15) واگذارى همه حوادث به علم و تدبير الهى در عين كوشش كامل انسان، او را از اندوه محروميّت‌ها و تأسف بر گذشته‌ها و نيز شادى بيهوده بر كام‌يابى‌ها رها مى‌سازد:«مَا أَصَابَ مِن مُصِيبَة فِى الأَرضِ و لاَ فِى أَنفُسِكُم إِلاّ فِى كِتب… * لِكَيلاَ تَأسَوا عَلَى مَا فاتَكُم و لاَتَفرحَوُا بِما ءَاتلـكُم.» (حديد/57‌،22) انسان مؤمن با تسليم مطلق در برابر خداوند، همواره از او خشنود بوده، هيچ حادثه‌اى را در جهان، ناخوشايند نمى‌بيند.[36] خداوند فقط در چنين حالتى است كه به طور كامل از بنده خويش راضى و خشنود مى‌شود: «يَأَيَّتُهَا النَّفسُ المُطَلـِنَّةُ * اِرجِعى إِلى رَبِّك راضِيَةً مَرضِيَّة.» (فجر/89‌،27)

6‌. صبر:
بردبارى به تقويت شخصيّت و افزايش توانايى انسان در برابر سختى‌ها و بارهاى سنگين زندگى انجاميده، اعتدال روانى انسان را حفظ مى‌كند؛ از اين‌روى خداوند در دو آيه به يارى جستن از صبر و نماز در مشكلات زندگى دعوت كرده است: «يَأَيَّهَا الّذينَ ءَامَنوا استَعِينوا بِالصَّبرِ‌و الصَّلَوةِ إنَّ اللّهَ مَعَ الصَّـبِرين» . (بقره/2،153) . بردباران، هنگام بروز ناخوشايندى، اصل و مبدأ و بازگشت‌گاه خويش را يادآور شده، بدين وسيله امداد الهى و رحمت خداوندى را بر خويش سزاوار مى‌گردانند:«و‌لَنَبلُوَنَّكُم بِشَىء مِنَ الخَوفِ و الجُوعِ… و بَشِّرِ الصَّـبِرين * الّذِينَ إِذَا أَصبَتهُم مُصيبَةٌ قالوُا إِنّالِلّهِ و إِنّا إِلَيهِ رجِعُون * أُولـلـِكَ عَلَيهم صَلَوتٌ مِن رَبِّهِم و رَحمَةٌ و أُولـلـِكَ هُم المُهتَدون.» (بقره/2،155ـ157)

7. تقوا:
سيطره‌انسان برخواسته‌هاى خويش، او را از پيامدهاى اندوه‌بار كارهاى زشت مصون ساخته: «يأَيُّها الَّذِينَ ءَامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ و قُولُوا قَولاً سَديداً * يُصلِح لَكُم أَعَمـلَكُم و يَغفِر لَكُم ذُنُوبَكم…» (احزاب/33،70 و 71) قدرت‌تشخيص و تصميم‌گيرى او را در حوادث گوناگون زندگى افزوده: «يأَيُّها الّذِينَ ءَامَنوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجعَل لَكُم فُرقاناً وَ يُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم و يَغفِر لَكُم» (انفال/8‌،29) و روند زندگى را بر او آسان مى‌سازد:«و‌مَن يَتَّقِ اللّهَ‌يَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ يُسراً» (طلاق/65‌،4) و‌در‌پرتو اين قدرت روحى و معنوى، به او آرامش‌مى‌بخشد: «يأيُّهَا الّذِينَ ءَامَنوا اتَّقوا‌اللَّهَ‌و ءَامِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤتِكُم كِفلَينِ مِن رَحمَتِهِ و‌يَجعَل‌لَكُم نُوراً تَمشونَ بِهِ و يَغفِرلَكُم» (حديد/57‌،28) از اين‌روى در حديثى،‌آرامش نشانه پرهيزگارى دانسته شده و‌امام‌على(عليه السلام)بهره نيكوى اين جهان را پرهيزكارى‌شمرده، روى گردانى از دنياخواهى را موجب آرامش و ايمنى انسان مى‌داند و آرامش‌هاى مادّى را گذرا و نابود شدنى وصف‌مى‌كند.

8‌. توبه:
بازگشت مستمر انسان به‌سوى خداوند، موجب تخليه روان از فشار احساس گناه شده، حالت پاكى و طهارت نخستين را به او باز مى‌گرداند. اعتقاد انسان با ايمان به فضل و رحمت بى‌كران خداوند و امكان محو شدن تمام و كمال همه گناهان، در نهاد او آرامشى بى‌كران مى‌آفريند:«قُل يـعِبادِىَ الَّذينَ أَسرَفُوا عَلى أَنفُسِهِم لاَتَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغفِر الذُّنوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُور الرَّحيم.» (زمر/39،53)

9. محبّت، تعاون و مهرورزى:
مؤمنان، همه انسان‌ها را هم‌زادان خويش ديده: «و‌هُو الَّذِى أَنشَأَكُم مِن نَفس وحِدَة فَمُستَقَرٌّ و مُستَودَع» (انعام/6‌،98) با ديگر مؤمنان احساس برادرى مى‌كنند: «إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَةٌ.» (حجرات/49،10) اين احساس وابستگى مستمر به گروه، به انسان در زندگى آرامش مى‌بخشد: «يأَيُّها النّاسُ إِنّا خَلَقنـكُم مِن ذَكَر و اُنثى و جَعَلنـكُم شُعُوباً و قَبالـلَ لِتَعارَفوُا…‌.» (حجرات/49،13) تأكيد فراوان آموزه‌هاى دينى بر هم‌يارى با ديگران و كمك مالى و معنوى به آن‌ها در قالب انفاق، صدقه، هديه، ايثار، گذشت، عفو، بخشش و… در اين جهت قابل فهم است. اين اعمال افزون بر تقويت حسّ نوع دوستى در نهاد انسان، حالت‌هاى انفعالى نفرت و كينه‌توزى و انگيزه‌هاى ستم و تجاوز و تمايل به خودخواهى را ريشه كن مى‌سازند: «إِنَّ اللّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسـنِ و إِيتاى ذِى القُرَبى و يَنهَى عَنِ الفَحشاءِ و المُنكَرِ و البَغىِ يَعِظُكمُ لَعَلَّكُم تَذَكَّرون.» (نحل/16،90)پيامبر(صلى الله عليه وآله)در حديثى قدسى از محبّت و تعاون ميان مردم به صورت عامل جلب محبّت خدا و دست‌يابى به آرامش و اطمينان ياد‌مى‌كند.

10. آداب و مراسم مذهبى:
تشريع احكام عبادى گوناگون از جمله نماز و روزه و حج و… حسّ انتساب و استناد به خداوند را همواره در انسان زنده كرده او را از احساس دردناك بى‌هويّتى مى‌رهاند: «ذلِك و مَن يُعَظِّم شَعـلِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِن تَقوى القُلوب * و لِكُلِّ اُمَة جَعَلنَا مَنسَكاً لِيَذكُرُوا اسمَ اللَّه…» (حج/22، 32 و 34) برخى عبادت‌ها نيز مانند وضو و غسل در نقش نمادهايى از طهارت و پاكى روح عمل مى‌كنند. اجراى گروهى برخى از مراسم مذهبى در ايجاد هويّت جمعى و برقرارى روحيّه همبستگى و همكارى اجتماعى تأثيرگذار است.

11. نماز و نيايش:
نمازهاى پنج‌گانه كه رابطه‌اى ميان انسان و پروردگار او است، نوعى تمدّد اعصاب و تخليه روان از بارهاى منفى به شمار مى‌رود: «إِنَّنى أَنَا اللَّهُ لاَ إِلـهَ أَلاّ أَنَا فَاعبُدنِى وَ أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكرِى» (طه/20،14)از اين رو، پيامبر هنگام سختى‌ها براى كسب آرامش به نماز پناه مى‌برد. اساساً دعا و نيايش به درگاه خداوند كه پاسخ‌سريع‌آن حضرت رادرپى‌دارد، آرامش‌دهنده مؤمنان در نگرانى‌ها است: «وَ إِذَا سَألَكَ عِبادِى عَنِّى فَإِنِّى قَريبٌ اُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذَا دَعانِ فَليَستَجِيبُوا لِى وَ ليُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُم يَرشُدُون.» (بقره/2،186)

منبع:

دائرة المعارف قرآن كريم ج1 ص163تا

توصیه جالب امام علی(ع) درباره تربیت فرزندان...




 اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

 

امام علی(ع) می فرمایند:

لا تَقسِروا اَولادَکُم عَلى آدابکُم ، فَاِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمان غَیرِ زَمانِکُم

آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده ‌اند.

شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ، ج20، ص267، ح102

اگر می خواهید نزد خدا بهترین باشید...

 


اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.
اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

 

امام علی (ع) می فرمایند:

خَیرُ النّاس عِندَ اللّه‌ِ عَزَّوَجَلَّ اَقوَمُهُم لِلّهِ بِالطّاعَةِ فیما لَهُ وَ عَلَیهِ وَاَقوَلُهُم بالحَقِّ وَ لَو کانَ مُرّا فَاِنَّ الحَقَّ بهِ قامَتِ السَّماواتُ وَالرضُ

بهترین مردم نزد خداى متعال کسانى هستند که در اطاعت از خدا استوارترند چه به سودشان باشد چه به ضررشان و حق‌گو باشند هر چند تلخ باشد، زیرا که آسمان‌ها و زمین براساس حق استوار است.

بحارالأنوار، ج 32، ص401

مادرم عشق من است

معذرت میخوام فیثاغورس ….چرا که مادر من سخت ترین معادلات است!

معذرت میخوام نیوتن ...چرا که مادر من راز جاذبه است!

معذرت میخوام ادیسون …چرا که مادر من اولین چراغ زندگی من است!

معذرت میخوام افلاطون …چرا که این مادر من است که شهر فاضله قلب من است!

معذرت میخوام رومیو… چرا که همه راه ها به عشق مادر من ختم میشود…!

معذرت میخوام ژولیت …چرا که مادرم عشق من است

منبع:

تولیدی از خانم سعیدی

چرا ما ادم ها فقط سختی های زندگی را میبینیم؟

یک روز کودکی را دیدم که با سایه اش بازی میکرد ، دنبال سایه اش میدوید ، از سایه اش فرار میکرد ، بالا پایین میپرید ، با سایه اش لحظات مفرحی را به وجود اورده بود و شاد بود. کمی به فکر فرو رفتم و سوالاتی ذهنم را درگیر کرد.

چگونه میشود مثل یک کودک با دیدن سایه ای خوشحال شد و زندگی را با تمام وجود درک کرد؟

چرا ما ادم ها فقط سختی های زندگی را میبینیم؟

هرچند هنوز هم جواب این سوالات را پیدا نکرده ام ولی متوجه شدم که باید در زندگی ، کودک درونمان را فراموش نکنیم تا با دیدن یک سایه در ظاهر ساده خوشحال باشیم. البته واضح است که ما نمیتوانیم با دیدن یک سایه خوشحال شویم و بالا پایین بپریم ولی میتوانیم با اتفاقات ساده روزمره که حکم سایه دارد یعنی مثل سایه خیلی دوام ندارد و در زندگی همه رخ میدهد شاد باشیم و زندگی خوبی داشته باشیم.

البته بعضی از سایه ها هم ترسناک هستند و ادم را می ترسانند مثل سایه فقر و بی پولی.امیدوارم در زندگیتون سایه هایی ببینید که شما را شاد کند ، نه اینکه بترساند    

منبع:

حکایت دختری به نام فرشته صدیقی ناصر

راه خداشناسی چیست؟ .


 راه خداشناسی، خودشناسی است؛ می دانیم خود، خود را نساخته ایم و نمی توانیم؛ دیگری اگر مثل ما است، خود را و ما را نساخته و نمی تواند بسازد؛ پس قادر مطلق، ما را آفریده و او خداست؛ راه قربش، «شکر منعم»، به طاعت اوست و مشقت آن ابتدائی است، چندی نمی گذرد، برای طالبین، قرب او از هر حلاوتی شیرین تر است.

منبع:

سخنان ایت الله بهجت

گران بهاترین شی

شیخ ابی سعید ابی الخیر را گفتند:فلان کس بر روی آب می رود. شیخ گفت:«سهل است، وزغی و صعوه ای بر روی آب می برود.» شیخ را گفتند:فلان کس در هوا می پرد. شیخ گفت:«زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد.» او را گفتند:فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می برود. شیخ گفت:«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می شود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بجنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد».

منبع:

از برگان و علمای اهل ادب

خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .

خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .

منبع:

تولیدی از خانم سعیدی

 

به سمت او قدم بردار..تا او ده قدم بردارد ...

آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” را
و دریایى غرق نمی کند “موسى” را
مادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپارد
تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
مکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند
از این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!
که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ، نمی توانند
او که یگانه تکیه گاه من و توست
پس ؛
به “تدبیرش” اعتماد کن ،
به “حکمتش” دل بسپار ،
به او “توکل” کن ؛
و به سمت او “قدمی بردار” ،
تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی

منبع:

تولیدی از سعیدی

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...

کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد…
 ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم…
وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود…
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
 ندا آمد: این را گفتم که بیایی…
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک…

منبع:

کتاب راز با خدا

صبر و استقامت؛ مهمترين عامل پيروزي...

 

اگر پيروزى عوامل مختلفى داشته باشد ـ كه دارد ـ يكى از عمده ترين و مهم ترين اسباب آن صبر و استقامت است. ارتباط اين دو با هم آن چنان روشن است كه اُدباى معروف از قديم صبر و ظفر را در كنار هم قرار مى دادند.

در قرآن مجيد اين حقيقت به روشنى بيان شده است تا آنجا كه در مورد پيروزى سپاه اسلام، حتّى در آنجا كه تفاوت فاحشى از نظر عِدّه و عُدّه با سپاه دشمن داشته باشد، سبب آن را صبر و استقامت مى شمرد و مى فرمايد: «إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِاْئَتَيْنِ وَ اِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِاْئَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً»(1); (هر گاه بيست نفر از شما، صاحب صبر و استقامت باشند، بر دويست نفر غلبه مى كنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر). به همين دليل در غزوات اسلامى ـ كه غالباً نابرابرى نفوس و تجهيزات جنگى وجود داشت و موازنه قوا از اين نظر به نفع دشمن بود ـ مسلمانان در سايه صبر و استقامت، بر دشمنان خود پيروز مى شدند، صبر و استقامتى كه برخاسته از ايمان به خدا و اعتقاد به معاد بود.

در خطبه 26 نهج البلاغه نيز امام (عليه السلام) روى اين مسأله تكيه فرموده و با صراحت مى گويد: «وَ اسْتَشْعِرُوا وَ الصَّبْرَ فَاِنَّهُ أَدْعَى إِلَى النَّصْرِ»; (صبر و استقامت را شعار خويش سازيد! بيش از هر چيز، پيروزى را به سوى شما فرا مى خواند).

منبع:

(1).سوره انفال، آيه 65.
پيام امام علي(ع)، آيت الله مكارم شيرازي.جلد2، ص 129.

ذکری که از بین برنده هر غمی است ...

 

ذکری که از بین برنده هر غمی است
حدیثی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) در متن خبر آمده است.

هر که استغفار کند ، خدا برای او از هر غمی گشایش و از هر تنگنایی مفری پدید آرد. و او را از جایی که انتظار ندارد ، روزی دهد.

منبع: شناسه خبر: ۷۱۳۴۷۰ ۱۳۹۶/۱۱/۱۸ - 15:53




 







 
شناسه خبر: ۷۱۳۴۷۰ ۱۳۹۶/۱۱/۱۸ - ۱۵:۵۴

بیانات مقام معظم رهبری درباره 22 بهمن ...


* دهه‌ى فجر، آن آيينه‌يى است كه خورشيد اسلام در آن درخشيد و به ما منعكس شد. اگر اين آيينه نبود، باز هم مثل همان دوره‌هاى تاريك و قرون خاليه، بايستى ما مى‌نشستيم و اسمى از اسلام مى‌آورديم.

* برگزارى دهه‌ى فجر، بايد مثل برگزارى جشن نيمه‌ى شعبان باشد.

* خاطره‌ى امام، بيش از هميشه، در دهه‌ى فجر و بيست‌ودوى بهمن است. حتّى بيشتر از مراسم سالگرد رحلت امام، اين بزرگداشت نشان‌دهنده‌ى شخصيت آن بزرگوار است.

* دهه فجر در حقيقت ولادت امامت در اين كشور است؛ به همان معنايى كه خود امام و اسلام براى ما ترسيم كرده‌اند.

* ۲۲ بهمن در حيات تاريخى و ملى كشور و هدايت سرنوشت ملت ايران به سوى حق و صلاح نقش بزرگى داشته است.

* در طلیعه‌ی‌ روزهای‌ درخشان‌ فجر از همه‌ چیز شایسته‌تر تكریم‌ شهیدان‌ و خضوع‌ در برابر روح‌ فداكار آنهاست‌.

* دشمنان سعى مى‌كنند انقلاب را از ياد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، انقلاب را به ياد مردم مى‌آورد. سعى مى‌كنند امام را از ياد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، تجسّم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست.

* حادثه بيست‌ودوم بهمن و پيروزى انقلاب، پايان تحقير ملت ايران بود.

* اگر انقلاب اسلامى و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحوّل در اين كشور نبود، هيچ اميدى وجود نداشت كه سلطه جهنّمىِ تحقيرآميز امريكا و حكومت ديكتاتورىِ قسىّ‌القلب پهلوى از اين مملكت بركنده شود.

* راهپيمايى بيست‌ودوم بهمن در جهان يك پديده بى‌نظير است؛ هيچ كشورى در هيچ مراسمى چنين اجتماعى را در شهرهاى بزرگ و كوچك به خود نمى‌بيند و به ياد ندارد؛ اين مخصوص شماست.

* راهپيمايى بيست‌ودوم بهمن مظهر اقتدار ملى است؛ نشان‌دهنده‌ى عزم عمومى ملت ايران است؛ مظهر همان چيزى است كه هر دشمنى را در هر حد و اندازه‌يى از اقتدار نظامى و توانايى‌هاى تبليغاتى و سياسى، مرعوب مى‌كند.

* ملت ايران هر سال با حركت خود در بيست‌ودوم بهمن، دشمن را در جاى خود متوقف و وادار به عقب‌نشينى كرده.

* روز ۲۲ بهمن و راهپيمائى ۲۲ بهمن مظهر اقتدار ملى است؛ مظهر اقتدار ملت ايران است؛ مظهر حضور مردمى و اراده و عزم ملى ملت ايران است كه مرد و زن و پير و جوان، در همه‌ى شرائط به خيابانها مى‌آيند و خودشان را در سرتاسر كشور در مقابل چشم بينندگان قرار ميدهند؛ اين خيلى باعظمت است.

منبع:

بیانات امام درباره22 بهمن

پیام انقلاب


«توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن، هنوز به پیروزی نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و رسایل بهره مند است و توطئه ها در کمین. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمان های رهبری و دولت موقت اسلامی است که توطئه ها را نقش بر آب می سازد. … با دولت موقت اسلامی همکاری نمایید تا با حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم.» این کلام، از آن امام انقلاب، پیر جماران است که در 22 بهمن 1357 خطاب به ملت انقلابی گفته شد. این کلام وصیت امام است برای تداوم انقلاب اسلامی. این کلام، پیام همیشگی تاریخ انقلاب خطاب به همه ملت های انقلابی است. امروز ایران اسلامی مان در حال رشد و بالندگی است و تأثیر آن را در سردرگمی و توطئه چینی های دشمنان ناآرام انقلاب می توان دید.

منبع:

مجله ،گلبرگ ،همن 1386، شماره 95

درخشش انقلاب اسلامی ایران در ظلمت


در 22 بهمن ماه 1357، انقلابی بس شگرف و شکوه مند با رهبری دینی حضرت امام خمینی رحمه الله و حمایت توده مردم در ایران رخ داد. این انقلاب را می توان اعجازی خواند که جهانیان را به شگفت واداشت، آن هم درست در دورانی که تفکر اندیشه غیردینی و سکولار بر جامعه جهانی قرن بیستم حاکم بود. انقلاب اسلامی ایران با توجه به دینی بودنش، شباهتی به دیگر انقلاب ها نداشت، چنان که حضرت امام خمینی رحمه الله فرمود: «شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران، از همه انقلاب ها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام».

منبع:

معانی الخبار

روز سرنوشت فرا رسید !!!

از هفدهم تا 22 بهمن 57، ایران یکی از دوره های استثنایی تاریخ سیاسی جهان را گذرانید. در این ایام، دو دولت در یک مرکز و بدون هیچ گونه مرزبندی مواجه بودند. دولتی که پشتوانه و عامل مشروعیت خود را از دست داده و از قدرت نظامی محروم گشته و با انقلابی عظیم روبرو بود. و دولتی دیگر متکی به رهبری انقلاب توده های میلیونی مردم که به جای قدرت نظامی، تنها به ارتش مردم وابستگی داشت.

با وسعت یافتن دامنه های انقلاب، قرار بر این شد که سران ارتش پهلوی، دست به کودتا زده و با به دست گرفتن قدرت، انقلاب مردمی را سرکوب سازند. از این رو از ساعت چهار بعداز ظهر روز 21 بهمن 57، حکومت نظامی اعلام شد
پس از اعلان حکومت نظامی، حضرت امام خمینی (ره) اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. مردم نیز همچنان به یورش خود به مراکز دولتی و نظامی و انتظامی ادامه دادند و تقریباً تمام این مراکز با اندک درگیری و مقاومت، تسخیر شد و به دست مردم افتاد

این درگیری ها در روز بعد نیز به شدت ادامه یافت و در این روز هزاران زن و مرد و پیر و جوان، هر یک به اندازه توان خود برای سرنگونی نهایی رژیم ظلم و جور، کوشش کردند. آنها با سنگربندی در خیابان ها، سینه سپر کردن در برابر تانک ها و با فداکاری و جانفشانی، انقلاب را به پیروزی رساندند. نه فقط در تهران، بلکه در تمامی شهرهای ایران، درگیری مردم با بقایای رژیم شاه جریان داشت هنگامی که خبر حرکت نیروهای نظامی از شهرهای مختلف ایران به سمت تهران برای سرکوب قیام مردم پخش شد، مردم شهرهای مسیر به درگیری با نیروهای نظامی پرداختند و با بستن راه، مانع حرمت آنها به سمت تهران شدند. برخی از فرماندهان رده بالای ارتش در این درگیری ها به دست مردم کشته شدند تا سرانجام، ارتش، بی طرفی خود را اعلام کرد.

روز سرنوشت فرا رسید و در 22 بهمن 1357، نظام پوسیده ستمشاهی فرو ریخت و ریشه های فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی کنده شد. مبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید.

منبع:

مجله اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 3 ,

بهترین عاقبت!

 همه‌ی فرماندهان، در پایگاه سپاه سوسنگرد جمع شده بودند. قبل از صرف ناهار، حسن را دیدم که وضو گرفته بود و داشت آستین پیراهنش را پایین می‌کشید. با هم خوش و بشی کردیم، حسن با همان لهجه‌ی تهرانی گفت: «حاج آقا چطوری؟» گفتم: «الحمدالله». چهره ی حسن طور دیگری شده بود، با همیشه فرق داشت. او جلو آمد و با دست روی شانه‌ی من زد و بی‌مقدمه گفت: «آقای ناصری، حیفه تا زمانی که جنگ هست، ما شهید نشیم، حیفه. کاری بکن که شهید بشی.» گفتم: «حسن آقا، چه باید کرد؟» گفت: «دو تا راه داره، یکی خلوص و دیگری تلاش و کوشش. اگه این دو تا رو خوب انجام بدیم، شهید می شیم.بهت بگما، بعد از جنگ، معلوم نیست سرنوشت ما چی می شه و عاقبت مون به کجا ختم می شه. بهترین عاقبتی که می‌تونیم به دست بیاریم، اینه که شهید بشیم، در شرایط شهادت، همه چیز سعادته.» پس از این صحبت‌ها، گفت: «آقای ناصری، التماس دعا داریم، اگه زودتر از من شهید شدی، شفاعت منو هم بکن». نگاهی به چهره و سیمای او انداختم، اصلا با روزهای دیگر تفاوت داشت. او پس از صرف ناهار و کمی استراحت، خداحافظی کرد و رفت.
بعد از رفتن او، نزد سردار مفقودالاثر علی هاشمی رفتم و به او گفتم که «حسن چنین حرف‌هایی می‌زد، چهره‌اش انگار پیام خاصی داشت، به نظرم به همین زودی‌ها شهید می‌شه.» علی هاشمی گفت: «افرادی مثل حسن باید شهید بشن، اینها لیاقت دارن و مزد لیاقت خودشونو می‎‌گیرن.» همانطور هم شد و چند روز بعد، قبل از عملیات والفجر مقدماتی، خبر شهادت او به دستمان رسید.

                          واقعا خوشا بسعاتشون
 شادی روح مطهر همه  ی شهدا از صدر اسلام تا به حال  صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم اهلک                                 اعدائهم اجمعین
خدایا ما را قدر دان خون شهدا و ادامه دهنده راه امام و شهدا قرار بده
             اللهم الرزقنا توفیق شهادة فی سبیلک
        الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج» 

 

منبع:علی اکبری ، من اینجا نمی مانم ( خاطراتی از شهید حسن باقری ) ، ص95

ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ايران!

بسم الله الرحمن الرحيم
ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ايران! در اين لحظه حساس كه به لطف خداوند تعالي مبارزات قهرمانانه شما سدهاي استبداد و استعمار را يكي پس از ديگري مي شكند و انقلاب اسلامي شما شكوفه ها و ميوه هاي خود را آشكار مي سازد، لازم مي دانم ضمن اظهار تشكر و قدرداني از يك يك شما برادران و خواهران چند نكته را يادآوري نمايم:

شما در جريان مبارزات گذشته رشد اسلامي و انقلابي خود را آشكار كرده ايد و اكنون بيش از پيش لازم است كه اين رشد را به جهانيان نشان دهيد تا جهانيان بدانند مردم مسلمان ايران مي توانند بدون قيمومت اين و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمايند.

لهذا از شما مي خواهم كه اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشويد و نگذاريد آشوبگران مغرض به عملياتي از قبيل غارت، آتش سوزي، مجازات متهمان و از بين بردن آثار علمي و فني و صنعتي و هنري و اتلاف اموال عمومي و خصوصي دست بزند. دشمن براي خراب كردن چهره نهضت از طريق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در ميان توده مسلمان دست به چنين كارها مي زنند تا نهضت ما را ارتجاعي و وحشيانه قلمداد نمايند. من اكيدا اعلام مي كنم كه هر كس دست به چنين عملياتي بزند از جامعه انقلابي ملت مطرود و در پيشگاه خداوند متعال مسئول است.

اولا توجه داشته باشيد كه انقلاب ما از نظر پيروزي بر دشمن هنوز به پايان نرسيده است. دشمن از انواع وسايل و دسائس بهره مند است و توطئه ها در كمين ماست. تنها هوشياري و انضباط انقلابي و اطاعت از فرمانهاي رهبري و دولت موقت اسلامي است كه همه توطئه ها را نقش بر آب مي سازد.

ثالثا افرادي از دشمن كه به عنوان اسير در اختيار شما قرار مي گيرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهيد. همچنان كه سنت اسلامي است به اسيران محبت و مهرباني كنيد و البته دولت اسلامي به موقع آنها را محاكمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد كرد.

از همه شما برادران و خواهران عزيزم مي خواهم كه با دولت موقت انقلابي اسلامي كه وارث يك سلسله خرابي هاي دولتهاي فاسد گذشته است همكاري نمائيد تا به حول و قوه الهي هر چه زودتر با همكاري يكديگر ايران اسلامي آباد و آزاد را مورد غبطه جهانيان بسازيم.

والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته

منبع:

روح الله الموسوي الخميني
22/11/57
 

نقلاب اسلامی نامی همگانی

انقلاب اجتماعی 

اصطلاح انقلاب اجتماعی، درباره انقلاب‏هایی به کار می‏رود که بر اثر آنها تحولات ساختاری اقتصادی ـ اجتماعی چشم‏گیری شکل می‏گیرد. برخی چون اِسکاچْپول که تحولات اجتماعیِ ناشی از انقلاب‏ها را به شکل وسیع‏تر تعریف می‏کنند، بر آن‏اند که انقلاب ایران، انقلابی اجتماعی است؛ زیرا با دگرگونی‏های ساختاری و ارزشیِ وسیعی همراه بوده است. 

نقلاب اسلامی نامی همگانی 

از آنجا که انقلاب ایران به روشنی بر جنبش سراسری و چند طبقه‏ای متکی بود، بسیاری از تحلیلگرانِ انقلاب، آن را انقلابی مردمی یا مردمگرا می‏دانند. تردیدی نیست که انقلاب ایران از نظر نوع ائتلاف قشرهای مختلف اجتماعی در آن، پدیده‏ای کم‏نظیر به شمار می‏آید و به همین دلیل «انقلاب مردمی» قلمداد کردنِ آن جایز به نظر می‏رسد.

البته انقلاب ایران بیشتر از هر عنوانی با نام «انقلاب اسلامی» مطرح شده است. به نظر می‏رسد که با توجه به گفتمان حاکم بر انقلاب ایران، رهبری انقلاب و همچنین شکل دولت و روابط اجتماعی بعد از آن، جا دارد که انقلاب ایران به عنوان انقلاب اسلامی مطرح شود.  

ویژگی ها و کمالات انسانی آن حضرت

الف: دانش و معرفت

آن علیا مخدّره یکی از راویان حدیث و حاملان آن بوده است، به طوری که «مُصحَف فاطمة» یکی آثار منسوب به آن حضرت هست که متأسفانه باقی نمانده است! ولی گفته می شود در اختیار حضرات ائمه ی اهل بیت(ع) بوده که به یکی پس از دیگری منتقل شده و هم اکنون در اختیار منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود(عجّل الله فرجه) می باشد.در خطبه هایی که حضرت فاطمه ی زهرا(س) بعد از رحلت جان سوز پدر بزرگوارش نبیّ مکرّم(ص) در جمع صحابه در مسجد النبیّ(ص) و در خانه ی خود ایراد فرمود، بهترین دلیل بر علم و دانش و معرفت ایشان می باشد.

ایمان، خداشناسی بندگی

رسول خدا(ص) فرمود: «انّ ابنَتی فاطمة[س] ملأ اللّه قلبها وجوارحها ایماناً الى مشاشها ففرغت لطاعة اللّه». یعنی؛ خداوند دل و جوارح دخترم فاطمه[س] را عمیقاً سرشار از ایمان ساخته است و او همواره در اطاعت و فرمان برداری خداوند به سر می برد.
حضرت زهرا(س) فرزندانی را تربیت نمود که هر کدام با ایفای نقش بی نظیر خود، درس عزّت و سربلندی، عشق و وفاداری، تقوا و عبودیت، صبر و شکیبائی، شجاعت و کرامت، جهاد و مبارزه، مهر و عاطفه، ایثار وگذشت، جان فشانی در راه خدا و اسلام، صلح و مدارا و… را از خود به یادگار گذاشتند و برای مسلمانان اسوه و الگو شدند.
حسن بصری می گوید: در میان امت اسلامی، فردی نیایش گرِ و اهل عبادت از فاطمه سراغ ندارم. وی به قدری به عبادت (ذکر و رکوع و سجود و دعا) می ایستاد که پاهای مبارکش متورّم می شد و از ترس خدا در نماز نفسَش به شماره می افتاد.

جهاد و مبارزه پی گیر برای خدا

آن حضرت پس از ظهور اسلام در کنار پدر بزرگوار، مادر مکرّمه اش و بنی هاشم در حالی که کودکی دو ساله بود، به مدت سه سال در محاصره شِعب ابی طالب شرکت داشت و انواع سختی ها و مشکلات و دشواری های زندگی را با اخلاص تحمل نمود.حدود یک سال بعد، مادر فداکار و مهربان خود را هم از دست داد.
آن بزرگوار پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه، به همراه چند تن از بانوان مسلمان، سختی های زیادی را نیز متحمل شد و در محله ی «قبا» به پدر ملحق گردید.در جنگ های بَدر، اُحد، أحزاب، خیبر، تبوک، فتح مکه و… همانند سایر بانوان مسلمان حضور داشت و نقش و وظیفه ی انسانی و اسلامی به جنگ جویان مسلمان و درمان آن ها و سایر خدمات را ایفاء نمود.

منبع:

زندگانی فاطمه ی زهرا(س)، سید جعفر شهیدی(ره)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

اسامی ، القاب و کنیه ها

برای حضرت زهرا(س) بیش از صد اسم، لقب و کنیه گفته شده که مهم ترین آن ها عبارتند از: فاطمة، بتول، مبارکة، محدثّة، راضیّة، مرضیّة، طاهرة، صدّیقة، سیّدة، حوریّة، نوریّة، شهیدة، محبوبة، عفیفة، حبیبة، صفیّة، عالمة، معصومة، مظلومة، منصورة، جمیلة، مطهّرة، حکیمة، عقیلة، عابدة، باکیة، صابرة، امینة، امّ الائمة، امّ ابیها، امّ الخیرة، امّ الفضائل، امّ المومنین، امّ العلوم، و… .
رسول خدا(ص) : «انّ ابنَتی فاطمة[س] ملأ اللّه قلبها وجوارحها ایماناً الى مشاشها ففرغت لطاعة اللّه». یعنی؛ خداوند دل و جوارح دخترم فاطمه[س] را عمیقاً سرشار از ایمان ساخته است و او همواره در اطاعت و فرمان برداری خداوند به سر می برد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «انّما سِمّیت ابنتی فاطمة لأنّ اللّه فطَمَها وفَطم مُحبّیها من النّار». یعنی؛ همانا دخترم «فاطمه» نامیده شده، زیرا خداوند او و دوست دارانش را از آتش جهنّم می رهاند.

منبع:

أعلام الهدایة؛ فاطمة الزهرا(س)« سیّدة النساء»، [جلد ۳]

تربیت، فضایل و کمالات انسانی


رسول خدا(ص) فرمود: «فاطمة[س] سیّدة نساء العالَمین». یعنی؛ [دخترم] فاطمه، بهتر بانوان جهانیان است.هم چنین فرمود: «فاطمة أعزّ البریّة علیّ». یعنی؛ فاطمه[س] عزیزترین آفریدگان خداوند نزد من است. همین طور فرمود: «انّها بَضعة منّی او شَجعة منّی». یعنی؛ فاطمة[س] پاره تنِ من و بخشی از وجودم می باشد.
در شأن و فضایل و کمالات حضرت فاطمه زهرا(س) از پیامبر اکرم(ص) سخنان فراوانی نقل شده است که علاقه مندان به آثار و منابعی مانند فضایل الخمسة من الصحاح الستّة تــــالیف مرحوم آیت الله سید مرتضی حسینی فیروزآبادی[ ج۳، المقصد الثالث] و منابع روائی دیگر مراجعه نمایند.حضرت صدّیقه ی کبری در نگاه ائمه معصومین(ع)، صحابه، محبّان و دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی نیز از شخصیت و جایگاه بلند مرتبه ای برخوردار است که به چند نمونه اشاره می شود:
امام جعفر بن محمّدٍ الصادق(ع) فرمود: «انّما سُمّیت فاطمة لأن الخلق فُطموا عن معرفتها». یعنی؛ همانا فاطمه نامیده شده است، زیرا مردم مخلوقات از درک و فهم مقام او ناتوانند.
امّ سلمة می گوید: «هرگاه فاطمه(س) خدمت رسول خدا(ص) می رسید، حضرت پیامبر(ص) به پا بر می خواست و دخترش را می بوسید و به او خوش آمد می گفت و دستش را می گرفت و در جای خود می نشاند… راز خود را با او در میان می گذاشت و در انجام کارها با او مشورت می کرد».
ابن صبّاغ مالکی می نویسد: «فاطمه دختر کسی است که سوره اِسراء[بنی اسرائیل]، در شأن او نازل شده است، وی همسنگ خورشید و ماه و دخت برترین انسان، میلادش پاکیزه و به اتفاق دانشمندان، بانوی بانوان است».

منبع:

مجلسی، بحار الأنوار… ص43 ج2

توصیه های رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین در مورد حضرت زهرا(س)

 
حضرت در واپسین لحظات، علی و «فاطمه» و حسن و حسین را فراخواند و به همه ی کسانی که در خانه اش بودند دستور داد از آنجا بیرون روند و بر بانو ام سلمه فرمود بر درب خانه بایست تا کسی وارد نشود. ….آنگاه پیامبر سرش را بسوی آنان بلند کرد و در حالی که دست فاطمه(س) بر دست آن حضرت بود، دست علی(ع) را نیز گرفت و دست فاطمه(س) را بدست علی(ع) سپرد و فرمود:

ای اباالحسن! این امانت خدا و امانت پیامبرش، محمد(ص) است که به تو می سپارم. امانت خدا و پیامبر را خوب حفظ کن. و من می دانم که تو آن را رعایت خواهی نمود. و افزود: علی جان! به خدای سوگند این سالار بانوان بهشت است. به خدای سوگند این مریم پرشکوه من است… آگاه باشید به خدای سوگند من به این منزلت رفیع نرسیده ام مگر اینکه برای فاطمه و شما همه ی مواهب را خواسته ام و خدا همه ی خواسته هایم را ارزانی داشته است. علی جان! آنچه را فاطمه خواست، انجام ده چرا که من او را به کارهایی فرمان داده ام که فرشته ی وحی به من فرمان آورده است، و بدان که من از هر کس دخت فرزانه ام، خشنود باشد، خشنود خواهم شد، و پروردگار من و فرشتگان نیز خشنود خواهند بود. علی جان! وای بر کسی که به فاطمه ستم روا دارد. وای بر کسی که حق وی را غصب کند! وای بر کسی که حرمت و شکوه او را هتک نماید..

منبع:

، بحارالانوارج 22، ص 479

حضرت زهرا (س) تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود

 حضرت زهرا (س) سرانجام بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. فاطمه زهرا (س) گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود.

در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری حضرت زهرا (س) آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. حضرت زهرا (س)  در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین حضرت زهرا (س) برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.

در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت زهرا (س) آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر حضرت زهرا (س) حاضر گشتند. حضرت فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود:هر کس فاطمه را به غضب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام حضرت زهرا سلام الله علیه، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: “شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود.”

منبع:

امالي صدوق، ص 474، ح 18.

حضرت زهرا (س)، الگوى يك بانوى مسلمان


حضرت زهرا (س) الگوى يك بانوى اسلامى است. حضرت فاطمه زهرا (س) حتی خود را بر نامحرم نابینا می پوشاند. على (ع) می فرماید: نزد پيامبر بوديم و او در منبر بود ٬پرسيد: به من خبر دهيد و بگوئيد چه چيز براى زن از همه چيز بهتر است؟ هر كس سخنى گفت و به نتيجه اى منجر نشد. مردم درمانده و متفرق شدند. من به نزد فاطمه آمدم و سؤال پيامبر را تكرار كردم. فاطمه فرمود: بهترين چيز براى زن اين است كه او مردى را نبينند و مردى هم او را نبيند.

منبع:

فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج ۱

 

مهربانترین مادر دنیا....

کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟

فاطمه جان نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای دست های مهربانت باد. تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه خصایل آسمانی ات بود.

غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا ،امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.یا زهرا (س) در ایام شهادتت دلهایمان را به سوی بقیع پر داده ایم…

منبع:

سایت تبیان

در مورد ایام فاطمیه بیشتر بدانیم...

ایام فاطمیه یا ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شامل ۲۰ روز از ماه‌های جمادی‌الاول و جمادی الثانی است که شیعیان به عزاداری برای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختر پیامبر مسلمانان می‌پردازند.
شیعیان پیرامون تاریخ درگذشت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دو روایت متفاوت شامل هفتاد و پنج روز بعد از درگذشت حضرت محمد(ص) و دیگری نود و پنج روز را مورد وثوق می‌دانند.از آنجا که درگذشت حضرت محمد (ص) در در بیست و هشتم صفر بوده‌است به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخ سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل را «فاطمیه اول» می‌دانند. بنا به روایت نود و پنج روز، تاریخ شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در سوم تا پنجم جمادی الثانی دانسته و آنرا «فاطمیه دوم» می‌نامند.

در فرهنگ عامه، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم آن ماه که بر اساس روایت ۷۵ روز شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در میان آن روزها واقع شده‌است، «دهه اول فاطمیه» و به دهه اول جمادی الثانی، از اول تا دهم جمادی الثانی که بنا به روایت ۹۵ روز، شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در میان این روزها اتفاق افتاده «دهه دوم فاطمیه» می‌گویند.

در فرهنگ عامه شیعیان عراق به جای دو دهه سه دهه برگزار می‌شود، که «دهه اول فاطمیه» ۴۰ روز بعد از درگذشت حضرت محمد(ص) می‌باشد، که مورخ هشتم ربیع الثانی است. البته این تقسیم بندی در شهرهایی مانند قم و تهران نیز وجود دارد.

مناسبت روز پرستار،

مقام معظم رهبری، درباره ارج نهادن به مقام پرستاران می فرماید: «به مناسبت روز پرستار، یک جمله کوتاه در باب ارزش خدمت پرستاران عرض می کنم و آن، این است که همه موظفیم از این انسانهای فداکار و پر عاطفه و دل سوزی که با عمل انسانیِ پرستاری خود، از بیماران در مراحل دشوار بیماری مواظبت و حمایت می‌کنند، به عنوان احترام به ارزش انسانی والا، قدردانی کنیم.

پرستاری، حرفه‌ای انسانی و اسلامی است و جامعه و کشوری مثل ما، که سرشار از عواطف گوناگون است، و نقش عواطف در این جامعه، همواره نقش برجسته ای بوده است، باید به این حرکت عاطفی بزرگ ـ که دارای مبنای عقلانی و فکریِ راسخی هم هست ـ به چشم احترام بنگرد»

منبع:

نشریه گلبرگ، ش 75

 

روح عطوفت

حضرت امام خمینی رحمه الله در کلامی ارزشمند، وظیفه پرستاران را، سرشار از روح عطوفت می داند و می‌فرماید: «چیزی که بسیار اهمیت دارد،… برای پرستاران و آنهایی که تماس با مریضها و بیمارها و مجروحها دارند، این است که روح عطوفت در آنها باشد. یکی از اموری که کمک می‌کند به خوب شدن مریضها… این است که پرستار آنها، به آنها تقویت روانی بدهد». همچنین ایشان در جایی دیگر، درباره اهمیت پرستاری می فرماید: «این شغل پرستاری، از شغلهای بسیار شریفی است که اگر چنانچه انسان با وظایف انسانی و شرعی خودش عمل بکند، این یک عبادتی است که در تراز عبادت های درجه اول است».

منبع:

گروه دین و اندیشه،نشریه گلبرگ، ش32

 

لقب هاى حضرت زينب (س)...

الف ) زينب كبرى : اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر زنان اميرمؤ منان به دنيا آمده بودند) بود.

ب )الصديقة الصغرى : چون«صديقة » لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را « صديقه صغرى» ملقب كردند.

ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين :

«عقيله » به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.

د) ديگر لقب ها:

از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است .

منبع:

ره توشه راهيان نور، ص 258.

تولد زينب(س) و گريه پيامبر بر مصايب آن....

زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:

((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).

فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!

رسول خدا (ص) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).

در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).

منبع:

اثر دانشمند محترم محمد مقيمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص 32

احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم…

درگذشت هموطنان عزیزمان در حادثه تلخ کشتی سانچی

را تسلیت می‌گوییم و البته می‌دانیم که تسلی

خاطر وابستگان این عزیزان چیزی بیش از

حرف‌هاست… دریا چه میکنی با ما؟

بگذاربه فوبیای ترس از دریایمان خاتمه دهیم

چقدر غم دارد دلم

میان آن همه امید،میان چشم انتظار بودن

بچه ای که پدرش را بهانه میگیرد،میان دعاهای مردمی که

خسته اند از بد قلقیه ماه های سال

خسته اند از اتفاق های شومِ ناگوار…

چگونه با آن عظمتت خاموش نکردی آتش درد را؟

احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم…

منبع: تولیدی

مقام معظم رهبری دامت بركاته


انتظار يعنى ترقب، يعنى مترصد يك حقيقتى كه قطعى است، بودن؛ اين معناى انتظار است. انتظار يعنى اين آينده حتمى و قطعى است؛ بخصوص انتظارِ يك موجود حىّ و حاضر؛ اين خيلى مسئله‌ى مهمى است.

 اينجور نيست كه بگويند كسى متولد خواهد شد، كسى به وجود خواهد آمد؛ نه، كسى است كه هست، وجود دارد، حضور دارد، در بين مردم است. در روايت دارد كه مردم او را مى‌بينند، همچنانى كه او مردم را مى‌بيند، منتها نميشناسند. در بعضى از روايات تشبيه شده است به حضرت يوسف كه برادران او را ميديدند، بين آنها بود، در كنار آنها بود، روى فرش آنها راه ميرفت، ولى نميشناختند. يك چنين حقيقت بارز، واضح و برانگيزاننده‌اى؛ اين كمك ميكند به معناى انتظار. اين انتظار را بشريت نياز دارد، امت اسلامى به طريق اولى‌ نياز دارد. اين انتظار، تكليف بر دوش انسان ميگذارد. وقتى انسان يقين دارد كه يك چنين آينده‌اى هست؛ همچنانى كه در آيات قرآن هست: «و لقد كتبنا فى الزّبور من بعد الذّكر انّ الارض يرثها عبادى الصّالحون. انّ فى هذا لبلاغا لقوم عابدين»مردمانى كه اهل عبوديت خدا هستند، ميفهمند - بايد خود را آماده كنند، بايد منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمه‌اش آماده‌سازى خود هست. بدانيم كه يك حادثه‌ى بزرگ واقع خواهد شد و هميشه منتظر باشيد. هيچ وقت نميشود گفت كه حالا سالها يا مدتها مانده است كه اين اتفاق بيفتد، هيچ وقت هم نميشود گفت كه اين حادثه نزديك است و در همين نزديكى اتفاق خواهد افتاد. هميشه بايد مترصد بود، هميشه بايد منتظر بود. انتظار ايجاب ميكند كه انسان خود را به آن شكلى، به آن صورتى، به آن هيئت و خُلقى نزديك كند كه در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شكل و آن هيئت متوقع است. اين لازمه‌ى انتظار است .وقتى بناست در آن دوران منتظَر عدل باشد، حق باشد، توحيد باشد، اخلاص باشد، عبوديت خدا باشد - يك چنين دورانى قرار است باشد - ما كه منتظر هستيم، بايد خودمان را به اين امور نزديك كنيم، خودمان را با عدل آشنا كنيم، آماده‌ى عدل كنيم، آماده‌ى پذيرش حق كنيم. انتظار يك چنين حالتى را به وجود مى‌آورد.

1. انبيا: 105 و106

حقیقت لقای الهی...


در دعای ندبه وقتی جریان دعا به حضرت صاحب الزمان (ارواحنافداه) می‌رسد، چنین عبارتی آمده است: «یَاابْنَ مَنْ دَنَی فَتَدَلیَّ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنَی دُنّوا وَاْقتِرابا مِنَ اْلعَلِیِّ اْلاَعْلَی»، یعنی می‌خواهیم از جدايی امام عصر (سلام الله علیه) ناله کنیم و آرزوی وصال داشته باشیم، این آخرین سخن انسان است، گویا کامل ترین مقامی است که در مورد بنده وجود دارد.

در قرآن شریف نیز در باره معراج پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) آمده است: «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلََّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» سپس نزدیک و نزدیک‌تر شد تا جايی که به اندازه‌ي دو کمان یا نزدیک‌تر شد. این درخواست، مرتبه‌ي بسیار بلندی است و به همه کس داده نمی‌شود، حتی انبیای اولواالعزم اما می‌توان به آن نزدیک شد.

حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید: خداوندا این نورانیت و بصیرت قلوب که اولیاء از تو خواستند و خواهش نمودند که به نورانیت آن، واصل به تو شوند، چه بصیرتی است؟ بار الها، این حجب نور که در لسان ائمه‌ي معصومین (علیهم السلام) ما متداول است، چیست؟ این معدن عظمت و جلال و عزّ قدس و کمال چه چیزی است که غایت مقصد آن بزرگواران است، و ما تا آخر از فهم علمی آن هم محرومیم، تا چه رسد به ذوق آن و شهود آن؟ خداوندا، ما که بندگان سیه روی سیه روزگاریم، جز خور و خواب و بغض و شهوت از چیز دیگر اطلاع نداریم و در فکر اطلاع هم نیستیم، تو خود نظر لطفي به ما کن و ما را از این خواب بیدار و از این مستی هوشیار فرما.

ما هنوز به این نور نرسیده ایم، امّا ائمه‌ي معصومین (علیهم السلام) بدان رسیده اند، با این حال، همین نور را نيز حجاب می‌دانند. در ادامه حضرت امام (اعلی الله مقامه الشریف) می‌فرماید: «در هر صورت برای اهلش همین یک حدیث کفایت می‌کند تمام عمر خود را صرف کنند برای تحصیل محبت الهی و اقبال وجه الله». اگر انسان ارتباط خود را با خدا قوی کند، خواهد دید که محجوب و محروم نمی‌شود. برخی از نکات، بسیار عجیب است.

از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدم: علت این که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمود:«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنافداه) به سبب عرضه‌ي اعمال انسان ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند. او قلب و مدار وجود است.»

منبع:

شرح چهل حدیث،432

معنا و فواید انتظار و انتظار محوری...

«انتظارمحوري» بدين معناست که ما بايد به دست خود و با تلاش و تکاپوي خويش شرايط ظهور مهدي موعود را فراهم آوريم. و با برداشتن موانع و حجاب­هاي پيش روي، خود، خانواده و جامعه خويش را به آن حضور و ظهور هميشگي نزديک و نزديک­تر گردانيم.

خداوند متعال می فرماید: اي کساني که ايمان آورده ايد، (در انجام واجبات، ترک محرمات و تحمل مشکلات) استقامت کنيد و (در برابر دشمنان) پايدار باشيد و يکديگر را به صبر و شکيبايي توصيه کنيد و خود را (براي ارتباط با امام زمان منتظَر و ياري او) آماده و مجهز سازيد!…)

حضرت امام باقر (علیه السلام) فرموده اند: بر انجام واجبات بردبار باشيد! در برابر دشمن شکيبايي از خود نشان دهيد! و خود را براي ارتباط با امام منتظَر خود و ياري او آماده و مجهز سازيد!

از امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز نقل کرده اند که حضرت فرمودند: کسي که دوست مي­دارد از اصحاب قائم (ارواحنافداه) باشد، منتظرانه زندگي کند و بر اساس ورع و محاسن اخلاق عمل نمايد، در حالي که در مسير انتظار ظهور گام بر مي دارد… پس با تمام جديت بکوشيد و منتظر بمانيد، اي گروهي که مورد رحمت ويژة خداوند قرار گرفته­ايد!

شرط قرار گرفتن در شمار اصحاب و ياران ويژه امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، از ديدگاه امام صادق(علیه السلام)، سه چيز است: انتظار محوري

منبع:

(يا أيُّهَا الَّذينَ ءآمَنُوا اصبِرُوا وَ صابِرُوا و رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ)آل­عمران (3)، 200.

سانچی دیگر طاقت نیاورد و به زیر اب فرو رفت ...

محسن بهرامی اظهار داشت:‌ این نفتکش حامل 115 هزار تن میعانات با درجه اشتعال منفی 18 درجه بود که با کمترین حرارت مشتعل می‌شود و حتی اگر اطفای حریق انجام شود ممکن است با یک نقطه داغ مجددا مشتعل شود.

وی افزود: در اطراف کشتی میعانات گازی و گازهای سمی پس از حادثه پخش شده بود و آتش نیز به سمت راست کشتی محدود شده بود.

بهرامی ادامه داد: اطفای چنین حریقی حاصل از این میعانات بسیار خاص و ویژه است و روند اطفای حریق باید مستمر و با تیم کافی انجام شود. اینگونه حریق‌ها مشخصات خاص اطفا را می‌طلبد و نمی‌توان به راحتی با اینگونه حریق‌ها جنگید و آن را متوقف کرد.

وی گفت: برای اطفای حریق چنین محموله‌ای باید به صورت چند جهته و مستمر عملیات انجام داد ضمن آنکه هلی‌کوپتر از نظر فنی مناسب اطفای چنین حریق‌هایی نیست.

سخنگوی نفتکش افزود: در حال حاضر کشتی‌های آتشخوار، آب، کف و فوم را به محل شعله‌های نفتکش می‌پاشند که پاشیدن آب بابت خنک کردن نفتکش است.

وی با اشاره به ورود تیم نجات و تجسس چینی به داخل نفتکش به مدت نیم‌ساعت گفت: MRCCشانگهای اعلام کرد که در قسمت‌های داخلی نفتکش دما بسیار بالا است که از شناورهای آتشخوار بابت پاشیدن آب و خنک کردن استفاده می‌شود.

بهرامی با بیان اینکه در حال حاضر یدک‌کش ژاپنی نیز عملیات اطفای حریق را انجام می‌دهد، گفت: اولویت ما نجات جان دریانوردان و خدمه این کشتی است زیرا آنها سرمایه واقعی این کشور هستند.

وی درباره کشتی فله‌بر چینی که با نفتکش سانچی برخورد کرد، گفت: این کشتی فله‌بر با ظرفیت 75 هزار تن از آمریکا به سمت چین می‌آمد همه این کشورها مجهز به تجهیزات راداری، موقعیت‌یاب و غیره هستند.

سخنگوی نفتکش گفت: کشتی‌ها در حرکت خود مانورهایی دارند و حادثه سانچی در محلی رخ داده که تعداد زیادی کشتی بزرگ ماهیگری حضور داشته‌اند و تورهای کف‌کش‌ آنها کیلومترها امتداد دارد ممکن است کشتی‌ها به آن منطقه که می‌رسند تغییر مسیر می‌دهند زیرا وجود چنین کشتی‌‌های ماهیگیری ممکن است محاسبات افسر کشتی را به هم بریزد و همه اینها البته خام هستند و قطعاً پس از رمزگشایی جعبه سیاه اطلاعات دقیق خارج می‌شود.

وی افزود: در زمان بروز چنین حوادثی کشتی‌ای مثل سانچی به راحتی تغییر مسیر نمی‌دهد و این تغییر مسیر دقیقه‌ها به طول می‌انجامد.

بهرامی با بیان اینکه حادثه نفتکش سانچی جزو بدترین نوع سوانح دریایی است، گفت: فقط در سال 1972 در آرژانتین حادثه‌ای بدین شکل رخ داده بود.

منبع:

از روز نامه دنیای اقتصادی

گوهر نایاب!!!!


آیت الله العظمی بهجت: همان یکبار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست

وقتی ایشان (مقام معظم رهبری) برای رهبری انتخاب شدند عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان است برای برای رهبر شدن!

آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: همان یکبار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست…

دید سیاسی آیت الله بهجت بر خیلی از شاگردان ایشان پوشیده نیست و ایشان همواره بر حضور شاگردان ممتاز خود همچون آیت الله مصباح و دیگران بر حضور در عرصه سیاست تاکید داشتند.

آیت الله مصباح یزدی در این زمینه می فرمایند: «بنده بايد عرض كنم كه بزرگ‌ترين مشوّق خود بنده در پرداختن به مسائل سياسي و اجتماعي، خود ايشان بوده‌اند و به صورت‌هاي مختلف به دوستان و كساني كه در درس شركت مي‌كردند، سفارش مي‌كردند كه به اين‌گونه مسائل اهميت بدهند و اشاره مي‌كردند كه اگر كساني كه تقيّد به مسائل علمي و معنوي دارند، به اين كارها نپردازند، روزگاري بيايد كه جوّ سياست اجتماع به دست نااهلان بيفتد و جامعه اسلامي را از مسير خودش منحرف كند. حتي گاهي پيغام‌هاي خاصي براي حضرت امام (قدس) در ارتباط با همين مسائل سياسي مي‌دادند كه در يك موردش بنده با يكي از دوستان، واسطه در رساندن اين پيام خاص به حضرت امام بوديم».


آیت الله العظمی بهجت:اگر مردم می‌دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی‌نشست‌

منبع:

سخنان ایت الله بهجت

 

ضعف در خداشناسی......

 

 یکی از مهمترین عوامل معنوی که موجب می‌شود تا انسان نسبت به نماز صبح اهمیت ندهد، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی است، فرض کنید اگر با یکی از مسئوالان که حل مشکلتان در دست اوست قراری گذاشته‌اید و یقین دارید که وی در همان ساعت مقرر منتظر شما است. آیا واقعا شب به راحتی می‌خوابید و دیر بر سر قرار حاضر شده و یا با کسلی با وی مواجه می‌شوید؟

 اگر انسان واقعاً نسبت به الطاف الهی کمترین معرفتی داشته باشد و بداند که کسی که در نماز با او صحبت می‌کند، همانی است که او را از نیستی به دنیا آورده و تمامی نعمت های خود را نیز بر او ارزانی داشته تا به نهایت کمال و درجات بالای بهشتی دست پیدا کند و او همانی است که اختیار کمی و زیادی روزی‌اش را دارد ؛ همانی است که مرگ و زندگی‌اش در ید قدرت اوست، با این حال آیا نسبت به نماز با بی‌حالی برخورد خواهد کرد و یا آنکه سر از پا نشناخته و با تمام وجود به اقامه نماز عاشقانه خواهد پرداخت

منبع:

اسرار و آداب نماز 219.

سحر خیزی


از ابتدای سحر که از خواب بیدار می‌شد، مشغول عبادت و راز و نیاز و مناجات بود، حتی اشعار مناجاتی با زبان، عربی و فارسی می خواندند، در هنگام وضو گرفتن، قبل از وضو و بعداز آن در حال استغفار بود، بعد مشغول نمازها و نوافلش می‌شد و آن هم ادامه داشت، دوباره استغفارش ادامه داشت، سپس به تدبر در قرآن مشغول می شد تا وقت صبحانه. جمعه‌ها و پنج شنبه‌ها عبادات بیشتری داشت و نمازهای بیشتری می خواند.

منبع:

وسائل الشیعة، ج‏8، ص: 295.

خاطره آیت الله بهجت ....

 
یادم هست، ایشان در همان سال های هفتاد، دیدم ظهر که از مسجد آمد، عمامه را برداشت و با لباس دراز کشید. پرسیدم: آقا چی شده؟ آیا حالتان بد شده، دکتر بیاوریم، فرمود: نه نگران نباشید، به شدت نیاز به خواب دارم. نگاه کردم دیدم ایشان کمتر از سه ساعت و نیم، شب و روز می‌خوابید. همه‌اش کار می‌کرد، به این اندازه، خودش درباره بعضی اساتید می‌گفت، یک ساعت از خوابشان کم کردند، فلان  کتاب را نوشتند. گویا منظور ایشان مرحوم مامقانی بود که در آخر کتاب خویش نوشته بود من سه ساعت را تبدیل به دو ساعت خواب کردم تا توانستم کتاب را به اتمام برسانم. مرحوم ابوی، می‌فرمودند: من نمی‌دانم دو ساعت هم می‌شود خوابید؟ سه ساعت که می‌شود؛ ولی دو ساعت را نمی‌دانم. 

منبع:

الکافی- الإسلامیة، ج‏3، ص: 283

*امر و نهی به فرزندان....


امر و نهی کردن و تحکّم ایشان، بیشتر در حلال و حرام بود. از آن زمان که من بالغ شدم و به سن پانزده سالگی رسیدم، یک‌بار هم دستور نداد نانی بخر یا چیزی تهیه کن. گاهی با عبارات لطیفی به ما می‌فهماند مایلند کاری کنیم؛ مثلاً می‌فرمود: «اگر نانی باشد، شاید اینجا صرف شود». و یا می‌فرمود: «مادرت مایل است که فلان چیز در خانه باشد».
آیا ایشان اصولا عصبانی هم می شدند؟ به ویژه در منزل با فرزندان؟
گاهی کمی عصبانی می شدند، اصولا ایشان تحمل گفتگوی طولانی با کی نداشت. ولی کاملا، بر خود مسلط بود و عصبانیت کمتر بروز و ظهور داشت. در چندجا بیشتر عصبانی ایشان، آشکار می شد، اگر کسی، سخن یا حرکت شبهه ناکی انجام می داد، یا خدای نکرده خلاف شرعی انجام می داد، آنگاه تندی می کرد، و نیز هنگامیکه کسی اسرار ایشان را  که مایل نبود دیگران را بدانند، افشا می کرد، ناراحت می شد.ولی در امور دیگر، اغلب سعی می کرد یا از مجلس، بیرون برود یا تهدید به بیرون رفتن می کرد.

 منبع:

مجموعةورام ،ج1،ص47
 

هر که گناهش او را دلتنگ کند آمرزیده می شود ...


اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می‌دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد؛ یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند، توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیشتر فراهم می‌شود و هر چه به گناه آلوده شود توفیق اعمال خوب از وی سلب می‌‌شود، لذا باید نسبت به این مسأله بسیار حساس بود تا به واسطه گناه درک لذت سحرخیزی را از دست نداد، از آیت‌الله بهجت سؤال شد: چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود؟ در پاسخ فرمودند: کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند؛ خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.

بیایم با عزم و اراده جدی نسبت به نماز اول وقت بینی شیطان را به خاک بمالیم، چرا که امام زمان(عج) درباره نماز می‌فرمایند: «فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطَانِ بِشَیْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطَان‏»؛ هیچ چیز مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى‌مالد پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.»

منبع:

من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 498.

 

تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت

یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت است، امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌فرمایند که: «مَنْ‏ صَلَّى‏ الْغَدَاةَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ فِی جَمَاعَةٍ فَهُوَ فِی ذِمَّةِ اللَّهِ فَمَنْ ظَلَمَهُ فَإِنَّمَا یَظْلِمُ اللَّهَ وَ مَنْ حَقَّرَهُ فَإِنَّمَا یُحَقِّرُ اللَّه»هر کسی نماز صبح و عشا را با جماعت بجا آورد، در تحت نگهبانی و ذمه خدا قرار می‌گیرد و هر کس به او ستم کند، گویا خدا را ستم کرده است و هر کسی او را تحقیر کند، همانا خدا را تحقیر کرده است.

رسول خدا(ص) فرمودند: «وَ لَوْ عَلِمُوا الْفَضْلَ الَّذِی فِیهِمَا لَأَتَوْهُمَا وَ لَوْ حَبْوا»اگربدانند فضیلت خواندن نماز صبح و عشا (با جماعت) را به سوی آن می‌آیند، هر چند با زانوها و دست‌ها باشد و در حدیثی دیگر می‌فرمایند: «مَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ صَلَاةَ الْغَدَاةِ فِی الْمَسْجِدِ فِی جَمَاعَةٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیَا اللَّیْلَ کُلَّهُ» هر کس نماز مغرب و عشا و صبح را در مسجد با جماعت بخواند، گویا تمام شب را احیا نگه داشته.

رسول خدا(ص) روزی پس از ادای نماز صبح در مسجد رو به اصحاب کرده و از حال مردمی که نامشان را یک به یک برد، پرسید که آیا اینان به جماعت حاضر شده‌اند؟ اصحاب عرض کردند: نه یا رسول الله! حضرت با تعجب پرسید: آیا غایب اند؟ بعد فرمودند: به راستی که هیچ نمازی بر منافقان از این نماز صبح و نماز عشا، دشوارتر نخواهد بود

منبع:

- المحاسن، ج‏1، ص: 84.